مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تـابلوهـای خــطر در زندگـی زنـاشــویی




همه ما می دانیم که بیماری به یک شبه در یک فرد ظاهر نمی شود بلکه علایم آن از مدتها قبل به وجود آمده است ، اما ما آنها را نادید ه می گیریم ؛ تا اینکه بیماری به اندازه کافی رشد می کند و دیگر قابل درمان نیست .درمورد عوامل ایجاد کننده اختلافات زناشویی نیز موضوع این گونه است . در هنگام اولین روزهای آشنایی ، علایم هشدار دهنده زیادی وجود دارند که ما آنها را نادیده می گیریم و به آن توجه نمی کنیم اما همین علایم ، رشد کرده و شدید می شوند و نهایتا باعث بروز مشکلات زیادی می شوند .به موضوع اعتیاد اشاره می کنیم . معتادان مواد مخدر همه از روز اول تزریقی نبوده اند بلکه به صورت تفننی مصرف مواد مخدر را آغاز کرده و به صورت تفننی ادامه داده و نهایتا به این روز سیاه گرفتار شده اند . بسیاری از افراد شاهد مصرف مواد مخدر به صورت تفننی در همسر خود هستند اما آن را نادیده می گیرند . و اعتقاد دارند که به صورت تفننی است و اشکالی ندارد .موضوع ازدواج مجدد همسر شما با فرد دیگر نیز از این قبیل مسایل است . این موضوع نیز یک شبه اتفاق نمی افتد ، بلکه همسر شما از قبل مدتها برای آن زمینه چینی می کند که شاید علایم و نشانه های هشداردهنده آن کاملا آشکار باشد ، اما شما به آن توجه نمی کنید.اگر نامزد شما مایل نیست که با شما در خیابان راه برود ، مایل نیست که شما را به دوستان ، اقوام و آشنایان خود معرفی کند ، اگر دائما تلفن های مخفیانه دارد ، باید در مورد آن کمی دقیق شوید .عقیده همه روانشناسان این است که زن و شوهر باید از همه مسایل هم آگاه باشند . اگر مرد در زندگی با بحران مالی مواجه شده است ، هیچکس بهتر از همسرش نمی تواند به او کمک کند ، و او را دلداری بدهد . پس دلیلی وجود ندارد که مرد به بهانه مواجهه با بحران های مالی تلفن هایش را از همسرش پنهان کند .اگر نامزد شما تصمیم به ازدواج با شما گرفته است باید این موضوع آشکار شود . همه دوستان ، اقوام و آشنایان او باید او را به عنوان یک فرد متاهل بشناسند . پس دلیلی ندارد که بخواهد نامزدی خود را پنهان کند .
علائم هشداردهنده بسیار زیادی وجود دارند که باعث به وجود آمدن مشکلات نهایی زیادی خواهند شد . در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنیم :
علامت هشدار دهنده:
از صحبت کردن در مورد گذشته ی خود اجتناب می کند . از پاسخ به سوالات طفره می رود یا این که آن ها را کم اهمیت جلوه می دهد .

مشکل نهایی :
این امکان وجود دارد که مسئله ای جدی را با این کار پنهان می کند .

علامت هشدار دهنده:
جزئیات سوابق خانوادگی خود را فاش نمی کند . زیاد خانواده اش را نمی بیند یا با آن ها صحبت نمی کند .

مشکل نهایی :
با صمیمی شدن مشکل دارد ؛ نسبت به اعضای خانواده خود ،خشمِ سرکوب شده دارد که مسلما در روابط آینده با شما نیز تاثیر خواهد گذاشت .

علامت هشدار دهنده :
بسیار درگیر و مطیع اعضاء خانواده خود بوده و به نظر می رسد که زیاده از حد با آنها حرف می زند . به آن ها اجازه می دهد که به او امر ونهی کنند و آنها نیز حد و مرزی در این رابطه نمی شناسند .

مشکل نهایی :
قادر نخواهد بود که جای شما را در خانواده خود باز کند و شما همواره در بین آنان احساس غریبگی خواهید کرد .

علامت هشداردهنده :
بی نهایت دقیق بوده و مرتبا عشق ، محبت ، توجه و هدایای بسیار به پایتان می ریزد . این طور به نظر می آید که « بیست وچهار ساعته » فقط به شما فکرمی کند .

مشکل نهایی :
این امکان وجود دارد که روی شما احساس مالکیت شدید داشته و احتمالا بسیار حسود می باشد . این چنین افرادی با « زندگی شما » زندگی می کنند ، برای شما هیچ آزادی قائل نیستند و در نهایت احساس خفگی خواهید کرد .

علامت هشداردهنده :
اگر قبلا ازدواج کرده یا نامزدی داشته ، نسبت به آن بسیار عصبانی بوده و مدام او را به خاطر مشکلاتی که داشتند ، مقصر می داند .

مشکل نهایی :
شاید « نفر بعدی » شما هستید ! زیرا این فرد مسئولیت مهمی که خود در به وجود آوردن مشکلات داشته را نمی پذیرد .

علامت هشداردهنده :
بدهکار و مقروض بوده و برگه های جریمه پرداخت نشده بسیاری دارد . از لحاظ اقتصادی بی ثبات بوده و مدام از او شنیده می شود که : « فعلا دستم تنگ است .»

مشکل نهایی :
بهانه های زیادی خواهید شنید ، اما از عمل خبری نخواهد بود . شما نقش « مامان» یا «بابا» را بازی خواهید کرد .

علامت هشداردهنده :
می خواهد همه جا رئیس باشد . همیشه خود را خیلی قوی جا می زند و همواره « می داند که چه می خواهد » . هیچگونه احساس ترس یا آسیب پذیری بروز نمی دهد .

مشکل نهایی :
عاشق کنترل کردن دیگران است . در شروع احساس می کنید که از شما نیز مراقبت می کند ، اما دیری نمی پاید که می بینید با یک دیکتاتور زندگی می کنید .
این ها تنها نمونه هایی از نشانه های هشداردهنده و عواقب احتمالی هستند که ممکن است در زندگی به وجود بیایند .البته لازم به ذکر است که وجود هر یک از این مشکلات نباید باعث از بین بردن رابطه زناشویی شود . بلکه حساس بودن به آنها به این معنی است که باید در زمان نامزدی ، یعنی دوران طلائی زندگی ، دورانی که هر یک از زوجین در صدد برآورده کردن کامل خواسته ها و نیازهای طرف مقابل است ، به این مشکلات توجه نموده و در جهت اصلاح و رفع آنها اقدام لازم را انجام داد .

از شوهرتان در زندگی مشترک عقب نمانید




یادتان نرود که در یک زندگی «مشترک» باید پا به‌پای هم پیش بروید و اگر نرفتید، باید منتظر عواقبش بمانید اما این پا‌به‌پا پیش رفتن، یعنی چه؟ قطعا معنایش این نیست که همان شغل، رشته تحصیلی و شرایط اجتماعی که همسرتان در آن قرار گرفته را به دست بیاورید و به نمونه کپی شده او تبدیل شوید. شما تنها باید به ازای هر قدمی که او در زندگی‌اش بر می‌دارد، یک قدم برای خودتان و زندگی مشترک‌تان بردارید.

این قدم را می‌توانید در ورزش، موسیقی یا هر رشته دیگری بردارید. تنها کافی است هویتی در ذهن‌تان برای خود تصور کنید و به سمت آن پیش بروید. کافی است درجا نزنید و اجازه ندهید که هر روز‌تان مثل دیروز‌تان باشد. اگر هنوز هم این موضوع را جدی نگرفته‌اید، بهتر است از اتفاقاتی که با افتادن این فاصله میان شما دو نفر پیش می‌آید باخبر شوید و بعد در مورد آینده‌ای که قرار است بسازید تصمیم بگیرید.
شما یک هویت می‌خواهید

فرض کنید زندگی مشترک برای شما محل استراحت است؛ جایی که از شما حمایت عاطفی می‌شود و ترجیح می‌دهید آرامشی که از آن به دست آورده‌اید را خرج هیچ چیز دیگری نکنید. دوست دارید در خانه بمانید تا همسرتان برگردد و با شادی و طراوت از او پذیرایی کنید اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. شما در این زندگی به دو مورد احتیاج دارید؛ اول هویتی که به آن افتخار کنید تا اگر همین حالا مجبور شوید بدون چتر حمایتی همسرتان زندگی کنید، بتوانید به آن افتخار کنید و از آن در خدمت زندگی‌تان بهره بگیرید و دوم هویتی که همسرتان به آن افتخار کند. او به عنوان یک مرد، ایده‌آلی از شریک زندگی‌اش را در ذهن دارد و هرچه شما بیشتر از آن ایده‌آل فاصله بگیرید، یعنی بیشتر از همسرتان فاصله گرفته‌اید.
اگر فاصله بگیرید

با ایجاد چنین فاصله‌ای میان شما و همسرتان، باید منتظر دو اتفاق باشید؛ اینکه او بخواهد خلأیی که به دلیل این فاصله ایجاد شده است را با عامل سومی پر کند.مثلا فکر به ازدواج مجدد یا غرق شدن در کار و ورزش و خیلی چیز‌های دیگر اما اتفاق دیگر از این فاصله هم دردناک‌تر است. سال‌ها می‌گذرد و شما به پشتوانه این ارتباط عاطفی، قدمی برای خودتان برنمی‌دارید. حاصل این اتفاق زنی خواهد بود که نه تنها از همسرش دور مانده، بلکه از خودش و آرزوهایش هم دور مانده. چنین زنی در میانسالی، فردی افسرده خواهد بود. فردی که وقتی به خودش و زندگی‌ای که در این سال‌ها داشته نگاه می‌کند، دست‌هایش را خالی می‌بیند. فردی که وقتی خودش را منهای همسر، خانواده و به عنوان زنی مستقل نگاه می‌کند، می‌بیند که هیچ پشتوانه‌ای برای خودش نساخته و هیچ چیزی که بتواند به آن دل خوش کند ندارد.
به خاطر فرزندتان

زندگی تنها به شما و همسرتان محدود نمی‌شود. حتی اگر شما از این وضعیت راضی باشید و شریک زندگی‌تان هم هیچ اعتراضی در این مورد نداشته باشد، با آمدن فرزندی به زندگی‌تان اوضاع کاملا تغییر خواهد کرد. فرزند شما بهتر از هر کس دیگری، شما دو نفر را با هم مقایسه می‌کند و این مقایسه کودکانه، در نگاه و قضاوت او تاثیر می‌گذارد. در این شرایط دو اتفاق می‌افتد یا او به سمت پدری کشیده می‌شود که موفق‌تر و از نظرش باهوش‌تر است یا گمان می‌کند که ارتباط امروز شما، معادله هر زندگی مشترکی است و بر همین اساس در آینده برای ساختن زندگی‌اش قدم برمی‌دارد. اگر او از شما دلزده نشود، احتمالا تلاش می‌کند که در آینده ارتباطی مثل رابطه شما و پدرش را به دست بیاورد.
اگر تصمیم‌تان را گرفته‌اید

قبل از آنکه این صفحات را رد کرده و نصایح ما را فراموش کنید، یک‌بار دیگر به خودتان، آرزوهایتان و شرایط‌تان فکر کنید. اگر بعد از این بررسی، برای تغییر دادن اوضاع مصمم شده‌‌اید اما نمی‌دانید که باید از کجا شروع کنید، با کمک این راه‌حل‌های ساده، اولین قدم‌ها را بردارید. یادتان نرود که همیشه اولین قدم سخت‌ترین قدم است.
پله ترقی همسرتان نشوید

فکر نکنید که تمام بار مسئولیت زندگی را باید بر عهده بگیرید تا همسرتان به جایی که می‌خواهد برسد؛ باید صرفه‌جویی کنید تا پولدار شود، باید همه کارهای خانه را بکنید تا درسش را بخواند، باید خانه‌دار باشید تا او در شغلش با خیال راحت پیشرفت کند و... این زندگی متعلق به هر دوی شماست. پس همان قدر که برای رشد او قدم برمی‌دارید و همراهش می‌شوید، از او کمک بگیرید و او را با خودتان همراه کنید.

صورت مسئله را تغییر دهید

هدفی برای خودتان تعریف کنید؛ دوست دارید در یک افق 5‌ساله به چه چیز‌هایی دست پیدا کنید و کجای دنیا قرار بگیرید؟ این چشم‌انداز را به شکلی منطقی و واقع‌گرایانه و براساس توانایی‌ها و شرایط‌تان در نظر بگیرید و بعد موضوع را با همسرتان در میان بگذارید. او تا رسیدن به این هدف چه کمک‌هایی به شما خواهد کرد؟ شاید موفقیت از نظر شما دو نفر معنای متفاوتی داشته باشد؛ پس بدون تنش و با همدلی اول این معانی را به هم شبیه کنید.
به ساعت خیره نشوید

فکر نکنید که دیر شده و اگر می‌خواستید پیشرفت کنید، قبل از ازدواج وقتش بود. شما در هر شرایطی می‌توانید خودتان را به خود ذهنی‌تان نزدیک کنید. شاید حرکت‌های شما به دلیل مسئولیت‌های بیشتری که برعهده دارید کمی کند‌تر شود اما اگر واقعا تصمیم‌تان را بگیرید، 5 سال دیگر کیلومتر‌ها با خود امروز‌تان فاصله خواهید داشت.
کمک بگیرید

اگر مسئولیت‌های خانه و رسیدن به بچه‌ها نمی‌گذارد آنطور که می‌خواهید حرکت کنید، بهتر است از اطرافیان‌تان کمک بگیرید. مادر، دوستان، همسر یا هر‌کس دیگری ممکن است بتواند بار کوچکی را از دوش شما بردارد. مهم نیست که هر کدام از این افراد چه میزان به شما کمک می‌کنند؛ زیرا اگر کمک‌های همه آنها را در کنار هم داشته باشید، به اندازه‌ای که برای پیشرفت‌تان کافی باشد وقت اضافه می‌آورید.
در اولویت‌هایتان بازنگری کنید

کارهای بزرگ به آسانی انجام نمی‌شود. قبول دارید که کار شما آسان نیست و برای رسیدن به هدف‌تان باید بیشتر از خیلی آدم‌های دیگر تلاش کنید اما به این واقعیت فکر کنید که این تلاش‌ها موقتی است و در آینده نزدیک برای شما آرامشی دائم را به همراه خواهد آورد؛ پس تا اطلاع ثانوی، زمان مهمانی‌ها، گردش‌ها، ساعات خواب و اینترنت‌بازی را تنها اندکی کمتر کنید تا به آرزوهایتان نزدیک‌تر شوید. اگر مسائل مالی مانع شما هستند، بهتر است با تغییر اولویت‌ها و الگوی مصرف‌تان برای فراهم کردن پول مورد نیاز تلاش کنید.

هشت اشتباه مالــی/اقتصــادی در زنــدگی زنــاشویی


%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87.jpg

اگر گمان می کنید مناسبات مالی که از ابتدا در زندگی مشترکتان در نظر گرفته اید اشتباه است و اگر آرزوی شرایط بهتری را دارید، شاید شما با باورهای نادرستی درگیر شده اید که ادامه زندگی را برایتان دشوار می کند.


نگاهی به زندگی اطرافیانتان می اندازید و می خواهید از اشتباهاتی که بعضی از آنها انجام می دهند فرار کنید و گاهی هم دوست دارید زندگیتان را مثل برخی دیگر از آدم های اطرافتان بسازید. گاهی گمان می کنید همه راه را اشتباه آمده اید و حساب و کتاب زندگیتان با هم نمی خواند و گاهی هم ناامید می شوید و دلتان می خواهد نامه استعفایتان از این حساب های پیچیده را امضا کنید.






گرفتار کلیشه ها شده اید؟

باور نادرست زنانه: وظیفه من تامین مالی خانواده نیست.



درست: ما بر اساس توانایی هایمان وظایف و مسئولیت ها را تقسیم می کنیم.




دلتان می خواهد مثل مادرتان، حساب و کتاب مالی را به دست شوهرتان بسپارید و دخالتی در مسئولیت های مالی خانه نداشته باشید؟ فرقی نمی کند که شما به عنوان یک زن در مناسبات مالی خانواده دخالت داشته باشید یا نه. در هر دو حالت، شما و همسرتان باید بپذیرید پولی که به خانه می آید متعلق به هر دوی شماست. همسرتان باید بپذیرد درحالی که شما تمام مسئولیت های خانه را بر عهده گرفته اید، به اندازه او در درآمد های خانواده هم شریکید. او باید قبول کند که با خانه داری همسرش، بار بخش دیگری از هزینه های احتمالی از قبیل هزینه نگهداری از بچه ها یا رسیدگی به کارهای خانه از دوش خانواده برداشته شده است و به همین دلیل همسرش هم باید مثل او در درآمد خانواده سهیم باشد. پس حتی در این صورت هم همان الگویی که برای زندگی های مدرن اعلام می شود، اجراشدنی است، یعنی هم درآمد مشترک است و هم هزینه ها و تنها ابزارها و راه دستیابی به هدف متفاوت است.



البته اگر چنین سبکی را برای زندگی انتخاب کنید، شرایطتان با زنهای دیگر متفاوت خواهد بود. در این صورت شما باید خیلی از رفتارهای مدرن زندگی امروز را هم کنار بگذارید. قطعا همسری که تمام انرژی اش را برای تامین مالی خانواده خرج می کند، کمتر از مردان دیگر توان کمک کردن در خانه را دارد و در شرایطی که او یک تنه بار مالی خانواده را بر دوش می کشد، توان پایینتری برای پاسخ دادن به نیازهای مالی خانواده دارد. اما اگر این شرایط و زندگی قدیمی مادرتان را نمی پسندید، می توانید براساس تواناییهایتان وظایف را تقسیم کنید. شاید شما توانایی بیشتری در تامین مالی خانواده داشته باشید و او هم آشپز بهتری باشد. پس کلیشه ها را کنار بگذارید و بر اساس تواناییهایتان، الگویی منحصربه فرد را برای خانواده خود ترسیم کنید.




با هم اوضاع را درست می کنید؟


باور نادرست زنانه: به من ربطی ندارد، از زیر سنگ هم که شده پول جور کن و بدهی را بپرداز


درست: این بدهی به دلیل زندگی مشترکمان ایجاد شده، با همفکری می توانیم از پس آن بربیاییم.


اگر شما برای ساختن زندگیتان، گرفتار بدهی شده اید، ماجرا فرق می کند. شاید تا مدتی نتوانید آن طور که می خواهید خرج کنید و نیمی از درآمدتان را برای خودتان نگه دارید. فشار بدهیها می تواند به هر دوی شما آسیب بزند، پس بهتر است تا زمانی که آنها را پرداخت نکرده اید، پابه پای هم تلاش کنید و دریافتیتان را روی هم بگذارید. اگر احساس می کنید نداشتن پس انداز شخصی به شما فشار می آورد، می توانید بخش کوچکی از درآمدتان را در حسابتان نگه دارید اما ممکن است تا پایان این شرایط، شما هم مثل همسرتان مجبور باشید بیشتر کار کرده و کمتر خرج یا تفریح کنید.



اگر اشتباهات همسرتان دلیل به وجود آمدن این مشکلات است و شما در به بار آمدن این بدهیها نقشی ندارید هم اوضاع چندان فرقی نمی کند. یادتان نرود که زندگی مشترک یعنی مشارکت در همه چیز. شما با آمدن زیر یک سقف، خواسته یا ناخواسته می پذیرید که در روزهای توانمندی و ناتوانی با همسرتان باشید. همان طور که در سود ناشی از تواناییهای او شریک می شوید، زمانی که زیان می بیند هم او را همراهی می کنید و به انتظار روزهای آرامتر تلاش می کنید.


هر زوجی در زندگی مشترکش ممکن است با این احتمال روبه رو باشد و بپذیرد که همسرش همیشه نمی تواند مغز متفکر اقتصادی باشد. پس بپذیرید که این مشکل، مشکل خانواده است نه همسر شما و به عنوان شریک او، تا هموار شدن شرایط، همسرتان را همراهی کنید.




جیبتان مشترک است؟

باور نادرست مردانه: حساب حساب است، همسر همسر


درست: هرچه داریم متعلق به ما و زندگیمان است.



آیا باید همه پول هایتان را روی هم بگذارید یا اینکه در ۲ بانک جداگانه و در حساب های جداگانه از آنها نگهداری کنید؟ روانشناسان می گویند زن و شوهرها باید راههای متفاوتی را برای نگهداری داراییهایشان انتخاب کنند. برای زوجهایی که قدمهای اول را در زندگیشان برمی دارند، یک راه حل میانه می تواند بهترین گزینه باشد. اگر شما می خواهید از چنین راهی بروید، بهتر است در کنار پس اندازی که در حساب شخصیتان می گذارید به همسرتان هم برای داشتن پول شخصی اختیار دهید و با هم قرار بگذارید که هر ماه، بخشی از درآمدتان را برای روز مبادا در یک حساب مشترک بگذارید. اما یادتان نرود که پس انداز های شخصی شما نباید آسیبی به زندگی خانوادگیتان بزند.




حواستان به همه چیز هست؟

باور نادرست زنان و مردان: اوضاع خوب است، لازم نیست نگران پول باشیم.


درست: هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. بهتر است برای آینده پس انداز کنیم.




مهم نیست که چقدر درآمد داشته یا در جایگاه شغلی ایده آلی قرار دارید. شما نمی توانید آینده را ببینید و به همین دلیل هم که شده باید برای روزهایی که امروز نمی بینید، پس انداز کنید.



با همسرتان در این مورد صحبت کنید و قرار بگذارید که هر ماه درصدی از درآمدتان را کنار بگذارید. در این صورت با افزایش درآمد شما پس اندازتان هم افزایش می یابد. شما می توانید هر چند ماه یک بار با این پس انداز، حتی اگر کم به نظر بیاید سرمایه گذاری کنید و با خرید اوراق، نگهداری در حسابهای بلندمدت یا خرید طلا، ارزش آن را حفظ کنید.




یک جیب پنهانی دارید؟

باور نادرست زنان و مردان: تا زمانی که همسرم نداند، اشکالی ندارد که مخفیانه پس انداز کنم



درست: رازهای مالی، می تواند زندگی مشترک را به خطر بیندازد



گفتیم که شما و همسرتان، می توانید یک دفترچه پس انداز شخصی داشته باشید اما این موضوع به معنی پنهانکاری و دروغ گفتن در این مورد نیست. اگر در شرایطی که همسرتان زیر فشار مالی باشد، شما یک حساب پس انداز مخفیانه داشته باشید، می تواند زندگی شما را نابود کند. همان طور که اگر همسرتان بدون اطلاع شما یک قطعه زمین یا خانه بخرد، شما اعتمادتان به او و زندگی مشترکتان ازبین می رود.




البته برای ایجاد مشکل در زندگی مشترک، نیازی نیست که رازهای مالیتان بزرگ باشد. همین که مدام قیمت کالاهایی که خریده اید را دروغ بگویید و میزان واقعی درآمدتان را مخفی کنید هم می تواند برای زندگی شما دردسرساز شود. اگر احساس می کنید به پس انداز شخصی احتیاج دارید، این موضوع را با همسرتان عنوان کنید و بگویید که هر ماه درصدی از حقوقتان را برای روز مبادا نگه می دارید. اگر با او منطقی صحبت کنید، دیگر دلیلی برای پنهانکاری باقی نمی ماند.



مکمل هم هستید؟

باور نادرست زنانه: ریسک پذیری تو ممکن است زندگیمان را به باد دهد.


درست: ریسک پذیری تو و محافظه کاری من می تواند مکمل هم باشد و در گرفتن تصمیم درست به ما کمک کند.


شما از این شاکی هستید که همسرتان هنگام انجام یک کار به عواقبش فکر نمی کند و می گوید محافظه کاری بیش از حد شما، باعث درجا زدن و افت زندگیتان می شود. شاید هر دوی شما حق داشته باشید و اگر هر کدام از این خصلتها را بتنهایی بر زندگیتان حاکم کنید، دچار مشکل شوید؛ اما این نکته را در نظر بگیرید که وسواس شما و ریزبینی تان، باعث می شود که ایرادهای تصمیمگیری سریع و شجاعانه او را ببینید و با تعدیل کردن آن، یک تصمیم شجاعانه اما درست بگیرید.






می خواهد به خانواده اش کمک کند؟

باور نادرست زنانه: تو همسر من هستی و تمام دارایی ات متعلق به زندگی مشترکمان است.


درست: خانواده تو در شرایط خاصی قرار دارند و امکان برطرف کردن مشکلشان را داری، پس می توانیم در این مورد تصمیمی مشترک بگیریم.



باز هم باید همان شعار قدیمی را مطرح کنیم: «پیشگیری بهتر از درمان است.»


برای آنکه در جریان زندگی مشترکتان گرفتار این بحثها نشوید، باید از همان روزهای اول، پیش بینی همه چیز را بکنید. همه ما گمان می کنیم که باخبر شدن از ویژگیهای رفتاری همسر آینده مان می تواند ما را در گرفتن تصمیم درست یاری دهد اما باید بدانید که در کنار این سؤالات کلیدی باید از همسرتان در مورد سبک زندگی و شیوه ای که برای سامان دادن به مسائل مالی انتخاب می کند هم سؤال کنید. بدون تعارف در مورد مسائل مالی از او سوال کنید. اما اگر قبل از ازدواج با او در این مورد صحبت نکرده اید و امروز با این شرایط روبه رو شده اید، وقت آن است که با گفت وگوی منطقی مشکل را حل کنید.



به جای اینکه با ایجاد تنش شرایط را بحرانی کنید به آرامی در این مورد با هم صحبت کنید و دلایل منطقیتان را برای او توضیح دهید. قبل از آنکه بخواهید موضع سختگیرانه ای را در پیش بگیرید، خودتان را در شرایط خانواده او تصور کنید. آیا هنوز هم با کمکهای او به خانواده اش مخالفید؟! اگر دلیل منطقی ای برای مخالفت دارید، آن را با همسرتان در میان بگذارید.



نگاهتان متفاوت است؟

باور نادرست مردانه: مشکل ما این است که من صرفه جو هستم و تو ولخرج


درست: هر دوی ما خرج می کنیم اما برای چیزهای متفاوت. وقت آن است که به خرج کردنهایمان سر و سامان دهیم.

همسرتان از اینکه زیاد خرج می کنید شاکی است؟ شاید حواسش نیست که خودش هم به سبک دیگری پولهایش را خرج می کند. خرج کردن یکی از دلایل اصلی دعواهای زن و شوهری است اما تحقیقات نشان می دهد که در اغلب موارد، زنها و مردها به یک میزان اما برای خرید چیزهای متفاوت پول خرج می کنند. ممکن است شما تمام درآمدتان را برای لباس خریدن خرج کنید و او به خریدن وسایل صوتی و تصویری یا عوض کردن ماشینش اهمیت دهد. شما می توانید این تفاوت را برای او توضیح دهید و تصمیم بگیرید که هر کدامتان هر ماه، چقدر از درآمدش را برای وسایل دلخواهش خرج کند. سعی کنید به بودجه در نظر گرفته شده وفادار باشید و بیشتر از جیبتان خرید نکنید.



تنها باخبر شدن از ویژگیهای رفتاری همسر آینده نمی تواند شما را در گرفتن تصمیم درست یاری دهد. در کنار این سؤالات کلیدی باید از او در مورد شیوه ای که برای سامان دادن به مسائل مالی انتخاب می کند هم سؤال کنید.

ناباروری و تأثیر عوامل روانشناختی بر آن


عضو تیم تخصصی مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری و سقط مکرر ابن سینا با اشاره به اینکه ناباروری به عنوان یک بحران روانی، استرس زیادی را بر زوجها وارد می کند، افزود: مطالعات نشان می دهند که عوامل روانشناختی می توانند هم در ایجاد ناباروری دخالت داشته باشند و هم پیامد ابتلا به ناباروری باشند
.

دکتر بهزاد قربانی، روانپزشک، عضو هیأت علمی پژوهشگاه ابن سینا و عضو تیم تخصصی مرکز فوق تخصصی ابن سینا، بیشترین مشکلات عاطفی و روانی زوجهای نابارور در ایران را به ترتیب اضطراب، ترس از عدم باروری، نا امیدی و افسردگی عنوان کرده و خاطر نشان کرد: این مشکلات به همراه مشکلات خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی مانند سست شدن روابط زناشویی و بروز مسائلی از قبیل ازدواج مجدد و متارکه از موضوعات بسیار مهمی هستند که زوجهای نابارور را دچار مشکلات روانی می کنند
.

وی با تأکید بر اهمیت باروری در سال های آینده کشورمان، مطالعه پدیده ناباروری را بویژه با تکیه بر جنبه های روانی و اجتماعی آن بسیار مهم خواند و افزود: پرداختن به جنبه های اجتماعی- فرهنگی و روان شناختی ناباروری به علت نرخ بالای ابتلای به آن در ایران اهمیت ویژه ای دارد.

دکتر قربانی ادامه داد: عدم توانایی فرد برای انجام طبیعی فرآیند تولیدمثل و صاحب فرزند شدن به عنوان یکی از تجربیات تلخ ودردآور زندگی است که زمینه و شرایط روانی و اجتماعی نیز می تواند به اهمیت آن بیفزاید و آن را برای فرد تبدیل به یک بحران کند.


12 دلیل شکست زندگی زناشویی

امسال هم ، مثل سال گذشته، امیدواریم زندگیتان خوش و خرم، سفت و محکم باشد؛ اما چه بخواهید و چه نخواهید، یکی از این 12 راه زندگی خانوادگی را متلاشی می کند.



این 12 راه عبارت است از:


1- نزاع مکرر که عادت یکی از زوجین یا هر دو آنان باشد؛


2- غفلت هر یک از طرفین از دیگری، عمدا یا ناخواسته؛


3- نبود تعادل در ابراز علاقه به طرف مقابل، مانند نشان دادن تمایل بیش از حد و یا سردی زیاد؛


4- استقلال معیشتی یکی از زوجین، علی رغم زندگی زیر یک سقف؛


5- افشای اسرار خانه نزد دوستان یا خانواده، حتی فقط برای گرفتن مشاوره؛


6- دخالت دادن شخص ثالث در مشکلاتی که بین زن و شوهر به وجود می آید؛



7- نبود عشق و یا بیان نکردن آن به یکی از راه ها؛


8- به فراموشی سپردن عمدی مناسبت های مختلف زناشویی؛


9- بی احترامی یا به کار بردن زور؛


10- سرزنش بیش از حد و یا زیاد به رخ کشیدن اشتباهات طرف مقابل؛


11- زمزمه دائمی در گوش همسر به این که از دست خرح هات خسته شده ام؛


12- تهدید دائمی یکی از طرفین به طلاق.


حالا اختیار با شما است!