مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

چرا مردان از موفقیت همسرانشان ناراحت می شوند؟







دانشمندان به تازگی دریافته اند که آقایان واقعا به لحاظ احساسی و عصبی هنگامی که همسر و یا همکاران خانم آنها در محیط های رقابتی مانند خانه و یا محل کار دچار موفقیت می شوند دچار حسادت شدیدی می گردند.

گفتنی است، مردان در این مواقع دچار کاهش اعتماد به نفس ناگهانی می شوند و این موضوع حتی می تواند باعث شکست کاری و بروز افسردگی در آنها شود.
بررسی ها نشان می دهند، خانم ها بر عکس دچار هیچ نوع تغییر اعتماد به نفس هنگامی که همکاران مرد و یا همسر آنها دچار موفقیت یا شکست کاری می شود، نمی گردند.

دانشمندان این تحقیق را با مطالعه بر روی زوج های موفق در زمینه هایی مانند، هنر، ورزش، تجارت و پزشکی انجام داده اند.

دانشمندان این تحقیق را بر روی 895 زوج انجام داده اند و از آنها خواستند تا احساسات خود را در برگه های نظر سنجی نسبت به سوالات مختلف در مورد موفقیت و شکست همسران خود لحاظ کنند و در این آزمایش آقایان معمولا نظرات حسادت آمیزتری داشتند.

زمانی که درآمد زن بیشتر از شوهرش باشد


تقریباً یک سوم زنان جامعه کار می‌کنند و از این بین خیلی‌ از آنها درآمدی بالاتر از شوهرانشان دارند. وقتی تعداد زنان و دخترانی که وارد دانشگاه می‌شوند، بیشتر از تعداد مردان و پسران باشد، وقتی این روزها خانم‌ها کارهایی که سابقاً منحصر به آقایان بود را هم در دست گرفته‌اند، و دیگر نقش زن در جامعه و خانواده به معنای خانه‌داری و بچه‌داری نیست، شغل‌ها و درآمد بهتری هم در اختیارشان قرار گرفته است.


برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال حاضر، در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل می‌گیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیده‌ایم متفاوت است. گاهی‌اوقات زوج‌ها وقتی می‌بینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بوده‌اند، حتی وقتی این نقش‌ها دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب می‌کنند؛ زنی که ۱۳ ساعت را در محل‌کار می‌گذراند، واقعاً نمی‌تواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا درست کند یا لباس‌ها را بشوید.


و بااینحال، توزیع دوباره نقش‌ها و مسئولیت‌ها در خانواده‌ به سادگی‌ این جمله نیست که، «تو زباله رو را بذار دم در، من زمینو تی می‌کشم.» این مسئله معمولاً به اعتقادات ریشه‌ای افراد درمورد اینکه که هستند برمی گردد و به اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی میتوانند نشان دهند که افرادی بالغند. واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی برای خودشان!


افرادیکه درمورد روابط تحقیق و مطالعه می‌کنند هم درمورد این موضوع بررسی کرده‌اند. آنها متوجه شده‌اند که بااینکه مردهایی که خانم‌های شاغل دارند، بیشتر از قبل مسئولیت‌های خانه را بر عهده می‌گیرند، اما هنوز پنج ساعت در روز عقب‌تر هستند. در خانواده‌هایی که بچه دارند، این شکاف عمیق‌تر است، به این صورت که خانم‌ها معمولاً ۱۷ ساعت در هفته بیشتر از همسرانشان به مراقبت از بچه‌ها و کارهای خانه می‌پردازند.


فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه می‌شود است که مرد تلاش بیشتری به کار می‌گیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شده‌اند که وقتی درآمد زن به طور قابل‌ملاحظه‌ای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان می‌دهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد از طرف زن سنگین‌تر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقش‌های سنتی‌شان خواهند بود. احتمالاً خانم‌ها نیاز دارند که تصور کنند می‌توانند به مردشان برای مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.


دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:


۱. یادتان باشد شما پیشگام هستید. افراد کمی در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در آن درآمد مادر بیشتر از پدر بوده است. به همین علت، بیشتر افرادی که اکنون در نیروی کار هستند در خانواده‌هایی پرورش یافته‌اند که نه تنها بیشتر هزینه‌های خانواده را پدر تقبل می‌کرده‌است بلکه بیشتر تصمیم‌گیری‌های مهم نیز با او بوده است. درست است که توانایی یک مرد برای دست‌تنها حمایت کردن از خانواده‌اش مایه افتخار نسل قبلی بوده است اما این هم درست است که افتخاری که با پول درآوردن به دست می‌آمد موجب این تصور می‌شد که حرف شوهر در خانه باید ارزش بالاتری داشته باشد. به همین علت بود که معمولاً پدر خانواده حرف اول را می‌زد و نقش بقیه افراد همیشه پشت سر او قرار داشت. البته کسانی هم بودند که با این درجه‌بندی و نقش‌ها موافق نبودند.
اما امروز اینطور نیست. حتی سرسخت‌ترین سنت‌گراها هم می‌دانند که چنین تصورات و ایده‌های خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زن‌های شاغل هم درست به اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود.


۲. به خاطر داشته باشید که مسئله حجم کار است نه کارکنان! بهترین روش برخورد برای زوج‌ها در چنین موقعیتی این است که بدانند در کنار هم هستند. مشکل کنترل حجم دو کار، دو بچه و انبوهی از لباسهای نشسته است. مشکل این نیست که چه کسی چقدر پول به خانه می‌آورد. باید کنار هم ببینید هر هفته چه کارهایی باید انجام شود تا همه اعضای خانواده شاد و ایمن زندگی کنند و امور خانه هم با نظم و ترتیب جلو رود. به جای اینکه به این فکر کنید که هر کدام از شما چه کارهایی باید انجام دهد، روی این تمرکز کنید که چطور در کنار هم همه کارها را به انجام برسانید، طوری که برای هر دو شما عادلانه باشد.
۳. پول را از حرف‌های روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما ۲۲ میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری ۲۲۰ میلیون. مهم این است که هر دو شما کار می‌کنید و هر دو شما ساعت‌های روز و هفته‌تان را به خانواده اختصاص می‌دهید.


۴. حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمی‌شوند. همچنین نمی‌توانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیم‌گیری به خودی خود حل می‌شود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش می‌آیند. ممکن است فکر کنید که فقط درمورد اینکه چه کسی در خانه پیش فرزندتان که آبله‌مرغان گرفته بماند، حرف می‌زنید. اما وقتی بحث داغ می‌شود، صحبت به اینجا می‌رسد که کدامیک از شما والدین بهتری است، چه کسی بیشتر توجه می‌کند، شغل چه کسی کم‌اهمیت‌تر است، یا کی درآمد بالاتری دارد. یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید این احساسات پیچیده را درست تجربه کنید. والدین باید با هم دوست باشند و درکنار هم آرامش و راحتی را برای خانواده تامین کنند.


۵. درمورد تصمیم‌گیری‌های مالی صحبت کنید. در نسل‌های قبلی، پول درآوردن بود که تعیین می‌کرد چه کسی تصمیم‌گیری‌های مالی را انجام می‌دهد. شما بعنوان زوج‌های پیشگام باید درمورد این تصمیم‌گیری‌ها با هم بحث کنید -- که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ می‌شد و نتایج هرکدام چه بوده است. وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حساب‌های بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینه‌ها و پول‌ها دسترسی دارید؟ قبض‌ها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدام‌ها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمی‌زنید. وارد مسائل عمیق‌تری شده‌اید.


۶. برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحت‌کننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحث‌ها مالی، تصمیم‌گیری‌ها و کارهای خانه مشاجره می‌کنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بی‌طرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب می‌تواند به شما کمک کند کنار هم باشید.

شوخی کردن به قیمت طلاق!




شوخی و مزاح کردن یکی از سالمترین و جذابترین تفریحات آدمی به خصوص تفریحات خانوادگی محسوب می شود که در عین زیبایی بسیار حساس و ظریف و شکننده می باشد و افراد با کمترین کم توجهی به راحتی می توانند اصول آن را زیر پا گذاشته و زیبایی بیش از حد آن را به زشتی غیرقابل توصیفی تبدیل نمایند.
معمولاً‌ وقتی دختر و پسری با یکدیگر عقد می کنند به دلیل عدم صمیمیت و رودر بایستی زیادی که با هم دارند، بسیار رسمی با یکدیگر برخورد نموده و یقیناً از شوخی با هم امتناع می ورزند. البته این جریان تنها تا یک ماه یا نهایتاً سه ماه ابتدای دوران عقد پابرجاست و پس از این زمان به دلیل صمیمیت و محبت زیادی که بین دختر و پسر حاصل می گردد، ارتباطشان با یکدیگر بیشتر شده و به قولی باب شوخی هم بینشان باز می گردد.
چنانچه قبلاً اشاره شد همانگونه که افراد می توانند از شوخی به عنوان عاملی برای نزدیکی و شادی اطرافیان استفاده نمایند،‌ می توانند از آن به عنوان وسیله ای برای آزار و اذیت عزیزانشان نیز استفاده نمایند. به بیان دیگر شوخی اگر در جای خود و در قالب اصولش استفاده شود زیبا و خنده دار است و باعث طراوت زندگی مشترک می گردد ولی اگر از این اصول خارج گردد، نه تنها خنده دار و زیبا نیست بلکه ویران کننده روابط زن و مرد نیز می باشد و حتی ممکن است دامنه اختلافات قدیمی را تا حدی گسترده کند که رابطه شما از بیخ و بن با مشکل مواجه شود.شوخی های ویران کننده- شوخی هایی که در جای خود استفاده نمی شوند. مثلاً شوخی با فردی که بسیار ناراحت است.- شوخی هایی که از طریق تمسخر، توهین، تحقیر و ... باعث ویرانی شخصیت فرد مقابل می گردند.- شوخی هایی که باعث کوچک شدن فرد در مقابل دیگران می گردد.- شوخی های همیشگی و غیرمتعارف- و ...


- افراد خشک: افرادی که به هیچ وجه از شوخی خوششان نمی آید. یعنی نه با کسی شوخی می کنند و نه دوست دارند که کسی با آنها شوخی کند. رفتار و کردار این افراد بسیار رسمی بوده و کارهایی چون شوخی را جلف و به دور از شخصیت محترمشان می دانند.


-افراد شوخ طبع:‌ افرادی هستند که از خندیدن و خنداندن بسیار لذت می برند. به همین دلیل از لطیفه ها و خاطرات خنده دار به منظور شاد کردن اوقات استفاده می نماید.


-افراد شوخ طبع افراطی: اینها جزء افرادی هستند که همه چیز را به شوخی می گیرند. برای آنها مسائل جدی هیچ معنایی ندارد. معمولاً به این گونه افراد «الکی سرخوش» می گویند و کنار آمدن و زندگی کردن با آنها بسیار سخت است.


-افراد شوخ طبع متعادل: آنها کسانی اند که در عین شوخ ‌طبعی با مسوولیت و جدی‌ اند و به دیگران و بخصوص همسرشان احترام می ‌گذارند و بسیار مراقبند که مبادا با شوخی هایشان کسی را ناراحت کنند. این افراد شوخ‌ طبعی را وسیله ای برای شاد و مفرح کردن اوقات و آرام کردن دیگران می ‌دانند. این گروه از افراد بهترین شخصیت ها را دارا می باشند و برای ازدواج بسیار مناسبند.


-افرادی که از شوخی به عنوان ابزار استفاده می کنند: برخی دیگر از شوخی به عنوان ابزاری برای تمسخر،‌ سرکوفت و تحقیر و آزار دیگران استفاده می نمایند.امام باقر(ع) می فرمودند خدا شوخی و مزاح را دوست دارد مدامی که حرف زشت و رکیک نباشد. ( الکافی، ج : 2، ص : 663)

راهکارهایی برای تغییر نظر همسر


کسی که همواره دوست دارد نظر همسرش را مطابق میل خود تغییر دهد، خودخواه و بیمار است. اما برای هر فردی گاها دلایلی وجود دارد که تغییر نظر همسر مهم می شود. در این صورت آگاه بودن به شیوه های صحیح تغییر نظر بهترین راه پرهیز از جدل و اتلاف انرژی است.
مقاومت یک فرد در برابر عوامل تغییر دهنده ی رای و نظر، به چیزهای مختلفی مثل شخصیت، اهمیت موضوع، و میزان نفوذ معنوی فرد تغییر دهنده دارد.

وقتی می توانیم روی عقیده دیگران تاثیر بگذاریم که مورد قبولشان باشیم. محبوب بودن با مقبول بودن فرق دارد. البته محبوبیت هم می تواند موجب تغییر رفتار کسی شود اما موجب تغییر عقیده نمی شود مگر اینکه از طریق محبوبیت، زمینه لازم برای تغییر را ایجاد کنیم سپس با استفاده از کاراکترهای تاثیرگذار نظر او را تغییر دهیم.

هر چه تاثیر پذیری فرد از دیگران بیشتر باشد، تغییر نظر آسان تر و هر چه میل به استبداد و خودرایی در کسی بیشتر باشد تغییر نظر سخت تر خواهد بود. اما همان افراد مستبد و خودرای هم در مقابل بعضی افراد خاص یا به عبارتی در برابر نوعی خاص از اندیشه ها انعطاف پذیری بیشتری دارند. بنابراین اگر می خواهید عقیده و نظر کسی را تغییر دهید باید مورد قبول و تایید او باشید.

وقتی زیاد اشتباه کنیم، وقتی با اشتباهات مکرر، زیاد مورد انتقاد واقع شویم، وقتی جدی نباشیم و به ظاهر رفتارمان اهمیت ندهیم، وقتی دیگران را دست کم بگیریم و از توضیح دادن دلیلمان اعراض کنیم وقتی آداب معاشرت را رعایت نکنیم تا حدی که بی اهمیت شویم،و و وقتی به هر دلیلی از چشم بیفتیم، قدرت تاثیر گذاری و تغییر نظر همسرمان را از دست خواهیم داد.

تغییر دادن نظر دیگران با صحبت های منطقی اگر چه بهترین راه تغییر است روی همه و در هر زمانی جواب نمی دهد چرا که همه افراد لزوما منطقی نیستند. ضمن آنکه افراد منطقی هم گاهی برای تغییر یک عقیده غلط و روی آوردن به رای درست، احتیاج به مقدمه و زمان کافی دارند.



تغییر عقیده های سخت از طریق همراهی

یکی از بهترین راههای تغییر نظرات سخت دیگران از بعد روانشناسی، همراهی اولیه در اعتقاد است. ابتدا لازم است مدتی با فرد مورد نظر هم عقیده باشید تا به وی ثابت شود که شما هم به خوب و بد آن عقیده ایمان دارید و در خصوص آن مسئله به درک درست و همه جانبه ای رسیده اید. اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید طرف مقابل همواره گمان می کند که شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیده اید. او همواره شما را در اشتباه فرض خواهد کرد. در این صورت تغییر عقیده وی دشوار خواهد شد.

گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد شده و جزئ اعتقادات اولیه فرد شده است ،احتیاج به یک برنامه ریزی مدون و طی نمودن یک مسیر هدفمند دارید
اما اگر مدتی اظهار هم عقیدگی کرده و با وی همراهی کنید سپس تحت تاثیر دلایلی به تدریج تغییر عقیده دهید،می توانید مثل یک دوست روی فرد مورد نظر تاثیر دلخواهتان را ایجاد کنید. از همین رو تاثیر گذاری معتادی که مواد را ترک کرده است بر دیگر معتادان، بسیار بیشتر از تاثیر گذاری حرفهای منطقی یک مشاور در ترک اعتیاد است.



در داستان حضرت ابراهیم در قران آمده است که آن حضرت در برخورد با خورشید پرستان ابتدائا با آنها همراهی کرد و خورشید را پروردگار فرض نمود سپس با غروب خورشید از این اعتقاد انتقاد کرد و با ذکر دلایل خود تغییر عقیده اش را نشان داد.


برنامه ریزی برای تغییر عقیده

گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد شده و جزء اعتقادات اولیه فرد شده است ،احتیاج به یک برنامه ریزی مدون و طی نمودن یک مسیر هدفمند دارید. مثلا اگر می خواهید یک مرد سنتی با اعتقادات مردسالارانه را به کیفیت و امتیازات تفاهم در زندگی زناشویی جلب کنید، باید حوصله داشته باشید و در طول زمان با نشان دادن الگوهای موفقی از زندگی های مورد نظرتان، و برجسته کردن مشکلات زندگی های مورد انتقادتان روی نظر او تاثیر بگذارید. ضمنا باید توجه داشته باشید که او نسبت به مردانگی و ظهور صفات مردانه در رفتار اهمیت زیادی می دهد به همین جهت الگوهایی که معرفی می کنید از مردهایی با شخصیت قوی باشد که رفتار منطقی و خوبی در خانواده دارند.


وقتی مقاومت روانی ایجاد شده باشد


گاهی نظر کسی را می خواهیم عوض کنیم که نه استبداد دارد و نه روی عقایدش محکم است اما نسبت به ما حرف شنوی ندارد. یعنی اگرچه شخصیت انعطاف پذیری دارد و به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرد ، نسبت به همسر یا والدین خود نوعی مقاومت روانی پیدا کرده است. در این صورت لازم است شرایط تغییر نظر او را در همان زمینه ای که مورد تایید اوست ،ایجاد کنیم. مثلا یک فرد ولخرج و ظاهربین در مقابل همسرش چنانچه او را به اصطلاح بی کلاس بداند، مقاومت روانی پیدا خواهد کرد. در این صورت برای خرید مبلمان خانه شاید تحت تاثیر نظر همسایه قرار بگیرد اما از نظر همسرش در انتخاب مبلمان استفاده نکند. لذا در چنین شرایطی فعلا برای آنکه او را متقاعد کنیم طبق سلیقه ما مبلمان خانه را انتخاب کند، باید راهی پیدا کنیم تا مبلمان مورد نظرمان را از سوی کسانی که او مقبول او هستند، تبلیغ کنیم. البته این راهی برای تاثیرگذاری فوری و رسیدن موقت به نتیجه است. زیرا ایجاد چنین شرایطی بین همسران ناگوار و نگران کننده است و لازم است شرایط با ریشه یابی مشکل به کلی تغییر یابد.



**منظور از عقیده و اعتقاد در این مقاله اعتقادات دینی نیست بلکه اعتقادات و رای و نظرهای مربوط به مسائل مختلف زندگی است و بیشتر به روابط همسران نظر دارد.

روش های رفع کدورت بین همسران




در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند

در برخورد با همسران مختلف متوجه می شویم که گاهی زوج های عاشق نیز در برخورد با یکدیگر ، دچار رنجش می شوند . زیرا به طور طبیعی وقتی کسی را دوست داریم ، از او توقعاتی داریم . گاه از او بیش از دیگران هم توقع داریم و هنگامی که انتظارات مان برآورده نمی شود ،می رنجیم . البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیم هرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم . زیرا رنجش های کوچک در روح مان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسد. در این مرحله است که جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور کند. متأسفانه چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست : داد و فریاد راه می اندازیم ، بد و بیراه می گوییم ، ناله و شیون سر می دهیم و خلاصه همه چیز را درهم می شکنیم .

آیا بهتر نیست از طریق آشنایی با شیوه های تخلیه فشارهای درونی ، تنش های انباشته خویش را خارج کنیم ؟
با گفت و شنود می توانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، به شرطی که با فن گفتگو و راه رفع دلخوری آشنایی کامل داشته باشیم.

کسانی که معتقدند از گفتگو نتیجه ای نگرفته اند ، باید بدانند به شیوه درست حرف زدن آشنایی کافی نداشته اند . هر جنگی سرانجام پای میز مذاکره حل و فصل شده است . جنگ خانوادگی نیز پایان پذیر است و با گفتگو فاصله ها و دلسردی از بین می رود.
در زندگی زناشویی دلخوری ها ، رنجش ها ، شکایت ها و مشاجره ها فراوان است . اگر چنین نباشد باید نگران بود . زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و نسبت به هم بی اعتنا شده اند و دیگر هم را دوست ندارند که از یکدیگر نمی رنجند . اما آنچه مهم است و به پایداری رابطه شان مدد می رساند ، نحوه برخورد با این مشکلات است .
هر گفتگویی آدابی دارد که اگر به همه نکاتش توجه شود ، پایانی خوش خواهد داشت . اما اگر با پیش بینی و سیاست از قبل تعیین نشده اقدام به شکوه وشکایت کنیم ، چه بسا وضع از آنچه هست ، بد تر شود .

در بندهای زیر ، راه های یک گله گذاری خوب را شرح می دهم تا با آشنایی با فنون آن بتوانید این مرحله حساس را درست پشت سر بگذارید :
1 - پیش از آن که دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید ، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد مربوطه بهتر خواهید دید . از سوی دیگر نوشتن ماجرا از ابتدا تا انتها باعث آرامش نسبی تان می شود و در عین حال با یادآوری ماجرا به علت های آن بهتر واقف می شوید .

2 - پیش از صحبت سعی کنید خود را جای همسرتان بگذارید . با این کار بهتر به مشکلات او پی می برید .

3 - پیش از صحبت با همسر هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید . زیرا ممکن است گفته های تان را وارونه یا با شاخ و برگ به او تحویل دهند و وی را بر علیه شما بشورانند .

4 - در ابتدای صحبت تأکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش ، رسیدن به حسن تفاهم است . زیرا قهرهای طولانی و جدال بیهوده است و راه به جایی نمی برد .

5 - پیشاپیش یاد آوری کنید شاید اصل ماجرا یک سوء تفاهم باشد و قصدتان از صحبت رفع آن است .

6 - سعی کنید از نکات مثبت کارهای اخیر او یا آنچه از او پسندیده اید ، ذکری به میان بیاورید تا فضای مذاکره صمیمی شود .

7 - با لحنی دوستانه و مهربانانه صحبت کنید . تمام مدت گفتگو مواظب باشید خشمگین نشوید . هیچ گاه از لفظ "تو" استفاده نکنید ؛ تا راهی نباشد برای اهانت و بدگویی های بعدی .

8 - تأکید کنید ممکن است مقصر این ماجرا خودتان باشید . بنابراین فقط برای رفع دلخوری اقدام به صحبت کرده اید . اگر تقصیری داشته اید ، حتما آن را به زبان بیاورید و از همسرتان پوزش بخواهید . این کارتان جو گفتگو را بهبود می بخشد و همسرتان فکر نمی کند محاکمه ای در کار است . در ضمن او نیز به نوبه خود آماده پذیرفتن اشتباهاتش می شود .

9 - ضمن حل مسائل سعی کنید حرف های تان را با زخم زبان ، کنایه ، تحقیر ، تمسخر ، تخطئه بیان نکنید . زیرا وضع از آنچه هست بدتر می شود . یک گفتگوی خوب از تهدید ، ارعاب و حمله به دور است .

10 - هرگز همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید و مزایای آنها را به رخش نکشید . اگر می خواهید مقایسه ای در کار باشد ، سعی کنید او را با خودش ، یعنی خطای احتمالی اش را با رفتار خوب خودش در موقعیتی دیگر ، مقایسه کنید .

11 - از دلخوری ها و رنجش های کوچک شروع کنید و از گذشته های دور یاد نکنید . پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد . این امر غرورش را می شکند و این کار وضع را بدتر می کند .

12 - از یکدندگی و لجاجت بپرهیزید . اگر موردی در آن جلسه حل نشد ، گفتگو را به بعد موکول کنید .

13 - هنگام گفتگو اگر همسرتان خواست حرفی بزند ، مانعش نشوید و سراپاگوش باشید . فرصت دهید تا اظهار بکند . با این رفتارتان ثابت می کنید او نیز دارای حق و حقوقی است . از طرفی همسر شما با حرف زدن تخلیه روانی می شود . وقتی گفته هایش تمام شد ، آرامش و راحتی زیادی احساس خواهد کرد و پیش خود خواهد گفت من هم حرفم را زدم . به این ترتیب امکان آشتی و رسیدن به تفاهم مطلق فراهم می شود .

14 - به هر شکل که می توانید رفع دلخوری را جشن بگیرید – با هدیه دادن شاخه گلی یا هر چیز جزیی مورد نیاز طرف مقابل . خانم می تواند از هنر آشپزی اش بهره بگیرد و کیک یا شیرینی بپزد ، آقا می تواند دعوت به عصرانه یا شامی در بیرون کند و ...

به این ترتیب به صلحی نسبتا طولانی می رسید . آشتی های اجباری که ناشی از آمدن مهمان ، تمایل جنسی یا اتفاقی مهم است ، بنیانی سست دارد . زیرا ریشه اختلاف ها همچنان ناشناخته و دست نخورده باقی مانده است . چون روش آتی برخورد هم مشخص نشده است ، ناگزیر همه چیز دوباره به شکل نخست خود در می آید .