مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

تئــاتر درمانــــــی

هر اثر هنری روح انسان را به گونه ای صیقل می دهد. زمانی که با شخصیت داستان ها، نقاشی زیبا، نوای گرم موسیقی، بازیگران و... می گرییم، می خندیم، می جنگیم و... خود را در «او» یا «آن» می یابیم و این «هم ذات پنداری» زمینه ساز بروز احساسات نهفته ما می شود. احساساتی که از رنج ها، غم ها، تلخی ها و ناکامی ها و گاه شادی ها و موفقیت های فراموش شده حکایت دارند.
اما در میان هنرها، تئاتر جایگاهی ویژه دارد. آن که شاهکاری می آفریند، آن که آن را بازی می کند، گویی زندگی را بازی کرده و به تصویر می کشد و تماشاگر با برقراری ارتباط با آنها، خود را باز می یابد و روح متلاطمخویش را آرام کرده و نیروی مجدد برای بازی زندگی کسب می کند.براساس نظر روانشناسان پاسخ بیماران به «هنر درمانی» و اختصاصاً «تئاتر درمانی» در اکثر موارد سریع تر و موثرتر از مصرف دارو است، چرا که بیمار با برقراری پیوندی عاطفی با بازیگران روحش را عریان کرده و ناگفته ها را بیان کرده و درمان می شود.
در واقع هنر، تکرار هر شخص یا به عبارتی تکرار زندگی هر شخص در دیگری است و این تکرار، موقعیت را برای بروز احساسات مهیا می کند.به جرأت می توان گفت بعد «درمانگر» تئاتر از میان هنرهای دیگر شاخص تر است، چرا که با مروری بر شاهکارهای ادبی جهان و نمایش های اجرا شده براساس این آثار به خوبی به نکات روانشناسی و ظرایف نهفته در این آثار پی می بریم. این نکات تنها مختص به شاهکارهای ادبی مخصوص بزرگسالان نمی شود بلکه با مروری بر آثار کودک و نوجوان نیز می توان ظرایف را دریافت.در این بحث به بررسی جنبه های روانشناسی شاهکارهای ادبی جهان که بارها و بارها در سراسر گیتی به اجرا درآمده و شاهکارهای کودک و نوجوان اعم از کتاب و کارتون می پردازیم. این بررسی توسط دکتر استیون فلنز استاد دانشگاه و رئیس مرکز تحقیقات روانشناسی آمریکا که بخشی اختصاصی در زمینه تحقیق بر روی آثار ادبی جهان دارد، انجام شده است.


● مکبث
پرده اول، صحنه هفتم: (مکبث در حال کشیدن نقشه برای قتل پادشاه) مکبث مردد بین دو تصمیم است و با خود زمزمه می کند: «اول چون من خویشاوند و رعیت او هستم، که این هر دو سخت مخالف این عمل (قتل شاه) است. دوم چون میزبان او هستم که باید در را بر روی قاتلش ببندم نه آن که خود تیغ برگیرم.» مکبث سمبلی از انسان عصر حاضر است، چرا که نمی داند بین خویشاوندی و میهمانداری و جاه طلبی کدام یک را انتخاب کند.دکتر فلنز عقیده دارد: «بسیاری از افراد جاه طلب خصوصیاتی شبیه به قهرمان کتاب(مکبث) دارند. آنها با آن که به عواقب، خطرات و مشکلات احتمالی خود در راه رسیدن به جاه و مقام آگاه هستند، اما بیماری آنها (جاه طلبی) چشم بصیرت آنها را بسته است. آنها حاضر هستند برای رسیدن به آنچه می خواهند، روابط انسانی و خویشاوندی را فدا کنند.»
- پرده سوم، صحنه پنجم: در این پرده مکبث در باره بیماری روانی همسرش با پزشک صحبت کرده و می گوید:
- مکبث: «حال بیمار شما چطور است طبیب؟»
- طبیب: «آن قدر بیمار نیست ای خداوندگار من که از هجوم خیالاتی پیاپی در عذاب است. خیالاتی که او را از آسایش بازداشته است.»
- مکبث: «این بیماری را علاج کن. آیا تو می توانی فکری را که بیمار است مداوا کنی و اندوهی را که در حافظه ریشه کرده است، برکنی و غم نوشته بر مغز را محو کنی و با تریاقی که فراموشی آورد سینه گرانبها را از آن چیز خطرناکی که بر دل سنگینی می کند بزدایی؟»
طبیب: «در اینجا است که بیمار باید خویشتن را علاج کند!» در قرن شانزدهم میلادی در انگلستان، سالها پیش از «زیگموند فروید» ، «شکسپیر» تشخیص داده بود که بیماری های ناشی از آزردگی های روحی تنها با برطرف کردن عامل اصلی توسط روانشناس و با همکاری بیمار شفا می یابد و دارو تنها راه درمان نیست.دکتر فلنز می گوید: «خانم مکبث (لیدی مکبث) سمبل بسیاری از افرادی است که بی یافتن درد به دنبال درمان آن هستند. انسان قرن حاضر سرگشته، نامتعادل و پریشان است چرا که«درد» را نشناخته و بی جهت به دنبال درمان می گردد.»


▪ پرده پنجم، صحنه اول

طبیب به خانم مکبث می گوید:«شایعاتی زشت و بد منتشر است. اعمال بد و هول انگیز رنج ها و مصیبت های هول انگیز به دنبال خواهد داشت. افکار ملوث اسرار خود را به بالش های کر خود افشا می کنند.او را به کشیش بیشتر نیاز است تا طبیب.» با ادامه داستان، مکبث تردیدش کاهش و شقاوتش افزایش می یابد و همسر او حالتی بیمارگونه می یابد. در واقع «شکسپیر» داستان را براساس شخصیت دوگانه و رفتار سبعانه مکبث طراحی کرده است. مکبث با قربانی کردن دیگران و قربانی کردن انسانیت سعی در رسیدن به هدف دارد.
اگر چه این گونه افراد برای مدتی شاد به نظر می رسند چرا که عطش جاه طلبی خویش را فرو نشانده اند، اما به سرعت یأس و ناامیدی جایگزین آن می شود.دکتر فلنز عقیده دارد: «بسیاری از بیمارانی که به دلیل قتل، تجاوز، دزدی و... برای ارضای حس جاه طلبی خویش دچار یأس و ناامیدی، ترس و وحشت و بحران های شدید روحی شده اند به نوعی سمبل زنده و امروزی مکبث هستند.
آنها با آن که پس از فرونشاندن عطش جاه طلبی خود با ارتکاب به جنایت برای مدتی شاد شده اند اما، وجدان، آنها را آرام نگذاشته و به بیماری روانی دچار شده اند.»
گذشته از شاهکار مکبث، در اثر دیگر شکسپیر یعنی «ژولیوس سزار» و «هملت» نیز تسلط زیرکانه و زیبای شکسپیر به مسایل روانشناسی کاملاً مشهود است.
- در بخشی از نمایشنامه «ژولیوس سزار» زمانی که «مارک آنتونی» بر جسدی بی جان «سزار» حاضر می شود (پرده اول، صحنه سوم) می گوید: «ای سزار نیرومند و مقتدر! آیا همه آن کشورگشایی های افتخارآمیز، پیروزی ها، غنیمت ها و غارت ها در این اندازه کوچک بود؟»
در این اثر شکسپیر از زبان «مارک آنتونی» فانی بودن موفقیت ها را بیان می کند.
به عبارتی شکسپیر معتقد است زندگی به سرعت قابل تغییر است و کسب موفقیت اگرچه شیرین، اما فانی است. بنابر این آسایش در ستایش زندگی و موفقیت های آن نیست چرا که ستایش این نیازها راهی به جز فنا نداشته و در عین قدرت مرگ او را به کام خود می کشد.دکتر فلنز عقیده دارد: «انسان عصر حاضر تلاش می کند تا به آرامش دست یابد. «افزون خواهی »او نهایتی ندارد. او بی توجه به احتمال شکست، فنا و نیستی پیش می رود از این رو کوچک ترین شکستی او را آشفته کرده و تعادل روانی اش را بر هم میزند.«سزار»سمبل «افزون خواهان »و«مارک آنتونی»سمبل«سد »آنها برای خاتمه دادن به افزون خواهی و بلند پروازی های سزارها است.
- در«هملت»شکسپیر بار دیگر از زبان«هملت»(پرده سوم، صحنه اول) می گوید:«بودن یا نبودن مسأله این است. آیا پسندیده تر آن است که تازیانه ها و بلاهای روزگار غدار را با پشت شکسته و خمیده مان متحمل شویم یا این که ساز و برگ نبرد برداشته به جنگ مشکلات فراوان رویم تا آن دشواری ها را از میان برداریم؟ »در این زمزمه های پنهان«هملت»با خویش، ما خود را جست وجو می کنیم. انسان امروز نمی داند چگونه تصمیم بگیرد، مردد است. هملت های قرن حاضر فراوان هستند چرا که شجاعت، رشادت، جسارت و هر آن چه توان تصمیم گیری نهایی را به آن می بخشد، از میان آنها رخت بربسته است.
ما آموخته ایم بالاترین درجه شجاعت حفظ زندگی است به هر وسیله که باشد تا شاید روزی فرصتی برای جنگ آن هم نه جوانمردانه بیابیم. در واقع اعتماد به نفس دیگر وجود ندارد.» دکتر فلنز می گوید: «یکی از جدیدترین روش های درمان بیماران مبتلا به«سرگردانی»، عدم اعتماد به نفس و «تردید» تشویق آنها در جهت کسب اعتماد به نفس، برقراری ارتباط با دیگران و بازگشت به زندگی اجتماعی است. سرگردانی بشر نه به عصر ما که به قرن ها پیش باز می گردد.«شکسپیر» به راحتی«تردید» نوع بشر را از زبان«هملت»بازگو می کند.این نکته سنجی ها و روانکاری های جالب تنها اختصاص به«شکسپیر» ندارد. هنرمندان دیگری نیز به گونه ای به این نکات اشاره کرده اند.
- رابرت فراست، در یکی از اشعار زیبایش می گوید:« دو راه با یک چوب از یکدیگر جدا شده اند و من کوتاه ترین را انتخاب می نمایم و این راه سرآغاز تمام تفاوت ها و اختلاف ها است.»
به عقیده دکتر فلنز، برتری انسان ها در نحوه«تصمیم گیری»و«انتخاب راه» است. «فراست»انتخاب راه را وسیله ای برای رسیدن به«سعادت» می داند و عقیده دارد اختلاف ها و تفاوت ها سعادت بخش یا گمراه کننده هستند.گذشته از آثار برجسته ادبی که برشمردیم که به جرأت بخشی از دریای بیکران این آثار است، کم نیستند آثار هنری که برای کودکان و نوجوانان طراحی و نوشته شده اند و به زیبایی و با ظرافت به مسایل روانشناسی اشاره کرده اند. توجه به این قشر به جهت آسیب پذیری و شاید هم به جهت هوشیاری آنها بسیار مهم و مؤثر است.
- مارک تواین در دو شاهکار خود«تام سایر»و «هکلبری فین»جنبه های پیدا و پنهان کودکی و نوجوانی را به تصویر می کشد و حس نوع دوستی، آزادگی، کمک و یاری و مقابله با مشکلات را از دیدگاه کودک و نوجوان بیان می کند.


● کلام آخر
روانشناسان و هنرمندان، روح انسان را هدف قرار داده و در صدد درمان آن هستند. هریک به نحوی سعی در درمان روح ناآرام بشر دارند. هنرمند می نویسد، بازی می کند، می جنگد، می گرید، می خندد و... و با این حربه ها به عمق روح انسان سفر کرده و لایه های پنهان ذهن او را که درگیر زخمی است به جنبش وا می دارد تا او نیز همسو با نویسنده، بازیگر، نوازنده، نقاش و...«خود» را «بازخوانی» کند و با این بازخوانی و» هم ذات پنداری «روح را آزاد و آن را درمان کند.
هنرمند پیش از آن که بازیگر، نویسنده، نقاش، شاعر و... باشد.«انسان»است و بی شک برجنبه های مختلف روح آدمی آگاه و مسلط.از این رو به راحتی می تواند هر آن چه آدمی را آزرده کرده و روحش را آزار می دهد بشناسد و بر همان اساس اثرش را بیافریند.
از این رو بی تردید زیبایی هنر در به پرواز در آوردن خیال و شفا بخشیدن روح پس از پروازی خیال انگیز است

تاثیر رنگ سفید در قران


3-5- رنگ سفید و تأثیرات آن از منظر قرآن کریم
قرآن کریم برای بیان رنگ سفید از ماده «بیض» و مشتقات آن (بِیضٌ‌، بَیضٌ‌، أَبْیضُ‌، تَبْیضُّ‌، ابْیضَّتْ و بَیضاء) استفاده کرده است. بیض و مشتقاتش دوازده بار و در دوازده آیه آمده است. با توجه به آیاتی از قرآن کریم که در آنها از رنگ سفید سخن به میان آمده، ‌می‌توانیم دریابیم که این رنگ تأثیرهای گوناگونی بر انسان دارد:
الف) رنگ سفید‌، نشانه سعادتمندی
«یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ...» (آل‌عمران/106)؛ «(در) روزى که چهره‌هایى سفید می‌شوند و چهره‌هایى سیاه می‌گردند...».
«وَ أَمَّا الَّذینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفی رَحْمَتِ اللَّهِ... هُمْ فیها خالِدُونَ» (آل‌عمران/107)؛ «و امّا کسانى که چهره‌هایشان سفید شده، پس در رحمتِ خدایند...».
سپیدى از شریف‌ترین رنگ‌هاست (ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، 1408: ‌16/188) و در نهایت صفا (طبرسی‌، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692) و لطافت (ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‌، 1422: 8/134) است و این لطافت‌، نورانی است (طبرسی‌، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692).
گفته شده که سفیدی چهره‌ها «به خاطر نور ایمان است» (تستری، تفسیر التسترى‌، 1423: 1/50) و آمده است که هر کس در این دنیا قلبی سفید داشته باشد‌، در آخرت چهره‌اش سفید است (قشیری، لطائف الاشارات، بی‌تا: 1/269). سفیدی از نور است و کسانی که اهل نور حق باشند‌، به رنگ سفید نامیده می‌شوند و چهره‌هایشان درخشان می‌شود (طبرسی‌، جوامع الجامع، 1377: 1/195). رنگ سفید‌، رنگی بسیار لطیف و شریف است و خداوند با سفید کردن چهره مؤمنان در قیامت به شرافت و لطافت آنان می‌افزاید و ملاحت‌، پاکی‌، پاکدامنی و بی‌گناهی آنان را با این رنگ نمایان می‌کند. اصولاً رنگ سفید‌، نشانه افراد سعادتمند در رستاخیز است (آل‌عمران‌/106) و این نکته از نظر نشانه‌شناسی جالب توجه و در خور بررسی است.
ب) رنگ زیبایی در طبیعت
«... وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ» (فاطر/27)؛ «... و از کوه‌ها راه‌ها (و رگه‌ها)ى سپید و سرخ، که رنگ‌هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!». خدای تعالی طبیعت را خلق کرده و کوه‌ها را جلوه‌ای از آن دانسته است‌ و این کوه‌ها را با «راه‌ها و رگه‌هایی در آن به رنگ‌های مختلف از جمله سفید» (سمرقندی، بحرالعلوم، 3/106) معرفی می‌کند.
چنان که بیان کردیم‌، رنگ سفید‌، رنگی لطیف و دلگشا و در نهایت صفاست. حق تعالی با جلوه دادن رنگ سفید در کوه‌، لطافت‌های طبیعت را به رخ می‌کشد و با اثری که این رنگ دارد‌، طبیعت را لطیف‌ و با صفا می‌کند که باعث دلگشایی انسان به هنگام دیدن آن می‌شود

شعـــر درمـانــــــی


یکی از شیوه های رفع تنش های روانی در بیماران و حتی غیر بیماران سرودن شعر و البته خواندن آن در جمع است که به آن شعر درمانی می گویند.

در شعر درمانی فرد سعی می کند تمام احساسات و اندیشه های آزار دهنده خود را در قالب کلمات و به شکل شعر مطرح کند در این شیوه فرد به طور ناخودآگاه تمام اوصاف و رفتارها و علل ناکامی های خود را که حالا مسبب بروز نشانه هایی از بیماری روانی در او شده است را در قالب واژگان و از طریق توصیف و خیالپردازی های آزادانه مطرح می کند او می تواند فردی را توصیف کند و تمام گله و گذاری های خود را از او بکند و شعرش را هم بدون پیش آمد مشکلی در جمع بخواند این شیوه، اثر گذاری غیر مستقیم دیگری هم دارد شنیدن اشعاری که به این شیوه سروده شده اند کم کم به مخاطبان مورد روان درمانی کمک می کند که چگونه خود را از بار غم ها تخلیه و حتی چگونه با مشکلات خود برخورد کنند و چون در این شیوه فرد، شخص خاصی را به عنوان مسبب ناراحتی اش معرفی نمی کند قطعا مشکلی هم گریبان اطرافیان بیمار را نمی گیرد.


در نهایت موزون بودن شعر نیز به کمک می آید و تلاش برای حفظ فرم و رعایت قافیه و بازی با کلمات برای زیباتر ساختن در فرد نوعی تعالی و وسیع تر اندیشی ایجاد می کند او تمام حرف هایش را بدون آنکه مجبور بوده باشد اعتراف کند تجربیات تلخ خودش است، بدون آنکه مجبور باشد انگشت اتهام به سوی کسی که او را رنجانده نشانه رود با صدای بلند و در جمع مطرح می کند و اینگونه خود را تخلیه می کند و به حس خوشایندی از سلامت روانی دست می یابد.

آثار روانى رنگ سیاه - جالب

از آن جایى که رنگ سیاه ممکن است باعث تهوع شود، از به کارگیرى آن در هواپیما و کشتى خوددارى مى کنند.[107] برخى گویند که رنگ سیاه، رنگ سبک و غلط اندازى است.[108] اما در مقابل، برخى بر این باورند که جلوه و ابهت رنگ سیاه از دیگر رنگ ها بیشتر است.

گویند نخستین بار ابومسلم خراسانى به این مسأله پى برد. وى هر روز از لشکرش که لباس و پرچمى به یکى از رنگ ها چون سبز و زرد داشتند، سان مى دید و سرانجام رنگ سیاه را براى ایجاد اضطراب در دشمن برگزید.[109] از آن زمان به بعد به سپاه ابومسلم خراسانى، سیاه جامگان مى گفتند.

آنچه مسلم است این که رنگ سیاه، حالت حزن و افسردگى در انسان ایجاد مى کند و با شادى و انبساط خاطر، تناسبى ندارد. از همین رو است که در عزادارى ها از این رنگ استفاده مى کنند.

در صورتى که تعادل روحى انسان برقرار نباشد، ممکن است رنگ سیاه زمینه خودکشى را در فرد ایجاد کند. طبق تجربه اى وقتى رنگ پلى را که به رنگ سیاه یا تیره بود و به روى آن زیاد خودکشى صورت مى گرفت، به سبز تغییر دادند، آمار خودکشى ها به 3/1 تقلیل پیدا کرد. رنگ سیاه آثار روانى مخرب دیگرى هم دارد.

براساس گزارشى وقتى صندوق هایى را که به رنگ هاى روشن و سبز و تیره از جمله سیاه بود، بین کارگران تقسیم کردند، حاملان صندوق هاى تیره و سیاه از درد کمر و کلیه شکایت داشتند.[110]

رنــگ درمـانــــــی

به اطراف خود نگاه کنید، رنگ ها همه جا هستند، ما را احاطه و در بر گرفته اند. ما زندگی را از دریچه رنگ ها، شکل ها و البته صداهاحس می کنیم. رنگ های مختلف در زندگی ما از بسیاری جهات تاثیر گذار هستند، بعنوان مثال رنگ قرمز عموما به هنگام رانندگی یا استفاده از دستگاه های صنعتی و غیره توجه ما را به خطرها جلب می کند. هنگام مشاهده مراتع سرسبز احساس شادابی و هنگامیکه دریای آبی را می بینیم احساس آرامش می کنیم. یک اتاق تاریک در ما احساس وجود رمز و راز و یا ترس ایجاد می کند. اتاقی با رنگ آمیزی سفید احساس تازگی و تمیزی را در ما القا می کند. اگر رنگ ها در زندگی ما تاثیر دارند، این سوال پیش می آید که تاثیر درمانی آنها بر بیماران چیست؟

در پاسخ باید گفت که "رنگ درمانی"، یک شیوه درمانی پیوسته و بی وقفه است که شامل بکارگیری رنگ ها در درمان بیماری های مختلف جسمی و اختلالات احساسی یا روانی است. در "رنگ درمانی" از مجموعه ای از اصول هارمونی رنگ ها و ترکیب آنها برای بهبودی بیماران استفاده می شود.



متخصصین "رنگ درمانی" معتقد هستند که هر عضو بدن انرژی مشخصه خود را دارد و اختلالات هر عضو را می توان با بکارگیری رنگی هم تراز با انرژی آن عضو در محدوده مشخص و یا کل بدن به سمت بهبودی پیش برد. رنگ ها در واقع امواج الکترومعناطیس پرانرژی با طول موج های قابل رویت هستند. سلول هایی مخروطی شکل که در شبکیه چشم قرار دارند این امواج را به رنگ قابل تشخیص در ذهن تبدیل می کنند. این سلول ها به سه دسته تقسیم می شوند; گروهی برای تحریک شدن توسط رنگ آبی، گروهی برای رنگ سبز و گروه دیگری برای رنگ قرمز، و میزان یا شدت تحریک هر یک از آنها در آن واحد می تواند رنگ های مختلفی را در ما ذهن تداعی کند. رنگ آبی حس آرامش و سفید حس تمیزی را به انسان منتقل می کند. در سراسر زندگی ما با دریایی از رنگ ها احاطه شده ایم، آنها بر احساسات و سلامتی ما تاثیر می گذارند. برای مثال زمینه های آبی آرامش دهنده بوده و می تواند برای پایین آوردن فشار خون مورد استفاده قرار گیرند.


این زمینه از رنگ ها می توانند توانایی خوابیدن را در انسان افزایش داده و یا احساس درد را کاهش دهند. در مقابل هنگامیکه در معرض نور قرمز قرار داشته باشید تاثیر تقریبا متضادی را احساس می کنید. این زمینه از رنگ می توان باعث بالا رفتن فشارخون شود و افزایش سازندگی آدرنالین خون را موجب شود. به دنبال آن شما یقینا احساس ترس یا استرس خواهید کرد. از سویی دیگر; استفاده صحیح از رنگ ها می تواند یک فضای مناسب یا نامناسب برای زندگی ایجاد کند. در اینجا اشاره ای داریم به کاربردهای بعضی از رنگ ها:

رنگ زرد ذهن انسان را تحریک می کند بنابراین معمولا مناسب ترین رنگ ها برای اتاق مطالعه یا درس است.


رنگ آبی موجب آرامش شما می شود و تسکین دهنده بوده بنابراین برای اتاق خواب مناسب تر است.


رنگ سفید نشانگر تهی بودن، فضای باز و تمیزی است لذا برای برای حمام یا سرویس های بهداشتی بسیار مناسب است. باید دقت کنید که حتی المقدور از این رنگ برای اطاق درس یا مطالعه استفاده نکنید.



در پایان گفتنی است "رنگ درمانی" بر افکار، رفتار و سلامتی فرد بطور قطع تاثیر می گذارد. فراموش نکنید که استفاده درست از رنگ ها می تواند آرامش را به زندگی شما به ارمغان آورد.