مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

صرع در زنان میانسال و درمان آن



با توجه به اهمیت صرع در مقاطع مختلف سنی و بخصوص در زنان در سنین یائسگی گزارش یک مورد نمونه به صورت پرسش و پاسخ در زیر مطرح شده است.

بیمار یک زن ٤٦ ساله با سابقه تشنج‌های کانونی مرکب (complex partial) است که تنها با یک داروی ضدصرع سال‌ها به خوبی کنترل شده است. تشنج‌های او با یک احساس عجیب شروع می‌شود که اصطلاحاً به آن «از پیش دیده» یا (dejavu) می‌گویند. در این حالت مکان یا چیزی را که تاکنون هرگز ندیده برایش بسیار آشنا می‌نماید مثل اینکه چندین بار آن را دیده است و سپس به اختلال هوشیاری منجر می‌شود. در حین این حملات کوتاه خیره شده و قادر به پاسخگویی نمی‌باشد. این حالت ٢-٣ دقیقه طول می‌کشد و تا چند ساعت بعد از آن احساس سردرد مختصر و خستگی می‌کند. از زمان تشخیص تاکنون دچار فعالیت حرکتی اندام‌ها (convulsion) نشده است. در ١٠ سال گذشته تنها یک تشنج داشته است و آن موقعی بود که علائم خستگی و عفونت ویروسی داشت. در حال حاضر به علت گر گرفتگی (hot flashes) و کاهش خونریزی ماهیانه و دوره‌های کوتاه عادت ماهیانه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
سؤال ١: افزایش دفعات تشنج همراه با کدام شکل از اختلال عملکرد تناسلی در این بیمار می‌تواند باشد؟
الف) سندرم تخمدان پلی‌کیستیک
ب) نازایی
ج) یائسگی زودتر از انتظار
د) عدم تخمک‌گذاری
بیشتر زنان مبتلا به صرع مثل این بیمار به خوبی موفق به وضع حمل و پروردن فرزند می‌شوند. اگرچه مطالعات انجام شده بر پایه جمعیت نشان می‌دهد که میزان باروری در مبتلایان به صرع هم در مردان و هم در زنان کاهش می‌یابد و هنوز روشن نیست که چه میزان از این کاهش باروری مربوط به بیماری و یا فاکتورهای مربوط به درمان یا به علل روانی می‌باشد. به هرحال صرع همراه با اختلال عملکرد غدد درون‌ریز و تناسلی است. بخصوص سندرم تخمدان پلی‌کیستیک که با اختلال عملکرد تخمدان مشخص می‌شود (عادت‌های ماهیانه نامنظم، پرمویی). زنان مبتلا به صرع علائم یائسگی را زودتر از زمان انتظار نشان می‌دهند و علاوه بر آن شدت صرع مثلاً تعداد دفعات صرع با خطر یائسگی زودرس ارتباط دارد. زنانی که تشنج‌های کمتری دارند (کمتر از ٢٠ بار در دوران حیات) خطر کمتری برای یائسگی زودرس دارند و بیشتر در ٥٠-٥١ سالگی یائسه می‌شوند که مشابه جمعیت عمومی است. ولی زنان مبتلا به صرع که حداقل یک بار در ماه تشنج می‌کنند، ممکن است زودتر و در حوالی ٤٦ تا ٤٧ سالگی یائسه شوند که مربوط به اختلال عملکرد تناسلی بوده و به نظر نمی‌رسد مربوط به مصرف داروهای ضدصرعی باشد.
سؤال ١) ج صحیح است
سؤال ٢) بیمار گاهاً دچار حملات dejavu می‌شود که بدون اختلال هوشیاری است. این تجربه را سال‌ها نداشته است. مقدار داروی ضدصرع را تغییر نداده است و اخیراً بیمار نشده است. قبلاً تنها پیش از شروع عادت ماهیانه (روز اول یا چند روز قبل از عادت ماهیانه) متوجه این حملات شده بود. علل احتمالی افزایش اخیر دفعات تشنج شامل:
الف) عدم دریافت دارو
ب) اختلال خواب
ج ) شروع یائسگی
د) همه اینها
به خوبی می‌دانیم که عدم مصرف دارو و اختلال خواب در یک فرد مبتلا به صرع موجب تشدید تشنج می‌شود. علاوه بر این مطالعات در مورد زنان صرعی نشان می‌دهد که شروع یائسگی همراه با افزایش دفعات تشنج است که این تغییر در دفعات تشنج می‌تواند مربوط به تغییرات هورمونی در حوالی یائسگی باشد (مثل افزایش نسبی در میزان استروژن بر پروژسترون در شروع یائسگی).
بعضی زنان مبتلا به صرع به تغییرات هورمونی حساسیت داشته و آن را به صورت تغییر در دفعات تشنج در حوالی یائسگی نشان می‌دهند و همین نشان می‌دهد که یائسگی آغاز فصل جدیدی است و نیاز به بررسی دقیق و تنظیم دارو دارد.
سؤال ٢) د صحیح است
سؤال ٣) مقدار داروهای ضدصرع بیمار به طور مختصر افزایش یافت به طوری که حملات dejavu از بین رفت. در سن ٤٨ سالگی عادت ماهیانه به مدت ٦ ماه متوقف شد ولی گر گرفتگی ادامه یافت. بیمار برای درمان جانشینی هورمونی (HRT) مورد بررسی قرار گرفت تا علائم یائسگی بهتر شود. خطر HRT در مورد زنان مبتلا به صرع شامل:
الف) سرطان پستان
ب) حمله مغزی
ج) افزایش دفعات تشنج
د ) افزایش گر گرفتگی
WHI = The Women’s Health Initiative در سال ٢٠٠٢ گزارش کرد که درمان جانشینی هورمونی به شکل معمول آن یعنی استروژن‌های ************ژوگه اسبی و مدروکسی پروژسترون استات همراه با یک افزایش در خطر ایجاد سرطان پستان و استروک بود. یک مطالعه دیگر (دو سو کور - اتفاقی - و با گروه کنترل) با دو مقدار استروژن ************ژوگه اسبی و مدروکسی پروژسترون استات برای ارزیابی اثرات درمان جانشینی هورمونی روی دفعات تشنج انجام شد (سال ٢٠٠٦). نتیجه نشان داد که افزایش در دفعات تشنج در زنان با تشنج موضعی در طی درمان بستگی به مقدار دارو (داروهای هورمونی جانشینی) دارد و این مضاف بر سایر عوامل خطری است که نتایج بررسی توسط WHI شرح داده است.
سؤال ٣) ج صحیح است
سؤال ٤) بیمار از نظر افزایش خطر شکستگی لگن و مهره به علت قطع استروژن در یائسگی مورد بررسی قرار گرفت. او در حال حاضر کلسیم ١٠٠٠ میلی‌گرم روزانه در دو روز منقسم و ویتامین د٤٠٠
واحد روزانه مصرف می‌کند. کدامیک از موارد زیر دقیق‌ترین ارزیابی میزان شکستگی در افراد صرعی تحت درمان با داروهای ضدصرعی است؟
الف) به طور مشابه با جمعیت عمومی
ب) دو برابر جمعیت عمومی
ج) چهار برابر جمعیت عمومی
د) شش برابر جمعیت عمومی
به طور کلی خطر شکستگی بین افراد صرعی حدود دو برابر جمعیت عمومی است. طی یک مطالعه وسیع به صورت متاآنالیز که برای طبقه‌بندی فاکتورهای خطرزا برای شکستگی انجام شد، استفاده از داروهای ضدصرعی در گروه خطر بالا قرار گرفت (٤/١ سال مطالعه در مورد ٩٥١٦ زن ٦٥ سال به بالا). بیشترین محل شکستگی در لگن و ران بود که بخصوص در زنان مشاهده شد. تشنج‌های بیشتر – استفاده به مدت طولانی‌تر – درمان چند دارویی و اغلب داروهای ضدصرعی همراه با خطر شکستگی بود که هم با داروهای تولیدکننده آنزیم و هم با داروهای غیرایجادکننده آنزیم دیده شد.
به بیمار توصیه شد که به علت فاکتورهای مختلف هم مربوط به صرع و هم غیرمرتبط با صرع در معرض خطر شکستگی است. مثل سابقه فامیلی پوکی استخوان، عدم داشتن فعالیت‌های کاهش وزن، سیگار کشیدن، مصرف الکل که در افزایش خطر پوکی استخوان دخالت دارند، آزمایشات معمول سنجش تراکم استخوان لگن و ستون فقرات برای بیمار برنامه‌ریزی شد.
سؤال ٤) ب صحیح است
سؤال ٥) غالباً نتیجه تراکم استخوان در یک فرد مبتلا به صرع شامل:
الف) کاهش تراکم از مقدار طبیعی در ناحیه لگن
ب) کاهش تراکم از مقدار طبیعی در ناحیه ستون فقرات
ج) کاهش تراکم از مقدار طبیعی در ناحیه ستون فقرات و لگن
د ) افزایش تراکم از مقدار طبیعی در لگن و ستون فقرات
طی مطالعات انجام شده به صورت متاآنالیز که شامل ١٥٠٠٠ بالغ مبتلا به صرع (با سنین متوسط ٤٠-٤٧ سال و ٤٧% تا ٥٢% را زنان تشکیل می‌دادند) بود و ١٢ مطالعه دیگر تراکم استخوان که شامل بیش از ٦٠٠ بیمار صرعی (متوسط سنی ٧-٥٨ سال و ٠% تا ٧٢% را زنان تشکیل می‌دادند) بود. به طور کلی مقادیر تراکم استخوان لگن و ستون فقرات در بیماران مبتلا به صرع کاهش قابل اهمیتی پیدا کرده بود. به هرحال این آزمایشات نشان داد که کاهش تراکم استخوان به اندازه‌ای که بتوان آن را کلاً به حساب افزایش خطر شکستگی گذاشت نبود. تعداد زیادی از شکستگی‌ها (٣٥%) مربوط به خود تشنج‌ها بود (سال ٢٠٠٥).
سؤال ٥) ج صحیح است.
سؤال ٦) کدامیک از موارد زیر عامل خطر احتمالی برای شکستگی در فرد مبتلا به صرع است؟
الف) درمان چند دارویی ضدصرعی
ب) تعداد بیشتر تشنج‌ها
ج) مسمومیت دارویی و ناتوانی در ارتباط با داروی ضدصرعی
د ) همه این موارد
برای ارزیابی ارتباط مصرف داروهای ضدصرع و علت بروز شکستگی در زنان یائسه مبتلا به صرع یک مطالعه وسیع در سال ٢٠٠٥ به عمل آمد و با توجه به محل شکستگی‌ها معلوم شد که هم اثرات سمی دارو بر سیستم عصبی و هم بی‌مبالاتی و ناشی‌گری مربوط به استفاده از داروهای ضدتشنج و هم خود تشنج‌ها در خطر شکستگی دخیل بوده‌اند. همین‌طور مصرف داروهای ضدتشنج و بعضی داروهای دیگر شامل خواب‌آورها، ضداضطراب‌ها و ضد افسردگی‌ها همراه با خطر بالایی از شکستگی است.
سؤال ٦) د صحیح است
سؤال ٧) بیمار از اختلال حافظه شکایت دارد و می‌گوید از وقتی یائسه شده در به خاطرسپاری اسامی مشکل پیدا کرده است. او یائسگی را مسئول از دست رفتن حافظه می‌داند. کدام یک از عبارات زیر با در نظر گرفتن حافظه و یائسگی درست است؟
الف) در زنان یائسه در زمان ورود به یائسگی کاهش حافظه دیده می‌شود
ب) زنان یائسه در زمان ورود به یائسگی اغلب شکایت از کاهش حافظه دارند ولی این کاهش قابل اندازه‌گیری نمی‌باشد
ج) زنان یائسه در زمان ورود به یائسگی کاهش حافظه دارند ولی به آن توجه نمی‌کنند
د) هیچ‌کدام از اینها
محققان نشان دادند که زنان مبتلا به صرع در حوالی یائسگی نسبت به زنان در گروه شاهد سه برابر بیشتر شکایت از اختلال حافظه و گر گرفتگی و عرق شبانه دارند (بعد از تطبیق با اختلافات سنی و نژادی). در صورتی که مطالعات طولانی مدت برای ارزیابی عملکرد شناختی مؤید این است که حافظه کاری و سرعت درک کاهش نمی‌یابد و در حقیقت در طی این فصل جدید بهبود مختصر نشان می‌دهد. برای بیمار انجام تست‌های عصبی – روانی (نوروسایکو لوژیک) برنامه‌ریزی شد تا شکایت او ارزیابی شود.
سؤال ٧) ب صحیح است
سؤال ٨) کدام فاکتور در صرع همراه با کاهش شناخت نمی‌باشد؟
الف) توانایی هوشی بالینی اولیه
ب) حجم کم لوب (قطعه) گیجگاهی درام – آر – آی
ج) صرع طولانی مدت
د) جنس مرد
اگرچه شکایت از اشکال در حافظه از مدت‌ها پیش در بیماران صرعی شایع بود نتایج یافته‌ها در این بیماران از عملکرد حافظه پراکنده بود. گزارش اخیر که از ٤٦ بیمار دچار صرع گیجگاهی در مقایسه با ٦٥٠ فرد سالم کنترل در مورد عملکرد شناخت به‌عمل آمده مؤید این است که بسیاری از جنبه‌های شناخت با گذشت زمان در فرد صرعی کاهش می‌یابد. حافظه بیش از سایر جنبه‌های شناخت آسیب‌پذیرتر است. این افراد ٤ سال بعد از اولین ارزیابی مطالعه شدند. عوامل خطرزا برای کاهش عملکرد شناخت با گذشت زمان شامل: سابقه طولانی مدت صرع، سن بالاتر در شروع انجام تست، ظرفیت هوشی کمتر اولیه، حجم کلی مغز و کاهش اولیه حجم لب تمپورال است. جنس فاکتور مؤثر نبود. تعداد تشنج به طور وضوح عامل مؤثر برای کاهش شناخت نبود.
سؤال ٨) د صحیح است
سؤال ٩) بیمار شکایت جدیدی ابراز می‌کند که در چند ماه گذشته احساس غم داشته و گاهاً گریه می‌کرده است. اختلال خلقی نوسان‌دار داشته و به آینده زندگی امیدوار نبوده و آن طور که باید از زندگی لذت نمی‌برد. اگرچه صرع او خوب کنترل شده است از نظر اینکه صرع می‌تواند در احساس افسردگی او دخیل باشد مورد ارزیابی قرار گرفت. کدام عبارت بهترین توصیف را در مورد ارتباط بین صرع و افسردگی دارد؟
الف) افراد مبتلا به صرع میزان بیشتری افسردگی دارند
ب) افرادی که افسردگی دارند میزان بیشتری صرع دارند
ج) ارتباط دو طرفه صحیح است
د) در افراد مبتلا به صرع میزان بیشتری افسردگی مورد انتظار نمی‌باشد
بسیاری از مطالعات نشان داده که میزان افسردگی در افراد دچار صرع بالاتر از میزان افسردگی در جمعیت عمومی است. این افزایش بستگی به عوامل روانی، اجتماعی که همراه با بیماری مزمن است و احتمالاً مربوط به طبیعت حمله‌ای و غیرقابل پیشگویی خود تشنج است، دارد. تصور یک عامل خارج از کنترل در این بیماری، میزان حمایت جامعه، تطبیق با وضعیت شغلی و ذهنیت برچسب بیماری صرع همگی عوامل روانی برای افسردگی در صرع هستند. به هرحال مطالعات اپیدمیولوژی مؤید یک ارتباط دوطرفه بین دو وضعیت بالینی است. برای مثال سابقه افسردگی در بیماران صرعی که تازه تشخیص داده شده و از نوع شروع در زمان بلوغ است ٧ برابر نسبت به افراد گروه کنترل بیشتر است. و همین‌طور سابقه افسردگی در افراد ٥٥ سال و بالاتر سنی مبتلا به صرع ٦ برابر بیشتر از سایر بالغین مبتلا به صرع است.
این اطلاعات مطرح‌کننده این است که فاکتورهای بیولوژیک نسبت به عوامل روانی – اجتماعی خالص صرع را به افسردگی مربوط می‌کند.
سؤال ٩) ج صحیح است
سؤال ١٠) به بیمار توصیه شد که افراد صرعی در معرض خطر افسردگی هستند و چون او خانم است احتمالاً بیشتر امکان ایجاد افسردگی وجود دارد. غمگینی و عدم احساس خوشی اشکال اصلی افسردگی هستند. بیمار نیاز به بررسی بیشتر و درمان افسردگی دارد. کدامیک از موارد زیر عامل خطرزا برای افسردگی در یک زن صرعی نیست؟
الف) درمان وضعیت‌های طبی همراه مثل (مغز و اعصاب، غددی، قلبی عروقی، ارتوپدی)
ب) تشنج در شش ماه گذشته
ج) خانه‌دار بودن یا استخدام نبودن
د) خوردن داروهای ضدصرعی
در مطالعات اپیدمیولوژی برای ارزیابی افسردگی در افراد مبتلا به صرع، زن بودن یک عامل افسردگی است. همان‌طور که در جمعیت عمومی نشان داده شده است سایر عوامل خطرزای متوسط تا شدید افسردگی شامل: تحت درمان بودن هم‌زمان برای سایر بیماری‌های همراه (ارتوپدی، غددی، قلبی عروقی، مغز و اعصاب)، وقوع تشنج در ٦ ماه گذشته، خانه‌دار بودن، عدم استخدام ذکر شده است.
سؤال ١٠) د صحیح است
سؤال ١١) بیمار به روانپزشک ارجاع شد و داروی ضدافسردگی پیشنهاد شد. روانپزشک در مورد مصرف داروی ضدافسردگی با در نظر گرفتن صرع از شما مشاوره خواست.
کدام دارو بیشترین احتمال ایجاد تشنج را دارد و در درمان بیماران صرعی اجتناب می‌شود؟
الف) بوپروپیون bupropion
ب) آمی تریپتیلین amitriptiline
ج) پاروکستین paroxetin
د) سیتالوپرام citalopram
خطر تشنج در ارتباط با مصرف داروهای ضدافسردگی معمولاً کم است و فایده درمان افسردگی بیش از این خطر است. بخصوص وقتی فکر و خطر خودکشی در شخص مبتلا به صرع زیاد باشد. تعداد تشنجات همراه با استفاده از داروهای ضدافسردگی خیلی پایین است. برای SSRIها و ضدافسردگی‌های سه حلقه‌ای با مقادیر معمول بین ٠٦/٠% تا ٣/٠% در سال ذکر شده است. به هرحال بوپروپیون در دوزهای بالاتر و حداکثر ٤٥٠ میلی‌گرم در روز همراه با تشنج در بیش از ٢% بیماران بوده است. باید به خاطر داشت که مطالعات اختصاصی کمی روی داروهای ضدافسردگی برای اطمینان از مصرف آنها در بیماران مبتلا به صرع انجام شده است.

چرا فرزندانم با من مشورت نمی کنند؟



پدر ۲ پسر جوان و یک دختر نوجوان هستم. همیشه سعی کردم با فرزندانم دوست باشم اما آن ها و به خصوص پسرهایم اصلا با من و مادرشان مشورت نمی کنند نه مشکلاتشان را در میان می گذارند و نه تصمیم هایشان را. آن ها ۲۲ و ۲۵ ساله هستند.


با سلامت خدمت شما پدر گرانقدر.
در سوال شما اطلاعات کمی مطرح شده بود لازم بود در ابتدا به این سوال پاسخ می دادید که آیا قبلا فرزندان تان با شما و مادرشان مشورت می کردند و به تازگی این رابطه وضعیت متفاوتی پیدا کرده است یا همیشه این گونه بوده اند؟
با این همه ذکر چند نکته اساسی لازم است:
الف- انسان در مسیر زندگی، مراحل رشد متفاوتی را پشت سر می گذارد که در هر مرحله به لحاظ روحی، جسمی، توانمندی ها، نیازها و... تفاوت هایی با مراحل قبل و بعد پیدا می کند. فرزندان شما در حال خروج از دوره حساس بلوغ و نوجوانی و ورود به مرحله جوانی و بزرگسالی هستند. در این دوره انتظار داریم افراد در پی استقلال نسبی از خانواده و ورود به اجتماع و هدف گذاری های جدید و بلندمدت برای دوره بزرگسالی باشند به همین خاطر ممکن است در خانه احساس تنهایی و درک نشدن اتفاق بیفتد.

ب- گاهی اوقات علت این که دیگران تمایلی ندارند با ما گفت وگو کنند، نحوه مدیریت ما در آن گفت و گو است به این معنا که ممکن است ما شنونده خوبی برای مسائل فرد مقابل نبوده ایم به عبارتی از نصیحت کردن، مقایسه کردن، انتقاد کردن، بازجویی کردن و... برای گفت وگو بهره برده ایم و باعث از بین رفتن جاده ارتباطی شده ایم خوب است بدانیم همواره برای این که ارتباط موثری داشته باشیم باید قدرتمند باشیم و منظور از قدرت «دوست داشتنی بودن» و «مورد تایید بودن» ماست و گاهی این قدرت را به خاطر نبود مدیریت رابطه از دست می دهیم.

ج- شاید بد نباشد که این نکته هم مطرح شود: مردها به گفت وگو به عنوان وسیله ای برای رد و بدل اطلاعات و حل مشکل نگاه می کنند و زنان به عنوان ابزاری برای صمیمیت؛ دیگر این که به طور کل مردها نیاز و توانایی کمتری برای حرف زدن دارند. به شما پدر عزیز پیشنهاد می کنم فرزندانتان را برای ارتباط بیشتر تحت فشار نگذارید چون موجب دوری بیشتر می شود، اما نکات خود را مطرح کنید و از آن ها بخواهید به آن چه گفتید فکر کنند و بعد تصمیم بگیرند تا احساس کنند آزاد هستند، در این شرایط احتمال بیشتری وجود دارد که آن ها از نظرات شما استفاده کنند.

سازگار شدن با دوره سالمندی

سالمندی سرنوشتی است که تمام افراد بشر از هر جنس، نژاد و فرهنگی به آن گرفتار می شوند دورانی که اگر از کیفیت مناسب برخوردار باشد بسیار مطلوب و لذت بخش است.
ژیلا میر لاشاری در مقاله خود تحت عنوان سازگاری با سالمندی که در کتاب بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان چاپ شده است چنین می نویسد:
" در جامعه امروز سالمندان جزء گروه های بزرگ اجتماع به حساب می آیند . با پیشرفت علم افراد مدت طولانی تری زندگی کرده و لاجرم بایستی با تغییرات پیچیده جسمی روحی - روانی و اجتماعی که همراه با فرایند پیری حادث می شود سازگار شوند.
تطابق موفقیت آمیز با سالمندی منوط به توانایی شخص برای ادامه و استمرار روش های مناسب زندگی در طول حیات، حفظ یک شیوه زندگی فعال و یافتن جانشین های مناسب برای فعالیت های دوران میان سالی است.
از جمله تنش های وارده به فرد سالمند مرگ همسر، عزیزان و دوستان نزدیک است مطالعات انجام شده در بعضی کشورها از جمله ژاپن نشان داده افراد سالمندی که اعتقادات مذهبی دارند از سلامت روحی - روانی و جسمی بیشتری بهره مند بوده و نسبت به کسانی که باورهای مذهبی کمتری دارند یا اصولا اعتقادات مذهبی ندارند ، در مقابله با فشارهای روحی- روانی از جمله مرگ عزیزان توانایی آنها بیشتر است.
این افراد سریع تر می توانند به وضعیت روحی - روانی وجسمی پیش از وقوع اضطراب و تنش برگشته و حتی فشار خون آن ها کمتر افزایش پیدا خواهد کرد . در واقع مراسم مذهبی برای آنها مانند یک روش ریلکس کننده عمل کرده سازگاری آنها را افزایش می دهد.
اعمالی از جمله خواندن دعا و نماز خیرات کردن و رفتن به زیارت ..... پاسخ های آرام کننده را در فرد تسریع می کند و از طریق کاهش احساس ترس اضطراب و تعئیل حس تنهایی می تواند برای فرد سالمند بسیار مفید باشد.
اعتقاد به زندگی پس از مرگ بخصوص اعتقاد به اینکه دنیای دیگر می تواند بهتر از زندگی کنونی باشد در فرد احساس آرامش ایجاد می کند. این مطلب که در آینده و در هان دیگر باز هم افراد خواهند توانست عزیزان خود را ببینند اضطراب را در فرد سالمند کاهش می دهد.
از جمله راهکارهای دیگری که برای سازگاری با مرگ عزیزان پیشنهاد می شود کار درمانی است . فراگیری یک حرفه جدید یا اشتغال روزانه می تواند سازگاری فرد را افزایش دهد.
از طرفی فرد سالمند با جایگزین کردن فعالیت های جدید متناسب با سن به جای فعالیت های گذشته می تواند خلاء بازنشستگی را پر کند . اشتغال به کارهایی مثل کشاورزی در باغچه و باغ، نویسندگی، پرداختن به صنایع دستی و کارهای هنری حتی کمک به نگهداری از نوه ها می تواند احساس مفید بودن را در فرد زنده نماید.تغذیه مناسب در دوران سالمندی تاثیر به سزایی در وضعیت روحی - روانی و جسمی فرد دارد.
گفته می شود از طریق تغذیه صحیح می توان افسرگی را کاهش داد . غذا هایی که پروتئین بالا کربوهیدرات پایین و چربی کمتری دارد همچنین خوردن غذا در حجم کمتر و وعده های بیشتر جهت تنظیم قند خون در یک حد مناسب استفاده بیشتر از موادی مثل ماهی در تمام افراد بخصوص سالمندان توصیه می شود" .
(- میر لاشاری. ژیلا - بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان انتشارات کتاب آشنا چاپ اول(1381) مقاله سازگاری با سالمندی،1381،ص373و374)



سالمندان چه نیازهایی دارند؟

نیازهای سالمندان را در ایران و تمام جهان را می‌توان به 3 گروه اصلی تقسیم کرد. گروه اول نیازهای بهداشتی - درمانی هستند که شامل مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی از سالمندان است. گروه دوم نیازهای اجتماعی - اقتصادی مانند بیمه و حقوق بازنشستگی است که عدم توجه به آنها آرامش روحی، روانی و اجتماعی سالمند را مختل خواهد کرد و گروه سوم نیازهای روانی است. سلامتیران

تکریم سالمندان:

مینو پیامی شبستری، درمقدمه تحقیقی که درباره نحوه استفاده و رضامندی سالمندان فعال از تلویزیون انجام داده به مسئله تکریم سالمندان اشاره کرده است. از نظر وی:
"روز نهم مهر ماه، در هر سال به عنوان روز سالمندی نامگذاری شده است تا گامی در راستای تکریم این پدران و مادران برداشته شود. دوران سالمندی همانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است، با این تفاوت که دوران کودکی و جوانی سرشار از انرژی و تلاش است، ولی دوران سالمندی، با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیت های فیزیکی همراه است.
اسلام به سالمندان ارج می نهد و بسیار حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش کرده و به بهره گیری از تجارب و افکار پخته آنان تشویق می کند.
خود" بزرگسالی " و" سن بالا" در فرهنگ دینی ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا( ص) است :"هرکس فضیلت و مقام یک بزرگ را به خاطر سن و سالش بشناسد و اورا مورد احترام قرار دهد، خدای متعال او را از هراس و نگرانی روز قیامت ایمن می دارد."
این سخن را نیز از حضرت علی (ع) به یاد داشته باشیم که فرمود :
" دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او ، باید احترام کرد."
رسول خدا (ص) فرمود:" برکت و خیر ماندگار ، همراه بزرگتر های شماست . در سخن دیگر فرمود پیرمرد در میان خانواده اش همچون یک پیامبر در میان امتش است."
همه پیران یک جور پیر نمی شوند ؛ به طوری که در این مسئله ارزش های اجتماعی مطرح است. در بعضی جاها، سالمندی اوج منزلت است، اما برخی جاها اینگونه نیست. به عنوان مثال شنیده ایم که در بین سرخ پوستان و اسکیموها، وقتی افراد پیر می شوند، قبیله خود را ترک می کنند. روایتی هم هست که در بین عشایر ایران هم چنین رسمی وجود دارد، در بین بویر احمدی ها و بختیاری ها، سالمندانی که نمی توانند قبیله را همراهی کنند، می گذارند و کوچ می کنند".
(پیامی شبستری. مینو- پایان نامه کارشناسی ارشد1385 دانشکده صداو سیما (تهران)،1385،ص1و2)


حمایت اجتماعی از سالمندان
"مسئله سالمندان در جوامع سنتی و متجدد بعنوان یکی از مهمترین چالش ها ی بهداشت روانی معاصر است.
نظریه پردازان ابعاد مختلف حمایت اجتماعی را به پنج دسته تقسیم کرده اند:
1- حمایت هیجانی که مهارت در کسب کمک از دیگران به هنگام شدت یافتن فشار روانی را شامل می شود.
2- حمایت شبکه اجتماعی که موجب کاهش فشار روانی از طریق دسترسی به عضویت در شبکه و کمک به فراموش کردن مشکلات می شود.
3- حمایت عزت نفس که بدین معناست که دیگران به فرد بقبولانند که قابلیت های ویژه ای دارد.
4- حمایت وسیله ای که عبارت است از دسترسی به منابع مالی و خدماتی به هنگام مواجهه با رویدادهای فشار زای روانی.
5- حمایت اطلاعاتی که در بر دارنده ارائه اطلاعات برای درک رویدادهای فشار زای روانی است.
هرچند بطور کلی دسترسی به حمایت اجتماعی حائز اهمیت فراوان است ولی برخورداری از حمایت عزت نفس به مراتب سودمند تر است علی الخصوص اگر منشا این حمایت خارج از خانواده باشد."
(خزایی.کامیان - بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان، انتشارات کتاب‌آشنا، چاپ اول (1381) مقاله روانشناسی سالمندان و نقش حمایت اجتماعی از آنان1381 ص363-370 )
همچنین در این زمینه، مرکز تحقیقات سالمندی، تنها مرکز تحقیقات سالمندی در ایران است که توسط وزارت بهداشت تصویب شده است.
حوزه فعالیت این مرکز در 3 حیطه آموزش، پژوهش و خدمات است. این مرکز به صورت عمده بر تحقیقات کاربردی در زمینه سالمندی تمرکز دارد تا با توجه به شرایط فرهنگی، اعتقادی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی، نیازهای سالمندان را شناسایی کرده و متناسب با آن خدمات مناسب را برای پاسخگویی نیازها به ارگان‌های اجرایی معرفی می‌کند

آشنایی با میانسالی Middle Adultood و تغییرات در آن

میانسالی، سنی است که در آن فرد تجاربی بسیار متنوع و گهگاه ضد و نقیض دارد ( نزنر، جفری.1991 ). از یک سو، زندگی در دوران بحرانی و پرتلاطم است، و از سوی دیگر، آزمایشی نسبی برخوردار است. این دوره از زندگی زمانی است که فرد می تواند از موفقیت های گذشته خود احساس رضایت نموده، و در عین حال، به شکست های خود اعتراف کند. میانسالی سنی است که فرد، ضمن کسب لذت، گهگاه دستخوش غم و اندوه شدید می شود. به عبارتی، دوران میانسالی از خیلی جهات نقطه اوج زندگی است، و به همین دلیل، میانسالان را نسل فرمانده نیز خوانده اند. در اکثر جوامع مشاغل برجسته و مسئولیت های مهم اجرایی در سطح وزارت، وکالت و ریاست جمهوری در دست میانسالان است. بسیاری از روانشناسان، دوره میانسالی را پر فشارترین دوره زندگی دانسته اند. در این دوره مسائل زندگی خانوادگی، پرورش فرزندان، به دست آوردن و نگهداری و ارتقای شغل و مشکلات س************ت و نقل و مکان و تهیه مسکن، فشارهای گوناگونی را بر فرد تحمیل می کند و او نیز با تمام قوا به مقابله با مشکلات و حل و فصل آنها می پردازد. سنین میانسالی همراه با تغییرات مهم رشدی در زمینه های فکری، عاطفی، اجتماعی و زیستی است. نقش افراد در هر سه زمینه شغلی، همسری و سرپرستی فرزندان بسیار پیچیده تر شده است و این امر بر چگونگی تفکر و رفتار افراد تاثیر بزرگی بخشیده است.


میانسالی
سن حداکثر تحقق خواسته های زندگی است. تغییراتی که در میانسالی به وقوع می پیوندند دیگر ارتباطی با سن تقویمی ندارند. بلکه مربوط به مواضع افراد در بخشهای مختلف زندگی، یعنی شخصیت، شغل، خانواده، اجتماع است؛ با وجود این می توان از توانمندیهایی صحبت کرد که رنگ تحولی مربوط به این گستره زندگی را به خود می گیرند که عبارتند از: حفظ کارآمدی حرفه ای، حفظ رابطه با همسر، حمایت از فرزندان نوجوان خود، حفظ رشته های وابستگی با خویشاوندان مسن، برقرارکردن و حفظ کردن رشته های وابستگی با خویشاوندان مسن، برقرار کردن و حفظ کردن یک سطح زندگی اقتصادی در رابطه با نیازهای خود، بدست آوردن مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خویش، حفظ روابط دوستانه، دنبال کردن و گسترش فرصتهای فراغت.
میانسالی فرصت ارزشیابی مجدد تعهدات و هدفها و افزایش آگاهی و هشیاری است. این دوره نوعی بازگشت به درون بینی است. میانسالی دوره ای است که واقعا هویت فردی پایدار است، ظرفیت مقابله با مسائل، نفوذ اجتماعی و پدید آوری شخصی در سطح بالاست. میانسالی زمانی آغاز می گردد که دیگر بچه ها مسئولیت اصلی خانواده را تشکیل نمی دهند. آنها یا ازدواج کرده یا دور از خانواده به دانشگاه می روند، یا لااقل دوران آخر نوجوانی را می گذرانند و قسمت عمده مسئولیتشان به عهده خودشان می باشد. حالا وقت آن رسیده است که ببیند زندگیش به کجا رفته زیرا از این پس طرحهای جدیدی در زندگی لازمست. همچنین فرد در این دوره پدر و مادر خود را از دست داده یا آنها بازنشسته شده اند و می فهمد که یکی از افراد بزرگتر و مسئول نسل خود می باشد. حالا او در وسط صحنه زندگی قرار گرفته است.
در این تحقیق ما تحول در میانسالی را در سه موضوع جداگانه تحت عنوان رشد جسمانی و فیزیولوژیکی، شناختی و اجتماعی مطرح می کنیم.



نگاه اجمالی

جهان در سایه پیشرفت‌های علمی بویژه پزشکی ، شاهد افزایش جمعیت سالمندان است. برآوردها حاکی از آن است که تا سال 2030 میلادی جمعیت سالمندان در دنیا از 9 درصد به 16 درصد و در ایران از 5.6 درصد به 17.5 درصد افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر سالمندان شاهد تقلیل توانایی‌های بدنی (جسمی) و روانی خویش هستند و انواع بیماری‌ها و مشکلات روانی آنها را تهدید می‌کند. بیماری‌های جسمانی نظیر : ایست قلبی ، مشکلات تنفسی ، پوکی استخوان ، مشکلات گوارشی و انواع آسیب‌های مغزی و انواع اختلالات روانی نظیر اضطراب ، افسردگی ، سوء مصرف مواد ، بی‌خوابی و مشکلات جنسی ، برخی از مسائل سالمندی در روانشناسی گردیده است. برخی از پرسش‌های مطرح شده در این حوزه عبارتند از:


• رشد در میانسالی چگونه است؟
• توانایی‌های ذهنی میانسالی چه تغییری می‌کند؟
• مشکلات اجتماعی میانسالی کدام است؟
• تغییرات رشدی مرحله میانسالی کدام است؟ در زیر به چند مورد از تغییرات می‌پردازیم.


تغییرات بدنی

• پوست : بافت پوست میانسالان تغییرات زیادی دارد، بدین معنی که پوست انعطاف پذیر و نرمی سابق را ندارد، چروکیده و بی‌رنگ است و موی بعضی قسمت‌ها (مانند سر) سفید شده و ریخته است.
• قلب و گردش خون : این تغییرات بدین شکل است که خون به همه جای بدن نمی‌رسد و مویرگهای برخی اندام‌ها خون کمی دریافت می‌کنند. این بدلیل افت کارکرد قلب و عروق است که باعث افت فشار خون می‌شود.
• عملکرد جنسی: در مسائل مربوط به عملکرد جنس اگر چه با یائسگی در زنان از حدود 50 سالگی به بعد روبرو هستیم ، اما فعالیت غدد جنسی در این دوران در مردان ادامه دارد. مردان قدرت باروری خود را حفظ می‌کنند، از طرف دیگر امکان افزایش میل جنسی در زنان به علت از بین رفتن ترس حاملگی وجود دارد.
• دستگاه گوارش : اعضا گوارش میانسالان بعد از چندین دهه فعالیت دیگر قدرت لازم را برای هضم برخی غذاها (نظیر غذای پرچرب و سخت) را ندارد. احتمال سوء تغذیه در این دوران زیاد است. بنابراین تدوین یک برنامه غذایی که شامل همه موارد ضروری بدن باشد، ضروری است.
• دستگاه عصبی : بعد از حدود 25 سالگی هر روز از تعداد سلولهای عصبی مغز مقداری کم می‌شود و با افزایش سن ، تعداد مرگ این سلولها بیشتر می‌شود. مغز یک سالمند در این مدت آنقدر سلول عصبی از دست داده که دیگر نمی‌تواند عملکردهای سابق خود را با همان سرعت و کیفیت داشته باشد. اما این بدان معنی نیست که همه میانسالان دچار اختلالات شدید در فعالیت ذهنی (نظیر اختلال آلزایمر) خواهند شد.



تغییرات ذهنی و هوشی


عملکرد عالی مغز

به میزانی که سلول عصبی از ساختار مغز خارج می‌شود. تغییراتی در عملکردهای عالی مغز (تفکر ، استدلال ، حل مسئله و حافظه) رخ می‌دهد. در افراد سالمند با افت حافظه اسامی ، چهره‌ها و تاریخ ، فراموش می‌شوند. اما توانایی‌های کلامی ممکن است تا حدودی ثابت باقی بمانند. بدین معنی که اگر چه میانسال مانند گذشته نمی‌تواند روان و سیال صحبت کند و در میان کلامش مکث‌هایی جهت پیدا کردن کلمات دارد ولی باز هم می‌تواند مطلب و منظور خود را به دیگران القا کند. حتی سالمندانی توانایی‌های ذهنی خود را در کارهای ذهنی نظیر خواندن ، نوشتن ، محاسبه کردن و یا تفریحات فکری مانند شطرنج بکار گیرد، احتمال افت عملکردهای ذهنی کمتر است.



اختلال آلزایمر

نوعی اختلال است که با ویژگی‌های کاهش شدید قدرت حافظه و تخریب شدید توانایی‌های شناختی مشخص می‌شود. شخص روز به روز بیشتر اشخاص ، چهره‌ها و اسامی را فراموش می‌کند. در کنار این ویژگی‌ها فرد زود رنج و زود عصبانی می‌شود. بیماری پیش رونده و تباه کننده عملکردها در فرد و ناراحت کننده برای اطرافیان است. در مراحل آخر بیماری فرد همچون نوزادی به مراقبت‌های دقیق نیاز دارد.


بررسی پرونده‌های بیماران و برآوردها نشان می‌دهد که ده درصد افراد بالای 65 سال و بین 20 تا 25 درصد افراد بالای 85 سال دچار بیماری آلزایمر هستند. علت بیماری با وجود انواعی از تحقیقات ناشناخته است ولی بعضی از علل احتمالی عبارتند از عامل عفونی یا ویروس ، تجمع مواد سمی ، آمادگی ارثی ، همانند علت آلزایمر ، درمان شفابخشی نیز یافت شده است و داروهای موجود فقط روند تخریب را کندتر می‌کند.

احساسات ناخوشایندی که باعث آزار سالمندان هستند!

اگر هنوز وارد مرحله پیری نشده اید خوب است بدانید که این سن علاوه بر یک دسته احساسات خوشایند می‌تواند احساسات ناخوشایند را نیز به همراه داشته باشد.

توجه به بهداشت روان و احساسات سالمندان بسیار اهمیت دارد احساسات ناخوشایند می‌تواند بر عملکرد و سلامت جسمی سالمندان تاثیر مخربی داشته باشد. احساساتی که بخش زیادی از آن محصول بی توجهی اطرافیان است. احساس غم و اندوه بخاطر بی توجهی فرزندان و اطرافیان که عمری برای رفاه آنان تلاش کرده اید، احساس تنهایی به علت طرد شدن، احساس یاس و ناامیدی، احساس اضطراب و نگرانی، احساس هرز رفتن و بیهوده بودن، احساس سربار بودن و …این دسته احساسات منفی در واقع جدی ترین خطرهایی است که فرد سالمند را تهدید می‌کند و ارتباط مستقیم با در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان دارد
اگر این شرایط را با دسته ای از اتفاقات دیگر که حس بیشتری از ناتوانی و ناکارآمدی را به سالمند یا میانسال القا می‌کند جمع کنید ، اتفاقاتی مثل بازنشستگی، فوت دوستان، تعویض محل زندگی بخاطر کم شدن تعداد نفرات و گرانی مسکن و دیگر مسائل، زن یا مردی که خود را زمانی صاحب قدرت و نفوذ می‌دانست یکباره خود را تنها و بدون قدرت می‌یابد و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب می‌انجامد و موجب ناراحتی روانی سالمند می‌شود
تنهایی یا احساس تنهایی اثرات بسیار عمیقی بر فرد بر جای می‌نهد و حتی بر میزان خوردن غذا و متابولیسم و تغییرات بیولوژیکی نیز موثر است شاید با خود بگویید یک سالمند نیز براحتی می‌تواند با دیگران دوست شود و به محیط دیگر عادت کند ولی این واقعیت ندارد.
اغلب سالمندان توانایی خود را برای انطباق با محیط از دست می‌دهند و انگیزه کافی ندارند تا برای سالهای کم عمر که پیش رو دارند زحمت آشنایی با دیگران و ریسک داشتن دوست‌ها و ارتباطات جدید را بپذیرند. سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند زیرا اکثر آنها کار نمی‌کنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در محیط کار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را به نوعی از دست داده اند. این مسئله تنهایی آنها را افزایش می‌دهد.

سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس می‌کنند که این نیاز باید مورد توجه قرار گرفته و پاسخ داده شود.
برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنان هم تنهایی آنها را برطرف می‌کند و هم منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می‌دهد. سالمندان نیاز‌های گسترده ای ندارند. تنها امیدوارند فرزندان و بستگانی که سالمند زندگی خویش را به پای رفاه، شادی و سلامت آنان گذاشته است، قدردان زحمات و رنجهای وی باشند. سالمندان نیازمند محبت و احترامند. خواستار آنند که از سوی فرزندان و نوه‌های خود مورد مشورت قرار گیرند و رای و نظر آنان بعنوان فرد با تجربه خانواده محترم داشته شود.