مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تنهایی در سالمندان




امروزه حدود ۵۸۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد سالمند بالای ۶۰ سال تشکیل می دهند که این رقم تا سال ۲۰۰۲ به یک میلیارد خواهد رسید. طبق سرشماری جمهوری اسلامی ایران در سال ۷۵، حدود ۶/۶% کل جمعیت ۶۵ میلیون نفری کشور را سالمندان ۶۰ سال به بالا تشکیل می دهند. مسئله سالمندی، در سال ۱۹۲۲ به عنوان یک شاخه جدید علمی در روان شناسی با اثر معروف هال تحت عنوان «نیمه دوم زندگی» معرفی گردید. از میان مسایل مختلف در میان سالمندان، احساس تنهایی (Loneliness) و انزوای اجتماعی در بین سالمندان، واقعیتی است که در حال حاضر مورد توجه بسیاری از صاحب نظران علوم روانپزشکی و روان شناسی می باشد. احساس تنهایی یکی از مشکلات عصر حاضر است و به عنوان فقدان رابطه اجتماعی و یا رابطه اجتماعی مطلوب تعریف می شود. انزوای اجتماعی حالتی است که در آن فرد یا گروه تمایل یا نیاز به برقراری ارتباط با سایرین را دارد، ولی قادر به برقراری این ارتباط نیست. در حالی که احساس تنهایی، حالتی است ناخواسته و نامطلوب که در هنگام فقدان ارتباطات معنی دار رخ می دهد. یافته های پژوهشی نشان می دهد که ۷۵/۴۳ درصد سالمندان ساکن در سراهای سالمندان احساس تنهایی می کنند. سالمندانی که دارای ۵ فرزند یا بیشتر بوده اند و در خانواده زندگی می کردند، احساس تنهایی زیاد داشته اند یعنی با ازدیاد تعداد فرزندان، احساس تنهایی سالمند نیز افزایش می یابد. مروری بر ادبیات تنهایی سالمندان نشان می دهد که منشأ بسیاری از حالت های نامتعادل روانی از قبیل افسردگی، خودکشی، یأس شدید، احساس تنهایی است.

مقابله با حس تنهایی درسالمندان برای مقابله با حس تنهایی در سالمندان باید از شیوه های مشاوره شناختی با فرد، آموزش جامعه به منظور تغییر نگرش نسبت به کهولت و دارو درمانی استفاده کرد. سالمندان منبعی از تجارب و خاطرات تلخ و شیرین گذشته هستند که نباید بلااستفاده باقی بمانند. رویکرد داستان گویی (Telling story) و نقل تجارب و خاطرات گذشته توسط سالمندان، علاوه بر اینکه نسل حاضر را در جریان وقایع موثق گذشته قرار می دهد، موجب می شود سالمندان در جامعه نقش شایسته و به حقی برای خود به دست آورند. نیاز به سخن گفتن و مستمع داشتن در انسان بسیار نیرومند است، زیرا بخش عمده حمایتهای روانی انسان از طریق تعاملات کلامی با دیگران تأمین می شود. علی رغم سودمندی تعامل کلامی برای سالمندان، آنها به دلیل مشکلاتی در زمینه محاوره کلامی، آلزایمر (کندی در سخن گفتن و فراموشی) مستمعان خود را از دست می دهند و جامعه کمتر با آنها به گفت و شنود می پردازد. آموزش جامعه در نحوه تکلم با سالمندان و صبر و حوصله گوینده می تواند به میزان قابل ملاحظه ای سطح تشویش ذهنی سالمندان را در تعاملات اجتماعی شان کاهش دهد.

متأسفانه اکنون روش غالب و نامناسب محاوره با سالمندان به صورت غیرکلامی، اشاره سر و دست و جملات کوتاه و مقطع می باشد که میزان طرد شدگی سالمندان از جامعه را به خوبی نشان می دهد. باز بد نیست بدانید که تحقیقات متعدد ثابت کرده که وجود حداقل یک نفر از سالمندان خانواده در کنار دیگر اعضاء توانسته است به میزان قابل توجهی به برقراری فضای خانوادگی سالم کمک کند و حتی برای فرزندان خردسال مایه علاقه مندی و دلگرمی باشد. از طرفی دیگر ما در مکتب انسان سازی چون اسلام پرورش می یابیم که می فرماید: اطاعت پدر و مادر اطاعت خداست، نافرمانی پدر و مادر نافرمانی خداست و در جایی دیگر می فرماید: هر که پدر و مادر خویش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و هرکس پدر و مادر خویش را خشمگین کند، خدای را ناخشنود کرده است. و اما زندگی در کنار سالمندان هم نیاز به ویژگیهای اخلاقی خاصی دارد.

عوامل مؤثر در سازگاری سالمندان

۱- آمادگی برای سالخوردگی
۲- تصورات ثابت قبل از سالخوردگی
۳- پذیرش سالخوردگی
۴- سلامت جسمانی
۵- ارتباطات اجتماعی
۶- سرگرمی
۷- مسایل اجتماعی فرهنگی
۸- اطرافیان.

برخورد نزدیکان و اطرافیان سالمندان


* اگر تصور شود که پیران دارای تجربه و مهارت هستند و پستی و بلندی و نشاط و ناهنجاری روزگار را مشاهده کرده اند و الگوی مناسبی برای نسل جوان محسوب می شوند، باید مورد توجه و تکریم آنان قرار گیرند.

*
سالمندان قفس طلایی را دوست ندارند، اگر تجارب گذشته آنان در دهلیزهای گذشته عمر به حساب نیاید، از محبت های آلوده به ترحم، حالت انزوا یافته به گوشه عزلت و افسردگی می خزند.


* تغذیه آنان باید مورد توجه قرار گیرد تا عوارض تغییرات آتروفیک و کوچک شدن اندام که عدم تعادل متابولیستی را پی آمد خواهد داشت، عارضشان نگردد.

وظایف اجتماع

۱- بازنشستگانی که زیر پوشش سازمان بازنشستگی کشوری و لشکری و تأمین اجتماعی، کسورات بازنشستگی داشته اند، مورد رعایت قرار گیرند. ذخیره اندک کسورات آنان از بدو استخدام در مؤسسه ای واریز گشته و در ایام کهولت یا سنین بازنشستگی ضمن رعایت گردش پول و سوددهی آن، دریافتی کلیه بازنشستگان اعم از کشوری، تأمین اجتماعی و غیره از طرف این مؤسسه باشد و اندک پس انداز آنان نیز در همین محل ذخیره شود تا به صورت وامهای مشارکتی یا مضاربه ای یاور سالمند در طول حیات او باشد.
۲- سالمندان روستایی شهرستانی که در حرف گوناگون، جوانی خود را پشت سر گذاشته و اکنون سربار فرزندان یا مؤسسات خیریه بدون پشتیبان اطمینان بخش، باقیمانده عمر را دقیقه شماری می کنند، باید زیرپوشش دولت و بیمه حقیقی قرار گرفته و اجتماع از تجربیات حرفه ای آنان مستفیذ شود.

عوامل تنش زای بالقوه در سالمندان

تغییرات خانوادگی: واحد خانواده منبع اصلی ایجاد حس رضایت برای بیشتر افراد پیر است.


بسیاری از سالمندان بیشترین میزان تماس را با اعضای خانواده خود دارند. اعضای خانواده می توانند با حمایت کافی از فرد سالمند در مقابل تغییرات ناشی از پیری، نقش کلیدی داشته باشند.

تغییرات ظاهری: مشاهده از دست رفتن علائم جوانی در آینده، ناتوانی در مطالعه بدون استفاده از عینک و دردهای مبهم و آشکاری که گاه و بیگاه ایجاد شده و تدریجاً ثبات بیشتری پیدا می کنند، معمولاً اولین نشانه های پیری هستند که فرد تدریجاً با آنها تطابق می یابد. بیماری و ناتوانی: خیلی از افراد از پذیرش پیری وحشت دارند، چرا که به کرات مشاهده کرده اند بروز بیماریهای مزمن در دوران سالمندی بیشتر است و به همین دلیل پیر شدن را مترادف با ناتوانی و بیماری می انگارند.

کاهش عملکردها: تغییر حالت و رنگ موها، کاهش انعطاف پذیری انگشتان، کوچکتر شدن جثه و کاهش توانایی حرکت و جست و خیز، هر یک به نوعی بر تصور جسمانی فرد تأثیر می گذارد.

بازنشستگی: برای بسیاری از افراد بازنشستگی اولین اثر و نشانه پیری است.در درمان اشتغال برای انجام تغییراتی در شرایط کاری، فرد تحت آموزش قرار می گیرد و آمادگیهایی به او داده می شود اما برای بازنشستگی که یک تغییر عمده و اساسی در برنامه کاری و روز زندگی است، هیچ آموزشی به فرد داده نمی شود جدایی از کار می تواند یک احساس شدید و پوچی را در زندگی شخص ایجاد کند. افراد باید تشویق شوند که علایق دیگری، جز کار حرفه ای خود را پیدا کنند. بازنشستگی را می توان با آموزش چگونگی استفاده و کسب لذت از اوقات فراغت، در طول زمان اشتغال تسهیل نمود.

دلتنگی های مادربزرگ

دستم را بلند می‌کنم و جلوی صورتم می‌گیرم. لرزش دستانم غیرقابل کنترل شده است. آیا پارکینسون در انتظار من است؟ به عکس‌هایی که روی دیوار گذاشته‌ام نگاه می‌کنم. همه آنها رفته‌اند. همسرم، دو پسرم و دو دخترم. بعضی‌ها مرده‌اند و بعضی‌ها خیلی دورند، طوری که سالی یکی دو بار بیشتر نمی‌بینمشان. دسته‌های صندلی را می‌گیرم و یک یاعلی می‌گویم که درد زانوهایم را فراموش کنم و از جا بلند می‌شوم. دستمالی برمی‌دارم تا غبار عکس‌ها را پاک کنم.
سرگرمی من حرف زدن با آنهاست. حاجی توی عکس قیافه گرفته و خیلی جدی به من نگاه می‌کند. انگار مثل همیشه می‌گوید: خانم تا مردت هست نمی‌خواهد هیچ نگران باشی. خودم هر چه بخواهی برایت فراهم می‌کنم. حاجی را نگاه می‌کنم و یادم می‌آید که هیچ سفری را بدون من نمی‌رفت و اگر می‌رفت هم به دلش نمی‌نشست.
حاجی جان کجایی که ببینی تا سر کوچه لنگان لنگان می‌روم که یک دانه نان بخرم. برای این‌که خورد و خوراک روزانه را تهیه کنم باید از درد اشک بریزم. آخر هم مرا تنها گذاشتی.
در همه سفرها با او بودم غیر از این یکی؛ سفر آخرت!
دستمال روی عکسش می‌کشم و برایش رحمت می‌فرستم و سراغ عکس محمود می‌روم. محمود، بزرگ‌ترین پسرم سرطان داشت. تازه نامزد کرده بود که این خبر را به ما دادند. دنیا روی سرمان خراب شد. خانواده عروس پا پس کشیدند و خودت هم از زندگی عقب نشستی. دیگر امیدی نداشتی مادر. چقدر برایت دعا کردم، اما نشد. قسمت این بود که خدا تو را ببرد پیش خودش.
حالا دستمال را روی گرد و غبار عکس سوم می‌کشم. حمید توی دشتی از شقایق در کنار تازه‌عروسش نشسته است. عکس قشنگی است.
یادم نمی‌رود که چه شور و اشتیاقی داشتی مادر. حالا کجا داری سیر می‌کنی؟ هیچ حواست به مادرت هست؟ فهمیدی وقتی توی تصادف از دست دادمت چه کشیدم... فهمیدی غم شما دو تا دل ما را خون کرد و پدرت را کشت؟ اگر می‌دانستی پسر کوچولویت چه یلی شده برای خودش، اما ناپدری‌اش نمی‌گذاشت زیاد با ما رفت و آمد کند. ما هم نمی‌خواستیم کار را به شکایت برسانیم. بچه که مادربزرگش را نبیند مهرش به دلش نمی‌افتد. برای همین است که من بی‌کس و تنها افتاده‌ام گوشه خانه.
دستمال روی قاب‌های آخری می‌رقصد و عکس دو دخترم در لباس عروس می‌درخشد. دختر هم که مال مردم است. یکی را فرستادم آن سر دنیا و یکی را فرستادم شهر غریب. کاش دختر به غریبه نمی‌دادم.
خدایا شکرت. چهار فرزند به من دادی انگار که هرگز نداده بودی.
اشک از چشمانم جاری می‌شود و این سرانجام مرور هر روزه عکس‌هاست. تنهایی و غم عمیق ماندن و بی‌کسی.
آنها زیاد گریه می‌کنند، اشتها ندارند، زیادی به یک نقطه خیره می‌شوند و دیگر حوصله معاشرت هم ندارند. سالمندان دلایل زیادی دارند برای افسردگی.
این اختلال در دوران سالمندی نیز بسیار شایع است. تقریبا یک‌چهارم افراد 65 سال و بالاتر از افسردگی رنج می‌برند و افسردگی یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش کیفیت زندگی سالمندان است.


افسردگی زنانه و مردانه
تحقیقات نشان می‌دهد قبل از رسیدن به سن یائسگی، در خانم‌ها به طور معمول آمار افسردگی بیش از آقایان است، اما در پی بازنشسته ‌شدن یا از کار افتاده‌ شدن آقایان در سنین بالاتر یعنی همان دورانی که خودشان به آن «با زن نشستگی» می‌گویند! و با توجه به فشارهای ناشی از موارد گوناگون که اغلب روی آقایان بیشتر است مانند مسائل درمانی یا هزینه‌های زندگی، تامین مسکن و... بروز افسردگی در آقایان بیشتر می‌شود و در سنین سالمندی تقریبا آمار افسردگی سالمندی در خانم‌ها و آقایان برابر می‌شود. متاسفانه آمار بالای افسردگی در خانه‌های سالمندی بیش از 70 درصد است. در حالی که افسردگی در میان سالمندانی که در منزل خودشان یا با اعضای دیگر خانواده زندگی می‌کنند، حدود 30 درصد گزارش شده است. زنان و مردان خانه‌های سالمندان دلایل مشترکی برای افسردگی دارند.

دلایل روحی و اجتماعی
بیش از هر چیز مسائلی که در وجود خودتان یا در اطراف شما روحتان را می‌آزارد، می‌تواند موجب افسردگی شود که با شناختن آنها می‌توانید چاره‌ای برایشان بیندیشید.
* انزوا و تنهایی‌ به ‌دلیل کاهش روابط اجتماعی و مشکلات جسمی
* از ‌دست‌ دادن انگیزه و هدف و احساس بی‌هویتی به ‌دلیل بازنشستگی یا محدودیت‌های فیزیکی در انجام فعالیت‌ها
*‌وحشت از مرگ و نگرانی به دلیل مشکلات مالی یا جسمی

افسردگی ناشی از بیماری
گاهی افسردگی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از بیماری ناشی می‌شود، یعنی بعضی بیماری‌ها افسردگی به همراه دارد یا درمان برخی بیماری‌ها و داروهای آنها سبب افسردگی می‌شود. اگر شما مبتلا به این بیماری‌ها یا در حال مصرف این داروها هستید بهتر است با پزشک خود در مورد حالات روحی‌تان مشورت کنید:

مشکلات قلبی، کم‌کاری تیروئید، کمبود ویتامین B12، اسیدفولیک، آلزایمر، پارکینسون، دیابت، لوپوس و بیماری سرطان افسردگی ایجاد می‌کند.
همچنین داروهای استروئیدی و هورمونی، داروهای بیماران مبتلا به آرتروز، داروهای پایین‌آورنده فشار خون، داروهای تجویزی بیماران قلبی، داروهای بیماران مبتلا به سرطان و مسکن‌ها می‌تواند علائم افسردگی پدید آورد.



وقتی افسرده می‌شوید
گاهی حتی خودتان هم نمی‌دانید افسرده‌اید و فکر می‌کنید همیشه همین خلق و خو را داشته‌اید. اگر می‌خواهید بدانید افسرده شده‌اید یا نه این علائم را در خود بررسی کنید:
حس دلتنگی، خستگی، کاهش وزن و اشتها، اختلال در خواب، احساس بی‌ارزشی و سربار بودن، تصور مدام مرگ، کاهش یا عدم‌ علاقه به سرگرمی‌ها و تفریحات پیشین، گوشه‌گیری و کناره‌گیری از اجتماع، دردهای بی‌دلیل و ناگهانی، حس ناامیدی و درماندگی، ضعف حافظه، رنجش و تحریک‌پذیری، بی‌توجهی به غذا ‌خوردن، مصرف نکردن داروها و بی‌توجهی به بهداشت شخصی.

سالمند قبل از هر مراقبتی به محبت شما نیاز دارد. چشمان با توجه و لبخندی از سر محبت او را خیلی زود با شما صمیمی می‌کند.سالمند را به دلیل احساساتش سرزنش نکنید و او را امیدوار کنید. او را نزد پزشک آگاه و باتجربه برده و در طول دوره درمان او را همراهی کنید‌


سخنی با خانواده و مراقبان
مراقبت از سالمند پیش از این‌که یک انجام وظیفه باشد یک کار انسانی است که قبل از همه برای خود شخص مراقب مفید است. هر کار سختی که در زندگی تقبل می‌کنیم، اول از همه برای ارتقای روحی و کمال شخصیتی ما نقش دارد و این موضوع حتی در تحقیقاتی که در مورد حس درونی مراقبان و خانواده‌های سالمندان صورت گرفته ثابت شده است.

بنابراین کارتان را با عشق و علاقه آغاز کنید و بدانید یک روز هم شما دنبال نگاه مهربانی می‌گردیدکه شما را تر و خشک کند و به حرف‌هایتان با لبخند گوش دهد.
سالمند قبل از هر مراقبتی به محبت شما نیاز دارد. چشمان با توجه و لبخندی از سر محبت او را خیلی زود با شما صمیمی می‌کند.
سالمند را به دلیل احساساتش سرزنش نکنید و او را امیدوار کنید. او را نزد پزشک آگاه و باتجربه برده و در طول دوره درمان او را همراهی کنید‌.
او را به قدم ‌‌زدن، فعالیت‌های هنری، دیدن فیلم یا رفتن به موزه و هر ‌آنچه باعث فعال نگه داشتن ذهن و جسم او شود ترغیب کنید.
می‌توانید با هم بازی‌های دونفره ترتیب دهید. شطرنج، بازی با کارت‌ها و حل جدول سرگرمی‌های خوبی است.
برنامه‌های جمعی برای او ترتیب دهید و با ملایمت او را به این کار تشویق کنید.
سعی کنید رژیم غذایی او مملو از سبزیجات‌، میوه‌، حبوبات و پروتئین کافی باشد‌.
دوره درمانی افسردگی را حتما کامل کنید و وعده‌های دارو را سر موعد به او بدهید. 80 درصد بیماران افسرده با همین داروها کاملا درمان می‌شوند.
حمایت‌های اجتماعی و روان‌درمانی نیز در رفع بسیاری از عوامل افسردگی موثر است.

دوره میانسالی و ضروریات آن

در میانسالی، ضروریات شناختی زندگی روزمره به موقعیتهای جدید وآگاهی چالش انگیزتری گسترش می یابد. نظریه شای میانسالی را مرحله مسئولیت نامید. دوره ای که مسئولیت ها درکار، جامعه وخانه بیشتر می شود. افراد میانسال برای هماهنگ کردن نقشهای گوناگون خود وعملکرد کارآمد، به تواناییهای عقلانی، از جمله دانش ، فصاحت کلام، حافظه، تحلیل سریع اطلاعات ، استدلال، مسئله گشایی، ومهارت درحوزه تخصصی شان متکی هستند. در میانسالی، تفکرچه تغییراتی می کند؟ چگونه زندگی شغلی - مهمترین حوزه ای که شناخت درآن ابراز می شود - برمهارتهای عقلانی تاثیر می گذارد؟


هوش متبلور وسیال


بررسی های متعدد، از روند با ثبات دو توانایی ذهنی گسترده خبر می دهند. هریک از این تواناییها مجموعه گوناگونی از عوامل عقلانی را دربر دارند که آزمونهای هوش آنها را بررسی می کنند.
یکی از توانایی های گسترده، هوش متبلور نامیده می شود، این نوع هوش به مهارت هایی اشاره دارد که به آگاهی و تجربه انباشته، قضاوت درست وتسلط برآداب اجتماعی وابسته هستند. این توانایی ها به این علت فراگیری شده اند که فرهنگ فرد برای آنها ارزش قایل است.

درآزمون های هوش ، مواد مربوط به واژگان، اطلاعات عمومی، قیاس کلامی واستدلال منطقی، هوش متبلور را اندازه می گیرند.درمقابل هوش سیال، قویا به مهارت های پردازش اطلاعات متکی است. یعنی، سرعتی که می توانیم اطلاعات را پردازش کنیم، ظرفیت حافظه فعال، وتوانایی پی بردن به روابط بین محرکها. هوش سیال برای کمک به استدلال کارآمد، انتزاع و مسئله گشایی، معمولا با هوش متبلور همکاری می کند. اما تصور می شود که هوش سیال کمتر تحت تاثیر فرهنگ قرار دارد و شرایط موجود در مغز ویادگیری منحصر به فرد، تاثیربیشتری برآن دارند. مواد آزمون هوش که تواناییهای سیال را نشان می دهند، سری اعداد، تجسم فضایی، ماتریسهای شکلی، وسری تصاویر را شامل می شوند.
پژوهش نشان می دهد که هوش متبلور تا اواخر بزرگسالی (پیری) افزایش می یابد، درحالیکه هوش سیال در اواخر 20 تا30 سالگی یا اوایل 40 سالگی روبه کاهش می رود.
بررسی طولی سیاتل نشان داد که از اوایل تا اواسط میانسالی، پنج توانایی عقلانی افزایش می یابد وتا 50 الی60 سالگی این روند حفظ می شود وبعد از آن، عملکرد به تدریج افت می کند. این پنج توانایی - توانایی کلامی، استدلال استقرایی، حافظه کلامی، موقعیت یابی فضایی - وتوانایی عددی - از مهارت های متبلور وسیال استفاده می کنند. مسیر تغییر آنها نشان می دهد که میانسالی دوره اوج عملکرد دربرخی از توانایی های عقلانی بسیار پیچیده است. افراد میانسال، برخلاف پندارهای قالبی، از لحاظ عقلانی در «بهار زندگی» هستند نه در« اوج پیری.»


تغییرات هوش متبلور وسیال درطول عمر

بررسی های میان فرهنگی نشان می دهند که هوش متبلور تا اواخر بزرگسالی افزایش می یابد، درحالیکه هوش سیال در اواخر 30-20 سالگی رو به کاهش می رود. پژوهش طولی تصویر خوشبیانه تری از توانایی های سیال ارائه می دهد. بااین حال این پژوهش تایید می کند که تواناییهای سیال سریعتر و زودتر از توانایی های متبلور، کاهش می یابد.
اما توانایی ششمی هم وجود دارد: سرعت ادراک. سرعت ادراک مهارت سیالی است که به موجب آن، آزمودنیها باید برای مثال، دریک زمان، محدود تشخیص دهند کدامیک از پنج شکل با مدل همانند هستند یا یک جفت عدد چند رقمی همسان هستند یا متفاوت. سرعت ادراک از 20تا30 سالگی اواخر80 سالگی افت می کند واین یافته با پژوهش های زیادی که نشان می دهند پردازش شناختی با افزایش سن کند می شود، همخوان است. ضمنا توجه داشته باشید که در اواخر زندگی، عوال سیال (موقعیت یابی فضایی، توانایی عددی وسرعت ادراک) بیشتر از عوامل متبلور(توانایی کلامی، استدلال استقرار یابی وحافظه کلامی) کاهش می یابند.چند نظریه پرداز معتقدند زیربنای تقریبا همه افت های عملکرد شناختی مرتبط با سن، کند شدن فعالیت دستگاه عصبی مرکزی است. تعدادی از پژوهشگران این نظریه را آزمایش کرده وتا اندازه ای آن را درست می دانند. آنها به تغییرات مهم دیگری در پردازش اطلاعات پی برده اند که برخی از آنها توسط کاهش سرعت ایجاد می شوند.


تفاوت های فردی وگروهی


در پس گرایشهای سنی، تفاوتهای فردی زیادی نهفته است. برخی افراد به دلیل بیماری یا محیط های بسیار نامساعد، در چهل سالگی از لحاظ عقلانی روبه زوال می روند. تعداد معدودی درسن بسیار بالا، عملکرد کامل خود را حفظ می کنند.
به نظر می رسد به کارگیری مهارت های عقلانی بر درجه ای که این مهارت ها نگهداری می شوند، تاثیر می گذارد، در بررسی طولی سیاتل، افت شناختی افرادی که تحصیلات بالاتر از متوسطه داشتند، مشاغل آنها بسیار پیچیده بود ودراوقات فراغت فعالیت های تحریک کننده ای مانند مطالعه، مسافرت ومشارکت در رویدادهای فرهنگی داشتند ودر کلوبها وسازمان های حرفه ای شرکت می کردند، به تعویق افتاد. افراد دارای شخصیت انعطاف پذیر، آنهایی که زندگی زناشویی با دوامی داشتند ( مخصوصا باهمسری که از لحاظ شناختی قوی بود) وبه بیماریهای قلبی - عروقی وسایر بیماری های مزمن مبتلا نبودند نیز توانایی های عقلانی خود را تا اواخر بزرگسالی حفظ کردند. و وضعیت مالی مرفه نیز با رشد شناختی مطلوب ارتباط داشت، زیرا مرتبه اجتماعی، اقتصادی بدون تردید با خیلی از عواملی که گفته شد، رابطه دارد.تفاوتهای جنسیت نیز مشاهده شد، زنان در سرعت ادراک زودتر از مردان تنزل کردند، بطوریکه به جای 30تا40 سالگی، در20تا30 سالگی این تنزل را آغاز کردند، اما زنان در توانایی های عقلانی ای که تا میانسالی افزایش می یابد، طولانی تر از مردان به افزایش این تواناییها ادامه دادند، بطوریکه به جای اوایل 50 سالگی در اوایل 60 سالگی به اوج عملکرد رسیدند.


پردازش اطلاعات


پژوهشگران پردازش اطلاعات به رشد بزرگسالی علاقه مند هستند. زمانی که سرعت پردازش کند می شود، برخی از جنبه های توجه و حافظه کاهش می یابند. چون بزرگسالان دانش گسترده وتجربه زندگی خود را در حل کردن مسائل روزمره زندگی به کار می گیرند، میانسالی دوره گسترش کارایی شناختی نیز هست.


سرعت پردازش


در تکالیف ساده زمان واکنش (فشردن شستی در پاسخ به یک چراغ) وتکالیف دشوار زمان واکنش (فشردن شستی سمت چپ در پاسخ به چراغ آبی وفشردن شستی سمت راست در پاسخ به چراغ زرد) زمان پاسخدهی از اوایل بیست سالگی تا نود سالگی افزایش می یابد. وقتی موقعیتهایی که به پاسخدهی سریع نیاز دارند دشوارتر می شوند، افراد مسن به طور فزاینده ای ضعف نشان می دهند. این کاهش ناچیزاست ودر اغلب تحقیقات کمتراز 1 ثانیه است، ولی بااین حال، اهمیت کاربردی دارد. به دلایل نامعلومی، زمان واکنش در زنان ، سریعتر از مردان کند می شود.

علت کند شدن پردازش شناختی درافراد مسن چیست؟ با اینکه پژوهشگران قبول دارند که احتمالا تغییرات درمغز مسبب آن است، ولی درمورد توجیه دقیق آن اختلاف نظر دارند. طبق دیدگاه شبکه عصبی، هنگامی که نورونهای مغز می میرند، در شبکه های عصبی گسیختگی هایی روی می دهد. مغز با تشکیل بای پاسها با این وضعیت سازگار می شود، به این صورت که اتصالات سیناپسی تازه ای مناطق گسیخته را دور می زنند، ولی کارآیی کمتری دارند. فرضیه دوم که دیدگاه از دست رفتن اطلاعات نامیده می شود، می گوید افراد مسن ازنظر سرعت از دست رفتن اطلاعات هنگامی که درسیستم شناختی جابه جا می شود،با جوانان تفاوت دارند.

توجه


تحقیقات درباره توجه، روی این موضوع تمرکز می کنند که بزرگسالان دریک لحظه چه مقدار اطلاعات را می توانند در سیستم ذهنی خود جذب کنند، تا چه اندازه می توانند به صورت گزینشی توجه کنند، اطلاعات نامربوط را نادیده بگیرند، ودرصورتی که شرایط ایجاب کند، با چه سهولتی می توانند توجه خود را ازیک تکلیف به تکلیف دیگر، جابه جا کنند.

پژوهش آزمایشگاهی نیزنشان می دهد که انجام دادن دو تکلیف دشوار دریک لحظه، با افزایش سن، دشوارتر می شود. کاهش توجه مرتبط با سن، در توانایی توجه کردن به اطلاعات مربوط وجابه جا شدن در عملیات ذهنی نیز مشاهده می شود. مثل قضاوت کردن دراین باره که یک جفت عدد دربرخی آزمایشها «زوج هستند یافرد» ودر کوشش های دیگر« بیشتر هستند یا کمتر.» این کاهشها درتوجه ممکن است به علت کندشدن پردازش اطلاعات باشند که قبلا شرح دادیم، زیرا کند شدن پردازش اطلاعات، مقدار اطلاعاتی را که فرد می تواند دریک لحظه مورد توجه قرار دهد، محدود می کند. کاهش سرعت پردازش در یافته مربوطه دیگری نیز دخالت دارد: کاهش توانایی ترکیب کردن چندین قطعه اطلاعات دیداری دریک طرح با معنی. وقتی که ذهن محرک ها را به کندی وارسی می کند، این محرکها به احتمال زیاد جدا از هم و پراکنده می مانند. این مشکل به نوبه خود می تواند مشکلات توجه را تشدید کند. بدون یک الگوی منسجم که وظیفه راهنما را برعهده داشته باشد، بازداری شناختی که جلوگیری کردن از تداخل اطلاعات است، دشوارتر می شود. درنتیجه، گاهی افراد مسن حواسپرت به نظر می رسند، یعنی به طرز نامناسبی تحت سلطه افکار و ویژگی های محیط قرار می گیرند ونمی توانند به تکلیف دردست انجام برگردند. اما باردیگر، بزرگسالان این تغییرات را می توانند جبران کنند. تمرین می تواند توانایی تقسیم کردن توجه بین دوتکلیف، تمرکز گزینشی روی اطلاعات مربوط، و جابه جا شدن در عملیات ذهنی را بهبود بخشد. در صورتیکه افراد مسن در این مهارتها آموزش ببیند، عملکرد آنها به اندازه جوانان بهبود می یابد، هرچند که آموزش، اختلاف بین گروه های سنی را برطرف نمی کند.

تنهایی خطر ابتلا به آلزایمر را در افراد دو برابر میکند!


خطر ابتلا به آلزایمر در افرادی که احساس تنهایی می کنند دو برابر بیشتر از دیگران است. این مطالعه ارتباط قابل توجهی میان احساس تنهایی و خطر ابتلا به این بیماری مخرب مغزی آشکار می کند.

مطالعات قبلی نشان داده است انزوای اجتماعی یا نداشتن ارتباط شخصی با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل ارتباط دارد.

محققان در این مطالعه سلامت و رفاه بیش از دو هزار نفر را که هیچ نشانه ای از زوال عقل نداشتند برای مدت طولانی بررسی کردند که براساس آن از میان افرادی که تنها زندگی می کنند تقریبا از هر 10 نفر یک نفر پس از سه سال به زوال عقل مبتلا شد که این تعداد در میان افرادی که با دیگران زندگی می کردند یک نفر در هر 20 نفر بود.

اما در میان افرادی که می گفتند احساس تنهایی می کنند میزان ابتلای آنها به زوال عقل بیش از دو برابر بود.

در این مطالعه که در مجله اینترنتی ˈ Neurology Neurosurgery and Psychiatryˈ منتشر شده ، آمده است،این امکان وجود دارد که احساس تنهایی خود علامت ابتلا به زوال عقل باشد که به نوبه خود مهارت های اجتماعی فرد را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

همچنین احساس تنهایی نیزعلامت یک شخصیت آسیب پذیر است که برخی افراد را در معرض خطر بیشتر ابتلا به زوال عقل قرار می دهد.

آلزایمر رایج ترین شکل زوال عقل است که تنها در کشور انگلیس بیش از 800 هزار نفر به آن مبتلا هستند و هر روز حدود 500 مورد تشخیص داده می شود.

تغییرات در سالمندان (بدنی و ذهنی)


پوست: بافت پوست سالمندان تغییرات زیادی دارد، بدین معنی که پوست انعطاف پذیر و نرمی سابق را ندارد، چروکیده و بی‌رنگ است و موی بعضی قسمت‌ها (مانند سر) سفید شده و ریخته است.



قلب و گردش خون : این تغییرات بدین شکل است که خون به همه جای بدن نمی‌رسد و مویرگهای برخی اندام‌ها خون کمی دریافت می‌کنند. این بدلیل افت کارکرد قلب و عروق است که باعث افت فشار خون می‌شود.



عملکرد جنسی: در مسائل مربوط به عملکرد جنس اگر چه با یائسگی در زنان از حدود 50 سالگی به بعد روبرو هستیم ، اما فعالیت غدد جنسی در این دوران در مردان ادامه دارد. مردان قدرت باروری خود را حفظ می‌کنند، از طرف دیگر امکان افزایش میل جنسی در زنان به علت از بین رفتن ترس حاملگی وجود دارد.



دستگاه گوارش : اعضا گوارش سالمندان بعد از چندین دهه فعالیت دیگر قدرت لازم را برای هضم برخی غذاها (نظیر غذای پرچرب و سخت) را ندارد. احتمال سوء تغذیه در این دوران زیاد است. بنابراین تدوین یک برنامه غذایی که شامل همه موارد ضروری بدن باشد، ضروری است.


دستگاه عصبی : بعد از حدود 25 سالگی هر روز از تعداد سلولهای عصبی مغز مقداری کم می‌شود و با افزایش سن ، تعداد مرگ این سلولها بیشتر می‌شود. مغز یک سالمند در این مدت آنقدر سلول عصبی از دست داده که دیگر نمی‌تواند عملکردهای سابق خود را با همان سرعت و کیفیت داشته باشد. اما این بدان معنی نیست که همه سالمندان دچار اختلالات شدید در فعالیت ذهنی (نظیر اختلال آلزایمر) خواهند شد.


تغییرات ذهنی و هوشی



عملکرد عالی مغز :

به میزانی که سلول عصبی از ساختار مغز خارج می‌شود. تغییراتی در عملکردهای عالی مغز (تفکر ، استدلال ، حل مسئله و حافظه) رخ می‌دهد. در افراد سالمند با افت حافظه اسامی ، چهره‌ها و تاریخ ، فراموش می‌شوند. اما توانایی‌های کلامی ممکن است تا حدودی ثابت باقی بمانند. بدین معنی که اگر چه سالمند مانند گذشته نمی‌تواند روان و سیال صحبت کند و در میان کلامش مکث‌هایی جهت پیدا کردن کلمات دارد ولی باز هم می‌تواند مطلب و منظور خود را به دیگران القا کند. حتی سالمندانی توانایی‌های ذهنی خود را در کارهای ذهنی نظیر خواندن ، نوشتن ، محاسبه کردن و یا تفریحات فکری مانند شطرنج بکار گیرد، احتمال افت عملکردهای ذهنی کمتر است.


اختلال آلزایمر یک مشکل مهم در سالمندی



نوعی اختلال است که با ویژگی‌های کاهش شدید قدرت حافظه و تخریب شدید توانایی‌های شناختی مشخص می‌شود. شخص روز به روز بیشتر اشخاص ، چهره‌ها و اسامی را فراموش می‌کند. در کنار این ویژگی‌ها فرد زود رنج و زود عصبانی می‌شود. بیماری پیش رونده و تباه کننده عملکردها در فرد و ناراحت کننده برای اطرافیان است. در مراحل آخر بیماری فرد همچون نوزادی به مراقبت‌های دقیق نیاز دارد.
بررسی پرونده‌های بیماران و برآوردها نشان می‌دهد که ده درصد افراد بالای 65 سال و بین 20 تا 25 درصد افراد بالای 85 سال دچار بیماری آلزایمر هستند. علت بیماری با وجود انواعی از تحقیقات ناشناخته است ولی بعضی از علل احتمالی عبارتند از عامل عفونی یا ویروس ، تجمع مواد سمی ، آمادگی ارثی ، همانند علت آلزایمر ، درمان شفابخشی نیز یافت شده است و داروهای موجود فقط روند تخریب را کندتر می‌کند.

تغییرات روانی شخصیتی



سالمند یکپارچه : این سالمندان با ویژگی‌های انعطاف پذیری ، آرام بودن و پختگی در روابط مشخص می‌شوند. آنها سالمندانی فعال هستند که زندگی منسجمی دارند.
سالمند ضد ضربه : برای این سالمندان با تسلط بر موقعیت‌ها (کنترل رویدادها) و موفقیت زیاد ، اهمیت بسزایی دارد. این سالمندان مبارزه جو و جاه طلب هستند.
سالمند منفعل وابسته : فعالیت این سالمندان کمتر است و در مقابل رویدادها و اشخاص تسلیم می‌شوند. این سالمندان زمانی می‌توانند خوب کار کنند که به یکی از دو نفر تکیه داشته باشند.
سالمند متلاشی : این سالمندان از نظر عملکرد ذهنی و تفکر دچار ضعف و زوال هستند. فعالیت و رضایت آنها از سالمند بودن بشدت پایین است.



تغییرات اجتماعی



1 - تاثیر خانواده در روابط سالمندان
تقریبا اکثر سالمندان فرزندانی در قید حیات دارند و تعداد زیادی از آنها با فرزندان خود زندگی می کنند یا زود به زود آنها را می بینند با این حال در روابط بین سالمندان و فرزندانشان مشکلات حادی نیز بوجود می‌آید، مسائلی از قبیل محل س************ت (زندگی مشترک ، خانه مستقل یا خانه سالمندان) استقلال یا عدم آن در زندگی شخصی بر روابط بین آنها تاثیرات عمیقی می‌گذارد. در عین حال این مسائل از اعتقادات مذهبی و اخلاقی و فرهنگ جامعه نیز متاثر می‌شود.
2 - نقش دوستان سالمندان در شادابی
گاهی بودن با دوستان برای سالمند مهمتر و لذت بخش‌تر از روابط با فرزندان است چرا که سالمندان با دوستان هم سن راحت‌تر از فرزندان خود هستند. و بنابراین قرار ملاقات‌های متعددی را ترتیب می‌دهند. سالمندان با هم درباره خاطرات گذشته و دور خود صحبت می‌کنند. این کار پیوندهای عمیقی را بین آنها بوجود می‌آورد.
3 - تاثیرتغییرات شغلی در زندگی سالمندان
امروزه در جوامع صنعتی و شهری سالمندانی مترادف با بازنشستگی است، در حالی که در روستاها و شهرهای کوچک آنها اکثرا تا آخرین روزهای زندگی فعالیت شغلی دارند. بین از دست دادن شغل (بازنشستگی) و احساس رضایت از خود (مفید بودن) رابطه متقابل وجود دارد و این یکی از پیامدهای منفی سالمندی است. با این حال اگر سالمند در گذشته از درآمد خوبی برخوردار بوده و در حال حاضر دارای سلامت جسمی باشد و برای دوران بازنشستگی برنامه ریزی کرده باشد، این اتفاق پیامدی منفی برایشان نخواهد بود.

بهداشت روانی سالمندان



بهداشت روانی در درون مفهوم کلی «بهداشت» قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای انجام نقش‌های روانی ، اجتماعی و جسمی ، بهداشت به معنی نبود بیماری نیست، بلکه بیشتر شناسایی و پیشگیری از بیماری‌ها و مشکلات در ارتباط است. تامین بهداشت روانی سالمندان تاثیر مهمی بر بهداشت فرد و جامعه می‌گذارد و عوامل چندی در این ارتباط دخیل هستند.


1 - تفاوت سالمندان غرق شده درزندگی گذشته با دیگر سالمندان
سالمندی که احساس می‌کند زندگی گذشته خود را به هدر نداده است با سالمندی که رضایت چندانی نسبت به گذشته ندارد، تفاوت بسیاری دارد. سالمند راضی در خود احساس کمال می‌کند و روزهای آخر زندگی را با خوش بینی و شور و شوق سپری می‌کند. در مقابل سالمند ناراضی از گذشته خود مضطرب و افسرده خواهد بود.

2 -توانایی سازگاری با تغییرات در سالمندان
تغییرات دوران سالمندی تاثیرات عمیقی بر زندگی و بهداشت روانی او دارد. اگر شخصیت فرد انعطاف پذیر باشد توانایی سازگاری با این تغییرات بیشتر خواهدبود. در این میان اگر سالمند این تغییرات را در جهت منفی ادراک کند میزان انعطاف پذیری و سازگاری پایین خواهد آمد.

3- نقش جامعه و دولت در حمایت از سالمندان
نگرش و دیدگاه اجتماع نسبت به سالمندان بر بهداشت روانی سالمندان تاثیر گذار است. اینکه جامعه سالمند را به چشم «چرخ پنجم گاری» ببیند یا به چشم فردی مجرب و عاقل موضوع مهمی است. میزان حمایت‌های مالی و درمانی دولت (حقوق بازنشستگی و بیمه خدمات درمانی) عامل موثر دیگر در میزان بهداشت روانی سالمندان است