مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

مهمترین عوامل در توانمندسازی خانواده


خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که روابط حاکم بر اعضاء آن، مهم‌ترین عامل شکل‌دهندهٔ آن می‌باشد. نوع این روابط، فضائی در خانواده ایجاد می‌کند که پدر، مادر و فرزندان می‌توانند افکار، احساسات و باورهایشان را در آن رشد و پرورش دهند و موجب پایداری، ثبات و استحکام بیشتر خانواده شوند. به همین دلیل برای ارتقاء هرچه بیشتر فرهنگ خانواده باید بر روابط، ساختار و فرآیند حاکم بر خانواده تأکید داشت و راه‌کارهای نوینی برای پیشرفت آن تدوین نمود.
بدیهی است هر خانواده‌ای در طول مسیر رشد خود، گاهی دچار شرایط بحرانی و استرس‌آور می‌شود. مشکلاتی مثل، بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیماری، تنش‌های ناشی از کار، بحران‌های عاطفی و ... نقطه عطف‌هائی هستند که اگر تمام اعضای خانواده برای حل آنها کمک کنند، روابطشان مستحکم‌تر از قبل خواهد شد. سختی‌ها و ناملایماتی که اعضاء یک خانواده پشت سر می‌گذرانند، موجب؛ تقویت روابط بین آنها، شناخت و درک بهتر آنان از هم، همکاری، همدلی و خرسندی بیشتر؛ آنها می‌شود. عاملی که موجب توانمندسازی خانواده‌ها می‌شود.

● مهربانی و قدرشناسی
روابط خانوادگی با خوش‌رفتاری، قدرشناسی و همدلی اعضاء آن مستحکم و پایدار می‌شود. برای مثال، زمانی‌که یکی از اعضاء خانواده دچار اشتباه‌های پی‌درپی می‌شود، دیگر اعضاء آن می‌کوشند با یافتن روش‌هائی برای حمایت و دلگرمی دادن به او، آثار نگرانی و اضطراب را در او کاهش دهند. خانوادهٔ توانمند به ویژگی‌های مثبت هریک از افراد خود توجه دارد و سعی می‌کند با تقویت استعدادها و توانائی‌های هریک از آنان، شرایطی برای رشد و پرورششان فراهم کند. برای مثال، هنگامی‌که یکی از اعضاء خانواده به دلیل مهارت، ویژگی یا فعالیتی که انجام می‌دهد، موقعیتی کسب می‌کند، سایر افراد خانواده با تبریک گفتن، جشن گرفتن، و نشان دادن توجه و لطف خود، سعی می‌کنند به نوعی او را مورد حمایت و تشویق خود قرار دهند.
یک خانوادهٔ توانمند می‌کوشد از هر فرصت کوتاهی برای تحکیم و تقویت روابط بین اعضاء خود استفاده کند.
غذا خوردن در کنار هم، کار کردن با یکدیگر، انجام بازی‌های گروهی، تماشای برنامه‌های خانوادگی از تلویزیون، از جمله فعالیت‌هائی هستند که موجب صمیمیت، نزدیکی و ارتباط آنها با یکدیگر می‌شود.
حتی برخی از خانواده‌های گسترده (پدر و مادر بزرگ، خاله‌ها، عمه‌ها، دائی‌ها و عموها) سعی می‌کنند حداقل یک بعد از ظهر در هفته یا ماه را برای بودن با یکدیگر اختصاص دهند. انجام فعالیت‌های گروهی ورزش‌های دسته‌جمعی، تفریح‌های خانوادگی، نیز از جمله شیوه‌هائی است که علاقه و محبت اعضاء خانواده را نسبت به هم بیشتر می‌کند.
ساده‌ترین شیوه‌های ابراز مهر و محبت بین اعضاء خانواده، عبارتند از: صحبت کردن‌های صمیمانه، در آغوش گرفتن و فشردن دست‌های یکدیگر، گوش دادن فعال به صحبت‌های یکدیگر، پرهیز از انتقادها و شکایت‌های نابه‌جا و نامهربانانه تشکر از تلاش‌هی یکدیگر، خوش‌رفتاری، عمل کردن به قول و قرارهای ساده و توجه داشتن به نیازهای هریک از اعضا.

● متعهد بودن
اعضاء یک خانواده نسبت به یکدیگر احساس تعهد و مسئولیت می‌کنند. آنها به آن‌چه که برای خانواده‌شان ارزشمند و مهم است، احترام می‌گذارند. آنها حتی زمانی که در سختی‌ها و دشواری‌های زندگی قرار می‌گیرند، باز هم مسئولانه در صدد رفع مشکلات یکدیگر بر می‌آیند.
یکی از شیوه‌هیا پرورش حس تعهد و مسئولیت بین اعضاء خانوداه، پای‌بندی به سنت‌ها و آداب و سوم و سنت‌های خانوداگی است.
آداب و رسوم خانوادگی شامل هرگونه فعالیت یا مراسم خاصی می‌شود که اجرا و انجام آن برای خانواده مهم و با ارزش است. این سنت‌ها می‌توانند به سادگی داستان خواندن و دعا خواندن قبل از خواب باشد. از آن‌جائی که این‌گونه رسم‌ها و عادت‌ها معنا و مفهوم خاصی برای تک‌تک اعضاء خانواده دارد می‌تواند موجب صمیمیت، نزدیکی، گرمی و محبت بیشتر آنان نسبت به یکدیگر شود. آداب و رسوم و سنت‌های خانوادگی می‌توانند احساس امنیت، ثبات و پایداری را بین افراد خانواده قوت بخشند.
یکی از روش‌های پرورش حس وفاداری، پای‌بندی و تعهد نسبت به جمع خانوادگی، گردآوری و تهیهٔ تاریخچهٔ خانوادگی است. از بستگان مسن‌تر خانواده دربارهٔ زندگی و گذشته‌شان پرس‌وجو کنید. دربارهٔ میراث‌های خانوادگی‌تان، شهر و زادگاه اولیه‌تان اطلاعاتی به دست آورید. زمانی‌که به آن‌جا سفر می‌کنید دربارهٔ گذشتهٔ آن شهر و مردمانش تحقیق کنید.

● روابط جمعی
خانواده‌های توانمند با یکدیگر روابطی پایدار و مستحکم دارند. آنها با هم صحبت می‌کنند و در احساس‌ها، امیدها، رویاها، ترس‌ها، شادی‌ها، تجربه‌ها، غم‌ها، نیازها و پیشرفت‌های یکدیگر شریک می‌شوند. آنها برای شنیدن سخنان همدیگر و پاسخ دادن به آن‌چه که اعضاء خانواده‌شان می‌پرسند، ارزش قائلند و وقت می‌گذارند. هر خانواده‌ای برای تحکیم روابط بین افراد خود، شیوه و روش خاصی دارد. از جمله؛
۱) زمانی را برای صحبت با اعضاء خانواده‌شان اختصاص می‌دهند. آنها به‌خصوص نسبت به احساس‌ها، هیجان‌ها و بحران‌های عاطفی همدیگر هوشیار و کنجکاو هستند. شما هم می‌توانید هنگام تماشای تلویزیون، انجام کارهای خانگی، پیاده‌روی و ... با پدر، مادر، همسر، فرزند و سایر اعضاء خانواده‌تان صحبت کنید و از نیازهای اساسی و اولیهٔ آنان مطلع شوید. هم‌چنین می‌توانید هریک از آنها را به سخن گفتن بیشتر دربارهٔ آن‌چه برایشان رخ داده است، تشویق کنید. برای مثال می‌توانید بپرسید، ”بهترین لحظهٔ امروزت چه موقع بود؟‌“
۲) اعضاء خانواده می‌توانند آن‌چه را که برایشان مهم است بر روی کاغذ بنویسند و برای تمام اعضاء خانوادهٔ خود بخوانند. آنها می‌توانند سئوال‌های خاص خود را از هریک از افراد خانواده به هم ترتیب بپرسند. برای مثال می‌توانند دربارهٔ رفتاری که موجب رنجش و آزردگی آنها شده است، صحبت کنند یا اگر انتقادی به یکی از اعضاء خانواده دارند، به راحتی آن را با او در میان گذارند.
۳) هنگامی که خانواده توانمند دچار مشکلی می‌شود، از هریک از اعضای خود می‌خواهد که اگر پیشنهاد و راه حلی مفید و سازنده‌ای به‌نظرشان می‌رسد، ارائه دهند. آنها می‌توانند شیوه‌ها و راهکارهائی را که موجب حل مشکل از یک طرف و تحکیم روابط خانوادگی می‌شود را، عنوان می‌کنند. انتقادهای نابه‌جا و ارائهٔ راه حل‌های غیرمنطقی تنها موجب ناکامی، دلسردی و ناامیدی می‌شود.
۴) شنونده‌ای خوب هستند. شنیدن سخنان همدیگر و درک احساسات آنان شیوه‌ای مناسب برای ابراز علاقه و محبت به هم است. برای آن‌که شنونده‌ای مؤثر و دلسوز باشید، باید از نصیحت کردن‌های پی‌درپی بپرهیزید و بکوشید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و آن‌گاه مشکل را از دید او ببینید. در حقیقت، هدف از گوش کردن به سخنان همدیگر شنیدن، درک و پذیرش احساس‌ها و دیدگاه‌های اوست.

● وابستگی‌های خانوداگی
خانوادهٔ توانمند و مستحکم تمایل به برقراری ارتباط بیشتر با اجتماع خود و شرکت در فعالیت‌های جمعی دارد. اگر آنها نتوانند مشکل خود را به تنهائی حل کنند، در صدد کمک گرفتن از بستگان، دوستان، آشنایان و سایر افراد جامعه‌شان بر می‌آیند. هم‌چنین آنان برای رفع مشکلات درسی ـ آموزشی فرزندانشان ترجیح می‌دهند ارتباطی نزدیک با مربیان و کادر مدرسه یا مراکز مشاوره‌ای و فرهنگی محله‌شان برقرار کنند. برای یک خانوادهٔ قوی و توانمند ارتباط و همبستگی با همسایه‌ها، دوستان، آشنایان و سایر اعضاء دور خانواده اهمیت فراوانی دارد.
شاید ارتباط نزدیک داشتن با تک‌تک دوستان و اقوام کمی مشکل و سخت باشد، ولی می‌توان با یادداشت‌های کوتاه، نامه‌های محبت‌آمیز، کارت‌های تبریک و غیره آنها را مورد مهر و محبت خود قرار داد. به کار گرفتن افراد مسن و نیازمند خانواده برای انجام کارهای سادهٔ خانگی مثل، باغبانی یا سرپرستی از کودکان خردسال یا استفاده از کمک‌های جوانان کارآمد خانواده برای انجام کارهای تعمیراتی و نظافت ساختمان از جمله کمک‌هائی است که می‌تواند موجب پرورش و غنی‌سازی روابط اجتماعی خانواده‌ها شود.
والدین می‌توانند به فرزندانشان بیاموزند که چگونه شهروندی خوب و مسئول باشند. کمک در پاکیزگی محله و شهر، کاشتن گل و گیاه و درخت در باغچه‌ها و پارک‌های عمومی شهر، جمع‌آوری زباله‌های بازیافتی و ... از جمله ساده‌ترین کارهائی است که می‌توان برای زندگی در محله و شهر خود، به‌عنوان خانواده‌ای گسترده انجام داد.

● کارکردن با یکدیگر
خانواده‌های توانمند با هم تصمیم می‌گیرند، با هم مشکلشان را حل می‌کنند و با هم به انجام کارهای مختلف می‌پردازند.
همه در انجام کارهای مختلف با هم مشارکت می‌کنند. والدین در عین آن که رهبر خانواده هستند، ولی کودکان را به ابراز عقیده و تلاش دعوت و تشویق می‌کنند. برای مثال، یک کودک ۴ـ۳ ساله می‌تواند هنگام خرید روزانه همراه والدینش باشد و پدر و مادر می‌توانند از کمک او، هرچند کوچک و ناچیز باشد، استفاده کنند. برای مثال، نظر او را در مورد خرید میوه، سبزی و خوراکی‌های روزانه بپرسند. فرزند بزرگ‌تر خانواده (۱۲ـ۱۰ساله) می‌تواند برچسب روی کالاها را بخواند و در انتخاب جنس‌های با کیفیت‌تر به پدر و مادرش کمک کند. از کمترین تلاش کودکان برای کمک کردن به خانواده باید حمایت و قدردانی شود.
اگر کودکان از همان ابتدای کودکی، تصمیم‌گیری درست را خوب بیاموزند، در بزرگ‌سالی فردی مسئول و وظیفه‌شناس خواهند شد. کودکان به فرصت‌هائی برای تمرین تصمیم‌گیری نیاز دارند آنها می‌توانند این فرصت‌ها را در خانواده و جمع اعضأ صمیمی آن بیاموزند و پیامدهای تصمیم‌گیری‌های خود را به روشنی ببینند. زمانی‌که به کودکان فرصت برای انتخاب کردن و تصمیم‌گیری داده می‌شود، خود را ”مهم و باارزش“ می‌شمارند.

● انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییرات

هر خانواده‌ای آداب و رسوم، قوانین و مقررات خاص خود را دارد. برخی از این قوانین مربوط به انجام کارهای روزانهٔ خانه، مثل پخت‌وپز، شست‌وشوی ظرف‌ها و نظافت است. اغلب خانواده‌ها فهرستی از کارها و وظایف هریک از اعضاء خود تهیه می‌کنند و قرار می‌گذارند که آن وظایف را به‌صورت چرخشی انجام دهند.
والدین می‌توانند با انعطاف‌پذیری و کمک به هریک از کودکان در انجام کارهای خانگی، روش صحیح همکاری و مشارکت را به آنها بیاموزند. برای تحکیم هرچه بیشتر روابط خانوادگی، هریک از اعضاء آن باید بتوانند در شرایط جدید تصمیم‌های جدیدی که متناسب با نیازها و شرایط هریک از آنها باشد بگیرند.
بدیهی است هر خانواده‌ای در طول رشد خود شاهد تغییرات و دگرگونی‌های بی‌شماری است که باید بتواند با آن روبه‌رو شود.
کودکان بزرگ می‌شوند، جوانان کار می‌گیرند و ازدواج می‌کنند در این میان، روابط حاکم بر خانواده است که مدام در حال تغییر و دگرگونی است. خانواده‌ای پا برجا و مستحکم می‌ماند که بتواند در شرایط مختلف زندگی تصمیم‌های مناسب بگیرد.

خواندنی برای خانم ها!


پرخاشگری و برخورد تند همسرمان لزوما به دلیل دیدگاه مرد سالارانه او نیست . ممکن است رفتار ما به گونه ای باشد که او را تحریک و ناراضی کند .فراموش نکنیم مردان ما با تمام بزرگی و قدرت کاری و مدیریت شان گاهی مانند کودکان از علل نارضایتی خود بی اطلاع اند . و به یاد داشته باشیم خشونت و تند خویی را نمی توان با خشونت و تند خویی برطرف کرد .


رعایت توصیه های زیر بسیار ساده است :


1 - در کلیه موارد معیشت اعم از تملک، درآمد و … از کلمه " ما " استفاده نمایید نه "من" و "تو" ؛ زیرا پس از عقد، زندگی مشترک شروع شده و دیگر من و تو مطرح نیست.


2 - در مقابل همسر خود هرچند حق با شما باشد، لجبازی و اصرار نکنید و از مخالفت و مشاجره با همسر خود بپرهیزید؛ زیرا محبت را از بین می‌برد.


3 - همسر خود را به خصوص در مقابل بستگانش تحقیر نکنید و از تعریف و تمجید بستگان خود در مقابل آنان پرهیز نمایید.


4 - چنانچه کمک‎هایی را از طرف بستگان شما به همسرتان شده، آنها را به رخ او نکشید.


5 - با دوستان وآشنایان همسرتان در معاشرتها بیش از حد معمول گرم نگیرید.


6 - همسر خود را در معاشرت با اقوامش محدود نکنید.


7 - در رفت و آمد و معاشرت با بستگان همسر خود پیش قدم باشید.


8 - به بستگان نزدیک همسر خود ( مادر شوهر و …) بیش از خویشاوندان دیگر احترام بگذارید.


9 - زحماتی که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود متحمل شده اید به رخ وی نکشید.


10 - چنانچه درآمدی دارید و برای زندگی هزینه می‎کنید، آن را بازگو نکنید و درمصرف آن طبل جداگانه نزنید.


11 - از مردان نزد همسرتان تمجید نکنید، هیچ مردی را بر همسرتان ترجیح ندهید و در گفتار این موضوع را رعایت کنید؛ زیرا هر فردی توانمندی‎های خاص خود را دارد.


12 - برای انجام درخواست‎های خود با همسرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننمایید.


13 - برای برآوردن نیازمندی‎های خود از نظر مادی و غیرمادی امکانات همسرتان را در نظر بگیرید و او را تحت فشار قرار ندهید.


14 - خود را برای همسرتان بیارایید و بهترین و تمیزترین لباس را در مقابل وی بپوشید.


15 - در مقابل همسر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشوید؛ او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد و خندان استقبال کنید.


16 - پس از مراجعت همسر خود به خانه، کارهای خود را حتی الامکان کنار بگذارید و در حضور او بنشینید و با سخنان خوشایند و گرمی از او پذیرایی کنید.


17 - در مواقعی که همسرتان از نظر روحی آماده نیست، درخواست‎های خود را مطرح نکنید.


18 - در موقع خروج از خانه او را بدرقه کرده و با گرمی از او خداحافظی کنید.

با این 4 راهکار بازیچه عاشق نماها نشوید!



ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند.

اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود. برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است.

معمولا اولین فکری که به ذهن ما می‌آید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوست‌داشتنی نیستیم، به وجود می‌آید و ما را آزار می‌دهد. اما اگر با چارچوب رابطه‌های تعریف شده آشنا باشید، می‌توانید به این موضوع فکر کنید که چه‌طور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.

درس اول: بازی نخورید
وقتی کسی آنچه را در درونش نیست به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات.
در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید کشش درونی برای ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند. اگر دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد بهتر است کلمات کلیشه‌ای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردن‌اش جزو قوانین بازی است فریب‌تان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.
پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.

درس دوم: جا برای نه گفتن بگذارید
اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌ش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.
برای خودتان ارزش قائل شوید و موقعیت های بعدی زندگی تان را به خاطر بودن در یک رابطه عقیم و بی سرانجام هدر ندهید. اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم


درس سوم: زود تکلیف را روشن کنید
اگر طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، وارد رابطه نشوید. اما اگر فکر می کنید کمی که بگذرد، با شناخت بیشتر ممکن است رابطه به ازدواج ختم شود، چشم و گوستان را خوب باز کنید و به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و از این فرد تغذیه عاطفی می شوید، خیلی زود هوشیارانه عمل کنید و یا خودتان را از رابطه بیرون بکشید، یا صراحتا از او بخواهید اگر درباره ازدواج تجدید نظر کرده، نظرش را به شما بگوید.

درس چهارم: قاطع باشید
اگر طرف مقابل تان بهانه هایی مثل این که «تو فرد ایده آل من هستی اما من آدم زندگی مشترک نیستم»، «تو گزینه های بهتر از من می توانی داشته باشی»، «دوستت دارم اما نمی توانم به خاطر برخی مشکلات با تو ازدواج کنم» و... شما را معطل می کند، خیلی زود رابطه را تمام کنید. این افراد نه آنقدر شهامت آن را دارند که بگویند هیچ وقت فکر ازدواج با شما نیستند و هدفشان صرفا دوستی و وقت گذرانی است، و نه آنقدر قابل اعتماد هستند که بتوانید به تغییر نظرشان درباره ازدواج امیدوار باشید. در مقابل این افراد، قاطعیت داشته باشید. موبایل‌تان را خاموش کنید و به او بگویید در گفتگو با شما از کلمات محبت آمیز استفاده نکند. برای خودتان ارزش قائل شوید و موقعیت های بعدی زندگی تان را به خاطر بودن در یک رابطه عقیم و بی سرانجام هدر ندهید. اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.

طلاق واژه گمشده دیروز بهانه امروز


واژه "طلاق" در سالهای گذشته برای افراد جامعه بسیار ثقیل و غیر قابل تحمل بود، آنقدر مردم از این ‌واژه گریزان بودند که حتی در گفت و گوهای روزمره نیز از بکار بردن آن خودداری می‌کردند. ‌واژه طلاق به ندرت مورد استفاده قرار می‌گرفت و زنان و مردان تحت هر شرایطیبا وجود هر کم و ‌کاستی در کنار یکدیگر به زندگی ادامه می‌دادند. ‌نه چشم و هم چشمی بود و نه توقعات بیجا، نه زیاده خواهی بود و نه خانه مستقل، همه همدل و با ‌محبت در کنار یکدیگر با کمترین امکانات ممکن و تحمل سخت‌ترین شرایط قانع و خرسند بودند و با ‌گذشت و فداکاری در حق یکدیگر اساس و بنیان خانواده را محکم و استوار نگهداری می‌کردند. ‌جایگاه پدر به عنوان ستون اصلی خیمه زندگی و جایگاه مادر به عنوان چراغ و روشنی بخش زندگی ‌معین و مشخص بود و فرزندان که شمار آنان زیاد نیز بود شاد و سرمست در کنار یکدیگر زندگی ‌می‌کردند. ‌نه از طلاق خبری بود و نه از بهانه‌های بیجا ونه کودکان در خانواده با خشونتها و بگومگوهای گاه و بیگاه ‌والدینشان تا صبح پلک بر هم نمی‌گذاشتند.
‌احترام ، حفظ کرامت انسانی و قداست زندگی مشترک در خانواده‌های قدیمی بسیار ارزشمند بود و هر ‌کدام از والدین چه در بیرون و چه در درون خانواده سعی می‌کردند، گرمابخش کانون خانواده باشند تا ‌فرزندان در محیطی مستعد پرورش یابند. ‌اگر طلاق و جدایی و اختلاف و خشونت در میان زوجین رخ می‌داد بر اساس شواهد و آمار موجود در حد ‌بسیار اندک و ناچیزی بود که برای زندگی اجتماعی با توجه به مشکلات و مسایل مختلف اجتماعی قابل ‌قبول است. ‌اما امروز واژه طلاق، واژه غریب و دور از ذهنی نیست، کافی است زن و مرد کوچکترین دعوا یا مشاجره ‌لفظی با هم داشته باشند بلافاصله برای ترساندن یکدیگر این واژه را به زبان می‌رانند غافل از اینکه قبح ‌و زشتی آن به مرور کاسته می‌شود و چه بسا که افرادی تنها به دلیل لجبازی‌های کودکانه و عدم ‌گذشت از یکدیگر تقاضای طلاق دهند و کانون گرم زندگی را به سردی بگرایند. ‌شماری از کارشناسان اجتماعی در ایلام معتقدند: مهمترین مشکلی که در رابطه با طلاق زنان وجود ‌دارد، عدم تفاهم اخلاقی است که ناشی از عواملی مانند اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی و... ‌است. ‌به گفته آنان، مشکلات دیگری که ناشی از یکسری مسایل اجتماعی دیگر مانند دخالت اعضای خانواده، ‌نبود مسکن، چشم و هم‌چشمی و توقعات بیجاست. ‌به گفته آنان فرزندان در این خانواده‌ها دچار افسردگی، گرایش به اعتیاد، پرخاشگری، افت تحصیلی و ‌حتی خودکشی می‌شوند و این مسایل روند آسیبهای اجتماعی را تسریع می‌دهد.
‌یکی از این کارشناسان در ایلام گفت: طلاق، معمولا به دلیل اختلاف در مسایل اجتماعی، اقتصادی، ‌فرهنگی و تربیتی و همچنین غیر هم کفو بودن زوجین، عدم تفاهم اخلاقی و بیماری صورت گیرد. ‌‌"سودابه کریمی" افزود: تفاوت در نحوه معاشرت و همچنین عدم رعایت مسائل مذهبی و شرعی ‌می‌تواند منجر به بروز اختلاف بین زوجین شود. ‌وی گفت: متاسفانه به محض فروکش کردن احساسات اولیه و گذشت زمان، زوجین متوجه این اختلاف ‌عقیده و عدم تفاهم شده و با گذشت زمان نه تنها این مساله برطرف نشده، بلکه فاصله میان زوجین را ‌زیادتر می‌کند. ‌وی افزود: نتایج بروز اختلافاتی از این قبیل، گریز از خانه، ترک زندگی، تمایل زوج به تجدید فراش و ازدواج ‌مجدد برای دستیابی به تفاهم و آرامشی است که در زندگی نخستین به دست نیامده‌است و در نهایت ‌این اختلافات به طلاق و جدایی منجر می‌شود. ‌یک کارشناس حقوقی نیز گفت: برخی از مردان بدون توجه به نیازهای عاطفی همسر خود، معمولا ‌دچار هوا و هوس شده و زن دوم اختیار می‌کنند که این مساله باعث ایجاد تنش و اختلافات زناشویی ‌در بین افراد آن خانواده می‌شود. ‌‌"صفورا پاریاد" افزود: بی‌توجهی به خانواده از سوی مرد باعث از بین رفتن آرامش و ثبات در خانواده ‌می‌شود و به نوعی فرزندان آن خانواده را دچار اختلالات مختلف روحی و روانی می‌کند. ‌وی گفت: به هر حال در تمامی موارد مطروحه، چنانچه مرد به هر دلیلی اقدام به ازدواج مجدد نماید ‌بایستی رعایت عدالت و تساوی نموده و رفتاری مناسب شرع و قانون با هر دو همسر خویش داشته ‌باشد تا طلاق به وجود نیاید.
‌پاریاد گفت: زنی که از طرف همسرش نسبت به او اجحاف شود و حقوق او ادا نشود، می‌تواند به ‌دادگاه خانواده مراجعه کرده و ادعای حق نماید. ‌وی افزود: اگر چه ازدواج موقت یک حق شرعی برای مردان است، اما میزان آگاهی مردان از پیامدهای ‌بعدی این مساله باید در حد کافی باشد تا بتوانند آرامش را در زندگی خود و خانواده فراهم کنند، نه ‌باعث دامن زدن به آسیبهای اجتماعی و از هم پاشیدگی کانون گرم خانواده شوند. ‌رئیس حوزه قضایی دادگستری ایلام نیز در این خـصـوص گفت: معمولا افراد به دلایل مختلفی که مهمترین ‌آنها اعتیاد و عدم تفاهم اخلاقی است درخواست طلاق می‌کنند. ‌‌"روح‌الله محمدی" افزود: معمولا شمار درخواستهای طلاق به دادگاههای خانواده بسیار زیاد است اما با ‌پادرمیانی و راهنمایی مشاوران و شورای حل اختلاف زوجین به تفاهم می‌رسند و با گذشت به زندگی ‌مجدد با هم برمی‌گردند.
‌وی گفت: مطالعات نشان می‌دهد که در جوامع کنونی به ویژه در جامعه ایران، ازدواجهای مجدد نمی‌تواند ‌متضمن خوشبختی شود و فقط زمینه را برای ایجاد تشنج و درگیریهای لفظی و ضرب و جرح در خانواده ‌فراهم می‌کند. ‌وی افزود: فرزندان این قبیل خانواده‌ها به علت رشد و نمو در شرایط نابسامان عمدتا به کودکانی عقب ‌افتاده، نابهنجار، بزهکار و نامتعادل مبدل می‌شوند و آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد را در جامعه ‌گسترش می‌دهند. ‌محمدی گفت: امروزه مردان به علت مشکلات اقتصادی قادر به تامین عاطفی و مالی یک خانواده هم ‌نیستند و قطعا نسبت به تامین نیازهای روحی و مادی دو خانواده ناموفق عمل خواهند کرد. ‌وی افزود: خوشبختانه میزان طلاق در استان ایلام بسیار کم است و اما باز نسبت به سالهای قبل در ‌حال افزایش است. ‌بر اساس اطلاعات موجود میزان طلاق در استان ایلام ۱۱درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل ‌افزایش داشته است.

ازدواج و شهامت داشتن برای آن


مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس می‌باشد که زیرمجموعه مسئولیت‌های اجتماعی و تدبیر منزل است.


مسئولیت پذیری
همان‌طور که در هستی هیچ ذره‌ای نیست که بیهوده آفریده شده و دارای وظیفه‌ای نباشد، انسان نیز که گل سرسبد آفرینش است، در قبال خداوند، خود و دیگران مسئولیت‌های عظیمی بر عهده دارد. تفاوت وظایف انسان با سایر موجودات مثل جماد، نبات و حیوان آن است که مسئولیت‌های آن‌ها غیر‌اختیاری و جبری است. یعنی این موجودات و حتی موجودات مجرد مانند فرشتگان به گونه‌ای از روی اجبار انجام وظیفه می‌کنند. اما مسئولیت آدمی به اختیار خود اوست. خداوند در سوره‌ی انسان آیه 3 می‌فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه حق و باطل را به او نشان دادیم. می‌خواهد هدایت پذیرد (مسئولیت‌هایش را انجام دهد) یا کفران (نعمت) کند.»


سه گونه مسئولیت انسان
1-مسئولیت عبودی که وظیفه بین او و خدایش می‌باشد. مثل: نماز، روزه، حج، زکات و...


2-مسئولیت فردی که دو قسمت است:

الف) وظیفه‌ای که انسان نسبت به اعضا و جسم خویش دارد. یعنی وظیفه حفظ صحت جسم برای استفاده صحیح از آن جهت تعالی روح.
ب) وظیفه تکامل و حفظ روح از بیماری‌های معنوی و رذیلت‌های اخلاقی مثل بی‌ایمانی، ستم، حسادت و...


3-مسئولیت اجتماعی که به دو شاخه تقسیم می‌شود:
الف) وظایف مربوط به امور خانواده و افراد آن (تدبیر منزل)
ب) وظایف مربوط به جامعه و افراد آن.

مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس می‌باشد که زیرمجموعه مسئولیت‌های اجتماعی و تدبیر منزل است. همسرداری و تربیت فرزند دارای آداب و احکام ویژه‌ای در اسلام است و افراد خانواده دراین‌باره وظایف و جایگاه مشخصی دارند که فقط با انجام درست آن مسئولیت‌ها و عدم‌جابجایی نقش‌ها در خانواده می‌توان در خانه محیطی سالم و متعالی فراهم کرد. خداوند در سوره‌ی زمر آیه 15 می‌فرماید: «همانا زیان‌کارترین افراد کسانی هستند که خود خانواده خود را بر اثر عدم تربیت صحیح یا کوتاهی در آن در روز قیامت به زیان انداختند. هان! این همان خسران و زیان آشکار است.»

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «برای هریک از کارکنان منزل کاری معین کن و مسئولیت آنها رابر عهده‌شان بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند به امید دیگران از زیر کار، شانه خالی نمی‌کنند.» (غررالحکم-ص145)


اثرات مسئولیت‌پذیری

مسئولیت‌پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح‌تر کارها می‌شود. اشخاص وظیفه‌شناس به‌علت پاسخ‌گو بودن در مقابل کارهای‌شان قابل‌اعتمادترند و این جلب‌اعتماد از زمینه‌های پیشرفت آن‌ها به‌شمار می‌رود. این ویژگی مهم روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی و تعاملات بین افراد را سرعت می‌بخشد و بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می‌افزاید و به او احساس ارزشمند بودن و عزت‌نفس می‌دهد. زندگی با یک همسر وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر بسیار لذت‌بخش‌تر از زندگی با فردی بی‌مسئولیت و بی‌وجدان است.

متاسفانه به علت تغییر ساختار فرهنگی خانواده‌ها در جامعه ایرانی برخی از والدین، فرزندان خود را برای مسئولیت‌پذیری در زندگی تربیت نمی‌کنند و وقتی فرزندان آن‌ها به سن ازدواج می‌رسند، به علت ترس از قبول وظایف راضی به ازدواج نمی‌شوند. یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج، همین عدم مسئولیت‌پذیری جوانان می‌باشد.

جوانان باید بدانند که پس از ازدواج نوع مسئولیت‌های آن‌ها تغییر می‌کند و تفاوت ویژه‌ای با دوران مجردی دارد. دیگر نباید تنها نظرات خود را مهم بدانند و اعمال کنند و ‌باید به عقیده همسر آینده خود نیز توجه داشته باشند، حتی اگر نظراتی متفاوت با یکدیگر دارند در نهایت به‌صورت مشترک تصمیم‌گیری کنند. از سوی دیگر آگاه باشند با ازدواج به تعهدات و قیدوبندهای آنان اضافه می‌شود برای همین لازم است زوجین هر دو حس مسئولیت‌پذیری داشته باشند.

فکر می‌کنید چرا برخی از ازدواج‌ها محکوم به شکست است؟ حس وظیفه‌شناسی دیدگاه فرد را نسبت به مشکلات بازتر و شجاعت او را در برخورد با سختی‌ها بیش‌تر می‌کند. پذیرفتن مسئولیت از کودکی و نوجوانی در بزرگسالی از انسان فرد شجاع‌تر و مدبرتری می‌سازد که می‌تواند با اندیشه و تفکر محیطی مثل خانواده را با برنامه‌ریزی صحیح مدیریت کند.

البته وظیفه‌شناسی در ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نیازمند بلوغ جسمانی، عاطفی، اجتماعی و تا حدودی اقتصادی نیز می‌باشد و در صورت عدم‌وجود هر کدام از فاکتورهای بالا فرد نمی‌تواند نقش خود را به نحواحسن ایفا کند. ازدواج بدون توجه به ویژگی مسئولیت‌پذیری حاصلی جز افزایش اختلاف و بی‌نظمی در زندگی مشترک نداشته و منجر به فروپاشی کانون گرم خانواده در آینده خواهد شد.


چند نکته مهم؛
اگر می‌خواهید در زندگی آینده خود فردی مسئولیت پذیر باشید بهتر است به این موارد توجه کنید؛

- سعی کنید همیشه در کارها اعتماد‌به نفس داشته باشید.
- همیشه آن‌چه در توان دارید برای انجام وظایف خود به کار گیرید.
- با کمال شجاعت اشتباهات خود را بپذیرید.
- برای جبران شکست‌هایتان تلاش کنید.
- همیشه انتقادپذیر باشید و ظرفیت شنیدن انتقاد را نیز داشته باشید.
- برای رسیدن به اهداف خود برنامه‌ریزی کنید.
- با وظیفه‌شناسی نشان دهید صلاحیت و شایستگی انجام کارهای محوله را دارید.
- قبل از انجام هرکار قدری تأمل داشته باشید و اندیشه کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را در کوتاه‌ترین زمان کسب کنید.