کمبود توجه در کودکان یکی از مهم ترین اختلالات عصبی دوران کودکی است که در بسیاری از کودکان در سنین ابتدایی کودکی آغاز شده و ممکن است اگر به آن توجه نشود و جدی گرفته نشود تا سال های زیادی فرد را درگیر نموده و او را ازار دهد. همچنین اطرافیان و والدین کودکانی که دچار اختلال کمبود توجه هستند به راحتی با این مسئله کنار نیامده و بسیار اذیت خواهند شد. گرچه آمار دقیقی از میزان ابتلای کودکان در ایران به این اختلال وجود ندارد اما حدودا ۳ تا ۷ درصد از دانش اموزان دوران ابتدایی با مشکل کمبود توجه مواجه هستند. معمولا پسران بیشتر از دختران دچار اختلال کمبود توجه می شوند که این نکته باید مورد توجه قرار گیرد. در صورتی که این اختلال به موقع تشخیص داده نشود و برای اقدام آن کاری نکرد به شدت می تواند در شرایط تحصیلی و اینده کودک دلبند شما تاثیر بگذارد. این کودکان در صورتی که به موقع درمان نشوند بیشتر از دیگران به آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد و رفتارهای پرخطر روی می آورند لذا ما به عنوان والدین کودک در این زمینه بسیارمسوول هستیم. برای شناخت و تشخیص اختلال کمبود توجه در کودکان راه هایی وجود دارد که در ادامه به بررسی مهم ترین ان ها خواهیم پرداخت که برخی از علائم به کمبود توجه و برخی دیگر به زیاده کاری و فعالیت بیش از حد آنها مربوط است.
البته باید دقت نمود که تمامی علائم در یک شخص پدیدار نخواهد شد و برای تشخیص این اختلال نیازی نیست که کودک تمام موارد گفته شده را به صورت یک جا در خود داشته باشد. برای درمان اختلال کمبود توجه در کودکان هم از راه های دارو درمانی و هم از راه های رفتار درمانی و روان درمانی استفاده می شود که مسلما داروها به خاطر اختلالاتی که خود برای بدن در بر دارند و عوارض ناخواسته ای که به وجود می اورند مناسب نیستند و تا زمانی که ثابت نشود که اختلال کودک به حدی شدید است که از راه های دیگر نمی توان آن را درمان کرد، نباید از درمان با استفاده از دارو استفاده شود.
برای درمان اختلال کمبود توجه در کودکان با استفاده از روش های رفتار و روان درمانی می توان به کودک اداب اجتماعی و رفتار اجتماعی را آموخت که در آن مثلا درمانگر یک آداب اجتماعی را به کودک خواهد اموخت و از بدی های رعایت نکردن آن برای کودک می گوید سپس از کودک خواسته می شود تا مانند یک مدلی خاص این رفتارها را انجام دهد که می تواند در آموزش مهارت ها و آداب اجتماعی در کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه نقش اساسی داشته باشد. به هر حال کارهایی دیگر نیز به صورت تخصصی در دوره درمانی این کودکان صورت می گیرد و در این بین مهم ترین نکته این است که والدین این گونه بیماری های را در کودک بشناسند تا در صورت مشاهده علائم آن در اولین فرصت ممکن با اقدامی سریع و مشاوره با مشاوران مجرب روان شناسی و پزشکان از تشدید بیماری جلوگیری کرده و آن را بهبود دهند چرا که اگر این بیماری تشخیص داده نشود می تواند برای کودک بسیار خطرناک و در آینده آن ها تاثیر منفی بسیار زیادی داشته باشد.
نحوه تعامل کودک با پدر و مادر و به خصوص مادر خود بسیار با اهمیت است و در واقع می توان گفت که این تنها رفتار والدین با کودک نیست که با اهمیت است بلکه رفتار کودک نیز بسیار با اهمیت بوده و به پدر و مادر کمک می کند تا بهتر او را درک نموده و بتوانند مشکلات و خواسته های او را بفهمند و در نهایت رابطه ای بهتر و مناسب تر میان آن ها شکل بگیرد. عده ای تصور می کنند که تنها آن ها باید به عنوان پدر و مادر یک کودک با او رفتار مناسبی داشته باشند اما از این نکته غافل هستند که شناخت بهتر کودک و نحوه رفتار کودک در سنین متفاوت از تولد تا ده یا پانزده سالگی می تواند کمک به سزایی به آن ها در جهت داشتن یک رابطه مستحکم و قوی و پایدار نماید. حتی کودکی با بدترین و بغرنج ترین وضعیت نیز از نظر رفتاری تا حد زیادی قابل پیش بینی خواهد بود و تنها پدر و مادر باید روانشناسی نسبتا مناسبی داشته و مطالبی که ما در اینجا ذکر می کنیم را با دقت و تامل مطالعه نمایند. کودکان در بازه های خاص زمانی رفتارهای نسبتا مشابه از نظر علم روانشناسی داشته و می توان آن ها را به چند دسته سنی تقسیم نمود.
کودکان شیر خوار
کودکان شیر خوار اولین گروه سنی را تشکیل می دهند. در مورد رفتار کودکان در این دوره باید اذعان داشت که والدین و مادر باید بگذارد تا کودک خود برنامه غذایی اش را تا حدی تنطیم نماید و مثلا در برابر خواسته های بیش از حد و غیر معقول او تا حدی خود را محافظت نماید و در واقع ترکیبی از خواسته های مادر و کودک به صورت تعاملی بین آن ها شکل گیرد.
کودکان هجده ماهه
کودک هجده ماهه از نظر رفتاری با کودک شیر خواره بسیار نزدیک است. در واقع او دوست دارد که مثلا در هنگام راه رفتن هر آن چه را که در مسیر است بگیرد و زمان برای او معنای زیادی ندارد و در واقع اگر او چیزی بخواهد آن را برای همان لحظه می خواهد. رفتار کودکان در سنین هجده ماهگی به گونه ای است که نه را به راحتی قبول نمی کنند و نه گفتن برای آن ها مقبول نیست و دوست دارند تا خواسته هایشان اجرا شود.
کودک بیست و یک ماهه
کودک در این سنین علاقه و نیاز دارند که هر چه می خواهند همراهشان باشد مثلا اگر وسیله و اسباب بازی خاصی را دوست داشته باشند آن را در کنار خود نگه می دارند. رفتار کودکان در این سنین به گونه ای است که تغییر را دوست ندارند مثلا تغییر لباس می تواند برای آن ها بسیار ناخوشایند و نامطلوب باشد و یا مثلا تغییر غذا و مواردی از این قبیل.
کودک دو ساله
در این بازه زمانی رفتارهای کودک به شکلی است که می توان تغییرات اساسی را در آن مشاهده نمود. مثلا کودک در این سن دوست دارد تا فرمانبر و فرمانبردار خوبی بوده و به حرف های پدر و مادر خود گوش نماید و در واقع در این سنین می توان کودک را یک شنونده خوب دانست که کمتر سعی در اعمال فشار برای خواسته های خود را دارد.
کودک دو نیم ساله
کودک در سن دو و نیم سالگی به گونه ای رفتار می کند که می توان گفت سراسر تضاد است و فهم کودک در این سنین برای خانواده بسیار مشکل می شود. مثلا لحظه ای مادرش را می خواهد و اگر مادرش به سمت او برود بلافاصله می گوید که من پدرم را می خواهم! یا در موردی دیگر هنگام لباس پوشیدن اگر مادرش بخواهد به او کمک کند می گوید که خودم انجام دهم و نیازی به کمک ندارم و اگر مادر خواسته اش را انجام دهد به یکباره می گوید دوست دارم پدرم به من کمک کند.
کودک دو و نیم ساله تا سه ساله
کودک در این سن تا حدی به دوران شیر خوارگی خود برگشته و دوست دارد که رفتارهایی مانند همان سنین داشته باشد مثلا دوست دارد تا در کالسکه بخوابد و یا از پستان مادر شیر بمکد و یا از پستانک خود استفاده کند. اگر والدین در این سن رفتار کودک را بشناسند بدون نگرانی سعی می کنند تا نیاز ها و خواسته های احساسی او مانند در اغوش گرفتن و مواردی از این قبیل را به درستی پاسخ دهند.
کودک سه ساله
کودک در این سن از مرحله من و شما گذشته و به ما می رسد. در این سن کودک تا حد قابل ملاحظه ای منطقی خواهد شد و پدر و مادر او می توانند تا با انجام صحبت های منطقی و عاقلانه او را به انجام کاری تشویق نموده و با او را از انجام کاری باز دارند.
کودک سه و نیم ساله
رفتار کودک در سه و نیم سالگی به گونه ای است که او در تخیل خود بسیار سیر می کند و این مسئله جای هیچ گونه نگرانی نخواهد داشت. مثلا کودک در این سنین دوست دارد تا با دوستان خیالی خود برای مدت های طولانی بازی کند مثلا اگر پدر و مادر او کنارش نشسته باشند او شروع به غذا دادن و نوازش کردن والدین خیالی خود می نماید و اگر پدر و یا مادر او از جای خود بلند شود و برود کودک می گوید که بازی مرا خراب کردی و ممکن است بسیار ناراحت شود پس نکته مهم رفتار کودک در این سنین خیالی بودن آن است که جای هیچ گونه نگرانی نداشته و والدین باید این امر را بدانند.
کودک چهار ساله
رفتار کودک در سنین چهار سالگی ممکن است با مقداری سرکشی و قیدی ناپذیری همراه گردد. مثلا ممکن است که گاهی در مقابل خواسته های هر چند معقول شما مقاومت نموده و آن را انجام ندهد در مقابل می توان گفت که در این سن کودک مادر و یا ممکن است پدر خود را به عنوان یک مرجع بزرگ در ذهن خود تصور نماید و مرتبا بگوید مادرم گفته که فلان کار را بکنم و یا مادرم گفته که نباید فلان کار را انجام دهی.
کودک پنج تا شش ساله
کودک در سن پنج سالگی رفتاری مطیع و دوست داشتنی از خود بروز می دهد اما به طور باور نکردنی در سن شش سالگی احساساتش بر عقلش غلبه می کند. مثلا ممکن است که او مادر خود را در آغوش گرفته و بگوید تو را بیشتر از هر کسی دوست دارم اما یک دقیقه بعد از حرف او اطاعت نکرده و یا به طور مثال بگوید که مادر از تو بدم می آید و یا از تو متنفرم! بنابراین دانستن این تغییر احساسی و تضاد در سن شش سالگی در رفتار کودکان بسیار مهم و کمک کننده خواهد بود.
کودک هفت ساله
کودک در این سن به گونه ای است که ممکن است تصور کند که همه حتی خانواده او با او دشمن هستند و جسارت شش سالگی در او تبدیل به بدبینی در سن هفت سالگی می شود. او در این سن بیشتر نیمه خالی لیوان را دیده و منفی بافی کرده و تصور می کند که دیگران رفتار مناسبی با ندارند.
کودک هشت ساله
کودک در سن هشت سالگی تا حد زیادی عاطفی شده و به پدر و مادر خود نزدیک می شود و نیاز دارد تا مثلا به گرمی در آغوش گرفته شود. حتی ممکن است خواسته های احساسی و رفتار او در این سن مادر را کلافه نماید اما مادر باید دقت کند که این حالت گذار بوده و به زودی برطرف خواهد شد و اگر بیش از این سن طول کشید باید به فکر چاره ای برای آن بود و آن را درمان نمود.
کودک نه ساله
در این سن کودک تمایل بسیاری به مستقل شده دارد
کودک ده ساله
کودک در این سن دستورات را مو به مو و دقیق اجرا خواهند کرد
کودک یازده تا ۱۵ ساله
این سن آستانه بلوغ است و توجهات کودک به خانواده را تا حدی کم می کند
همه انسان ها در زندگی به برقراری روابط اجتماعی و زندگی کردن مسالمت امیز در کنار هم نوعان خود نیازمندند. کودکان نیز مانند بقیه انسان ها تا ابد نمی توانند با والدین و خانواده خود زندگی کنند و روزی باید وارد اجتماع شده و در کنار سایر انسان ها زندگی نمایند. اما اینکه چگونه بتوانیم یک کودک اجتماعی بار اورده تا در اینده بتواند به راحتی در کنار سایرین زندگی کرده و به قول معروف به درستی گلیم خود را از اب بیرون بکشد همواره یک دغدغه و سوال بزرگ برای خانواده ها و پدر و مادرها است.
بدیهی است که برای حفظ کودک در محیط اجتماعی و برای اینکه او بتواند به درستی در اجتماع زندگی کند نیاز به موارد متعددی است که والدین او باید با دقت و سر فرصت برای آن ها وقت گذاشته و ان ها را انجام دهند. بار اوردن کودک اجتماعی به خصوص در این روزها بسیار سخت است چرا که به دلیل مشکلات متعدد والدین بیشتر وقت خود را بیرون از خانه و برای کار می گذرانند و مجال کافی برای تربیت صحیح کودک و اموزش نکات لازم در موارد مختلف را به او ندارند. والدین زیادی هستند که انتطار دارند فرزند تا سن بیست سالگی تماما مطیع و حرف گوش کن بوده و در قبال تمام چیزها سکوت کند و بعد یکباره از این سن به بعد کاملا جدا شود و اجتماعی باشد که این انتظار کاملا نا به جا و نابخردانه است.
خوشبختانه در سالیان اخیر موضوع کودک اجتماعی و بار آوردن صحیح کودک برای زندگی درست در اجتماع مورد توجه قرار گرفته است. مهم ترین نکته در مورد اجتماعی شدن کودک وقت گذاشتن برای اوست و در واقع والدین باید بدانند که بدون زمان کافی نمی توان به این مهم دست یافت و برای این کار از آن جایی که کودک تقلید می کند و اولین و بهترین معلم برای او پدر و مادرش هستند باید با برقرری یک رابطه گرم و صمیمی با کودک به او در این زمینه کمک کرد. مثلا هنگامی که مادر در حال پوشیدن لباس برای فرزند خویش است می تواند برای او با محبت توضیح داده و بگوید که دارد چه کار می کند. یکی دیگر از راه های تقویت مهارت روابط اجتماعی در کودکان استفاده از عروسک های انگشتی است که با ان ها می توان به راحتی و با تقلید صدا با کودک صحبت نمود. مثلا با استفاده از این راهکار می توان به راحتی قبل از مهمانی و یا بیرون رفتن با زبان کودکانه به فرزند گفت که چگونه با دیگران رفتار کند.
باید به کودک توضیح داد که چه در محیط اطرافش می گذرد تا کودک با مسائل بیشتری اشنا شود و در واقع این کار کم کم به کودک کمک می کند تا بتواند وارد بحث والدین شده و مشورت کند و با استفاده از آن والدین نیز می توانند تمایلات درونی کودک خود را بسنجند. تماشای کارتون و تلویزیون یکی دیگر از موارد مهم است که لازم است تا والدین این کار را به همراه کودک انجام دهند و با استفاده از ان واکنش های کودک را بفهمند و در مورد فیلم و یا کارتون با او به صحبت بنشید و در نهایت علائق و سلیقه او را بفهمند. گوش کردن به صحبت های کودک و درد ودل او می تواند بسیار مهم باشد چرا که علاوه بر تخلیه روانی او، شما نیز می توانید موارد باطنی و خلقی او را بهتر فهمیده و از طرفی دیگر نیز این توجه به کودک به او اعتماد به نفس بیشتری برای برقراری روابط اجتماعی داده و شما را در رسیدن به کودکی اجتماعی یاری خواهد نمود. در زمان خواب برای کودک خویش داستان خوانده و در آن از نکات اموزنده اخلاقی و اجتماعی نیز استفاده کنید چرا که تمامی موارد آن به سرعت در ذهن کودک نقش بسته و او ان ها را یاد خواهد گرفت.
هرگز نباید به صحبت های کودک خندید و او را تمسخر نمود چرا که این کار می تواند روابط او را بد نموده و بی اعتمادی به بار می آورد و از طرفی با کاهش اعتماد به نفس در کودک می توان ضربه مهلکی به برقراری روابط اجتماعی درست در او بزند. نیاز است تا کودک شما در تعامل با سایر هم سن و سالانش و یا بزرگسالان دیگر قرار گیرد تا بسیاری از موارد را عینا یاد بگیرد مثلا مهد کودک می تواند گزینه مناسبی به خصوص برای شرایط کنونی جامعه با تعداد کم هم بازی باشد. در هنگام برقراری رابطه با دوستان و اشنایان کودک فرصت مناسبی برای یادگیری نحوه تعامل و رفتار اجتماعی داشته و لذا این مورد بسیار مهم می باشد.
گرچه باید گفت که دنیای کودکان تفاوت های بسیاری با دنیای بزرگسالان دارد اما به هر حال آن ها نیز در مواردی دچار ناراحتی و در مواردی خوشحال می شوند و از نظر احساسات درونی تقریبا مشابه بزرگسالان می باشند. لذا ممکن است که یک کودک نیز به دلیل ناراحتی ها و مشکلاتی که دارد دچار غمگینی شدید شده و پس از مدتی به افسردگی مبتلا شود که البته باید گفت از نظر علائم و نشانه ها کودک افسرده با یک بزرگسال تفاوت هایی دارد که نیاز است تا والدین با شناخت و فهم درست آن ها در صورت مشاهده کودک مبتلا به افسردگی سریعا اقدامات لازم برای بهبود او را انجام دهند. افسردگی در کودکان هم زمینه محیطی دارد و هم ژنتیکی و کودک افسرده در واقع به عنوان اولین نشانه به خوبی از کارهای گذشته خود لذت نمی برند و ممکن است در دوستیابی با اختلال رو به رو شود و به هر دلیلی برای موارد خیلی جزیی گریه کنند.
برخی از نشانه های کودک افسرده به راحتی قابل شناسایی نیستند مثلا مواردی مثل غر زدن در کودک، عصبانیت و پرخاشگری و مواردی از این قبیل نیز می توانند نشانه ای برای افسردگی در فرد باشند. برای درمان کودکان مبتلا به افسردگی راه های زیادی وجود دارد که مانند بزرگسالان دارو درمانی در مواردی که کودک به حدی افسرده باشد که در خواب غذا و زندگی او اختلال وارد شده باشد به کار گرفته می شود اما به هر حال این روش عوارض شدیدی مانند اعتیاد به دارو برای کودک افسرده دارد ولی روش های روان درمانی و روان شناسی می تواند بدون عوارض جانبی کودک را با استفاده از تکنیک های خاص دیگری درمان نموده و به بهبود افسردگی کودک کمک نماید. به هر حال کودک زمان زیادی را در خانه و به همراه والدین خود می گذارند لذا والدین باید نکاتی را برای بهبود کودک افسرده خود مد نظر قرار دهند که در زیر به برخی از مهم ترین ان ها اشاره می کنیم.
اولین نکته این است که همواره باید کودک را برای برخی از شکست های اجتماعی و تحصیلی و کاری در آینده اماده کرد و او نباید این گونه حس کند که هر آنچه بخواهد محقق خواهد شد و این نکته به او می آموزد که زندگی فراز و نشیب های بسیاری دارد و نباید با اولین شکست نامید شد و به قول معروف جا زد.
دومین نکته این است که گرچه همواره باید به کودک خود محبت نموده و به عنوان پشوانه ای محکم و حامی و یاور او باشید اما باید دقت کنید که این حمایت ها نباید باعث ایجاد وابستگی های شدید در او شود و در عین حامی بودن باید استقلال را نیز به او یاد بدهید.
باید یاد بگیرید که مواردی که توسط روان شناس و روان درمان مطرح شده است را کاملا جدی بگیرید و از خوراندن و مصرف داروهای افسردگی به صورت خود سر در کودک خود به شدت پرهیز نموده و جلوگیری کنید که این موارد می تواند صدمات برگشت ناپذیری به فرزند افسرده شما وارد کند. والدین باید با مطالعه مناسب نیازها و دغدغه های دوران های مختلف سنی را در کودک فهمیده تا بدین ترتیب بهترین واکنش ها را در هر کدام از موقعیت ها داشته باشند و با این کار به کودک خود بیش از پیش نزدیک شوند.
کودک افسرده می تواند نتیجه تنش و تعارضات زناشویی میان والدین نیز باشد لذا باید این گونه تعارضات را به حداقل رسانده و یا اگر به هر دلیل قصد صحبت کردن در مورد موضوعی را دارید که حس می کنید شاید به تنش منجر شود نباید آن را در حضور کودک انجام دهید چرا که او ممکن است حس تنهایی را در این مواقع تجربه نموده و بر الگوهای رفتاری او نیز تاثیر بد برجای می ماند. همواره والدین باید امیدوار باشند و امیدواری و مثبت اندیشی را به کودکان خود القا نمایند مثلا همیشه باید نکات و توانایی های مثبت کودک مد نظر قرار بگیرد تا با این کار حس اعتماد به نفس در او تقویت گردد و از صحبت کردن در مورد موارد منفی و تنش های موجود در محیط و یا جامعه پرهیز نمایید چرا که این کار نیز باعث بروز مشکلات رفتاری و استرس و اضطراب در او خواهد شد. اگر کودکی افسرده دارید دقت کنید که تغییر سبک های فرزند پروری در شما می تواند بسیار در افسردگی کودک تاثیر بگذارد مثلا اگر والدینی خشن و بدرفتار به والدینی مقتدر و در عین حال مهربان تبدیل شوند می توانند نقش مهمی در کاهش افسردگی کودک خود بازی نمایند. ریشه یابی دلایل ارثی یا محیطی برای ابتلای کودک به افسردگی نیز می تواند بسیار راه گشا و مفید باشد.
ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.
نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.
نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.
نکته مهم دیگر این است که می بایست صبور باشد و فرصت های زیادی به فرزند خود بدهید مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله کند به او بگویید” هیچ ایرادی ندارد هنوز هم فرصت داری” این جمله به او می فهماند که تسلیم شدن معنایی ندارد و همواره باید امیدوار بود. مورد مهم دیگر این است که هرگز نباید ترس ها را در یک کودک ترسو کم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا که جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نباید به او بگویید” تو که دیگر بچه نیستی، این که ترسی ندارد” و به جای آن می شود گفت” من هم از برخی چیزها می ترسم که شاید تو نترسی” اما ترس نمی تواند من را شکست دهد و نکته مهم هم همین است که کودک بفهمد که می تواند بزرگترین ترس ها را نیز شکست داده و راحت شود. در نهایت و در صورت رعایت موارد گفته شده اگر باز هم کودک ترس های زیادی دارد که روند زندگی اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد.