مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

کمک به رفع استرس کودکان



برای بزرگترها، کودکی دنیای بی‌خیالی است. اما باید بدانید که بچه‌ها هم استرس را تجربه می‌کنند. چیزهایی مثل مدرسه و زندگی اجتماعی بعضی‌وقت‌ها فشارهایی ایجاد می‌کند که برای کودکان قابل تحمل نیست. شما بعنوان والدین کودک قادر به محافظت از او دربرابر استرس نیستید اما می توانید به کودکتان کمک کنید راه‌هایی سالم برای کنار آمدن با استرس و حل مشکلات زندگی روزمره یاد بگیرند.
تحقیقات نشان داده است که کودکان به طرقی سالم و ناسالم استرس را تجربه می‌کنند. همچنین نتایج تحقیقات نشان داده است که بااینکه ممکن است درمورد اینکه چه چیز اذیتشان می‌کند سر صحبت را باز نکنند اما دوست دارند والدینشان به آنها کمک کنند با مشکلاتشان کنار بیایند.
اما همیشه هم برای والدین راحت نیست که بفهمند برای کودکشان که دچار استرس شده است چه باید بکنند.

در زیر به چند ایده در این زمینه اشاره می‌کنیم:

به فرزندتان بگویید. وقتی متوجه می‌شوید که فرزندتان از چیزی عذاب می‌کشد، به او بگویید. اگر توانستید اسم حسی را که تصور می‌کنید فرزندتان تجربه می‌کند را عنوان کنید ("به نظر میاد هنوز درمورد اتفاقی که تو زمین بازی افتاده عصبانی هستی"). البته این نباید شبیه به بازجویی شود (مثل این، "باشه، حالا که چی؟ هنوز هم بخاطر او اتفاق عصبانی هستی؟"). باید خیلی عادی نشان دهید که دوست دارید درمورد نگرانی‌های فرزندتان بدانید. دلسوزانه و مهربان رفتار کنید و نشان دهید که دوست دارید کمکش کنید.
به حرف‌های فرزندتان گوش دهید. از فرزندتان بخواهید مشکل را با شما درمیان بگذارد. به دقت و با آرامش به حرفهایش گوش دهید-با علاقه، صبر، روشنی و دلسوزی. از قضاوت کردن، مقصر جلوه دادن، سخنرانی کردن یا گفتن اینکه باید به جای این فلان کار را می‌کرد و اینها خودداری کنید. باید اجازه دهید نگرانی‌ها و احساسات فرزندتان بر زبانش بیاید. با پرسیدن سوالاتی مثل "بعد چه شد؟" سعی کنید کل داستان را بفهمید.

درمورد احساسی که فرزندتان تجربه می‌کرد، نظرات کوتاه بدهید. مثلاً می‌توانید بگویید، "فکر کنم خیلی ناراحت‌کننده بوده باشد"، "پس به خاطر این است که وقتی اجازه ندادند بازی کنی اینقدر عصبانی شدی"، "این ناعادلانه بوده". اینکار نشان می‌دهد احساس فرزندتان را درک می‌کنید و به او محبت دارید. وقتی فرزندتان احساس کند درکش می‌کنید و به حرفهایش گوش می‌دهید، شما را حامی خود دیده و این در این مواقع استرس ارزش زیادی برایش دارد.

روی آن برچسب بزنید. خیلی از بچه‌ها قادر به ادای کلمه ای برای احساس خود نیستند. اگر فرزندتان عصبانی یا خسته و کلافه به نظر می‌رسد، برای کمک به او برای یادگرفتن تشخیص احساسش، از آن کلمات استفاده کنید. تبدیل احساسات به کلمات به بچه‌ها کمک می‌کند بتوانند احساساتشان را بیان کرده و به هوشیاری احساسی دست پیدا کنند—یعنی توانایی تشخیص وضعیت احساسی خود را داشته باشند. بچه‌هایی که می‌توانند اینکار را بکنند کمتر اتفاق می‌افتد که وقتی احساسات قوی با رفتار نشان داده می‌شوند تا با کلمات، به نقطه داغ رفتاری برسند.

به فرزندتان کمک کنید فکر کند که چه باید بکند. اگر مشکل خاصی وجود دارد که موجب استرس شده است، با هم حرف بزنید که چه اقدامی برای آن بکنید. فرزندتان را تشویق کنید به چند راه‌حل فکر کند. دقت کنید نباید خودتان راه‌حل‌ها را پیش روی او قرار دهید. شرکت کردن فعال کودک در اینگونه بحث‌ها به بالا بردن اعتمادبه‌نفس او کمک می‌کند. از ایده‌های خوب او حمایت کنید و درصورت نیاز آنها را تکمیل کنید.

به حرفهایش گوش کنید و بعد حرف را عوض کنید. گاهی وقت‌ها حرف زدن و گوش دادن و احساس فهمیده شدن چیزی است که برای کمک به از بین بردن کلافگی های فرزندتان کافی است. بعد از آن سعی کنید موضوع را عوض کنید و بحث را به مسئله‌ای مثبت‌تر و آرامش‌بخش‌تر بکشانید. به فرزندتان کمک کنید به انجام دادن کاری فکر کند که حالش را بهتر میکند. به آن مشکل بیشتر از آنچه لازم دارد توجه نشان ندهید.

هرجا که مقدور بود استرس را محدود کنید. اگر برخی موقعیت‌ها موجب استرس می‌شود، ببینید آیا راه‌هایی برای تغییر وضعیت وجود دارد یا خیر. مثلاً اگر فعالیت‌های بعدازمدرسه زیاد موجب شده فرزندتان برای انجام تکالیفش استرس داشته باشد، این فعالیت‌ها را کمتر کنید تا کودک وقت و انرژی کافی برای رسیدگی به تکالیفش را داشته باشد.

فقط کافی است آنجا باشید. بچه ها همیشه هم دوست ندارند که درمورد چیزی که اذیتشان می‌کند حرف بزنند. بعضی‌وقت‌ها اصلا اشکالی ندارد. کاری کنید که فرزندتان بفهمد که شما آماده‌اید که هروقت دوست داشت با شما حرف بزند. حتی وقتی فرزندتان علاقه‌ای به حرف زدن نداشته باشد باز هم دوست ندارند که والدینشان تنهایشان بگذارند. می‌‌توانید فقط با کنار او بودن باعث شوید که احساس بهتری پیدا کند. پس اگر متوجه شدید که کودکتان کمی ناراحت و گرفته است، استرس دارد یا روز خوبی نداشته است—اما دوست هم ندارد که در این باره حرف بزند—سعی کنید کاری را با هم انجام دهید. با هم به پیاده‌روی بروید، یک فیلم تماشا کنید یا کمی شیرینی بپزید.

صبور باشید. شما بعنوان والدین دوست ندارید فرزندتان را ناراحت یا بااسترس ببینید. اما با میل به حل کردن همه مشکلات مقابله کنید. درعوض، سعی کنید کم‌کم اما مطمئن به فرزندتان کمک کنید تا خودش توانایی حل مشکل پیدا کند—یعنی به کودکی تبدیل شود که بتواند از پستی و بلندی‌های زندگی به خوبی عبور کرده، احساساتش را بیان کند و درصورت نیاز آرام شود و دوباره امتحان کند.

والدین نمی‌توانند تمام مشکلاتی که کودک در طول زندگی‌اش با آن روبه‌رو می‌شود را حل کند. اما با یاد دادن راهکارهای سالم به فرزندانتان کمک می‌کنید در آینده برای کنترل استرس خود آماده باشند.برای بزرگترها، کودکی دنیای بی‌خیالی است. اما باید بدانید که بچه‌ها هم استرس را تجربه می‌کنند. چیزهایی مثل مدرسه و زندگی اجتماعی بعضی‌وقت‌ها فشارهایی ایجاد می‌کند که برای کودکان قابل تحمل نیست. شما بعنوان والدین کودک قادر به محافظت از او دربرابر استرس نیستید اما می توانید به کودکتان کمک کنید راه‌هایی سالم برای کنار آمدن با استرس و حل مشکلات زندگی روزمره یاد بگیرند.
تحقیقات نشان داده است که کودکان به طرقی سالم و ناسالم استرس را تجربه می‌کنند. همچنین نتایج تحقیقات نشان داده است که بااینکه ممکن است درمورد اینکه چه چیز اذیتشان می‌کند سر صحبت را باز نکنند اما دوست دارند والدینشان به آنها کمک کنند با مشکلاتشان کنار بیایند.
اما همیشه هم برای والدین راحت نیست که بفهمند برای کودکشان که دچار استرس شده است چه باید بکنند.

در زیر به چند ایده در این زمینه اشاره می‌کنیم:

به فرزندتان بگویید. وقتی متوجه می‌شوید که فرزندتان از چیزی عذاب می‌کشد، به او بگویید. اگر توانستید اسم حسی را که تصور می‌کنید فرزندتان تجربه می‌کند را عنوان کنید ("به نظر میاد هنوز درمورد اتفاقی که تو زمین بازی افتاده عصبانی هستی"). البته این نباید شبیه به بازجویی شود (مثل این، "باشه، حالا که چی؟ هنوز هم بخاطر او اتفاق عصبانی هستی؟"). باید خیلی عادی نشان دهید که دوست دارید درمورد نگرانی‌های فرزندتان بدانید. دلسوزانه و مهربان رفتار کنید و نشان دهید که دوست دارید کمکش کنید.
به حرف‌های فرزندتان گوش دهید. از فرزندتان بخواهید مشکل را با شما درمیان بگذارد. به دقت و با آرامش به حرفهایش گوش دهید-با علاقه، صبر، روشنی و دلسوزی. از قضاوت کردن، مقصر جلوه دادن، سخنرانی کردن یا گفتن اینکه باید به جای این فلان کار را می‌کرد و اینها خودداری کنید. باید اجازه دهید نگرانی‌ها و احساسات فرزندتان بر زبانش بیاید. با پرسیدن سوالاتی مثل "بعد چه شد؟" سعی کنید کل داستان را بفهمید.

درمورد احساسی که فرزندتان تجربه می‌کرد، نظرات کوتاه بدهید. مثلاً می‌توانید بگویید، "فکر کنم خیلی ناراحت‌کننده بوده باشد"، "پس به خاطر این است که وقتی اجازه ندادند بازی کنی اینقدر عصبانی شدی"، "این ناعادلانه بوده". اینکار نشان می‌دهد احساس فرزندتان را درک می‌کنید و به او محبت دارید. وقتی فرزندتان احساس کند درکش می‌کنید و به حرفهایش گوش می‌دهید، شما را حامی خود دیده و این در این مواقع استرس ارزش زیادی برایش دارد.

روی آن برچسب بزنید. خیلی از بچه‌ها قادر به ادای کلمه ای برای احساس خود نیستند. اگر فرزندتان عصبانی یا خسته و کلافه به نظر می‌رسد، برای کمک به او برای یادگرفتن تشخیص احساسش، از آن کلمات استفاده کنید. تبدیل احساسات به کلمات به بچه‌ها کمک می‌کند بتوانند احساساتشان را بیان کرده و به هوشیاری احساسی دست پیدا کنند—یعنی توانایی تشخیص وضعیت احساسی خود را داشته باشند. بچه‌هایی که می‌توانند اینکار را بکنند کمتر اتفاق می‌افتد که وقتی احساسات قوی با رفتار نشان داده می‌شوند تا با کلمات، به نقطه داغ رفتاری برسند.

به فرزندتان کمک کنید فکر کند که چه باید بکند. اگر مشکل خاصی وجود دارد که موجب استرس شده است، با هم حرف بزنید که چه اقدامی برای آن بکنید. فرزندتان را تشویق کنید به چند راه‌حل فکر کند. دقت کنید نباید خودتان راه‌حل‌ها را پیش روی او قرار دهید. شرکت کردن فعال کودک در اینگونه بحث‌ها به بالا بردن اعتمادبه‌نفس او کمک می‌کند. از ایده‌های خوب او حمایت کنید و درصورت نیاز آنها را تکمیل کنید.

به حرفهایش گوش کنید و بعد حرف را عوض کنید. گاهی وقت‌ها حرف زدن و گوش دادن و احساس فهمیده شدن چیزی است که برای کمک به از بین بردن کلافگی های فرزندتان کافی است. بعد از آن سعی کنید موضوع را عوض کنید و بحث را به مسئله‌ای مثبت‌تر و آرامش‌بخش‌تر بکشانید. به فرزندتان کمک کنید به انجام دادن کاری فکر کند که حالش را بهتر میکند. به آن مشکل بیشتر از آنچه لازم دارد توجه نشان ندهید.

هرجا که مقدور بود استرس را محدود کنید. اگر برخی موقعیت‌ها موجب استرس می‌شود، ببینید آیا راه‌هایی برای تغییر وضعیت وجود دارد یا خیر. مثلاً اگر فعالیت‌های بعدازمدرسه زیاد موجب شده فرزندتان برای انجام تکالیفش استرس داشته باشد، این فعالیت‌ها را کمتر کنید تا کودک وقت و انرژی کافی برای رسیدگی به تکالیفش را داشته باشد.

فقط کافی است آنجا باشید. بچه ها همیشه هم دوست ندارند که درمورد چیزی که اذیتشان می‌کند حرف بزنند. بعضی‌وقت‌ها اصلا اشکالی ندارد. کاری کنید که فرزندتان بفهمد که شما آماده‌اید که هروقت دوست داشت با شما حرف بزند. حتی وقتی فرزندتان علاقه‌ای به حرف زدن نداشته باشد باز هم دوست ندارند که والدینشان تنهایشان بگذارند. می‌‌توانید فقط با کنار او بودن باعث شوید که احساس بهتری پیدا کند. پس اگر متوجه شدید که کودکتان کمی ناراحت و گرفته است، استرس دارد یا روز خوبی نداشته است—اما دوست هم ندارد که در این باره حرف بزند—سعی کنید کاری را با هم انجام دهید. با هم به پیاده‌روی بروید، یک فیلم تماشا کنید یا کمی شیرینی بپزید.

صبور باشید. شما بعنوان والدین دوست ندارید فرزندتان را ناراحت یا بااسترس ببینید. اما با میل به حل کردن همه مشکلات مقابله کنید. درعوض، سعی کنید کم‌کم اما مطمئن به فرزندتان کمک کنید تا خودش توانایی حل مشکل پیدا کند—یعنی به کودکی تبدیل شود که بتواند از پستی و بلندی‌های زندگی به خوبی عبور کرده، احساساتش را بیان کند و درصورت نیاز آرام شود و دوباره امتحان کند.

والدین نمی‌توانند تمام مشکلاتی که کودک در طول زندگی‌اش با آن روبه‌رو می‌شود را حل کند. اما با یاد دادن راهکارهای سالم به فرزندانتان کمک می‌کنید در آینده برای کنترل استرس خود آماده باشند.

دزدی کردن فرزندان


فرزندتان سر موقع تکالیفش را انجام می‌دهد، به تمیز کردن میز شام کمک می‌کند و حتی آخرهفته‌ها در کارهای خانه نیز شرکت می‌کند. آیا می‌تواند واقعیت داشته باشد که همین بچه دزدی کند؟

قبل از اینکه واکنشی از خودتان نشان دهید، بهتر است درمورد دزدی کردن بچه‌‌ها و روش‌های اصلاح آن بیشتر بدانید.


چرا کودکان و نوجوانان دزدی می‌کنند

بچه‌های همه سنین، از پیش‌دبستانی‌ها گرفته تا نوجوانان، ممکن است به دلایل مختلف وسوسه شوند که دزدی کنند:

• بچه‌های خیلی کوچک بعضی‌اوقات چیزهایی که دوست دارند برمی‌دارند، بدون اینکه بدانند آن چیزها ارزش پولی دارند و درست نیست که بدون اینکه پولی بابت آن بپردازند آن را بردارند.
• بچه‌های مدرسه‌ای معمولاً می‌دانند که نباید چیزی را بدون پرداخت هزینه آن بردارند اما اینکار را می‌کنند چون کنترل کافی روی خود ندارند.
• نوجوانان می‌دانند که نباید دزدی کنند اما یا بخاطر هیجان آن و یا به این دلیل که دوستانشان هم اینکار را می‌کنند، دزدی می‌کنند. بعضی از آنها ممکن است تصور کنند که می‌توانند از آن فرار کنند. بعضی از نوجوانان هم بعنوان راهی برای سرکشی دزدی می‌کنند.

دلایل پیچیده دیگری هم می‌توانند عامل این دزدی‌ها باشد. ممکن است عصبانی باشند و یا دوست داشته باشند توجه دیگران را به خود جلب کنند. رفتار آنها می‌تواند نشاندهنده استرس در خانه، مدرسه یا با دوستانشان است. بعضی از آنها بعنوان راهی برای درخواست کمک دزدی می‌کنند زیرا تحت آزار و سوءاستفاده احساسی یا فیزیکی هستند.

در سایر موارد، کودکان و نوجوانان به این دلیل دزدی می‌کنند که پول پرداخت چیزهایی که می‌خواهند را به دست بیاورند.

دلیل این دزدی‌ها هرچه که باشد، والدین باید ریشه این رفتار را پیدا کنند و با مشکلات زمینه‌ای آن برخورد کنند.




چه باید کرد؟

وقتی مچ کودکی حین دزدی گرفته می‌شود، واکنش والدین باید به این بستگی داشته باشد که این اولین بار است یا چندین بار تابحال اتفاق افتاده است.

والدین باید به فرزندان خود کمک کنند که بفهمند دزدی کاری اشتباه است—این یعنی وقتی شما چیزی را بدون اجازه یا پرداخت کردن برای آن برمی‌دارید، به فردی دیگر آسیب می‌زند. مثلاً اگر کودکی پیش دبستانی یک تکه شکلات برمی‌دارد، والدین می‌توانند به او کمک کنند که آن را برگرداند. اگر کودک آن شکلات را خورده باشد، والدین می‌توانند او را به مغازه برگردانند تا عذرخواهی کند و پول آن شکلات را پرداخت کند.

درمورد کودکان مدرسه‌ای هم وضع به همین ترتیب است و خیلی مهم است که شیء دزدیده شده پس داده شود. درمورد بچه‌های کلاس اولی و دومی، باید به آنها یاد داد که دزدی کردن کار زشت و نادرستی است اما باید آنها را از عواقب بد این کار هم مطلع کنید.

اینجا به یک نمونه اشاره می‌کنیم: اگر کودکی با دستبند دوستش به خانه می‌آید و مشخص است که آن را بدون اجازه دوستش برداشته است، مادر یا پدر باید برای فرزندشان توضیح دهند که اگر کسی بدون اجازه آنها چیزی که متعلق به آنهاست را بردارد چقدر حس بدی است. والدین باید کودک را تشویق کنند که به دوست خود زنگ بزند و عذرخواهی کند و توضیح دهد که چه اتفاقی افتاده است و قول دهد که دستبند را به او برگرداند.

وقتی نوجوانان دزدی می‌کنند، به والدین توصیه می‌شود که با عواقب جدی‌تری آنها را دنبال کنند. مثلاً وقتی نوجوانی حین دزدی دستگیر می‌شود، والدین می‌توانند او را به مغازه برگردانده و او را به بخش امنیت فروشگاه معرفی کرده تا برای آنها توضیح دهد و عذرخواهی کند.

ترس از روبه‌رو شدن با کاری که انجام داده است یا برگرداندن شیء دزدیده شده، درسی ماندگار به آنها می‌دهد که دزدی کردن کاری بسیار نادرست است.

نیاز به تنبیه بیشتر، مخصوصاً تنبیه فیزیکی نیست و اینکار می‌تواند کودک را عصبانی کرده و به انجام کارهایی حتی بدتر از این ترغیب کند.

اگر اینکار را فقط یکبار انجام داده باشد، بعضی مغازه‌ها عذرخواهی را پذیرفته و هزینه‌ای طلب نمی‌کنند اما بعضی از فروشگاه‌ها برای بار اول هم فرد را جریمه می‌کنند. درمورد آنها که چندین بار به اینکار دست زده‌اند که دیگر دل‌رحمی صورت نمی‌گیرد.

بچه‌ها در همه سنین باید بدانند که دزدی از مغازه‌ها و فروشگاه‌ها فقط بلند کردن یک شیء یا وسیله از آنجا نیست—دزدیدن پول از صاحب آن مغازه است. علاوه بر اینکه بلند کردن جنس از مغازه، قیمت‌ها را برای سایر مشتریان بالاتر می برد. همچنین باید بدانند که دزدی یک جرم است و می‌تواند موجب دستگیر شدن آنها توسط پلیس شود.

اگر دزدی کردن از والدین صورت می‌گیرد، باید برای کودک انتخاب‌هایی برای برگرداندن پول ارائه شود، مثل انجام چندبرابر کارهای خانه. خیلی مهم است که والدین به امید اینکه کودک را حین عمل دستگیر کنند در جاهایی از خانه پول بگذارند. این حس اعتماد بین والدین و فرزند را از بین می‌برد.




اگر کودک به دزدی کردن ادامه داد

اگر فرزندتان بیش از یکبار به این کار دست زد، می‌توانید از متخصص برای او کمک بگیرید. تکرار این جرم می‌تواند نشاندهنده مشکلی بزرگ‌تر باشد.

یک سوم نوجوانانی که حین دزدی از فروشگاه‌ها دستگیر می شوند می‌گویند که ترک این کار برایشان سخت است. بنابراین خیلی مهم است که به آنها کمک کنید درک کنند که چرا دزدی کردن کاری اشتباه است و اینکه ممکن است عواقب ناخوشایندی برای آنها در پی داشته باشد.

افراد دیگری که می‌توانند در این رابطه به شما و فرزندتان کمک کنند عبارتند از:

مشاور روانشناس خانواده
• پزشک خانواده (که می‌تواند شما را به یک مشاور خود معرفی کند)
مشاور مدرسه

بااینکه بیشتر اعمال عادی دزدی کردن عمدی هستند اما خیلی‌ها بخاطر مشکل جنون سرقت دست به این کار می‌زنند. در این اختلال نادر که حجم بسیار کمی از موارد دزدی را تشکیل می‌دهد، فرد قبل از دزدی احساس فشار و اضطراب شدیدی می‌کند و بعد از ارتکاب به آن این حس از بین رفته و آرام می‌شود. ممکن است فرد پس از دزدی احساس گناه کند و شیء دزدیده شده را برگرداند.

علت این دزدی‌ها هرچه که باشد، اگر دزدی برای فرزندتان تبدیل به یک عاد شود، با دکتر و مشاور در مورد این رفتار حتماً مشورت کنید. همچنین خیلی مهم است که بطور مداوم رفتار فرزندانتان را تحت کنترل داشته باشید و آنها را از موقعیت‌هایی که وسوسه دزدی به سراغشان بیاید دور نگه دارید و اگر چنین اتفاقی افتاد عواقب و تنبیه معقولی برای آن درنظر بگیرید.

آموزش تحمل تفاوت ‌ها به فرزندان




این روزها فرزندان ما با آدم‌هایی از نژادها، مذاهب، و فرهنگ‌های مختلف در رابطه هستند. در کلاس درسشان ممکن است بچه‌هایی از فرهنگ‌هایی کاملاً متفاوت با شما حضور داشته باشند.

بعضی از والدین از اینکه در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که تفاوت فرهنگی این چنین زیاد است راضی هستند. بعضی دیگر از والدین در این زمینه تردید دارند، مخصوصاً اگر خودشان زیاد با افرادی از فرهنگی متفاوت با خودشان رفت‌و‌آمد نداشته باشند. خیلی از بچه‌‌ها در این زمینه از مادروپدرشان جلوتر هستند و در دایره دوستان و همکلاسی‌هایشان افراد متفاوت‌تری دیده می‌شود.

بااینحال، این وظیفه والدین است که فرزندانشان را آماده کنند که در جوامعی زندگی کنند، درس بخوانند و کار کنند که حتی ممکن است از این هم متفاوت‌تر شود. آموزش تحمل کردن به این دلیل هم مهم است که کسی که یاد می‌گیرد درمقابل تفاوت‌ها تحمل داشته و شکیبا باشد، فرصت‌های بهتری برای آموزش، کار و خیلی دیگر از جنبه‌های زندگی در اختیارش قرار می‌گیرد.

خلاصه اینکه، موفقیت فرزند شما در گرو این است. موفقیت در دنیای امروز—و فردا—به این بستگی دارد که قدرت درک، تحمل، تحسین و کار با دیگران را داشته باشید.



درمورد تحمل

قدرت تحمل به احترامی که برای تفاوت‌هایی که بین افراد وجود دارد، قائل می‌شوید گفته می‌شود. بااینکه این تفاوت‌ها معمولاً تفاوت‌های قومی و مذهبی بوده‌اند، اما مسئله تفاوت و تحمل را می‌توان درمورد جنسیت، افراد با ناتوانی‌های فیزیکی و مغزی، و سایر تفاوت‌ها نیز استفاده کرد.

تحمل یعنی احترام گذاردن به دیگران و یاد گرفتن از آنها، ارزش گذاشتن برای تفاوت‌ها، پل زدن بر روی شکاف‌های فرهنگی، رد کلیشه‌های ناعادلانه، کشف زمینه‌های مشترک، و ایجاد پیوندهای جدید. تحمل، به جهات بسیار، متضاد تعصب است.

اما آیا تحمل به این معنی است که همه رفتارها را باید قبول کرد؟ البته که نه. رفتارهایی که موجب بی‌احترامی و آسیب زدن به دیگران می‌شود، مثل قلدری و بدجنسی کردن، یا رفتارهایی که قوانین اجتماعی را زیر پا می‌گذارد، مثل دروغ گفتن و دزدی کردن، نباید تحمل شوند. تحمل یعنی قبول کردن دیگران برای آنچه که هستند—نه قبول کردن رفتارهای زشت. تحمل همچنین به این معنی است که با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود.




تحمل چطور یاد گرفته می‌شود؟

تحمل هم مثل سایر رفتارها و نگرش‌ها به روش‌های زیرکانه آموزش داده می‌شود. بچه‌ها حتی قبل از اینکه بتوانند حرف بزنند، خوب نگاه می‌کنند—و از والدینشان تقلید می‌کنند. بچه‌ها در همه سنین با آینه قرار دادن کسانی که دوستشان دارند، ارزش‌هایی خاص خود دارند.

والدین زیادی در جوامع متفاوتی زندگی و کار می‌کنند و دوستانی دارند که تفاوت‌های زیادی با خودشان دارند. رفتار و نگرش والدین درمورد احترام گذاشتن به دیگران بیشتر از آنچه که تصور می‌کنند بر فرزندشان تاثیرگذار است. آنها این رفتارها را وقتی خودشان باشند و با ارزش‌های خودشان زندگی کنند به فرزندانشان یاد می‌دهند. والدینی که در رفتارهای روزمره‌شان تحمل و شکیبایی از خود نشان می‌دهند، پیامی قوی به فرزندانشان می‌فرستند. درنتیجه، فرزندانشان یاد می‌گیرند که تفاوت‌ها را تحسین کنند.

البته تحسین کردن تفاوت‌های دیگران به این معنی نیست که ارزش‌های خودتان را کنار بگذارید. خانواده شما ارزش‌ها و سنت‌های فرهنگی و مذهبی خود را دارد و باید به آنها افتخار کند. خانواده‌ها می‌‌توانند راه‌هایی پیدا کنند که ضمن افتخار کردن به ارزش‌های خانوادگی خود، به ارزش‌های دیگران نیز احترام گذاشته و آنها را تحسین کنند.




والدین چطور می‌توانند تحمل را آموزش دهند؟

والدین می‌توانند با مثال زدن و نمونه آوردن تحمل را آموزش دهند. حرف زدن با هم درمورد تحمل و احترام گذاشتن به بچه‌ها کمک می‌کند بیشتر درمورد ارزش‌هایی که دوست دارید داشته باشند یاد بگیرند. وقتی به آنها فرصت بازی کردن و کار کردن با دیگران را می‌دهید هم خیلی مهم است. این باعث می‌شود بچه‌ها بفهمند که هرکس حرف خاصی برای گفتن دارد و دیگران با او وجه تشابه و تفاوت‌هایی دارند.

کارهایی که والدین می‌توانند برای یاد دادن تحمل به فرزندانشان انجام دهند اینهاست:

• به نگرش‌ها و رفتارهای خودتان توجه کنید. والدینی که دوست دارند به بچه‌های خود ارزش گذاشتن بر تفاوت‌ها را یاد بدهند، می‌توانند نسبت به کلیشه‌های فرهنگی که یاد گرفته‌اند حساس باشند و در اصلاح آن بکوشند. باید نشان دهید که خودتان برای دیگران احترام قائلید.
• به یاد داشته باشید که بچه‌ها همیشه گوش می‌دهند. روی حرف زدنتان درمورد دیگران و کسانی که با شما متفاوت هستند دقت کنید. کسی را مسخره نکنید. بااینکه خیلی از این مسخره کردن‌ها بی‌ضرر به نظر می‌‌رسند، ممکن است تاثیر بدی روی فرزندتان بگذارد.
• در انتخاب کتاب‌ها، اسباب‌بازی‌ها، موسیقی، هنر و فیلم‌های فرزندتان دقت کنید. به خاطر داشته باشید که رسانه‌ها تاثیر بسیار قوی بر فرزندتان دارند.
• کلیشه‌های ناعادلانه‌ای که ممکن است در رسانه‌ها نمایش داده شود را به فرزندتان نشان دهید.
• به سوالات فرزندتان درمورد تفاوت‌ها با صداقت و احترام پاسخ دهید. این به آنها یاد می‌دهد که متوجه تفاوت‌ها شدن و حرف زدن درمورد آنها هیچ اشکالی ندارد، البته تازمانیکه بااحترام انجام شود.
• تفاوت‌های موجود در خانواده خود را نیز درک کرده و به آنها احترام بگذارید. برای تفاوت در توانایی‌ها، علایق و سبک‌های فرزندانتان ارزش قائل شوید. خاص بودن هر عضو خانواده را بپذیرید.
• به خاطر داشته باشید که تحمل به معنی پذیرفتن رفتارهای غیرقابل‌قبول نیست. به این معنی است که هر فردی حق دارد با احترام با او رفتار شود و او نیز باید با دیگران با احترام برخورد کند.
• به فرزندانتان کمک کنید احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. بچه‌هایی که حس خوبی به خود ندارند، با دیگران هم بدرفتار می‌کنند. بچه‌هایی که اعتمادبه‌نفس بالا دارند، هم بر خودشان ارزش می‌گذارند و هم احتمال اینکه با دیگران با احترام برخورد کنند بیشتر است. به آنها کمک کنید احساس پذیرفته شدن، محترم بودن و ارزشمند بودن کنند.
• به بچه‌ها فرصت کار کردن و بازی کردن با کسانیکه با آنها تفاوت دارند بدهید.
• درمورد مراسمات مذهبی و تعطیلات افراد متفاوت با خانواده خودتان در کنار فرزندانتان اطلاعات جمع کنید.
• به سنت‌های خانوادگی خود احترام بگذارید و آن را به فرزندانتان هم آموزش دهید.

وقتی والدین قدرت تحمل را در فرزندانشان ترغیب می‌کنند، و آنها را به حرف زدن درمورد ارزش‌هایشان تشویق می‌کنند و خو نیز الگوی خوبی برای فرزندانشان می‌شوند، احتمال اینکه بچه‌ها نیز جا پای آنها بگذارند بسیار زیاد خواهد بود.

آیا افسرده ‌ام؟+ راهکار ها

همه افسردگی که برای دوست یا یکی از اعضای خانواده‌شان پیش می‌آید را نمی‌توانند تشخیص دهند.



یا افسرده ‌ام یا فقط تلاشم کم است؟

فکر می‌کنم ممکن است افسرده باشم. تمرکز کردن در کلاس درس برایم خیلی سخت است. بی هیچ دلیلی احساس ناراحتی می‌کنم. به والدینم گفتم و آنها من را پیش دکتر بردند چون هم دچار سردرد شده‌ بودم و هم استرس زیادی داشتم. چکاپ دکتر کاملاً نرمال بود. مادرم سعی دارد کمکم کند حالم بهتر شود. پدرم می‌گوید تلاشم در مدرسه و درس کافی نیست. شاید حق با او باشد. چه باید بکنم؟

-- احسان
گاهی‌اوقات دوستان و اعضای خانواده افسردگی فرد را تشخیص می‌دهند و ممکن است با محبت، عشق، حمایت و امیدواری به اینکه این ناراحتی خیلی زود از بین می‌رود واکنش دهند. اگر فرد دوست داشته باشد حرف بزند، به حرف‌های او خوب گوش می‌دهند. اما اگر آن حس افسردگی زود از بین نرفت، دوستان و عزیزان فرد او را تشویق می‌کنند که از یک دکتر، روانشناس یا مشاور کمک بگیرد.

اما همه افسردگی که برای دوست یا یکی از اعضای خانواده‌شان پیش می‌آید را نمی‌توانند تشخیص دهند.

بعضی‌ها خیلی درمورد افسردگی نمی‌دانند. مثلاً ممکن است به انرژی پایین یک فرد افسرده با انتقاد برخورد کنند و بگویند که او تنبل است و تلاشی نمی‌کند. بعضی افراد به اشتباه تصور می‌کنند که افسردگی فقط یک رفتار یا روحیه است که فرد باید از خود دور کند. نمی‌فهمند که به این سادگی‌ها نیست.

خیلی وقت‌ها خود فردی که افسردگی دارد هم وضعیت خود را جدی نمی‌گیرد. بعضی‌ها تصور می‌کنند که به طریقی ضعیف هستند و یا بخاطر افسردگیشان دیگران را ناامید می‌کنند. این درست نیست—و اگر باعث شود که به این دلیل افراد افسردگیشان را پنهان کنند و از کسی کمک نگیرند، می‌تواند به شدت آسیب‌رسان باشد.

گاهی اوقات وقتی افسردگی علائم فیزیکی (چیزهایی مثل سردرد یا مشکلات ناشی از استرس زیاد) ایجاد می‌کند، فرد باید به دکتر مراجعه کند. گاهی اوقات حتی پزشکان خوب هم نمی‌توانند افسردگی فرد را تشخیص دهند زیرا ممکن است فقط به علائم جسمی او دقت کنند.

باز با والدینتان صحبت کنید. احساستان را با آنها درمیان بگذارید. ازآنجا که مادرتان مشتاق به شنیدن حرف‌های شماست، می‌توانید با او شروع کنید. می‌توانید به او بگویید که درمورد افسردگی مطالبی مطالعه کرده‌اید و برحسب علائمی که دارید، حدس می‌زنید که مشکلتان همین باشد. حتی می‌توانید یکی از مقالات ما را به آنها نشان دهید.
از والدینتان بخواهید که از یک مشاور یا روانشناس برایتان وقت بگیرند و شما را پیش او ببرند.

اگر احساس کردید که با والیدنتان به جایی نمی‌رسید و آنها خیلی کمکتان نمی‌کنند، با مشاور مدرسه صحبت کنید.
وظیفه مشاوران مدرسه همین است-مخصوصاً اگر بر وضعیت درسی شما اثر گذاشته باشد. مشاور مدرسه می‌تواند کمکتان کند با والدینتان صحبت کنید.

تأثیرگذارترین عامل بر تاب‌آوری نوجوانان در برابر بلای اعتیاد



نتایج یک پژوهش در کشور نشان می‌دهد: کارکرد «آمیختگی عاطفی» خانواده، بیشترین میزان تاثیر را در افزایش تاب‌آوری نوجوانان در برابر مصرف مواد مخدر دارد.


افزایش روز‌افزون شمار معتادان مساله‌ی اعتیاد در کشور را به بحران ملی تبدیل کرده است. آنچه در این میان توجه‌برانگیز و بسیار تکان‌دهنده است، پایین‌ آمدن سن اعتیاد و افزایش گرایش جوانان و نوجوانان به سوء‌مصرف مواد است که زمینه‌ساز سرعت انتقال و گسترش ابعاد پدیده‌ی اعتیاد است.



بر اساس یک پژوهش در کشور که برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد «رحم خدا جوادی»، کارشناس ارشد مشاوره توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است»، مطالعات نشان داده‌اند که خطرناک‌ترین مواقع برای آسیب‌پذیری بیشتر نسبت به پدیده‌ی سوء مصرف مواد مراحل انتقالی زندگی است. در اوایل دبیرستان، نوجوان با چالش‌ها و مسائل‌ روانی _ اجتماعی متعددی برای مثال کنار آمدن با گروه همسان روبه‌رو می‌شود. در واقع در اوایل دوران نوجوانی است که فرزندان برای اولین‌بار با مواد مخدر مواجه می‌شوند. در طول دوره‌ی دبیرستان نیز نوجوانان با چالش‌های تربیتی و روانشناختی و اجتماعی خاص مواجهند که می‌تواند به سوء مصرف سیگار، مشروبات الکلی و سایر مواد بینجامد.



نوجوانانی که مواد مصرف می‌کنند بیشتر احتمال دارد کاهش منابع روانشناختی، اضطراب، عزت نفس پایین، واکنش‌های پارانوئیدی، حملات پانیک، رفتار خشونت‌آمیز و افسردگی را تجربه کنند. دیگر پیامد‌های سوء‌مصرف مواد، عبارتند از اختلالات خوردن و خواب، رفتار جنسی زودهنگام، آلودگی به std از جمله ایدز. همچنین با سوء مصرف مواد، مشارکت اجتماعی اغلب پایین می‌آید و در فعالیت‌های متناسب با سن محدودیت ایجاد می‌شود.


طبق این پژوهش، سوء مصرف مواد، نوجوانان را در معرض خطر افت تحصیلی قرار می‌دهد، سازگاری کم و پیشرفت تحصیلی پایین، احتمال شکست تحصیلی را زیاد می‌کند و در نتیجه فرصت‌های شغلی و کسب درآمد در آینده کاهش می‌یابد.


بر اساس این تحقیق، از نظر تاریخی عمده پژوهش‌های پیشگیرانه و تدوین مداخلات معطوف به رفتارهای مشکل‌زا بر شناسایی عوامل خطر و جمعیت‌های پرخطر است، اما در حال حاضر با توجه و تمرکز بر تاب‌آوری حوزه وسیع‌تری به وجود آمده است. تاب‌آوری به معنای توانایی تحمل و سازگاری با بحران‌های زندگی و غلبه بر آنهاست. امروزه یکی از مسائلی که بیشتر به آن توجه می‌شود، انتقال از دیدگاه‌های خطر‌نگر به سمت دیدگاه‌های تاب‌آوری افراد است، یعنی به جای تکیه بر عوامل خطر و سعی در تدارک اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افراد پرخطر با تکیه بر عوامل و تاب‌آوری بتوان توان مقابله با مشکلات را در جمعیت پرخطر بالا برد.


پژوهش‌های تاب‌آوری حاکی از این واقعیت است که برای عوامل خطر، قدرت پیشگویی‌کننده مطلق وجود ندارد.


این تحقیق تاکید دارد مکانیزم‌های محافظتی زیادی تاثیر خطرات بر پیامد‌های رفتاری نوجوانان را خنثی می‌کند. در طول دهه‌های اخیر علاقه به ظرفیت نوجوانان برای تاب آوردن و پرهیز از مصرف مواد افزایش یافته است.


تحقیقات اخیر نشان داده است که اکثر نوجوانان و جوانان می‌توانند از شرایط پرخطر و پرفشار به سلامت بگذرند و به سازگاری موفقیت‌آمیز دست یابند. براساس تحقیقات حداقل 50 یا 70 درصد نوجوانان پرورش یافته در شرایط محیطی ناگوار مثل فقر، جنگ و اعتیاد و بیماری روانی والدین ،علی‌رغم قرار‌ گرفتن در معرض فشارهای شدید، توانش اجتماعی خود را بهبود بخشیده و بر مشکلات غلبه می‌کنند.


براساس اهمیت موضوع تاب‌آوری در برابر مواد مخدر، پژوهش حاضر به بررسی مکانیزم محافظتی کارکرد خانواده در رابطه با عوامل خطر اعتیاد و شناخت رابطه‌ی میان کارکرد‌های خانواده و تاب‌آوری فرزندان در برابر مصرف سیگار و مواد مخدر پرداخته است.


مفهوم تاب‌آوری مبتنی بر این نظریه است که با وجود آن‌که برخی از افراد با عوامل خطر متعددی روبه‌رو می‌شوند و در نتیجه احتمال بروز یک اختلال در آنها بیشتر است، ولی دچار آن اختلال نمی‌شوند. برخی محققان معتقدند که به وجود آمدن تاب‌آوری ناشی از عواملی است که همانند یک سپر بلا در برابر خطر سوء‌مصرف مواد عمل می‌کند.


این تحقیق با این فرضیه که بین کارکرد خانواده و تاب‌آوری در برابر مصرف مواد رابطه‌ی معنی‌داری وجود دارد و نیز کارکرد خانواده میزان تاب‌آوری در برابر مصرف مواد را پیش‌بینی می‌کند، 145 دانش‌آموز پسر دبیرستانی را در مدارس پرخطر تهران (مدارسی که در مناطق پرخطر قرار داشته و در معرض عوامل خطر مرتبط با سوء‌مصرف مواد مثل فقر و در دسترس بودن مواد هستند) به روش تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب کرده است. هم‌چنین برای سنجش کارکرد خانواده 60 سوال از نمونه‌های تحقیق پرسیده شده است.

در این تحقیق، 32.4 درصد این خانواده‌ها بی سواد، 34.5 درصد دارای تحصیلات راهنمایی، 24.8 درصد تحصیلات دیپلم و فوق‌دیپلم، 2.8 درصد تحصیلات لیسانس و بالاتر و 5.5 درصد داده‌های از دست رفته بودند.


براساس نتایج به دست آمده، کلیه‌ی خرده مقیاس‌های سنجش کارکرد خانواده شامل حل مساله، پاسخ‌دهی عاطفی، آمیختگی عاطفی، ارتباط، کنترل رفتار، نقش‌ها، کارکرد کلی و تاب‌آوری، با «تاب‌آوری نوجوانان در برابر مواد مخدر» رابطه معناداری داشته است. به عبارتی هرچه کارکرد خانواده وضعیت مطلوب‌تری داشته باشد، تاب‌آوری در برابر مواد بیشتر خواهد شد.


در بعد پاسخ‌دهی عاطفی می‌توان گفت که این بعد از کارکرد خانواده در فرهنگ‌های شرقی و جمع‌گرا صورت خاصی پیدا می‌کند، بدین‌گونه که خودداری از ابراز احساسات به صورت صریح و آشکار یکی از مولفه‌ها و هنجارهای این فرهنگ‌هاست. بنابراین نتیجه‌گیری در خصوص بد کارکردی خانواده در این بعد را باید با توجه به بافت فرهنگی انجام داد.


از نتایج این تحقیق می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تاب‌آوری نه صرفا یک صفت درون‌فردی و ایستا بلکه یک فرآیند پویاست که در بافت خانواده پرورش می‌یابد.


این یافته با اغلب نظریات شخصیت و تحقیقات که خانواده را در ارتباط با رفتارهای نوجوانان و شکل‌گیری هویت او می‌دانند هماهنگ است.


براساس این تحقیق، کارکرد آمیختگی عاطفی بالاترین میزان رابطه را با تاب‌آوری در برابر مصرف مواد مخدر دارد. کارکرد سالم خانواده در این بعد نشانگر میزان کمتر آشفتگی‌های عاطفی در اعضای خانواده است.


این یافته با تحقیقاتی که همپوشی سوء‌مصرف مواد را با اختلالات و آشفتگی‌های عاطفی تاکید کرده‌اند، هماهنگ است.


طبق این یافته‌ها، کارکرد حل مساله نیز با تاب‌آوری در برابر مصرف مواد رابطه‌ی معنی‌داری داشته است. تحقیقات مربوط به تاب‌آوری نیز حل مساله را از ویژگی‌های افراد تاب‌آور ذکر کرده است. کودکان و نوجوانان می‌توانند مهارت‌های حل مساله را به خوبی از خانواده خود بیاموزند. والدین می‌توانند حمایت عاطفی و مادی فراهم کنند و به عبارت دیگر به فرآیند حل مساله کمک کنند.


کنترل رفتار نیز رابطه‌ی معنی‌داری با تاب‌آوری در برابر مصرف مواد بر اساس یافته‌های این پژوهش داشته است. خانواده‌های مقتدر با نظارت متوسط و انتظارات و مقررات روشن درجات پایین‌تری از مصرف داروهای غیرقانونی در نوجوانان دارند.


همچنین طبق این تحقیق، تشویق کودکان به مشارکت کردن یکی از عوامل مهم تاب‌آوری در آنهاست. در خانواده‌ای که کارکرد ایفای نقش به خوبی اعمال می‌شود، اعضاء از مشارکت خوبی برخوردارند، وقتی به اعضاء مسوولیت ایفای نقش داده شود، پیامی که دارد آن است که آنها ارزشمند هستند و قادرند به عنوان یک عضو خانواده در امور مشارکت کنند. مشارکت باعث می‌شود که اعتماد به نفس و عزت نفس اعضای خانواده افزایش یابد.



طبق آنچه این تحقیق مورد تاکید قرار داده است، یکی‌ دیگر از تأثیرات کارکرد سالم نقش‌ها در خانواده این است که فرصت‌هایی برای فرزندان فراهم می‌شود تا قابلیت‌ها و استعداد های خود را بشناسند و در جهت خودشکوفایی گام بردارند. این مساله باعث می‌شود تاب‌آوری آنها افزایش یابد و وقت و انرژی آنها به گونه بهینه‌ای صرف امور مثبت شود و از پرداختن به مشکلات رفتاری نظیر مصرف مواد باز بمانند.


به‌طور کلی براساس یافته‌های این تحقیق می‌توان نتیجه‌گیری کرد کارکرد خانواده برای دانش‌آموزان در معرض خطر اعتیاد که در محیط‌های اجتماعی پرخطر زندگی می‌کنند به صورت یک عامل محافظ عمل می‌کند و از طریق ارتقاء دادن تاب‌آوری در نوجوانان مانع سقوط آنها به دام رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار و مواد مخدر می‌شود.