مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

درمان تغدیه | درمان تنها یک تکه از تیم درمان است.

درمان تغدیه | درمان تنها یک تکه از تیم درمان است.

1) او در درمان به فلات عمل کرده  است

اغلب  اختلالات خوردن  و اختلالات مصرف غذا در بیماران سرپایی تنها به دلیل عدم وجود پارامتر نظارت مستقیم غذا و غذا وجود دارد. افراد اغلب انرژی زیادی را برای متقاعد کردن درمانگر خود که او را به خوبی و پیشرفت می کند اختصاص داده است. مشتریان اختلال خوردن اغلب افراد دلسوز هستند و به دنبال اعتبار برای دستیابی به موفقیت هستند. بدون نظارت بر غذا مستقیم، با تهیه غذا، با تهیه غذا و نزدیک بودن با متخصص تغذیه برای شناسایی مواد غذایی مناسب، اغلب برای مشتریانی که دارای اختلالات خوردن هستند، به طور یکنواخت در درمان سرپایی درمان می شود.

 

2) مشتری با اشاره به یک مرکز درمان یا برنامه درمان می کند.

این امر برای مداخله مراقبت از سطح بالای مراقبت از مشتریان اختلال خوردن معمولی نیست و از لطف و استحکام برای حمایت از مشتری ترسناک با انتخاب پاسخگو استفاده می کند. من نظریهپردازان را تحت نظارت قرار داده ام که با مصرف کنندگان اختلال خوردن در حمل و نقل مخالفت می کنند. هنگامی که ما چیزهایی را می شنویم، "او / او به من اعتماد می کند و اعتماد می شود اگر من به یک مرکز درمان اشاره کرد، سپس ما می دانیم مشتری در حال ساخت یک مورد برای جلوگیری از تنظیم درمان است. از بین بردن مانع درمانی بخش مهمی از روابط درمانگر و مشتری است.

 

3) مشتری برای ادغام یک متخصص تغذیه ثبت شده به درمان وحشت زده است.

هنگامی که مشتریان در معرض ناتوانی خوردن یا خوردن اختلال در مبارزه هستند، اغلب متخصصین تغذیه و متخصصان اختلالات خوردن مانند طاعون را از بین می برند. مشتریان من در بازیابی به من می گویند که در زمانی که آنها بیشترین خطر را داشتند، آنها به دنبال متخصصین نبودند و متخصصین تغذیه را اجتناب کردند. درمان تنها یک بخش از تیم درمان است و  همکاری  با یک تیم چند رشته ای از جمله پزشک و متخصص ثبت شده، اجزای کلیدی برای بهبود است. اجتناب از صحبت کردن در مورد مواد غذایی اجتناب از آنچه که مورد نیاز است به طور کامل بهبود می یابند.

 

4) اگر پوند فعلی و یا وزن در مشتری ندارید

یکی از مزایای کار با یک تیم چندرسانه ای، توانایی همگام سازی هر هفته و به روز رسانی در مورد وزن و آزمایشگاه های مشتری می باشد. حتی متخصص ترین متخصص نمی تواند به صورت بصری، اگر یک مشتری در معرض آسیب به بدن خود را با تمیز کردن، نوشیدن و یا محدود کردن رفتار است. پتاسیم و سایر اختلالات الکترولیتی یکی از عواقب خطرناک ترین اختلالات خوردن هستند که بر ارزیابی فیزیکی قابل مشاهده نیستند. هفتگی، دو هفته ای یا ماهانه "نابینایان"، روش خوبی برای نظارت بر روند رفتاری هستند که ممکن است در روند وزن مشاهده شود.

 

به عنوان یک متخصص تخصصی اختلالات خوردن شناخته شده و سرپرست CEDS را از طریق انجمن بین المللی متخصصان اختلالات خوردن تعیین کرده ام، با صدها درمانگر سرپایی کار کرده ام تا اهمیت  فهمیدن  نحوه ایجاد یک تیم چند رشته ای در محیط سرپایی و نحوه شروع آن و مرز شرکت با مشتریان ارجاع به یک برنامه درمان سرپایی نگه دارید. اکثر مراکز درمانی، یک تلفن رایگان یا ارزیابی اختلالات خوردن را در اختیار شما قرار می دهند و برخی از سازمان ها نیز در دسترس هستند. مزایای درمان روز شامل نظارت بر غذا و مشاوره هفتگی شامل می شود  با یک متخصص تغذیه معتبر، حمایت از نظارت بر آزمایشگاه و همکاری با پزشکان، گروه درمانی، حمایت از جامعه همسالان،  خانواده درمانی  و حمایت خانواده، و همکاری هفته ای با متخصصان اختلالات خوردن.

 

یک انتخاب صحیح در ازدواج ، یک عمر آرامش






خانواده کوچکترین، مهم ترین و مقدس ترین نهاد اجتماعی و بخش بزرگی از دنیای اجتماعی کودک است و از پیوند بین یک دخترو یک پسر تشکیل می شود و فرزندان ثمره و مکمل آن هستند و در صورتی که این پیوند و سرمایه گذاری درست و اصولی انجام شود، این شراکت سوددهی خواهد داشت ؛ یعنی فرزندان صالح و با آینده روشن تربیت می شوند و اگر زن و شوهر بدون علاقه و صرفاً بر اساس جنبه های مادی و یا رفع تکلیف اقدام به ازدواج نمایند ، این شراکت زیان می دهد و فرزندان حاصل از این ازدواج آینده مبهم و تاریکی درانتظارشان است.


ازدواج


مردم به دلایل گوناگون ازدواج می کنند : عاطفی ( که اغلب در سنین پایین انجام می شود) ، مذهبی ( که براساس اشتراک عقیده و ایدئولوژی انجام می شود) ، اقتصادی ( که صرفاً براساس ثروت یکی از طرفین انجام می شود) و اجتماعی ( که شایعترین فرم بوده و براساس سنت ها و عمدتاً به صورت خواستگاری انجام می شود).

تجربه نشان داده است که ازدواج های عاطفی ( که بر اساس علاقه ی فرد نسبت به هم است ) و اجتماعی موفق تر از انواع دیگر می باشند.

شروط اصلی ازدواج



1- بلوغ جسمی، روانی و اجتماعی : بلوغ جسمی براساس شرایط جغرافیایی، تغذیه ای و نژادی تفاوت می کند ولی به طور متوسط برای پسران 13 – 15 سالگی و در مورد دختران 11-13 سالگی است.

بلوغ روانی 2-4 سال پس از بلوغ جسمی و بلوغ اجتماعی حدوداً 2 سال پس از بلوغ روانی صورت می پذیرد متاسفانه هنوز در بعضی خانواده ها به محض ایجاد علائم بلوغ جسمی ، اقدام و یا تشویق به ازدواج نوجوان می نمایند و یا برای فرزندان عقب مانده ی ذهنی خود علیرغم بلوغ بدنی و عدم رشد و بلوغ روانی و اجتماعی، همسر تعیین می نمایند.

2- داشتن انگیزه : بایستی دختر و پسر جوان انگیزه ای واقعی برای ایجاد پیوند زناشویی با فرد مورد نظر داشته باشند و خواست و علاقه والدین و یا آشنایی و تایید آنها دلیل درست بودن این پیوند نمی باشد . چه بسا جوانانی که بدون انگیزه ، ازدواج و مدت کمی پس از مراسم ازدواج اقدام به جدایی و طلاق می کنند.

3- داشتن اطلاعات : فرد متقاضی ازدواج بایستی اطلاعات کامل در مورد ازدواج و نیازهای روانی و اجتماعی طرف مقابل خود و هم چنین خصوصیات روانشناختی زن و مرد داشته باشد و یاد بگیرد که ازدواج یک پیوند مقدس الهی است و صرفاً به عنوان روشی برای ارضاء غرایز نیست.



معیارهای انتخاب همسر


1- تشابهات شخصیتی

2- تشابه فرهنگی و اجتماعی ( زوجین در یک طبقه باشند.)
3- از نظر دیدگاه های فکری وعاطفی قرابت ( نزدیکی ) داشته باشند.
4- اختلاف سن ، ترجیحاً 2-7 سال و مرد بزرگتر باشد.
5- ترجیحاً میزان تحصیلات و درآمد مرد بیشتر از زن باشد.
6- بهتر است دختر و پسر مورد نظر مدتی قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا بوده و در حضور خانواده ها با دیدگاه های فکری و اجتماعی و دلایل و برنامه ریزی های یکدیگر در زندگی مشترک آشنا بشوند.
پس از حصول اطمینان از توافق اخلاقی ، مراسم خواستگاری با کمترین تشریفات انجام شود و بهتر است خانواده ها در مورد مهریه و جهیزیه دخالتی ننموده و آن را به عهده ی زوج جوان بگذارند.
متأسفانه در شرایط فعلی ، ازدواج ها بیشتر به صورت چشم وهم چشمی و رقابتی انجام می شود و اغلب ، انگیزه های مادی وجود دارد و روز به روز مراسم عروسی پرهزینه تر و تشریفاتی تر می شود و تأمین جهیزیه کابوسی برای خانواده ها شده است . به همین دلیل انگیزه برای ازدواج و انجام این سنت الهی کاهش یافته و در بسیاری از خانواده ها دختر و یا پسر در سنین 30 – 40 سالگی و مجرد زندگی می کنند.
کمال مطلوب این است که در مورد فاصله ی سنی بین فرزندان نیز بین زن و شوهر توافق قبلی صورت گیرد.
گاه فرزندانی که متولد می شوند ناخواسته اند که یا به علت عدم آمادگی و توافق زن و مرد برای بچه دار شدن بوده است و یا این که نسبت به جنسیت فرزند متولد شده علاقه و توافق ندارد . به هر دلیل فرزندی که ناخواسته به دنیا بیاید هیچگاه مهر و محبت واقعی را از والدین نخواهد دید و در بزرگسالی کاندید ابتلا به اختلال افسردگی و اضطراب است. رفتار کودکان با شیوه های رفتاری والدینشان همبستگی زیادی دارد و کودکان ناموفق معمولاً محصول روابط ناسالم و نامطلوب والدین بوده و از توجه و محبت آنها محروم هستند.
تجربه نشان داده است والدینی که خود از محبت پدر و مادر محروم بوده اند، اغلب نسبت به فرزندان خود بی مهر هستند و نمی توانند والدین موفقی باشند.


والدین با به کارگیری تشویق و تنبیه و نمونه قرار دادن خود و روش های تربیتی و سنتی خود در گذشته به رفتار فرزندان خود شکل می دهند. بهتر است اجازه دهیم فرزندان نیز همانند ما پیراهن هایی را پاره و از این راه تجربه کسب کنند.
همه والدین خواهان سلامتی و نیکبختی ، رفاه وامنیت فرزندانشان هستند ولی روشهای غلط آنها در تربیت اطفال موجب رشد رفتارهای سازش ناپذیری در کودکان می شود. پدران و مادران کودکان خود را به دلیل خطاها و اختلالات رفتاری و ناسازگاری هایشان محکوم و تنبیه می کنند، درصورتی که ندانم کاری ها و اشتباهات خودشان موجب بروز مشکلات آنها می باشد.

مشاجرات بین والدین و تبعیض قائل شدن بین فرزندان از علل اختلال رفتار کودکان است. اختلافات خانوادگی ، تشنجات و توهین ها، محیطی نا امن برای طفل به وجود آورده واو را وادار به نافرمانی می کند.
خانه برای کودک مکانی است که او تجربه اجتماعی روزانه ی خود را با شتاب به درونش می آورد تا آن را مورد ارزیابی قرار دهد و به خاطر آن ستایش و تحسین شود.
در صورتی که انتظارات والدین از کودک زیادتر از حد توانایی و امکانات کودک باشد، موجب شکست و ایجاد نگرش منفی نسبت به خود می شود. کودکی که بیش از اندازه مورد توجه والدین باشد، نازپرورده بار آمده و نمی تواند اعتماد به نفس کافی داشته باشد و توانایی مقابله با مشکلات زندگی، تضادها و محرومیت ها را نخواهد داشت و قادر به پذیرش مسئولیت های اجتماعی نیز نخواهد بود. حمایت و محبت بیش از اندازه، کودک را خودخواه ، ترسو، خجالتی و بی تفاوت و پرخاشگر بار می آورد. کودک ناز پرورده در طول زندگی خود نیاز به روابط عاطفی شدید و بیش از حدی دارد که بتواند آنها را جایگزین روابط عاطفی دوران کودکی خود کند. وی دمدمی مزاج ، تحریک پذیر، پر توقع تراز معمول و تا حدود زیادی بی نظم است.

طرد کودک موجب احساس ناامنی ، ترس ، بی اعتمادی، حسادت ، کینه جویی و ناتوانی در ابراز محبت و قبول آن می شود.

کدام دسته از پیشنهادهای ازدواج را جدی بگیریم؟

برای هر دختری پیش می‌آید که در زندگی چند بار درمعرض پیشنهاد ازدواج قرار می‌گیرد. سال‌ها قبل این پیشنهادها سنتی بود و در قالب خانواده‌ها و با نظارت آنها مطرح می‌شد و خانواده‌ها با تجربه و درایتی که داشتند آنها را مدیریت می‌کردند اما حالا در بیشتر مواقع دخترها خودشان در معرض پیشنهاد ازدواج قرار می‌گیرند و بعد آن را به خانواده منتقل می‌کنند.










مشکل اینجاست که دخترهای جوان تجربه کافی ندارند و ممکن است اشتباه کنند. ممکن است کسی که پیشنهاد را مطرح می‌کند قصد واقعی برای ازدواج نداشته باشد.
برای اینکه بفهمید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد چقدر در تصمیم خود مصر است، این سۆالات را از خودتان بپرسید. اگر جواب‌تان به آنها مثبت بود، می‌توانید پیشنهادی که به‌ شما شده را جدی بگیرید.

آیا او شما را خوب می‌شناسد؟
طبیعی نیست کسی بعد از گذشت فقط 2 هفته از آشنایی به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این پیشنهادها در چنین مدت کوتاهی یا از علاقه‌ شدید می‌آید یا از قصد فریب. ازدواج تصمیمی است که افراد برای همه عمر می‌گیرند و هیچ‌کسی نمی‌تواند ادعا کند بعد از گذشت یک زمان کوتاه فرد مورد نظرش برای ازدواج را انتخاب کرده است.

لازمه‌ ازدواج شناخت متقابل است و لازمه شناخت گذشت زمان است. درباره فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد فکر کنید و ببینید او شما را چقدر می‌شناسد. سۆال‌های خاصی از شما پرسیده، رفتار خاصی از شما دیده یا شرایط بین شما به گونه‌ای بوده که از هم به شناخت کافی برسید یا نه؟
شما در آن لحظه به جای هیجان زده و احساساتی شدن باید دقیقا متوجه شوید او به خاطر چه به شما این پیشنهاد را داده. اگر به نظرتان پیشنهادش منطقی نیست و از شناخت کافی برنمی‌آید در صحت آن شک کنید.
این شناخت باید درباره خانواده‌ها هم باشد. اگر خانواده‌ای کاملا سنتی دارید و کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد پسری با سر و وضع کاملا امروزی است به دلایلش عمیق‌تر فکر کنید. آیا آماده است؟
اگر می‌بینید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده، مدتی است دارد برای تغییر زندگی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند، می‌توانید مطمئن باشید قبلا به این موضوع فکر کرده و در تصمیمش مصمم است. این تصمیم برای تغییر می‌تواند در قالب‌های مختلفی رخ دهد. مثلا او به فکر خرید خانه افتاده، شغل ثابتی برای خودش دست و پا کرده، دارد پول پس‌انداز می‌کند یا چیزهای دیگر. صرف وقت بیشتر در خانه به جای گذراندن آن با دوستان، خارج شدن از لباس‌های اسپرت و بیشتر مردانه پوشیدن و دست برداشتن از شوخی‌های زننده هم می‌تواند نشانه‌ آماده شدن برای زندگی مشترک از طرف مردان باشد.
به‌علاوه این شخص باید این آمادگی را در شما هم تشخیص داده باشد. اگر شما دختری هستید که تازه در یک شهرستان مشغول تحصیل شده‌اید و فردی به شما پیشنهاد ازدواج داده، معلوم است که یا شناخت کافی از شما ندارد یا برنامه‌های زندگی شما برایش به اندازه کافی مهم نیست یا اگر سن‌تان خیلی کم است، تازه طلاق گرفته‌اید یا به تازگی پدرتان را از دست داده‌اید و با پیشنهاد ازدواج مواجه شده‌اید، بدانید که فرد مورد نظر در مورد ازدواج خوب فکر نکرده است.
این موارد می‌تواند در مورد مردان هم صادق باشد. پسری که درآمد مناسبی ندارد و پدرش هم به‌تازگی ورشکست شده، آماده برای ازدواج نیست. این موارد را تعمیم دهید به پسری که سربازی نرفته، دانشجوست و تا چند سال دیگر موقعیت کار کردن ندارد و موارد دیگر.
مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام می‌شود و شما نمی‌توانید جدا از خانواده‌های‌تان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد باید بعد از توافق اولیه‌ شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانواده‌ها با هم حرف بزند

آیا قبلا در این مورد با شما حرف زده؟
اگر فردی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد خیلی ناگهانی و غیرمنتظره پیشنهادش را مطرح کرده باید درباره آن بیشتر فکر کنید. معمولا مردها قبل از به نتیجه رسیدن درباره تصمیم به این مهمی، خوب درباره آن فکر کرده‌اند و همه جوانب کار را سنجیده‌اند. پس منطقی است شما متوجه این فکرها و روند تصمیم‌گیری آنها شده باشید.
این فکرها لازم نیست مستقیم مطرح شوند. مثلا اگر نامزد شما قبلا درباره داشتن بچه نظر شما را پرسیده باشد، یعنی به مقوله ازدواج فکر کرده است. این فکرها می‌توانند در قالب سۆال‌های دیگری هم مطرح شده باشند. مثلا اینکه شما دوست دارید خانه‌تان کجا باشد، دوست دارید بعد از ازدواج کار کنید یا نه، درباره مهریه چه فکر می‌کنید، چه مجلسی را برای عروسی دوست دارید، درباره تربیت بچه‌ها چه فکر می‌کنید و سۆال‌هایی از این دست.

آیا وقت خواستگاری تعیین کرده؟

به هر حال مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام می‌شود و شما نمی‌توانید جدا از خانواده‌های‌تان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد باید بعد از توافق اولیه‌ شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانواده‌ها با هم حرف بزند. شما تصمیم‌گیرنده نهایی نیستید و بعد از این مرحله این تصمیم باید به خانواده سپرده شود.
فرد مورد نظر باید بلافاصله با پدرتان قرار بگذارد یا اجازه بگیرد مادرش برای قرار خواستگاری به مادر شما تلفن کند. اگر پیشنهاد ازدواج مطرح شد و مراحل بعدی و در جریان گذاشتن خانواده‌ها گفته نشد، یعنی آن تصمیم به اندازه کافی مصرانه و منطقی نیست.

آیا زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده؟
موقع راه رفتن، در ماشین، سر کار، بعد از یک روز خسته کننده در راه برگشت به خانه در مترو، در پارک، هیچ‌کدام از اینها جای مناسب برای دادن پیشنهاد ازدواج نیست. فرد پیشنهاد دهنده باید قبلا در مورد کاری که می‌خواهد انجام دهد، فکر کرده باشد و این فکر در انتخاب مکان و زمان مناسب و روش صحیح صحبت کردن نمود پیدا می‌کند.
روش درست این است که پیشنهاد در یک رستوران مناسب و قابل احترام مطرح شود. شما آماده یک بحث مهم باشید، هر دو لباس مناسب به تن داشته باشید، خسته نباشید و وقت کافی برای حرف زدن داشته باشید. رستوران شلوغی که در آن مدام از دور و بر میزتان آدم رد می‌شود و باید بلافاصله بعد از صرف غذا از آن بیرون بروید جای مناسبی برای این‌جور حرف‌ها نیست. البته اگر او شما را غافلگیر کرده و برای دادن پیشنهادش به شکل غیرمعمول برنامه‌ریزی کرده آن را درک کنید و جزء نکات مثبت به حساب بیاورید.
بعضی مردها دوست دارند متفاوت باشند. مثلا پیشنهاد ازدواج‌شان را روی جزوه‌ای که به‌ آنها داده‌اید، بنویسند، به شکل یک نامه‌ اداری به همراه دسته گل برای‌تان پست کنند یا در یک کنسرت از خواننده بخواهند پیشنهاد را در میکروفن از طرف او بیان کند. آیا خانواده‌اش را در جریان گذاشته؟میگناir ازدواج پیوند خانواده‌هاست. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می‌دهد باید قبل از آن با خانواده‌اش صحبت کرده باشد. اگر خانواده او شما را نمی‌شناسند پیشنهاد ازدواج نمی‌تواند خیلی منطقی و فکر شده باشد.

آیا برای‌تان هدیه گرفته؟

اگر در خانواده شما این رسم نیست یا طرف مقابل از جواب شما مطمئن نیست، تقدیم کردن یک دسته‌گل زیبا هم مناسب به نظر می‌رسد.

چیزی برای گفتن آماده کرده؟
نحوه عنوان کردن پیشنهاد ازدواج هم بسیار مهم است. کسی که به شما پیشنهاد می‌دهد باید از قبل حرفی برای گفتن آماده کرده باشد. باید کاملا محترم وارد صحبت شود و در صحبت‌هایش تمام جوانب را بسنجد. جواب شما باید برای او مهم باشد. این را از حرف‌هایش می‌توانید بفهمید.
علاوه بر این او باید طبق شناختش از شما، خود را برای هر جوابی آماده کرده باشد و جواب شما را با روی باز پذیرا باشد. مردانی که بلافاصله و در همان روز منتظر جوابند یا خودخواه هستند یا غیرمنطقی. طبیعی است که شما برای فکر کردن درباره چنین سۆال مهمی چندین روز وقت بخواهید. حتی اگر فکر می‌کنید جواب‌تان مثبت است، باز هم بهتر است درباره آن فکر کنید و با چند نفر و از همه بهتر یک مشاور صحبت کنید.

۵ باور اشتباه که باعث گرفتار شدن جوانان در باتلاق دوستی‌های خیابانی می شود







شاید یکی از سؤالات جدی بسیاری از پدران و مادران و همچنین متولیان تربیتی این باشد که چرا با وجود هشدارهای زیادی که به جوانان داده می شود و این همه مصداق شکست درباره دوستی های خیابانی گوشزد می شود باز هم شاهد این مسئله در جامعه هستیم و حتی هر از چند گاهی در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم که یک دوستی خیابانی زمینه ساز جرایم بزرگی مانند قتل شده است.
روانشناسان و کارشناسان اجتماعی باورهای مسموم و اشتباهی را بین جوانان شناسایی کرده اند که در گرفتار شدن آنان در روابط ناسالم با جنس مخالف نقش تعیین کننده ای دارد.
بخشی از این باورها را در گفت وگو با « فائقه رزاقی»، کارشناس ارشد مشاوره پرس و جو کرده ایم، که در ادامه می خوانید.
وی به 5باور اشتباه اما متاسفانه رایج در این باره اشاره کرد:



این رابطه با دوستی های خیابانی تفاوت ندارد
1- رابطه ما با دوستی های خیابانی فرق می کند. بسیاری از جوانان با این باور غلط که رابطه آن ها با حد و مرز معینی پیش خواهد رفت، وارد دوستی خیابانی و رابطه پنهانی می شوند. به خصوص دختران جوان که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند با این تصور خام، رابطه دوستی را شروع می کنند.

ناتوانی در کنترل رابطه
۲ -من می توانم رابطه را کنترل کنم و بر آن مسلط باشم. این باور مسموم در حالی در ذهن برخی جوانان وجود دارد که با گذشت زمان درمی یابند که نمی توانند رابطه دوستی شان را کنترل کنند و همچون باتلاقی آن ها را به درون خود می کشد.

ازدواج پیوند 2 خانواده است
۳ -خود او مهم است نه خانواده اش. زمانی که طرفین متوجه می شوند که با خانواده طرف مقابل هم خوانی های لازم را ندارند، با این باور خود را فریب می دهند که من خود او را دوست دارم و با او می خواهم ازدواج کنم نه خانواده اش.درحالی که ازدواج پیش از آن که پیوند دو نفر باشد، پیوند ۲ خانواده است و ازدواج هایی که بدون رضایت خانواده ها شکل بگیرد از استحکام لازم برخوردار نخواهد بود.

قرار نیست کسی تغییر کند
۴ -از همه مهم تر باور بسیار اشتباه ولی رایج این است که من می توانم او را «تغییر» دهم. او تا کنون کسی را دوست نداشته است که به خاطرش تغییر کند، ولی من می توانم با او زندگی کنم و تغییرش دهم؛ برای مثال همان طور که او به خاطر من سیگار را ترک کرد باز هم به خاطر من تغییر خواهد کرد. معمولا افراد در این رابطه ها یا چشم شان را روی مشکلات طرف مقابل می بندند یا خیلی به نظرشان کوچک و بی اهمیت می آید. آن ها با خود می گویند اگر من همه عشق و محبتم را به او نثار کنم او همانی می شود که من می خواهم و من همانی می شوم که او می خواهد.
در حالی که این قضیه در خود نقض منطقی بسیار عمیقی دارد. کسی که نتوانسته است پس از سال ها زندگی با خانواده خود تغییر کند، هیچ روانشناسی نمی تواند تضمین کند که اگر همه محبت دنیا را هم به پایش بریزند، او تغییر کند. این باور که من به خاطر او عوض می شوم و او هم موظف است به خاطر من عوض شود، یک باور مسموم است در این شرایط دو طرف مدام با ایجاد عذاب وجدان برای یکدیگر می خواهند طرف مقابل را در این رابطه مسموم حفظ کنند، با گفتن عباراتی مثل:
اگر من را دوست داشتی این کار را می کردی یا ...

گذشته ها هم مهم است!
۵ -مهم نیست که این فرد چه گذشته ای داشته است، مهم آینده است و این که بعد از این می خواهد چه بکند، درحالی که غفلت از گذشته فرد به معنای نادیده گرفتن ویژگی های شخصیتی او است که براساس آن سال ها زندگی کرده است و نمی توان امیدوار بود که در آینده مانند گذشته عمل نکند.
برای رسیدن به شناخت درست باید سیر زندگی فرد را از گذشته تا کنون واقع بینانه بررسی کرد.

قبل از اقدام به ازدواج سالم شوید!

سلامتی از نظر احساسی، عاطفی و ذهنی شرط لازم برای یک ازدواج موفق است و زمان سالم شدن نیز قبل از ازدواج است.



زوج هایی که از نظر احساس و عاطفه سالم نیستند ازدواج موفقی نخواهند داشت و همین مشکلات، باعث نابودی ازدواج آنها می شود.
همه می دانیم که ازدواج کردن علیرغم تمام شادی ها و لذت های آن از آن جا که فرد را با شرایط جدیدی روبرو می سازد، استرس های زیادی بر او وارد می کند. حال اگر فرد از قبل نیز با مسایل و مشکلات دیگری روبه رو باشد استرس های حاصل از ازدواج باعث تشدید مشکلات قبلی او می شوند. واقعیت این است که ازدواج درمان کننده مشکلات روانی و عاطفی نیست، بلکه بر شدت آنها نیز می افزاید.
وقتی مشکلات بروز می کنند، بسیاری از زوجها به جای اینکه به ریشه مشکلات توجه کنند می خواهند با بچه دار شدن در مقابله با مشکلات خود برآیند. اما مشکلات همچنان پابرجاست و تنها برآنها سرپوش می گذاریم و در نهایت آنچه باقی می ماند، خانواده ای بحران زده است. اگر قبل از ازدواج به مسایل و مشکلات فردی توجه شود، خانواده ای از قید دشواری نجات پیدا می کند.
برای شما چهار توصیه مهم داریم تا با کمترین بار منفی از گذشته، وارد زندگی مشترکتان شوید
1-منبعی پیدا کنید که شما را بدون قید و شرط دوست دارد؛ و به عبارت دیگر مِهر اصیل داشته باشد و آنچه را که در کودکی به آن احتیاج داشتید و از آن محروم ماندید ارزانی تان کند. باید اذعان کرد که یافتن این منبع عشق اصیل دشوار است. شاید بتوانید آن را در یکی از دوستان نزدیک یا بستگان تان پیدا کنید. اما ما یک توصیه به شما داریم: می توان گفت آنکسی که بی شک می تواند اصیل ترین مهر را نثار ما گرداند و می توان بی بروبرگرد روی عشقش حساب باز کرد، عشق خداوند است. هر لحظه از زندگی که این نوع عشق را بیابید، قادر خواهید بود مشکلات بزرگ را از پیش پای خود بردارید.

2- بیاموزید که خودتان را دوست بدارید. کافی نیست دیگران شما را دوست بدارند. خود شما باید به این باور برسید که دوست داشتنی هستید. با دوست داشتن خود، مجبور نیستید برای دریافت مهر و عشق دیگران به آنها التماس کنید.
با کسانی ارتباط برقرار کنید که به شما احساس امنیت خاطر بدهند. همه ما به کسانی احتیاج داریم که به ما احساس خاطر امنیت بدهند، با ما همانند و در مقام تشویق و تقویت اعتماد به نفس ما باشند. برخورداری از حمایت اشخاص، این شرایط را فراهم می سازد

3-کسی را پیدا کنید که به طور منظم در مقام تشویق کردن، الهام بخشیدن و گوش دادن به شما باشد. همه ما به دوستان نزدیک و صمیمی احتیاج داریم. زیرا درک احساسات خویشتن و اینکه در اعماق وجود خود چه احساسی داریم و چگونه فکر می کنیم دشوار است. ما به کسانی احتیاج داریم که به کمک آنها احساسات و عواطف خود را بشناسیم و با مسایل خویش برخورد کنیم.

4-با کسانی ارتباط برقرار کنید که به شما احساس امنیت خاطر بدهند. همه ما به کسانی احتیاج داریم که به ما احساس خاطر امنیت بدهند، با ما همانند و در مقام تشویق و تقویت اعتماد به نفس ما باشند. برخورداری از حمایت اشخاص، این شرایط را فراهم می سازد.

اینگونه می توانیم به سلامت احساسی و عاطفی برسیم. به شکلی احتیاج به یک پدر و مادر جدید داریم، به اشخاصی سالم احتیاج داریم تا در مقام حمایت از ما باشند. اغلب این اشخاص را دوستان و بستگان ما تشکیل می دهند. اما در مواقعی نیز ممکن است به روان درمانگرهای با تجربه و ماهر احتیاج داشته باشیم. بد نیست از نظرات شان استفاده نمائیم. شاید در اثر مشورت با مشاوران سالم و زبردست، دریچه های تازه و رو به رشدی در زندگی مان باز گردد.


به هر شکل، هر کاری که می کنید مهم این است که قبل از ازدواج به لحاظ احساسی، عاطفی، ذهنی و روانی به شرایط سلامت برسید. هر چه سالمتر باشید، ازدواجتان سالمتر می شود.

اما آنچه در واقعیت مشاهده می شود این است که بسیاری از افراد در صورت مواجه شدن با مشکلات روانی، به منظور درمان آنها، اقدام به ازدواج می کنند. افراد زیادی هستند که علت ازدواج کردن خود را رهایی از افسردگی اعلام می کنند. فرد به افسردگی گرفتار شده است و به جای درمان آن از طریق علمی، سعی کرده است با ازدواج کردن از آن خلاصی یابد. اما آگاه باشید که: ازدواج نه تنها افسردگی شما را درمان نمی کند، بلکه شدت آن را بیشتر نیز خواهد کرد.

و یا مورد دیگر اینکه برخی از افراد به طرف مواد مخدر گرایش پیدا می کنند و به آنها آلوده می شوند اما همواره علت اعتیاد خود را تنهایی و مجرد بودن ذکر می کنند و عقیده دارند که بعد از ازدواج این عادت زشت خود را ترک خواهند کرد. اما بدانند که بی شک بعد از ازدواج، بر میزان اعتیاد آنها افزوده خواهد شد .