مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

شکل گیری یک مغز سالم در کودک با این فعالیت ها



قبل از اینکه به شما شیوه هایی را نشان دهم که بتوانید یادگیری اولیه کودکتان را تحت تاثیر قرار دهید، بهتر است بدانید که برخی از کشف های مهم و موثر درباره رشد مغز است که با تاکید بر سه مقوله توجه، به ایجاد رابطه نزدیک و صمیمی و برقراری ارتباط منجر می شود.



زمانی را به یک عشق ورزی ویژه فرزندتان اختصاص دهید.
با کودک خود بازی کنید.
به سرعت و به صورت قابل پیش بینی به کودک حود واکنش نشان دهید.
کودک خود را ناز و نوازش کرده و در آغوش بگیرید.
برنامه های روزمره خود را به گونه ای تنظیم کنید که الگوهایی از رفتارهای محبت آمیز را ایجاد کند.
با فرزند خود صحبت کنید. برای او کتاب بخوانید، قصه بگویید و آواز بخوانید.

پنج نکته مهم که هر پدر و مادری باید بداند
اولین نکته مهم:
هوش می تواند بعد از تولد یک نوزاد شکل بگیرد:

یک نوزاد با دامنه ای از ضریب هوشی متولد می شود که می تواند بین 20 یا 30 امتیاز متغیر باشد. در حالی که ژن ها و سلامتی جسمی مقدمات برخی از رفتارهای آینده یک نوزاد را فراهم می کند، اما اکنون می دانیم که ضریب هوشی یک نوزاد و توانایی اینکه خوب عمل کند به تجارب محیطی که او بر یک مبنای منسجم در معرضشان قرار می گیرد نیز بستگی دارد.
رشد مغز هم به وضعیت زیست شناختی یک نوزاد ( یعنی آنچه که فرزند شما هنگام تولد به همراه دارد ) و نیز به مراقبت های اولیه ( یعنی آنچه بعد از تولد اتفاق می افتد ) بستگی دارد. اکنون می دانیم که بعضی از ژنها می توانند بالقوه باشند، اینکه آنها فعال می شوند یا نه به تجارب فرد بستگی دارد.
این یک یافته جدید و فوق العاده است. تجارب اولیه و منسجم نوزاد شما او را در مقابل فعال شدن بعضی از ژن های خاص که در شکل گیری برخی از ویژگیهای ناخواسته دخالت دارند حمایت می کند. ویژگیهایی مانند بیش فعالی، وسواس و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی. یک نمونه شگفت انگیز از قدرت تجربه که سرنوشت تثبیت شده توسط ژن هایمان را تغییر می دهد در میمون های آزمایشگاهی دیده می شود. میمون هایی که که با تنوع خاصی از یک ژن به دنیا می آیند در صورتی که در طول دوران نوزادی رابطه نزدیکی با مادر خود نداشته باشند، در هنگام بزرگ شدن شدیدا پرخاشگر می شوند. اما میمون های دیگری که همین تنوع ژن را دارا هستند در صورتی که رابطه ای امن با مادر خود برقرار کرده باشند، در آینده پرخاشگر نخواهند شد. یک کودک بدون ارتباط با سطح هوشی پدر و مادرش می تواند طوری تربیت شود که در آینده باهوش شود و یک کودک نیز که باهوش متولد می شود نیز ممکن است به علت میزان و نوع تجاربی که در زندگی می یابد از سطح هوش اولیه بالاتر رفته و یا پایین تر برود.

دومین نکته مهم:
بخش عمده شکل گیری اولیه اتصالات مغز در چند سال اول زندگی اتفاق می افتند:
مغز زندگی بیرون از رحم را در حالی آغاز می کند که تنها به اندازه یک چهارم اندازه بزرگسالی شکل گرفته است و هنوز کامل نیست. اما اندازه آن قبل از اینکه فرزندتان دو ساله شود تا سه چهارم اندازه بزرگسالی افزایش می یابد و تا پنج سالگی وزن و حجم آن تقریبا به اندازه بزرگسالی خواهد شد. یعنی در سال های اولیه زندگی شیوه ای که اطلاعات وارد ساختارهای مغز شده و پردازش می شوند تا حد زیادی تثبیت می شوند.
این مسیرها و ساختارها مادامی که یادگیری ادامه دارد در سرتاسر زندگی مورد استفاده قرار می گیرند. بخشی از رشد عمده مغز در چندین سال اول زندگی در نتیجه گسترش ژن ها است، اما بخش دیگری از آن در نتیجه تجارب اولیه زندگی می باشد. محیط پیرامون یک نوزاد از همان آغاز بر سلول های درون مغز او تاثیر می گذارد. اکثریت اتصالات بین سلولهای عصبی یعنی " سیناپس ها " بعد از تولد بوجود می آیند. همانطوری که مغز شکل می گیرد، هر سلول عصبی چندین رشته عصبی را به بیرون می فرستد تا با سلولهای دیگر ارتباط برقرار کنند. سیناپس های بین سلولها مانند خطوط تلفن عمل می کنند و به سلولهای عصبی اجازه می دهند تا پیام های مغز را به یکدیگر ارسال کنند.
الگوی خاص اتصالات در مغز هر فرد اساس تمامی حرکت ها، افکار، خاطرات و احساسات او را تشکیل می دهد. مغز نوزادان تازه متولد شده مانند یک شبکه مخابراتی در داخل یک شهر است که در هر خانه ای خطوط اصلی وجود دارد، اما زمان و تجربه لازم است تا اتصالات خاص از خانه ای به خانه دیگر ایجاد شود. بنابراین مغز هر فردی نیز به تدریج اتصالات منحصر به فردش را توسط رشته هایی عصبی که هر زمان لازم است رشد می کنند، برقرار می سازد.
و این بیانگر چه موضوعی درباره کودک شما است:
یادگیری خیلی زودتر از رفتن به کودکستان آغاز می شود. در هر ساعت از روز که نوزاد از طریق تعاملات زبانی یا فیزیکی، با والدین، خواهر و برادر یا دیگران ارتباط برقرار می کند، آنگاه اتصالات عصبی شکل گرفته و حتی تغییر می یابند.
او گریه می کند و شما او را برمی دارید و یک اتصال ایجاد می شود: من اینکار را انجام دادم و آن اتفاق افتاد. هر زمان که شما پشت او را نوازش می کنید، به او غذا می دهید یا او را به یک مکان جدید می برید، اتصالات جدید ایجاد می شوند. مغز در واکنش به تجارب یک نوزاد و محیط پیرامون او جزء به جزء تکامل می یابد. در حقیقت شکل گیری، تغییر و حذف اتصالات عصبی وظیفه اصلی رشد اولیه مغز است. این یک روند خارق العاده است که زمینه ساز همه نوع یادگیری است.

سومین نکته مهم:
نحوه و چگونگی استفاده از مغز می تواند چگونگی رشد آن را تحت تاثیر قرار دهد.

تنها یک حکم کلی برای رشد مغز وجود دارد و آن این است که: اتصالات درون مغز بر مبنای نیاز رشد می کنند. مغز به این صورت تغییر می کند تا زنده بماند. ادامه حیات مغز به سازگاری مداوم با ورودی های جدید و تغییر شرایط بستگی دارد. کارهای روزمره مانند غذا خوردن، حمام کردن و بازی کردن سیناپس های خاصی را تقویت می کند، اما اتصالاتی که از طریق تکرار تقویت نمی شوند از بین می روند.
این فرآیند طبیعی " هرس شدن اتصالات عصبی " نامیده می شود. در یک بافت سلولی استفاده مکرر از مسیرهای عصبی به انرژی در حال حرکت میان سلولها اجازه می دهد که سریع تر و موثرتر جریان داشته باشد، در نتیجه این انرژی شخص را قادر می سازد که در افکار، صداها و مفاهیمی که اغلب با آنها کار می کند تخصص و تبحر یابد. در هر زمانی که هرس اتصالات عصبی با شتاب رخ می دهد، فرآیند دیگری وجود دارد که " میلین دار شدن " نامیده می شود.
این فرآیند ارتباط بین سلول های مغز را در اتصالاتی که باقی می مانند تسریع کرده و موثرتر می سازد. میلین یک ماده چرب است که در اطراف بافت های عصبی رشد کرده و آنها را احاطه می کند و با این عمل به تکانه های الکتریکی که در طول بافت های عصبی عبور و مرور می کنند اجازه می دهد تا هنگام برقراری ارتباط میان سلول های مغز راحت تر و سریع تر جریان داشته باشند.
به عبارت دیگر مغز به گونه ای طراحی شده است که در بعضی از زمان های خاص فرآیند یادگیری در آن راحت تر اتفاق می افتد. فرآیند ملین دار شدن در دو سال اول زندگی سریع تراتفاق می افتد. یعنی زمانی که مغز در حال پردازش اطلاعات مقدماتی کاملا جدید است: مانند زبان، دما، رنگ ها، صداها، بوها، چیزهای قابل لمس، علت ها و معلول ها، و مواردی مانند این که صورت یک انسان چه چیزی است و غیره. اینکه کدام اتصالات در مغز شکل می گیرند و کدام یک از آنها تا آخر باقی می مانند در ابتدا به تجارب اولیه فرد بستگی دارد. به عنوان پدر و مادر این قدرت را دارید که برخی از مسیرهایی که در مغز فرزندتان ایجاد می شود و اینکه کدام یک از آنها بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند را تحت تاثیر قرار دهید. کارهای مهمی که می توانید انجام دهید عبارتند از: تکرار و استمرار و تقویت مثبت.

چهارمین نکته مهم:
شکل گیری اولیه مغز نسبت به تغییر مقاوم است:

ساختارهایی از مغز که مسئول پردازش عواطف هستند خیلی زود شکل می گیرند. دانستن این حقیقت از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که این ساختارها به ایجاد واکنش های عاطفی کمک می کنند که این امر به معنای توانایی تطبیق واکنش های عاطفی بسیار مناسب با شرایط موجود است. و این بیانگر چه موضوعی درباره فرزند شما است: تاثیرات داشتن یک بخش عاطفی قوی که پا بر جا باقی می ماند این است که پیامدهای مثبتی برای رشد آینده مغز خواهد داشت. اگر یک کودک در آغاز یک جنبه عاطفی قوی داشته باشد، احتمال دارد که انعطاف پذیر بوده و قادر باشد که از عهده فشارهای روحی در زندگی بربیاید. تمامی سیستم هایی که اطلاعات لازم برای ایجاد یک زمینه دائمی و پایدار برای بهترین نوع یادگیری را پردازش می کنند در یک محیط قابل پیش بینی که توسط والدین و از طریق کارهای زیر فراهم می شود پیشرفت می کنند: ایجاد زمینه برای تجربه های جالب ایجاد یک حس قوی امنیت و اطمینان در آغوش گرفتن و نوازش کردن محبت آمیز کودکان به صورت مکرر سهیم شدن با کودکان در دیدن و شنیدن چیزهای جالب خبر بد این است که عکس این مطلب نیز صادق است: اگر کودکان در محیط های آشفته و نامناسب زندگی کنند، تاثیرات ناشی از این مساله نیز نسبت به تغییرات مقاوم خواهد شد.

پنجمین نکته مهم:
هیچ وقت دیر نیست! علم آشکار ساخته است که مغز کودک شما رشد و یادگیری را در سه سالگی متوقف نمی کند.

برای تحت تاثیر قرار دادن شکل گیری مغز هیچ وقت دیر نیست. مغز در واکنش به اطلاعاتی که از محیط دریافت می کند ظرفیت دائمی و قابل توجهی برای دوباره سازماندهی کردن خود دارد. محققان این فرآیند را " انعطاف پذیری عصبی " می نامند که در تمامی سنین اتفاق می افتد. این فرآیند هم افزایش در تعداد اتصالات بین سلولهای عصبی را در بر می گیرد و هم تغییرات فیزیکی در شکل ساختاری. اتصالات انعطاف پذیری عصبی در طول عمر زمینه همه نوع یادگیری و خاطره است و همچنین نشان می دهد که چگونه مغز عملکردهای مختلفی که به دنبال آسیب های جدی مختل می شوند را دوباره بازیابی و احیا می کند.
کودکان در هر سنی که باشند می توانند از فواید سه اصل مهم توجه، ایجاد رابطه صمیمی و برقراری ارتباط ، بهره ببرند. مهمترین کاری که پدر و مادر می توانند انجام دهند برقراری یک رابطه پایدار و محبت آمیز است که به تعاملاتی مکرر، هدفمند و تاثیر پذیر با کودکشان می انجامد.

توجه افراطی والدین، دلیل زودرنجی کودک


س: دختر 6 ساله ام خیلی از خود راضی است تحمل هیچ انتقادی را ندارد دوستانش او را لوس صدا می زنند. انتظار دارد همه به او خدمت کنند و اگر من یا پدرش با خواسته اش مخالفت کنیم خیلی زود ناراحت می شود.



بسیاری از والدین به دلیل علاقه زیادی که به فرزندان خود دارند، برای کسب رضایت خاطر و تامین نیازهای آنان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند اما متاسفانه گاه این محبت ها آن قدر شکل افراطی به خود می گیرد که به جای فراهم کردن آرامش برای فرزندان، باعث ایجاد رفتارهای نامطلوب در آن ها می شود.
مطالعات پژوهشگران نشان داده است که در بسیاری از مواقع کودکی که اصطلاحا «لوس» یا از «خودراضی» خوانده می شود محصول توجه بیش از حد پدر و مادر خود است! بنابراین برای تغییر رفتار این کودکان، قبل از هر چیز باید والدین آن ها رفتارهای شان را تغییر دهند! در ادامه به چند راهکار در این زمینه اشاره می شود: این نکات را به خاطر بسپارید
* این سبک رفتاری در کودک شما در طول زمان شکل گرفته است بنابراین تغییر آن هم مستلزم صرف زمان است. پس در گام اول باید صبور باشید و به هر نوع پیشرفت کودک توجه کنید.
* در گام نخست سعی کنید با خود کنار بیایید! محبت به کودک لازم و حیاتی است اما او در هر حال وارد اجتماع خواهد شد و دیگران مانند شما با او رفتار نخواهند کرد. دلسوزی بیش از حد شما در حال حاضر می تواند در آینده مضرات زیادی برای او در پی داشته باشد. با مد نظر قرار دادن این موضوع می توانید رفتارهای خود را راحت تر تعدیل کنید.
* گاه والدین به این دلیل به تمامی خواسته های معقول و نامعقول کودک عمل می کنند که او هنوز کودک است. در صورتی که برای پرورش رفتارهای مناسب باید از دوران کودکی آموزش های مربوط را به فرزندان ارائه کرد.

اجرای قانون تنبیه و پاداش

* قانونمند بودن، توجه کردن و پاداش دادن از سوی والدین کلید تغییر رفتار این کودکان است. بنابراین دقت در اینکه چه زمانی و چگونه رفتارهای کودک مورد توجه شما قرار می گیرد اهمیت بسزایی دارد.
* رفتارهای مطلوب را دقیقا برای کودک تشریح کنید و مثال های عینی را که قبلا اتفاق افتاده است برایش توضیح دهید یعنی صراحتا عنوان کنید که کدام رفتار درست و کدام رفتار اشتباه بوده است. همچنین به سادگی توضیح دهید که از او انتظار دارید چگونه رفتاری داشته باشد.
* هر رفتاری را که نشان دهنده تلاش کودک برای دست یابی به معیارهایی است که شما تعیین کرده اید مورد توجه قرار دهید. این توجه نشان دادن می تواند از طرق مختلفی ارائه شود؛ یک نگاه محبت آمیز، جمله ای که شادمانی شما را نشان دهد و یا گاه فراهم کردن یک هدیه هرچند کوچک، می تواند بیانگر دقت نظر و اهمیت شما به این سبک جدید رفتار فرزندتان باشد.
* مهم است که ارائه پاداش بلافاصله، جزئی نگرانه و در قالب یک جمله مثبت باشد. مثلا زمانی که کودک شما در مقابل اجابت نشدن خواسته اش گریه نمی کند همان زمان او را در آغوش بگیرید و بگویید که از این برخورد او خیلی خوشحال شده اید. اما دقت کنید که عبارات یا افعال منفی به کار نبرید مثلا نگویید: «چه عجب که غر نزدی» یا «ببین چقدر خوبه که همیشه این طوری باشی!» درست است که شما قصد تشویق کودک را دارید اما چنین عباراتی معانی مثبتی به همراه ندارد و برعکس باعث تحریک پذیری بیشتر و افزایش حساسیت کودک می شود.

ناراحت شوید اما عصبانی هرگز

* در مقابل هر رفتاری از کودک که سلطه گری او را نشان می دهد بدون آن که عصبانی شوید یا حالت قهر به خود بگیرید به کار دیگری مشغول شوید و یا آن مکان را به طور موقت ترک کنید. وقتی این رفتار بارها از سوی شما تکرار شود کودک متوجه می شود که نمی تواند با این سبک رفتار به خواسته اش برسد. اما باز هم تاکید می شود که منظور قهر کردن طولانی مدت یا با خشونت طرد کردن کودک نیست.
* درست است که علاوه بر رفتار شما، رفتار دیگر اعضای خانواده خصوصا مادربزرگ و پدربزرگ کودک نیز اهمیت ویژه ای در تربیت فرزندتان دارد اما اگر شما همواره سبک واحدی را در پیش بگیرید و در زمان و مکان مناسب کودک را تشویق کنید به مرور زمان رفتار مطلوب در کودک شکل می گیرد. در هر حال بهتر است بیشتر وقت خود را برای تغییر رفتار کودکتان صرف کنید تا آنکه تلاش کنید رفتار مادربزرگ، پدربزرگ و دیگر اقوام را اصلاح کنید!
* احساسات دیگران را برای کودک خود تشریح کنید مثلا بگویید وقتی به کسی دستور داده شود آن شخص ممکن است ناراحت شود یا غصه بخورد. یا دیگران تمایلی به دوستی با شخصی که فقط می خواهد به خواسته های خود دست یابد ندارند این رفتار آنها را ناامید می کند و ممکن است حتی عصبانی شوند. همچنین بهتر است با یادآوری یک واقعه مشابه که برای کودک پیش آمده است و توضیح حس بدی که خود کودک در چنین شرایطی دارد موضوع را ملموس تر کنید.

در رفتارتان ثبات داشته باشید
* ظرفیت شناختی و حافظه کودک محدود است بنابراین او ممکن است خیلی زود رفتارهایی را که به خاطر آنها تشویق شده یا مورد بی توجهی قرارگرفته است فراموش کند بنابراین باید با پشتکار به تلاش خود ادامه دهید. همچنین به علت همین محدودیت در ظرفیت حافظه کودک از سخنرانی های طولانی مدت در این زمینه، خودداری کنید چون به نسبت میزان زمانی که وقت خواهید گذاشت نتیجه مطلوبی عایدتان نمی شود و در نتیجه ممکن است احساس کنید تلاشتان بی اثر است.
* خوب است که در قالب بازی با کودک رفتارهایی را که برای یک تعامل صحیح نیاز دارد به او آموزش دهید و با او تمرین کنید.
* شرکت دادن این کودکان در بازی های جمعی و دخالت نکردن برای حل چالش های کودک با هم سالان خود بسیار مفید است اما این کار زمانی بازده بهتری دارد که در هر بار چند نکته لازم برای داشتن تعاملی مطلوب را با او تمرین کنید و از او بخواهید آنها را به کار برد. نکاتی که پیشتر ارائه شد شیوه کلی رفتار با این کودکان را مطرح می کند اما چنانچه به راهکارهایی نیاز داشته باشید که با در نظر گرفتن شرایط خاص کودک و خانواده شما ارائه شود ملاقات با یک روان شناس مفیدتر خواهد بود.

زمینه ساز بودن تنبیه بدنی در بزهکار شدن کودک و نوجوان

شهرام خزازی ها، کارشناس بهداشت با توضیح درباره «تنبیه» به عنوان ابزاری روانشناختی برای تربیت کودک، تنبیه بدنی را از مصادیق کودک‌آزاری دانست که می‌تواند زمینه بزهکاری را در کودکان و نوجوانان به وجود آورد.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، گفت: متأسفانه تنبیه معنی خشونت و کتک خوردن را در ذهن تداعی می کند، در حالی که واژه تنبیه به معنی بیدار کردن است و می تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد.
وی افزود: تنبیه ابزاری روانشناختی برای کودکی است که از مسیر تربیتی‌اش منحرف شده است.
این کارشناس بهداشت تصریح کرد: گاهی کودکان و نوجوانان در جاده تربیت وارد تونل، سراشیبی و سربالایی می‌شوند. در این شرایط والدین به عنوان ناظر و هدایت کننده باید بچه‌ها را همراهی کنند.
خرازی‌ها ادامه داد: این همراهی باید با جستجوی علت باشد نه پرخاشگری و خشونت.
وی گفت: تنبیه بدنی ذهن کودکان و نوجوانان را می رنجاند و آن ها را دچار خشم و حالت‌های تدافعی نسبت به والدین می‌کند.

وی افزود: گاهی کودکان این خشم را بر سر خواهر و برادر کوچکترشان تخلیه می‌کنند و گاهی نیز آن را به تعویق می اندازند تا در فرصت مناسب آن را نشان دهند.

رئیس گروه سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: تنبیه بدنی از مصادیق کودک آزاری است که زمینه آسیب‌های اجتماعی مانند بزهکاری را در آینده کودکان و نوجوانان فراهم می‌کند.
خرازی‌ها تصریح کرد: تنبیه بدنی علاوه بر تحقیر کودک می تواند بر اساس الگوی مشاهده ای این رفتار را به او آموزش دهد.
وی خاطرنشان ساخت: تنبیه بدنی به هر دلیل مطرود است و والدین باید از آن اجتناب کنند.

تشخیص اختلالات گفتاری کودکان از چه سنی ممکن است!؟


اختلالات گفتاری کودکان یکی از مسائلی است که به دلیل ناآگاهی والدین در سال های آتی زندگی کودک موجب افسردگی، دور ماندن کودک از جامعه، عدم شکوفا شدن رشد و استعداد و افزایش هزینه های درمان فرد می شود.

نادره نادرجاه کارشناس گفتار درمانی کلینیک سینا وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و مدیر اجرایی طرح غربالگری گفتاری، شناختی کودکان 2 تا 6 ساله افزود: رشد تکاملی از بدو تولد آغاز می شود و دانستن این موضوع که کودک 2 یا 3 ساله چه کارهایی انجام می دهد حائز اهمیت است.

وی گفت: در برخی موارد اختلال یا مشکل به دلیل عدم آگاهی یا نسبت دادن صفات کودک به سایر افراد نادیده گرفته می شود و کودک تا آخر عمر درگیر این تشخیص دیرهنگام می ماند.

نادرجاه اظهار داشت: در برخی مواقع کودک سخن نمی گوید و والدین این حرف نزدن را به لجبازی یا کم حرفی کودک اطلاق می کنند و این در صورتی است که کودک به اختلال کم شنوایی دچار است و نیازمند سمعک است.

کارشناس گفتار درمانی کشور افزود: شعار پیشگیری موثرتر از درمان است.شعار کارشناسان گفتار درمانی کلینیک سینا و سایر عرصه های درمانی است و به منظور تحقق این شعار در صددیم تا یک گام جلوتر از پایگاه های سنجش پیش از دبستان که با شناسایی کودک اختلال را به مدارس استثنایی ارجاع می دهند یا پذیرش او در مدارس را مشروط بر گذراندن گفتار درمانی می دانند بتوان موثر واقع شد.

غربالگری سنین 6تا2 سال عامل کاهش هزینه خانوارها

غربالگری کودکان کم شنوا در سنین پایین علاوه بر ارجاع به موقع کودکان و بهبود روند درمان و نتایج موثر و همچنین کاهش هزینه های خانواده ها را دربر دارد.

وی بحث اقتصاد درمان در خانواده هایی که کودک استثنایی یا با هرگونه اختلال مواجه اند را از معضل هایی عنوان کرد و افزود: با شناسایی این کودکان در سنین 6-2 سال شاهد ارتقاء نظام سلامت خواهیم بود.

کارشناس گفتار درمانی کلینیک سینا از کلینیک های وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اظهار داشت: طرح غربالگری گفتاری شناختی کودکان منطقه 6 که به همت کلینیک سینا و همکاری بسیج جامعه پزشکی از دی ماه آغاز شده به دلیل استقبال زیاد والدین از این طرح تا خردادماه سال آینده ادامه خواهد داشت.

نادرجاه تصریح کرد: خوشبختانه پس از شروع طرح بیماری از والدین با ارجاع به موقع تقاضای ارایه خدمات از سوی گفتار درمانگرها را دارند که شاهد اشتغال به کار بی نظیر فارغ التحصیلان رشته گفتار درمانی هستیم.

کارشناس گفتار درمانی کشورمان در طرح غربالگری کودکان 2 تا 6 ساله گفت: کودکانی که اضطراب جدایی دارند و نیز در این طرح شناسایی و به والدین آنها مشاوره داده می شود.

گفتنی است، بررسی هوش کودکان با انجام تست های ربون و کلسر از دیگر طرح هاست.
کارشناسان گفتار درمانی با مراجعه به سایت دانشگاه علوم بهزیستی، توانبخشی و ارتباط با کلینیک سینا می توانند در این طرح به گفتار درمانی اشتغال یابند.

شخصیت بچه ها را از روی نقاشیشان بشناسید!

پرورش قدرت بیان نقاشی فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست بلکه با درک و شعور نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن بهتر می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت کودک در ابتدا مهارت کافی ندارد. بنابراین نمی‌تواند خوب نقاشی کند. به همین دلیل حتی اگر از یک فرد بالغ بخواهیم با پا‌هایش خانه‌ای رسم کند حتما اثری درهم و برهم خواهد شد، اما باز هم این خانه بسیار کامل‌تر از نقاشی یک کودک است. با وجود این کودک از آغاز خط نگاری‌های خود، سه وجه چشم، مغز و دست را به کار می‌اندازد تا به لذت برسد.

در این نقاشی هم تصویر خورشید و آسمان مشاهده می‌شود که همان‌طور که در بالا گفته شد، به ترتیب از امنیت، گرمی و پاکی که بر زندگی کودک حاکم است، حکایت می‌کند. البته از آنجا که کودک خورشیدش را در بالا‌ترین قسمت نقاشی‌اش تصویر کرده می‌توانیم به این نکته برسیم که او می‌خواهد اهداف و مقاصد آینده خود را نشان دهد. خطوط سرازیری که به نوعی انگشت آدمک‌هاست می‌تواند خستگی کودک را نشان دهد و باز در اینجا تعارض دیگری مشاهده می‌شود. پاهای یک آدمک باز و پاهای آدمک دیگر بسته است. پاهای باز و با فاصله نماد اعتماد به نفس کودک است و پاهای بسته و کم فاصله از کمبود اعتماد به نفس خبر می‌دهد. خطوط شکسته و زاویه‌داری که در تصویر به چشم می‌خورد چالاکی صاحب نقاشی را نشان می‌دهد. چشم‌های بزرگ آدمک‌ها نشانه برون‌گرایی و کنجکاوی اوست. مورد دیگری که در این نقاشی برای ما اهمیت دارد خطوط منحنی لبهاست که به ملایمت این کودک اشاره دارد.

به طور کلی خورشید در نقاشی‌های کودکان نشان‌دهنده امنیت و خوشحالی کودک است و از گرمی و رابطه مطلوبی که میان پدر و فرزند برقرار است، حکایت می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد این کودک رابطه خوب و راضی‌کننده‌ای با پدرش دارد. از سوی دیگر آسمان نیز که در این نقاشی به وضوح دیده می‌شود، نماد الهام و پاکی دنیای اوست. در طرف راست نقاشی، تصویر درخت را می‌بینیم که تنه باریکی دارد. این‌که کودک درخت را در سمت راست ترسیم کرده، به نوعی نشان‌دهنده فرار او از گذشته‌اش است اما در عین حال نقش درخت به حمایت مقتدرانه پدر و همانندسازی کودک با شخصیت پدرش، اشاره می‌کند. تنه باریک درخت سازگاری مشروط صاحب نقاشی را نشان می‌دهد و چون شاخه‌ها تا اندازه‌ای نوک تیز، ترسیم شده‌اند، می‌توان حدس زد که کودک تا اندازه‌ای پرخاشگر است. خانه‌ای که این کودک کشیده نسبت به سایر اجزای نقاشی، چندان بزرگ و با ثبات نیست که می‌تواند حاکی از طرد زندگی در خانه‌ای باشد که او در آن زندگی می‌کند. با این حال او دودکش خانه را نیز نقاشی کرده است و با این دودکش به میل خود برای افزایش گرمای روان‌شناختی محل زندگی‌اش اشاره می‌کند. در واقع دودکش در نقاشی همه بچه‌ها یک نماد مثبت است. در خانه نیز نشان می‌دهد صاحب نقاشی می‌خواهد با دیگر ارتباط برقرار کند و تعامل اجتماعی داشته باشد و در انتها می‌توان به مثلثی که کودک به عنوان سقف خانه نقاشی روی کاغذ آورده اشاره کرد و گفت این بام نشانگر این است که کودک فضای تخیلی برای خود دارد.