مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

به مرد بداخلاق دختر ندهید!

معیارهایی برای داشتن یک زندگی سعادتمند و خوشبخت:

عقل و هوش


عقل و زیرکی، یکی دیگر از عوامل خوش بختی در خانواده محسوب می‌شود. اداره و تداوم و پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار ساده‌ای نیست. اگر دو همسر با هم تفاهم داشته باشند و موقعیت یک دیگر و شرایط و امکانات زندگی را خوب درک کنند می‌توانند زندگی را بر پایه‌ی صحیحی استوار سازند و به انجام وظیفه مشغول باشند و به کانون خانواده، صفا و محبت و گرمی دهند و با عقل و درایت مشکلات را حل و فصل نمایند.
همسر عاقل، امکانات خانواده و شرایط و اوضاع زندگی را خوب درک می‌کند و با توقعات بی جا و بلندپروازی همسرش را در فشار قرار نمی‌دهد. اکثر اختلافات خانواده و کشمکش‌های زندگی، معلول جهالت و نادانی زن و شوهر یا یکی از آن‌ها است. زوجین هر چه عاقل‌تر باشند بهتر می‌توانند همسرداری کنند و وسیله‌ی آسایش و خوشی همدیگر را فراهم سازند و از اختلافات و مشکلات بکاهند. همسر عاقل، گذشت و بردباری دارد و با بهانه‌های کوچک و جزیی زندگی را متلاشی نمی‌سازد.1
عقل و هوش زن و شوهر در فرزندان نیز تأثیر دارد. فرزندان خانواده‌ی خوش فهم و با هوش، غالباً زیرک می‌شوند و برعکس، حماقت و نادانی پدر و مادر نیز معمولاً به فرزند منتقل می‌شود همسر با هوش و عاقل بهتر می‌تواند در تعلیم و تربیت فرزندانش انجام وظیفه نماید. عقل و درایت یکی از عوامل با ارزش خوش بختی محسوب می‌شود که به هنگام گزینش همسر باید کاملاً مورد توجه قرار بگیرد. در همین زمینه امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: ”با انسان احمق و نفهم ازدواج نکنید زیرا معاشرت با او بلایی است عظیم و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد. ”2
همچنین امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: ”عقل، دلیل و راه نمای مؤمن است. ”3
اخلاق نیک یکی از بهترین عوامل خوش بختی محسوب می‌شود که شامل راست گویی، امانت داری، خوش اخلاقی، خوش زبانی، خیرخواهی، پاکیزگی، باادبی، گذشت، بردباری، وظیفه شناسی، نجابت، عفت، کم توقعی، نرم خویی، رعایت اقتصاد در زندگی، شجاعت، ایثار و ... که برای هر انسان یک مزیت واقعی است


تفاهم اخلاقی

چهارمین عامل خوش بختی در خانواده تفاهم اخلاقی است چون زن و شوهر باید یک عمر با هم زندگی کنند. اگر خوش اخلاق باشند زندگی آن‌ها شیرین و دل پذیر و گرم و باصفا خواهد بود و با تفاهم اخلاقی مشکلات زندگی را حل و فصل خواهند کرد و برعکس اگر هردو یا یکی از آن-ها بداخلاق باشند زندگی بر هر دو نفر سخت و دشوار خواهد شد و چیزی نمی‌تواند تلخی آن را شیرین سازد.
اخلاق نیک یکی از بهترین عوامل خوش بختی محسوب می‌شود که شامل راست گویی، امانت داری، خوش اخلاقی، خوش زبانی، خیرخواهی، پاکیزگی، باادبی، گذشت، بردباری، وظیفه شناسی، نجابت، عفت، کم توقعی، نرم خویی، رعایت اقتصاد در زندگی، شجاعت، ایثار و ... که برای هر انسان یک مزیت واقعی است.

برعکس این صفات، از نقاط نقص و ضعف انسان محسوب می‌شود مانند: تندخویی، خشم، دروغ گویی، خیانت، لج بازی، کینه توزی، حسادت، بدبینی، بی ادبی، پررویی، بدزبانی، ترسویی، نفاق، پرتوقعی، بخل، کثیف بودن، ولخرجی و ... در همین زمینه، روایات فراوانی وارد شده است.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: ”اگر کسی به عنوان خواستگاری به نزد شما آمد که خلق و دینش را می‌پسندید، با او ازدواج کنید و اگر به این دستور عمل نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد. ”4
و نیز در روایات دیگر می‌فرماید: ”دخترت را به ازدواج انسان متقی و پرهیزگار درآور زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد او را اکرام و احترام می‌کند و اگر نسبت به او بغض داشته باشد به او ظلم نمی‌کند. ”5
”حسین بشار واسطی ” می‌گوید: ”به امام رضا(علیه السلام) نوشتم، یکی از خویشاوندان از دخترم خواستگاری کرده است اما بداخلاق است. امام فرمود: ”اگر بداخلاق است دختر به او نده. ”6
از روایات برمی آید که زن و شوهر بدون تفاهم اخلاقی نمی‌توانند مشکلات زندگی را حل و فصل کنند. زندگی با همسر بداخلاق و بدرفتار و ... رنج آور است و انسان هر روز آرزوی مرگ می‌کند زیرا دیدن حالات و رفتار و مشاهده‌ی گفتارهای بد او، از تحمل هر انسان صبور و شکیبایی خارج است. بنابراین، شرط اساسی زندگی سالم، صمیمی، بانشاط و باصفا، داشتن همسری خوش اخلاق و عفیف و نیک گفتار است.
امام صادق(صلی الله علیه وآله) در باره ی سعادت و خوش بختی انسان می‌فرماید: ”‌خوشا به حال کسی که مادرش عفیف و پاک دامن باشد

عفت و پاک دامنی

از جمله عوامل خوش بختی در خانواده عفت و پاک دامنی است. اگر ما به قرآن کریم و روایات معصومان دقت کنیم به خوبی می‌فهمیم که آنان بر عفت و پاک دامنی تاکید فراوان می‌کردند. قرآن شریف در همین زمینه می‌فرماید: ” الزّانی لا ینکحُ الا زَانیهً او مُشرِکَه وَ الزّانیهُ لا ینکحُهَا الا زَانٍ او مُشرِکُ وَ حُرّمَ ذَلک عَلَی المُومنین ؛7 مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمی‌آورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است.


همچنین رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: ”خداوند متعال می‌فرماید: ”وقتی اراده کنم که خیر دنیا و آخرت را برای یک مسلمان جمع کنم، قلبی خاشع و زبانی ذاکر و تنی صابر بر بلا به او عطا می‌کنم و همسری به او می‌دهم که از نگاه کردن به وی شادمان شود و آن زن در غیاب شوهر از نفس خود و مال [دارایی] شوهرش نگه داری کند. ”8
همچنین امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: ”کفو بودن در این است که عفیف و پاک دامن باشد و از امکانات اقتصادی نیز برخوردار باشد. ”9
و نیز امام صادق(صلی الله علیه وآله) در باره ی سعادت و خوش بختی انسان می‌فرماید: ”خوشا به حال کسی که مادرش عفیف و پاک دامن باشد. ”10
این که در فرهنگ دینی و سفارش پیشوایان معصوم(علیه السلام) به پاکی و عفت مردان و زنان تاکید فراوان شده، برای آن است که اگر پدر و مادر بدرفتار و ناپاک باشند و توجه به دستورات شرعی نداشته باشند، در اخلاق و روش کودک اثر نامطلوبی برجای خواهد گذاشت و اغلب کودکان به-خصوص دختران قدم جای قدم مادران می‌گذارند.
آن چه که از این آیه و روایات به خوبی می‌فهمیم، این است که زندگی زناشویی بر پایه‌ی انحصار و اعتماد برپا می‌شود. زن و شوهر قصد دارند تمام وجود یک دیگر را تصاحب نمایند و دیگری در این کانون راه نداشته باشد. مرد از همسرش انتظار دارد که چشم طمع از مردان بیگانه قطع کند و تمام وجودش را در انحصار او قرار دهد به مردان بیگانه نگاه نکند، محبت دیگری در دلش نباشد، زیبای هایش را در معرض دید دیگران قرار ندهد، با آن‌ها گرم نگیرد و شوخی و مزاح نکند و عفیف و پاک دامن باشد.

مرد به هنگام گزینش همسر، درصدد یافتن زن عفیف، با حیا و پاک دامن است که صد در صد مورد اعتماد باشد و این خواسته‌ی بسیار با ارزش و مشروعی است زیرا زندگی با یک زن خیانت کار برای یک مرد غیور غیرقابل تحمل است. زن نیز به هنگام ازدواج درصدد یافتن شوهر عفیف و پاک دامنی است که صد در صد مورد اعتماد باشد، چشم چرانی نکند و دلش را از محبت زنان بیگانه خالی گرداند و تمام وجودش را در انحصار همسر مشروعش قرار دهد.

بعد از طلاق اینکارها را نکنید!!



شاید گریه کردن ساده ترین کاری باشد که در چنین مواقعی می توان انجام داد، اما فرد به زمان نیاز دارد. زمانی برای سپری کردن و غلبه بر سختی و التیام نسبی زخم ها. در این مدت ممکن است شما دست به انجام کارهایی بزنید که بعد متوجه شوید درست نبوده و فقط برای فرار از این بحران بوده است.

واقعیت این است که برخی افراد خود را در کارشان غرق می کنند، بعضی در خانه می مانند و غصه می خورند و برخی دیگر نیز به افراط و تفریط در کارها می پردازند. اما بهترین راه علاج چیزی است که به جایگزین درمانی معروف است.
به این معنا که فقدان یا کمبود عشق و محبت را با فعالیت یا کار دوست داشتنی دیگر جایگزین کنیم. برای مثال، با تغذیه مناسب و فعالیت های ورزشی به جسم خود محبت کنیم. اما این که چگونه کار را آغاز کنیم، مهم است. بیشتر زنان ایرانی پس از گذراندن دوره سوگ نمی توانند بسرعت به جامعه بازگردند.

فاصله لازم است

نتایج بررسی ها نشان می دهد، احتمال شکست در ازدواج هایی که به سرعت پس از طلاق انجام می شود، زیاد است. زیرا در این فرصت کم امکان شناخت درست و واقعی مسائلی که باعث شکست ازدواج قبلی شما شده است، وجود ندارد. پس بهتر است بین طلاق و ازدواج دوم حداقل چند ماهی فاصله بیندازید و اگر این روزها احساس تنهایی و بی پناهی شما را آزار می دهد، به فکر راه های بهتری برای کنار آمدن با آن باشید، راه هایی مثل ورزش کردن، صرف وقت با دوستان و اقوام و یادگیری هنر و مهارت های جدید.

سر خودتان را زیادی شلوغ نکنید

برخی افراد برای فراموش کردن ناراحتی ها و از همه مهم تر، پر کردن تنهایی خود، بعد از طلاق آن قدر کار برای خود می تراشند که دیگر وقتی برای تفریح ندارند. اضافه کاری زیاد، شغل دوم یا شرکت در کلاس های آموزشی از جمله اقداماتی است که برخی افراد انجام می دهند. البته بعد از مدتی بیشتر این افراد متوجه می شوند که بیش از قبل مریض می شوند، سرما می خورند یا احساس ضعف به سراغ آن ها می آید. باید توجه کرد که بدن در زمان استرس و تنش دچار تغییراتی می شود و یکی از اولین تغییرات کاهش قدرت ایمنی بدن است.
افرادی که بعد از طلاق به صورتی افراطی سر خود را گرم می کنند، ممکن است دیگر استرس و تنش را در سطح بالا احساس نکنند ولی این امر باعث می شود بدنی که از قبل دچار تغییراتی شده است فرصت بهبود را از دست بدهد. بعد از طلاق، افراد حتما باید زمان مناسبی را به استراحت و خواب کافی اختصاص دهند. از طرفی، رسیدگی به تغذیه و ظاهر اهمیت دارد زیرا از این طریق می توانید بخشی از اعتماد به نفسی را که طی طلاق از دست داده اید، بازیابید.
برخی افراد بعد از طلاق زمان زیادی را صرف گشت زدن در اینترنت یا دیدن برنامه های تلویزیون می کنند. برنامه ریزی مناسب برای پر کردن اوقات تنهایی یکی از نکاتی است که به هیچ عنوان نباید از نظر دور داشت و اهمیت آن را دست کم گرفت

سراغ هر تفریحی نروید

تنهایی بعد از طلاق یکی از آن مشکلاتی است که تا تجربه نشود، بیشتر افراد متوجه سختی آن نمی شوند. افراد تا پیش از طلاق چندان به این موضوع فکر نمی کنند. حتی ممکن است به دلیل کشمکش های شدید آرزو کنند که کاش تنها زندگی کنند! اما بعد از طلاق این تنهایی تازه ابعاد گسترده خود را آشکار می کند به ویژه زمانی که بچه ای نیز در میان نباشد. برخی افراد بعد از طلاق زمان زیادی را صرف گشت زدن در اینترنت یا دیدن برنامه های تلویزیون می کنند. برنامه ریزی مناسب برای پر کردن اوقات تنهایی یکی از نکاتی است که به هیچ عنوان نباید از نظر دور داشت و اهمیت آن را دست کم گرفت.

خانه تکانی نکنید

دور ریختن عکس های یادگاری یکی از اولین کارهایی است که برخی افراد بعد از طلاق انجام می دهند. درست است که کنار گذاشتن نشانه های زندگی تاریک گذشته می تواند به ما در کنار آمدن با شرایط جدید کمک کند، اما مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید. این که تمام لباس هایی را که در طول سال های زندگی مشترک خریده اید کنار بگذارید یا این که بسیاری از وسایل زندگی تان را به این دلیل که شما را یاد خاطراتتان می اندازد به دیگران ببخشید، می تواند بعد از مدتی باعث پشیمانی تان شود. بعد از طلاق اغلب پیش بینی های مالی اشتباه از آب در می آید و خرج ها بیشتر از آن چیزی است که افراد تصور می کردند. در این شرایط خرج تراشی برای خود اشتباه است.
سعی کنید تا حد امکان از همان وسایل قدیمی خود استفاده کنید. در نهایت، اگر احساس کردید در زمان استفاده از آن وسیله یا لباس آن قدر حال بدی به شما دست می دهد که احساس خفگی می کنید، می توانید برای مدتی بخشی از آن ها را کنار بگذارید و بعد از التیام زخم ها دوباره سراغ آن ها بروید.


دور همه خط نکشید

بعد از طلاق، رابطه خویشاوندی هر یک از همسران با عده ای قطع می شود و در نتیجه اسامی افرادی که تا چندی پیش با آن ها رفت و آمد داشتند در فهرست سیاه قرار می گیرد، اما برخی افراد در زمینه روابط اجتماعی بعد از طلاق خود به صورت افراطی تصمیم می گیرند و ناگهان ارتباط خود را با دوستان سابق، همسایه ها یا حتی همکاران خود قطع می کنند. البته برای این کار خود دلایلی نیز می آورند.

آن ها می گویند نمی خواهند درباره وضعیت زندگی خانوادگی خود مجبور به توضیح باشند، البته یکی دیگر از دلایل نیز دور شدن از افرادی است که آن ها را یاد زندگی گذشته می اندازند. از دست دادن دوستان و افرادی که تا مدتی پیش با آن ها رابطه عاطفی داشتید احساس تنهایی بعد از طلاق را به نحو قابل توجهی تشدید می کند.
در عین حال، برخی افراد امکان درد دل با خانواده و خویشاوندان نزدیک خود را نیز ندارند و احساس می کنند اگر درباره مشکلات خود با آن ها صحبت کنند، آن ها بیشتر غصه می خورند.
در این شرایط شاید روش بهتر، انتخاب برخی دوستان برای ادامه و البته تقویت رابطه است. بد نیست به این نکته توجه کنید که در بسیاری از موارد این تصور ماست که دوست ما می خواهد دائم درباره همسر سابق یا زندگی گذشته ما سوال کند. به جای این پیش داوری ها، سعی کنید حتما دوستانی را برای خود نگه دارید و با ادامه دادن رابطه با آن ها از منزوی شدن خودداری کنید.

به شهر دیگری نروید

یکی از انتخاب هایی که می تواند بعد از طلاق برای برخی وسوسه کننده باشد، دور شدن از محل زندگی است. برخی افراد ترجیح می دهند محل زندگی خود را به کلی تغییر دهند. رفتن به شهری دیگر یا حتی کشوری دیگر می تواند رویای برخی ها باشد، اما تغییر دادن محل زندگی در برخی موارد گزینه خوبی نیست.

اگر افراد بعد از طلاق ترجیح دهند نزدیک پدر و مادر، خویشاوندان یا دوستان زندگی کنند، نه تنها بد نیست، که به دلیل برخورداری از حمایت های جدید مفید هم هست، اما زمانی که افراد به نوعی می خواهند از تمام گذشته خود فرار کنند و به مکانی بروند که هیچ آشنایی با آن ندارند، ممکن است یکی از بدترین انتخاب های خود را انجام داده باشند.
از دست دادن حلقه حمایت ها می تواند وضعیت را بدتر کند و باعث شود افرادی که به تازگی طلاق گرفته اند تنهایی بیشتری را احساس کنند و در صورت مواجهه با مشکلات نتوانند از دیگران کمک بگیرند.

مناسبترین فاصله ی سنی بین بچه اول و دوم

تا مدت ها پیش، والدین به فاصله سنی فرزندان توجهی نداشتند؛ ولی پس از آشنایی با برنامه تنظیم خانواده و آگاهی از این که فاصله سنی تا حد زیادی بر روابط کودکان تاثیر می گذارد، این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.

بعضی والدین احساس می کنند که کودکان آن ها به علت فاصله سنی کم یا زیاد، توافق و همکاری لازم را با یکدیگر ندارند و به خوبی با هم کنار نمی آیند. نظر این والدین درباره فرزندانشان ممکن است درست باشد ؛ اما یک قاعده کلی و توافق عمومی درباره فاصله سنی مناسب وجود ندارد. روابط خانوادگی تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد و در مقایسه با دیگر عوامل، سن بین دو فرزند ممکن است تاثیر مهمی نداشته باشد. برای فاصله های سنی مختلف می توان امتیازها و نارسایی هایی را برشمرد. اطلاعاتی که در ادامه ذکر می شود راهنمای خوبی درباره فاصله سنی کودکان خواهد بود .

فاصله سنی ۹ تا ۱۸ ماه


اگر فاصله سنی دو فرزندتان کمتر از ۱۸ ماه باشد، با فرزندانی سر و کار دارید که اغلب نیازهای مشترک و مشابهی دارند. وقتی نوزاد به دنیا می آید ، فرزند اول هنوز دارای توقعات بچه گانه ای برای استراحت، جلب توجه و تغذیه است. بچه اول نمی تواند اختلاف بین سن خود و نوزاد را تشخیص دهد و حتی ممکن است حضور ناگهانی نوزاد، او را دلتنگ و ناراحت کند. در این فاصله سنی، فرزند اول در مرحله ای از تکامل قرار دارد که در پی استقلال و خود کفایی است تا وابستگی اش را به والدین، به ویژه مادر کم کند ؛ اما در شرایط جدید، وابستگی زیادی به مادر نشان و نسبت به دیگران رفتارهای پرخاشگرانه ای بروز می دهد. اگر والدین و دیگر نزدیکان در مراقبت از دو کودک همکاری کنند و مادر بتواند مدتی از وقت خود را به کودک بزرگ تر اختصاص دهد، این فاصله سنی بهتر قابل تحمل خواهد بود. در این شرایط، به تدریج که کودکان بزرگ می شوند ، به علت نزدیک بودن سن می توانند همبازی های خوبی برای هم باشند. کودک کوچک تر تلاش می کند که از بزر گ تر عقب نماند و فرزند اول ممکن است احساس کند که رقیب کوچک او بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و هر چیز را آسان تر به دست می آورد. این احساسات گاهی به رقابتی شدید بین آن ها منجر می شود. برای این که از بروز اختلاف شدید جلوگیری شود، والدین باید از دخالت کردن در دعوای آن ها و مقایسه آن ها خودداری کنند. در کنار این رقابت ها، بسیاری از خواهران و برادران بزر گ تر که فاصله سنی کمی دارند؛ خود را نسبت به هم خیلی نزدیک وصمیمی احساس می کنند و این احساس رفاقت در طول زندگی شان ادامه می یابد. مهم ترین نکته درباره این فاصله سنی، ناتوانی و ضعف مادر است که اطرافیان باید مواظب سلامتی او باشند. وقتی مادر در فاصله یک سال یا کمتر از تولد نوزاد اول و قبل از این که بدن او کمبودها و عوارض زایمان اول را جبران کند و به حالت عادی برگردد، باردارمی شود؛ قدرت کافی برای پرورش و نگهداری از جنین نخواهد داشت. این بارداری ها و زایمان های نزدیک برای مادر و نوزاد ، مشکلاتی به وجود می آورد. بارداری با این فاصله کم باید زیر نظر متخصص زایمان باشدتا احتمال بروز خطرات برای مادر و نوزاد کاهش یابد.

فاصله ۱۸ ماه تا ۳ سال

این فاصله رایج ترین فاصله سنی بین کودکان است و امتیازات زیادی دارد. بچه بزر گ تر تا حدودی به حرف والدین گوش می کند و سخنان آن ها را می فهمد و اگر نزدیک سه سالگی باشد، می تواند تمایلات و عقاید خود را بیان کند. اگر کودک اولی دو ساله باشد، با این که به مراقبت زیادی – مثل تعویض پوشک – نیاز دارد، لیکن می تواند برای رفع نیازهای خود مدتی صبر کند. کودک بزر گ تر برای خود، احتمالا برنامه منظمی دارد و معمولا تمام شب می خوابد، ولی با ورود نوزاد ممکن است این برنامه مختل و در طول شب بیدار شود. او می تواند برای مدت کوتاهی به تنهایی با اسباب بازی هایش مشغول شود و در مرحله ای از تکامل قرار دارد که علاقه زیادی به مساعدت والدین و تقلید از آن ها نشان می دهد . با این که کودک به علت توجه مادر به نوزاد، تا حدی خود را فراموش شده احساس می کند، ولی می داند که نوزاد به توجه بیشتری احتیاج دارد. والدین می توانند ضمن گفت و گو با بچه اول او را قانع کنند و با گوش دادن به حرف های او، بار دلتنگی و نگرانی اش ر ا سبک کنند. گاهی کودک برای جلب توجه والدین ، رفتار بچه گانه ای پیدا می کند و وابستگی شدیدی به مادر نشان می دهد. این رفتار را در این شرایط باید امری عادی تلقی کرد. والدین روش تربیتی و پرورش کودک اول را تجربه کرده اند و تربیت و نگهداری از بچه دوم ، به خاطر این تجربه و آشنایی آسان تر است . فاصله سنی بین دو کودک به اندازه ای است که می توانند برای یکدیگر همبازی خوبی باشند و در عین حال به خاطر اختلاف سنی، به طور جداگانه توجه والدین را به خود جلب کنند . این دو کودک احتمالا در مهد کودک و مدرسه در یک کلاس قرار نمی گیرند و این موضوع رقابت بین آن ها را کاهش می دهد. از آنجا که این فاصله سنی خیلی متداول است، احتمال این که آشنایان شما هم کودکانی با این فاصله سنی داشته باشند زیاد است. این موضوع معاشرت با این آشنایان را برای والدین و کودکان عملی مطلوب می سازد. در این معاشرت ها کودک بزر گ تر مشاهده می کند که همسالان او نیز خواهران و برادران کوچکی دارند .

فاصله سنی ۳ تا ۵ سال

بعضی از کارشناسان تعلیم و تربیت کودکان، بهترین فاصله سنی بین فرزندان را ۳ تا ۴ سال می دانند . به عقیده آن ها وقتی کودک اول به سن ۳ تا ۴ سالگی می رسد ، می تواند به خوبی حرف بزند و قدرت درک و فهم و استقلال او به اندازه ای است که زیاد به مراقبت و توجه احتیاج ندارد . با توجه به این دلایل ، فاصله سنی بین ۳ تا ۴ سال فاصله خوبی است ؛ ولی با در نظر گرفتن شرایط و ملاحظات دیگر مانند بالا رفتن سن مادر و خطر بارداری ممکن است این فاصله عملی نباشد. به علاوه، هیچ گزارش عملی مبنی بر امتیاز این فاصله سنی منتشر نشده است . بعضی والدین از این که کودک اول پس از ۳ تا ۴ سال که شماره یک به حساب آمده است، با ورود نوزاد خود را فراموش شده تلقی می کند، احساس خوبی ندارند. باید دانست که در این سن کودک در مرحله ای از رشد است که می تواند نیازهای اجتماعی خود را توسط افراد دیگری غیر از والدین، برطرف سازد. کودک در سه سالگی علاقه زیادی به بازی با بچه ها و رفتن به مهد کودک پیدا می کند. اگر نوزاد وارد خانواده نشود، این رابطه اختصاصی به تدریج تغییر می کند. برای والدینی که صاحب فرزند دوم می شوند ، این رفتار کودک فرصت خوبی ایجاد می کند تا به او اجازه دهند که رشد و استقلال خود را به دست آورد . البته این امر، بدین معنی نیست که کودک اول برای آشنایی و سازگاری با نوزاد، از کمک دیگران بی نیاز است. شاید مهم ترین نکته در پرورش کودکان ۳ تا ۵ ساله، آگاهی از نیاز آن ها برای جلب توجه والدین و مصاحبت با آن هاست. کودک در این سن برخورد مثبت والدین را ترجیح می دهد؛ ولی اگر بداند با برخورد منفی آن ها روبه رو می شود، سعی می کند با بدرفتاری و بهانه گیری، آن ها را عصبانی کند تا به این وسیله توجه شان را به خود جلب کند . بهتر است والدین ساعاتی از اوقات فراغت خود را با این کودکان بگذرانند تا با تامین نیازهای آن ها ، رضایتشان را جلب کنند . بزر گ ترین نارسایی این فاصله سنی، تفاوت علایق و توانایی های آن ها برای مدتی به نسبت طولانی است. به علت این تفاوت، برای سرگرمی و جلب رضایت هر یک از آن ها، فعالیت ها و روش های متفاوتی لازم است .

فاصله سنی ۵ سال و بیشتر


این فاصله سنی باعث می شود که هر یک از فرزندان در بسیاری از جنبه های زندگی به طور مستقل رشد و تکامل پیدا کند. در بین این کودکان نیز رقابت وجود دارد، ولی شدت آن به مراتب کمتر از فاصله های سنی کمتر است. دوستان و همبازی های این کودکان متفاوت و فعالیت ها و مدرسه آن ها احتمالا با هم فرق دارد .معمولا خواهران و برادران بزر گ تر در این موقعیت ها، از این که گاهی می توانند به جای والدین نقش آن ها را انجام دهند، احساس غرور می کنند. این فاصله سنی به ندرت در خانواده ها دیده می شود چرا که در حال حاضر با بالا رفتن سن ازدواج، بارداری دیرهنگام می تواند مشکلات جسمی زیادی برای مادر و نوزاد به وجود آورد.

آیا بعد از خیانت دوباره اعتماد کنیم؟





اجازه بدهید صادق باشیم…
هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی وجود ندارد که همسرتان دوباره خیانت نکند. هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی هم نیست که شما تا آخر با هم بمانید. همچنین، هیچ ضمانتی هم نیست که همسرتان دوباره خیانت کند! همینطور ضمانتی برای برهم خوردن دوباره رابطه‌تان وجود ندارد. این واقعیت همه زندگی‌ها و روابط است.

پیش‌بینی آنها تقریباً غیرممکن است.
این احتمال وجود دارد که وقتی عاشق همسرتان شدید و شما دو نفر زندگی‌تان را شروع کردید، هیچ وقت حدس نمی‌زدید که بخواهد به شما خیانت کند. شاید نگرانی‌ها و دغدغه‌های خودتان را داشته‌اید اما احتمال اینکه فکر کرده باشید همسرتان خیانت کند بسیار کم است.

بااینحال او اینکار را کرد!
حالا، اگر تصمیم دارید که اعتماد از دست رفته را دوباره بسازید و رابطه‌تان را ترمیم کنید، ممکن است ذهنتان مملو از ترس‌ شکسته شدن دوباره دلتان و خیانت دوباره همسرتان باشد. این ترس‌ها قابل درک هستند و ممکن است سر راه ساختن دوباره رابطه‌تان قرار گیرند.

موضوع گیج‌کننده‌ای است.
دلتان نمی‌خواهد دروغ بشنوید و دوباره بخاطر خیانت صدمه ببینید و می‌دانید که باید محتاط باشید. این احتیاط ممکن است شما را از رفتن به استقبال التیام رابطه و رشد آن که برای نجات رابطه‌تان مهم است، عقب بکشاند. به نظر می‌رسد در عین اینکه یک قدم به جلو برمی‌دارید، چندین قدم به عقب می‌روید. اگر راه قابل‌اطمینانی بود که می‌فهمیدید همسرتان واقعاً به شما راست می‌گوید و واقعاً تغییر کرده است یا نه خیلی خوب بود.

اما هیچ راهی وجود ندارد.
اما، می‌توانید عاقل و هوشیار باشید و درعین حال احتیاطی که شما را عقب نگه می‌دارد را رها کنید. می‌توانید به نشانه‌هایی که در همسرتان، خودتان و رابطه‌تان می‌بینید خوب دقت کنید چون به شما کمک می‌کنند بهترین تصمیم را برای آینده‌تان بگیرید. اگر می‌خواهید بفهمید باید دوباره اعتماد کنید یا نه، به دنبال این ۴ نشانه باشید…

1- ارتباط و گفتگو بیشتر از اینکه بسته باشد، باز است.
گفتگو و ارتباط سالم رمز موفقیت هر رابطه است --مخصوصاً رابطه‌ای که بعد از خیانت در حال ترمیم است. با خودتان فکر کنید و زمانی را به خاطر آورید که احساس ریلکس بودن و راحتی داشتید، طوریکه تصور می‌کنید شما و همسرتان واقعاً به دقت به حرف‌های هم گوش می‌کرده‌اید. بعد، به وقتی فکر کنید که هرکدام از شما سرسختانه سر حرف خودتان ایستاده بودید و به نظر می‌رسید که هیچکدام از شما به حرف‌های دیگری گوش نمی‌کند. اینها نشانه‌های باز و بسته بودن گفتگوی بین شماست. خیلی مهم است که ببینید آیا این احساس آزادی و باز بودن گفتگو را در مکالماتتان می‌بینید یا خیر. و وقتی آن لحظه‌هایی که گفتگوی بازی با همسرتان دارید را می‌فهمید حتی اگر فقط چند لحظه طول بکشند--ببینید چه می‌کرده‌اید، چطور حرف می‌زده‌اید و از چه کلمات و لحنی استفاده می‌کردید. سعی کنید از بعد آن بیشتر از آن روش‌های گفتگو استفاده کنید.

2- شفافیت بیشتری وجود دارد.
شفافیت زمانی اتفاق می‌افتد که طرفی که خیانت کرده است در دسترس کامل همسر خود قرار می‌گیرد. این یعنی دیگر هیچ رازی پنهان نمی‌کند. ایمیل، پیام‌های تلفنی، هر حساب‌بانکی خصوصی یا هر چیز دیگر او از دسترس همسرش دور نیست. این نوع دسترسی باید با تمایل کامل خود فرد باشد تا برای ساختن دوباره اعتماد از دست رفته موثر باشد.
اگر فردی که خیانت کرده است برای این شفافیت احساس فشار یا اجبار کند، دوری بیشتری بین دو طرف اتفاق می‌افتد. دو طرف می‌توانند راه‌های دیگری هم برای شفافیت به کار گیرند. دو طرف می‌توانند توافق کنند که هر چه که در ذهنشان بود را با هم در میان بگذارند، حتی سخت‌ترین مسائل را. آنها حقیقت خودشان و هرچه که می‌خواهند را به زبان می‌آورند. ممکن است چندان با این روش احساس راحتی نکنید اما می‌تواند به طرقی انجام شود که ارتباطتان را محکم‌تر کند. حتی اگر همسرتان تمایلی به در دسترس قرار دادن و شفافیت کامل نشان نداد، می توانید درخواستی اینچنینی از او داشته باشید، «کمکم کن بفهمم که چرا نمی‌خوای با من کاملاً شفاف باشی.» بعد خوب به پاسخی که می‌دهد گوش کنید. ممکن است دلیل قانع‌کننده‌ای داشته باشد.
3- به نظر می‌رسد هر دو شما در یک تیم هستید.
این شبیه به آن تمرینی است که در بالا عنوان کردیم که تفاوت زمانیکه گفتگوی باز و زمانیکه گفتگوی بسته با هم دارید را به خاطر بیاورید. از احساسی که زمان همکاری با هم دارید و زمانیکه به نظر می‌رسد در دو تیم مخالف هستید، آگاه شوید. به احتمال بسیار زیاد شما هر دو در یک تیم هستید و ایده‌ها و نظرات همدیگر را نادیده نمی‌گیرید.
این را می‌فهمید که می‌توانید خیلی چیزها از همسرتان یاد بگیرید، حتی اگر طریقی خاص برای برخورد با یک موقعیت داشته باشید و یا حتی اگر انتخابتان با همسرتان کاملاً متفاوت باشد. در یک تیم بودن مربوط است به داشتن ارتباط باز و همه اینها به دیدگاه کلی شما نسبت به همسرتان برمی‌گردد. اثبات اینکه حق با شماست یا روش شما بهترین روش است اهمیت کمتری دارد.

4- می‌توانید نشانه‌هایی از پیشرفت مشاهده کنید.
گفتگوی باز، حس اینکه در یک تیم هستید و شفافیت همه نشانه‌های پیشرفت در رابطه شماست. نکته مهم برای زوج‌هایی که بعد از خیانت می‌خواهند رابطه‌شان را بازسازی کنند این است که ممکن است پیشرفت‌هایی اتفاق بیفتد اما یک نفر (یا هر دو شما) آن را نمی‌بیند.
خیلی راحت می‌توانید فقط به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده فکر کنید و نسبت به تغییرات مثبتی که در رابطه‌تان در حال رخ دادن است کور شوید. اگر می‌خواهید ببینید که درست است بعد از خیانت همسرتان دوباره به او اعتماد کنید یا نه،میگنا دات آی آر،یک راه قابل‌اطمینان این است که مطمئن شوید رابطه‌تان را از دیدگاه زمان حال بررسی می‌کنید نه گذشته. انکار حسی که بعد از خیانت همسرتان به شما دست داده کار درستی نیست اما بااینحال درست هم نیست که در گذشته زندگی کنید.

عادت کنید که وقتی غرق در گذشته می‌شوید و زمان حال را فراموش می‌کنید، متوجه شوید. در چنین مواقعی یک نفس عمیق بکشید، مکث کنید و به زمان حال برگردید. از خودتان بپرسید که آیا آن کلمات و رفتارها با آنچه اکنون اتفاق می‌افتد سازگاری دارد یا خیر. اینکه بیشتر به زمان حال فکر کنید به شما این امکان را می‌دهد که پیشرفت‌ها و تغییرات مثبتی که در رابطه‌تان پیش می‌آید را ببینید و حس کنید.
خیانت می‌تواند اعتماد هر رابطه‌ای را از بین ببرد. اما این نشانه‌ها را به خاطر بسپرید، اینها فقط چند نمونه بودند. راه‌های زیادی وجود دارد که از طریق آنها همسرتان ممکن است به شما نشان دهد که دوباره می‌توان به او اعتماد کرد.

کدام مهمترند؟ همسر یا والدین؟

یکی از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانواده‌های طرف مقابل است. مشکلات در این رابطه ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر بیانجامد و در ایران با توجه به روابط خانوادگی نزدیک‌تر، این تاثیرات شدیدتر است.

از شایع‌ترین الگوهای رابطه با خانواده‌های همسران که ممکن است به اختلاف بینجامد، می‌توان به این موارد اشاره کرد.

1.دیدارهای مکرر و بدون برنامه با خانواده‌های طرفین: یکی از آفت‌های خانوادگی در ایران، دیدار‌های مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌هایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار می‌‌شود. به خصوص در دوران عقد که برای خیلی از جوان های مشتاق عملا حد و مرزی در مهمانی رفتن به خانه والدین همسرشان وجود ندارد و گاهی تا روزهای متوالی این مهمانی ادامه پیدا می کند! این روش زندگی، ممکن است زنگ خطری برای وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و در آینده باشد و دامنه مناسبات فامیلی را به دخالت های آینده در زندگی زناشویی بکشاند.

2.مشورت های نابجا با خانواده‌ها:
اگرچه مشورت کردن در هر مساله ای، به خصوص در ابتدای زندگی مشترک شرط است اما زیاد مشورت کردن باعث باز شدن پای دیگران به حریم خصوصی زندگی می شود و همسر شما فکر ‌می کند در تصمیم‌گیر‌ها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی در او ایجاد می‌‌شود. به خصوص وقتی رازهای خصوصی زندگی‌تان را پیش آنها فاش می‌کنید. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راهکارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است


3.تحمیل‌کردن راه و رسم زندگی به زوج جوان: در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکم‌فرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمی‌آید، خانواده‌ها با بهانه بی‌تجربگی آنها، وادارشان می‌کنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند! اما سوال اینجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمی‌دانند، چرا اجازه نمی‌دهند این آموزش‌ها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟ چرا باید دختری را در سنین پایین به‌عنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمی‌داند؟دلیل آن شاید این باشد که می‌خواهند عروس نوجوان را با ارزش‌های خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه این روش به‌طور مطلق و قطعی، روشی شکست‌خورده است. نتیجه این هم‌زیستی در سال‌های اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانی‌مدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانه‌های دیگر راه و رسم زندگی مستقل را آموخته‌اند. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راهکارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است.


4.وجود افراد خودشیفته در خانواده‌ها:
اگر در خانواده زوج، شخصی وجود داشته باشد که فقط به خواسته‌ها و ایده‌های خود فکر کند و طرفین را وادار به اجرای خواسته‌هایش کند، بدون اینکه کوچک‌ترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند. افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.