مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

گذر زندگی با موهای سپید





در زندگی ، دوره های زیادی وجود دارد که ما مجبوریم آنها را یکی پس از دیگری طی نمائیم و گریزی از هیچ کدام از آنها نداریم .دوره هایی که هرکدام به نوبه ی خود مهم و سرنوشت ساز هستند وبی توجهی به هر کدام ، می تواند سبب رنج و ندامت ما گردد.



آخرین دورانی که شاید برای اغلب ما صورت بگیرید ، دوران پیری و فرسودگی است.برخی از دوره ها مثل جوانی و میان سالی ، با دخالت مستقیم ما و تصمیم گیری های خودمان صورت می گیرد ، ولی نوع زندگی و رفتارهایی که دربرخی از دوره ها مثل کودکی و پیری با ما صورت میگیرد ، وابسته به اطرافیان است : در کودکی ، رفتار پدر و مادر ؛ و در پیری ، رفتار فرزندان .الان که در دوران خوش جوانی به سر می بریم ، احتمالا یک یا چند فرد پیر در اطراف ما وجود دارد . چه خوب است که با رفتاری شایسته با آنان ، پیریِ شایسته ای را برای خودمان در آینده رقم بزنیم . اغلب پیرمردان و پیرزنان ، دارای اختلالات روانی خاصی هستند که شناخت این گونه مشکلات ، می تواند ما را در یاری رساندن موثر به این عزیزان مساعدت نماید .
در این مقاله ، به ذکر و شرح برخی از این عادات و اختلالات می پردازیم :


میل و رغبت : در حالیکه نیرو ومهارت و قدرت بدنی و روانی یک شخص پیر نقصان و کاهش می یابد ممکن است گاهی به این خیال بیفتد که آیا می تواند مثلا مانند ایام گذشته جوانی و میانسالی « سخنرانی » کند یا در یک مسابقه تنیس شرکت نماید یا به تنهایی به مسافرت برود ! ولی وقتی که او شروع به انجام یکی از این نوع کارها می کند خیلی زود متوجه می شود که توان اقدام به این امور را ندارد و اساساً فاقد میل و رغبت و عشق و ذوق به اینگونه کارهاست .

خستگی و دلتنگی: خستگی و دلتنگی شدید در پیران ممکن است روی قلب آنها اثر ناراحتی و کوفتگی بگذارد و همچنین سبب رکود و تنبلی در دستگاه هاضمه آنان شود و باعث آمادگی آنها به مبتلی شدن به بعضی بیماریها گردد . و عجیب این است که همه تأثیرات روانی خستگی ، به وسیله شتاب و عجله چندین برابر زیادتر می شود . عجله ، احتمال بروز تصادفات و حوادث را می افزاید . یک شخص پیر که همیشه در کارها شتابزدگی می کند ، ممکن است به یک حالت وحشت روانی دچار شود . بنابراین اشخاص پیر و ضعیف البنیه باید از ایجاد خستگی زیاد در هر کار همچنین عجله و شتاب اجتناب ورزند و باید بدانند که پیران زودتر از جوانان خسته می شوند ، ولی خیلی دیرتر از آنان خستگی شان برطرف می شود .

بی خوابی: مشکل دیگری که خیلی با خستگی ارتباط دارد ، « بی خوابی » است بسیاری از پیران ، از مردان یا زنان ، چه در اول شب و چه در نیمه های شب ، خوابیدن برای آنها واقعا دشوار است .

در ابتدای شب معمولا همه ، بلافاصله به خواب می روند ، پیران مدتها بیدار می مانند و بالاخره پس از یکی دو ساعت خوابیدن ، خیلی زود بیدار می شوند ، ولی دو باره خواب رفتن برای آنها کار بسیار مشکلی است . ضمنا چون اشخاص پیر موقع شام خوردن یا پس از آن ، آب زیادی می خورند پس از مدتی به اجبار ، از خواب بیدار می شوند و به دستشویی می روند تا خودشان را از دست آبهای زاید و مسموم خلاص کنند ... در این موقع ، دیگر خوابیدن برای آنها کار بسیار مشکلی است و در رختخواب این ور آن ور می غلتند ... گاهی به فکر فرو می روند و به یاد ایام خوش گذشته و دوران جوانی می افتند ... گاهی نقشه کارهای فردا را می کشند و گاهی از ناچاری چراغی روشن می کنند و به مطالعه اجباری مشغول می شوند ... برخی از آنها با صدای آهسته شعر می خوانند و گاهی هم با خود حرف می زنند . بعضی هم لحاف یا پتو به سر می کشند و سعی می کنند باز هم بخوابند . برخی هم به داروی خواب آور یا آرامش بخش پناه می برند ... از رختخواب بر می خیزند و آرام آرام به سراغ دارو می روند و چون این کار همیشه تکرار می شود ، جای دارو معین و مشخص است . خیلی زود آن را برمی دارند و می خورند تا مگر دوباره به خواب روند .ولی حقیقت امر این است : پیران محترم باید بقیه شب را در محیطی ساکت و آرام به انجام کارهایشان بپردازند و جسما و روحا استراحت کنند و خواب زیاد برای آنها ضرورت ندارد و برای بعضی از پیران چهار یا پنج ساعت خواب در شبانه روز کافیست ...عواطف شدید: بروز عواطف و احساسات شدید روانی ، برای طبقه پیران بسیار خطرناک است و گاهی ممکن است منتهی به سکته مغزی یا قلبی و مرگ آنها شود . بنابراین هم باید خود افراد پیر از عصبانی شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن از وقایع و حوادث روزانه زندگی پرهیز کنند و هم اطرافیان در مصاحبت و رفتار ، نسبت به آنها ، نهایت نرمش و آرامش و ادب و سکوت آمیخته به احترام را رعایت کنند و با آنها به هیچ وجه مجادله و مباحثه ی تند و شدید ننمایند و بدین وسیله آنها را متأثر و آشفته خاطر نکنند

محیط زندگی مردان و زنان پیر باید ساکت و آرام و بی سر و صدا باشد . محل س************ت آنان باید از ترافیکهای سنگین ، فرودگاه و هواپیما و کارخانه های بزرگ مولد صوت و صداهای شدید و دلخراش دور باشد تا مدام در معرض تهییج و آشفتگی عواطف و احساسات قرار نگیرند .


همچنین تماشای فیلمهای وحشت آور و خواندن کتابهای هیجان انگیز برای طبقه پیران شدیدا خطرناک و مضر است ، و آرامش فکر و روح ، شاید برای آنها مهمتر و لازمتر از همه چیز باشد .در انتها به صورت فهرست وار، به 28 مورد از صفات و عادات اغلب پیران می پردازیم ؛ به امید انکه با اطلاع از وضعیت روحی و جسمانی این عزیزان ، بتوانیم با شناختی درست و صحیح در صدد کمک و یاری ایشان بشتابیم .1. پیران غالبا درباره قیمت همه گونه اشیاء شکایت می کنند و حق هم دارند زیرا در جوانی آنها ، همه چیز خیلی ارزانتر از دوران پیری آنها بوده است .2. پیران معمولا انعام و پاداش نمی دهند یا خیلی کمتر از جوانان می دهند !3.چون درآمد آنها محدود و کمتر از هزینه های آنهاست برای آنان آسان نیست که پول زیادی حتی برای خرید مواد خوردنی و غذای لازم روزانه بدهند .4.پیران به شکل و روش دوره قدیم لباس می پوشند.5.پیران غالبا زیاد حرف می زنند .6.پیران از بیماریهای خودشان بسیار سخن می گویند ، پس مبادا با آنها درباره بیماری حرف بزنید زیرا یک ساعت تمام و بلکه بیشتر بدون وقفه در خصوص انواع بیماریهای خودش داد سخن می دهد و شاید شما را خسته کنند .7.گدایان از پیران تقاضای کمک نمی کنند زیرا آدم پیر هنوز هم می خواهد به زور و زحمت یک 50 تومانی به گدایان بدهد !8. پیران از همه زودتر می خوابند ، ولی از نیمه های شب بیدار می شوند زیرا حد اکثر ، آنها فقط پنج ساعت می خوابند .9. پیران پس از بازنشستگی به دیگران کمتر علاقه مند می شوندو می خواهند فقط با بچه ها و نوه های خودشان باشند .10.اغلب پیران خلق و خوی « بزرگ نمایی » دارند و همیشه همه چیز را ( مخصوصا بیماری خودشان را ولو اینکه کوچک و بی اهمیت باشد ) بزرگتر و مهم تر نشان می دهند.11. پیران کهن غالبا « ساده لوحند » و زود گول می خورند .12. درستکاری و امانت : تقریبا همه پیران درستکار و امین هستند .13. خودداری از دزدی و خیانت : همه پیران از ارتکاب به دزدی و خیانت می ترسند و از این گونه اعمال زشت خودداری می کنند .14.ترسو بودن : اکثر پیران ترسویند و کمتر اهل خطر و ریسک هستند.15.عدم سرّ نگهداری : پیران اکثرا رازدار نیستند !16. قناعت : پیران معمولا در زندگی قانع هستند و برچیز اندک می سازند .17.بی آزاری : معمولا پیران بی آزارند .18. ترجیح تنهایی بر اجتماع : پیران اکثرا در زندگی تنهایی را برهمنشینی با دیگران ترجیح می دهند19.عادت وحس جمع کردن و پس اندازی در همه چیز از پول و خوردنی و پوشاک .20. پیران گاهی بر گذشته ی خود « تاسف » می خورند .21. خجالت و شرم حضور : پیران بیش از میانسالان در همه چیز شرم و خجالت دارند .22. سحرخیزی : معمولا و طبعا پیران سحرخیزتر از جوانان هستند .23. معمولا شخص پیر« کنجکاو » است و می خواهد از همه چیز باخبر شود.24. شخص پیر برقول و عهد خود استوار است .
25. مرد و زن پیر ، معمولا بر ایمان و عقیده خود محکم و راسخ است .26. آدم پیر معمولا بر فعل و قول جوانان اعتماد و اطمینان دارد .27. پیران در برابر نا ملایمات و سختیهای زندگی بیش از جوانان صبر و حوصله و شکیبائی دارند .28. در سنهای خیلی بالا اکثر پیران به فراموشی دچار می شوند .

رانندگی در سالمندی و ترس ها و درس های آن



فرایند سالمندی در افراد مختلف نمودهای متفاوتی دارد. از اینرو نمی‌توان سن ثابتی را تعیین کرد که بالاتر از آن، افراد از رانندگی منع شوند...
با این حال مطالعه‌های انجام شده نشان داده‌اند با افزایش سن راننده به بالای 70 سال، میزان بروز تصادف‌های منجر به مرگ به میزان بسیار زیادی افزایش می‌یابد. دلیل این امر آن است که در سالمندی، قدرت بینایی و شنوایی و سرعت واکنش‌های حرکتی آنها کاهش می‌یابد. علاوه بر این، برخی بیماری‌های مزمن مانند مشکلات عضلانی- اسکلتی، آرتروز مهره‌های گردن و زانو و... امکان رانندگی ایمن را از افراد می‌گیرند. به علاوه، گاهی هم وقوع رویدادهای حاد مانند سکته‌های قلبی یا مغزی، رانندگان سالمند را دچار حادثه می‌کند.سالمندی، قدرت هماهنگی و انعطاف‌پذیری عضلات را که همگی برای کنترل مناسب خودرو حین رانندگی ضروری هستند، محدود می‌کند. برخی از این مشکلات عبارتند از:

احساس درد یا خشکی گردن: ممکن است اجازه ندهد فرد سالمند هنگام گردش به راست یا چپ سر خود را به طرفین بچرخاند و مراقب خودروهای عبوری و عابران پیاده باشد.

احساس درد در اندام تحتانی: ممکن است مانع حرکت سریع و به موقع پاها روی پدال گاز یا ترمز شود.

کاهش قدرت عضلات بازو: در مواقع حساس این اجازه را به راننده نمی‌دهد که فرمان را به سرعت و درست حرکت دهد.

به دلیل کاهش سرعت عمل افراد در سنین بالا، ممکن است زمانی که خودروهایی از معابر فرعی وارد می‌شوند، فرد سالمند به موقع نتواند آنها را مشاهده یا در صورت ترمز کردن خودروی جلویی، خودروی خود را به موقع متوقف کند.بسیاری از سالمندان نمی‌توانند همزمان بر تابلوها و علایم راهنمایی، خط‌کشی‌ها، خودروها و عابران پیاده تمرکز کنند و همین موضوع منشاء بروز خطرهای بسیاری خواهد بود.بسیاری از سالمندان در سال‌های طولانی عمر خود، رانندگان خوب و کاربلدی بوده‌اند و ممکن است پذیرفتن اینکه سنی از آنها گذشته و توانایی‌های آنها محدود شده، برایشان راحت نباشد. در این صورت، کمک اعضای خانواده اهمیت زیادی دارد.
توصیه‌های ایمنی به سالمندانحتما معاینه‌های سالانه بینایی و شنوایی را انجام دهید و در صورت لزوم از عینک یا سمعک حین رانندگی استفاده کنید.
مصرف برخی داروها بر حواس بینایی و شنوایی و سرعت عمل تاثیر منفی می‌گذارد و رانندگی کردن برای افرادی که از آنها استفاده می‌کنند، خطرناک است. این موضوع در راهنمای دارو ذکر شده است و اگر تردید دارید، با پزشک مشورت کنید.اگر به نوع خاصی از بیماری مبتلا هستید، حتما با پزشک خود درباره ملاحظات رانندگی صحبت کنید.خواب کافی را جدی بگیرید. برای رانندگی خوب لازم است خواب خوبی کرده باشید.از صحبت کردن با تلفن همراه حین رانندگی جدا پرهیز کنید.فاصله خود را با خودروی جلویی حفظ کنید. اگر سرعت شما 2 برابر شود و مثلا از 40 به 80 کیلومتر بر ساعت افزایش یابد، فاصله‌تان از خودروی جلویی، نه 2 برابر، بلکه باید 4 برابر شود. در روزهای بارندگی و برفی فاصله از این هم بیشتر باید باشد.آهسته و با احتیاط برانید، به‌خصوص در ترافیک پرتراکم و تقاطع‌ها.بر اساس محدودیت‌های فردی، درباره رانندگی خود تصمیم صحیحی بگیرید؛ مثلا بسیاری از سالمندان تصمیم می‌گیرند فقط در روشنایی روز رانندگی کنند. اگر رانندگی سریع شما را دچار مشکل می‌کند، به جای حرکت در بزرگراه‌ها، در خیابان‌های شهر تردد کنید. در آب و هوای نامساعد از وسیله نقلیه شخصی استفاده نکنید.
اگر برای اولین‌بار مسیری را با خودرو طی می‌کنید، سعی کنید قبل از حرکت، از روی نقشه نشانی موردنظر را دقیقا پیدا کنید تا حین رانندگی نگرانی شما باعث از دست رفتن تمرکزتان نشود.اگر خویشاوندان و دوستان دلسوز درباره رانندگی به شما تذکرهایی می‌دهند یا توصیه‌هایی می‌کنند، بدون آنکه ناراحت شوید، به رانندگی خود دقت کنید. شاید حق با آنها باشد.به این فکر کنید که رانندگی نکردن هم مزایایی مانند صرفه‌جویی در هزینه مالکیت خودرو، بنزین، بیمه و تعمیرات اتومبیل و... دارد. از سوی دیگر پیاده‌روی به جای رانندگی نیز مزایای فراوانی برای سلامت شما خواهد داشت.

با بالا رفتن سن، چرا تغییر برایــمان سخت‌تر است؟

چند روز پیش به «تغییر» فکر می‌کردم و دیدم که امسال به بسیاری از چیزها «نه» گفتم؛ به مردی که دوستش داشتم پاسخ منفی داردم، موقعیت ورود به دانشگاه هاروارد برای دریافت مدرک فوق لیسانس، زندگی در یک قایق چند اتاقه و پستی به عنوان یک نویسنده‌ی تمام‌وقت را هم رد کردم. چه بالایی بر سر تصمیم و اراده، حس ماجراجویی و قابلیت ریسک من آمده است؟ شاید طلسم بختم را گم کرده‌ام؟ شاید هم می‌ترسم خطر تغییر را بپذیرم.
حقیقت این است که تغییر اتفاق خواهد افتاد و باید اتفاق بیفتد تا بتوان رشد کنیم. چگونگی برقراری ارتباط ما با این تغییرات است که کمک می‌کند تا میزان سلامت و سعادت ما مشخص شود. به قول «چارلز داروین»، قوی‌ترین یا باهوش‌ترین موجودات نیستند که زنده می‌مانند بلکه آن کس نجات پیدا می‌کند که بیش‌ترین واکنش مثبت را به تغییرات نشان دهد.
اما چه چیزی ما را تشویق می‌کند یا به ما آموزش می‌دهد تا تغییرات را در آغوش بگیریم و کدام یک باعث می‌شود در مقابل آن مقاومت کنیم؟ آیا برخی از مردم در مقایسه با دیگران، تغییرات را آسان‌تر نمی‌پذیرند؟ طبق تحقیقی که خلاصه‌ی آن در مقاله‌ی «نیکولاس وسترهاف» به نام «چرا تغییر دشوار است» آمده، فاکتورهای مختلفی وجود دارد که بر ارتباط ما با تغییر، تأثیر می‌گذارد.
به خودتان اطمینان کنید، به غرایزتان و فرایندهای فکری و درونی‌تان افرادی را انتخاب کنید که میزان آگاهی یا روش زندگی‌شان را مؤثر می‌دانید و از آن‌ها کمک بگیرید. اما هیچ وقت قدرت خود را دست کم نگیرید چون هیچ کس غیر از خودتان نمی‌تواند تصمیم بگیرید که تغییرات زندگی شما را بپذیرد یا رد کند.
وسترهاف اظهار داشته است که وقتی سن بالاتر می‌رود، در مقابل تغییرات پذیرش کم‌تری داریم: "مدت زیادی است که روان‌شناسان پذیرش تجربیات و پیش‌آمدهای جدید را به عنوان یکی از ۵ ویژگی بزرگ شخصیتی معرفی کرده‌اند این ویژگی‌ها شامل مطابقت و سازگاری، برون‌گرایی، آگاهی و بصیرت و روان‌رنجوری است.
درباره‌ی این که بعد از سن سی سالگی چه‌قدر این ویژگی‌ها تغییر می‌کنند، اختلافات بسیاری وجود دارد اما اکثر تحقیقات نشان داده است که میزان پذیرش در بزرگسالی، افت می‌کند: "طبق یک تحقیق میان فرهنگی که توسط انستیتوی ملی سلامت انجام شد، معمولا" دهه‌ی بیست عمر زمانی است که افراد به‌عنوان قسمتی از رشد هویتی و شخصیتی‌شان در جستجوی تغییرات هستند. بعد از سی‌سالگی این ثبات و پایداری است که اهمیت بیش‌تری پیدا می‌کند و این امر به ویژه زمانی اتفاق می‌افتد که فرد ازدواج می‌کند، به دنبال شغل می‌رود یا برای خود خانواده تشکیل می‌دهد."
به گفته‌ی وسترهاف اگر چه افراد ممکن است در جستجوی تغییر باشند و از ته دل خواستار چیز جدیدی باشند، همان‌طور که بزرگ‌تر می‌شوند برای دعوت تغییر به زندگی‌شان میل کم‌تری نشان می‌دهند. او می‌نویسد: "معمولا" با بالا رفتن سن، افراد تمایل خود را نسبت به چیزهای بدیع و جدید از دست می‌دهند اما بسیاری ادعا می‌کنند با وجود این که سن‌شان بالاتر از سی سال است اما از ته دل خواستار چیزهای جدید هستند. در همین حال خود را در حالتی می‌یابند که یا تمایل ندارند و یا قادر نیستند تغییرات بنیادی که در زندگی‌شان به وجود می‌آید را بپذیرند." محققان می‌گویند این تناقض می‌تواند مفاهیم موجود در زندگی ما را از بین برده و مقاصدمان را خنثی کند. اما تغییرات به ندرت به همان آسانی هستند که ما تصور می‌کنیم."
شواهد کافی وجود دارد که انسان‌ها با درجات مختلفی از پذیرش و سازگاری متولد می‌شوند براساس مطالعات بلندمدتی که توسط «ریچارد رابینز» در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، کودکانی که در مقایسه با هم‌سالان خود پذیرش کم‌تری در مقابل تجربیات جدید داشتند در بزرگ‌سالی سنتی و قراردادی باقی می‌مانند در حالی که هم‌سالان‌شان تمایل بیش‌تری به ماجراجویی خواهند داشت."
کودکانی که در سن قبل از مدرسه هستند نیز میزان متفاوتی از پذیرش را نسبت به تغییر محیط‌شان نشان می‌دهند و درمقابل محرک‌های متغیر درجات مختلفی از انعطاف‌پذیری و راحتی را بروز می‌دهند.
انسان‌ها با درجات مختلفی از پذیرش و سازگاری متولد می‌شوند براساس مطالعات بلندمدتی که توسط «ریچارد رابینز» در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، کودکانی که در مقایسه با هم‌سالان خود پذیرش کم‌تری در مقابل تجربیات جدید داشتند در بزرگ‌سالی سنتی و قراردادی باقی می‌مانند در حالی که هم‌سالان‌شان تمایل بیش‌تری به ماجراجویی خواهند داشت.
هنگامی که حوادث منفی کاملا" ناخواسته مانند مرگ عزیزان، طلاق، بحران‌های سلامتی یا حتی فجایع طبیعی برای‌مان اتفاق می‌افتد چه‌طور؟ اغلب دیدگاه ما در مقابل این تغییرات این است که ارتباط ما با آن‌ها، موقعیت‌های رشد بعدی را تعیین می‌کند. و دوباره سن می‌تواند یکی از فاکتورهای رویکرد ما نسبت به این موضوع باشد.
«کیت مک‌لین» - روان‌شناس - از دانشگاه تورنتو تحقیقی را انجام داده و در آن از داوطلبان با سنین مختلف درخواست کرده تا لحظات خودشناسی‌شان را شرح دهند. افراد در طیف‌های مختلف سنی، تجربیات مثبت و منفی را به عنوان واسطه‌ی تغییر گزارش دادند. اما «برای افراد جوان‌تر» اغلب تغییرات بیرونی بودند که منجر به یک تغییر درونی شده بودند و چنین چیزی در افراد مسن دیده نمی‌شد.
اگر شما هم مثل من در دهه‌ی سی یا بالاتر از آن قرار داشتید اما هنوز این‌گونه درگیری‌ها در شما وجود نداشت چه؟ مقاله‌ی وسترهاف بیش‌تر در من رخنه کرد زیرا دریافتم که در مقابل حس بی‌ثباتی، ناپایداری و بی‌ارادگی که از طریق آغاز دوباره می‌آید، مقابله می‌کنم. اما شاید به دلیل این که هنوز یک سری آزادی‌های مشخص دارم زمان مناسبی باشد تا چیزهای جدیدی را امتحان کنم، وقتی به موضوع تغییر فکر می‌کردم، دو درس جدید یاد گرفتم.
درباره‌ی فواید و مضرات تغییرات بزرگ زندگی هم از نظر بلندمدت و هم از دیدگاه کوتاه‌مدت فکر کنید. اگر زندگی‌ام را تغییر می‌دادم و برای تحصیلات ارشد به دانشگاه باز می‌گشتم، می‌توانستم مدرک یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های جهان را داشته باشم اما مخارجم دو برابر افزایش می‌یافت. بنابراین تصمیم گرفتم ابتدا بدهی‌هایم را پرداخت کنم و بعد برای بورسیه یا کمک هزینه درخواست بدهم یا راه دیگری را برای رسیدن به اهدافم انتخاب کنم.
عقاید و نصایح دیگران را گوش کنید اما فقط نظرات آن دسته از مردم را بپذیرید که به آن‌ها اطمینان دارید و کاملا" می‌شناسیدشان. به یاد یک آگهی تلویزیونی افتادم که متعلق به شرکت بیمه و موضوع آن بیمه‌ی اتومبیل بود. در این آگهی یک خانم از همه - از گارسن گرفته تا مأمور پمپ بنزین - می‌پرسید در ماه‌های آینده بهتر است روی چه نوع بیمه‌ای سرمایه‌گذاری کند؟ اما من یاد گرفته‌ام که اگر می‌خواهید تصمیم بزرگی بگیرید مدت زمانی صبر کنید که در فکرتان جا بیفتد. آن را با جسم خود کنترل کنید، تمرکز کنید، مدت زمان طولانی راه بروید یا بنویسید. به خودتان اطمینان کنید، به غرایزتان و فرایندهای فکری و درونی‌تان افرادی را انتخاب کنید که میزان آگاهی یا روش زندگی‌شان را مؤثر می‌دانید و از آن‌ها کمک بگیرید. اما هیچ وقت قدرت خود را دست کم نگیرید چون هیچ کس غیر از خودتان نمی‌تواند تصمیم بگیرید که تغییرات زندگی شما را بپذیرد یا رد کند.

برای نوه‌ها جذاب باشید!




مریم، دانش‌آموز کلاس اول دبستان است. او می‌گوید: بابا بزرگ من خوش‌تیپ‌ترین بابا بزرگ دنیاست. او موهای جو گندمی دارد. کفش‌های براق واکس‌زده و شلوار اتوکشیده می پوشد که هیچ وقت چروک نمی‌شود. هیچ وقت بوی بد نمی‌دهد و همیشه لباس‌هایش تمیز است. او یک عطر خوشبو دارد که وقتی بویش را می‌شنوم می‌فهمم که بابا بزرگ آمده است.سعید هم مادر بزرگ خود را زیبا و دوست داشتنی توصیف می‌کند. او می‌گوید: گرچه مادر بزرگ من به مادر بزرگ‌های قصه‌ها زیاد شبیه نیست، اما خیلی دوستش دارم. او بیشتر شبیه مادرم است. اصلا احساس نمی‌کنم او پیر و ناتوان است. این دانش‌آموز راهنمایی می‌گوید: پدر بزرگم همیشه به من می‌گوید: پدر جان اگر بزرگ شدی و قصد ازدواج داشتی یک زن بگیر مثل مادر بزرگت. من هیچ وقت او را ژولیده و نامرتب ندیده‌ام.بابا بزرگ راست می‌گوید. مادر بزرگ نمی‌گذارد رنگ موهایش زشت شود و همیشه به خودش می‌رسد. لباس‌های قشنگ می‌پوشد و همان‌طور که خانه را مرتب نگه می‌دارد خودش هم مرتب است. او یک کارمند بازنشسته است و همیشه همین‌طور بوده و به این روش عادت دارد. او زنی بسیار دوست داشتنی است.
ابر قهرمان‌های خانواده

پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها الگوهای خانواده‌اند. پیر شدن مجوزی برای رها کردن سر و شکل خود و نامرتب بودن نیست.
تصویری که ما از مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌های خود در ذهن داریم تا ابد باقی می‌ماند و گاهی به شکل ابر قهرمان ما در ذهن کودکی‌مان تثبیت می‌شود. ما از آنها الگو می‌گیریم و ناخودآگاه زندگی ما را شکل می‌دهند. پس چه بهتر که سعی کنیم در همه مقاطع زندگی زنان و مردانی قوی و محکم و تمیز و مرتب و جذاب و خوش‌تیپ باشیم. الگوهای دوست داشتنی برای بچه‌ها و فرزندانمان. طوری که آنها یک روز به پیر شدن افتخار کنند نه این‌که از آن بترسند.من همیشه عاشق بوی عطری بودم که از داخل کمد چوبی مادر بزرگم می‌آمد و یادم هست تا آخرین روزهای عمرش نگران مرتب بودن روسری و موها و لباس‌ها و چادرش بود.او همیشه در نظر من یک زن تمام عیار است. این تصویری است که از بزرگ‌ترهایمان در ذهنمان می‌ماند.

برای نوه‌ها جذاب باشید

بسیار دیده‌ام بابا بزرگ‌هایی را که ریش‌های آنها بچه‌های کوچک را اذیت می‌کند و بچه‌هایی که از بوسیده شدن فرار می‌کنند.یکی می‌گوید: بابا بزرگ ریش سیخ سیخی دارد و آن یکی می‌گوید: دندان‌های مصنوعی مامان بزرگ ترسناک است. این یکی از مسواک نکردن بابا بزرگش شاکی است و آن یکی از این‌که مامان بزرگ وقتی خیس عرق است او را می‌بوسد.می توانید سر بچه‌ها را ببوسید. همان‌طور که خودتان دوست ندارید کسی را که بغل می‌کنید تا ببوسید بوی عرق بدهد یا صورتش خیس باشد بچه‌ها هم دوست ندارند. برای بوسیدن آنها دیر نمی‌شود. هر وقت آمادگی داشتید این کار را بکنید، اما مراقب چهره‌ای که از خود در ذهن آنها می‌سازید، باشید. طلعت زمانی، بانوی 75 ساله‌ای است که دوست دارد همیشه مرتب باشد. او می‌گوید: هر چقدر هم که پیر باشیم نباید خود را طوری درست کنیم که نوه‌هایمان از قیافه ما وحشت کنند. این وضعیت آنها را از پیری می‌ترساند. من دوستی دارم که می‌گذارد ابروهایش داخل چشمش بروند و ریشش لای گره روسری‌اش. می‌گوید اگر صورتم را اصلاح‌ و ابروهایم را مرتب کنم، مردم می‌خندند و از من گذشته است. در حالی که مردم به دیدن قیافه ما هر جوری که همیشه است، عادت می‌کنند و همان را به یاد می‌آورند. این کارها نظافت و مرتب بودن است و خدا نیز دوست دارد بنده‌هایش تمیز و مرتب باشند. آراستگی با بزک دوزک کردن در سن سالمندی فرق دارد. مادر بزرگ باید طوری باشد که وقتی نوه او صورتش را می‌بوسد یواشکی لب‌هایش را با پشت دست پاک نکند و وقتی می‌خواهد او را بغل بگیرد، فرار نکند.
ورزش یکی از رازهای سلامت است. سعی کنید روزی نیم ساعت ورزش را ترک نکنید.تناسب اندام شما را سر حال و زیبا نگه می‌دارد. مراقب تغذیه خود باشید و سلامت بخورید و بنوشید.خنده زیباترین زینت چهره شماست، آن را فراموش نکنید.لباس‌های کهنه خود را با وصله و پینه نگه ندارید. آنها را دور بیندازید و از لباس‌هایی که به آنها لباس مهمانی می‌گویید در جمع‌های خانوادگی استفاده کنید. طوری لباس بپوشید که انگار همیشه قرار است به شما امتیاز بدهند. در عین حال کفش‌ها و لباس‌های راحت و استاندارد انتخاب کنید. مثلا کفش پاشنه بلند هر چقدر که جذاب باشد برای سلامت شما مناسب نیست.

نگهداری از بیمار و سالمند با عشق

نگهداری از بیمار و سالمند، حکایت یک روز و دو روز نیست؛ باید هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها زندگی‌ات را وقف بیمار کنی تا بهبودش را به دست آورد. البته خیلی‌ها هم چنین شرایطی ندارند و ناچار هستند از بیمارشان مراقب کنند تا وضعش از آنچه هست بدتر نشود یا با همان وضع تا پایان عمر زندگی را بگذراند.



نگه داری از سالمند

سمیه. ک که سال‌هاست از مادر پیرش نگهداری می‌کند، می‌گوید: این کار واقعا سخت است، اما هر بار عصبانی و ناراحت می‌شوم، به خودم می‌گویم مادرم سال‌ها برای من زحمت کشیده و حالا وظیفه من است که از او نگهداری کنم. البته بعضی‌ها می‌گویند باید فکر کنم مادرم مثل یک بچه شده؛ اما بچه روز به روز بزرگ‌تر شده و نیازش به ما کمتر و شیرین‌زبانی‌هایش هم بیشتر می‌شود، در حالی که در این نوع رابطه هیچ‌وقت چنین دلخوشی‌هایی وجود ندارد.
یکی بچه‌ای معلول دارد، دیگری از مادر پیرش نگهداری می‌کند و فردی با بیماری همراه است که مشکلات روحی ـ روانی مزمن رنجش می‌دهد. خیلی‌ها با دردسرهای نگهداری از این افراد دست و پنجه نرم می‌کنند، اما نمی‌دانند چاره چیست و چه کار باید کرد؟مهین. پ حدود ده سال از فرزند معلولش نگهداری کرده، اما آن‌طور که می‌گوید دیگر توان و شرایطش را ندارد و ”‹ ناچار سراغ یکی از مراکز مخصوص نگهداری کودکان معلول رفته است. این مادر 38 ساله از این که از فرزندش دور می‌شود، احساس بدی دارد ولی به هیچ وجه دیگر قادر نیست به تنهایی از او نگهداری کند.دکتر پروین ناظمی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه در این زمینه می‌گوید: زمانی که فرد مسئولیت نگهداری از بیمار یا سالمند و رسیدگی به کارهای او را بر عهده داشته باشد یا حتی اطرافیانی که برای مدتی طولانی و به شکل مستمر با بیمار در تماس هستند، دچار مشکلات متعددی خواهند شد؛ به همین دلیل این افراد باید شیوه‌های صحیح رویارویی با مشکل را به منظور حل آن بشناسند و از آنها کمک بگیرند.البته در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز اولین کاری که در این زمینه انجام می‌شود، ارائه نکات آموزشی صحیح به مراقبان و اطرافیان بیمار است تا آنها با شناخت کافی از عزیزان‌شان نگهداری کنند.
پذیرش شرایط؛ اولین گام موفقیت

همیشه پذیرش شرایط ناخوشایند، سخت و دشوار است، اما متخصصان تاکید می‌کنند برای کنارآمدن با این مسأله، ابتدا باید شرایط پیش‌آمده را بپذیرید و قبول کنید بیمار یا سالمندی همراه شما”‹”‹ست که باید از او نگهداری کنید.گاهی شاهدیم اطرافیان بیمار، وضعیت او را بدرستی درک نمی‌کنند و نمی‌پذیرند او شرایطی متفاوت با افراد عادی دارد. در حالی که اگر چنین پذیرشی ایجاد نشود، مسلما سازگاری هم به وجود نخواهد آمد و در نتیجه فرد نمی‌تواند خودش را با شرایط پیش‌آمده منطبق کند.محبوبه. ع یکی از این افراد است که نمی‌تواند بیماری همسرش را بپذیرد. همسر محبوبه حدود یک سال پیش سکته مغزی کرده و اکنون کار چندانی از دستش ساخته نیست، اما او می‌گوید: نمی‌توانم زندگی را به تنهایی بگذرانم و اگر همسرم سلامتش را به دست نیاورد، ادامه زندگی برایم ممکن نیست.محبوبه هر شب و هر روز به جای این که به فکر حل مشکلاتش باشد، دائم با شکوه و گلایه می‌گوید: چرا این اتفاق برای من پیش آمده است؟ چرا باید در این سن و سال، همسرم را در این وضعیت ببینم؟در حالی که این ناراحتی و شوک که منجر به احساس سردرگمی و آشفتگی مراقب هم می‌شود، به نوعی مقاومت‌کردن در برابر پذیرش بیماری است و می‌تواند موجب استرس و اضطراب فرد مراقب ‌شده و وضعیت بیمار را هم بدتر ‌کند.باید وضعیت بیمار یا سالمند را بخوبی درک کنید و بدانید توانایی انجام چه کارهایی را دارد و در چه اموری به کمک شما نیاز خواهد داشت.کاوه. پ در این مورد می‌گوید: همسرم هیچ‌وقت شرایط مرا درک نمی‌کرد و با وجود این که بعد از بیماری، توانایی حرکت نداشتم همیشه از من می‌خواست به کارهای بچه‌ها رسیدگی کنم یا با او به خرید بروم. در آن شرایط، هم من و هم همسرم تحت فشار زیادی قرار گرفته بودیم؛ چون او قبول نمی‌کرد بیماری من واقعی است و نمی‌توانم مانند فردی عادی، نیازهای زندگی را تامین کنم.به گفته این روان‌شناس، نپذیرفتن واقعیت موجب ایجاد اضطراب می‌شود و اضطراب هم می‌تواند ارتباط با بیمار را دچار مشکل کند و در نتیجه انتظاری که از روند درمان و مراقبت داریم، برآورده نخواهد شد.
از دیگران کمک بگیرید

همه چیز فقط به بیمار مربوط نمی‌شود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارها‌ی خود باشند؛ مثلا مراقبی که عصبانی یا وسواسی است و به شکل افراطی از بیمارش حمایت می‌کند یا کسی که بیمار را به حال خودش رها کرده، همگی می‌توانند دردسرساز شوند.نکته: همه چیز فقط به بیمار مربوط نمی‌شود و لازم است اطرافیان هم مراقب رفتارها‌ی خود باشند؛ مثلا مراقبی که عصبانی یا وسواسی است و به شکل افراطی از بیمارش حمایت می‌کند یا کسی که بیمار را به حال خودش رها کرده، همگی می‌توانند دردسرساز شوندمراقبان باید بدانند در این شرایط هم می‌توانند به زندگی عادی‌شان ادامه دهند و فقط باید موقیعت‌شان را بدرستی بپذیرند و برای حل مشکلات تلاش کنند. در این اوضاع، کمک‌گرفتن از متخصصان و کسب آموزش‌های لازم نیز می‌تواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که بیمار از خوردن دارو اجتناب می‌کند، می‌توانید به شیوه‌های مناسبی که متخصصان توصیه می‌کنند دارو را به او بخورانید تا وضعیت روحی و جسمی او بدتر نشود.به استقلال‌شان احترام بگذارید بسیاری از بیمارانی که برای انجام‌دادن کارهای روزمره‌شان به دیگران نیازمندند، دوست ندارند استقلال خود را از دست بدهند. بنابراین تا جایی که امکان دارد باید اجازه دهید فرد بیمار یا سالمند خودش به کارها رسیدگی کند و فقط زمانی باید به آنها کمک کنید که خودشان از شما می‌خواهند.به عنوان نمونه در شرایطی خاص و برای برخی از بیماران، تغییرات و اختلالاتی در روابط خانوادگی، اجتماعـی و شغلی فرد ایجاد می‌شود، اما هیچ‌یک از این بیماران دوست ندارند با چنین طرز فکری، استقلال خود را از دست بدهند و به دیگران وابسته شوند. کسانی که دچار معلولیت هستند نیز همین‌طور فکر می‌کنند و اصلا نمی‌خواهند برخورد نامناسبی از دیگران ببینند.





بیماران مبتلا به آلزایمر؛ معصوم و مهجور

بیماری‌های مختلفی ممکن است برای فرد ایجاد شود و اطرافیانش را با مشکل مواجه سازد؛ معلولیت‌های مختلف، بیماری‌های روحی یا مشکلات نخاعی و حرکتی، اما در این میان آلزایمر یکی از بیماری‌هایی است که هم دشواری‌های خاص خودش را دارد و هم تا حدی مهجور مانده است.با توجه به شیوع روزافزون این بیماری نیز به نظر می‌رسد لازم است افراد اطلاعات کافی در این زمینه کسب کنند. آن طور که مطالعات و آمار جهانی نشان می‌دهد در حال حاضر در هر چهار ثانیه یک نفر دچار این بیماری می‌شود و با توجه به عوارض و مشکلاتی که برای فرد، خانواده و اجتماع ایجاد خواهد کرد، لازم است آگاهی افراد افزایش یابد.خانم حسین‌خان، مسئول آموزش مراقبان و خانواده‌های انجمن آلزایمر در گفت‌وگو با ”‹جام‌جم”‹ می‌گوید: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند که می‌توان آنها را به سه دسته اقتصادی و اجتماعی، جسمی و خلقی و عاطفی تقسیم کرد.به گفته وی، یکی از ابتدایی‌ترین مشکلاتی که برای مراقبان این افراد ایجاد خواهد شد، منزوی‌شدن و تنهاماندن آنهاست. به عنوان مثال، در بسیاری از شرایط فرد ناچار است برای مراقبت از بیمار، کارش را رها کند و از طرفی، روابط خانوادگی آنها هم بسیار کم می‌شود؛ چون عده‌ای چندان تمایل ندارند این بیماران را به مهمانی‌ها دعوت کنند.به گفته حسین‌خان، ناآشنایی و بی‌اطلاعی عموم افراد جامعه و همچنین فراهم‌نبودن شرایط مناسب شهری، ازجمله مشکلاتی است که حضور مراقب را همراه با بیمارش در جامعه دشوار می‌سازد. در ضمن، گاهی مسئولیت مراقبت از بیمار فقط برعهده یکی از اعضای خانواده است و در نتیجه او با توجه به حجم زیاد کارها نمی‌تواند به‌راحتی در جامعه حاضر شود.وی با اشاره به این که نبود سازمان‌ها و مراکز حمایتی یکی دیگر از مشکلات جدی مراقبان به حساب می‌آید، یادآور می‌شود: متأسفانه در حال حاضر در کشورما آن‌طور که باید و شاید مراکز روزانه یا شبانه‌روزی توانبخشی و مراقبت از بیماران وجود ندارد یا به دلیل هزینه‌های سنگین، خانواده‌ها از این شیوه منصرف می‌شوند.حسین‌خان می‌افزاید: متأسفانه آلزایمر به عنوان بیماری خاص شناخته نشده و تحت پوشش بیمه هم نیست که این موضوع می‌تواند برای مراقبان دردسرساز شود. در کنار این مورد، مشکلات اقتصادی ناشی از این بیماری را که بر خانواده تحمیل می‌شود نیز نباید نادیده گرفت.وی با اشاره به بروز مشکلات جسمی برای مراقبان توضیح می‌دهد: مراقبان با توجه به شرایط و وضعیت دشواری که در آن قرار دارند، دائم تحت استرس بوده و در نتیجه مستعد ابتلا به بیماری‌های مختلفی هستند؛ از بیماری‌های ساده‌ای مانند سرماخوردگی تا بیماری‌های مزمن و جدی.البته تمام افرادی که مراقب فردی بیمار هستند، دچار چنین مشکلاتی خواهند شد، ولی با توجه به این که آلزایمر بیماری دوران سالمندی است و معمولا همسر بیمار نیز سن زیادی خواهد داشت، اهمیت این موضوع بیشتر مشخص می‌شود.حسین‌خان می‌افزاید: مراقبان از نظر روحی در معرض فشارهای مختلفی قرار دارند که شاید بارزترین آنها را بتوان تجربه از دست‌دادن عزیزی دانست. در واقع، با توجه به این که آلزایمر حافظه فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد، کم‌کم رابطه و خاطرات مشترک مراقب و بیمار نیز از بین می‌رود و او از دست‌دادن فردی عزیز را بتدریج و از نزدیک تجربه می‌کند.به گفته وی، اطرافیان همیشه و باوجود مراقبت‌های کامل و کافی، احساس عذاب وجدان دارند و تصور می‌کنند آن‌طور که باید وظیفه‌شان را انجام نداده‌اند. این موضوع بویژه با پیشرفت بیماری تشدید می‌شود و حس بدتری به فرد مراقب می‌دهد. علاوه بر این، قضاوت‌های نادرست اطرافیان و بستگانی که از دور شاهد ماجرا هستند نیز می‌تواند بر مشکلات بیفزاید.
راهکارهایی ساده برای بهبود شرایط

کسب اطلاعات و آگاهی درباره مشکلات بیماری‌های مختلف بسیار مهم است و به همین دلیل، اطرافیان بیمار حتما باید به شیوه‌های گوناگون درصدد این کار باشند. علاوه بر این، به گفته حسین‌خان، خانواده‌ها باید سعی کنند با پیوستن به گروه‌های مراقبان و مشورت با آنها، آموزش‌های لازم را در این مورد به دست آورند. دکتر ناظمی نیز تاکید می‌کند: برخی افراد تصور می‌کنند پس از بروز بیماری، کاری از دست‌شان ساخته نیست و به همین دلیل مراجعه به متخصص و کسب اطلاعات برای نگهداری از بیمار را چندان مهم نمی‌دانند؛ در حالی که باید این باورهای غلط را کنار بگذاریم و اطلاعات مناسب را در مورد هر بیماری کسب کنیم.