مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آیا اعتیاد واقعا بیماری زیستی است؟

 

آیا اعتیاد واقعا بیماری زیستی است؟

آرایش بیولوژیکی خود را به رفتارهای اعتیاد آور خود اهمیت دهید.

آیا تا به حال متوجه شده اید که چگونه ما انسان ها در تلاش برای درک مشکلات روزمره هستند؟ از کنجکاوی ما برای شناسایی مشکلات و یافتن راه حل ها می آید. اعتیادفقط یکی دیگر از آن مشکلات است که ما در تلاش برای درک و 'درمان' برای صدها سال است.

 

پس چرا ما تلاش می کنیم علت اعتیاد پیدا کنیم؟ از آنجا که وقتی ما می دانیم چه اتفاقی می افتد ما می توانیم برنامه های درمان را برای خنثی کردن این عوامل علیه ایجاد کنیم. به نظر ساده ساده است، درست است؟

 

اشتباه. ما موجودات پیچیده ای هستیم، و اگر یک درمان ساده برای اعتیاد وجود داشته باشد، دیگر افراد مبتلا به رفتارهای اعتیادآور نخواهیم بود. در عوض، ما باید از طریق طیف وسیعی از لنزها به رفتارهای پیچیده ما نگاه کنیم.

 

در تحقیق من، چهار اردوگاه اصلی را پیدا کردم که تلاش می کند رفتارهای اعتیاد آور را توضیح دهد. اینها عبارتند از: 1) معنویتگرایان و مذهبیان (افراد بد و عاملی معتاد می شوند)؛ 2) روانپزشکان و آسیب رسانان (عدم رضایت از آسیب های گذشته باعث اعتیاد می شود)؛ 3) محیط زیست و دانشمندان علوم اجتماعی (عوامل خارجی باعث وابستگی می شوند)؛ 4) عوامل بیوشیمی داخلی باعث اعتیاد می شود). مردم در مورد اینکه کدام یک از این ها عامل اصلی اعتیاد برای چند دهه است مبارزه می کنند ... جدا از هم، هر یک از این اردوگاه ها ما را درباره ی رفتار انسان ها جالب می داند، اما با هم به ما یک تصویر کاملی از این که چرا کسی در ابتدا معتاد می شود، چگونه اعتماد به نفس حفظ می شود

 

من در یک مقاله قبلی، اردوگاه معنویت را بررسی کردم . امروز من می خواهم چشم انداز بیولوژیکی را دقیق تر بررسی کنم، زیرا این یکی از سوالاتی است که بیشتر بحث می شود تمام وقت - اعتیاد واقعا یک بیماری بیولوژیکی است؟

 

روش کامل این سوال را بررسی کنید و من در این مقاله به طور گسترده در مقالات قبلی ( اینجا و اینجا برای مثال) نوشته ام. اما بر اساس نظریه های زیست شناختی اعتیاد، ما به برخی از تاثیرات بیولوژیکی مصرف مواد مخدر و اثرات آن بر اعتیاد نگاه خواهیم کرد.

 

دانشمندان علوم اعصاب و توضیح بیولوژیکی 

در اصل، دیدگاه بیولوژیکی اعتیاد نشان می دهد که ما از طریق فیزیولوژی و شیمی در معرض رفتارهای اعتیاد آور هستیم. نه تنها طرح ژنتیکی ما معتاد را بیشتر حساس می کند، بلکه راه هایی که مغز ما به آن متصل می شود، باعث آسیب پذیری بیشتر نسبت به مشکلات سوء مصرف مواد می شود، زیرا استفاده از این مواد باعث تغییر عملکرد مغز ما و ایجاد پایه های اعتیاد می شود.

 

طبق گفته های بسیاری در این اردوگاه، هنگامی که اعتیاد به وجود می آید، راهی برای رها کردن مسیرها وجود ندارد - خیار خیالی که تبدیل به یک ترشی می شود.

 

این یک رابطه متقابل است، به طوری که تجربیات شما عملکرد مغز را شکل می دهد و عملکرد مغز شما تجربیات شما را شکل می دهد. اما از دیدگاه اردوگاه بیولوژیک، تغییرات از طریق فرآیندهای زیست-فارماکولوژیک شما هدایت می شود.

 

تحقیقات نشان می دهد که افرادی که سابقه خانوادگی بیماری های روانی دارند یا معتادان در معرض خطر ابتلا به بیماری روانی یا اعتیاد هستند در مقایسه با افرادی که هیچکدام از این عوامل خطر را ندارند بیشتر است. این همان توضیح است که اکثر مشکلات بهداشتی بیولوژیکی مانند بیماری قلبی، سرطان پستان و دیابت را به خطر می اندازد . به همین دلیل است که اگر شما یک عضو خانواده با سرطان پستان داشته باشید (که شما را در معرض خطر ابتلا به سرطان سینه قرار می دهد)، توصیه می شود که به طور منظم بررسی کنید تا مطمئن شوید که این بیماری هنوز به دست نیاورده است. اعتیاد، از دیدگاه بیولوژیکی، به عنوان یک بیماری دیده می شود.

 

در تحقیقات اعتیاد، اعتقاد بر این است که افراد به علت واکنش شیمیایی که در مغز تولید می کنند، به اشتباه مصرف الکل و مواد مخدر می پردازند . بیشتر مواد باعث آزاد شدن آزادی دوپامین در مناطقی می شوند که به عنوان مسیر پاداش زیست شناختی ما شناخته شده اند (بعضی از مردم هنوز به اشتباه این مراکز لذت را به ما می گویند). مصرف مواد تکراری می تواند تغییرات درازمدت در این مسیرهای پاداش ایجاد کند، تغییرات واکنش داده و مواد مصرفی در آینده را بیشتر کند.

 

مدل بیماری اعتیاد دارای مزایا و معایب آن است. بله، برخی از قدرت در دانستن اینکه چه چیزی ممکن است شما را در خطر اعتیاد قرار دهد وجود دارد. به عنوان یک جامعه، می توانیم راه هایی برای به حداقل رساندن این عوامل خطر، و در نتیجه خطر رفتار های اعتیاد آور نگاه کنیم. با این حال، پیش تعیین کننده نیز می تواند احساس بی نظمی را ترویج کند. این ممکن است باعث شود که شما به خوبی فکر کنید، اعتیاد در ژن من است . امیدوارم وجود داشته باشد

 

"عامل خطر" سرنوشت نیست "- آدی جعف، افسانه رهایی

 

در عین حال، تحقیقات بیولوژیکی نیز به درمان های دارویی ( دارو ) کمک می کند که به مردم کمک می کند تا با مشکالت الکل و مواد مخدر، مشکلات سلامت روانی و مشکلات مرتبط با آن، از قبیل گرایش و از بین بردن، غلبه کنند . این عمدتا به وسیله جایگزینی یا مسدود کردن گیرنده های مشابهی که داروها معمولا با آن ارتباط برقرار می کنند، به دست می آیند. برای برخی داروها نتایج بسیار موفقیت آمیز را به دست آورده اند، در حالی که برای دیگران اثر کمی داشته اند.

 

بنابراین ... آیا اعتیاد واقعا بیماری زیستی است؟

مهمتر از همه، تحقیقات نشان داده است که برخی از عوامل خطر زیستی، شانس نتایج اعتیاد آور را افزایش می دهند اما فاکتور دیگری را کشف نکرده اند که معتقدات معتاد را با احتقان پیش بینی می کنند. این بدان معناست که اگر زیست شناسی برای توسعه مشکلات مواد مخدر ضروری باشد (اگر مغز شما به مواد مخدر واکنش نشان نمی دهد، مطمئنا خود را معتاد نخواهید دید)، این کافی نیست که آنها را توضیح دهید.

تا آنجا که من نگران هستم، این تنها به این معنی است که ما نمیتوانیم به زیستشناسی به عنوان توضیح مستقل برای اعتیاد تکیه کنیم. اگر فرد بتواند به شدت بیولوژیکی منفعل شود و در عین حال شرایط را توسعه ندهد، عوامل اضافی - نفوذ محیطی، تجربه زندگی، و غیره - باید به مدل اضافه شود.

 

بنابراین سوال این است که آیا زیست شناسی مهم است، اما به چه میزان؟ مشکل این است که هر کس بر این باور است که پاسخ، هرچیزی که ممکن است باشد، ثابت خواهد بود - برای همه در همه زمانها یکسان است ...

 

اما ما همچنین می دانیم که مغز ثابت نیست .

مغز شما دائما با تجربیات تغییر می کند. این امر می تواند از طریق قرار گرفتن در معرض مواد مخدر تغییر کند، اما همچنین به طور مداوم با تجربیات جدید (و توقف مصرف مواد مخدر) نیز مجددا برقرار می شود.

 

همان چیزی که دقیقا می توان از تأثیرات زیست محیطی و روانشناختی اشاره کرد - آنها تغییر می کنند و تغییر می کنند.

 

مهم است که مبنای نورولوژیکی اعتیاد و مصرف مواد را درک کنید زیرا ممکن است در درک اینکه چرا یک نفر ممکن است یک اعتیاد را ایجاد کند و دیگری ممکن است نباشد مفید است. درک علل می تواند به شما کمک کند تا شرایط خود را درک کنید اما اجازه دهید آن را در باورهای شما در مورد ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود محدود نکنید.

 

زیست شناسی در ارتباط با بسیاری از عوامل دیگر است که به اعتیاد منجر می شود و درمان نیز باید همه این عوامل را نیز شامل شود. این مفهوم که اعتیاد یکی از چیزهایی است که همه افراد می توانند خطرناک باشند و بسیاری از افراد را به اشتباه درک می کنند، واکنش نشان می دهند به یک منطق منطقی برای تجربه خود. اگر بتوانیم یک درک نگرش بیشتری را اتخاذ کنیم، اعتقاد دارم که ما قادر خواهیم بود به مردم بیشتر کمک کنیم و به آنها جامع تر کمک کنیم.

خانواده شوهر و صمیمیت بدون حاشیه با آنها

اینکه با هم صمیمی هستید خوب است. اینکه در جمع صمیمیتان می توانید با خیال راحت با هم شوخی کنید خوب است. اینکه زیاد با هم معاشرت می کنید خوب است.
اینکه برای مراعات حال هم بیشتر کار می کنید خوب است اما اگر بعضی چیزها رعایت نشود همین خوبها به بدی خواهند کشید. صمیمیت ،حماقت می شود. معاشرت ،مزاحمت می شود. مراعات حال هم به لجبازی و بی مبالاتی می کشد و... خوب شروع کردن مهم نیست. گاهی لازم است از ابتدا سنگین و محتاط بود و به مرور صمیمی شد.

شرایطی که در زیر رعایت آن را پیشنهاد می کنیم برای تداوم یک رابطه ی پایدار لازم است هر چند کمی سختگیرانه به نظر بیایند:

حریم خصوصی همدیگر را رعایت کنیم. هر کسی نیازمند حریم خصوصی است که در آن راحت باشد. مادر شوهر بزرگتر است و احترامش به جا ،اما شایسته نیست بدون اطلاع وارد حریم خصوصی عروس شود و او را با لباس خواب ببیند یا طوری حریم او را ناامن کند که جرات پوشیدن لباس خواب نداشته باشد و همیشه در حال مراعات و ملاحظه باشد.

این تازه عروس که به دلیل حیا مجبور به مراعات دائمی در رفتار و پوشش است، در جای دیگری سرزنش خواهد شد که چرا خودش را برای همسرش مثل تازه عروسهای دیگر آراسته نمی کند. پس باید همواره رعایت حریم خصوصی دیگران بشود. سرزده وارد اتاق عروس یا مادر شوهر شدن و بدون اجازه از وسایل یکدیگر استفاده کردن از صمیمیت و محبت نیست از مصادیق بی احترامی و کم فرهنگی است.

با شعار دادن دچار سوء تفاهم نشویم. باید بین رفتار مادر و دختر ، و رفتار مادرشوهر و عروس تفاوت وجود داشته باشد. این شعارها که ما با هم مادر و دختر هستیم توجیه کننده ی رفتارهای ناراحت کننده نیستند. اگر ادب و احترام و رعایت حقوق همدیگر را همیشه سرمشق رفتارمان کنیم با هم مشکلی پیدا نخواهیم کرد. خیلی از مشکلات ناشی از خوش بینی و کم تجربگی های ماست.

رویایی و ساده لوح نباشیم. خیلی از عروسها به رویای داشتن محبوبیتهای کذایی وارد خانه ی مادر شوهر شده و از هیچ فداکاری دریغ نمی کنند اما بعد از مدتی خودشان را قربانی و فداشده می بینند. این شکست از ابتدا هم معلوم است.

این خوش بینی های بی دلیل، بدبینی های افراطی بعدی هم در پی دارد. گاهی می بینیم آن عروسی که خیلی خودش را وارد مسائل خانواده مادر شوهر نمی کند و دل نمی سوزاند از احترام بیشتری برخوردار می شود آن گاه گیج و سردرگم می شویم که رفتار درست کدام است؟

اگر رفتار درست به اختلاط و دخالت زیاد در امور زندگی هم است پس این طور عکس العمل ها چه چیزی را نشان می دهند. مشکل اینجاست که وقتی زیاد اختلاط پیدا می کنیم، علاوه بر آنکه خوبیهایمان را نشان می دهیم عیوبمان را نیز آشکار می کنیم. علاوه بر آنکه محبتهای زیادی می بینیم مورد انتقادهای زیادی هم واقع می شویم.

اما آنکه دورتر است نه به اندازه ی ما محبت می بیند و نه به اندازه ی ما مورد انتقاد و ملامت قرار می گیرد. حقیقت این است که مخلوط کردن ادب با صمیمیت ، یک مهارت ظریف و دقیق است که کمتر کس به آن آراسته می شود. اگر می خواهید محبتتان را پایدار کنید ادب، تدبیر و صمیمیت را به موازات هم پیش ببرید و از ساده لوحی بپرهیزید تا بعدها احساس یک قربانی پیدا نکنید.

ضمن آنکه باید از داشتن نگاهی رویایی و انتظارات کذایی و اختلاط بی نظمانه پرهیز کرد لازم است خیرخواه و دوست هم باشیم. احترام پدر و مادر همسر را در هر شرایطی باید نگاه داشت. والدین همسرما به گردن همسرمان حق زیادی دارند. گاهی نگاه بدبینانه ی ما کار را به گناهان زیادی می کشاند

بدبینانه و با پیش فرضهای منفی وارد نشوید. بعضی ها اصلا از قبل از ازدواج و قبل از هیچ تجربه ای در ارتباط با خانواده همسر، کلا نسبت به این رابطه بدبین اند و با پیش داوریهای منفی وارد می شوند. طبیعی است که در این صورت همه چیز را بد تعبیر خواهند کرد.

ضمن آنکه باید از داشتن نگاهی رویایی و انتظارات کذایی و اختلاط بی نظمانه پرهیز کرد لازم است خیرخواه و دوست هم باشیم. احترام پدر و مادر همسر را در هر شرایطی باید نگاه داشت. والدین همسرما به گردن همسرمان حق زیادی دارند. گاهی نگاه بدبینانه ی ما کار را به گناهان زیادی می کشاند.

البته در پایان گفتنی است که نسخه ی زندگی هر کسی با دیگران فرق دارد. اما رعایت برخی اصول مثل احترام، ادب، حق بزرگی والدین و ... در هر شرایطی نتیجه ی خوبی دارد. اما اگر در شرایطی قرار دارید که نمی دانید با شرایط شما کار درست و انتخاب بهتر چیست بدانید که رضایت خداوند همیشه در صلح و خیر و نیکی است. آنچه به نظرتان به خیر و نیکی نزدیکتر است همان را انتخاب کنید. اگر برخی از دستورهای سختگیرانه را مطرح می کنیم برای جلوگیری از مشکلات بعدی است نه برای ارضای احساس حاکمیت کسی و ...

بهترین پدر و مادرهای دنیا باشید






بعضی وقتی می خواهند با فرزندشان دوست باشند، دیگر نمی توانند او را بدرستی تربیت کنند و به اشتباه تصور می کنند دوست بودن به معنای تائیدکردن همه کارهای اوست و گروهی دیگر هم هستند که فقط می خواهند امر و نهی کنند و نمی دانند بچه ها به محبت و دوستی والدین هم نیاز دارند. متخصصان و کارشناسان اما نظر دیگری دارند و می گویند پدر و مادرها هم باید به فرزندان شان محبت کرده و هم باید به شیوه صحیح آنها را تربیت کنند.

بنابراین بد نیست این راهکارها را در نظر داشته باشید، شاید به شما کمک کند تا در تربیت فرزندتان موفق عمل کنید:
ـ محدودیت هایی را برایش تعیین کنید. بچه ها نباید خیلی آزاد باشند و بدون هیچ محدودیتی زندگی کنند بلکه باید حد و حدودشان را در هر کاری تعریف کرده و از آنها بخواهید به آن پایبند باشند. با چنین کاری بچه ها می آموزند که در اجتماع هم مسئولیت پذیر باشند و براساس حقوقی که دارند، عمل کنند.

ـ بچه ها باید مستقل زندگی کردن را بیاموزند. پس هر وقت که می توانستند به تنهایی کارهای شان را انجام دهند، به آنها اجازه دهید خودشان کارها را به پایان برسانند. مثلا وقتی کودک خودش توانایی لباس پوشیدن را دارد یا هنگامی که می تواند غذایش را خودش بخورد، این فرصت را در اختیارش قرار دهید تا مستقل بودن را تجربه کند. در ضمن​ فراموش نکنید مسئولیت دادن به کودک برای تقویت اعتماد به نفسش هم موثر و مفید خواهد بود.

ـ همه مشکلات کودک را شما برایش حل نکنید. بگذارید بچه ها هم شانس تجربه کردن راه حل های متفاوت را داشته باشند. با این کار نه تنها کودکان شیوه های حل مساله را می آموزند که اعتماد به نفس بهتر و بیشتری هم خواهند داشت. بنابراین زمانی که مشکل کوچکی برایشان ایجاد می شود، هیچ وقت با عجله و سراسیمه برای حل مشکل اقدام نکنید. اجازه دهید او بداند خودش توانایی برطرف کردن مشکلات زندگی را دارد و می تواند به تنهایی با آنها مقابله کند.

ـ به یاد داشته باشید که انضباط و تربیت کردن کودکان به معنای تنبیه و مجازات کردن آنها نیست. اعمال محدودیت باید با این هدف انجام شود که به کودک نشان دهید در دنیای واقعی چطور باید رفتار کند و چه شیوه هایی برای حضور در اجتماع مناسب است.

ـ یکی یکی نکات را آموزش دهید. اگر همه قوانین و نکات تربیتی را با هم و در یک جلسه به کودک آموزش دهید، مطمئن باشید او فقط گیج خواهد شد و نمی تواند همه آنها را اجرا کند. بنابراین خوب است مسائل جزئی و کوچک را گاهی نادیده بگیرید و بر موضوعات مهم تر تاکید و توجه کنید. مثلا این که کودک ناسزا نگوید یا با ادب با دیگران صحبت کند مسائل مهمی است که هیچ وقت نباید ساده از کنارشان بگذرید، اما درباره شیوه های لباس پوشیدن گاهی می توانید از اشتباهات کودک چشم پوشی کنید.

ـ با فرزندتان بازی کنید. اجازه دهید او خودش نوع فعالیت و بازی را انتخاب کند و نگران قوانین بازی هم نباشید. این دقایق فقط باید همراه او باشید، خوش بگذرانید و تفریح کنید.

ـ هر روز با هم کتاب بخوانید. از زمانی که فرزندتان به دنیا می آید و دوره نوزادی را طی می کند، باید این کار را شروع کنید. بچه ها از شنیدن صدای پدر و مادر لذت می برند و آرامش پیدا می کنند و به همین دلیل خیلی خوب است که هر روز با او همراه شوید و برایش کتاب بخوانید.
ـ هر روز زمانی برای فرزندتان اختصاص دهید و از او بخواهید تعیین کند چه کاری باید انجام دهید. می توانید با هم قدم بزنید، فیلم ببینید، به موسیقی گوش دهید یا حتی فقط کنار هم بنشینید و حرف بزنید. فقط باید بداند که این زمان برای اوست و شما در این دقایق هیچ کار دیگری انجام نخواهید داد.

در حضور فرزندانمان زندگی عاشقانه ای داشته باشیم

اگر نتوانیم حس و حال نخستین روزهای زندگی را حفظ کنیم، به مرور زمان و آمدن این مهمانان دوست‌داشتنی، یکدیگر را فراموش خواهیم کرد. من اگر تو را از یاد ببرم، خودم را نادیده گرفته‌ام و تو اگر مرا به خاطر نیاوری، بزرگ‌ترین جفا را در حق خودت کرده‌ای. من و تو یک نفریم.


فرزندآوری و شلوغ شدن خانه هرچند یک اتفاق زیباست و باید باعث استحکام خانواده شود، اما اگر زن و شوهر مهارت‌های لازم برای اداره نقش‌های جدید خود یعنی پدر و مادری را نداشته باشند، هم والدین خوبی نمی‌شوند و هم نقش اصلی‌شان را که همسری است، فراموش می‌کنند.


مشکل ما در زندگی زناشویی از آنجایی شروع می‌شود که فکر می‌کنیم همه وظایف یک همسر خوب بودن یا یک والد خوب بودن به صورت فطری با ما به دنیا آمده است و نیازی به آموختن روش‌هایی برای عملکرد بهتر نخواهیم داشت و این در حالی است که مدیریت زندگی براساس نقش‌هایی که روزبه‌روز اضافه می‌شود، کار بسیار سختی است.

در روزهای اول ازدواج، شما باید نقش‌های یک همسر خوب را درک می‌کردید و می‌آموختید، اما این همه ماجرا نبود. برای موفقیت کامل، باید به طور همزمان عروس یا داماد خوب بودن را هم تمرین می‌کردید؛ زیرا اینها از هم جدا نیستند و نمی‌توان کسی را جدا از خانواده‌اش دوست داشت. در قدم بعد که صحبت امروز ماست، شما نیاز دارید تا مهارت‌های والد خوب بودن را نیز بیاموزید، اما حواستان به مهارت‌های قبل که دیگر در آن استاد شده‌اید، هم باشد تا به دلیل مسئولیت جدید، آنها را فراموش نکنید.

هر قدم که پیش می‌روید، به مسئولیت‌های جدیدتان اضافه خواهد شد. فرزندانتان بزرگ می‌شوند، نوجوان و جوان می‌شوند و شما باید نحوه برخورد در هر مرحله را خوب بدانید، حتی مدیریت ارتباط خانوده با همسایه‌ها، معلمان و دوستان فرزندان و... نیز باید حساب شده و از روی فکر باشد.در آینده وقتی صاحب عروس و داماد و نوه می‌شوید نیز فصل جدیدی از ارتباطات پا به دنیای شما می‌گذارد، اما چیزی که همیشه ثابت می‌ماند، پایه و ستون این زندگی است که نباید فراموش شود: شما در درجه اول باید همسر خوبی باشید.

شاید پیش خودتان بگویید تا رسیدن به آن زمان، خود به خود زندگی‌تان محکم‌تر می‌شود، اما باید به خاطر بسپارید هیچ چیزی خود به خود امکان‌پذیر نیست. هر کدام از این مراحل و گسترده‌تر شدن محیط و ارتباطات خانواده می‌تواند تهدیدی برایتان باشد، اگر ندانید چگونه در کنار همسرتان گام بردارید.حتی تولد یک فرزند که شیرین‌ترین اتفاق هر خانواده‌ای است، می‌تواند باعث دور شدن زن و شوهر از هم و فراموش کردن وظایف همسری و به دنبال آن کدورت و سردی فضای خانه باشد.


فرزندان ما زمانی احساس خوشبختی می‌کنند که شاهد عشق روزافزون بین ما باشند. اگر به بهانه رسیدگی به آنها و مشغله زندگی پرجمعیت‌تر امروز، از همسرمان غافل شویم، لطمه جبران‌ناپذیری به آنها و خودمان زده‌ایم.


مثل همیشه یادمان باشد که شایسته خوشبخت بودن و شاد زیستن هستیم. این موهبت را از خودمان و عزیزانمان نگیریم.