مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

با کودک بدرفتارم چه کنم؟



کودکان از رفتارهای بد خود، همیشه هدفی دارند. بسیاری از والدین از این اهداف بی اطلاع هستند و به محض مشاهده یک رفتار بد از کودک، به جای شناسایی علت رفتار، به نشانه واکنش می دهند و شرایط را نابه سامان تر می کنند.


کودک بدرفتار

کودکان از رفتارهای بد خود، همیشه هدفی دارند. بسیاری از والدین از این اهداف بی اطلاع هستند و به محض مشاهده یک رفتار بد از کودک، به جای شناسایی علت رفتار، به نشانه واکنش می دهند و شرایط را نابه سامان تر می کنند. برای پاسخ موثر به بدرفتاری فرزندان لازم است اهداف کودکان از بدرفتارهای شان را بشناسید. با شناخت علت و هدف فرزندان از بدرفتاری می توانید، راهکار مناسب را اتخاذ کرده و متناسب با آنها برخورد کنید تا از شدت یافتن مشکل رفتاری ممانعت نمایند و یا آن که جلوی آن رفتار خاص را بگیرید.

اهداف کودکان از بدرفتاری هایشان عبارت است از: جلب توجه کردن، اعمال قدرت، انتقام جوی و عاجز جلوه دادن.

سبک های فرزند پروری، حرفها واعمال والدین، موقعیت فرزند در خانواده، تقلید و... باعث می شود کودکان این رفتارها را یاد بگیرند. به بیانی دقیق تر آن که، کودکانی که احساس تعلق ندارند، احساس ناامنی و انزوای افراطی می کنند، لذا ممکن است با جلب توجه منفی، بخواهند تعلق خود را به جایی و یا کسی ثابت کنند. کودکانی که خود را توانا نمی بینند و شایسته هیچ حقوقی نمی دانند، احتمالا با کنترل دیگران و یا نشان دادن این که هیچ کس نمی تواند آنها را کنترل کند، به دنبال اعمال قدرت هستند.
همچنین کودکانی که گمان می کنند به حساب نمی آیند و بی اهمیت هستند، ممکن است دیگران را به خاطر احساس بی ارزش بودن خود تنبیه و مجازات کنند و سعی بر انتقام داشته باشند و در نهایت، کودکانی که اغلب احساس عجز و ناتوانی می کنند و بدون احساس دلگرمی هستند، ممکن است با پذیرش ناتوانی، خود را در نزد دیگران عاجز جلوه دهند.

برای روشن شدن مسئله مثالی می زنیم : کودکی سر وقت آمدن را فراموش می کند، چون می خواهد به او یادآوری شود، چرا که خواهان جلب توجه است. کودکی دیگر بدان جهت فراموش می کند که می خواهد به شما نشان دهد که نمی توانید او را به آنچه که متمایل به انجامش نیست، مجبورش کنید. کودکی دیگر برای نگران کردن شما، ممکن است فراموش کند. این کودک احساس آسیب و لطمه می کند و قصد دارد با انتقام گرفتن از شما، مقابله به مثل کند؛ و سرانجام کودکی ممکن است فراموش کند، چون از پذیرش هر مسئولیتی ترس دارد و احساس ناتوانی می کند و با فراموش کاری می خواهد راحتش بگذارید و انتظاری از او نداشته باشید. این کودک، با رفتار اجتنابی و نشان دادن بی کفایتی می خواهد از اعتماد به نفسش حفاظت کند. والدین هوشیار و آگاه باید بدانند که بدرفتاری از منظر کودک، راه حلی است برای برطرف کردن مشکل، بنابراین بر والدین واجب است که به کودک خود کمک کنند تا راه حلی دیگر برای رفع مشکل خود بیابند

چگونه هدف کودک از بدرفتاری را تشخیص دهیم؟

در نگاه اول برای بسیاری از والدین سخت است که بتوانند این علل چهارگانه بدرفتاری کودک را شناسایی و تفکیک نمایند. اما باید گفت شما می توانید با فراگیری دو روش ساده، هدف کودک از بدرفتاری هایش را به یکی از این علل های چهار گانه نسبت دهید و متعاقب آن درصدد رفع برآئید.


این دو روش عبارتند از:

به نوع احساس و عکس العملی که در اثر بدرفتاری کودک، در شما ایجاد شده است، توجه ویژه ای داشته باشید: زمانی که کودک رفتار بدی از خود نشان داد و شما او را تادیب نموده اما نتیجه ای دریافت نکردید، بهتر است به درون خود رجوع کنید و ببینید در قبال این رفتار بد کودک، شما چه احساسی داشته اید! اگر عصبی و خشمگین شدید، هدف کودک جلب توجه است؛ اگر احساس تهدید کردید، قدرت نمایی می تواند هدف کودک باشد؛ اگر ناراحت و دلخور بودید، شاید کودکتان قصد انتقام جویی دارد، و در نهایت این که اگر به عنوان یک پدر/مادر احساس بی کفایتی کردید، بی گمان فرزندتان قصدی جز ایجاد بی کفایتی و عاجز جلوه دادن شما ندارد.


واکنش کودک را، هنگامی که به او متذکر می شوید تا رفتار بد خود را ترک کند، زیر نظر داشته باشید : اگر علیرغم تذکر شما، کودک همچنان به رفتار خود ادامه دهد، هدفی جز جلب توجه ندارد؛ همچنین اگر بی اعتنایی کرد و یا آن که رفتارش را شدت بخشید، کودک قدرت نمایی را هدف بدرفتاری خود قرار داده است؛ اما اگر رفتار کودک منجر به جریحه دار شدن احساس تان شد، ناراحت و آزرده تان کرد، به احتمال زیاد، انتقام گرفتن هدف اوست؛ و سرانجام آن که اگر به هنگام تذکر دادن، کودک ابراز عجز و نیاز کرد و کمکی خواستار شد و شما تسلیم و مجبور به کمک شدن شدید، بدانید این رفتار کودک می تواند نشانی از احساس بی کفایتی باشد.

حال، پس از شناخت علت بد رفتاریها و چگونگی دریافت اهداف کودکان از بدرفتاریهایشان، نوبت آن رسیده است که با رفتارهای نامطلوب فرزندتان برخورد کنید. در ادامه یادداشت سعی شده است برای هر هدف بدرفتاری کودک راهکارهایی پیشنهاد شود. بدین طریق شما می توانید به فرزندتان یاد دهید که از روشهای سالم تر و مفیدتری برای برآوردن نیازهای خود استفاده کنند.


چگونه با جلب توجه کودک مقابله کنید

همه ما نیازمند توجه هستیم اما برخی از کودکان خواستار مطلق توجه همیشگی و انحصاری هستند. دریافت احساس خوب از جلب توجه، باعث می شود کودک از این کشف خویش نهایت استفاده را ببرد و خواهان بیش وبیشترش باشد. این مطالبه بیش از حد، از اشتباهات غیر قابل قبول و غیر ممکن کودک است و برای والدین و کودک لطمات بسیاری دارد. بنابراین بر والدین واجب است که به فرزندانشان یاد دهند که جلب توجه، نیازی به حق است اما باید به درستی برآورده شود. بدین منظور :


*از میزان توجهات منفی خود بکاهید : برای موفقیت، بهتر است توجه داده شده به رفتار کودک را کاهش دهید. شما هرگز مجبور نیستید به همه رفتارهای کودک ،هر چند کوچک و جزیی، توجه کنید. بدانید کودکان بیشتر متمایلند رفتارهایی را انجام دهند که با پرداختن به آنها توجه والدینشان را جلب خود کنند، پس برای مقابله با این خواسته کودک، کمتر به این گونه رفتارها توجه کنید و از هنری به نام "نادیده گرفتن سنجیده" نهایت استفاده را ببرید.


*به رفتارهایی که متمایلید افزایش یابد، توجه خاص داشته باشید: با مورد توجه قرار دادن رفتارهای مثبت کودک و با نادیده گرفتن رفتارهای منفی، کودکتان به زودی در می یابد که برای جلب توجه شما باید به چه رفتارهایی گرایش پیدا کند و از چه رفتارهایی اجتناب نماید. توصیه می شود به این اصل مهم روان شناسی نگاه ویژه ای داشته باشید.


*کمتر حرف بزنید اما بیشتر اهل عمل باشید: اگر زمان زیادی را صرف حرف زدن و یا توضیح دادن کنید، کودک شما را جدی نمی گیرد. بنابراین توصیه می شود خواسته و یا تقاضای خود را فقط یک بار به کودک بگوئید و سپس به آن چیزی که گفته اید عمل کنید. مثلا ، کودک را یک بار برای صرف شام صدا کنید، بعد غذا را بکشید، اگر کودک نیاید غذایش سرد می شود و شما هرگز غذای او را گرم نکنید . کودک باید بداند که خود او مسئول سرد شدن غذا است و دیگران نبایستی بابت بی احتیاطی و بی توجهی او دچار زحمت شوند.


*وقتی خواسته ای از کودک دارید، آن را و بعد : برای ارضاء حس جلب توجه، کارهایی را به کودک محول کنید
شما می توانید کارهایی را به کودک توصیه کنید که با انجام آنها، او حس مفید بودن را با جلب توجه مثبت دیگران به دست آورد. مثلا، چیدن سفره، خرید برخی از اقلام خانه، کمک در خانه، و... باعث می شود کودک علاوه بر جلب توجه مثبت ، به سمت رفتارهای مشارکتی نیز تشویق و ترغیب شود.


*حس تعلق به کودک القاء کنید: با بیان جملاتی چون " به داشتن گلی مثل تو می بالم"، "از داشتن تو راضی هستم"،" به تو افتخار می کنم"،... و یا با گفتن عبارات محبت آمیزی نظیر "عزیزم"، "امیدم"، "فرزندم"، " دخترم/پسرم" و... احساس تعلق داشتن را به کودک انتقال دهید.


*محبت بی قید و شرط به کودک داشته باشید: به این منظور بهتر است گاهی اوقات بی هیچ دلیل خاصی، فرزندتان را در آغوش بگیرید و او را نوازش کنید. بدین طریق کودک، متوجه محبت بی دریغ شما نسبت به خود شده و خواهد فهمید که شما او را در هر شرایطی دوست دارید و برای کسب محبت شما، همیشه لازم نیست کار خوبی انجام دهد.

نوجوانی را دوباره امتحان کنید!


یکی از اصولی که در برخورد با نوجوانان به‌خصوص در مراحل پایانی دوران نوجوانی باید رعایت شود، مشورت و گفت‌وگو با آن‌هاست.

پدر و مادر در این زمان ‌باید همواره با فرزندان خود تعامل و گفت‌وگو داشته باشند. هنگامی که با نوجوان درباره‌ی مسئله‌ای مشورت و نظرخواهی می‌کنیم، احساس ارزش‌مندی به او القاء می‌شود و حس می‌کند والدینش او را قبول داشته و به او اعتماد دارند از این رو احساس غرور، سربلندی و شادمانی می‌کنند.

مشورت با فرزندان سبب ایجاد تفکر خلاق در آن‌ها و پرورش حس مسئولیت و واقعیت‌پذیری در نوجوان می‌شود. نوجوان ناچار می‌شود درباره‌ی جنبه‌های مختلف مسئله‌ای که به او سپرده شده فکر کند و برنامه‌ای تنظیم نماید و هنگام جمع‌آوری اطلاعات و ارائه‌ی برنامه‌ریزی با واقعیت‌های زیاد زندگی آشنا شده و تجربه به دست ‌آورد. گفت‌وگو با فرزندان در تامین سلامت روانی و پرورش اندیشه‌شان و هم‌چنین ایجاد توازن و تعادل در روابط صحیح پدر و مادر با آن‌ها نقش اساسی داشته و از اثرگذارترین برنامه‌های تربیتی و ارتباطی با نوجوان شمرده می‌شود. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می‌فرماید: «فرزند آدمی در هفت سال اول زندگی سرور و بزرگ است و در هفت سال دوم مطیع و فرمان‌بردار و در هفت سال سوم وزیر و مشاور پدر و مادر است.» (وسائل الشیعه، ج 15، ص195)

در حقیقت اولین قدم برای ایجاد رابطه‌ای صمیمانه با نوجوان این است که او را همان‌گونه که هست قبول داشته باشید. با همه‌ی استعدادها و کاستی‌هایش. به او به چشم فردی مستقل که دارای سلیقه‌ و عقیده‌ی خاصی است نگاه کرده و کمکش کنید از مرحله‌ی سخت نوجوانی عبور کرده و قدم به جوانی بگذارد.


ارتباط باید دو طرفه باشد: اگر برخورد با نوجوان، ارتباطی یک‌طرفه و به صورت بالا به پایین و امری و دستوری باشد به عصیان و تمرد او منتهی شده و به رابطه‌ی عاطفی شما شدیداً لطمه می‌زند. سنین نوجوانی دوران حساسی است. در این سال‌ها پسرهای نوجوان که در منزل از نظر احساسات درک نمی‌شوند، به جامعه‌ی دوستان ناباب قدم می‌گذارند و دختران نوجوان که احساس کمبود محبت می‌کنند به سوی محبت دیگران سوق داده می‌شوند.


مستقیماً نصیحت نکنید:
سعی کنید هنر خوب گوش کردن را بیاموزید. نوجوانان نیازمند توجه هستند، می‌خواهند صحبت کنند، اعتراض کنند و از اتفاقات روز در مدرسه یا بیرون از منزل صحبت کنند، هرچه در مقام والدین بیش‌تر به حرف‌های آنان گوش دهید و به قول معروف دوست بهتری برایشان باشید بیش‌تر به شما اعتماد می‌کنند و نزدیک‌تر می‌شوند. سعی کنید هرگز به‌طور مستقیم نصیحت نکنید. در زمان مناسب و هنگام آمادگی روحی او به‌طور مستقیم با او آن‌گونه سخن بگویید که در جهت منافعش در انجام آن کار است.

گاهی شما هم نوجوان شوید. به یاد نوجوانی‌های خود بیفتید و با چشم او دنیا را ببینید. ترس‌ها و اضطراب‌هایش را درک کنید و با مهربانی و حمایت از او و هدفمند کردن فعالیت‌هایش، جهت استفاده از توانمندی‌ها و استعدادهای او کمکش کنید


هم‌سطح و هم‌سو شوید: برای ایجاد یک ارتباط زیبا و عاطفی با نوجوان ‌باید سطح فکر و اندیشه‌ی خود را نسبت به اطراف و دنیا هم‌سطح او کنید. در واقع لازم است گاهی شما هم نوجوان شوید. به یاد نوجوانی‌های خود بیفتید و با چشم او دنیا را ببینید. ترس‌ها و اضطراب‌هایش را درک کنید و با مهربانی و حمایت از او و هدفمند کردن فعالیت‌هایش، جهت استفاده از توانمندی‌ها و استعدادهای او کمکش کنید.


افکار خود را تحمیل نکنید: پدر و مادر گرامی توجه داشته باشند گفت‌وگویی سازنده است که در آن هر دو طرف به‌ سمت تفکری متعالی حرکت کنند. تحمیل افکار و اهداف هرچند درست والدین به فرزند صحیح نیست و او را از اشراف و مطالعه درباره‌ی مسائل زندگی دور می‌سازد و از استقلال فکری محروم می‌کند. وظیفه‌ی والدین هدایت نگرش فرزندان به سوی صحیح‌ترین راه پرورش فضیلت‌های اخلاقی در آن‌هاست.

امام صادق (ع) می‌فرماید: «حق فرزند بر پدر سه چیز است؛ دایه و مربی خوب برایش انتخاب کند، نام خوبی برایش بگذارد و در تربیت او تلاش فراوان کند.» (بحار الانوار، ج75، ص236)

توصیه هایی برای کودکانی که انگشت خوشمزه ای دارند!


شاید شما هم جزو والدینی باشید که بار‌ها دیده‌اید کودکتان انگشت خود را می‌مکد. این کار آن‌ها دلایل زیادی دارد. به عنوان نمونه برخی معتقدند اگر کودک در دوران نوپایی از مادرش دور بوده باشد، در دوران بعدی رشد خود به چنین عملی رو می‌آورد. بعضی از دلایل دیگر این کار و راهکارهایی برای رفع این عمل را در ادامه بخوانید.

میکدن انگشت در کودکان

استرس دارد


ممکن است از این راه به آرامش برسد یا ترس از والدین و یا مهد کودک دارد . برای اینکه این عادت را از کودک خود دور کنید باید به این موارد توجه کنید توجه او را به عملی دیگر جلب کنید.


استرس را از او دور کنید

اگر دختر است ناخن هایش را لاک بزنید، از نشانه های کلامی و یا تصویری برای تذکر دادن به او استفاده کنید . برایش جایزه در نظر بگیرید و به او یادآور شوید که اگر این کار را تکرار نکند جایزه های بهتر و بیشتر به او می دهید. در ابتدا در جمع بخواهید که این کار را ترک کند و بعد از آن در تنهایی نیز این کار را انجام ندهد. او یکباره این عادت را ترک نخواهد کرد پس صبور باشید.


درباره عواقب این کار با او سخن بگویید

از روش انزجار درمانی استفاده کنید. برای مثال دستکش دستش کنید و یا به دستش مزه بدی بزنید. دستانش را در دست خود بگیرید تا احساس امنیت کند و این کار را تکرار نکند. آیینه در مقابلش قرار دهید تا هنگام مکیدن خود را در آن ببیند و در این حالت از چهره اش انتقاد کنید.


ناخن جویدن


علت: این کار ممکن است از دلخوری باشد. و یا راهی برای کسب آرامش اگر در خانه سخت گیری می کنید ممکن است این کار را انجام دهد. اگر کم رو باشد ممکن است مرتکب چنین عملی شود.

راهکارها:

** افکار او را منحرف کنید و او را به کار دیگری مشغول سازید

** برای ترک این کار جایزه در نظر بگیرید

**به او وسیله ای دهید تا فکرش را مشغول سازد

** سعی کنید از او زیاد انتظار نداشته باشد او کودک است و توانایی زیادی ندارد

**بگذارید کودکی کند اجازه بدهید بازی کند بدود و شیطنت داشته باشد

**سخت گیری را کم کنید

** او را زیاد تنها نگذارید و برایش کتاب بخوانید و با او بازی کنید

** ناخن هایش را کوتاه نگه دارید

فرزندم وسایل دیگران را بدون اجازه بر می دارد!





پسر 5 ساله ام هر ازگاهی از مهدکودک وسایلی را به خانه می آورد من از این کارش بسیار ناراحت می شوم. چندین بار نیز تنبیه اش کرده ام اما باز هم این کار را تکرار کرده است. چه کار کنم؟ می ترسم به این کار عادت کند.



برداشتن وسایل دیگران ممکن است در هر سنی رخ دهد؛ اما معنای این عمل به اقتضای سن و شرایط افراد متفاوت است. این رفتار در سنین خردسالی تا حدودی شایع است و انگیزه کودکان در این زمان اغلب لذت بردن از داشتن چیزی یا اقناع حس کنجکاوی است.
بنابراین بچه ها معمولاً تلاش می کنند تا به وسایلی که والدین استفاده از آن را منع کرده اند یا متعلق به دوستان شان است دست یابند. کودکان کم سن و سال که هنوز به مدرسه نمی روند اغلب بدون آن که ارزش مادی اشیا را درک کنند، دست به این کار می زنند، آن ها حتی گاه از این که برداشتن چیزی بدون پرداخت پول یا اجازه از صاحب آن اشتباه است مطلع نیستند.
در واقع با آن که ممکن است به وسایل خود حساس باشند اما احتمال دارد مفهوم مالکیت برای دیگران را درک نکنند. هم چنین ممکن است کودکان به علت خشم، آزار رساندن به سایرین و یا داشتن استرس در محیط خانواده به انجام این عمل اقدام کنند.

چه باید کرد؟

البته نمی توان به صرف این که کودک به رشد لازم نرسیده است یا چون مشکلات خاصی در محیط خانواده دارد از کنار این رفتار به سادگی عبور کرد، اما خشونت و تنبیه شدید نیز شیوه برخورد مناسبی نخواهد بود.
بنابراین در ادامه به صورت خلاصه به برخی راه حل ها اشاره می شود:

۱) مراقب برخورد اول باشید:
برخورد والدین در مقابل مشاهده نخستین بار از انجام این رفتار بسیار حائز اهمیت است. وقتی برای اولین بار از این عمل کودک اطلاع می یابید باید تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ و از کاربرد واژه هایی مثل "دزد" و "دزدی کردن" خودداری کنید. رفتارهای خشن و بسیار تند با کودک زمینه را برای ایجاد مشکلاتی دیگر از جمله دروغگویی فراهم می سازد.

۲) اشتباهش را با روش قابل فهم توضیح دهید:
بهترین روش آن است که بد بودن این کار را به شیوه ای قابل فهم برایش توضیح دهید مثلاً احساس فردی که وسیله اش در دست کودک شماست را شرح دهید. هم چنین با یک مثال ساده او را متوجه کنید که اگر شخص دیگری همین کار را با خود او می کرد تا چه حد رنجیده می شد. چنانچه کودک مفهوم قوانین را درک می کند به او بگویید که این کار خلاف قانون است.
۳) جریمه ای کوچک برای کودک در نظر بگیرید:
با آن که کودک بدون درک زشتی این کار، وسایل دیگران را برداشته است اما بهتر است که جریمه ای کوچک برایش تعیین کنید تا دریابد که از این عمل ناخشنود هستید. البته این جریمه را با اقتدار و مهربانی، به دور از هرگونه خشونت ارائه کنید. مثلا محروم شدن از دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش در همان روز می تواند یک جریمه مناسب با سن کودک باشد.

۴) شرایط را برای جبران اشتباهش فراهم کنید:
بدون آن که عزت نفس و شخصیت کودک زیر سوال رود یا برچسب دزدی به او بخورد، باید شرایط را برای جبران این اشتباهش فراهم کنید. به عنوان مثال اگر چیزی از مغازه برداشته است باید عذرخواهی و پول آن را پرداخت کند یا اگر وسیله همکلاسی اش را برگردانده است، به او بگویید علاوه بر عذرخواهی، هدیه ای هرچند کوچک به او بدهد.

۵ ) بیش از حد آسان نگیرید:
آسان گیری بیش از حد به این بهانه که کودک تان هنوز کوچک است و درک لازم را ندارد خود می تواند باعث تثبیت رفتار در کودک شود و این کار را به یک عادت برای او تبدیل کند. بنابراین بی توجهی دائمی به این گونه رفتارها یکی از نامناسب ترین شیوه هاست.


۶) ریشه این اشتباه را قطع کنید:
بررسی کنید تا دریابید که چه مشکلی باعث شده است تا کودک شما این رفتار را انجام دهد. مثلاً گاه کودک واقعاً به چیزی احتیاج دارد اما والدین این نیاز کودک را نادیده می گیرند و او مجبور می شود خود راه حلی برای مشکلش پیدا کند و چه روشی آسان تر از استفاده از وسیله شخص دیگری که در دسترس او قرار دارد؟! همچنین می توانید بررسی کنید که آیا در محیط کودک مشکلی وجود دارد که او به ناچار استرس و پریشانی خود را به این نحو نشان می دهد؟!

۷) خودتان الگو باشید:
یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلاً بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنند و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند.

۸ ) پیشگیری کنید:
پیشگیری از این رفتارها بهترین روش ممکن است. از همان دوران کودکی تلاش کنید تا مفهوم مالکیت را به او آموزش دهید. مثلاً به او بگویید که باید برای برداشتن وسایل دیگران اول اجازه بگیرد در صورت عمل به این رفتار برای او تشویق هایی در نظر بگیرید.

۹) در صورت لزوم به روان شناس مراجعه کنید:
اگر کودک شما به دفعات به حقوق دیگران احترام نمی گذارد و وسایلشان را برمی دارد و این عمل را همراه با خشونت، لجبازی و به قصد آزار سایرین انجام می دهد، ضرورت دارد که از راهنمایی های روان شناس یا روان پزشک نیز استفاده کنید.

برای اینکه کودکتان اهل پس انداز باشد، بخوانید


پارسا هنوز جمع زدن بلد نیست اما ارزش صرفه‌جویی را می‌داند. پدر پارسا آموزش صرفه‌جویی به فرزندانش را از زمانی که بچه‌هایش حتی درست نمی‌توانستند جمله بسازند، شروع کرد. کارشناسان معتقدند داشتن سواد مالی یکی از مهارت‌های زندگی است که باید از سنین کم به کودک آموزش داده شود. این مسئله باعث می‌شود در بزرگسالی کمتر دچار اشتباه‌های پرهزینه شوند. متخصصان می‌گویند داشتن مهارت مالی و پولی بیشتر از تحصیلات دانشگاهی در موفقیت فرد نقش دارد. پس هر چه زودتر شروع کنید، بهتر است. بچه‌های یک تا 2 ساله ارزش پول را نمی‌فهمند اما می‌توان مفهوم کاهش ضایعات را به آنها یاد داد. برای مثال اگر پسر شما یک لیوان شیر خواست و فقط نصف آن را خورد، به او بگویید که بقیه شیر را هدر داده است‌ و نمی‌تواند به این زودی دوباره شیر بخورد. حسن عسگری‌فر، روانشناس و مشاور به شما می‌گوید در هر سنی چه آموزشی مناسب‌تر است.

به تفاوت‌ها فکر کنید
در خانواده‌هایی که اقتصاد جایگاه تعریف شده‌ای دارد و البته این تعاریف به زبان خود کودک نیز برای او شرح داده می‌شود، کودک یکی از شرکای واقعی خانواده است و از یک مصرف کننده صرف در طول عمرش از کودکی به نوجوانی و جوانی به یک شریک و سرمایه‌گذار مالی تبدیل می‌شود، طوری که در نوجوانی و جوانی در تصمیمات اقتصادی خانواده دخیل و تاثیرگذار خواهد بود. انتظاری که از یک نوجوان آموزش داده شده در دنیای مهارت های اقتصادی وجود دارد، مسلما در یک کودک 3 تا 5 ساله محدود است. داشتن یک قلک برای کودک 3 ساله همانقدر حائز اهمیت است که داشتن یک دفترچه حساب پس انداز برای یک نوجوان و البته مدیریت خانواده و گاه نظارت و حمایت ایشان برای پربار شدن همان قلک یا دفترچه حساب پس انداز فرزندان.

3 تا 4 سالگی
پول چیست؟
بدون شک ممکن است برای آموزش توالت رفتن کودک 3 یا 4 ساله‌تان بیشتر درگیر باشید اما یادتان باشد که باید کلاس‌هایی هم برای آموزش پول برایش بگذارید. در این سن او نمی‌تواند بفهمد مفهوم پول چیست اما شما می‌توانید کم کم تفاوت سکه‌های مختلف را به او آموزش دهید.

یک راه این است که یک بازی بامزه راه بیندازید. به او بگویید سکه‌ها را در اندازه و رنگ‌های مختلف قرار دهد. بازی نمایشی هم می‌توانید انجام دهید، مثلا بازی فروشگاه یا رستوران. مواد لازم این بازی تمام اسباب‌بازی‌هایی است که کودک می‌خواهد بفروشد، با مقداری پول.

خواسته چیست؟ نیاز چیست؟
کارشناسان معتقدند این سن بهترین زمان برای آموزش مفهوم نیاز دربرابر تجمل است. می‌توانید بازی نیاز یا خواستن را زمانی که با فرزندتان برای خرید بیرون می‌روید انجام دهید. یادتان باشد چیزهایی مانند شیر و برنج در دسته نیازها هستند در حالی که شکلات و پاستیل در رده خواسته‌ها قرار می‌گیرند. در این سن ممکن است بچه‌ها از شما بخواهند که اسباب‌بازی خاصی را برای‌شان بخرید یا حتی بازی‌های کامپیوتری جدید بخواهند، وقتی این کار را کردند این فرصت را برایشان فراهم کنید تا با مفهوم صرفه‌جویی آشنا شوند.
باید به فرزندتان توضیح دهید که رفتن به مغازه اسباب‌بازی فروشی همیشه برابر با خریدن یک اسباب‌بازی نیست. آیا شما به عنوان والدین عادت دارید چیزهایی را که نیاز ندارید بخرید؟ این عادت می‌تواند به فرزندتان نیز به راحتی منتقل شود. وقتی ببینید که فرزندتان با اسباب‌بازی که برایش خریدید بازی نمی‌کند نباید برایش اسباب‌بازی دیگری بخرید.

5 تا 6 سال
بگذارید خرید کند
این زمان خوبی برای این است که به فرزندتان اجازه دهید به مدیریت پول و پرداخت خرید عادت کند. برای مثال می‌توانید از فرزند 6 ساله‌تان بخواهید برای‌تان شیر بخرد. حالا شما این شانس را دارید که مفهوم تفریق و جمع را به فرزندتان بیاموزید. به او هزار تومان می‌دهید تا چیزی را که 900 تومان است، بخرد. بنابراین 100 تومان به او بازگردانده می‌شود و به این ترتیب می‌توانید درباره اینکه چرا به او 100 تومان بازگردانده شده توضیح دهید.

7 تا 9 سال
بودجه چیست؟
این زمانی است که بهتر است به فرزندتان مفهوم بودجه را یاد دهید چون حالا دیگر او پول تو جیبی می‌گیرد. برای مثال برای او توضیح دهیدکه هزینه‌های خانواده با همین بودجه مدیریت می‌شود و با اولویت‌هایی برای نیازها و خواسته مشخص می‌شود. وقتی به اصرار او برای خرید اسباب‌بازی نه می‌گویید برایش علت را توضیح دهید که بودجه ماه برای خرید اسباب‌بازی استفاده شده است یا قیمت اسباب‌بازی با بودجه‌ای که در نظر گرفته شده نمی‌خواند. به او کمک کنید بخشی از پول تو جیبی‌اش را پس‌انداز کند، بخشی را خرج کند و بخشی را برای خیریه اختصاص دهد. برای این کار می‌توانید 3 بطری در نظر بگیرید حتی می‌توانید حساب پس انداز برایش افتتاح کنید.

زیبایی انتخاب
وقتی مفهوم بودجه را به فرزندتان یاد دهید او تشخیص خواهد داد که به دست آوردن پول راحت نیست. کودکان ممکن است پول‌شان را در راه‌های متفاوتی خرج کنند. همچنین به این نتیجه می‌رسند خریدن یک وسیله به معنای چشم‌پوشی از وسایل دیگر است. مدام به او نگویید پولش را چطور خرج کند، به جای آن به او کمک کنید فواید و مضرات چیزی را که می‌خواهد بخرد بسنجد و بعد اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد.

10 تا 12 سال
صرفه‌جویی را دوباره توضیح دهید
تا الان فرزند شما معنی پول را به خوبی فهمیده و می‌داند با آن چه کار می‌تواند بکند. پیام صرفه‌جویی را با تشویق نوجوان‌تان به مقایسه قیمت‌ها هنگام خرید دوباره تکرار کنید. وقتی این مفهوم را بازخوانی کنید دیگر پول خود را خرج یک وسیله گران نمی‌کند، در حالی که وسیله مشابه آن با قیمت بهتر وجود دارد.

پول در برابر خوشبختی
کودکان در این سن ممکن است شروع به مقایسه موبایل‌شان یا موقعیت والدین‌شان با دیگران کنند. مهم‌ترین نکته آن است که به فرزندتان یاد دهید پول همه چیز نیست وخوشبختی به آن وابسته نیست.

غیرمستقیم یاد بدهید
اقتصاد، مهارتی آموختنی است. باور به مقتصد شدن بچه‌ها و باور به داشتن مهارت در کنترل و نگهداری پول که به معنای اندوختن ثروت است، محصول فرایند یادگیری است که خود در برگیرنده 2 نوع یادگیری یعنی یادگیری مشاهده‌ای و یادگیری آموزشی است. منظور از یادگیری مشاهده‌ای به معنی دیدن، درک کردن و به کارگیری است که عمده آن محصول دوره‌های رشدی کودکی و مشاهده الگوهای رفتاری و انتخابی خانواده‌هاست. خانواده‌هایی که در آنها برنامه‌ریزی مالی به عینه مشهود بوده و اتفاقا برای کودک قابل توضیح نیز هست، غیر مستقیم به کودک خود اصل حفظ سرمایه و تبعات مثبت آن را آموزش می‌دهند. مثل زمان‌هایی که کودک کالایی را مثل اسباب بازی طلب می‌کند و خانواده برای کودک توضیح می‌دهد که به علت محدودیت مالی (خانواده اینقدر تومان در آمد دارد، اینقدر تومان هم خرج و هزینه‌های خانواده است و کلا اینقدر تومان باقی می‌ماند که باید بین نیازهای همه خانواده تقسیم شود ) توان خرید آن را ندارد و اگر او پول‌های توجیبی‌اش را جمع کند، آنگاه می‌تواند به کمک خانواده، آن کالا و بعدها کالاهای دیگری را نیز خریداری کند.
در اینجا مدیریت مالی به صورت غیر مستقیم به کودک آموزش داده می‌شود چرا که کودک سیاق و روش اجرایی خانواده را با آنچه برای او تکلیف می‌کنند در تعارض نمی‌بیند و این خود نوعی تایید بر اشتراک نظری و عملی خانواده برای خود و برای اوست و قبول آن شرایط چندان غیرمتعارف و آزاردهنده نیست.

این 3 اصل را درنظر بگیرید
در خانواده‌هایی که تحقق خواسته‌های کودک و نوجوان مشروط به چیزی یا عملی یا تغییری نمی‌شود و هر چه بخواهد در اسرع وقت مهیا می‌شود، غیرمستقیم کودک می‌آموزد که همیشه توانی برای تحقق آرزوهای او در والدین وجود دارد و ترس از نداشتن و ترس از آینده‌ای که شاید روزی با امروز متفاوت باشدشکل نمی‌گیرد و این یعنی اعتماد کاذب به آینده‌ای پرفراز و نشیب و گاه غیرقابل پیش‌بینی. پس اصل مشروط بودن، اصل اعتدال و اصل نسبی بودن شرایط و آینده باعث قدرتمندتر شدن کودک و نوجوان ما و نیز شراکت او در وظایف اجتماعی و اقتصادی برای تحقق آرمان‌ها و آرزوهای آینده خود او خواهد بود.