سنین نوجوانی دورانی بسیار آشفته است. نوجوانان در این دوره در پی کشف هویت خود می باشند، مستقل تر می شوند، نقش های مختلفی را امتحان می کنند، از لحاظ اجتماعی ریسک پذیرتر می شوند، و در پی امتحان مواد مخدر و الکل می باشند، و همه ی این موارد می تواند باعث آسیب های عاطفی به نوجوان شود.
بنابراین تشخیص آشفتگی های معمول دوران و نوجوانی و افسردگی نوجوانی بسیار پیچیده می باشد.
بر طبق گفته دکتر جین برسین، مدیر اجرایی مرکز سلامت ذهنی جوانان در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون: “برای والدین دشوار است که افسردگی نوجوانشان را تشخیص دهند، فرزندان در این گروه سنی واکنش های عاطفی بالا و پایینی از خود بروز می دهند، نوجوانان در این دوره سنی بیشتر منزوی می شوند”. ولی افسردگی در نوجوانان می تواند باعث از بین رفتن نوجوان شود، این اتفاقات معمولا در اواخر دوره ی نوجوانی بین سنین ۱۵ تا ۱۹ سالگی بروز می کنند.
در اوایل دوره نوجوانی پسران و دختران علائم مشابهی از افسردگی را بروز می دهند. ولی پس از بلوغ، تمایل به افسردگی در دختران نسبت به پسران دوبرابر می شود، و این نسبت تا دوره ی بزرگسالی همچنان ادامه خواهد داشت. به همین دلیل دقیقا مشخص نیست، ولی به احتمال زیاد این مسئله می تواند ناشی از ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و یا عوامل هورمونی و اجتماعی باشد. دختران در این دوره نسبت به تغییر در روابط خود حساس تر می شوند، و همچنین برای داشتن اضطراب مستعدتر می شوند.
خبر خوب برای مادرها و پدرها این است که: “به خصوص برای دختران ارتباط گرم و صمیمی بین فرزند و والدین می تواند یک عامل حفاظتی برای نوجوان در برابر افسردگی باشد”.
در اینجا هشت تیپ شخصیتی نوجوان که مستعد افسردگی است برای والدین بیان می شود:
مشاهدهی تغییرات در نوجوان. تغییر در رفتار سرنخی است که متوجه شویم که نوجوانمان چه احساسی دارد. امکان دارد نوجوان فعالیت هایش را متوقف کند و یا اینکه به صورت ناگهانی تغییرات عمده ی شخصیتی مانند ساکت تر شدن و یا غمگین تر شدن از خود نشان دهد. بر طبق گفته ی دکتر برسین حتی ممکن است بیشتر از غمگینی معمول یک نوجوان باشد و نوجوان تحریک پذیر شود.
دیگر علائم شامل فاصله گرفتن نوجوان و عدم تمرکز، تمایل کمتر به انجام فعالیت های معمول، و یا با استفاده از مواد مخدر به خود درمانی بپردازد. اگر شما این تغییرات را در موارد متعددی از زندگی نوجوانتان مشاهده کردید، این یک علامت خطر برای نوجوان شماست.
توجه به الگوها. اگر شما در الگوهای رفتاری نوجوانتان تغییراتی را مشاهده کردید، به حدی که متوجه شدید کودکتان شخصی متفاوت به نظر می رسد و این تغییرات در شرایط مختلف مانند خانه، مدرسه و یا با دوستانش مشاهده کردید اینجا زمانی است که باید نگران شوید.
از بیرون از خانه اطلاعات کسب کنید. از دیگر کسانی که کودک شما را می شناسند از- مربی ها، معلمان، دوستان و والدین دوستانش جوایای اطلاعات شوید- که متوجه شوید که آیا نوجوانتان در رابطه با آنها نیز تغییر شخصیت داده است زیرا نوجوانان امکان دارد به شخص دیگری جدای از والدینشان اعتماد داشته باشند و مسائلشان را با او در میان بگذارند.
علاوه بر این با در نظر گرفتن عوامل استرس زای زندگی مانند از دست دادن اعضای خانواده، یا یک شخص نزدیک، بیماری، از دست دادن شغل، و یا طلاق ممکن باعث ناراحتی و افسردگی نوجوانتان شود.
با کودکتان صحبت کنید. چقدر با کودک و نوجوانتان در مورد کارها و احساساتش صحبت می کنید. با اطمینان از نوجوانتان سوالهای اساسی بپرسید ولی از سوال پیچ کردن نوجوانتان پرهیز کنید. این صحبت ها را زمانی که در حال رانندگی با نوجوانتان هستید یا در حال صرف شام و یا در حال تماشای تلویزیون مطرح کنید. اجازه دهید که نوجوان صحبت کند و به پاسخ هایش گوش دهید، و آنها را مطمئن سازید که به حرف هایشان گوش می دهید و آنها را درک می کنید.
سر صحبت را باز کنید. اتفاقاتی را که از نوجوانتان مشاهده کردید با او در میان بگذارید. «من متوجه شدم که خوب نمی خوابی» یا « من متوجه شدم که تو زیاد با دوستات بیرون نمی ری و خودتو تو اتاق حبس کردی». پس از ارائه این مسائل به نوجوانتان، بگویید: «اگر دوست داری می تونیم در این رابطه صحبت کنیم»، یا اینکه می توانید داستانی از دوره ی نوجوانی خودتان را برای نوجوانتان تعریف کنید.
اگر در ابتدا نوجوانتان با شما همکاری نکرد ناامید نشوید و دست بر ندارید، زیرا ممکن است باز کردن مسائل احساسی شان برای آنها راحت نباشد، و یا اینکه آنها از مطرح کردن مشکلشان خجالت بکشند.
مطرح کردن مشکل نوجوان با یک شخص متخصص. اگر نوجوان شما شروع به صحبت کردن در مورد افسردگی اش کند و به اینکه چه دردی را متحمل می شود را برای شما مطرح کند، کودک شما متوجه می شود که شما به صورت جدی احساسات او را درک می کنید ولی اگر نوجوانتان پیشنهاد شما را رد کند امکان دارد که از صحبت کردن در مورد احساساتش با شما راحت نباشد، در این صورت شما به سراغ یک متخصص بروید و با او در این رابطه مشورت کنید زیرا شما به کودکتان اهمیت می دهید.
بر طبق گفته ی برسین والدین باید انتظار مقاومت نوجوانشان را در رابطه با این ایده داشته باشند.
والدین هم چنین باید از وجود سیستم حمایتی در اظراف خود مطمئن باشند تا بتوانند طرد یا خشم نوجوان افسرده خود را تحمل کنند.
از پرسیدن در مورد افکار خودکشی از نوجوانتان وحشت نداشته باشید. بر طبق گفته ی برسین «مهم است که والدین نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قائل شوند، و مطرح کردن این مسئله باعث افزایش اقدام به خودکشی نخواهد شد» اگر نوجوانتان در مورد خودکشی، یا آسیب رساندن به خودش صحبت می کند، و اینکه می گوید بهتر است که بمیرد، بلافاصله آن را جدی بگیرید و در پی کمک گرفتن باشید.
سنجش موقعیت.اگر افسردگی نوجوان شما شدید است، یا به نظر برسد که سوء مصرف مواد دارد یا قصد اقدام به خودکشی دارد، وظیفه ی والدین این است که موقعیت راجدی گرفته و از یک متخصص سلامت روان وقت بگیرد.
ما در این مقاله تعدادی از شایع ترین علایم افسردگی نوجوانان را برخواهیم شمرد. اگر چه این علایم به صورت مستقیم با علایم افسردگی اساسی در ارتباط نیستند اما بسیار شبیه این علایم هستند. اگر تعدادی از ویژگی های زیر در یک نوجوان مشاهده شود، این احتمال وجود دارد که به افسردگی اساسی مبتلا باشد.
نوجوانان ممکن است اندوه شدید خود را بوسیله ی کارهای مانند پوشیدن لباس های سیاه، نوشتن اشعار غمناک، یا شیفتگی به موسیقی هایی با مضمون های پوچی گرایی، ابراز کنند. ممکن است بدون هیچ دلیل مشخصی گریه کنند.
نوجوان ممکن است احساس کند زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد یا حتی ارزش تلاش برای حفظ ظاهر مناسب و نظافت فردی را ندارد. انها ممکن است باور داشته باشند که یک وضعیت منفی هرگز تغییر نخواهد کرد و به آینده ی خود بدبین شوند.
نوجوان ممکن است نسبت به مسائل بی تفاوت شده و از کلوب ها، ورزش، و دیگر فعالیت هایی که زمانی از انجام آنها لذت می برده است فاصله بگیرد. هیچ کدام از آنها دیگر برای نوجوان افسرده جذابیتی ندارند.
نداشتن انگیزه و انرژی در غیبت در کلاس ها و نرفتن به مدرسه نمود پیدا می کند. در اینجا می توان کاهش معدل نمرات مدرسه را ناشی از کاهش تمرکز و توان ذهنی دانست.
ارتباط او با خانواده و دوستان کمرنگ می شود. نوجوان ممکن است از حظور در دورهمی های خانوادگی و مراسم ها اجتناب کند. نواجوانی که پیش از این زمان زیادی را با دوستان خود می گذراند، اکنون ممکن است بیشتر زمان خود را در تنهایی و بدون انجام فعالیت خاصی بگذرانند. نوجوان ممکن است دیگر نخواهد احساسات خود را با دیگران در میان بگذارد، و باور داشته باشد که در این دنیا تنها است و هیچ کسی وجود ندارد که به حرف های او گوش دهد و یا حتی به او اهمیت دهد.
نوجوان ممکن است برای رویدادهای منفی به دنبال مقصر بگردد. آنها ممکن است احساس شکست کنند و در مورد توانایی ها و ارزشمندی خود دیدگاهی منفی پیدا کنند. ممکن است احساس کنند که به اندازه ی کافی کارآمد و توانمند نیستند.
با اعتقاد به این که فردی بی ارزش هستند، نوجوانان افسرده با مواجه شدن با هرگونه طرد شدگی و یا احساس عدم موفقیت حتی به میزان بیشتری افسرده می شوند.
نوجوان ممکن است ناگهان انگیزه ی خود را برای حفظ روابط دوستانه خود از دست داده و از دیدن دوستان و صحبت کردن با آنها دست بکشد.
نوجوان ممکن است از سرگیجه، حالت تهوع، و کمردرد شکایت کند. ازدیگر ناراحتی های جسمی شایع می توان سردرد، درد معده، استفراغ، و مشکلات عادات ماهیانه را برشمرد.
این امکان وجود دارد که کودکان و نوجوانانی که در خانه یا مدرسه مشکل ساز هستند در واقع از افسردگی رنج ببرند اما خود متوجه آن نباشند. زیرا ممکن است کودک تمام اوقات به نظر اندوه گین و غمگین نرسد و والدین و معلمان هرگز متوجه نشوند که این رفتارهای مشکل ساز او ناشی از افسردگی است.
نوجوان ممکن است در تمرکز برروی اموری همچون فعالیت ها و تکالیف مدرسه، پیگیری و ادامه ی یک گفتگو، یا حتی تماشای تلویزیون با مشکل مواجه شود.
اختلال در خواب ممکن است به صورت تماشای تلویزیون در تمام طول شب، دشواری در برخواستن از رخت خواب برای رفتن به مدرسه، یا خوابیدن در طول روز بروز پیدا کند. از دست دادن اشتها می تواند منجربه آنورکسیا (بی اشتهایی عصبی) یا بولیمیا (پرخوری عصبی) شود. پرخوری می تواند منجر به افزایش وزن و چاقی شود.
فرار از خانه در واقع فریادی است برای درخواست کمک. بسیاری از والدین ممکن است تازه در این زمان متوجه شوند که فرزند آنها دچار مشکل شده است و نیاز به کمک دارد.
این امکان وجود دارد که نوجوان افسرده از خود کوشی حرف بزند و این که آرزو می کند مرده باشد. کودکان و نوجوانان افسرده به میزان بیشتری در معرض خطر اقدام به خود کشی هستند. اگر از کودک و یا نوجوانی شنیدید که: “می خواهم خود را بکشم”، یا ” من خودکشی می کنم”، همیشه این حرف او را جدی بگیرید و نظر یک روانشناس کودک و نوجوان یا دیگر متخصصان سلامت روانی را در این باره جویا شوید. برای تماس با متخصصین ما کلیک کنید.
سخن گفتن در مورد مرگ معمولا برای افراد آزار دهنده است. اما گفت و گو با نوجوان در مورد افسردگی و فکر خود کشی او می تواند مفید باشد. به جای آنکه بخواهید به اصطلاح او را “سر عقل” بیاورید، با این سوالات می توانید به او این اطمینان را بدهید که کسی وجود دارد که به مشکل او اهمیت می دهد و به نوجوان فرصت می دهید تا از مشکلات خود سخن بگوید.
دوران نوجوانی دوره ای است سرشار از سوال: برای زندگی ام چه می خواهم انجام دهم؟ من چه کسی خواهم بود؟ چطور می توانم به آنجا برسم؟ به عنوان والدین شما می توانید به نوجوانتان در تعیین سرنوشتش کمک کنید، و ماه های تابستان نخستین زمانی است که شما می توانید دل به دریا بزنید و این کار را امتحان کنید. در اینجا چند راه وجود دارد که در تابستان بدون خالی کردن حساب بانکی تان تجربیات غنی و سرگرم کننده را برا ی کمک به فر زندتان به وجود بیاورید.
هیچ کسی دوست ندارد در شرایطی قرار بگیرد که از تکنیک های حفظ زندگی یک نفر استفاده کند ولی بهتر است که در این مورد آمادگی لازم را داشته باشید. در دوره های مخصوص هلال احمر و امداد نجات مربوط به اموزش کمک های اولیه و احیای قلبی عروقی ثبت نام کنید.
اشتغال و به دست اوردن کار تجربه ی بزرگی برای نوجوان شماست. با همکاری یکدیگر یک رزومه تهیه کنید، به دنبال فرصت ها گشتن، و یاد گیری امادگی برای رد درخواست ها در آینده، آماده شدن برای مصاحبه همگی می توانند باعث کاهش ترس از مصاحبه کاری در اینده شود. زیرا نرخ بیکاری برای نوجوانان در بالاترین سطح قرار دارد، نوجوان شما ممکن ترجیح دهد که خودش کاری دست و پا کند، او ممکن است به سراغ سرویس هایی مانند نگهداری از کودک یا فروش اینترنتی محصولات خانگی برود. او را برای رسیدن به برنامه ای که فکر می کند برایش هیجان انگیز است یاری دهید و از او پشتیبانی کنید، ولی بگذارید که خودش هدایت کننده ی برنامه اش باشد.
فعالیت های داوطلبانه بهترین راهی است که کودک می تواند علایق خود را کشف کند. بهترین راه این است که به کودکتان اجازه دهید در هر چیزی دستی بر آب بزند مانند دامپزشکی، مکانیکی، تئاتر خیابانی تا زمانی که امنیتش به خطر نیفتد.از او بخواهید که کارهای دشوار انجام دهد به این وسیله او می تواند شانس خود را برای ابتکار عمل امتحان کند، و با دادن شماره ی کسانی که مورد اعتماد شما هستند از او حمایت کنید.
آیا نوجوان شما می تواند روغن ماشین را عوض کند؟ غذایی سالم بپزد؟ حساب بانکی انلاین خود را مدیریت کند، و یا شستن لباس ها بدون اینکه رنگ لباسی تغییر کند؟ بیشتر نوجوانان در مورد یادگیری چیزی که برای اولین بار فکر می کنند یک وظیفه است خوشحال نمی شوند، ولی خیالتان از این بابت راحت باشد که نوجوانان درباره ی هر چیزی که یاد می گیرند اعتماد به نفس بیشتری کسب می کنند.
تابستان باید زمانی برای بازیابی و آرامش باشد، این دوره برای نوجوان می تواند روزهای پایانی دوران کودکی باشد بنابراین مطمئن شوید که او زمان کافی برای استراحت، مطالعه و لذت بردن داشته باشد. اگر ماه های مدرسه نوجوان را برای دوره ی دانشگاه آماده می سازد ماه های تعطیلات تابستان او را برای زندگی آماده می کند. در حقیقت، اینکه نوجوانتان چگونه تابستانش را می گذراند می تواند بیشتر از مدرسه و کتابهای درسی در زندگی اش تاثیر داشته باشد.
فرزندان های ما درحال شایسته تر شدن و مستقلتر شدن هستند. انها بیشتر وقت خود را به دور از نظارت ما میگذارنند. انها نیاز دارند تا بلوغ در حال رشد خود را بشناسند و در همان زمان انها هنوز کودک هستند و به حمایت، راهنمایی و مقررات ما احتیاج دارند. برای تنظیم محدودیتهای موثر ما باید هردو طرف این معادله را به خاطر بیاوریم.
بهترین شانس ما برای برقرار کردن قوانین موثر، از طریق بحث با نوجوانان در حال بلوغمان است با در نظرگرفتن اینکه در زندگی انها چه میگذرد، انها چقدر قادر به احساس مسئولیتهای خود هستند و چیزی که ما به عنوان والدین برای دستیابی به ارامش ذهنی به ان نیاز داریم.
برخی از قوانین “موقعیتی” هستند و از یک خانواده به خانواده دیگر متفاوتند. ما این قوانین را ایجاد میکنیم زیرا بدون انها زندگی غیر قابل تحمل است و این قوانین معمولا شامل دانستن اینکه فرزندان ما کجا هستند وقتی که در خانه نیستند، اجازه نداشتن برای صحبت گستاخانه با ما و قوانین جدی در مورد تجاوز و خشونت در برابر دیگران است.
بحثهای دیگر- مانند پول توجیبی، ساعات منع رفت و امد، کارهای منزل و تکالیف – به میزان مختلفی از انعطافپذیری احتیاج دارند وابسته به اینکه چقدر نوجوان مسئولیت پذیر است. تحصیلات برای تمام والدین مهم است و ما میخواهیم فرزندانمان در مدرسه موفق باشند و متاسفانه همانطور که انها بزرگ میشوند ما کنترل خود را روی اینکه انها چطور تکالیف خود را انجام میدهند و کیفیت کارشان از دست میدهیم. برای اینکه خود را ایمن نگه داریم و برای اجتناب از مجادله پیوسته، قوانین درمورد تکالیف و مدرسه باید ثابت و سازگار باشند.
بهترین راه برای پیشنهاد این قوانین، بحث با نوجوانتان درمورد مدرسه، تکالیف و اهداف آینده است. اگر انها بفهمند که چرا شما نگران کارهای مدرسه انها هستید و بتوانند منافعی که موفقیت در مدرسه برای انها دارد را تشخیص دهند، شما بر یک مانع بزرگ غلبه کرده اید. یک راهی که نوجوانان تصمیم میگیرند که ایا ما بدرستی به زندگی انها علاقه مند هستیم، بوسیله قضاوت درمورد اینکه چقدر ما درگیر در فعالیتهای مهم انها هستیم، است.
بسیاری از ما این فرض فلج کننده را داریم که نوجوانان ما نمیخواهند دنیای خود را با ما شریک شوند، که معمولا اینطور نیست. اگر ما به یادبیاوریم تا نوجوان خود را تشویق به صحبت با خود در مورد موضوعات کنیم انها معمولا موافقت میکنند.
با پرسیدن یک سوال بسته مانند “امروز مدرسه چطور بود؟” مطمئن باشید که این جواب را دریافت میکنید:”خوب”. درمقابل، پرسیدن اینکه ایا شما میتوانید در پروژه زیست به او کمک کنید؛ میتواند بسیاری از درها را بازکند.
اگر شما نمیتوانید جوابهایی درمورد مدرسه، انتظارات و کارایی فرزند خود دریافت کنید، از صحبت با مدیر، مشاور و یا پرسنل اموزشی نترسید. انها مکررا تمایل دارند تا شما و فرزندتان تحصیل و موفقیتش را ارتقاء بخشد.
تسهیل پیوند کودک با معلم و همکلاسی هایش
کودکتان دیگر مثل یک بچه ی بزرگ هر روز به مدرسه می رود. اما به جای شور و اشتیاقی که شما انتظار آن را دارید، بسیاری از روزها به خصوص روزهای شنبه را می بینید که کودکتان با گریه و یا دل درد به مدرسه می رود. او تمارض نمی کند. این عکس العمل به دلیل اضطراب هایی است که بر روی بدن کودک تاثیر می گدارد، و این اضطراب ها به خصوص در کودکان ممکن به ناراحتی معده منجر شود. ولی نگران نباشید، این مسئله که کودکان برای رفتن به مدرسه نیاز به کمک ها و سازگاری هایی داشته باشند غیر معمول نیست. در اینجا ده نکته بیان شده است که در این رابطه می تواند کمک کننده باشد.
کودکان نیاز دارند که با یک بزرگسال که به آنها احساس امنیت می بخشد ارتباط برقرار کنند. بنابراین زمانی که آنها با والدینشان نیستند، نیاز دارند که دلبستگیشان را به سمت معلمشان سوق دهند، و یا اینکه انها ممکن است انقدر اضطراب داشته باشند که نتوانند آرامش خود را به دست بیاورند و به فرایند یادگیری بپردازند. اگر شما متوجه شدید که کودکتان از رفتن به مدرسه احساس خوبی ندارد، بلافاصله با معلمش مطرح کنید. فقط کافی است که به معلمش بگویید که به نظر می رسد که فرزندم هنوز خود را با مدرسه اخت نکرده است، و شما امیدوار هستید که او بتواند توجه ویژه ای به کودکتان داشته باشد که کودکتان احساس کند که در خانه ی خودش است. هر معلم با تجربه ای این مسئله را درک می کند و توجه بیشتری برای کمک به کودکتان خواهد کرد. بسیاری از معلمها کارهای ویژه ای به کودک می سپارند، که کودک می تواند با آن ارتباط برقرار کند و هر روز می تواند وظیفه ی خود را انجام دهد.
کودکان نیاز دارند که حداقل با یک کودک ارتباط برقرار کنند. اگر متوجه شدید که فرزندتان با این مسئله مشکل داردبا معلمش در میان بگذارید. از کودکتان بپرسید که کدام یک از بچه های مدرسه را دوست دارد که برای بازی کردن دعوت کند. اگر کودکتان در رابطه با پاسخ دیگر کودکان برای دعوت به بازی احساس راحتی ندارد، شما می توانید همواره یکی از کودکان را با مادرش بعد از مدرسه به بستنی دعوت کنید، یا اینکه برخی از اقوام را برای شام شب جمعه دعوت کنید.
شما تنها نیاز دارید که پیتزا تهیه کنید، و بعد از صرف شام، کودکان در اطراف خانه مانند دو دوست قدیمی با هم به بازی و مسابقه خواهند پرداخت. و چه کسی می داند؟ شاید شما و دیگر والدین بتوانید این مسئله را به این راحتی حل کنید.
برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش خداحافظی کردن و جدا شدن از والدین است. یک مراسم جدایی ترتیب دهید، مانند بغل کردن یا گفتن: «من دوست دارم، تو منو دوست داری، روز خوبی داشته باشی و من ساعت ۳ تو را می بینم!». بیشتر کودکان دوست دارند که یک عکس خانوادگی در کیفشان داشته باشند. همچنین بسیاری از کودکان دوست دارند که علامت یا چیزی مربوط به والدینشان در جیبشان داشته باشند، مانند یک قلب کاغذی که کلمه ی عشق بر روی آن نوشته شده است، یا سنگی که آن را با همدیگر در ساحل پیدا کرده اید، اینها چیزهایی هستند که اگر کودک احساس تنهایی کرد به وسیله ی آنها می تواند اطمینان خود را به دست اورد.
بیشتر اضطراب های ناشی از مدرسه به از نظر بزرگسالان مسخره و احمقانه به نظر می رسند، مانند اینکه کودک فکر می کند که تا زمانی که او در مدرسه است شما ممکن است بمیرید یا ناپدید شوید. افرادی که همدیگر را دوست دارند به طور طبیعی فراق و جدایی را دوست ندارند، ولی کودک باید اطمینان حاصل کند که شما خوب و سالم هستید، مدرسه می تواند باعث شود که کودک همچنان شما را دوست داشته باشد در حالی که شما در کنار او حضور ندارید. هر گفتگویی را با اطمینان به این مسئله که «تو می دونی که ما همیشه پیش هم بر می گردیم» پایان دهید. بنابراین کودک می تواند این جمله در ذهن خود تکرار کند و نگرانی خودش را برطرف کند.
خنده راهی است که کودک می تواند به وسیله ی آن از اضطراب خود جلوگیری کند،، هر کودکی نسبت به سازگار کردن خود با مدرسه دچار ترس و اضطراب می شود. به کودکتان فرصت دهید که تا جایی که می تواند بخندد. اگر شما می توانید خوب است که هر روز صبح یک بازی تعقیب و گریز در خانه ترتیب بدهید، یا او را به خنده بیندازید، بدین وسیله کودک شما با جدایی از شما و رفتن به مدسه راحتتر کنار خواهد آمد. شما می توانید با استفاده از منحرف کردن ذهن او در زمانی که قسمتی از مغز او در حال هورمون سازی برای استرس است از این فرایند جلوگیری کنید. شما می توانید در خانه با تعقیب و گزیز یا بالش بازی از اضطراب او جلوگیری کنید. در اینجا چند بازی ذکر شده است که می تواند فرایند فراق و جدایی را آسان تر سازید:
۶- ارتباطتان را حفظ کنید
روز کودکتان را با پنج دقیقه ماندن در رختخواب یا بر روی کاناپه شروع کنید. و ۱۰۰ درصد توجه خود را به این معطوف کنید که چقدر او را دوست دارید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که هر روز وقتی که بعد از مدرسه کودکتان را می بینید زمان خاصی را صرف شنیدن اتفاقاتی که در ان روز برایش اتفاق افتاده است کنید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که یک برنامه ی طولانی قبل از خواب برای ایجاد احساس امنیت در کودک داشته باشید.
اکثر اوقات، کودک بعد از چند هفته نسبت به اضطراب و نگرانی هایش احساس آرامش خواهد کرد، ولی برخی مواقع ناخشنودی خود را نسبت به مسائل جدی تری ابراز می کند: ممکن است در مدرسه دچار مشکلی شده است، یا نمی تواند تخته سیاه را ببیند، و یا اینکه در یادگیری دچار مشکل شده است و یا اینکه از صحبت کردن و حرف زدن در کلاس می ترسد. در مورد روزش با نرمی از کودک بپرسید، و با دقت به حرفهایش گوش دهید، و نسبت به حرف هایش عکس العمل داشته باشید تا او به صحبت کردن ادامه دهد. گفتگو را با خواندن کتاب هایی در مورد مدرسه با همدیگر شروع کنید؛ کتابدار شما می تواند برای این مشکل بسیار کمک کننده باشد. داستان های مثبتی که خودتان در مدرسه داشته اید (من در هفته ی اول خیلی عصبی بودم و حتی نمی توانستم از سرویس بهداشتی مدرسه استفاده کنم ولی پس از آن من با بهترین دوستم مریم آشنا شدم و من عاشق او شدم) را برای او تعریف کنید و به او اطمینان دهید که او همان حسی که در خانه دارد را به زودی در مدرسه خواهد داشت. یک بازی وانمودی به وسیله ی عروسک ها انجام دهید و یک نمایش عروسکی ترتیب دهید که یکی کودک نمی خواهد به مدرسه برود و از کودکتان بپرسید من نمی دانم چرا او از مدرسه رفتن می ترسد؟ ما باید به او چه بگوییم؟ اگر شما احساس کردید که کودکتان مشکل بزرگتری دارد که شما نمی توانید ان را بفهمید، زمان آن رسیده است که به معلم او زنگ بزنید و با او صحبت کنید.
۸- تغییر و جابه جایی را برای کودک آسان سازید.
اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید چشمانش پر از اشک می شود و گریه می کند، خدحافظی معمول خود را انجام دهید و به او اطیمنان دهید که شما در پایان روز منتظر او خواهید بود. اگر همچنان کودک برای جدا شدن از شما احساس ناراحتی می کند و جدایی برایش سخت است، معلم می تواند به او کار خاصی را بسپارد که کودک بتواند با تغییر و جدایی از شما کنار بیاید.
۹- از این مسئله اطمینان حاصل کنید که چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید تا کودکتان را برای مدرسه رفتن آماده کنید.
این مسئله بسیار مهم است زیرا کودک با دیدن عجله ی شما اضطراب و نگرانی اش تشدید می شود.
اگر خواهر یا بردار کوچکتر کودکتان زمانش را در خانه با شما سپری می کند، جوری نشان دهید که کودک بزرگترتان فکر کند که شما چقدر در خانه حوصله تان سر می رود و کودک کوچکتر آرزو می کند که می توانست مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود.
وقتی که شما کودک را صبح زود از خواب بیدار می کنید او خواب کافی نداشته است. کودکانی که به اندازه ی کافی استراحت ندارند انرژی کافی برای خداحافظی کردن در صبح را ندارند و ترس بیشتری نسبت به مدرسه دارند. همچنین خودتان نیز زود به رختخواب بروید و بخوابید، زیرا به این وسیله شما می تواند با عجله صبح مقابله کنید و هر کس صبح خود را با شادی شروع می کند.