مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

دوره نوجوانی و سرعت تغییرات زندگی

نیازها به سرعت رشد می کنند، تا جایی که چیزهای زیادی وجود دارند که نوجوان باید یاد بگیرد و تمام وقت باید در حال انجام فعالیتی باشد.

در مقایسه با راحتی، امنیت و استراحت دوران کودکی، دوران نوجوانی زمانی است که شخص وارد مسیر سریعی از انجام فعالیت ها می شود. سرعت زندگی فرد همزمان با رشد او افزایش می یابد.

بنابراین افزایش سن برابراست با افزایش سرعت.

در دوره ی نوجوانی نسبت به دوره ی کودکی انتظارات بالاتر می رود و در دوره ی بزرگسالی انتظارات از دوره ی نوجوانی بیشتر است. به عنوان فردی که وابستگی کمتری به والدینش دارد، باید برای خودش کارهای بیشتری انجام دهد.

این مسئله مانند فرمولی است که نوجوانان در دوره ی دبیرستان یاد می گیرند، نرخ سرعت برابراست با فاصله یا زمان.بنابراین کمی تغییر در سرعت زندگی نیازمند زمان است. هر چقدر کار بیشتری برای انجام دادن باشد زمان محدودتری برای انجام همه انها وجود دارد بنابراین سرعت زندگی که فرد حس می کند بیشتر می شود.

چیزی که در دوره ی نوجوانی، نوجوان متوجه آن می شود این است که انتظارات متعددی برای برآورده شدن وجود دارد، کارهای بیشتری برای انجام دادن دارد، و باید مدیریت بیشتری بر انجام مسئولیت هایش داشته باشد. بنابراین، با این توصیفات، میزان انتظارات زندگی در دوره راهنمایی، دبیرستان و بعد از فارغ التحصیلی افزایش می یابد.

سرعت زندگی در دوره ی راهنمایی

دوره راهنمایی مثال خوبی است برای افزایش انتظارات زندگی، این دوره برای سازماندهی خود و فعالیت های اجتماعی نسبت به دوره ی دبستان پیچیدگی بیشتری دارد و تعداد کمی از مردم می توانند همه ی انتظارات را برآورده سازند. در این بخش اموزشی بزرگتر، معلمان بیشتری وجود دارند که کارها را تخصصی تر انجام می دهند، و قوانین بیشتری برای رعایت کردن وجود دارند، در حالی که ارتباط با همسالان باعث رقابت بیشتر و در برخی مواقع برای دانش آموزان برای افزایش فشار درحفظ موقعیت اجتماعیشان ظالمانه خواهد بود. با میزان بالای انتظاراتی که به صورت همزمان از او دارند انجام دادن این همه کارها غیر ممکن به نظر می رسد.

همچنین بسیاری از تقاضاهای انتخابی نیز وجود دارند که نوجوانان می توانند برای دنبال کردن آن‌ها دست به انتخاب بزنند. برای نمونه، انتقال به دوره ی راهنمایی، ورزش های مورد علاقه نوجوان و انتخاب اینکه نوجوان می خواهد چه رشته ی ورزشی را ادامه دهد.

چیزی که آنها به سرعت متوجه آن می شوند این است که مدرسه و والدین چقدر نسبت به رشته های ورزشی در دوره ی راهنمایی نسبت به دوره ی دبستان از خود جدیت نشان می دهند، و بیشتر از انها انتظار داشته و روی آنها حساب می کنند. در مقایسه با دوران دبستان که زمان بیشتری برای بازی کردن داشتند. اکنون باید کار بیشتری انجام دهند.

رشته های ورزشی که در دوره ی دبستان بیشتر تفریحی بودند در دوره ی راهنمایی رقابتی تر شده اند و باید تلاش شود که آنها را به صورت موثرتر انجام دهند.

این انتقال بازنمایی انتخاب رشته ورزشی است که احتمالا نوجوان آن را در آینده دنبال خواهد کرد- آیا انها این فعالیت ها را در شرایط سخت تری نیز پیگیری خواهند کرد؟ نوجوان می تواند در این دوره انتخاب کند که فعالیتی را دنبال کند و یا اینکه آن را رها کند. بدتر این است که باید برای برآورده کردن انتظارات تلاش بیشتری انجام دهد و دیگر به این فعالیت ها به چشم یک سرگرمی نگریسته نمی شود.

بنابراین یک دانش آموز انتخاب می کند که انرژی اش را صرف فعالیت های ورزشی کند، و دانش اموز دیگر کار دیگری برمی گزیند.

سرعت زندگی در دوره ی دبیرستان

با توجه به اینکه نوجوان با رشد توانایی هایش به دبیرستان وارد می شود: «من هر فعالیتی را که دوست دارم انجام می دهم، سخت ترین تلاشهایم برای انجام کارها باعث شده است که کارها را درست انجام دهم، در کلاس های پیشرفته ثبت نام می کنم و سطح توانایی هایم را بالا نگاه می دارم، هر زمان که دوستانم به من نیاز داشته باشند من در آنجا حضور خواهم داشت. من زیاد غذا می خورم، کم می خوابم، بعضی وقتها در مورد تمام کارهایی که باید انجام دهم سرگیجه می گیرم. ولی من هیچ کدام از این کارها را نمی توانم رها کنم!»

سرعت زندگی این دختر جوان را در نظر بگیرید: او می خواهد که هر چیزی را که برایش ارزشمند است انجام دهد، تصورش اینست که باید هرکاری را به بهترین نحو انجام دهد و به خاطر نیاز دوستانش فداکاری کند. بنابراین حق با اوست: در یک لحظه او تمام کارهایی که از او انتظار می رود را انجام می دهد، ولی این مسئله باعث می شود که علائم استرس و رفتارهای عصبی به عنوان نتیجه ی این کارها در فرد مشاهده می شود، از نداشتن استراحت کافی، و از اینکه مجبور است کارهای زیادی انجام دهد احساس ناراحتی می کند. زمانی که فرد به صورت مداوم با انتظارات و توقعات مواجه می شود معمولا استرس، خستگی، دردهای آزار دهنده، از دست دادن مراقب های همیشگی را تجربه می کند، و یا اینکه دیگر ظرفیتی حتی برای انجام کارهای پایه را ندارد.

با این وجود، او در این رابطه در اشتباه است: در حقیقت، او می تواند سرعت زندگی اش را کاهش دهد در نتیجه سطح استرسش کاهش می یابد. او می تواند سه تنظیم کننده روان شناختی خواسته ها یعنی اهداف شخصی، استانداردهای شخصی، و محدودیت های شخصی را کنترل کند، هر چیزی را که او بخواهد می تواند شروع و یا پایان دهد حق انتخاب با اوست.

اهداف باید با بلند پروازی همراه باشند: چقدر خواهان رسیدن به هدف در این لحظه است؟

استانداردها باید همراه با کمال گرایی باشد: چقدر انچه که انجام می دهد  را باور دارد؟

محدودیت هایی که باید برای انجام کار تحمل شوند: چقدر می تواند در هر زمانی مسئولیت کاری را بپذیرد؟

پس از فارغ التحصیلی

در آستانه ی آخرین دوره ی نوجوانی، دوره ی استقلال طلبی (۱۸ تا ۲۳ سالگی)، سطح توقعات در این دوره از دوره های دیگر بیشتر است، این مسئله که یک نوجوان در انجام مسئولیت هایش را در دوره ی دبیرستان یاد گرفته باشد برای نوجوان بسیار کمک کننده است که اهداف، استانداردها، و محدودیت هایش را مشخص کند بنابراین او می تواند به سرعت دادن به زندگی اش ادامه دهد که می تواند باعث فعال نگه داشتن او شود بدون اینکه او برای انجام کارهایش اجباری داشته باشد.

با پایان ۴۸ ماه دوره دبیرستان، بنابراین او به دوره ای منتقل می شود که استقلال بیشتری به دست می آورد، پس به راحتی احساس اضطراب، هیجان و آمادگی برای ناتوانی به سراغش می آید. فارغ التحصیلی به چهار منبع متفاوت دیگر برای تغییر توقعات سرعت خواهد بخشید و فعالیت هایی را دنبال می کند و یا انجامشان را متوقف می کند و او از شرایطی به شرایط دیگر منتقل می شود.

او باید کارهایی را شروع کند که برایش جدید است- مانند زندگی کردن دور از خانه.

او کارهایی را که درمیان گروه دوستانش در مدرسه انجام می داده است را متوقف می کند.

او یک سری فعالیت هایش را افزایش خواهد داد- برای مثال در مقابل مسئولیت هایش مدیریت بیشتری بر خودش خواهد داشت.

او یک سری مسائل را کاهش خواهد داد مانند وابستگی به حمایت مالی والدین و یا دیگر حمایت ها. در اینجا کارهای بسیار زیادی است که باید یاد گرفته شود و برایشان برنامه ریزی شود.

تفسیر مبارزه ی یک جوان برای براوردن انتظارات در دوره ی پایانی نوجوانی: «بعضی وقتها فکر می کنم که زندگی ام خارج از کنترل است. زمان خیلی کوتاه است. من نمی دانم که چطور همه ی این موارد را با هم حفظ کنم و همه ی کارهایم را انجام دهم!»

رشد بیشتر سرعت بیشتر. نوجوانان بزرگتر باید خود را به حدی برسانند که با بزرگسالان برای استقلال در انجام کارهایشان برابری کنند. بنابراین باید بیشتر تلاش کرد و مسئولیت پذیرتر بود.

در این زمان آسیب پذیر، این مسئله که یک نوجوان بتواند سطح توقعات را تنظیم کند و بتواند سرعت زندگی اش را در حد اعتدال نگه دارد، با انتخاب اولویت های شخصی و سرعت بخشیدن برای دستیابی به اهداف دستیافتنی، استانداردهای نرم و محدودیت های واقعی می تواند واقعا کمک کننده باشد. «این وظیفه ی من است که تصمیم بگیرم که چقدر تلاش کنم، چقدر کارم را خوب انجام دهم، و چه مقدار کارها را به عهده بگیرم. به هر حال من هم انسان هستم.»

برای والدین، زمانی که آخرین نوجوان خانه را ترک می کند، دیگر لزومی برای نظارت و جمایت وجود ندارد، بنابراین سرعت زندگی کاهش می یابد. پس از مدتی که والدین زمان کافی نداشتند اکنون به عنوان والدین فعالیت ها رو به کاهش است: «با اینکه بچه مان رفته بسیار سخت است تصمیم بگیری که برای خودمان چه کاری انجام بدهیم!»

نوجوان و فرار از خانه

این بدترین کابوس شبانه هر پدر و مادریست؛ نیمه شب به اتاق خواب نوجوان خود بروید و ببینید که در رخت خوابش نیست. قلب شما از تپش می ایستد و وحشتزده می شوید، با دوستانش، اقوام و پلیس تماس می گیرید. بنابراین، اگر کودک شما از خانه فرار کرده و یا تهدید به آن دارد، و یا می ترسید که این کار را انجام دهد، مهم است که این مقاله را بخوانید.

اگر شرایط مساعد باشد هر نوجوانی می تواند از خانه فرار کند. باور کنید اگر تحت استرس باشند حتما فکر فرار از خانه از ذهنشان می گذرد. مسئله مهمی است از هر هفت نوجوان یک نفر فرار می کند و یا تلاش برای ان کرده است.

از یاد نبرید که فرار کردن مثل هر عمل دیگری است، برای انجام این کار نیاز به سه چیز است: توانایی، اشتیاق و فرصت. بیایید این را بپذیریم، نوجوان همه روزه توانایی و فرصت فرار را دارد، بنابراین تنها نیاز به اشتیاق برای انجام ان دارد. اشتیاق نیازمند دلائل مختلفی می باشد. می تواند یک موقعیت استرس زایی باشد که نوجوان در معرض آن قرار گرفته، ترس از پیامد کارهایی که انجام داده اند، شکلی از کشمکش قدرت، عدم تمایل به مدرسه رفتن و یا مشکلات مصرف مواد.

در واقع وضعیت وحشتناکی است؛ نوجوان اغلب فرار کردن را یک ماجراجویی و یا کلیدی برای ازادی می داند، “جایی می روم که کسی به من نگوید چه کنم”.

چرا نوجوان از خانه فرار می کند؟

تعدادی از نوجوانان به دلیل مصرف مواد و الکل از خانه فرار می کنند. هنگامی که نوجوان یا کودک درگیر مصرف مواد می شود از خانه فرار می کند تا ان را مخفی کند و والدین متوجه نشوند. آنها خواهان مصرف بیشتر و ازادانه تر هستند بنابراین به بیرون از خانه پناه می برند تا راحت تر باشند.

علاوه بر خشم و ترس، احساس شکست نیز می تواند منجر به فرار نوجوان از خانه شود. برخی از نوجوانان فرار می کنند زندگی بیرون از خانه و به تنهایی برایشان قابل تحمل تر از زندگی در محیط انتقادی خانه می باشد.

یکی دیگر از علل فرار نوجوانان اینست که آنان فاقد مهارت های حل مسئله لازم هستند. فرار از خانه خود یک روش حل مسئله اما نادرست می باشد. این روش حل مسئله محصول تفکر سیاه و سفید می باشد. انها فرار می کنند تا از چیزی که هیجان منفی در انها ایجاد می کند مواجه نشوند. در واقع انها از حل مسئله فرار می کنند. انها اغلب تکانشی تر از هم سالان خود هستند و بدون فکر در دسترس ترین راه حل را انتخاب می کنند.

جذب نوجوان در فعالیتهای خانوادگی

خانواده ها با سهیم کردن عواطف، قدردانی از یکدیگر، روابط مثبت و در کنار هم بودن قوت می گیرند. بعضی مواقع، شرکت کردن در فعالیت های خانوادگی توسط تعدادی از نوجوان ها به سختی پذیرفته می شود. نوجوانان فعالیت های اجتماعی مخصوص به خود را دارند و آنها معمولا تا حد زیادی با دوستانشان وقت می گذرانند. خوردن وعده های غذایی با یکدیگر، به اشتراک گذاشتن موفقیت ها و شکست ها، کار کردن با همدیگر، انجام پروژه های مشترک، شرکت در سرگرمی ها یا برنامه های ورزشی با همدیگر و بازی کردن از جمله مثال هایی از فعالیت هایی می باشند که شما می توانید نوجوان هایتان را در آن کارها مشغول کنید. حتی بعضی خانواده ها یک سری فعالیت های خانوادگی ویژه را در عصر هر هفته برنامه ریزی می کنند.

نشست های خانوادگی

نوجوانان بخش مهمی از خانواده را تشکیل می دهند و اگر عقایدشان با ارزش شمرده شده و پذیرفته شوند،  بیشتر به سمت فعالیت های خانوادگی کشیده می شوند. روش خوب برای تصمیم گیری در مورد فعالیت های خانواده از طریق نشست‌‌های خانواده می باشد. نشست‌های خانواده به نوجوانان تضمین می دهند که عضوی از خانواده هستند و این که آنها چیزی برای گفتن در خانواده دارند. نشست های خانواده می توانند بحث در مورد فعالیت ها، مرخصی ها یا خرید های خانواده را شامل گردند .

فعالیت های فیزیکی

والدین و نوجوانان می توانند فعالیت هایی را پیدا کنند که برای هر دو جذاب هستند، مانند پیاده وری، رقصیدن، دوچرخه سواری و شنا. همچنین والدین می توانند در ورزش‌هایی مشغول گردند که مورد علاقه نوجوانان هستند. این یک روش مهم برای والدین و نوجوانان می باشد تا با یکدیگر تعامل داشته و زمان را سپری کنند .

رویداد های ویژه نظیر جشن های تولد و سالگرد ها می توانند در حول فعالیت های خانواده برنامه ریزی گردند که نوجوان شما انتخاب کرده است. خانواده تان را در رویداد های اجتماعی مانند پیاده روی یا دویدن های گروهی دخیل نمایید.

خانواده تان را تشویق کنید تا در ورزش های روزمره دخیل شوند . انها بایستی پیاده روی کنند ، یا حداقل سه بار در هفته به ورزشگاه بروند. تحقیق نشان داده است که مردم تمایل دارند تا به مدت طولانی تر و در غالب اوقات در زمانی تمرین کنند که یک نفر آنها را همراهی می کند. چه کسانی بهتر از اعضای خانواده‌تان می توانند در این فعالیت ها شریک شما باشند ؟

بازی های داخل منزل

با آموزش بازی به خانواده می توانید نوجوانتان را در فعالیت های داخل منزل دخیل کنید. اگر یک بازی دلخواه وجود دارد که شما به عنوان خانواده به طور منظم بازی می کنید ، به نوجوانتان اجازه دهید تا بازی را برپا کنند . برای مثال، اگر خانواده‌تان تمایل دارند بازی گروهی در شب های تعطیل بازی کنند، به نوجوانتان اجازه دهید تا سر گروه باشد. این کار  او را به یک بخش مهم بازی تبدیل می کند. همچنین شما می توانید از نوجوانتان بخواهید تصمیمات مهم بازی را بگیرد.

فعالیت های خلاق

والدین می توانند نوجوان ها و کل خانواده اشان را تشویق کنند تا در پروژه های خلاقانه مشارکت داشته باشند. برای مثال، اگر نوجوانتان می خواهد تا اتاقش را عوض کند، به او ایده هایی در مورد دکوراسیون اتاقش بدهید. سپس، خانواده می توانند به همراه هم کار کند تا اتاقش را از نو آماده کند. بعد از این که موفقیت نوجوانتان را در زمینه اتاق مشاهده می کنید، احتمالا کودکانتان می خواهند تا کار یکسانی را انجام دهند. آنها می توانند خلاق  باشند و می توانند با همدیگر کار کنند .

همچنین شما می توانید خانواده‌تان را در کلاس خلاقیت مشارکت دهید. در مورد علایق خانواده‌تان در زمینه هنر بحث کنید و اگر خانواده به کلاس های بازیگری ، نقاشی ، حجاری ، یا موسیقی علاقه دارند ، تصمیم گیری نمایید. اگر شما دارای یک نوجوان خلاق هستید، کار شما راحت تر می شود و انها بیشتر درگیر فعالیت هنری می شوند.

وعده های غذای خانواده

زمان بندی  دفعات منظم وعده غذایی یک روش مهم برای افزایش زمانی می باشد که شما برای خانواده‌تان صرف می کنید. این که شما نوجوان را در دفعات وعده غذایی دخیل نمایید، کار راحتی می باشد . دقیقا از آنها درخواست می شود که آنها در زمان معین در هر روز در خانه باشند. آشپزی با فرزند نوجوان بسیار سرگرم کننده می باشد و به نوجوانان کمک خواهد کرد تا در مورد غذا و تغذیه یادبگیرند.

برنامه‌ریزی جشن های خانوادگی یا شام های رسمی می تواند روش خوبی برای جذب کردن فرزند نوجوانتان در فعالیت های خانوادگی باشد . به آنها اجازه دهید تا انتخاب کنند چه نوع غذایی را سرو کنند، چه نوع کیکی را اماده کنند یا چه زمانی برای رخداد های ویژه جشن بگیرند. آنها علاوه بر این که از نظر حسی دخیل می گردند،  می توانند متوجه شوند که می توانند مسئولیت گردهمایی ها را به عهده بگیرند و مدیریت کنند.

کار های عادی و روزمره خانواده

والدین می توانند نوجوانان هایشان را در کار های روزمره خانواده شبیه جاروکشیدن، گردگیری، پاک کردن خاکروبه ها، شستشو ماشین و جمع کردن برگ ها مشارکت دهند. وقتی هر عضو خانواده در انجام کار های روزانه شرکت می کند، تنها یک نفر همه کارها را انجام نمی دهد. هر فرد می تواند بخاطر مشارکتشان در خانواده افتخار کند و آنها از همدیگر حمایت می کنند . همچنین شما می توانید نوجوانتان را تشویق کنید تا به کار های روزمره کمک کنند.

گردش های بیرون شهر با خانواده

گردش‌های موفقیت آمیز خانوادگی می توانند شامل رفتن به رستوران‌ها، پیک نیک‌ها یا رفتن به ساحل باشند. همچنین شما می توانید  به موزه، باغ وحش یا پارک بروید. برای رفتن به این مکان ها زمان بندی نوجوان را هم در نظر بگیرید و اطمینان حاصل کنید که انها می توانند حضور داشته باشند. هم‌چنین،  به آنها اجازه دهید تا برای انتخاب جایی که قرار است بروید تصمیم گیری کنند. برنامه ریزی فعالیت ها پیش از رفتن، پیش بینی و بعد ساختن خاطراتی در کنار هم، همگی می تواند در انسجام کلی خانواده موثر باشد.

مقابله با تهدید به فرار کردن نوجوان

موضوع فرار از خانه یکی از بحث برانگیزترین نگرانی ها در جوامع مختلف بخصوص جوامع شرقی می باشد که در آنها فرزندان تا سنین بالاتر نیز با والدین زندگی می کنند. دلایل این فرارها بسیار متفاوت هستند که معمولا به خاطر ترس از تنبیه و یا تحقیر شدن به دلیل کارهایی مثل کتک زدن بچه های دیگر، نمره بد گرفتن، بارداری ناخواسته و …. می باشد.

دو نوع فرار از خانه را مطرح کرده اند: فرار اپیزودیک و فرار مزمن. دلایل انجام این فرارها کاملا متفاوت هستند، و فهمیدن این دلایل حیاتی است.

فرار اپیزودیک: وقتی که کودک شما بعد از اینکه موردی اتفاق می افتد فرار میکند، این فرار اپیزودیک است. این یک الگوی پایدار نیست، و کودک شما همیشه از ان به عنوان یک روش حل مسئله استفاده نمیکند. همچنین ان وسیله ای برای رسیدن به قدرت برای انها نیست. در عوض انها ممکن است تلاش کنند تا از برخی نتایج، تحقیر و خجالت دوری کنند. من کودکانی را می‌شناسم که خانه را ترک می‌کنند به این دلیل که انها در مدرسه تقلب کردند یا باردار شده اند و از مخالفت والدین خود می‌ترسند.

فرار مزمن: کودکانی که بطور مداوم  از فرار برای بدست اوردن قدرت در خانواده استفاده می‌کنند یک مشکل مزمن دارند. توجه داشته باشید که فرار همیشگی تنها یک حالت دیگر از مبارزه قدرت، دستکاری کردن دیگران و برون ریزی است. و این رفتار برون ریزی ریسک بالایی دارد. انها ممکن است والدین خود را با گفتن اینکه ” اگر شما اینکار را انجام بدی من فرار می‌کنم” تهدید کنند. انها نگرانی والدین خود را میشناسند، برای بسیاری از والدین فرارکودکانشان بزرگترین ترس است. برخی از والدین ممکن است درگیر چانه زنی و بحث با کودکانشان درمورد این مسئله می شوند.

اما شما نیاز دارید تا بفهمید که کودکانی که تهدید به فرار می‌کنند از ان برای اعمال قدرت استفاده می‌کنند. اینکار نه تنها انها را دربرابر خودشان قوی می‌کند بلکه به انها دربرابر والدین و خانواده نیز قدرت می‌دهد. وقتی که والدینی تسلیم تهدید می‌شوند کودکان انها شروع به استفاده از ان برای شکل دهی رفتار والدین می‌کنند. برای مثال والدینی در این موقعیت یاد می‌گیرند تا دیگر کودکان خودرا به اتاقشان نفرستند وقتی که انها تهدید می‌کنند اگر اینکار تکرار شود فرار می‌کنند. من میخواهم اینجا روشن باشد که :  کودکانی که به طور دائم تهدید به فرار می‌کنند برای حل یک مشکل فرار نمی‌کنند و انها اینکار را انجام می‌دهند زیرا این اصلی‌ترین مهارت حل مسئله انها است. انها تلاش می‌کنند تا از هر نوع جوابگویی اجتناب کنند. ایا اینها علامت هشدار هستند؟

متاسفانه، هیچ علامت سریع و واقعا محکم که نشان دهد کودک شما قصد فرار دارد وجود ندارد. قطعا می‌توانید به دنبال رفتار پنهانی، جمع اوری پول و ناپدید شدن چیزهای قیمتی دراطراف خانه باشید. اگر تا به حال متوجه این موارد شدید چشمهایتان را نبندید به احساس خود اطمینان کنید . شما احتمالن می‌دانید که اتفاقی در حال وقوع است، یا سوء مصرف مواد مخدر یا تمایل فرزندتان به ترک خانه.

یک روش مرحله به مرحله برای اموزش به فرزندان که فرار از خانه مشکلات انها را حل نمی‌کند.

۱-مهارتهای حل مسئله را به انها بیاموزید

مهمترین چیزی که شما  می‌توانید انجام دهید این است که به فرزندانتان مهارتهای حل مسئله را اموزش دهید. از انها سوال کنید که : چه کاری بطور متفاوت برای این مشکل می‌توانید انجام دهید؟ برخی از روشهای برخورد با این مشکل کدامند؟” همیشه با برخی موارد مانند مسائلی که احتیاج به حل شدن دارند برخورد کنید، و به کودکتان وقتیکه به طور موفقیت امیزی قادر به حل ان بود جایزه بدهید. از این جملات استفاده کنید: ” من روش تو برای حل این مشکل را دوست داشتم، معلم ناراحت بود ولی تو رفتی و عذرخواهی کردی، اینکار جرات می‌خواهد. و الان معلم نظر بهتری درباره تو دارد. من به تو افتخار میکنم”. تا اندازه ممکن کودکتان را به محض اینکه کار مثبتی انجام داد تشویق کنید.

۲- یک فضای پذیرش ایجاد کنید

عشق بدون قید و شرط یک ایده ایست که والدین باید استفاده کنند، ولی افراد مختلف تفاسیر مختلفی از ان دارند.برخی میگویند ” عشق بدون شرط” اما چیزی که منظور انها ست ” وابستگی متقابل است”.

وقتیکه من میگویم عشق بدون شرط ، منظور من این است که ” اگر شما کاری را بدرستی انجام دهی از عشق من به شما کم نمی‌شود و اگر تو کاری را عالی انجام دهی علاقه من به تو بیشتر نمی‌شود.

اگر شما نمره A بگیری عشق من بیشتر نخواهد شد و اگرنمره D  بگیری علاقه من کمتر نخواهد شد. من در هر صورت عاشق تو هستم”.

و این مهم ترین حس امنیت و اطمینان است که فرزند شما نیاز دارد….

تعریف خلاقیت

تعریف خلاقیت ساده نیست، و بسیاری از نویسندگان به بحث در مورد آنچه به منزله خلاقیت می باشد پرداخته اند، و اغلب رقابت شدیدی بین نظریات مختلف در این حوزه بوده است. با این حال، بسیاری از نظریه پردازان توافق دارند که فرایند خلاق شامل تعدادی از بخش ها است که  اغلب عبارتند از :

  • تصور
  • ابتکار (توانایی ایجاد ایده و محصولاتی است که جدید و غیر معمول هستند)
  • بهره وری ( توانایی تولید انواع ایده های مختلف از طریق تفکر واگرا)
  • حل مشکل (استفاده از دانش و تخیل در یک وضعیت معین)
  • توانایی تولید یک نتیجه با ارزش و پر بها

آنجا که در آن تعریف خلاقیت به طرز چشمگیری متفاوت هستند بیانگر این است که تا چه حد طرفداران آن در حال تلاش برای تعریف خلاقیت به عنوان یک مشخصه عمومی انسان هستند، و یا سعی دارند به تعریف آنچه باعث می شود افراد بسیار خلاق خاص و متفاوت از دیگران باشند بپردازند.

این تمایزی است رابینسون (۱) در گزارش خود آن را تعریف «دموکراتیک» خلاقیت، در مقابل «نخبه»، بیان می کند. هوارد گاردنر (۲) ، یک تعریف نخبگی از خلاقیت اتخاذ کرده است و او استدلال میکند که مردم واقعا خلاق کسانی هستند  که تفاوت را در جهان (به عنوان مثال با حرکت رو به جلو فکر در علوم، علوم اجتماعی، موسیقی یا هنر)ایجاد می کنند.
این نوع از خلاقیت، برای افراد بسیار کمی می باشد. در این گزارش (۱) کمیته مشورتی ملی برای خلاق و آموزش و پرورش فرهنگی، به ریاست پروفسور کن رابینسون، یک دیدگاه دموکراتیک خلاقیت رابه تصویب رساند. وی استدلال کرد که این راه مفید ترین مشاهده خلاقیت در ارتباط با آموزش و پرورش (۱، بند ۲۵) می باشد.

همه افراد قادر به دستاوردهای خلاقانه در بعضی از حوزه هایی از فعالیت هستند، به شرطی که شرایط مناسب باشد و آنها دانش و مهارت های مربوط را به دست آورند.

بنابراین آیا خلاقیت یکی دیگر از راه های صحبت کردن در مورد هوش یا استعداد است؟ اکثر مقامات توافق دارند که تعریف خلاقیت متفاوت است. تحقیقات نشان داده که خلاقیت، که متمایز از هوش می باشد.(کودکان دارای امتیاز بالا در آزمون های هوش لزوما بسیار خلاق نیستند).

مفهوم«هوش چندگانه»(۲) نشان می دهد که افراد ممکن است اطلاعاتی خاص (یا بالقوه) در رابطه با رشته ای از فعالیت ها داشته باشند.در حالی که این بیشتر مفهوم فراگیری از IQ سنتی است، و  آن عبارت از این است که هنوز اساسا به صورت خلاقیت ممکن است در نظر گرفته شود، و آن نشان دهنده مجموعه های عمومی بیشتر از توانایی ها، و قابل اجرا در طیف وسیعی از حوزه های مجزا می باشد. استعداد معمولا به در اختیار داشتن درجه بالایی از استعداد و مهارت در یک حوزه مشخص(مانند موسیقی یا ریاضی)اشاره دارد، اما الزاما اشاره به هر یک از درجه بالایی از ابتکار یا توانایی برای نشان دادن توانایی های خلاق در خارج از یک حوزه خاص ندارد.

زمانی که با والدین در مورد اهمیت خلاقیت در کودکان صحبت می کنید  احتمالا فکر می کنند که شما در مورد استعداد هنری یا موسیقی صحبت می کنید. رابینسون گزارش (۱) داد و استدلال نمود که، در حالی که ارتباط قوی بین هنرهای رسا و خلاقیت است، مشاهده خلاقیت به عنوان یک عامل تنها و یا موجود در حیطه ای از هنر عمدتا بی فایده است زیرا می تواند به انکار نقش خلاقیت در حوزه های دیگر منجر شود، مانند علم و ریاضیات.