مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تشخیص دوست و دشمن توسط نوزادان!



نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد، نوزادان پیش از یادگیری مهارت‌های زبانی یا سایر اطلاعات در خصوص ساختارهای اجتماعی، قادر به تمایز قائل شدن بین دوست و دشمن با توجه به نوع رفتار هر فرد هستند.


محققان دانشگاه شیکاگو در این مطالعه 64 نوزاد 9 ماهه را به گروه‌های تصادفی تقسیم کرده و فیلم ویدئویی از دو فرد بزرگسال را به آنها نشان دادند.


در فیلم اول دو فرد بزرگسال در حال صرف غذا بوده و واکنش‌های منفی یا مثبتی نسبت به هر غذا از خود بروز می‌دادند که این واکنش در برخی موارد یکسان و گاهی متفاوت بود.


برای بررسی این نکته که آیا نوزادان قادر به برقراری ارتباط بین واکنش نسبت به غذا با ارتباطات اجتماعی هستند، فیلم دیگری نشان داده شد که همان دو بزرگسال را با واکنش‌های مثبت و منفی نسبت به یکدیگر نشان می‌داد.


واکنش مثبت شامل لبخند زدن و سلام کردن به یکدیگر و واکنش منفی شامل پشت کردن به یکدیگر و ایجاد صداهای خشن و غیر دوستانه بود.


محققان مدت زمان خیره شدن نوزادان به صفحه نمایش را در زمان مشاهده هر فیلم ویدئویی ثبت کردند.

نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، نوزادان قادر به برقراری ارتباط بین نشانه‌های اجتماعی مرتبط با واکنش مثبت نسبت به غذا با نوع رفتار فرد هستند؛ یعنی اگر دو فرد در خصوص یک غذا نظر مثبتی دارند، باید نسبت به یکدیگر نیز رفتار دوستانه‌ای بروز دهند و بالعکس.

پروفسور «آماندا وودوارد» از محققان دانشگاه شیکاگو تأکید می‌کند: زمانی که نوزاد یک رفتار غیرمنتظره را مشاهده می‌کند، مدت زمان بیشتری به صفحه نمایش خیره می‌شود؛ بطور مثال برای نوزادان گیج‌کننده بود که چرا زمانی که هر دو فرد یک غذا را دوست دارند، رفتار غیر دوستانه‌ای از خود بروز می‌دهند.

این مطالعه پنجره جدیدی به سوی نخستین درک انسان از دنیای اجتماعی اطراف گشوده و نشان می‌دهد حتی نوزادان از توانایی شناختی برخوردار هستند که به آنها در تشخیص دوست از دشمن کمک می‌کند.

نتایج این مطالعه بصورت آنلاین در مجله Experimental Psychology منتشر شده است.

مغز کودکان، به آنها اجازه عادلانه بازی کردن را نمی دهد!



توسعه‌نیافتگی مرکز کنترل تکانه در کودکان که مسئول تصمیم‌گیری و خویشتن‌داری است، باعث می‌شود آنها با اینکه می‌دانند منصفانه رفتار نمی‌کنند، کودکان دیگر را در اسباب‌بازی‌ها یا خوراکی‌های خود سهیم نکنند.
احتمالا شما هم کودکانی را دیده‌اید که علاقه‌ای به شریک کردن هم‌بازی‌های خود در اسباب‌بازی‌هایی که متعلق به آنهاست، ندارند. تحقیق تازه‌ای که توسط محققان مؤسسه ماکس پلانگ انجام شده نشان می‌دهد بخشی از این خودمحوری به توسعه‌نیافتگی قشر پیش‌پیشانی این کودکان برمی‌گردد. آنها با اینکه می‌دانند این شیوه بازی عادلانه نیست؛ اما نمی‌توانند کودکان دیگر را در اسباب‌بازی‌ها یا خوراکی‌هایی که متعلق به آنهاست، شریک کنند.

نیکولاس اشتینبیس از بخش علوم شناختی و مغز انسان مؤسسه ماکس پلانگ در لایپزیک، آلمان می‌گوید: «ما انسان‌ها ذاتا خودخواهیم اما زمانی که بزرگ می‌شویم با به کارگیری بهتر استراتژی‌های اجتماعی در حالی که می‌توانیم نیازهای خودمان را برطرف کنیم، رفتار بهتری هم با دیگر انسان‌ها خواهیم داشت. این آزمون‌ها نشان می‌دهند چطور این مهارت‌ها شکل می‌گیرند و بهبود پیدا می‌کنند».

به گزارش ساینتیفیک امریکن، اشتینبیس و همکارانش از کودکان سنین 6 تا 14 سال خواستند دو تصمیم‌گیری متفاوت انجام دهند، در هر دو بخشی از تکه‌های اسباب‌بازی را با کودک ناشناس دیگری شریک شوند و در قبال این کار جایزه‌ای دریافت کنند. در قسمت اول به اشتراک گذاشتن هر اندازه از این قطعات می‌توانست پاداشی داشته باشد اما در قسمت دوم اگر تقسیم کردن قطعات به نظر کودکی که آنها را دریافت کرده بود، ناعادلانه می‌آمد، او می‌توانست این تکه‌ها را برگرداند و در این صورت هیچ‌یک از دو کودک جایزه‌ای دریافت نمی‌کرد. کودکان برای گذر از آزمون دوم نیاز به مهارت‌های اجتماعی داشتند؛ اما در آزمون اول این‌طور نبود.

کودکان کوچک و بزرگتر همگی در آزمون اول نتایج مشابهی داشتند؛ اما در آزمون دوم کودکان کم‌سن‌تر نه‌تنها پیشنهادهای ناعادلانه بیشتری ارائه کردند بلکه کودکانی که می‌توانستند این پیشنهادهای ناعادلانه را رد کنند نیز با اینکه می‌دانستند این شیوه منصفانه نیست، تمایل بیشتری برای پذیرش آن از خود نشان می‌دادند. تصویربرداری از مغز این کودکان در هنگام انجام این آزمون نشان می‌داد در مرکز کنترل تکانه کودکان کم‌سن‌تر که در قشر پیش‌پیشانی قرار دارد و مرکز تصمیم‌گیری و خویشتن‌داری است، فعالیت کمتری نسبت به کودکان بزرگتر دیده می‌شود. فعالیت اندک این بخش از مغز در هر سنی نشانه داشتن استراتژی‌ها و مهارت‌های اجتماعی کمتر است.

به عبارت دیگر اینکه کودکان نمی‌توانند منصفانه رفتار کنند به این دلیل نیست که آنها مفهوم بازی عادلانه را درک نمی‌کنند بلکه به علت فقدان مهارت‌های اجتماعی است. در حقیقت یک کودک نمی‌تواند در مقابل وسوسه برداشتن تمام شیرینی‌ها و فرار کردن مقاومت کند. اشتینبیس می‌گوید: «این فقدان مهارت اجتماعی به این معنی نیست که هر رفتار زشتی پذیرفته است. درست است که مغز آمادگی کافی برای شریک کردن دیگران و اجرای رفتار پذیرفته اجتماعی ندارد؛ اما می‌تواند یاد بگیرد و با داشتن یک الگوی مناسب تغییرات قابل‌توجهی در رفتارهای اجتماعی خود ایجاد کند».

قوانینی برای آموزش کاربردی در برابر آزار جنسی کودکان



احتیاطهای سنتی درمورد غریبه‌ها برای محافظت از کودک کافی نیست چرا که اغلب افرادی که به کودک آسیب می‌زنند معمولاً برای او شناخته شده هستند از این رو تمایز قائل شدن بین یک غریبه و فردی آشنا اما غیر قابل اعتماد برای کودک دشوار است



در این مقاله به اقدامات عملی برای آموزش خودمحافظتی به کودکان می‌پردازیم. احتیاط های سنتی درمورد غریبه‌ها برای محافظت از کودک کافی نیست چرا که اغلب افرادی که به کودک آسیب می‌زنند معمولاً برای او شناخته شده هستند از این رو تمایز قائل شدن بین یک غریبه و فردی آشنا اما غیر قابل اعتماد برای کودک دشوار است. به همین دلیل کودکان نیازدارند تا برای ارتقای ایمنی‌شان بر راهنماییهای عملی بزرگترها تکیه کنند.

برای آموزش مۆثرتر شیوه‌های محافظت از خود به کودکان، می‌توان نکات اساسی را در قالب قوانین به او آموخت. علم و تجربه هر دو نشان داده‌اند که کودکان از داشتن قوانین ایمنی عینی و عملی سود می‌برند. این قوانین شامل چند قانون بسیار ساده و متناسب با درک کودکان است که تفهیم آنها به کودک ایمنی فردی او را تا حد زیادی افزایش خواهد داد. آنها را با کودکتان مطرح کنید و به او کمک کنید تا آنها را در تمرینهای " اگر... شود، شما چه می کنی؟" که در بخش دوم همین مقاله ارائه خواهد شد به کار بگیرد.

قوانین ایمنی فردی کودکان
قانون اول: کودک قبل از اینکه هرگونه تغییری در برنامه‌هایش ایجاد کند، مثلاً بخواهد جایی برود، یا چیزی را از کسی بپذیرد، حتماً آن را با یکی از والدین یا در غیاب آنها با یک فرد قابل اعتماد والدین در میان بگذارد (کودکان در تشخیص افرادی که می‌توانند به آن‌ها اعتماد کنند نیاز به کمک والدین دارند). بچه‌ها باید بدانند که زمانی که والدین‌شان در جریان جایی که آنها هستند و کاری که آنها می‌کنند قرار داشته باشند امنیت بیشتری خواهند داشت.
قانون دوم: کودک به منظور تأمین امنیت بیشتر خود و نیز لذت بیشتر از موقعیتها، با یک دوست خوب همراه باشد. این دوست می‌تواند والدین، دیگر افراد قابل اعتماد و یا یک بچه بزرگتر باشد.

قانون سوم: بدن کودک متعلق به خود اوست است و او این حق را دارد که به هر کسی که بخواهد اعضای حساس بدنش را لمس کند یا کاری بکند که به نظر او اشتباه است "نه" بگوید. بچه‌ها باید یک حریم خصوصی برای خود تعیین کنند و در برابر هر کسی که بخواهد این حریمها را مورد تعرض قرار دهد مقاومت کنند.

قانون چهارم: اگر زمانی کودک توسط فردی آزار دید، ترسید یا به نحوی احساس ناراحتی در او به وجود آمد، فوراً مسئله را با یک بزرگتر قابل اعتماد در میان بگذارد. همچنین والدین باید با رفتار خود این اعتماد را در کودک ایجاد کنند که او تا زمانی که برای کمک پیش والدین می‌آید دچار دردسر نخواهد شد.

من (کودک) به هیچ پیغام ناشناسی پاسخ نخواهم داد. اگر هم چنین پیغامی دریافت کنم من بلافاصله به بزرگتر معتمدم نشان خواهم داد. همچنین من هرگز از این پیغامها برای کسی نخواهم فرستاد

باید توجه داشت که آزار جنسی محدود به فضای واقعی نیست و دنیای گسترده و رنگارنگ اینترنت نیز محل مناسبی برای وقوع این اتفاق است. بسیاری از کودکان ما در حالی (برای کارهای مدرسه یا سرگرمی) از اینترنت استفاده می‌کنند که هنوز درباره مخاطرات کاربریهای غیر مجاز آموزش لازم را ندیده‌اند. از این رو وضع قوانینی برای تأمین ایمنی شخصی آنها در این زمینه نیز ضروری به نظر می‌رسد.
می‌توان قوانین را در قالب قول و قرار به کودک ارائه کرد. به معنای روشن‌تر می‌توانید شرایطی فراهم کنید که کودک قولهای زیر را به شما بدهد. من (کودک) به پدر و مادرم قول می‌دهم که به قوانینی که با مشورت هم در ارتباط با استفاده از اینترنت وضع کرده‌ایم پای‌بند بمانم.
من بدون اجازه والدین این قوانین را نقض نخواهم کرد. این قوانین شامل موارد زیر است:
1. روزهایی که می‌توانم به اینترنت وارد شوم، مدت زمانی که می‌توانم در اینترنت باقی بمانم، کسی که می‌توانم در فضای اینترنت با او ارتباط برقرار کنم و حوزه‌های مناسبی که می‌توانم از آن دیدن کنم، همه بر اساس توافقاتی خواهد بود که با والدین انجام داده‌ام.
2. اگر در اینترنت با موردی مواجه شوم که من را بترساند، احساس ناراحتی برای من ایجاد کند و یا من را گیج کند، خیلی زود با یک بزرگتر معتمد صحبت می‌کنم. من بدون اجازه والدینم هیچ نوع فایل، مطلب، یا فیلمی را از کسی نگرفته و دانلود نخواهم کرد.
3. من هرگز بدون اجازه والدینم اطلاعات شخصی‌ام مانند آدرس، شماره تلفن، آدرس یا شماره تلفن محل کار والدین یا نام و محل مدرسه‌ام را در فضای اینترنت به اشتراک نخواهم گذاشت.
4. من به هیچ پیغام ناشناسی پاسخ نخواهم داد. اگر هم چنین پیغامی دریافت کنم من بلافاصله به بزرگتر معتمدم نشان خواهم داد. همچنین من هرگز از این پیغامها برای کسی نخواهم فرستاد.
5. من هرگز بدون اطلاع والدین با کسی که اولین بار با او در اینترنت آشنا شده‌ام قرار ملاقات نخواهم گذاشت. در درجه اول موضوع را با والدینم در میان می‌گذارم و اگر آنها با این ملاقات موافقت کردند، در یک مکان عمومی و پر رفت وآمد قرار می‌گذارم و به همراه والدینم در قرار حاضر خواهم شد.

حال که قوانین خود محافظتی در برابر آزار جنسی را به کودک ارائه دادید، زمان آن فرا رسیده که به شکلی عملی آنها را با او تمرین کنید تا از میزان یادگیری کودک مطمئن شوید. استرس نداشته باشید. این یک تمرین ساده است که به شما کمک می‌کند همان‌طور که با روشی غیر تهدید آمیز به فرزندتان یاد می‌دهید که با آتش بازی نکند یا در زمان رد شدن از عرض خیابان به هر دو طرف خیابان نگاه کند به او بیاموزید که این قوانین ایمنی شخصی را در موقعیتهای زندگی به کار ببندد.
موقعیتهای خیالی زیر را در قالب بازیِ " اگر... شود، شما چه می کنی؟" ، به دقت برای کودک توصیف کنید (می‌توانید برای کمک به جذابیت بازی و درک بهتر کودک از عروسکهای دستی، نقاشی یا قصه هم استفاده کنید) و به او فرصت دهید تا بگوید چگونه قوانین بالا را به کار خواهد گرفت.
موقعیتهای مختلف بازی " اگر... شود، شما چه می‌کنی؟"
در این جا قوانین ایمنی فردی را در قالب موقعیتهای فرضی و ملموس زندگی قرار داده و از کودک می‌خواهیم تا بر اساس این قوانین به سۆالی که درباره هر موقعیت وجود دارد پاسخ دهد.
الف) اگر شما در حیاط یا کوچه مشغول بازی باشی و یکی از همسایه‌ها از شما بخواهد تا برای بردن سبد خریدش به داخل خانه به او کمک کنی، شما چه می‌کنی؟ (پاسخ این سۆال، قانون اول ایمنی فردی است. قانون اول می‌گفت: قبل ازاینکه هر گونه تغییری در برنامه‌هایتان ایجاد کنید مثلاً بخواهید جایی بروید، یا چیزی را از کسی بپذیرید، حتماً با یکی از والدین یا در غیاب آنها با یک فرد قابل اعتماد دیگر در میان بگذارید).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: قبل از این که تصمیمی بگیرم، جایی بروم یا چیزی را از کسی قبول کنم، اول با والدینم صحبت می‌کنم. مثلاً قبل از کمک به همسایه زنگ خانه را می‌زنم و به مادرم اطلاع می‌دهم که همسایه از شما کمک خواسته است.
ب) اگر با یکی از اقوام بیرون رفته باشی و او به شما پیشنهاد بدهد که به او اجازه بدهی تا بدون لباس از شما عکس بگیرد شما چه می‌کنی؟ (بر اساس قانون سوم ایمن فردی: این بدن شماست و شما حق دارید که به هر کسی که در صدد بر می‌آید تا نقاط حساس بدن شما را لمس کند یا کاری بکند که شما اشتباه می‌دانید بگویید: نه!
و بر اساس قانون چهارم: اگر زمانی مورد صدمه واقع شدید یا ترسانده شدید یا احساس ناراحتی در شما به وجود آورد، با یک بزرگتر قابل اعتماد صحبت کنید.).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: به آن آشنا می‌گویم که نمی‌خواهم به این شکل از من عکس گرفته شود. وقتی هم به خانه برگشتم حتماً موضوع را با والدینم در میان می‌گذارم.
اگر پرستار یا مربی‌تان از شما بخواهد که روی پایش بنشینی و او در حالی که داستانی برای شما می‌خواند عکسهایی از آدمهای برهنه به شما نشان بدهد چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون چهارم بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: از او دور می‌شوم و جریان را به والدینم می‌گویم

ج) اگر در خانه دوستتان مشغول بازی باشی و برادر بزرگتر او و دوستانش شما را به یک جمعی دعوت کنند که در آن شما باید لباسهایتان را کامل دربیاوری و با آنها کشتی بگیری، و دوستتان هم شما را تشویق کنند که این کار را بکنی، شما چه می‌کنی؟
(بر اساس قانون سوم: این بدن شماست و شما حق دارید که به هر کسی که در صدد بر می‌آید تا نقاط حساس بدن شما را لمس کند یا کاری بکند که شما اشتباه می‌دانید بگویید: نه!
و بر اساس قانون چهارم: اگر زمانی مورد صدمه واقع شدید یا ترسانده شدید یا احساس ناراحتی در شما به وجود آمد، با یک بزرگتر قابل اعتماد صحبت کنید).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: به دوستم می‌گویم که باید به خانه برگردم و فوراً محل را ترک می‌کنم. وقتی به خانه رسیدم، ماوقع را به والدینم اطلاع می‌دهم.
د) اگر یک همسایه‌ای که قبلاً والدینتان به شما نگفته‌اند که می‌توانی با او جایی بروی به سراغ شما بیاید و به شما بگوید که مادرتان بیمار است و شما باید با او بروید چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون اول و قانون دوم بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: اول و قبل از این که تصمیمی بگیرم، جایی بروم یا چیزی را از کسی قبول کنم، اول با والدین یا یکی از اقوام یا دوستان معتمد خانوادگی صحبت می‌کنم. اگر در مدرسه باشم به سراغ مدیر یا معلم می‌روم و از او می‌خواهم در باره این موضوع تحقیق کند. اگر در خانه یا جای دیگری باشم با افراد قابل اعتمادی از دوستان و اقوام که احتمال می‌دهم از موضوع باخبر باشند تماس می‌گیرم تا مطمئن شوم. تا از صحت موضوع مطلع نشده‌ام با او هیچ جا نمی‌روم.

ه) اگر دریک مکان تفریحی عمومی (مثلاً استخر) باشی و فردی سعی کند به بخشهای حساس بدنتان دست بزند چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون اول و قانون سوم بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: با تمام قدرتم سر آن فرد فریاد می‌‌زنم " به من دست نزن" و با آخرین سرعتی که می‌توانم محل را ترک می‌کنم چون این بدن من است. همچنین موضوع را با والدینم یا فرد معتمدی که همراهم است درمیان می‌گذارم.

و) اگر در حالی که باران می‌بارد شما در راه رفتن به مدرسه باشی و اتومبیلی توقف کند و راننده از شما دعوت کند که سوار بشوی چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون اول و قانون چهارم بنا شده است).

پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: نیازی نیست که برای پاسخ دادن به اتومبیل نزدیک شوم. اگر والدینم اجازه نداده باشند، از همان فاصله‌ای که ایستاده‌ام، به او می‌گویم:" نه متشکرم". اگر راننده اصرار کرد باز هم به او نه می‌گویم و راه خودم را پیش می‌گیرم. همچنین موضوع را وقتی که به مدرسه رسیدم به معلم و وقتی که به خانه رسیدم به والدینم می‌گویم.

م) اگر شما در زمین بازی مشغول بازی باشی و یک بزرگسال به سراغ‌تان بیاید و از شما بخواهد تا در یافتن توپ گم شده‌اش به او کمک کنی، شما چه می کنی؟ (این موقعیت براساس قانون اول و قانون چهارم بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: بزرگسالان باید از بزرگسالان دیگر کمک بخواهند. به آن فرد می‌گویم که من باید قبل از رفتن به جایی اول به والدین یا فرد همراهم اطلاع بدهم. همچنین جریان را به والدینم می‌گویم.

ی) اگر پرستار یا مربی‌تان از شما بخواهد که روی پایش بنشینی و او در حالی که داستانی برای شما می‌خواند عکسهایی از آدمهای برهنه به شما نشان بدهد چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون چهارم بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: از او دور می‌شوم و جریان را به والدینم می‌گویم. تمرین موقعیت‌های گوناگون به کودکان کمک می‌کند تا در زمینه ایمنی فردی به اعتماد به نفس بالاتری دست یابند. هرقدر فرصت تمرین این مهارتها بیشتر باشد قدرت یادگیری و به‌کارگیری راهکارهای خود محافظتی در آنها بیشتر می شود


تمرین موقعیت‌های گوناگون به کودکان کمک می‌کند تا در زمینه ایمنی فردی به اعتماد به نفس بالاتری دست یابند. هرقدر فرصت تمرین این مهارتها بیشتر باشد قدرت یادگیری و به‌کارگیری راهکارهای خود محافظتی در آنها بیشتر می شود

ل) اگر در حال استفاده از اینترنت برای کار مدرسه‌تان باشی و یک پیغامی برای شما برسد که ازتان بخواهد فرمی را شامل نام، آدرس، تولد و شماره تلفن وارد کنی تا برنده یک جایزه شوی چه می‌کنی؟ (این موقعیت براساس قانون اول بنا شده است).
پاسخ مطلوب کودک باید چنین باشد: اطلاعات شخصی‌ام را در اینترنت قرار نمی‌دهم. چون هیچ‌وقت هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که این اطلاعات چگونه و توسط چه کسی استفاده خواهد شد.

********
شما می‌توانید موقعیتهای جالب دیگری هم خودتان خلق کنید و درک کودک را از این قوانین مورد بررسی قرار دهید. تمرین موقعیت‌های گوناگون به کودکان کمک می‌کند تا در زمینه ایمنی فردی به اعتماد به نفس بالاتری دست یابند. هرقدر فرصت تمرین این مهارتها بیشتر باشد قدرت یادگیری و به‌کارگیری راهکارهای خود محافظتی در آنها بیشتر می شود.

سلامت روانی کودکان در گرو دوستی های مناسب


دوستی های کودکانه و نحوه برقرای ارتباط کودکان با همسالان خود، یکی از مشغله های اصلی والدین است. در موارد بسیاری والدین از این موضوع نگران هستند که فرزندشان با چه کسی دوست است و چنانچه از رابطه ای خشنود نباشند، سعی می کنند تا مانع آن شوند. البته این نگرانی تا حد زیادی به جا و منطقی است. چرا که دوستان می توانند تاثیرات زیادی را بر رفتار و سرنوشت افراد بر جای گذارند. اما برخورداری فرزندان از روابط دوستی مناسب می تواند سهم مهمی در سلامت روانی کودکان داشته باشد.

تحقیقات و مطالعات بسیاری نشان داده اند که داشتن دوست و تعلق داشتن به گروه همسالان، در ارتقای سلامت روانی افراد موثر است و موجب می شود تا فرد این توانایی را پیدا کند تا از موقعیت های دشوار زندگی، راحت تر عبور کند و در نهایت زندگی موفق تری داشته باشد.

آنچه مشخص است اینکه هر کسی به داشتن دوست نیاز دارد چرا که ممکن است در زندگی شرایطی به وجود بیاید که خانواده نتواند به حمایت فرد بپردازد و در این شرایط، حمایت دوستان می تواند عامل مهمی برای فرد باشد. پس این عمل درست نیست که برخی از والدین مانع از دوستی های فرزند خود می شوند وبا این اقدام، فرصت های زیادی را از فرزند خود دریغ میکنند. هرچند نباید این مساله را هم از نظر دور داشت که فرایند دوست یابی هم، فرایند کم دردسری نیست.

بسیاری از کودکان در روند دوستی های خود با مشکلات بسیاری روبرو می شوند و یا در برقراری ارتباط مشکل پیدا میکنند و این باعث ایجاد حس ناامیدی و نوعی یاس در آنها می شود.

احتمالا شنیدن این جمله از زبان بچه ها که "هیشکی منو دوست نداره و با من دوست نمیشه" برای والدین ناراحت کننده و غم انگیز است. اما در عین حال والدین نمی توانند در رابطه با این موضوع دخالت مستقیم داشته باشند و مثلا برای دوست یابی فرزندشان، شخصا اقدام کنند. سوال اینجاست که در چنین شرایطی چه باید کرد؟ مسلما نباید نسبت به این موضوع بی تفاوت بود. چرا که این مساله نوعی آزرده خاطری برای کودک ایجاد می کند که برای او اذیت کننده است و نوعی احساس تنهایی در کودک ایجاد می شود که اثرات منفی بر روح او بر جای می گذارد. از طرف دیگر این مطلب مهم است که کودک این توانایی را پیدا کند که در کودکی با این موضوع کنار بیاید و آنرا برای خود حل کند چرا که اگر در کودکی یاد نگیرد که چطور با دیگران ارتباط برقرار کند ممکن است در آینده، هیچگاه نتواند این مهارت را به درستی یاد بگیرد. برای جلوگیری ار بروز این اتفاق، والدین چه باید بکنند؟

والدین به یاد داشته باشند که کودکی که قدم به دنیا می گذارد، تصوری از خود ندارد و این والدین و اطرافیان هستند که این تصویر را به او ارائه می دهند. پس والدین توجه داشته باشند که به خاطر برخی از رفتارها به کودک خود برچسب نزنند و تصور اشتباه ایجاد نکنند

کودکان روحیات متفاوت و منحصر به فردی دارند. برخی از بچه ها این توانایی را دارند که به سرعت و به راحتی برای خود دوست پیدا کنند. برخی از بچه ها از زمانی که راه رفتن را می آموزند، خود را مشتاق به برقراری ارتباط نشان می دهند. اما برخی دیگر از کودکان اشتیاقی به داشتن این رابطه ها ندارند و دائما به مادر خود می چسبند و اغلب سکوت می کنند و حرفی نمی زنند.

این حالات تا حدودی می تواند ناشی از خصلتهای ذاتی افراد باشد ولی برقراری روابط با دیگران، یک مهارت اجتماعی است که می توان آنرا به کودک یاد داد. در عین حال این مهارت با کسب تجربیات مختلف در طی زندگی هم به دست می آید. اینکه برخی از کودکان نمی توانند به بازی گروه همسالان وارد شوند، می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از عوامل مهم که منجر به برقراری ارتباط یک کودک با همسالان می شود، به نحوه نگاه یک کودک به خود بستگی دارد. یعنی کودکی که تصویری توانمند از خود در برقراری ارتباط دارد، کودکی که باور دارد می تواند به بازی با دیگران بپردازد و می تواند از عهده مکالمات و گفتگوها بر بیاید و اعتماد به نفس داشته باشد، می تواند برای برقراری یک ارتباط پیش قدم باشد.
والدین به یاد داشته باشند که کودکی که قدم به دنیا می گذارد، تصوری از خود ندارد و این والدین و اطرافیان هستند که این تصویر را به او ارائه می دهند. پس والدین توجه داشته باشند که به خاطر برخی از رفتارها به کودک خود برچسب نزنند و تصور اشتباه ایجاد نکنند. وقتی این موضوع به درستی رعایت شود، منجر به تقویت اعتماد به نفس در کودک می شود. یعنی باور یک کودک به توانمندی هایی که دارد. با تقویت توانمندی هایی که در کودک وجود دارد می توان اعتماد به نفس را در وجود ا تثبیت کرد. وقتی این احساس به درستی در کودک ایجاد شده باشد او می تواند در تعامل با دیگران موفق عمل کند.

پیامدهای مثبت و منفی اینترنت بر نوجوانان




از آنجا که نوجوانان و جوانان بخش مهمی از سرمایه انسانی جامعه را تشکیل می‌دهند، تغییرات اجتماعی – فرهنگی این نسل از این ظرفیت برخوردار است که منشأ دگرگونی‌هایی در دیگر سطوح جامعه باشد. از این رو، شناخت این که آنان چطور از قابلیت‌های اینترنت و موبایل استفاده می‌کنند و از آن تأثیر می‌پذیرند، به یک دغدغه مهم تبدیل می‌شود.


ایـنترنت، به عنوان یکی از کارآمـدترین رسانه‌های جهانی برای برقراری ارتباط و تـعامل بین‌المللی نقش تعیین کننده‌ای در انتقال فرهنگ و اطلاعات دارد. در ارتباط با استفاده از این فناوری، کشورهای جهان به دو دسته تولیدکننده و مصرف کننده تقسیم می‌شوند.

امروزه، جوانان ونوجوانان بیشترین سهم را در استفاده از این رسانه دارند و فناوری اینترنت نیز متقابلاً بر نوجوانان، تأثیرات مثبت و منفی می‌گذارد که بررسی این تأثیرات قابل تأمل است. دوره نوجوانی هم زمان است با دوره بلوغ؛ یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های زندگی. در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می‌دهد که هر کدام به نوعی می‌تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیّت او را دگرگون سازد.
بررسی‌هانشان می‌دهد که اینترنت بر نوجوانان تاثیر زیادی دارد و همچنین پیامدهای مثبت و منفی اجتماعی بسیاری دارد. از اوایل دهه 90 میلادی، پژوهش‌ها و بررسی‌های بسیاری در زمینه روان شناسی اینترنت و تأثیر آن برسلامت و رفتار انسان انجام پذیرفته است. امروزه موضوع اینترنت، مساله مهمی برای بیشتر کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه و از جمله کشورهای اسلامی است.


آگاهی از پی‌آمدهای اینترنت و در کنار آن، در نظر گرفتن راهبردهای مناسب برای استفاده درست و پیشگیری یا کاهش پی‌آمدهای احتمالی منفی آن، اهمیت اساسی دارد. در جامعه امروز ما، گرایش به اینترنت و استفاده از آن چنان رایج شده است که بیشتر خانواده‌ها، رایانه شخصی دارند و اعضای خانواده، بخش زیادی از وقت خود را در استفاده از اینترنت سپری می‌کنند.

اینترنت در میان همه گروه‌های اجتماعی اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بی‌سواد و باسواد از جذابیت خاصی برخوردار است. گسترش اینترنت، مانند هر نوآوری دیگری به ایجاد دگرگونی‌هایی در جنبه‌های مختلف زندگی انجامیده و استفاده از آن، امری اجتناب‌ناپذیر شده است، به گونه‌ای که بدون آن زندگی برای کسانی که بدان خوگرفته‌اند، دشوار می‌شود. ویژگی‌های منحصر به فرد اینترنت از جمله محتوای تحریک آمیز، سهولت دسترسی، آسودگی و سادگی کار با رایانه، هزینه پایین و تحریک برانگیزی بصری، همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان شده است.

امکانات وسیع این دنیای مجازی به حدی است که تمامی افراد خانواده به خصوص نوجوانان و جوانان را در هر سن و با هر تفکر و سلیقه مجذوب و معطوف خود می‌کند. شاید همین ویژگی‌های منحصر به فرد اینترنت است که امکان استفاده نابجا و سوء استفاده از آن را برای کاربران خود فراهم می‌کند. حجم آسیب‌های پنهانی که از سوی پدیده‌های نوظهور بر جوامع وارد شده و می‌شود کم نیست و لزوم پرداختن به این مسأله احساس می‌شود. به طور قطع استفاده زیاد از اینترنت معضلات و بحران‌های روحی و جسمی خاصی را به همراه خواهد داشت که اگر به موقع، تشخیص و به آن پرداخته نشود می‌تواند سلامت روانی جامعه را با چالش‌های جدیدی روبه رو کند.

از طرف دیگراهمیت این پژوهش جنبه گسترش و توسعه فوق العاده سریع اینترنت است و اینکه اینترنت یک رسانه بی همتاست؛ که دارای قابلیت‌های متن، دیداری- شنیداری است و جوانان ونوجوانان از مشتریان پر و پاقرص اینترنت به حساب می‌آیند این بی همتایی وتاثیرگذاری، اهمیت مطالعه آن را دو چندان می‌سازد. نوجوانی دوره‌ای از زندگی است که نخستین تجارب زندگی در حساس‌ترین دوران رشد انسان رخ می‌دهد، آینده نگری، انقلابی گری و شورش، عشق، رابطه جنسی، تحصیل و شغل آینده و تثبیت هویت، همه در این دوران شکل می‌گیرند.

شاید از همین روست که توجه به روانشناسی نوجوانی در دهه‌های گذشته از اهمیت بیشتری، به ویژه در کشورهایی که جمعیت جوان آنها رو به افزایش بوده، یافته است. در ایران براساس آمار رسمی نوجوانان حدود سی درصد از کل جمعیت جوان کشور را تشکیل می‌دهند. این درحالی است که به نسبت این جمعیت نه تنها متخصصان روانشناسی بالینی و مشاوره کافی وجود ندارد بلکه هنوز جایگاه و نقش آنان در فرایند بهداشت روانی نوجوانان به خوبی روشن نشده است.

پیش از انتشار عقاید و نظرات اریکسون این گونه جوانان بزهکار تلقی می‌شدند، چون در این سن نوجوان در پی استقلال وهویت یابی است، لذا رفتارهایی در همین راستا از او سر می‌زد که به ظاهر برای افرادی که از ویژگی‌های این دوران غافل بودند نابهنجار می‌نمود و این رفتارها را به منزله رفتار‌های ضداجتماعی و بر علیه اطرافیان می‌دانستند. نوجوانان همه با بحران هویت روبه روشده‌اند، با این تفاوت که بعضی ساده‌تر آن را حل می‌کنند. نوجوانان و جوانان شیفته ابراز لیاقت و اظهار وجود و شایستگی هستند.

اثبات شخصیت و احراز هویت برای آنان یکی از مطبوع‌ترین لذایذ روحانی است که برای نیل به آن، از هیچ کوششی دریغ نمی‌کند؛ مثلاً، جوانی که برای اولین‌بار استخدام می‌شود و شغل و مسؤولیتی به عهده می‌گیرد به خودمی‌بالد و احساس می‌کند که جامعه او را به عضویت پذیرفته است؛ او این پولی را که از این راه به دست می‌آورد هر چند کم باشد با چندین برابر پولی که رایگان از والدین گرفته است قابل مقایسه نمی‌داند؛ چون این پول را سند شخصیت خود می‌داند.

اولیای دین اسلام به نوجوان نقش و مسؤولیت وزارت داده‌اند و این امر نشان دهنده اهتمام اسلام به رابطه با جوان و نوجوان است. او دنبال کسب هویت است و اگر از طرف خانواده تحقیر شود، هویت خود را نمی‌یابد. در دوره نوجوانی ارزش‌ها و استانداردهای اخلاقی برای انسان مطرح می‌شود. توانایی‌های فزاینده نوجوانان آنان را متوجه مسائل و ارزش‌های اخلاقی می‌کند و راه‌های پیچیده‌تری را برای کنار آمدن با آن می‌یابند. در عین حال، آنچه جامعه از نوجوانان می‌خواهد به سرعت در حال تغییر است و همین مستلزم ارزیابی مجدّد و مداوم ارزش‌ها و اعتقادات اخلاقی است.

فراگیر شدن رسانه‌ها در آغاز قرن بیست و یکم باعث افزایش نقش اینترنت در شکل دهی به فرهنگ، هویت و باورها و ارزش‌های اجتماعی شده است. اینترنت پدیده شگفت قرن، انقلاب مهمی در ارتباطات پدید آورده است. ویژگی عمده‌ای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانه‌ها دیده نمی‌شود، تعامل است.

در گذشته هویت افراد و روابطشان با دیگران وابسته به فضای مادی ای بود که در آن زندگی می‌کردند و مکان عنصری تعیین کننده بود. اما در حال حاضر بواسطه ظهور تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، محدودیت‌های زمان و مکان از بین رفته و فرد دیگر به مکان محلی و بومی خود وابسته نیست. امروزه مشاهده می‌کنیم مولفه‌های فرهنگی که توسط رسانه به ذهن مخاطبان نفوذ می‌کند نه تنها موقعیت خانواده را ضعیف می‌کنند، بلکه جای گروه‌های هم سال که پیشتر در هویت یابی افراد تاثیر می‌گذاشت را نیز گرفته است.