آموزش روش صحیح غصه خوری!
افسردگی، یک بیماری روانی ناشی از اختلالات مغزی و سیستم عصبی نیست،
افسردگی، یک انحراف عاطفی است. به عبارت دیگر، افکار منحرف و فریب آلود،
مجموعهای از احساسات: غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بیتفاوتی و
بیحوصلگی، خستگی و ضعف، ناامیدی و... را تحت عنوان افسردگی به دنبال
میکشند و قربانی خود را به طرف خودکشی سوق میدهند.(1)
فکار غیرمنطقی، غیرواقعی و فریبآلود، میکروب و علت افسردگی هستند و چنانچه
این افکار، تصحیح و اصلاح شوند، افسردگی نیز درمان خواهد شد.(2)
احساس طبیعی غم و اندوه
غم و اندوه ، یک عکسالعمل سالم و طبیعی در مقابل ضایعات، حوادث،
ناامیدیها و تغییرات بد زندگی است که ما اغلب، آن را سرکوب میکنیم. ما
برای حوادث اسفناک زندگی، برای بیماریها یا برای هر سختی و مشقتی که در
زندگی با آن رو به رو میشویم دچار غم و اندوه میگردیم. ممکن است برای
کاری که زمانی بر اثر ناپختگی و جوانی انجام دادهایم اکنون غصهدار شویم.
متأسفانه بسیاری از ما نمیی دانیم حالت صحیح و سالم غصه خوردن چگونه است و
چهطور باید با آن برخورد کرد و چهطور آن را ارضا کرد ، و از دل بیرون
راند؟ ما به خود ، اجازه گریه کردن نمیی دهیم و غم و غصّه ی خود را انکار
میکنیم. ما میی ترسیم اشکمان جاری شود و دردها را بیرون بریزیم. در نتیجه،
این عواطف را در سینه حفظ کرده ، هیچ وقت از آنها فارغ نمییشویم. آنها با
فشاری که روی فکر و قلب ما وارد میسازند، رفتار و اعمال روزمره ی ما را از
مسیر طبیعی منحرف می سازند، بهگونهای که به عوارضی چون «افسردگی» دچار
میشویم. روانشناسان معتقدند که راه سالم برخورد با غم و اندوه، این است
که: «هیچ وقت، فرصت گریه کردن را از دست ندهید».(3)
غصه
نسخه قطعی درمان:>>> خداباوری
بینش خداباورانه و توحیدی میگوید که اگر تنها شَوم، باز هم خدا هست. او جانشین همه نداشتنهاست.
شخص خداباور می گوید: من دوستی شنوا، بینا، دانا و مهربان دارم که «بر هر
چیز تواناست»(4) و آن دوست و یاور خوب، «برای ما کافی است».(5)
شناختدرمانی میگوید:
«با پیش آمدن حادثهای ناگوار، آن را تعمیم ندهید و همیشه منتظر حادثه بدی نباشید. دلیلی ندارد که اتفاق گذشته، باز تکرار شود».
اما بینش توحیدی میگوید:
«خداباوری ، حصار امنی است که هر که در پناه آن قرار گیرد، هیچ گزندی را توانای غلبه بر او نیست».(6)
شناخت درمانی میگوید:
«کمالگرایی و همه چیز را در حد بهترین خواستن، مایه رنج است».
بینش توحیدی هم می گوید:
«هر پدیده و شییء در جهان، نابودشدنی است مگر آن که رو بهسوی او دارد.
هیچکس و هیچچیز جز او بهترین نیست و او تنها ربّ اعلی و سزاوار دوست
داشتن و پرستیدن است».(7)
شناخت درمانی ممکن است نگرانی ما را از پارهای مسائل برطرف کند، ولی
نمیتواند اضطراب و افسردگی را ریشهکن کند. تنها خدا، صاحب و ناخدای این
کشتی توفانزده است که میتواند انسان، این مسافر بیقرار را ـ که گرفتار
کشمکشهای درونی و بیرونی است ـ ، آرام کند. تنها برداشتن بینشهای غلط
(نفی خدایان دروغین)، موجب رستگاری نیست، بلکه باید بینش خداباورانه به
دنبال آن، مطرح و جایگزین شود ، یعنی ارزشهای فطری و خدایی، جانشین
الههها و ارزشهای دروغین شود.
آنچه امروزه با عنوان برنامهریزی عصبی ـ کلامی تحت عنوان اداره مغز مطرح
میشود، در اسلام، با فلسفه و مفهومی بسیار عمیقتر، عنوان شده است.
اسلام میخواهد ما اداره کننده ی احساسات، عواطف، افکار و تمایلات خود باشیم، نه آنها مدیر ما.(8)
مذهب و خود ملامتگری
کلیه مذاهب می خواهند که ما انسانهایی شاد و سرشار از نشاط باشیم و یکدیگر
را دوست بداریم. به هنگام خطاکاری، ایمان و اعتقادمان به ما میگوید ، چون
انسانیم مرتکب اشتباه مییشویم. ما باید خود و حتی کسانی را که علیه ما
کارشکنی میکنند ، ببخشیم.در انجیل آمده: «همسایهتان را چون خود دوست
بدارید». این عبارت در آنِ واحد به دو نکته اشاره می کند: دیگران را دوست
بدارید : اما خودتان را نیز دوست بدارید. به تعبیری « نه دیگران را سرزنش
کنید و نه خود را».
تمام مذاهب به این حقیقت پی بردهاند که آدمی، موجودی ضعیف است و با وجود
تلاشهای فراوان، باز هم گاهی مرتکب گناه میشود. البته ممکن است بتواند
رفتارهای اعتراض برانگیزش را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد ، اما هرگز قادر
نیست آن را کاملاً متوقّف کند. وقتی خداوند ، رفتار نادرست را بر ما
میبخشد، آیا ما نباید با خویشتن مهربان و سخی باشیم؟
شما با پیروی از تعلیمات مذهبی خود هیچ گاه دچار افسردگی ناشی از خود
ملامتگری نخواهید شد. این، الگوی کاملی از همسویی مذهب و روانشناسی است،
زمانی که در کنار یکدیگر قرار میگیرند.(9)