مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

مرد خانه و احساسات عجیبش


یکی از دلایل اصلی بروز اختلافات زندگی زناشویی، عدم شناخت زن ومرد از یکدیگر است.بر آنیم تا شما را با بعضی ازتفاوت های موجود درمیان دوجنس آشنا نمائیم.

تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ، ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود ، امیدوارم که این چند مقاله ، بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار شما عزیزان قرار دهد.


چرا مردان احساسشان را پنهان می کنند؟

مردان امروزی هنوز هم ارثیه ی قدیم را باخود دارند : باید شجاع باشند وحق ندارند از خود ضعف نشان دهند. زنان درهمه جای دنیا از خود می پرسند: "چرا مرد باید اینقدر تودار باشد؟ چرا نباید احساس واقعی خودش رو به من نشون بده؟" ، "وقتی بداخلاقه یا از چیزی عصبانیه، همه چیز رو توخودش می ریزه ودیگه نمی شه با یه من عسل خوردش ودیگه نمی ذاره کسی بهش نزدیک بشه"

اصولا یک مرد، درحال رقابت، مسلط است و درحال دفاع، تودار . مردها در چنین حالاتی ، وضعیت روحی شان را دربرابر اطرافیانشان مخفی میکنند، تادر هر موقعیتی آقای خانه بمانند. در واقع ابراز احساسات برای مردان ، به معنای ضعف است.

هنوز هم برخی رفتارها در بعضی خانواده ها وجود دارد که این گونه رفتار مردان را تشدید می کند، به این ترتیب که به آنان یاد داده می شود که باید مانند یک مرد رفتار کنند، باید شجاع باشند و اینکه یک مرد گریه نمی کند.


چرا زنی که مضطرب است باید حرف بزند؟

اضطراب وفشار ، باعث فعال شدن عملکرد مغز مرد ، که همان تجسم فضایی ومنطقی است می شود. اما در مورد زن ، مرکز تکلم را فعال می کند . بنابراین او شروع می کند به حرف زدن وتا بتواند ادامه می دهد.وقتی زن مضطرب است با کسی که آماده شنیدن باشد، حرف می زند وسرش را می برد.او می تواند ساعت ها با دوستش درباره مشکلش با تمامی جزئیات صحبت کند و وقتی حرفش تمام شد همه چیز را مشترکا از اول تا آخر دوباره تکرار می کنند. او در مورد مشکلات جاری، گذشته یا احتمالی ومشکلاتی که برایشان راه حلی وجود ندارد حرف می زند. وقتی حرف می زند به دنبال راه حل نمی گردد .حرف زدن به تنهایی او را آرام می سازد وتسلی می بخشد. صحبت های او بدون نظم وقاعده است ومی تواند درهر لحظه، همزمان چند موضوع را مطرح کند، بدون اینکه هربار به نتیجه ای برسد.

برای مرد ، گوش کردن به زنی که در مورد مشکلاتش حرف می زند کار بسیار سختی است، چرا که احساس می کند زن برای هرمشکلی که هنگام صحبت مطرح می کند ، یک راه حل از او می خواهد. مرد نمی خواهد فقط راجع به مشکلات صحبت کند او می خواهد علیه آن مشکل دست به کار شود. احتمالا مرد در لحظات مختلف تک گویی زن را قطع می کند ومی گوید :"حالا این موضوع که وسط حرفت پرید، چیه؟" موضوع وسط حرف، یعنی اینکه زن نباید موضوع دیگری را وسط حرفش مطرح کند. مهمترین چیزی که یک مرد می تواند یاد بگیرد، گوش کردن است واینکه گاهی چند صدا از خود درآورد وچند حرکت نشان دهد که یعنی گوش می کند، اما هیچ راه حلی ارایه ندهد.البته این نسخه برای مرد عجیب وغریب است.چون او معمولا وقتی راه حلی به ذهنش برسد شروع به حرف زدن می کند.

نکته ی جالب و مشکل ساز از اینجا شروع می شود : وقتی زنی از پذیرش راه حل مرد سرباز می زند مرد سعی می کند مشکلات او را کم اهمیت نشان دهد، مثلا با این جملات: "آنقدرها هم مهم نیست" ، " باز داری موضوع را بزرگ می کنی" ، "حالا خیلی هم بد نشده" . به این ترتیب زن عصبی می شود؛ زیرا احساس می کند مرد نمی خواهد به او گوش دهد.


چرا مردان مضطرب نمی خواهند حرف بزنند؟

یک زن بیرون از سرش صحبت می کند، یعنی می توان صدای او را شنید، درحالی که یک مرد درون سرش حرف می زند. درمغز مرد هیچ بخش مشخصی برای تکلم وجود ندارد، برای همین حرف نزدن مطابق طبیعت اش است.وقتی مرد مشکلی دارد با خودش حرف می زند، وقتی زن مشکلی دارد با دیگران حرف می زند.

اگر شما با یک زن عصبانی روبرو هستید، برایش راه حل ارایه ندهید، درستی احساساتش را زیر سوال نبرید، فقط به او نشان دهید که گوش می کنید.

مرد مضطرب و تحت فشار ، مثل یک صدف بسته می شود و دیگر هیچ صدایی از او خارج نمی شود. با نیم کره راست مغزش شروع می کند به جست وجو برای یافتن راه حل ودر این زمان نیم کره چپ مغزش را که می توانست برای گوش کردن وحرف زدن از آن استفاده کند موقتا غیرفعال می کند.

مرد نمی تواند همزمان هم مشکلی را حل کند وهم حرف بزند، یا گوش بدهد. سکوت او برای زن اغلب ترس آور ویا ناراحت کننده است. زنان به همسران، پسران وبرادرانشان می گویند: "توباید دراین باره حرف بزنی، بعدش حتما حالت بهتر می شه" انان این را می گویند، چون برای خودشان بهترین روش است. مرد نمی خواهد با کسی دراین باره حرفی بزند، حتی با یک روانشناس ؛ زیرا او تصور میکند این نشانه ی ضعف اوست.

زنان باید یاد بگیرند مردی را که از صخره ی تنهایی اش بالا رفته، به حال خود رها کنند. اما بسیاری از زنان این احساس را دارند که سکوت مرد یعنی اینکه او زن را دوست ندارد ویا از دستش ناراحت است.


چرا مردان نمی دانند با زنی که احساساتی شده چگونه رفتار کنند؟

وقتی زن عصبانی می شود یا احساساتش براو چیره می شود احتمالا شروع به گریه می کند، بالا و پایین می رود، بی وقفه حرف می زندو با صفت های پراحساس حالت روحی خود را توصیف می کند.او می خواهد تسلی بیابد ودر حقش مادری شود ومی خواهد که به حرفش گوش دهند. اما مرد رفتار او را مثل رفتار یک مرد تعبیر می کند و آنچه او از این حالتها می فهمد این است: "نجاتم بده، کمکم کن، مشکلم را حل کن"

به جای آنکه فقط او را تسلی دهد وآرام کند، راه حل ارایه می دهد، سوالهای اعصاب خردکن می پرسد، یا به او می گوید که نباید اینقدر عصبی شود.مرد با چهره وحشت زده می گوید: "بس کن دیگه، اینقدر گریه نکن، توبیش از حد مهمش می کنی. اینقدرها هم که تو فکر می کنی، بدنیست" وبه جای اینکه برایش مادری کند، رفتار پدرانه ای را درپیش می گیرد.

برای یک زن به نمایش گذاشتن احساساتش نوعی برقراری ارتباط محسوب می شود، اما هجوم احساساتش ممکن است درست همانقدر که سریع می آید، سریع هم برود. درحالی که یک مرد برای یافتن راه حل احساس مسئولیت می کند ووقتی نتواند چنین خدمتی بکند، خود را مقصر می داند. وقتی زنی احساساتی می شود، مرد عصبی وخشمگین می گردد وبه زن می گوید دیگر اینقدر فیلم بازی نکند.مردان هم از این می ترسند که وقتی زن زیر گریه زد، به این زودی ها دست بردار نباشد.



مردان و گریه

زنان اغلب بیش از مردان گریه می کنند.براساس تاریخ تکامل بشر، مردان به خصوص درملا عام خیلی کم گریه می کنند.شرایط اجتماعی هنوز هم این حالت را تشدید می کند.وقتی پسری فوتبال بازی می کند وزخمی می شود، شاید درلحظه اول فریاد زنان روی زمین بیفتد، اما مربی خشمگین که متوجه او می شود بلافاصله چیز بهتری به او یاد می دهد: "یالا بلند شو! به حریف نشان نده که زخمی شدی، مثل یک مرد باش"

درحالی که از مرد امروزی انتظار می رود که همه جا وهمیشه زیر گریه بزند. روانشناسان، مشاوران خانواده، مجلات وسمینارهای خودشناسی، همگی مرد رابه گریه کردن تشویق می کنند. مرد امروزی اگر احساسش رادر هر موقعیتی ظاهر نسازد سرزنش می شود که سرد است ویا مشکل روحی – روانی دارد. مغز زنانه می تواند احساس را با دیگر عملکردهای مغز همراه کند وبه همین دلیل است که زن می تواند درهر شرایطی گریه کند واحساساتی شود.

مردان گریه می کنند البته فقط وقتی که بخش احساسات درنیم کره راست مغزشان فعال شود که به ندرت هم این عمل را در ملا عام انجام می دهند.

زنان درمقایسه با مردان گیرنده های( سنسورهای) قوی تری دارند – آنان اطلاعات ریزتری را نسبت به مردان دریافت می کنند وقادرند احساسات خود را با کلامی پراحساس بیان کنند.زنی که رنجیده خاطر است، احتمالا به راحتی می تواند زیر گریه بزند، چون معمولا رنجیدگی مملو از احساس است.درحالی که مرد معمولا نمی فهمد که او را رنجانده اند. همه اینها برای او بچه بازی است.


مردان به کش شباهت دارند

مردان به کش می مانند، وقتی آنان را می کشید کش می آیند وبرای پرتاب شدن آماده می شوند.کش مفهوم جالبی است که به کمک آن می توانیم چرخش صمیمیت مردان را درک کنیم.این چرخش از نزدیک شدن، فاصله گرفتن ومجددا نزدیک شدن تشکیل می شود.

بسیاری از زنان تعجب می کنند که می بینند حتی وقتی مرد زنی را دوست دارد برای نزدیک شدن به او گاه عقب کشیده می شود. مردان به غریزه این ویژگی خود را می شناسند و مساله تصمیم گیری یا انتخاب مطرح نیست. مطلبی است که صرفا اتفاق می افتد.نه تقصیر مرد است ونه تقصیر زن.این یک مدار چرخش طبیعی است.

زنان عقب نشینی مرد را به درستی تفسیر نمی کنند زیرا معمولا زنان خود را به دلایل دیگری عقب می کشند.زن وقتی خود را عقب می کشد که به مرد اعتماد نمی کند که بتواند احساسات وی را درک کند. یا وقتی که رنجشی به دل دارد واز آسیب دیدن دوباره می ترسد یا وقتی مرد کاری را به اشتباه انجام می دهد وزن را مایوس می کند، درنتیجه زن خود را عقب می کشد.بدون تردید مرد هم ممکن است به همین دلایل خود را عقب بکشد اما درمواقعی نیز که زن هیچ کار خلافی انجام نداده مرد خود را عقب می کشد.ممکن است او زنش را دوست داشته باشد. به او اعتماد کند ولی بی مقدمه خود را عقب بکشد. او مانند کش که آن را بکشند، ابتدا فاصله می گیرد وبعد با خاصیت فنری خود را به همسرش نزدیک می کند. مرد خود را عقب می کشد زیرا به استقلال وخودمختاری علاقه دارد. وقتی به اندازه کافی خود را عقب کشید، مانند فنر جمع می شود وبه جلو می آید.

چند باور اشتباه رایج در مورد پدرها

بیشتر مقاله ها در همه سایت ها به مادر و کودک او مربوط هستند و کمتر مطلبی را می توان پیدا کرد که به نگرانی های پدرها نیز پرداخته باشد. به همین دلیل، ما در اینجا 5 باور غلط در مورد پدرها برایتان نوشته ایم.
به همین دلیل، ما در اینجا 5 باور غلطی که در مورد پدرهایی که در انتظار تولد فرزند خود هستند یا آنها که به تازگی بچه دار شده اند برایتان نوشته ایم تا شاید در این زمینه به مردها نیز توجه بیشتری صورت بگیرد.


بزرگ ترین باور غلط در مورد مردها:
«پدر خوب» است. این عبارن هیچ مفهومی ندارد. به چه کسی پدر خوب گفته می شود؟ مردی که همه نیازهای همسر و فرزندان خود را برآورده کند؟ برای آشنایی بیشتر با این باورهای غلط با ما همراه باشید.

نخستین باور اشتباه: فقط احساسات مادر باردار مهم است و روحیه پدر در رشد جنین تاثیری ندارد.
درست است که در طول بارداری، این مادر است که تغییر می کند و به همین دلیل، احساسات و روحیه او می تواند بر رشد کودک تاثیر مستقیم داشته باشد. اما پدر به عنوان عضوی از خانواده نیز باید نگران فیزیک و روحیه همسر خود باشد. پدرهای که منتظر تولد فرزند خود هستند خیلی راحت در مورد احساسات مثبت خود در زمینه پدر شدن صحبت می کنند. اما بسیاری از آنها نمی توانند در مورد ترس ها و نگرانی هایشان در این مورد حرف بزنند.
آنها همیشه این دغدغه را دارند که آیا واقعا از پدر شدن خوشحال هستم؟
آیا فرزندم بدون مشکل و سالم به دنیا خواهد آمد؟
نوع رابطه من و همسرم پس از تولد کودک چه تغییری خواهد کرد؟
آیا می تواند وظایف پدر بودن را به خوبی انجام دهم؟
مردها باید با همسران خود در زمینه نگرانی هایشان حرف بزنند. بسیاری از مردها تصور می کنند اگر ترس های خود را مطرح کنند باعث نگرانی بیشتر همسرشان می شوند و به همین دلیل از این کار پرهیز می کنند. اما حرف بزنید. همسر شما نیز باید از چالش های پدر شدن شما آگاه شود. اگر دوست ندارید به همسرتان بگویید، با پدر یا مادر یا دوست صمیمی خود در این رابطه صحبت کنید. یا می توانید کتاب های آموزشی در زمینه پدر شدن مطالعه یا در کلاس های مرتبط شرکت کنید.

دومین باور اشتباه: نوزادان به پدران خود نیازی ندارند
چه کسی گفته نوزادی که تازه متولد شده است به پدر خود نیازی ندارد؟ هنگامی که یک مرد رابطه خود با همسر و فرزندش را صمیمی تر و نزدیک تر کند، متوجه خواهد شد فرزند شیرخواره او تا چه اندازه به حضور او نیازمند است. پدر نیز به اندازه مادر برای کودک ارزش دارد. برای لمس این نیاز، پس از سیر شدن نوزاد به او نزدیک شوید تا ببینید تا چه اندازه از نظر روحی به شما نیاز دارد و حضور شما برایش مهم است. اگر کودک با شیشه شیر می خورد، شما می توانید گاهی این کار را انجام دهید تا رابطه پدر و فرزندی نزدیک تری با یکدیگر ایجاد کنید.

سومین باور اشتباه: مردها نحوه مراقبت از کودکان کوچک را نمی دانند
این دروغ بزرگی است که باعث می شود تا بسیاری از پدرها رابطه صمیمی و نزدیک با فرزند خود نداشته باشند. مادرهایی که تازه زایمان کرده اند به اشتباه تصور می کنند مردان نمی توانند از نوزاد نگهداری کنند و همیشه ترسی بیهوده از سپردن فرزند به پدرشان دارند. برخلاف تصور عموم، پدرها دست و پا چلفتی نیستند و خیلی هم خوب می توانند از نوزادان مراقبت کنند. پدر یا مادر بودن را مرد و زن می آموزند و پدرها نیز هر چه بیشتر با فرزند خود وقت سپری کنند، بیشتر می توانند نیازهای او را تشخیص دهند.

چهارمین باور اشتباه: پدرانی که وقت خود را برای فرزندشان می گذارند از شغل خود باز می مانند.
شغل مردها، یکی از اصلی ترین و نخستین ارزش های زندگی و دلیل اعتماد به نفس آنها است. باور عموم این است که مردی که خانواده خود را بر کار ارجح می نهد، در واقع شغل و پیشرفت خود را فدا می کند. اما دیگر دوره این فکرها به سر رسیده است. فرهنگ ها و دیدگاه ها تغییر کرده اند و حتما خودتان نیز باور دارید که شغل و فرزند مردها هیچ تداخلی با هم ندارند و ترجیح یکی بر دیگری به مفهوم ایجاد مشکل در دیگری نیست.

پنجمین باور اشتباه: هر پدری شبیه پدر خودش خواهد شد
چه کسی این حرف را گفته است؟ واقعیت این است که فرزندان از پدر یا مادر خود تاثیر می گیرند و این مساله کاملا طبیعی است. اما اینکه هر مردی لزوما و دقیقا جا پای پدر خود بگذارد و همچون آن رفتار کند صحت ندارد. این باور غلطی است که میان مردم رواج پیدا کرده است. انسان ها در طول زندگی خود از انسان های متعددی درس و الگو می گیرند از جمله می توان به معلم، دوستان، عمو، دایی و ... اشاره کرد. در فرهنگ های مختلف در دنیا مردها به روش های مختلف همچون پدر خود رفتار می کنند. اما هر پدری باید بداند که بهترین رفتار او چیزی است که برای خانواده اش مناسب تر است. اینکه یک مرد پدر خود را الگو و دقیقا رفتارهای او را تکرار کند، روش درستی نیست.

با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟


برای او تنها زن مثال‌زدنی مادرش است. از کوچک‌ترین فرصتی برای بودن در کنارش استفاده می‌کند و بدون اجازه او آب هم نمی‌خورد. در زندگی یک مرد بچه‌ننه، هیچ تصمیمی بدون حمایت مادر گرفته نمی‌شود و رازی که مادرش از آن بی‌خبر باشد، وجود ندارد. اگر هنوز هم مطمئن نیستید که خواستگار یا همسرتان یک مرد بچه‌ننه است، از این تست کمک بگیرید و بعد از مطمئن شدن، از باید و نباید‌های رفتار با چنین مردی باخبر شوید.
از شما حمایت نمی‌کند؟

وقتی خانواده‌اش بی‌دلیل و منطق از شما انتقاد می‌کنند یا مسبب ناراحتی‌تان می‌شوند، از شما دفاع نمی‌کند و حتی جلوی دیگران، فورا حرف‌های مادرش را تکرار می‌کند و انتظار دارد که حق را به او بدهید؟ شما به حمایت همسرتان حتی در کوچک‌ترین لحظات زندگی نیاز دارید. گاهی ممکن است حق با شما نباشد و او هم سرزنش‌تان کند اما نیاز دارید که در مقابل دیگران انگشت اتهام را به سمت شما نگیرد.


پول توجیبی می‌گیرد؟

آیا خواستگار‌تان هنوز از نظر مالی به خانواده‌اش وابسته است و حتی اگر شغلی دارد، دغدغه‌ای برای پس‌انداز و آینده‌نگری ندارد؟ چنین مردی احتمالا به پشتوانه خانوادگی‌اش دلگرم است و دوست دارد دیگران مسئولیت زندگی‌ او را بر عهده بگیرند. شما قرار نیست با یک مرد ثروتمند زندگی کنید اما کسی که به آن نیاز دارید، مردی است که از نظر مالی به کسی وابسته نباشد و برای ساختن یک زندگی مستقل تلاش کند.
منتظر نظر دیگران است؟

شما قرار است وارد یک وادی جدید شوید و تصمیم‌های جدی‌ برای آینده‌تان بگیرید، اما او همیشه برای گرفتن هر تصمیمی به نظر دیگران تکیه می‌کند. گاهی هم وقتی در مورد موضوعی صحبت می‌کنید، نظرش را ابراز می‌کند اما به محض مواجه شدن با مخالفت دیگران، تصمیم تازه‌ای می‌گیرد. اگر نامزد‌تان نمی‌تواند تنها با کمک شما تصمیمی برای آینده‌اش بگیرد، احتمالا در رده بچه‌ننه‌ها جا دارد. درست است که شما به مشورت با کسانی که تجربه بیشتری دارند نیاز دارید، اما قرار نیست اجازه دهید که دیگران برای همه زندگی‌تان تصمیم بگیرند.
مدام از نامزد قبلی‌اش می‌گوید

برای شما وارد شدن به یک زندگی تازه یعنی کنار گذاشتن همه تجربه‌های تلخ یا شیرین گذشته. اما او هنوز شادی یا خشم زندگی گذشته‌اش را فراموش نکرده است و مدام درباره نامزد قبلی یا تجربه‌های خواستگاری ناموفق قدیمی‌اش صحبت می‌کند. برای چنین مردی، بسیاری از گره‌های احساسی هنوز باز نشده‌اند و او نتوانسته با اتفاقاتی که برایش افتاده، کنار بیاید. چنین مردی هنوز عقده‌ها، خشم‌ها و ترس‌های حل‌نشده‌ای دارد و قرار است این کوله‌بار را با خودش به این رابطه بیاورد.
شما را با مادرش مقایسه می‌کند؟

از انتخاب لباس گرفته تا وسایل خانه، دوست دارد از مادرش الگوبرداری کند و شما را مدام با مادرش مقایسه می‌کند؟ در هر موردی که اظهارنظر می‌کنید، می‌گوید: «اما مادرم...» و شما را با این رفتار آزار می‌دهد؟ برای او تنها زن دنیا مادرش است و نمی‌تواند از راهی که این زن مثال‌زدنی نرفته، برود. او فقط حاضر است به یک شیوه زندگی کند؛ شیوه مادرش! اما آیا شما می‌توانید این سبک زندگی را بپذیرید؟
سنگ‌هایتان را وا بکنید!

اگر هنوز با چنین مردی پیمان ازدواج نبسته‌اید، بهتر است قبل از پاسخ مثبت، با او در این مورد صحبت کنید. برایش توضیح دهید که داشتن استقلال فکری، مالی و رفتاری تا چه حد برایتان مهم است و از اینکه دوست دارد به وابستگی‌اش پایان دهد مطمئن شوید. اگر او چنین شرطی را برای ازدواج پذیرفته، بهتر است مدت دیگری در دوره نامزدی بمانید و او را بیشتر محک بزنید و بدانید آیا به وعده‌هایش پایبند بوده و برای تغییر تلاش کرده‌است؟ زندگی با چنین مردی آسان نیست. پس اگر برای ازدواج با او مصمم شده‌اید، بهتر است این واقعیت را بپذیرید. ممکن است برخی حرف‌ها، کارها و رفتارهایش عمیقا شما را آزار دهد، پس باید از همیشه صبور‌تر باشید
عجله نداشته باشید

اگر با یک بچه‌ننه زندگی می‌کنید یا تصمیم‌تان را گرفته‌اید که به چنین خواستگاری جواب مثبت دهید، باید صبور باشید. این افراد به سادگی تغییر نمی‌کنند و در بسیاری از موارد، نسبت به تغییر کردن موضع می‌گیرند. باید بپذیرید که تبدیل کردن او به یک مرد مستقل اتفاقی نیست که یک‌روزه بیفتد و شاید سال‌ها برای تغییر شخصیت او به زمان نیاز داشته باشید.
خط پایان را بشناسید

از همان روز اول رفتارهای اینچنینی همسرتان، شما را آزار می‌داده و هر راهی را برای پایان دادن به آنها رفته‌اید؟ اگر با وجود این مرد زندگی شما هنوز تغییری نکرده‌است باید بپذیرید که او با همین ویژگی‌هایش شریک زندگی شماست. آیا می‌توانید او را بپذیرید و بدون تلاش برای تغییر در کنارش بمانید یا گمان می‌کنید که تحمل‌تان تمام شده و باید به این زندگی بی‌نتیجه پایان دهید؟!
شرایط را درک کنید

زندگی با چنین مردی آسان نیست. پس اگر برای ازدواج با او مصمم شده‌اید، بهتر است این واقعیت را بپذیرید. ممکن است برخی حرف‌ها، کارها و رفتارهایش عمیقا شما را آزار دهد، پس باید از همیشه صبور‌تر باشید. اگر او را با وجود این شخصیت پذیرفته‌اید، پس نباید با نشان دادن وابستگی فکری و اقتصادی‌اش به دیگران، آشفته و ناراحت شوید. در قدم اول او را همین‌طور که هست، بپذیرید و بعد برای تغییر تلاش کنید.

با خانواده‌ها وقت بگذرانید

ممکن است در آغاز راه فاصله گرفتن همسرتان از خانواده‌اش او را بترساند و نسبت به ادامه این شکل زندگی مردد باشد. پس هیجان‌زده عمل نکنید و تا زمانی که شرایط آرام‌تر شود صبر کنید. جدا کردن او از خانواده‌اش به قیمت بحث و قهر به شما کمکی نخواهد کرد. یادتان نرود به میان آمدن پای قهر، یعنی ناموفق بودن شما در حل مشکل.
با او حرف بزنید

احساس‌تان را به همسرتان بگویید و برایش توضیح دهید که چه رفتارهایی شما را آزار می‌دهد. او را از این موضوع که قصد ندارید رابطه‌اش را با خانواده‌اش قطع کنید مطمئن کرده و برایش توضیح دهید که دیگر مسئولیت خانواده خودش را برعهده دارد و باید حواسش به وظایفش باشد.
با مادرش دوست شوید

اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد، بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمی‌کنید، با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده می‌شود و از اینکه شما هم مادرش را دوست دارید، احساس رضایت می‌کند.

رمز و رازهای مراوده با خانواده همسر


یکی از سخت ترین رابطه هایی که ما برقرار می کنیم، با خانواده شوهر است. وقتی ما ازدواج می کنیم، اکثر ما توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود. بنابراین چقدر درگیری قابل تحمل و پذیرفتنی است؟ این موضوع بستگی به افرادی دارد که وارد بحث می شوند. بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده شوهر این است که از احساساتتان به عنوان یک راهنما کمک بگیرید.

اگر می خواهید رابطه تان بحرانی نشود،به نکات زیر توجه کنید:


خودتان را با شرایط وفق دهید:
زوج‌ها در اوایل ازدواج اغلب تصور می‌کنند که رابطه شان با خانواده همسر باید یکی از بهترین رابطه‌ها باشد.اما وقتی بچه دار می‌شوند، ناچارا درگیر کارها و وظایف بیشتری می‌شوند و نوع رابطه شان تغییر می‌یابد. در این بین مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها و همچنین دیگر بستگان سعی می‌کنند که بفهمند چگونه می‌توانند خودشان را با این وضعیت وفق دهند.اگر زمانی تعارضی بوجود آمد ، هیچ وقت نگذارید همسرتان احساس کند که باید بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند.


رازهای خانه را برملا نکنید!:
با همسرتان توافق کنید که چه چیزهایی را نباید به خانواده همسرتان بگویید. یادتان باشد که هر خانواده جدیدی رازهای خودش را دارد و برملا شدن این رازها هم استقلال خانواده جدید را زیر سوال می برد و هم راه را برای دخالت خانواده ها باز می کند.


هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید:
زمانی که خانواده همسر سعی می کنند زوج را از لحاظ مالی حمایت کنند یا اهداف مالی در سر دارند، عاقلانه آن است که موضوع را عوض کنیم. مطمئنا در بیشتر موارد خانواده همسر سعی می کنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، نشان می دهد که آنها قصد دخالت و فضولی در زندگی شما را دارند. دلیلی ندارد که خانواده ها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. اگر نیاز مبرمی به پول پیدا کردید عاقلانه تر آن است که از افراد دیگری پول قرض بگیرید. بهترین راه این است که برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانواده های همسرتان نفوذ نکند.


نظرخواهی نکنید، اگر...: ببینید، والدین همسر یا والدین خودتان چه طور شخصیتی دارند. اگر جنبه این را دارند که فقط در مقام مشورت با آن ها حرف بزنید، خب حرف بزنید اما اگر حس می کنید نظرخواهی کردن مساوی است با در منگنه قرار گرفتن و آن ها نظر رابا دستور اشتباه می گیرند، در کل نظرخواهی نکنید.


دخالت نکنید!:
بله! درست خواندید! بعضی ها درباره مسائل خانواده همسر در ظاهر و باطن دخالت می کنند و بعد راه را برای دخالت متقابل باز نگه می دارند. مثلا می گویند نظرت در مورد این خواستگار جدید چیست؟ این جور وقت ها وسوسه نشوید و بگویید: «هر جور که خودتان صلاح می دانید».

سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارید. مطمئن باشید به حمایت‌های وی نیاز پیدا خواهید کرد


مراقبت از بچه هایتان را به خانواده همسرتان نسپارید:
شاید سخت ترین مورد بین همسر و خانواده همسر بچه ها هستند. نگهداری فرزندتان توسط خانواده همسر یک اشتباه بزرگ است.

حتی اگر آنها صلاحیت و توانایی این کار را داشته باشند اما نگهداری فرزندتان توسط آنها می تواند به یک موضوع ناراحت کننده بین شما تبدیل شود. خانواده همسر پدربزرگ و مادربزرگ هستند نه یک مراقب. اگر پدربزرگ و مادربزرگ ها در نقش یک مراقب باشند آنها می توانند تمام رفتارهای شخصی خودشان را وارد تربیت بچه شما بکنند. در این صورت بچه ها دو سری پدر و مادر خواهند داشت و خانواده همسر هم حق دخالت بیشتری در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزند شما دارند.


نگرانی های خانواده همسر را به مهربانی پاسخ دهید: برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. موارد بسیاری وجود دارد که زن ها توسط مادرشوهرانشان احساس تحقیر و سرزنش می کنند. تنها علت قابل قبول آن حس حسادتی است که در این رابطه وجود دارد.

بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد.

درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.


بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش نکنید: قانون بعدی با فامیل شوهر این است که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز.

پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. انجام دادن این کار مشکلات عدیده ای را سبب می شود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش می ماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبه ها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.


با خانواده شوهرتان صمیمی شوید: سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارید. مطمئن باشید به حمایت‌های وی نیاز پیدا خواهید کرد.

خواهر شوهرشما وضعیت خاصی دارد. کسانی که احساس کمبود محبت و توجه می‌کنند معمولا از خودشان مطمئن نیستند. زمانیکه وی راجع به موضوعی حرف می‌زند که شما را ناراحت می‌کند، - سخت است – اما دندان‌هایتان را بهم فشار دهید، لبخند بزنید، و موضوع را عوض کنید.


به این راه فکر کنید: داشتن یک رابطه خوب با خانواده همسرتان نعمتی است که در آینده فرزندانتان به شما هم خواهند داد.

مادران شاغل بخوانند!


همه کودکان به یک شیوه با مسئله جدایی از مادر برخورد نمی‌کنند؛ بعضی از آنها با خوشحالی از مادر خداحافظی می‌کنند تا به محل کارش برود و بعضی دیگر ساعت‌ها گریه می‌کنند.

بنابراین با توجه به شرایط خود و فرزندتان به‌گونه‌ای تصمیم بگیرید که به نفع هر دوی شما باشد. انجام وظایف مادری شاید یکی از جالب‌ترین، مشکل‌ترین و در عین حال شیرین‌ترین وظایفی است که هر کس در نقش مادر آن را تجربه می‌کند. حالا اگر به این موضوع احساسات ناشی از تنها گذاشتن فرزندتان در خانه و بازگشت به محیط کار را هم اضافه کنید، آنگاه عظمت کار مادران شاغل را بیشتر درک می‌کنید. شاید ابتدا به‌نظر آسان برسد اما لحظه دل کندن مادر از فرزند برای رفتن به سر کار تجربه‌ای است که هر مادر شاغلی با آن آشناست.

همه مادران هنگام برگشت به محیط کار با سؤالاتی مانند اینها مواجه می‌شوند:«آیا می‌توانم همزمان از عهده وظایف کاری و خانوادگی خود برآیم؟ اگر نتوانم سر کار بروم چطور می‌توانیم از عهده مخارج برآییم؟ آیا می‌توانم از خودم راضی باشم؟ این موضوع چه تأثیری بر فرزندم می‌گذارد ؟و...». در واقع همه مادران شاغل با این سوالات مهم مواجه می‌شوند و بهتر است هر کس با توجه به کمک و مشورت با دیگران در نهایت تصمیم بگیرد.


تصمیم‌گیری مهم
هنگام تصمیم‌گیری درباره کار کردن عوامل متعددی مانند اهمیت شغل و کار، فرستادن کودک به مهد، استخدام پرستار، کمک گرفتن از خانواده برای نگهداری کودک و... به میان می‌آیند. مادر نیز باید با درنظر گرفتن تمام این موارد تصمیم بگیرد. البته این رفتار کودکان است که به ما نشان می‌دهد آیا توانسته‌ایم از عهده وظایفمان برآییم و تصمیم درستی بگیریم یا نه. این موضوع نیز در مورد افراد مختلف متفاوت است و هیچ‌کس نمی‌تواند درباره دیگری قضاوت کند.

مادران شاغل با تولد فرزند خود نظر متفاوتی نسبت به کارشان پیدا می‌کنند. گاهی احساس می‌کنند بین شغل و فرزندشان محصور شده‌اند و باید بتوانند توازن خوبی بین این دو برقرار کنند و به بهترین نحو از پس هر دوی آنها برآیند ولی باید نیازهای کودک و موقعیت خود را بسنجند، درباره آنها با همسرشان صحبت کنند و تصمیم بگیرند چه چیزی آرامش بیشتری به‌آنها و زندگی خانوادگی‌شان می‌بخشد.

ممکن است نظر اطرافیان هم بسیار متفاوت باشد؛یعنی هر کس درباره تنها گذاشتن کودک در خانه و بازگشت شما به محل کار نظر خاصی دارد. برخی می‌گویند نگهداری از فرزندتان مهم‌تر است و عده‌ای هم عقیده دارند حیف است کارتان را ترک کنید و فقط به انجام وظایف بچه‌داری بپردازید. شما می‌توانید همه این نظرات را بشنوید و از تجارب اطرافیان خود استفاده کنید اما فراموش نکنید این موضوع بسیار جدی و شخصی است و فقط شما و همسرتان هستید که باید تصمیم بگیرید.


کار نیمه‌وقت، کار در خانه و...

یکی از راه‌حل‌هایی که به ذهن بسیاری از مادران می‌رسد، بهره‌برداری از مزایای کار نیمه‌وقت است. بدین‌ترتیب آنها می‌توانند هم‌زمان بیشتری را با فرزندشان بگذرانند و هم شاغل بمانند و وقت آزادی داشته باشند. البته این راه برای همه مادران عملی نیست و بعضی کارها را نمی‌توان به‌طور نیمه‌وقت انجام داد. از نظر عده‌ای نیز همزمانی کار در خانه و نگهداری از کودکان گزینه خوبی است. البته این کار به سادگی انجام‌پذیر نیست زیرا خود بچه‌داری تمام وقت شما را به‌خود اختصاص می‌دهد و وقتی برای انجام کارهای خانه برایتان باقی نمی‌ماند. شاید هم بتوانید با هماهنگی محل کارتان روزهای کمتری سر کار بروید یا اگر ذهن خلاقی دارید می‌توانید چیزهایی درست کنید و بفروشید؛ برای مثال می‌توانید کارت تبریک یا صنایع دستی بسازید و با فروش آنها درآمدی داشته باشید. البته شاید هیچ‌کدام از این موارد در مورد شما صدق نکند و مجبور باشید به‌طور تمام وقت کار کنید.


بازگشت به محیط کار

باید پس ازپایان مرخصی مقدمات بازگشت به‌کار را آماده کنید. بنابراین باید برنامه‌هایی برای خودتان ترتیب دهید که به شما اعتماد به نفس بیشتری برای بازگشت به‌کار بدهد. بهتر است مدتی به موضوعاتی که بر کیفیت زندگی‌تان به‌عنوان مادری شاغل تأثیر می‌گذارد فکر کنید؛ نگهداری از کودک، خواب، کمک گرفتن از همسر یا خانواده و رسیدگی به‌خودتان.

البته طبیعی است که نخستین روزهای بازگشت به‌کار با نگرانی درباره کودکتان و پریشانی افکار همراه است. بنابراین با وجود اینکه شاید خیلی سخت به‌نظر می‌رسد ولی سعی کنید درست عمل کنید زیرا شما باید در محیط کار نیز با قدرت حاضر شوید. البته مدتی طول می‌کشد تا دوباره با فضای کار و پذیرش اینکه نوزادتان بدون شما هم حالش خوب است، عادت کنید. طبیعی است دلتان برای فرزندتان تنگ می‌شود اما با گذشت زمان تحمل این دوری آسان‌تر می‌شود. شما می‌توانید روزهای اول بازگشت به‌کار زودتر به خانه برگردید تا هم خودتان و هم فرزندتان به‌تدریج به نبود یکدیگر عادت کنید.


نگهداری از کودک

بعد از بازگشت به کار، مهم‌ترین موضوع پیدا کردن بهترین راه برای نگهداری از کودک است. رفتن به مهدکودک، کمک گرفتن از خانواده، استخدام پرستار بچه و... راه‌هایی هستند که پیش‌روی شما قرار دارند. در هر صورت هزینه نگهداری از کودک یکی از مخارج اصلی شما خواهد بود. البته نوع نگهداری از کودک هم به سن او بستگی دارد؛ مثلا نیازهای یک نوزاد کاملا با کودکی 3 ساله متفاوت است. نگهداری از کودکتان توسط افراد خانواده و دوستان و آشنایان یکی از رایج‌ترین راه‌هایی است که پیش‌روی شما قرار می‌گیرد و اگر مجبور هستید کار کنید و قادر به پرداخت هزینه‌های استخدام پرستار یا مهدکودک نیستید، بهترین راه خواهد بود.

درصورتی که برای نگهداری از کودکتان به مادر خود یا هر کس دیگری از افراد فامیل متکی هستید باید حتما شیوه تربیتی هماهنگی را مدنظر قرار دهید؛ مثلا اگر فرزندتان عادت دارد به شیوه خاصی یا در ساعت خاصی بخوابد دیگران هم باید در جریان قراربگیرند. همچنین اگر تصمیم دارید به شیوه خاصی به او غذا بدهید یا مراقبت کنید، حتما با کسی که در نبود شما از او مراقبت می‌کند هماهنگ باشید.


آماده کردن کودک

هنگامی که می‌خواهید کودک را تنها بگذارید، باید ابتدا او را با کسی که می‌خواهد از او در خانه مراقبت کند یا مهدکودک آشنا کنید. طوری که پس از بازگشت به‌کار چند روز با او به مهدکودک یا نزد پرستارش بروید. روزهای اول را حتما ساعاتی را در کنارش بمانید و بعد از چند روز، کم‌کم بیشتر او را تنها بگذارید تا بهتر با شرایط جدید آشنا شود. البته طبیعی است هفته‌های اول هم به شما و هم فرزندتان سخت بگذرد ولی نگران نباشید چون کم‌کم عادت می‌کنید.

همه کودکان هم به یک شیوه با مسئله ترک مادر برخورد نمی‌کنند؛ بعضی از آنها با خوشحالی از مادر خداحافظی می‌کنند تا به محل کارش برود اما گاهی چنین نیست و کودک ساعت‌ها گریه می‌کند. بنابراین سعی کنید خداحافظی‌هایتان طولانی نباشد. همچنین بدون خداحافظی از فرزندتان جدا نشوید. اگر ترک فرزندتان در دوران نوزادی دشوار است وقتی بزرگ‌تر شود یعنی زمانی که می‌تواند به شما بگوید نمی‌خواهد به مهدکوک برود یا به شما التماس می‌کند سر کار نروید، دشوارتر خواهد بود. کودک شما احساستان را کاملا درک می‌کند و متوجه می‌شود مضطرب یا ناراحتید؛یعنی اگر ناراحت و مضطرب باشید تأثیر بدی بر او می‌گذارد. پس سعی کنید در حضور فرزندتان خیلی قاطع و قدرتمند عمل کنید. کاملا روحیه‌تان را حفظ کنید و فراموش نکنید شما تنها مادری نیستید که مجبورید برای کار کردن، ساعاتی را به دور از فرزندتان باشید.

البته کودکان نیز معمولا زمانی که والدینشان از دیدشان دور می‌شوند، راحت‌تر قضیه را درک می‌کنند و آرام می‌شوند. بنابراین نگران و ناراحت این موضوع نباشید. وقتی به محل کارتان می‌رسید حتما با مهدکودک یا کسی که مراقبت از فرزندتان را برعهده دارد، تماس بگیرید. به‌احتمال قوی او به شما اطمینان می‌دهد که کودکتان دیگر گریه نمی‌کند و دارد بازی می‌کند. شما باید رابطه خوبی با کسی که از فرزند شما مراقبت می‌کند داشته باشید. اما اگر در بعضی موارد شیوه کارش را دوست ندارید با صراحت و بدون کنایه موضوع را با او مطرح کنید. البته لحن صدای شما باید گرم و دوستانه باشد. پس برای این کار زمانی را انتخاب کنید که ناراحت و خسته نیستید. در غیراین صورت شاید نتیجه دلخواه را نگیرید.

بعضی کودکان وقتی از مهدکودک، پرستار یا هر کسی که از او مراقبت می‌کند جدا می‌شوند فریاد می‌زنند یا گریه می‌کنند. در واقع این رفتارها شیوه تخلیه احساسات کودک در پایان یک روز طولانی است. زیرا او احساس می‌کند اکنون که به آغوش شما بازگشته می‌تواند احساسش را نشان دهد. این موضوع ممکن است برای شما دشوار باشد اما به این معنا نیست که فرزندتان شما را دوست ندارد یا ترجیح می‌دهد با پرستارش بماند و به خانه برنگردد.


مراقبت‌های لازم

هنگامی که بچه‌دار می‌شوید به‌نظر می‌رسد می‌توانید همیشه شاد و خوشحال باشید و نباید هیچ‌گاه احساس خستگی کنید اما حفظ این موارد همیشه هم آسان نیست و باید بسیار مراقب خود باشید تا قدرت لازم را برای مراقبت از فرزندتان داشته باشد. ضمن اینکه بتوانید در خانه و محل کار هم به خوبی از پس وظایفتان برآیید. بنابراین همیشه وقتی را برای تجدید قوا و به یاد آوردن اینکه فقط یک مادر، همسر و کارمند نیستید درنظر بگیرید.ممکن است از رفتن به گردش و تنها گذاشتن فرزندتان در خانه - درحالی‌که تمام روز در محل کارتان بوده‌اید - احساس گناه کنید. اما این کار هم به نفع شما و هم تمام اعضای خانواده‌تان خواهد بود زیرا تجدید قوا به شما کمک می‌کند تا بهتر بتوانید همه کارهایتان را انجام دهید. بنابراین سعی کنید بهترین دوست خود باشید و به جای ارزیابی‌های مختلف، پیام‌های مثبتی به‌خود ارسال کنید. مطمئن باشید این کار به‌تدریج تغییرات خوبی برایتان به‌دنبال خواهد داشت.ممکن است بعد از بازگشت به‌کار نتوانید مانند قبل از کارتان لذت ببرید و ترکیب آن را با انجام وظایف مادری سخت ببینید. شاید فکر کنید کودکتان هم به دور از شما نمی‌تواند شاد باشد اما فراموش نکنید تمام این احساسات زودگذر خواهند بود و خیلی زود به همه‌‌چیز عادت می‌کنید. پس زیاد سخت نگیرید و سعی کنید هم از تمام ساعات کاری و هم از تمام لحظاتی که در کنار خانواده‌تان هستید لذت ببرید.