مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

راز عشقی پایدار در زندگی زناشویی!



سلام

نماز روزه همگی قبول حق باشه


دوست داشتم نظرشخصیم رو در مورد راز داشتن عشقی پایدار که هر روز زیاد میشه که حتی پیری و گذر زمان هم نمیتونه کمرنگش کنه رو براتون بگم ... ، برداشت هم آزاده و جای برای بحث نیست .

زیاد دیدن آدم های عاشق همدیگه هستن و برای همدیگه میمیرن ، اما بعد اینکه به همدیگه میرسین عشقشون تموم میشه و احساساتشون کمرنگ میشه ، به قولی سرد و بی انگیزه ، اگه ندیدن هم میتونین با مطالعه و سرچ پیدا کنید حتی در این سایت .

حتی اگه دختر و پسر قبل ازدواج عاشقانه ترین لحظات بهترین شخصیت ها و خوش اخلاق ترین انسان ها هم که باشن ، آتشین ترین دوست داشتن و احساسات رو نسبت، بعد ازدواج و بهم رسیدن اون شور و شوق بعد ازدواج همش فروکش میکنه

حتی اگه لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد ، رومئو و ژولیت و ... هم باهم ازدواج کنن بعد ازدواج احساسات کم کم کمرنگ و احساسات سرد تر میشه ،

حتی اگه از نظر شخصتی مناسب هم باشن ، حتی اگه بهترین فرد برای زندگی همدیگه باشن ، حتی اگه هم کفو باشن بعد ازدواج و گذشت یک سال اون عشق گذشته و دوست داشتن پر حرارت تو زندگی روزمره احساس نمیشه ...

رازش در " هدف " گنجانده شده !

عاشق ترین آدم ها بعد ازدواج عشقون کمرنگ میشه ، چون هدفشون بهم رسیدن بوده ، هدفشون ازدواج بوده ، و وقتی هم به همدیگه میرسن دیگه هدفی ندارن که انگیزه ای باشه برای شعله ور کردن و روشن نگه داشتن عشقشون ...

زن و شوهر هرچقدر هم که عاشقانه همدیگه رو بخوان و مناسب همدیگه باشن بعد یک سال ازدواج به اون چیزی که میخواستن رسیدن و از نظر روحی و معنوی ارضاء شدن ، از نظر روانشناسی برسی کنید به یک سال نمیرسد که چیزی از حس های گذشته نمیمونه ، زمان هر روز کمرنگ ترش میکنه .

راز اینکه چطور عاشقانه باید عشقی را تا آخر زندگی شعله نگه داشت و حتی پیری و زمان نتونه مانعش بشه ، در هدف ی والا نهفته ، هدفی که پایدار باشه و از نظر مادی و معنوی انسان رو تا آخر عمر هدایت کنه و عشق رو هر روز گرم تر کنه ، هدفی به نام " خدا " .

هیچ هدفی تو زندگی نمیتونه پایدار و جاودانه تر از خدا باشه ( خدای که اسلام رو بهمون نشون داده ) ، وقتی زنو شوهر هر دو "خدا " را در زندگی هدف قرار داده باشن زندگی براشون با ازدواج تازه شروع میشه ، هر دو در یک مسیر زندگی میکنن و لذت میبرن .

این دنیا گذراس ، برای کسی وفا نکرده ، همه ی ما مسافر هستیم ، وقتی در این سفر مسیر زن و شوهر یکی باشه در زندگی به صورت موازی کنار همدیگه در حرکت هستن و از این سفر ( زندگی ) لذت میبرن

نمیشه در این زندگی زن یک سفر بره ، و مرد سفری دیگر و در سفر های جداگانه بگن بهم خودش گذشته و لذت بودن کنار هم لذت برده باشن ! زن و شوهر همسفر هم هستن ، پس باید هر دو در یک مسیر به یک مسافرت برن تا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرن .

اما وقتی خدای اسلام رو زن و شوهر هدف قرار بدهند ، " دیگه ازدواج به همدیگه رسیدن نیست ، ازدواج با هم به خدا رسیدنه " ، دیگه نیازی هم نیست عشق قبل ازدواج باشه تا زندگی عاشقانه باشه ، هر چه زمان میگذره به عشق نزدیک تر و شعله عشق روز به روز حرارتش بیشتر میشه ...

وقتی هدف خدا باشه زنو شوهر دیگه در زندگی زناشویی از دیدگاه سلیقه ای و هدف های شخصی خودشون به مسائلی که روبروشون هست نگاه نمیکنن ، هر دو از دید خدا به مسائل نگاه میکنن ، مقابل همدیگه قرار نمیگیرن ، به همدیگه توهین نمیکنن مسائل رو شخصی و میل های نمی سنجن ...

وقتی خدا ( خدای اسلام ) هدف قرار داده میشه ، دیگه خود خواهی ، غرور ، حسادت ، افراط ، کینه ، ریا کاری ، دروغ ، غیبت ، پنهان کاری ، خودنمای و ... دیگه بی ارزش میشن ...
و آدم با گذشت و صبور تر میشه ، به عزیزانش عشق می ورزه و محبت میکنه چون دنیا گذراس ( مثل شخصی که میدونه چند وقت دیگه رفتنیه )، ایمان ها بیشتر و قوی تر میشه ....
اعتماد در زندگی زناشویی و دوست داشن بیشتر و خالص تر میشه چون زنو شوهر به ازدواج شون به دید کامل کردن همدیگه نگاه میکنن ، نه محدودیت ، نه دید جنسی ...


وقتی هدف هر دو خدا نباشه و به همدیگه رسیدن باشه ، بعد ازدواج هیچ حس و انگیزه ای نمیمونه
وقتی هدف یکی پول و مادیات باشه در زندگی و هدف دیگه خوش گذرونی شخصی بعد یک مدت از هم خسته میشن و از کلماتی مثل منو درک نمیکنی و ... استفاده میکنن
وقتی مرد هدفش فقط درآوردن پول باشه در زندگی دیگه انگیزه ای برای محبت به همسر و فرزندان نداره و... نداره
وقتی زن هدفش در زندگی فقط خوش گذروندن و لذت بردن باشه و دیگه انگیزه ای برای محبت به همسر و فرزندان نداره
یا حتی اگه هدف فقط محبت کردن به همدیگه باشه بعد یک مدت محبت کردن لوث میشه و ارزشش و معنی ش کمرنگ میشه و اون لذت رو نداره ...
یا حتی اگه هدف یکی هدفش خدا باشه ولی اون یکی دیگه نباشه زندگی موفقی نخواهد بود، باید هر دو هدفشون خدا باشه ، اون وقت میتونن زندگی رو عالی بسازن.
و خلاصه بگم هیچ هدفی والا تر از خدا نیست

فقط باید هر دو باهم این هدف رو داشته باشن ، و اراده هر دو یکی باشه ، تا در مسیر بتونین همدیگه رو به خوبی همراهی کنن ....
پس اگه زندگی همراه با عشق همیشگی میخوایم باید اول خودمون خدا را در زندگی هدف قرار بدیم !بعد خود سازی و میزان عمل خودمون برای هدف میتوینم مثل خودمون رو بشناسیم و دنبال شخصی مثل خودمون باشیم تا زندگی عاشقانه داشته باشیم...
درسته که آدما کامل نیستن ، اما هر کس به اندازه توانش میتونه تلاش کنه و عمل ، و به همون میزان نتیجه میگیره ، و اینم که ما بتونیم در مسیری باشیم که روز به روز کامل تر بشیم غیر ممکن نیست ...



مرسی از اینکه با حوصله نوشته های بنده رو خوندین ، تمام تلاشم رو کردم خلاصه بنویسم ، امیدوارم منظورم رو رسونده باشم .
هر کس هر دیدگاهی و نظری داره میتونه داشته باشه ، برداشت آزاده !
اگر سوالی هم از شخص بنده دارین خصوصی بپرسین ، بحثی اینجا نمیشه !

موارد مهم از همسرداری موفق

–        همیشه با رفتارت امنیت و آرامش را به همسرت عطا کن.

–    به او اعتماد  کن و تا زمانی  که دلیل قانع کننده ای  برای  سوء اطمینان به تو ثابت نشده به او مشکوک نباش و اجازه نده همسرت چنین حسی  داشته باشد.

–        هیچ زمانی به همسرت بی احترامی نکن حتی زمانی که از او عصبانی هستی.

–        حقیر کردن او در برابر روی فرزندان آفت خانواده است.

–        تو باید روشی را اتخاذ کنی  که فرزندتان به همسرت احترام بگذارد و همسرت باید به نوعی رفتار کند که فرزندتان به تو احترام بگذارد.

–        هرچه بیشتر همسرت را درک کنی با او صمیمی تر می شوی.

–        خانواده همسرت را عین  خانواده خودت بدان.

–        به همسرت ثابت کن  که به خاطر او حاضری عقیده و تصمیمت را تغییر دهی.

–        هم در لفظ و هم در عمل نشان بده که دوستش داری.

–    کادو حتما نباید از لحاظ قیمتی بالا باشد  یا به مناسبت خاصی  باشد. گاهی وقتها یک از خود گذشتگی  از اشتباه یا اختصاص موقعیت  غیرمنتظره به او از هر چیزی با ارزش تر است.

–     اغلب ما وقتی از کسی خشمگین می شویم فقط نکات منفی او را به یاد  می آوریم اما بهتر است خاطرمان  باشد که لحظات شادی را هم با او داشته ایم.

–        هنگامی علاقه همسرت را نسبت به خود زیادتر می کنی که قبول کنی شادی و مشکلات او، شادی و مشکلات تو هم هست.

–        اگربه  زندگیت علاقه  داری چیزی را به روی او نیاور که باعث آزارش شود.

–        دروغ گفتن به همسر می تواند مانند قدم برداشتن در میدان مین، شخصیت و اعتبار تو را از هم بپاشد.

–        از اعتماد، مهر و عطوفت او سوء استفاده نکن.

–        در مورد اختلاف ها و سوء تفاهم ها به گرمی با یکدیگر صحبت کنید.

–        لباس مورد علاقه او را به تن کن و از عطری که می پسندد  استفاده کن.

–        به علاقه مندی هایش دقت کن  و همیشه تلاش کن تا به آن ها برسد.

–        اگر از موضوعی ناراحت و دلخور است، تلاش  کن در آن زمان  کنارش باشی.

–        هیچ زمانی روبروی هم قرار نگیرید، همیشه در جوارهم و تکیه گاه هم باشید.

–        لجبازی با همسر، لجبازی با روح و روان، زندگی و آینده خود است.

–        بی علت از موارد مورد علاقه اش پیشگیری نکن.

–        با او به حالت دستوری صحبت نکن، استفاده از کلماتی مانند لطفا، خواهشا، هرچی تو بگی و … گناه و دردسری  ندارد!

–        هیچ گاه از میزان علاقه ات نسبت به او کم نکن، زیرا بی حد و حساب در ذهن او و زندگی تو تاثیر بد می گذارد.

–        هر کار خوبی که برای همسرت قصد انجام آن را داشتی و به دلایلی انجام  نشد بدون غل و غش برایش بازگو کن.

–    همیشه از محسنات  او سخن بگو، من این طرز تفکر را نمی پسندم  که با تمجید از همسر یا فرزندان آن ها را مغرور و سودجو می کنیم زیرا که  تعریف از خوبی های  دیگران باعث می شود تا او  متوجه شود  که کار خوبش برای اطرافیان مهم است و برایش ارزش قائلند و آن را می فهمند، همین علت  خوبی برای ادامه و ارتقای آن کار خوب می شود.

–        به همسرت در هر موقعیتی انرژی مثبت بده و علنا برای پیروزیش دعا کن.

–        برای احساساتش بیش از چیزهای دیگر ارزش قائل شو.

–        نزد دیگران مخصوصا خانواده هایتان او را حقیر نکن.

–        به سرعت در مورد او قضاوت نکن، با یکی دو بار نتیجه گیری نمی توان سریع  نظر قطعی داد  چون شرایط و موقعیت های متفاوت  و خیلی چیزهای دیگر در نوع برخورد و رفتار افراد در زمان های مختلف فرق  دارد  که برای رسیدن به کلیات آن زمان و بررسی های زیادی مورد نیاز  است.

–    هیچ وقت همسرت را بی علت آزمایش نکن، سعی کن صبور و منطقی باشی و با زیر نظر داشتن او در شرایط عادی و نرمال به آنچه که می خواهی دست پیدا کنی  زیرا در آزمایش های عمدی به این علت که او از تو انتظار چنین رفتار غیرمنتظره ای را نداشته امکان  دارد واکنشی  بر عکس  میل باطنی اش انجام دهد، با توجه به  اینکه از اطمینانش نسبت به تو به شدت کاسته می شود.

–    ترجیحا  هر چند وقت  یکبار در مورد رفتار و اعمال خود از همدیگر نظر بخواهید ، البته در صورتی که ازحجم ظرفیت انتقاد پذیری بالایی برخوردار هستید این کار را  انجام دهید و تحت هیچ شرایطی کار را به جرو بحث نکشانید.

–        تهدید او مانند پرتاب گلوله به مغزِ زندگی مشترکتان عمل می کند.

–        موقع  بروز سختیها امید دهنده باش نه امید گیرنده.

–        با هر مشکل ریزی  راه خودت را جدا نکن، صبور و پایدار باش تا پایه ای زندگیت قوی  باشد.

–        از نبخشیدن خطا احساس بزرگی نکن.

–        هیچ وقت نگذار کار به جایی برسد که او تو را فردی قدر نشناس و بدون آگاهی  بداند.

–        از خانواده همسرت در زمان  وقوع  مشکلات دلجویی  کن  و همراه رسان آن ها باش.

فرار از ازدواج ناهنجاری امروز جامعه است

فرار از ازدواج ناهنجاری امروز جامعه است


فرار از ازدواج ناهنجاری امروز جامعه استفرار از ازدواج ناهنجاری امروز جامعه است برای حل این مشکل فرهنگ اجتماعی نیاز به تغییر دارد. سطح توقع ها باید پایین آمده و ازدواج آسان گردد تا ضمن عدم فرار جوانان از ازدواج زمینه های ریشه کن شدن فساد در جامعه هم فراهم شود

به دلیل مسائلی که امروزه در دنیا وجود دارد و تبلیغاتی که در راستای بی بند و باری و عدم تعهد در دنیا راه افتاده است، این تفکر که ازدواج مانع آزادی جوانان است بیش از پیش رواج یافته و جوانان را به فرار از زادواج، آسودگی و عدم مسئولیت سوق داده است.

 

ازدواج شیرین است و زیبایی زندگی تعهد و گذاشتن تمام توانیی خود برای شاد کردن یک نفر می باشد. اینکه ازدواج مسئولیت سنگینی را برای همه به وجود می آورد درست است اما زمانی که حس نیاز به آن و همچنین حس مسئولیت در انسان به وجود آمده و شرایط ازدواج مهیا می شود چرا که نه؟!


دلیل های فرار از ازدواج متنوع و گوناگون است به عنوان مثال فردی بنا به نوع تربیت و ویژگی هایی که دارد تعهد را از یاد برده و به خوشگذرونی عادت کرده است پسر و دختر هم ندارد اما اگر دختری به این نوع زندگی عادت کرده باشد، خوشبختی برای وی سخت بوده و نمی تواند زندگی خوبی داشته باشد اما برخی فرار از ازدواج را بنا به مسائل مالی و عدم آمادگی عنوان کرده و می توان گفت که حق هم دارند آنان که در زندگی خود مانده اند چگونه می توانند مسئولیت یک فرد دیگر را به دوش کشیده و برای خوشبختی وی تلاش کنند. برای حل این مشکل فرهنگ اجتماعی نیاز به تغییر دارد. سطح توقع ها باید پایین آمده و ازدواج آسان گردد تا ضمن عدم فرار جوانان از ازدواج زمینه های ریشه کن شدن فساد در جامعه هم فراهم شود. اما برای گروه اول توصیه مشاوران ما اندیشیدن به آینده است تا کی خوشگذرانی؟ آیا می شود تا آخر عمر بدون یک همدم ماند؟ پس حس نیاز به فردی برای زندگی تکیه و درد و دل کردن چه؟ کمی با خود بیاندیشید و سپس برای دریافت راه حل مشکل خود با یک مشاور مشورت کنید البته تا زمانی که خودتان نخواهید هیچ چیز ممکن نیست.


مراکزی برای دختران فرار در تهران و برخی کلان شهرها وجود دارد. توسط وزارت بهداشت احداث شده است.

منبع

http://xn----ymcbazqlkn3ozakg.com/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%86%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D8%B3/