مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

راهکارهای تشخیص خواستگار مسئولیت پذیر


مسئولیت‌پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح‌تر کارها و مسائل می‌شود. اشخاص مسئولیت‌پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه‌های مهم پیشرفت و بهتر و آرام‌تر شدن زندگی است.

مسئولیت‌پذیری همراه با قبول مسئولیت‌های بزرگ‌تر(به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم برای تسریع روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی است. این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می‌افزاید. احساس ارزشمند بودن و عزت‌نفس از نتایج دیگر آن است. اینان به دلیل اعتباری که در جامعه کسب می‌کنند برجسته‌تر هستند و بدین ترتیب ترقی و پیشرفت را نصیب خود و جامعه می‌کنند.

در روند افزایش مسئولیت پذیری خود یا تقویت آن در دیگران، باثبات بودن و متعهد بودن 2 شرط مهم و اساسی است. هر قدر در انجام کار جدی‌تر باشیم و پایداری را در خود تقویت کنیم، احتمال دستیابی به اهداف‌مان بیشتر می‌شود. سعی کنید مسئولیتی را که پذیرفته‌اید ولو هر قدر کوچک به طور منظم انجام دهید. مثلا اگر مسئولیت بیرون گذاشتن زباله به شما محول شده، سعی کنید همیشه خودتان این کار را انجام دهید. انجام دادن گاه به گاه یک عمل باعث ایجاد خستگی و بی‌حوصلگی و در نتیجه ترک آن می‌شود.


ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر:

داشتن اعتماد به نفس
فعال بودن و پویایی
قبول شکست‌ها درصورت ناکامی به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست‌ها
تلاش برای جبران ناکامی‌ها
انعطاف‌پذیر بودن درصورت لزوم
پاسخگو بودن نسبت به امور محوله
هدفمندکردن فعالیت‌ها
برنامه‌ریزی برای دسترسی به اهداف از قبل تعیین شده

یکی از ویژگی‌های مهم شخصیتی که در موفقیت ما نقش عمده‌ای ایفا می‌کند، مسئولیت‌پذیری است. احتمالا شما نیز تا به حال با افرادی مواجه شده‌اید که به دقت وظایف‌شان را انجام می‌دهند و نیازی به تذکر دیگران ندارند، از طرف دیگر حتما اشخاصی را هم مشاهده کرده‌اید که به وظایف خود اهمیتی نمی‌دهند و برای مسئولیتی که به عهده دارند هیچ ارزشی قائل نیستند. ما غالبا برای توصیف دسته نخست از واژه مسئولیت‌پذیر استفاده کرده و دسته دوم را انسان‌هایی بی‌مسئولیت قلمداد می‌کنیم. اگرچه این تعریف از مسئولیت‌پذیری اشتباه نیست، اما روانشناسان تعریف دقیق‌تری از این ویژگی ارائه داده‌اند. سرتو (1989) مسئولیت‌پذیری را یک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت‌هایی که بر عهده او گذاشته شده است، تعریف می‌کند و معتقد است مسئولیت‌پذیری از درون فرد سرچشمه می‌گیرد. فردی که مسئولیت کاری را بر عهده می‌گیرد، توافق می‌کند که یکسری فعالیت‌ها و کارها را انجام دهد یا بر انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد.

بسیاری از افراد دوست دارند که مسئولیت‌پذیرتر شوند، اما فکر می‌کنند که چون وارد سنین بزرگسالی شده‌اند، دیگر قادر نیستند برای رشد و پرورش این ویژگی، کاری انجام دهند. درست است که مسئولیت‌پذیری نیز مانند هر ویژگی دیگری در دوران کودکی سریع‌تر آموخته می‌شود، اما این بدان معنا نیست که اگر فردی در کودکی به هر دلیلی مسئولیت پذیری را نیاموخت به ناچار باید در طول عمر خود با عدم مسئولیت پذیری و عواقب ناشی از آن دست و پنجه نرم کند.

نتایج مطالعات گوناگون نشان داده است که خوشبختانه مسئولیت‌پذیری ارثی نیست، بلکه معنا و مفهومی قراردادی، اخلاقی و تربیتی است که می‌تواند در هر زمانی فراگرفته شود. ممکن است شما مجبور شوید به دلیل از دست دادن زمان معمول یادگیری این ویژگی (دوران کودکی) زمان بیشتری صرف تمرین و آموختن آن کنید، اما مهم این است که بالاخره مسئولیت پذیری را فراخواهید گرفت. به همین سبب روانشناسان راهکارهایی را برای افزایش مسئولیت‌پذیری ارائه کرده‌اندکه در ادامه به ذکر آنها می‌پردازیم.


از اشتباه کردن نهراسید

به خاطر داشته باشید که احساس مسئولیت هنگامی در افراد به‌وجود می‌آید که به آنها مسئولیت داده شود. در عین حال فرد باید در مورد اثربخشی پاسخ‌هایش، بازخورد دریافت کند و در مورد راه‌های گوناگونی که در دیگر موقعیت‌ها مناسب هستند، اطلاعاتی داشته باشد. اگر از اشتباهات خویش درس بگیرید، عملکرد بهتری در آنچه انجام می‌دهید، به دست خواهید آورد. اما چنانچه نتوانید یاد بگیریدکه چرا کارتان اشتباه بوده است یا به جای آن می‌توانستید چه کار دیگری انجام دهید، هرگز در کارتان پیشرفت نخواهید کرد. بدین منظور هرگاه در کاری شکست خوردید، از خودتان این سؤالات را بپرسید: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده‌ام؟ چه درس‌ها یا آگاهی‌هایی از اشتباهاتم به‌دست آورده‌ام؟ سپس سعی کنید با پاسخ دادن به این سؤالات بینش کامل و دقیقی نسبت به کار خود به دست آورید تا در کوشش بعدی موفق شوید.


به خاطر داشته باشید که مسئول بودن به معنی پیروی کورکورانه از دیگران نیست

توانایی اخذ تصمیم‌های درست، عامل عمده تکامل حس قدرت یا کنترل‌کردن شرایط زندگی خویش است. نتایج پژوهش‌های متعدد حاکی از آن است که بین مسئولیت‌پذیری و تصمیم‌گیری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نیست که مردد و بی‌تصمیم بودن یک راه بی‌مسئولیت بودن است. با خود بیندیشید که در اتخاذ چه تصمیماتی دچار تردید می‌شوید. برای پی‌بردن به این موضوع، از گام‌های متوالی مهارت حل مسئله بهره بگیرید. از آنجایی که در یکی از شماره‌های پیشین این مهارت را به تفصیل شرح داده‌ایم به بیان مختصر آن بسنده می‌کنیم. این مراحل به اختصار عبارتند از:

1. مشخص‌کردن مسئله‌‌ای که نیاز به تصمیم‌گیری دارد.
2.جست‌وجوی راه‌حل‌های مختلف
3.ارزیابی راه‌حل‌ها و انتخاب بهترین آنها
4.عملی‌کردن راه‌حل‌ها.

از برنامه‌ریزی غافل نشوید
برنامه‌‌ریزی و تهیه فهرستی از کارها، اهداف و وظایف‌تان به شما کمک می‌کند تا به اندازه توان‌تان تلاش کنید و انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای از خودتان نداشته باشید. به‌علاوه مکتوب‌کردن اهداف‌تان سبب می‌شود که آنها را جدی‌تر بگیرید و برای نیل به آنها بیشتر تلاش کنید. به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف بزرگ تنها از طریق برداشتن گام‌های کوچک و متوالی میسر است. هدف‌تان را به اهداف جزئی‌تر تقسیم کرده و پس از طی هر قدم به عبور از مرحله بعد بیندیشید.


تلاش کنید احساس قدرت را در خود افزایش دهید

افراد برای برخورداری از عزت نفس زیاد (یکی از ویژگی‌های مرتبط با مسئولیت پذیری)، به حس قدرت نیاز دارند. داشتن احساس قدرت به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تأثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است. فرد باید فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصمیم بگیرد، کفایت خویش را اعمال کند و وظایفی را که با توانایی‌های وی مطابقت دارد، به انجام برساند. بدین منظور لازم است تلاش ‌کنید که فرصت‌هایی را برای ابراز کفایت خود به‌وجود آورید و به محض اینکه سطح کفایت‌تان بالا رفت، فرصت‌هایی جدیدی به وجود آورید تا بتوانید آنچه را که آموخته‌اید، تمرین کنید.

برای افزایش حس قدرت در خود لازم است هنگام رؤیارویی با مسائل مختلف به 3 عامل توجه کنید تا میزان مسئولیت‌پذیری خود را افزایش دهید. این عوامل عبارتند از:

الف- امکاناتی که در اختیار دارید
ب– فرصت انجام کار مورد نظر
ج– قابلیت انجام آن کار



برای برنامه ریزی به دیگران کمک کنید

هر سال حداقل به یک نفر کمک کنید تا اهداف و برنامه‌هایش را مشخص کند. او را تشویق کنید تا فهرستی از اهداف بلند مدت خود تهیه کرده و گام‌های لازم برای رسیدن به این اهداف را یادداشت کند. هرچند وقت یک بار از او بخواهید که یادداشت‌هایش را به شما نشان دهد و بگوید چقدر به اهداف خود نزدیک شده است. به خاطر گام‌هایی که برداشته وی را تشویق کرده و او را درباره اشتباهاتش راهنمایی کنید.


سعی کنید مطلبی کسل کننده اما مفید را بیاموزید

اغلب مردم می‌دانند که بالاخره باید کار خاصی را انجام دهند، اما این فرایند آنقدر به نظرشان خسته کننده می‌آید که تا جایی که می‌توانند از انجام آن طفره می‌روند و به فعالیت‌های دیگری که برای‌شان لذت بخش هستند می‌پردازند. کار مفیدی که شما می‌خواهید انجام دهید چیست؟ یادگیری لغات یک زبان بیگانه؟ یا آموختن شیوه حسابداری کامپیوتری؟ اطمینان حاصل کنید که این کار،کاری است که باید در گذشته به انجام می‌رسیده، اما تنها به دلیل خسته کننده بودن تا به حال به تعویق افتاده است.پس از اینکه موضوع مشخص شد به کتابخانه بروید و کتابی در آن مورد به امانت بگیرید،سعی کنید که کتاب را به طور کامل و با دقت بخوانید.


تعریف دقیقی از مسئولیت‌پذیری داشته باشید

مسئولیت‌پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می‌شود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد یا رد کند. وقتی فردی می‌خواهد مسئولیت را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود که موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن چه چیزی به دست می‌آورد. در واقع مسئولیت انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسئولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل کند. افراد در نتیجه توجه به مقررات، ارزیابی تجربه‌های خویشتن و رسیدن به نتیجه‌گیری‌های واقع‌گرایانه آن تجربه‌ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار می‌کنند.

آیا شما هم گاهی با خود فکر می‌کنید که اصلا انسان مسئولیت‌پذیری نیستید و از این موضوع ناراحت می‌شوید؟ یا از آن دسته افرادی هستید که به مسئولیت پذیر بودن خود می‌بالید و به این ویژگی مثبت خود افتخار می‌کنید؟ از آنجایی که تعاریف متعددی درباره مسئولیت‌پذیری وجود دارد، ممکن است تصوری که شما در این باره از خودتان دارید، کاملا درست نباشد. آزمون زیر به شما کمک می‌کند که دریابید آیا واقعا فرد مسئولیت‌پذیری هستید یا خیر و آیا خواستگارتان از ویژگی مسئولیت‌پذیری برخوردار است؟

لطفا عبارات زیر را به دقت خوانده و میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از آنها را با استفاده از گزینه‌های (کاملا موافقم، موافقم،نظری ندارم،مخالفم یا کاملا مخالفم) مشخص کنید:

1. من وسایل متعلق به خود را تمیز و مرتب نگه می‌دارم.
2. من به خوبی می‌توانم وقت و فعالیت خود را طوری تنظیم کنم که کارهای محوله به موقع انجام شود.
3. آدم بسیار منظم و با برنامه‌ای نیستم.
4. سعی می‌کنم وظایف محوله به خود را با صداقت و درستی انجام دهم.
5. من دارای اهداف دقیق و روشنی هستم و برای دستیابی به آنها طبق برنامه منظمی عمل می‌کنم.
6. قبل از شروع هر کاری وقت زیادی تلف می‌کنم.
7. برای دستیابی به اهداف خود سخت تلاش می‌کنم.
8. وقتی تعهدی می‌دهم همیشه آن را اجرا می‌کنم.
9. بعضی اوقات آنطور که باید صادق و قابل اطمینان نیستم.
10. آدم سازنده و مولدی هستم و همیشه مسئولیت‌های خود را به انجام می‌رسانم.
11.‌ به نظر نمی‌رسد هرگز بتوانم کارهای خود را نظم و ترتیب دهم.
12. سعی می‌کنم همه کارهای خود را به بهترین نحو انجام دهم.
13. بدهکاری‌هایم را سر موقع و کامل پرداخت می‌کنم.
14. برایم مشکل است خود را مجبور به انجام وظایفم کنم.
15. وقتی کاری را به دست می‌گیرم تقریبا همیشه آن را به پایان می‌رسانم.
16. غالبا کارهایم را بدون برنامه‌ریزی زمانی انجام می‌دهم.
17. برای جلوگیری از دوباره کاری سعی می‌کنم کارهایم را با دقت انجام دهم.
18. آنقدر کارهای ریز و کوچک برای انجام دادن دارم که گاهی تمام آنها را نادیده می‌گیرم.
19. وقتی می‌خواهم به یک سفر کوتاه بروم، از قبل با دقت در رابطه با آن برنامه‌ریزی می‌کنم.
20. وقت زیادی را برای پیدا‌کردن چیزهایی که سر جای‌شان نگذاشته‌ام صرف می‌کنم.


شیوه نمره‌گذاری:

در عبارات19 ،1،2،4،5،7،8،10،11،12،13،15،17 به گزینه کاملا موافقم4 امتیاز، موافقم3 امتیاز، نظری ندارم 2 امتیاز، مخالفم یک امتیاز و کاملا مخالفم صفر امتیاز تعلق می‌گیرد. در عبارات3،6،9،11،14،16،18،20 نمره‌گذاری معکوس است، یعنی به عبارت کاملا موافقم صفر امتیاز، موافقم یک امتیاز، نظری ندارم2امتیاز، مخالفم 3‌امتیاز و کاملا مخالفم 4‌امتیاز تعلق می‌گیرد. حالا امتیازات خود را باهم جمع کنید.


نتیجه‌گیری:

امتیاز بالاتر از 50: به شما تبریک می‌گوییم، شما فرد مسئولیت‌پذیری هستید. شما اهداف و برنامه‌های خاصی را در زندگی خود تعیین کرده و برای دستیابی به آنها می‌کوشید. از طرف دیگر به قول و قرارهای‌تان سخت پایبندید و به همین دلیل اطرافیان‌تان کاملا به شما اطمینان دارند. به علاوه شما به‌خوبی از ارزش زمان این موهبت الهی آگاهید و بنابراین آن را بیهوده هدر نمی‌دهید.

امتیاز پایین‌تر از 50: متاسفانه حس مسئولیت‌پذیری شما ضعیف است، البته این گفته به این معنا نیست که شما به اصول اخلاقی پایبند نیستند، بلکه منظور این است که معمولا دقت کافی برای انجام کارها ندارید و در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستید. برخی از شواهد پژوهشی نیز نشان می‌دهند که نیاز به لذت‌طلبی و علاقه‌مندی به امور جنسی در افراد دارای نمره پایین بیشتر از افرادی است که نمره‌های بالا کسب می‌کنند.

نکات مهم در ازدواج مجدد

هر شخصی از سال‌ها زندگی با زن و مرد دیگر خاطرات زیادی دارد که خیلی از آنها خوش است. سعی کنید به خانواده هم احترام بگذارید و همسران سابق هم را دستمایه تحقیر و آزار قرار ندهید.

1 - اگر قرار است دوباره ازدواج کنید باید جوانب روابط همسر و خانواده‌اش و خودتان و خانواده‌تان را بسنجید.

2 - با فرزندان قاطعانه صحبت کنید و به آنها بفهمانید شما صاحب این زندگی و چیزی که از آن به عنوان میراث یاد می‌کنند هستید و تا وقتی زنده‌اید میراثی در کار نیست.

3 - به زن یا شوهری که قرار است با شما زندگی کند به عنوان مرد یا زن زندگی‌تان نگاه کنید. همه چیزهایی که وقتی جوان بودید برای همسرتان به کار می‌بستید سعی کنید اکنون برای او در نظر بگیرید. آدم‌ها وقتی پیر می‌شوند عاطفی‌تر شده و هیچ زنی برای جمع و جور کردن یک پیرمرد با او ازدواج نمی‌کند.

4 - از موقعیت‌های ضعیف هم سوء استفاده نکنید زیرا با این کار خیلی زود انگشت‌نمای خانواده می‌شوید و بچه‌ها شما را به عنوان الگوی بد و ناسازگار می‌شناسند.

5 - هر شخصی از سال‌ها زندگی با زن و مرد دیگر خاطرات زیادی دارد که خیلی از آنها خوش است. سعی کنید به خانواده هم احترام بگذارید و همسران سابق هم را دستمایه تحقیر و آزار قرار ندهید.

6 - اگر می‌خواهید زندگی‌تان پا بگیرد باید جذاب‌تر از همیشه باشید. گرچه بیمار هستید، اخلاق خوشی داشته باشید و هرگز اگر پرستار می‌خواهید زن نگیرید و اگر در راه مانده‌اید شوهر نکنید و تحت هر شرایطی به یک ازدواج نامناسب تن ندهید. گاهی خانه سالمندان خوشایندتر از خانه همسری است که تمام اعضای خانواده‌اش به شما با تحقیر نگاه می‌کنند.

7 - البته شما سنی را پشت سرگذاشته‌اید و کار کشته‌تر از آن هستید که حرف کسی را بشنوید اما به عنوان آخرین سخن معیارهای اولیه ازدواج خود را دوباره به خاطر بیاورید و همه چیز را یک بار دیگر مرور کنید. اگر همان چیزی است که می‌خواستید بله را بگویید.

افزایش طلاق در دانشگاهها و بالا رفتن سن ازدواج







معاون امور سازماندهی جوانان وزارت علوم با اشاره به بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان گفت: در دانشگاهها نیز ما شاهد مشکلات ازدواج هستیم و آسیب هایی در این بین وجود دارد.

مهر: دکتر محمود گلزاری معاون امور سازماندهی جوانان وزارت علوم صبح امروز در بیست و سومین نشست روسای مراکز مشاوره دانشجوی دانشگاه های سراسر کشور که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد در خصوص ازدواج دانشجویی، چالش ها و فرصت ها مطالبی را عنوان کرد.
وی به مشکلات خانواده ها در ازدواج اشاره کرد و گفت: مشکلی که الان وجود دارد افزایش سن ازدواج است. دختران با پدیده تجرد ناخواسته مواجه هستند و به دلایل متعدد نسبت به ازدواج ناامید می شوند. در دانشگاهها هم ما با این مساله روبرو هستیم. پسران دارای مشکلات اقتصادی هستند و به تبعات ارتباطات و آزادی هایی که دارند نسبت به ازدواج بی رغبت هستند و ما از طرفی با مساله افزایش سن ازدواج، بی رغبتی به ازدواج و از طرفی با افزایش طلاق روبرو هستیم. مشکلات طلاق بسیار زیاد است و آسیب هایی را بعد از خود به وجود می آورد.

گلزاری به مساله طلاق در شهرهای مذهبی اشاره کرد و گفت: طلاق در شهرهایی مانند قم، مشهد و یزد نیز نسبت به سالهای قبل افزایش یافته است و بیشتر این مشکلات طلاق برای جوانان است. مساله طلاق در دانشگاه هم وجود دارد بیش از صدها دختر در دانشگاه هستند که جدا شده اند و می گویند نمی خواهیم کسی از این مساله مطلع شود.

وی در ادامه به مساله گسستگی ازدواج اشاره کرد و گفت: این مساله نیز از جمله مسایلی است که مشکلات زیادی را برای خانواده ها ایجاد کرده است. برخی از خانواده ها دچار طلاق عاطفی هستند و برخی نیز ارتباطات فرازناشویی دارند.

معاون امور سازماندهی جوانان وزارت علوم در ادامه افزود: اگر کسی می خواهد موثر باشد باید خانواده تشکیل دهد. در تحقیقی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر انجام شد نشان داد استان هایی که خانواده های مستحکمی داشتند مشارکت اجتماعی بیشتری نیز در انتخابات داشتند.
وی در ادامه افزود: بچه ها را از ازدواج نترسانیم. مشکلی که الان وجود دارد این است که انتخابها مناسب نیست.
گلزاری گفت: باید بودجه بیشتری صرف فعالیت های پژوهشی در این زمینه انجام شود. انتخاب مناسب، آموزش و مراقبت از ازدواج و مشاوره ضرورت اساس یک خانواده خوب است.

وی در ادامه به تفکیک جنسیتی در دانشگاهها اشاره کرد و بر آن یک ایراد گرفت و گفت: یکی از ایراداتی که به تفکیکی جنسیتی در دانشگاه ها وارد است این است که فرصت خوب دیده شدن را از دانشجویان می گیرد. دختر خوب باید در جای خوب دیده شود تا بتواند انتخاب کند.

معاون امور سازماندهی جوانان وزارت علوم در ادامه به تفاهمنامه مشترک وزارت علوم و وزارت ورزش و جوانان اشاره کرد و گفت: قرار است وزارت ورزش و جوانان و وزارت علوم تفاهمنامه ای منعقد کنند که در این تفاهمنامه باید کارهای تحقیقی مشترک در زمینه های ازدواج جوانان صورت گیرد. رساله هایی که در زمینه ازدواج هستند باید تشویق شوند، کارهای تحقیقی در مورد ملاکهای ازدواج انجام گیرد.

وی افزود: دانشگاه بهترین عرصه انتخاب است به شرطی که دانشجو با انگیزه ازدواج وارد رابطه شود و همچنین از ملاک انتخاب آگاه باشد. والدین خود را دور نزند و رابطه دو نفر طول نکشد و اینها همه با راهنمایی و محوریت مشاوره دانشگاه ها صورت گیرد این مشاور دانشگاه است که این مسایل را آموزش می دهد.

از آینده یک رابطه چگونه باخبر شویم؟

این سوالی است که ذهن خیلی از ما را به خود مشغول کرده است. از کجا باید بفهمیم که آیا این رابطه هم مثل خیلی از روابط دیگر که شروع خوبی داشته اند اما در نهایت منجر به شکست شدند، به جدایی ختم می شود یا نه؟

شاید یکی از آرزوهای بزرگ هرکس در آستانه انتخاب همسر و ازدواج این باشد که پیشگو یا فالگیری را پیدا کند که بتواند آینده ازدواجش را پیشگویی کنید. برای اینکه بدانید رابطه تان تا چه حد در معرض خطر است، با علایم خطر آشنا شوید:

روابطی که احتمال شکست در آنها بیشتر از ۵۰ درصد است.


۱- رابطه ای که در آن عشق یک طرفه است

حتما شنیده اید که می گویند «عشق یک سره باعث دردسره!» اگر میزان علاقه و انرژی ای که شما برای رابطه تان می گذارید به طرز چشمگیر و احتمالا آزاردهنده ای بیشتر از طرف مقابل است (یا برعکس)، امکان اینکه در رابطه تان دچار ناکامی شوید زیاد است. تحقیقات روان شناسان اجتماعی نشان داده است که رابطه ای که حالت متعادل دارد و دو طرف تقریبا به یک اندازه به آن علاقه دارند و سرمایه گذاری (مادی و معنوی) نسبتا یکسانی در رابطه شان می کنند دوام بیشتری دارد. روابطی که در آن زن و مرد با هم تناسب کافی ندارند (یکی از آنها از هر جهت موقعیت بسیار بالاتری نسبت به دیگری دارد) در حالت عدم تعادل قرار دارند و آینده خوبی برایشان پیش بینی نمی شود.


۲- رابطه ای که در آن یکی از طرفین یا هر دو تغییر زیادی کرده اند

اگر شما یا طرف مقابلتان به خاطر دیگری تغییری اساسی در زندگی یا شخصیت خود ایجاد کرده باشید، چه از روی اجبار و چه از روی علاقه بیش از حد و برای از دست ندادن طرف مقابل، بسیار محتمل است که دیر یا زود مثل فنر سر جای خودتان برگردید و رابطه را مختل کنید. افرادی که به خاطر رابطه اولویت بندی زندگی خود را تغییر می دهند، از خصوصیات زنانه یا مردانه طبیعی خود دست می کشند، از شغل آرمانی (به خصوص آقایان) یا از دلبستگی های همیشگی (به خصوص خانم ها) صرف نظر می کنند، خصوصیات شخصیتی خود را به ناگهان تغییر می دهند یا خود را مجبور به قبول اعتقادات و ارزش هایی می کنند که در عمق وجودشان آن را قبول ندارند، در واقع از همان اول چنان برداشت بزرگی از حساب پس انداز عاطفی رابطه شان کرده اند که رابطه هر لحظه ممکن است با کوچک ترین مشکل از هم بپاشد و نخواهد توانست از شرایط سختی که در هر زندگی مشترکی پیش می آید به سلامت عبور کند.


۳- رابطه ای که در آن یکی از طرفین در دسترس نیست

«از دل برود هر آن که از دیده برفت»؛ جمله تلخی است و اصلا رمانتیک نیست، اما حقیقت دارد. افرادی که در دسترس نیستند، خواه ناخواه به رابطه آسیب می رسانند. ازدواجی که در آن قرار است شما در یک شهر باشید و همسرتان در شهر دیگر و مثلا فقط آخر هفته ها با هم باشید، به یک دوستی از راه دور تبدیل می شود. احتمالا الان دارید استثناهای این قانون را دذر ذهنتان مرور می کنید تا از پذیرفتن این حقیقت تلخ سر باز بزنید، اما ما براساس قوانین کلی تصمیم گیری می کنیم نه موارد استثنا. از موارد دیگری که در دسترس نبودن را شامل می شود، درگیری عاطفی یک از طرفین با شخصی دیگر (مثلا رابطه فعلی با شخصی خارج از رابطه شما یا عشق فراموش نشده یا قطع رابطه نکردن با همسر سابق و...) و همچنین درگیری شغلی بیش از اندازه است که هر دو باعث می شود یک طرف به اندازه کافی در این رابطه حضور نداشته باشد.


۴- رابطه ای که به خاطر تفاهم های بی معنا شکل گرفته است

گاهی انگیزه ما برای ورود به یک رابطه، انگیزه موجهی نیست. مثلا کسی که به علم ریاضیات علاقه بسیار زیادی دارد ممکن است وقتی با فردی مواجه می شود که او هم عاشق ریاضیات است و یا حتی بدتر از آن، استاد ریاضی است این فکر به ذهنش برسد که «خودش است!». این به همان اندازه عجیب است که کسی که عاشق فرهنگ بومی آفریقای جنوبی و سبک زندگی عجیب و غریب قبایل آفریقایی است بخواهد با یکی از بومیان آفریقا ازدواج کند! اما ازدواج هیچ ربطی به ریاضیات، ماسک های قبایل آفریقای جنوبی و یا مسایلی مثل این که طرفدار چه تیمی هستید و یا اسمتان چقدر به هم می آ ید و... ندارد. ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی است که با ید براساس معیارهای جدی که تمام ابعاد یک زندگی واقعی را دربر دارد درمورد آن فکر کرد.


۵- رابطه ای که در آن شیفتگی شدید وجود دارد

اگر شما و طرف مقابلتان آن چنان شیفته هم هستید که حتی تا تاریخ عروسی تان نمی توانید صبر کنید، آینده چندان خوشی برای رابطه تان متصور نیست. شاید این جملات برایتان آشنا باشد: «بی تو نمی توانم زندگی کنم»، «حتی یک لحظه هم نمی توانم از تو جدا شوم»، «زندگی بدون تو برایم ممکن نیست»، «بی تو می میرم». به دو دلیل در این مرحله نباید ازدواج کنید: ۱) در این حالت مغز شما توانایی تشخیص درست و غلط را ندارد و درواقع تصمیم گیریتان برعهده هیجانات و هورمون هاست؛ و ۲) در این حالت انتظاراتی که از عشق و ازدواج احتمال بروز دلزدگی بعد از ازدواج برایتان زیاد است.


۶- رابطه که عجولانه شکل گرفته است

عجله کار شیطان است. این را همه می دانیم اما موقع ازدواج که می شود آن را فراموش می کنیم. اگر فکر می کنید برای ازدواجتان دیر شده یا به هر دلیلی می خواهید هرچه زودتر ازدواج کنید (بعضی ها برای ازدواجشان یک ماه بیشتر وقت ندارند چون بعد از آن باید برای ادامه تحصیل به «خارج» بروند!). پس منتظر باشید که یک روز هم برای جداشدن عجله داشته باشید چون دیگر حتی یک لحظه هم نمی توانید این آدم را تحمل کنید. آمار نشان می دهد افرادی که قبل از ازدواج دوره نامزدی معقولی داشته و به شناخت کافی از هم رسیده اند زندگی زناشویی موفق تری را تجربه می کنند.


● دیگر علایم خطر

علایم خطر دیگری هم در مورد روابط وجود دارد که اگرچه به اندازه موارد قبل جدی نیست، اما می تواند به عنوان هشداری برای ما باشد تا با دقت بیشتری در این موارد تصمیم گیری کنیم:
۱- ازدواج در سن کم.
۲- ازدواج برای راضی کردن دیگران
۳- انتظارات غیرواقع بینانه ازدواج.
۴- تحصیلات پایین.
۵- والدین طلاق گرفته.
۶- درآمد ناکافی برای ادامه زندگی.
۷- تفاوت فرهنگی زیاد (خانواده ها و فرهنگ قومی و قبیله ای)
۸- تفاوت سنی زیاد.
۹- اختلاف شدید دیدگاه های سیاسی.
۱۰- تفاوت شخصیتی عمیق.


یک فرمول خوب برای پیش بینی آینده رابطه تان!

ویلیام کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با درنظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را د ارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس ۵تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

۱- بقا: محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.

۲- عشق: محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.

۳- قدرت: توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.

۴- آزادی:
پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.

۵- تفریح: بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.

ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این ۵ مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این ۵ دسته به هم نزدیک باشد.

مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس ۵تایی، ۵ باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد ۲ است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل می شود، شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این ۵ دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: ۱۲۳۴۵. نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا ۵۵۳۵۴ با ۲۳۲۵۳ رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با ۵۴۴۵۴ رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها ۱ تا حداکثر ۲ درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این ۵ مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.

روابط دختران و پسران و باید و نبایدهای آن


با بررسی روابط موجود بین دو جنس مذکر و مؤنث در جامعه ما ، می توان دسته های مختلفی از رفتار را مشاهده کرد که هریک از این نوع برخوردها ارتباط مستقیمی با عوامل تعیین کننده رفتار ، از جمله سطح تحول شخصیت، سطح تحول هوش،و تراز فرهنگی انسان دارد . دسته های مهم در برخوردهای بین دودختر و پسرعبارتند از:
1- برخورد مبتنی برشناخت و احترام متقابل :

این نوع برخورد بر اساس درکی که انسان از شأن انسانی خود و نیز جایگاه و رفعت انسانی دیگران دارد ، صورت می گیرد . انسانی که برای انسانیت و شأن خود ارزش والایی قائل است ، روابطش را با دیگران به گونه ای تنظیم می کند که در آن احترام متقابل و ارزش گذاری متعالی و متعامل رعایت شده باشد . چنین برخوردی زمانی ایجاد می شود که انسان به نیازهای روانی خود در کنار نیازهای زیستی خویش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با دیگران،بیشتر از سطوح بالاتر نیازها نشأت گرفته باشد . این نوع برخوردِ احترام آمیز ، به دور از پرخاشگری ، به دور از نیات سود جویانه و اندیشه های مبتنی بر سوء استفاده انجام می گیرد . حال برای این که جایگاه این نوع برخورد را بهتر نشان دهیم ، ضروری است به بررسی انواع دیگر برخوردها نیز بپردازیم .
2- برخورد مبتنی بر شرم افراطی :

بهتر است پیش از توضیح این بند به تفاوت دو اصطلاح" شرم" و" حیا" بپردازیم . شرم که بیشتر مترادف با خجالت کشیدن و یا کناره گیری کردن است ، اصطلاحی است ناظر بر ناتوانی انسان در یک برخورد اجتماعی . فردی که دچار شرم است ، در یک موقعیت اجتماعی خاص نمی تواندرفتارمناسب و مطلوبازخود نشان دهد . اصطلاح دیگر حیاست . حیا یک صفت پسندیده اخلاقی است و آن عبارت است از خویشتنداری ارادی فرد در انجام اعمالی که خلاف قاعده و شأن شرعی و عرفی باشد . حیا در حقیقت نوعی توانایی است ، در حالی که شرم یا خجالت،نوعی ناتوانی به شمار می آید . انسان وقتی می باید سخنی را در مقابل جمعی بگوید ، ولی خود را ناتوان از بیان آن می یابد ، دچار شرم است؛ در حالی که وقتی انسان تمایل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خویش از جمله پدر ، مادر ، معلم و یا مربی خود رفتاری مبتنی بر بی حرمتی نشان دهد و از عهده انجام چنین کاری نیز برمی آید ، ولی به دلیل داشتن صفت حیا خویشتن داری کرده ، آن را انجام نمی دهد ، نوعی توانایی و قدرت را از خود به نمایش گذاشته است . با این توصیف می باید برخورد مبتنی بر شرم و برخورد مبتنی برحیابا جنس مخالف را از یکدیگر تفکیک کنیم . برخورد مبتنی بر شرم برخوردی از روی ناتوانی است ، در حالی که برخورد مبتنی برحیا ،برخوردی خویشتندارانه و ارادی است .
کسانیهستندکه در مقابل جنس مخالف دچار خجالت زدگی شده ، از خود شرم افراطی نشان می دهند؛ دسته ای دیگرانواع برخوردهای اجتماعی بین دو جنس را می سازند . پسری که به هنگام مواجهه با جنس مخالف دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند بر اعصاب خود مسلط شود و یا دختری که در مواجهه با جنس مخالف توانایی برخورد صحیح کلامی را از دست می دهد و نمی تواند مطالب را به درستی و مبتنی بر تفکر بیان نماید ، مصداق چنین برخوردی هستند . چنین فرد یا افرادی از این ناتوانی به نوعی دچار آسیب خواهند شد .
3- برخورد اضطراب آلود و هیجان زده:

در ادامهیبرخورد مبتنی بر شرم افراطی ، برخورد هیجان زدهیافراد در مقابل جنس مخالف را می توان یافت . این نوع برخورد به صور مختلف مانند عصبانیت ، سرخ شدن و بالارفتن ضربان قلب ، عجولانه رفتار کردن و رفتار مبتنی بر ترس و یا خوشحالی افراطی دیده می شود . هیجان که یک حالت برانگیختگی روانی است شامل تمامی مواردی که نام بردیم اعم از ترس ، خوشحالی ، عصبانیت ، عجله و امثال این هاست . هر چند که هیجانات اجزای لاینفک رفتارانسانی هستند و لی می باید برای اتخاذ تصمیم صحیح و نشان دادن رفتارمناسب تحت کنترل در آیند .برخورد با جنس مخالف به شکل هیجان زده،می تواند تصمیم گیری و نیز انجام اعمال صحیح ما را تحت الشعاع خود قرار دهد . به طور کلی ، توصیه روان شناسان به انسان ، کنترل هیجان ها و حفظ خونسردی در تمامی موقعیت های زندگی است.این توصیه،از رفتار اجتماعی ما با جنس مخالف نیز جدا نیست .
4- برخورد خشک و محدود :

دستهیدیگری از انواع رفتارهای متقابل بین دو جنس در جامعه ما رفتار خشک و محدود است . در این نوع رفتار، زن و یا مرد به گونه ای با جنس مخالف مواجه می شود که گویی از وی متنفر است و یا این که بهشدت او را طرد می کند . هر چند که حفظ حدود شرعی از جمله نحوه نگاه کردن به نامحرم می باید جزو صفات متعالی یک انسان به شمار آید .
5 - برخورد مبتنی بر پرخاشگری :

در توضیح این مطلب بهتر است به تفاوت موجود بین عصبانیت یا خشم ( که نوعی هیجان است )و پرخاشگری(که یک نوع رفتار و تمایل است ) ، اشاره ای داشته باشیم . پرخاشگری در اصل تمایل و یا عمل فرد است در جهت آسیب زدن به یک شیء و یا شخص دیگر . در حالی که عصبانیت یک حالت برانگیختگی هیجانی است که در آن تغییرات بدنی آشکاری دیده می شود . در حالت عصبانیت،فرد کنترل خود را بر اعمالش تا حدودی از دست می دهد . پرخاشگری ممکن است با عصبانیت همراه باشد و گاه بدون آن بروز کند . فردی که با خونسردی تمام در گوشه ای نشسته ، چیزی را عمداً تخریب می کند و یا حتی در پرخاشگری های افراطی با خونسردی تمام جان فردی را می گیرد ، پرخاشگری را بدون عصبانیت از خود نشان می دهد . ولی فردی که با عصبانیت دست به شکستن چیزی و یا ضرب و جرح دیگری می زند ، پرخاشگری را با عصبانیت تواماً دارد . برخی از برخوردهای بین دو جنس در جامعهیما از نوع برخوردهای پرخاشگرانه است . اما این نوع از برخوردها را به نحو آشکار از برخوردهای هیجان زده منفک و مجزا می کنیم . پسری که برای نشان دادن توجه خود به یک دختر،با موتور و یا ماشین از کنار او بهسرعت می گذرد و او را دچار ترس می کند و رفتارهایی از این قبیل ، نشانگر رفتارهای پرخاشگرانه است . پرخاشگری نسبت به جنس مخالف می تواند مشکلاتی را در زندگی آتی انسان ایجاد کند . پرخاشگری که سرچشمهیآن یک تمایل درونی برای آسیب زدن می باشد،ممکن است به صورت اعمالی که به نحوی فرد مقابل را ناراحت می کند و یا می رنجاند و نیز گفتن کلماتی که به نوعی آزار دهنده است ، تجلی داشته باشد .
6- روابط پنهانی :

برقراری روابط پنهانی با جنس مخالف پیش از ازدواج ، یکی دیگر از انواع رفتارهای بین دو جنس را در جامعه ما نشان می دهد . برقراری روابط پنهانی و مخفیانه در طبیعتِارتباط بین دو جنس نهفته است ، ولی باید بین ارتباطِ پنهانی قبل و بعد از ازدواج،تفاوتی آشکار و اساسی قایل بود . ازدواج نقطه ای است که درآن می تواند عمیق ترین روابط فردی و پنهانی بین دو جنس شکل گرفته ، و به شکلی مطلوب استمرار پیدا کند . در حالی که پیش از ازدواج ، این نوع روابط بهخصوص از جانب افرادی که نمی توانند بر رفتار خود تسلط کافی داشته باشند ، می تواند مشکل ساز باشد . دختران و پسرانی که بدون تسلط کافی بر اعمال و رفتار خود،اقدام به برقراری روابط پنهانی با یکدیگر می کنند ، معمولاً در این زمینه دچار نوعی آسیب و یا شکست می شوند .
7- برخوردهای غیر عادی و ناپخته :

این نوع برخوردها بیشتر توسط کسانی صورت می گیرد که به لحاظ فرهنگی ، تحول هوشی و تحول شخصیتی،در سطحی بسیار پایین و مبتذل قرار گرفته اند . متلک گویی ، ایجاد مزاحمت های خیابانی و یا مزاحمت های تلفنی از جمله این نوع رفتارهای ناپخته است .
8- افراط در معاشرت :

این نوع رفتار که معمولاً متأثر از فرهنگ غربی در زمینه ارتباط بین دو جنس است،بیشتر در میان خانواده هایی دیده می شود که دارای یک فرهنگ منسجم و اصیل شرقی و اسلامی نیستند. اختلاط بیش از حد بین دختر و پسر،پیش از ازدواج با توجیهاتی مانند زمینه سازی برای شناخت بهتر دو جنس از یکدیگر و یا زمینه سازی برای کسب تجربیات عملی برای انجام یک ازدواج موفق صورت می گیرد . میهمانی ها ، جشن تولدها ، مراسم مختلف ورزشی و مسافرت های دسته جمعیکهمعمولاً بستر و محمل چنین روابطی است ، در میان این دسته از افراد به وفور دیده می شود . چنین اعمالی بدون توسل به عناصری از فرهنگ غرب اساساً امکان پذیر نیست و این نکته معمولاً مردم ما را دچار تعارض و آشفتگی می کند ، زیرا یک فرهنگ در درون خود دارای انسجام است وما نمی توانیم فرهنگ را به شکل مخلوط و بدون انسجام وبرگرفته از جوامع مختلف به کار گیریم . شاید گرفتاری بزرگ بشر در عصر حاضر دور افتادن از یک فرهنگ منسجم و سازمان یافته باشد.به این ترتیب ملاحظه می شود که افراط در معاشرت ، یک پدیده غربی در جامعه ماست . ما برای برخوردهای مناسب بین دو جنس برنامه ،نظام و حدود معینی را به شکل مشخص در اختیار داریم.به منظور بررسی این مطلب به بحثی دیگر می پردازیم .
ب ـ وضع مطلوب در روابط دختر و پسر :

پس از بحث در مورد وضع موجود در روابط دختر و پسر می توانیم حدود ارتباط مناسب بین دو جنس را مورد بحث و بررسی قرار دهیم . برای نشان دادن وضع مطلوب در روابط بین دو جنس می توان به ویژگی ها و خصوصیات زیر اشاره کرد .1- شناخت واقعیت های جنس مخالف :در این زمینه بهتر است به گونه ای عمل کنیم که واقعیت جنس مخالف را تا حد ممکن بشناسیم و بر اساس این شناخت ، اعمالمان را تنظیم کنیم . به نظر من بهترین راه شناخت جنس مخالف،در نظر گرفتن و شناخت دقیق تر واقعیت وجودی افرادی از جنس مخالف است که با ما سالها زندگی کرده و ما آنها را در نشیب و فرازهای گوناگون زندگی از نزدیک آزموده ایم. برای جنس مؤنث شناخت پدر ، برادر ، عمو ، دایی و امثال این افراد می تواند تا حد زیادی واقعیت جنس مخالف را نشان دهد . برای جنس مذکر نیز واقعیات مشاهده شده از مادر ، خواهر ، خاله ، عمه و امثال این ها می تواند نشانگر واقعیات وجودی جنس مخالف باشد . در صورتی که بدانیم و یقین داشته باشیم که افراد جنس مخالف تا حد بسیار زیادی-بخصوص از آن جهت که در زندگی ما عملاً مؤثر است-با یکدیگر مشابهت دارند ، دیگر دچار خیالپردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف نخواهیم شد.
2- اجتناب از خیالپردازی و تصور رویایی در مورد جنس مخالف :

یکی از مشکلات موجود در روابط بین دو جنس،داشتن تصورات خیالی از یکدیگر است . گاه دختر و پسر از یک فرد بخصوص،تصویری خیالی و کاملاً غیر واقعی می سازند و با آن تصویر زندگی می کنند . برای دختر گاه یک پسر با تمام ضعف ها و محدودیت ها و همچنین ناپختگی ها و رشدنایافتگی ها به شکل شاهزاده ای که سوار بر اسب سپیدی از راه رسیده و او را به سرزمین رؤیاها می برد ، تجلی پیدا می کند . و یا برای پسری سرخورده و ناتوان از هدایت و سامان دادن به عواطف ، افکار و احساسات دختری چنان تجلی پیدا می کند که گویی فرشته ای مهربان از آسمان ها برای نجات او و برای ایجاد پناهگاه برای او به زمین آمده است . این تصورات رؤیایی بسیار زود از بین خواهند رفت و واقعاً مانند یک رؤیا در زندگی زایل خواهند شد . بنابراین در یک ارتباط مطلوب بهتر است از رؤیا پردازی در مورد جنس مخالف بهشدت اجتناب کنیم . این مطلب با عشق و دوست داشتن مغایرتی ندارد . انسان می تواند فردی را بسیار عمیق دوست بدارد و لکن این دوست داشتن نباید موجب کوری و کری انسان شود .
3- ا ز بین بردن ترس ها ، دلهره ها ، هیجان ها ، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف :

سومین ویژگی در یک برخورد مطلوب ، خالی کردن ذهن از عواطف منفی است . هرگونه احساسی که می تواند جنس مخالف را در ذهن ما به شکل منفی جلوه دهد و یا موجب رفتار مخرب ما نسبت به او باشد ، می باید از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد .
4- حفظ خونسردی و صلابت شخصیت ، به هنگام برخورد با جنس مخالف :

ما باید به هنگام برخورد با جنس مخالف ، خونسردی خود را حفظ کرده ، وهیجانات مختلف را از خود دور کنیم و چنین امری حداقل از دو طریق امکان پذیر است: اول اینکه تلاش کنیم جنبه های ارادی اعمالمان را افزایش دهیم و به عبارت دیگر با داشتن برنامه هایی در جهت تقویت اراده خویش گام برداریم . انسان هایی که خود را به دست امیال و راحتی ها می سپارند معمولاً تسلط خوب و کافی بر اعمال خویش ندارند . دوم این که از طریق تمرین و حفظ خونسردی به هنگام مواجه شدن با جنس مخالف ، تلاش کنیم به سطحی از کنترل رفتار دست بیابیم که در آن خونسردی و صلابت کافی در برخورد با جنس مخالف را داشته باشیم .
5- برخورد مبتنی بر احترام با مراعات حدود شرعی در مورد محرم ، نامحرم ، حلال و حرام :

در فرهنگ ما برخورد مناسب بین دو جنس به شکل دقیق در چگونگی ارتباط بر اساس ملاک های چهارگانه محرم و نامحرم و حلال و حرام مشخص شده است . رعایت این حدود،نشانگر آشنایی ما با فرهنگ منسجم اسلامی است .برای شناخت این حدود لازم است به کُتب فقهی مناسب مراجعه گردد.
6- فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین در این گونه موارد :

برقراری روابط پنهانی پیش از ازدواج ممکن است تا بدان جا پیش رود که به نوعی به هر یک از طرفین آسیب رسانده و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد . بهتر است دختران و پسرانی که تجربه و شناخت کافی از جنس مخالف ندارند و نیز تسلط کافی بر اعمال و افعال خویش نیافته اند ، از طریق مشورت کردن با والدین و احتمالاً در میان گذاشتن تمایل خود نسبت به کسی ، از آنان راهنمایی بخواهند و از این راه احتمال آسیب دیدگی روانی و تربیتی خویش را کاهش دهند .

7 – اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی :

با این حال که روابط ما با جنس مخالف می باید خالی از پرخاشگری و ناپختگی و به دور از بی احترامی باشد ، لکن نباید ارتباط صمیمانه ای بین ما برقرار شود و این مطلب را حتی به رغم وجود علاقه بین دو جنس نیز می باید رعایت کرد . 8ـ نداشتن رفتارسَبُک ، خود نمایی و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف : توصیه می شود که دختران و پسران از داشتن رفتار سـَبـُک مبتنی بر جلب توجه جنس مخالف دوری گزینند . این مطلب به رغم این که به صورت یک راهنمایی برای دختران و پسران ارائه می شود ، ولی گاهی اوقات از طرف برخی از دوستان نوجوان و جوان مورد اعتراض قرار می گیرد . بعضی از دختران در مقایسه خود با دیگران به این نکته اشاره می کنند که آنهایی که رفتار آنچنانی در پیش می گیرند و خود را به اشکال مختلف به جنس مخالف عرضه می کنند در زندگی موفق ترند ، بسیار زودتر ازدواج می کنند و تشکیل زندگی می دهند . در حالی که ما به دلیل داشتن رفتار سنگین ، پیوسته دچار تنهایی و دورافتادن از ازدواج می شویم . چنین عباراتی به نوعی برای این دختران راهنمای عمل قرارمی گیرد و آنها را دچار تعارض بین حفظ حرمت ، عفت و رفتار موقر از یک سو،و داشتن یک رفتار خودنمایانه مبتنی بر جلب مشتری از سوی دیگر می سازد .
انسانی که دارای اهداف و آرمان های شناخته شده و منسجم در جهت حفظ کرامت انسانی خویش است هرگز از این وضع دچار تعارض نمی شود . او به دنبال یافتن همسری پاک و عفیف است ، ولی کسی که از طریق نمایش دادن اندام ها و ظاهر خود ، پسری را به سوی خویش جلب می کند ، قطعاً باید بداند کسی را شکار کرده است که چیزی جز امیال حیوانی انسان نمی شناسد .در قرآن کریم آمده است:" زنان ناپاک ،از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک،و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک اند."اگر ارزش های عالی انسانی مانند عفت، ایمان ، پاکدامنی ، خوش قلبی و سلامت نفس برای کسی معنا پیدا نکرده باشد ، او می تواند زندگی خود را از طریق تمایلات سطح پایین تر مانند تمایلات جنسی ، سامان دهد . ولی کسی که به سطوح بالاتر دسترسی پیدا کرده است هر چند که مدتی ارضای تمایلات و نیازهای جسمانی او به تأخیر بیفتد ، حفظ ارزش های عالی انسانی او را کفایت می نماید .
ج ـ عشق و نقش آن در ازدواج :

یکی از مسائلی که می باید در زمینه ازدواج مورد بحث و بررسی قرار گیرد ، جایگاه عشق در ازدواج است . بهراستی به سؤالاتی که درباره عشق و نقش آن در زندگی وجود دارد چگونه باید پاسخ گفت ؟ سؤالاتی از قبیل:عشق چیست ؟ آیا عشق گناه است ؟ آیا ازدواج بدون عشق معنایی می تواند داشته باشد ؟ عشق باید قبل از ازدواج به وجود آید و یا بعد از آن ؟ آیا هر عشقی ضرورتاً باید منجر به ازدواج شود ؟ آیا عشق لزوماً باید انسان را به طرف انسانی دیگر سوق دهد ؟ عشق به چه عواملی بستگی دارد ؟ چگونه استمرار می یابد ؟ چگونه خاتمه می یابد ؟ و یا چگونه رشد پیدا کرده و به تعالی می رسد ؟
در ادامه ، به این گونه سئوالات پاسخ خواهیم داد، هر چند که اذعان داریم این مطالب تمامی آنچه را که در این زمینه می توان بیان داشت ، شامل نمی شود .

1ـ عشق عالیترین تجلی روح الهی انسان

بهراستی عشق چیست ؟ عشق را می توان جاذبه و کشش قلبی انسان به سوی کمال و جمال دانست . زیبایی یکی از کمالات است و زیبایی مطلق،خداست . عشق را جز با عشق نمی توان شناخت . عشق را جز عاشق نمی تواند درک کند .اما برای نزدیک شدن موضوع به ذهن،می توانیم از مثال های موجود در مراتب پایین تر موجودات زنده استفاده نماییم. شعرا و عرفا از جذب0 پروانه به سوی شمع بسیار استفاده کرده اند . هنگامی که شاعر می گوید :
بلبل به چمن ز آن رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
اشاره به جذبه عاشق به سوی معشوق دارد . از این نوع رفتارها که تنها می تواند نوعی تقریب به ذهن را در برداشته باشد ، می توان به کشش شاخ و برگ درختان به سوی نور اشاره کرد . انسان وقتی در تاریکی قرار میگیرد ، هر نقطه نورانی او را به سمت خود می کشد و این یک کشش به سوی نور است . حیواناتی از قبیل"سوسک"به طرف تاریکی کشش دارند و وقتی جایی روشن است،به تاریکی ها پناه می برند و در نقاط و زوایای تاریک پنهان می شوند . حیواناتی وجود دارند که به طرف جریان ها و میدان های مغناطیسی کشش پیدا می کنند ، مانند ماهی هایی که به کمک ایجاد حوزه های مغناطیسی در دریا به دام صیادان می افتند . در مورد کوچ پرندگان شواهدی وجود دارد که نشان می دهدآنها به سمت و سوی خاصی کشش پیدا می کنند . کششی که شناخت و ادراک ذهن در آن نقشی ندارد . به عبارت دیگر یک کشش ،بدون آن که موجود زنده بداند به کجا می رود . این ها مثال هایی است که تا حدودی معنای کشش به سمت یک هدف و تجهیز یک موجود زنده برای سوق یافتن به سوی آن را نشان می دهد .
عشق در مرتبه ای بسیار عالی تر و به عنوان عالی ترین تجلی عالم هستی ، قلب انسان را به سوی کمال و زیبایی مطلق سوق می دهد . خدا انسان را به گونه ای آفریده است که وقتی به سوی نورووجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن کشیده می شود . به این ترتیب عشق،کشش قلب انسان است به سوی خداوند . این تعبیر در قرآن کریم و در متون اسلامی باعباراتی مانند" حُب" نشان داده شده است .درقرآن کریمآمده است : اگر خدا را دوست دارید ، تبعیت من(پیامبر) را بنمایید که در نتیجه خدا نیز شما را دوست خواهد داشت و یا زبانم را به یاد خودت گویا کن و قلبم را به عشق خودت شیفته ساز . حب یا عشق ماهیتی انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست . ولی "چرا عشقکهاصالتاً‌ می باید متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پیدا می کند ؟"سئوالی است که می توان به این طریق به آن پاسخ داد که عشق در مراتب پایین تر انسانی،بهسمت نشانه هایی از جمال و کمال الهی که در انسان ها بهعنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است متوجه می شود . انسانی که هنوز نمی تواند درکی از جمال و کمال مطلق داشته باشد لاجرم به سوی جمال های عینی و قابل رؤیت کشیده می شود و به سوی کمالات و عواطف انسانی که نشانه هایی از رأفت الهی در وجود انسان هستند ، سوق پیدا می کند . به عبارت دیگر عشق یک انسان به انسان دیگر، اگر خالی از هواها و امیال باشد نشانه ای از عشق به کمال مطلق است . با این دیدگاه است که عشق،یک کمال برای انسان محسوب می شود . قلب عاشق،اشرف بر قلب غیر عاشق است . انسان عاشق،افضل بر انسان غیر عاشق است .
برای این که بتوانیم این نکات را بیشتر و دقیق تر توضیح دهیم می باید محورهای دیگری نیز مورد بحث قراردهیم .
تفاوت عشق با هوای نفس :

عشق را باید عامل تکامل بخش انسان بدانیم . بنابراین باید آن را از ارضای نیازهای معمولی و مشترک حیوانی متمایز نماییم . اگر ما برای رفع نیازهای خود به چیزی یا به انسانی نیازمند باشیم ، این نیاز میان ما و آن شیء یا انسان ، نوعی وابستگی ایجاد می کند ، ولی این وابستگی را نباید با کشش عاشقانه یکی بدانیم . این را باید از نوع هوای نفس بدانیم ، حال آنکه عشق از جمله صفات برتر و متعالی انسانی است . هدف هوای نفس،ارضای خویشتن است ، ‌ولی هدف عشق،بقا و حضور معشوق است ، حتی اگر به فنای عاشق بینجامد . بنابراین ملاک مشخص برای تمیز بین عشق و کشش امیال،در همین است که عاشق درصدد رضایت معشوق است ، نه رضایت خویش . عاشق وقتی با معشوق کامل مواجه می شود ، می خواهد همه چیزش را ، حتی خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ که می گوید :
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیز
اشاره به این دارد که می باید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وی تجلی کامل بیابد . با این توصیف باید عشق یک انسان به انسان دیگر را از تمایل و کشش مبتنی بر نیازهای وی منفک و مجزا کرد . به این ترتیب است که اگر فردی نشانه ای از عشق را در دل خویش نسبت به فردی دیگر دارد ، می باید در درجه اول به معشوق خود بیندیشد نه به خویشتن خویش . اگر برای ارضای تمایل خود ، معشوق را بهطـُرق مختلف قربانی می کند و از آن جمله دست به عملی می زند که آبروی وی را خدشه دار سازد ، باید مطمئن باشد که این عشق نیست ، بلکه یک کشش از نوع حیوانی است .
3ـ عشق موجب تعالی و عفت است :

بایداین نکته رابدانیم که عشق ، انسان را رو به رشد می برد و موجب کمال اخلاقی و عرفانی انسان می شود و از آن جمله عفت و پاکدامنی را در او افزایش می دهد . انسان عاشق می خواهد پاک زندگی کند ، به پاکی ها برسد و به سوی روشنایی ها سوق پیدا کند و شاید با همین تبیین از عشق است که کلامی معروف از پیامبر گرامی اسلام نقل می شود که فرمود : آن که عاشق شود و عفت بورزد و از این عشق بمیرد ، او شهید مرده است .
4ـ عشق مکمل ازدواج است نه عامل آن :

با این بحث ، به موضوع جایگاه عشق در ازدواج وارد می شویم . سئوال این است که اگر کسی فردی از جنس مخالف را دوست بدارد و بهراستی عاشق او باشد ، آیا این امر می تواند تنها عامل تعیین کننده ازدواج آن دو به شمار آید ؟ باید در پاسخ بگوییم : نه . زیرا ازدواج در حقیقت نوعی مشارکت اجتماعی است که در آن دوانسان باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملی داشته باشند ، از آن جمله تناسب اعتقادی ، تناسب اجتماعی ، تناسب عقلانی و تحصیلی و امثال این موارد . انسان در ازدواج تمامی نیازهای سطوح مختلف خود را از ابتدایی ترین نیازهای حیوانی تا عالی ترین نیازهای انسانی به مشارکت می گذارد. برای تشکیل یک خانواده می باید تناسب بین دو انسان برای برآوردن تمامی نیازها در حد بالایی وجود داشته باشد . بنابراین برای ازدواج ما باید به انسانی بیندیشیم که بتواند قسمت اعظم نیازهای مختلف ما را مرتفع کند .
به این ترتیب عشق می تواند مکمل چنین ازدواجی باشد، نهفقط عامل تعیین کنندهآن . باید اذعان کنیم که به رغم اهمیت و تعالی عشق در زندگی ، نیازهای واقعی انسان نیز حقیقتی انکارناپذیرند . انسان عاشق نمی تواند به عشق اکتفا کند و از نیازهای خود از این طریق چشم بپوشد . از این رو بهتر است که برای ازدواج انسانی را انتخاب کنیم که در برآوردن نیازهای مختلف ، ما را یار ، همراه و همسر باشد ، نه اینکه تنها به دلیل عشق ، انسانی را برگزینیم که از جهات عدیده با ما تباین ( اختلاف ) داشته باشد. ازدواجی که بدون توجه به نیازهای گوناگون انسان ، حتی نیازهای مربوط به خورد و خواب و... صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید ،در واقعیتبسیار زود شکست خواهد خورد .
5ـ عشق در قلب سالم جوانه می زند و در آن رشد می کند :

با این عبارت وارد این موضوع می شویم که عشق قبل از ازدواج اساسی تر و با دوام تر است یا عشق بعد از ازدواج ؟ باید به این نکته توجه کنیم که عشق در بستر قلب سالم ، حقیقت جو و به دور از تعصبات و هواهای نفسانی جوانه می زند و رشد پیدا می کند . در صورتی که ما انسان ها در تلطیف و تطهیر روح خود بکوشیم ، هر روز خویش را برتر و والاتر از روز قبل قرار دهیم و غل و غش را از درون خود برانیم، قلب را بستر جوانه زدن عشق و رشد روزافزون آن ساخته ایم . بدین ترتیب پس از آن که انسان مناسبی را برای ازدواج برگزیدیم و با او در یک مشارکت انسانی وارد شدیم ، باید منتظر آن باشیم که عشقی پاک میان ما زاده شود و به کمال برسد و در سایه لطف و مرحمت الهی به معشوق حقیقی متصل گردد . چنین عشقی در زندگی،روشنایی می آفریند و هر قدر زن و شوهر به پختگی و کمال نزدیکتر می شوند پاکی و خلوص این علاقه مندی را بیش از پیش در قلب خود احساس می کنند .
بنابراین بیاییم برای این که عشق را زنده نگه داریم ، پاسدار حریم آن باشیم و آن را به عنوان گل سرسبد نعمت های الهی به انسان ها هدیه دهیم ، در کمال و صلاح درونی خویش بکوشیم و از این طریق دنیا را تبدیل به گلستان عشق کنیم .