مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

استفاده‌ی نوجوانان از رسانه های اجتماعی، اضطراب و کمبود خواب

بر طبق یک مطالعه ی جدید استفاده ی مداوم از رسانه های اجتماعی به صورت ۲۴ ساعته و در هفت روز هفته می تواند باعث پایین امدن کیفیت خواب شود که این مساله باعث افزایش میزان خطر ابتلا به افسردگی در نوجوانان می شود.

در یک مطالعه محققین ۴۶۷ نوجوان بین سنین ۱۱ تا ۱۷ سال را در مورد میزان استفاده از رسانه های اجتماعی در طول روز مورد بررسی قرار دادند. در یک آزمون دیگر آنان کیفیت خواب نوجوانان، اعتماد به نفس، اضطراب و افسردگی  نوجوانان را بررسی کردند. آنها همچنین بررسی کردند که چگونه و تا چه حدی در تمام مدت بر اثر استفاده از رسانه های اجتماعی تحت فشار هستند.

محققین متوجه شدند که استفاده از رسانه های اجتماعی در میان شرکت کنندگان به طور قابل توجهی با کاهش کیفیت خواب، اعتماد به نفس پایین، افزایش اضطراب، و سطح افسردگی در ارتباط است.

بر طبق گفته ی نویسنده هدر کللند وودز، از دانشگاه گلاسکو اسکاتلند: «به هر حال، زمانی که بحث کیفیت خواب مطرح می شود، «بیدار ماندن در شب تاثیر بخصوصی و مستقیمی را دارا می باشد».

بر طبق گفته ی کللند وود «سنین نوجوانی زمانی است برای افزایش آسیب پذیری در مقابل افسردگی و اضطراب و کم خوابی می تواند باعث تسریع این مشکلات شود. تحقیقات به طور فزاینده ای نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین استفاده از رسانه های اجتماعی  و احساس کلی بهزیستی در نوجوانان وجود دارد. او هشت تیپ شخصیتی برای افسردگی نوجوانان برای اطلاع والدین  را بیان کرد.

برای نمونه، بر اساس تحقیقی در انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۲۰۱۱ بین استفاده از رسانه های اجتماعی و اسکیزوفرنی و افسردگی ارتباط وجود دارد. در مطالعه ای دیگر، که در این سال در روانشناسی فضای مجازی منتشر شد، نشان داده شد رفتار و استفاده از شبکه ها و رسانه های اجتماعی با خطر افزایش سلامت روان ضعیف گره خورده است.

از انجایی که دوره نوجوانی برای رشد و ایجاد مشکلات بلند مدت بسیار آسیب پذیر می باشد، بسیار ضروری است که ما بدانیم که چه ارتباطی بین استفاده نوجوانان از رسانه های اجتماعی و عواملی مانند کیفیت خواب و خطر ابتلا به افسردگی وجوود دارد.

کللند وود پیشنهاد می کند که خانواده ها از چیزی استفاده کنندکه آن را «غروب دیجیتالی» می نامد برای کاهش تاثیرات استفاده از رسانه های اجتماعی بر روی خواب و داشتن احساس بهزیستی. دستگاه ها و نور های آبی را خاموش کنید، چک کردن ایمیل و رسانه های اجتماعی را متوقف کنید، و به خودتان اجازه دهید که روزتان به این صورت به پایان برسد، او می گوید خواب بسیار مهم است بنابراین موبایلتان را کنار بگذارید.

همچنین کللند وود تاکید دارد که استفاده از رسانه های اجتماعی به خودی خود فعالیت منفی ای نیست. «همه ی ما این کار را انجام می دهیم» او در گفتگو با Live Science گفت « به هر حال همه ما نیاز داریم که فکر کنیم که چگونه و چه زمانی آن لاین هستیم.»

توانمدسازی والدین در مدیریت رفتار نوجوانان

اگر شما برای دشتن پیامد موثر برای نوجوانتان دچار مشکل شده اید، بدانید که شما تنها نیستید. بسیاری از والدین به نظر می رسد که نمی توانند هیچ تاثیری بر روی نوجوانشان داشته باشند، و به نظر می رسد که انجام دادن کار درست برای نوجوان کار غیر ممکنی است. اگر شما یک نوجوان دارید، ممکن است حرکتاتی را نسبت به فرزندتان انجام داده باشید، بازی های ویدئویی اش را دور ریخته باشید، یا امتیازات رانندگی اش را برای ماه ها به حالت تعلیق در اورده باشید. ولی همانطور که جیمز لمان می گوید، شما نمی توانید کودکان را با رفتارهای قابل قبول تنبیه کنید – این عمل کارایی ندارد.

یک عمل موثر باید کودک را تشویق کند که رفتارش را تغییر دهد یا از قوانین خانه اطاعت کند، و در برخورد با افراد محترمانه برخورد کند. بنابراین اولین چیزی که شما نیاز دارید شناسایی رفتارهایی است که شما می خواهید که تغییر کنند. برای مثال، اگر کودکتان به گونه ای که شایسته است رفتار نمی کند، . به جای برخورد شدید و یا تنبیه، شما از او می خواهید که رفتار مناسبتری داشته باشد. حتی زمانی که کودکتان عصبی می شود و به چیزی ضربه می زند برای او دلیل بیاورید تا بتواند رفتار درست را تمرین کند- و خود کنترلی اش را قبل از اینکه امتیازی را از دست بدهد بهبود بخشد.

بگذارید بر طبق مطالب زیر برنامه ای برای تغییر رفتار ارائه کنیم:

  • برخورد های موثر به رفتارهای پایه مربوط می شوند و وظیفه و زمان خاصی می برد.
  • ارتباط با رفتارهای پایه بدین معنی است که برخوردهای شما باید با رفتارهایی که می خواهید کودکتان از تغییر دهد یا بهبود بخشد در ارتباط باشد.
  • «وظایف خاص» بدین معنی است که برخی وظایف نیاز است که کودک انجام دهد، یا اینکه حل کردن مشکلات اساسی را تمرین کند. رفتارهای اساسی مانند شستن ظرف ها، جلسات تعیین شده، یا ناسزا نگفتن.
  • «زمان خاص» بدین معنی است که زمان خاصی مورد نیاز است تا کودک رفتار خاصی را از خود نشان دهد.

بنابراین زمانی که کودک ناسزا می گوید از استفاده از لوازم الکترونیکش محروم می شود تا زمانی که به مدت ۲ دوساعت ناسزار نگوید دوباره می تواند از این وسایل استفاده کند. برخوردهای والدین با رفتار های کودکان گرده خورده و در ارتباط است- زمانی که او ناسزا می گوید او مجبور می شود که ناسزا نگفتن را تمرین کند و این رفتار بدش را متوقف سازد. این برخورد کار خاصی است- این کار لازم است تا کودک به وظایفش عمل کند و قسمتی از مغزش که مسئول خودکنترلی او می باشد را تقویت کند. اگر کودک از شما خواست که وسایلش را به او بازگردانید، او باید سعی کند که رفتار بهتر و مناسبتری داشته باشد. و مشخص کردن زمان برای این است که او بتواند به مدت دو ساعت خودش را کنترل کند، پس از آن کودک آزاد است تا از امتیازاتش استفاده کرده و هر کاری که تمایل به انجامش است را انجام دهد.

این مسئله که شما نمی توانید جلوی عصبانیت و ناامیدی کودک را بگیرید مسئله ی مهمی ااست، این رفتارها بخشی از انسان بودن است و شامل رفتارهای طبیعی انسان محسوب می شود. ولی شما می توانید کاری کنید که شیوه ی برخورد کودک با این نوع احساسات در او تغییر کند. شما می توانید از کودک انتظار داشته باشید که خودکنترلی را تمرین کند. هدف شما این می باشد که کودک لازم است که رفتارهای بهتر را برای طول مدت زمان خاصی تمرین کند و پس از اینکه او این کار را انجام داد امتیازاتش به او بازگردانده شود. بنابراین تمرین و اصلاح رفتار می تواند باعث بهبود و بازگشتن امتیازات به کودک شود.

اگر کودک به دلیل برخوردی که با او می شود عصبانی می شود و داد می زند، یا فکر می کند که چقدر این برخورد با او غیر منصفانه و ناعادلانه است، به او بگویید، «من می دانم که تو عصبانی هستی. داد زدن باعث نمی شود که چیزی را که می خواهی به تو برگردد. اول تو باید با عصبانیتت کنار بیایی و برای دو ساعت رفتارت را اصلاح کنی، بعد از ان تو می توانی لازم الکترونیکت را بگیری.» دلیل برخوردتان را زیاد برای او توضیح ندهید و جر و بحث نکنید، و تصمیمی که گرفته اید را توجیه نکنید. ممکن است کودک با خودش غرو لند کند، یا اینکه برای دوستانش متنی بفرستد که والدینش چقدر بد هستند، و ممکن است این کار مدت زمانی طول بکشد، ولی نهایتا کودکتان تصمیم می گیرد تا کارهایی را که از او خواسته شده است را تمرین کند تا وسایل الکترونیکش به او بازگردانده شود.

انتخاب برخورد

فکر کردن در مورد شیوه برخورد: شامل امتیازاتی می شود که کودک را تحریک می کنند. گرفتن و یا اعطا کردن امتیازات باعث می شود که در کودک انگیزه ای پیدا شود تا از قوانین خانه پیروی کند، حتی اگر کودک با آن قوانین موافق نباشد. برخورد با امتیازی که کودک شما از آن لذت می برد. و برای کودکان لذت بخش می باشد بازی های ویدئویی بسیار تحریک کننده می باشند، برخی از کودکان به این بازی ها اهمیت نمی دهند. ولی اگر این بازی برای کودک شما مهم باشد و گوشی موبایل را برای دو ساعت از او بگیرید این کار می تواند بر روی برخی از کودکان کارآمد و موثر باشد، ولی برخی از کودکان زمانی که این امتیاز از آنها گرفته می شود به سراغ سرگرمی دیگری می روند و زمانشان را پر می کنند. برای انتخاب روش مناسبی برای حذف امتیاز مناسب شما باید کودکتان را بشناسید. و بدانید که چه چیزی کودکتان را به هیجان می آورد و برای او لذت بخش است. چه چیزی را از کودک بگیریم که کودک واقعا از آن لذت می برد و نمی خواهد برای مدت زمانی کوتاه ان را از دست بدهد. برخی از والدین می گویند که گرفتن همه ی وسایل الکترونیک بسیار موثر زیرا زمانی که تنها بازی ویدئویی از کودک گرفته می شود او به سراغ کامپیوتر می رود و یا اینکه با تماشای تلویزیون خودش را سرگرم می کند.

به یاد داشته باشید که محرک درست باید چیزی باشد که کودک استفاده از آن را از دست می دهد. امتیازات را تا زمانی که کودک وظیفه ای را که برعهده ی او گذاشته اید را به درستی انجام دهد از او بگیرید و به او اعطا نکنید. جیمز لومن پیشنهاد می کند که با کودکتان بنشینید و لیستی از امتیازات و برخوردها را با همدیگر بنویسید. مزیت این کار به این صورت است که شما مثل یک تیم با هم می نشینید و با همدیگر مشکلات را حل می کنید. این کار به شما کمک می کند تا چیزها و فعالیت هایی را که برای کودک باارزش هستند را شناسایی کنید. همچنین این کار باعث می شود که روشن کنید که چه تخلفاتی باعث می شود که شما با کودکتان برخورد کنید این کار می تواند هر کسی را درگیر خودش کند. کودک تنها متوجه نمی شود که اگر از یک سری از قوانین تخلف کند چه اتفاقی خواهد افتاد، بلکه  باعث می شود که والدین نیز برای برخی از چیزها نیاز نباشد که درگیر شوند و یا اعصابشان خورد شود.

اگر به نظر می رسد که کودکتان نسبت به برخوردی که با او داشته اید بی توجه است

برخی از والدین می گویند که کودکشان نسبت به چیزهایی که از آنها گرفته می شود بی توحه هستند و به آن اهمیت نمی دهند. اخیرا یک پدر با عصبانیت به من گفت، «حتی با اینکه دخترش به گفتگوی آنلاین اهمیت می دهد، ولی وقتی این امتیاز از او گرفته می شود او طوری عمل می کند که این کار برای او اهمیتی ندارد. هیچ چیزی بر روی او کارایی ندارد!»  برخی از کودکان  رفتاری را از خود نشان می دهند که انگار نسبت به فعالیتی که از انجام آن محروم شده اند اهمیتی برایشان ندارد، آنها وانمود می کنند در هر صورت آنها نمی خواهند که آن کار را انجام دهند.

ولی به این صورت به قضیه نگاه کنید: آیا واقعا کودک می خواهد به شما نشان دهد که نسبت به برخوردی که با او می کنید اهمیت نمی دهد؟  آیا آنها با عکس العملشان می خواهند به شما نشان دهند که این کار برایشان اهمیت ندارد؟ این کار به گونه ای به نظر می رسد که شما بر روی کودک اقتدار و قدرت دارید و کودک این کار را به شما واگذار می کند! بنابراین برخی از کودکان، مانند دختر مثال بالا، زمانی که امتیازی را از او می گیرید رفتار وانمودی متفاوتی را از خود نشان می دهد. اگر شما متوجه شدید که کودکتان نسبت به چیزی که از او گرفته می شود اهمیت می دهد و بر روی او موثر است، در مورد اینکه آنها نسبت به حذف این امتیاز چه واکنشی نشان می دهند نگران نباشید.

چه نوع برخوردهایی همچنان غیر موثر و ناکارآمد هستند؟

شما می دانید که چه امتیاز باارزشی را انتخاب کنید، ولی همچنان برخورد شما اثری ندارد و بر روی کودکتان موثر نیست. کلید این مشکل توحه کردن به طول مدت زمانی است که یک مزیت حذف می شود و  از کودک گرفته می شود. این کار بسیار کار امد می باشد. آیا کودکتان نسبت به چیزی که از او گرفته اید علاقه مند است و با آن سرگرم می شود؟ آیا محروم سازی برای زمان طولانی کار آمد است؟ (مثلا برای یک ماه ناسزا گویی متوقف شوذ)؟

به یاد داشته باشید که هدف شما بهینه سازی رفتار فرزندتان است، و امتیازات موثری برای زمان خاص مورد نیاز است تا رفتار کودک بهبود یابد. اگر شما واقعا می خواهید که رفتار کودکتان بهبوذ یابد، برای رسیدن به این مهم شما باید محیطی را فراهم سازید که در طول زمان خاصی به نتیجه ی دلخواه دست یابید- زمان باید به اندازه ای طولانی باشد که کودک بتواند مهارت هایش را گسترش دهد، و به اندازه ای باید کوتاه باشد که شما بتوانید بهینه سازی در رفتار فرزندتان را مشاهده کنید. برای اینکه روش شما کارامد باشد، پیامد رفتار به صورت کوتاه مدت باید کودک کار خاصی را انجام دهد که شامل امتیازات ارزشمند کودکتان باشد. در اینجا هدف شما این است که کودک را در مقابل محدودیت ها مسئول پذیر سازید، کودک را مسئولیت پذیر سازید و کاری کنید که رفتارهای مناسب با سنش انجام دهد. برخوردهای شما و امتیازاتی که کودک دارد می تواند شما را در نیل به این هدف یاری رسانند.

آخرین توصیه: والدین غالبا این خواسته را دارند که رفتار کودکشان بهبود یابد. اگر با رفتارهای نامناسب فرزندتان دچار استرس می شوید، برخوردهای شما لازم است به گونه ای باشد که رفتارهای فرزندتان را تحت تاثیر قرار داده و رفتارش را بهتر کند. انتظار نداشته باشید که رفتار فرزندتان بلافاصله بی عیب و نقص باشد. مانند هر مهارت جدیدی، مناسب بودن رفتار نیاز به تمرین دارد. زمانی که برخورد جدیدی با کودکتان را اجرا می کنید، شما باید انتظار شکست و عدم موفقیت را داشته باشید. شما باید انتظار این را داشته باشید که برخورد شما ممکن است چند بار باید از اول اجرا شود. در آغاز، شما ممکن است رفتار نامناسب فرزندتان را هر روز مشاهده کنید، و امتیازات او را غالبا از او بگیرید. این اتفاق بدین معنی نیست که شما برخورد نامناسبی را انتخاب کرده اید. این بدین معنی است که کودکتان برای به دست اوردن آن مهارت به زمان بیشتری نیاز دارد. و کودک نیاز دارد که شما تمرین کردن با او را ادامه دهید.

نوجوان افسرده

افسردگی یکی از اختلالاتی است که در هر زمان و بازه سنی می تواند رخ دهد، از یک کودک گرفته تا یک نوجوان افسرده و نهایتا یک سالمند که اخرین روزهای زندگی اش را می گذراند می تواند به افسردگی مبتلا شوند. تفاوت هایی در افسردگی میان گروه های مختلف سنی وجود داد که باعث می شود فهم و تشخیص آن برای ما سخت تر شود به طور مثال علائم و نشانه های افسردگی در کودکان با نوجوانان و بزرگسالان متعدد است اما بازه سنی که می توان گفت مهم ترین و سخت ترین بازه برای تشخیص افسردگی است دوران نوجوانی است و نوجوان افسرده ممکن است به راحتی تشخیص داده نشود چرا که بسیاری از اختلالات رفتاری و جسمی و روحی مربوط به این دوران می باشد و ممکن است تمامی اختلالات دیگر از جمله افسردگی در نوجوانان به پای همین تغییرات گذاشته شده و تشخیص داده نشود. از لحاظ آماری از هر پنج نوجوان یکی به افسردگی مبتلا می شود که این افسردگی ها نیز در بیشتر افراد یعنی در حدود ۷۰ درصد نوجوانان به خوبی تشخیص داده نشده و در نهایت به خوبی نیز درمان نمی شوند.

افسردگی اگر در نوجوانان به خوبی درمان نشود می تواند زمینه ساز به وجود آمدن اختلالات دیگری از جمله گرایش به مصرف مواد مخدر و رفتارهای جنسی پرخطر و مواردی از این قبیل شود.

شایع ترین نشانه در نوجوان افسرده غمگین بودن و ناراحتی در اوست که می تواند تا حد زیادی از شرایط درونی او باشد. نوجوان افسرده هم چنین دچار اضطراب و استرس و عصبانیت بیشتری نیز می شود و ممکن است در هر مسئله ای به سرعت از کوره در رفته و عصبانی شده و پرخاشگری کند و نیز گریه کردن در مواردی که شاید دیگران آن را بسیار ساده بدانند نیز یک مورد شایع در میان نوجوانان افسرده است. نوجوان افسرده بسیار حساس و زود رنج شده و ممکن است در پی همین حساسیت گمان کند که تنها است و هیچ کس به فکرش نمی باشد و  بنابراین از حضور پیدا کردن در  جمع خودداری کرده و به تنهایی و گوشه نشینی روی آورد که این خود می تواند سبب تشدید علائم افسردگی در او گردد. نوجوان افسرده معمولا کمتر از هم سن و سالان خود حرف می زند و کمبود اعتماد به نفس و عدم تکیه بر خود به خوبی می تواند در او مشاهده گردد. حتی عادات غذا خوردن و خوابیدن نوجوان افسرده نیز دست خوش تغییر شده و می تواند باعث به هم خوردن شرایط زندگی او و نیز ضعف بدنی و یا چاقی در او گردد و از آنجایی که نوجوان به شرایط بدنی خود بسیار حساس هستند می تواند موجب تشدید علائم افسردگی در  آن ها شود. همان طور که گفتیم از آنجایی که تشخیص افسردگی در نوجوان به خاطر شرایط خاص نوجوانی کار دشواری است در واقع فهم این موضوع بسیار حائز اهمیت است که معمولا در درمان آن نیز از روش های ترکیبی به گونه ای که هم پزشک و دارو دخیل باشد و هم از وجود روان شناس و مشاور روانی بهره گرفت استفاده خواهد شد که این مسئله بستگی به میزان افسردگی در نوجوانان و تشخیص متخصص روانشناسی و مشاوره دارد. اگر حتی مطمئن شویم که نوجوان به مشکل افسردگی مبتلا نیست باز هم باید در این زمینه بسیار محتاط و با دقت بود چرا که شرایط جسمی و روحی نوجوان خود می تواند سبب بروز افسردگی در او شود.

نوجوان افسرده می تواند به حدی از ادامه زندگی نا امید شود که به مواردی مانند خودکشی نیز فکر کند که از این مورد می توان به عنوان سومین علت اصلی خود کشی در نوجوانان در کشوری مانند امریکا نام برد که سالانه باعث خود کشی بسیاری از نوجوانان این کشور می شود. اگر علائمی خطرناک را در نوجوان خود مشاهده کردید مثلا حس کردید که احساس گناه می کند و یا در شعرها و صحبت ها و کارهایش از مرگ و خودکشی و مواردی از این قبیل صحبت می کند باید بسیار مواظب بوده و با مراقبت بیشتی با او رفتار نمایید و مشاوره گرفتن از مشاوران روان شناسی می تواند کمک مناسبی به شما برای جلوگیری از یک اتفاق ناگوار باشد.

عده ای افسردگی در نوجوان را با مسائل ژنتیکی در ارتباط دانسته و می گویند افسردگی در نوجوان نتیجه اختلال در ژن های او بوده و خانواده های که دارای این سابقه هستند احتمال بیشتری برای درگیر شدن با این موضوع دارند. عده ای دیگر افسردگی را با تغییرات هورمونی و غدد جنسی نوجوان در ارتباط دانسته و معتقدند که افسردگی در نوجوان ناشی از تغییرات سطح هورمون های او بوده که مثلا تغییرات نوراپی نفرین و دوپامین در مغز را به عنوان دلایل اصلی آن می دانند. عده ای دیگر نیز که تعداد آن ها کم نیست نیز افسردگی نوجوانان را حاصل تغییرات روحی و روانی او دانسته و مواردی مانند احساس پناه و یا حقارت و عدم توجه به نوجوان را به عنوان عوامل به وجود آورنده افسردگی در او می دانند. رفتارهای نامناسب والدین نیز می تواند سبب افزایش یا به وجود امدن افسردگی در نوجوانان باشد. برای درمان اختلال افسردگی در نوجوان توجه به چند نکته از سوی والدین ضروری است. اول اینکه اگر به افسردگی حتی شک نیز دارید با پزشک مشورت کرده چون نهایتا فرزند شما کاملا سالم است و ضرری نکرده اید. باید با نوجوان با محبت و مهربانی رفتار نمود تا او حس مهم بودن و ارضای عاطفی داشته باشد و برای برطرف شدن نیازهایش به بیرون از خانه فکر نکند. گوش شنوا داشته باشید و از اینکه بخواهید مرتبا فرزند را نصیحت کرده و همیشه بر سر هر موضوعی از او انتقاد کنید به شدت پرهیز کنید و گاهی تنها به مشکلات و درد دل های نوجوان خود گوش دهید. باید به نوجوان انگیزه دهید تا مهارت ها و کارهای مورد علاقه اش را دنبال کند چرا که بسیاری از استعدادهای افراد در سنین نوجوانی بروز پیدا می کند مثلا اگر نوجوان شما به نقاشی کردن علاقه مند است او را در کلاس نقاشی ثبت نام کرده و در خانه نیز شرایط را برای او فراهم کنید چرا که انجام کار مورد علاقه در او می تواند باعث آرامش بیشتر او از یک طرف و موفق شدن و کامبابی او از طرف دیگر و در نهایت افزایش حس اعتماد به نفس و استقلال در او شود.

موفقیت های نوجوان خود را دست کم نگیرید و حتی در موفقیت های کوچک نیز او را تشویق کرده و اجازه دهید او حس کند که کار بزرگی را انجام داده است تا استعداد افزایش یافته و اعتماد به نفسش تقویت شود. از پیش داوری و قضاوت در مورد نوجوانتان به شدت پرهیز کرده و اجازه استقلال مناسب و تا حد معقول را به او در انجام امور و کارهایش بدهید. برنامه ای بریزید که در نهایت نوجوان شما شب ها زودتر بخوابد چرا که ثابت شده است که خواب کافی و به موقع می تواند تاثیر مناسبی در کاهش افسردگی و ابتلا به افسردگی در نوجوانان داشته باشد. بگذارید نوجوان شما در هر زمانی حتی در اوقاتی که وقت و حوصله کافی ندارید با شما صحبت کرده و مشورت کند و با این کار به او حس عاطفه و اهمیت را نشان خواهید داد که می تواند تاثیر مناسبی در جلوگیری از ابتلا به افسردگی در او داشته باشد.

افسردگی در کودکان

شاید باور این موضوع سخت باشد، اما زمانی تصور می شد افسردگی اختلالی صرفآ خاص دوران برزگسالی است. روشن است که اختلالات افسردگی عملکرد بسیاری از بزرگسالان را مختل می کند. اما در حال حاضر کارشناسان اذعان دارند که کودکان نیز ممکن است دچار افسردگی بالینی بشوند. پیش از این، به افسردگی دوران کودکی اصلآ توجهی نمی شد، زیرا هیچ کس از خود کودک در مورد احساسات و خلقش چیزی نمی پرسید. شاید کودکانی که به علت اختلالات رفتاری به کلینیک آورده می شدند نیز مبتلا به افسردگی بودند، اما درمانگران بالینی نیز به آن توجهی نداشتند. افسردگی در کودکان و نوجوانان اختلال روانپزشکی مهمی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد روانی – اجتماعی آنان میگذارد و با خطر مرگ به دلیل خودکشی همراه است.

اختلالات خُلق در همه سنین از کودکی تا بزرگسالی دیده می شود. هر چند بروز اختلال خلق در دوره کودکی نسبت به نوجوانی و بزرگسالی امر نادرتری است اما مشاهده می شود والدین این کودکان و نوجوانان چنین می گویند که فرزندشان بی قرار است و دچار آشفتگی شده است، علاقه اش به فعالیت های گروهی و جمعی، ورزش و بازی بسیار کم است یا اصلاً علاقه ندارد، روابطش با همسالانش خوب نیست، گوشه گیر و منزوی است و یا به شدت پرخاشگر و عصبی است، به مدرسه علاقه ندارد، ارتباط کلامی اش بسیار محدود است. گاهی والدین با تأخیر متوجه این حالت می شوند و ممکن است بخواهند با روش های خودشان کودک یا نوجوان را وادار به فعالیت های گروهی و مثبت کنند. متأسفانه در اکثر موارد نتایج بدتری حاصل می شود. معمولاً وقتی والدین دچار درماندگی می شوند تصمیم می گیرند که به متخصص اعصاب و روان و یا مراکز مشاوره مراجعه نمایند.

علائم افسردگی دوران کودکی و شیوع

بطورکلی نشانه های افسردگی در کودکان و نوجوانان شبیه آن چیزی است که در بالغین دیده می شود ولی به دلیل تفاوت های فیزیکی، هیجانی، شناختی و رشدی کودکان با بزرگترها برخی تفاوت ها در افسردگی کودکان در مقایسه با بزرگترها دیده می شود. به عنوان مثال در کودکان نشانه هایی مثل نوسانات خلق، تحریک پذیری، تحمل اندک برای ناکامی، به راه انداختن قشقرق، شکایت های جسمی و گوشه گیری به جای ابراز کلامی احساس افسردگی دیده می شود. همچنین در کودکان نشانه های ملانکولیا، هذیان و اقدام به خودکشی کمتر از بالغین گزارش می شود.

دوره افسردگی اساسی کودکان قبل از سنین بلوغ احتمال دارد به صورت شکایات جسمی، تحریک روانی ـ حرکتی و توهمات هماهنگ با خلق تظاهر نماید. فقدان احساس لذت هم ممکن است دیده شود اما احساس نومیدی و کندی روانی ـ حرکتی در نوجوانان و بالغین شایع‌تر است بزرگسالان بیشتر از کودکان و نوجوانان از اختلال خواب و اشتها رنج می‌برند.

در نوجوانان منفی کاری یا رفتارهای ضد اجتماعی، مصرف الکل و داروهای غیرقانونی ممکن است مشاهده شود. احساس تمایل به ترک منزل، احساس درک نشدن و مقبول نبودن، بی‌قراری، بدقلقی و پرخاشگری در آن ها شایع است. بدخلقی، تعلل برای شرکت در فعالیت های خانوادگی و کناره‌گیری از فعالیت‌های اجتماعی و پناه بردن به اتاق خود، مکرر دیده می‌شود. بروز مشکلات تحصیلی، بی‌توجهی به ظاهر خود، هیجان زدگی همراه با حساسیت شدید به طرد شدن از دیگر نشانه هایی است که گزارش می شود.

کودکان می‌توانند گزارش‌گر قابل اعتمادی در مورد رفتار، هیجانات، روابط و مشکلات مربوط به عملکرد روانی ـ اجتماعی خود باشند. معهذا ممکن است ملال و دلتنگی خود را با نام‌های گوناگون معرفی کنند. به همین جهت پرسش در مورد احساس غمگینی، پوچی، ملال و ناشادی، میل به گریه کردن و داشتن احساس ناراحتی درونی که همیشه وجود دارد ضروری است.

علل افسردگی دوران کودکی

سطوح بالینی افسردگی، صرف نظر از شکل آن، حاصل تنها یک رویداد محیطی یا یک عامل زیستی واحد نیست. با وجود این، هر کدام از این عوامل به شناخت بیشتر اختلال افسردگی کمک می کند. بیشتر پژوهش ها روی بزرگسالان انجام گرفته اند و به یکی از مدل های اصلی علی اختلالات بالینی تعلق دارند. افسردگی کودکی ممکن است به عوامل شیمیایی، زیستی، ژنتیکی و عوامل روان شناختی از جمله روان پویایی، شناختی، رفتاری،فشارهای روانی زندگی و عوامل محیطی  اجتماعی یا ترکیبی از موارد فوق مربوط باشد.

ژنتیک

شواهد گسترده نشان می دهدکه عوامل ژنتیکی در افسردگی نیز نقش دارند. بر اساس نظر هامن (۱۹۹۱)، افسردگی در خانواده ها جاری است. تحقیقات ژنتیکی با بررسی سوابق خانوادگی افراد افسرده، دوقلوها و فرزندخواندگان به این نتیجه رسید که در افسردگی بالینی، مولفه ژنتیک اثر قابل توجهی دارد. (اوکانر و همکاران ، ۱۹۹۸). در مجموع می توان گفت احتمال وراثت ژنتیکی افسردگی در زنان ۴۰ درصد و در مردان ۲۰ درصد می باشد. این یافته نشان می دهد فاکتورهای محیطی ۶۰ تا ۸۰ درصد در اختلالات خلقی نقش دارند (بیروت ۱۹۹۹، پلومین و همکاران، ۱۹۹۷).

عوامل زیست شناختی

عامل دیگر، عامل زیستی است. تغییرات ناقل عصبی از جمله کاهش سطح سروتونین در سیناپس های عصبی باعث ایجاد اختلال افسردگی اساسی می شود.

شناختی

مدل های شناختی افسردگی که به سبک های اسنادی فرد در تبیین نتایج منفی تآکید دارند، از جهات مختلف بازتاب هایی از مدل افسردگی بک (۱۹۶۷) هستند. بر اساس این دیدگاه، فرد افسرده نسبت به خود،جهان وآینده دید منفی دارد. مدل دیگری که همسو با این مدل است. بر ناامیدی و سبک اسنادی افسردگی زا تآکید دارد، بدین معنی که وقتی نتایج منفی بروز می کند، کودکان مستعد افسردگی نتیجه را به جنبه های ثابت، درونی و کلی خویش نسبت می دهند.

مدل های رفتاری و محیطی

در تبیین رفتاری افسردگی مشکلات فرد را در پاسخ به محیط بررسی می کنند. نتایج بیشتر پژوهش ها نشان داده اند که وقایع تنش زای زندگی توسط افراد افسرده بیشتر حس می شوند (پایکل،۱۹۸۲) و به نظر می رسد که رخداد و تعداد وقایع تنش زا با افسردگی کودکان به طور مثبتی رابطه دارد (مولینز و همکاران،۱۹۸۵). تعاملات خانوادگی و رابطه والد- فرزندی نیز عامل شروع افسردگی در ادبیات پژوهش در مورد افسردگی است (ولرو ولر،۱۹۹۰). امروزه مهم‌ترین دلیل برای افسردگی کودکان رفتار والدین است، چرا که بچه‌ها در سنین پایین به والدین خود وابسته‌اند و رفتار والدین می‌تواند در روحیه آنها بسیار تاثیرگذار باشد.

غیر از رفتار والدین با کودک، رفتار والدین با هم نیز می‌تواند در بروز افسردگی نقش داشته باشد، مانند دعواهای زناشویی مداوم و مقصر دانستن کودک در اختلافات خانوادگی، مطرح کردن مسائل اقتصادی در حضور کودک، آگاهی کودک از بیماری والدین به‌طوری که نگران از دست دادن والدینش شود و خود را در بیماری آنها مقصر بداند و در نهایت جدایی والدین. برخی عوامل روان‌شناختی نیز مانند نبود عزیزان و مخصوصا مرگ پدر یا مادر، از دست دادن سلامت مانند نقص عضو یا بیماری‌های مزمن و لاعلاج می‌تواند کودک شما را افسرده کند.