مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

چگونگی مدیریت رفتار کودک پرخاشگر

همواره یکی از شکایات رایج والدین پرخاشگری فرزندان می باشد. شما ممکن است به عنوان والدین کودک پرخاشگر بارها این جمله را  به زبان بیاورید: “من احساس می کنم مانند پدر و مادری شکست خورده هستم”. این امر خیلی اهمیتی ندارد که چرا شما به عنوان پدر و مادر در آن زمان که باید، موثر نبوده اید- آنچه که مهم تر است این است که شما در مورد این مساله چه کاری انجام داده اید. ابتدایی ترین مرحله این است که  که از الگوهایی که در طول سال ها در کودکتان ایجاد شده است آگاه باشید. از خودتان بپرسید: “من چه رفتاری می بینم و درمقابل آن چه واکنشی انجام می دهم؟”

در نظر داشته باشید، هر فرد، شرایط و هر کودک، خاص هستند. برای مثال برخی از والدین در کنترل و مواجهه با خشم خودشان دچار مشکل هستند. آن‌ها به محض این‌که مشکلی را می بینند یا می شنوند به این ور و آن ور می پرند، و به کودک سیلی می زنند. این تنها منجر به بدتر شدن وضعیت می شود زیرا اگر شما واکنش پرخاشگرانه نشان دهید، کودک شما می آموزد که پرخاشگری همان چیزی است که با آن می توان مشکلات را حل کرد. درنتیجه ممکن است کودک یاد نگیرد به شیوه های مختلف دیگری رفتار کند: او همچنین اعتدال خود را از دست می دهد و پرخاشگر می شود.

درمقابل، برخی از والدین بسیار منفعل هستند- اما کودکشان ممکن است به دلیل عقب نشینی والدینش و برخورد نکردن درست با موضوع، پرخاشگر شود. بگذارید واضح تر بگوییم: شما می توانید معتدل باشید. شخصی ارام و پدر مادری موثر_این دو متقابلا منحصر به فرد نیستند_اما شما هنوز لازم است که محدودیت هایی را به صورت واضح، مشخص کنید و در این امر مشارکت کنید.

اگر شما پدر و مادری هستید که در یک الگوی ناموثر در پاسخ به فرزندتان گرفتار شده اید، توجه داشته باشید که تغییر یک شبه اتفاق نمی افتد. چگونگی پاسخ شما نشان نمی دهند که شما والدین بد یا خوبی هستید، این ممکن است بدان معنا باشد که شما بخشی از مشکل هستید و بنابراین می توانید بخشی از راه حل نیز باشید. اگرکودک شما پرخاشگر است این تقصیر شما نیست اما لازم است که شما به او آموزش دهید که چطور کارها را به روش های متفاوتی انجام دهد.

کودک شما ممکن است یک برچسب مانند ADHA (اختلال بیش فعالی/کمبود توجه)، ODD (اختلال نافرمانی مقابله ای)، و یا اختلال دوقطبی داشته باشد. اما صرف نظر از نوع برچسبی که فرزند شما دارد، شما هنوز هم می توانید یاد بگیرید که موثر باشید. رفتارهای پرخاشگرانه نیاز به تغییر دارند، و با وجود برچسب ها والدین هم لازم است که تغییر کنند. ممکن است به دلیل خواسته هایی که هر روز از شما انتظار می رود، احساس دلهره کنید، اما اگر به رفتار پرخاشگرانه فرزندتان پاسخ ندهید فقط وضع بدتر می شود. روش شما برای رسیدگی به پرخاشگری کودکتان ممکن است از سنی به سن دیگر و مرحله به مرحله تغییر کند. در اینجا چند راهنمایی برای کمک به شما در مراحل مختلف زندگی فرزندتان وجود دارد:

کودکان درسن پیش دبستانی و پرخاشگری

۱- ثبات داشته باشید: برای کودکان جوان تر ثبات داشتن، اهمیت زیادی دارد. شما نمی توانید رفتارهای یک روز را نادیده بگیرید و در روز بعد با فریاد زدن بر سر کودک خود واکنش نشان دهید. صرف نظر از جایی که هستید و کاری که انجام می دهید تلاش کنید ثبات داشته باشید. اگر فرزند شما  در حال کتک کاری با خواهر و برادر خود است، چیزی شبیه به این پاسخ بدهید: ” کتک کاری کار درستی نیست. لازم است شما زمانی را با خود خلوت کنید و آرام شوید.” تلاش کنید که در هر زمان به همان شیوه پاسخ می دهید.

۲-فرزندتان را از موقعیت دور کنید: گاهی اوقات لازم است که فرزندتان را از موقعیت دور کنید تا به او کمک کنید کنترل احساساتش را بازیابد. اگر در فروشگاه مواد غذایی هستید و فرزند شما اوقات تلخی می کند و به دلیل اینکه شما آنچه را که او دوست دارد برایش نمی خرید به سبد خرید لگد می زند، شما می توانید بگویید: “داری بیش از حد سروصدا ایجاد می کنی، ما برای خرید این خوراکی ها به اینجا نیامده ایم و اگر سرو صدا را تمام نکنی اینجا را ترک می کنیم”.اگر فرزند شما سروصدایش را متوقف نکرد، به راه خود ادامه دهید و او را از فروشگاه بیرون ببرید.

۳_با دیگر مراقبان هماهنگ باشید: به یاد داشته باشید که رفتارهای بدی مانند کتک کاری و حملات فیزیکی در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی نیز رخ می دهد. این بخشی از مسیری است که کودکان یاد می‌گیرند که در ادامه برای مدتی طولانی درکنار هم باشند، اما اگر کودک شما پرخاشگری می‌کند شما باید فورا با این مساله برخورد کنید. همچنین لازم است که شما مداخلاتتان را با دیگر مراقبان هماهنگ کنید به طوری که هر دونوع مداخلات شبیه به هم باشند. به طور منظم با مربی مسائل را بررسی کنید تا مطمئن شوید که رفتار درحال بهبود یافتن است.

کودکان در سن مدرسه ابتدایی

اگر شما یک کودک دبستانی دارید که مرتب رفتار پرخاشگرانه انجام می دهد، لازم است که به طور منظم، و احتمالا روزانه، با مدرسه به منظور نظارت بر رفتارش در ارتباط باشید. به دنبال این باشید که رفتار آن ها چه عواقبی در مدرسه دارد، و مطمئن شوید که برای این  سورفتارها در مدرسه عواقبی وجود دارد. شما ممکن است که بخواهید معلم کودکتان را تشویق کنید که  در مقابل انتظارات رفتاری و عواقب رفتارپرخاشگرانه، ثبات داشته باشد.

سوءرفتارهایی مانند ادامس جویدن یا دویدن در سالن باید توسط مدرسه مورد نظارت قرارگیرد_کار آن ها این است که رفتارهای معمول را مدیریت کنند و شما به عنوان پدر و مادر دیگر لازم نیست برای آن ها مجازات دیگری را در نظر بگیرید_.اما رفتارهایی  هم هستند مانند پرخاشگری فیزیکی یا بدزبانی کردن، و مدرسه نمی تواند به طور کامل این مشکل را حل کند. این رفتارها باید درخانه دنبال شوند و مورد بحث قرار بگیرند و عواقب احتمالی در پی داشته باشند. دلیل اینکه شما رفتارهای مخرب تری را باید به چالش بکشید این است که خانه مکانی هست که شما فرصت دارید تا به کودکتان راه حل های دیگر را آموزش دهید. اگر برای اولین بار چیزی اتفاق افتاده است، به وسیله ی یک مکالمه پیرامون حل مساله، به او کمک کنید تا تجسم کند که کجا مهارت های مقابله کردنش شکست خورده است، وسپس در برخی از آن هایی که برای آینده او موثرتر است با او کارکنید. از او بپرسید:”دفعه ی بعد چه کار متفاوتی انجام میدهی؟”.

از سوی دیگر اگر سوءرفتار قبلا اتفاق افتاده است، نه تنها شما باید در مورد اینکه مهارتهای مقابله ایش کجا شکست خورده با او صحبت کنید بلکه باید برای رفتارش عواقبی هم در نظر بگیرید که او را مسئول و پاسخ گو نگه دارد. این عواقب می تواند شامل هر کاری باشد که شما فکر میکنید  برای یادگیری کودکتان در این وضعیت مفید است، تا زمانی که بتواند آن را کامل انجام دهد. بنابراین اینکه او را به انجام مجازات سختی برای ۶ ساعت وادارید مفید نیست، اما واداشتن به اینکه او ۱۰ چیز را بنویسد که می‌تواند دفعه بعد آن ها را متفاوت انجام دهد مفید است.

به هرحال اگر این رفتارهای پرخاشگرانه، تنها در مدرسه اتفاق بیافتند و نه درمکان های دیگر زندگی کودکتان، مهم است که بدانید چه اتفاقی افتاده است و دلیلش چیست. این یک رفتار نادرست است که شما بخواهید درمقابل مدرسه طرفداری فرزندتان را بکنید و_ به نظر نمی رسد که مفید هم باشد_.اما اگر فرزند شما که در موقعیت های دیگر تهاجمی نیست در مدرسه تهاجم و پرخاشگری می کند لازم است که شما دلیلش را بفهمید. به صحبت هایی که ممکن است کودک شما در مورد همکلاسی هایش و دیگر بچه ها بکند گوش دهید. درحالی که هنوز کودکتان را مسئول هر نوعی از رفتار پرخاشگرانه اش می دانید با معلم صحبت کنید. بدیهی است که اگر شما همان رفتار را در خانه ببینید، نتیجه ثابتی دارد و به مدرسه اجازه بدهید که بداند شما چه پیامدی را برای کودک در نظر می گیرید.

لازم است که درخانه، شما محدودیت هایی را  در مورد رفتار پرخاشگرانه وضع کنید. در مورد انتظاراتی  که از رفتار کودکتان دارید و عواقبی که رفتار او در پی خواهد داشت،موضع صریح و روشنی داشته باشید. شما می توانید قوانین را باصدای بلند بیان کنید یا اینکه آن ها را بنویسید. این اغلب در مورد کودکان کاربرد دارد که چیزها را به صورت سیاه و سفید ببینند. کودکتان را با گفتن این حرف ها آماده کنید: “این چیزی است که من انتظار دارم، اگر تو نتوانی انچه که من انتظار دارم  انجام دهی، اگر تو پرخاشگری کنی یا کار تهدید آمیزی انجام بدهی، چنین عواقبی را در پی خواهد داشت”.

تربیت کودک و نوجوان

در این مقاله با عنوان «تربیت کودک و نوجوان» مفهوم تربیت را برای زمینه های اصلی تربیتی شامل تربیت رفتاری، تربیت شناختی(هوش)، تربیت اجتماعی، تربیت هیجانی، تربیت جنسی به کار رفته است، و هدف آن است که بررسی اجمالی بر کلیه حوزه هایی که والدین می بایستی در تربیت کودک خود متوجه آن باشند را مرور کنیم. زیرا گاه والدین از تربیت در یک یا چند حوزه نام برده غفلت کرده اند و این مسئله بازتابی عمیق در  زندگی آینده کودک دارد. اکنون به بررسی اجمالی هر حوزه می پردازیم:

 

۱-تربیت رفتاری:

تربیت رفتاری بیش از هر حوزه ای دیگر برای والدین آشکار و روشن است زیرا همان بیرونی ترین رفتارهای کودک را در ارتباط با محیط و اطرافیان در بر می گیرد. طبق رویکرد رفتاری، چه رفتار خوب و چه رفتار بد هر دو آموخته می شوند و همچنین می توان رفتار را یادگیری زدایی کرد یعنی اگر رفتار غلط آموخته شده باشد می توان آن را یادگیری را از بین برد. بر اساس رویکرد رفتاری سه قانون بزرگ در تربیت رفتاری وجود دارد:

 

الف – رفتار خوب را پاداش بدهید

( این کار را بلافاصله و مکرر انجام دهید) مثلا اگر کوک شما اسباب بازی اش را حتی بر حسب علاقه از وسط پذیرایی جمع کرد او را مورد تحسین قرار دهید و بلافاصله بگویید:« چقدر کار خوبی کردی که اسباب بازی ات را  از وسط پذیرایی جمع کردی ، آفرین به کار  تو»

 

ب – ناخواسته رفتار بد را پاداش ندهید.

مثلا زمانی که کودک در خواست دارد تا یک ساعت بیشتر بیدار بماند والدین اجازه نمی دهند و کودک شروع می کند به جیغ و داد و گریه . اگر والدین اجازه بیدار ماندن بدهند، رفتار بد کودک را پاداش داده اند.

 

ج – برای برخی از رفتارهای بد، تنیبه یا محرومیت در نظر بگیرید

اگر کودک شما طبق قرار قبلی بین شما و او (قانون) معین شده است کفش هایش را در جاکفشی بگذارد اما این کار نکرده است می توانید از بستی بعداز ظهر محرومش کنید.

در اینجا قصد داریم چهار خطای والدین را که احتمال زیادی دارد در تربیت رفتاری دچارش   شوند را نام ببریم:

۱-والدین از پاداش دادن رفتار خوب غفلت می کنند و از خود می پرسند چرا رفتارهای خوب فرزندشان ادامه پیدا نکرد.

۲- والدین نا خواسته رفتار خوب را با تنبیه پاسخ می دهند این مهم است که توجه داشته باشید بی حوصلگی و خستگی و خلقیات شما نباید در نتیجه فعالیت های کودکتان ظاهر شود اگر امروز از سرکار آمده اید و خسته اید و دعوای بدی در سرکار داشتید و فرزندتان مثل همیشه اسباب بازی هایش را جمع کرده نباید بگویید:« وظیفه است هنر که نکردی».

۳- والدین ناخواسته رفتار بد را پاداش می دهند مانند مثال خواب کودک که گفته شد.

۴- والدین از تنبیه یا محرومیت کودک به دلیل رفتار بد غفلت می کنند که دلایل بسیاری وجود دارد یا خودشان حوصله اجرا ندارند یا عواقب را چنان بد انتخاب کرده اند که اجرای آن بیشتر به ضرر خودشان است. تصور کنید والدی را که به فرزندش گفته است که اگر اسباب بازی هایت را جمع نکنی همه را می ریزم دور و حالا این را اجرا نمی کند زیرا بیشتر به ضرر خود والد است .

 

۲- تربیت شناختی (هوش)

در حدود پنج سالگی اغلب کودکان مورد ارزیابی در حوزه هوش و شناخت قرار می گیرند این ارزیابی می تواند رسمی از طریق آزمونهای هوش یا غیر رسمی نظر مربی، معلم و … باشد؟، در اینجا ، مسئله ای که مطرح می شود این است که وظیفه والدین چیست؟ آیا باید کودک خود را در خانه آموزش داد؟ آنها را در کلاس های تقویتی ثبت نام کرد؟ برایشان معلم خصوصی گرفت؟

اگر شما هم در گروه والدین دلسوز هستید پس عمیقا برای فراهم آوردن خوشبختی و موفقیت فرزندتان خود را متعهد و مسئول می دانید و دوست دارید او را برای نخستین تجریه های تحصیلی اش یعنی سالهای اول دبستان آماده کنید و کار را بایستی خیلی زود تر از ورود فرزندتان به پیش دبستانی شروع کنید. قطعا آرزوی شما این است که او طلاحیت علمی بهترین فرصت های تحصیلی را که برایش فراهم می کنید بدست آورد. قابل درک است که در عین حال که چنین خواسته ای دارید، از طرف دیگر نمی خواهید فرزندتان را تحت فشار قرار دهید. این کار می تواند با اختصاص زمانی نه چندان زیاد، با صبر و حوصله شما به کاری بسیار لذت بخش برای شما و کودکتان مبدل گردد.

در گام اول باید بدانید که در مورد کودکان می بایستی بازی ها و زمانی را تدارک ببینید که بر توانایی هایی مانند: مهارتهای زبان، دانش و درک و مطلب، حافظه ، توانایی ریاضی، استدلال دیداری- فضایی، مهارتهای شناختی ، مهارتهای حرکتی ظریف، سرعت پردازش و کنترل توجه تا قبل از ورود کودک به دوره دبستان کار کنید هر چند که کلاس های آموزشی در این زمینه وجود دارد اما بهترین زمان در دست شما والدین است از حدود سه سالگی تا سالهای اولیه دبستان اگر هر روز فقط ده دقیقه بر هر مهارت گفته شده تمرین کنید چه زمان طولانی و موثری خواهد شد. برای هر مهارت نام برده شده مجموعه بازی و فعالیت وجود دارد که می توانید جستجو کنید زیرا مطالب زیادی است که در این مقاله نمی گنجد . تصور بر این است که بازی کردن، خانه سازی، انجام فعالیت های برانگیزاننده ،خواندن کتابهای مصور، انجام کارهای هنری، بازی های فیزیکی و ……. هر چه بیشتر بهتر، سرگرم کننده و آموزنده برای کودک است و شما والدین می توانید در این زمنیه موثر واقع شوید.

 

۳- تربیت هیجانی

آموزش هیجانات ، آموزشی را در بر می گیرد که نهایتا هوش هیجانی نامیده می شود. به توانایی فرد در شناختن احساساتش و درک تناسب هر احساس و موقعیت در خود و دیگران ،همچنین کنترل احساسات شخصی خود و دیگران و علاوه بر این استفاده از این توانایی ها در تصمیم گیری بهتر ، تفکر خلاقانه ، انگیزه دادن به خود و دیگران ، روابط بهتر با دیگران.

شما والدین هوشبهر یا IQ را در موفقیت آینده فرزندتان موثر می دانید حال آنکه در دنیای امروز با پیچیده شدن روابط اجتماعی یکی از فاکتورهای موفقیت مربوط به هوش هیجانی یا کنترل احساسات خود و چگونگی اثر گذاری بر دیگران است. بنابر این رشد هوش هیجانی کودکان می توانند نقش بزرگی نه تنها در رشد شخصیت آنها بلکه در رشد تحصیلی آنها نیز داشته باشد. پژوهش های انجام شده موفقیت را تا حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بر پایه هوش هیجانی پشتیبانی می کنند.

عده بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت هوش هیجانی را مهره گمشده اطلاحات تعلیم و تربیت  آماده سازی کودکان برای موفقیت در زندگی و تحصیل می دانند. پژوهشگران معین کرده اند که از سن ۳ سالگی ظرفیت شناسایی و درک هیجانی های مانند غم، شادی، ترس از طریق اشاره های غیر کلامی مانند حالتهای بدن و صورت و آوا ایماها و لحن صدا برا ی کودک قابل درک است بنابراین وظیفه  والدین است که در شناسایی این احساسات توسط کودک، کودک را یاری دهند که الان در چنین موقعیتی تو چه احساسی داری؟ این رفتار یا گفتار تو باعث چه احساسی در بابا یا مامان بزرگ می شود؟ از کجا فهمیدی؟ و همچنین بر ابرازهای احساسات توسط کودک به دنیای پیرامونش می توانند تمرینات نمایشی فراهم کنند. استفاده از عروسکهای نمایشی قصه و کتاب داستان و ایفای حالتهای هیجانی هر یک از شخصیت های داستان و چگونگی برخورد با آن احساس می تواند الگوهای مفیدی برای کودک باشد.

 

۴-تربیت اجتماعی

تربیت کودک حوزه های متفاوتی دارد و یکی از حوزه های مهم که امروزه کم رنگ تر شده ، بعد اجتماعی است. هر چند بزرگسالان خود بسیار درگیر مسائل اجتماعی هستند اما به دلیل کم رنگ شدن روابط اجتماعی به خصوص در ارتباط با کودکان ، تقریبا کودکان تا سالهای دبستان ، از ارتباط های اجتماعی غنی محروم می مانند و لذا خودخواهی و عدم سازگاری با جمع در آنها آشکار می شود این حس در کودک پدید می آید که دیگران باید خواهان ارتباط با من باشند و هر چه من می گوییم آنها باید قبول کنند که این شوه تفکر کودک الگویی از روابط کودک با بزرگسالان است. پدر و مادر ، خاله، دایی و … اگر کودک کاری هم نکند به سراغش می روند و به او ابراز علاقه می کنند، کودک هر درخواستی داشته باشد مورد قبول آنها ست یا به طریقی دل او را نمی شکنند و لذا یک سیستم غلط از چگونگی شکل گیری ارتباط اجتماعی در ذهن کودک ایجاد می شود . منظور از ارتباط اجتماعی این است که کودک بتواند با افراد متفاوت تعامل موفقیت آمیزی داشته و با موقعیت های تازه اجتماعی سازگار شود.

در سالهای پیش از مدرسه، دو تا شش سالگی ، کودکان به تدریج از فردی غیر اجتماعی به فردی اجتماعی تبدیل می شوند یعنی از حالت انفرادی به حالت اجتماعی می گرایند. کودکان در این دوران ، از طریق همکاری و فعالیتهای گروهی ، برای زندگی اجتماعی در دبستان آماده می شوند. میزان حضور با سایر کودکان دیگر در این دوران تاثیر بسیاری در رشد اجتماعی آنها دارد. کودکانی که پیش از رفتن به کودکستان و دبستان زندگی گروهی داشته اند. در مدرسه یا کودکستان بیش از کودکان دیگر با همسالان خود ارتباط برقرار می کنند.

برای رسیدن به چنین هدفی وظایف مهمی بر عهده والدین است و باید موقعیتها و فرصت های اجتماعی در اختیار کودک قرار گیرد.

 

۵-تربیت جنسی

والدین در مورد تربیت در حوزه رفتاری و شناختی(هوش) عموما اطلاعات دارند و اقدام هم می کنند زیرا لزوم آن را در زندگی کودک به خوبی درک می کنند در مورد تربیت در حوزه های هیجانی و اجتماعی گاه اطلاعات لازم را ندارند اما تربیت جنسی از جمله تربیتی که حتی گاه والدین در مورد آن مقاومت دارند یا به دلیل شرم و حیای افراطی به سراغش نمی روند یا آن را وظیفه مدارس می دانند و سالهای پیش از دبستان را از دست می دهند آن دسته از والدین که تمایل دارند وارد تربیت جنسی شوند گاه توانایی ها و آگاهی لازم را ندارند.

در حدود سالهای ۳ تا ۵ سالگی است که کودکان مسئله جنسیت را مورد کنجکاوی قرار می دهند و از همان سالها ست که شما والدین فرصت آن را دارید تا با کودکان در مورد این مسائل  صحبت کنید. حالا وقت دارید فضای صحبت  درباره این مسئله را با کودکان به وجود آورید در سالهای نه چندان دور کودک شما نوجوان می شود و سرآغاز بلوغ جنسی و ارتباط با جنس مخالف است اگر خواهان فرزندی هستید که در آینده درباره راز و رمزش با جنس مخالف با شما گفتگو کند امروز که کودک است بایستی پایه های اعتماد دو طرفه در باره این مسائل را بنیان بگذارید. والدین باید آگاه باشند که محیط خانواده و فضای حاکم بر آن اولین و بادوام ترین عامل در تربیت جنسی کودک می باشد. در ابتدای راه والدین باید مواظب باشند که احاس شرم و گناه را درباره مسائل جنسی به کودک منتقل نکنند این مسئله در حدود سن ۳ سالگی با آداب پوشاندن آلت تناسلی به کودک شروع می شود و پس از آن نیز باید به سوالات و کنجکاوی های کودک خود با توجه به اصل آموزش گام به گام یعنی پاسخدهی با توجه به توان درک و فهم کودک جلو روند.

اکنون بررسی پنج حوزه تربیتی را به اتمام رسانده ایم، هدف آن بوده است تا شما والدین عزیز بدانید در ارتباط با فرزند دلبندتان ، درصورتی تربیتی کامل خواهید داشت که در پنج حوزه نام برده تلاش های خود را در تربیت فرزندتان انجام دهید، تمرکز بیش از حد به یک حوزه و غفلت از سایر حوزه ها ، عدم تعادل در شخصیت کودک ایجاد می کند و ضعفهایی را در بزرگسالی نمایان می سازد. مطمئنا شما به دنبال فرزندی نیستید که تحصیلات بالا دارد ولی ارتباط اجتماعی ضعیفی دارد یا قادر به برقراری رابطه جنسی سالم نمی باشد. لذا این مقاله گامی کوچک در جهت آگاه سازی شما والدین عزیز می باشد.

تربیت کودک

در دنیای امروز خشونت های زیادی علیه کودکان در حال شکل گیری است. بسیاری از خشونت ها از جانب والدین در برخی خانواده علیه کودکان شکل می گیرد که در نتیجه اعتقاد به تنبیه های بدنی برای تربیت کودک به وجود می آید. پژوهش ها نشان می دهد که تربیت کودک با استفاده از آزار جسمی او و تنبیه بدنی اش راهکاری بسیار نامطلوب بوده که از هر لحاظ توسط علم روانشناسی و غیره رد شده است و موجبات بروز بسیاری از مشکلات روحی و جسمی و روانی را در بین آن ها فراهم می کند. هم چنین از بعد آموزشی نیز روش های ناصحیح اموزشی همراه با خشونت سبب بروز بسیاری از مشکلات تحصیلی در کودکان شده و در آینده آن ها نقش بسیار بدی دارد.

تربیت کودک به حدی مهم است که روش های ناصحیح در تربیت منجر به بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و روحی روانی برای کودکان در اینده آن ها خواهد شد و دلیل بسیاری از رفتاری های ناهنجار اجتماعی نیز همین خشونت ها و به کار بردن روش های ناصحیح در تربیت کودکان از لحاظ رفتاری است. حق تربیت و بزرگ شدن فرد در محیطی بدون خشونت از حقوق اساسی هر کودک می باشد چون که کودک نیز یک انسان می باشد. تربیت کودک نقش مهمی در شکل گیری روابط مثبت و پایدار میان خانواده ها و کودک و والدین در دوران مختلف زندگی خواهد شد و با تثبیت رابطه ها موجبات شکل گیری روابط پایدار اجتماعی و جامعه مطلوب و مناسب خواهد شد. تنبیه جسمی در تربیت کودک از نظر اخلاقی نیز مردود است، چرا که از لحاظ اخلاقی و دینی نیز هر فردی مانند دیگران حق زندگی سالم و بدون خشونت را دارد.

کودکان نیز از این قائده مستثنی نبوده بلکه همچنین توجهات بیشتری نیز باید به آن ها شود. هر گونه سهل انگاری در تربیت کودک از سمت والدین باعث بروز بسیاری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی آن ها در آینده در بین خانواده شان و در میان سایرین در جوامع خواهد شد. همچنین تربیت کودک از لحاظ جنبه های اموزشی در زمینه های همچون آموزش و تربیت کودک در مهد کودک ها و دبستان می تواند سبب افزایش سلامت ان ها از جنبه های گوناگون و نیز ایجاد ویژگی های مثبت اخلاقی در آنان شود. همچنین می شود گفت که دولت ها و جوامع باید در امر تربیت کودک دخالت موجهی نمایند و مثلا برای برخی از بدرفتاری ها و تنبیهاتی که موجب وارد شدن صدمات و آسیب های بدنی و روحی به کودک می شود مجازات تعیین نمایند تا به این صورت به نوعی حق کودک بر والدین افزایش یافته و از بروز بسیاری از رفتارهای سو و نادرست جلوگیری به عمل آید.

برای حمایت از کودکان و نوجوانان و مجازات افرادی که مرتکب آزار ان ها می شوند، به قوانین بازدارنده و شدید نیاز است. تسهیلات و خدمات اجتماعی نیز  باید به طور مناسب برای تربیت مناسب کودکان در بین اقشار مختلف جامعه فراگیر شده و در نظر گرفته شود. به صورت کلی باید گفت نقش تمام کسانی که در زندگی کودک نقش ایفا می کنند در تربیت او نیز موثر است گرچه نمی توان انکار کرد که نقش خانواده به عنوان نهادی که کودک بیشتر وقت خود را در آن می گذراند بیشتر از سایرین می باشد اما بقیه نهادها از جمله مدرسه نیز باید تلاش کنند تا بهترین خدمات را ارائه دهند. به همین جهت نیاز است تا دانش و اطلاعات عمومی جامعه به خصوص جامعه جوان و در سن ازدواج نسبت به تربیت صحیح و مناسب کودک افزایش سافته تا بتوان شاهد روابطی خوب بین کودک و خانواده و در نهایت کودکی که بتواند در آینده جامعه نقش مناسبی ایفا کرده و برای آینده جامعه مفید باشد، باشیم.

چالش نوشتن تکالیف مدرسه

” وادار کردن آنها برای نوشتن تکالیف مانند یک مبارزه دشوار است و در ریاضی و علوم هیچ وقت نتوانستم کاری از پیش ببرم”

این جملات را به کرات از والدین می شنویم. گاهی اوقات تکالیف برای والدین دلهره اور هستند همانطور که برای بچه ها هستند. والدین نگران می شوند وقتی‌که بچه ها تکالیف خودرا برای دقیقه اخر می‌گذارند یا از انجام همه انها سر باز میزنند، که می‌تواند منجر به درگیری در خانه شود. از طرف دیگر والدین همچنین ممکن است دلهره داشته باشند که اگر بچه ها از انها کمک بخواهند قادر به کمک کردن نباشند.

کنار امدن با تکلیف

به بچه ها شانس صحبت درباره تکالیف مدرسه شان را بدهید- وقتی‌که شما از انها درباره روزشان می پرسید بررسی کنید تا ببینید که انها چه چیزهایی را یاد می‌گیرند. حتی اگر در باره یک موضوع خاص اطلاعاتی ندارید همچنان شما می‌توانید با گوش کردن و کمک به انها برای پیدا کردن جوابهایشان، کمک کنید. اگر شما تکلیفی که به انها داده شده است را متوجه نمی‌شوید، انرا در اینترنت جستجو کنید یا از دوستان و خانواده سوال کنید. وقتیکه شما درکی از کار دارید ممکن است بهتر بتوانید کودک خود را پشتیبانی کنید.

به فرزندانتان برای پذیرش مسئولیت سازمان دهی و انجام تکالیفشان کمک کنید. هرگز فراموش نکنید که فرزندتان را برای کاری که در انجام ان شرکت دارند تشویق کنید. بسیاری از مدارس یک دفتر تکالیف یا دفتر ثبت وقایع روزانه دارند که والدین هر روز باید انرا امضا کنند. این به شما و فرزندتان برای دنبال کردن تکالیف  کمک می‌کند .

ایجاد یک محیط مناسب برای تکالیف

بعضی از کودکان ترجیح میدهند که تکالیف را بلافاصله بعد از مدرسه انجام دهند در حالیکه برخی دیگر ترجیح می‌دهند تا ابتدا کمی استراحت کنند. به کودکتان اجازه دهید که یک روش مناسب خود بیابد و انرا دنبال کند. ایجاد یک مکان مناسب که انها بتوانند تکالیف خود را انجام دهند مهم است، در حالت ایده ال محیطی تمیز با نور مناسب و بدون مزاحمت. اگر انها ترجیح میدهند با موسیقی کار کنند به انها اجازه دهید.

اگر شما فضایی در خانه ندارید یا به مکانی برای دسترسی به اینترنت احتیاج دارید، کتابخانه را امتحان کنید. هیچ چیزی ارزش انرا ندارد که در حالیکه منابع انلاین عالی بسیاری برای کمک به تکالیف فرزندانتان وجود دارد، کودک شما تکالیفش به تنهایی انجام دهد و به تنهایی یاد بگیرد.

کمک از مدرسه

تسهیلاتی که مدرسه فرزند شما ارائه میدهد را پیدا کنید. بسیاری از مدارس زمان هایی را برای نوشتن تکالیف دارند بویژه برای کودکانی که برای کار درمنزل مشکل دارند یا برای کامل کردن تکالیف خود نیاز به پشتیبانی دارند. اگر شما در نوشتن تکالیف توسط فرزندان مشکل دارید با مدرسه برای گرفتن توصیه هایی صحبت کنید. زودتر و نه دیر که انها بتوانند به شما کمک کنند. اگر کودک شما نیازهای اموزشی خاصی دارد شما میتوانید قرار ملاقاتی با معلم تنظیم کنید برای اینکه این نیازها را وقتی که تکالیف تعیین میشوند، برطرف کنند. کودک شما شایسته دریافت حقوق منطقی است که ممکن است شامل منابع اضافی و روشهای جایگزین برای تکمیل تکالیف باشد. در مقالات دیگر در این سایت بیشتر به موضوع نوشتن تکالیف خواهیم پرداخت.

مهارت توجه به کودکان

توجه به کودکان یک تکنیک حیاتی و مهم در تـربیت کودکان است و لازم است تا خانواده ها و والدین تکنیک ها و سبک های درست تـوجه به کودکان را بیاموزند. اگر پدر و مادرها بتوانند به خوبی از روش های توجه به کودکان بهره بگیرند می توانند مشکلات بسیاری را در روابط میان خود و کودکان خود حل نموده و کاهش دهند و موجبات افزایش اعتماد و حس اعتماد به نفس را در کودکان از همان دوران کودکی فراهم نمایند چرا که ثابت شده است که افزایش اعتماد به نفس در افراد باید در همان دوران کودکی آن ها اغاز شود.

والدین بیشتر اوقات خیال می کنند که به اندازه کافی به کودکان خود توجه می نمایند اما در عین حال گاهی یا اوقات زیادی از کودک می شنوند که مثلا ” شما به من توجهی نمی کنید” شاید والدین حتی از این صحبت کودک خود  گله مند شده و ناراحت شوند. در واقع می شود گفت که توجه کردن به کودکان یعنی توصیف رفتارهای خوب در آنان به گونه ای که کودک حس نماید که رفتارهای خوبش و ویژگی های مطلوبش مورد توجه والدین قرار گرفته است و در واقع این کار فواید زیادی دارد چرا که وقتی والدین به رفتار مثبت کودک واکنش نشان داده و به آن توجه می کنند کودک می فهمد که رفتار مطلوبش مورد توجه خانواده بوده و تلاش می کند تا ان را بهبود داده و پر رنگ تر نماید.

توجه مناسب به کودک و مهارت توجه والدین فواید زیادی داشته و سبب بهبود بسیاری از ویژگی های  رفتاری و اجتماعی در کودکان می شود. اولین و مهم ترین تاثیری که توجه به کودکان داده این است که کودک تلاش می کند تا رفتارهای مقبول و مورد پسند خود را افزایش داده و رفتارهای بد را کاهش دهد.

دومین تاثیر مهم توجه به کودکان این است که رابطه ای مناسب بین کودک و والدین شکل گرفته و در واقع مشکلات موجود در رابطه ها تا حد زیادی کاهش می یابد. تکنیک ها و نکات مهم زیادی برای توجه بهتر والدین به کودکان وجود دارد که چند مورد را در ادامه ذکر می کنیم.

اولین نکته مهم این است که پدر و مادر سعی کنند که دقیقا همان رفتاری که کودکان از خود نشان می دهد را بازگو نمایند و این می تواند تاییدی برای کودک باشد و به او بفهماند که تمام حواس والدین به صورت خوب و تمام و کمال به او هست.  پس لازم است تا والدین در هر زمان که توانستد و در هر فرصتی کارهایی که کودک انجام داده است را به صورت کامل بازگو کنند و با این کار نشان دهند که توجه و حواس آن ها به صورت کامل به فرزندشان هست.

می توان گفت که توجه نمودن به کودکان و مهارت توجه در واقع به نوعی شبیه به گزارشگری ورزشی مثلا در ورزش فوتبال می باشد که فرد گزارشگر تمام موارد را بازگو می کند پس والدین نیز به همین صورت وقتی که کودک در حال انجام کاری هستند باید آن ها را با تمام وجود زیر نظر گرفته و پس از آن موارد را به صورت کامل بازگو نمایند مثلا اگر کودک در حال بازی با مکعب های خودش است باید کنارش نشسته و رفتارها و کارهایش را کامل بازگو نمایند به طور مثال بگوید که تو داری مکعب های زرد را با قرمز کنارهم می چینی و یک خانه زیبا می سازی و یا اگر در حال نقاشی است مثلا بگوید که تو داری یک خانه زیبا با رنگ آبی می کشی… پس توجه نمودن به کودکان تنها یک صحبت صرف نیست و تنها با حرف زدن نمی توان به کودک ثابت کرد که به او توجه می شود بلکه نیاز است با رفتار و اعمال خود توجه به او را به او ثابت نماییم و نشان دهیم. روشی دیگر برای توجه نمودن، تقلید کارهای کودک است. می توان در زمان توجه کنار کودک بوده و کارهای او را دقیقا تقلید کرد. کشیدن یک نقاشی یا ساختن یک مجسمه با خمیر بازی یک نمونه و مثال خوب است. توجه کنید که می بایست به صورت دائمی از این روش استفاده نمود.