مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

فردای روز طلاق!


طلاق و جدایی میان زن و شوهر با هر دلیل درست یا نادرستی که اتفاق افتد،‌ عوارض و حاشیه‌های فراوان و اجتناب ناپذیری برای زن و مرد و بچه‌ها دارد. در این میان بچه‌ها بنا بر ویژگی‌ آسیب‌پذیری بیشترشان و متناسب با سن و سال خود زیان‌ها و خسارت‌های زیادتری را پذیرا می‌شوند که برخی از آنها تاثیرات درازمدتی را بر جای می‌گذارد. اینکه طلاق زندگی مشترک دو انسان را متلاشی می‌کند و خیمه خانواده را فرو می‌ریزد، واقعیتی تلخ و اجتناب‌ناپذیر است...
واقعیتی که پیامبر بزرگ ما (ص) از آن به عنوان پدیده‌ای بسیار ناگوار یاد می‌فرماید. درست مانند یک عمل جراحی در پزشکی که برای درمان و ادامه حیات بیمار ضروری است و مراقبت خوب پس از عمل به سلامت جسم و روان او و بهبود هر چه مطلوب‌ترش کمک می‌کند. یکی از سوالاتی که احتمالا در یکی دو دهه اخیر در عرصه آسیب شناختی خانواده و طلاق همواره تکرار می‌شود این است که آیا جدایی والدین پس از یک دوران زندگی مشترک برای بچه‌ها خسارت‌بار است؟ اما به نظر بسیاری از صاحب‌نظران سوال مهم‌تر این است که بنا بر چه دلایلی بچه‌ها پس از جدایی پدر و مادر خود دچار مشکلات گوناگون می‌شوند، این مشکلات چیست و چگونه می‌توان با آنها کنار آمد و بر آنها غلبه کرد؟ آیا همه بچه‌ها به یک اندازه نسبت به جدایی والدین خود واکنش نشان می‌دهند؟ آیا همسرانی که با دلایل احساسی، خودخواهانه و غیرمنطقی بر جدایی از یکدیگر اصرار می‌ورزند،‌ دانش رفتار با بچه‌ها را پس از طلاق دارند و نسبت به کاهش عوارض و حاشیه‌های جدایی والدین و تاثیر آن بر بچه‌ها اندیشیده‌اند؟ آیا فکر می‌کنند که با طلاق مسوولیت سنگین فرزند پروری از آنان ساقط می‌شود؟ بچه‌های طلاق چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با سایر بچه‌‌ها ـ در خانواده‌های معمولی ـ دارند؟ آیا آنان وضعیت بهتری را تجربه می‌کنند؟ آیا شباهت‌های این دو گروه از بچه‌ها بیشتر است یا تفاوت‌های آنان؟ و خلاصه آیا نیازهای طبیعی و اساسی بچه‌ها برای تامین بهداشت و سلامت همه جانبه‌شان در خانواده‌های معمولی و طلاق یکسان است یا متفاوت؟
بنا بر ضرورت ابتدا به واکاوی آخرین پرسش بپردازیم تا یافتن پاسخ مناسب برای سایر پرسش‌ها هموارتر شود. بر این باورم که بچه‌های طلاق و غیرطلاق از نیازهای طبیعی یکسانی برخوردارند،‌ هر چند که این نیازها با جدایی پدر و مادر شکل پیچیده‌تر و حساس‌تری پیدا می‌کنند و مسوولیت سنگینی را بر دوش والدین جدا شده و سایر اطرافیانمی‌گذارد.

دلایل افزایش آمار طلاق!




خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی و زیربنای جوامع و منشا فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است. اسلا‌م به عنوان مکتبی الهی بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالی خانواده دارد. خانواده آنچنان مقدس است که خداوند بدان سوگند یاد کرده و فرموده: <و والد و ما ولد> و آنچنان ارزشمند است که ناپسندترین و نارواترین عمل را انهدام این کانون یعنی طلا‌ق معرفی کرده است و طلا‌ق <منفورترین حلا‌ل خدا> شمرده شده است، اما در جامعه اسلا‌می ما که داعیه رهبری جهان و بالا‌خص جهان اسلا‌م را دارد نرخ آمار این منفورترین حلا‌ل رشدی فزاینده دارد. طبق آمار ثبت احوال کشور آمار طلا‌ق از ۷/۱۰ درصد در سال ۸۴ به ۱/۱۲ درصد در سال ۸۵ رسیده است.
بیشترین درصد طلا‌ق زنان، در سنین ۱۶ تا ۳۵ و بیشترین طلا‌ق مردان در سنین ۲۰ تا ۴۰ سال اتفاق می‌افتد. طبق همین آمار بالغ بر ۷۵ درصد طلا‌ق‌ها مربوط به زوجین با کمتر از ۱۰ سال سنوات زناشویی می‌شود. همچنین آمار تکان‌دهنده‌تر اینکه ۵۰ درصد طلا‌ق‌ها نیز در ۴ سال اول زندگی اتفاق می‌افتند. در سال ۸۵ به ترتیب استان‌های تهران، کرمانشاه، قم، کردستان و بوشهر ۵ استان دارای بالا‌ترین نسبت طلا‌ق به ازدواج بوده‌اند و استان‌های ایلا‌م، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، یزد و خراسان جنوبی دارای کمترین میزان طلا‌ق بوده‌اند. لذا وجود قم در بین ۱۵ استان اول (با بالا‌ترین میزان طلا‌ق) فرضیه <استان‌های مذهبی دارای کمترین نرخ طلا‌ق هستند را به‌طور کل نفی می‌کند، اما به دلیل اینکه در هیچ یک از مراحل حقوقی و قانونی طلا‌ق، علت وقوع ثبت نمی‌شود با عدم وجود آمار دقیق روبه‌رو هستیم و در نتیجه امکان بررسی آماری علل و عوامل موثر بر بروز طلا‌ق به عنوان یکی از پدیده‌های اجتماعی که آسیب اجتماعی تزلزل خانواده را به همراه دارد وجود ندارد.
با این حال براساس تحقیقات ملی انجام شده توسط معاونت اجتماعی سازمان بهزیستی ۵ علت اصلی درخواست طلا‌ق از بین ۳۶ علت بر طبق پرونده‌های مختومه در سال‌های ۸۴ و ۸۵، اعتیاد به مواد مخدر، درآمد ناکافی جهت اداره زندگی، ضرب و شتم، تنفر و عدم علا‌قه، سوءظن و بدبینی گزارش شده است.
در کنار عوامل صدرالذکر، عواملی چون دخالت اطرافیان، بیماری‌ها و اختلا‌لا‌ت روانی همسر، عدم تمکین، خشونت روانی، ازدواج تحمیلی، بیکاری همسر، اختلا‌فات فرهنگی، ازدواج مجدد زوج و ارتباطات نامشروع همسر از علل دیگر درخواست طلا‌ق‌هایی است که علت طلا‌ق در آنها ذکر شده و به ذکر کلمه طلا‌ق توافقی یا علت محفوظ اکتفا نشده است.
در بسیاری از این عوامل علی‌الدوام ردپای عمیق دولت و مسوولا‌ن و همچنین عدم وجود قوانین حمایتی از زنان به چشم می‌خورد، زیرا بسیاری از موارد ناشی از مشکلا‌ت اقتصادی، معیشتی، یا نقصان مواد قانونی و مسائل مترتب با آنها هستند.
با بررسی علل و عوامل اصلی این پدیده شوم به این نتیجه می‌رسیم که در سال‌های اخیر به جای طراحی برنامه‌های کلا‌ن و معنی‌دار برای ایجاد و استحکام بنیاد خانواده از جمله فراهم‌سازی زمینه اشتغال، تصویب قوانین حمایت از زنان به عنوان درخواست‌کنندگان اصلی طلا‌ق و حل مشکلا‌ت ریشه‌ای آنان، تنها به برنامه‌هایی مقطعی و نمایشی مانند وام یک میلیونی صندوق مهررضا و امثالهم بسنده شده است. همچنین عدم حمایت کافی و کارآمد دولت و نهادهای مسوول از حقوق خانوادگی، بالا‌خص برای زنان که در عصر ارتباطات با وجود وسایل رسانه‌ای و ارتباط جمعی مانند ماهواره و اینترنت و موبایل و... از بی‌خبری نسل‌های گذشته خارج شده، آگاه شده، پا به اجتماع نهاده و حتی گوی سبقت در بسیاری موارد مانند تحصیل کرسی‌های دانشگاهی را آنچنان از مردان ربوده‌اند که وقتی صحبت از سهمیه‌بندی جنسیتی در موردشان می‌شود، چاره‌ای جز طلا‌ق باقی نمی‌گذارد. این قشر آسیب‌پذیر که اکنون بیش از پیش به حقوق حقه خود آگاه شده‌اند وقتی در مرحله عمل از آنها و حقوقشان کمتر حمایت می‌شود و مشاهده می‌کنند که قانون‌های جرائم خانوادگی تلطیف شده قوانین جرائم قضایی هستند آیا راهی به جز ترک خانه و کاشانه برایشان باقی می‌ماند؟ البته اگر قوانین مردسالا‌رانه به‌طور جدی اصلا‌ح شوند و حقوق زنان لا‌اقل در مسائل خانوادگی ملحوظ نظر قرار گیرد و زنان حمایت واقعی قانون را لمس کنند امکان کاهش طلا‌ق وجود خواهد داشت زیرا اگر راه‌های قبل از طلا‌ق نتیجه‌بخش و مثمرثمر باشد هرگز زوجین به راه آخر نمی‌رسند. فی‌المثل اگر با معضل ضرب و شتم و خشونت خانگی توسط مردان به طور قاطع برخورد شود و زنان کتک‌خورده و آسیب‌دیده با وجود قانونی متقن و حامی اولا‌ جرات شکایت از همسر خود را پیدا کنند ثانیا برای اثبات ادعای خود نیازمند گرفتن ده‌ها تاییدیه از مراجع قضایی مختلف و آوردن چندین شاهد و غیره و ذلک نباشند و برای مردان مجازاتی متناسب با جرمشان در نظر گرفته شود به گونه‌ای که اولا‌ جرات ارتکاب به جرم را نداشته باشند، ثانیا در صورت ارتکاب و مجازات تمهیداتی مانند اخذ تعهد با وجه‌الضمان از مرد اندیشیده شود به‌طوری که مجددا جرم خود را تکرار نکند شاید یکی از اصلی‌ترین عوامل به طرز چشمگیری کاهش یابد، زیرا آنچه امروزه در دادگاه‌های خانواده مرسوم است اخذ تعهد به این شکل است که اگر مرد به تعهدش عمل نکند، دادگاه به درخواست زن و بدون موافقت او تنها می‌تواند حکم طلا‌ق زن را صادر کند در حالی که باید قوانینی وضع شود که مرد هنگام تعهد کتبی، حداقل ملزم به سپردن ضمانت مالی باشد که در صورت عدم پایبندی به تعهد خود، بداند علا‌وه بر دیه خسارت مالی خواهد داشت.
اساسا باید در جامعه اصل بر حل مشکلا‌ت خانواده باشد نه بر فرو پاشاندن آن. زیرا برای زن که به لحاظ فیزیکی در موضع ضعیف‌تری قرار دارد اگر به لحاظ قانونی نیز در موضع ضعف قرار گیرد تنها راه پیش رو <مهرم حلا‌ل، جانم آزاد> است. حتی همین مهریه هم که سالیان سال است به مساله‌ای بغرنج در خانواده و اجتماع تبدیل شده است، در صدر اسلا‌م از آن به <صدقه> به معنای <هدیه> یاد می‌شده و مقرر بوده پیش از ازدواج به زوجه پرداخت شود که امروز اما و اگرهای فراوان دارد و به پرداخت قسطی و مدت‌دار و... نیز تغییرشکل داده است و اخیرا حتی پا از این هم فراتر گذاشته شد و مهریه می‌رفت که از <عندالمطالبه> به <عندالا‌ستطاعه> تبدیل شود!

وای چقدر غُر می زنی؟!


-وای چقدر غُر می زنی؟
-بسه دیگه، این فدر غُر نزن، سرمو بردی...

شاید این گفتگویی باشد که میان اغلب زن و شوهر ها در بسیاری از مواقع شنیده می شود.

اکثر آقایان بر این عقیده اند که همسرانشان دائم در حال غُر زدن هستند، مخصوصا هنگامی که آنها روزنامه می خوانند و یا فوتبال می بینند، غُر زدن همسرانشان شدت می گیرد.اما خانمها می گویند که غُر نمی زنند و فقط در حال صحبت کردن و مطرح کردن خواسته های خود هستند.

تحقیقات نشان می دهد که زنان روزانه از شش هزار تا سی هزار کلمه حرف می زنند و با حرف زدن خستگی ها و نارضایتی های خود را تخلیه می کنند و آرام می شوند.

پس چرا مردان، حرف زدن زنان به غُر زدن تعبیر می کنند؟
نکته اینجاست که صدای خانم ها زیر می باشد( برخلاف صدای آقایان که بم است) و مانند صدای آژیر آمبولانس و یا ماشین پلیس، در عرض چند دقیقه اگر پشت سر هم شنیده شود ، کافی است که طرف مقابل عصبانی شده و با یک داد و هوار بلند به این صدای آژیر خاتمه دهد، و بعد از آن بانوی خانه ناراحت و اندوهگین می شود ، جو متشنج شده ، فرزندان با ناراحتی و استرس به پدر و مادر نگاه می کنند، شام با دلخوری و احتمالا غیبت یکی از طرفین خورده می شود و شبی که می توانست با شادی و آرامش همراه باشد، خراب شده و مطمئنا فردای آن روز هم تحت تاثیر جو متشنج دیشب قرار خواهد گرفت.
می توانیم از بروز این دلخوری ها که ناشی از عدم کنترل ذهنمان است ، به راحتی جلوگیری
وقتی می خواهید با شوهرتان صحبت کنید، نترسید، اول تلویزیون را خاموش کنید و با یک ظرف میوه، چای و یا حداقل یک لیوان آب با رویی خوش و لبخند به سراغش بروید.این که چه چیزی می گویید مهم نیست ، چگونه گفتن مهم است

کنیم.
پس بهتر است ابتدا، خانمهای محترم، وقتی همسرتان در حال تماشای تلویزیون ، روزنامه خواندن و یا هر کار دیگری است، او را به حال خود گذاشته و به کارهای دیگرتان برسید و پس از اتمام کار همسرتان با او صحبت کنید.

خانم ها باید توجه داشته باشند، مردان مثل آنها آنقدر هنرمند نیستند که بتوانند چند کار را باهم انجام دهند. زنان معمولا در هنگام آشپزی مثلا تا هنگامی که پیاز در حال سرخ شدن است ، خانه را جمع و جور می کنند ، سالاد درست کرده و بعد ماشین رختشویی را روشن می کنند ، در همین حین به فرزند خود دیکته می گویند و حواسشان به فرزند کوچکتر هم هست و کارهای تلفنی خود را نیز انجام می دهند.

اما آقایان در هنگامی که روزنامه می خوانند، تمام حواسشان به خواندن روزنامه است و حتی متوجه بوی سوخته غذا هم نمی شوند، چه برسد به این که به کلام همسرشان توجه کنند.

وقتی می خواهید با شوهرتان صحبت کنید، نترسید، اول تلویزیون را خاموش کنید و با یک ظرف میوه، چای و یا حداقل یک لیوان آب با رویی خوش و لبخند به سراغش بروید.این که چه چیزی می گویید مهم نیست ، چگونه گفتن مهم است.

به طور کلی رفتار انسان ها به دو گروه کلامی و غیر کلامی تقسیم می شود. یادمان باشد رفتار کلامی ، یعنی استفاده محض از کلمات ، کم نفوذ ترین راه ارتباط است.

اگر می خواهید همسرتان گوش دل به کلامتان بگذارد ، رفتار غیر کلامی خود را تقویت کنید. نحوه بیان یا چگونه ادا کردن کلمات بسیار مهم است ، کلام خود را ترکیبی و آهنگین نمایید و با زیر و بم کردن صدایتان توجه او را جلب نمایید. متنوع، کودکانه و ... این دیگر هنر خودتان است در ضمن آراستگی ظاهری و نظم و هماهنگی شما بسیار تاثیرگزار است.

روانشناسان بر این باورند که نحوه بیان آهنگین و ترکیبی 38%، تیپ و ظاهر 59 % و فصاحت و روانی کلام 3% تاثیر دارد.
آقایان هم در نظر داشته باشند ، در هنگام صحبت کردن با همسرشان، لطفا در چشمهایش نگاه کنند و تمام توجه خود را به او دهند ، مطمئن باشید، با روزانه چند دقیقه توجه به صحبت های همسرتان ، دیگر قر نمی شنوید، همسرتان غذای خوشمزه تری برایتان آماده خواهد کرد، فضای خانه بسیار شاد و دوستانه خواهد بودو مسما فرزندان موفق ، حاصل روابط خوب پدر و مادر و فضای آرام و شاد خانواده هستند، حالا می توانید با آرامش به دیدن فوتبال مورد علاقه تان بپردازید.

خانمها و آقایان آرام دعوا کنید!




۸رفتار که آتش دعوای زناشویی را شعله ور می کند وجود اختلاف در زندگی زناشویی به خاطر تفاوت های زن و مرد، اختلافات فرهنگی، پرورش در دو محیط جداگانه و ... امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. اما آنچه که این اختلافات را به فضایی برای حل تعارضات، رشد و پختگی رابطه و درک و تفاهم تبدیل می کند یا به فضایی برای ابراز پرخاشگری و متشنج کردن اوضاع، به نحوه واکنش ما به این اختلافات و روش هایی که برای حل اختلافات در نظر می گیریم بستگی دارد.

گاهی این شیوه ها قاطعانه ولی همراه با احترام است و گاهی پرخاشگرانه. عصبانیت به روابط صمیمانه صدمه می زند. همسران عصبانی احساس درماندگی می کنند و هر دو فکر می کنند فقط در صورتی که طرف مقابل تغییر کند یا بهبود یابد، اوضاع بهتر خواهد شد. همیشه احساس می کنند فردی که اشتباه کرده، طرف مقابل است و موقعی که پرخاشگری ها و سرزنش ها برای ایجاد تغییر در طرف مقابل مفید واقع نمی شود، بیشتر احساس درماندگی و عجز می کنند و پرخاشگری آن ها شدیدتر می شود. موقعی که همسرتان عصبانی است از شما انتقاد می کند. این انتقادها شما را ناراحت می کند و احساسی شبیه طرد به وجود می آورد و ممکن است به شدت حالت دفاعی به خود بگیرید.
متاسفانه در بیشتر مواقع همسران برای حل اختلاف از راهکارهای نامناسبی استفاده می کنند که به تشدید اختلاف و بدتر شدن شرایط می انجامد.


در هنگام دعوا از این کارها خودداری کنید
اگر نمی توانید از بروز دعوا جلوگیری کنید، حداقل به هنگام جر و بحث یا همان دعواهای زن و شوهری کارهایی که می تواند آتش دعوا را شعله ور کند، انجام ندهید، برخی از این کارها را در ادامه می خوانید:
* بی ارزش کردن همسر: با این کار در واقع به همسرتان می گویید که نیازهای او در نظر شما بی ارزش است یا نیازهای او به اندازه نیازهای شما مهم، باارزش یا واجب نیست.
* قهر کردن: پیام این کار این است؛ یا آنچه را که می خواهم انجام بده یا تو را ترک می کنم.
* تهدید کردن: در این حالت به همسرتان این پیام را می دهید که به تو صدمه خواهم زد.
* سرزنش کردن: در این حالت شما همسرتان را مقصر تمام اتفاقات می دانید.
* تحقیر کردن: در این حالت حس حماقت را به همسرتان القا می کنید.
* برانگیختن احساس گناه: این کار حامل این پیام است که طرف مقابل از لحاظ اخلاقی باید خواسته شما را برآورده می کرد، اما این کار را انجام نداده است. او بی انصاف و بی ملاحظه است و فقط به فکر رسیدن به خواسته های خود است.
* بی توجهی و بحث را عوض کردن: پیام پنهان این کار این است که خواسته های او حتی ارزش صحبت کردن هم ندارند.
* تلافی یا مقابله به مثل کردن: به عنوان مثال مواردی را که همسرتان از آن ها خوشش می آید به او ارائه نمی دهید. «حالا که لباس مورد علاقه ام را برایم نخرید من هم منزل مادرش نمی روم!»


بهترین روش حل اختلافات
شما به چه روشی اختلافات بین خود و همسرتان را مدیریت می کنید؟
از چه روش هایی برای مطرح کردن مشکلات و اختلافاتتان استفاده می کنید؟
آیا از وی انتقاد می کنید؟
وی را به خاطر به وجود آمدن مشکل و اختلاف سرزنش می کنید؟
در برابر انتقادها یا دفاع های همسرتان جبهه گیری می کنید؟
زمان مناسبی را برای بیان اختلافات در نظر می گیرید؟ و ...
برای جلوگیری از تبدیل دعواها و اختلافات به رفتارهای خشونت آمیزی مثل کتک کاری، جرو بحث های کلامی یا شکستن وسایل منزل، انجام برخی مهارت ها ضروری است.
از جمله:
* آرامش تان را حفظ کنید: نشانه های تنش را در خودتان شناسایی کنید. اگر از کوره در رفته اید و احساس می کنید روی رفتارتان هیچ کنترلی ندارید، پنجره را باز کنید و نفس عمیقی بکشید و سعی کنید خود را آرام کنید. موقعی که احساس برانگیختگی هیجانی می کنید حتما باید حرف های آرام بخش به خود بگویید.
* جبهه گیری ممنوع: هنگام دعوا حالت تدافعی به خودتان نگیرید سعی کنید شنونده خوبی باشید سرزنش نکنید وقتی از شما انتقاد می شود ابتدا به خوبی گوش دهید در این لحظه خودتان را جای همسرتان بگذارید و از دریچه چشم او به ماجرا بنگرید.
هنگام بحث و دعوا به جای این که از همسرتان انتقاد کنید مشکل خود را به شکل شکایت مطرح کنید. با این کار باعث می شوید همسرتان هم در مقابل شما جبهه گیری نکند. انتقاد آسیب زاست با این حال ممکن است برخی مواقع سازنده باشد. موقعی که انتقاد از شما درست است، بهترین راه این است که آن را به سادگی قبول کنید.
* همسرتان را درک کنید: با تایید او به وی بفهمانید که او را درک می کنید. وقتی که همسر شما احساس کند تصدیقش می کنید به شما بیشتر اعتماد می کند و بیشتر به شما گوش می کند. مسئولیت رفتار خود را بپذیرید و اگر لازم است معذرت خواهی کنید. شنونده فعالی باشید. وقتی که او صحبت می کند به جای جبهه گیری و بازخورد آنی خوب گوش کنید و با حالت چهره و تصدیق به وی بفهمانید که به حرف های او گوش می دهید.
* بحث را به تعویق بیندازید: برای وضعیت هایی که در ارتباط خود با همسرتان بیشتر عصبانی می شوید، علامت هایی را با توافق همدیگر تعیین کنید. هرگونه علامتی که نشان می دهد عصبانیت شما در حال تشدید است می تواند علامتی برای لزوم وقفه باشد. هنگامی که صدایتان بلندتر می شود، از تحقیر و توهین استفاده می کنید، یا تهدید جسمی می کنید، به سمت وسایل منزل حمله می کنید و ... در چنین مواقعی تقاضای وقفه کنید و فرصتی را برای آرام شدن به یکدیگر بدهید.
* عصبانیت همسرتان را بپذیرید: این را بپذیرید که همسرتان به هر دلیلی، موجه یا غیرموجه در حال حاضر عصبانی است به جای پرخاشگری متقابل عصبانیت وی را بپذیرید و برای آرام شدن شرایط تلاش کنید.

ویژگی های مردان وفادار +تست

همان‌طور که می‌دانید یکی از دلایل اینکه وفاداری سخت می‌شود کم شدن علاقه و عشق بین همسران است. حال برای اینکه وفاداری در زندگی مشترک را بیشتر کنیم به توصیه‌های این مطلب توجه کنید.


خاطرات گذشته را فراموش کنید

امروزه به دلیل اهمیت بیشتر به جوان‌ها و دادن حق انتخاب برای انتخاب همسر به دختران و پسران ممکن است که هر کدام از زن و شوهرها قبل از ازدواج، گزینه‌های دیگری برای این امر داشته‌ باشند که به هر دلیلی به ازدواج ختم نشده است. خاطرات گذشته جزء جدانشدنی در حافظه هر انسانی است اما گاهی این خاطرات ممکن است انسان را آزار دهد یا ذهنش را از مسیر اصلی زندگی منحرف کند. رابطه این خاطرات با وفاداری به این شرح است که وقتی شما به هر دلیلی از زندگی مشترک‌تان دلتنگ یا عصبی می‌شوید، ناخودآگاه به مرور گذشته می‌پردازید و ممکن است زندگی فعلی‌تان را با زندگی در کنار افرادی که در گذشته شما بوده‌اند، مقایسه کنید و همین مقایسه رفته‌رفته امکان دارد برای شما مشکل‌ساز شود.
یادتان باشد زندگی مشترک در کنار بهترین زن یا بهترین مرد هم مشکلاتی به همراه دارد که غیرقابل پیش‌بینی‌ است، پس مشکلات جزء لاینفک زندگی‌ بوده و شما نمی‌توانید خود را گول بزنید که اگر در کنار دیگری بودید، مشکلی برای شما وجود نداشت. در ضمن وفاداری صرفا یک پدیده بیرونی نیست بلکه همسران باید در ذهن و فکر نیز به هم وفادار باشند. برای اینکه بتوانید در ذهن و فکر خود نیز به همسرتان وفادار باشید در همان ابتدای زندگی (وقتی وارد مرحله جدیدی از زندگی که زندگی زناشویی است، شدید) دیگر به پشت سر خود نگاه نکنید. شما انتخاب خود را کرده‌اید و تصمیم به ازدواج گرفته‌اید، پس دلیلی ندارد دوباره به گذشته بازگردید. با خود قرار بگذارید که هیچ‌گاه به هیچ‌کس جز همسرتان فکر نکنید چراکه با این کار خود را بیشتر آزار می‌دهید. سعی کنید هر روز زندگی مشترک برای‌تان سرشار از خاطرات زیبا و به‌یادماندنی شود، طوری که خاطرات گذشته در میان این همه روزهای زیبای زندگی شما گم شده و خود به خود فراموش شود.


وفاداری همیشگی

وقتی همه‌چیز خوب و طبیعی است و شما نیز خوب باشید، کار سختی انجام نداده‌اید. هنر زندگی کردن و پایبند بودن به زندگی، زمانی است که مشکل یا سختی پیش می‌آید. معمولا زمان‌هایی که وفاداری زوجین نسبت به هم به خطر می‌افتد، مواقعی است که مشکلی پیش می‌آید. البته این نباید توجیهی باشد برای اینکه وفاداری همسران به هم زیر سؤال برود. یادتان باشد وفاداری یکی از خصوصیات لازم و ضروری همسران است که تخطی از آن جای هیچ توجیهی را نمی‌گذارد.

وفاداری هنگام عصبانیت:

هیچ دو انسانی وجود ندارند که در کنار هم بدون اصطکاک و اختلاف نظر زندگی کنند، پس لحظاتی اتفاق می‌افتد که شما از دست همسرتان عصبانی هستید اما این دلیل نمی‌شود که بخواهید وفاداری‌تان را نسبت به او نادیده بگیرید. در این مواقع سعی کنید به وسیله کاری که شما را آرام می‌کند، عصبانیت‌تان را کنترل کنید و هیچ‌گاه هنگام عصبانیت تصمیم نگیرید.

وفاداری در عدم حضور همسر:

وفاداری به همسر یکی از خصوصیاتی است که از زمانی که ازدواج می‌کنید یک لحظه نیز نباید از شما جدا شود و این وفاداری به هیچ‌وجه نباید مشروط به حضور همسرتان یا هر چیز دیگری باشد و اگر همسرتان نبود و وفادار ماندید، کار بزرگی انجام نداده‌اید و فقط به وظیفه خود عمل کرده‌اید.

وفاداری در مواقعی که همسرتان مرتکب خطایی شده است:

هر انسانی ممکن است در زندگی عملی اشتباه انجام دهد اما مجازات آن خیانت به او نیست. شما باید سعی در رفع خطاهای همسرتان و خودتان داشته باشید نه اینکه هر خطایی را با خطایی چه‌بسا بزرگ‌تر جبران کنید و زندگی‌تان را تحت‌الشعاع این اشتباهات قرار دهید. وفاداری شما به همسرتان باید همیشگی باشد و هیچ شرط و تبصره‌ای نیز نباید در این رابطه قائل باشید.

جلب وفاداری همسر

همان‌طور که باید در زندگی زناشویی وفادار باشیم، جلب وفاداری همسرمان هم یکی از وظایف ماست. شاید خیلی از کسانی که از مسیر وفاداری منحرف می‌شوند، برای خود و دیگران، رفتارهای همسرشان را بهانه می‌کنند، با اینکه این توجیهات قابل قبول نیست ولی می‌توان با رعایت بعضی نکات و دقت به آنها در وفادار بودن به خود و همسرمان کمک کنیم.

وفادار بودن: وقتی شما وفادار باشید، به همسرتان این اجازه را نمی‌دهید که وفاداری را در زندگی مشترک از یاد ببرد.

صداقت: یکی از مظاهر وفاداری، صداقت است و تا وقتی که شما با همسرتان صادق نباشید، نمی‌توانید وفادار بمانید.

حل مشکلات: هرگاه مشکلی بین شما و همسرتان پیش می‌آید، آن را حل کنید. فراموش کردن مشکلات چیزی را حل نمی‌کند اما با حل و فصل آنها می‌توانید زندگی‌تان را بهبود ببخشید.

گذشت بجا: زندگی بدون گذشت، زندگی بی‌ارزشی است. شما و همسرتان باید در مقابل هم گذشت داشته باشید تا بتوانید از اشتباهات هم بگذرید اما این گذشت باید به اندازه و بجا باشد. اگر شما بخواهید از همه مشکلات بگذرید، تمام آنها بدون اینکه حل شوند، باقی می‌مانند و چه‌بسا به مشکلاتی بزرگ‌تر تبدیل شوند. در مقابل اگر بخواهید از هیچ‌چیزی نیز نگذرید و با بغض، کینه و عصبانیت با همه مشکلات روبه‌رو شوید، نمی‌توانید زندگی موفقی داشته باشید.

رفع یکنواختی و ایجاد هیجان: زندگی و عشق را هیجان و شادی شیرین می‌کند و شما و همسرتان همواره به شادی و هیجان نیازمندید، پس گاهی روند یکنواخت زندگی را بر هم بزنید و نگذارید دچار روزمرگی شوید. انسان همواره در میان یکنواختی‌های زندگی به دنبال هیجان می‌گردد، پس بگذارید هیجان را با همسرتان تجربه کنید و او نیز در کنار شما از این یکنواختی زندگی ماشینی بیرون بیاید.

تمرکز روی عشق: یادتان نرود یکی از دلایل مهمی که با همسرتان ازدواج کردید، این بود که عاشق هم بودید. شما همیشه عاشق بودن را در زندگی زناشویی باید اولین امر و لازمه زندگی بدانید. فکر نکنید روند طبیعی زندگی این است که با گذشت زمان، عشق خودبه‌خود از بین می‌رود و تبدیل به عادت می‌شود، بلکه عشق مثل گلدانی است که احتیاج به رسیدگی دارد و اگر شما آن را فراموش کنید و تمرکز خود را روی مسائل پیش‌پاافتاده و گذرای زندگی قرار دهید، طبیعی است که از بین برود اما اگر روی آن تمرکز کرده و در تمام مراحل زندگی، عشق را دخیل کنید و آن را پرورش دهید و با همسرتان همواره در تلاش باشید که این عشق را بیشتر و پایدارتر کنید، مطمئن باشید که همیشه عاشقانه زندگی خواهید کرد و این عشق هیچ‌گاه دچار عادت، روزمرگی و یکنواختی نخواهد شد.


رفاقت: گاهی همسران در زندگی مشترک فقط برای هم یک همخانه محسوب می‌شوند که به وظایف اولیه خود عمل می‌کنند اما باید دانست همسرانی موفقند که با هم رفیق و دوستند و همدیگر را درک می‌کنند و با هم صمیمی‌اند و می‌توانند به‌راحتی با هم به گفت‌وگو و تعامل بپردازند.


حفظ اعتماد به نفس و رسیدگی به خود: گاهی بعضی همسران در مسائل روزمره و عادی زندگی غرق می‌شوند و خودشان را فراموش می‌کنند. این افراد را هرگاه ببینی یا در حال کار کردن هستند یا بی‌حوصله و خسته از کار زیادند و معمولا به خود نمی‌رسند و همیشه ظاهری به‌هم‌ریخته و روحی افسرده دارند. شما باید به جسم و روح خود اهمیت بدهید و آنها را سالم و زیبا نگه دارید تا همسر شما از وجود شما لذت ببرد. شما باید اعتماد به نفس و عزت نفس خود را همواره حفظ کنید تا جاذبه واقعی را برای همسر خود داشته باشید.

جلب رضایت همسر: شما همواره باید بدانید که همسرتان از شما و زندگی با شما راضی است یا خیر؟ گاهی شما فکر می‌کنید که به همه وظایف‌تان عمل کرده‌اید و تمام تلاش‌تان را کرده‌اید اما وقتی با همسرتان به گفت‌وگو می‌نشینید و مسائلی که او مهم می‌داند را می‌فهمید، شاید ببینید به اکثر آنها اهمیت نمی‌دادید، پس همسرتان را خوب بشناسید و بفهمید با چه چیزی خوشحال و راضی و با چه چیزی ناراحت می‌شود. حساسیت‌‌های همسرتان را پیدا کنید و آنها را در رفتار و گفتار خود در نظر بگیرید. با گفت‌وگو و دقت می‌توانید بفهمید چگونه می‌توانید همسرتان را راضی نگه دارید.


حالا برای اینکه بدانید همسرتان چقدر به شما وفادار است به تست زیر پاسخ دهید:

1. عکس‌العمل شوهرتان در جشن تولدتان:

الف. اول صبح به شما تبریک می‌گوید و هدیه‌تان را می‌دهد.
ب. حول وحوش عصر از سرکارش زنگ می‌زند و به شما تبریک می‌گوید.
ج. به کلی فراموش می‌کند.

2. عکس‌العمل همسرتان برای زمانی که بیمار می‌شوید:

الف. آن روز سرکار نمی‌رود و از شما پرستاری می‌کند.
ب. به مادرتان تلفن می‌کند و می‌گوید برای پرستاری دخترش بیاید.
ج. بدون توجه به سرکارش می‌رود و شب از شما غذای خوب می‌خواهد.

3. برنامه‌ریزی همسرتان برای تعطیلات:

الف. ترجیح می‌دهد با مشورت شما به سفری خوب بروید.
ب. پس از اصرار شما به‌زور شما را به پارک می‌برد.
ج. به‌تنهایی و با دوستان به خوشگذرانی خودش می‌پردازد.

4. برنامه‌ریزی همسرتان برای اوقات فراغتش:

الف. دوست دارد در کنار شما پس از صرف یک غذای دونفره خستگی در کند.
ب. معمولا در اتاق کارش است و وقتی گرسنه می‌شود به بیرون می‌آید.
ج. دوست دارد از خانه بیرون برود و با دوستانش باشد.

5. عکس‌العمل همسرتان هنگام خوردن دستپخت شما:

الف. در هر شرایطی از زحمتی که کشیده‌اید قدردانی می‌کند.
ب. غذا می‌خورد و بدون تشکر دنبال کارش می‌رود.
ج. معمولا بیرون غذا می‌خورد یا اصلا تشکر نمی‌کند.

6. عقیده او نسبت به شما:

الف. دائم به شما اعتماد به نفس می‌دهد.
ب. نسبت به سرو وضع‌تان بی‌تفاوت است.
ج. دائم ایراد می‌گیرد و اعتماد به نفس‌تان را از بین می‌برد.

7. هنگامی که جایی می‌روید:

الف. با اصرار خودش، شما را به مقصد می‌رساند.
ب. پس از اصرار شما، با کلی غرغر بالاخره شما را می‌رساند.
ج. اصلا از کارهای روزانه شما خبر ندارد.

8. درمورد مسائل مالی:

الف. از درآمد و مبلغی که در حساب بانکی دارد کاملا خبر دارید.
ب. تا حدودی می‌دانید و به زور از زیر زبانش می‌کشید.
ج. اصلا اجازه دخالت به شما نمی‌دهد و شما کاملا بی‌خبرید.

9. در مورد فشار کاری زندگی:

الف.خرید خانه و بخشی از امور نظافت خانه را با کمال میل انجام می‌دهد.
ب. پس از شکایت شما، بخشی را انجام می‌دهد.
ج. هیچ‌گونه بار مسئولیتی را از دوش شما برنمی‌دارد.

10. در مورد روابط خانوادگی:

الف. با مادر و خانواده‌تان مهربان است.
ب. با منت و اخم در مهمانی‌ها شرکت می‌کند.
ج. به هیچ‌وجه حاضر نیست که با آنان رفت‌وآمد کند.

کلید تست:

الف.۳ امتیاز ب.۲ امتیاز ج. ۱ امتیاز

عددهای به‌دست آمده را با هم جمع کنید و نتیجه به‌دست آمده را بخوانید:

نمره{۱۰ تا ۱۵} باید جهت تغییر زندگی‌تان فکری کنید زیرا در غیر این صورت زندگی شما دوامی نخواهد داشت و از هم می‌پاشد.

نمره{۱۵ تا۲۵} می‌توانید امیدوار باشید تا با کمی سیاست و مهر و محبت اخلاق همسرتان را بهتر کنید. پس جای تردید نیست و دست از تلاش نکشید.

نمره{۲۵ تا ۳۰} به شما تبریک می‌گوییم زیرا همسر شما بهترین همسر دنیاست پس با عشق و علاقه برای بیشتر شدن این عشق تلاش کنید.