مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تنهایی، عاقبت ازدواج نکردن


کلافه و خسته، بی حوصله و پژمرده، ناامید و دلسرد، نه دل و دماغ مهمانی رفتن داشت و نه دلش می خواست تنها بماند، اما چاره ای نبود کسی که از ازدواج فرار می کند، محکوم به تنهایی است!
تازه یادش افتاده که خیلی دیر شده برای ایجاد تغییر و تحول بزرگ در زندگی اش، حالا نه از شور و شوق جوانی خبری است و نه پدر و مادرش زنده هستند تا پسرشان را در لباس دامادی ببینند.

پشت پنجره مات و مبهوت، جوانی از یاد رفته اش را مرور می کند، اگر سال ها پیش که خدمت وظیفه اش تمام شده بود ازدواج می کرد حالا صدای بازی و شادی و شور و نشاط کودکانش تمام فضای خانه را پر می کرد.

با وجود 36 سالگی و قرار گرفتن در مرز میانسالی تنهای تنها در معرکه زندگی بی یار و تک و تنها مانده است.

این تصویر و حال هوای همه افرادی است که خود را به خواب می زنند و از شور و نشاط جوانی به موقع استفاده نمی کنند تا در را به روی خوشبختی و زندگی بهتر بگشایند.

بی شک بسیاری از افراد سالروز ازدواج شان را بهترین و زیباترین خاطره عمر خود می دانند زیرا با صدای بوق های ممتد کاروان شادی و عروسی لبخند بر هر لبی می نشیند و بعد با صدای گریه نوزادی تازه متولد شده همه دوباره به زندگی سلام می کنند.

این ها همه سیر تکاملی انسان است، مگر یک فرد چقدر زنده می ماند؟ چرا نباید تا وقتی فرصت داریم کسی را با زندگی مان شریک و برای خودمان همدل، همراز و هم پا انتخاب کنیم.

هر سال بر سن ازدواج دختران و پسران افزوده می شود، در دهه های گذشته سن ازدواج 13تا 15 سال برای دخترها و 16 تا 18 سال برای پسرها بود، اما اکنون با نگاهی به آمار در می یابیم که 10 تا 15 سال و شاید هم بیشتر بر سن ازدواج افراد افزوده شده است.

آخه حالا باید دختر درس بخونه، بره دانشگاه، بره سر کار بعد کلی منتظر بشه تا شخصی با رویا و ایده آل مورد نظرش پا پیش بزاره، نه اسب سفید می خواد و نه شاهزاده، یه دوماد با تحصیلات عالی با ماشین خارجی و خونه و کلی پول براش ملاکه.

دیگه ساختن خونه با هم معنا نداره، دیگه بیشتر دخترها ترجیح می دن خونه بمونند و ازدواج نکنند تا اینکه گام در راه زندگی با مشکلات اقتصادی بگذارن و لذت خرید یکی از وسایل ضروری زندگی را با هم تجربه کنن!

انگار باز پدر و مادرها باید کلی بدوند و وام بگیرند تا یه خونه برای پسرشون بسازن یا اگه دختر دارن یه جهیزیه کامل بدن تا هم خجالت زده نگاه درو همسایه نشن و هم دخترشون که حتی یک نیمرو ساده هم بلد نیست درست کنه کلی پیش خواهر شوهر و مادر شوهرش پز جهازش رو بده.

یکی از شهروندان ایلامی گفت: دو دختر و دو پسر دارم که هیچ کدام راضی به ازدواج نیستند، پسر بزرگم 32 ساله است اما همیشه از زیر بار ازدواج شانه خالی می کند.

ˈعلیمراد مرادیˈ که خود را بازنشسته آموزش و پرورش معرفی کرد، افزود: پسرم می گه تا خونه نداشته باشم ازدواج نمی کنم و دخترم همه خواستگاراش را رد می کنه چون می گه من کارشناس ارشدم و با خواستگار دیپلم یا لیسانس ازدواج نمی کنمˈ.

وی اظهار کرد: بچه ها در گذشته بیشتر به نصیحت بزرگترها گوش می دادند اما اکنون این جوان ها خودشان را عقل کل می دانند.

وی تاکید کرد: ˈهمه چیز داشتن خوب است اما زندگی پستی و بلندی دارد، جوانان باید خود زندگی را بسازند نه منتظر باشند ما همه چیز برای آنها فراهم کنیم.ˈ

وی ادامه داد: پدرم برای زندگی ما تصمیم می گرفت و اگر ما راضی بودیم برایمان پا پیش می گذاشت که ازدواج کنیم الان هم خوشبختیم اما اکنون باید غصه بچه ها را خورد که به حرف های ما گوش نمی دهند.

یکی از جوانان ایلامی نیز گفت: دانشجوی دکترای جغرافیای شهری هستم، 32 سال دارم و تا موقعیت خاصی پیش نیاید ترجیح می دهم مجرد بمانم.

ˈم- عˈ اظهار کرد: اگر در مقاطع پایین تر و چند سال پیش از میان خواستگارانم یکی را انتخاب می کردم اکنون با محدودیت در انتخاب مواجه نبودم.

وی افزایش سن ازدواج را یکی از مشکل های جامعه برشمرد و افزود: اکنون دخترها به بهانه و واسطه ادامه تحصیل حاضر به ازدواج نیستند و همین توقع ها را بالا می برد زیرا تا پسرها دو سال عمرشون را در سربازی می گذرانند دخترها از نظر تحصیلی از اونا پیشی می گیرند.

وی ادامه داد: گاهی وقت ها از تنهایی و آینده ام می ترسم و دوست دارم که هرچه زودتر تشکیل زندگی دهم اما با وجود تحصیلات عالی، شغل و موقعیت اجتماعی و خانوادگی ام، دامنه انتخاب برایم بسیار محدود شده است.

یکی از کارشناسان حوزه اجتماعی ایلام گفت: مشکلی که اکنون گریبانگیر نسل جوان شده افزایش سن ازدواج است.

ˈدیانا کریمیˈ اظهار کرد: برخی دختران به علت داشتن تحصیلات عالی، شغل و موقعیت اقتصادی با پدیده تجرد ناخواسته مواجه هستند و به سبب عوامل متعدد از ازدواج ناامید می شوند.

وی ادامه داد: پسران به علت بیکاری و نبود شغل از مشکلات اقتصادی بیبشتری رنج می برند و به تبع پیوندها و آزادی هایی که دارند نسبت به ازدواج بی رغبت شده اند.

وی بیان کرد: همه اینها در حالی است که جامعه از طرفی با مساله افزایش سن ازدواج و بی رغبتی به ازدواج و از سوی دیگر با افزایش آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج رو به رو شده است.

این کارشناس اجتماعی تاکید کرد: گزینش مناسب، آموزش و مراقبت از ازدواج و مشاوره پس و پیش از آن از ضرورت های مهم تشکیل یک خانواده خوب است.

کریمی گفت: خانواده ها باید آگاه باشند که پیمودن مراحل دست یافتن به تحصیلات عالی و از سوی دیگر یافتن شغل مناسب و تهیه مسکن و سپس تازه به فکر ازدواج افتادن باعث شده سن ازدواج به بالای 30 سالگی برسد.

وی اظهار کرد: در این میان نیز چشم و هم چشمی ها و برگزاری آیین های آن چنانی پر زرق و برق توجه همه را به خود جلب کرده و باید گفت که این عوامل نیز تمایل افراد به ازدواج را از بین برده است.

وی ادامه داد: والدین مسن انتظار دارند پیش از این که چشم از جهان فرو بندند در آیین ازدواج فرزندان خود حاضر شوند و در انتخاب همسر آنان را راهنمایی کنند ولی شرایط موجود جوانان را هم از این کار فراری داده است.

وی افزود: در واقع تمایل دختران به ازدواج به سبب توقع زیاد کمتر شده و بنابر این تصمیم می گیرند تا سن 30 سالگی مجرد مانده و بعد در شرایطی مناسب ازدواج کنند در حالی که در این سن و سال دامنه انتخاب آنان محدود است.

کریمی گفت: ادامه روند افزایش سن ازدواج جوانان باعث می شود که جمعیت روز به روز کاهش یابد زیرا در سن و سال بالای 30 سال خانواده یا تمایل به داشتن فرزند ندارد یا تک فرزندی را بر می گزیند.

این کارشناس اجتماعی، پدران و مادران را یکی از مقصران اصلی دامن زدن به افزایش سن ازدواج جوانان عنوان کرد و افزود: در گذشته پدران و مادران احساس مسوولیت بیشتری می کردند ولی اکنون آنان به این موضوع کمتر توجه می کنند و توقع بالای والدین برای فراهم شدن همه امکانات برای فرزندانشان باعث افزایش سن ازدواج شده است.

وی تاکید کرد: جوانان به ویژه خانواده ها باید بدانند که هر چقدر سن بالا رود انتخاب دشوار می شود زیرا هم از شمار خواستگاران دختر کاسته می شود و هم موقعیت های مناسب از دست می رود به گونه ای که ممکن است هر پیشنهادی را بپذیرد.

وی افزایش اشتغال و مسکن ارزان و آموزش مهارت زندگی به دختر و پسر در دوره دبیرستان و دانشگاه و احساس مسوولیت والدین در قبال آینده فرزندان را در پیشگیری از افزایش سن ازدواج جوانان موثر خواند.

یک کارشناس خانواده نیز گفت: دولت باید در قبال آینده جوانان احساس مسوولیت بیشتری کند، مانند وقتی که امیرالمومنین علی(ع) پس از اجرای حد درباره جوانی که از تجرد به گناه افتاده بود، دستور فرمودند تا از بیت المال وی را تامین کنند و تاهل را برای وی امکان پذیر کردند.

ˈمحسن موسویˈ اظهار کرد: باید توجه داشت که در عمل نیز نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی بدی برای جامعه به دنبال دارد.

وی ادامه داد: پژوهش ها در این باره از پیوند افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیب های اجتماعی حکایت می کند و جامعه شناسان و صاحب نظران مکرر در این مورد هشدار می دهند.

وی ادامه داد: والدین باید آگاه باشند که تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب های فردی و اجتماعی است، زیرا افزایش امنیت درونی، بازیابی شخصیتی و حتی رفع برخی مشکلات ذهنی و روانی از پیامدهای مثبت ازدواج به موقع است.

موسوی گفت: هنگامی که ازدواج به هنگام و به موقع انجام شود، افزون بر استحکام بنیان خانواده به زایش نهاد خانواده و اقتدار آن در جامعه می انجامد.

وی تاکید کرد: باید مسوولان هوشیار باشند و با فرهنگ سازی برای ازدواج ساده، اطلاع رسانی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و جلوگیری از ناهنجاری اجتماعی، حمایت های متنوع بیمه ای و مالی از جوانان در آستانه ازدواج، آنان را تشویق به تشکیل زندگی مشترک کنند.

وی ادامه داد: افراد متاهل باید در اولویت برخی خدمات اجتماعی و شغلی باشند و از امکان مسکن ارزان قیمت نیز برخوردار شوند.

وی نقش خانواده و دولت در حمایت از جوانان و جلوگیری از افزایش سن ازدواج که آسیب های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت، انکار ناپذیر خواند.

موسوی ایجاد بسترهای اجتماعی و اقتصادی مناسب برای ازدواج جوانان را یکی از کارکردهای اثربخش دولت با هدف سروسامان دادن وضعیت و آینده جوانان و حمایت از آنان برشمرد.

مدیرکل ثبت احوال ایلام نیز گفت: چهار هزار و 962 واقعه ازدواج امسال تاکنون در این استان ثبت شده که بیشترین آمار مربوط به میانگین سنی 25 تا 30 سال است.

ˈعلیرضا قبادیˈ اظهار کرد: همچنین به ازا هر 11 واقعه ازدواج یک طلاق در دفاتر اسناد رسمی استان ایلام ثبت شده است.

وی ادامه داد: شش هزار و 958 فقره واقعه ازدواج سال گذشته در استان به ثبت رسید که یک هزار و 905 مورد را مردان با میانگین سنی 25 تا 29 سال و دو هزار و 592 فقره را زنان با میانگین سنی 20 تا 24 سال تشکیل داد.

وی بیشترین گروه سنی ازدواج کنندگان سال گذشته را در رده میانگین سنی 20 تا 29 سال اعلام کرد و گفت: سن ازدواج در ایلام بر پایه آمارها در حال افزایش است به گونه ای که بیش از 292 فقره از ازدواج های پارسال در میانگین سنی 30 تا 44 سال ثبت شده است.

قبادی از مسوولان و دست اندرکاران فرهنگی استان و کشور خواست که با اطلاع رسانی و ارائه برنامه های آموزشی برای خانواده ها به مساله و عواقب منفی افزایش سن ازدواج جوانان توجه لازم و کافی داشته باشند.

مشاجره با همسر به دلیل سر و صدای فرزند!





س: دو دختر جوان و نوجوان دارم، پسری 2.5 ساله هم دارم، همسرم با کوچک ترین حرکتی که از بچه سر بزند با من مشاجره شدید لفظی می کند که «الان زمان استراحتم بود و...!» از همه چیز خسته شده ام، همسرم مدام کلمه طلاق توافقی را تکرار می کند. با وجود مشغله کاری زیاد کمکش می کنم اما از دید او کافی نیست.



ملیحه شهرستانی- کارشناس ارشد روان شناسی بالینی:
با سلام خدمت شما دوست عزیز، می دانید ریشه مشکل در کجاست؟ به نظر می رسد شما بیش از حد توان و انرژی تان تلاش می کنید تا همه را از خودتان خشنود و راضی نگاه دارید و این خصوصیت شخصیتی شما، باعث شده است تا اطرافیان نیز بیش از حد توان و ظرفیت تان از شما متوقع باشند و انتظارات غیرمنطقی و نامعقول از شما داشته باشند.
در واقع وجود این باور غلط در شما که «همه باید از من راضی باشند»، باعث شده است که شما نه تنها از اطرافیان بلکه از خودتان هم خسته شوید و محتوای کلام شما نشان می دهد که رفته رفته به سمت ابتلا به افسردگی می روید. از طرفی این «خستگی روانی» شما به عنوان یک مادر که نقطه ثقل خانواده و نقطه امید فرزندان هستید موجب می شود تا از کفایت لازم در امر فرزندپروری هم برخوردار نباشید و در این میان کسی که بیش از همه از افسردگی و روحیه ضعیف شما متاثر می شود و رنج خواهد برد، فرزند کوچک تان است؛ زیرا او نوپا و در حال رشد است و سن 2.5 سالگی از جمله مراحل مهم رشد کودک محسوب می شود که در آن مادر باید به حد کافی از سلامت و ثبات روانی برخوردار باشد تا در امر تربیت فرزندش موفق عمل کند. با این مقدمه به سراغ راهکار می روم:

این کارها را انجام دهید

1 - از نیرو و همکاری دو فرزند جوان و نوجوان تان در اداره امور منزل و پرورش کودک استفاده کنید: همانطور که اشاره کردید شما دارای دو دختر جوان و نوجوان هستید، اگر چه می توان پیش بینی کرد که آن ها درگیر دغدغه ها و بحران های رشدی سن خود هستند اما چنانچه در تربیت آن ها موفق عمل کرده باشید، اینک نوبت آن هاست که عصای دست شما باشند و حق فرزندی را در چنین شرایطی که شما به لحاظ روحی خسته و به هم ریخته اید ادا کنند تا شما هم با کمتر شدن حجم مسئولیت های زندگی اندکی به خودتان رسیدگی کنید.

2 - ساعت های خواب کودک تان را با ساعت های حضور همسرتان در منزل هماهنگ کنید: برخی آقایان به خصوص کارمندان معمولا بعدازظهرها (بعد ازساعت کاری) در منزل حضور دارند و برخی دیگر معمولا به هنگام صرف شام به منزل می رسند. توصیه من به شما این است که تا حد امکان 20 دقیقه قبل از زمان استراحت همسرتان، کودک خود را برای خواب آماده کنید طوری که همسرتان با سر و صدا و شیطنت های مکرر کودک روبه رو نشود. تعداد زیادی از مادران در پاسخ به این راهکار اعتراض می کنند که فرزند ما در آن ساعت نمی خوابد اما نگران نباشید. کافی است شما الگوی خواب کودک خود را تغییر دهید آنگاه به شکل معجزه آسایی خواهید دید که سیستم بیولوژیکی بدن با الگوی جدید خواب هماهنگ خواهد شد.

3 - از بار مسئولیت زیاد خود بکاهید و در دیگران توقع و انتظار بیش از حد ایجاد نکنید: اگر دقت کرده باشید با وجود این که از هیچ تلاشی برای فراهم کردن آرامش خاطر همسر و فرزندانتان دریغ نکرده اید و حتی بخشی از مسئولیت ها و وظایف همسرتان را نیز شما به عهده گرفته اید اما باز حرف از طلاق توافقی و در واقع نوعی قدرنشناسی و ناسپاسی در میان است. توصیه می کنم برای تقویت قوای روحی و روانی خود اندکی از عالم مشکلات و دغدغه ها فاصله بگیرید و کمی به خود و سلامت روان تان بپردازید. چرا که با توجه به شرایطی که گفته اید ممکن است دیر یا زود از درون تحلیل بروید و با نوعی «افسردگی» و یا شاید «بحران هویت» روبه رو شوید که این حالت روحی شما به مرور زمان بر فرزندان و حتی همسرتان نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.

4 -مقابله به مثل نکنید: به نظر می رسد همسر شما هم از نوعی فشار و خستگی روحی رنج می برد و به همین دلیل پرخاشگری و مشاجره لفظی می کند چون نیاز به برون ریزی تنش و هیجانی دارد که در محیط کار و ... متحمل می شود. در چنین مواقعی توصیه می شود دست به عمل متقابل نزنید و به درگیری لفظی با او نپردازید تا رفته رفته آرام شود. سعی کنید به گونه ای کمکش کنید تا آرامش روان خود را باز یابد.

5 - از کمک یک روانشناس بهره مند شوید: به نظر می رسد بین شما و همسرتان اختلافات زناشویی نسبتا عمیقی ایجاد شده است به گونه ای که شما را به سمت «افسردگی» و همسرتان را به سمت «پرخاشگری» متمایل کرده است. بهتر است شنونده صحبت های همسرتان هم باشیم تا ریشه اصلی اختلافات را کشف کنیم. یک روانشناس متخصص در امر خانواده درمانی می تواند به شما در حل مشکلات تان کمک کند.

سیاست های زنانه فراموش شده!


پدر، همیشه زندگی و موفقیتش را مدیون مادر بود. این اواخر که سنش بالاتر رفته بود و دلش نازک شده بود، وقتی خاطرات دوران ورشکستگی‌اش را تعریف می‌کرد، گوشه‌ی چشمش خیس می‌شد. بارها گفته بود که چطور به خاطر بدهی‌اش مجبور شده بود مغازه و خانه را بفروشد و مادر با همدلی و همراهی‌اش نگذاشته بود آب از آب تکان بخورد. پدر بارها و بارها تعریف کرده بود و ما مانده بودیم در عجب از هنر مادرمان.

شادمانی را غذای روح می‌دانند. زنان شاداب و سرزنده محیط خانه را به مکانی امن و پرآرامش تبدیل می‌کنند.

زن به طور مداوم با اعضای خانه در ارتباط است و در همه‌ی موقعیت‌های زندگی می‌تواند نقش مۆثری داشته باشد.


راهکارهای زیادی برای ایجاد شادی و نشاط در خانواده وجود دارد که زنان به این راهکارها جان می‌دهند. در این جا چند مورد را پیشنهاد می‌کنیم:



پرهیز از افراط و تفریط در زندگی
دستورات دینی ما انسان‌ها را به داشتن تعادل در زندگی راهنمایی می‌کند. داشتن حد وسط در زندگی باعث می‌شود که از بسیاری چشم و هم چشمی‌ها و حسادت‌ها که از بین برنده‌ی نشاط در خانه است جلوگیری شود. به عنوان مثال اصرار در داشتن ماشین آخرین مدل، آن هم به هر قیمتی، صددرصد آرامش زندگی را به هم می‌ریزد. از آن‌جا که مدیریت و برنامه‌ریزی امور خانه در اختیار خانم‌ها است در این مورد می‌توانند نقش کلیدی داشته باشند و اگر همسرشان نیز می‌خواهد به خاطر نگاه دیگران خود را دچار زحمت کند و با مدیریت درست او را از این کار باز دارند.


عادت کردن به تشکر و سپاسگزاری از همسر
این عادت پسندیده در همه‌جا تأثیر بسیار مثبتی دارد و در محیط خانه نیز خیلی مۆثر است و باعث می‌شود روابط، دوستانه‌تر شود و اگر همسرمان این عادت را نداشت از ما یاد بگیرد و او نیز قدردان زحمات ما باشد. به طور کلی سپاسگزاری کردن حس خوبی را در هر دو طرف به وجود می‌آورد و باعث دلگرمی می‌شود.


داشتن نگرشی عادلانه نسبت به خانواده همسر
بودن در کنار خانواده و دوستان قدیمی به انسان حس خوبی را می‌دهد. همان‌طور که هر زنی دوست دارد با خانواده خود ارتباط داشته باشد مرد هم دوست دارد با خانواده خود ارتباطی مداوم داشته باشد. محدود کردن او از برقراری ارتباط با خانواده‌اش از عوامل از بین برنده‌ی شادمانی در زندگی است.


بدون شرط شاد باشید
موکول کردن شادی به آینده و گذاشتن شرط و شروط برای شاد بودن کاری غیر منطقی است. به عنوان مثال زنی که شرط رفتن به یک مسافرت را داشتن ماشین شخصی می‌داند. خود و همسرش را از لذت سفر محروم می‌کند و شاید بهترین سال‌ها را برای یک سفر لذت‌بخش از دست بدهد.


یاد کردن خداوند در همه وقت و همه جا
خانمی که همیشه و در همه‌ی امور زندگی خدا را در نظر می‌گیرد، زمانی هم که مشکلات پیش می‌آید، چه مشکلات مادی باشد و چه بیماری و از این قبیل موارد با یاد خداوند می‌تواند اضطراب و دلهره را از همسر و محیط خانه دور کند و شهامت و بردباری مرد را برای رویارویی با مشکلات دوچندان کند. یاد خداوند و توکل به او در همه امور باعث ایجاد آرامش و از دست ندادن شادی در خانه می‌شود.

دلایل چاقی دخترها بعد از ازدواج چیست؟


حتما شما هم دور و برتان به عروس خانم هایی برخورده اید که چند ماه بعد از ازدواج اضافه وزن قابل توجهی داشته اند. شاید اصلا خود شما هم یکی از این عروس خانم ها باشید. این چاقی از قدیم وجود داشته و با عباراتی مثل «آب زیر پوستش رفته» یا «زندگی بهش ساخته» توصیف می شده است. اما آیا چاقی خانم ها بعد از ازدواج مبنای علمی دارد، آیا دلایل فیزیولوژیک باعث این چاقی می شود و آیا می توان از این چاقی ناخواسته جلوگیری کرد؟ دکتر رضا راست منش، متخصص تغذیه و رژیم درمانی تمام دلایلی که موجب چاقی خانم ها می شود را بررسی کرده و روش های جلوگیری از چاقی بعد از ازدواج را توضیح داده است.



آرامش چاق کننده!


خیلی از خانم ها بعد از ازدواج از قرص های استروئیدی(کورتون) استفاده نمی کنند اما باز هم چاق می شوند. این چاقی می تواند به خاطر آرامشی باشد که بعد از ازدواج تا یکی، ۲سال بر آنها حاکم می شود. این آرامش باعث افزایش تولید سروتونین و افزایش تولید هورمون های اشتها می شود و افزایش مصرف غذا را در پی خواهد داشت. علاوه بر این خیلی از خانم ها بعد از ازدواج به اصطلاح خود را رها می کنند. در واقع به خاطر آرامشی که به وجود آمده، کارهای روزمره خودشان را رها می کنند. برای مثال اگر ورزش می کرده اند آن را به بهانه های مختلف برای مدتی کنار می گذارند و حتی ممکن است بعضی از آنها شغل شان را برای مدتی یا برای همیشه تعطیل کنند و در خانه بمانند. اضافه وزن ممکن است در اثر هر کدام از این عوامل هم رخ دهد.



امان از پاگشا


علت چاقی بعد از ازواج را می توان در عوامل مختلفی و متفاوتی جست وجو کرد؛ از عوامل فرهنگی و اجتماعی بگیرید تا دلایل فیزیولوژیک. یکی از مهم ترین عوامل چاقی بعد از ازدواج رسوماتی است که برای عروس و داماد وجود دارد. بعد از ازدواج مراسم مختلفی در ایران برای عروس و داماد برگزار می شود. اول از همه ماه عسل است که بلافاصله بعد از عروسی شروع می شود.

سفر و کار نکردن و استراحت ناشی از آن بدن را در موقعیت اضافه وزن قرار می دهد. سپس دید و بازدیدها و به اصطلاح پاگشاهایی است که برای عروس و داماد برگزار می شود. خانواده عروس، داماد و دوستان و آشنایان طبق یک سنت دیرینه عروس و داماد را به مهمانی دعوت می کنند.

این مهمانی ها که گاه تا چند ماه طول می کشد، باعث می شود عروس و داماد، مخصوصا عروس ها فعالیت های روزانه خود را تعطیل کنند. مثلا اگر آشپزی یا کار خانه داشتند، از آن معاف باشند. خانواده ها هم برای اینکه به اصطلاح سنگ تمام بگذارند، انواع غذاها را درست می کنند و از عروس و داماد می خواهند بیشتر غذا بخورند تا جایی که اگر عروس و داماد از خوردن چیزی که به آنها تعارف شده امتناع کنند یا تعارف کسی را رد کنند، کارشان به دلایل فرهنگی پسندیده نیست و باعث دلخوری خانواده ها می شود همین مهمانی های طولانی و پشت سر هم دلیلی بر شروع یک اضافه وزن می شود با درنظر گرفتن اینکه این مهمانی ها می تواند مدت ها طول بکشد.

قرص های چاق کننده

مسائل فیزیولوژیک هم در بروز این چاقی بی تاثیر نیست. بخشی از این مسائل به تغییرات طبیعی که بعد از ازدواج در بدن خانم ها رخ می دهد، بازمی گردد. استفاده از قرص های جلوگیری از بارداری هم اگر چه طبیعی نیست اما در زمره مسائل فیزیولوژیک بعد از ازدواج قرار می گیرد. این قرص ها دارای ترکیبات استروئیدی(کورتونی) هستند. این ترکیبات استروئیدی از سه راه می توانند باعث افزایش وزن در عروس خانم ها شوند.

اولین دلیل این است که این قرص ها آب را در بدن نگه می دارند حتی ممکن است ۲ تا ۳ کیلو آب فقط به دلیل استفاده از این گونه قرص ها در بدن محبوس بماند و باعث اضافه وزن شود. دلیل دوم به افزایش اشتها در اثر مصرف این قرص ها بازمی گردد. معمولا در بسیاری از خانم ها این افزایش اشتها رخ می دهد. دلیل سوم مربوط به تجمع چربی است. ترکیبات استروئیدی باعث تولید چربی در بدن شده و چربی باعث چاقی می شود.


همه چیز در کنار هم


شاید عوامل گفته شده به تنهای نتوانند باعث اضافه وزن فرد شوند اما اگر فرض کنید فرد در مرحله ای است که قرص ضدبارداری مصرف می کند و به همین دلیل افزایش احتمال نگهداری آب در بدن و افزایش چربی در بدن وجود دارد و فرد ناخودآگاه در معرض چاقی قرار گرفته است. از طرف دیگر آرامش بعد از ازدواج سبب پرخوری او شده و همین بدنی که مستعد اضافه وزن است، خواه ناخواه در مسیر آن قرار گرفته است.

حالا این را هم اضافه کنید که فرد مجبور است در این شرایط از این مهمانی به آن مهمانی برود و هر شب شام مفصل بخورد. امکان دارد در شرایط مختلف زندگی بدن غذایی بیشتر از اندازه دریافت کند اما چون سوخت و ساز و متابولیسم خوبی دارد، می تواند کالری اضافه را بسوزاند اما وقتی بدن در مسیر ساخت چربی و اضافه وزن قرار گرفته و در کنار آن بستر فرهنگی و شرایط اجتماعی این را فراهم کرده که فرد مهمانی برود و در معرض خوردن انواع غذاها قرار بگیرد، بدن می تواند هرچه دریافت می کند را به چربی تبدیل کند. تمام این عوامل در کنار هم می توانند سبب اضافه وزن خانم ها بعد از ازدواج شوند. در واقع اگر هر کدام از این عوامل فقط به اندازه درصدی در افزایش تولید چربی نقش داشته باشد، وقتی با هم جمع می شود می تواند به ۵ تا ۱۰ کیلو اضافه وزن تنها در یک سال بعد از ازدواج منتهی شود.

کالری های اضافه را بسوزانید

وقتی علت چاقی مشخص باشد، می توان راه های مقابله با آن را هم به راحتی پیدا کرد. به هر حال ما نمی توانیم یک شبه تغییر فرهنگی ایجاد کنیم و به فرد توصیه کنیم مهمانی نرود. بهتر است این مراسم سنتی برقرار باشد و قطعا هم خواهد بود. این مراسم به ارتباط صمیمی خانواده ها کمک می کند اما توصیه می کنیم اصرار به زیاد خوردن در این مهمانی ها مطرح نشود. بهتر است شرایط عروس خانم ها را درک کنیم و بپذیریم آنها با بدنی که مستعد چاقی است، نمی توانند مدام غذای اضافه بخورند. از طرف دیگر عروس خانم ها بهتر است بعد از ازدواج فعالیت های بدنی خود را افزایش دهند. اگر کارشان را رها کرده اند درعوض آن در یک کلاس ورزشی ثبت نام کنند یا پیاده روی داشته باشند تا سوخت و ساز بدن شان تنظیم شود یا اگر قبل از ازدواج ورزش می کرده اند باز هم آن را ادامه دهند تا در معرض اضافه وزن قرار نگیرند. بهتر است تا جایی که می توانند تغییری در برنامه کاری خود ندهند و اگر اشتهای شان زیاد شد، سعی کنند آن را کنترل کنند.


از همان اول جلویش را بگیرید


خانم ها لازم است بدانند اینکه بدن خود را رها کنند و بگویند «حالا می خورم، بعد سر فرصت رژیم می گیرم» درست نیست. یک مثال مشهور برای این موضوع دارم و می گویم «وقتی کسی ۵۰ میلیون تومان بدهکار است، می تواند آرام آرام آن را پس دهد اما وقتی این بدهی تسویه نمی شود و می رسد به ۲ میلیارد تومان دیگر پس دادنش سخت می شود و فرد به زندان می افتد.» درباره غذا خوردن و اضافه وزن هم همین طور است. وقتی وزن ما کمی اضافه می شود و در جریان آن قرار می گیریم باید در همان روزهای اولیه سعی کنیم این اضافه وزن را کنترل کنیم. بهتر است وزن مان را مرتب کنترل کنیم و از افزایش یا کاهش آن آگاه باشیم. اگر اضافه وزن روی هم تلنبار شود، به ناچار به این اضافه وزن تن می دهیم چون کم کردن آن روز به روز سخت تر می شود و وقتی متوجه می شویم ۸ تا ۱۰ کیلو چاق شده ایم. حالا یا تنبلی می کنیم و به آن تن می دهیم یا با سختی بسیار وزن مان را کم می کنیم اما اگر جلوی این سیلاب را از اول بگیریم به یک سیل ویرانگر منتهی نمی شود.

تفکرات اشتباه رایج در ازدواج کدامند!


باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره شد، تنها مشتی نمونه خروار است. نگاهی می‌اندازیم به برخی از رایج‌ترین باورهای نادرست درباره ازدواج.


ازدواج کند، خوب می‌شود!

یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می‌تواند به بهبود بیماران روان‌پزشکی کمک کند. منشاء شکل‌گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری‌های روان‌پزشکی هستند بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلاء ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت!

معمولا خانواده‌هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می‌کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد درحالی که بروز بیماری‌های روان‌پزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل ژنتیکی، تجربه‌های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می‌توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارودرمانی و روان‌درمانی بهترین گزینه‌های درمانی هستند، نه ازدواج.

ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس‌زاست. ازدواج به‌عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی به بار می‌آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه‌تنها به درمان بیماری‌های روانی کمکی نمی‌کند بلکه به عنوان یک عامل استرس‌زا می‌تواند این بیماری‌ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این‌گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده‌.


قیافه عادی می‌شود!

خیلی‌ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می‌‌گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می‌شود». البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم‌ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود. اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج‌ها باید تا اندازه‌ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. گرچه این باور که با گذشت زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می‌شود، تا اندازه‌ای درست است؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می‌شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی‌کند.


با چادر سفید برو با کفن بیا

بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می‌شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، ‌فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.


تا عاشق نشدی، ازدواج نکن!

ابتدا لازم است بین عشق و علاقه تفاوت قائل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی‌اندازه‌، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است. چنین چیزی می‌تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود. توجه بیش‌ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت‌ها می ‌شود. افراد عاشق اغلب تحت‌تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای شناختی، دچار تحریف اطلاعات می‌شوند.

در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می‌بازند، برخی پررنگ‌تر و برخی کمرنگ می‌شوند. درنتیجه می‌توان گفت عشق قبل از ازدواج می‌تواند تا اندازه‌ زیادی مشکل‌آفرین باشد درحالی که علاقه‌مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی‌کند. چه بسا افرادی که به دیگری علاقه‌مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف‌هایش در نظر می‌گیرند. این گروه می‌توانند انتخاب مناسبی داشته باشند.


شانس فقط یک بار در خانه را می‌زند!

اعتقاد به این باور نادرست باعث می‌شود فرد در فرایند تصمیم‌گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می‌کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد...

ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، باعث می‌شود فرد عجولانه به کسی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.