مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

کودکان، وارث تجربه های تلخ والدین!



دانشمندان در دانشکده پزشکی اِموری - آمریکا تحقیقاتی انجام داده‌اند که نتیجه آن در نشریه نیچر منتشر شده است. این تحقیقات به این صورت بود که محققان بوی شکوفه گیلاس را با یک شوک الکتریکی خفیف همراه کرده و موش‌های آزمایشگاهی را در معرض این شوک قرار می‌دهند. پس از مدتی، موش‌ها هر وقت بوی شکوفه گیلاس را استشمام می‌کردند، علائم ترس از خود نشان می‌دادند.

اما نکته جالب این تحقیق اینجا است که فرزندان و نوه‌های این موش‌ها که از بدو تولد از پدر یا مادر جدا شده بودند نیز با استشمام بوی شکوفه گیلاس دچار همین ترس می‌شدند، بدون اینکه تجربه پدر ومادر خود را داشته باشند.

پروفسور کری رسلر، استاد روانپزشکی دانشکده اموری می‌گوید: "من فکر می‌کنم شواهد روز افزونی از مطالعات مختلف بدست آمده که نشان می‌دهد آنچه از پدر و مادر به ارث می‌بریم، بسیار پیچیده است. چرا که گامت‌ها (اسپرم و تخمک) تا جایی که ممکن است اطلاعات نسل قبلی را در خود ذخیره می‌کنند".

مهم‌ترین نتیجه‌گیری این تحقیقات می‌تواند این باشد که ویژه‌گی‌های خاصی بر اثر تجربه‌های ترسناک و وقایع ناگوار از والدین به نسل‌های بعدی منتقل می‌شوند. نتایج این تحقیق موجب شده است که یکی از نظریه‌های بی اعتبار شده، دوباره مطرح شود. در قرن هجدهم، ژان باپتیست لامارک، زیست شناس فرانسوی نظریه "وراثت خصوصیات اکتسابی" را مطرح کرد.

بر اساس این نظریه ویژگی‌های جسمانی که در طول زندگی شکل می‌گیرند، می‌توانند به نسل‌های بعد منتقل شوند. به همین خاطر، لامارک درازی گردن زرافه را نتیجه کشیدن گردن برای رسیدن به سرشاخه‌های بلند درختان می‌دانست که به نسلهای بعد منتقل شده بود. اما نظریه تکامل انواع که چارلز داروین سی سال بعد از مرگ لامارک در کتاب معروف "منشا انواع" مطرح کرد و کشف قوانین ژنتیک که مندل اصول آن را شش سال به چاپ رساند، باعث شد نظریه لامارک مردود تلقی و کنار گذاشته شود.

در حال حاضر، تحقیق اخیر دوباره نظریه لامارک را مطرح کرده است که محیط می‌تواند مستقیما بر دی‌ان‌ای تاثیر بگذارد. پروفسور رسلر می‌گوید؛ تاثیر محیط، توالی ژن‌هایی را که حامل رمز گیرنده‌های بو هستند، تغییر نمی‌دهد بلکه نحوه تنظیم ژن است که تغییر می‌کند. همچنین، شواهدی وجود دارد که تاثیرات کلی تغدیه، تغییرات هورمونی و ضربه‌های روحی هم ممکن است به نسل بعدی منتقل شوند.

پروفسور مارکوس پمبری متخصص ژنتیک کودکان دانشگاه لندن نیز اهمیت تحقیق را دراین می‌بیند که نتایج آن نشان می‌دهند که خاطره تجربه‌های ترسناک به نسل بعدی منتقل می‌شوند. از نظراو این تحقیقات ارتباط نزدیکی با فوبیا (ترس‌های بیمارگونه)، اضطراب و اختلال تنش‌زای پس از آسیب روحی دارد. او در این باره می‌گوید؛ من فکر می‌کنم بدون نگاه فرا نسلی نمی‌توانیم، افزایش بیماری‌های روانی، عصبی یا بیماری‌هایی مثل چاقی، دیابت و اختلالات متابولیک را بخوبی درک کنیم.

طرز برخورد با کودکی که از انجام تکلیف اجتناب می کند!


علی پسری 10 ساله‌ است که در کلاس چهارم ابتدایی درس می‌خواند. او به گفته مادرش چندان علاقه‌ای به درس و مدرسه ندارد و مدام برای نرفتن به مدرسه و انجام ندادن تکالیفش بهانه می‌آورد. مادر علی هرچه تلاش می‌کند او را به درس و مشق علاقه‌مند کند، فایده‌ای ندارد. علی برای انجام ندادن تکالیفش هر بهانه‌ای که به ذهنش می‌رسد، می‌آورد، مثلا بارها به مادرش گفته که مشق و امتحان ندارد و چند روز بعد با برگه امتحانی که نمره پایینی گرفته به خانه می‌آید. علاوه بر این مشکلات، علی توجه و تمرکز پایینی هم دارد و معلوم نیست هنگام درس خواندن حواسش کجاست. ساعت‌ها برای خواندن درسی وقت می‌گذارد و در پایان هم وقتی مادرش از او سؤال می‌کند، چیزی به خاطر ندارد.

جو فراست راه‌حل ارائه می‌دهد
اگر کودک از انجام تکالیف مدرسه اجتناب می‌کند یا می‌گوید که نمی‌تواند آنها را انجام دهد نیاز به کمک برای افزایش توان شنیدن و تمرکز دارد. اولین کاری که باید انجام دهید این است که علت را بیابید.

برای این کار می‌توانید از محیط مدرسه و معلم شروع کنید. مطمئن شوید که معلم، مدیر، همکلاسی‌ها و حتی فضای کلاس هیچ‌کدام موجب آزردگی کودک نشده است. بعد از آن سراغ خود او بروید و ببینید آیا او ناتوانی یا اختلال در یادگیری دارد یا صرفا نمی‌تواند تمرکز کند. هر کدام از این عوامل نیاز به راهکارهای متفاوتی دارد اما برخی راهکارها را می‌توانید در پیش بگیرید.

اتاق تکلیف درست کنید
اگر می‌توانید برای کودک یک فضای آرام و کنترل شده برای انجام تکالیف اختصاص دهید. حواس‌تان باشد که در این فضا هیچ وسیله‌ای که باعث حواس‌پرتی کودک شود نباید وجود داشته باشد.

به او کمک کنید
هر زمان که کودک‌تان از شما کمک خواست به او کمک کنید. به او بگویید که این چالشی است که او باید بتواند از عهده آن بربیاید و می‌تواند روی کمک شما هم حساب کند. یکی از کمک‌های شما می‌تواند این باشد که درباره موضوعی از درس که او ابراز بی‌علاقگی می‌کند، یک نمایش یا حتی اردو راه بیندازید.

جایزه بگذارید
اگر کارهایش را انجام داد یا زمانی که به یک سؤال سخت پاسخ داد، جایزه‌ای هرچند کوچک برایش در نظر بگیرید. حتی اگر جایزه‌ای که می‌گیرد عصبانی‌اش کرد، شما آرامش‌تان را حفظ کنید و به سیستم پاداش‌دهی ادامه دهید.

زمان تعیین کنید
حواس‌تان باشد که زمان دیروقت را برای انجام تکالیف درنظر نگیرید و کمی بعد از آمدن از مدرسه و استراحت او را به اتاقی که باید تکالیفش را انجام دهد، راهنمایی کنید. اگر مشق را به دیروقت موکول کنید، کودک خسته خواهد شد و تمرکزش را برای مطالعه از دست خواهد داد.

از همکلاسی‌ها کمک بگیرید
اگر دوست یا همسایه‌ای دارید که همسن کودک‌تان است و از قضا درسخوان هم هست، می‌توانید از او کمک بخواهید و در هفته یکی، دو برنامه بچینید که آنها با هم درس بخوانند تا کم‌‌کم فرزندتان به درس علاقه پیدا کند.

قاطع باشید
با لحن قاطع اما مهربان به فرزندتان بگویید که نمی‌تواند با کوچک‌ترین بهانه‌ای مدرسه رفتن را تعطیل کند. به همین منظور برایش قانون بگذارید؛ برای مثال اگر بهانه بیماری را برای نرفتن به مدرسه عنوان کرد بگویید که حتما باید تب بالا یا علائم روشنی از بیماری یا یک دلیل قانع‌کننده و درست داشته باشد تا بتواند به مدرسه نرود.

مهدیه رضایی، مشاور و هنردرمانگر
نداشتن تمرکز می‌تواند بی‌علاقگی ایجاد کند
اگر فرزندتان زمانی که دیکته می‌نویسد یکی، دو کلمه را جا می‌اندازد یا نقطه‌ها و سرکش‌ها را کم و زیاد می‌گذارد یا کتاب و دفترهایش را گم می‌کند و باید دنبال آنها بگردد، فرزند شما از کمبود تمرکز رنج می‌برد. این وضعیت در صورتی که ادامه پیدا کند باعث کاهش علاقه کودک به تحصیل می‌شود. تمرکز پایین به معنای آن است که کودک توانایی تداوم و نگهداشتن توجه خود را به روی هدف تعیین شده نداشته باشد و با کوچک‌ترین محرک‌های محیطی هنگام انجام تمرین مبتلا به حواس‌پرتی و دچار افت عملکرد شود. این دسته از کودکان از فضای مدرسه خسته شده هر روز برای نرفتن به مدرسه بهانه‌تراشی می‌کنند.

به عوامل محیطی توجه کنید
باید توجه داشت که هر شیطنتی اختلال در تمرکز نیست. گاهی اوقات به طور واقعی در محیط کلاس حجم صداهای جانبی بالاست یا کودک در کنار دانش‌آموزی نشسته که بسیار شلوغ است و باعث حواس‌پرتی‌اش می‌شود یا به خاطر جثه ریزش از توجه معلم دور می‌ماند، بنابراین باید درنظر داشته باشید که اول به فاکتورهای محیطی توجه کنید. والدین عزیز باید بدانند که راه‌های علاقمند کردن کودکان به مطالعه و فضای آموزشی بدون افزایش تمرکز کودک امکان ندارد چراکه این یک قانون علمی است که انسان‌ها به موضوعی بیشتر علاقه‌مند می‌شوند که به آن تسلط بیشتری داشته باشند.

به این توصیه‌ها عمل کنید
- قبل از ورود کودک به مقطع پیش‌دبستانی از توانایی و مهارت او در انجام بازی‌های واقعی مطمئن شوید و وقت بیشتری را به بازی‌هایی که چشم و دست در آن درگیر می‌شوند، اختصاص دهید (توپ‌بازی، پرتاب دارت، تیله‌بازی و...)

- زمانی که کودک نقاشی می‌کند توجه کنید که رنگ‌آمیزی او کامل و با دقت باشد. این کار را با بازی و شوخی همراه کنید و از تذکر افراطی بپرهیزید.

- همیشه در وسط خانه میزی را به عنوان میز مطالعه و گفت‌و‌گو قرار دهید و قبل از اینکه کودک موضوعی را در کلاس درس یاد بگیرد درباره‌اش صحبت و گفت‌وگو کنید و کتاب‌ها و فیلم‌های مرتبط را به او نشان دهید. اینکه بتوانید کاربرد آن موضوع را در زندگی روزمره مورد بحث قرار دهید، کنجکاوی و علاقه‌مندی کودک را به فراگیری آن مطلب بیشتر خواهید کرد و در این صورت کار معلم در این رابطه آسان‌تر خواهد شد.

- از اینکه کودک را بارها صدا کنید، خودداری کنید. فعال شدن بیش از حد والدین و تکرار وظایف برای کودک صرفا به افزایش نقطه ضعف او و درنهایت کاهش اعتماد به نفس در او منجر خواهد شد، بنابراین راه‌هایی را به کار بگیرید که در آن بیشتر کودک فعال شود.

- در صورتی که کودک‌تان به واسطه عدم تمرکز دچار افت تحصیلی شده است حتما با روانشناس کودک در این مورد گفت‌و‌گو کنید.

کودکان آینه رفتاری والدین!


رفتارهای نوجوان تان شما را آزار می دهد. او به سادگی قوانین و مقررات خانواده را زیر پا می گذارد، این امر که چگونه می توان رفتارهای خوب را در او پر رنگ کرد به میزان آموزش شما بستگی دارد.


رفتار با نوجوان

رفتارهای نوجوان تان شما را آزار می دهد. او به سادگی قوانین و مقررات خانواده را زیر پا می گذارد، این امر که چگونه می توان رفتارهای خوب را در او پر رنگ کرد به میزان آموزش شما بستگی دارد. در جامعه امروز که رفتارهای نامناسب در رسانه نمایش داده می شود تمام راه ها باز است تا نوجوان در دام بی تربیتی و خشونت گرفتار شود. اما هنوز برای یاد دادن رفتارهای خوب به نوجوان دیر نشده است . شما با وقت گذاشتن روی تربیت فرزندتان او را به مهارتی مسلط می کنید تا برای بقیه عمر از آن استفاده کند. رعایت نکات زیر در مواردی می تواند کمک حال شما باشد.


اهداف تان را شفاف بیان کنید:
یکی از مراحل اساسی در زندگی هر فردی آشنایی و درک معیارهای و ارزش های خانوادگی اش است. بازگویی این معیارها برای نوجوانان باعث می شود، در زندگی هدفمند قدم بردارد. او با روشن شدن و درک انتظارات خانواده، تمایل بیشتری به پیروی خواهد داشت.

پرورش کودک و نوجوانی مودب آرزوی هر خانواده ایست. در این میان تقویت رفتارهایی که ریشه رفتارهای اصلی هستند رسیدن به این مهم را آسان تر می کند. رفتار والدین در تقویت و تشویق رفتارهای کودکان موثر است، در واقع والدین با رفتار خود، غیر مستقیم شیوه زندگی را یاد می دهند. به طور مثال استفاده از واژه هایی چون «متشکرم» و «لطفا» به کودک احترام گذاشتن را یاد می دهد.

منظم باشید:
منظم بودن والدین کمک قابل توجهی به هدف دار شدن زندگی کودک و نوجوان می کند و در طولانی مدت این امر تاثیر چشمگیری خود را در رفتارهای کودک نشان می دهد. این امر کمک می کند تا اگر نوجوان به وظایف خود به درستی عمل نمی کند، او را مواخذه کنیم. در واقع رفتار صحیح والدین، نوجوانان را به مسیر اصلی راهنمایی می کند.


خوب رفتار کنید:
نوجوان تمام رفتارهای والدین را مانند یک دوربین مخفی ضبط می کنند. طریقه رفتار شما در شرایط سخت یکی از مهم ترین نکاتی است که در آینده سرنوشت او را تحت تاثیر قرار می دهد و او را در برابر مشکلات مقاوم می سازد. در واقع او با ثبت تک تک رفتارهای شما در شرایط مختلف می آموزد که چگونه رفتار کند. پس خوب رفتار کنید و به نوجوان تان بیاموزید با کوچکترین اتفاق پرخاشگری نکند. این امر که در عمل به او بیاموزید که رفتار خوب تاثیرات مثبت خواهد داشت به او کمک می کند تا رفتارهایش را مطلوب تر کند. رفتار او تعیین کننده جایگاه اجتماعی او در گروه دوستان و بزرگسالان است. به او بگویید رفتار و منش خوب چگونه زندگی او را تغییر می دهد. هر رفتاری که کودک از روزهای اول در کنار خانواده اش تجربه می کند، به مرور عادت می شود و هر چقدر رفتارها سنجیده باشد، باعث می شود، موفق تر عمل کند.


اطلاعات تان را بروز کنید:
اطلاعات تان را در زمینه رفتار با کودک و نوجوان بالا ببرید. مطمئنا شما داشته هایی دارید و می توانید کودک تان را تربیت کنید. اما برای تربیت آرمانی استفاده از کتابهایی که اصول صحیح رفتاری تربیتی را بیاموزد می تواند مثمر ثمر باشد. این کتاب ها با استفاده از زبان ساده و با مثالهایی گویا راه و روش بهبود رفتار را می آموزد.


دوستان نوجوان تان را بشناسید:
فرزندان علاوه بر اینکه از والدین درس می گیرند،گروه دوستان هم برروی آنها تاثیر می گذارد. دوستان در تکرار رفتارهای خوب و بد موثر هستند. هنگامی که اطرافیان نوجوان خوب و مودب باشند، به مرور زمان روی او تاثیر می گذارند. لازم است والدین، مطمئن شوند که نوجوان شان با افراد مناسبی هم گروه شده است. در این میان این نکته را فراموش نکنیم که نوجوان زمانی که دریابد رفتارهای والدین و خانواده اش به اصول اخلاقی پایبند است سعی می کند مانند آنها رفتار کند و از رفتارهای نامناسب گروه همسالان تاثیر نپذیرد.

پیشگیری از لجاجت های کودکانه فرزندتان


لجاجت مساله بسیار متداولی بوده و یکی از رایجترین مشکلات کودکان ارجاع شده به درمانگاههای روان شناسی را تشکیل می دهد.

اختلال نافرمانی،‌منفی بافی و مخالفت با دیگران بالاخص در برابر والدین و مربیان است. کودک پیوسته درخواستها و فرمانهای والدین را نادیده می گیرد و مایل است در مقام مجادله یا سرزنش برآید و بگونه ای عمل می کند که مخالف با در خواست دیگران می باشد. همچنین در کودکانی که با دیگران لجاجت می کنند علائم دیگری که بر مشکل لج کردن مشاهده می شوند، این علائم عبارتند از:

پایین بودن اعتماد به نفس،‌ تحمل کم برای ناکامی،‌ خلق افسرده و حمله های کج خلقی.

علل لجاجت در کودکان
· والدین بیشتر فرمان می دهند،‌ بیشتر می پرسند و بیشتر به کودکان اهانت می کنند،‌ فرمانهای والدین بیشتر منفی است و به صورت خشم یا اهانت و توام با نق نق صادر می شود.

· معمولا والدین این کودکان با یکدیگر اختلاف نظرهای شدیدی دارند و دائما در حال مجادله با یکدیگرند و اغلب احساسات خود را نیز عملا بروز می دهند.

· خیلی مواقع لج بازی کودک توسط والدین تقویت می شود و این رفتار ناخوشایند در کودک شکل می گیرد.

· معمولا ناکامی نیز می تواند علت لج بازی در کودک باشدو باید تلاش شود کودک کمتر ناکامی را تجربه کند.

· همچین در کودکانی که در رشد عاطفی شان تاخیر وجود دارد و یا مبتلا به ناتوانی های یادگیری اند لج بازی بیشتر گزارش می شود.

· در سنین نوجوانی نیز ممکن است لج کردن به عنوان تظاهری از نیاز به گسستن از والدین و برقراری هویتی مستقل مشاهده شود.

· آخرین فاکتور را عامل حسادت اشاره کرد که لجاجت کودک بیشتر مواقع بخاطر حسادت کودک دیده می شود،‌پس والدین نباید به رشد حسادت کودک کمک نمایند.

درمان اولیه این اختلال عبارت است از:
· روان درمانی کودک

· مشاوره مستقیم والدین در مهارتهای اداره کردن اطفال.
· درمانگران والدین را آموزش می دهند که چگونه رفتار لج بازانه کودک را تضعیف نموده و رفتار متناسب را در وی تقویت نمایند. چون واکنش پدر و مادر در برابر لجاجت و عناد کودک نیز در رفتار لجوجانه تاثیر می گذارد.

· نادیده گرفتن و عدم توجه اطرافیان به لج بازی کودک این رفتار را در وی کاهش می دهد.

· همچنین می توان لج بازی کودک را با حذف امتیاز و پاداش که بدنبال لج بازی دریافت کرده درمان کرد.

· هرگز به کودکان به خاطر توقف لجبازی نباید رشوه داد.

· حذف پاداش بدنبال لج بازی کودک و محروم کردن کودک بخاطر لجبازی شیوه خوبی است اما هیچ وقت از تنبیه برای حذف لجبازی کودک نباید استفاده کرد.

· والدین باید نمونه خوبی باشند یعنی خودشان هیچ وقت لج بازی نکنند چون والدین آئینه فرزندان محسوب می شوند.

دوره دبستان و رشد شخصیت کودکان





منظور از واژه شخصیت(Personality)، یک سیستم پویا و ترکیبی از ویژگی‌ها، گرایش‌ها و عادت‌هایی است که یک فرد را از افراد دیگر مشخص و ممتاز کرده و در قالب واکنش یا پاسخ او نسبت به محرک‌ها یا جهان، ظاهر می‌شود.[1]
رشد و تکامل شخصیت در دوره دبستان، به کم و کیف رشد و تکامل همه جانبه و کل فرد در دوران دبستان اشاره دارد.[2] مدرسه در رشد و تکامل شخصیت کودک تأثیر فراوان و انکارناپذیر دارد. زیرا مدرسه جانشین خانواده و معلم جانشین پدر و مادر می‌شود.[3]
در اغلب جامعه‌ها کودکان در سنین 5/5 تا 6 سالگی وارد مدرسه می‌شوند و قسمت بیشتری از وقت خود را در محیط مدرسه می‌‌گذرانند. بیشتر محققان روان‌شناسی که رشد شخصیت را حاصل تعامل بین فرد و محیط اطراف می‌دانند، سال‌های دبستانی را برای رشد بعضی جنبه‌های شخصیتی بسیار اساسی و مهم می‌دانند.[4]

اریکسون(Erikson) معتقد است که؛ کودک در سن دبستان برای اولین بار مهارت‌ها و فعالیت‌های فرهنگی اولیه را می‌آموزد. این فعالیت‌ها شامل خواندن، نوشتن و همکاری با دیگران است که از طریق آموزش و پرورش به او منتقل می‌گردد. همچنین او بر اساس سلسله مقررات و قواعد خاصی، قدرت استدلال، انضباط و ارتباط با همسالان را در خود تقویت می‌کند. در این دوره، کودکان مهارت‌های اجتماعی و وسایل و ابزار تکنولوژیک زمان خود را می‌آموزند. همچنین کودکان در این دوره، به کار، کوشش، پیشرفت، یادگیری مهارت‌ها و احساس لیاقت و کفایت اجتماعی اهمیت زیادی می‌دهند.[5] مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن مدرسه و کارکنان آن، عوامل اجتماعی کردن کودک هستند، کارکرد آن‌ها فقط انتقال دانش به کودکان و تربیت آنان نیست بلکه وظیفه مهم دیگر آن‌ها این است که، فرایندی را که والدین در خانواده برای تربیت آن‌ها آغاز کرده‌اند، ادامه داده به سرانجام برسانند و هماهنگ و همسو با خانواده‌ها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری مورد نظر فرهنگ جامعه را به کودکان منتقل کنند.[6]

کرندال(Crandall) گفته است: «پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی، بهترین شاخص‌های پایگاه طبقه اجتماعی است». نتایج بیشتر تحقیقات حاکی از آن است که قوی‌ترین انگیزه پیشرفت در میان طبقه متوسط دیده می‌شود. طبعا چنین انگیزه‌ای در مدارس به عنوان یک نهاد اجتماعی نیز ترویج می‌شود و مدرسه به عنوان یک عامل برای اجتماعی کردن، انگیزه پیشرفت را در دانش‌آموزان القا می‌کند.[7]

آثار مدرسه در شخصیت کودک
جو عاطفی کلاس: جو عاطفی سالم کلاس، کودک را آرام، همکار، خوشحال و برانگیخته به مطالعه و رعایت مقررات می‌گرداند، در حالی که جو عاطفی ناسالم باعث ناآرامی، تنش، عصبانیت، تندخویی، خرده‌گیری بیش از حد و بی‌میلی به مطالعه می‌شود. جو عاطفی کلاس به گرایش معلمان نسبت به کارشان و دانش‌آموزان، نوع انضباط مورد استفاده و کوشش‌های معلمان به این که تکالیف و کار مدرسه را رغبت‌انگیز و تحریک‌آمیز گردانند بستگی دارد.[8]

معلمان: در سال‌های نخست مدرسه‌، تاثیر معلم بر شخصیت کودک مهمترین و یگانه عامل مؤثر در محیط مدرسه است. معلم مستقیما از راه اصلاح رفتار کودک و با تعبیر و تفسیر کارهای تحصیلی او و غیرمستقیم به وسیله کمک به کودک برای سازگاری با اجتماع مدرسه و فراهم کردن موجبات کسب محبوبیت در شخصیت او اثر می‌گذارد. معلمی که کارش و کودکان را دوست می‌دارد و با علاقه و رغبت انجام وظیفه می‌کند سبب می‌شود که رشد و پرورش شخصیت تمام دانش‌آموزان آرام‌تر و بهتر صورت پذیرد.[9]
ارزش‌هایی که در نظر معلم اعتبار دارند نیز در شخصیت کودک مؤثرند. چون اغلب معلمان از طبقات متوسط جامعه هستند، عموما دارای ارزش‌های طبقات متوسط نیز می‌باشند در این صورت ارزش‌هایی که کودکان طبقات متوسط در محیط خانواده آموخته‌اند تایید می‌شود. شدت و ضعف تاثیر معلم در رشد و پرورش شخصیت کودک با چگونگی رابطه بین آن‌ها نیز نسبت مستقیم دارد.[10]

انضباط: نوع انضباط مورد استفاده در مدرسه، گرایش و رفتار کودکان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. انضباط استبدادی کودک را مضطرب، عصبانی و ستیزه‌جو می‌کند. انضباط سهل‌گیر به فقدان مسئولیت و خودمحوری می‌انجامد. انضباط دموکراتیک سبب می‌شود تا کودکان احساس ارزشمندی کنند. انتقال‌دهنده ارزش‌های فرهنگی: در این که کودک ارزش‌های فرهنگی را بپذیرد و آن را ارزشی برای پذیرش اجتماعی تلقی کند، مدرسه مؤثرتر از خانه است.

پیشرفت تحصیلی: درجات یا نمرات درسی یا امتحانی، معیارهایی هستند که کودکان موفقیت و پیشرفت‌شان را با آن‌ها ارزیابی می‌کنند. مسلم است که موفقیت باعث افتخار و شکست و ناکامی موجب احساس حقارت کودکان می‌شود. پیشرفت اجتماعی: کودک، پیشرفت و موفقیت اجتماعی را بر حسب پذیرش اجتماعی و عهده‌دار شدن نقش‌های رهبری می‌سنجد. اگر کودک در فعالیت‌های فوق‌برنامه، موفقیت کسب کند در شخصیت او اثر مثبت دارد. همبازی‌ها و دوستان: کودک وقتی وارد مدرسه می‌شود جلب توجه همسالان برای او بسیار اهمیت پیدا می‌کند. از این موقع است که می‌کوشد آن صفاتی را در خود تقویت کند که مورد تحسین همسالان هستند و آن صفاتی را که همسالانش ناپسند می‌شمارند کاملا از بین ببرد و یا تضعیف کند تا بدین وسیله از طرد شدن از گروه در امان باشد. تجارب نخستین مدرسه: نخستین تجربه‌های دوران دبستان، در رشد و تکامل شخصیت کودک بسیار مؤثرند. کودکی که نخستین تجارب اجتماعی او رضایت‌بخش بوده‌‌ است، در شخصیت خود احساس اطمینان و امنیت می‌کند و درباره زندگی خوش‌بین‌تر می‌شود.[11]