بدبینی، شک و سوء ظن، تخریب کننده روابط انسانی(آیات و روایات در مورد بدگمانی )


امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«ضع امر اخیک علی أحسنه حتّی یأتیک منه ما یغلبک و لا تظنّن بکلمة خرجت من اخیک سوءً و انت تجدلها فی الخیر محملاً.»88
کار برادرت را نیک (نیک ترین)تصوّر کن تا زمانی که چیزی از او به تو رسد که نظرت را عوض کند و نسبت به سخنی که برادرت می‌گوید، بدگمان مباش و محملی از خیر برایش قرار ده.





پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود:

«اطلب لأخیک عذراً فان لم تجدله عذراً فالتمس له عذراً.»89
برای کارهای برادرت دنبال عذر و بهانه باش و اگر عذری نیافتی، باز تلاش کن تا عذر و دلیل بیابی.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«حسن الظّنّ من افضل السجایا و اجزل العطایا.»90
گمان نیک، از برترین سرشتهای اخلاقی و سودمندترین بخششهاست.






از امیرمؤمنان –علیه السلام- روایت شده که فرمود:

«حسن الظّنّ راحة القلب و سلامة الدّین.»91
حُسن ظن، موجب آرامش دل و سلامت دین است.


از امیرمؤمنان –علیه السلام- روایت شده که فرمود:
«حسن الظّنّ یخفّف الهمّ و ینجی من تقلد الاثم.»92
حسن ظن، اندوه را می‌کاهد و کسی را که در بند گناه است، نجات می‌دهد.






از امیرمؤمنان –علیه السلام- روایت شده که فرمود:
«من حسن ظنّه بالنّاس حاز منهم المحبّة.»93
هر کسی که نسبت به مردم حسن ظن داشته باشد، محبّت و دوستی آنها را به سوی خود جلب می‌کند.







امام صادق –علیه السلام- فرمود:
«خذ من حسن الظّنّ بطرف تروح به قلبک و یروح به امرک.»94
جهتی از حسن ظن را برگیر که دلت بدان آرام گیرد و کارت بدان قرار گیرد.







امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«افضل الورع حسن الظّنّ»95
برترین پرهیزگاری، حسن ظن است.






از نامه ی امیرمؤمنان –علیه السلام- خطاب به مالک‌اشتر، هنگامی که او را والی مصر کرد چنین است:
«و اعلم انّه لیس شیء بأدعی الی حسن ظنّ راعٍ برعیّته من احسانه الیهم، و تخفیفه المؤونات علیهم، و قلّة استکراهه ایّاهم علی ما لیس له قبلهم. فلیکن منک فی ذلک أمرٌ یجتمع لک به حسن الظّن برعیّتک فانّ حسن الظّنّ یقطع عنک نصباً طویلاً. و انّ احقّ من حسن ظنّک به لمن حسن بلاؤک عنده، و انّ احقّ من ساء ظنّک به لمن ساء بلاؤک عنده.»96
هیچ‌چیز، حسن ظن فرمانگذار را به توده ی مردم چنان بر نمی‌انگیزد که احسان او به آنان، و سبکبار ساختن آنان و وادار نکردنشان به چیزی که به آن توانا نیستند. در آنچه گفتم، بکوش تا به توده ی مردم حسن ظن‌یابی که حسن ظن به توده ی مردم، رنجی سنگین از دل تو بر می‌گیرد. شایسته‌تر کس، به حسن ظن تو، اوست که درباره ی وی نیکیها کرده باشی، و ناشایسته‌تر کس، اوست که به تیمارش نپرداخته باشی.







امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«ایّاک أن تغلبک نفسک علی ما تظّن و لا تغلبها علی ما تستیقن فانّ ذلک من اعظم الشّرّ.»97
اگر که نفست به خاطر آنچه گمان می‌کند بر تو چیره شود و تو به خاطر آنچه یقین کرده‌ای بر آن چیره نشوی، همانا این از بزرگترین بدیهاست.






حضرت عیسی‌بن‌مریم –علیه السلام- فرمود:
«یا عبید السوء تلومون النّاس علی الظّنّ و لا تلومون انفسکم علی الیقین.»98
ای بندگان بد! مردم را به گمان، ملامت می‌کنید، ولی خود را به یقین سرزنش نمی‌کنید.








رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود:
«انّ الجبن و البخل و الحرص غریزة واحدة یجمعها سوء الظّنّ.»99
به راستی که ترس و بخل و حرص، یک غریزه‌اند که بدگمانی، آنها را فراهم می‌آورد.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«لا ایمان مع سوء الظّن»100
ایمان با بدگمانی همراه نمی‌شود.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«سوء الظّنّ یفسد الامور و یبعث علی الشّرور.»101
بدگمانی، کارها را فاسد می‌کند و انسان را به بدیها بر می‌انگیزاند.



امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«سوء الظّنّ بمن لا یخون من اللؤم»102
بدگمانی نسبت به کسی که خیانت نمی‌کند، پستی است.




امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«سوء الظّنّ بالمحسن شرّ الاثم و اقبح الظلّم.»103
بدگمانی نسبت به نیکوکار، بدترین گناه و زشت‌ترین ستم است.




امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«ایّاک أن تسیء الظّن فانّ سوء الظّن یفسد العبادة.»104
بر حذر باش از اینکه بدگمان شوی،‌ زیرا بدگمانی، عبادت را از بین می‌برد.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«شرّ النّاس من لا یثق بأحد لسوء ظنّه و لا یثق به احد لسوء‌ ظنّه.»105
بدترین مردم کسی است که به خاطر بدگمانیش، به کسی اعتماد نداشته باشد و هیچ کس هم به خاطر بدگمانیش، نسبت به خود او اطمینان نداشته باشد.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«انّ احقّ من ساء ظنّک به لمن ساء بلاؤک عنده.»106
همانا شایسته‌ترین فرد که به آن بدگمان شوی، کسی است که با او بدرفتاری کرده باشی.




امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«لیس من العدل القضاء علی الثّقة بالظّنّ.»107
قضاوت بر اساس اعتماد کردن به گمان، از عدالت به دور است.




امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«الرّجل السّوء لا یظّن بأحد خیراً، لاّنه لا یراه الاّ بوصف نفسه.»108
مرد بداندیش به هیچ‌کس گمان نیک نمی برد، برای اینکه آنها را مانند خود می‌بیند.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«الشّریر لا یظنّ بأحد خیراً، لاّنه لا یراه الاّ بطبع نفسه.»109
انسان بدکار به هیچ‌کس گمان نیک نمی‌برد، زیرا آنها را جز مانند خود نمی‌بیند.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«المرء حیث یجعل نفسه من دخل مداخل السّوء اتّهم، من عرض نفسه التّهمة فلا یلومنّ من اساء به الظّنّ.»110
از این حیث که کردار خود انسان، موجب سوء اتهام دیگران نسبت به او می‌شود، آن که خود را در معرض بدگمانی نهاد، آن را که گمانِ بد بدو برد، سرزنش نکند.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«مجالسة الاشرار تورث سوءالظّنّ بالأخیار.»111
بدگمانی به نیکان، ثمره ی همنشینی با بدان می‌باشد.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«من ساء ظنّه، ساء و همه»112
هر کس بدگمان شود، بداندیش شود.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«من ساءت ظنونه اعتقد الخیانة بمن لا یخون.»113
هر کس که بدگمان شود، معتقد به خیانت کسی می‌شود که خیانت نمی‌کند.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«من غلب علیه سوء الظّنّ لم یترک بینه و بین خلیل صلحاً.»114
هر کس که بدگمانی بر او حاکم شود، میان او و دوست، صلح و آرامش برقرار نمی‌شود.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«أسوا النّاس حالاً من لم یثق بأحد لسوء ظنّه و لم یبق به احد لسوء فعله.»115
بدحال ترین -بدبخت‌ترین- مردم کسی است که به خاطر بدگمانیش، به هیچ‌کس اعتماد ندارد و به خاطر بدکاریش، هیچ‌کس به او اعتماد ندارد.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«من لم یحسن ظنّه استوحش من کل أحد.»116
هر کس که گمانش نیک نباشد، از هر کس وحشت دارد.






امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«الرّیبه توجب الظّنّة.»117
شک، موجب گمان می‌شود.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«المریب أبداً علیل.»118
شکاک تا ابد بیمار و علیل است.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:

«لکلّ انسان أرب، فابعد و اعن الریّب»119
هر انسانی، شکهایی دارد، پس، از شک دوری کنید.




امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«من کثرت ریبته، کثرت غیبته.»120
هر کس شکّش زیاد شود، غیبتش زیاد می‌شود.





امام صادق –علیه السلام- می‌فرماید:
«حسن الظّنّ اصله من حسن ایمان المرء و سلامة صدره، و علامته ان یری کل ما نظر الیه بعین الطهارة و الفضل، من حیث ما رکب فیه قذف من الحیاء و الامانة و الصیانة و الصدق. قال النّبیّ -صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم : احسنوا ظنونکم باخوانکم تغتنموا بها صفا القلب، و نقاء الطبع.
و قال اُبّی بن کعب: اذا رأیتم احد اخوانکم فی خصلة تستنکرونها منه فتأوّلوا لها سبعین تأویلاً، فان اطمانت قلوبکم علی احدها و الاّ فلوموا انفسکم حیث لم تعذروه. فی خصلة سترها علیه سبعون تأویلاً و انتم اولی بالانکار علی انفسکم منه.»121
ریشه ی حسن ظن، از خوبی ایمان انسان و سلامت خاطرش است و نشانه ی آن، این است که به همه چیزها با دیده ی پاکیزگی و فضیلت بنگرد طوری که سوار بر آن باشد و از حیا و امانت‌داری و صیانت و راستی برخوردار باشد. پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- می‌فرماید: گمانتان را نسبت به برادرانتان، خوب کنید تا بدان وسیله صفای دل یابید و پاک سرشت شوید.
اُبیّ بن کعب می‌گوید: هرگاه یکی از برادرانتان را دیدید که خصلتی ناشناخته دارد،‌هفتاد تأویل برایش قرار دهید تا دلتان به یکی از آنها اطمینان یابد و گرنه خودتان را سرزنش کنید بدان جهت که برایش عذر و بهانه قرار ندادید در خصلتی که هفتاد تأویل آن را می‌پوشاند، در حالی که شما خودتان نسبت به انکار آن خصلت، شایسته‌تر از خود او هستید.





محمدبن‌فضل از ابی‌الحسن –علیه السلام- روایت می‌کند که عرض کردم:
«جعلت فداک. الرّجل من اخوانی یبلغنی عند الشیء الذی اکراه، فاسأله عنه، فینکر ذلک، و قد اخبرنی عنه قوم ثقات؟
فقال لی: یا محمد کذب سمعک و بصرک عن اخیک، فان شهد عندک خمسون قسامة و قال لک قولاً و قال لک لم اقله، فصدّقه و کذّبهم، و لا تذیّعن علیه شیئاً تشینه به و تهدم، به مروّته، فتکون من الذین قال الله عزّوجّل: (انّ الذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فی الذین ءامنوا... )122
فدایت شوم، مردی از برادرانم چیزی از او به من رسیده که آن را زشت می‌پندارم، پس از او در این مورد سؤال کردم، اما او منکر آن شد. در حالی که افراد مورد اطمینان، مرا از این امر خبر داده‌اند؟
حضرت به من فرمود: ای محمد، دیده و شنیده‌ات را در مورد برادرت دروغ بدان، چه اگر در مورد او پنجاه بار نزد تو سوگند خورده باشند که چنین سخنی گفته است،‌ ولی او خود بگوید که من نگفته‌ام، پس سخن او را، راست بدان و باقی را دروغ پندار، و هیچ‌چیز بر علیه او پخش و منتشر نکن که موجب رسوائیش شود و جوانمردیش را از بین ببرد. پس از کسانی مباش که خداوند عزّوجّل می‌فرماید: «آنان که دوست می‌دارند که در میان اهل ایمان، کار منکری را اشاعه و شهرت دهند... »






از امام صادق –علیه السلام- روایت شده که فرمود:
«المؤمن اصدق علی نفسه من سبعین مؤمناً علیه.»123
مؤمن نسبت به خود، صادقتر از هفتاد مؤمن بر اوست.





امیرمؤمنان –علیه السلام- فرمود:
«ایّها النّاس من عرف من اخیه وثیقة دین وسداد طریق فلا یسمعنّ فیه اقاویل النّاس، أما انّه قد یرمی الرّامی و یخطیء السّهام و یحیل الکلام و باطل ذلک یبور و الله سمیع و شهید،‌اما انّه لیس بین الحقّ و الباطل الاّ اربع اصابع. فسئل عن معنی قوله هذا؟
فجمع اصابعه و وضعها بین اذنه و عینه، ثمّ قال: الباطل ان تقول: سمعت، و الحق ان تقول: رأیت»124
ای مردم، هر کس که برادرش را به محکم بودن در دین و استواری راه بشناسد، گفته‌های مردم را در مورد او نشنود. ولی همانا تیرانداز، تیری بیفکند اما به خطا رود و سخن پوشیده آید در حالی که این باطل است و موجب هلاکت می‌شود. خداوند شنوا و بیناست و اما میان حق و باطل، جز چهار انگشت فاصله نیست. در این حال معنای این سخنش را از او پرسیدند. پس انگشتانش را جمع کرد و میان گوش و چشم خود قرار داد و فرمود: اینکه بگویی شنیدم، باطل است و اینکه بگویی دیدم، حق است