مبنا و اساس یک محیط خلاق تشویق بازی کردن در کودک است. بازی به شدت در بسیاری از مباحث در مورد خلاقیت کودکان برجسته شده است. در واقع، کودکان بزرگتر و بزرگسالان اغلب تشویق می شوند از”بازی کردن” به منظور تسهیل تفکر خلاق کمک گیرند. بازی تخیلی (به خصوص نقش بازی) و انتخاب آزادانه فعالیت ها به نظر می رسد که جزو مولفه های کلیدی از اوایل دوران کودکی بوده و با خلاقیت مرتبط است (نگاه کنید به ۲، ۴، ۵-۸). هر دو مورد خلاقیت و بازی به تخیل، بینش، حل مسئله، تفکر واگرا، توانایی تجربه هیجانی و انتخاب کردن بستگی دارند (۹).
این به این معنا نیست که همهی بازیها خلاقیت را در برمیگیرند. پرنتیز (۸) نشان می دهد که مشارکت فعال از ویژگی های کلیدی این امر است: “برای خلاقیت به رشد در محیط های آموزشی، لازم است که یادگیرندگان به طور فعال در فرایند یادگیری خود را درگیر کنند”(ص ۱۵۴). تحقیقات همچنین نشان داده است که ممکن است بزرگسالان با اشکار کردن پیامدهای مثبت خلاقیت کودکان به بهبود مهارت های بازی تخیلی در آنها کمک کنند(۹).
دو موضوع دیگر مطرح شده مربوط به نقش محیط در وضعیت اوایل دوران کودکی می باشد. تحریک های ارائه شده توسط محیط فیزیکی کودک مهم می باشد، همانطور که رانکو (۱۰)اشاره کرده است این می تواند اندازه و طرح کلاس درس و فضای بیرون از منزل، کیفیت تجهیزات و مواد، و دسترسی به محیط های متنوع و جدید را شامل شود .مساله کلیدی دوم این است که کودکان به دوره کافی و پایدار از زمان نیاز دارند که در آن به توسعه پروژه های خلاق بپردازند(نگاه کنید به ۱،۳،۱۱).
خلاقیت چگونه رشد می کند؟
برخی از نظریه پردازان روش را مطالعه کردند که به موجب ان خلاقیت کودکان
رشد می کند. بیشتر نظریههای رشد کودک، کودکان خردسال را بسیار خلاق می
بینند، که با یک گرایش طبیعی به خیالبافی، آزمایش و کشف محیط خود همراه
هستند. با این حال، این سطح بالا از خلاقیت لزوما در طول دوران کودکی و در
بزرگسالی حفظ نمی شود. به عنوان مثال، مدور (۱) شواهد از ایالات متحده
آمریکا داشته است که خلاقیت (که توسط آزمون تفکر واگرا اندازه گیری می
شود) کاهش می یابد هنگامی که کودکان وارد مهد کودک می شوند، و در حدود سن
پنج یا شش سالگی هستند.
رانکو (۲) مطالعه کرده است که چگونه خلاقیت ایجاد می شود. او توضیح می دهد که تحقیقات طولی در روند خلاقیت هم استمرار و هم رشد خلاقیت کودکان جوان را در طول زندگی نشان داده اند. به عبارت دیگر، یک کودکی که ابتدا به عنوان بسیار خلاق تشخیص تشخیص داده می شود، معلوم نیست که در دوره های بعدی زندگی خود خلاقیت را نشان دهد. او استدلال می کند که این رشد ناموزون ممکن است ناشی از این حقیقت باشد که صفات و مهارت های خاص با میزان مختلف رشد می کنند و تحت تاثیر محیط فردی هر کودک و تصادفات و شانس در زندگی هستند.
چگونه آموزش و پرورش بر خلاقیت تاثیر می گذارد ؟
بسیاری از نویسندگان در حوزه خلاقیت توافق دارند که احتمال دارد خلاقیت در
کودکان تشویق یا بازداری شود. این یافته توسط مدر (۱) مورد تاکید قرار
گرفته اند، که کودکان ظاهرا قبل از اینکه آنها وارد مهد کودک شوند خلاق تر
هستند ، و منجر به این سوال شد که آیا این یک نتیجه طبیعی بلوغ کودکان و
محدود شدن با قراردادهای اجتماعی است، و یا اینکه آیا تجارب در مهد کودک به
نحوی باعث این کاهش شده است.
انجا که رشد خلاقیت در محیط آموزش مهم است ، ممکن است شناسایی برخی از اجزای خلاقیت در کودکان مفید باشد. خلاقیت با شخصیت فرد و زندگی عاطفیارتباط نزدیکی دارد: چیزی بیشتر از مهارت های تفکر خلاقیت را در برمیگیرد.
راس (۳)یک مدل برای توضیح رابطه بین خلاقیت و فرایندهای روانی را توسعه داده است.این مدل نشان می دهد که باید سه عنصر زیر به کار روند:
کاربرد این مدل این است که،کودکان برای ابراز خلاقیت به ترکیبی از ویژگی ها نیازمندند. اگر چه برخی از کودکان در حال حاضر اجزای لازم را دارند، دیگران ممکن است به کمک، تشویق و رشد مهارت به منظور شرکت در فعالیت های خلاق نیاز داشته باشند.
به عنوان مثال، یک کودک ممکن است به تفکر خلاق نپردازد چرا که او فاقد اعتماد به نفس است و باور ندارد که او چیزهای باارزش زیادی برای ارائه کردن دارد. یا شاید زمانی که تکالیف باز با چندین راه حل به انها داده می شود مضطرب می شود. یک فرد بالغ می تواند از طریق مشاهده، و صحبت، روی مشکلات کودک کار کند و وی را تشویق کند که آنها را با هم برطرف کنند.
تنظیمات آموزشی چگونه می تواند بر خلاقیت تاثیر گذارد؟
ملو (۴) نشان می دهد که خلاقیت کودکان جوان می تواند از طریق مجموعه های
آموزشی در سه جنبه پرورش یابد: محیط زیست خلاق، برنامه های ابتکاری و
معلمان خلاق، و راه های تدریس.
خلاقیت در کودکان – وقتی که کودکان خردسال را در نظر می گیریم، اتخاذ تعریف گسترده دموکراتیک از خلاقیت مناسب است. به این ترتیب، هر کودک می تواند به صورتی در نظر گرفته شود که پتانسیل خلاق بودن دارد و قادر به بیان خلاقیت می باشد.
در نظر گرفتن انچه که ممکن است ابتکار را در کار یک کودک تشکیل دهد مهم است. پس از همه این موارد، تنها از یک کودک نابغه انتظار می رود تا چیزی جدید و ارزشمند برای جامعه تبدیل شود. در عوض، هر توانایی خلاق کودک می تواند به مرحله شخصی رشد او مرتبط شود. برای مثال، کار یک کودک ممکن است سازگارانه و مبتکرانه وبرای آن کودک یا در مقایسه با کودکان در کلاس یا گروه سنی (۱) باشد.
پیشنهاد دیگری برای تطبیق مفهوم خلاقیت که با کودکان سازگار باشد اینست که بر فرایند خلاق، به جای قضاوت در مورد کیفیت “محصولات”خود تاکید می کردند. دلیل این امر آن است که کودکان خردسال ممکن است که تمام مهارت هایی که آنها برای رسیدن به یک نتیجه خلاق و موفق برسند رارشد ندهند و آنها به پیامد های خلاقیت موفق نیاز دارند (۲،۳). یک نکته مشابه توسط ما گازی (۴) بیان شده است، وی می گوید (ص ۷۷):
خلاقیت در کودکان زمانی قابل مشاهده است که بزرگسالان سعی می کنند توجه بیشتری به فرآیندهای شناختی کودکان کنند تا نتایج نهایی حیطه های مختلف عملی و آگاهی.
دو روی سکه رسیدن به استقلال: احساس تسلط و پشیمانی
زندگی سرشار از سرخوردگی هاست. اعتقاد و تفکر ما در مورد پیشرفت، تبدیل به ناامیدی بزرگی می شود.
نوجوان متوجه می شود که فرشته دندان شیری، پری های مهربون، ننه سرما، عمو فیروز و … همه داستان هایی هستند که توسط بزرگسالان مورد اعتماد برای الهام بخشیدن تخیلات معصومانه بوده است. حالا او می داند که والدین نیز می توانند دروغ های حساب شده بگویند. زمانی که متوجه می شوند قدرتی خارج از توهم و بالاتر از قدرت والدین هم وجود دارد.
این چیزی است که در سنین پایین تر می خواهد والدینش بگویند: «هر وقت به ما نیاز داشته باشی ما پیش تو هستیم.» «ما همیشه از تو در برابر آسیب ها محافظت می کنیم.» «ما همیشه تصمیمات خوبی می گیریم.» «ما همیشه می دانیم که باید چه کاری انجام دهیم.»
ولی تجربه ای که کودک از والدینش به دست می آورد باعث ناامیدی اش خواهد شد. بنابراین به اکتشافات نامطلوبی دست می زند. «من هر وقت به انها نیاز داشته باشم آنها نخواهند بود. من تنها هستم.» «آنها نمی توانند همیشه در برابر مشکلات از من محافظت کنند. اتفاقات بدی برای من خواهد افتاد.» «آنها همیشه تصمیمات درستی نمی گیرند. بعضی وقتها من باید تاوان اشتباهات انها را بدهم.» «آنها همیشه نمی دانند که چه کاری باید انجام دهند. من خودم باید مشکلات زندگی ام را حل کنم.» قسمت دردناک بزرگ شدن باور داشتن به این است که والدین امنیت او را تامین نخواهند کرد.
با در نظر گرفتن اینکه سرخوردگی های بزرگی در پایان دوره ی نوجوانی برای کودک به وجود می آید: «من وقتی مستقل شوم می توانم زندگی ام را اداره کنم.» بعد از همه ی اینها هدف کودک از همه ی سرکشی هایش، برای دستیابی به این است که از راه و روش خودش رشد کند.
و اما قصه از همین جا شروع می شود؛
واقعیت غم انگیز این است که زمانی که قدرت والدین کم می شود و موانع برداشته می شوند، روند تغییر می کند و فرد جوان متوجه می شود که محافظت والدینش برای او پناهگاهی بود و اکنون به صورت مستقیم در معرض اتفاقات و حوادث اجتماعی قرار می گیرد. در این زمان است که با درک این موضوع، از خواب غفلت بیدار می شود. در مقایسه، مواجه با نیروهای غیرشخصی برای انطباق اجتماعی، نگرش والدین به فرزندشان دلسوزانه تر می شود، انتظارات والدین کمتر بود، و قوانین والدین بخشنده تر بود.
اکنون باید صورتحساب ها را پراداخت کند، باید یک شغل دست و پا کند، به دنبال راهی برای تجدید نظر در مورد برخی از نظرات در مورد آزادی نوجوانان است، ولی چیزی که نوجوان در می یابد آرمانهای غیر واقعی است. وقتی که آزادی وارد عمل می شود، «من آزاد نیستم که هر کاری را بخواهم انجام دهم.» وقتی آزادی نتیجه اش فردیت می شود، «من آزاد نیستم که بتوانم کاملا خودم باشم.» برای آزادی بیان، «من آنقدر آزاد نیستم که افکارم را به زبان بیاورم.» زمانی که آزادی در مورد آینده است، «من آنقدر آزاد نیستم که به هر چیزی که می خواهم دست پیدا کنم. زمانی که آزادی در مورد پیدا کردن یک شغل واقعی است، « من آزاد نیستم که بتوانم کسی را پیدا کنم که برای کارم به من پول زیادی بدهد.»
بعضی مواقع هر کس نیاز به همراه دارد، بعضی مواقع شخص باید برای برقراری ارتباط خود را انطباق دهد، برخی مواقع یک نفر باید سکوت کند تا چاره ای پیدا کند، بعضی وقتها باید چیزی را که کسی از فرد گرفته باید پس بگیرد. به عنوان نتیجه گیری برای یک نوجوان می توان این را گفت: «آزادی واقعی که من اکنون به دست اورده ام این است که من خودم باید با مشکلاتی که خودم ایجاد کرده ام روبه رو شوم.»
به عبارتی، نوجوان به این نتیجه می رسد که اکنون به عنوان یک بزرگسال اونقدرها هم ازاد نیست. وقتی نوجوان بودم ازادتر بودم، می توانستم قوانین خانه را نقض کنم و مجبور نبودم برای مشکلاتم نگران باشم چون کسانی وجود داشتند. من آزادی می خواستم اما ان را داشتم و نمی دانستم. اکنون بزرگتر شده ام و با قوانین اجتماع روبرو هستم. آزادی داشتن والدینی که از من مراقبت می کردند و نمی گذاشتند تمام مسئولیت ها را به گردن بگیرم. و این همان تراژدی استقلال و مسئولیت پذیری است!
شما می توانید دلیل عصبانیت او را درک کنید. او واقعا از اینکه باورهایی که در دوره ی نوجوانی اش داشته احساس پشیمانی و شکست می کند. در مورد آزادی هر کسی باید نتیجه ی دلخواه را داشته باشد و هر کسی بتواند خودش باشد.
به نظر می رسد که رشد جنسی بچه ها، از نظر والدین نوزادان و کودکان دوره ای باشد که در مراحل بعدی زندگی آنها به وجود می آید. ولی در حقیقت، رشد جنسی کودکان در سالهای اولیه زندگی شروع می شود. نوزادان، کودکان، پیش دبستانی ها و کودکان جوان در سن مدرسه، شالوده رشد هیجانی و فیزیکی را همزمان با رشد به صورت های نامحسوس ایجاد می کنند.
همزمان با دست یابی به نقاط عطف مهم فیزیکی و هیجانی، مانند آموختن راه رفتن و یا شناخت پدر و مادر، کودکان به نقاط عطف مهم می رسند مانند چگونگی بازشناسی، تجربه و احساس کردن بدن خود و چگونگی شکل دهی دلبستگی به دیگران. دلبستگی در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و به مراحل صمیمیت و پیوستگی با دیگران در آینده کمک می کند.
با شناخت نحوه رشد و یادگیری کودکتان، شما می توانید نقش مهمی را درپرورش سالم هیجانی و فیزیکی ایفا کنید.
وابستگی های عاطفی و اولیه بدن در کنار والدین و از طریق ارتباط فیزیکی شکل گرفته که عشق آنها را بیان می کند. نگهداری و لمس شدن، بوسیده شدن و در آغوش قرار گرفتن به کودکان کمک می کند تا احساس راحتی کنند و همراه با دوست داشته شدن، احساس فیزیکی مثبتی را تجربه می کنند.
نوع منحصر بفرد صمیمیت فیزیکی و دلبستگی هیجانی ما بین کودکان و والدین، می تواند اولین عامل برای شکل گیری زمینه های عاطفی و صمیمی فیزیکی پخته در اینده باشد که در مراحل بعدی، به عنوان بخشی از بلوغ جنسی پخته در اینده می باشد.
بدن من. بیشتر والدین نگرانی های مربوط به کودکان خود را با دکتر خودشان در میان می گذارند با موضوعاتی نظیر اینکه نوزادان آلت تناسلی خود را در طول عوض کردن پوشاک لمس می کنند یا دارای حالت نعوظ زیادی هستند. به انها اطمینان داده یمشود که این رفتارهای کاملا عادی می باشد و گفته می شود که اکتشاف کردن بدن، حتی در میان بچه های جوان تر هم یک امر عادی می باشد و بیشر کودکان، به خصوص نوجوانان، از برهنه شدن خوششان می آید.
واکنشی که شما نشان می دهید – صدای شما، کلماتی که استفاده می کنید و حالت صورت شما – یکی از اولین درس های بچه شما در زمینه مسائل جنسی می باشد. با عدم واکنش عصبی و غافل گیر کننده، یا عدم استفاده از کلمات ناپسند، به کودک خود آموزش می دهید که این کنجکاوی در مورد بدن ، یک بخش نرمالی از زندگی می باشد.
آگاهی جنسی. در سنین ۲ یا ۳ سالگی، حس مونث یا مذکر بودن کودک شروع به رشد می کند. این آگاهی، هویت جنسی نامیده می شود. کودکان در این سن، شروع به شناختن تفاوت ما بین پسر ها و دختر ها می کنند و می توانند خودشان را به عنوان یک پسر یا یک دختر، شناسایی کنند. برخی از افراد معتقدند که هویت جنسی به صورت زیست شناختی تعیین می شود و برخی بر این باورند که این امر در نتیجه محیطی که کودک در آن قرار گرفته است، تشکیل می شود. به احتمال زیاد، این امر در نتیجه ترکیب دو مورد یاد شده حاصل می شود. کودکان در این سن، خودشان را با رفتار های خاصی سازگار می کنند که نقش های جنسیتی نامیده می شوند، که مربوط به مونث یا مذکر بودن آنهاست. مردانه بودن چه چیزی است؟ زنانه بودن چه چیزی است؟ چگونه پسر ها و مردها رفتار می کنند؟ دختر ها و زن ها چگونه رفتار می کنند؟ همزمان با اینکه تصمیم می گیرید که نقش های جنسی را به کودک خودتان یاد دهید، نسبت به واکنش هایی که آنها در داخل و خارج از خانه نشان می دهند، مطلع باشید.
در سن پیش دبستانی، حس دختر یا پسر بودن در بیشتر کودکان رشد می یابد، و تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی شروع به اکتشاف بدن خود به صورت هدفمند می کنند. زمانی که آنها بدن خود را لمس می کنند، بد حرف زدن با آنها روش مناسبی نمی باشد – این کار ، فقط حس گناه یا خجالت را در کودک شما رشد می دهد.
با این حال، ممکن است که حتی در صورتی که کودکان این حس را داشته باشند که این کار خوب است، والدین بخواهند تا توضیح دهند که لمس کردن بدن باید در تنهایی صورت گیرد – کودکان در دوره پیش دبستانی آنقدر درک دارند که بدانند همه چیز نباید عمومی شود. همچنین آنها به اندازه کافی بزرگ شده اند که بدانند هیچ کسی – حتی اعضای خانواده یا افرادی که به آنها اعتماد دارند – نباید آنها را به گونه ای لمس کند که احساس ناراحتی داشته باشند.
در دوره پیش دبستانی کودک گرایش های جنسی را از شما می اموزد– از نحوه پاسخ شما به جنس مخالف و احساس شما در مورد عریان بودن.
سوالات پایان ناپذیر. همزمان با اینکه کودکان نسبت به هر چیزی کنجکاو می شوند، این امر یک حالت عادی است که کودکان از والدین خود سوالاتی از قبیل ” بچه ها چگونه به وجود می آیند؟ یا ” چرا خواهر من آلت تناسلی مردانه ندارد؟” ، را بپرسند.
وقتی که با سوالاتی از این قبیل برخورد می کنید، سعی کنید که با صداقت جواب دهید، و پاسخ شما تا حد ممکن به واقعیت نزدیک باشد. پاسخ هایی از قبیل اینکه ” لک لک تو را اورده” نه تنها حس کنجکاوی بچه را از بین نمی برد، بلکه زمانی که کودکان حقیقت را می فهمند، اعتمادشان به والدین از بین می رود. صادق بودن در این وضعیت، همچنین باعث می شود که کودک شما در مورد سوالات خودشان ، در زمان آینده هم به شما رجوع کنند.
دقیقا بفهمید که بچه شما چه چیزی را می خواهد بفهمد، و سپس به سوالات خاصی جواب دهید – در زمانی که لازم نباشد، بیان کردن جزئیات هیچ ضرورتی ندارد. برای مثال، شما می توانید بگویید که یک مرد و زن می توانند یک بچه درست کنند و اینکه کودک در داخل شکم زن رشد پیدا می کند. اگر این پاسخ، کودک شما را قانع کند، احتمالا شما تا زمان بعدی ، نیاز به ارائه اطلاعات اضافی در مورد اینکه بچه دقیقا چگونه ایجاد می شود، نداشته باشید.
دکتر بازی. در این مرحله، کودکان نه تنها در مورد بدن خودشان کنجکاو هستند، بلکه در مورد بدن بقیه افراد هم کنجکاو هستند. اگر دیدید که کودک شما همراه با یک بچه دیگر، که هم سن هستند، دکتر بازی می کند، نداشتن یک واکنش عصبی ، عامل مهمی می باشد – از نظر آنها، این فقط یک بازی غیر ضرری می باشد. البته، اگر شامل یک بچه بزرگتر یا بالغ شود، نگرانی شما درست خواهد بود.
به آرامی از کودک خود بخواهید که لباس خود را بپوشد و حواس وی را از طریق اسباب بازی یا یک بازی، پرت کنید. ممکن است که شما این را نشانه ای بدانید که کودک شما در مورد بدن کنجکاو می باشد، و سعی کنید که با استفاده از روشهایی، همانند استفاده کردن از کتاب هایی که در مورد کودکان پیش دبستانی می باشد، این کار را تسهیل کنید.
دوست دختر و دوست پسر در دوره پیش دبستانی. برخی از والدین ، زمانی که کودکشان در مورد دوست دختر یا دوست پسر ، صحبت می کنند، نگران می شوند. اگر پسر بچه شما این حرف را بزند، به یاد داشته باشید که منظور کودکان از این کلمات، دقیقا آن معنی نیست که افراد بالغ در نظر دارند. بیشتر کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین واکنش در چنین مواقعی ، داشتن یک حالت بی طرف و خنثی می باشد. – آنها را برای چنین رفتاری تشویق نکنید، ولی نگرانی خودتان را هم نباید بیان کنید.
کودکان در این سن، به حاملگی، تولد و نقش های جنسی علاقمندند– پسر ها با پسر ها بازی می کنند و دخترها با دخترها. همچنین این دوره، سنی است که هم سن و سالان آنها و رسانه، تاثیر بیشتری بر ویژگی های جنسی آنها دارند. اگر شما منابع قابل اطمینان نباشید، ممکن است که کودک شما به سمت هم سن و سالان و یا شاید بچه های بزرگتر، گرایش پیدا کند تا اطلاعاتی را در زمینه مربوط به مسائل جنسی، اندام های جنسی و تولید مثل بدست بیاورد – و احتمال اینکه این موارد گفته شده ، حقیقی و مورد تایید شما باشد، خیلی کمتر است!
اگر کودک شما که در سن ابتدائی است، از شما در مورد مسائل جنسی سوالی نداشته باشد، برخی از بحث ها را که متناسب با سن وی می باشد، با وی در میان بگذارید. اگر قبلا گفته باشید که یک مرد و زن، بچه را درست می کنند، ممکن است که کودک شما، در زمان فعلی بخواهد بداند که چگونه این کار صورت می گیرد. مثل همیشه، صادق باشید – کودکان در این سن، زمانی که اطلاعات کافی در دسترسشان نباشد، خودشان برای تفکری که دارند، نتیجه گیری می کنند. بیشتر بچه های در سن ابتدائی این فرض را دارند که بچه در نتیجه دراز کشیدن مرد و زن در کنار یکدیگر، خوابیدن آنها در یک رخت خواب، گرفتن دستان هم، بوسه یا شنا کردن باهم، به وجود می آید.
مسائلی که ممکن است والدین بچه ها در سن ابتدائی، با آن ها مواجه باشند، عبارتند از:
بد حرف زدن. بچه ها، حرف های بد و اصطلاحات نامناسب را از مکان ها و منابع مختلفی یاد می گیرند – تلویزیون، فیلم ها، دوستان، و مخصوصا خود شما، در صورتی که از حرف ها استفاده کرده باشید. در موارد زیاد، آنها بدون اینکه نسبت به معانی این حرف ها آگاه باشند، از آنها استفاده می کنند. ایده مناسبی که وجود دارد، این می باشد که به آرامی، دلیل نامناسب بودن کلمه استفاده شده را به وی توضیح دهید و کلمات مناسب را به وی یاد دهید که در زمان آینده استفاده کند.
جوک های نا مناسب. شما در اغلب موارد مشاهده خواهید کرد که کودکان در این سن، با شنیدن جوک های کثیف، در مورد مسائل جنسی، عضو های بدن، تمایل جنسی و … ، می خندند، ولی، آیا واقعا آنها معانی این آن را می فهمند؟ و آیا واقعا آنها آگاه هستند که برخی از این جوک ها، می تواند به برخی افراد زیان برساند؟ در اغلب مواقع، بچه ها با داشتن یک زبان بد و بدون اینکه معنای واقعی آن را بفهمند، این جوک ها را می گویند.
با آرامش توضیح دهید که چرا این جوک ها نامناسب هستند، و سپس یک مثال از جوک هایی کودکان دوست داشته باشند و باعث خنده آنها هم می شود را بگویید. و اینکه این جوک متناسب و مفید برای کودک شما باشد، یک نکته مهمی می باشد – جوک های نامناسب نگویید، به خصوص مواردی که باعث می شود به یک گروه از مردم بخندند. صبوری و احترام، مسائلی هستند که باید یاد گرفته شوند.
کبوتر ها این کار را می کنند، زنبور ها این کار را می کنند…. ولی چرا؟
برخی مواقع، کودکان مشاهده می کنند که حیوانات خانگی آنها، یا حیوانات درگیر روابط جنسی هستند. برخی کودکان با حالت تعجب، محزون یا خجالت آور واکنش نشان می دهند، ولی حتی در صورتی که یک مقداری خنده دار باشد، بیشتر کودکان کنجکاو می شوند. بعد از یک گردش کلاسی به باغ وحش، داغ ترین موضوع مور بحث برای گروه بچه های ۹ ساله، اغلب مسائل خنده دار جنسی است که آنها در بین یک جفت از حیوانات ، در باغ وحش مشاهده کرده اند. وقتی که کودکان می پرسند، چرا آنها این کار را انجام می دهند، یک فرصت مناسبی برای شما ایجاد می شود تا توضیح دهید که مسائل جنسی و روابط جنسی یک بخش طبیعی از زندگی می باشند. کنجکاوی های طبیعی را تشویق کنید، اطلاعات دقیق را فراهم کنید، و یک الگویی را در مورد مسائل تولید مثل به فرزند خود بگویید.
همزمان با اینکه کودک شما به شناختن و تجربه کردن بدن خود ادامه می دهد، و تغییرات فیزیکی مربوط به دوره بلوغ بروز پیدا می کند، شما نقش مهمی را در رشد انها خواهید داشت.
همزمان با بلوغ جنسی کودک، اغلب آنها در مورد رشدی که دارند ، احساس هیجان و هم چنین ترس دارند. به خصوص زمانی که آنها رشد مو را در جاهای جدید متوجه می شوند، عادت ماهیانه را تجربه می کنند، یا در خواب خودشان را خیس می کنند. آنها نگرانی زیادی دارند که بدانند آیا واقعا در وضعیت نرمالی قرار دارند، و خودشان را با دوستان خود، مقایسه خواهند کرد. بچه ها – به خصوص آنهایی که در مراحل اولیه و نهایی بلوغ قرار دارند- همزمان با اینکه وارد یک دوره نامعلوم می شوند، نیاز به اطمینان زیادی دارند.
دوره بلوغ می تواند دوره ای باشد که فرد با اغتشاش زیادی مواجه است، که همراه با تغییرات فیزیکی و هیجانی بوده و کودکان نیاز دارند که آگاه باشند که در ماهها و سال های آینده، منتظر چه چیزی باشند، حتی در صورتی که آنها برای سوال پرسیدن خجالت بکشند.
با راحت بودن با فرندان خود در مورد سوالات مربوط به بدن، نوزاد، عشق و روابط جنسی، شما باعث ادامه داشتن مراحل بعدی این موضوعات خواهید شد و در زمان شروع بلوغ، کودک شما با آزادی بیشتر و به صورت راحت تر از شما مشورت خواهد گرفت. داشتن برخورد مناسب با سوالات مربوط به مسائل جنسی و تغییرات بدنی – و نداشتن برخورد بد هنگام مشاهده کردن موضوعات کثیف یا خجالت آور در آنها – منجر به تقویت حس سلامتی و خویشتن پذیری در کودک شما خواهد شد. همچنین این امر، احتمال اینکه فرزند شما از شما به عنوان یک منبع اطلاعاتی و راهنما استفاده کند را افزایش می دهد.