مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

هیز یا چشم چران؟

مردان در برابر جنس مخالف، ذاتا جست‌وجوگرند و چشم مهم‌ترین ابزار جست‌وجوست.بعضی از افراد به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به این رفتار تمایل دارند.
جامعه ما این روزها با یک ناهنجاری مواجه است، گرفتار یک ضداخلاق است، با یک معضل دست و پنجه نرم می‌کند و دست به گریبان است با یک بیماری؛ بیماری مزمنی که برآمده از یک عادت نکوهیده درمان نشده است. سرها، گردن‌ها، صورت‌ها و چشم‌هایی که زاویه و جهت دارند، به سوی جنس مخالف و نگاه‌‌هایی عمیق و ژرف که ثابت می‌مانند به روی دیگران به قصد لذت و حظ. به زبان ساده‌تر، دوختن نگاه آلوده به نوامیس مردم برای کامجویی بصری. گاه عیار و میزان این چشم‌چرانی‌ها و نظربازی‌ها چنان بالا می‌رود که فغان اعتراض مردم را هم بلند می‌کند. حتما دیده‌اید مردانی را که در مترو، اتوبوس و حتی کوچه و خیابان با معترضانی روبه‌رو می‌شوند که شاکی‌اند از نگاه‌های ناپاکشان و مطرح کننده یک پرسش تاریخی: مگر خودت خواهر و مادر نداری؟
تعارف را کنار بگذارید

به گزارش جام جم، متاسفانه در کشور ما ناهنجاری‌های اخلاقی‌ که به خط قرمز اجتماع نزدیک است در لفافه‌ای از تعارف‌ها و ملاحظات پنهان می‌شود و حتی گاهی به طور کامل نادیده انگاشته شده و به جای واکاوی دقیق و ارائه راهکارهای علمی و مستند، راه سکوت مصلحت‌گرایانه و حتی انکار محجوبانه در پیش گرفته می‌شود. معضلی که در فرهنگ عامیانه به «چشم‌چرانی» مرسوم است هم از این اصل بری نبوده و نیست. این ضداخلاق اجتماعی آن‌قدر مذموم و نامقبول در میان عامه مردم است که اکثرا ترجیح می‌دهند حتی درباره‌اش کمتر سخن به زبان آورند و از بیخ و بن نادیده بگیرند. نادیده انگاشتن آن البته به معنای فقدانش در جامعه نیست که قضا را ببین، فراوان است شوربختانه و پرشمار مردمانی از نوجوانان و جوانان گرفته تا میانسالان و حتی پیرمردان به آن مبتلا.
آماری از میزان نفوذ ضداخلاق چشم‌چرانی در میان اقشار مختلف جامعه خودمان در دست نیست اما یک مطالعه در انگلستان نشان داده مردها به‌طور میانگین روزانه 43 دقیقه از وقت خود را صرف خیره شدن به جنس مخالف می‌کنند که این میزان برابر با 259 ساعت یا تقریبا 11 روز در سال است. جمع این زمان در فاصله بین هجده تا پنجاه سالگی یک مرد می‌شود بیش از 11 ماه و 11 روز یعنی یک مرد انگلیسی در این فاصله، نزدیک یک سال از عمرش را صرف کاری کرده که در فرهنگ ما اسمش «چشم‌چرانی» است.
مذموم از همه منظر
از منظر دین اسلام، نگاه کردن مرد به زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دست‌ها، اگر با قصد لذت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.
خداوند در آیه 30 سوره نور می‌فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. این برای آنها پاکیزه‌تر است و خدا به آنچه می‌کنند، آگاه است.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است: درباره رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش‌ها، شنیدن حرام است.
استاد شهید مرتضی مطهری درباره چشم‌چرانی می‌گوید: فلسفه چشم‌چرانی جز این نیست که فرد با تمرکز نگاه، تخیلاتش را به خدمت می‌گیرد و در دنیای خیالات به هوسرانی می‌پردازد. بنابراین آنچه نگاه را لذت‌آفرین می‌کند، تخیلاتی است که فرد به وسیله نگاه در درون خود می‌پرورد.
یک اختلال رفتار عادتی
یک روان‌شناس، چشم‌چرانی را یک اختلال رفتار عادتی می‌داند که بر اثر استمرار و بتدریج در انسان‌ها و بخصوص آقایان شکل می‌گیرد.
دکتر شکوه نوابی‌نژاد در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد: گاهی ممکن است یک فرد بر اثر عوامل مختلف از جمله نیازهای سنی و رشدی و کنجکاوی و علاقه‌اش به جنس مخالف بخصوص در سن بلوغ رفتاری را از خود بروز دهد که بعدها به صورت یک عادت مرضی درآید.
وی چشم‌چرانی را یک اختلال شناخته شده در میان افراد جامعه ذکر می‌کند و می‌گوید: کسی که نگاه‌های آنچنانی به دیگران را حق خود بداند و اصلا نگران تضییع حقوق دیگران نباشد یک بیمار است که باید هرچه زودتر درمان شود.
نوابی‌نژاد با تاکید بر این‌که از منظر اجتماعی «چشم‌چرانی» یک پدیده بسیار زشت است، ادامه می‌دهد: در کشورهای پیشرفته این ناهنجاری را یک اختلال رفتاری شدید می‌دانند و فاعل آن مورد اعتراض و حتی تعقیب قانونی قرار می‌گیرد اما متاسفانه در کشور ما بیشتر مردم بی‌تفاوت از کنار این معضل اجتماعی می‌گذرند.
نوابی‌نژاد درباره عوارض سوء چشم‌چرانی در جامعه می‌گوید: فردی که نگاهی آلوده دارد نه‌تنها برای مخاطب خاص خود که برای کل اجتماع ایجاد ناامنی کرده، آرامش و امنیت را از همه سلب می‌کند. چشم‌چران در اصل به حقوق دیگران تجاوز می‌کند.
این عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تاکید می‌کند: هیچ صحنه‌ای زشت‌تر و کریه‌تر از این نیست که مردی با وجود همراه داشتن همسرش نگاه ناپاک خود را بر چهره دیگر زنان بدوزد.
وی به زنانی که چنین ناهنجاری را در شوهران خود می‌بینند توصیه می‌کند که آنها را تشویق و ترغیب به مراجعه حضوری به روان‌شناس کنند و از سوی دیگر، شرط بگذارند تا زمانی که این سوء‌رفتار را در شوهر خود مشاهده کنند از همراهی با او در مکان‌های عمومی سرباز خواهند زد.
چشم‌چرانی قابل درمان است
نوابی‌نژاد با تاکید بر این‌که معضل چشم‌چرانی قابل درمان است، می‌گوید: افراد مبتلا به این عادت ناپسند در وهله اول باید بدانند که یک اختلال رفتاری عادتی در آنها تثبیت شده و در وهله دوم مطمئن باشند که می‌توانند این عادت زشت را ترک کنند، اگرچه شاید این مهم در ابتدای راه اندکی مشکل به‌نظر آید.
به گفته این روان‌شناس اگر فردی که نگاه خود را نمی‌تواند کنترل کند بدرستی توجیه شود که رفتار زشتی از او سرمی‌زند، می‌تواند با تقویت اراده و عمل به برنامه‌هایی که پزشک برای ترک عادتش توصیه کرده، ترک عادت کند.
خانم‌ها پاسخ ندهند، حتی با نیم‌نگاهی
نوابی‌نژاد درباره سهم زنان در بروز این معضل اخلاقی و اجتماعی می‌گوید: اگر خانمی حتی با یک نگاه کوتاه پاسخ نگاهی آلوده را بدهد، نه‌تنها برای خودش ناامنی ایجاد کرده که فرد چشم‌چران را نیز جسورتر و گستاخ‌تر می‌کند.
این چهره ماندگار در رشته روان‌شناسی، به زنان توصیه می‌کند براساس ارزش‌های دینی و ملی و با رعایت و حفظ حجب و وقار خود، جامعه را از آلوده و کریه شدن به یک ضدارزش مصون بدارند.
فرهنگسازی لازم است
در حالی که در ایران به عنوان یک کشور اسلامی ناهنجاری موسوم به چشم‌چرانی گاه به‌وفور دیده می‌شود، اما بعضی از جوامع با وجود آزادی‌های فردی بیشتر، با چنین معضلی کمتر دست به گریبان هستند که این خود جای تاسف و تامل دارد. نوابی‌نژاد با تائید این‌که چشم‌چرانی در برخی فرهنگ‌ها متداول‌تر است، توضیح می‌دهد: در بعضی کشورها از کودکی به افراد آموزش می‌دهند که حق ندارند نگاه عمیق به دیگران بیندازند و اصولا در فرهنگشان چنین اجازه‌ای صادر نمی‌شود. ضایع نکردن حقوق دیگران و پرهیز از تجاوز به حریم شخصی افراد جزو تربیت‌ها و مسئولیت‌های فردی در این جوامع است.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی توصیه می‌کند: در کشور خودمان هم باید از طریق رسانه‌های عمومی فرهنگسازی صورت بگیرد و افراد جامعه از کودکی چشم‌چرانی را ضدارزش بپندارند و در برابر کسانی که این ارزش را رعایت نمی‌کنند، حساسیت به خرج داده و واکنش مناسب نشان دهند.

ترک خودارضایی به صورت گام به گام

مطلب زیر توسط فردی نوشته شده که خود دچار این مساله بوده و چندساله ترک کرده

مراحل زیر را انجام دهید!




مرحله اول: تصمیم گیری



قبل از هر چیز شما باید واقعا تصمیم به ترک آن گرفته باشید. چون شما این مطلب را میخوانید معلوم است مرحله اول را طی کردید! اما باید بگم این مهمترین مرحله است تا شما از ته دل تصمیم به ترک نگرفته باشید هیچکس نمیتواند شما را وادار به این کار کند. پس اگر هنوز دو دل هستید همین الان تصمیمتون رو نهایی کنید.


مرحله دوم: پاکسازی



تمامی عکس ها و یا فیلمها و … که به نظر شما باعث تحریک شما میشود را باید دور بریزید. و یا اگر در کامپیوتر است آنرا کامل پاک کنید ( نه توی سطل آشغال ویندوز که بتوان دوباره به آن دسترسی پیدا کرد!!!). هیچ چیزی که باعث تحریک شما میشود نباید در دسترس شما باشد!


مرحله سوم: شناسایی زمان انجام خودارضایی



شما باید ببینید چه موقع اقدام به خودارضایی مینمایید. منظورم اینه که شب وقتی تنها هستید و یا در طول روز و یا در حمام و ….
این مرحله نیز مهم است زیرا با اینکار میتوانید بفهمید کی به سراغ این عمل میروید و میتوانید با برنامه ریزی از آن جلوگیری کنید.


مرحله چهارم: پر کردن برنامه



اگر شما در طول روز این کار را انجام میدهید یعنی در روز شما وقت آزاد زیاد دارید پس باید وقت خودتون رو با کارهای دیگه پر کنید چون اگر بیکار بمونین دیر یا زود شما میخواین دوباره به عادت خودتون برگردید. اگر در شب است یعنی روزها کم فعالیت دارید و شب خوابتان نمیگیرد پس این کار را انجام میدهید حتی بعضی اوقات برای پر کردن وقت این کار را میکنید! اگر در حمام پس باید حمام رفتنتان را کوتاه کنید!
و یا اگر هیچ زمان خاصی نداره اینطور رفتار کنید:
روزهاتون رو با برنامه های مختلف درسی و ورزشی و بیرون رفتن پر کنید حتی چند ماهی سر کار برید که واقعا کمک میکنه. یکی از خوبیهای کار اینه که مجبورید صبح برید سرکار و شب که برمیگردید اونقدر خسته اید که فکر اونکارم نمیکنید!


مرحله پنجم: شمارش روزهایی که پاک بودید! (پشت سر هم!)



روزهایی رو که پاک ماندید و خود ارضایی نکردید را برای خودتان در جایی علامت بزنید. مثلا بشمارید این دفعه یک هفته پاک بودم ولی اگر دوباره شیطون گولتون زد (!) باید شمارش را از اول شروع کنید.


مرحله ششم: تنبیه!



هر باری که شما دوباره خودارضایی کردید باید خودتون رو تنبیه کنید! تنبیه هر کس فرق میکنه مثلا : این تنبیه که به ازای هر بار تکرار این عمل ۵۰۰۰ تومان به صندوق صدقات انداخته و ۳ روز اضافه سر کار برید و ۵۰ تا شنا در خشکی!! البته هرچی تنبیه سختتر باشه مطمئنا بهتره چون بیشتر جلوی شما رو میگیره! به هیچ وجه تنبیه کردن خودتون فراموش نشه! به هــــــــــــــــیچ وجـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــه !
هرباری که شما وسوسه میشین خودارضائی کنید بی اراده یاد تنبیه خواهید افتاد و به این فکر میکنید که آیا می ارزد؟! و اگر تنبیه سخت باشه پشیمون میشوید پس تنبیه باید سخت باشد.


مرحله هفتم: جایزه!



برای خودتون جایزه نیز در نظر بگیرید! مثلا بگویید اگر بیش از ۲۰ روز پشت سر هم پاک بودم میروم و یک ادکلن جایزه برای خودم میگیرم! و یا هر چیزی که شما را خوشحال میکند! ببینید چه چیزی دوست دارید جایزه بگیرید و به ازای پاک بودن آنرا به خود جایزه دهید!


مرحله هشتم: پیشگیری در زمان اوج!



ممکنه مثلا شما ۱۰ روز پاک باشید ولی دیگه طاقتتون به آخر رسیده و نمیتوانید ادامه دهید و به سراغ انجام خود ارضایی میروید, در این مواقع باید هر چه زودتر خودتون رو از تنهایی در بیارید! یا برید بیرون از خانه و یا برید پیش کسی. مطمئنا بعد از اینکه رفتید خوشحال میشوید که خوب شد خودارضایی نکردم. گاهی اوقات شما در یک لحظه با تمام وجود وسوسه میشوید اما کافیه برای یک ثانیه از آن حال و هوا دور شوید تا دیگر این کار را نکنید.


مرحله نهم: اعلام نتیجه!



شما مرحله به مرحله کار خودتون رو میتونین اینجا اعلام کنید و اگر دچار شکست شدید علت آنرا از نظر خودتون بیان کنید تا بیشتر بتوان کمکتون کرد. اگر ترک این عادت زشت رو گروهی انجام بدید موفقیت بیشتر خواهد شد. پس اگر حرفی در این رابطه داشتید در قسمت نظرات همین پست ارسال کنید.

همانطور که گفتم ماه اول سختترین ماه است و بعد از کم کم عادت خواهید کرد پس شما فقط یک ماه این مراحل را در پیش بگیرید تا به قدرت خودتون در ترک آگاه شوید!
این موضوع را نیز بدانید که هر وقت جلوی ضرر رو بگیرین منفعته پس نگین به خودتون که من چند ساله دارم خود ارضایی میکنم پس آب از سر من گذشته! همین امروز ترک کنید!
باور کنید خواندن قرآن و نماز میتواند بینهایت کمک کنه! شما فقط یک ماه امتحان کنید تا باورتون بشه!
شما ۳ بار در روز نماز میخوانید پس باید ۳ بار در روز وضو داشته باشید. برای وضو نیز نباید جنب بود پس شما برای این نمیتوانید خودارضایی کنید و خود این عمل یک بازدارنده بسیار قوی است و در ضمن آرامش عجیبی نیز پیدا میکنید و ذهنتان از افکار آلوده پاک خواهد شد. همین پاک شدن ذهن خیلی مهم است زیرا ذهن خیلی از ما جوونها فیلمهای مبتذل پر کرده است و کثیف کرده است با خواندن نماز و قرآن ذهن پاک شده و از شر این افکار که ما رو به خود ارضایی میکشونن رها میشوید.
پس اگر حتی خیلی کم به خدا ایمان دارید نماز را در برنامه خوتون بگنجید تا معجزه اون رو ببینید.
اگر شما موفق به ترک آن با این مقاله شدید حتما خبر بدین تا میزان مفید بودن این مقاله معلوم شود.

چرا بینی مردها بزرگتر از بینی زنان است؟




براساس آخرین مطالعاتی که در مجله آمریکایی انسان‌شناسی فیزیکی به چاپ رسیده است،
بینی مردان در مقایسه با زنان ۱۰ درصد بزرگ‌تر است.

براساس آخرین مطالعاتی که در مجله آمریکایی انسان‌شناسی فیزیکی به چاپ رسیده است، بینی مردان در مقایسه با زنان ۱۰ درصد بزرگ‌تر است.

آمار نشان می‌دهد که انسان‌های امروزی، نسبت به اجداد خود از ماهیچه‌های باریک کمتری برخوردار هستند و درنتیجه به اکسیژن کمتری احتیاج دارند. اما

سؤال اینجاست که:
تا چه حد، میزان نیاز به اکسیژن در شکل‌گیری بینی مؤثر است؟


برای یافتن پاسخ این سؤال، دکتر ناتان هولتون به کمک گروهش، سایز و روند رشد بینی ۳۸ مرد و زن را به مدت ۲۰ سال و از سن ۳ سالگی‌شان مورد

بررسی قرار داد. درواقع در پایان تحقیق، افراد در سنین ۲۰ سالگی به سر می‌بردند. نتایج نشان داد که

مردان و زنان تا سن بلوغ دارای نسبت بینی یکسانی هستند. اما همین که دوران بلوغ آغاز می‌شود، بینی مردان به شکل نامناسبی

شروع به رشد می‌کند و دلیل اصلی آن نیاز بیشتر بدن به اکسیژن، کالری دریافتی و مصرف انرژی در این سنین است همچنین به واسطه

وجود بیشتر ماهیچه‌های باریک در مردان بدن آن‌ها به اکسیژن بیشتری نیاز دارد.

گشتــالت درمــــــانی





تعریف گشتالت درمانی:


گشتالت درمانی شکلی از درمان است که بر اصول روان شناسی ادارک و پدیده شناسی استوار است. بنابراین، گشتالت درمانی بر دنیای نمودی فرد و بر افکار و احساسات او، آن طور که در زمان و مکان بلافصل او تجربه می شوند، تمرکز دارد و به تاریخچه توجی ندارد. از این رو در این شیوه درمانی به مسائلی نظیر اینکه فر چگونه بدان حالت درآمده است، یا دلیل انجام کارهایش چه بوده است و یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد، توجهی نمی شود و مشکلات آگاهی و کل نفس در ارتباط خلاق با محیط مورد تأکید است. معمولاً گشتالت درمانی به تمرکز درمانی نیزمعروف است. زیرا هدفش آن است که به فرد کمک کند تا به تجربه اش از طریق آگاهیش بیافزاید و به تجارب و تلاش های ناکام کنده ای که این آگاهی را سر و متوقف می کنند واقف شود. جنبه دیگر تمرکز آن است که فرد روابط بین شکل و زیمنه را توسعه می دهد، بطوریکه بتواند توجه کاملش را به شکل یا هیئت اصلی معطوف دارد و هر چیز دیگری را در زمینه رها کند. در شیوه درمان گشتالتی، با آوردن رفتارهای اجتنابی به آگاهی سعی می شود حالت به تعادل برگردانده شود.
هدف آن است که فرد هر چه بیشتر با محیط خود در تماس و تعامل طبیعی قرار گیرد، از عواطف و تحریک های ناخواسته خویش آگاهی یابد، با خود و با محیط واقعی کاملاً در تماس قرار گیرد و کلیت ارگانیزم او حفظ شود. اساس درمان گشتالتی توجه ره زمان و موقعیت موجود و کسب حداکثر آگاهی است. در سایه ی وجود آگاهی، فرد می تواند بر اساس اصل سالم گشتالت عمل کند، یعنی مهمترین موقعیت یا کار ناتمام را تشخیص دهد و با آن برخورد اصلاحی داشته باشد. موقعیت ناتمام، یا کار و امر ناتمام، همان نیازهای ارضا نشده ای هستند که گشتالت های ناقص را تشکیل می دهند. موقعیت ها و امور ناتمام معمولاً نیرو و فشار زیادی وارد می آورند و رفتار فرد را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهند. (بارکلی ، 1971؛ پاپن، 1974 ؛ کرسینی، 1973)



انتظار یا هدف از گشتالت درمانی:



هدف اصلی گشتالت درمانی کمک به فرداست تا دریابد که نیازی به وابستگی به دیگران نداردو می تواند موجود مستقلی باشد. به عبارت دیگر، گشتالت درمانی موانع و سدها را از سر راه «شدن» فرد بر می دارد، تا فرد از حمایت محیطی به حمایت شخصی، که همان بلوغ است، برسد. به عبارت دیگر، هدف گشتالت درمانی کشف زندگی است، تابدان وسیله فرد رشد کند و به بلوغ شخصی برسد. انسان در جریان رشد یک تعارض و یا یک کشمکش اساسی دارد و آن این است که هر فردی فقط یک هدف ذاتی دارد و آن هدف تحقق بخشیدن به «خود» است، آن طور که هست، و گشتالت درمانی سعی می کند آن چیزی بشود که هست (پرز، 1969؛ پاپن، 1974؛ شرتزر و استون، 1974.)
از طریق گشتالت درمانی، خلأها و شکاف های موجود در زندگی فرد (امور ناتمام) شناخته می شوند و نیز به فرد کمک می شود تا چگونگی پر کردن این شکاف ها را بیاموزد و در ایجاد وحدت و کلیت در زندگیش توفیق حاصل کند. این دو خصوصیت در سایه افزایش آگاهی، تمرکز و قبول مسئولیت شخصی حاصل می شود. همچنین گشتالت درمانی درصدد است که به افراد در ارائه و بیان سالم میزان تهاجم و خشونتشان کمک کند.
زیرا کششهای تهاجمی اگر به طور مناسب و درستی بیان و ارائه نشوند، بطور نادرستی به کارگرفته خواهند شد. آنچه که سعی می شود فرد در جریان درمان به آن دست یابد، آن است که فرد اجزای سلب شده ی شخصیت خویش را قدم به قدم کشف و آنها را مجدداً کسب کند تا اینکه به اندازه ای قوی شود که بتواند رشد و بلوغ خود را تسهیل و تأمین کند. بنابراین، از نظر رابطه ارانیزم با محیطش، هدف درمان برقراری مجدد تماس و تعامل طبیعی و جذب کامل محیطی است. از نقطه نظر آسیب شناسی، بیماری اختلال در عملکرد «خود» تلقی می شود و هدف درمان ایجاد وحدت در «خود» است. اساس تمام هدف های گشتالت درمانی کسب آگاهی است، که فی نفسه می تواند شفا بخش باشد.



وظیفه درمانگر در گشتالت درمانی:



وظیفه درمانگر این است که به مراجع کمک کند تا بر موانعی که جلوی آگاهی او را کرفته غلبه کند. در دوران درمانی درمانگر علاوه بر تأکید روی محتوای گفتاری مراجع به حرکات و سکنات و رفتار غیر کلامی وی نیز توجه دارد.
درگشتالت درمانی روان درمانگر مراجع را در وضعیت تعارضی قرار می دهد تا مراجع خود راه حل خاص خود را بیاید و استعدادهای خاص خود را رشد دهد.
حالا و ایجاد از جمله موضوعاتی است که در گشتالت درمانی دارای اهمیت خاصی است. باید در حال و ایجاد زندگی کرد و شامل آن چیزی می شود که ما از آن آگاه هستیم.
پرلز گشتالت راگرایش مشترک نوع بشر به سوی تمامیت و کامل کردن خویش کمال گرایی می خواند و هر چه گشتالت یعنی کمال گرایی را منع کند به وضعیت ناتمامی می انجامد که زیان آوراستو باعث ناسازگاری است.


فنون گشتالت درمانی:



برخلاف درمان های انسان گرا و وجودی که فنون اندکی در آنها به چشم می خورد، گشتالت درمانی به واسطه ی تأکیدی که بر فنون دارد شهرت یافته است. در ادامه بخشی از شیوه های کنونی گشتالت را توصیف می کنیم:



1ـ زبان من : I-Language
دراین فن به درمانجو کمک می شود تا مسئولیت زندگی حال و آینده خود را به عهده بگیرد و لذا درمانگر به او می آموزد که زبان «او» یا «آن» را به زبان «من» تغییر دهد.
این تغییر ساده در زبان علاوه بر تشویق بیمار به قبول احساسات و رفتار خویش، احساس بیگانگی بیمار نسبت به جنبه هایی از وجود حقیقی خود را کاهش می دهد. این فن به بیمار کمک می کند تا خود را موجودی فعال بداند نه بی اختیار، و خود را فردی گشوده و جستجوگر و طالب بداند نه شخصی که رفتارش تماماً به دست رویدادهای بیرونی تعیین می شود.



2ـ صندلی خالی : the empaty chair
در این فن، درمانجو ابتدا به فراکنی می پردازد و بعد با همان احساس فرافکنده یا با یک شخص، شیء یا موقعیت به گفتگو می پردازد. برای مثال، اگر بیماری گریه می کند، گشتالت درمانگر ممکن است از بیمار بخواهد تصور کند که این اشک ها روی یک صندلی خالی در برابرش نشسته اند و بعد با این اشک ها صحبت کند. این شگرد ظاهراً در اغلب موارد به آدمی کمک می کند تا با احساسات خویش مواجه شود. در حقیقت، تصور می رود که اگر به جای چنین کاری از شخص بخواهیم راجع به اشک هایش سخن بگوید، وی را تشویق کرده ایم تا حتی نسبت به سابق نیز فاصله بیشتری از احساسات خود بگیرد ـ نکته ای که به نظر گشتالت درمانگر مانع بهزیستی روانی است.



3ـ فرافکنی احساسات : projection of feeling
در این فن که بصورت گروهی اجرا می شود، درمانگر افراد را دو به دو رو به روی هم قرار می دهد و از آنها می خواهد که چشم هایشان را ببندند و به کسی که دلبستگی عاطفی فراوانی نسبت به او دارند، فکر کنند. درمانگر آنها را تشویق می کند که بر احساساتی که نسبت به آن شخص دارد تمرکز کنند. بعد، همگی چشمهایشان را می گشایند و به طرف مقابلشان نگاه می کنند. پس از مدت کوتاهی به آنان گفته می شود مجدداً چشم های خود را ببندند و این با به یک موضوع خنثی مثلاً یک مسئله ریاضی، فکر کنند. سپس آنها مجدداً چشمان خود را باز می کنند و به طرف مقابل می نگرند. سرانجام از آنان پرسیده می شود که آیا در این دو موقعیت از لحاظ نوع احساسی که نسبت به طرف مقابل داشته اند تفاوت چشمگیری بوده است یا خیر. هدف از این تمرین عبارت از اغراق در چیزی که تصور می رود در تمامی تعامل های اجتماعی ما حضور دارند، یعنی داخل شدن احساسات ما به درون وقایعی که در هر لحظه خاص رخ می دهد.



4ـ توجه به علایم غیر کلامی : Attending to nonverbad cuses

تمام درمانگران به علایم و اشارات غیر کلامی و فرازبانی مراجع توجه می کنند. علایم غیر کلامی عبارتند از: حرکات بدن، تجلیات چهره، حرکات بیانگر و نظایر آن.
نشانه های فرازبانی عبارتند از: آهنک صدا، سرعت بیان کلمات و سایر مؤلفه های قابل سمع گفتار که در زمره ی محتوای آن گفتار قرار ندارد. ممکن است آدمیان آنچه را که از گلویشان خارج می شود به کمک دست یا چشم خویش نفی نمی کنند. پر از تأکید خاصی بر این علائم غیر زبانی داشت و برای آنکه دریابد درمانجو حقیقاً چه احساسی می تواند داشته باشد، عمیقاً این علائم را تحت نظر می گرفت.



5ـ استفاده از استعاره : matephor
در خلال جلسه درمان، گشتالت درمانگرها غالباً به خلق نمایشنامه هایی غیر عادی می پردازند که باید آنها را اجرا کرد و بدین طریق مشکلی راکه به اعتقادشان درمانجو دارد، صراحت بیشتری یافته و قابل فهم تر شود.



مسیرهای آینده :
ادامه نفوذ گشتالت حداقل در دو زمینه پیش بینی می شود: یکپارچگی روان درمانی و ارایه ی آن برای اختلال ها درمانجویان خاص. هر درمان یکپارچه نگر یا التاقطی رضایت بخشی باید بیشتر از کلمات و مفاهیم را جذب کند. متخصصان یکپارچه نگر به دنبال روش هایی برای برانگیختن هیجان ها و مشارکت در تجربیات شدید هستند، خواه آن را روش بیانگر بخوانند یا گشتالتی، تجربی، عاطفی، و یا هیجان مدار، در عین حال، کار هیجانی همیشه کافی نخواهد بود و درمانگر گشتالتی بطور فزاینده ای به دنبال گرایش های دیگری مانند روان پویشی، شناختی، و سیستم ها خوانده بود تا دیدگاه خود را متعادل و کامل کنند.

چطور با روزهای اول کار جدیدتان کنار بیایید



شروع اولین کارتان، تغییر سِمَت، امتحان کردن شغلی جدید، انتقال یافتن به بخش یا اداره‌ای دیگر، همه اینها می‌توانند تجربیات ترس‌آور باشند. جایی که در آن راحت و موفق بوده‌اید را رها کرده‌اید و حالا مجبورید خودتان را دوباره برقرار کنید. به محیط جدید می‌روید، و روز اولتان واقعاً فاجعه است! اما جالب است بدانید که تنها نیستید.


روز اولتان در جایی که کاملاً جدید است با توقعاتتان نمی‌خواند. به آن زمان بدهید. در زیر فقط چند نمونه از متداول‌ترین روزهای اول‌ را عنوان می‌کنیم.


یکی از دوستانم که زن بود و در یک شرکت که پر از مرد بود کار می‌کرد، توسط رئیسش به منشی‌ها معرفی شد تا کسی را داشته باشد بتواند ساعت ناهار را با او بگذراند. حتی یک اتاق یا میز برایش آماده نشده بود و واقعاً حتی جایی را پیدا نمی‌کرد که بتواند کیفش را آنجا بگذارد.


به دوست دیگری فوراً یک پروژه داده بودند بدون اینکه پیشینه کافی درمورد آن ارائه کنند و از اصطلاحاتی که مدیرش استفاده کرده بود حسابی گیج شده بود. واقعاً نمی‌دانست مدیرش از او چه می‌خواهد.


آخر اینکه، به یک کارمند جدید دیگر انبوهی کتاب، رسید و وب‌سایت داده شده بود که مطالعه کند بدون اینکه برایش مشخص کنند چه چیزی مهم است و چه چیزی نیست. آخر روز اول، چشم‌هایش واقعاً تیره و تار شده بود و سرش داشت می‌ترکید.


وقتی می‌خواهید وارد چیز جدیدی شوید، خیلی مهم است که ذهنتان درمورد هر چیز جدیدی که تجربه می‌کنید باز باشد. اگر من درمورد کارم خیلی سریع تصمیم بگیرم، بعد از روز اول می‌بایست آن محل را ترک می‌کردم و اینطوری یک کار فوق‌العاده خوب را از دست می‌دادم.


همه برای مستقر شدن نیاز به زمان دارند، تا بتوانند جایشان را پیدا کنند، درمورد فرهنگ آن محیط اطلاعات پیدا کنند، اصطلاحات و زبان آنجا را درک کنند و بفهمند کی به کی است. لبخند بزنید، تا می‌توانید سوال بپرسید، همه چیز را یادداشت کنید (مخصوصاً اسم‌ها را) و صبور باشید. بفهمید که شرکت و وظایف جدیدتان ممکن است با چیزهایی که در محیط قبلی‌تان داشته‌اید کاملاً متفاوت باشد و دنیای کار با دنیای دانشگاه کاملاً فرق می‌کند.


باید بتوانید این تفاوت‌ها را درک کرده و قبول کنید. هیچوقت نگویید، «وقتی در شرکت قبلی بودم، این کار را جور دیگری انجام می‌دادیم.» همکاری داشتم که این جمله را خیلی تکرار می‌کرد و این باعث می‌شد که بقیه کارمندان به او بگویند که اگر اینطور است به کار قبلی خود برگردد. اگر جای دیگری واقعاً این کار را بهتر انجام می‌دادند، می‌توانید خیلی آرام روش‌های بهتر را به شرکت جدید معرفی کنید.


ارتباطاتتان را قوی کنید. حرفه‌ای باشید. نگاه کنید. راه‌هایی برای شناختن بیشتر همکارانتان پیدا کنید. برای صرف چای به آنها ملحق شوید.


در ظرفی شکلات بریزید و روی میزتان قرار دهید. با این روش با کسانی که برای برداشتن شکلات توقف می‌کنند می‌توانید آشنا شوید. در جلسات شرکت کنید و ببینید تصمیمات چطور اتخاذ می‌شوند. اگر مشکل جدی پیش آمده است، شما هم درگیر شوید. روز دوم من در سر کار مشکل فنی در سیستم تحویل‌دهی ایجاد شده بود که باعث شد همه متخصصان در آنجا جمع شوند. من در آن هفته خیلی بیشتر از چیزهایی که در یک ماه تحت شرایط عادی قرار بود یاد بگیرم، یاد گرفتم!


با هر همکارتان و همچنین رئیستان وقت بگذرانید تا بفهمید چالش‌ها، نقاط قوت و ضعف و فرصت‌های اصلی شرکت کجا هستند. به دست آوردن احترام آنها نیازمند زمان است پس سعی کنید با گوش دادن فوراً کارتان را شروع کنید.


بااینکه تاثیر اولیه در دقایق اول ایجاد می‌شود، به همان آسانی هم از بین می‌روند. تاثیراتی که باقی می‌مانند آنهایی هستند که به حساب می‌آیند و این تاثیرات فوری ایجاد نمی‌شوند. ممکن است بعدها به ترس‌های روز اول فکر کنید و بعد به آن روزها بخندید.