مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

از چه سنی می توان کودک را در خانه تنها گذاشت؟


حتی اگر والدین احساس کنند که فرزندشان آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد،‌ توصیـــه می‌شود تا زمانی که خود کودک تمایلی به این کار ندارد و از تنها ماندن راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید. در واقع، خواست و میل کودک در این مورد نقشی تعیین‌کننده دارد.
برای بسیاری از خانواده‌ها اتفاق می‌افتد در موقعیتی قرار بگیرند که ناچار شوند فرزند خود را برای مدتی در خانه تنها بگذارند. البته، تنها گذاشتن کودک در خانه‌ راه‌ حلی است که معمولا توصیه نمی‌شود. بنابراین،‌ آن را تنها به عنوان آخرین گزینه ببینید. اگر فرزندتان در زمان‌های معینی قرار است در خانه تنها بماند، بهتر است برای آن زمان‌ها از قبل برنامه‌ ریزی داشته باشید. او را به کلاس‌هایی که علاقه دارد بفرستید، ‌اجازه بدهید از فضای کتابخانه متناسب با سنش استفاده کند یا به منزل یکی از اقوام برود. این برنامه‌ها به فرزند شما کمک می‌کند از وقتش بهتر استفاده کند و خیال شما هم راحت‌تر خواهد بود. با وجود این، در مواقعی، شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که تنها گذاشتن کودک در خانه اجتناب‌ناپذیر می‌شود. در این صورت‌ چه باید کرد؟

از چه سنی‌؟

یکی از مهم‌ترین سوال‌ها در این زمینه این است که از چه سنی می توان کودک را در خانه تنها گذاشت. برخی کارشناسان بالاتر از 8 سال و بسیاری‌ بالاتر از 10 تا 12 سال را سن شروع تنها گذاشتن کودک در خانه می‌دانند. بنابراین،‌ اگر فرزند شما کم‌تر از 8 تا 10 سال دارد،‌ به هیچ عنوان به تنها گذاشتن او در خانه فکر هم نکنید. اگر سن او بیشتر است، می‌توانید سایر شرایط لازم را در نظر بگیرید.

خطرهای جسمانی

یکـــــی از مشکلات مهم در تنها گذاشتن کودک در خانه‌ احتمال روی دادن اتفاقاتی است که به کودک آسیب جسمانی می‌‌زند. کودکان در نبود والدین با احتمال بالاتری به سراغ رفتارهای خطر‌آفرین مانند روشن کردن آتش یا کار با وسایل برقی می‌روند. به علاوه، آن‌ها به اندازه‌ بزرگسالان، راه چاره برای مقابله با خطر یا متوقف کردن یک آسیب را بلد نیستند و در مقایسه با یک بزرگسال در موقعیت مشابه، بیشتر آسیب می‌بینند و حتی در برخی موارد، جان خود را از دست می‌دهند.

در مورد امنیت جسمانی کودک چند نکته را حتما رعایت کنید

1 - قفل کردن در خانه کمکی نمی‌کند
برخی والدین فکر می‌کنند که اگر در خانه را روی کودک خود قفل کنند و بروند،‌ همه‌چیز رو به‌ راه خواهد بود. البته این کار می‌تواند جلوی برخی از اتفاقات ناگوار مانند ورود غریبه به خانه، یا خارج شدن کودک از منزل و آسیب‌های ناشی از آن را بگیرد،‌ اما از طرف دیگر،‌ اگر برای کودک اتفاقی بیفتد، خانه آتش بگیرد یا‌ دچار جراحت شود، نه راه فراری دارد و نه می‌تواند از افراد دیگر مثلا همسایه کمک بگیرد. بنابراین،‌ قفل کردن در راه چاره نیست.
2 - مواد خطرناک، آتش‌زا و داروها
مطمئن شوید مواد خطرآفرین را دور از دسترس و جای امنی قرار داده‌اید.
3 - آموزش کمک‌های اولیه و نحوه‌ی مقابله با خطراتی مانند آتش‌سوزی.

آسیب‌های روانی

از دیگــــــر مشکلاتی که تنها گذاشتن کودک در خانه ایجاد می‌کند، ‌آسیب‌های روانی است. کودکی که از تنهایی می ترسد‌ با تنها ماندن در خانه تجربه‌های تلخی خواهد داشت که به او آسیب می‌رساند. کودکی که بعد از مدرسه، به خانه‌ای می‌آید که در آن هیچ‌کس نیست‌ دچار احساس تنهایی و مورد بی‌توجهی قرار گرفتن می‌شود، ‌چون همه‌ کودکان دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردند، اتفاقات روزمره را برای کسی تعریف کنند،‌ در مورد احساس خود صحبت کنند و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند تا شاید راه‌حلی برای آن‌ها پیدا کنند.
بنابراین، اگر نمی توانید در همان لحظه همراه فرزندتان باشید و او تنهاست، ‌ زمان‌های دیگر وقت کافی به او اختصاص دهید تا بتواند با شما صحبت کند. زمان مشخصی را در روز فقط برای گوش دادن به حرف‌های او بگذارید.‌ مثلاً بعد از عصرانه، بعد از فلان سریال، بعد از اخبار ساعت فلان،‌ زمانی که مشخص باشد و سر قرار خود هم بمانید. البته با علاقه و توجه گوش کردن شما است که نیاز او را برطرف می‌کند، نه این‌که از سر اجبار و با اکراه، ‌این کار را انجام دهید.

چقدر با اضطراب جدایی آشنا هستید؟

مفهوم اضطراب جدایی، در برخی موارد، در تنها گذاشتن کودک در خانه مهم می‌شود. گاهی والدینی که فرزند وابسته‌ای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن از آن‌ها حتی برای زمانی کوتاه می‌ترسد، تصمیم می‌گیرند برای این که به او یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد،‌ او را به تنها ماندن عادت بدهند: « دو بار که تنها بمونه دیگه نمی‌ترسه »، « بذار یه روز تو خونه خودش تنها باشه ببینه در و دیوار ترس نداره ».
اما در واقع، در مواردی که کودک مبتلا به اضطراب جدایی است‌ چنین تصمیمی می‌تواند به‌ شدت به او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند. ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال اضطراب جدایی مبتلا نشود، ‌اما داشتن رگه‌ها یا نشانه‌هایی از آن هم نیاز به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص مشورت شود و شیوه‌ی درمانی مناسب به کار برده شود.

علائمی که به طور تخصصی برای تشخیص اضطراب جدایی به کار می‌روند، ‌ این‌ها هستند:

1 - اضطراب افراطی و نامتناسب با سطح رشد در مورد جدایی از خانه و یا کسانی که کودک به آن‌ها دلبسته است.
2 - ناراحتی مفرط و پایدار درباره‌ی احتمال بروز خطر قریب‌الوقوع از دست دادن اشخاصی که کودک به آن‌ها دلبسته است.
3 - دلواپسی مفرط در مورد از دست دادن یا صدمه احتمالی به افراد مورد دلبستگی.
4 - مقاومـــت پیگیر یا امتناع از رفتن به مدرسه یا جای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
5 - مقاومت یا ترس پایدار و مفرط از تنها ماندن یا ماندن در منزل بدون افرادی که کودک به آنها دلبسته است.
6 - مقاومت مفرط و پایدار هنگام جدایی از خانه و افرادی که کودک به آنها دلبسته قابل پیش‌بینی باشد.
7 - مقاومت پیگیر یا امتناع از خوابیدن بدون حضور افرادی که کودک به آنها دلبسته است و مقاومت از خوابیدن در بیرون خانه.
8 - کابوس‌های مکرر با موضوع جدایی.
9 - شکایت‌های مکرر از نشانه‌های جسمانی مانند سردرد، دل‌درد و حالت تهوع هنگام وقوع یا انتظار جدایی از منبع مهم دلبستگی (در بیشتر مواقع، مادر).
این علائم قبل از 18 سالگی خود را نشان می‌دهند و معمولاً چند هفته‌ای هم ماندگار هستند. گاه شدت علائم در حدی است که عملکرد روزمر‌ه‌ی کودک ‌مانند رفتن به مدرسه و بازی با همسالان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. لزومی ندارد که کودک همه‌ی این علائم را نشان دهد.میگنا دات آی آر.وجود تعداد کمی از آن‌ها نشان می‌دهد که باید با یک متخصص مشورت کنید.

آمادگی و خواست کودک

حتی اگر والدین احساس کنند که فرزندشان آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد،‌ توصیـــه می‌شود تا زمانی که خود کودک تمایلی به این کار ندارد و از تنها ماندن راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید. در واقع، خواست و میل کودک در این مورد نقشی تعیین‌کننده دارد.

زمان تنها گذاشتن

از دیگر نکاتی که برای تنها گذاشتن کودک در خانه باید بدان توجه داشت‌ زمانی است که کودک در خانه تنها می‌ماند. بهتر است این زمان تا حد ممکن کوتاه باشد. بسیاری، یک تا سه ساعت را برای تنها ماندن کودک در خانه، ‌بسته به آمادگی‌ها و توانایی‌های کودک و سایر شرایط، ذکر کرده‌اند و بیشتر از آن اصلاً به نفع کودک نیست.
برخی والدین فکر می‌کنند اگر کودک به خواب برود، دیگر تا وقتی او بیدار می‌شود، ‌برای تنها گذاشتن او در خانه فرصت دارند. اما اگر اتفاق دیگری افتاد چطور؟ اگر او زودتر بیدار شد چطور؟ به علاوه، در شرایط اضطراری، ‌مثل وقتی که کودک بیمار است، حتی اگر یک سرماخوردگی ساده باشد، زمان مجاز برای تنها ماندن کودک در خانه به صفر می‌رسد. هنگام بیماری، بسیاری از موقعیت‌ها و شرایط پیش‌بینی‌ناپذیرند و می‌توانند احتمال خطر را بالا ببرند.

ویژگی‌های کودکی که می‌تواند تنها بماند

کودکی می‌تواند در خانه تنها بماند که از اعتماد به‌ نفس کافی برخوردار باشد. زیاد نترسد و از بیان خواسته‌ی خود خجالت نکشد. بتواند احساس خود را با والدینش در میان بگذارد و آن‌قدر با والدین خود رابطه‌ی خوب و صمیمانه‌ای داشته باشد که در صورتی که هر مشکلی به وجود آمد،‌ یا هر نگرانی‌ای داشت،‌ قبل از هرچیز، آن را با والدین خود در میان بگذارد. به علاوه، او باید مهارت‌های کلامی کافی را برای برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد.

به این کودک آموزش زبان دوم اشتباه است!


همین که کودک به دنیا می‌آید، برخی پدر و مادرها برنامه آموزش زبان را پیش از هر چیزی در اولویت آموزش‌هایش قرار می‌دهند. آنها بدون آگاهی از سن مناسب شروع آموزش زبان دوم کودک را خیلی زود در برنامه آموزشی زبان قرار می‌دهند و حتی قبل از آنکه کودک بتواند زبان اول یا زبان مادری خود را خوب صحبت کند با زبان دیگری آشنا می‌شود. در این میان هستند والدینی که هر کدام به صورت جداگانه با یک زبان خاص با کودک صحبت می‌کنند اما واقعا سن مناسب شروع یادگیری زبان دوم چه زمانی است و یادگیری زبان دوم چه کمکی به توانمندی کودک می‌کند؟ مزایا و معایب آموزش زبان دوم چه چیزهایی است؟


تسلط بر زبان اول شرط شروع زبان دوم

در آموزش زبان دوم به کودک نکته قابل توجه این است که باید زبان مادری یا زبان اول برای کودک به طور کامل جا بیفتد و به عبارت دیگر کودک تسلط کامل بر زبان مادری داشته باشد. کودکانی که هنوز برخی حروف را به جای هم استفاده می‌کنند، حرف خاصی را نمی‌توانند تلفظ کنند و برخی کلمات را جا‌به‌جا ادا می‌کنند برای آموزش زبان دوم آماده نیستند. در واقع زبان مادری یک توانایی برای یادگیری زبان دوم فراهم می‌کند بنابراین کودکی که در زبان اول مشکل داشته باشد نمی‌تواند در یادگیری زبان دوم موفق عمل کند. آموزش بی‌موقع زبان دوم باعث می‌شود هم آموزش زبان اول با تاخیر همراه باشد و هم آموزش زبان دوم طولانی‌تر شده و دیرآموزی اتفاق بیفتد.


تداخل زبانی در محیط دو زبانه

شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد در یک مغز دوزبانه سیستم مربوط به هر دو زبان حتی هنگامی که تنها یک زبان به کار برده می‌شود، فعال هستند و به این ترتیب وضعی پدید می‌آید که یک سیستم سد راه سیستم دیگر می‌شود بنابراین به طور معمول در محیط‌های دوزبانه‌ای که یک زبان غالب نیست تداخل یادگیری اتفاق می‌افتد. مثلا اگر تلفظ برخی از کلمات در یک زبان برای کودک سخت باشد حتی ممکن است در دیکته‌نویسی دچار مشکل شود. معمولا در طیف کودکان دوزبانه اختلال خواندن و نوشتن بیشتر است. از آنجا که اختلال یادگیری با هوش کودکان هیچ ارتباطی ندارد در کودکانی که زبان مادری غالب نشده و آموزش زبان دوم و سوم زودهنگام شروع شده است اختلال یادگیری بیشتر دیده می‌شود. در این حالت دامنه لغات کودک محدود است زیرا از هر زبان تعدادی لغت در اختیار دارد و گستردگی لغات در یک زبان برایش کافی نیست.


بهترین سن شروع یادگیری زبان دوم

پیش‌بینی می‌شود کودک بین 3 تا5/3 سالگی به زبان مادری تسلط پیدا کند و کلمات و حروف را راحت ادا کند بنابراین از این سن می‌توان کم‌کم زبان دوم را وارد کرد. اما اگر کودکی 4 یا 5 سال دارد و هنوز در بیان کلمات مشکل دارد برای یادگیری زبان دوم آماده نیست بنابراین نمی‌توان فقط سن را معیار قرار داد. تنها معیار قابل اعتنا توانایی کودک در گفت‌وگو به زبان مادری و زبان اولش است. از آنجا که مکان زبان اول در مغز با مکان زبان دوم در مغز متفاوت است و آموزش زبان اول منطقه خاصی را در مغز فعال می‌کند و آموزش زبان دوم در یک منطقه دیگر است، این بسیار مهم است که کودک به توانایی و رشد بیشتری هم از لحاظ عصبی‌شناختی و هم از نظر روانی و گفتاری رسیده باشد تا بتوان با اطمینان بیشتری به آموزش زبان پرداخت.


شاید 5سالگی سن مناسبی باشد

در مورد زمان دقیق آغاز آموزش زبان دوم تقریبا توافق نظری وجود ندارد اما به طور کلی احتمالا شما والدین نیز با توجه به مطالب عنوان شده به این نتیجه رسیده‌اید که بهتر است کودکان برای یادگیری زبان دوم تحت فشار قرار نداشته باشند و تا قبل از اینکه در زبان اول، پیشرفت لازم را نکرده‌اند به یادگیری زبان دوم نپردازند اما اگر بتوان براساس فیزیولوژی بدن به این مسئله نگاه کرد در انتخاب زبان دوم 5 سالگی سن بسیار خوبی است زیرا حنجره فرصت هماهنگی لازم را دارد و کودکان سریع‌تر لهجه زبان دوم را یاد می‌گیرند. والدین باید توجه داشته باشند شدت و میزان یادگیری زبان دوم مهم نیست بلکه شروع آن مهم است. بهتر است این شروع نرم و آهسته باشد همین باعث می‌شود انگیزش هیجانی برای یادگیری زبان دوم در کودک بیشتر شود.


تداخل زبانی چه مشکلا تی ایجاد می‌کند؟

تداخل زبانی و محدودیت در دامنه لغات مشکلاتی را ایجاد می‌کند. از آنجا که این کودکان مانند سایر کودکان نمی‌توانند منظورشان را به راحتی منتقل کنند. به همین دلیل ازگروه همسالان طرد می‌شوند می‌کنند. از سوی دیگر وقتی خود کودک متوجه می‌شود که در انتقال پیام مشکل دارد،‌ خود به خود کناره‌گیری می‌کند بنابراین این کودک خجالتی خواهد بود و عزت نفس و اعتماد به نفس پایین‌تری خواهد داشت. مشکل دیگری که این کودکان پیدا می‌کنند این است که بیان خویشتن‌شان ضعیف می‌شود و نمی‌توانند پیامی به محیط انتقال بدهند و این مشکل، پختگی رفتاری‌، مهارت‌های اجتماعی و هوش هیجانی و عاطفی آنها را ضعیف می‌کند.


یاد گرفتن زبان دوم چه مزیت‌هایی دارد

افرادی که زبان دوم را یاد می‌گیرند دیرتر دچار آلزایمر می‌شوند و در کارهای‌شان دقت زیادی دارند و توانایی بیشتری برای یادگیری زبان سوم دارند. با یادگیری زبان‌های دیگر درصد استفاده از مغز بالاتر می‌رود و توانمندی مغز افزایش می‌یابد. تربیت کودک دوزبانه مزایای بسیاری هم به همراه دارد. مطالعات نشان داده کودکانی که با بیش از یک زبان صحبت می‌کنند در حل مشکلات و خلاقیت فکری بهتر عمل می‌کنند. هوشیاری ذهنی مورد نیاز برای تغییر بین 2 زبان به توسعه مهارت‌ها در انواع فعالیت‌های ذهنی منجر می‌شود. این کودکان استعداد توجه انتخابی هم دارند یعنی توانایی تشخیص و تمرکز روی اطلاعاتی که مهم هستند و این از نتایج فکر در مورد 2 زبان است.


فارسی مهم‌ترین است

آموزش زبان باید توسط یک متخصص و بر اساس سیستم مناسب باشد. ساعات و جلسات آموزش زبان دوم و نحوه به کارگیری آن کاملا حساب شده است به همین دلیل والدین نا‌آشنا به این امر ممکن است نتوانند مربیان خوبی برای آموزش زبان به کودک‌شان باشند. اما آنها می‌توانند با تشویق کودک به یادگیری و حمایت از او، علاقه کودک را به فراگیری زبان و فرهنگ دیگر بیشتر کنند. تنها توصیه مهم به والدین این است که انتظارشان از فرزندشان به اندازه توانمندی او باشد و هر وقت احساس کردند فرزندشان به زبان اول مسلط است اقدام به آموزش زبان دوم کنند. والدین باید زبانی که کودک بیشتر با آن در ارتباط است و در واقع زبان مخاطب فرزند را مدنظر قرار داده و آن را به طورکامل تعلیم دهند. به طور مثال والدین فارسی زبان اگر جایی می‌روند که زبان اصلی‌شان آلمانی است باید سعی کنند در خانه‌کلمات آلمانی به کار ببرند.

کوکانتان را به کدام شخصیت های کارتونی مخرب سپرده اید!؟؟



حمله سربازان کارتونی به کودکان ایرانی؟!!


در سال های اخیر اواخر تابستان و نزدیکی‌های شروع سال جدید تحصیلی، تصاویر شخصیت‌های خارجی روی لوازم التحریر کودکان و نوجوانان در رسانه‌ها نشان داده می‌شود و در نهایت با ابراز تأسف فراوان بدلیل حضور پررنگ این شخصیت‌ها در دنیای کودکان و عدم حضور شخصیت‌های ایرانی و اسلامی در این عرصه، کار به پایان می‌رسد.
ولی ظاهراً امسال کار فراتر از یک ابراز تأسف مختصر است، رسانه‌ها خیلی بیشتر ابراز تأسف کردند و برای یافتن و نشان دادن شخصیت های ایرانی-اسلامی تلاش کردند و خوشبختانه توانستند تا حدودی فضای لوازم التحریر را توسط طرح های بومی، البته هر چند موقت، پر کنند. اما واقعیت این است که بسیاری از مردم دقیقاً دلیل مُضرّ بودن شخصیت‌های غربی را نمی‌دانند یا آنطور که باید چهره پلید این شخصیت‌ها را نمی‌شناسند، شخصیت هایی که کودکان نه فقط با لوازم التحریر، بلکه با فیلم ها، انیمیشن ها، بازی های مختلف و.... آنها که به مراتب مخرّب ترند، ماٌنوس می شوند. در اینجا با رعایت اختصار به معرفی معروفترین و رایج‌ترین این شخصیت‌های غربی می‌پردازیم.

باربی سرباز پیر جنگ نرم


عروسک باربی محصول 1959 (54 سال پیش) شرکت "ماتل" است. شرکت ماتل توسط یک زوج یهودی الاصل به نام "آقا و خانم هندلر" مدیریت ‌شده و مکان آن در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا است این شرکت در ابتدا قاب عکس تولید می‌کرده. از آنجائیکه هندلرها علاقه زیادی به قاب کردن تصاویر زنان برهنه داشته‌اند در سفری که به آلمان داشتند به شخصیت "لی‌لی" که یک زن فاحشه معروف آلمانی بوده و عروسکی به همین نام و برگرفته از شخصیت او تولید شده، علاقه‌مند می‌شوند و امتیاز این عروسک را می‌خرند. ناگفته نماند که به گفته مفسران، لی‌لی نقش مؤثری در اثبات و ترویج نظریه‌های آزادی جنسی و هم جنس گرایی در اروپا داشته است.
اما کار اصلی در خلق شخصیت باربی بر اساس عروسک لی‌لی را "جک رایان" کارمند سازمان پنتاگون و طراح موشک‌های "اسپارو" و "هاوک" انجام داد. وی که مردی فاسد بوده و علاوه بر اینکه پنج بار ازدواج کرده از ثروت و امکانات فروانش برای رابطه‌های پنهانی با زنان هرزه استفاده می‌کرده، تخصص فراوانی در شناخت فرم بدن زنان داشته و در نهایت لی‌لی را به چهره انگلاساکسون تبدیل و باربی را طراحی می‌کند. باربی یک مانکن عروسکی از یک خانم 20-19 ساله است، با بدنی لاغر و قدی بلند (که نمایانگر یک قد 195 سانتی متری است) و طبق نظر متخصصان ارتوپد، اگر انسانی با این اندام وجود داشته باشد نمی‌تواند قدم از قدم بردارد و یقیناً با صورت به زمین خواهد خورد. لباس‌های باربی بسیار متنوع و بسیار گران قیمت و تجملاتی است و عریان گرایی، اشراف گرایی و مصرف گرایی سه مؤلفه اصلی این لباس‌ها هستند. در طول 40 سال گذشته باربی در عرصه‌های سیاسی آمریکا مثل انتخابات، جنگ ویتنام، گرانادا، پاناما، جنگ آمریکا با افغانستان و عراق و واقعه 11 سپتامبر به تهییج افکار عمومی جهان پرداخته و با عنوان "باربی، روح آمریکایی" معروف گردیده است. عروسک پسر؛ "کن"، محصول دیگر شرکت ماتل نیز دوستِ پسرِ معروف باربی است که در بازی‌ها، کارتون‌ها، سِتِ اسباب بازی و.... همراه باربی دیده می‌شود. محتوا و مضمون کارتون‌ها و بازی‌های باربی، رقص و آواز لباس‌های عریان است با که از طریق با ارزش نشان دادن جادو (به جای قدرت ماورائی خداوند) به اهداف خود می‌رسد. باربی در بسیاری از این کارتون‌ها با دوست پسرهای خود نقش بازی می‌کند. ماجراهای ************ باربی خصوصاً با دوست پسرهایش به قدری مستهجن است که بدلیل رعایت اصول اخلاقی جداً از ذکر آنها معذوریم. شاید همین قدر کافی باشد که خوانندگان محترم مطلع شوند که عروسک های باربی حامله هم اکنون در بازار اسباب بازی فروشی های کشورمان موجود است. هویت اصلی باربی در سبک زندگی او نمودار است، سبک زندگی‌ای مبنی بر لذت محوری و کاملاً شهوت آلود. طبق نظر کارشناسان غربی، باربی آموزگار سکس است که با آموزش عریان گرایی، اباحه گری، مصرف گرایی، تجمل گرایی و ایجاد مشکل سوء تغذیه برای کودکان ما نقش الگو را پیدا کرده است.
برتز؛ سربازی تازه نفس


بسیاری از هموطنانمان چهره این شخصیت را در اسباب بازی فروشی ها، لوازم التحریر فروشی ها و بسیاری دیگر از لوازم مورد نیاز کودکان و نوجوانان دیده اند یا حداقل زنان و دخترانی که در مهمانی ها و عروسی ها و حتی کوچه و خیابان خودشان را به این شکل در آورده اند، دیده اند. ظاهراً "برتز" هم مانند باربی فقط الگوی کودکان نیست و بزرگسالان هم خودشان را به همین شکل در می آورند.
برتز محصول شرکت "ام جی ای" در سال 2000 میلادی است. "اسحاق لارین" مدیر این شرکت، یک یهودی ایرانی الاصل است که پس از انقلاب اسلامی به آمریکا مهاجرت کرده است.



در چهره برتز، اندام های جنسی به شکل اغراق آمیزی بزرگ شده‌ اند. این چهره شباهت زیادی به چهره زنان بدکاره داشته و برگرفته از چهره ی شیطان پرست هاست و به قول معروف چهره ی فشنی دارد. سبک زندگی و نوع پوشش او هم مانند باربی، مروج عریان گرایی، مصرف گرایی، تجمل گرایی و اباحه گری است. "اشتیاق به مد" ( a fashion for pashion) شعار عروسک برتز است. در تمام بازی های و کارتون های برتز، او مشغول آرایش کردن، لباس پوشیدن، تمرین رقص و.... است برای شرکت در مراسم جشن، پارتی، ولنتاین و.... وی با دوست پسرهای مختلف خود رفتارهایی که مروج مسائل کثیف و مستهجن است را انجام می دهد که بدلیل رعایت اصول اخلاقی از ذکر آنها معذوریم و فقط به مطرح کردن چند نمونه قابل ذکر آن اکتفا می‌کنیم. در بازی های برتز کاربر (کودک ما) باید: - صورت او را آرایش کند. - بر بدن برهنه (!!) لباس بپوشاند. - طوری که مادر برتز متوجه نشود صحنه را طوری تنظیم کند تا برتز دوست پسرش را ببوسد. و.... بسیاری از روانشناسان و متخصصان کودک مانند "دپارتمان آموزش دوران کودکی دانشکده ویلوک بوستون" و.... بخصوص "انجمن روانشناسان آمریکا" تاثیرات این شخصیت کارتونی و عروسکی را برای کودکان بسیار مضرّ و مخرّب معرفی کرده اند.

شخصیت های پسرانه


امروز دیگر کمتر کسی است که شخصیت های "اسپایدرمن (مرد عنکبوتی)"، "سوپرمن"، "بتمن"، "بن تن" و "هری پاتر" را نشناسد. ویژگی مشترک همه این شخصیت های پسرانه، ایجاد حس خشونت طلبی و جنگ آوری (البته نه به شیوه ایثار گونه و شهادت طلبانه بلکه با تعریف حقیقت و عدالت به شیوه ی آمریکایی)، خیال پردازی در عرصه ی قدرت های ماورائی و جادوگری برای پسران است، بطوریکه بر اساس تحقیقات حتی برخی از پسر بچه ها، قدرت این شخصیت ها را از قدرت خدا بیشتر می پندارند.
در واقع در فرهنگ مادی گرایانه ی اومانیستیِ (انسان خدایی) غرب، قرار است این ابر قهرمان ها با قدرت فراوان، هوش سرشار و توانمندی های ماورایی خود، نقش خدا را بازی کنند و منجی بشر باشند. خشونت یکی از کلیدواژه های مهم این شخصیت ها ست. همانطور که پرندگان عصبانی (انگری بردز) هم با حمله به نمادهای اسلامی ایرانی (اماکن مقدس، مساجد، نقشه ایران، برج میلاد و...) به دنبال نهادینه کردن آن است. مضرّات ایجاد حس خشونت در کودکان بر کسی پوشیده نیست ولی شاید بسیاری ندانند که نتیجه و تأثیر معرفی قدرت های ماورائی و جادویی که هیچ شباهتی به زندگی عادی و دنیای واقعی ندارند بر روح و جسم کودکان ما چیست؟ این شخصیت ها عموماً شیطان را به شکل موجودی اسطوره ای، قدرتمند، شیک و دوست داشتنی معرفی می کنند و با ارائه تعریفی جدید از خیر و شرّ در جهان در لباسی به عنوان نماینده ی عدالت طلبی، نمادها و آرمان های آمریکایی (مثل نمادهای شیطان پرستی، فراماسونری و...) را مستقیماً و بیشتر اوقات تلویحاٌ ترویج می دهند. ایجاد حس هیجان بدون داشتن ریشه منطقی و عقلانی، نه تنها نقش سازنده ای در تربیت کودکان ندارد بلکه آنها را از نظر روانی مسخ کرده و خود را در کابوس های شبانه کودکان نشان می دهد. در خلال داستان‌ها، فیلم ها و انیمیشن ها ی این شخصیت ها، با دستیابی به اهداف از طریق جادو، این اصل که باید از طریق زحمت و تلاش به اهداف و ارزش های خود دست یافت در ذهن کودکان مخدوش می شود و وقتی بچه ها امکان استفاده از جادو را در زندگی خود نمی یابند، حس سرخوردگی و عدم خود باوری در آنها نهادینه می شود. لذا تربیت نسلی خشن، پرخاشگر و بی حوصله با بُنیه ضعیف و کم تحرک از نتایج ارتباط با این شخصیت ها خواهد بود و بعد از مدتی که این شخصیت ها به شکل قهرمان در ذهن فرزندان ما جا افتادند، با ارائه تصاویر و بازی های این شخصیت ها با دوست دخترهایشان با حالت های بسیار مستهجن، نوع خاصی از سبک زندگی را به فرزندان ما القا خواهند کرد. و این اتفاقات بسیار نرم و زیرکانه بوقوع می ‌پیوندد. همانطور که پسران معصوم این سرزمین در سنین کودکی در حالیکه حداقل 100 قسمت از کارتن "بن تن" را تماشا کرده اند، از چندی پیش باید شاهد صحنه های ارتباط نامشروع و باردار شدنِ دوستِ دختر بن تن در برچسب های جدید آنکه در فروشگاه ها عرضه می شوند، باشند. و بدتر از همه اینکه این شخصیت ها علاوه بر انیمیشن به شکل های واقعی و به صورت فیلم های سینمایی نیز ارائه شده اند که به صورت زنده و مملوس تری، خشونت و صحنه های مستهجن را به تصویر می کشند.
شخصیت‌های زنده


والدین زیادی از حضور شخصیت‌های عروسکی و کارتونی در فضای ذهن کودکان خود آگاهند ولی بسیاری از آنها شخصیت‌های واقعی و زنده ی دختر و پسرهای خارجی که تصاویر آنها روی لوازم مختلف مورد نیاز کودکان و نوجوانان است را نمی‌شناسند.
بعنوان مثال سالهاست که تصاویر دختری به نام "هانامونتانا (HANNAH MONTANA)" روی لوازم مختلف از جمله تی‌شرت، کیف، پازل، آلبوم، ساعت خصوصاً لوازم التحریر نقش بسته است. نام اصلی هانامونتانا، "مایلی سایرس" است که پس از بازی در نقش هانامونتانا در یک فیلم معروف به این نام مشهور شده است. هانامونتانا اکنون یک دختر 21 ساله آمریکایی است که یک سال بعد از به دنیا آمدن او، پدر و مادرش با هم ازدواج می‌کنند!؟! البته مادر او قبل از این ازدواج، دو فرزند دیگر هم داشته و پدر هانا آنها را می‌پذیرد، در ضمن پدر هانا نیز فرزندی دارد که حاصل یک ارتباط مختصر او با یک زن است و مادر هانا نیز او را پذیرفته است. البته کار پدر و مادر او پس از مدتی به طلاق کشیده شد. سریال هانامونتانا محصول 2006 و یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های آمریکایی است. در این سریال مایلی سایرس (14 ساله) روزها در نقش یک دختر عادی به نام مایلی استوارت و شبها در نقش هانامونتانا - یک خواننده مشهور - بازی می‌کند. او برای رسیدن به اهدافش بطور متعدد در این فیلم دروغ می گوید. هانامونتانا در این فیلم مشغول خواندن و رقصیدن است. او با پسرهای زیادی قرار می‌گذارد، ولی این دوستی‌ها بسیار کوتاه است. آوازهای معروف او عبارتند از: "رنج دیده"، "قبل از طوفان"، "قلب من برای عشق می‌تپد"، "لگد زنان و جیغ کشان"، "بیا دیوانه شویم"، "دختران وحشی"، "شب بیرون از خانه‌ی دختران"، "نمی‌توانم مطیع باشم"، "چه کسی مالک قلب من است" و......که محتوای اصلی آنها در مورد روابط آزاد و مستهجن دختر و پسر و شهوت نوجوانان است و با آهنگ‌های بسیار مهیج و شهوت انگیز که ابزار اصلی آن گیتار برقی است، آنها را اجرا می کند. آوازهای سیاسی او نیز معروف اند. مثلا "مهمانی در آمریکا" که به "سرود ملی آمریکا برای مرگ بن لادن" معروف است و در پایان اجرای این آواز، پرچم آمریکا در وسط صحنه به اهتزاز در می‌آید. او همچنین برای ملکه انگلیس و رئیس جمهور آمریکا نیز آواز خوانده و آن را به پرزید نت اوباما و خانواده او تقدیم کرده است. متأسفانه عکس ها و بازی‌های مختلف او از جمله هانامونتانا "در کنار ساحل"، "کارت بازی"، "هانا را آرایش کنید"، "بوسه هانا با دوست پسرش" و.... در فروشگاه ها و کلوپ های کشور موجود می‌ باشد. روانشناسان آمریکایی تأثیرات رفتارهای مستهجن و شهوانی او را بر روی کودکان و نوجوانان مخرب و مضر اعلام کردند. او در سال 2011 بعنوان شصت و چهارمین زن تند مزاج دنیا و هشتاد و نهمین زن ************ی دنیا معرفی شده است. شاید شما هم تصویر این 3 جفت دختر و پسر را روی لوازم مختلف کودکان و نوجوانان دیده باشید. این‌ها، شخصیت‌های اصلی فیلم‌"های اسکول موزیکال" (HighScool Musica هستند. نسخه اول، دوم و سوم این فیلم در بازار موجود است. این 3 جفت دختر و پسر که در واقع دوست‌دختر و دوست‌پسر هستند، چهره یک جفت از آن‌ها اروپایی، یک جفت آفریقایی و یک جفت آسیایی است. در صحنه‌های مختلف فیلم، این شخصیت‌ها در حال خواندن و رقصیدن و بوسیدن و معاشقه کردن و... هستند و با گفتارها و رفتارهایشان آزادی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج را زیبا درست و جذاب نمایش می‌دهند. متاسفانه تصاویر این شخصیت ها نیز در محصولات و ملزومات کودکان و بخصوص نوجوانان زیاد دیده می‌شود. علاوه برموارد ذکر شده در بالا، شخصیت‌های الگوساز متنوع دیگری نیز وجود دارند مثلاً: "سلنا گوموز"، بازیگر و خواننده آمریکایی که کارهای مشترکی با هانامونتانا انجام داده و سبک زندگی ای مشابه هانامونتانا دارد و تصاویر، فیلم و بازی‌های او در سطح جامعه موجود است. "جاستین بییرز"، خواننده کانادایی که عملاً عامل صهیونیست‌هاست و در حمایت از حملات رژیم صهیونیستی به فلسطین اشغالی فعال بوده و یک افسر صهیونیستی محافظ اوست وی مدتی دوست پسر سِلِنا گومرز بوده و با او ارتباط داشته است. "عروسک‌های وینکس"، 7 شخصیت انیمیشنی وینکس که هر کدامشان از سیاره‌ای آمده‌اند، یک دوست‌پسر مخصوص دارند و مروج یک جنبه از سبک زندگی هستند و حیوان خانگی دارند مثل سگ، خوک، گوسفند و... نوع لباس پوشیدن و رفتارهای این شخصیت‌ها بسیار مستهجن است. و..... همگان می دانند که نوجونان و جوانان از دوران بلوغ تا زمان ازدواج(که متاسفانه سن ازدواج بالاتر هم رفته) دوران سخت و پر پیچ و خمی را می گذرانند و اگر برای کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات خود در برابر شهوت، برای رعایت تقوی و خویشتن داری توانمندی نداشته یا آموزش ندیده باشند، ممکن است لطمات جبران ناپذیری به جسم و روح خود وارد سازند که گاهی اثرات آن تا آخر عمر باقی خواهد ماند. متأسفانه اکنون با استفاده از این شخصیت ها با ویژگی ها و سبک زندگی فوق الذکر و نتایج آن مانند پایین آمدن سن بلوغ جنسی و افزایش مکرر تحریکات جنسی، عرصه برای فرزندان ما روز به روز تنگ تر و تنگ تر می شود.

چند نکته و سوال پایانی اما مهم؛

1) همانطور که ملاحظه شد هر کدام از این شخصیت‌ها با دقت فراوان طراحی و برنامه‌ریزی شده اند بطوریکه تمام گفتارها و رفتارهایشان حاوی پیام‌های تأثیر‌گذاری برای فرزندان ماست.

2) متولیان جامعه و نگهبانان فرهنگ عمومی وظیفه شرعی و قانونی دارند با دقتی به مراتب بیشتر و عمیق تر، از کودکان و نوجوانان معصوم این سرزمین پاک و مقدس، نسبت به وجود غذاهای فاسد و گندیده‌ی ذهنی و روحی مراقبت و محافظت کنند.

3) آیا واقعاً استفاده از چند تصویر گرافیکی آن هم صرفاً روی لوازم التحریر را می‌توان شخصیت‌هایی ایرانی- اسلامی (!!!) دانست؟ و آیا این تصاویر می‌توانند با شخصیت‌های هویت دار، معنی دار، پیام دار و سبک زندگی دار غربی ،که در این یادداشت به چند نمونه از آنها اشاره شد، مقابله کنند؟

4) چرا مؤسسات و سازمان های معتبر حوزه‌های روان شناسی، ارتباطات، جامعه شناسی، کودک و نوجوان، فرهنگ عمومی و... در مورد حضور و صحنه گردانی شخصیت‌های خارجی فقط مشاهده‌گرند و اقدامی نمی‌کنند؟

5)چرا پژوهش ارزشمندِ نظری و تحقیقی، میدانی، بررسی های موردی و... در این موضوع تا کنون انجام یا منتشر نشده است؟چرا صاحبنظران حرفی نمی زنند؟ چرا دستگاه های نظارتی ساکت اند؟

6) چرا صدا و سیما به کلوپ های CD فروشی ها، سری نمی زند و از فیلم ها و بازی های کودکان و نوجوانان سراغی نمی گیرد و در حد لوازم التحریر بسنده کرده است؟

7) چرا فیلم، انیمیشن، بازی و محصولات متنوع این شخصیت ها براحتی حتی در سوپرمارکت ها در دسترس کودکان است و بعضاً بصورت مجاز در شبکه توزیع در سراسر کشور پخش می شود؟ براستی منتظریم چه اتفاقی بیفتد تا کاری بکنیم؟...نکند دیر بشود... نکند دیر شده باشد....نکند ...

تربیت اخلاقی کـودک با برخورد اخلاقی



متخصصان علوم تربیتی معتقدند: قدم نخست برای تربیت اخلاقی کـودک، برخورد اخلاقی با اوست. حتمــا خود شما هم تجربه کرده اید که وقتی به تندی با کــودک رفتار می کـــنید چقدر حس لـــجاجت او گــل می کند. در واقع باید گفت کمتر پیش می آید که کودک در مقابل برخورد تند پدر و مادر، واکنش منطقی نشان دهد امـــا برعکس در مواردی که با کودک با احترام برخورد می شود می توان واکنش قابل قبولی از او دید. البته نباید انتظار داشت که کودک در همه موارد پاسخ احترام را با احترام بدهد.


همانگونه که بعضی بزرگترها هم ممکن است لزوما احترام را با احترام پاسخ ندهند. مساله ای که وجود دارد اینکه در اینگونه موارد نباید از بی احترامی فرزندان چشم پوشی کرد زیرا با چشم پوشی نه تنها رفتار مناسبی نکرده ایم بلکه با رها کردن کودک به حــال خود، به بلوغ فکری او هم کمکی نمی کنیم. پدر و مادر باید در مقابل هر نوع بی احترامی و هر کلام زشت وناپسند کودک واکنش مناسب و اصولی نشان دهند.

به این مثال کتاب "روانشناسی رشد" اثر دکـتر"توماس لیکونا" توجه کنید:" تامی که پسر یازده ساله ای است در حالیکه مادرش با یکی از دوستان خود صحبت می کرد برای برداشـتن کیک وارد آشپزخانه شد. نزدیک ناهار بود و از این رو مادر تامی او را از بــــرداشتن کیک منع کرد. تامی با لـــحن توهین آمیزی واکنش نشان داد. مادر در توجیه حرفش دلیل آورد اما بی فایده بود. پسر در یک چشم به هم زدن قطعه کیکی را قاپید و در حالیکه فریاد می کشید "الهی به جهنم بروی" از آشپزخانه بیرون دوید. مادر سری تکان داد و در حالیکه آه می کشید به دوستش گفت: "مساله سن اوست. باید مدارا کنم. این روزها بـزرگ کردن بچه کار ساده ای نیست. قبول نداری ؟"

قطعا این واکنش مادر به بی احترامی فرزندش نمی تواند واکنش مناسبی باشد. چون کودک متوجه اشتباه خود نمی شود و ممکن است در دفعات بعد از این هم بدتر برخورد کند. از طرفی سرزنش کردن کودک هم برخوردی منطقی به نظر نمی رسد چون سرزنش می تواند علاوه بر برانگیختن حس لجاجت و انتقام جویی در کودک، عواقب روحی - روانی نیز در دراز مدت برای او به دنبال داشته باشد.


در صفحه اول یـک کتاب روانشناسی یکی از خوانندگان کتاب با قلم مداد نوشته بود: "هیچ وقت کودک راسرزنش نکن. از او بپرس آیا این کارت درست بود ؟ این باعث می شود کودک درباره عملی که انجام داده به فکر بیفتد." کتاب را که خواندم متوجه شدم این جمله از دل این کتاب روانشناسی استخراج شده و شاید ازهمین روست که بر دل هم می نشیند.


علی ای حال برای اینکه به معجزه تاثیر احترام به کودک بیشتر پی ببرید یک روز را با تمام توان در هر شرایطی باکودک با احترام برخورد کنید و در صورت برخورد غیر منطقی او، سرزنش را کنار بگذارید. فقط بگوئید آیا این کارت درست بود؟ می توانید از روش پدر یک دقیقه ای هم استفاه کنید.

آیا میخواهید کودکی مرتب داشته باشید!؟


شاید با خودتان فکر کنید که «پس کی پسرم می‌تواند اتاقش را خودش جمع کند!» یا «روزی را می‌بینم که دخترم لباس‌هایش را مرتب در کمد بگذارد؟!» وقتی ریخت و پاش و بی‌نظمی و بازیگوشی فرزندتان را می‌بینید شاید فکرش را هم نکنید که همین‌ها روزی از پس کارهایی که به آنها محول می‌شود، بربیایند.

به طور کلی مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده است. البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول می کند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته می شود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی به دست می آورد.


مسئولیت پذیری ویژگی هایی دارد که در ادامه به آنها می پردازیم:

* نکته بسیار مهم درباره مسئولیت این است که اجباری برای پذیرش درخواست وجود نداشته و در واقع مسئولیت، انتخابی آگاهانه است؛ درست مثل قراردادی نانوشته که همه اجزای آن برای طرفین مشخص است.

* پذیرفتن مسئولیت همچنین نباید با احساس گناه یا بدهکاری، یا اعمال زور و مبارزه همراه باشد؛ بلکه باید بدون فشار مالی یا عاطفی مطرح شود. اگر فردی احساس کند با زور او را مجبور به انجام کاری کرده اند، ممکن است خود او هم چنین روشی را در پیش بگیرد؛ یعنی علاوه بر نپذیرفتن آن مسئولیت، سعی کند از طریق زورگویی یا لجبازی به خواسته های خود برسد.

به طور کلی می توان دو نوع مسئولیت پذیری را مشخص کرد: مسئولیت پذیری شخصی؛ و مسئولیت پذیری اجتماعی. مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، وظایف شخصی اولیه ای هستندکه اکثر کودکان خودشان در سنین پایین انجام می دهند؛ مثل مسواک زدن، استفاده از توالت، شستن دست ها و لباس پوشیدن. برخی والدین انجام این وظایف را کافی می دانند، اما باید به کودکان وظایفی درباره کارهای خانه نیز محول کرد تا علاوه بر مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند.


برای زنده کردن زودتر حس زیبای مسئولیت‌پذیری در کودک، روش های زیر را امتحان کنید:


کودک تان را دست کم نگیرید:
اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجامشان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آنها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آنها به خوبی قادر به انجامش هستند.

وظایفی را پیدا کنید که مناسب سن کودک تان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آنها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام بدهد.


به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» است:
کودکان خردسال عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند.


برای فرزند خود دقیقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام بدهد:
و به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد.


کارهای کوچک به او بسپارید:
وقتی کودکان انجام کارهای ساده را به عهده می‌گیرند، این احساس را دارند که در انجام کاری مفید برای خانواده مشارکت می‌کنند. بهتر است یک چارت وظایف تهیه کنید. اگر کودک کوچک است به جای کلمات از تصاویر در این چارت استفاده کنید. این چارت می‌تواند از مسئولیت‌های کوچک مانند خاموش کردن چراغ‌های اضافی خانه تا قفل کردن در یا جمع کردن کاغذهای روی زمین باشد. فقط بگذارید او این کارها را انجام دهد و برای رسیدن به این هدف صبور باشید. باید حواس‌تان باشد که با افزایش کارهایی که باید کودک انجام دهد، او نیاز به تشویق هم دارد.


باورشان کنید:
مدام تکرار نکنید که «تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی!»، «تو از پس این کار برنمیای!» بهتر است ظرفیت آنها را دریابید و متناسب با آن از آنها توقع داشته باشید. وقتی آنچه را که در توان‌شان است از آنها بخواهید،‌ آنها با حس قوی مسئولیت‌پذیری‌شان شما را شگفت‌زده می‌کنند. در این مورد آنچه مهم است تلاشی است که کودک برای انجام کار می‌کند و نتیجه کار اهمیتی ندارد.


اگرچه ممکن است دشوار باشد، کارهای کودک را تصحیح نکنید:
تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید.

سرزنش کردن سبب می شود کودک تصور کند هرگز نمی تواند شما را راضی نگهدارد و بنابراین دست از تلاش برمی دارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا می کند، بر آنها مسلط می شود و از عهده انجام کارها بهتر برمی آید.


بگذارید آنچه می‌خواهند را به دست بیاورند: اگر کودک‌تان یک هدیه گران‌قیمت می‌خواهد بهترین کار این است که از او بخواهید نیمی از پول آن هدیه را خودش به دست آورد و به آنها کمک کنید از مهارت‌های‌شان استفاده کنند. در این مدت شما می‌توانید بابت برخی کارهای خانه به آنها پول پرداخت کنید. مثلا اگر برای کاشتن گلی در باغچه یا شستن ظرف‌ها به شما کمک کردند، مبلغی برای‌شان در نظر بگیرید. این بهترین دادوستد برای القای حس مسئولیت‌پذیری در آنهاست.


به کودکان یاد دهید اشتبا‌هات‌شان را بپذیرند:
اگر کودکان‌تان کار اشتباهی انجام دادند نه آنها را بترسانید و نه خیلی ساده از کنار آن بگذرید. قبول اشتباه یکی از بهترین راهکارها در زندگی است. این باعث می‌شود شما برای هر آنچه انجام دادید، مسئول باشید.


به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید:
مثلا به جای «اگر لباس های میهمانی را درنیاوری ...» از این عبارت استفاده کنید «اگر می خواهی بازی کنی اول باید لباس های میهمانی را درآوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت درمی آید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.


به یاد داشته باشید یکی از موارد اساسی در آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، استفاده از عواقب طبیعی و منطقی رفتارهاست:
کودک باید در آموزش مسئولیت پذیری بیاموزد انتخاب کند و از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب تبدیل به جریان طبیعی کم کاری کودک شوند. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازی هایش در اتاق پذیرایی سر باز می زند، اسباب بازی های او به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند؛ اگر لیوان شیررا می ریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود؛ یا اگر به خاطر اتلاف وقت سرویس را از دست می دهد، پیاده به مدرسه می رود.


بهتر است در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید، چرا که بروز خشم و عصبانیت فقط کارها را دشوارتر می کند:
اگر فرزندتان تمایل ندارد کاری را انجام دهد، به طور واضح و فقط یک بار دیگر کاری را که قرار بوده انجام دهد به او یادآوری کنید. بهتر است این یادآوری نیز همراه با شوخی باشد.

مثل اینکه «لباس های کف اتاقت صدات می زنند کی می خواهی جوابشان را بدهی!» در مواقعی نیز که فرزندتان کارها را با شلوغ کاری و شیطنت انجام می دهد، به جای بروز خشم، برای او مشخص کنید این شلوغ کاری ها فقط برای یک بار قابل تحمل اند و برای بار دوم تنبیه در پی خواهند داشت.


تاکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمی کند:
کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون اینکه انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویق های کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیده فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود.


با همسرتان هماهنگ باشید:
اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید؛ و درباره قوانین خانه و انتظاراتتان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.

اگر از فرزندتان می خواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید، و وسایل تان را دور و بر خانه پرت نکنید!