مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

ازدواج یعنی آمادگی برای یک تعهد بلندمدت


تعهد در زندگی زناشویی عهد و پیمانی است بین زن و مرد که ثبات و پایداری زندگی مشترک را تضمین می‌کند. عهدی که هر دختر و پسری باید به آن پای‌بند باشند تا بتواند مسئولیت یک زندگی را به دوش گرفته و تا پایان خط زندگی آن را به همراه داشته باشد.


تعهد داشتن، قول دادن

هر انسانی باید بداند که ازدواج تنها شروع یک زندگی تازه برای او نیست. ازدواج، آغاز مسئولیت‌ها و شروع جاده‌ای دوطرفه است که در آن حقوق زن و مرد به یک اندازه حائز اهمیت است.

قبل از این‌که تصمیم به ازدواج بگیرید بیاموزید چگونه برای یک زندگی مشترک متعهد شوید تا بتوانید زندگی خود را بر پایه‌ی وفاداری، عشق و پذیرش مسئولیت‌ها بسازید.


نسبت به توانایی خود مطمئن شوید

بدانید زندگی زناشویی، دوران مجردی نیست. بلکه مسیری است که کاملا از زندگی مجردی متفاوت است. در زندگی زناشویی شما باید غیر از خود به یک یا چند نفر دیگر نیز فکر کنید. دیگر دوران مهمانی‌ها، تفریحات و سفرهای مجردی به حداقل رسیده‌اند. دیگر نمی‌توانید تنها برای خود ولخرجی کنید، افراد دیگری هم هستند که به اندازه شما در زندگی‌تان سهم دارند. پس قبل این‌که به ازدواج فکر کنید باید خود را بشناسید.

از خود بپرسید آیا می‌توانید از تفریحات تک‌نفره خود بگذرید؟ آیا می‌توانید به نظرات و خواسته‌های یک نفر دیگر حتی بیش‌تر از خود اهمیت دهید؟ و آیا توانایی انجام مسئولیت‌های پر‌فراز‌و‌نشیب زندگی را دارید؟ وقتی در مورد همه این موارد تفکر کردید و به این نتیجه رسیدید که قادر به پذیرش همه آن‌ها هستید می‌توانید در مورد ازدواج و آغاز زندگی زناشویی خود تصمیم قطعی بگیرید.


علل خوشبختی و یا دلایل جدایی دیگران را جویا شوید

امروزه مهم‌ترین عامل طلاق و جدایی افراد شکستن تعهداتی است که در آغاز زندگی با یکدیگر می‌بندند. بسیاری افراد، تعهداتی که در روز اول ازدواج با همسر خود بسته بودند را فراموش کرده و عهد و پیمانی که در ابتدا پذیرفته‌اند را نادیده می‌گیرند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند‌. بنابراین برای آموختن تعهدات و پایدار ماندن زندگی آینده خود می‌توانید علل خوشبختی یا جدایی اطرافیان را جویا شوید.

از افرادی که زندگی خوبی دارند بپرسید علت دوام زندگی آن‌ها چه بوده است؟ چه تعهداتی را در زندگی پذیرفته‌اند و چگونه توانسته‌اند بر آن پای‌بند بمانند؟ هم‌چنین از کسانی که زندگی‌شان به جدایی ختم شده، بپرسید چرا نتوانسته‌اند بر عهد و پیمان خود وفادار بمانند؟ سعی کنید از تجربیاتی که دیگران در زندگی زناشویی خود به دست آورده‌اند، آگاه شوید و از آن‌ها برای تداوم زندگی آینده خویش استفاده کنید.


مسئولیت‌هایتان را بشناسید!

با ازدواج مسئولیت هر انسانی چندین برابر خواهد شد. تامین نیازهای مالی همسر و بعدها فرزندان، توجه به حقوق افراد خانواده، تامین نیازهای عاطفی آنان و توجه به نیازهای جنسی زن و مرد از مسائلی است که هر فرد قبل از این‌که تصمیم به ازدواج بگیرد باید از آن آگاهی داشته باشد. فردی که از تمام جهات به بلوغ رسیده باشد، می‌تواند نسبت به توانایی خود در این زمینه اطمینان یابد.


در کلاس‌های مشاوره ازدواج شرکت کنید!

کلاس‌های مشاوره مختلفی هستند که به ما کمک می‌کنند بتوانیم تعهداتی را که در زندگی مشترک به آن نیاز داریم را بیاموزیم و یاد بگیریم چگونه بر این تعهدات وفادار بمانیم. هم‌چنین این کلاس‌ها به ما کمک می‌کنند خود را بشناسیم و قدرت مسئولیت‌پذیری‌مان را تقویت کنیم.


تعهد به ازدواج چه منافعی دارد؟

متاهل بودن یعنی متعهد شدن. تعهد نسبت به پذیرفتن مسئولیت‌ها و وفاداری به عهد و پیمانی که در آغاز زندگی با همسر خود می‌بندیم. تعهداتی که عمل به آن‌ها می‌تواند ضامن پایداری و دوام زندگی مشترک شوند. رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند: «لادین لمن لا عهد له؛ آن‌کس که وفای به عهد و پیمان نکند، دین ندارد.» (بحار الانوار/ ج75/ ص 96).
تعهد داشتن، قول دادن


تعهد در سه دوره دشوار روابط زناشویی زن و شوهر را کنار هم نگاه می دارند:


1- در خلال دو یا سه سال نخست ازدواج: به استناد بررسی های مختلف حدودا نیمی از طلاق ها در دو یا سه سال اول رخ می دهد و این عجیب نیست زیرا به نظر می رسد بسیاری از زوجها در این فاصله به اهمیت انتخاب درست همسر پی می برند. اما اگر پای بندی و سوگند آنها به ازدواج محکم باشد این دوران طوفانی را به راحتی سپری می کنند و به روابط زناشویی خود فرصت بالندگی می دهند.


2- در دوران هیجانات فروکش کرده: هر ازدواجی در مقطعی از دوران خود به توقف و فروکش کردن هیجانات می رسد و در این دوران ملامت ظاهر می شود. تعهد ازدواج برای همه عمر وسیله ای در خدمت حفظ روابط زناشویی در این مقطع است.


3- در خلال دشواری ها: اغلب ازدواج ها با دشواری هایی مانند: ناکامی شغلی مثلا برای شوهر، کلافه گی حاصل از فعالیت مادی، ظهور بیماری ها، نگرانی های مربوط به پدر و مادر و بی پولی مواجه شود. تعهد به عشق و مراقبت و متوجه بودن، می تواند ازدواج را در این دوران دشوار نجات دهد.

ازدواج و باورهای غیرمنطقی


باورهای غیر واقع بینانه همان افکار یا انتظارات غیر منطقی هستند. غیر منطقی بودن باور ها به این معناست که افراد را از دستیابی به اهداف اساسی شان باز می‌دارند و نامعقولند و با واقعیت ناساز گار. اگر افراد باورها یا انتظارت غیر واقع بینانه ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند. هدف این مطلب شناساندن رایج ترین باور های غیر منطقی در مورد انتخاب همسر است.


باورهای غلط



1-شاهزاده رویاها
فکر می کنید تنها یک شخص مناسب در دنیا برای ازدواج با هرشخصی وجود دارد. سوالاتی که اینجا مطرح می شود اینهاست: یک فرد چگونه تعیین می کند که چه موقعی این فرد مناسب را خواهد یافت؟

آیا ممکن است در مواجهه با آن شخص مناسب احساس خاص و جادویی را تجربه می کند؟ آیا در انتظار آمدن آن شخص مناسب، شانس های دیگر فرد برای ازدواج از دست نخواهد رفت؟

بی تردید، چنین باوری باعث انفعال در فرایند انتخاب همسر می شود. برای مثال، برخی از افراد باور دارند که شاهزاد رویاهایشان سر انجام می رسد و بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که فعالانه به شناخت دیگران برای ازدواج بپردازند.


2-همسر کامل و بی نقص
برخی از افراد باور دارند تا زمانی که شخص کاملی برای ازدواج نیافته اند نباید ازدواج کنند. چنین تمایلی برای کمال، توانایی فرد را برای یافتن راه حل ها کاهش می دهد و می تواند منجر به عکس نتیجه دلخواه شود. همه ما در دنیای احتمالات زندگی می کنیم. میل به حقیقت کامل تنها منجر به بزرگ شدن بیش از حد انتظاراتی می شود که نمی تواند رضایت بخش باشد و در نتیجه باعث تردید و اضطراب می شود. افرادی که این باور را دارند اغلب در گیر روابط کوتاه مدت می شوند. یعنی، به جای شناخت درست فرد مقابل شان آنها را با معیارهای نادرست خود ارزیابی می کنند. بیهودگی این باور با این نظر تقویت می شود که بدانیم افراد طی زمان تغییر می کنند. شخصی که در شروع ازدواج به نظر می رسد که فرد کاملی است ناگزیر بعدا چنین به نظر نخواهد رسید.


3-کامل بودن خود
برخی افراد باور دارند که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید کاملا احساس کفایت و قابلیت را برای همسر بودن داشته باشد. این افراد به دلیل این باور به مدت طولانی مجرد می مانند، زیرا افراد معدودی هستند که کاملا احساس کفایت در این مورد دارند. به علاوه، ازدواج موفق به همکاری و تلاش دونفر نیاز دارد و کامل بودن یک نفر برای موفقیت ازدواج کافی نیست. البته برخی افراد از این باور به عنوان توجیهی برای ترس اساسی شان از ازدواج استفاده می کنند. یک باور جایگزین معقول تر در اینجا می تواند این باشد که فرد باید نسبتا احساس قابلیت همسر بودن را داشته باشد، اما اکثر افراد به دلیل اضطراب نمی توانند قضاوت درستی از میزان قابلیت و کفایت خود در این مورد داشته باشند. اضطراب نباید فرد را از ازدواج کردن دور کند. این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که هیچکس کامل نیست.


4-رابطه کامل
برخی افراد باور دارند که هر زوج باید قبل ازازدواج ثابت کنند که رابطه شان خوب است. این افراد به مدت طولانی ازدواج خود را به تعویق می اندازند تا برایشان ثابت شود رابطه شان خوب خواهد بود. آنها حتی موقعیت هایی ایجاد می کنند تا قدرت رابطه شان را امتحان کنند و بارها وبارها نامزدشان را ازمایش می کنند. احتمالا پس از مدتی، نامزد این فرد از این ازمون ها خسته می شود و رابطه را قطع می کند. باید توجه داشته باشیم که متاسفانه، ما در دنیایی ناکامل با آدم ها و روابط نا کامل زندگی می کنیم. به علاوه، استرس ها و بحران ها و چالش های آتی رابطه را نمی توان به درستی پیش بینی کرد.


5- متضادهای مکمل
یک باور اشتباه این است که شخص باید کسی را برای ازدواج انتخاب کند که ویژگی های شخصیتی اش متضاد با او باشد. پیامد منفی این باور این است که افراد را تشویق می کند تا به جای افراد مشابه در جست وجوی افراد متفاوت از خودشان باشند. برای مثال، شخص فکر می کند که به جای تغییر خود به دنبال کسی باشد که متضاد با او باشد و ضعف های اورا بپوشاند. اگرچه در برخی موارد متضادها جذابند، ازدواج با کسی که صفاتش به نحو چشمگیری متفاوت است معمولا منجر به تعارض و نارضایتی می شود.


6- انتخاب کردن ساده است
برخی افراد باور دارند که انتخاب همسر ساده است. این باور بر اساس این تصور رایج قرار دارد که ازدواج و انتخاب همسر شانسی است. این افسانه باعث می شود که افراد از پذیرش مسئولیت شکست در روابط و همچنین، در کمک به رشد رابطه شانه خالی کنند. این باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می شود.

چند نکته برای شناخت روحیه خانم ها


اگر دوست دارید بدانید خانم ها چه خواسته ها و توقعاتی دارند و چگونه می توان آن ها راضی نگه داشت این مطلب را بخوانید.

بسیاری از خواسته های خانم ها شبیه مردهاست و مشترک است. آن ها نیز طالب موفقیت، قدرت، موقعیت اجتماعی خوب، پول، محبت، ازدواج، بچه داشتن و شادی و خوشبختی هستند. در عین حال خواسته هایی زنانه هم دارند.


محبت واقعی:
آن ها خواهان صداقت و محبت هستند.زن هایی که برای عشق واقعی ارزش قائل هستند به هدایای پرقیمت توجه ندارند. هدایایی که خانم ها را خوشحال می کند آن هایی است که با در نظر گرفتن سلیقه و خواسته های آن ها انتخاب شده و نشان دهنده توجه و علاقه به تمایلات آن هاست.


علاقه به زیبایی:
عده کمی از خانم ها معتقدند که زیبا یا خیلی زیبا هستند. به عنوان مثال ممکن است زنی که ازدواج کرده به عکس دوران جوانی و زمانی که دارای اندامی زیبا و صورتی جذاب و جوان بوده نگاه کند و در آینه چند چروک در صورت خود ببیند و چند کیلو اضافه وزن پیدا کرده باشد، در عین حال که هنوز هم از زیبایی برخوردار است از این جهت رضایت نداشته باشد.زیبا بودن از علایق طبیعی خانم هاست. مایلند به آن ها گفته شود که خوشگل و دلربا هستند. تنها گفتن آن که از زیبایی بهره مند هستند برایشان کافی نیست بلکه باید با دقت و توجه زیاد این مسئله را به آن ها گوشزد کرد. مثلاً گفتن این که فرم موهای شما قشنگ است یا این پیراهن خیلی شما را زیباتر جلوه می دهد و تعریف از جزئیات قیافه و اندام آن ها به آنان اعتماد بیشتری می دهد، در روحیه آن ها اثر مطلوب می گذارد و از این که مورد توجه هستند خوشحال می شوند.


ارزش کار:
خانم ها به کار خود و نتیجه آن علاقه داشته و در این مورد حساس هستند. نباید کار آن ها را با بی اعتنایی بدون اهمیت تلقی کرد. بلکه بهتر است به آن ارزش داد. این مسئله ای است که در روابط زن و شوهر اثرات زیادی دارد.


مصاحبت و گفتگو:
زن ها به هم صحبت و کسانی که به گفته ها و درد دل آن ها گوش بدهند احتیاج دارند. از نظر کلی گفتگوها و صحبت های مردها با خانم ها تفاوت دارد.معمولاً گفت و شنود مردها مربوط به روشن کردن یک مسئله و اظهار نظر درباره یک روش یا پیدا کردن راه حل مناسب برای یک مشکل است. بدین جهت ممکن است با سوالات خود گفته های طرف صحبت خود را قطع کنند و برای اثبات عقیده خود به مشاجره بپردازند. اما خانم ها علاقه دارند که احساسات و تمایلات خود را برای شنونده بیان کنند. گاهی از این طریق خود را تسکین می دهند. به این جهت به شنونده ای که با سکوت حرف های آن ها را بشنود بیشتر احتیاج دارند. بنابراین مردها به جای بحث درباره مسائل، اگر با دقت به گفته های آن ها گوش بدهند، رضایت آن ها را به دست می آورند. زن و شوهر ها بهتر است همه گفتگوهای خود را به بحث درباره امور خانه و بچه ها و ... منحصر نسازند بلکه اوقاتی را برای بیان احساسات و تمایلات خود اختصاص دهند و از این طریق حسن تفاهم بیشتری بین خود به وجود آورند.


انتخاب همسر: زن ها بر خلاف مردها به آسانی عاشق نمی شوند. مردها زودتر تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و دل می بندند. ولی خانم ها در این مورد خودداری بیشتری دارند و در انتخاب همسر احتیاط و دقت می کنند. آن ها به صفات اخلاقی مردها زیاد توجه میکنند و آینده نگری از خود نشان می دهند و با تفکر خود احساسات را کنترل می کنند. ممکن است به مردی علاقه زیادی پیدا کنند ولی باز هم این سوال را از خود می کنند که آیا می توانم به این مرد اعتماد کنم؟ بنابراین به آسانی در این باره تصمیم نمی گیرند.


آزادی شخصی: برخی از مردها خواهان آن هستند که همسرشان پیوسته در کنار آن ها باشد و از تنهایی ناراحت می شوند، همسران خود را تحت کنترل قرار داده و آزادی آن ها را محدود می کنند. در حالی که خانم ها نیز به اوقات فراغت نیاز دارند تا گاهی کتاب بخوانند، به امور شخصی بپردازند و احساس آرامش کنند.


روابط محبت آمیز: زنانی که از کارهای سنگین خانه و نگهداری از بچه ها خسته می شوند به اندازه کافی فرصت و حوصله آن را ندارند که با شوهر خود روابط عاشقانه و محبت آمیز داشته باشند.برخی از مردها به این مسئله توجه ندارند که کمک به همسر در خانه و نگهداری از بچه ها تا چه حد به ازدیاد محبت بین زن و شوهر کمک می کند.


رفاقت صمیمانه: زن مایل است دوست صمیمی شوهر خود باشد. کمتر زنی است که به این قانع باشد که مادر بچه ها بوده و امور خانه را اداره کند. بلکه با گذشت زمان و اینکه تمایلات و هیجانات عاشقانه رو به تسکین می گذارد عشق به خانواده جایگزین آن می شود و احتیاج به آن دارد که شریک زندگیش با او رفاقتی صمیمانه داشته و به خواسته های او توجه کند و محیطی آمیخته با صفا و صمیمیت وجود داشته باشد.

مردان عاشق


مردها معمولا در ابراز احساسات ضعیف هستند. منظور این نیست که نمی‌توانند درباره احساساتشان صحبت کنند – منظورم آن است که این ما زنان هستیم که بیشتر اوقات نمی‌توانیم به آنها فکر نکنیم. احساسات، بویژه نوع عاشقانه آن، برای ما مثل موسیقی است که در آسانسور پخش می‌شود. صدای آن را به آرامی در پشت سرمان می‌شنویم، اما بیشتر اوقات، آن را گوش نمی‌دهیم.

نشانه های عاشقی مردان متفاوت است و برای همه انها به یک صورت صدق نمیکند اما شایدبا دیدن علائم زیر امیدوار شوید که مرد مورد نظرتان عاشق شده است


چگونه از احساسات واقعی یک مرد سر دربیاوریم؟


مرها معمولا در ابراز احساسات ضعیف هستند. منظورم این نیست که نمی‌توانند درباره احساساتشان صحبت کنند – منظورم آن است که این ما زنان هستیم که بیشتر اوقات نمی‌توانیم به آنها فکر نکنیم. احساسات، بویژه نوع عاشقانه آن، برای ما مثل موسیقی است که در آسانسور پخش می‌شود. صدای آن را به آرامی در پشت سرمان می‌شنویم، اما بیشتر اوقات، آن را گوش نمی‌دهیم.

به همین دلیل، من هم از آن دسته زنانی هستم که تلاش می‌کنند تا سر از احساسات واقعی یک مرد دربیاورند و این در حالی است که او حتی تصورش را هم نمی‌کند. مطمئنا، او نیز امروز صبح سرشار از عواطف و احساسات بوده است، اما سرش آنقدر به پاسخگویی به تلفن‌ها و کارهایش گرم شده است که فرصتی برای توجه به این موضوع پیدا نمی‌کند.

ولی خانم‌ها، نگران نباشید؛ هنوز جای امیدواری هست. چرا که حتی اگر مرد شما این فرصت را ندارد که فورا عشقش را به شما ابراز کند، و بگوید که تا چه حد شیفته شما می‌‌باشد، نشانگر عشقی است که نسبت به شما دارد. به این نشانه‌ها توجه کنید:


فرستادن پیامک‌های بامزه


فرستادن پیش‌پا افتاده‌ترین و مسخره‌ترین پیامک‌ها از جانب او نشان می‌دهد که مست عشق است. به عنوان مثال، وقتی به شما پیام می‌دهد که «دارم خرمالو میخورم» در حالی که شما از خرمالو متنفرید، یا «همین الان گربه ای را دیدم که شکل تو بود»، در واقع منظورش این است که «یادم هست که تو خرمالو دوست نداری،» و «برایم هم اصلا مهم نیست که گربۀ تو از مردها بدش می‌آید.» همچنین دارد می‌گوید، «ای کاش همین الان تو، و آن گربه زشتت، اینجا پیش من بودید.»


دایماً به شما زنگ می‌زند


مردها تنها به سه دلیل گوشی تلفن را برمی‌دارند: (1) برای انجام کاری، (2) در مواقع اورژانسی، یا (3) شنیدن صدای کسی. و اگر شما همکار او یا تلفنچی اورژانس نیستید، پس فقط می‌خواهد صدای شما را بشنود. و این یکی دیگر از نشانه‌های واقعی عاشق شدن است.


دیگر پیامک نمی‌فرستد

دخترها زمانی پیامک ارسال می‌کنند که جوابی دریافت کنند، درست است؟ پس اگر دختر مورد علاقه شما دیگر برایتان پیامکی نمی‌فرستد، مفهومش آن است که شما پاسخ پیامک‌های او را نداده‌اید و یا اعتراض کرده‌اید. مثلا پسری که نامزدش آخر شب برایش پیامک‌های بامزه می‌فرستاد یکبار از خستگی چنین پیامکی را در جواب فرستاده بود: «تا چشمانم گرم خواب می‌شود، صدای پیامک‌های تو می‌آید. بس کن دیگر، فردا صبح باید بروم سرکار.» حواستان باشد. اگر خواستید چنین پیامکی برای نامزدتان بفرستید بهتر فاتحه رابطه‌تان را بخوانید.


به نظرت چی خوبه؟

«به نظرت روی کارت تولد مادرم چی بنویسم؟» « به نظرت کفشام به این شلوار میاد؟» «به نظرت کدام رنگ ژاکت خوبه برای پدرم بخرم؟» پسرها چنین سوالاتی را تنها زمانی می‌پرسند که هورمون‌های عشقشان لبریز شده باشد.


از دوستانش می‌شنوید که لحظات سختی را می‌گذراند

هیچکس بهتر از شما نمی‌داند که نامزدتان از همه دوستانش بهتر است. پس توجه کنید: مثلا اگر شنیدید که می‌گویند جدیدا چقدر رفتارش بد شده، یا چیزی در این راستا که بر علیه او گفته می‌شود، در واقع دوستانش دارند از تغییرات رفتاری صحبت می‌کنند که شما متوجه آن نیستید. بنابراین از دوستان بی‌مخ نامزدتان متشکر باشید چرا که حالا دیگر خوب می‌دانید که دست عشق‌تان را بدجوری توی پوست گردو گذاشته‌اید.

چگونگی طلاق سالم گرفتن!


اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که بعد از جدایی، مرخصی استعلاجی گرفته اید، تنها نیستید. 76 درصد از مردم می گویند که بعد از جدایی، حزن و ناراحتی را تجربه می کنند و این ناراحتی به مشکلات جسمانی و احساسی عمده ای برای آنها می انجامد.

اینکه بعد از جدا شدن از عشقتان حس می کنید که انگار کامیون از روی شما رد شده، دلیل دارد. میشل اومارا، پزشک و کارشناس روابط می گوید: «وقتی درباره همه چیزهای خوبی که هنگام عاشق حس می کنید، می اندیشید، در واقع همه آن علائم را هنگام جدا شدن نیز تجربه می کنید. تنها فرقش این است که این بار حس بدی دارید.» وقتی عاشق می شوید، حس می کنید نمی توانید غذا بخورید، نمی توانید بخوابید و یک لحظه هم نمی توانید به عشقتان فکر نکنید، ولی همه این حس هایی که در ابتدا خوب بودند، بعد از جدایی حال بدی به شما می دهند. اومارا می گوید همه این احساسات مبنای بیولوژیک دارند.

ذهن و بدن شما در واقع بعد از جدایی دچار تغییرات هورمونی و شیمیایی می شود. قبل از آنکه خودتان را غرق در غم و اندوه و بستنی خوردن کنید، راهنمایی اومارا را بخوانید تا از این فاز به سلامت بگذرید:


تماستان را با او کاملاً قطع کنید.


شاید غیرممکن به نظر برسد، ولی تنها درمان واقعی برای ناراحتی های پس از جدایی همین است. اسکن های مغزی و آزمایش خون و تحقیقات دیگر نشان می دهند که وقتی کسی که دوستش دارید را می بینید یا با او حرف می زنید، بدنتان به نحوی واکنش نشان می دهد که تمایل شما به او دوباره زیاد می شود. بنابراین وقتی کاملاً تماس خود را قطع کنید و دیگر هیچ راهی برای دیدن یا ارتباط برقرار کردن با او نداشته باشید، جدایی برایتان قابل تحمل تر می شود. اومارا پیشنهاد می کند که همه تماس هایتان را به مدت 30 تا 90 روز با او قطع کنید.


بجای گشت زنی در شبکه های اجتماعی، با دوستان خود بیرون بروید.


هر چقدر تلاش کنید، شبکه های اجتماعی دست از نشان دادن نوتیفیکیشن های مربوط به مخاطب خاص دست بر نمی دارند. شما دو نفر دوستان و کانکشن های مشترکی دارید که باعث می شود در این شبکه ها به نحوی از هم مطلع شوید. سعی کنید مدتی فیسبوک و اینطور شبکه ها را کاملاً کنار بگذارید. ولی این بدان معنا نیست که کاملاً از جامعه و دوستان فاصله بگیرید. با آنها قرار بگذارید و بیرون بروید، حتی اگر حوصله اش را ندارید.


مراقب اضطراب باشید.


اومارا می گوید: «چیزی که همه بعد از جدایی آن را تجربه می کنند این فکر است که "حالا چی؟" این تجربه بسیار اضطراب آوری است. هرگز نمی توانید اضطراب را کاملاً حذف کنید. پس در عوض روی مهار آن تمرکز کنید. وقتی افکاری به ذهنتان خطور می کنند که شما را مضطرب می کنند، باید آنها را با افکار بهتر و قابل باورتر جایگزین کنید. وقتی شروع به فکر کردن به این موضوع می کنید که "تا ابد تنها می مانم!" باید آن را با این فکر جایگزین کنید: "شاید فراموش کردنش خیلی طول بکشد، ولی دوباره روی پایم می ایستم."»


عادات قدیمی خود را از سر بگیرید.


جدا شدن فرصت بسیار خوبی برای شروع مجدد عادات خوبی است که قبل از این رابطه داشتید. شاید قبلاً عادت داشتید که هر روز صبح برای دویدن بیرون بروید، در حالیکه وقتی با او بودید هرگز از جایتان تکان نمی خوردید. شاید کلاس های آموزشی یا تفریحی می رفتید که او دوست نداشت و شما آنها را کنار گذاشته بودید یا بودن با او به شما فرصت شرکت در این کلاس ها را نمی داد. حالا بهترین زمان برای از سر گرفتن آن کلاس ها و ارتباط مجدد با خود واقعی تان است.


دوباره جان بگیرید.


هیچ وقت "بهترین زمان ممکن" برای شروع دوباره یک رابطه بعد از جدایی را پیدا نخواهید کرد. ولی نکته مهم اینجاست که صبر کنید تا دوباره روی بهترین فرم خود بیایید. بیشتر مردم قبل از آنکه دوباره به خود واقعی شان برگردند، به دنبال رابطه هستند، ولی باید بدانند که تا وقتیکه در دوره درمان هستند و رشد می کنند، رابطه جدید آنها با آنها رشد و تغییر نمی کند. پس مدتی رابطه جدید را فراموش کنید و بجای آن به خودتان برسید و مراقب خودتان باشید تا کاملاً خوب شوید.