سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
همه چیز آرام است. پدر خانواده همان طور که جدول سودوکوی روزنامه
را حل می کند، نیم نگاهی به نقاشی مهشید کوچولو می اندازد. او خانواده
شان را نقاشی می کند اما پدر، مادر و خودش را در فاصله های زیادی از
یکدیگر می کشد. همه چیز آرام است تا این که صدای شیر آب از داخل دستشویی
شنیده می شود. جاوید در حالی که روزنامه را روی میز مبل پرت می کند، با
صدای بلند می گوید: «هزار بار گفتم وقتی مسواک می زنی، اون شیر لعنتی رو
ببند، چرا حرف گوش نمی کنی، می خوای با این کارات حرص منو در بیاری؟»
هنوز صحبت های جاوید تمام نشده است که مریم بی آن که شیر دستشویی را
ببندد، برای دفاع از خودش در صحنه نبرد حاضر می شود: «من حرص در میارم یا
تو؟ من همش رو اعصابم یا تو؟! صد دفه گفتم تو مهمونی به خصوص جلوی فامیل
من این قدر جلف بازی در نیار، این قدر جک بی مزه تعریف نکن، کم مونده دلقک
صدات کنن!» شنیدن واژه «دلقک» آن روی دیگر جاوید را از کوره آتشین خشم
بیرون می اندازد و کار به جاهای باریک می رسد. عاقبت پس از نیم ساعت
بگومگو جاوید و مریم به خاطر گریه های مهشید از چهار پای شیطان پایین می
آیند و دوباره سکوت حکم فرما می شود و صدای شیر آب فضای خانه را پر می
کند...
آن چه خواندید داستانی ساخته ذهن نویسنده است. اما به طور قطع برای شما
هم پیش آمده است که از برخی رفتارهای همسرتان که دائم آن ها را تکرار می
کند سخت عصبانی شوید. رفتارهایی که ممکن است به دعواها یا دلخوری های
طولانی مدت هم منجر شوند اما به این راحتی ها اصلاح نمی شوند. بعضی ها هر
جور شده، سعی می کنند رفتارهای اعصاب خردکن همسرشان را تغییر دهند و در
مقابل برخی دیگر نیز فقط خودخوری می کنند و از دست همسرشان حرص می خورند!
اما واقعا راه حل مناسب چیست؟
باید سعی کنیم رفتارهایی از همسرمان را که نمی پسندیم نادیده بگیریم یا
سعی کنیم به هر نحوی که شده، او را تغییر دهیم؟ آیا راه دیگری وجود ندارد
که بتوانیم با تنش کمتر با برخی رفتارهای ناخوشایند همسرمان روزگار را سر
کنیم؟ ماهنامه «سپیده دانایی»، در مطلبی به این موضوع پرداخته است که در
ادامه بخش هایی از آن را می خوانید.
پیش گویی نکنید
تصور کنید همسرتان در ارتباط با شما آدم فراموش کاری است، او به صورت
معمول تاریخ تولد شما، سالگرد ازدواج و یا مناسبت هایی از این قبیل را
فراموش می کند، در عین حال قرارهایی که با شما دارد نیز پشت گوش می
اندازد. به عنوان مثال اگر قرار است با هم خرید بروید، ساعتی را که با شما
قرار گذاشته فراموش می کند و با تأخیر از راه می رسد. در این مواقع اگر
کمی روی رفتار خود دقت کنید متوجه می شوید هر زمان که قراری با او دارید و
یا مناسبت خاصی در راه است شما الگوی خاصی را طی می کنید. از ساعت ها
پیش، در ذهن خود مشغول تکرار ماجرایی هستید که انتظارش را دارید، به
احتمال زیاد با خود فکر می کنید که او باز هم دیر خواهد آمد، قرار را
فراموش می کند، تولد من را به کل از یاد برده و ... این کار که به عنوان
«نشخوار ذهنی» نیز می توان از آن یاد کرد، یکی از کارهایی است که آرامش
شما را حسابی به هم می ریزد. در واقع از ساعت ها پیش از این که رویدادی
ناخوشایند برایتان رخ دهد، سطح تنش و اضطراب را در خودتان افزایش می دهید و
باعث می شوید تا تحریک پذیری تان افزایش یابد.
در این شرایط اگر همسرتان طبق انتظار شما به وعده خود عمل نکند و یا باز
هم قراری را فراموش کند، عصبانیت و دلخوری شدیدتری را تجربه خواهید کرد،
چرا که از نظر روانی پیش از این رویداد، دچار فرسایش روانی شده بودید. در
عین حال اگر همسرتان مطابق انتظار شما نیز عمل نکند و به عنوان مثال دقیقا
طبق قرار عمل کند، شما لذت کمتری از این رویداد خوشایند را تجربه می کنید
و به احتمال زیاد برخورد شما نمی تواند مشوق همسرتان برای تکرار این
رفتار باشد اما چاره چیست؟
این بار که با همسرتان قراری دارید، سعی کنید تا آن جا که می توانید برای
خود مشغولیت های گوناگونی تدارک ببینید، به شکلی که فرصت چندانی برای فکر
کردن و پیش گویی رفتار همسرتان در چند ساعت آینده نداشته باشید. این راه
ساده هرچند نمی تواند باعث تغییر رفتار همسرتان شود اما مطمئن باشید می
تواند به آرامش شما کمک قابل توجهی کند.
به دنیای همسرتان نزدیک شوید
گاهی اوقات برخی رفتارهای ساده همسرمان تنها برای ما تبدیل به رفتارهایی
آزاردهنده می شود، آن قدر که اگر آن رفتار را برای دوستی تعریف کنیم و نظر
او را بخواهیم، به احتمال زیاد به ما خواهد گفت که بی دلیل حساسیت نشان می
دهیم و این موضوع آن قدرها هم اهمیت ندارد؛ به عنوان مثال ممکن است همسر
ما در خمیردندان را بعد از استفاده نبندد و همین مسئله مارا به شدت آشفته
سازد و یا از ظرف ماست با قاشق خودش ماست بردارد و یا دائم آدامس خود را
بترکاند. واقعیت این است که این رفتارهای کوچک چندان اهمیتی ندارند اما
امان از وقتی که یکی از همسران روی یکی از آن ها حساس شود. آن وقت با هر
بار تکرار، آرامش خانه است که به کل از دست می رود، اما چطور می توانیم از
حساسیت خود در رابطه با چنین رفتارهای کوچکی کم کنیم و تنها به اندازه
اهمیت واقعی آن ها واکنش نشان دهیم؟یکی از ساده ترین راه ها برای کم کردن
حساسیت تجربه همان رفتار ناخوشایند توسط خود ما است شاید با خود فکر کنید
که امکان ندارد من کاری را که دور از نزاکت می دانم انجام دهم. هرچند هیچ
کسی نمی تواند شما را مجبور به انجام کاری که دوست ندارید بکند اما توجه
داشته باشید که گاهی اوقات تنها بعد از انجام همان کار است که می توانیم
متوجه شویم چرا همسرمان آن کار را تکرار می کند و همین نزدیک شدن به دنیای
همسر می تواند باعث کم شدن حساسیت در ما شود؛ به عنوان مثال تازه بعد از
ترکاندن آدامس، متوجه می شویم که وقتی کسی آدامس را می ترکاند صدایی متفاوت
با دیگران را می شنود، صدایی که او تجربه می کند شدت کمتری از صدایی که
دیگران می شنوند، دارد و در نتیجه کمتر آزاردهنده است. همین دیدن مسئله از
زاویه ای دیگر می تواند به ما کمک کند تا واکنش کمتری نشان دهیم و حداقل
با هر بار تکرار آن رفتار توسط همسرمان کمتر اذیت شویم.
گاهی دلیل تراشی هم بد نیست
شاید همسر شما از جمله افرادی باشد که عادت به خرید لباس های مختلفی دارند
و البته بعد از چند بار پوشیدن هر لباس خیلی زود به این نتیجه می رسد که
لباس هایش کهنه شده و دوباره باید به خرید برود. در این صورت حتی اگر
وضعیت مالی شما نیز خوب باشد باز هم احساس خوشایندی را تجربه نمی کنید،
چرا که احساس می کنید همسرتان تنها به زیبایی خودش فکر می کند یا تصور
کنید همسرتان روی نظافت خودرو بسیار حساس است و به عنوان مثال هر هفته آن
را کارواش می برد. در این شرایط احتمال دارد شما حس کنید همسرتان بیش از
این که به شما توجه کند برای خودرواش وقت صرف می کند.
اما چه کار می توان کرد؟
شاید به نظر بسیار دشوار و یا حتی غیرممکن باشد اما آیا تا به حال تلاش
کرده اید که دلیل جدیدی برای رفتاری از همسرتان که برایتان خوشایند نیست،
پیدا کنید. به عنوان مثال اگر همسرتان دائم به فکر خرید لباس است آیا تا
به حال فکر کرده اید که همسرتان دوست دارد در دید شما زیبا و برازنده جلوه
کند یا آیا تا به حال فکر کرده اید که همسرتان دوست دارد شما در خودرویی
تمیز بنشینید و در زمان استفاده از آن احساس راحتی کنید؟
شاید فکر کردن به این شکل چندان ساده نباشد اما دیدن مسائل از زاویه ای
جدید یا به قول مشاوران «قاب بندی جدید» به شما کمک می کند تا حساسیت خود
را روی برخی موضوعات کم کنید و البته تنش کمتری را در روابط بین خود و
همسرتان تجربه کنید.
چاشنی طنز را با دلخوری ترکیب کنید
تصور کنید هر بار که در خودرو می نشینید تا جایی بروید همسرتان از رانندگی
شما ایراد می گیرد و یا امکان ندارد که شما آشپزی کنید و ایرادی از
دستپخت شما توسط همسرتان گرفته نشود، تجربه این موارد بسیار ناراحت کننده
است اما چطور می توان از کنار چنین رفتاری و یا رفتارهای مشابه دیگر که
البته حسابی ناراحت کننده هستند با کمترین میزان تنش رد شد و به قول معروف
تلخی ماجرا را کم کرد؟
گاهی اوقات شوخی کردن با موضوعی جدی بهترین راه برای کم کردن تلخی آن است.
این که همسرتان درست مانند سرآشپزی ماهر ایرادها را متوجه می شود، این که
او حتی از یانگوم هم حس چشایی قوی تری دارد و یا این که همسر شما از هر
افسری در دادن گواهینامه سخت گیرتر است می تواند به خوبی ذهن شما را از
رفتار ناخوشایند همسرتان منحرف سازد و تلخی آن را کاهش دهد. اما نکته مهم
در استفاده از این روش این جاست که گاهی اوقات ما به تصور شوخی کردن از
عباراتی استفاده می کنیم یا لحن ما به شکلی است که همسرمان احساس می کند
داریم به او طعنه می زنیم یا می خواهیم او را مسخره کنیم.
توجه داشته باشید که در این که همسر ما از رفتار ما چه برداشتی داشته
باشد، مهم ترین مسئله لحن و رفتار غیرکلامی ماست. اگر فکر می کنید روابط
شما با همسرتان تا به امروز به شکلی بوده که شوخی کردن با موضوعاتی از این
قبیل می تواند به سوءتفاهم وی منجر شود و یا این که شما نمی توانید لحن
مناسبی در زمان بیان شوخی خود داشته باشید، شاید بهتر باشد از خیر این روش
بگذرید.
مشاور
چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 05:19
برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال
حاضر، در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل
میگیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیدهایم متفاوت است. تقریباً
یک سوم زنان جامعه کار میکنند و از این بین خیلی از آنها درآمدی بالاتر
از شوهرانشان دارند. وقتی تعداد زنان و دخترانی که وارد دانشگاه میشوند،
بیشتر از تعداد مردان و پسران باشد، وقتی این روزها خانمها کارهایی که
سابقاً منحصر به آقایان بود را هم در دست گرفتهاند، و دیگر نقش زن در
جامعه و خانواده به معنای خانهداری و بچهداری نیست، شغلها و درآمد بهتری
هم در اختیارشان قرار گرفته است.
برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال حاضر، در هر زوجی
که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل میگیرد که با
آنچه ما از کودکی دیده و شنیدهایم متفاوت است. گاهیاوقات زوجها وقتی
میبینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بودهاند، حتی وقتی این نقشها
دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب میکنند؛ زنی که ۱۳ ساعت را در
محلکار میگذراند، واقعاً نمیتواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا
درست کند یا لباسها را بشوید. و بااینحال،
توزیع دوباره نقشها و مسئولیتها در خانواده به سادگی این جمله نیست
که، « تو زباله رو را بذار دم در، من زمینو تی میکشم. » این مسئله
معمولاً به اعتقادات ریشهای افراد در مورد اینکه که هستند برمی گردد و به
اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی میتوانند نشان دهند که افرادی بالغند.
واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی
برای خودشان!
افرادی که درمورد روابط تحقیق و مطالعه میکنند هم درمورد این موضوع بررسی
کردهاند. آنها متوجه شدهاند که با اینکه مردهایی که خانمهای شاغل
دارند، بیشتر از قبل مسئولیتهای خانه را بر عهده میگیرند، اما هنوز پنج
ساعت در روز عقبتر هستند. در خانوادههایی که بچه دارند، این شکاف
عمیقتر است، به این صورت که خانمها معمولاً ۱۷ ساعت در هفته بیشتر از
همسرانشان به مراقبت از بچهها و کارهای خانه میپردازند.
فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه میشود است که مرد تلاش
بیشتری به کار میگیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شدهاند که وقتی
درآمد زن به طور قابلملاحظهای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و
کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان میدهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد
از طرف زن سنگینتر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقشهای
سنتیشان خواهند بود.
احتمالاً خانمها نیاز دارند که تصور کنند میتوانند به مردشان برای
مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت
خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات
بیشتر دارد.
دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:
1 - یادتان باشد شما پیشگام هستید افراد
کمی در خانوادههایی بزرگ شدهاند که در آن درآمد مادر بیشتر از پدر بوده
است. به همین علت، بیشتر افرادی که اکنون در نیروی کار هستند در
خانوادههایی پرورش یافتهاند که نه تنها بیشتر هزینههای خانواده را پدر
تقبل میکردهاست بلکه بیشتر تصمیمگیریهای مهم نیز با او بوده است.
درست است که توانایی یک مرد برای دستتنها حمایت کردن از خانوادهاش مایه
افتخار نسل قبلی بوده است اما این هم درست است که افتخاری که با پول
درآوردن به دست میآمد موجب این تصور میشد که حرف شوهر در خانه باید ارزش
بالاتری داشته باشد. به همین علت بود که معمولاً پدر خانواده حرف اول را
میزد و نقش بقیه افراد همیشه پشت سر او قرار داشت. البته کسانی هم بودند
که با این درجهبندی و نقشها موافق نبودند.
اما امروز اینطور نیست. حتی سرسختترین سنتگراها هم میدانند که چنین
تصورات و ایدههای خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زنهای شاغل هم درست به
اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود. 2 - به خاطر داشته باشید که مسئله حجم کار است نه کارکنان! بهترین
روش برخورد برای زوجها در چنین موقعیتی این است که بدانند در کنار هم
هستند. مشکل کنترل حجم دو کار، دو بچه و انبوهی از لباسهای نشسته است. مشکل
این نیست که چه کسی چقدر پول به خانه میآورد.
باید کنار هم ببینید هر هفته چه کارهایی باید انجام شود تا همه اعضای
خانواده شاد و ایمن زندگی کنند و امور خانه هم با نظم و ترتیب جلو رود. به
جای اینکه به این فکر کنید که هر کدام از شما چه کارهایی باید انجام دهد،
روی این تمرکز کنید که چطور در کنار هم همه کارها را به انجام برسانید،
طوری که برای هر دو شما عادلانه باشد. 3 - پول را از حرفهای روزمره خارج کنید مهم
نیست که یکی از شما ۲۲ میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری ۲۲۰ میلیون.
مهم این است که هر دو شما کار میکنید و هر دو شما ساعتهای روز و
هفتهتان را به خانواده اختصاص میدهید.
4 - حرف بزنید! این
مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمیشوند. همچنین نمیتوانید تصور کنید که
تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیمگیری به خودی خود حل میشود. این
مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و
توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی
درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است.
این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش میآیند. ممکن
است فکر کنید که فقط درمورد اینکه چه کسی در خانه پیش فرزندتان که
آبلهمرغان گرفته بماند، حرف میزنید. اما وقتی بحث داغ میشود، صحبت به
اینجا میرسد که کدامیک از شما والدین بهتری است، چه کسی بیشتر توجه
میکند، شغل چه کسی کماهمیتتر است، یا کی درآمد بالاتری دارد. یک نفس
عمیق بکشید و سعی کنید این احساسات پیچیده را درست تجربه کنید. والدین
باید با هم دوست باشند و درکنار هم آرامش و راحتی را برای خانواده تامین
کنند.
5 - درمورد تصمیمگیریهای مالی صحبت کنید
در
نسلهای قبلی، پول درآوردن بود که تعیین میکرد چه کسی تصمیمگیریهای
مالی را انجام میدهد. شما بعنوان زوجهای پیشگام باید درمورد این
تصمیمگیریها با هم بحث کنید -- که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ
تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در
خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ میشد و نتایج هرکدام چه بوده است.
وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟
به چه حسابهای بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینهها و پولها
دسترسی دارید؟ قبضها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید
به تنهایی و کدامها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد،
بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمیزنید. وارد مسائل عمیقتری
شدهاید.
6 - برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید اینکه
مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحتکننده است.
باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و
عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحثها مالی،
تصمیمگیریها و کارهای خانه مشاجره میکنید، به این نتیجه نرسید که مشکل
همسر شماست. ممکن است به یک مشاور
متخصص و بیطرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام
از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب میتواند به شما کمک کند کنار هم
باشید.
مشاور
چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 03:01
از
زمانی که لباس سفید عروس یا کت و شلوار اتوکشیده دامادی را پوشیدید، فقط
یک چیز در ذهن داشتید. یک زندگی آرام و خوب با همسری که در رویاهای خود
هزاران بار تصویرش را کشیده بودید. میخواستید در دوران میانسالی و پیری
همزبان و مونسی داشته باشید. فردی را میخواستید تا در لحظههای تلخ و
شیرین زندگی همچون کوهی پشت شما باشد. پس درست از لحظهی تصمیمگیری برای
گفتن بله، دلتان میخواست همسرتان از شما حمایت و پشتیبانی کند. خطاهای
شما را ببخشد و در پیچ و خم زندگی مشترک دستتان را بگیرد و نگذارد که
زمین بخورید.
بدینترتیب شما با نیاز به حمایت و احترام از طرف همسرتان زندگی زیر یک
سقف را شروع نمودید. اما حال بیایید کمی با هم صادق باشیم. شما چه انتظاری
از همسر یا یگانه حامی خود دارید؟ آیا میخواهید او جلوی همه حتی پدر و
مادرش به خاطر دفاع از شما بایستد یا خیر؟
در دو راهی انتخاب
برای رسیدن به پاسخ این سۆالات مینشینیم پای صحبتهای نوشین؛ مهندس بیست و
شش سالهای که به دلیل علاقه به پیمان؛ همکلاسی دوران دانشجوییاش بار
سفر بسته و راهی پایتخت شده است. البته بخت یارم است و نوشین برای دیدن
خانوادهاش آمده است مشهد. او که دو سالی است آشیانه عشقش را در تهران روی
ابرهای پر از دود بنا کرده است، در مورد حمایت از همسر در مقابل
خانوادهاش چنین میگوید: «خوشبختانه تا به حال در شرایطی جدی و خاصی
قرار نگرفتهام تا بخواهم از همسرم در برابر خانوادهام دفاع کنم. دوری از
شهر و خانوادهام شاید یکی از دلایل این مسئله باشد. به قول معروف دوری و
دوستی! اما برعکسش زیاد پیش آمده است که میتوانید از همسرم بپرسید.» با
خنده میگویم: «خب، اما اگر مجبور میشدید طرف یکی از آنها را بگیرید، از
همسرتان حمایت میکردید یا خانوادهتان؟» نوشین ابروهایش را بالا
میاندازد و میگوید: «سۆال سختی است. گمان کنم کاملاً بستگی به موضوع
اختلاف دارد. باید ببینم حق با کیست. اما...» مکثی میکند و ادامه میدهد:
«اما در مجموع فکر میکنم در چنین مواقعی از خانوادهام حمایت کنم.» از
اینکه صادقانه جوابم را داده است، تشکر میکنم. سرش را تکان میدهد و
بلافاصله میگوید: «البته من همیشه در برابر دیگران از پیمان تعریف و حمایت
میکنم. این کار به او اعتماد به نفس و حس خوبی میدهد و تأثیر این حمایت
در نبود او، بیشتر در جمع خانواده و ذهن اطرافیانم باقی میماند.»
در این میان زمان را از دست نمیدهم و از آقا پیمان که تازه از دیدار
دوستان مشهدی دوران دانشجوییاش برگشته است، در این مورد میپرسم.
همانطور که نوشین گفته، او زیاد در بین دو راهی قرار گرفته است. پیمان به
شرح یکی از این شرایط میپردازد: «گاهی باید در مهمانیهای خانوادگی که
با اصرار خانوادهام نیز همراه است، شرکت نماییم. در این مواقع اگر نوشین
با من هماهنگ نباشد، در یک دوراهی رفتن و نرفتن قرار میگیرم و در اکثر
موارد طبق خواسته همسرم عمل میکنم. با این حال تا امروز مورد سرزنش
خانوادهام قرار نگرفتهام و رابطه خانوادگیمان خدشهدار نشده است. اما
به یاد دارم یکی از اقوامم از خارج از کشور آمده بود و من برای همراهی با
او یک برنامه تفریحی راه انداختم، ولی همسرم از آمدن با ما سر باز زد و
پافشاریهایم فایدهای نداشت. در این خصوص چون او دلیل منطقی برای نیامدن و
بعد غضب بر من نداشت، حق را به خود و خانوادهام دادم و از نوشین گله
نمودم.» در آخر از پیمان هم میخواهم راحت نظرش را بگوید، «همسر یا
خانواده؟» جواب میدهد: «در بیشتر موارد طرف شخص خاصی را نمیگیرم و سعی
در میانجیگری دارم.»
پشتیبانی که نه سیخ بسوزد و نه کباب!
بعد از خداحافظی با آنها، میروم سراغ خانواده سمیرا و محسن. خانوادهای
که دختر سه سالهای نیز دارند و نزدیک به پنج سال از روز عروسیشان
میگذرد. سمیرا دفتر خاطراتش را ورق میزند و میگوید: «اوایل ازدواجمان،
به خصوص در دوران عقد، بین عقاید و خواستههای همسرم و خانوادهام تعارض
زیاد پیش میآمد. در این میان ناچار میشدم طرف یکی از آنها را بگیرم.
معمولاً از محسن دفاع مینمودم و در غیابش با خانوادهام صحبت میکردم.
بطور مثال همسرم اعتقاد داشت نیازی به داشتن یک جهیزیه آنچنانی در شروع
زندگی مشترک نیست، اما خانوادهام میخواستند همهچیز عالی باشد. در این
زمان بود که مجبور شدم مقابل خواسته خانوادهام بایستم. اگرچه
با گذشت زمان و شناخت بیشتر خانوادهام از همسرم، این جور مسائل هم کمتر
پیش میآمد، با این حال گاهی سر موضوعاتی مانند تند رانندگی کردن،
ولخرجیهای گاه و بیگاهش یا تربیت فرزند، خانوادهام چیزهایی میگفتند،
ولی من همواره طرف همسرم را میگرفتم، حتی اگر او مقصر بود. البته
خانوادهام در حضور محسن چیزی نمیگفتند. من هم هر جوری بود سعی میکردم
تعادل را برقرار کنم که نه سیخ بسوزد و نه کباب. اما راستش در این میان
گاهی خودم بدجوری کباب میشدم!» رو به سمیرا میگویم: «پس حالا که محسن
آقا اولویت اولت بوده و هست، به نظرت دیگر چطوری همسران جوان میتوانند از
همسرشان پشتیبانی کنند، آن هم در جمع خانواده؟» سمیرا پاسخ میدهد: «چه
در حضور و چه در نبود همسر باید حمایت خودمان را از او نشان دهیم.هر
چقدر به همسرمان احترام بگذاریم و برایش ارزش قائل بشویم، به همان اندازه
میزان ارزش و احترام او پیش خانواده و دیگران افزایش پیدا میکند.
چنانچه جر و بحثی بین من و محسن اتفاق بیفتد، اجازه نمیدهیم آن اختلاف
از حریم دو نفرهمان بیرون برود. به نظر من این یکی از راههای حمایت از
همسر و جلب اعتماد او است. در واقع با این عمل، علاوه بر پشتیبانی مستقیم و
همه جانبه از یکدیگر، حریم خصوصی و رازهای ما نیز حفظ میگردد.» وقتی
گفتوگویم با سمیرا تمام میشود، آقا محسن که با دقت خاصی به حرفهای
همسرش گوش میداد، میگوید: «میدانید شاید گفتن این جمله زیاد جالب
نباشد، اما کاربرد خوبی دارد: همیشه بهترین دفاع حمله است! لذا حمایت
مداوم، تعریف در حضور و غیاب همسر و در نهایت اینکه خانواده بدانند من از
زندگی و همسرم کاملاً راضی هستم امری است کاملاً ضروری.» نگاه کارشناسان
آقای مصطفی رشید، کارشناس مذهبی در این خصوص میفرمایند: «حمایت زن و
شوهر از یکدیگر در جمع خانوادگی موجب عدم دخالت دیگران در حریم زندگی خصوص
آنها میگردد. باید خوب توجه داشت زوجین زمان قرارگیری در جمع خانواده
همسرشان بیش از هر موقع دیگری نیازمند پشتیبانی هستند و کمتوجهی به همسر
در جمع خانواده ممکن است مقدمه پیدایش کدورت و ناراحتی گردد و فراموش نشود
خانمها نیازمند حمایت بیشتری در این شرایط هستند.
همسران بایستی با تدبیر، حمایت خود را نسبت به همسرشان ابراز نمایند تا هم
دل همسر خود را بدست آورند و از طرف دیگر اجازه ندهند پدر و مادرشان
آزردهخاطر گردند. پس با مدیریت صحیح روابط خود باید محبت و حمایت را نسبت
به همسرشان نشان دهند.»
در پایان از خانم ندا رهنمانژاد؛ کارشناس ارشد روانشناسی، در مورد
زمانهای بحرانی میپرسم. مواقعی که همسران در بین دو راهی خانواده و
همسفر راه عشق خود میمانند. ایشان پاسخ میدهند: «گرچه احترام به خانواده
طرفین وظیفه هر زن و مردی است، اما گاهی تأیید رفتارهای غلط خانوادهها و
دخالتهای بیجای آنها باعث دلخوری و آزار زن یا شوهر میشود. اگر همسری
بخواهد همیشه حق را به خانوادهاش بدهد و به خاطر خانواده خود همسرش را
طرد کند یا زیر سۆال ببرد در واقع رابطه زناشویی خود را مورد تهدید قرار
داده و کمکم محبت همسر آزار دیدهاش را از دست خواهد داد و باعث میشود
همسرش احساس شکست و درماندگی کند و علاقهاش نسبت به او کمتر شود و از او
فاصله بگیرد. زن و شوهر باید به همسر خود و خانوادهشان بقبولانند هرکدام
جایگاه خاص خودشان را دارند. چه زن و چه مرد بالغ
باید بتوانند بین همسر و خانوادهشان تعادل ایجاد کنند، تعصب را کنار
بگذارند و با درک بیشتر و منطق غنیتر رابطه حسنه بین آنها ایجاد کنند.
طرفداری بیجا از هر کس که باشد وضعیت او را ضعیف میکند و باعث میشود
دیگران به او بیاعتماد شوند. در صورت بروز مشکل از سوی خانواده زن یا مرد
عضو همان خانواده (زن یا شوهر) مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به
خوبی خانواده خود را میشناسند و بهتر میتوانند چارهجویی کنند. اگر زن و
مردی نمیتوانند بین خانواده و همسرشان تعادل برقرار کنند و با انصاف و
عدالت موضوع را حل کنند در واقع هنوز به بلوغ فکری و عاطفی نرسیدهاند.»
البته خانم رهنمانژاد به شیوههای برتر حمایت از همسر نیز اشاره فرمودند:
«همسران جوان در حضور خانوادههایشان باید سعی کنند با احترام بیشتری با
یکدیگر رفتار نمایند و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و.... حفظ
کنند. همسرشان را با پیشوند آقا یا خانم صدا بزنند. در برابر جمع
(خانواده) به انتقاد و سرزنش از همسرشان نپردازند. در حضور خانواده به
همسرخود بیشتر توجه کنند و او را در گفتگوها شرکت دهند. همیشه سعی نمایند
نکات مثبت همسرشان را در حضور خانواده بیان کنند. تشویق، تعریف، تأیید و
بیان نکات مثبت به طور آشکار یا در جمع خانواده باشد. نکات مثبت همسرشان
را بزرگ و نکات منفی او را کوچک بشمارند. این کار اعتماد به نفس همسرشان
را بالا میبرد و به او احساس ارزشمند بودن را میدهد. در حضور خانواده به
انتقاد از همسرشان نپردازند و با تندی، بد زبانی، لحنی نامناسب و
طعنهآمیز با همسرشان صحبت نکنند و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی
صورت گیرد. محبت کردن زن و شوهر به یکدیگر صمیمیت را صد چندان میکند. در
واقع همدلی و مشورت درباره مسائل نشان دهنده علاقه آنها به یکدیگر است.»
مشاور
چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:17
حساسیت ها و خط قرمزهای همسرتان را بشناسید و تلاش کنید تا حد ممکن به
سمت این حساسیت ها نروید. حساسیت نسبت به مسائل مالی، حساسیت نسبت به مادر
خود و... .
همسرم در حضور جمع داد و بیداد راه می اندازد و سرم فریاد می کشد چه رفتاری باید داشته باشم که این کارش را تکرار نکند؟
محمد حسن اشرف – روانشناس :
با عرض سلام حضور شما مخاطب محترم. از این که چنین اتفاقی در زندگی شما رخ
می دهد متاسفم و به شما حق می دهم ناراحت شوید یا در رنج باشید. رفتار
همسر شما به هر نیتی که باشد، اشتباه است. حتی اگر شما رفتار اشتباهی هم
مرتکب شوید باز هم چنین برخوردی درست نیست. پس فرقی نمی کند که علت وقوع
این رفتار در او، به دلیل کدام رفتار و گفتار شماست. به هر حال این که پیش
از داد زدن همسرتان شما چه رفتار یا گفتاری دارید، راه حل های متفاوتی را
برای رفع این مشکل مطرح می سازد. با توجه به دو حالت ممکن:
1 - بروز اشتباه اولیه از جانب شما و واکنش همسرتان
2 - بی تقصیر بودن شما و بی دلیل بودن دادهای همسرتان دو دسته راهکار برای شما ارائه می شود:
حالت اول : بروز اشتباه از جانب شما و عکس العمل همسرتان
- سعی کنید همسرتان را تحریک نکنید
حساسیت ها و خط قرمزهای همسرتان را بشناسید و تلاش کنید تا حد ممکن به سمت
این حساسیت ها نروید. حساسیت نسبت به مسائل مالی، حساسیت نسبت به مادر
خود و...
- تلاش کنید دنیا را از چشم همسرتان ببینید
او در جمع های خانوادگی تحت چه فشارهایی قرار می گیرد؟ آیا از نظر مالی،
تحصیلی یا وضع ظاهری، خود را همسطح دیگران می داند؟ آیا از شخص خاصی کدورت و
کینه به دل ندارد؟ در صورتی که بتوانید به این گونه سوالات درباره
همسرتان پاسخ دهید می توانید ضمن درک وی، رفتارهایش را پیش بینی و کم کم
مدیریت کنید.
- پیش از ورود به مهمانی با هم هماهنگ شوید
در بسیاری از مواقع زوجین در حال ورود به یک مهمانی هستند در صورتی که یکی
گمان می کند وارد قفس شیرها می شود و دیگری گمان می کند وارد باغ و بستان
شده است. در صورتی که همسرتان در جمع های خاصی آسیب پذیر است، بیشتر
مراعات وی را بکنید. در شوخی ها و شادمانی ها گوشه چشمی هم به وی داشته
باشید.
- بررسی کنید آیا نظم خاصی در موقعیت هایی که همسرتان داد زده است وجود دارد؟
آیا شما عادت گفتاری یا رفتاری خاصی ندارید که در این موقعیت ها تکرار
شده است؟ در صورت وجود چنین نظمی، از این موقعیت ها دوری یا رفتار خود در
موقعیت ها را بازبینی کنید.
حالت دوم: بی تقصیر بودن شما و بی دلیل بودن دادهای همسرتان
از آن جا که داد زدن، گونه ای از پرخاشگری کلامی است و در بیشتر انواع
پرخاشگری، فرد پرخاشگر احساس تهدید کرده است، سعی کنید به همسرتان امنیت
بدهید تا با شما صحبت کند و احساس تهدید و ناامنی خود را به شما منتقل کند.
ممکن است وی در ابتدا مقاومت کند یا چیزی بروز ندهد اما به مرور موفق
خواهید شد.
- توجه به همسرتان را در جمع ها کم نکنید
به او نگاه محبت آمیز داشته باشید حتی می توانید با گرفتن دست هایش در
دست هایتان آرامش را به او برگردانید و گاهی پیشنهاد نوشیدن چای، شربت
و... نیز می تواند همسرتان را نرم تر و انعطاف پذیرتر کند.
- گفت وگوی منظم و روزانه داشته باشید
همسرتان را تشویق کنید تا بیشتر با هم حرف بزنید.
امیدوارم با شناخت دلیل پرخاشگری و دادزدن های همسرتان و به کار بستن این توصیه ها بتوانید رفتار او را مدیریت کنید.
مشاور
چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 00:22
۱ -
یک شوهر خوب هیچوقت بدون اجازه همسرش از کسی پول نمیگیره و واسه خودش
خرج نمیکنه. شوهر خوب هیچوقت با فک و فامیل همسرش بد رفتار نمیکنه.
شوهر خوب دوستشون داره که در و دیوار خونه از عکسهای فامیل همسرش پر
میشن. 2 - درددل کردن برای مادر و
خواهر و… علیه همسر حکم مرگ موش برای شما رو داره. میتونید امتحان کنید
اگه تصمیمتون رو برای خودکشی گرفتید.یک شوهر خوب هیچوقت به همسرش نمیگه:
بسه دیگه چقدر حرف میزنی. اون میشینه و با دقت به اتفاقهایی که تو
آرایشگاه، محل کار و تو تلفنها برای همسرش رخ دادن گوش میده. 3 -
فکر کردید خیلی عقلتون کار میکنه که برای هر مشکلی مثل پروفسور دنبال
ارائه راهحل میگردید؟ یک شوهر خوب به جای این کارها با دقت به غرغرهای
همسرش گوش میده و بعدم به جای راهحل فقط میگه: «ولی من خیلی بهت علاقه
دارم.» 4 - تلفن، تلفن، تلفن، خانمها عاشق تلفن زدن شوهرشان هستن، یک شوهر خوب حتما بین روز با همسرش تماس میگیره و حالش رو میپرسه. ۵ -
یک شوهر خوب هیچوقت مثل بچهها لج نمیکنه و نمیگه من همینم که هستم.
یادتون باشه همسرتون نمیخواد جای مادرتون باشه و یه بچه لوس و لجباز رو
تحمل کنه. 6 - اگر میخوای دست به
یک خودکشی تو رابطه با همسرت بزنی، دیر برو خونه و قبلش هم دیر رفتنت رو
خبر نده. زنها هیچوقت کسیرو که نگران شدنشون براش اهمیت نداره
نمیبخشن. 7 - وقتی از دست همسرت عصبانی هستی، زل نزن به دیوار که بیاد سراغت و بپرسه چه مرگته؟ کشف دلیل عصبانیت، خانمها رو عصبی میکنه. 8 – چرا
داد میزنی؟! مگه عقلت کار نمیکنه؟! وقتی با یه خانم حرف میزنی،
میتونی مزخرف بگی اما اگه آروم بگی حتما قبول میکنه. اشتباه کردی؟ اشکال
نداره، عذرخواهی یادت نره. 9 - تو یک حق رای داری، مثل همسرت اما در نهایت به نفع همسرت کنار بکش. خانمها فراموش نمیکنن که چه شوهر خوبی دارن! 10 -
یک شوهر خوب هیچوقت نمیگه: من. حتی اگه تنهایی رفته رستوران میگه: ما
امروز رفتیم رستوران. یعنی تو هم همراهم بودی، گرچه نبودی. این کارخیلی
لوسه ولی جواب میده. 11 - زرنگ
باشید، به جای اینکه به ویترین نگاه کنید، چشمهای همسرتون رو تعقیب کنید و
قبل از اینکه بگه از چی خوشش اومده اونو براش بخرید. زنها عاشق این
هستند که حرف نزده کسی خواستههاشون رو بفهمه. 12 - وقتی شام تموم شد، یه شوهر خوب بشقاب و ظرفها رو روی میز باقی نمیذاره بره پای تلویزیون با پیژامه فوتبال تماشا کنه. 13 -
همین طور بیبهانه به هر جمعی که رسیدید، گویا و رسا فریاد بزنید: «همسر
من بهترین همسر دنیاست.» دروغ هم اگه باشه این جمله برای همسرتان
قشنگترین دروغ دنیاست!
مشاور
سهشنبه 14 دی 1395 ساعت 22:21