مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

زندگی مشترک و زن و شوهرهای شاغل


روزی روزگاری در ایام قدیم، جوانی بود خوش قامت و خوش قد و بالا و قوی هیکل که از صبح تا شب کار می کرد و زحمت می کشید و سکه روی سکه می گذاشت به این امید که روزی همسری بگیرد در کدبانوگری یک؛ که از هر انگشتش هنری می بارد و وجودش خانه سرد او را گرم می کند. روزگار می گذشت و جوان یک روز که سراغ سکه هایش رفت، دید انباش بسیار خردتر و ریزتر از آن چیزی است که گمان می کرده، لذا لیوان آبی که دستش بود را زمین گذاشت. زود دست به تصویر ابرک بالای سرش برد و با دلی اندک خون، به جای هنرهای ریخته شده از پنج انگشت همسر آینده اش، چارقدی سرش کرد و نشاندش پشت میزی تا او سکه روی سکه بگذارد. اینچنین بر همگان مسجل شد این روزها دیگر فقط برای دختر خانم ها، شاغل بودن آقا داماد مهم نیست. دوره و زمانه اقتصادی و فرهنگی به سمتی چرخیده که خیلی از آقاپسرها هم برای ازدواج دنبال گزینه ای می گردند که بتواند پا به پای آنها خارج از خانه کار کند. هم گوشه ای از بار زندگی را بگیرد هم بتواند جایگاهی اجتماعی برای خودش کسب کند و هم وابستگی اش به مردش کمتر باشد. متقابلا این تغییر نگاه فقط از طرف آقایان نیست و حتما دور و برتان می بینید که به همان اندازه، خانم ها هم کمتر خودشان را مسئول تمام و کمال امورات خانه می دانند یا لااقل بسیار بیشتر از مادرانشان توقع کمک و همکاری آقایان را در امر خانه داری دارند. نه نگرانی اقتصادی آقایان، نه توقع همیاری بانوان از شوهران، هیچ کدام عجیب نیست. دراین فرم جدید خانواده، فرم جدیدی که تا کردن با آن قاعده و قانون و آداب و اصول خاص خودش را دارد.


اینکه زن و شوهر هر دو شاغل باشند چه مزایا و معایبی در یک زندگی متاهلی دارد؟



شغل + 2
اگر قصد ازدواج دارید و نمی دانید بین خانم های شاغل دنبال همسر بگردید یا خانه دار، اگر ازدواج کرده اید و هنوز دو به شک اید، بهتر است خانه داری در پیش بگیرید یا به فکر پیدا کردن شغل و کسب درآمد و جایگاه اجتماعی باشید. با ما همراه شوید در مرور تهدیدها و فرصت های هر حالت! به هر حال انتخاب هر کدام این وضعیت ها، مزایا و معایبی در زندگی پیش رویتان می گذارد که می توانیدبه آن ببالید یا از آن بهراسید. زندگی متاهلی پیچیده تر از این حرف هاست و چنین نیست که در تمام لحظاتش به خاطر شاغل بودن خود یا همسرتان، با دمتان گردو بشکنید یا از بی کاری ظاهری خانه داری، مدام نک و ناله کنید.


فرصت ها



جر و بحث کمتر

آدم ها برای پر کردن نیازهای روحی - روانی شان نیاز دارند از منابع عاطفی مختلفی تغذیه کنند اما خانم های خانه دار - به خصوص اگر بچه نداشته باشند - معمولا تمام روز را در منزل به تنهایی سر می کنند و اینطوری توقعشان نسبت به شوهر بالا می رود. در واقع چنین خانمی از مردش می خواهد جور تمام نیازهایی که باید به طرق مختلف برآورده می شد را یک تنه به دوش بکشد. این مسئله می تواند منجر به دلخوری، نارضایتی و افسردگی هر دو طرف ماجرا شود.


آقا که بخش اعظم توانش را بیرون از خانه صرف کرده، حوصله یا انرژی کافی برای اینکه پای صحبت های همسری بنشیند که ساعت ها به انتظار او بوده ندارد. این مسئله برای زن و شوهرهای شاغل کمتر پیش می آید. خانم های شاغل از صبح کلی با همکارهاشان حرف زده اند، کارهایی کرده اند که بهشان احساس متخصص بودن داده، احتمالا با ارباب رجوع سر و کله زده اند، بابت فعالیت های مثبت یا منفی شان تحسین یا توبیخ شده اند و ... در نتیجه شب که به خانه می آیند، بسیار کمتر از خانم های خانه دار از همسرشان توقع دارند. حتی شاید حال و حوصله چندانی هم برایشان نمانده باشد و ترجیح بدهند اوقات فراغتشان را بیشتر به خودشان بپردازند و اغلب معاشرت ها و با هم بودن های دو نفره به تعطیلات موکول می شود.


به این ترتیب احتمال وقوع تنش در رابطه این زن و مرد پایین تر می آید (البته طبعا معنای این حرف این نیست که زن و شوهرهای شاغل کمتر از زوج هایی که در آن خانم خانه دار است، به پروپای هم می پیچند!)


وضع اقتصادی بهتر

در این روزگار وانفسای اقتصادی، واضح است که وضعیت مالی خانه ای که در آن به جای یک نفر، دو نفر کار می کنند و پول درمی آورند، به مراتب بهتر و مطلوبتر است، ضمن اینکه برخی معتقدند زن هایی که کار بیرون می کنند، به ارزش پول واقف ترند و ضمنا فرصت چندانی هم برای خرجش ندارند، در نتیجه پس انداز بیشتری عاید خانواده خواهد شد!


این وضعیت علاوه بر اینکه می تواند دست خانواده را برای بسیاری انتخاب ها (از چیزهای بزرگی مثل خانه و ماشین بگیر تا لوازم منزل و لباس و تفریح های گرانتر) بازتر بگذارد، به لحاظ روانی هم آرامش بیشتری برای زن و مرد به همراه خواهدداشت.


طبیعی است که وقتی یک موتور قرار است چرخ زندگی را بچرخاند، زن و شوهر بیشتر با سوالات نگران کننده ای مثل «مگر چقدر توان دارم/ دارد»، «نکند آخر ماه کم بیاوریم»، «خرج های غیرمنتظره را چه کنیم» و ... مواجه خواهند بود.


تجربه بیشتر

خانم های شاغل در طول روز با آدم های بیشتری سر و کار دارند و با پیشامدها، گرفتاری ها و چالش های بیشتر و متنوع تری به نسبت یک خانم خانه دار مواجه می شوند. برای سر و کله زدن با آدم ها، مدیریت روابط کاری و پرهیز از وقوع تنش در ارتباط های مختلفشان مجبورند روش های گوناگون تعامل و مدارا را کشف کرده و یاد بگیرند، احتمالا بیشتر از زنان خانه دار از مشکلات دیگر زوج ها مطلع می شوند و بیشتر در موقعیت مقایسه و پندگیری قرار خواهند داشت. تمام این یادگیری ها و تجربیات احتمالا آنها را برای مواجهه با مشکلات در زندگی خانوادگی شان آماده تر می کند و ترسشان را از مواجهه با مسائل کمتر خواهد کرد. این تجربه قطعا در زمان تربیت بچه هم کمک خوبی خواهد بود.


سوژه های گفتگوی گسترده تر

یکی از مشکلات رایج در زندگی زناشویی، روزمره شدن رابطه و از تب و تاب افتادن و بی حرف ماندن زوج هاست. وقوعت این وضعیت در زوج هایی که خانم خانه دار است، محتمل تر به نظر می رسد (دقت کنید؛ داریم از «احتمال» حرف می زنیم، نه یک وضعیت قطعی!) مثلا در همین راستا، می توانیدیک بار زندگی یکنواخت و تکراری طاهره (هنگامه قاضیانی) را در «به همین سادگی» دوباره مرور کنید.


حتی در حالتی بدبینانه اگر فرض کنیم حرف های مشترک هر زوجی بالاخره یک روز ته می کشد، درباره زوج های هر دو شاغل، این اتفاق دیرتر خواهد افتاد. در زندگی که زن هم مانند مرد شاغل است، خانم نیز به اندازه آقا از صبح تا شب در معرض جریان های اطلاعاتی مختلف دارد.


اتفاقات قابل تعریف بیشتری را در طول روز خواهد دید و شنید که تمامشان امکان شکل گیری گفتگو با همسر را بالاتر می برد. این خانم ها احتمال هر شب چند خاطره از همکارشان که با شوهرش دعوا کرده، رئیسشان که روز به روز بیشتر روی اعصاب می رود، کم شدن اضافه کارها، شلوغی خیابان، نظرات همکارانشان درباره یک رویداد سیاسی و اجتماعی و ... خواهند داشت که هر کدام سوژه ای جذاب برای ایجاد ارتباط کلامی با همسر می سازد (هر چند خستگی و کم حوصلگی - که در بخش «تهدیدها» بهشان خواهیم پرداخت - روی خط سکته شاغل بودن است و شاید باعث شود با وجود سوژه برای صحبت کردن، باز طرفین به کم حرفی یا سکوت تمایل بیشتری نشان دهند).


تهدیدها



آزادی عمل محدودتر

طبیعی است که وقتی زن و مرد هر دو مشغول به کار هستند (در شرایطی که خودشان صاحبکار محسوب نمی شوند)، فارغ از اینکه در منزل با چه مشکلات و مسائلی مواجهند، مجبورند از قوانین و مقررات مربوط به کارشان تبعیت کنند. در نتیجه ممکن است در زمان هایی خانم خانه مجبورند به ماندن تا دیروقت و اضافه کاری اجباری شود، یا نتواند برای سفر آخر هفته مرخصی بگیرند، یا این امکان را نداشته باشد که هر زمان اراده کرد (ید)، مهمانی بدهد و برود و محدودیت هایی از این قبیل.


این همسرها بیرون از خانه هم رئیسی دارند که ممکن است گاهی از خانه دورشان کند یا شرایطی را پیش بیاورد که خیلی به مذاق آقا خوشایند نباشد. این مسئله به خصوص زمانی دردسرساز می شود که شوهر نتواند این موضوع را تحمل کند که همسرش از کس دیگری بیرون از محیط خانواده دستور بگیرد.


اما به هر حال وقتی آقای محترمی از داشتن امنیت خاطر اقتصادی بیشتر محظوظ هست و به سری در بین سرها بودن همسرش می بالد، باید اینها را هم بپذیرد کار زن نیز به همان اندازه کار مرد جدی است و قوانینش معتبر و واجب الاجرا!


حوصله کمتر


این هم یکی دیگر از تهدیدهای دو موتوره کار کردن است. همان قدر که شاغل بودن زن، نیازش به همسر را برای پر کردن خلأهای عاطفی اش کمتر می کند و تنش های احتمالی را کاهش می دهد، می تواند باعث دور شدن تدریجی زن و مرد از یکدیگر هم بشود. البته نه اینکه مسئولیت گرم نگه داشتن کانون خانواده همیشه با زن باشد اما در شکل سنتی خانواده که خانم ها همیشه خانه دار بوده اند، این توقع بیشتر متوجه زن ها بود. به هر حال یکی باید انرژی بیشتر و حواس جمع تری در این رابطه داشته باشد و از آنجایی که آقایان به طور معمول و سنتی، بیشتر در نقش شاغل فرو رفته اند، معمولا این نقش را متوجه خانم ها می دانند.


منتها در عمل، و در شرایطی که هر دو نفر مشغول به کار بیرون اند، احتمال اینکه زن هم مانند مرد بی حوصله و کم انرژی باشد زیاد است ، و اگر زوجین نسبت به مسئله بی تفاوت باشند و راهکاری برای کنترلش نیندیشند، شاید خدای ناکرده به مرور و با گذشت زمان، قضیه به جاهای ناگوار برسد.


فرسودگی بیشتر

هر چقدر هم بخواهید تقسیم کار عادلانه بکنید و فهرست بنویسید و چک لیست بسازد، باز هم اغلب زن ها با وجود اینکه دوش به دوش مرد خانه کار می کنند (ولو با دریافتی مالی کمتر)، خودشان را مسئول بخش قابل توجهی از کارها و وظایف خانه داری می دانند. کاری به «خودشبختانه یا متاسفانه»اش نداریم اما این نگاه به طور عرفی در جامعه وجود دارد و به تبعش، زن ها سهم بیشتری از پخت و پز و رفت و روب و ... در منزل را برعهده می گیرند.


در نتیجه خانم بعد از اتمام کار بیرون، تازه شیفت دوم کاریش (آن هم به صورت فشرده) شروع می شود و به قول رویارویی «کاغذ بی خط». «باید سه مرتبه بشوره و بسابه و بپزه. تو می تونی سه دفعه پشت سر هم بگی می شورم و می سابم و می پزم؟».


اگر طفل دلبندی هم از راه برسد و بعد از آب و گل درآمدنش، خانم بخواهد باز سر کار برود، یک شیفت مضاعف دیگر به این دو شیفت اضافه خواهد شد و عملا مجبور به انجام وظیفه در سه شیفت طاقت فرسا و سنگین می شود. واضح است که چنین آدمی فرصت کمتری برای رسیدگی به خود و استراحت خواهد داشت و این مسئله ممکن است او را دچار استرس دائم، ناامیدی، افسردگی و حتی احساس پیری زودرس می کند.

زندگی و مهارت های دهگانه آن


مهارت های زندگی مهارت هایی هستند که توانایی اجتماعی و روحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود. هر قدر مهارت های زندگی فردی بالاتر باشد، او بهتر می تواند سلامت روان و رفتار خود را حفظ کند و به شیوه ای منطقی و کارآمد مشکلات پیش آمده را برطرف کند.

مهارت های زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می برد، شخص می توان مسئولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی هایش را بروز دهدو از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند.

سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

1- مهارت خودآگاهی
2- مهارت همدلی
3- مهارت روابط بین فردی
4- مهارت ارتباط موثر
5- مهارت مقابله با استرس
6- مهارت مدیریت هیجان
7- مهارت حل مسئله
8- مهارتت تصمیم گیری
9- مهارت تفکر خلاق
10- مهارت تفکر نقادانه


مهارت خودآگاهی

مهارت خودآگاهی توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است. اگر هر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلاتش را به خوبی بشناسد، می تواند با حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش آشنا شود.


مهارت همدلی

همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند. به این ترتیب، دیگران را دوست دارد و دیگران نیز او را دوست دارند و به هم توجه می کنند که در نتیجه، روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می شود.


مهارت روابط بین فردی

این مهارت، مشارکت و اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می کند و موجب می شود تا روابط دوستانه ای را با دیگران ایجاد کند و دوستی های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.


مهارت ارتباط موثر

با کسب این مهارت، افراد می آموزند برای درک بهتر دیگران، به شیوه ای درست، به صحبت های آنها گوش دهند. همچنین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود و در نتیجه ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.


مهارت مقابله با فشار عصبی
زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است. اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد بر زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.


مهارت مدیریت هیجان

هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.


مهارت حل مسئله

زندگی سرشار از مسائل ساده و پچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.


مهارت تصمیم گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.


مهارت تفکر خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.

هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.


مهارت تفکر نقادانه
مهارت تفکر نقادانه موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.***

مردان چگونه از زنان نا امید می شوند؟


وقتی مدام آمار مرد خود را می گیرید و پیگیر این هستید که کجا رفت؟ با چه کسی رفت؟ چه کار کرد؟ او که بود؟ در فکرش چه می گذرد؟ و ... در واقع در حال تخریب آجر به آجر خانه رویاهای خود هستید.

می دانید با آمار مرد خود را گرفتن چه لطمه ای به خود می زنید؟ شما با این کار می خواهید همه موانع را از بین ببرید و رابطه خود را صمیمی تر کنید. اما در واقع به طور ناخواسته و غیر مستقیم او را از خود دورتر می کنید. شما با همیشه کنار او بودن و دایما در جریان همه چیز قرار گرفتن حتی به او فرصت نمی دهید در مورد احساس واقعی‌اش به شما فکر کند.

از همه بدتر زمانی است که در نتیجه این همه تعقیب و گریز، در انتها مجبور می شوید در گوشه ای بنشینید و شاهد رفتن مرد خود باشید. همه زن ها دوست دارند تا مورد توجه و مورد علاقه مردهای خود باشند. همه دوست دارند مرد موردعلاقه شان آنها را به شام یا ناهار دعوت کند، با هم بیرون بروند و از زیبایی کنار هم بودن لذت ببرند.

اما مردها قلق های خاص خود را دارند. یکی از مواردی که در میان همه مردها مشترک است این است که دوست ندارند مورد کنکاش و تعقیب زنان قرار بگیرند. این مساله آنها را نا امید می دکند و حس محدودیت به آنها می دهد. وقتی مدام آمار مرد خود را می گیرید و پیگیر این هستید که کجا رفت؟ با چه کسی رفت؟ چه کار کرد؟ او که بود؟ در فکرش چه می گذرد؟ و ... در واقع در حال تخریب آجر به آجر خانه رویاهای خود هستید.


بیشتر زن ها بدون اینکه خود متوجه باشند این کار را انجام می دهند.


زنان تصور می کنند اگر به طور پیوسته و هرازگاهی این تعقیب و گریز را انجام دهند، مرد متوجه آن نمی شود. زنان فکر می کنند نشان دادن علاقه خود به مردی که از او خوششان آمده کاری دوستانه و جالب است. اما واقعیت این است که با دنبال کردن یک مرد، گرفتن آمار او یا خودنمایی در برابر او برای جلب توجهش، دقیقا در جهت معکوس حرکت می کنید. شما با این کارها باعث می شوید تا آن مرد کاملا از شما دوری کند و تمایلی به برقراری رابطه با شما از خود نشان ندهد.


آیا مدام در حال آمار گرفتن از مرد خود هستید؟


برخی از رفتارهایی که زنان تصور می کنند خیلی دوستانه و جالب است اما در واقع مردها را ناامید می کند به شرح زیر هستند:


قبل از اینکه او با شما تماس بگیرد، شما به او زنگ می زنید: این تماس می تواند برای صحبت در مورد مطلب جالبی باشد که در مجله خوانده اید، یا دعوت او به یک کنسرت یا رستوران باشد. حتی می تواند برای این باشد که از او بپرسید چرا به شما زنگ نزده است.


تماس آغازکننده: ارسال ایمیل، برقراری تماس، اضافه کردن او به دوستان فیس‌بوکی، ارسال کارت پستال و ....


ارایه پیشنهاد یا برنامه ریزی: دعوت از او برای پیوستن به شما و شرکت در برنامه هایی که شما ترتیب داده اید.


پرسیدن در مورد احساس او نسبت به خود: خیلی از زن ها دوست دارند از مرد موردعلاقه شان بپرسند چه احساسی به او یا رابطه بین خودشان دارد.

بسیاری از زنان تقریبا همه این کارها را بدون اینکه به آن فکر کنند انجام می دهند. همه این موارد برای زن ها بسیار معمولی و نرمال به نظر می رسند و حتی شاید فکر کنند با این کارها و حرف ها صمیمیت خود را به طرف مقابل نشان می دهند. همه این موارد را نیز برای این انجام می دهند که می ترسند مبادا مرد مورد علاقه شان را از دست بدهند.


اما باید بدانید این مسایل شما را از واقعیت دور می کند و برچسبی به عنوان «محتاج» را به پیشانی شما می زند. این کارها از همان ابتدا بوی جدایی می دهند و در آخر موجب می شوند تا دیگر از نگاه آن مرد جذاب یا دوست داشتنی نباشید.


شاید برخی از مردها با این ترفندها به سمت شما بیایند، اما یا برای این است که در آن زمانی کسی را در اطراف خود ندارند، یا با شما همچون چند زن دیگری که در زندگیشان است رفتار می کنند. او هرگز خودش هم نمی داند چه حسی به شما دارد. شما هم هرگز نخواهید فهمید آیا او شما را دوست دارد یا خیر. بنابراین، بهترین کار جدا شدن از چنین رابطه هایی است.


برای اینکه مرد موردعلاقه خود را به دست بیاورید و او را برای خود نگه دارید، کارهایی انجام ندهید که تصور کند شما دنبالش رفته اید. نباید مرد احساس کند شما مدام آمار او را می گرفته اید و این چیزی است که شما انتخاب کرده اید. در عوض، سعی کنید با همه زن های اطراف خود فرق داشته باشید. کارهایی را انجام دهید که مرد شما دوست دارد. برای علایق و احساسات او ارزش قایل باشید. هیچ چیز به اندازه احترام و اعتماد، به مرد بها نمی دهد.


برای حفظ رابطه خود، هرگز او را تعقیب نکنید و نخواهید یواشکی از کارهایش سر در بیاورید. این که شما از همه کارهایی که مرد انجام می دهد مطلع باشید، قدرت زنانه شما را نشان نمی دهد، بلکه محتاج بودن و دخالت ها و جست‌وجوهای بی مورد شما را نشان می دهد که در آخر هم به ضرر خودتان تمام خواهد شد.

کدام عامل سد راه ازدواج شده است؟ / گزارش




‌دختران سال‌ها در انتظار خواستگار ایده آل خود در خانه منتظر می‌مانند و پسران پس از تمام شدن دوران سربازی و تحصیلات عالی، به دنبال شغلی مناسب می‌گردند تا با داشتن مسکن و استطاعت مالی بتوانند آستینی بالا بزنند و خانواده‌هایشان را از نگرانی در بیاورند و در این میان دختران سال‌ها در انتظار خواستگار ایده‌آل خود در خانه منتظر می‌مانند تا بتوانند نیمه گمشده خود را بیابند.

غافل از اینکه فرهنگ و نوع نگاه جامعه به امر ازدواج تغییر کرده و همه انتظار دارند در امر ازدواج تمامی خواسته‌هایشان برآورده شود. به این ترتیب خانواده‌ها علاوه بر تاکید بر اجرای برخی سنتها از جمله برگزاری مراسم آن چنانی میلیونی و در نظر گرفتن مهریه‌های سنگین سد بزرگی بر سر راه دختران و پسران در امر ازدواج می شوند، ‌البته ناگفته نماند که توقعات دختران و پسران بسیار بالا رفته، در حالیکه با نگاهی به زندگی والدین خود در می یابند که از ابتدای آغاز زندگی آنها استقلال، استطاعت مالی، مسکن و سایر مصادیق را نداشته‌اند و به تدریج به استطاعت مالی دست یافته اند.

43 هزار و 700 نفر بالای 30 سال سن در همدان مجردند
مدیرکل آمار و اطلاعات استانداری همدان از وجود 43 هزار و 700 نفر مجرد بالای 30 سال در استان همدان خبرداد.
"محمد رضا ساغرچیان" در گفت‌وگو با ایسنا، اظهارکرد: از مجموع کل مجردهای بالای 30 سال بیش از 10 هزار نفر دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. وی افزود: از مجموع کل مجردهای بالای 30 سال سن 13 هزار نفر دختر بین 30 تا 35 سال بوده که با توجه به اینکه بهترین سن باروری برای دختران بین 18 تا 35 سال است،‌ این تعداد افراد برای باروری با ریسک بالایی مواجه هستند.
ساغرچیان تصریح کرد: هر خانم به طور متوسط بعد از سه و نیم سال زندگی تمایل به فرزند دار شدن دارد بنابراین 13 هزار نفر دختر مجرد در استان که در حال حاضر بین 30 تا 35 سال هستند در هر صورت با ریسک بالایی بارور می‌شوند که این نوع سن باروری مادر و جنین را در خطر می اندازد.
وی تاکید کرد: از مجموع 43 هزار و 700 نفر مجرد در استان همدان 18 هزار و 300 نفر پسر و مابقی دختر هستند. ساغرچیان خاطرنشان کرد: مجموعه اطلاعات و آمارها از آخرین سرشماری که در سال 90 انجام شد به دست آمده و در مجموع با آمار فعلی همخوانی دارد.
وی گفت: یکی از دلایل افزایش تعداد مجردها توقعات بالا،‌ وضعیت اقتصادی و درخواست استقلال است که در گذشته با حداقل‌های موجود زندگی مشترک تشکیل می شد در حالیکه جوانان امروز حاضر به شروع زندگی با حداقل‌ها نیستند و از ابتدا تمایل به داشتن وضعیت اقتصادی مناسب، استقلال کامل و مسکن دارند.

بالا بودن توقعات سد راه ازدواج است
رییس مجمع نمایندگان استان همدان بالا رفتن توقعات جوانان را مانع اصلی سد راه ازدواج اعلام کرد.
"احمد آریایی نژاد" در گفت‌وگو با ایسنا، ‌اظهار کرد: میزان توقعات جوانان نسبت به گذشته تغییر کرده و این نوع نگرش موجب افزایش سن ازدواج شده که توصیه می‌شود خانواده‌ها به این موضوع توجه کنند.
وی افزود: جوانی که نیاز به شریک زندگی دارد اما به علت بالا بودن توقعات و تغییر فرهنگ‌ها شرایط ازدواج را ندارد به انحراف کشیده می شود و برای رفع نیازها دست به اقدامات نادرست می‌زند.
آریایی نژاد گفت: تنها در قالب حرف نباید به تسهیل کردن امر ازدواج توجه کنیم بلکه باید این شرایط را فراهم کنیم البته بخش عمده امر ازدواج و تسهیل آن به خانواده‌ها بستگی دارد که باید با پایین آوردن سطح توقعات خود و فرزندانشان شرایط را برای این امر مقدس فراهم کنند.
رئیس مجمع نمایندگان استان همدان تصریح کرد: بسیاری از بزرگان دین و سبک زندگی آنها بسیار ساده بوده بنابراین باید این نوع زندگی آنها برای جوانان الگو قرار گیرد.

افزایش سن ازدواج ریشه در تغییر فرهنگ دارد
کارشناس امور جوانان و دفتر اعتیاد اداره کل بهزیستی استان همدان از افزایش سن ازدواج هشدار و گفت: بالا رفتن سن ازدواج، زندگی مجردی را افزایش می‌دهد در حالیکه اگر جوانان انتخاب درست داشته باشند، بسیاری از مشکلات در جامعه حل می‌شود. "فاطمه خضریان" در گفت‌وگو با ایسنا، منطقه همدان، اظهار کرد: یکی از دلایل افزایش سن ازدواج تغییرات فرهنگ در سطح خانواده‌ها بوده که نسبت به گذشته این نوع فرهنگ تغییر کرده به گونه‌ای که میزان حضور زنان در جامعه نسبت به گذشته بسیار بالا رفته و زنان پا به پای مردان در پست‌های مختلف حضور و تحصیلات بالا دارند.

وی گفت: افزایش میزان تحصیلات در افراد موجب دوری آنها از خانواده شده و در نهایت زمینه ساز افزایش زندگی مجردی می‌شود که فرد بعد از انجام امر تحصیل تمایل به محیطی آرام داشته و استقلال طلب می‌شوند و ترجیح می‌دهند خانه مجردی داشته باشند تا تحت فشار خانواده برای امر ازدواج قرار نگیرند.

خضریان تصریح کرد: دختران در جامعه از نظر اقتصادی مستقل شده‌اند و این نوع استقلال موجب سخت گیری‌ها، افزایش توقعات و افزایش سن آنها برای امر ازدواج شده که گاهی برخی از آنها به زندگی مجردی روی می‌آورند.

وی گفت: در نظر گرفتن مهریه‌های سنگین توسط خانواده‌ها و سخت گیری برای برگزاری مراسم عروسی تمایل جوانان را به امر ازدواج کاهش داده، ‌بنابراین خانواده‌ها باید امر ازدواج را برای جوانان تسهیل کنند تا آنها بتوانند از سنت‌های سخت که مانع تسهیل امر ازدواج جوانان می‌شود، عبور کنند.

این کارشناس ادامه داد: زندگی مجردی، زمینه ساز روی آوردن به اعتیاد می‌شود چراکه جوانان در این صورت احساس تنهایی کرده و برای دوری از این احساس به اعتیاد گرایش می‌یابند. به گزارش ایسنا؛ امروزه ازدواج خانواده‌ها و دختران و پسران را نگران کرده و به دغدغه تبدیل شده، در صورتیکه نگرش جامعه به ازدواج و توقعات جوانان به ویژه تفکرات خانواده‌ها تغییر کند سیر ازدواج مدار صعودی را در پیش می گیرد، ‌پس آیا بهتر نیست که افراد مجرد توقعات خود را پایین آورده و با داشتن ضروری ترین نیازهای تشکیل یک زندگی مشترک اقدام به انتخاب همسر مناسب کنند تا دغدغه خودشان و والدینشان برطرف شود.

نکته هایی در مورد مردان احساساتی


شوهرتان جزء دسته نادر مردهای احساساتی است؟ یا مثل اکثر مردها یاد گرفته احساساتش را ابراز نکند؟ شاید خیلی برایتان عجیب باشد وقتی اتفاقی باعث سرازیر شدن اشک شوهرتان می شود و یا در موقعیت هایی چنان هیجان زده می شود که از جا به هوا می پرد.
با این که احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار می رود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی می شوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف می کنند. هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. اگر چه هم مردان و هم زنان آه می کشند، گریه می کنند، شادی می کنند، خشمگین می شوندو داد و فریاد راه می اندازند، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آن ها متفاوت است.


مغز مردانه چگونه است؟
ارتباط بین نیمکره چپ مغز(جایگاه منطق) و نیمکره راست مغز(محل عواطف و احساسات) در زنان قوی تر است. ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است و به راحتی می توانند بین دو نیمکره حرکت کنند.

اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث می شود دسترسی به احساسات برای مردها چندان آسان نباشد.به همین علت است که واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر است.


مرد که گریه نمی‌کند!
پسرها معمولاً این درس را زود یاد می گیرند . آن ها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار می کنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان می دهند تا چهره انسان ها. هم پدرها و هم مادرها با پسران شان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت می کنند(به جز خشم). در زمین بازی پسرها یاد می گیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. در سنین بزرگسالی هم مردان صحبت کردن را در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود می دانند، برعکس خانم ها که برای نزدیکی به دیگران با آن ها وارد صحبت می شوند.


خشم، ویژگی مردانه!

اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی می شوند، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب می آید. خشم به این علت به وجود می آید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید می شود. با این وجود این کاری است که مردان انجام می دهند، چون می ترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج می شود.

وقتی با شوهرتان پیاده روی می کنید، سد دفاعی او شکسته می شود.

مردانی که بیش از همه احساساتشان را پنهان می کنند احتمالاً حساس ترین مردها هستند. مردها باید بتوانند احساساتشان را ابراز کنند .


این اقدامات به مردها در ابراز احساسات کمک می کند:


یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید:
سرگرمی هایی مثل نقاشی یا نواختن موسیقی می تواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری توسط جنسی خلق شده اند که گفته می شود احساس ندارد.


استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید:
مواقعی که دچار احساسات شدید می شوید بدوید و ورزش کنید.


به سمت ناراحتی هایتان بروید:
به جای این که از احساساتی که نمی دانید چه طور با آن ها کنار بیایید اجتناب کنید، بیشتر به آن ها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل کنید. خانم ها نیز باید به مردان کمک کنند تا بتوانند بعد لطیف تر شخصیت شان را نشان دهند.


هنگام صحبت با او در کنارش باشید نه روبرویش:
وقتی رودرروی یک مرد قرار می گیرید باعث می شوید او احساس رقابت یا مقابله کند.


با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید: وقتی با شوهرتان پیاده روی می کنید، سد دفاعی او شکسته می شود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید، هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.


نشان دهید، فقط حرف نزنید: صحبت کردن برای یک زن شاید محبوب ترین شکل عشق ورزیدن باشد، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط می دانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز می کنند.


از همسرتان نظرخواهی کنید: در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید:آیا من تابه حال کاری کرده ام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمی گذارم و تحسینت نمی کنم؟به او بگویید که چه قدر از داشتن او خوشحالید، و این که متأسف هستید که در اغلب موارد نمی گذارید که او این را بداند.