مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

اشتباهاتی که دختران مجرد مرتکب می شوند!

مجرد ماندن و هرگز تن به زندگی مشترک ندادن امروزه دغدغه دختران زیادی است؛ بجز آنها که مشکلات اقتصادی سد راهشان شده، کسانی هم هستند که یا فکر می‌کنند هیچ مردی لیاقتشان را ندارد، یا آنقدر اعتماد به نفسشان پایین است که خود را برای ازدواج دست کم می‌گیرند. در این نوشتار به چهار اشتباه دختران مجرد می‌پردازیم که باعث تنهاییشان می‌شود.



دختری را می‌شناسم که مسئول کارهای حقوقی یک شرکت است. این خانم، در آستانه چهل سالگی، وقتی پرونده‌های شرکت را بازبینی می‌کرد، به فکر بازبینی زندگی شخصی خودش افتاد و با این تصور که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد به این نتیجه رسید که دیگر هیچ راهی برای تشکیل خانواده برایش وجود ندارد.

او این موضوع را بار‌ها و بار‌ها برای خودش تکرار ‌کرده بود اما مسئله‌ای سبب شد جرقه‌ای در ذهنش زده شود تا تصادفاً بداند چقدر اشتباه می‌کرده و مرد مناسبی دقیقاً و طی این سالها همکار او بوده است. چرا نتوان علاوه بر همکار همسر هم شد؟ او پس از مدتی به خانه بخت رفت و از تنهایی نجات یافت... اما آن جرقه ذهنی چه بود؟
او متوجه شد طی این سالها اشتباهی را کرده که دختران مجرد زیادی مرتکب می‌شوند:

چهار اشتباه اساسی که باعث می‌شود یک خانم مجرد همیشه تنها بماند:



اجازه می‌دهند کارشان حسابی مشغولشان کند

خانمی که گفتیم، بشدت در کارش غرق شده بود. با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیت‌های فراوان، همه در‌ها برای برقراری ارتباط با او بسته بود، چرا که تمام زندگی‌اش در کار خلاصه شده بود. حتی زمانی که یک مرد مناسب و خوش‌پوش را می‌دید، ‌‌نهایت تلاش خود را برای فراری دادن او می‌کرد، مشکلی که خیلی از دختران مجرد دیگر هم دچارش هستند.
بعضی دختران فکر می‌کنند اگر مردی به آن‌ها علاقه‌مند شده‌ است، حتما مشکلی در او وجود دارد یا می‌خواهد از او سوءاستفاده کند. این افکار باعث می‌شود که مردهای مناسب زیادی را از دست بدهند، آن هم قبل از اینکه حتی یک‌بار به آن‌ها فرصت داده شود خود و شخصیتشان را معرفی کنند. بعد، دوباره خود را در کار غرق می‌کنند و بشدت سخت و خشک می‌شوند.

باور کرده‌اند که زمان مناسب را از دست داده‌اند

برخی دختران باور کرده اندکه زمان عاشق شدن، ازدواج و بچه‌دار شدن آنهاگذشته است. این دقیقا‌‌ همان جایی است که اشتباه می‌کنند. درست است که زمان ازدواج و بچه‌دار شدن، پیش‌بینی شده است، اما در قرن بیست و یکم زندگی ما کمتر قابل پیش‌بینی است، این نکته مثبتی است. دختران زیادی تا چهل- پنجاه سالگی ازدواج خود را به تاخیر می‌اندازند، اما واقعیت این است که ما هیچ‌وقت اسیر اعداد و ارقام نیستیم. ما هر لحظه در مناسب‌ترین زمان زندگی خود هستیم. درست است که بیولوژی بدن همیشه ما را همراهی نمی‌کند، اما اگر شما واقعاً می‌خواهید صاحب خانواده شوید و بدن شما دیگر این اجازه را به شما نمی‌دهد که بچه‌های خودتان را داشته باشید، به این معنا نیست که این خواسته شما برآورده‌شدنی نیست. می‌توانید با پذیرفتن سرپرستی یک کودک تشکیل خانواده‌ دهید.

مردان مناسب را نادیده می‌گیرند

بار‌ها دیده‌ایم که وقتی یک دختر مجرد باور می‌‌کند که هیچ مرد مناسبی برای او وجود ندارد، همه چیز پیرامونش روی این موضوع صحه می‌گذارد. به همه کسانی که فکر می‌کنند همه مردان خوب ازدواج کرده‌اند پیشنهاد می‌کنیم که این احساس را کنار بگذارند و به جای آن، به شادی، خوشبختی و تمایلشان توجه کنند.
واقعیت این است که مردان خوب و مناسب همه جا هستند. فقط باید پختگی لازم را برای تشخیص و تمایز این مردان به دست آورید. وقتی این ایده در ذهنتان از بین رفت که مرد مجرد مناسبی باقی نمانده، متوجه خواهید شد که توجه چه کسی را به خود جلب کرده‌اید. در حقیقت، آن هنگام است که شما متوجه خواهید شد افراد مناسب زیادی وجود دارند که به زندگی با شما علاقه دارند.

پا به فرار می‌گذارند

بار‌ها و بار‌ها مشاهده کرده‌ام که دختران جوان منتظرند مرد مناسب پا پیش بگذارد. اما زمانی که این اتفاق می‌افتد، آن‌ها پا به فرار می‌گذارند و از او دور می‌شوند. این کاملاً طبیعی است. زمانی که دختر مجردی در تمام تلاشهایش شکست خورده و دچار ناامیدی، افسردگی و بی‌توجهی عاطفی شده باشد، چنین عکس‌العملی طبیعی ااست اما به هرحال، اگر او بخواهد نتیجه‌ای از روابط خود بگیرد، باید این رفتار خود را کنار بگذارد.
هنگامی که شما با مردی مناسب آشنا می‌شوید، ممکن است ابتدا اظهار علاقه و توجه او برایتان دشوار باشد، چرا که قبل از این تجربه‌اش را نداشته‌اید. اما حالا زمان آن رسیده است که این دشواری را کنار بگذارید.

ازدواج با یک مرد منزوی!؟


گاهی حوصله مرا هم ندارد، دلش می‌خواهد تنها باشد، اما من زن گرفته‌ام تا از تنهایی درآیم. به خودش هم گفته‌ام اگر قرار بود تنها باشی، چرا ازدواج کردی؟ از وقتی یادم می‌آید اهل رفت و آمد بودم. روزی نبود که در خانه باشم، یــا با خـانواده‌ام بیرون بودیم یـا مهمان داشتیم یا با دوستانم به گشت و گـذار بودم. همیشه دلم می‌خـواست همسری مانند خـودم داشته باشم تـا همراه و هم‌گام من در جمع باشد، ولی نمی‌دانم چرا به پای عشق در یک نگـــاه سوختم. دلم نمی‌خواهد ناراحتش کنم، اما دیگر از این وضع و بی‌حوصلگی‌هایش خسته شده‌ام ...


دمی سکوت و تنهایی و دیگر هیچ ...

دلتان نمی‌خواهد در جمع و چشم باشید. این را به همسرتان هم گفته‌اید، ولی او درست برخلاف شما به مناسبت‌های مختلف جشن می‌گیرد و به قــول خودتان ادای آدم‌هـای خوشبخت را در می‌آورد. حتی دوران عقد را رویــایی کرده و گه‌گاه با حضور دوستانش شب شعر می‌گیرد یا شما را به ضیافت‌های ناگهانی دعوت می‌کند و چقدر عصبـانی می‌شوید. بیشتر از این‌که قـبلاً گفته‌اید دوست ندارید، امـا او هم دلیل دارد و آن این‌که زندگی را این‌گـونه دوست دارد.

به نظر شما زیاد هم جالب نیست آدم بخواهد همیشه در اختیار خود و دلش قرار بگیرد، پس آرامش و سکوت کجاست. دل‌تـان برای تمام اوقــات مجـردی تنگ شده، همـه آن‌وقت‌هـایی که خـودتان را با کتاب و فیلم مشغــول می‌کردید و کسی سراغ‌تان را نمی‌گرفت، ولی قبول کنید حال که عقد کرده‌اید بهترین فرصت را برای تمرین و رهـایی از عادات قبل خواهید داشت، پس به تدریج شروع کنید.


چه شود؟

فکـرش را بکنید همسران در معاشرت به تفــاهم نرسند؛ درست زمانی که مرد یا زن دلش می‌خـواهد همسرش در حضـور همکاران و اقوام باشد و ازدواج خود را اعلام کند، همسرش هوس تنهایی به سرش بزند و تازه این دفعه اول و آخرش هم نباشد. هر بار به یک بهانه از حضور در جمع طفره برود و یا با عذرهایی نابه‌جا از جماعت دور شود. یا همسری که تمام وقتش به کــار و درس گذشته و همه دوستانش همان همکلاسی‌های دانشگاه یا همکارانش هستند نمی‌تواند به یک‌باره از عادات خود دور شود و بشود یک ایده‌آل اجتماعی برای نیمه گمشده‌اش. به تدریج این رفتارها در دوران عقد تأثیر می‌گذارد و شیرینی این ایام با تلخی بحث‌های تکراری و جواب‌هایی چون «همینه که هست» طی می‌شود. هیچ‌کدام از طرفین هم حاضر نیست اشتباه خود یا همان عـادت مرسوم خویش را بررسی کند و به فکر چاره بیفتد. مـعاشرت گرچه خوب است و از الزامات دوران عقد، اما دلیل نمی‌شود تــازه عروس و داماد به اجبار به آن تن دهند، آن هم زمانی که هنوز جرئت و شجاعت و روابط برخورد با هم را کسب نکرده‌اند.


علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد

دلیلش را به راحتی می‌توان یافت؛ عدم شناخت از هم. فقط کافی است قبل از عقد و ازدواج با خود و طرف مقابل‌تان رو راست باشید. اگر به انزوا عادت کرده‌اید و حضور در جمع آزارتان می‌دهد یا از سر و صدا بیزارید یا دل‌تان می‌خواهد هر روز با یک برنامه خاص برای هم‌نشینی و جمع‌های دوستانه و فــامیلی وقت بگذارید، لطفاً بازگو کنید تـا مشکلات چون تردید در انتخاب و یا دشواری تصمیم‌گیری را نداشته باشید. فقط با خود و او صادق باشید.


آشنایی با زندگی مردان منزوی
اگر مرد منزوی ازدواج کند، موازی با همسرش زندگی می کند نه کنار او. او به زندگی خودش می پردازد و عقیده دارد همسرش هم باید زندگی خودش را داشته باشد. گوشه گیریش باعث می شود در چشم دیگران فردی فاقد اعتمادبه نفس به نظر برسد که البته همین خصوصیت برخی دختران را تحریک می کند که نقش یک مراقب و ناجی را برای این فرد ایفا کنند. این دختران مانند مادری که برای فرزندش دلسوزی می کند، با او رفتار می کنند اما باید آگاه باشند فردی را برای همسری انتخاب کرده اند که اصلا نیازی به آن ها ندارد. معمولا دخترانی که شخصیت حمایت کننده دارند، جذب مرد منزوی می شوند، زیرا از کمک کردن و حمایت از او لذت می برند. این ارتباط آنقدر پیش می رود که خود این دختران پیشنهاد ازدواج می دهند و معمولا این مرد که در امور ارتباطی به صورت منفعل عمل می کند، گاهی بدون انگیزه جدی با این خواسته موافقت می کند. شروع و پایان رابطه هیچ تاثیری بر این مرد ندارد. در بسیاری از افراد شروع ارتباط در آنها شوق ایجاد می کند اما برای این فرد آغاز ارتباط هیچ هیجانی ندارد. بهتر است زنان مراقب این موضوع باشند که درست است که دلسوزی و حامی بودن شان باعث جذب می شود ولی باید بدانند که هیچ وقت این فرد از پیله انزوای خودش خارج نمی شود و آنها هیچ وقت نمی توانند او را تغییر دهند و تاثیری جدی روی او بگذارند.


و اما بعد ازدواج ...
اما حالا که همــسر شده‌اید و این رفتار برای‌تان آشکار شده است، چه باید بکنید؟ واقع‌بین باشید، همان‌طور که شما به عادات معروف خود خو گرفته‌اید؛ همسرتان نیز برایش سخت خواهد بود تا از بسیاری از این رفتارها دست بکشد. اگر از اجتماع و حضور در میان جمع لذت می‌برید و همسرتان این‌گونه نیست و این عــمل شما را هم نمی‌پسندد باید چاره‌ای بیندیشید تا او هم با شما کنار بیاید. مثلاً گــاهی به خاطر او از مهمانی دست بکشید و به او یادآوری کنید آن‌قدر برایتان مـهم است که خواسته‌اش را محترم می‌دانید و در مقـابل از او بخواهید در بـرخی زمان‌ها و به فراخور حال و وقت با شما همراهی کند؛ حتــی اگر دوست نداشته باشد. گــاهی لازم است به خــاطر هم از خیــلی چیـــزها دست بکشید. پس چــه بهتر که از دوران عقــد شروع کنید و به هم نشان دهید چقدر بــه سعـادت زندگی‌تـان اهمیـت می‌دهید. گاهی این رفتارها با دلیل خاصی ظاهر می‌شود، مثلاً ممکن است کسی به دلیل خجالت از طرز حرف زدن یا بی‌دانشی درباره مسایل مختلف از جمع گریزان باشد یا به دلایلی چون خودنمایی یا ابراز وجود جمـع را دوست داشته باشد و یا عدم اعتماد به نفس او باعث شود تا نداشته‌های زنــدگی و شخصیت‌اش را با مادیات و به رخ کشیدن آن در حضور دیگران جـــبران کند؛ در هر صورت شما در آغاز زندگی مشترک به تمام این موارد پی خواهید برد. تلاش کنید بهترین راه حل را برگزینید و زندگی‌تان را آن‌گونه که باید مدیریت کنید.

ویژگی های یک همسر مطلوب از نظر مردان ایرانی


لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چندبار با خودتان تکرار کنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون کلی‌ای که شامل همه انسان‌ها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافته‌ها و اطلاعات درمورد اکثریت اقلیت نوشته می‌شوند.



7 میلیارد نفر انسان روی این کره خاکی زندگی می‌کنند که هرکدام خصوصیات شخصی خود و تفاوت‌های ریز و درشتی با بقیه انسان‌ها دارند و برای همین هم نمی‌شود درمورد همه آنها نسخه‌های کلی داد و حرف از قوانینی زد که در مورد همه صادق باشد. مطلبی که می‌خوانید از دید من درمورد اکثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست. بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به کلیات بیشتر اهمیت بدهید.


همه مردها مهربانی را دوست دارند

مهربان باشید، شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد که مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای کوچک از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید کرد و زمان‌هایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید.


زنده باد حال خوب، زنده باد عشق

این روزها خیلی از جوان‌ها می‌گویند عشق‌های آتشین ابدی فقط در قصه‌ها و افسانه‌های قدیمی پیدا می‌شوند و امروز از عشق‌های زمینی، فقط شبحی رنگ‌پریده باقی مانده است. آنها می‌گویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم» بسیار کوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فکر کرد. اما ما سعی می‌کنیم خوش‌بین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی کنیم.
زندگی یعنی شادی‌های کوچک و اتفاقات کوچک و همین نکته‌های کوچک هستند که می‌توانند شادی‌ها و اتفاقات کوچکی را رقم بزنند که به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب کنند و مگر چیزی مهم‌تر از حال خوب در یک ارتباط و اصلا در کل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال کسی که دوستش دارید خوب باشد، عشق می‌تواند در ارتباط شما حکمفرما شود و لحظه‌های بی‌نظیر و نابی را در زندگی‌تان رقم بزند.

این یک مورد را نشکنید

«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل می‌کنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونه‌ای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در ارتباط دونفره‌تان این مرد همچنان این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست.
به هزار و یک دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر هم برای آنها این است که زنی که دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید که درنهایت به شانه‌های او تکیه خواهید کرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید. اگر شکست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید که همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همان‌طور که ممکن است یک زخم‌زبان یا متلک شما را همیشه در ذهنش نگه دارد.


ابراز عشق‌ مردها فرق می‌کند

توقعات خود را منطقی کنید، باور کنید و باور داشته باشید که مردها و زن‌ها با هم فرق دارند. کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند.
باور کنید مردی که حواسش به شما و زندگی‌تان و نیازهای‌تان است، در هر روز زندگی مشترک با ده‌ها عمل و رفتار کوچک و بزرگ عشقش را به شما نشان می‌دهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نکنید و غر نزنید. اگر چشمان‌تان را به رفتار او باز کنید قطعا نشانه‌های عشق و علاقه او را پیدا خواهید کرد و آن‌وقت نیازی نیست که خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمی‌گی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم که بگی» و... بکنید که می‌توانند عشق را کمرنگ کنند.


آشپزی یعنی ابراز عشق

لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یک نان و پنیر یا دو تخم‌مرغ هم می‌شود سیر شد اما مهم این است که برای گروهی از مردان ایرانی ( که شمارشان کم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است.
بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپخت‌های‌شان بد هم نیست. اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید. باور کنید که ظرایف آشپزی و نزدیک کردن دستپخت‌تان به سلیقه و علایق او، یکی از آن ریزه‌کاری‌هایی است که حالش را خوب می‌کند. هرچقدر هم که اهل غذای بیرون و فست‌فود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد که اگر آنها را آنجور که دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره کرده‌اید.


غرغرو ها به بهشت نمی‌روند
لطفا غر نزنید. براساس دیده‌ها و شنیده‌های شخصی‌ام می‌گویم که بسیاری از زندگی‌های مشترک از غرهای پنهان و آشکار خانم‌ها ویران می‌شود. این شکایت بسیاری از خانم‌هاست که «همیشه خسته است»، «هیچ‌وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی‌دهد»، شاید حق با شما باشد اما باور کنید که غرزدن‌های پنهان و آشکار هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و فقط مشکل‌ها را بیشتر می‌کند.
باور کنید که با مهربانی و انعطاف می‌توانید تاثیراتی بر یک مرد بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.


اشکالی ندارد گاهی مادر یا خواهر باشید
بسیاری از خانم‌های ایرانی از این شکایت دارند که باید برای مرد محبوب خود نقشی متفاوت از آنچه هستند را هم ایفا کنند، خیلی از آنها حس می‌کنند که باید «مادر» معشوق‌شان باشند و برخی دیگر هم گله می‌کنند که باید جای «دوستان» او را هم پر کنند و گاه نقش‌هایی مثل «خواهر» و... هم به این حالت‌ها اضافه می‌شود.
به جنبه بیمارگونه این حالت‌ها کاری نداریم اما در حد ملایم و لطیف شاید چنین نیازهایی دریچه‌هایی جدید به سوی عشق و مهربانی و شادکامی در زندگی شما باز کنند. بسیاری از خانم‌های ایرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دوست دارند مرد زندگی‌شان در مواقع لزوم مثل یک پدر باتجربه، مثل یک برادر دلسوز، مثل یک دوست همراه و مثل یک عاشق نوجوان احساساتی باشد. پس بپذیرید که شما هم باید گاهی نقش‌های متفاوتی را برای مرد زندگی‌تان ایفا کنید. باور کنید که بودن در این قالب‌ها، اگر کوتاه‌مدت و از روی همدلی و احساس باشد، می‌تواند زندگی‌تان را پربارتر و مستحکم‌تر کند.

یک ماه عسل رویایی برای زوج های جوان


برنامه‌ریزی برای ماه عسل می‌تواند تفاوت‌های کیفیت آن را مشخص کند. در این‌جا نکات کلیدی در رابطه با این که چگونه با وجود بودجه‌بندی، ماه عسل لذت‌بخشی داشته باشید بیان می‌شود.


درباره برنامه‌های ماه عسل‌تان بحث و گفتگو کنید

در رابطه با چیزی‌که هردوی شما به آن علاقه دارید، زمانی را به گفت‌وگو با همسر‌تان اختصاص دهید. برنامه‌ریزی چیزی است متناسب با بودجه شما و مورد قبول هر دوی شماست. پاییز ارزان‌ترین فصل سال برای سفر است. پاییز آسان‌ترین فصل برای پیدا کردن مقصدهای گوناگون می‌باشد.

زمانی که از همیشه ارزان‌تر است سفر کنید. برای جلوگیری از پرداخت پول بیشتر برای ماه عسل، از سفر کردن در ایامی مثل تعطیلات عید اجتناب کنید.

حالا فقط باید تصمیم بگیرید که به کجا می خواهید بروید. در مورد مقصد سفر و مدت اقامت‌تان با یکدیگر مشورت نمایید.

اگر شما و نامزدتان هنوز درباره مقصدتان تصمیم نگرفته اید، شما درباره گزینه های مورد علاقه تان فکر کنید و آنها را با همسرتان در میان بگذارید.

اگر شما رویای رفتن به جای متفاوتی را دارید که تا به حال کسی برای ماه عسل به آن‌جا نرفته است، حتماً دلیلی دارد. دلیلش هم این است که رسیدن به چنین مکان‌هایی همیشه سخت‌تر بوده و زمان زیادی لازم است تا به آن‌جا برسید.

آیا شما به اندازه کافی می‌توانید از خود مایه بگذارید تا رویای‌تان به حقیقت بپیوندد؟
آیا شما زمان کافی دارید که 12 تا 16 ساعت را برای رسیدن به این محل صرف کنید؟

با کاهش پروازها، تعداد برنامه‌های بدون توقف سفری هم کاهش یافته‌اند و این رسیدن به برخی مکان‌های متفاوت را سخت‌تر کرده است.

تلاش کنید برای برآورده شدن رویای متفاوت خود، یک مکان محلی را جایگزین یک مقصد معروف کنید.

شما می‌توانید مسیرهای پیش پا افتاده را فراموش کنید و مکان‌های نزدیک را که مکان‌های منحصر به فرد و خاصی هستند را جستجو کنید. و این خیلی ارزان‌تر از مسیرهایی است که یک روز کامل وقت شما را صرف می‌کند.



ماه عسل، چند وقت بعد از مراسم عروسی؟

زمانی که مقصد سفر خود را مشخص کردید، هماهنگ شدن با برنامه ها دیگر بستگی به خودتان دارد. زمان تعیین تاریخ سفر، سعی کنید حداقل یک روز بین مراسم عروسی و شروع سفرتان فاصله بگذارید. زوج هایی که درست فردای عروسیشان به سفر برنامه ریزی شده شان می روند، معمولاً زمانی که به مقصد می رسند بسیار خسته هستند. آنها همچنین تماس های بعد عروسی را هم در منزلشان از دست می دهند. اگر می توانید، روز بعد از عروسی تان را استراحت کنید و از کنار هم بودنتان لذت ببرید، و در کنار خانواده و فامیلتان حضور داشته باشید.


مدت زمانی که می توانید از سر کار مرخصی بگیرید را مشخص کنید

برنامه ریزی ماه عسل شما مقدار زیادی به مدت زمان مرخصی شما از سر کار، بستگی دارد. حتی اگر شما بتوانید 3 هفته مرخصی بگیرید، ممکن است همسر شما بخواهد چند روزی قبل مراسم عروسی آزاد باشد تا بتواند به طور مناسبی به کارهایش برسد؛ شاید شما هم همین را بخواهید. در مورد این موضوع با همسرتان صحبت کنید که برای چه مدت ماه عسل خود را برنامه ریزی کنید.


در مورد تطابق شرایطتان واقع گرا باشید

یکی از قوانین مهم در برنامه ریزی ماه عسل این است که بیش از حد وسایل برای همراه بردن جمع نکنید! اگر برای یک سفر هیجان انگیز و یا یک سفر با چندین توقف برنامه ریزی می کنید، سعی کنید برای استراحت کردن زمان ایجاد کنید. بهتر است این کارها را در روزهای اول ماه عسل انجام دهید و نه در آخرین روزها! بسیاری از زوج ها خسته کننده بودن کارهای انباشته شده نزدیک مراسم عروسی را نادیده می گیرند. برای حداقل چند روزی آرامش و استراحت بعد از بازگشتتان برنامه ریزی کنید و ورزش های خسته کننده را به بعدها محول کنید.


برای پس‌انداز پول و جلوگیری از اشتباه‌، یک مشاور سفر انتخاب کنید
شما فقط می‌خواهید که برای ماه عسل خود برنامه‌ریزی کنید، پس مطمئن شوید که نقشه‌های‌تان درست‌اند. به‌ ندرت هزینه‌های یک مشاور سفر خوب ممکن است بیشتر از زمانی شود که همه کارها را خودتان انجام می‌دهید، اما اغلب اوقات می‌تواند پول‌تان را پس انداز کند. آن‌ها در مورد کرایه و معاملاتی که در اطراف‌شان اتفاق می‌افتد اطلاعات کافی دارند.

آن‌ها می‌دانند چطور قیمت‌های «عمده فروشی» ماه عسل خود را دریافت کنید. مشاوران سفر اطلاعات تماس برای رفع مشکلات احتمالی که ممکن است پیش بیاید را به شما داده و مکان‌هایی را که باید از رفتن به آن‌ها اجتناب کنید و یا جاهایی‌که در نوع خود بهترین هستند را می‌شناسند.

آن‌ها در زمانی که شما احتیاج به کمک دارید، به عنوان یک خریدار شخصی، حسابدار و گاهی حتی یک درمان‌گر عمل می‌کنند.


شما می‌توانید به طور آنلاین اتاق رزرو کنید، اما بندرت ممکن است صرفه‌جویی کرده باشید.
در واقع وقتی بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که معمولاً مجبور به پرداخت پول بیشتری شده‌اید که ظاهراً برای خدمات شخصی ارائه شده به شماست در حالی که خدمات خاصی ارائه نشده‌اند.


مکانی را جهت اقامت در نظر بگیرید که بتوانید از پول‌تان بیشترین بهره را ببرید، اما به خاطر داشته باشید که جاهایی که در نظر گرفته‌اید با یکدیگر یکسان نیستند.
متوجه خواهید شد که آن‌ها از اساسی‌ترین مسائل با یکدیگر تفاوت دارند (مانند متراژ و داشتن حمام داغ) تا مسائلی از قبیل نوع غذا و مجلل بودن و ... فراموش نکنید انتخاب با شماست و بدانید که هزینه‌های پنهان بسیاری در سفر وجود دارد که مشاور سفر درباره آن‌ها اطلاعات کافی دارد و می‌تواند به شما توصیه کند که پول‌تان را ذخیره کنید و بهترین ماه عسل ممکن را به شما هدیه دهد.

به چه دلیل خانواده مهمترین رکن در دنیاست؟


اولین کسانی که به محض چشم باز کردن می‌بینیم اعضای خانواده‌مان هستند (البته به جز پرسنل بیمارستان). اولین فرد مادر است که زحمات زیادی را برای به دنیا آوردنمان متحمل شده است. پس از او پدر است که همیشه برای مراقبت از ما آماده است. بعد از آنها هم خواهر و برادرها هستند.


کلمه «خانواده» معانی مختلفی در لغت‌نامه دارد: «یک واحد اجتماعی که با هم زندگی می‌کنند» یا «والدین و فرزندان آنها، بعنوان یک گروه، چه در کنار هم زندگی کنند و چه نکنند». به عبارت گسترده‌تر، خویشاوندان را هم می‌توان به این گروه اضافه کرد. اما خانواده چیزی فراتر از اینهاست. خانواده اولین محیط آموزشی برای هر فرد است. فرد از کودکی تا بزرگسالی همه چیز را در خانواده آموزش می‌بیند. راه رفتن خانواده‌اش را می‌بیند و آن را امتحان می‌کند. حرف زدن آنها را می‌بیند و سعی می‌کند از آنها تقلید کند. کم‌کم نحوه ارتباط را در میان آنها آموزش می‌بیند. همچنین عشق ورزیدن، رفتار کردن، کنار آمدن با زندگی و همه چیز را از خانواده خود یاد می‌گیرد. این مسئله محبت خاصی میان افراد هر خانواده ایجاد می‌کند و باعث می‌شود همیشه برای کمک به همدیگر آماده باشند.


خواهر یا برادرهای بزرگتر به کوچکترها کمک می‌کنند. والدین فرزندانشان را در هر قدمی از زندگی‌شان هدایت می‌کنند تا اینکه مستقل می‌شوند. ۷-۵ سال اولی که در خانواده سپری می‌شود رابطه‌ای عمیق بین همه اعضای آن ایجاد می‌کند و برای همه عمر آنها را کنار همدیگر نگه می‌دارد. همانطور که همه می‌دانید انسان موجودی اجتماعی است و نمی‌تواند برای مدتی طولانی به تنهایی سپری کند و نیاز به همدم دارد. بهتری همراه و همدم برای او خانواده‌اش است. محبتی که بین اعضای خانواده ایجاد می‌شود در طول زندگی ادامه می‌یابد. به همین دلیل است که دوست داریم هر موفقیتی در زندگی خود را اول با خانوداه‌مان جشن بگیریم. وقتی دچار مشکل می‌شویم، همیشه از آنها کمک می‌‌گیریم و آنها همیشه آماده کمک به ما هستند. دوستان بعد از خانواده وارد زندگی ما می‌شوند. ممکن است بارها دوستانمان را تغییر دهیم اما هیچوقت دوست نداریم حتی یکی از اعضای خانواده‌مان را هم از دست بدهیم، حتی اگر با آنها تفاوت داشته باشیم. دلیل آن این است که می‌دانیم خانواده‌مان همیشه درکنارمان هستند.


دستگاه خانواده مثل یک زنجیر عمل می‌کند. اعضای جوان‌تر از بزرگترها یاد می‌گیرند درحالیکه والدین هم برای خیلی چیزها به فرزندان خود وابسته هستند. وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند، ازدواج می‌کنند خودشان بچه‌دار می‌شوند، کل چرخه دوباره تکرار می‌شود. اعضای خانواده هر زمان که نیاز داشته باشید برای کمک به شما حاضر می‌شوند. به طرق مختلف از شما حمایت می‌کنند، چه مالی و چه اخلاقی. همیشه می‌توانید مشکلاتتان را با آنها در میان بگذارید تا برای آنها راه‌حل‌های بهتری پیدا کنید. خانواده یکی از بزرگترین نعمت‌های خداوندی است. خیلی‌وقت‌ها کسانی را می‌بینیم که خانواده خود را از دست داده‌اند. می‌بینیم که اکثر آنها شخصیتی نامتعادل دارند و دلیل عمده آن هم این است که وقتی نیاز داشته‌اند خانواده‌شان کنارشان نبوده است. افرادیکه خانواده خود را ترک می‌کنند و زندگی تنها را انتخاب می‌کنند معمولاً به بدترین شخصیت‌های اجتماع تبدیل می‌شوند. دلیل آن این است که آموزش‌های لازم را از خانواده دریافت نکرده‌اند. فردی حتی اگر یکی از والدین خود را از دست داده باشد باز هم شخصیت کامل و رشدیافته‌ای نخواهد داشت و همیشه خلائی در وجود او باقی می‌ماند.


خانواده همیشه شما را با همه اشتباهات و ضعف‌هایتان می‌پذیرد و با همه آنها دوستتان دارد. هیچکس دیگری در دنیا اینطور نیست. هیچوقت هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین مهر و محبت مادر، پدر، همسر، فرزند و یا خواهر و برادر شود.


خیلی از جوانان و نوجوانان خانواده را مایه آزار خود می‌بینند و خود را از آنها دور می‌کنند. آنها نمی‌فهمند که خانواده گروهی است که باعث قوی شدن آنها برای رویارویی با دنیا شده است.


محبت متقابل، اعتماد و تقسیم مسئولیت‌ها در خانواده موجب قدرت آن است. همه خوبی‌های ما بخاطر وجود خانواده‌مان است. هیچ چیز در ما ذاتی نبوده، ما ویژگی‌هایمان را از خانواده‌مان آموخته‌ایم. خانواده آنقدر به ما قدرت داده است که با این دنیای وحشی و بیرحم پر از انسان‌های خودخواه روبه‌رو شویم.


با وجود همه اینها می‌توان گفت که خانواده بزرگترین و باارزش‌ترین نعمتی است که خداوند به ما بخشیده است.


پس قدر خانواده‌تان را بدانید و به آنها عشق بورزید!