مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

ویژگی های یک مرد واقعی چیست؟


او همان مردی است که خانم‌ها به دنبالش هستند. این مرد بدون اینکه بخواهد، در هر جمعی مرکز توجه است.

در زیر به ۲۵ خصوصیتی که باعث می‌شود بگوییم مردی یک مرد واقعی است اشاره می‌کنیم. شما هم می‌توانید خصوصیاتی که در ذهنتان است را به لیست ما اضافه کنید.


۱. مرد واقعی پشتکار دارد. هیچوقت تا پیروزی دست از کاری نمی‌کشد. همان مردی است که تا نفس آخر ایستادگی می‌کند.
۲. مرد واقعی می‌تواند از خودش و خانواده‌اش دفاع کند.
۳. مرد واقعی در بهترین فرم و اندام است. قوی و ورزشکاری است و برای جنس مخالف بسیار جذاب.
۴. مرد واقعی شجاع است. نه اینکه ترسی ندارد، نه. ترس دارد ولی آن را پذیرفته است و در هر موقعیتی با آن روبه‌رو می‌شود.
۵. مرد واقعی می‌تواند سرگرم‌کننده باشد. شوخ‌طبع است و همیشه آدم‌های زیادی را با بذله‌گویی‌هایش دور خود جمع می‌کند.
۶. مرد واقعی داستان های زیادی برای تعریف کردن دارد. او زندگی بسیار متفاوت داشته است و دارد. اشتباهاتی مرتکب شده اما توانایی این را دارد که اشتباهاتش را به شوخی تعریف کند. ماجراجویی‌هایی داشته است که هر کسی دوست دارد درمورد آن بشنود.
۷. مرد واقعی می‌تواند به خودش بخندد. این یکی از لازمه‌های مرد واقعی است. شما هیچوقت نمی‌توانید مرد واقعی را مسخره کنید، چون خودش هم به ما ملحق خواهد شد. هیچکس نمی‌تواند بهتر از خودش، خودش را مسخره کند.
۸. مرد واقعی متواضع است. بخشی از این بخاطر توانایی او برای خندیدن به خودش می‌آید. به هر پیروزی که دست پیدا کند، هیچوقت از خودش درنمی‌آید و اگر هم این اتفاق بیفتد می‌تواند دوباره مثل قبل خاکی شود.
۹. مرد واقعی تحصیل‌کرده است. پیش نیاز آن مدرک تحصیلی نیست، بلکه عطش یادگیری است. او دوست دارد یاد بگیرد و این کار را می‌کند. این به او کمک می‌کند بتواند با افراد از هر وضعیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادی ارتباط برقرار کند. خیلی راحت و هوشمندانه می‌تواند با تاجران بزرگ و مبلغین مذهبی رابطه داشته باشد.
۱۰. مرد واقعی، مرد مردهاست. مردی است که دوست نداشتن او بسیار سخت است. سرسخت و اکثر اوقات ساکت است اما می‌تواند هر لحظه زیر خنده زده و لطیفه‌ای تعریف کند.
۱۱. مرد واقعی ارزش هر کلمه را می‌شناسد، فقط به این دلیل حرف نمی‌زند که صدای خود را بشنود. کلمات خود را به دقت انتخاب می‌کند. به قدرت آنها احترام می‌گذارد. چه در نوشتن و چه حرف زدن، فقط وقتی حرف نمی‌زند که دیگران حرف‌هایش را بشنوند، زمانی حرف می‌زند که چیز باارزشی برای گفتن داشته باشد.

۱۲. مرد واقعی هدف دارد. این مشخص‌ترین خصوصیت اوست. در عین اینکه همه آدمها در زندگی خود سرگردان‌اند تا خودشان را پیدا کنند، مرد واقعی سرگرم ساختن خودش است. هر روز برای نزدیک‌تر کردن خودش به هدفش، کاری انجام می‌دهد.
۱۳. مرد واقعی پرتلاش و سخت‌کوش است. او می داند که بدون تلاش و کار سخت هیچ کاری به انجام نمی‌رسد.
۱۴. مرد واقعی یک جنگنده است. می‌داند که بعضی چیزها تحت کنترل او نیستند اما برای کنترل چیزهایی که در اختیار اوست هر کاری می‌کند. اما نگران بقیه چیزهایی که کنترلی روی آنها ندارد نیست. نگران فردا نیست، برای ساختن امروز خود سخت در تلاش است.
۱۵. مرد واقعی شروع‌کننده دعوا نیست اما اگر در دعوایی گرفتار شود، به آن خاتمه می‌دهد. قلدر نیست. از آندسته آدم‌هایی نیست که دنبال دعوا می‌گردند تا زورآزمایی کنند. اما اگر منطقی‌ترین کاری که باید انجام دهد، دعوا کردن باشد، این کار را خواهد کرد. او برای خراب کردن دعوا نمی‌کند، بلکه برای دفاع کردن از خود این کار را می‌کند.
۱۶. مرد واقعی خوش‌استیل و خوش‌تیپ است. به ظاهر خود می‌بالد و مردم هم برای آن به او احترام می‌گذارند. او می‌داند چطور باید مثل یک مرد لباس بپوشد.
۱۷. مرد واقعی می‌داند کیست، ارزش‌هایش بر زندگی او حکومت می‌کنند. هیچوقت از ارزش‌های خود سرپیچی نمی‌کند و تا لحظه آخر برای آنها می‌ایستد. حتی اگر در ایستادگی برای ارزش‌هایش تنها باشد، تا آخرین توان خود می‌جنگد.
۱۸. مرد واقعی می‌داند با خانم‌ها چطور باید رفتار کند. او به زن‌ها احترام می‌گذارد و در هر موقعیتی به همسر خود کمک می‌کند. به او کمک می‌کند به آرزوهایش برسد.
۱۹. مرد واقعی برای خوشنود کردن همه آدم‌ها خود را به زحمت نمی‌اندازد چون می‌داند این کار غیرممکن است. هیچوقت نمی‌گذارد زنی زندگی او را اداره کند. او مرد خودش است. بااینکه زمینی که زنش روی آن راه رفته را می‌بوسد اما می‌داند چطور نباید اجازه دهد او از حد خود تجاوز کند. هیجوقت نمی‌تواند با یک زن حسود یا کنترل‌کننده در ارتباط باشد.
۲۰. مرد واقعی مرد ارزش‌هاست. انیشتین می‌گوید «سعی نکنید مرد موفقیت‌ها باشید، سعی کنید مرد ارزش‌ها باشید.» انیشتین می‌دانست که اگر برای دیگران ارزشمند باشید، درواقع به موفقیت رسیده‌اید. مرد واقعی مرد ارزش و ارزش‌هاست. او با بودن کنار دیگران به بهبود زندگی آنها کمک می‌کند.
۲۱. مرد واقعی به دیگران کمک می‌کند، او بخشنده و سخاوتمند است. او هدف خود را دارد اما می‌داند که زندگی فقط موفقیت نیست، بلکه حک شدن در ذهن دیگران است. می‌داند که این کار فقط از طریق کمک به دیگران برای رسیدن به آرزوهایشان امکان‌پذیر است.
۲۲. مرد واقعی یک رهبر است، الگو است. او به مردم نمی‌گوید چطور زندگی کنند، اما طوری زندگی می‌کند که دیگران از او درس بگیرند.
۲۳. مردان واقعی در طول تاریخ موقعیت‌هایی که دیگران به عنوان شکست به آن می‌نگریستند را فرصتی برای موفقیت می‌دیدند. مرد واقعی ممکن است شکست بخورد اما شکست برای او آخر راه نیست. او شکست را بخشی ضروری از تجربه می‌داند و می‌داند که شکست باعث می‌شود چیزهایی را امتحان کند که دیگران از آن دوری می‌کنند و باعث می‌شود وقتی دیگران از ادامه راه دست می‌کشند، او تلاشش را بیشتر کند.
۲۴. مرد واقعی لجوج و کله‌شق است. وقتی کاری را شروع می‌کند که به آن عشق می‌ورزد، هیچکس نمی‌تواند او را عقب بکشد و تا آخر در آن خواهد ماند. همچنین روشنفکر است و دوست دارد حرف‌ها و نظرات دیگران را بشنود. چون می‌داند که کله‌شق است و ممکن است اشتباه کند، همیشه از نظرات کسانی که فکر می‌کند از او بهتر هستند درس می‌گیرد.
۲۵. مرد واقعی هیچ تلاشی نمی‌کند که مرد واقعی باشد. این همان جایی است که خیلی‌ها شکست می‌خورند. او به زندگی علاقه‌مند است. مجذوب دنیای اطراف خودش است و دوست دارد بهترین مردی باشد که می‌تواند. ذاتاً مراقب دیگران است. با عشق سخت تلاش می‌کند.
زندگی را دوست دارد و با فرصت‌هایی که هر روز ممکن است در اختیارش قرار دهد هیجان‌زده می‌شود. همه این خصوصیات به طور طبیعی در او وجود دارد. او که جنگنده‌ای کنجکاو، مهربان و شجاع است، همه را مثل رهبری پرقدرت دنبال خود می‌کشاند.

یک مطلب ویژه برای خانم ها و آقایان مشکل دار


روانشناسان معاصر می گویند خانواده یک «سیستم» است. سیستم همانطور که می دانید مجموعه ای از چند عامل است که روی هم تاثیر متقابل می گذارند. احتمالا از کتاب دینی دبیرستان یادتان مانده ساعت و دوچرخه نمونه هایی از سیستم هستند. اگر زنجیر دوچرخه خراب شود حرکت دوچرخه دچار مشکل می شود. زندگی مشترک زوج های جوان هم یک سیستم دو عضوی است؛ سیستمی که تحت تاثیر حالت های هیجانی همسران – مثلا شادی، اندوه، اضطراب و مخصوصا خشم هر کدام از دو طرف – روابط بین آنها، عوامل محیطی مانند بچه ها، خانواده های پدری دو طرف، دوستان و شغل هر کدام از دو طرف قرار می گیرد.
در بهترین حالت، سیستم خانواده سعی می کند نیازهای هر یک از همسران و همچنین نیازهایی را که محیط بر آنها تحمیل می کند برآورده کنداما همیشه اینطور نیست. تعارضات زناشویی زمانی شکل می گیرد که برخی هیجان های مخرب، روابط ناسالم بین همسران یا سایر پدیده های بیرون از این سیستم، مخل سلامت و رضایت همسران شود. این روزها اختلافات همسران، نزاع، خشم، خشونت و مشکلات جنسی دلایل شایع مراجعان به مراکز مشاوره و روان درمانی است. در این مطلب می خواهیم براساس همین نگاه سیستمی، بگوییم وقتی این تعارض ها شکل گرفت چه کار باید کرد. قطعا زوج ها، به ویژه شما زوج های جوان، مخاطب این مطلب هستید.
موضوع تعارضات زناشویی و مشکلات همسران هنگامی جدی تر می شود که بدانیم کیفیت رابطه همسران خاستگاه بسیاری از مشکلات جنسی است. مشکلات جنسی و ناسازگاری های همسران در زمینه روابط غیرجنسی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند؛ به این معناتکه بیشتر زوج هایی که مشکلات جنسی دارند، گرفتار ناسازگاری های زناشویی نیز هستند و اکثر همسران دارای مشکلات زناشویی، از اختلالات جنسی هم رنج می برند.

در این میان، فقدان ارتباط، روابط خصمانه و ناتوانی در آشکارسازی و مبادله عواطف از مشخصه های زوج هایی است که از مشکلات جنسی رنج می برند. اگر بین شما هم تعارض هایی وجود دارد، با استفاده از این راهکارها می توانید آنها را حل و فصل کنید.
فقط یادتان باشد اگر این راهکارها زیر نظر یک خانواده درمانگر انجام شود، بسیار موثرتر خواهد بود.

1- گفتگوی دوطرفه هدفمند داشته باشید.
برای انجام این گفتگو، موضوعات مشخصی را انتخاب کنید و با هدف حل مشکل به شیوه های مثبت به گفتگو بنشینید. در این روش، باید گله ها و شکایت ها را به خواسته ها تغییر دهید، خواسته ها را ساده و به تکالیف تبدیل کنیتد و سپس بر سر چگونگی اجرای تکالیف به توافق برسید. برای مثال، ممکن است چنین موضوعی پیش آید: زن از اینکه شوهرش هر شب دیر به خانه می آید نگران می شود و با شکوه و شکایت به این رفتار شوهر واکنش نشان می دهد. موضوع مشخص است. برای حل چنین مشکلی به شیوه گفتگوی دوطرفه، لازم است در گام اول زمان بازگشت به خانه مشخص شود، شوهر سعی کند به موقع به خانه بازگردد و در صورت تاخیر، همسرش را از قبل مطلع سازد؛ در مقابل زن هم سعی کند پس از آمدن شوهر از او به گرمی استقبال کند و درباره زمان بحث نکند.

2- به جای سکوت، رابطه برقرار کنید

به شکلی ساده، باز، مثبت و سازنده با هم ارتباط برقرار کنید و به آنچه دیگری می گوید دقیقا گوش دهید. زمان هایی را برای گفتگو با یکدیگر تعیین و در خلال آنها تلاش کنید از شیوه های ارتباطی غلط مثل کناره گیری و سکوت استفاده نکنید. بهتر است به بعضی موارد – که مخصوصا در اوایل زندگی بیشتر شایع است – حواستان باشد: سعی کنید با احساسات خود ارتباط برقرار کنید و عواطف خود را برای همسرتان آشکار کنید، سعی نکنید ذهن همسرتان را بخوانید و واجب تر اینکه این ذهن خوانی را به زبان نیاورید، شفاف صحبت کنید، در درون خودتان به دنبال علت و چرایی احساسات، افکار و باورهایتان باشید، و به جای حدس زدن و پیشداوری درباره احساسات و افکار همسرتان، سوالاتتان را در همین خصوص بصورت مستقیم و صریح از او بپرسید.

3- عیب ندارد بحث کنید
بعضی از زوج ها بیش از اندازه نسبت به هم مودب و رسمی به نظر می رسند و گویی نگران این هستند مبادا با برقراری ارتباطی نزدیک و صمیمانه و غیررسمی، حریمی شکسته شود یا ناراحتی و کدورتی پیش آید. گاهی اوقات نیز ترس های زیاده از حد از مطرح کردن موضوعات معینی که باید به موقع به آنها پرداخته شود، کار دست زوج های جوان می دهد. این ترس ها مانع از آن می شود که زوج ها اطلاعات لازم را درباره یکدیگر یا سایر موضوعات زندگی مشترک خودکسب کنند یا به یکدیگر انتقال دهند. این در حالی است که در چنین شرایطی بسیاری از موضوعات می توانند به راحتی منجر به دلخوری، قهر، واکنش های انتقادی، سکوت و کناره گیری شوند. برای داشتن یک زندگی گرم و صمیمی، حذف چنین رعایت کردن های بی دلیلی ضروری است.
برای گریز از این اتفاقات یا حل آنها، موضوعی ساده و بی خطر از متن زندگی و روابط تان انتخاب و بر سر آن موضوع با یکدیگر بحث کنید. نظم و نظافت مربوط به اتاق پذیرایی، آشپزخانه، توالت، صدای تلویزیون، صحبت با تلفن و غیره می تواند موضوع بحث باشد. لازم است به طور جدی درباره این موضوعات بحث کنید. این روش، بازداری های بی مورد را کاهش می دهد و برخورد فعال و سازنده همسران در زمینه های دیگر روابط شان را افزایش می دهد اما گاهی اوقات نیز به نظر می رسد خود برقراری چنین ارتباطی، مشکلی جدی است و همسران نمی توانند با یکدیگر بحث کنند؛ در این حالت پیشنهاد می شود روش بازی نقش را امتحان کنند.

4- از تکنیک بازی نقش استفاده کنید
در این روش که عنوان کامل تر آن بازی نقش وارونه است، از همسران خواسته می شود هر یک نقش دیگری را در بحث بر سر موضوع مورد نظر اجرا کند. برای انجام این کار، خودتان را در جایگاه و موقعیت طرف مقابل بگذارید و از دریچه ذهن و احساس او به موضوع خاصی نگاه کنید تا با حال و هوای هیجانی و فکری او بیشتر آشنا شوید. پس از حدود پنج دقیقه، هر یک به نقش اصلی خود بازگردید و بگویید از منظر طرف مقابل تان چه چیزهایی را دیده و آموخته اید.
5- گام به گام پیش بروید
تکلیف می تواند هر چیزی باشد که همسران بر سر آن اختلاف نظر دارند و هیچ کدام هم کوتاه نمی آیند و حق را به خود اختصاص می دهند؛ از رفتن به مکانی برای تفریح و گردش گرفته تا خرید کردن، تغییر مبلمان و اثاثیه منزل، رفتن به مهمانی، کم و کیف ارتباط با دوستان، دفعات مطلوب فعالیت های جنسی، پریدن وسط حرف طرف مقابل، با لهجه حرف زدن یا نزدن و غیره. بعضی وقت ها موضوعاتی بسیار ساده و پیش پا افتاده نیز می تواند دردسرساز شود؛ مانند اینکه زباله ها را چه کسی بیرون ببرد یا توی مغازه چه کسی پول بدهد. در چنین شرایطی بهترین کار، انجام نوبتی آن تکلیف است؛ مثلا توافق صورت می گیرد برای این آخر هفته زن انتخاب کند کجا بروند و آخر هفته بعد را مرد. این هفته را مرد درباره فراوانی فعالیت های جنسی تصمیم می گیرد و هفته آینده را زن. یا روزهای زوج، روز زن باشد و روزهای فرد، روز مرد؛ که در این حالات، تصمیم برای انجام هر کاری برعهده فردی است که روز اوست (نگران نباشید. جمعه ها را برای دعواهایتان کنار گذاشته ام!) این روش معمولا تنش برخاسته از موضوعات اینچنینی را حذف می کند و به شما فرصت می دهد در سایر زمینه های زندگی مشترک احساسات بهتری داشته باشید.

6- دعواهای نیم ساعته منظم داشته باشید
بعضی وقت ها کار از کار گذشته است. یعنی دو نفر آنقدر در دام یک تعامل خشک و انعطاف پذیر گرفتار شده اند که تغییر رابطه آنها به وسیله گفتگو، ارتباط آموزی، بحث ها، بازی نقش و انجام تکالیف براساس جدول های زمانی امکانپذیر نیست. این جور وقت ها می شود سراغ یک روش به مام «پارادوکس» رفت.
هدف اصلی پارادوکس مبارزه با ترس همسران از تغییر است. در پارادوکس دقیقا همان چیزی که کام همسران را تلخ کرده است برایشان تجویز می شود! برای اینکه پارادوکسی عمل کنید، زمان های کوتاهی (مثلا 30 دقیقه) را در طول هفته با توافق خودتان مشخص کنید و در طی آن با یکدیگر به گفتگو بنشینید.
فقط یادتان باشد قرار است گفتگویی انتقادی انجام دهید اما نه از نوع سازنده، بلکه انتقادی بشدت کوبنده! که در آن اجازه ابراز احساسات و عواطف و حس پاسخگو بودن نسبت به صحبت های طرف مقابل را ندارید و هدف این گفتگو نیز حل مسئله نیست. با این روش، دو طرف جرئت پیدا می کنند عواملی را که منجر به دلخوری و ناراحتی شده و ممکن است با گذشت زمان به ظاهر فراموش شده اما در حقیقت در دل آنها باقی مانده باشد بازگو کنند و طرف مقابل را از عمق احساسات خود درخصوص موضوعات معینی باخبر سازند. فقط یادتان باشد نیم ساعت در هفته و نه همه هفته!

سلامت استخوانی مردان با ازدواج!



نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهد، مردان متأهل در مقایسه با مردان مجرد از استخوان‌های قوی‌تری برخوردار هستند که این مسأله با کاهش خطر حمله قلبی و درمان سرطان نیز در ارتباط است.


برای نخستین بار محققان دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس (UCLA) کیفیت زندگی زناشویی را بر سلامت استخوانی مردان و زنان مورد بررسی قرار دادند.


این مطالعه با بررسی سطح تراکم استخوانی و در نظر گرفتن سایر عوامل تأثیرگذار مانند مصرف دارو و یائسگی بر روی داوطلبان 25 تا 75 ساله در دو بازه زمانی 96-1995 و 05-2004 میلادی انجام شد.

نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، مردان متأهلی که ازدواج پایدار و موفقی داشته و تجربه قبلی یک زندگی ناموفق را نداشته‌اند، در مقایسه با مردانی که از همسر خود جدا شده‌اند یا هرگز ازدواج نکرده‌اند، استخوان‌های سالم و قوی‌تری دارند.


با این حال محققان تأکید می‌کنند که سن ازدواج یک عامل مهم در این زمینه محسوب می‌شود و مردانی که پیش از 25 سالگی ازدواج می‌کنند، بدلیل نگرانی و استرس تشکیل خانواده، استخوان‌های ضعیف‌تری دارند و کاهش قابل توجه استحکام ستون فقرات در مردان متأهل زیر 25 سال گزارش شده است.

دکتر «آرون کارلامانگالا» یکی از نویسندگان این تحقیق تأکید می‌کند: استرس ناشی از تشکیل خانواده، اثرات مضری بر سلامت استخوانی مردان جوان دارد و دلیل این امر نیز می‌تواند ناشی از سطح پایین سواد افراد باشد که منجر به کاهش دستمزد و در نتیجه بروز مشکل در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده می‌شود.

در این مطالعه محققان به نتایج مشابهی در خصوص تأثیر ازدواج بر استحکام استخوانی در زنان دست نیافته‌اند، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد، زنانی که از حمایت عاطفی کامل شوهر برخوردارند، در مقایسه با سایر زنان از وضعیت استخوان‌بندی بهتری برخوردار هستند.

محققان تأکید می‌کنند که ازدواج تأثیر کاملا یکسانی بر سلامت زنان و مردان ندارد؛ بطور مثال کیفیت سلامت استخوانی مردانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند، از همسر خود جدا شده یا او را از دست داده‌اند، بسیار پایین است و در همین حال زنانی که زندگی مشترک چندان موفقی ندارند، از سلامت استخوانی مناسبی برخودار نیستند.

دکتر «کارولین کراندال» نویسنده ارشد این مطالعه نیز خاطر نشان می‌کند: سلامت بدن تنها به رفتار سالم مانند رژیم غذایی یا سیگار نکشیدن بستگی ندارد، بلکه سایر جنبه‌های زندگی بویژه کیفیت زندگی زناشویی نیز نقش مهمی در سلامت فرد ایفا می‌کند.

نتایج این مطالعه در مجله Osteoporosis International منتشر شده است.

زنان نباید این اس ام اس ها را به مردان بدهند!





تکنولوژی های امروزی و گسترش استفاده از موبایل سبب شده است تا افراد به راحتی حرف هایشان را به زبان نیاورند و برای رساندن مفهوم خودشان به دیگران از این وسیله ارتباطی استفاده کنند.



مطالعات اخیر دانشمندان نشان می دهد که این وسیله ارتباطی باعث دور شدن همسران از یکدیگر شده است. موبایل و ارسال پیامک باعث شده تا زنان و مردان نتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و برای "بیان احساسات" و یا نارضایتی و دلخوری های خود دست به دامن این وسیله شوند.




دانشمندان با انجام آزمایشاتی روی هزاران زوج دریافتند که زنان برای بیان دلخوری های خود دیگر صحبت نمی کنند و معتقدند اثربخشی آن با "اس ام اس" و خواندن پیامک توسط همسرشان بیشتر است این در حالی است که روان شناسان بیان می کنند این وسیله ارتباطی باعث بی اهمیت کردن مسائل مختلف زندگی "زناشویی" توسط طرفین می شود.

گفتنی است زنان و مردان برای احوال پرسی های روزانه و یا گله و شکایت و یا "آشتی" بعد از دعوا نباید عادت کنند از این وسیله برای برقراری ارتباط استفاده کنند زیرا موبایل تنها باعث از بین بردن شجاعت می شود.

نتایج مطالعات نشان می دهند اگر می خواهید همواره برخی از مسائل در زندگی تان اهمیت داشته باشد و اثر آن از بین نرود باید فرصت ها و زمان هایی را در زندگی تنها به صحبت کردن درباره زندگی تان اختصاص دهید.

شتابزدگی در ازدوج ها و طلاق های زودهنگام





علت اصلی طلاق را باید در عدم اموزش‌های مهارتهای زندگی جستجو کرد چرا که بسیاری از جوانان درزمان آغاز زندگی مشترک هیچ آشنایی بامسائل ومشکلات زندگی ندارند.



مهرنوش اشکانی‌زاده ریشه افزایش پدیده طلاق درکشور را بی‌توجهی به آموزش و مهارت زندگی به جوانان عنوان کرد و گفت: طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و درآن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین درهنگام ازدواج وجودداشته از میان می‌رود و طلاق وقتی اتفاق می افتد که استحکام رابطه زناشویی ازبین برود.

این روانشناس درادامه به آثار منفی طلاق بر افراد اشاره کرد و افزود: نبودناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند هر چندبرخی نیز ممکن است پس ازطلاق احساس خوشحالی داشته باشد معمولاً زنان پس از طلاق زیان اقتصادی بیشتری می‌بینند اما فرآیند‌های سازگاری روانی واجتماعی برای مردان وزنان تفاوت چندانی ندارد بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق ازدواج مجدد داشته باشند.

اشکانی‌زاده خاطر نشان کرد: امروزه ازدواج‌هایی که منجر به طلاق می‌شود به صورت شتاب زده انجام می‌شود و چون افراد در برخورد‌های اول رفتار و واقعیت وجود خود را بروز نمی‌دهند پس از ازدواج رفتار‌های نمایشی همچون پرده‌ای کنار می‌رود و رفتار‌ها و چهره واقعی زوجین نمایان می‌شود و در بین زوج فاصله ایجاد می‌شود و به علت نداشتن آگاهی کامل برای حل مشکلات رو به طلاق می آورند.

اشکانی‌زاده در پایان افزود: آموزش مهارت‌های زندگی در مراحل مختلف ازطریق نهاد‌های فرهنگی و آموزشی، فرهنگ‌سازی عمومی درخصوص شناخت خانواده سالم درکشور از طریق رسانه‌ها ازمهمترین عوامل کاهش طلاق معرفی شده است.