مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

مرز باریک میان مدیریت و زورگویی در مردان



سئوال: شوهرم معتقد است که مرد از زن برتر است، برای همین به من زور می گوید و از من انتظار دارد مطیع محض او باشم اما پذیرش این مسئله برایم سخت است لطفا بفرمایید آیا عقاید او درست است. من باید چگونه رفتار کنم؟




در پاسخ به شما خواهر گران قدر تمایل دارم صحبت هایم را در دو بخش ارائه دهم. در بخش اول، درباره احکام دین و اموری که مربوط به دین می شود سه نکته را یادآوری می کنم و آن هم این است که اولا باور کنیم احکام دینی و آنچه که خداوند به عنوان دستورهای دینی وضع کرده، منطبق با فطرت ما انسان هاست. اگر جایی ما گمان می کنیم به خاطر این احکام مشقتی متوجه ماست باید بدانیم که آن سختی باعث کمال ما می شود. مثل طلا که وقتی در آتش قرار می گیرد ناخالصی هایش از بین می رود و به فلزی خالص و گرانبها تبدیل می شود. پس اول باور کنیم اگر چیزی در دین دستور داده شده به نفع ما و منطبق با فطرت ماست هر چند با هوای نفس و برخی از خواسته های ما منطبق نباشد.

دین باید یکجا دیده شود
نکته دوم اینکه وقتی می خواهیم درباره دستورات دینی تحقیق و قضاوت کنیم باید یک تحقیق و قضاوت جامع داشته باشیم اگر ما یک آیه و یک حدیث را بگیریم و بقیه دین را فراموش کنیم و نادیده بگیریم حتما به مشکل بر می خوریم. دین اسلام یک دین جامع و یکپارچه است که نمی شود تکه تکه از آن استفاده کرد. دین باید یکجا دیده شود. فقهای ما نیز همین کار را می کنند. کل ابواب فقه، احادیث و روایات را می بینند تا بتوانند یک حکم فقهی را که نتیجه یک تفکر جامع است ارائه بدهند. مثلا شما در یک آیه از قرآن می بینید که این عبارت است: «فضربو هن» ظاهر این آیه، این است که اگر خانم هایتان حرف گوش نکردند و نیاز به تنبیه داشتند آنها را کتک بزنید. اگر کسی فقط به همین بخش از قرآن توجه کند و قبل و بعدش را فراموش کند و نبیند حتما به اشتباه و انحراف کشیده می شود درحالی که ما می بینیم پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(ص) هرگز در عمر مبارکشان حتی کوچک ترین توهینی به اهل بیت شان نداشته اند چه برسد به اینکه ضرب و شتمی داشته باشند پس معلوم می شود «فضربوهن» باید در کنار آیات و روایات دیگر تفسیر شود.

آقایان بخوانند
نکته سوم اینکه پیاده سازی و اجرای احکام دینی به یک لطافت و ظرافت نیاز دارد. به عنوان مثال شما می بینید در آیات و روایات سفارش جدی به نماز شده است اما از آن طرف هم داریم که این نماز نباید عاملی برای آزار و اذیت دیگران باشد به طوری که به ما گفته اند در مسیر رفت و آمد مردم نماز نخوانید و مردم را به زحمت نیندازید ولی گاهی به خصوص در اماکن مذهبی می بینیم بعضی افراد حواسشان به این نکته نیست و آن ظرافت و لطافت دین را رعایت نمی کنند و باعث زحمت دیگران می شوند. حالا بعد از این مقدمه، می خواهم چند نکته بگویم آن هم اول خطاب به شوهر شما و همه مردانی که مانند وی فکر می کنند: هرچند ما به عنوان یک مرد، فرمانده و مدیر خانه مان هستیم و خداوند فرموده است:« الرجال قوامون علی النساء » و درست است که در دین ما ودر رساله های ما این گونه بیان شده است که زن بدون اجازه شوهر حتی از خانه نمی تواند بیرون برود اما یادمان باشد که حضرت رسول(ص)، حضرت علی(ع) و همه بزرگان ما نکات دیگری هم به ما فرموده اند. مثلا به ما آموخته اند که زن امانتی است در دست شوهر و ما باید امانت دار خوبی باشیم.

به ما توصیه کرده اند که زن ریحانه است؛ گلی خوش بو است قهرمان نیست که از او تکالیف سخت بخواهیم. به ما گفته اند که اگر مردی بخواهد با ثواب زیاد از دنیا برود باید نسبت به همسرش و حتی بداخلاقی های او تحمل داشته باشد.
به ما گفته اند کسی که برای زن و بچه اش زحمت می کشد تا زندگی آنها را به سروسامان برساند مانند کسی است که در راه خدا مجاهده می کند. پس همان طور که در ابتدا اشاره شد باید به دین نگاهی جامع داشته باشیم، فقط به این احکام توجه نکنیم که زن بدون اجازه شوهر نمی تواند نذر کند، نمی تواند از خانه بیرون برود، بلکه دیگر احکام دین را هم مد نظر داشته باشیم. نکته دیگری که در مقدمه هم اشاره شد، این است که با ظرافت رفتار کنید. اگر این ظرافت و لطافت نباشد، این جامع نگری ها نباشد این مرد در زندگی مشترک با همسرش دچار مشکل می شود کما این که همسرش الان احساس بدی پیدا کرده است.

قابل توجه خانم ها

از آن طرف هم به شما خواهر ارجمند می خواهم بگویم اینکه قرآن از شما خانم ها انتظار دارد که از شوهرتان اطاعت محض بکنید این منطبق بر فطرت شماست. یک خانم وقتی به کمال می رسد که بتواند از شوهر اطاعت داشته باشد و ویژگی ها و روحیه زنانه اش با اطاعت پذیری از شوهر به کمال می رسد؛ بنابراین باور کنیم که دین منطبق بر فطرت ما کار می کند. اگر شما به عنوان یک خانم این مسئله را بپذیرید به یک آرامش روان و تعالی روح می رسید.
توصیه من به شما خواهر گران قدر این است که احکام دین را بیاموزید و باور کنید که فطرتتان با رعایت این احکام به کمال می رسد. البته خواهش می کنم به این نکته هم توجه کنید که وارد لجبازی نشوید. اگر شوهرتان آن ظرافت و لطافت را در اجرای احکام دین ندارد شما اشتباه او را با اشتباه جواب ندهید. امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: « لجبازی عقل و اندیشه را دور می کند. » اگر تصور شما این باشد که چون شوهرم خوب رفتار نمی کند پس من هم صحبت های او را نمی پذیرم و لجبازی می کنم نتیجه چیزی به جز خراب تر شدن زندگی تان نخواهد بود.
شما اگر بتوانید ظریف و لطیف عمل بکنید، اعتماد شوهر را به دست بیاورید و اقتدار را به او هدیه کنید به مرور زمان وی به یک آرامش روانی می رسد و کم کم تغییر می کند. معمولا اختلاف هایی از این نوع بیشتر برای زن و شوهرهای جوان به وجود می آید که تازه وارد زندگی مشترک شده اند و این جنگ های قدرت و رده بندی و سلسله مراتب بینشان اتفاق می افتد و معمولا طرف مقابل هم با لجبازی کار را خراب تر می کند اگر بتوانید ظریف و لطیف عمل کنید بعد از یک مدت این مسئله به آرامش ختم می شود. گاهی هم نیاز است از بزرگ ترها و از متخصص و مشاور کمک بگیرید.

پاسخ از : حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی هادی/خراسان

احساسی که شبیه عشق است، ولی آن نیست!


عشق حسی بسیار زیرک است. خیلی چیزها هست که دقیقاَ حسی شبیه به عشق دارد اما خیلی از آن دور است. عشق واقعی به زمان نیاز دارد و یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. در زیر به سه چیزی اشاره می‌کنیم که اکثر افراد آنها را با عشق اشتباه می‌گیرند.


شهوت

شهوت حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته می‌شود. حس شدید و ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را خوب نمی‌شناسید. به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که جاذبه آن بسیار زیاد است.

احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد می‌شود، واقعی به نظر می‌رسد اما برمبنای خیال است. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید اما خیلی‌ها بااینکه برای هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت گرفتار می‌شوند. چیزی که در شهوت افراد را اسیر خود می‌کند، خیال این است که چه خواهد شد و فرد در آن هیجان گم می‌شود.

این افراد که شدیداً گرفتار جاذبه فیزیکی شده‌اند به هیچ وجه نمی‌توانند از هم دور شوند. مدام به هم فکر می‌کنند و همیشه درمورد هم حرف می‌زنند. شهوت احساسی شاد است که با شور و جاذبه همراه می‌شود. اگر درمورد اینگونه مسائل کم‌تجربه هستید، احتمال اینکه شهوت را با عشق اشتباه بگیرید بسیار زیاد است.

تفاوت عشق با شهوت دقیقاً مثل تفاوت روز و شب است. شهوت در مراحل اولیه یک رابطه اتفاق می‌افتد که افراد هنوز خوب همدیگر را نمی‌شناسند. شهوت برمبنای خیال پایه‌گذاری می‌شود و خیال و واقعیت هیچوقت با هم جور نمی‌آید.

بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفه‌های اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمی‌شود. اگر رابطه‌ای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان می‌برد و فقط نمی‌تواند بر پایه جذابیت فیزیکی باشد.


علاقه وسواسی
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته می‌شود که مردم معمولاً احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی می‌کنند. آنها تصور می‌کنند که اگر فردی مدام در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن گمراه‌کننده‌تر و مخرب‌تر. بااینکه شهوت وقتی افراد کم‌کم با هم آشنا می‌شوند، محو شده و از بین می‌رود اما علاقه وسواسی همچنان می‌ماند.

هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس می‌شوند معمولاً تا جایی پیش می‌روند که کم‌کم خودشان را فراموش می‌کنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد می‌کند که باعث می‌شود فرد بیشتر و بیشتر به طرف‌مقابل خود وابسته شده و خود را نابود کند.

حتی عشق یکطرفه هم می‌تواند به علاقه وسواسی تخریب‌کننده تبدیل شود. وقتی فردی باور دارد در رابطه‌ای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف می‌کند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل می‌گیرد.

عشق واقعی به افراد کمک می‌کند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیف‌کننده است. اگر تصور می‌کنید خودتان را گم کرده‌اید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید درحالیکه او مثل شما رفتار نمی‌کند. و اگر می‌بینید که همه تصمیمات زندگی‌تان را براساس احساسات و نیازهای آن فرد می‌گیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شده‌اید.


روابط برگشتی
رابطه برگشتی رابطه‌ای است که خیلی زود بعد از تمام شدن یک رابطه دیگر شروع می‌شود. چنین روابطی ندرتاً براساس عشق هستند و افراد برای از بین بردن حس تنهایی بعد از تمام شدن رابطه قبلی به سراغ آن می‌روند.

رابطه برگشتی به این دلیل حسی شبیه به عشق دارد که فردی که آن را تجربه می‌کند، دوست دارد عاشق باشد. آنها به امن بودن در یک رابطه عاشقانه عادت کرده‌اند و دوست دارند دوباره آن امنیت را احساس کنند. خودشان را متقاعد می‌کنند که عاشق هستند درحالیکه درواقعیت امنیت و راحتی رابطه قبلی را از دست داده‌اند.

اگر یک رابطه قدیمی مدام جلو پیشرفت یک رابطه جدید را می‌گیرد می‌تواند به این معنا باشد که آن رابطه درحال برگشتن است. وقتی کسی درگیر برگشت رابطه شده است، به طور کامل رابطه قبلی را تمام نکرده است. هنوز هم سعی در حل مسائل و مشکلات حل‌نشده رابطه قبلی دارد. روابط برگشتی حسی شبیه به عشق دارند اما هنوز تحت‌تاثیر احساسات ناراحت‌کننده رابطه قبلی است

ده توصیه به کسانی که تازه ازدواج کرده اند!




شاید اگر آن روز ، روزی که آنقدر منتظرش بود ، روزی که به تمام دخترهای مجرد فامیل فخر می فروخت و آینده ای پر از عشق و سعادت را پیش رو می دید ، کسی در گوشش زمزمه میکرد که این زندگی مشترک دوام چندانی نخواهد داشت و به زودی منجر به جدایی خواهد شد حتی به خود زحمت نمی داد که به این شوخی بی مزه بخندد ولی امروز همین شوخی خیالی تبدیل به کابوس بزرگ زندگیش شده است. کابوسی واقعی که شاید هیچ گاه به آخر نرسد !

طبق گزارش سازمان ثبت احوال کشور در سال 1391 ، نسبت ثبت ازدواج به طلاق در ایران 5/5 می باشد. این رقم اشاره به آن دارد که در مقابل هر 5/5 ازدواج در کشور ، یک مورد طلاق به ثبت رسیده و نکته قابل توجه آن است که بیشترین میزان طلاق ثبت شده در این سال مربوط به ازدواج هایی بوده است که کمتر از یک سال از زمان ثبت آن در دفاتر رسمی ثبت ازدواج گذشته است.
این زنگ هشداری است که از سالها پیش در جامعه ما به صدا درآمده و علیرغم هشدارهای مکرر از سوی روان شناسان و جامعه شناسان ، به نظر نمی رسد اقدامات صورت گرفته تاثیر چندانی بر کاهش روند رو به رشد وقوع طلاق در کشور داشته باشد.
پدیده ای که جامعه جوان ایران در دوران پرتنش گذر از سنت به مدرنیته ، آسیب پذیری بسیاری را در مقابل آن نشان داده است. پدیده ای که در تعاملی پیچیده با بحران های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی دوران فعلی ، نتیجه ای جز تضعیف هرچه بیش تر بهداشت روان در کشور و بروز آسیب های اجتماعی وسیع تر به دنبال نخواهد داشت.

پس اگر به تازگی ازدواج کرده اید و هنوز در حال مرور کردن خاطرات سفر ماه عسل خود هستید تصور نکنید که طلاق برای شما واژه ای بی مفهوم و دور از انتظار است. این خطر از آن چه که تصور می کنید به شما نزدیک تر است.
برای محافظت از زندگیتان در برابر طلاق مطالعه نکات ذیل می تواند پرفایده باشد :

1- اتفاقات ناخوشایند شب عروسی را فراموش کنید !
قرار بوده این شب ، زیباترین شب زندگی شما باشد پس سعی کنید وقایعی را که در این روز برخلاف میل شما رخ داده فراموش کنید. این مطلب که مهمانان چه کادوهایی به شما داده اند و یا چه جملاتی به شما گفته اند چندان اهمیتی ندارد. مهم خود شما و همسرتان هستید پس سعی نکنید با یادآوری جملاتی که برایتان خوشایند نبوده و یا کاستی هایی که در مهمانی رخ داده ، خاطره آغاز زندگی مشترکتان را خدشه دار سازید. باور کنید یا نه ، پایه و اساس بسیاری از اختلافات زندگی مشترک در همان شب عروسی ایجاد می شود.

2- تفریح کنید !
بهتر است چندماه اول زندگی مشترک را به تفریح ، ملاقات با اقوام یکدیگر و تکمیل لوازم خانه بپردازید. قرار نیست از همان فردای عروسی ، برنامه های 10 سال آینده خود را مرور کنید اگرچه لازم است پیش از ازدواج برنامه های زندگی آتی خود را با یکدیگر مرور کرده و به تصمیم های مشترک رسیده باشید ولی طبیعی است که با آغاز زندگی مشترک ، بار دیگر موج جدیدی از تصمیم گیری ها را تجربه خواهید کرد. از آغاز زندگی مشترکتان لذت ببرید این کار به شما فرصت خواهد داد تا با خاطری آسوده ، آشنایی بیشتری با خانواده همسر خود پیدا کرده و برای آغاز زندگی مشترک آماده شوید . ولی یک شرط را فراموش نکنید : قرار نیست تمام پس اندازتان را در این مدت خرج کنید !

3- برنامه های خود را با هم مرور کنید !
پس از گذر از دوران اولیه ، لازم است تا یک بار دیگر برنامه های خود را در آینده نزدیک با یکدیگر مرور کنید. به سراغ 10 سال آینده نروید ! زندگی بارها مسیر تصمیم گیری های شما را تغییر خواهد داد پس جلوی پای خود را نگاه کنید ! نیم نگاهی به آینده دور کافی است !

4- مستقل باشید !
شما یک زندگی مستقل را آغاز کرده اید پس قرار نیست مثل گذشته و زمانی که در منزل والدین خود بودید رفتار کنید . با مشارکت و همکاری همسرتان به سوی زندگی مستقل قدم برداشته و برای تصمیم گیری درباره رنگ موهای خود یا انتخاب مقصد تعطیلات عید با والدین خود تماس نگیرید ! استفاده از تجربه والدین ، کاری پسندیده و ضروری است ولی فقط به عنوان یک تجربه !

5- کنکاش بی مورد نکنید !
جستجو در گذشته همسرتان را باید قبل از بله گفتن در روز عقد انجام می دادید. پس حالا که با یکدیگر ازدواج کرده اید قرار نیست به کنکاش بی مورد در گذشته یکدیگر بپردازید. مسلما منظور از کنکاش، مواردی است که از آن با اصطلاح مچ گیری نام برده می شود. بازگویی گذشته ها شما را باهم آشناتر خواهد کرد ولی به شرطی که بهانه ای برای مواخذه یکدیگر نباشد. شما آینده را پیش رو دارید !

6- منتظر اتفاقات تازه باشید !
شما یک زندگی جدید را آغاز کرده اید پس طبیعی است که باید منتظر اتفاقات جدید و گاهی غیر قابل انتظار باشید. این اتفاقات می تواند در مورد همسر شما ، خانواده اش ، شرایط زندگی مشترک و حتی تغییرات اخلاقی یا رفتاری خود شما باشد ! پذیرش تغییر گاهی سخت است و اگر از قبل خود را آماده کرده باشید می توانید آسیب پذیری خود را در مقابل این تغییرات کاهش داده و از ویژگی های مثبت آن لذت ببرید.

7- شکاک نباشید !
طبیعی است که شما و همسرتان در حال کشف ابعاد تازه ای از صفات و ویژگیهای شخصیتی فردی و اجتماعی یکدیگر هستید. به این آشنایی ،میگنا دات آی آر،مثبت نگاه کنید و سعی نکنید تا هر کشف جدیدی را به داستان های عشقی یا جنایی که در مجلات خانواده چاپ می شوند مرتبط کنید ! به یکدیگر فرصت دهید تا شناخت مناسبی از یکدیگر پیدا کنید و هرگز زود قضاوت نکنید !

8- ارتباط با دوستان خود را مدیریت کنید !
شاید پیش از ازدواج ، هرزمانی که می خواستید با دوستان خود به گردش و تفریح می رفتید اما اکنون اولویت اول شما همسرتان است پس چگونگی ارتباط با دوستان دوران مجردی خود را مدیریت کنید . این به معنای قطع ارتباط با دوستان نیست بلکه شما باید بپذیرید که اکنون نزدیک ترین دوست شما ، همسرتان است !
در عین حال قطع ارتباط کامل با دوستانتان نه تنها منطقی نیست بلکه به زودی می تواند زندگی مشترک شما را با چالش های جدی مواجه کند پس با همفکری و همکاری همسرتان ، چگونگی ارتباط با دوستان خود را سازمان دهی کنید.

9- فامیل من ، فامیل تو نداریم !
پیوند زناشویی یعنی برقراری پیوند میان دو خانواده بزرگ! پس سعی نکنید از ابتدای زندگی مشترک با جبهه بندی و تقسیم خانواده ها به دو خانواده خود و همسرتان ، زمینه ساز مشکلات آینده شوید .
به خانواده یکدیگر احترام گذاشته و تفاوت های فرهنگی و رفتاری خانواده یکدیگر را بپذیرید. شما قرار است باقی عمر را با هم زندگی کنید پس انتظار نداشته باشید که همسرتان فقط با خانواده شما مراوده کند. این یک ارتباط دو طرفه است پس با کمک یکدیگر ، تفاوت های دو خانواده را درک و هضم کرده و خود را متعلق به هردو خانواده بدانید.

10- به یکدیگر احترام بگذارید !
شما به زودی متوجه خواهید شد که برخلاف تصوراتی که پیش از ازدواج داشتید ، با یکدیگر بسیار متفاوت هستید. این تفاوت ، در موقعیت های مختلف از خرید یک مسواک گرفته تا تصمیم گیری برای بچه دار شدن ، خود را نشان خواهد داد پس با آگاهی از وجود این تفاوت های طبیعی ، به تفاوت های فکری و شخصیتی یکدیگر احترام گذاشته و برای رسیدن به تصمیم های مشترک با یکدیگر، دوستانه و بی طرف صحبت کنید.هرگز سعی نکنید تا همسرتان را مانند خودتان کنید !
نه تنها موفق نخواهید شد بلکه ممکن است آینده زندگی مشترکتان را با این کار غیر منطقی نابود کنید پس بالغ باشید و مذاکره منطقی و توافق با یکدیگر در تصمیم گیری ها را فراموش نکنید.

و کلام آخر : اگر احساس می کنید زندگی مشترکتان دچار بحران شده و یا به هر طریقی احساس خطر می کنید پیش از فاش کردن مشکلات خود برای کلیه اقوام و آشنایان و همسایگان،با یک متخصص مشورت کنید !

رازهایم را به همسرم بگویم؟؟!


بیشتر مردها زن ها را انسان هایی مرموز می دانند. البته خانم ها هم از این وضعیت خوشحال هستند و احساس رضایت می کنند! اما در ذهن بیشتر آنها این افکار غوطه ور است: "واقعاً چه اتفاقی می افتد اگر همه ی واقعیت و رازهای زندگیم را به همسرم بگویم؟" "آیا با بیان این واقعیتها او بیشتر می تواند مرا درک کند؟" از همه مهم تر اینکه "شاید اگر او حقایق را بداند، کمتر مرا سرزنش کند."
شاید اگر اجازه دهید همسرتان حداقل بصورت مختصر به رازهای درونی شما و علت مخفی کردن آن پی ببرد به نفع شما خواهد بود و تا حدی زیاد از این استرس و نگرانی خلاص می شوید (البته این به نفع مردها نیز است، چرا که، داشتن یک خانم خوشحال و خوش رو همیشه برای آن ها خوشایند تر است.)

اگر راز بزرگی که مخفی کرده‌اید روی زندگی شریک زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد، او حق دارد تا بداند. میرا کرشینبوام، یکی از کارشناسان رابطه و نویسنده کتاب «آیا، او، خودش است؟» چنین نصیحتی می‌کند. او می‌گوید: «هر آنچه در گذشته شما وجود دارد که دانستنش الزامی است، مثل تاخیر در پرداخت وام، گذراندن یک دوره درمان سخت، سوء‌استفاده جنسی یا احساسی، حق طبیعی اوست که در جریان قرار گیرد. یا هر آنچه که امروز وجود دارد و بر آینده‌ رابطه تان تاثیر می‌گذارد، شبیه به ترس از بیماری یا خطر احتمالی از طرف یک فرد، در همین رده قرار می گیرد.
بیشتر مردها رازهایی را درباره مشکلات مالی و مسائل شخصی شان حفظ می‌کنند تا وجهه خودشان را حفظ کنند. آنها ترجیح می‌دهند تا ظاهر قوی خودشان را حفظ کنند و نشان دهند که همه‌چیز تحت کنترل شان است و فکر می‌کنند با به زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از دوست‌داشتن شان برمی‌دارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه می‌کنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان می‌ترسند و بیشترشان تصور می‌کنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند، از جنگ احتمالی جان سالم به‌در می‌برند.
رازهایتان را بگویید
اما گاهی برعکس این اتفاق می افتد. نامزد شما فکر می کند شما دارید چیزی را از او پنهان می کنید و مدام پاپیچ می شود تا بیشتر بداند. در چنین مواقعی خون سردی‌تان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که بخواهی بیشتر درباره‌اش بدانی و فکر می‌کنی به تو نگفته‌ام؟ بعد، با صداقت تمام درباره موضوعات صحبت کنید. یادتان باشد هر چقدر رازهای زندگی عاطفی‌تان دیرتر رو شوند، تاثیری ماندگارتر و عمیق‌تر برجا می‌گذارند و بیشتر رابطه تان را متزلزل می کنند. نه‌تنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگی‌تان دارد تا تصمیم هوشمندانه‌ای درباره ادامه ارتباط بگیرد، بلکه او از میزان اعتمادی که به او دارید خوشحال خواهد شد. چرا که با به زبان نیاوردن چنین رازهایی، درواقع به او پیغام می‌دهید که به اندازه کافی باهوش نیست، بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار بیاید.
سیاست درست، صداقت است. جمله‌ای که از تمام بزرگ‌ترها شنیده‌ایم و همچنان نیز صحت دارد. اما افرادی که در رابطه‌های بلندمدت زناشویی بوده‌اند به‌خوبی می‌دانند که بد نیست ماجراهایی را برای خودمان نگه داریم؛ گاهی اوقات رازهای کوچکی هستند که احساس استقلال به ما می‌دهند و نشان می‌دهند که رابطه ما در وضعیتی سالم به سر می‌برد. مثلا این که در جمع دوستان قدیمی تان چه حرف هایی رد و بدل شده به خودتان مربوط است. این که بعد از مدت ها تصمیم گرفته اید برای خود یک هدیه گران قیمت بخرید، چیزی است که می تواند در دل خودتان بماند. به زبان آوردن تمام جزییات زندگی روزمره، ممکن است این احساس استقلال را از طرفین بگیرد اما در چنین شرایطی نیز مهم است که هر دو طرف زاویه نگاه مشابهی نسبت به یک ماجرا داشته باشند.

واقعیت اینجاست؛ اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید.

با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟


برای او تنها زن مثال‌زدنی مادرش است. از کوچک‌ترین فرصتی برای بودن در کنارش استفاده می‌کند و بدون اجازه او آب هم نمی‌خورد. در زندگی یک مرد بچه‌ننه، هیچ تصمیمی بدون حمایت مادر گرفته نمی‌شود و رازی که مادرش از آن بی‌خبر باشد، وجود ندارد. اگر هنوز هم مطمئن نیستید که خواستگار یا همسرتان یک مرد بچه‌ننه است، از این تست کمک بگیرید و بعد از مطمئن شدن، از باید و نباید‌های رفتار با چنین مردی باخبر شوید.
از شما حمایت نمی‌کند؟

وقتی خانواده‌اش بی‌دلیل و منطق از شما انتقاد می‌کنند یا مسبب ناراحتی‌تان می‌شوند، از شما دفاع نمی‌کند و حتی جلوی دیگران، فورا حرف‌های مادرش را تکرار می‌کند و انتظار دارد که حق را به او بدهید؟ شما به حمایت همسرتان حتی در کوچک‌ترین لحظات زندگی نیاز دارید. گاهی ممکن است حق با شما نباشد و او هم سرزنش‌تان کند اما نیاز دارید که در مقابل دیگران انگشت اتهام را به سمت شما نگیرد.


پول توجیبی می‌گیرد؟

آیا خواستگار‌تان هنوز از نظر مالی به خانواده‌اش وابسته است و حتی اگر شغلی دارد، دغدغه‌ای برای پس‌انداز و آینده‌نگری ندارد؟ چنین مردی احتمالا به پشتوانه خانوادگی‌اش دلگرم است و دوست دارد دیگران مسئولیت زندگی‌ او را بر عهده بگیرند. شما قرار نیست با یک مرد ثروتمند زندگی کنید اما کسی که به آن نیاز دارید، مردی است که از نظر مالی به کسی وابسته نباشد و برای ساختن یک زندگی مستقل تلاش کند.
منتظر نظر دیگران است؟

شما قرار است وارد یک وادی جدید شوید و تصمیم‌های جدی‌ برای آینده‌تان بگیرید، اما او همیشه برای گرفتن هر تصمیمی به نظر دیگران تکیه می‌کند. گاهی هم وقتی در مورد موضوعی صحبت می‌کنید، نظرش را ابراز می‌کند اما به محض مواجه شدن با مخالفت دیگران، تصمیم تازه‌ای می‌گیرد. اگر نامزد‌تان نمی‌تواند تنها با کمک شما تصمیمی برای آینده‌اش بگیرد، احتمالا در رده بچه‌ننه‌ها جا دارد. درست است که شما به مشورت با کسانی که تجربه بیشتری دارند نیاز دارید، اما قرار نیست اجازه دهید که دیگران برای همه زندگی‌تان تصمیم بگیرند.
مدام از نامزد قبلی‌اش می‌گوید

برای شما وارد شدن به یک زندگی تازه یعنی کنار گذاشتن همه تجربه‌های تلخ یا شیرین گذشته. اما او هنوز شادی یا خشم زندگی گذشته‌اش را فراموش نکرده است و مدام درباره نامزد قبلی یا تجربه‌های خواستگاری ناموفق قدیمی‌اش صحبت می‌کند. برای چنین مردی، بسیاری از گره‌های احساسی هنوز باز نشده‌اند و او نتوانسته با اتفاقاتی که برایش افتاده، کنار بیاید. چنین مردی هنوز عقده‌ها، خشم‌ها و ترس‌های حل‌نشده‌ای دارد و قرار است این کوله‌بار را با خودش به این رابطه بیاورد.
شما را با مادرش مقایسه می‌کند؟

از انتخاب لباس گرفته تا وسایل خانه، دوست دارد از مادرش الگوبرداری کند و شما را مدام با مادرش مقایسه می‌کند؟ در هر موردی که اظهارنظر می‌کنید، می‌گوید: «اما مادرم...» و شما را با این رفتار آزار می‌دهد؟ برای او تنها زن دنیا مادرش است و نمی‌تواند از راهی که این زن مثال‌زدنی نرفته، برود. او فقط حاضر است به یک شیوه زندگی کند؛ شیوه مادرش! اما آیا شما می‌توانید این سبک زندگی را بپذیرید؟
سنگ‌هایتان را وا بکنید!

اگر هنوز با چنین مردی پیمان ازدواج نبسته‌اید، بهتر است قبل از پاسخ مثبت، با او در این مورد صحبت کنید. برایش توضیح دهید که داشتن استقلال فکری، مالی و رفتاری تا چه حد برایتان مهم است و از اینکه دوست دارد به وابستگی‌اش پایان دهد مطمئن شوید. اگر او چنین شرطی را برای ازدواج پذیرفته، بهتر است مدت دیگری در دوره نامزدی بمانید و او را بیشتر محک بزنید و بدانید آیا به وعده‌هایش پایبند بوده و برای تغییر تلاش کرده‌است؟ زندگی با چنین مردی آسان نیست. پس اگر برای ازدواج با او مصمم شده‌اید، بهتر است این واقعیت را بپذیرید. ممکن است برخی حرف‌ها، کارها و رفتارهایش عمیقا شما را آزار دهد، پس باید از همیشه صبور‌تر باشید
عجله نداشته باشید

اگر با یک بچه‌ننه زندگی می‌کنید یا تصمیم‌تان را گرفته‌اید که به چنین خواستگاری جواب مثبت دهید، باید صبور باشید. این افراد به سادگی تغییر نمی‌کنند و در بسیاری از موارد، نسبت به تغییر کردن موضع می‌گیرند. باید بپذیرید که تبدیل کردن او به یک مرد مستقل اتفاقی نیست که یک‌روزه بیفتد و شاید سال‌ها برای تغییر شخصیت او به زمان نیاز داشته باشید.
خط پایان را بشناسید

از همان روز اول رفتارهای اینچنینی همسرتان، شما را آزار می‌داده و هر راهی را برای پایان دادن به آنها رفته‌اید؟ اگر با وجود این مرد زندگی شما هنوز تغییری نکرده‌است باید بپذیرید که او با همین ویژگی‌هایش شریک زندگی شماست. آیا می‌توانید او را بپذیرید و بدون تلاش برای تغییر در کنارش بمانید یا گمان می‌کنید که تحمل‌تان تمام شده و باید به این زندگی بی‌نتیجه پایان دهید؟!
شرایط را درک کنید

زندگی با چنین مردی آسان نیست. پس اگر برای ازدواج با او مصمم شده‌اید، بهتر است این واقعیت را بپذیرید. ممکن است برخی حرف‌ها، کارها و رفتارهایش عمیقا شما را آزار دهد، پس باید از همیشه صبور‌تر باشید. اگر او را با وجود این شخصیت پذیرفته‌اید، پس نباید با نشان دادن وابستگی فکری و اقتصادی‌اش به دیگران، آشفته و ناراحت شوید. در قدم اول او را همین‌طور که هست، بپذیرید و بعد برای تغییر تلاش کنید.

با خانواده‌ها وقت بگذرانید

ممکن است در آغاز راه فاصله گرفتن همسرتان از خانواده‌اش او را بترساند و نسبت به ادامه این شکل زندگی مردد باشد. پس هیجان‌زده عمل نکنید و تا زمانی که شرایط آرام‌تر شود صبر کنید. جدا کردن او از خانواده‌اش به قیمت بحث و قهر به شما کمکی نخواهد کرد. یادتان نرود به میان آمدن پای قهر، یعنی ناموفق بودن شما در حل مشکل.
با او حرف بزنید

احساس‌تان را به همسرتان بگویید و برایش توضیح دهید که چه رفتارهایی شما را آزار می‌دهد. او را از این موضوع که قصد ندارید رابطه‌اش را با خانواده‌اش قطع کنید مطمئن کرده و برایش توضیح دهید که دیگر مسئولیت خانواده خودش را برعهده دارد و باید حواسش به وظایفش باشد.
با مادرش دوست شوید

اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد، بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمی‌کنید، با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده می‌شود و از اینکه شما هم مادرش را دوست دارید، احساس رضایت می‌کند.