مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

پایین آوردن آمار طلاق با یک نکته ساده


در این چند سال اخیر آمار طلاق در کشورهای غربی از ۵۰ درصد هم بالاتر رفته است. این یعنی اگر ازدواج شما موفق شود، در اقلیت هستید!

آمار بالای طلاق مسئله‌ای بسیار ناراحت‌کننده است که افراد مختلف دلایل مختلفی برای آن برمی‌شمرند اما متاسفانه هیچکس ایده یا راهکار عملی برای برطرف کردن این مشکل ارائه نمی‌کند. البته طلاق موضوعی بسیار پیچیده است و هیچ دلیل عمومی برای بالا یا پایین بودن میزان آن در سراسر جهان وجود ندارد.
دوست ندارم بحث آماری راه بیندازم. از اینکه جزء اکثریت هستم هم اصلاً خوشم نمی‌آید.

اما از اینها بدتر، از اینکه آنقدر ضعیف بودم که نتوانستم طور دیگری انجامش دهم بدم می‌آید. از اینکه اطلاعات کاملی درمورد خودم یا زندگی نداشتم تا بتوانم تصمیمات درست‌تری بگیرم متنفرم. از اینکه آنقدر آسیب‌دیده و خسته بودم که تصمیم به ازدواج در آن سن کم گرفتم، متنفرم. و از همه اینها بیشتر، از اینکه اصلاً نمی‌دانستم همه اینها می‌تواند مشکل‌ساز شود متنفرم.

بخاطر همین تعجب می‌کنم. چه چیزی همه چیز را برای من تغییر داد؟ چه چیزی من را جزء اقلیت آورد؟ چه چیزی باعث موفقیتم شد؟

وقتی به عقب نگاه می‌کنم، فقط یک چیز هست که فکر می‌کنم وقتی خانه را ترک کردم و تصمیم گرفتم خودم زندگی‌ام را بسازم، همه چیز را برایم تغییر داد.
من نیاز داشتم که وقتی جوان بودم عشقی داشته باشم.

نیاز داشتم که یاد بگیرم که چطور وضعیت ذهنی و احساسی خودم را بررسی کنم.

باید یاد می‌گرفتم که چطور درون خودم را نگاه کنم و ببینم که چه چیز در آن پنهان شده است، چه چیز نیاز به تقویت دارد و اینکه خواسته‌ها و علایق واقعی‌ام چیست.

بالاخره توانستم دیپلم بگیرم. دبیرستان برای من بسیار سخت بود. و می‌دانم که خیلی‌های دیگر هم همین احساس را درمورد تجربه‌ای که از مدرسه دارند، ابراز می‌کنند.

بزرگ شدن…

در سیستم آموزشی مدرسه تمرکز زیادی را بر روی مسایل آکادمیک، ورزش، فعالیت‌های فوق‌برنامه و هنر می‌گذاریم. بعنوان بزرگسال و وقتی می‌خواهیم برای بچه‌هایمان برنامه بریزیم، با خودمان فکر می‌کنیم که بچه‌هایمان برای اینکه زندگی موفقی داشته باشند باید چه چیزهایی یاد بگیرند؟ چه چیزهایی الان می‌توانیم به آنها یاد بدهیم که بعدها که بزرگ شدند به دردشان بخورد؟ چه مهارت‌هایی را باید به آنها آموزش دهیم که وقتی این محیط را ترک کردند، در زندگی شکست نخورند؟ و بعد برنامه زندگی و آموزشی بچه‌ها را بر اساس آن طراحی می‌کنیم.

پس اگر وقتی این سوالات را می‌پرسیم می‌بایست سلامت روحی-روانی فرزندانمان را هم مدنظر قرار دهیم چه؟ اگر لازم باشد که بچه‌ها هر روز کلاسی برای «کمک به بهبود و تقویت مشکلات خودشان» داشته باشند چه؟ کلاسی که در آن به آنها آموزش داده شود که چطور ریشه احساسات خود را پیدا کنند، چطور با درد و آسیب به خوبی کنار بیایند و چطور از بدی‌های گذشته خلاص شوند؟ کلاسی که خطرات کشاندن کسانیکه دوستشان دارند به ورطه‌های خاص را به آنها یاد بدهد. کلاسی که به آنها یاد بدهد درمورد احساسات خود واقع‌بین باشند. کلاسی که آموزششان دهد کی لازم است به دنبال مشاوره تخصصی بروند و چرا این کار به بهبود وضعیت و قوی‌تر شدن آنها کمک می‌کند.

کلاسی که به آنها یاد بدهد کامل نبودن چطور می‌تواند زیبا باشد.

اگر همان وقتی که بچه‌هایمان ریاضیات یاد می‌گیرند، یاد بگیرند که این قدرت را دارند که بر هر چیزی در زندگی فائق آیند چه می‌شود؟ اگر همان وقتی که علوم می‌آموزند، یاد بگیرند که می‌توانند بر هر مشکلی پیروز شوند و از آن بهره ببرند چه می‌شود؟ اگر همان وقتی که هنر یاد می‌گیرند، هنر تعریف نکردن خود با اشتباهاتشان را هم آموزش ببینند چه می‌شود؟

چه تعداد کودک هستند که بدون اینکه بفهمند چطور می‌توانند آسیب‌هایی که بزرگسالان به خود می‌زنند را برطرف کنند، از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شوند؟ مطمئناً اکثر آنها.

نوجوانان استاد پنهان‌کاری‌اند. آنها زندگی خانوادگی و مذهبی را با پنهان کردن مشکلات، اعتراض کردن یا جایگزین کردن احساساتشان، می‌پیچانند. آنها مادر و پدر را پشت‌سر گذاشته، وارد زندگی بزرگسالی می‌شوند و اکثریت قریب به اتفاق آنها نمی‌دانند با خودشان چه باید بکنند. به همین علت زمان و انرژی زیادی را صرف پیدا کردن راهکارهای سریع برای پر کردن خلاءهای خود می‌کنند. آنها خلاءهایشان را پوشانده و بدون اینکه حتی موفق به پر کردن آنها شوند، تصمیمات زندگی‌شان را عملی می‌کنند. خیلی وقت‌ها دلیل آن این است که لازم دارند به خودشان ثابت کنند وقتی دبیرستان را تمام کردند چقدر شاد و خوشبخت بودند.
بله. کلاسی لازم است که به بچه‌ها قدرت درون‌نگری را آموزش دهد.

کلاسی که اگر درست اجرا شود، عشق و علاقه‌ای به درون‌نگری در افراد ایجاد خواهد کرد.

آیا می‌توانید تصور کنید این چه تاثیری در آمار طلاق خواهد داشت؟ وقتی افراد ازدواج می‌کنند، این کار را با درک بسیار بیشتری نسبت به آنچه هستند، اینکه چرا به اینجا رسیده‌اند و اینکه برای قوی‌تر شدن چه باید بکنند انجام خواهند داد. درک خواهند کرد که هر کسی (حتی همسرشان) برای یافتن خوشبختی باید مسیر خودش را برود و با آن مشکلی نخواهند داشت. با اشکالات و نواقص همسرشان کمتر مشکل خواهند داشت و با مشکلات و اشکالات خودشان هم همینطور.

و وقتی دو نفر با مشکلات و اشکالات خود و همسرشان مشکلی نداشته باشند، باور خواهند داشت که می‌توانند کنار هم رشد کنند. می‌توانند همدیگر را به سمت پیشرفت هُل بدهند و واقعاً برای هم پرفایده خواهند بود.

واقعیت این است که نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم جوانان بعد از ترک خانه پدری و ازدواج کردن این مهارت‌های را یاد بگیرند. همه ما آنقدر بزرگ هستیم که بدانیم زندگی هیچوقت این فرصت را در اختیارمان قرار نخواهد داد.

اگر فرزندم یک روز بخواهد که جانورشناس شود، هیچوقت نمی‌گذارم کلاس‌های علوم را بپیچاند تا به اندازه کافی درمورد آن موضوع اطلاعات جمع کند تا در بزرگسالی آمادگی بیشتری داشته باشد. اما اگر می‌خواست که وقتی بزرگ شد نویسنده شود، هیچوقت نمی‌گذارم از کلاس‌های ادبیات در برود تا آنچه که بعدها برای موفقیت در کارش لازم دارد را بیاموزد.

اما چرا از خیلی آموزش مهارت‌ها و اولویت‌هایی که بچه‌هایمان برای داشتن رابطه‌ای موفق در بزرگسالی به آن نیاز دارند یا آموزش‌های لازم برای اینکه پدر یا مادری خوب باشند و اطلاعاتی که برای داشتن زندگی موفق چه در حیطه شخصی و چه حیطه کاری لازم دارند، شانه خالی می‌کنیم؟
کار کردن روی خودمان مهارتی است که همه انسان‌ها برای رشد به آن نیاز دارند چون همه آدمها نقص دارند. و اینکار نیازمند تمرین است، نیازمند تلاش و شکست خوردن حتی. نیاز به صداقت دارد.

می‌خواهید آمار طلاق را پایین بیاورید؟ یک ایده داریم… به علت‌هایی نگاه کنید که موجب بروز مشکلاتی می‌شوند که به طلاق می‌انجامد. با آموزش مهارت و عشق به درون‌نگری به فرزندانمان می‌توانیم با این علت‌ها روبه‌رو شویم.

به فرزندانتان فرصت جنگیدن بدهید.

تا زمانیکه این کار را شروع نکرده‌ایم، آماد طلاق همچنان روزبه‌روز بالا خواهد رفت. و کم‌کم یک روز خواهد رسید که دیگر ازدواج برای هیچکس معنایی نخواهد داشت.

و این واقعاً ناراحت‌کننده خواهد بود!

چهار مرحله تا مرگ عاطفی همسران



در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند:...

زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفق‌اند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام می‌گذارند و زندگی مالی مستحکمی‌ بنا نهاده‌اند. به خواسته‌های هم ارج می‌نهند و در نهایت زوج موفقی به نظر می‌رسند. این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم می‌ریزد. هرچه فکر می‌کنید نمی‌توانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را می‌کاوید تا نشانه‌ای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید اما به نتیجه خاصی نمی‌رسید. چه اتفاقی می‌افتد که روابط عاطفی و پیوند‌های خانوادگی و اجتماعی از بین می‌روند و جدایی جای آنها را می‌گیرد؟ حتما دلیلی هست ولی ناشناخته‌تر از آن است که شما به وجودش پی ببرید...

در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.


مرحله 1: مخالفت

در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق می‌افتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفت‌های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت‌های کوچک جمع شده و کم‌کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می‌شود.


مرحله 2: رنجش و عصبانیت

در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می‌کنید و فرد مقابل هم عکس‌العمل نشان می‌دهد و شما را مورد حمله قرار می‌دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی‌ربطی دعوای بزرگی راه می‌افتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می‌گذارید.


مرحله 3: عدم پذیرش و طرد

بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم می‌کوبید و از منزل خارج می‌شوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی‌اعتنایی می‌کنید و یکدیگر را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون می‌کنید. بیشتر جدایی‌ها و طلاق‌ها در این مرحله اتفاق می‌افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش‌های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می‌باشد.


مرحله 4: سرکوب

سرکوبی نوعی احساس کرخی و بی‌حسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی‌کنید اما در مقابل، بهای بزرگی می‌پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعه‌آمیز می‌کند نوع رابطه‌ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می‌رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارت‌های عاطفی خود را فراموش کرده‌اند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شده‌اند که زندگی محدود و بی‌طراوتی را دنبال می‌کند.


داریم از هم دور می‌شویم!

زمانی که روابط عاطفی مناسبی در میان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه می‌دهد و در انجام امور بیرون از خانه نیز موفق‌تر عمل می‌کنند. زن وشوهری که ذهن و رفتار یکدیگر را درک کنند، روابط عاطفی مثبتی هم با یکدیگر برقرار می‌کنند. روان‌شناسان تنها راه‌حل این مسأله را داشتن هوش عاطفی زن و شوهر در خانواده می‌دانند و می‌گویند: «هوش عاطفی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و شاخص‌ها برای شناخت احساس خود، کنترل احساس خود، شناخت احساس دیگران و تنظیم روابط با دیگران است که در خانواده جایگاه بسیار بالایی دارد.»


هشدار رئیس انجمن جامعه‌شناسان

رییس انجمن جامعه‌شناسان ایران با انتقاد از اینکه اعضای خانواده در کشور ما بیشترین وقت خود را در محیط خانه صرف تماشای تلویزیون و استفاده از وسایلی همچون رایانه و تلفن می‌کنند، گفت: «نتایج آخرین تحقیقات و بررسی‌ها نشان داده است که در خانواده‌های ایرانی، افراد به طور متوسط روزانه شش ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهند.»

دکتر معیدفر گفت: «در سال‌های اخیر با ورود وسایل جدید ارتباطی این وضعیت دامنه وسیع‌تری پیدا کرده است و تاسف بارتر اینکه بگوییم در برخی خانه‌ها به جای یک تلویزیون، دو تا سه تلویزیون وجود دارد و هریک از اعضای خانواده ترجیح می‌دهند جدای از یکدیگر به تماشای برنامه‌های مورد علاقه خود بنشینند.»

در واقع مسایل مختلف در خانواده‌ها باعث شده است تا فرصت تعامل و گفتگو بین اعضای خانواده کاهش یابد. متاسفانه ماشینی شدن زندگی‌ها و بروز مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانع از انسجام بین اعضای خانواده شده است و میان پدر و مادر و فرزندان در برخی خانواده‌ها فاصله عاطفی زیادی ایجاد شده که این امر امکان تبادل نظر و ایجاد همدلی را بین اعضای خانواده به حداقل رسانده است.

تأثیر هوش هیجانی در زندگی زناشویی

چند سال از زندگی مشترک تان می گذرد؟
چه تعریفی از زندگی مشترک تان دارید؟ روابط خودتان را با همسرتان چطور ارزیابی می کنید؟
آیا احساس می کنید همسرتان آن طور که دوست دارید شما را درک نمی کند؟ احساس می کنید که زندگی تان هیجان و شور روزهای اول را ندارد و ...

متأسفانه تنها شما نیستید که به این احساسات، افکار و حالات دچار شده اید، بسیاری از زوج های جوان، میانسال و سالمند هم چنین تجربه ای دارند.
بخشی از این مسائل به خاطر این است که شما «مُهره های مارتان» را پنهان و یا گم کرده اید؟ اصلا فراموش کرده اید که شما مهره مار دارید.
به سحر فکر کنید، سحرخانم را می گویم، شوهرش برایش می میرد، می دانم با خودتان می گویید مردم، شانس دارند. شوهر سحر با شوهر شما خیلی فرق دارد. او همیشه و همه جا حواسش به سحر است، ولی شوهر شما به مهمانی که می روید همه حواسش به گفت وگوهای مردانه است. در دلتان کمی هم به سحر حسادت می کنید، وقتی می بینید با محبت و واژه های لبریز از مهر همسرش را صدا می زند، با خودتان می گویید: ببین چه زبانی دارد؟ و ... آقا! با شما هستم، داشتید به آقامحمود فکر می کردید؟ بین دوستان تان معروف است به زن ذلیل. به او می خندید وقتی می بینید هر روز با وجود داشتن ۲تا بچه گوشی همراهش را بر می دارد، از دفتر کار می رود بیرون و در محوطه اداره چند دقیقه با خانمش صحبت می کند و بر می گردد. خوب است، فکر کنید. مااصلا نمی خواهیم به شما بگوییم به سحر یا محمود فکر نکنید. اتفاقا می خواهیم بیشتر و البته با دقت بیشتری به آن ها فکر کنید. حتما شما هم به این نتیجه می رسید که آن ها مهره مار دارند.

یکی از انواع این مهره ها که می تواند شما را محبوب همسرتان کند، هوش هیجانی است، قیمت آن زیاد است، چون کارکردهای فوق العاده ای دارد و اثر آن افزایش محبت شما در دل همسرتان است.

کافی است این مهره را همیشه همراه خودتان داشته باشید. تعدادی از عناصر تشکیل دهنده این مهره را امروز به شما معرفی می کنیم، استفاده هر کدام از آن ها را به سلیقه و انتخاب شما واگذار می کنیم.
«مایر» و «سالووی» روان شناسانی هستند که مهره مار (EI) یا همان هوش هیجانی را این گونه تعریف می کنند: «توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آن ها به گونه ای که موجب تعالی و رشد عقلانی - هیجانی شود.»

چه کسانی از این مهره مار استفاده می کنند؟
کسانی که می توانند درک کنند که خود یا اطرافیان در یک لحظه خاص در چه حالت هیجانی به سر می برند. دقیقا در همین لحظه است که اثر جادویی مهره مار بروز می کند. این درک و آگاهی بر قوه تشخیص این افراد تأثیر می گذارد و آن ها قادر خواهند بود که عواطف و هیجاناتی مثل خشم، ترس، احساس گناه، احساس تنهایی و ... را از هم تشخیص دهند.

آثار دیگر این مهره جادویی
با داشتن این نیروی قدرتمند خواهید توانست:
- با شناخت، تشخیص و دریافت حس واقعی و عواطف طرف مقابل در نظر او فردی باهوش، فهیم و دوست داشتنی جلوه کنید.
- راجع به عواطف خود یا طرف مقابل، استدلال کنید. این توانایی، چهره بسیار شاخص و قابل توجهی از شما خواهد ساخت.
- مهم تر از همه این که می توانید عواطف تان را تنظیم و مدیریت کنید. لازم به توضیح نیست که در این صورت چقدر قابل احترام و خاص در نظر دیگران جلوه می کنید.

اثر مهره مار بر روابط با همسر
پیشنهاد می کنیم هرچه زودتر به جست و جوی مهره های تان بروید و اگر ندارید، حتما آن را تهیه کنید! زیرا زندگی مشترک و رابطه زوجیت منبعی غنی و سرشار از عواطف است، اگر شما بتوانید در زمان های مختلف تشخیص دهید همسرتان در چه حال و احساسی به سر می برد، برگ برنده را یافته اید. می توانید دقیقا روی همان انگشت بگذارید و موانع ارتباطی تان را بشکنید. برای مثال همسرتان (خانم یا آقا) در محل کار به خاطر برخی اشتباه ها نتوانسته است، ارتقا بیابد و این فرصت نصیب همکار او شده است. کمی فکر کنید. احتمالا ممکن است او چه احساسی داشته باشد؟ به مهره تان نگاه کنید.
چه چیزی نشان می دهد؟ بله، درست است اول باید فکر کنید این اتفاق برای خودتان افتاده است. تأمل کنید. به مسئله خوب نگاه کنید. هم به افکار هم به احساسات توجه کنید.
آفرین. شما دارید به اثر جادویی نزدیک تر می شوید. مهره در حال پررنگ تر شدن است. به یافته های تان توجه کنید: «همسرتان دلخور و عصبانی است، احساس می کند حقش ضایع شده است»، هنوز ادامه بدهید. او احساسات دیگری هم دارد... «حالا فکر می کنید او از دست خودش هم ناراحت است به خاطر اشتباهاتی که داشته است»، «او کمی هم به همکارش حسادت می کند یا به حال او غبطه می خورد»، «خودش را سرزنش می کند»، «احساس می کند تحقیر شده است» فکر کنید، دیگر چه احساساتی می توانید در او کشف کنید... «نگران است نسبت به روابطش با همکارش در موقعیت جدید»، «احساس خسارت دیدن و پشیمانی» و ... وای، اگر شما جای او بودید با این همه فشار و احساس بد چه حالی داشتید؟ چه نیازی داشتید؟ به مهره تان نگاه کنید... پررنگ تر شده، درست است، نیاز عمیقی داشتید، کسی کاملا شما را درک کند،میگناirدست های تان را بگیرد و به شما بگوید «می فهمم، چقدر برایت سخت است». پس این کار را بکنید. به همسرتان نگاه کنید. به او بگویید که احساسات و حال او را می فهمید. بعضی از آن ها را به زبان بیاورید. او را مطمئن کنید که در شرایط جدید کنارش هستید و می تواند روی کمک های فکری شما حساب کند.

شرط استفاده از مهره مار
فقط یک شرط دارد! تصمیم بگیرید خودتان را به این نیروی جادویی بسپارید. به این موضوع فکر نکنید که همسرم پررو می شود، خجالت می کشم، دیگران چه می گویند؟ ما که به شما گفتیم دیگران چه فکری می کنند.

آثار استفاده از مهره EI در روابط زوجین
- همسرتان شما را فوق العاده، فهیم، بی نظیر و همیشه قابل اتکا می داند. به شما افتخار می کند و حاضر نیست هیچ وقت شما را از دست بدهد.
- شیوه های ابراز محبت و عشق ورزی در رابطه شما جان می گیرد و بسیار پررنگ می شود و باعث می شود انرژی روانی عجیبی پیدا کنید.
- احساس شادی و نشاط زندگی تان را در بر می گیرد.
- توان مدیریت اختلافات و تعارضات در شما به طور چشمگیری افزایش می یابد.
- بهتر می توانید نیازها و خلاءهای زندگی مشترک تان را پیدا کنید و پیش از این که مشکل ساز شوند آن ها را رفع کنید.

سایت تبیان نوشت: «پژوهشگران دریافته اند زوج های شاد در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و عاطفی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری نسبت به هم نشان می دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می دهند. »

در همین زمینه سایت روان مشاور هم مطلبی منتشر کرده است که در آن آمده است: « به اعتقاد مشاوران خانواده راه دستیابی به ازدواجی موفق و یک زندگی خانوادگی سرشار از خوشبختی بسیار ساده و سرراست است: «باید بدانی چه موقع معذرت خواهی کنی و هنگامی که همسرت کار مورد علاقه ات را انجام نداد به روی خودت نیاوری.»»
در ادامه این مطلب آمده است: «پژوهشگران دریافته اند که ارتباط باثبات و معناداری بین توانایی ابراز صحیح عواطف و شادی های زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد. زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان می دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می دهند.

در مجموع و بر اساس یافته های مطالعات انجام شده، اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز کنند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطف شان بر زندگی زناشویی شان آگاهی بیابند.»

پیامدهای هرزه‌نگاری روی زندگی زناشویی افراد

مطرح کردن اثرات و پیامدهای هرزه‌نگاری روی جوانان، بزرگسالان و همسران، از این ایده سرچشمه می‌گیرد که سکوت درباره این مسئله به هیچ‌وجه راه حل مناسبی نیست و فقط بر پیچیدگی و گسترش مشکل می‌افزاید.

مجله سپیده دانایی در گزارشی با این مقدمه نوشت:
کشور ما گر چه جزو کشورهای مطرح در استفاده و تولید اثرات هرزه‌نگاری نیست، اثرات منفی استفاده از آن بر افراد جامعه امری بدیهی است و نیاز به تحقیق و بررسی دارد. پس در این متن قصد داریم شما را با برخی اثرات و پیامدهای هرزه‌نگاری یا همان پورنوگرافی آشنا کنیم. لازم به ذکر است که در زمینه پیامدهای هرزه‌نگاری، منابع فارسی کمی وجود دارد اما بسیاری از متون خارجی (متونی که عموما به زبان کشورهایی است که در تهیه و استفاده از هرزه‌نگاری در رتبه‌های اول هستند) نشان از فراوانی بالای اثرات منفی هرزه‌نگاری دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است. پیامدهایی که در ابتدا آمده‌اند، بیشتر شامل جوانان و بزرگسالان می‌شوند و پیامدهایی که در انتها آمده‌اند، بیشتر شامل حال همسران و زندگی زناشویی است.

وابستگی به هرزه‌نگاری
بسیاری از افرادی که به طرف هرزه‌نگاری می‌روند، به مرور زمان به هرزه‌نگاری وابسته می‌شوند و به نظر می‌رسد هرزه‌نگاری به عنوان یک محرک قدرتمند جنسی در زندگی این افراد نقش بازی می‌کند. برای این افراد نسبت به هرزه‌نگاری مشغولیت ذهنی زیادی ایجاد می‌شود. دائما در پی تصاویر جدیدتر و گاهی خشن‌تر می‌گردند، تعداد دفعاتی که از مواد هرزه‌نگاری استفاده می‌کنند بیشتر می‌شود، نمی‌توانند جلوی خودشان را بگیرند و در ساعاتی که امکان استفاده ندارند دچار دلهره و اضطراب می‌شوند. این یعنی فرد به هرزه‌نگاری وابسته شده است.

ایجاد باورها و نگرش‌های غلط جنسی
به باور برخی از متخصصان علوم رفتاری، هرزه‌نگاری این توان را دارد تا به گونه‌ای بنیادی، اعمال، نگرش‌ها و باورهای جنسی افراد را تغییر دهد و حتی تعریف از رفتار جنسی را دگرگون سازد.

خودارضایی شدید
هرزه‌نگاری به اشکال مختلف آن به خصوص در مردان باعث تحریک شدید جنسی خواهد شد و در نهایت مشاهده می‌شود هر بار هرزه‌نگاری، حتی به صورت خفیف مانند تماشای یک عکس مستهجن، میل شدیدی برای خودارضایی در فرد ایجاد می‌کند و تا زمانی که فرد خودارضایی نکند، احساس تنش و اضطراب شدید خواهد داشت.

انزوا و کاهش روابط اجتماعی
پژوهشگران معتقدند گرایش و وابستگی به هرزه‌نگاری، سبب انزوا و دوری فرد از اجتماع و کاهش روابط اجتماعی او می‌شود. این مشکل از آن رو است که فرد نیازهای جنسی خود را به واسطه استفاده از این تصاویر و خودارضایی مرتفع می‌سازد و بنابراین نیاز و تمایلی برای ارتباطات اجتماعی نخواهد داشت.

احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی

اقدام به دیدن و استفاده از مواد هرزه‌نگاری می‌تواند افراد را وارد رابطه‌های جنسی خطرناک و ناشناخته‌ای کند که در آن احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی مانند ایدز افزایش می‌یابد.

مشکلات کاری و کاهش تعهد شغلی
گرایش به هرزه‌نگاری برای بسیاری از افراد به حدی است که حتی در محیط کاری خود، بیشتر وقتشان را به یافتن و تماشای صحنه‌های مستهجن در اینترنت می‌پردازند و در نتیجه وقت کمتری برای انجام تعهدات شغلی خود خواهند داشت. از طرفی همیشه نگران این هستند که رئیس یا همکاران آنان از هرزه‌نگاری‌شان اطلاع پیدا کنند و در نتیجه مشکلاتی ایجاد شود. بنابراین کمبود وقت، استرس، تنش مخفی‌کاری و ... باعث کاهش تعهدات شغلی و ایجاد مشکلات کاری حتی در حد اخراج می‌شود.

مشکلات قانونی
هنگامی که افراد به سمت هرزه‌نگاری می‌روند، در رویارویی با آن گاهی کنترل خود را از دست می‌دهند و اقدام به اعمالی مانند تهاجم جنسی، آزار کودکان، مزاحمت تلفنی و ... می‌کنند که نتیجه این اعمال، ایجاد مشکلات و مسائل قانونی خواهد بود.
در واقع میزان تحریک جنسی برخی از فیلم‌ها، عکس‌ها و متن‌های مستهجن، به حدی است که فرد، واقعیت‌سنجی خود را از دست می‌دهد و مهار کنترل غرایز برای او به شدت ضعیف می‌شود و در نهایت تحت تاثیر هیجانات ممکن است دست به اعمال خارج از عرف و قوانین اجتماعی بزند.

ابتلا به انواع اختلالات و انحرافات جنسی
گاهی مشاهده و شنیده می‌شود برخی افراد برای کاهش یا رفع اختلالات عملکردهای جنسی خود به سمت تماشای فیلم‌های مستهجن و هرزه‌نگاری می‌روند. این در حالی است که تحقیقات بیانگر آن است که هرزه‌نگاری خود عامل ایجادکننده یا تسهیل‌کننده بسیاری از اختلالات و انحرافات جنسی مانند کم‌میلی جنسی، بیزاری جنسی، انزال زودرس، عورت‌نمایی و ... است.
در واقع وقتی فرد تمایل افراط‌گونه به فیلم، عکس، متن و اصوات مستهجن پیدا می‌کند، به مرور زمان برای به دست آوردن و تشدید توان جنسی خود دست به اعمالی می‌زند که انحراف‌گونه و بیمارگونه است یا زمینه رشد و تشدید انحراف و بدعملکردی را فراهم می‌کند.

پیامدهای هرزه‌نگاری در همسران

در میزان تمایل جنسی همسران به یکدیگر دو عامل نقش بسیار مهم بازی می‌کنند. یکی از این دو عامل، میزان تمایل پایه برای رابطه جنسی (یا لیبیدو) است که در درون هر کسی به صورت خدادادی نهاده شده است. میزان لیبیدو تعیین می‌کند که فرد بدون اینکه محرکی وجود داشته باشد، تا چه اندازه به رابطه جنسی تمایل دارد.
عامل دیگر را تحریک‌پذیری جنسی می‌نامند، یعنی میزان تحریک جنسی وقتی که فردی در برابر محرک‌هایی مانند فیلم‌ها یا تصاویر و ... قرار می‌گیرد. وقتی زوجی برای مدتی طولانی با یکدیگر زندگی می‌کنند، عامل تحریک‌پذیری به تدریج کاهش پیدا می‌کند و رابطه جنسی‌شان صرفا تحت تاثیر لیبیدو اداره می‌شود. این کاملا طبیعی است که همسران برای برگرداندن شور و شوق سابق به رابطه‌شان به دنبال راه حل باشند.
در واقع سالانه فیلم‌ها، تصاویر، مجلات و حتی بازی‌های کامپیوتری بسیاری برای برانگیختن و تحریک میل جنسی ساخته می‌شود اما این پرسش همیشه مطرح بوده است که آیا تماشای این‌گونه فیلم‌ها به همراه همسر برای افزایش تمایلات جنسی و افزایش شور و حرارت جنسی کار درستی است یا خیر؟ پرسش دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان از این فیلم‌ها یا محتواها برای یاد گرفتن رابطه جنسی استفاده کرد؟

این فیلم‌ها آموزشی نیست
ممکن است تصور بسیاری از افراد این باشد که این فیلم‌ها می‌توانند اثر آموزشی موثری داشته باشند و برای جوانانی که منبعی برای یاد گرفتن مهارت‌های جنسی ندارند، مفید باشد اما این‌طور نیست. این فیلم‌ها به منظور کسب درآمد ساخته شده‌اند و تقریبا در هیچ کدام از آنها اثری از آموزش مشاهده نمی‌شود.
در حقیقت فیلم‌های آموزشی بسیار اندکی وجود دارند که روش برقراری رابطه جنسی را به درستی نشان داده باشند. از سوی دیگر برخی ممکن است بگویند زوج‌ها با دیدن این فیلم‌ها می‌توانند مهارت‌ها یا روش‌های جدیدی یاد بگیرند.
با این حال در بسیاری از فیلم‌های پورن روش‌های غیربهداشتی و ناسالم رابطه جنسی به نمایش گذاشته می‌شود که ممکن است همسران بدون توجه به اینکه این‌گونه فیلم‌ها همانند هر فیلم دیگری ساخته شده‌اند و طبعا برخی از صحنه‌های آن طبیعی نیست به تقلید از آنها بپردازند و خودشان را با مشکلات متعددی روبه‌رو کنند.

فیلم‌های پورن و توقعات بالا

یکی از مهمترین مشکلاتی که ممکن است این‌گونه فیلم‌ها برای زوج‌ها ایجاد کنند، بالا بردن سطح توقع همسران از عملکرد جنسی همدیگر است. بسیاری از کسانی که در این‌گونه فیلم‌ها بازی می‌کنند به دقت از لحاظ زیبایی ظاهری و توانایی بالای جسمانی دستچین شده‌اند و از آنجا که این فیلم‌ها برای اهداف تجاری ساخته می‌شوند، در آنها دست به کارهایی می‌زنند که احتمالا در رابطه معمول زناشویی اتفاق نمی افتد. آنها برای انجام این کارها پول می‌گیرند و برای کسب درآمد بیشتر ممکن است دست به هر کاری بزنند.
تماشای آنها می‌تواند به صورت ناخودآگاه این تصور را ایجاد کند که برای مثال اندام همسرمان بایستی شبیه چنین افرادی باشد یا همسرمان باید بتواند همه کارهایی را که بازیگران این فیلم‌ها انجام می‌دهند، انجام بدهد.
تاثیر این فیلم‌ها روی افراد در پژوهش‌های مختلفی بررسی شده است. برای مثال پژوهشگران در یک مطالعه نشان دادند مردان پس از دیدن فقط 26 عکس و یک فیلم ویدئویی 6 دقیقه‌ای از خانم‌های برهنه، میزان جذابیت همسرشان را پایین‌تر ارزیابی کردند.
دکتر زیلمن و دکتر بریانت نیز مشاهده کردند فقط پس از پنج ساعت تماشای فیلم‌های پورن در طی شش هفته، میزان رضایت جنسی زنان و مردان کاهش یافت. کسانی که در این پژوهش شرکت کرده بودند پس از شش هفته از ظاهر جسمانی، عواطف و عملکرد جنسی همسرشان رضایت کمتری داشتند.

فیلم‌های پورن، زن و مرد را به یک اندازه تحریک نمی‌کند
اصولا صنعت تولید فیلم‌های پورن برای تحریک و لذت مردان به وجود آمده و حتی وقتی سازندگان این‌گونه فیلم‌ها متوجه درآمد بالای این صنعت شدند و تصمیم گرفتند برای خانم‌ها هم فیلم‌هایی بسازند، این فیلم‌ها آنقدر که باید و شاید مورد استقبال قرار نگرفت. دلیل این امر طبیعت و ماهیت متفاوت زنان و مردان است. در حالی که برای مردان دیدن تصاویر تحریک‌کننده به هر صورتی جذاب است، برای خانم‌ها دیدن صحنه‌هایی که در آن صرفا به رابطه جنسی می‌پردازد و در آنها از عاطفه خبری نیست، جذابیتی ندارد. زنان در خیال‌پردازی‌های خود نیز بیش از آنکه به صرف شرکت در رابطه جنسی فکر کنند، رویدادهایی مانند عاشق شدن یا وقت گذراندن با همسرشان را تصور می‌کنند.
به همین دلیل است که زنان و مردان به یک اندازه تحت تاثیر این فیلم‌ها قرار نمی‌گیرند. تحریک نشدن از طریق دیدن این فیلم‌ها ممکن است باعث شود زن به اندازه همسرش برای برقراری رابطه جنسی آماده نباشد و به همین دلیل ناهماهنگی بین همسران آنها را دچار مشکل کند.
در حقیقت در جزوه‌ای آموزشی که توسط دانشگاه مینه‌سوتا منتشر شده است، عنوان می‌شود 21 درصد زنانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می‌گیرند، آن را نتیجه مستقیم استفاده همسرشان از فیلم‌های پورن می‌دانند.

فیلم‌های پورن و صمیمیت
پژوهشگران نشان داده‌اند تماشای فیلم‌های پورن در مردان با بی‌تفاوتی نسبت به زنان، بی‌ارزش تلقی کردن تک‌همسری، شک کردن درباره ارزش ازدواج و کاهش تمایل به بچه‌دار شدن همراه است. دکتر زیلمن و دکتر بریانت در سال 1988 پژوهشی انجام دادند که نشان می‌داد رویارویی با فیلم‌های پورن باعث می‌شود افراد برای رابطه جنسی بدون عاطفه اهمیت بیشتری قائل شوند.
نکته جالب پژوهش آنها این بود که نتیجه پژوهش آنان هم درباره زنان و هم درباره مردان صدق می‌کرد. تماشای این‌گونه فیلم‌ها باعث می‌شود رابطه جنسی به جای تعاملی معنادار با همسر به یک رفتار بی‌معنا تبدیل شود.
همچنین در پژوهش‌ها نشان داده شده که هم زنان و هم مردان استفاده از این فیلم‌ها را نوعی خیانت به رابطه می‌دانند که انحصاری بودن رابطه را از بین می‌برد. این فیلم‌ها به خصوص برای زوج‌هایی که درباره روابط جنسی با یکدیگر مشکل دارند یا نمی‌توانند به همدیگر اعتماد کنند می‌تواند بسیار مخرب باشد. دکتر گری بروکس بر این باور است که استفاده از پورنوگرافی در مردان باعث ایجاد ترس از صمیمیت می‌شود. این فیلم‌ها باعث می‌شود مرد برای تمایل به رابطه جنسی بیش از تمایل به برقراری رابطه واقعی اهمیت قائل شود و توانایی‌اش برای صمیمیت عاطفی کاهش پیدا کند.

فیلم‌های پورن و مشکلات فردی
مارتین هانت، سرپرست پژوهشی که در دانمارک روی اثرات پورن صورت گرفت، معتقد است بسیاری از افراد خودشان را در برابر اثرات مخرب رسانه‌ها ایمن می‌دانند و برای توجیه کار خودشان، صرفا بر جنبه‌های مثبت دیدن این‌گونه فیلم‌ها تکیه می‌کنند. با این وجود مطالعات بسیاری نشان داده است که تماشای این فیلم‌ها باعث بروز مشکلاتی برای فرد، همسر و جامعه می‌شود. برای مثال متخصصان عصب‌شناسی به این نتیجه رسیده‌اند که تماشای زیاد این‌گونه فیلم‌ها باعث از بین رفتن واکنش‌های جنسی در مردان جوان سالم می‌شود. همچنین در سال 2006 موریسون و همکارانش به این نتیجه رسیدند که رابطه معناداری بین تماشای فیلم‌های پورن و اعتماد به نفس جنسی پسران دانشجو وجود دارد.
همچنین دکتر اسکینر در پژوهشی که به صورت اینترنتی روی حدود 450 نفر انجام داد به این نتیجه رسید که بین تماشای این فیلم‌ها و افسردگی رابطه‌ای قوی وجود دارد. یعنی کسانی که چند بار در هفته یا روز به تماشای این فیلم‌ها می‌پردازند، نمره‌های بسیار بالایی در تست‌های افسردگی به دست می‌آورند. همچنین مطالعات متعددی نشان داده است که تماشای این‌گونه فیلم‌ها باعث به وجود آمدن رفتار پرخاشگرانه می‌شود.
تماشای این فیلم‌ها می‌تواند به نوعی اعتیاد تبدیل شود؛ به صورتی که زن یا مرد بدون دیدن این فیلم‌ها نتوانند با همسرشان رابطه جنسی برقرار کنند یا بدتر از آن تماشای این فیلم ها را به رابطه جنسی سالم با همسرشان ترجیح دهند.

نتیجه‌گیری
تماشای فیلم‌ها یا عکس‌های پورن نه‌تنها صمیمیت و شور و تمایل جنسی بین همسران را افزایش نمی‌دهد بلکه به شیوه‌های گوناگون باعث تخریب رابطه عاطفی بین همسران هم می‌شود. بنابراین برای بهتر کردن رابطه با همسرمان چه کار باید بکنیم؟ کتاب بخوانید: کتاب‌های بسیار خوبی وجود دارند که اصول ابتدایی برقراری رابطه جنسی لذتبخش و پایدار را آموزش می‌دهند. از این کتاب‌ها می‌شود برای بهبود رابطه جنسی استفاده کرد. با همسرتان صحبت کنید: از همسرتان بخواهید روش‌هایی را که باعث افزایش لذت او می‌شود، برایتان توضیح دهد. شما نیز برای او توضیح دهید چه چیز را بیشتر دوست دارید. در کلاس‌های آموزشی شرکت کنید: خوشبختانه کلاس‌هایی وجود دارند که به صورت جداگانه روش‌های بهبود رابطه جنسی را برای زنان و مردان آموزش می‌دهند. شرکت در چنین کلاس‌هایی باعث می‌شود که بدون آسیب رساندن به صمیمیت رابطه‌تان اطلاعات آموزشی سالم و مناسب را به دست بیاورید. با یک مشاور متخصص مشورت کنید: در صورتی که از روش‌های بالا نتیجه نگرفتید یا اگر به جز در حوزه مسائل جنسی در حوزه‌های دیگری نیز احساس مشکل می‌کنید، حتما مشکلتان را با یک مشاور متخصص در میان بگذارید.

سه ویژگی در همسران خوب

غلامعلی افروز در گفت وگو با مهر در مورد کاهش ازدواج و افزایش طلاق در جامعه گفت: خانواده ها باید بدانند که اگر کسی در سن ازدواج بوده و عمدا ازدواج نکند دچار عوارضی چون اضطراب، افسردگی و بدبینی می شود و بهترین و مؤثرترین رویکرد فرزندپروری این است که باید بچه ها را عروس و داماد تربیت کنیم.

این روان شناس با تأکید بر اینکه بچه ها از شانزده هفتگی دوران جنینی می آموزند گفت: ثابت شده اگر بخواهیم جنین حافظه قوی داشته باشد باید برای او قرآن بخوانیم و سخنرانی کنیم و این موضوع، موضوعی است که قابل تجربه است. بانوان می توانند آموزش های غیرمستقیم را از دوران جنینی شروع کنند. هر قدر رابطه پدر و مادر رابطه با کمالی باشد کودکان بیشتر لذت می برند، هر قدر پدر و مادر در جهت تحقق آرمان های ازدواج تلاش کنند فرزندان آن خانواده قابلیت عروس و داماد شدن دل آرام را بیشتر خواهند داشت.

رییس دانشکده روان شناسی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه خوشبختی مقصد نیست بلکه مسیر است گفت: خداوند می گوید ازدواج کنید تا دل آرام باشید. هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش است و از نتایج قطعی ازدواج ارضای جنسی از طریق مشروع، درآمدن از تنهایی و تشکیل خانواده است.

افروز با اشاره به سه مشخصه همسران گفت: همسران باید برای یکدیگر مثل لباس باشند چرا که لباس ها عیب را می پوشانند، به انسان مصونیت می دهند، از آلودگی حفظ می کند، با انسان تناسب دارد یعنی تنگ یا گشاد نیست و کس دیگری آن را بر تن نکرده است.
دومین ویژگی همسر خوب وقف کردن تمام مهر و محبت خود به همسرش است یعنی شجاعت، صداقت، صبوری، ایثار و احسان از ویژگی چنین زوج هایی است.
همچنین یک همسر خوب باید به عنوان سومین ویژگی همه جاذبه ها، مثبت اندیشی ها، تلاش مداری، کلام زیبا و رفتار پرمحبت را تقدیم همسر خود کند.

وی اظهار داشت: دلیل اصلی فراوانی طلاق در جامعه عدم انتخاب دقیق همسر است به همین دلیل شعار انتخاب دقیق ازدواج پایدار باید مورد توجه قرار گیرد.

مهم ترین انتخاب بشر انتخاب همسر است که باید با دقت انجام شود چرا که ازدواج در این صورت پایدار و ماندگار است.