مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

جبران کمبودهای کودکی با ازدواج و پیامدهای آن

روزگاری کودکی بودم. تا چشم باز کردم اطرافم پر بود از آدم هایی که در همهمه تکراری هر روز خود گم شده بودند. کمتر کسی مرا می دید. کجای قصه زندگی پدر و مادرم بودم، نمی دانم! نه تبسمی، نه نازی، نه کلام دلگشایی. من از جهان بی تفاوتی حرف ها و فکرها و احساس ها می آیم. بزرگ شدم؛ با قلبی مالامال از هجوم دردها و غم های حل نشده کودکی، ازدواج کردم.
همسری که امیدوار بودم هزار درجه متفاوت از خانواده ام باشد. کسی که بتوانم تمام امیدهای واخورده گذشته را در دست های مهربانش جست و جو کنم. اما چشم باز کردم و دیدم با یک نفر شبیه والدینم ازدواج کرده ام. حس می کردم به اندازه پدرم تحقیرم می کند و بی اعتناست و به اندازه مادرم سرزنش می کند و مقایسه. ملتمسانه خواهان توجه بیشتر او بودم و او همچون والدینم غرق بود در خودخواهی های خود! همسرم برعکس من در خانواده ای رشد کرده بود که حمایت افراطی آن ها، آزارش می داد. او در زندگی مشترکمان مصرانه به دنبال تجربه کردن آزادی بود و استقلال. او برایم پدر و مادرم را تداعی می کرد. زمانی که اختلافاتمان بالا می گرفت بارها و بارها این جمله را تکرار می کرد: مرا قضاوت نکن! تو فقط حالم را می دانی نه گذشته ام را؛ آن روز بود که فهمیدم ازدواج کردم تا خواسته های برآورده نشده از طرف خانواده ام را توسط همسرم برآورده کنم.
اینک با گذشت یک سال از جدایی مان آگاه شده ام که او چندان مقصر نبود. روح من سرگردان بود از آرزوهای عاصی که تحققشان را در ازدواج می دیدم. ای کاش می شد از میان خودهای خودخواهمان پیدا شویم...

***
سرگذشتی که خواندید، قصه زندگی تعداد زیادی از زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره است که یا در شرف طلاق هستند و سطح اختلافات و تنش های بین زن وشوهر بسیار بالاست یا طلاق گرفته اند. در واقع شما ممکن است با همسرتان طوری رفتار کنید که انگار او والدینتان یا فردی از گذشته شماست. فرضا ممکن است شما پدری سخت گیر یا مادری پرمشغله داشته باشید. در این صورت به احتمال زیاد در پی همسری خواهید بود که از نظر مالی تأمین باشد و احیاناً کمبودهای عاطفی را که در دوران کودکی و نوجوانی، احساس می کردید پر کند.

بسیاری از روان شناسان در گفت وگو با افراد جدا شده به این حقیقت می رسند که تعداد زیادی از این افراد با این تصور ازدواج می کنند که بتوانند آنچه را در رابطه با والدینشان دریافت نکرده اند در رابطه همسری دریافت کنند. بنابراین هر یک از زوجین با یک الگوی ارتباطی وارد زندگی زناشویی می شوند که ریشه اش به رابطه فرد با والدینش برمی گردد. حال زوجی را تصور کنید که هر دو در دوران کودکی آسیب دیده اند و به هیچ عنوان هم درباره آسیبی که خودشان و طرف مقابل در کودکی دیده است، آگاهی ندارند. آن ها به این امید با هم ازدواج می کنند که همسرشان بتواند کمبودهای گذشته را جبران کند. غافل از این که ... با این مقدمه به سراغ گام چهارم بازسازی زندگی پس از طلاق یعنی «خودشناسی» می رویم.
به خاطر داشته باشید لازمه موفقیت در تمام مراحل و شرایط حساس زندگی نظیر موقعیت های ذکر شده، رسیدن به مرحله «خودشناسی» است. دستیابی به «خودشناسی» مراحل مشخصی دارد و ما در اینجا تصمیم گرفتیم از «گذشته» شما شروع کنیم و به تاثیراتی که افراد مهم زندگی تان از جمله والدین به شکل غیرمستقیم بر زندگی زناشویی شما گذاشته اند، بپردازیم.
به خاطر داشته باشید که رسیدن به این مرحله مستلزم آن است که با خودتان صادق باشید و به رابطه بین خود و همسر سابق تان از نگاه یک شخص سوم بنگرید. کاملا بی طرف و عاری از هر گونه جبهه گیری.

خودشناسی لازمه موفقیت در زندگی
نتایج تحقیقات بسیاری از محققان نشان داده است که 50 درصد ازدواج های دوم نیز محکوم به شکست است. به راستی دلیل وقوع چنین اتفاقی چیست؟ تنها پاسخ منطقی به این سوال این است که بسیاری از افراد مطلقه بدون رسیدن به مرحله «خودشناسی» و طی کردن صحیح این مسیر، عجولانه اقدام به ازدواج مجدد می کنند. مکانیزمی که این افراد در ازدواج دومشان از آن سود می جویند این است که مصرانه در جست وجوی همسری هستند که فاقد ویژگی های شخصیتی و اخلاقی همسر سابقشان باشد و از طرفی کمبودهای والدین را نیز برای شان جبران کند غافل از این که ریشه مشکل در خود ماست و تا به شناخت صحیحی از خود نرسیم و به اصلاح همه جانبه خود نپردازیم، ازدواج دوم نیز همچون ازدواج اول به جدایی می انجامد.
با استفاده از راهکارهایی که در ادامه می خوانید، می توانید به بررسی عمیق رابطه خود با والدینتان بپردازید و دقت کنید که چگونه کودکی و نوجوانی شما و ارتباطتان با پدر و مادر روی رابطه شما با همسرسابق تان اثرگذار بوده و عامل محرکی در تشدید تعارضاتتان شده است.
یکی از مراحل «خودشناسی» آگاهی نسبت به گذشته ای است که به شکل کاملا ناخودآگاه در زندگی بزرگسالی ما خلل ایجاد می کند،پس اگر قصد ازدواج مجدد دارید، باید قبل از هر اقدامی از این مسئله مطمئن شوید که همسر آینده تان را برای کمبود و جبران خلاء های عاطفی دوران کودکی انتخاب نمی کنید،
برای این منظور باید ۴کار را انجام دهید:
1- فهرستی از دردناک ترین وقایع و تجربیاتی را که از زمان کودکی تا زمان ازدواج با آن دست و پنجه نرم کردید، تهیه کنید.
2- تا حد امکان آن دسته از رفتارهای همسر آینده تان را که شبیه رفتار والدینتان است، شناسایی کنید: یکی از آقایان مراجعه کننده به مرکز مشاوره در پاسخ به این سوال که«همسرسابق تان شما را به یاد چه کسی می انداخت» پاسخ داد: «او مشابه پدرم سرزنشگر، کنترل گر و تحقیرکننده بود.» با شناسایی دقیق اشتراکات شخصیتی و رفتاری همسر آینده با والدینتان می توانید به علت بسیاری از تعارضاتی که ممکن است ناخودآگاه بین شما و او ایجاد شود، واقف شوید و سعی در اصلاح و بازسازی آن ها کنید تا از وقوع مجدد این تعارضات در زندگی دوم تان پیشگیری کنید.

3- در گذشته شبیه به این احساس را نسبت به چه کسی داشتید: شاید مادرتان در کودکی مرتب شما را به خاطر این که نمی توانستید همه خواسته های معقول و نامعقولش را برآورده کنید، تحقیر می کرد. همسرآینده تان نیز به گونه ای مشابه مادرتان با شما برخورد می کند، پس به عقب برگردید و نام شخصی را که همسر آینده تان مشابه او رفتار می کند همراه با احساستان نسبت به آن فرد بنویسید.

4- زمانی که همسر سابق تان شبیه والدینتان رفتار می کرد، واکنش شما چه بود؟ مرجان هر زمان که از طرف همسرش علی به واسطه مشغله کاری زیاد، مورد بی توجهی قرار می گرفت به یاد مادر پرمشغله خود می افتاد. او در واکنش به این رفتار همسرش شروع به پرخاشگری همراه با اعتراض می کرد. مرجان می گوید در کودکی به دلیل شاغل بودن مادرم ساعت ها در خانه تنها می ماندم و بارها دوست داشتم با خشم و گریه به بی تفاوتی او اعتراض کنم. بسیاری از افراد سعی می کنند در برخورد با همسرشان نیز به همان طریقی واکنش نشان دهند که در کودکی شان پاسخ می دادند یا آرزو داشتند پاسخ دهند.

چه باید کرد؟
اما اگر به این مسئله پی بردید که ممکن است دوباره در همین دام بیفتید، بهتر است این راهکارها را مد نظر داشته باشید:
1- نحوه بیان احساسات و خواسته هایتان را نسبت به همسر آینده تغییر دهید: چنانچه رفتاری از همسرتان تداعی کننده بخشی از خاطرات نامطلوب شما از والدینتان است بهترین راهکار این است که نحوه بیان احساسات و خواسته هایتان را نسبت به او تغییر دهید.
2- همسر آینده تان را فردی مستقل از گذشته تان بدانید: فراموش نکنید که هر انسانی منحصر به فرد است و هیچ انسانی قابل مقایسه با دیگری نیست. همسرتان را متفاوت از والدینتان ببینید و با او بر اساس خصوصیات شخصیتی و اخلاقی خودش رفتار کنید.

3- خود را فردی مستقل از گذشته تعریف کنید: تعدادی از افراد مصرانه تلاش می کنند خاطرات گذشته را زنده کنند تا زخم های دوران کودکی شان در زمان حال درمان شود و همسرشان را تنها فردی می دانند که قادر به التیام بخشیدن این زخم هاست. تصمیم بگیرید جز تجربیات مثبت زندگی گذشته خود هر آنچه اتفاق افتاده را به بایگانی ذهن خود منتقل کنید و تجربیات نامطلوب را وارد زندگی دوم تان نکنید.

خودشناسی روشی موثر برای برقراری ارتباط میان زوجین

با بیان اینکه دلایل شروع برخی از ازدواج‌ها اشکال دارد، تصریح کرد: دلایلی مانند فرزندآوری، خلاصی از تنهایی، فرار از خانه پدری، دلایل درستی برای ازدواج نیستند و بیشتر افرادی که با این انگیزه‌ها ازدواج می‌کنند، در زندگی مشترک خود ناکام می‌شوند.

وی تاکید کرد: نباید افراد را برای ازدواج سریع و آسان تحت فشار قرار دهیم و تنها فکر کنیم که مایحتاج باید حل شود. رضایی در ادامه گفت: یکی از بزرگترین مواردی که در حال حاضر به جوانان ایرانی ضربه می‌زند، این است که فکر می‌کنند اگر با عشق ازدواج کنند، همه مسائل حل می‌شود. این در حالیست که عشق بیشتر جوانان زیر30 سال بیش از آنکه دوست داشتن عمیق مبتنی بر شناخت اصیل باشد، بر مبنای هیجاناتی است که از پسندیدن چهره، خصوصیات و اخلاق آنی یک فرد نشأت می‌گیرد که این علاقه به عشق ترجمه می‌شود؛ اما هیجانات قوی است که انتظارات بزرگتری را به همراه دارد ودیر یا زود این انتظارات منجر به شکست می‌شود.

این پژوهشگر روانکاوی عمقی افزود: بسیاری از انسان‌ها گمان می‌کنند می‌توانند تنهایی خود را با فرد دیگری پر کنند، بنابراین ازدواج می‌کنند تا تنهایی خود را با فردی پر کنند و اگر نتوانستند، به سمت فرد دیگری گرایش پیدا می‌کنند. وی در ادامه گفت: طول رابطه‌های این افراد با دیگران کوتاه‌ مدت است و با افراد متعددی رابطه برقرار می‌کنند. در حالیکه روابط متنوع نتیجه‌ای جز افسردگی و اضطراب ندارد، چون فرد نمی‌تواند رابطه عاطفی عمیقی را با یک نفر برقرار کند و به همین علت به رابطه جدید روی می‌آورد و به خاطر احتمال لو رفتن رابطه، دچار اضطراب شدیدی می‌شوند.

وی درباره راهکارهای افزایش تعهد زوجین نسبت به هم، اظهارکرد: لازم است افراد به این موضوع توجه کنند که نمی‌توانند یک فرد خارق‌العاده و عالی را برای ازدواج انتخاب کنند که هیچ نقصی را نداشته باشد و نباید دچار این توهم شوند که در صورت ازدواج با چنین فردی، هیچ مشکلی پیدا نمی‌کنند. چرا که فرد پس از ازدواج هنگام برخورد با اولین مشکل جا می‌خورد واحتمال دارد رابطه را پس بزند.

رضایی تاکید کرد: ازدواج همه مشکلات را حل نمی‌کند و باید با دیدی واقع‌بینانه نسبت به این کار اقدام کرد، بنابراین ابتدا باید دلایل درستی برای ازدواج داشته باشیم. البته مهم‌تر از انتخاب همسر، برخورداری از مهارت‌های امتداد ارتباط است. چرا که بسیاری از مشکلات زناشویی به خاطر مواردی است که از سه تا شش سالگی در شخصیت فرد بنیان شده است و در رابطه زناشویی نمایان می‌شود.

وی با تاکید بر ضرورت کمک به منظور آموزش مهارت‌های امتداد رابطه به افراد، گفت: افراد باید بدانند که رنج نیز در ازدواج وجود دارد. درواقع ازدواج یک رنج مقدس است که با آن به تدریج خود را پرورش می‌دهیم و هر چقدر بالغ‌تر شویم، زندگی پایدارتری را خواهیم داشت.

رضایی با اشاره به پدیده طلاق در بین میانسالان، اظهار کرد: برخی میانسالان چون ناکامی‌هایی در زندگی‌ خود داشته‌اند، از همسر خود جدا می‌شوند، چون فکر می‌کنند همسر آنان موجب این ناکامی‌ها بوده است و با طلاق مشکلات حل می‌شود. این افراد نیاز به درک دوباره از ازدواج دارند و مهم‌ترین کمک به آنان این است که آنان به خودشناسی بپردازند.

این پژوهشگر روانکاوی عمقی با اشاره به تاثیر طلاق عاطفی بر کاهش تعهد زوجین به هم، گفت: وقتی که دو فرد نمی‌توانند ارتباط عاطفی خوبی با هم برقرار کنند، از هم فاصله می‌گیرند چون عاطفه، معطوف به احساس خوب است. من موافق نیستم که ابتدا چند تکنیک ارتباطی را به افراد بیاموزیم، چرا که اول باید آنان فلسفه ازدواج را درک کنند و خودشناسی را عمق بخشند، سپس روی مهارت‌های ارتباطی خود کار کنند. اگر مهارت‌های ارتباطی را ابتدا آموزش دهیم، درواقع ماسک‌هایی برای افراد تولید کرده‌ایم که در عمل نمی‌توانند کمک موثری به آنان بکنند.

وی درباره نحوه مواجهه دختران یا پسران با افراد تنوع‌طلب، اظهار کرد: افراد تنوع‌طلب ممکن است بسیار جالب و جذاب باشند و به دختران و پسران توصیه می‌شود که در روابط کوتاه مدت، خود را دچار هزینه‌های بلند مدت نکنند. علاوه بر آن در زمان کوتاهی تصمیم به ازدواج با آنان نگیرند و زمان طولانی‌تری را با این فرد بگذرانند تا بتوانند رفتار او را در موقعیت‌های مختلف ارزیابی کنند.
رضایی در پایان تاکید کرد: اگر فردی به شما گفت بدون تو می‌میرم، حتما از او بسیار فاصله بگیرید، چرا که او شما را در رابطه خواهد کشت. چنین آدمی وابسته است نه دلبسته و فرد خطرناکی برای ازدواج کردن محسوب می‌شود.

خیــانت هـای زنــاشــویی




مردان معمولا به دو دلیل «تنوع طلبی» و «مسائل جنسی» دست به این کار میزنند. از این رو چنانچه همسر وی شناخت کاملی نسبت به نیازهای او داشته باشد و به آن نیازها نیز توجه کند در آن صورت این اتفاقات به ندرت پیش خواهد آمد.
آنچه که مسلم است خیانت مردان به زنان یکی از راه های قطع ارتباط میان همسران است و زمانی که مردی مرتکب خیانت میشود دیگر همسر وی به او اطمینان ندارد و به دست آوردن مجدد این اطمینان کار بسیار دشواری است و چه بسا حتی دیگر این اطمینان به وجود نیاید.
در بسیاری از موارد خیانت زمانی روی میدهد که هیچ گونه پیوند عاطفی میان زوجین وجود ندارد.
یا اینکه مرد احساس می کند از نظر عاطفی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه پیدا کرده و از صحبت کردن و در میان گذاشتن افکار و علایق خود با شخص دوم لذت میبرد و کم کم به این نتیجه میرسد که اوقات فراغت خود را به جای اینکه با همسر خود بگذراند با دیگری سپری کند.

در واقع یکی دیگر از دلایل ارتباط مرد با شخصی دیگر عدم ارضای نیازهای روحی و عاطفی او درخانواده است چرا که زن نیز از ابتدا در خانواده آموزش محبت ورزیدن را ندیده است و نمی داند که چگونه باید به همسر خود محبت کند. از سوی دیگر بسیاری از مردان پس از زندگی زناشویی عشق و علاقه خود را به همسرشان از دست میدهند و از انجایی که به دلیل داشتن فرزند نمی توانندتصمیم به جدایی بگیرند راه دوم را که همان انتخاب فردی دیگر است در پیش می گیرند.

آنها در توجیه رفتار نادرست خود، رفتارهای زشت، نق زدن های دائمی، نزاع ها و مجادله های همسر خود را عامل رفتار خود عنوان می کنند و معتقدند که خیانت بهترین راه فرار از خانه و خانواده است.
هم چنین همین مردان گاهی عدم جذابیت همسر خود را از عوامل دیگر میدانند و گله مند هستند از اینکه همسرشان دیگر مانند سابق به ظاهر خود نمیرسد و توجه چندانی به آرایش و پوشش خود ندارد.

اشتباهات خرابکارانه شما در ازدواج کدامند؟

درست است که همه مردم دوست دارند بهترین و سعادتمندترین زندگی مشترک را داشته باشند، ولی بعضی کارها که شاید متوجه آنها هم نباشید، به رابطه شما آسیب می زنند. در واقع شما عمداً این کارها را انجام می دهید، زیرا معتقدید که کار درستی هستند، ولی درست برعکس آن صحیح است. از اشتباهات زیر دوری کنید تا زندگی مشترک شما دوام یابد.

سکوت می کنید.
1. صبر می کنید تا شوهرتان در صورت نیاز به چیزی به حرف بیاید.
آقایان دوست دارند قوی باشند، نه آسیب پذیر و بسیاری از آنها حس می کنند که نمی توانند به داشتن نیازهای بیشتری اعتراف کنند. اگر او حس کند که شما زیادی سرتان شلوغ است یا نیاز او را قبول نمی کنید، ساکت می ماند و درمانده می شود. از او بپرسید که به چه فکر می کند و چه می خواهد. صبر نکنید تا خودش آن را مطرح کند، زیرا به احتمال زیاد هرگز این کار را نخواهد کرد.

کمی تشکر کنید.
2. شما به شوهرتان نمی گویید چقدر از او سپاسگزارید.
چه او نان آور باشد چه پدری بیکار باشد، باید از تلاش های او قدردانی کنید، در غیر این صورت فکر می کند سربار است. حتی اگر شما هم پا به پای او کار می کنید، باید تشکرات قلبی خود را به او نشان دهید. کمبود تقدیر و سپاسگزاری در زندگی مشترک بیزاری می آفریند.

گودال های عشقی
3. شما کمبود شور جنسی خود را نادیده می گیرید. اگر او از شما تقاضای رابطه جنسی می کند و شما معمولاً دست رد به سینه اش می زنید، به تدریج به سوی زناشویی بی عشق خواهید رفت. اگر شما حال و حوصله اش را ندارید، این مسئولیت به گردش شماست که دلیلش را بفهمید. شاید دلیلی روانی یا عاطفی داشته باشد، ولی اینکه به این مشکل رسیدگی کنید، نشان می دهد که برایتان مهم است. با پزشک خود حرف بزنید و راه حلی پیدا کنید. اینکه این قضیه را نادیده بگیرید، انگار او را نادیده گرفته اید.

عمل کردن بهتر از حرف زدن است.
4. شما شکایت می کنید که او به شما محبت نمی کند، در حالیکه این کار را می کند. شوهرتان هر چقدر هم یک دل نه صد دل عاشق شما باشد، به احتمال زیاد درباره آن با شما حرف نمی زند. او احساسات خود را از طریق پدری کردن برای بچه ها و یا زدن چمن های باغچه نشان می دهد. با آنکه شما منتظر گفتگویی طولانی در مورد عشق هستید، ولی نباید این نوع بیان احساسات و عشق و حمایت او را نادیده بگیرید.

رقبای پیشین
5. بطور ناخودآگاه خواستگارهای قبلی خود را بت می کنید.
بعضی از خانم ها با گذشت زمان و محو شدن بدی های خواستگاران پیشین، از آنها تعریف و تمجید می کنند. یادتان باشد که این کار بر روابط محکم هم تأثیر منفی می گذارد. صحبت کردن در مورد خوبی های خواستگاران قبلی، جر و بحث های بدی را با همسرتان شروع می کند. باید روی بهترین ویژگی های همسرتان تمرکز کنید و بجای مقایسه او با دیگران، ارتباط بهتری با او برقرار کنید.

خبر بد
6. معتقدید همه مردها بد هستند.
شاید در گذشته از سوی بعضی ها بدی هایی دیده باشید و منتظر باشید که شوهرتان هم مثل آنها شود. مشکل بزرگ اینجاست که هرگز نمی توانید رابطه خوبی با شوهرتان برقرار کنید، اگر هنوز روی همان باورها تأکید می کنید. آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید و خودتان و دیگران را ببخشید و رفتار خود را عوض کنید. شروع تازه ای با همسرتان داشته باشید.

گمانه زنی نکنید.
7. گمان می کنید می دانید او به چه می اندیشد.
حدس و گمان، دشمنی می آفریند. بجای آنکه با شوهرتان حرف بزنید، در ذهنتان سناریو می نویسید. هر وقت دیدید در حال گمانه زنی هستید، خودتان را کنترل کنید. نگرانی های خود را با شوهرتان در میان بگذارید و واقعیت را جستجو کنید.

تک روی
8. شما به تنهایی سعی می کنید این رابطه را ادامه دهید.
تلاش از سوی یک نفر همیشه زندگی مشترک را به مشکل و دردسر می کشاند. رابطه با دو نفر شروع می شود. اگر یکی از این دو نفر حضور نداشته باشد یا از لحاظ عاطفی غایب باشد، هیچ ارتباطی نمی ماند. همیشه حواستان باشد که آیا شما به تنهایی رابطه را پیش می برید یا خیر، در این صورت از کارشناس و مشاور بخواهید که راهنمایی تان کند.

عادلانه مبارزه کنید.
9. زمانی که اختلاف نظر دارید، دیدگاه او را نادیده می گیرید.
اگر شوهرتان در دخل و خرج شما دخالت می کند، فوراً او را در مورد خرج های خودش سرزنش نکنید. زیرا در این صورت فقط وارد فاز حمله و دفاع می شوید و فرصتی برای درک همدیگر نمی یابید. لازم نیست در مورد همه چیز با هم توافق داشته باشید، ولی در عین حال باید دیدگاه یکدیگر را درک کنید.

جدی باشید.
10. شما برای برقراری ارتباط روی طعنه و کنایه تکیه می کنید.
منظورمان از این جمله شوخی ها و مزه پرانی ها نیست، بلکه زمانی است که شما با استفاده از طعنه و کنایه می خواهید حرف و پیام خود را برسانید. این یک روش انفعالی-تهاجمی برای بیان عصبانیت و آزردگی است. سعی کنید بجای نیش و کنایه زدن، حرفتان را رک و جدی و واضح بگویید.

کمبود ارتباط
11. هر روز با او تماس نمی گیرید.
شما خودتان می دانید که باید زندگی مشترک خود را تقویت کنید، ولی وقتی سرتان شلوغ می شود، دور شدن از هم آسان است. به عبارت دیگر شما به این باغچه آب نمی دهید. اگر حس می کنید که شوهرتان دیگر فقط برایتان یک همخانه است، از خودتان بپرسید که چرا از او دوری می کنید. اگر از جواب خود مطمئن نیستید، از تراپیست کمک بخواهید و مسئله را تا دیر نشده، حل کنید.

چگونه پس از ماه عسل از رکــود زندگــی جلوگیری کنیــم؟

01234-8-.jpg


مطالبی که در این مقاله در اختیار شما قرار می دهم، تنها مربوط به تازه دامادها و نوعروس ها نیست، بلکه برای هر زن و مردی که می خواهند از به وجود آمدن کسالت و رکود در ارتباط خود پرهیز کنند، کاربرد دارد. در مواقعی، همه ما احساس می کنیم که زندگی مشترکمان خارج از نظم و هماهنگی گذشته می شود.

به نظر می رسد که اغلب خانم ها و آقایون در چند ماه بعد از ماه عسل خود احساس دلتنگی می کنند. آیا این افت در رابطه، قابل اجتناب می باشد؟

اگر نکات زیر را رعایت کنید به طور حتم قابل پیشگیری می باشند.






اصل1: عصبانیت خود را برای مدت طولانی ادامه ندهید


"مریم" و "علی" تا نیمه های شب با هم بحث و مشاجره می کردند. سرانجام هر دو آنقدر خسته و خواب آلود شدند که توانایی ادامه بحث را نداشتند. زمانی که به تخت خواب رفتند، هر یک با زبان خود گلوله ای آتشین را به سوی دیگری پرتاب می کرد و هر کدامشان می خواستند حرف آخر از زبان خودش در آید؛ در همین حال هر دو به خواب فرو رفتند.

صبح روز بعد کن زود تر از خواب بلند شد و برای اینکه صبحانه را در کنار مریم میل نکند، زودتر به محل کار خود رفت. تا ظهر با او تماس تلفنی نگرفت و او را در جریان برنامه های روزانه خود قرار نداد. زمانیکه به خانه برگشت برای چند ساعت اصلا با هم صحبت نکردند. هفته ها طول کشید تا عصبانیت آنها به طور کامل فروکش کند و همین امر سبب شد تا در مقابل یکدیگر شکیبایی به خرج ندهند و هنگام بروز موقعیت های مشابه خیلی زود از کوره در بروند. برای انها دست یابی به نزدیکی عاطفی که قبلا داشتند کمی دشوار به نظر می رسید.

کتاب های آسمانی به ما پیشنهاد می کنند که ما: "نباید با خشم و غضب خود منجر به غروب خورشید زندگی خود بشویم" البته این مطلب به آن معنا نیست که شما نباید هیچ گاه در زندگی عصبانی شوید. زمانی که ما با کسی صمیمی هستیم، به وجود آمدن عصبانیت و رنجش یک امر کاملا طبیعی است چرا که رفتار و عقاید او برایمان اهمیت دارد و در مقابل آنها از خود عکس العمل نشان می دهیم. کتاب های آسمانی به ما دستور نداده اند که هرگز حق عصبانیت نداریم، بلکه به ما گوشزد می کنند با گرد و خاکی که از روی عصبانیت بلند کنیم سبب غروب خورشید زندگیمان نشویم. نکته ای که باید رعایت کنیم این است که مشکل خود با همسرمان را باید پیش از انجام هر گونه کاری: چه رفتن به محل کار چه مسافرت و یا بازی کردن، حل نماییم. وقتی قرار است که یکی از زوجین برای مدت زمانی دور از همسر خود باقی بماند، رابطه باید حالت نرمال و صمیمانه خود را داشته باشد. اگر چنین نباشد، آسیب های احساسی فراوانی به دو طرف وارد می آید و هر دو نفر در معرض وسوسه های شیطانی بیشتری قرار می گیرند.





اصل2: با پرهیز از ************ یکدیگر را مجازات نکنید


زمانی که "امین" قرار خود با همسرش "زهره" برای رفتن به رستوران را فراموش کرد، زهره بسیار ناراحت شد و از برقراری ارتباط جنسی با او خودداری کرد. امین تا دیر وقت در محل کار خود مانده بود و یک ساعت پس از اینکه رزرو میز باطل شده بود به خانه برگشته بود. امین از زهره عذر خواهی کرد، اما احساسات او آسیب دیده بودند.

زمانی که هر دو به تخب خواب رفتند، امین او را به حالت دلجویی و نوازش در آغوش گرفت و طوری رفتار کرد که گویا تمایل به معاشقه دارد. اما زهره خنده ای از روی تمسخر نثار او کرد و بدون اینکه حرفی به زبان بیاور پشت به او کرد و چشمانش را بست. امین در حالیکه تمام طول شب به سقف نگاه می کرد، بسیار رنجیده و آزرده شده بود. شکاف میان آن دو تا کیلومترها زیاد شده بود و امین احساس می کرد همسرش او را رد می کند و نسبت به او دوری می ورزد.

امین باید برای قرار شامی که با زهره گذاشته بود، اهمیت بیشتری قائل می شد. بی توجهی او باعث شد یک شب فراموش نشدنی خراب شود و زهره نیز احساس ناراحتی کند. البته همه شما این مثل را که می گوید: "دو اشتباه منجر به درست شدن کارها نمی شود" را شنیده اید.

"احسان" به زوج های جوان توصیه می کند که: "تا زمانی که از یکدیگر به رضایت کامل نرسیده اید، هیچ گاه همدیگر را از وجودتان معزول نکنید."

همه ما باید با زهره همدردی کنیم. او آزرده شده بود و قصد داشت تا به امین بفهماند که چقدر تحمل این قضیه برایش سخت است. شاید هم به نوعی قصد تلافی کردن داشت. کتاب آسمانی به ما می گوید که از یکدیگر انتقام نگیریم و در مقابل هم شکیبا و صبور باشیم. با خودداری از برقرای رابطه جنسی،زهره، امین را خیلی بیشتر آزرده خاطر ساخت. در این زمان امین نیز دل خوشی از او پیدا نکرد. زهره نه تنها او را از خودش دور نمود بلکه فرصت آشتی کردن به وسیله یکی شدن جسمانی را نیز از بین برد. تنها نتیجه ای که او از این کار گرفت، آزرده ساختن برد بود. اگر هدفش این بود پس بدون شک به آن دست پیدا کرد.

زن و شوهر ها هیچ گاه برای تنبیه کردن یکدیگر نباید از برقراری رابطه جنسی خودداری کنند چراکه خداوند غریزه جنسی را به عنوان راهی برای تجلی عشق و احساسات در وجود انسان ها قرار داده است. درست نیست از آن به عنوان هربه ای برای جر و بحث و نیازمند جلوه دادن دیگری سوء استفاده کنید.





اصل3: براورده نکردن نیازهای او را تقصیر مشکلات زندگی نگذارید


"محسن" دو شغل مختلف را انجام می داد تا بتواند اجاره های عقب افتاده خانه ای را که با "مینا" در آن زندگی می کردند را بپردازد. شب ها هنگامیکه به خانه بر می گشت آنقدر خسته بود که فقط می خواست بخوابد، اما مینا برای او برنامه های دیگری داشت. او انتظار داشت که شوهرش در مورد کارهایی که در طول روز انجام داده با او صحبت کند و خودش نیز تمام وقایع روزانه خود را برای او شرح دهد. او انتظار داشت تا برای شام در کنار هم بنشینند و موقع خواب نیز او را "ناز و نوازش" کند. اما محسن همیشه دوست داشت به سرعت به خواب برود و آنقدر انرژی نداشت تا با او معاشقه کند. زمانی که مینا اعتراض می کرد شوهرش به او اطمینان خاطر می داد که زمانی که کارهایش کمتر شوند، همه چیز تغییر خواهد کرد.

پس از چند ماه محسن به اندازه کافی پس اندازه کرد و تمام هزینه ها پرداخت شد. او دیگر مجبور نبود تا بر سر دو کار مختلف برود، اما هنوز هم همان طبع سرد و غیر صمیمی در او مشاهده می شد. زمانی که خانمش از او در مورد این مسئله سوال می کرد او می گفت قول می دهد زمانیکه استرس ها کمتر شود و بیشتر استراحت کند، همه چیز مثل روز اول شود. به نظر می رسید که فقط قصد دارد بهانه های مختلف برای مینا بیاورد.

برآورده نکردن نیازهای مینا از سوی محسن به دلیل مسئولیت های سنگینی که بر دوش داشت، نبود؛ بلکه عدم اهمیت به نیاز های او برایش به صورت یک عادت در آمده بود و به جای اینکه مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد سعی می کرد مسائلی را سرزنش کند که از کنترلش خارج هستند. تنها راه حل آنها این بود که محسن می بایست بدون توجه به مشکلات زندگی، رفع نیازهای همسرش را در راس کارهای خود قرار دهد. هیچ چیز مهمتری از براورده ساختن نیازهای همسران وجود ندارد و نباید این چنین تصور کرد که صرفا با بی توجهی به این نیازها، آن خواست ها و نیازها به خودی خود از بین خواهند رفت.


اگر براورده ساختن نیازهای همسرتان آنچنان که باید و شاید برایتان اهمیت داشته باشد، هیچ گاه اجازه نخواهید داد که مشکلات زندگی نزدیکی و صمیمیت شما را از بین ببرند.




همه چیز ختم می شود به . . .


اگر هر زن و شوهری، مسائل مربوط به همسر خود را در راس کارهایش قرار دهد، هیچ یک از موقعیت های بالا پیش نخواهد آمد. اگر چه هیچ انسانی کامل نیست، بنابراین راه حل این است که در قبال همسران خود صبور باشیم و همیشه سعی کنیم تا بهترین زن و یا شوهری که می توانیم باشیم.


اگر قادر به اجرای سه اصل ذکر شده باشید به راحتی می توانید از سختی ها و رکودهای ایجاد شده در زندگی های زناشویی جلوگیری کنید. با این همه بد نیست به یک مثل قدیمی یونانی در مورد عشق نیز گوش کنید:




"عشق حسد، تکبر و غرور نیست، بلکه بردباری و شفقت است. خشم و گستاخی و خود محوری نیست. عاشق به آسانی خشمگین نمی شود و خطاهای طرف مقابل را ثبت و ضبط نمی کند. عشق با شرارت و دروغ رابطه ای ندارد بلکه در حقیقت متجلی خواهد شد. از شما محافظت می کند، اعتماد به وجود می آورد، نیازمند پشتکار بوده و با امید همراه است"