خجالت را می توان به نوعی ویژگی شخصیتی برخی از انسان ها دانست که در واقع این خصیصه به گونه ای نیست که افراد را سزاوار سرزنش کند و چه بسا در برخی از فرهنگ ها خجالتی بودن جزو ویژگی های مثبت برای یک شخص تلقی شود اما به هر حال خجالتی بودن حتی اگر مثبت هم تلقی شود مانند بسیاری از ویژگی های مثبت دیگر اگر از حد نرمال خود فراتر رود می تواند موجب بروز بسیاری از اختلالات رفتاری و اجتماعی در افراد شود کما اینکه امروزه بسیاری از کودکان از مشکل خجالتی بودن رنج می برند که این خجالت می تواند موجب دوری آن ها از سایر افراد و تبدیل آن ها به یک موجود غیر اجتماعی و غیر طبیعی کند.
خجالتی بودن در کودکان و در واقع کودک خجالتی کسی است که ترجیح می دهد بجای مثلا حضور در جمع در کنجی خلوت بگزیند و یا به جای بازی های گروهی با خودش تنهایی و در خانه بازی کند و در کل می شود گفت که ترس از حضور در جمع و اجتماع به نوعی در تمامی کودکان خجالتی وجود دارد. کودکان معمولا تا سن ۳ سالگی مشکلی از بابت برقراری ارتباط با دیگران ندارند اما از این سن به بعد با فهم اختلاف ها و غریبه ها و آشنایان تفاوت گذاری آن ها اغاز شده و اگر به درستی مهارت های اجتماعی را یاد نگیرند می تواند بسیار بد بوده و در آینده آن ها تاثیر بد بگذارد.
نکته مهم در مورد کودک خجالتی و به طور کلی خجالت در کودکان این است که به هیچ وجه نباید انتظار داشت که کودک سریعا با افراد غریبه و یا یک محیط غریبه مانند مهد کودک که افراد جدید و غریبه بسیاری در آن هست خو گرفته و عادت نماید چرا که برخی والدین پس از اینکه کودک در اولین برخورد در محیط جدید احساس خجالت کند فکر می کنند که کودکشان خجالتی است اما باید گفت که حتی بزرگتر ها نیز برای خو گرفتن با محیط و مکان جدید نیاز به زمان دارند و یک فرد بزرگسال نیز پس از ورود به یک جمع و یا یک محیط جدید احساس خجالت خواهد کرد که این جای هیچ گونه نگرانی باقی نمی گذارد.
نکته بسیار مهم دیگر در مورد کودکان خجالتی این است که هرگز این ویژگی نباید برای آن ها گفته شده و گوشزد شود و این به این معنا است که هرگز نباید والدین در حضور جمع مثلا بگویند که ” ببخشید پسر من خجالتی است برای همین نمی آید برای دیدنتان” و یا ” دخترم خجالتی است و از اتاقش بیرون نمی اید” چرا که اگر این جملات به زبان آورده شود کودک گمان می کند که یک ویژگی منفی بزرگ در وجود اوست که پدر و مادرش را نیز شرمنده کرده است و به همین خاطر احساس گناه و مقصر بودن در او به وجود امده و او را از نظر روحی و روانی به هم خواهد ریخت. مثلا اگر یک مهمان دارید به جای اینکه به کودک بگویید که” خجالت نکش و خاله را بوس کن” به او بگویید” خاله تمایل دارد تو را ببوسد پس تو هم او را ببوس عزیزم” صبر و تحمل والدین برای خو گرفتن کودک با محیط و اطراف جدید و افراد جدید باید زیاد باشد چرا که کودک مثل بزرگ سالان نیست که کمی راحت با شرایط جدید کنار بیاید و اگر به طور مثال او را در باشگاه ثبت نام نموده اید ممکن است یک ماه طول بکشد تا او با افراد جدید و محیط جدید اشنا شده و خو بگیرد پس هرگز نیز نباید کودک را به انجام یک کار مجبور کرد و باید اجازه داد تا او به صورت نرمال و کم کم با شرایط جدید آشنا شود.
نکته بعدی این است که حتی اگر کودک خجالتی دارید نیز باید به او افتخار کنید و در جمع از نکات مثبت او بگویید تا اعتماد به نفسش زیاد شود. فرزندتان را در آغوش گرفته و به او محبت کنید و به او بگویید که دوستش دارید. مثل بزرگسالان که اجتماعی شدن را از محیط های کوچک و ارام ارام فرا می گیرند کودک نیز نباید به یکباره در یک جمع و یا محفل بزرگ قرار گیرد و کم کم باید از دوستان و نزدیکان او شروع نموده تا او به صورت تدریجی اجتماعی شدن و برقراری روابط را یاد بگیرد. و در نهایت باید گفت که خجالتی بودن کودکان کاملا هم یک ویژگی منفی یا مثبت نیست و می تواند بسیاری از خصلت های مثبت مانند بهتر گوش دادن به حرف دیگران، احتیاط بیشتر در انجام کارها و مواردی از این قبیل را در فرد تقویت نماید.
یکی از معضلات اصلی بسیاری از جوامع امروزی جدایی و طلاق زن و شوهر ها است که آمار ان روز به روز و به خصوص در جامعه ما در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است. بسیاری از زن و شوهرها به دلیل عدم شناخت مناسب از یکدیگر و به هر دلیلی ازدواج نموده و پس از مدتی متوجه می شوند که برای یکدیگر مناسب نبوده و به دنبال جدایی می روند و در این بین اگر آن ها صاحب فرزندی نشده باشند موضوع خیلی مطلوب تر به نظر می رسد چرا که در این صورت تنها پدر و مادر قصد جدایی داشته و در این بین موضوع زندگی و اینده یک کودک نیز مطرح نیست.
احتمال اینکه یک کودک طلاق به بیماری و اختلالات روحی روانی مانند عصبانیت پرخاشگری و انزوا گرفتار شود بسیار زیاد است. واکنش کودکان در موضوع طلاق و جدایی والدین شان از هم موضوع و واکنشی متفاوت خواهد بود برخ از آن ها ممکن است دچار عصبانیت ها و بد اخلاقی های شدید و برخی ممکن است دچار افسردگی و گاهی هم ممکن است کودک به انزوا و گوشه گیری مبتلا شده و زندگی پر استرسی را دنبال نماید. برای همین اگر خانواده ای از هم پاشیده شده و در این بین کودک با یکی از والدین خود زندگی می کند ان شخص باید مواردی را در رابطه با ارتباط با فرزند خود مد نظر قرار دهد که در ادامه به بررسی برخی از مهم ترین ان ها می پردازیم. هنگامی که پدر یا مادر یک کودک طلاق با او در ارتباط است باید تمامی توجه خود را به او معطوف نماید مثلا اگر پدر یا مادر مشغول انجام کاری با کامپیوتر یا گوشی موبایل خود است باید ان را کنار گذاشته و با تمام وجود تمام توجه خود را به کودک معطوف نماید تا کودک حس نکند که تنها است و کسی به او توجه نمی کند.
نیازی نیست که در مورد طلاقی که صورت گرفته و مشکلات کنونی از لحاظ مالی و عاطفی مرتب با کودک صحبت کنید چرا که ممکن است سبب افزایش استرس در او شوید لذا به جای مطرح کردن این گونه موضوعات می توانید احساسات خود را بیان کنید و اجازه دهید که کودک نیز به بیان حس خود پرداخته تا بدین گونه از استرس او کاسته و رابطه ای گرم تر و صمیمی تر با او برقرار نمایید و از اینکه او حس تنهایی و بی کسی و فقدان یکی از والدین را داشته باشد جلوگیری کنید. در این هنگام گاهی کودک برای بیان حس خود عاجز بوده و نمی داند که چگونه باید حسش را بیان کند و اگر این اتفاق افتاد به نظر می رسد که می توانید تا حدودی در ارتباط با طلاقی که صورت گرفته با او بحث کنید مثلا بگویید که دوست داری در رابطه با جدایی با مادرت یا پدرت با تو حرف بزنم؟ و یا اینکه بگوید عزیزم چه حسی داری و به هر ترتیب سعی کنید که به او نزدیک شده و این امکان را به او بدهید تا بتواند حسش را با شما در میان گذاشته و به نوعی از نظر روحی و روانی تخلیه شود. هیچ گاه در حضور کودک خود از همسرتان که از او جدا شدید گلایه و شکایت و انتقاد نکنید چون کودک طلاق ممکن است که وابستگی های عاطفی یا حسی به او داشته باشد و در این بین اگر شما مسوول نگهداری از او شده اید رابطه اش با شما بد شود و دیگر نتوانید به خوبی با او ارتباط برقرار کرده و حس تنهایی و انزوا در او بیش از پیش شود.
اجازه دهید که کودک طلاق به صورت کاملا صادقانه و بدون هیچ ترسی از شما حسش را بازگو نماید و از بیان حس خود خجالت نکشد چرا که وجود این حس در کودک می تواند باعث انزوای بیشتر او شده و حس کند که نمی تواند مثل یک دوست حرفش را با شما بزند و در آینده نیز به دلیل کمبودهاییکه دارد به سخن گفتن با دیگران و بیرون از محیط خانه روی اورده و سرنوشتش دستخوش تغییرات بسیار زیاد و نامناسب شود. خود والدین به عنوان کسانی که از نظر عاطفی و روحی کاملا شکل یافته اند وقتی با طلاق و جدایی مواجه می شوند تا مدت زیادی ممکن است درگیر تنش های روحی و روانی زیادی باشند پس باید به کودکی که هنوز امادگی هیچ یک از این پدیده ها را نداشته و از نظر عاطفی و روحی هنوز به بلوغ نرسیده اجازه داد تا مدت زمان شاید بسیار طولانی او خود را با شرایط وفق دهد و نباید از او انتظار داشت که سریعا با شرایط کنار امده و مشکلی نداشته باشد.
خواب موضوع مهمی است که همانند تغذیه و ورزش نقش مهمی در سلامت افراد در سنین مختلف داشته و باعث رشد مناسب رهنی و جسمی در افراد و در کودکان می شود. اگر کودک خواب منظم و کافی نداشته باشد و الگوی خوابش بی نظم بوده و در شبانه روز بر مبنای سن و سالش به میزان کافی استراحت نکند چرخه رشد و نمو مغزی و جسمی او با اختلال رو به رو شده و مشکلات بسیاری برای او به وجود خواهد آمد.
کودکان بسیاری با مشکل کم خوابی و یا بی خوابی مواجه هستند که در واقع الگوی خواب خانواده و شرایط محیطی و نیز وراثتی و عوامل متعدد دیگر می تواند در آن تاثیر گذار باشد. می توان گفت علل بی خوابی در کودکان به شرایط سنی و میزان نیاز آن ها به خواب بستگی دارد. خوردن نوشیدنی های کافئین دار، تا دیر وقت بازی کردن، خوردن شام در ساعات اخر شب، انجام تکالیف مدرسه قبل از خوابیدن و هزاران مورد دیگر می تواند از دلایل اصلی به خواب نرفتن کودکان در ساعات مقرر و به طبع ان بیدار نشدن در زمان مقرر باشد. مواردی که ذکر شد در دسته عادت های بد زندگی در بروز بی خوابی و کم خوابی در کودکان بودند اما اگر به دلایل فیزیکی و عاطفی اشاره کنیم عوالی مانند درد در هر یک از نقاط بدن از گوش گرفته تا پا و نیز در دسته موارد عاطفی اضطراب و استرس و بی قراری کودک از عوامل اصلی بی خوابی و کم خوابی در کودکان است.
محیط خواب مناسب می تواند تاثیر بسیاری زیادی در به خواب رفتن مناسب کودک و بیدار شدن به موقع او داشته باشد مثلا اگر کودک در محیطی ساکت ارام و تاریک به همراه تخت و بالش مناسب و پتویی گرم و نرم باشد مسلما خیلی بهتر از غیر از این شرایط به خواب رفته و بیدار می شود لذا والدین می بایست به محیط خواب کودک به عنوان یک مورد بسیار مهم دقت کافی داشته باشند. معمولا وقتی اسم بی خوابی یا کم خوابی به زبان اورده می شود تمامی نگاه ها و توجه ها به سمت بزرگسالان می رود اما باید گفت بسیاری از کودکان این روزها مشکل بی خوابی و کم خوابی دارند.
کم خوابی تنها به زمان محدود نمی شود بلکه عادت هایی بد خوابی نیز در این دسته قرار دارند مثلا اگر کودک در زمان خواب بیدار شود و دیگر به خواب نرود و یا برای خوابیدن مرتب قلت زده و دیر به خواب برود و یا اینکه صبح نتواند به راحتی از خواب بیدار شود همه در زمره عادت های بد خواب و بد خوابی در کودکان مطرح می شوند. والدین باید دقت کنند که اگر سیگار می کشند باید ان را طوری تنظیم کنند که در محیط خانه نباشد به خصوص دود مواد دخانیاتی در ساعات شب می تواند موجب بروز بی خوابی در کودکان شود.کودک کم خواب
در هر صورت تا جایی که امکان دارد با رعایت موارد گفته شده از دارو درمانی برای کاهش و یا بهبود اختلالات خواب در کودکان پرهیز نموده و از راهکارهای گفته شده استفاده نمایید که به طبع هیچ گونه عوارضی نداشته و به سلامتی فرزند دلبندتان آسیبی نمی زنند. اینکه پدر و مادر زمان معینی را برای به خواب رفتن کودک در نظر بگیرند خیلی خوب بوده اما آن ها باید دقت کنند که اگر فرزند کمی لجباز و مصر در بیدار ماندن است اصرار زیادی به او و در زمان های خیلی زود مانند هشت تا هشت و نیم شب که برخی خانواده ها عادت دارندکودک خود را در این زمان ها به خواب می فرستند بسیارزود خواهد بود و به همین منظور و بر اساس استانداردها بهترین زمان برای به خواب رفتن کودکان بین ساعت ۹ تا ۹.۵ شب است و بهترین زمان بیدار شدن نیز بین ۶ تا ۶.۵ صب و با این روش کودک خوابی حدود ۸ ساعت دارد که نرمال و استاندارد می باشد. از انجام بازی های کامپیوتری و موبایلی در فرزند خود به خصوص در شب جلوگیری نمایید به خاطر این که بسیاری از بازی های خشن و نامناسب باعث بروز استرس و هیجان و اضطراب در کودک شده و این می تواند سبب به هم ریختن چرخه مناسب خواب آن ها و بروز کم خوابی و بی خوابی در کودکان شود لذا در انجام بازی های کامپیوتری کودک خود نظارت داشته و او را به طرز مناسبی کنترل نمایید. اگر کودک تان به سنی رسیده که محصل است و به مدرسه می رود حتما دقت کنید که باید تکالیفش را در ساعاتی معین در طول روز به خوبی انجام داده و در ساعات شب این کارها را انجام ندهد تا ارامش او از بین نرود.
گوشه گیری و انزوا یکی از مهم ترین مشکلات کودکان و حتی بسیاری از بزرگسالان در جوامع کنونی است. از نظر روان شناسی به حالتی که کودک دائما ترجیح می دهد فعالیت های خود را به تنهایی و بدون حضور دیگران انجام دهد گوشه گیری گفته می شود. کودک گوشه گیر ترجیح می دهد که به تنهایی بازی کند، کم تر در جمع حضور پیدا می کند و می توان علائمی از اختلالات کم رویی و خجالتی بودن را در انان مشاده کرد چرا که این موارد کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند. در سنین ابتدایی زندگی یعنی بین سن یک تا دو سال عمدتا والدین شخصیت کودک را شکل می هند اما از این سن به بعد کودک است که در تعامل با دیگران و بازی با هم سن و سالان خود موارد زیادی را یاد گرفته و می آموزد.
گوشه گیری در کودکان در دسته های گوناگونی قرار می گیرد. ممکن است کودک گوشه گیر در نتیجه کم رویی کودک به وجود بیاید یعنی یک کودک به دلیل کم رویی تمایلی برای برقراری ارتباط با دیگران به خصوص فرد غریبه نداشته و از آن گریزان است که بسیاری از گوشه گیری های در کودکان همین دلیل و مشکل را دارند. شدید ترین حالت در گوشه گیری کودکان انزوای اجتماعی نام دارد که در آن کودک نه تنها تمایلی برای بازی کردن و ارتباط با هم سن و سالان خود ندارد که از آن گریزان نیز هست خجالت شدید به همراه حالت هایی از ترس افسردگی می تواند دلیل اصلی به وجود آمدن انزوای اجتماعی در کودکان باشد. حالتی دیگر از گوشه گیری مردد بودن نام دارد که کودک در این حالت به جای بازی با هم سن و سالان خود و شرکت در فعالیت در گوشه ای مانده و نظاره گر بازی خواهد بود و این حالت در کودکانی که والدینی سخت گیر و مداخله گر دارند بیش از دیگران اتفاق خواهد افتاد. اگر بخواهیم دلایل به وجود آمدن کودک گوشه گیر را در خود او جست و جو کنیم باید گفت دلایل درونی به چند دسته تقسیم خواهند شد.
عوامل ژنتیکی و ارثی در کنار نحوه ارتباط و تعامل کودک با پدر و مادرش می تواند تاثیر مهمی در اجتماعی شدن او بر جای بگذارد. دلیل درونی دیگر برای بروز اختلال گوشه گیری در کودکان می تواند افسردگی باشد که البته این مسله دو طرفه بوده یعنی خود اختلال گوشه گیری نیز می تواند سبب تشدید و به وجود آمدن اختلال افسردگی در کودکان باشد. کمبود توجه و بیش فعالی نیز یکی دیگر از دلایل به وجو امدن اختلال گوشه گیری و انزوا در کودکان است چرا که ارتباطات اجتماعی در این دسته از کودکان می تواند به شدت دچار اختلال گردد. در هر صورت دلیل به وجود امدن کودک گوشه گیر هر کدام از موارد گفته شده هم که باشد نیاز است تا والدین رفتارها و نکته هایی خاص را در برخورد با این گونه کودکان مدنظر قرار داده و با این کارها از تشدید عارضه و اختلال جلوگیری کرده و حتی آن را به مرور زمان در کودک از بین ببرند.
در کودکان بین دو تا ۵ سال نیاز است تا علت به وجود آمدن گوشه گیری مشخص شده و با اصلاحات در سبک فرزند پروری و نحوه تعامل کودک با والدین و موارد این چنینی ترس کودک از بین برده شود و با افزایش اعتماد به نفس کودک باعث افزایش تعاملات و روابط اجتماعی در او گردید. برخی از کودکان گوشه گیر در نتیجه اشتباهات تربیتی والدین به وجود می آیند مثلا حتی اگر والدین کاملا فهمیده اند که کودکشان خجالتی و گوشه گیر است نباید در حضور این مسائل را به زبان بیاورند مثلا بگویند کودک من خجالتی است و نمی تواند با دیگر هم سن و سالن خود بازی کند چرا که این مباحث باعث تشدید گوشه گیری و خجالت او می شود و یا در موردی دیگر هرگز نباید کودک را به دلیل کارهایش مورد تمسخر قرار داد که این کار می تواند اعتماد به نفس او را تا درجه نابودی پیش بکشد چرا که بسیاری از حس اعتماد به نفس و عزت نفس افراد در دوران کودکی در آن ها شکل می گیرد لذا والدین باید در این موارد بسیار دقت عمل به خرج دهند. هرگز نباید کودک را با دیگر افراد مقایسه نمایید به خصوص اگر او آن فرد را کاملا بشناسد مثلا اگر به او بگویید که” نگاه کن ببین دوستت چقدر اجتماعی است و با دیگران چه خوب رفتار می کند اما تو چرا انقدر خجالتی و کم رو و ترسو هستی” این کار باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان و در نتیجه آن به وجود امدن یک کودک گوشه گیر می شود.
اضطراب و استرس به عنوان یکی از اختلالات همه گیر در جهان کنونی شناخته شده که سن و سال نیز نمی شناسد و از دوران کودکی می تواند فرد را درگیر خود کرده و حتی در دوران سالمندی نیز افراد بسیاری با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. عوامل مختلفی در بروز استرس و اضطراب در دوران های مختلف زندگی وجود دارد مثلا عواملی که موجب ایجاد استرس و اضطراب در یک کودک می شود ممکن است با عوامل ایجاد کننده اضطراب در یک بزرگسال یا سالمند کاملا متفاوت باشد اما به هر حال به عنوان یک دغدغه مهم بسیاری از کودکان درگیر اختلال اضطراب بوده که آمار آن ها در کشور ایران نیز بسیار زیاد و نگران کننده است. اولین اصل اساسی برای نجات کودک مضطرب از اضطرابش یافتن سر منشاها و دلایل مبتلا شدن کودک به اختلالات است که در بسیاری از مواقع این اختلال ریشه برونی دارد مثلا محیط مدرسه کودک، دوستان و اطرافیان او مورادی از این قبیل اما همیشه هم این طور نیست که کودک مضطرب در نتیجه عوامل بیرونی به وجود آید و مانند بزرگسالان که گاهی خودشان با پیش فرض های ذهنی و توقعاتی که از خود دارند عامل اصلی به وجود آمدن اضطراب هستند در کودکان نیز ریشه های درونی می تواند موجب بروز اضطراب و تنش در کودک گردد لذا در هر صورت به عنوان اولین گام والدین باید دلایل و ریشه به وجود آمدن اختلال اضطراب در کودک مضطرب خویش را بفهمند.
به طور مثال در کودکی که به مدرسه می رود از همان اول و قبل رفتن یعنی جدایی از والدین تا تنش های موجود در مدرسه و تکالیف و درس ها می تواند سبب بروز استرس و اضطراب در کودک شود و در این شرایط کودک حتما به بازی و سرگرمی نیاز دارد و نباید طوری برنامه ریزی کرد که تمامی وقت او با این گونه فعالیت ها پر گردد چرا که بسیاری از خانواده ها هستند که از همان دوران کودکی برنامه های فوق العاده بسیار زیادی برای کودک خود در نظر گرفته و فرصت کودک بودن و کودکی کردن را از بچه می گیرند لذا در مورد فوق برنامه هایی که برای کودک خود در نظر می گیرید نظر او را جویا شده و در مورد آن ها با او به صحبت بنشینید و در صورت عدم تمایل منطقی توسط او می توانید کمی از آن ها را تعدیل نموده و کم کنید.
یکی دیگر از موارد مهمی که می تواند موجب ایجاد کودک مضطرب شود رفتار والدین در خانه و بحث هایی است که آن ها با یکدیگر می کنند مثلا صحبت کردن در مورد مسائل و مشکلات مالی خانواده و گلایه و شکایت از این مورد می تواند به شدت در کودک احساسات و تاثیرات منفی بر جای بگذارد لذا این گونه تنش ها و مسائل را به محیطی که کودکتان آن را نمی شنود برده و یا در ساعاتی راجع به این موضوعات بحث کنید که کودک در خانه نیست. تماشای صحنه های خشن و خطرناک نیز می تواند یکی دیگر از دلایل بروز اضطراب در کودکان باشد لذا اگر در خانه تلویزیون و یا فیلمی تماشا می کنید و کودک حضور دارد حتما باید به این نکته دقت نموده مثلا از دیدن فیلم ها و مستندهایی که بلایی مانند سیل و زلزله در آن است و یا فیلم های خشن که کشت و کشتار در آن صورت می گیرد به شدت پرهیز نمایید. بازی کودکان با بازی های رایانه ای و اندرویدی نیز این روزها یکی دیگر از دلایل ایجاد اضطراب در آنان است، کودکان بسیاری هستند که بدون توجه و کنترل توسط خانواده، ساعت ها از وقت خود را صرف بازی های رایانه ای خشن و خطرناک می کنند که برخی از آن ها حتی حاوی نکات بد اخلاقی نیز می باشد و به هر حال برای سن و سال کودکی اصلا مناسب نیست.
عوامل مشکل زای دیگر در کودک مضطرب می تواند مواردی مانند مرگ یکی از عزیزان و یا طلاق و سایر تنش های این چنینی در محیط زندگی باشد که لازم است که والدینی که از هم جدا شده اند نیز هرگز کودک را مجبور به انتخاب یکی از خودشان نکنند چرا که می تواند موجب بروز تنش و اضطراب شدید در او گردد. روش های برای درمان و کاهش استرس حتی در محیط خانواده وجود دارد که والدین با رعایت آن ها می توانند بسیاری از تنش های دوران کودکی را در فرزند خود کم نموده و او را برای زندگی آرام و بدون استرس و اضطراب آماده نمایند.
همچنین بخوانید : نوجوان مضطرب
اولین نکته این است که هرگز نباید کودک را مجبور به ارام شدن نمود و مثلا در هنگام صحبت با او به او گفت” وقتی با من صحبت میکنی اضطراب نداشته باش من مادر تو هستم” بلکه باید دلیل اضطراب را که فهمیده با آرامی و مهربانی بدون اینکه کودک متوجه شود با او غیر مستقیم سخن گفت مثلا اگر فهمیدید که او مثلا برای رفتن به مهمانی اضطراب دارد به او بگویید” عزیزم فکر کنم برنامه رفتن به مهمانی کمی تو را عصبی کرده است”.
دومین نکته این است که همیشه کودک را درک کنید مثلا اگر او اجرای موسیقی دارد نباید به او گفت” عزیزم استرس نداشته باش همه دوستان تو و والدین آن ها نیز در مراسم هستند!!” چرا که با این صحبت ها استرس او را بیشتر می کنید و یا طوری رفتار نکنید که کودک بفهمد شما از ترس او با خبر شده اید. والدین نباید کودک را از موقعیت هایی که باعث بروز استرس در او می شود سریعا دور کنند مثلا اگر کودک از یک عروسک گنده جلوی مغازه ترسید سریعا او را دور نکنید و او را به آرامی و بدون استرس به آن نزدیک نموده و حتی بگذارید آن را لمس کند. حرف زدن در مورد نگرانی ها می تواند راهکار مهم دیگر باشد مثلا اگر کودک اولین روز رفتن به مدرسه را در پیش دارد با او در مورد نگرانی ها و مواردی که احتمال می دهید با آن مواجه شود و راه حل هایش با او صحبت کنید و در این مورد مثبت اندیش بوده و مثبت سخن بگویید مثلا بگویید” امروز دوستان خوب بسیاری پیدا می کنی…”