نوجوانی دوره ای بسیار حساس در زندگی هر فردی می باشد و بسیاری از والدین و پدر و مادرها با فرزندان نوجوان پرخاشگر خود مشکلات بسیار زیادی دارند. تغییرات هورمونی و ویژگی های جنسی و اخلاقی و روحی-روانی این دوره سبب شده است تا این دوره به یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی تبدیل شود. بسیاری از خانواده ها گلایه می کنند که نمی توانند به خوبی با فرزندان نوجوان خود ارتباط برقرار کنند و در این بین نوجوانان پرخاشگر و پرخاشگری در نوجوانان یکی از مهم ترین دغدغه های تمامی خانواده ها می باشد.
خانواده ها در این سن دوست دارند بدانند که فرزند آن ها با چه کسانی معاشرت دارد و آیا در راه زندگی درست گام بر می دارد و یا اینکه با دوستان ناباب معاشرت و نشست و برخواست دارد. با وجود اینکه برخی از خانواده ها گمان می کنند که پدر بودن و یا مادر بودن در مقابل یک نوجوان پرخاشگر کاری غیر ممکن و غیر قابل تحمل است اما نکاتی در رابطه با رفتار با نوجوانان در این سنین می تواند کمک شایان توجهی به خانواده ها برای رفتار بهتر و مناسب تر با نوجوانان پرخاشگر باشد. خانواده ها باید این نکته را درک کنند که به هر حال دوره نوجوانی بسیار متفاوت از دوران کودکی خواهد بود و انتظار نداشته باشند تا دوره شیرین کودکی فرزندشان ادامه یافته و زندگی او وارد دوره بحرانی نوجوانی نشود.
در واقع می شود گفت بد اخلاقی تقریبا جزئی از سیستم رفتاری دوره نوجوانی خواهد شد اما اگر این بد رفتاری ها و پرخاشگری ها به حالتی غیر قابل تحمل و بحرانی تبدیل شود به دقت بیشتر توسط خانواده ها نیاز دارد. نوجوان پرخاشگر مسلما مشکلات هیجانی رفتاری بیشتری از یک نوجوان نرمال دارد. نوجوان پرخاشگر به احتمال بیشتری نسبت به نوجوان نرمال و هم سن و سال خود به مشکلاتی مانند رابطه های جنسی خطرناک، سو مصرف الکل، فرار از مدرسه و مواردی نابهنجار و از این قبیل کشیده خواهد شد. در هر صورت نوجوان پرخاشگر می تواند با مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب و استرس دست و پنجه نرم کند و چه بسا پرخاشگری در او نتیجه چنین عارضه ها و اختلالاتی نیز در او باشد که لازم است والدین به این نکات دقت نموده و حتما آن ها را لحاظ نمایند.
نوجوانان افرادی منحصر به فرد با ویژگی هایی خاص هستند که در هر صورت و چه پرخاشگر باشند و چه نباشند و چه عاطفی باشند و چه نباشند، نیازمند توجه و مهر و محبت از سوی خانواده و والدین خود هستند. یکی از مواردی که باید به دقت توسط والدین یک نوجوان مورد توجه قرار بگیرد این است که دوره نوجوانی به لحاظ تغییرات بیولوژیکی و هورمونی که در فرد اتفاق می افتد می تواند دوره ای حساس باشد چرا که این تغییرات مستقیما بر روحیه و حالات رفتاری و نیازهای عاطفی و جنسی نوجوان تاثیر می گذارند.
گرچه فرزند ممکن است از لحاظ جسمی و قد وزن رشد نماید ولی باید گفت به دلیل تغییرات که در ساختار هورمونی او شکل می گیرد برخی از این موارد ظاهری است و در واقع از نظر درونی هنوز یک نوجوان نمی تواند مانند یک بالغ به تصمیم گیری درست و انتخاب های کاملا منطقی دست بزند. خشم و پرخاشگری مشکلی شایع در این دوران هستند چرا که ممکن است این پرخاشگری در نوجوانان حاصل انرژی زیاد او از لحاظ جسمی و روحی باشد که نیازمتد تخلیه صحیح از راه هایی مانند ورزش کردن است و اگر این انرژی و نیرو به درستی ارضا نشود می تواند مشکلاتی مانند افسردگی، استرس، خود ارضایی و روابط خطرناک جنسی و مواردی از این قبیل را در نوجوان پرخاشگر شما به وجود اورد.
برای مقابله با خشم در نوجوانان موارد زیر می تواند سازنده و مفید باشد:
پس لازم است تا والدین در این مواقع خود را کنترل کرده و عصبی نشوند چرا که عصبی شدن آن ها به رابطه شان با نوجوان آسیب بیشتری می زند و برای این کار تهیه لیست از راه های که می تواند سبب افزایش آرامش تان شود بسیار موثر خواهد بود مثلا ممکن است یک فرد با خوردن یک لیوان اب آرام شود و نفری دیگر با خواندن روزنامه یا هوا خوری که این نکات به والدین کمک می کنند که هر گاه با مشکل پرخاشگری نوجوان رو به رو شدند به راحتی بتوانند با کنترل نمودن درست خود به قائله خاتمه داده و بعدا سر فرصت در رابطه با موضوع با نوجوان خود صحبت نمایند.
نوجوان مضطرب – تمامی افراد در طول زندگی خود با مشکل اضطراب مواجه می شوند چرا که به هر حال در تمامی زندگی ها و روند رشد افراد در طول زندگی مشکلات و دغدغه هایی وجود دارد که می تواند به شدت بر میزان استرس و اضطراب افراد تاثیر گذار باشد. طبیعی است که تمامی افراد در مقابله با موقعیت های تنش زا و پر استرس زندگی خود درگیر اضطراب شده و با این مشکل اساسی دست و پنجه نرم می کنند. اضطراب امری طبیعی است که در مواقع تنش زای زندگی برای هر فردی و در هر سنی پیش می آید اما اگر مقدار و زمان آن در فرد زیاد و طولانی شود فرد به اضطرابی مبتلا است که از حالت طبیعی خود خارج شده و نیاز به بررسی دارد. به طور کلی اضطراب یک حس ناخوشایند است که در پی به وجود آمدن موقعیت های ناگوار که برای هرفردی هم می تواند متفاوت باشد به وجود می آید.
نوجوانان به عنوان کسانی که با مشکلات و تغییرات خلقی و مواردی از این قبیل مواجه می شوند و نیز سالمندان و طبقات اقتصادی فقیر بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب هستند و افراد مرفه و مردها و جوانان کلا کمتر به بیماری اضطراب مبتلا می شوند. نوجوان مضطرب می تواند در نتیجه ترس ناشی از تغییرات جسمانی و تغییرات صدا، ترس ناشی از پذیرفته نشدن نزد دیگران، ترس ناشی از بلوغ زود رس به خصوص در دختران، ترس ناشی از بلوغ دیر رس به خصوص در پسران، ترس ناشی از زشت شدن قیافه و هیکل نزد نوجوانان دختر و پسر و مواردی از این قبیل به وجود بیاید. بهترین راه برای جلوگیری از ایجاد اضطراب ناشی از ترس از بلوغ زود رس و یا دیر رس در نوجوانان اطلاع دادن و آگاهی به موقع آنها از این موارد است. قبل از اینکه نوجوان به سن بلوغ برسد و علائم ثانویه بلوغ در او هویدا شود نیاز است تا خانواده ها با رعایت مسائل اخلاقی و شرعی نکات مورد نیاز در مورد بلوغ را به آن ها آموزش داده تا در نتیجه ترس آن ها شاهد اضطراب بیشتری نباشند. لازم است تا مربیان و مشاوران فرد نوجوان توضیحاتی مناسب در دوران نوجوانی به فرد داده تا از انحراف و مشورت او با افراد هم سن و سال و کسانی که شاید او را در زمینه جنسی به انحراف بکشانند جلوگیری نمایند.
نتیجه تحقیق پژوهشگران نشان می دهد که حس ناامنی و نداشتن مهارت های لازم برای برقراری روابط صحیح اجتماعی و عاطفی و تفاوت در فرهنگ خانواده ها و جوامع از عوامل مهم به وجود آمدن یک نوجوان مضطرب در خانواده خواهد بود. برای اینکه جلوی اضطراب نوجوان مضطرب را گرفت و یا در موردی که او اضطراب دارد از انتشار و افزایش اضطراب در او جلوگیری نمود لازم است تا مواردی از جانب والدین و اطرافیان نوجوان به دقت رعایت شود که چند مورد از مهم ترین آن ها را با هم بررسی خواهیم کرد.
اولین نکته این است که همواره باید نیاز و گرایش ها و تمایلات فرد نوجوان را به هم سن و سالانش و نیاز او به پذیرفته شدن در نزد هم سالانش را با دقت درک نمود چراکه این یک نیاز طبیعی است و در تمامی نوجوانان وجود دارد. نیاز است تا والدین در مورد موضوع دوست یابی در نوجوان خود به دقت وارد شده و توافقی میان آن ها در این مورد صورت گیرد تا نوجوان نیز در این زمینه پنهان کاری نکند و دوستی ها و روابط میان نوجوان با دوستانش برای خانواده مبهم نبوده و دوستان فرد نزد والدین شناخته شده باشند. والدین بایستی برای شخصیت نوجوان خود بسیار احترام قائل بوده و به خصوص نزد دیگران با او با ناملایمت رفتار نکند و طوری رفتار نکنند که نوجوان احساس حقارت نماید بلکه او نیز باید مانند یک فرد بزرگسال مورد احترام قرار گیرد.
نکته بعدی که بسیار مهم نیز می باشد این است که همواره باید در مورد استقلال نوجوان مواردی را رعایت نمود چرا که وابستگی نوجوان تا حد زیاد به والدین منجر به عدم حس استقلال و در نتیجه کاهش اعتماد به نفس او خواهد شد که می تواند به شدت نوجوان را درگیر اضطراب نموده و مشکلات متععدی برای او به وجود بیاورد. مخالفت ورزیدن با دیگران از ویژگی های بارز تمامی نوجوان در برخورد های اجتماعی و حضور در خانه و محیط بیرون از خانه است که آن ها معمولا دوست دارند نظر خود را به صورت مخالف اعلام کنند و عدم کنترل رفتارهای پرخاشگرانه و این گونه رفتارها می تواند موجب افزایش تنش و اضطراب در نوجوان شده که نیاز است تا والدین در مورد مسائل گفته شده با هم اتفاق نظر داشته باشند.
نوجوان ناسازگار – نوجوانی دورانی بسیار حساس در دنیای هر فرد خواهد بود که دانستن ویژگی ها این دوره می تواند کمک مناسبی به والدین نماید. اغلب افراد تا سنین نوجوانی مشکل خاصی با فرزندان خود ندارند و هم چنین فرزندان نیز تا سنین نوجوانی اختلافات و مشکلات رفتاری خاصی با والدین و اطرافیان خود ندارند اما با شروع دوره نوجوانی و در پی تغییراتی که در سیستم فیزیکی و درونی شخص رخ می دهد تغییرات بسیاری نیز در سیستم رفتاری و اخلاقی نوجوانان به وجود می آید که سبب می شود خانواده نگران روابط میان خود و نوجوانان شان و نیز روابط خارج از خانه نوجوان خود باشند. به سن بلوغ رسیدن تغییراتی در سیستم عاطفی و رفتاری و جنسی فرد ایجاد می کند که باعث می شود علاوه بر تغییرلت جسمی با تغییرات روحی روانی اتفاق افتاده در فرد هیجانات و استرس و اضطراب و نیازهای عاطفی جسمی او تغییر کند و در پی آن شاهد مشکلات بسیاری از جانب او برای خانواده اش و نوجوان ناسازگار باشیم. رفتارهای منفی در علم روانشنای ناسازگاری نامیده می شود و به نوجوانانی که با این رفتارها موجب آزار و اذیت خانواده خود می شوند نوجوان ناسازگار گفته می شود.
ناسازگاری در لغت به معنای عدم کنترل نوجوان بر رفتارها و عدم توانایی او در مطابقت خود با شرایط محیطی و خانوادگی است که در این صورت از او به عنوان نوجوان ناسازگار یاد می شود. گرایش به مصرف الکل و مواد مخدر، رابطه های جنسی خطرناک و تمامی ناهنجاری های اجتماعی به دلیل همین ناسازگاری در نوجوانان به وجود آمده که در صورت عدم کنترل مناسب و صحیح می تواند آینده انان را تخریب نماید. به نوعی می توان گفت که نوجوان ناسازگار آیینه ای از والدین خویش است یعنی می توان تبلوری از رفتار و اخلاق والدین را در او مشاهده نمود.
رفتار والدین فرد به صورت مستقیم بر رفتار و ناسازگاری های دوران نوجوانی و بلوغ فرزند تاثیر گذار بوده و بنابراین والدین باید تلاش کنند که در دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ رفتارهایی مناسب و صحیح از خود نشان دهند. نیاز است تا والدین در دوران نوجوانی با نوجوانان خود مهربانانه و با محبت رفتار کنند گرچه ممکن است که نوجوان این نیازها را بروز ندهد و برخی از والدین در این مواقع نتوانند تشخیص دهند که نوجوان ناسازگار شان به شدت دارای نیازهای عاطفی است. هیچ وقت درخواست های خود را با زور و اجبار از نوجوان نخواهید چرا که حتی اگر منطقی و قابل پذیرش باشد باعث بروز رفتارهای نامناسب بعدی در او شده و ناسازگاری در رفتارش بیشتر و بیشتر خواهد شد پس نیاز است تا خواسته ها و انتقادات خود را دوستانه و با حالتی مهربانانه و منطقی بیان کنید که به این صورت تاثیر بیشتری نیز خواهد داشت.
نوجوانان نیاز دارند تا به خوبی درک شوند و به هرحال با ویژگی های این دوره از زندگی نمی توان از آن ها انتظار داشت که مانند یک کودک و یا مانند یک بزرگسال منطقی عمل نمایند پس باید به خوبی نوجوان خود را از نظر تغییراتی که در بدنش رخ داده درک نموده و او این حس درک شدن را از شما دریافت نماید تا به این ترتیب آرامشش بیشتر شده و نیازهای عاطفی اش تا حد مناسبی برطرف شود. هیچ گاه نباید اخلاق هایی که می دانید مربوط به دوران نوجوانی است و ممکن است در هر فردی بروز پیدا کند به او نسبت داده و بگویید که این رفتارها در تو ذاتی است مثلا هیچ گاه نباید به او بگویید که تو به صورت ذاتی بداخلاق و عصبی و پرخاشگر هستی چرا که این رفتارها می تواند صرفا مربوط به دوران نوجوانی او باشد. می بایست در سنین نوجوانی با دقت و با ارامش به صحبت های نوجوان خود گوش فرا دهید چرا که این دوران می تواند باعث به وجود امدن حرف های زیادی برای نوجوان شود و گوش دادن شما می تواند محبت و عاطفه شما را نشان داده و نوجوان شما حس داشتن حامی مناسب را درک نموده و کمتر به محیط بیرون از خانه برای برطرف نمودن نیازها و احساسات و هیجانات خود روی بیاورد. فعالیت های درسی نوجوان خود را زیر نظر قرار دهید حتی اگر شرایط شما به گونه ای است که زمانی برای رفتن به مدرسه و جویا شدن مستقیم احوالات فرزند نوجوان ندارید می توانید از راه دور و یا با استفاده از مکالمات تلفنی و غیره جویای اوضاع درسی او باشید تا بدین صورت او حس کند که اولا اینده او برای شما مهم است و دوما ترغیب شود تا تلاش بیشتری برای بهتر شدن در امور درسی خود داشته باشد. صحبت کردن با نوجوان می تواند سبب کاهش استرس ها و تنش ها درونی او شده و به این صورت از میزان رفتارهای ناسازگارانه در او بکاهد. وقتی که با نوجوان خود صحبت کنید متوجه می شوید که او چقدر به مشاوره با شما و مشورت نمودن نیاز دارد و این می تواند به او آرامشی خاص بخشیده و خیال شما را از بابت داشتن فرزندی دلخواه در سنین حساس نوجوانی جمع نماید.
صفات اخلاقی مناسب را به نوجوانان خود آموزش دهید چرا که بهترین سن برای دریافت و یادگیری صفات اخلاقی سنین نوجوانی است. در واقع خمیر مایه شخصیت اصلی فرد در دوران نوجوانی در او شکل می گیرد و به این صورت نیاز است تا نوجوان شما موارد زیادی را در سنین نوجوانی یاد بگیرد. ویژگی هایی مانند عدم زورگویی، رعایت حق دیگران، مهربان بودن، کمک کردن به دیگران و مواردی از این دست می تواند گزینه های مناسبی برای آموزش دادن به فرزندان در سنین نوجوانی باشد. به جای اینکه به نوجوان خود به زور بقبولانید که باید فلان طور باشد و یا فلان طور رفتار کند سعی کنید بهترین الگو برای شخصیت او باشید تا او خود به صورت واقعی این موارد را از شما یاد بگیرد پس گرفتن استقلال از نوجوان و تغییر او به گونه ای اجباری جواب نداده و حتی کار را بدتر کرده و باعث شکل گیری یک نوجوان ناسازگار خواهد شد. افراط و تفریط را به خوبی به نوجوانان در سن بلوغ خود یاد دهید مثلا او باید بداند که نباید تمامی زندگی و وقتش را صرف خوش گذرانی با دوستان و یا نشستن پای رایانه و یا حتی درس خواندن کند و تعادل در انجام امورات زندگی او می تواند از نظر شخصیتی نیز او را متعادل کند.
دنیای امروزه روز به روز در حال پیشرفت است پس اصول تربیت نیز باید به گونه ای به روز شود پس نیاز نیست همان گونه که والدین تان شما را بزرگ کرده اند شما نیز فرزندتان را بزرگ کنید و نیاز است تا برخی از آداب و رسوم تربیتی گذشته فراموش شده و به روز شود. برخورد منطقی با رفتارهای نوجوان ناسازگار می تواند منطقی بودن را به او آموزش دهد و نیز در صورت چنین برخوردی با او تغییرات مناسب تری را نسبت به زمانی که می خواهید با پرخاش رفتار کنید مشاهده خواهید کرد. در مورد دوستان و اطرافیان او و کسانی که او با آن ها معاشرت دارد قضاوت بی جا نکنید چرا که می تواند موجب لجبازی او و صدمه زدن به رفتارهای او در آینده شود. نوجوان نمی تواند به سرعت در مورد کارها تصمیم گیری کند و عجله در کارها می تواند به شدت برای او مضر باشد پس اجازه دهید تا او سر فرصت و با منطق و حوصله بیشتری تصمیم گیری کند. آخرین نکته این است که تنبیه بدنی می تواند سبب تشدید رفتارهای ناسازگارانه در نوجوان و افراد در سنین بلوغ شده و رابطه میان شما و فرزندتان را تیره و تار نماید پس هرگز از این روش اشتباه استفاده نکنید.
کودک کمرو – در این مقاله قصد داریم در مورد کمرویی، خجالت ، شرم و هراس اجتماعی بحث کرده و مصادیق متفاوت آنها را معین کنیم، سپس چگونگی ایجاد این حس توسط والدین در کودک را مورد بررسی قرار دهیم و به واکاوی کودک کمرو بپردازیم. در ابتدا بهتر است با مفهوم دقیق هر کلمه آشنا شویم:
کم رویی یک الگوی رفتاری طبیعی (نه لزوما سالم) است که شخص در زمان مواجهه و تعامل با دیگران به خصوص افراد غریبه و نا آشنا و یا موقعیت های جدید احساس ناراحتی ، اضطراب و تا حدی ترس کرده و در ابراز احساس ، رفتار و یا افکارش با مشکل رو به رو می شود. این احساس در محدوده ۶ ماهگی و به صورت اولیه ترس از غریبه ها آشکار می شود. در کمرویی یک نوسان بین تمایل برای برقراری ارتباط و اجتناب از آن وجود دارد و برای همین این افراد در صحبت کردن با افراد غریبه و ناآشنا به ندرت پیش قدم می شوند و تا مدتی نیز ساکت و آرام می مانند اما با گذشتن چند دقیقه ای اضطرابشان کاهش پیدا می کند و شروع به احساس امنیت و پذیرش موقعیت تازه کرده و یا به عبارت دیگر با موقعیت خو می گیرند و به اصطلاح یخشان آب می شود. ملاحظه می کنید که کمرویی یک حالت طبیعی است اما چون در میان عوام مردم کلمه کمرویی، خجالت و اضطراب اجتماعی به دفعات بجای یکدیگر استفاده می شوند در این مقاله هر جا صحبت از کمرویی است منظور اضطراب اجتماعی است.
اضطراب یا هراس اجتماعی : اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید و غیر طبیعی کمرویی است و در علم روانشناسی نوعی اختلال محسوب می شود. تفاوت یا وجه تمایز اضطراب اجتماعی از کمرویی در این است که اضطراب و ترس فرد نه تنها قبل از قرار گرفتن در موقیت جدید وجود دارد( حتی تصورش هم باعث بروز علائم می شود) بلکه در زمان مواجهه نیز فرد دچار مشکل می شود حتی پس از چندین بار تجربه موقعیت همچنان اضطراب و ترس فرد به شکل بار اول است.
خجالت( ننگ ، عار): یکی از بدترین احساسات و عواطف انسانی احساس خجالت است و زمانی به وجود می آید که فرد احساس می کند عملی برخلاف معیارهای اخلاقی بسیار مهم خود ( یا دیگر افراد مهم) مرتکب شده است و یا حرمت و عزت نفس اش در مقابل دیگران زیر سوال رفته و خدشه دار شده است. در چنین وضعیتی فرد خودش را در چشم و نگاه دیگران حقیر ، پست و بی ارزش می پندارد ( در ضمیر ناخودآگاه و گاه خود آگاه). در چنین موقعیت و حالتی فرد آرزو می کند که از منظر دیگران فرار کرده یا مخفی شود و یا حتی بمیرد و تفریبا همیشه با حالت های برافروختگی ، پریشانی افکار، حافظه و گفتار همراه خواهد بود. برای درک بهتر این احساس تصور کنید شما را در برابر چشم دیگران عریان کرده و تجاوز کنند. البته این احساس نه لزوما در موقعیت های اجتماعی بلکه حتی در خلوت و تنهایی و ذهن فرد می تواند وجود داشته باشد.
شرم، حیا( خجالت): این نوع احساس خجالت طبیعی و سالم است که افراد در زمانی که مورد تعریف و تمجید توسط دیگران قرار می گیرند یا وجود ضعف و قصورهای نه چندان مهم و بدون خدشه دار شدن حرمت ، عزت و منزلت دچار می شوند و عاملی برای رعایت شئونات اخلاقی فردی و اجتماعی( مانند رعایت پوشش مناسب) ، جلوگیری از تکبر و غرور و تلاش برای بهتر شدن است. در این حالت فرد احساس حقارت نمی کند( و شاید تا حدودی انرژی مثبتی برای حرمت نفس اش به حساب آید). مثلا موقع تعریف از توانایی یا دانش یا زیبایی یا حضور در برابر یک شخص بسیار مهم یا زمانی که آن طوری که دلش می خواسته نتوانسته به فردی کمک کند یا نتوانسته کاری را که به او محول شده به خوبی انجام دهد و … .
همانطور که بررسی شد، در اینجا کلمه خجالت در هر دو جنبه مثبت و منفی استفاده شد در واقع اکثر افراد از کلمات شرم ( در مفوم حیا و شرمساری ) و خجالت ( ننگ و عار) به جای هم استفاده می کنند و به همین دلیل بسیاری از متخصصین برای توصیف حس مخرب و بسیار بد خجالت (ننگ و عار) از کلمه شرم یا خجالت مسموم استفاده می کنند و منظور از خجالت در این مقاله همان مفهوم منفی آن یعنی ننگ و عار است . اکنون قصد داریم تا بررسی کنیم این حس منفی چگونه در انسان شکل می گیرد.
برخلاف برخی از عواطف اولیه مانند ترس و خشم که به طور طبیعی در درون مغز و ذهن ما در بدو تولد وجود دارند(یعنی مدارهای عصبی مربوطه آنها وجود دارد) بسیاری از احساسات و عواطف ما بعد از تولد در دوره های مختلف زندگی شکل گرفته و تکامل می یابد که از جمله احساس خجالت، شرمساری و گناه هستند. از سویی در سیر تکاملی انسان یک نیرو و غریزه طبیعی بسیار قوی در مغز انسان شکل گرفته است و آن نیاز به احساس ارزشمند بودن، خوب بودن و دوست داشتنی بودن و حرکت به سوی کمال است که از آن به حرمت نفس بالا یاد می شود.
در طول تاریخ بشریت ، جامعه انسانی( پدر ، مادر، مربی و معلم و …) برای کنترل رفتار انسانها و جلوگیری از انحرافات، تخلفات، جنایات و نیز برای تحریک و تشویق افراد برای عمل خوب دست به اقدامات مختلفی زده اند که از همه مهم تر بکارگیری مجازات و تشویق و ایجاد احساسات منفی شرمساری و عذاب وجدان و احساس مثبت سرافرازی و افتخار بوده است، اما به دلیل عدم آگاهی بزرگسالان ، در کنترل رفتار فرد احساس خجالت (مسموم) به وجود آمده است. یعنی به جای اینکه عمل فرد(کودک) زیر سوال برده شود همزمان عامل نیز( خود کودک) زیر سوال رفته و بدین ترتیب بجای اینکه در فرد احساس شرمساری و غذاب وجدان (در مواردی احساس گناه) به وجود آید (که در چنین حالتی فرد یک انسان ارزشمند و دوست داشتنی است که مرتکب اشتباه و خطایی شده است) احساس خجالت مسموم ایجاد می شود که چون تو کاربدی کردی پس آدم بدی هستی. در صورت تجربه مکرر چنین حالتی (یا احساسی) نتیجه آن در ضمیر ناخودآگاه فرد این است که من فردی بی ارزش ، نالایق، خطاکار و دوست نداشتنی هستم و فرد برای رهایی یا کاهش چنین حس بسیار آزارنده ای یا از روابط اجتماعی گریزان است یا قادر به برقراری رابطه درست با دیگران نخواهد بود یا دچار خشم در کوتاه مدت یا افسردگی در دراز مدت می شود یا اینکه دست به رفتارهای خود آزارنده نظیر اعتیاد ( برای کاهش استرس و فشار چنین حس منفی) می زنند. نمونه ای از جملاتی که چنین احساس منفی را از طرف والدین، مربی ها و … به فرزندان منتقل می کنند عبارتند از:
همانطور که ملاحظه می کنید در تمامی این جملات پیام منفی وجود دارد که تو بخاطر عمل و رفتار نادرستی (البته از دیگاه فرد بزرگسال) فرد بد ، ناتوان و غیر دوست داشتنی هستی و از همه بدتر مستوجب تنبیه و مجازات هستی. اگر چه والدین با نیت خوب و برای تربیت فرزندشان متوسل به چنین گفته ها و رفتارهایی می شوند اما غافل از این هستند که چنین پیام های منفی در اعماق وجودی کودک کاشته و ماندگار می شود و در بسیاری موارد احساس خجالت در کودک بوجود می آید.کودک کمرو و منزوی
ما به عنوان والدین، مربی و … یک کودک باید در نظر داشته باشیم که انسان موجودی ناقص و اشتباه کار است و کودک انسانی فقط و فقط از طریق خطا و اشتباه و تشویق و تحسین می آموزد و رشد می کند و وظیفه ما والدین فقط این است که محیط و فضای امنی برای فرزندمان به وجود آوریم و در زمانهای لازم، اشتباه و خطای آنها را ( بدون انگشت گذاشتن بر روی شخصیت و ماهیت وجودی شان از جمله تمسخر ، تحقیر، سرزنش، سرکوفت، طعنه و…) با محبت و عشق متذکر شویم. به یاد داشته باشید از نظر کودکان، والدین دانای مطلق هستند و هر آنچه را می گویند و انجام می دهند درست و خوب است و حداقل تا دوران نوجوانی والدین مهم ترین و عزیزترین افراد زندگیشان هستند.
در واقع والدین با چنین برخوردی در کودک احساس خجالت مسموم به وجود می آورند و گام به گام او را به شخصیت منزوی نزدیک می کنند (کودک کمرو). شخصیت منزوی یک نوع اختلال شخصیت است که یکی از علایم و نشانه های آن کمرویی شدید و اغلب اضطراب یا هراس اجتماعی است. از دیگر ویژگی های این افراد آن است که به انتقاد بسیار حساس بوده و غالبا می تواند منجر به بروز احساس خجالت مسموم شود و به همین دلیل برای جلوگیری از این مسئله، تلاش می کنند تا در حد امکان و توانشان از برخوردها و روابط اجتماعی( حتی با نزدیکان) خودداری کنند و آن را به حداقل ممکن برسانند به همین دلیل منزوی و گوشه گیر می شوند. همانطور که قبلا ذکر شد اگر چه کمرویی، دیرجوش خوردن و گوشه گیری خصیصه های طبیعی و اضطراب یا هراس اجتماعی یک اختلال به حساب می آید اما طبیعی بودن به منزله سالم بودن نیست. با وجود تفاوت در ماهیت میان کم رویی و اضطراب اجتماعی، تنها یافته عینی افتراق دهنده آن دو، وجود اشکال و اختلال در زندگی اجتماعی و شخصی در اضطراب اجتماعی است و نیز چون موارد شدید کمرویی می تواند به اضطراب اجتماعی بیانجامد. در اکثر موارد اضطراب یا هراس اجتماعی نوع شدید کمرویی تلقی می شود. به دلیل اهمیت موضوع اجازه دهید قبل از هر چیز پاره ای از باورهای غلط در این زمینه را ارائه کنیم :
اولین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودک نه تنها بد نیست بلکه نشانه ادب و متانت است.
در برخی از جوامع ( به خصوص جوامع شرقی) مظلوم بودن، بندگی، بردگی، دون و پست بودن به اشتباه معادل شرم و حیا، متانت و احترام تلقی می کنند ( دست به سینه نشستن، چشم در چشم نگاه نکردن در زمان صحبت کردن با بزرگتر، سلام دادن کوچکر به بزرگتر، جواب بزرگتر را ندادن و …) و چنین مسئله ای را به خصوص برای دخترها یک مزیت و فضلیت در نظر می گیرند. در حالی که مفهوم شرم و حیا حفظ حرمت و عزت نفس و حریم خصوصی خود است و مفهوم احترام و حرمت ، عدم تجاوز به حق و حقوق و حریم خصوصی دیگری و ارج نهادن به شان و منزلت انسانی آنها است.
دومین باور غلط: کم رویی و خجالتی بودن کودکان با گذشت زمان خود به خود کم رنگ و در نهایت از بین می رود.
بر حسب شرایط و موقعیت اگر چه ممکن است چنین مسئله ای رخ دهد ولی در بسیاری از موارد ( خصوصا در موارد شدید) کودک کمرو اغلب با مسائل زیر همراه خواهد بود:
سومین باور غلط: اگر چه کمرویی در راس خصیصه های شخصیتی فطری( ژنتیکی) است ولی همچنان که بارها ذکر شده تقریبا تمامی ابعاد شخصیت تحت تاثیر تعامل ارث و محیط بوده و می توان تقریبا تمامی آن را تا حدود زیادی اصلاح و درمان کرد و ثانیا بسیاری از موارد کمرویی ثانویه و اکتسابی هستند.
نکته قابل تامل آن است که خلق و خوی کودکان در دوران خردسالی تعیین کننده وضعیت و خصیصه های آنها در دوره های بعدی زندگیشان نیست. زیرا عوامل محیطی ( خانواده، هم سن و سالان و …) در شکل گیری نهای شخصیت و ویژگی های افراد بسیار مهم هستند. به چندین عامل مهم اشاره می شود:
والدین خجالتی: اگر یکی از والدین خجالتی باشند هم از طریق انتقال ژنتیکی ( به ارث بردن) و هم به دلیل یادگیری رفتار از والدین، می تواند موجب خجالتی شدن کودک شود.
پیوند عاطفی ناامن: کودک ناامن اصولا به دیگران و شرایط اطمینان ندارند و می ترسد مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و یا اینکه درست برعکس به خود اطمنیان نداشته و نگران این است که مرتکب اشتباه و خرابکاری شود.
والدین کنترل کننده و خشن: چنین والدینی کلا اجازه شکوفایی توانمندیها و توانایی های کودک و در نتیجه حرمت نفس خوب را نمی دهند و کودک در این حالت نه به دیگران بلکه در مورد خود شک و تردید دارد و می ترسد که کاری ناپخته و یا احمقانه از او سر بزند و مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار گیرد و لذا برای پیشگیری از این مسئله در کل از دیگران دوری می کند.
سابقه مورد تمسخر یا سرزنش قرار گرفتن در جمع: حتی یک تجربه اجتماعی منفی جدی ( مثلا بکار بردن کلمات نادرست همچون خنگ یا دست و پاچلفتی خطاب کردن در مقابل برخی از دوستان کودک) می تواند موجب خجالتی و کمرو شدن کودک شود.
خانواده انتقادگر یا کمال پرست: توقع بیش از حد داشتن (اول شدن، ۲۰ گرفتن، حتما برنده شدن، …) و انتقاد و سرزنش دائم باعث تخریب حرمت نفس کودک و در نتیجه کمرویی کودک می شود.
جابه جایی محل زندگی یا تحصیل: در سنین دبستان و راهنمایی دوستی ها بسیار قوی و نسبتا پایدار بوده و جابه جایی کودک می تواند در تکامل اجتماعی او اثرات منفی داشته باشد.
وجود مسئله خجالت آورد در خانواده: وجود مسائلی خجالت آور و ناپسند در خانواده ( از جمله اعتیاد، طلاق پدر و مادر و …) می تواند موجب خجالت و کمرویی کودک شود.
خانواده خشک و سرد: مهم ترین اصل در تکامل عاطفی و شکل گیری درست حرمت نفس، ابراز عشق و محبت بی قید و شرط به کودک است ( از طرف هر دو والدین). توجه و محبت به کودک نه تنها موجب لوس شدن کودک نمی شود بلکه از آن نیز جلوگیری می کند. کودکی که هسته ارزشمندی اش توسط والدین درست شکل گرفته باشد دیگر نه تنها نگران ارتباط برقرار کردن با دیگران نیست بلکه به دلیل درک بهتر احساسات و عواطف دیگران و ابراز احساسات خود، در دوست شدن و تعامل درست موفق تر خواهد بود.
زیر ذره بین بودن: اصولا هر موقعیتی که باعث توجه دیگران به فرد (کودک و بزرگسال) شود و به اصطلاح فرد زیر نورافکن قرار گیرد ( از جمله وجود مسابقه ، اشاره کردن به فرد در میان جمع) می تواند موجب بروز خجالت و کودک کمرو شود.
در این هدف آن بود تا شما والدین گرامی بدانید چگونه در کمرویی کودکتان سهیم هستید و اگر قصد درمان آن را دارید لازم است از یک روانشناس متخصص در حوزه کودک یاری بگیرید یا اگر خودتان دچار این مشکل هستید می توانید با یاری از یک روانشناس آن را حل کنید. امید است گامی کوچک در راه آگاهی والدین کشور عزیزمان برداشته شده باشد. کودک کمرو
این مقاله با این هدف نوشته شده تا به شما والدین کمک کند، به شکل اولیه خودتان به زمینه ای که کودکتان در آن توانمند تر است پی ببرید. اما قبل از آن لازم است بدانید که طبق کدام نظریه در حال بررسی توانمندیهای کودکتان هستیم.سپس پرسشنامه ای ارائه شده که با پاسخگویی به آن می توانید زمینه تیزهوشی کودک را به شکل اولیه مشخص کنید. در ادامه برای هر یک از تیزهوشی ها مشاغل و فعالیت های لذت بخش معین شده است. امید است مقاله حاضر بتواند موثر واقع شود.
در مورد هوش تصورات متفاوتی بین افراد، وجود دارد، برای مثال عده ای می اندیشند که هوش از ابتدای تولد تا زمان مرگ ثابت و یکسان است و عده ای دیگر معتقد هستند فقط یک هوش وجود دارد، اما نظریه پردازی به نام گاردنر نظریه اش هشت نوع هوش معرفی می کند، که عبارتند از:
هر انسانی در این هشت نوع هوش سطوح متفاوتی از توانایی را به نمایش می گذارد و بین انسانها در این هشت نوع هوش تفاوتهایی وجود دارد.
این هدف را دنبال می کنیم تا شما والدین به واسطه پاسخ به پرسشنامه ای که ضمیمه گردیده است تا حدودی به زمینه هوشی کودکتان پی ببرید. نظریه گاردنر با نظریه های سنتی هوش متفاوت است. طبق نظریه هوش های چندگانه گادرنر، برای آموزش باید سایر توانایی ها و استعدادهای کودک را همراه با هوش زبانی و منطقی ریاضی ( که به مدت طولانی تنها تاکید مراکز و مدارس بر آنها بوده است) مدنظر قرار دهیم. در جدول زیر به چند تفاوت مدل های سنتی هوش با مدل هوش های چندگانه گاردنر اشاره می شود.
در نظریه هوش های چندگانه گاردنر آموزش دادن یک فرد با تاکید و در نظر گرفتن توانایی های یادگیری فرد و آموزش با تاکید بر نقاط قوت کودک، ساختار دادن به محیط یادگیری او و سنجش رشد و پیشرفت کودک در طی زمان است.
انجمن ملی آموزش کودکان پیش دبستانی برای به کارگیری روش های متناسب با رشد مربیان را تشویق می کند تا با ایجاد طرح ها وانطباق با سبک ها و توانایی های یادگیری هر کودک. به نیازهای آنها پاسخ دهند. پاسخ دهی به هر کودک به صورت انفرادی ،پایه و مبنایی بر روش های آموزشی متناسب با سطح رشد هر کودک است.
چون کودکان سه، چهار و پنج ساله نیمرخ نقاط قوت و ضعف شان متفاوت است. بنابراین فراهم کردن و پیوند دادن آنها با انواع تجربیات یادگیری که روش های خاص دانستن و با هوش شدن را در آنها تقویت می کند، اهمیت زیادی دارد.
اما به یاد داشته باشید که هوش های چندگانه در سنین مختلف ظاهر می شود به نحوی که اگر کودک فعلا در یک زمینه با استعداد نیست، ممکن است با بزرگتر شدن. در این حوزه با هوش تر از سایر حوزه ها گردد. علاوه بر این ، همه این هوش ها را می توان با فعالیت و تجربه رشد و ارتقا داد.
قبل از آنکه به تعریف و شرح هر هوش در نظریه چندگانه گاردنر بپردازیم. از شما والدین گرامی تقاضا می شود به پرسشنامه زیر پاسخ دهید ( هر چند روانشناسان بررسی دقیقتر و همه جانبه تری برای معین کردن زمینه استعدادی فرزندتان انجام می دهند) اما پاسخ به این پرسشنامه از طرف شما تا حدودی می تواند راهگشا باشد.تشخیص تیزهوشی کودک
جایگاه پرسشنامه
اکنون پاسخ های خود را بررسی کنید، تعداد پاسخ ها در هر هوش که (همیشه و اغلب) زیاد دارد با استعداد بیشتر در فرزندتان همراه است و آنهایی که (گاهی، هرگز ) بیشتر است استعداد ضعیف تر است .اکنون شرح مختصری از هوش ارائه می شود سپس افراد مشهوری که این هوش ها را داشته اند. مشاغلی که مناسب هر کدام از این هوش ها است ارائه می گردد.
هوش زبانی: باهوش در زبان
فردی که در زبان با هوش است، در به کارگیری کلمات به طور موثر چه شفاهی (مثل داستان گو، سخنران، سیاست مدار) و چه نوشتاری (مثل گفتن شعر، ویراستاری، روزنامه نگاری) ظرفیت بالایی دارد. تمرکز آموزش سنتی بیش تر این نوع هوش بوده است و انتظار بر این بوده است که کودکان اطلاعات را از طریق گوش کردن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن جذب کنند.
کودکی از زبان باهوش است لذت می برد از: خواندن کتاب، نوشتن املا، گوش کردن به داستان، انجام بازی های حافظه ای و بازی با کلمات، اغراق و مبالغه گویی، بازی با لغات (جملات آهنگین و با قافیه)
افراد مشهور با هوش زبانی: ماریا انجلو، اوپر اوینفری، رابرت مک کلوسکی ،ویلیام شکسپیر
مشاغل مربوط به این نوع هوش: معلم، سیاست مدار،سخنران حرفه ای ،شاعر،روزنامه نگار
هوش منطقی – ریاضی: با هوش در اعداد
فردی که در اعداد هوشمندی دارد ، در استفاده از اعداد به طور موثر(ریاضی دان، ممیز مالیاتی یا آمارگر) و استدلال خوب(مثل یک دانشمند، برنامه نویس، کامپیوتر یا منطق دان) ظرفیت و توانایی بالایی دارد. تاکید آموزش سنتی بر این نوع هوش نیز بوده است.
حقایق عددی، اصول علمی ، مشاهده و آزمایش معمولا در روش های آموزشی این نوع هوش وجود دارد.کودک با هوش در اعداد لذت می برد: از پرسیدن سوال، شرکت در تجربیات و آزمایش ها ، حل مسایل ، طبقه بندی و ردیف بندی، بازی های شمارشی و بازی با اعداد، بازی های منطقی ، خلق و ایجاد کدها، ایجاد الگوها، پاسخ به سوال چه مقدار و چه اندازه
افراد باهوشمندی بالا در اعداد: آلبرت انیشتن ،اسحاق نیوتن ،جان دیوی ،برتراند راسل، بیل گیتس ،آگاتا کریستی
مشاغل مربوط به این هوش: معلم ریاضی ،آماردان ،اقتصاد دان،مهندس، دانشمند، برنامه نویس کامپیوتر، ریاضی دان ،فن آوری اطلاعات
هوش فضایی: باهوش در تصاویر
فردی که در تصاویر باهوش است، در درک دقیق دنیای دیداری- فضایی (مثل یک شکارچی ، دیده بان ، راهنما) و ایجاد تغییر مبتنی بر ادراکات( مثل یک دکوراسیون ساز، معمار، هنرمند، مخترع) توانایی بالایی دارد.
هوش فضایی شامل حساسیت به رنگ ها ، خطوط ، اشکال ، ترکیبت ها، فضا و روابط فی مابین این مولفه ها سات. این نوع هوش نیازمند ظرفیت بالا در تصویر سازی و گرافیک برای ارائه ایده ها به صورت دیداری و فضایی است. کودکی که با هوش تصویری است لذت می برد از: چیزهای را کنار هم می گذارد و یا ازهم جدا می کند. با مکعب ها ، شکل می سازد، با کولاژ مجسمه و خانه می سازد. طراحی ، نقاشی ، طراحی و خلق اشیا، دیدن تصاویر،عکسها و فیلم ها ، رویا پردازی، تجسم، مشاهده جداول و نمودارها
افراد مشهور با هوش تصویری: پابلو پیکاسو، مایالین، آنیتا لوبل، موریکا سندک، استقان کامل، ونسان ونگوک، رامراند، آنسل آدامز
مشاغل مربوط به این هوش: نقاشی ، مجسمه سازی، عکاسی، مهندسی، دکوراتور، راهنمای تور، دیده بان، جنگل بانی، خلبانی، معماری، کاوش گر.
هوش بدنی – جنبشی: باهوش بدنی
فردی که از لحاظ بدنی باهوش است در استفاده از کل بدنش برای ابراز عقاید و احساتساتش (مثل یک هنرپیشه، پانتومیست، ورزشکار) و استفاده از دست هایش برای ایجاد تغییر در چیزها( مثل یک متخصص صنایع دستی ، مجسمه ساز، سفالگر، مکانیک، جراح) تخصص و مهارت دارد.
کودکی که از لحاظ بدنی باهوش است لذت می برد از: حرکات موزون، حرکات به اطراف کلاس، لمس و بررسی اشیاء، استفاده از زبان بدن، اشاره و حرکات، ساختن اشیا، لمس افراد در هنگام گفتگو، جمع آوری اشیاء ( کلکسیون) شنیدن و خواندن داستان های علمی
افراد مشهور با هوش بدنی: مایک جردن، آندره آغاسی، تایگرد وود، دکتر کریستین ، محمد علی کلی
مشاغل مربوط به هوش بدنی- فضایی: مکانیک ، جراح، نجار، مجسمه ساز، هنرپیشه، مربی پرورش اندام، تردست.
هوش موسیقی: باهوش در موسیقی
فردی که در موسیقی باهوش است، توانایی درک( مثل طرفدار موزیک)، تغییر شکل(مثل آهنگساز)، و ابراز(اجراکننده) آهنگ های موسیقی را دارد. هوش موسیقی مبتنی بر شناخت الگوهای صوتی مثل صداهای محیطی و حساسیت به آهنگ ها و شدت اصوات است.
کودکی که در موسیقی هوشمند است لذت می برد از: آواز خواندن، بخاطر سپردن آهنگ ها، دنبال کردن ریتم ها، بازی با ابزارآلات موسیقی، گوش کردن به موسیقی، ساخت آوازها و غزلیات، زمزمه، واکنش به موسیقی، سوت زدن، از حفظ خواندن اشعار
افراد مشهور با هوش در موسیقی: استیو واندر، لئونارد برنشنین، بتهون، موزارت، باخ، الافیتزجرالد، باب دیلان، ماریان اندرسون، لوییز آرمسترانگ.
مشاغل مربوط به هوش موسیقی: نویسنده آهنگ، آوازخوان، تنظیم کننده آهنگ، موسیقی دان، اجرا کننده ، منقد موسیقی، ساز زن( مثلا فلوت زن) ابزارساز.
هوش طبیعت گرا: فردی که از لحاظ طبیعی باهوش است در درک دنیای گیاهان و حیوانات، توجه به ویژگی ها و طبقه بندی آنها، توانایی خاص و بالایی دارد. افراد باهوش طبیعت گرا توانایی مشاهده گری دارند. آنها توانایی خود را با کشف طبیعت و جمع آوری و مطالعه مجموعه ها، پرورش می دهند.
کودکی که هوش طبیعت گرا دارد لذت می برد از: گفتگو در مورد حیوانات اهلی، جمع آوری حشرات و سنگ ها، دیدن پرندها، پروانه ها و ابرها، بررسی گل ها و گیاهان، طبقه بندی و ردیف بندی چیزهای طبیعی، راهپیمایی در جاهای طبیعی(کوه، دشت و …) بازی در بیرون از منزل ، مطالعه علوم و کتابهای طبیعی.
افراد مشهور باهوش طبیعت گرا: جرج واشینگتن، گالیله، لویی پاستو، راسل کارسون، چالز داروین، جان گودال، جان جیمز.
مشاغل مربوط به این هوش: طبیعت شناس، بوم شناس، جنگل بان، حیوان شناس، زیست شناس، گیاه شناس، دام پزشک، اقیانوس شناس، پرنده شناس، ستاره شناس، مربی حیوانات، متخصص اندازه گیری، باستان شناس.
هوش بین فردی: افرادی که هوش قومی بالایی دارند، در درک و ایجاد تمایز در خلق، نیت، انگیزه و احساس دیگران توانمندی بالایی دارند. افراد باهوش بین فردی، روابط و تعاملات فرد به فرد را کنترل می کنند.
کودکی که در درک دیگران باهوش است لذت می برد از: بودن در جمع همتاها، گفتگو با دیگران، داشتن دوستان زیاد، هدایت دیگران، سازماندهی فعالیت ها، انتخاب شدن توسط دیگران برای کمک کردن، بازی با همتاها، بارش افکار
افراد باهوش بین فردی مشهور: مادرترزا، مهاتما گاندی، جیمز اسکالانته، مارتین لوتر، ویلیام کلینتون، بیل کوزبی، جان اف کندی.
مشاغل مربوط به این هوش : درمانگر، روانشناس، سیاست مدار، معلم ، مشاور، جامعه شناس، رئیس جمهور، مهمان دار
هوش درون فردی: هوش خود فردی که در خودشناسی باهوش است، دارای دانش مربوط به خود است و انطباق دادن اعمال با آن دانش(خودشناسی) توانمند است. این هوش شامل داشتن تصویری دقیق از نقاط قوت و ضعف خود است. این هوش همچنین شامل آگاهی از خلقیات درونی ، نیات، انگیزه ها ، مزاج و امیال است. افراد باهوش درون فردی، دارای توانایی منظبط کردن خود، درک خود و عزت نفس می باشند.
کودک با هوش درون فردی لذت می برد از: تنها کار کردن، دنبال نمودن علایق خود، پیروی از غرایز خود، اصیل بودن، داشتن فضای شخصی، تفکر ، بازی های انفرادی.
افراد مشهور با هوش درون فردی: زیگومند فروید، آلبرت شوایتزر، ایندیرا گاندی، کارل یونگ، دالایی لاما، آبراهام لینکن.
مشاغل مربوط به این هوش: فیلسوف، رهبر سیاسی، شاعر، روانشناس، حکیم ، عارف