مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

کودک نوزاد شما چه شخصیتی دارد؟!

شاید بتوان اخلاق انسان ها را از همان رفتارهای دوران کودکی تشخیص داد. کودکان همیشه رفتارهای متفاوت از هم دارند و با توجه به واکنش های آنها به محیط اطراف می توان تعیین کرد چه نوع شخصیتی دارند.



1. آدم گیرا و خوش برخورد
از نظر ما کودکی که هرگز دست از خندیدن بر نمی دارد و باعث خنده و انرژی مثبت در دیگران می شود، شخصیت گیرا و جذابی دارد و همه جذب برخورد او می شوند.



2. خجالتی کودکان در مقاطع زمانی مختلف دچار خجالت می شوند اما ما به کودکی خجالتی بودن را نسبت می دهیم که همیشه دوست دارد با افراد محدودی که اصولا پدر، مادر و خواهر و برادرانش هستند در ارتباط باشد. این کودکان همیشه دوست دارند در آغوش یا کنار والدین خود باشند.



3. کودکان حساس و زودرنج این کودکان همیشه از دیگران تاثیر می گیرند و با کوچک ترین صدای از جا می پرند و تعجب می کنند. این کودکان از ته دل دوست دارند ثابت و بی تغییر باشند.



4. کودک کنجکاو صفت اخلاقی این کودکان در نام آنها مشخص است. این کودک همیشه با کنجکاوی و تعجب محیط اطراف را نظاره می کند و بقیه چیزها را از دست می دهد. این کودکان به کمی سرگرمی، اسباب بازی یا حواس پرتی های دیگر در جمع نیاز دارند.



5. کودک خونسرد کودکان خونسرد در هر موقعیت، شرایط و پیشامدی خونسرد و بی تفاوت هستند. اگر با خود تصور می کنید: «خدایا شکر من چه فرزند آرامی دارم»، باید بدانید یک کودک خونسرد و بی تفاوت دارید.



6. کودک پرهیجان و پرشور
این نوع کودکان همیشه سرشار از احساسات، تمرکز و توجه هستند. شاید گاهی نگهداری و مراقبت از این کودکان دشوار باشد اما هنگامی که بزرگ شدند، ذهن خلاق و پیچیده ای خواهند داشت و می توانند به راحتی برای هر مشکلی راه حل مناسب بیابند.

مادران دختر خانمها بخوانند!

دهها میلیون کتاب درباره چگونگی بهبود ارتباط والدین با فرزندان نوشته شده است. اما این مقاله منحصرا درباره ارتباط مادر با دختر است.

ارتباط بین مادر و دختر


می توان گفت " ارتباط مادر با دختر، از دوران طفولیت مادر شروع می شود " . دوران طفولیت او تعیین کننده دوران طفولیت دخترش است. مادر به دختر آموزش می دهد که درباره خودش چه احساسی داشته باشد، چگونه با موقعیت های تنش زا روبرو شود، چگونه از زندگی اش لذت ببرد و چگونه بر ترس هایش غلبه کند. او به دخترش می آموزد چطور مثل یک خانم رفتار کند، چطور لباس بپوشد. اهمیت اعتقاد به خداوند را بداند و این که چطور روزی از دختر خودش مراقبت کند. مادر هر آن چه درباره زن بودن لازم است به دخترش آموزش می دهد. مادری می گوید : "پرورش دختر همانند رشد و پرورش گل است " . شما تمام تلاشتان را می کنید. اگر کارتان را خوب انجام داده باشید، گل تان شکوفه می کند و سپس به سوی زندگی خودش می رود.
همه مادران به طور غریزی این مسئله را می دانند. دوست داشتن دختری که بخشی از شماست، ارتباط مادر و دختر را به گونه ای خاص شکل می دهد. مادران عاشقان همیشگی دخترشان هستند. هیچ کس نمی تواند این موضوع را نادیده بگیرد.
پنج عامل اصلی که مادران باید در تربیت دختران عزیزشان مدنظر داشته باشند :


** مادرباش نه بهترین دوستش

**اجازه بده با رویاهای خودش زندگی کند، او را وادار نکن با رویاهای شما زندگی کند

** زنی قوی و با اعتماد به نفس باش

**همسر خوبی باش، این شمائید که چگونگی ارتباط آینده اش را با مردان شکل می دهید

** آگاه باش که هدف این نیست که برای همیشه مرکز زندگی اش باشی، او را به سوی زندگی مستقل سوق بده.
از همین الان شروع کن. مادری باش که همیشه می خواستی مادرت با تو باشد ، منتظر نشو او هجده ساله شود. اسامی عروسک ها و حیوانات پارچه ای اش را بدان. از او بخواه درباره آنها برایت داستان تعریف کند. خنداندن او اولین کارت خواهد بود. با او غلغلک بازی کن. بدان به عنوان مادر ، مهمترین کارت این است که علت گریه اش را بدانی. ببین مشکلی وجود دارد یا تنها خواهان توجه توست. مردان هرگز این موضوع را درک نمی کنند. به او کمک کن نام و نام خانوادگی و نشانی خانه را حفظ کند. این بسیار مهمتر از یادگیری الفباست. گاهی به او اجازه بده خودش مسواک بزند و موهای پدرش را همان مدلی که دوست دارد شانه کند. برای فرستادن او به کلاس های هنری، شنا، ژیمناستیک و... از همین حالا پس انداز کن. هرگز کاری نکن که به عشق بدون قید و شرط تو به خودش شک کند. وقتی خودش از عهده انجام کارهایش برمی آید، دیگر آنها را برایش انجام نده، این کار به نفع هردوی شما خواهد بود. هر شب برایش کتاب بخوان. "مهربان بودن بیش از حد لازم" را به او آموزش بده. به او بگو می تواند هر شغلی دلش می خواهد برای آینده اش انتخاب کند. سپس او را برای این که می خواهد هنرپیشه، پزشک یا خانه دار باشد، سرزنش نکن. اگر با مادرت ارتباط خوبی نداشتی، نترس مبادا ارتباطت با دخترت همان طور باشد. هرچه باشد حالا تو اشتباهات آن رابطه را میدانی.


برای زمان صرف شام احترام خاصی قایل شو. همه باید حضور داشته باشند و حرف همه شنیده شود. در تعریف و تمجید از او زیاده روی نکن. تنها در شرایط لازم او را تشویق کن در غیر این صورت تشویق و تمجید معنایش را برای او از دست می دهد. با هم به گردش و تفریح بروید، حتی اگر حیاط پشتی خانه ، پشت بام ، یا حتی پهن کردن حصیر در تراس خانه و خوردن شیر و کیک باشد. اجازه بده گوشواره هایت را گوش کند و با کفش های پاشنه بلندت راه برود. از همان ابتدا آداب معاشرت را به او آموزش بده و آنها را اجرا کن حتی وقتی که سیزده ساله است. به او آموزش بده هر روز صبح با دیدی جدید به دنیا بنگرد. اجازه بده با کامپیوترت بازی کند به این ترتیب هرگز دزدکی به سراغ آن نخواهد رفت. به او آموزش بده پس از اتمام تکالیف یا بازی وسایلش را سر جای خودش بگذارد. گاهی اوقات او را با خودت به سر کار ببر. به این ترتیب او می بیند که چه می کنی. اجازه بده کمکت کند. با این کار احساس مهم بودن می کند. به ذهن بسپار که او همیشه تو را زیر نظر دارد. او می بیند با خانواده ات چطور رفتار می کنی و چطور با مشکلات زندگی روبه رو می شوی. هرگز او را وادار نکن بابت خشم تو احساس مسئولیت کند، مگر این که واقعا خودش مسئول آن باشد. این اصل را پایه گذاری کن : " گریه و زاری ممنوع" . توجه داشته باش یکی از مهمترین وظایف تو کمک به او برای کسب احساس هویتش است. باید به او احساس هویت بدهی. به یاد داشته باش وقتی او اعتماد می کند که مادرش در مواقع بحرانی کمکش خواهد کرد، بهتر خواهد توانست از خودش حمایت کند. به او آموزش بده غلو نکند و گزافه گویی نکند. به او بگو اگرچه ممکن است گاهی با هم توافق نداشته باشید یا دعوا کنید، اما همیشه دوستش خواهی داشت. از هر لحظه بودن او در کنارت لذت ببر. اجازه بده از اشتباهاتش درس بگیرد. به او کمک کن نقاط قوتش را بشناسد و نقاط ضعفش را تقویت کند.

از ابتدا رعایت این سه اصل را برایش مشخص کن:
**چشم غره نمی رود

**در را نمی کوبد

**احترام متقابل را رعایت می کند
درک کن که برای دختران استقلال معمولا با موهایشان شروع می شود. از خودت بپرس واقعا چقدر مهم است که موهایش چه مدلی باشد. مطمئن شو او و پدرش زمانی را با یکدیگر سپری می کنند. آنها به هم نیاز دارند. تشویقش کن در برابر زورگویی و تهدیدات هم سالانش ایستادگی کند. این کار را از سال های اولیه شروع کن. به او آموزش بده بداند. تنها چیزی که مانع انجام کاری می شود، ترس از این است که نتواند آن را به خوبی انجام دهد. تشویقش کن هر روز یک عمل خوب و پسندیده انجام بدهد. سعی کن شکاف بین نسل ها را به درستی درک کنی.

خوشحالی و پرخاشگری در کودکان

کودکان خوشحال که دورهم می‌چرخند؛ دانش‌آموزان شاد و باهوش که کتاب‌ها و مدادرنگی‌هایشان را با هم شریک می‌شوند. بچه‌های رقیب که همدیگر را برای نفر اول بودن در صف هل می‌دهند...



خوشحالی کودکان

علی رغم اینکه پرخاشگری برای شما و دیگر والدینی که با آن روبرو می‌شوند، ناخوشایند است، در فرایند رشد کودک 5 ساله کاملاً عادی‌ست. در حقیقت، تقریباً هر کودکی در این سن اسباب‌بازی دوست خود را می‌دزد، لگد می‌زند، مشت می‌زند، یا گاه به گاه داد می‌زند. برخی اوقات دلیل این امر یک ترس ساده است. برای مثال اگر کودک شما احساس می‌کند که از جانب کس دیگری به حاشیه رانده می‌شود ممکن است از کوره در برود. دیگر محرک‌ها بیشتر به شرایط پیش‌آمده بستگی دارند تا به غریزه. در نهایت، کودک مهدکودکی شما در حال تنظیم خود با یک برنامه‌ی جدید استرس زا و یادگیری مهارت‌های جدید است. وی ممکن است به راحتی از هرچه که سعی می‌کند انجام دهد عصبانی شود، و عصبانیت خود را سر هم‌کلاسی‌اش خالی کند. و برخی اوقات کودک شما فقط خسته و گرسنه است. او دقیقاً نمی‌داند چه‌کار باید کند، لذا با فریاد، دعوا یا خشم به این وضعیت واکنش نشان می‌دهد.


کودک شما به زودی بر قسمت عمده‌ی رفتار پرخاشگرانه‌ی خود غلبه خواهد کرد. در 5 سالگی، مهارت‌های زبانی وی تا حد زیادی توسعه یافته است و می‌آموزد که می‌تواند به جای مشت و لگد از کلمات برای حل مسائل خود استفاده کند. همچنین به واسطه‌ی آزمون و خطا می‌آموزد که از حرف زدن و بحث در مورد یک مسئله نتیجه‌ی بهتری می‌گیرد تا از نزاع و درگیری فیزیکی. در این حین، همچنان لازم است که کودک خود را به سمت رویکردی عاری از پرخاش به زندگی راهنمایی کنید و چشم به راه مسائل عمیق‌تری باشید که رخ می‌دهند.
برای مقابله با پرخاش‌گری چه می‌توان کرد؟


به سرعت پاسخ دهید:
سعی کنید وقتی کودک‌تان پرخاشگری می‌کند سریعاً پاسخ دهید، تا همان لحظه بداند که کار نادرستی انجام داده است. وی را به مدت کوتاهی از وضعیت پرخاش‌گری خارج کنید – برای یک کودک مهدکودکی 5 دقیقه کافی‌ست تا در رفتارش بازنگری کند. همچنین می‌توانید در واکنش به پرخاشگری او مجوز کاری را از او بگیرید: مثلاً 15 دقیقه کمتر تماشای تلویزیون یا پول‌توجیبی کمتر. بهتر است که این کار را هر دفعه انجام دهید، تا کودک شما به طور کامل بداند که این کاهش‌ها به رفتار او بستگی دارد.

مثال بیاورید:
مهم نیست که چقدر از دست او عصبانی باشید، سعی کنید از داد زدن، برخورد فیزیکی، و بَد نامیدن وی خودداری کنید. این کار به جای اینکه رفتار وی را تغییر دهد، به وی می‌آموزد که پرخاشگری کلامی و فیزیکی راهی برای برخورد در زمان عصبانیت است. در مقابل، با کنترل خشم خود و برخورد خونسردانه در مواقعی که پایش را از خط بیرون می‌گذارد، به وی مثالی خوب از نحوه‌ی برخورد ارائه دهید.

به برنامه وفادار باشید:
تا جای ممکن، به طریقی یکسان به پرخاشگری‌های او پاسخ دهید. پاسخ کسل‌کننده و قابل پیش‌بینی شما (خیلی خب، باز هم دوستت‌رو زدی، دوباره جریمه می‌شی) الگویی پدید خواهد آورد که کودک شما آنرا تشخیص داده و انتظارش را خواهد داشت. در نهایت، پیش از اینکه مرتکب عملی اشتباه شود پیامدهای آن را پیش‌بینی خواهد کرد- اولین قدم در کنترل رفتارش. حتی اگر در ملاء عام کاری کند که شما را آزار دهد، به برنامه ی جریمه‌ی خود وفادار بمانید. اغلب بزرگترها وضعیت شما را درک می‌کنند، در نهایت، همه‌ چنین وضعیتی را تجربه کرده‌ایم. اگر مردم به شما خیره شدند، سخنی کنایه‌آمیز بگویید چون «چه سن دوست‌داشتنی‌ای!!» و بعد آنطور که خود تشخیص می‌دهید وضعیت را اداره کنید.


حال زمان خوبی‌ست برای اینکه به وی بیاموزید از شرایط و افرادی که موجب بروز پرخاش‌گری می‌شوند اجتناب کند، تا زمانی که راهی بهتر از مشت و لگدپرانی برای اداره‌ی مسئله بیابد. می‌توانید به وی کمک کنید که با خواندن کتاب‌هایی در این زمینه (با هم) خشم خود را کنترل کند.

حس مسئولیت را تقویت نمایید:
اگر پرخاشگری کودک شما به دارایی‌های کس دیگری صدمه وارد سازد یا خرابی به بار آورد، باید خودش آن را درست کند. او می‌تواند یک اسباب‌بازی شکسته را با چسب بچسباند، یا اشیایی را که در زمان عصبانیت پرت کرده است جمع کند. حتی ممکن است لازم باشد که از پول‌توجیبی خود برای جایگزینی یا تعمیر شیئ مورد نظر استفاده کند. این کار را به عنوان یک تنبیه بروز ندهید، بلکه آنرا نتیجه ای طبیعی از عملی پرخاشگرانه بدانید ، کاری که هرکسی که چیزی را شکسته باشد باید انجام دهد.
همچنین مطمئن شوید که کودک‌تان وقتی پایش را از حدود فراتر می‌گذارد حتما عذرخواهی کند ، حتی اگر مجبور باشید خودتان وی را نزد فرد آسیب‌دیده ببرید و تا زمانی که عذرخواهی کند صبر کنید. عذرخواهی وی ممکن است در وهله‌ی اول ریاکارانه به نظر آید ولی درس مورد نظر را در نهایت خواهد آموخت.
به رفتار خوب جایزه دهید:
به جای اینکه تنها وقتی که وی کار بدی می‌کند به وی توجه نشان دهید، سعی کنید وقتی کار خوبی می‌کند هم او را تشویق کنید. مثلاً: وقتی از او می‌خواهند نوبت بازی را به دیگری بدهد، به جای اینکه موس را از جایش بکند جای خود را به کودک دیگری که منتظر است می دهد، بگویید که چقدر به او افتخار می‌کنید. به او نشان دهید که کنترل نفس و حل دعوا رضایت‌بخش‌تر از برخورد فیزیکی با دیگر کودکان است و نتایج بهتری در پی دارد. تقویمی روی در یخچال یا در اتاق خوابش بگذارید، و به وقتهایی که می‌تواند عصبانیت و خشم خود را کنترل کند، به وی با چسب‌های رنگی جایزه دهید. وقتی تعداد خاصی از این چسب‌ها را دریافت کرد، یک جایزه‌ی کوچک به وی دهید – مثل رفتن به شهر بازی، یا یک اسباب بازی جدید.

وقت تماشای تلوزیون را کاهش دهید:
کارتون‌ها و دیگر برنامه‌های به ظاهر معصومانه‌ی کودکان گاه سرشارند از داد و فریاد، تهدیدها، هل دادن‌ها، یا برخورد‌های فیزیکی. پس سعی کنید به برنامه‌هایی که تماشا می‌کند نظارت داشته باشید ، مخصوصاً اگر پرخاشگر شده باشد. اگر در یک برنامه اتفاقی می‌افتد که شما نمی‌پسندید، در موردش با او حرف بزنید: «دیدی چطور پسره اون یکی رو هل داد تا چیزی رو که می‌خواست بگیره ؟ این اصلا کار خوبی نیست، هست ؟» ( آکادمی پزشکان اطفال آمریکا پیشنهاد می‌کند که بچه‌ها در این سن حداکثر یک یا دو ساعت برنامه‌ی خوب تلوزیونی را بینند).


از کمک گرفتن نترسید: برخی کودکان در مقایسه با دیگران مشکل پرخاشگری بیشتری دارند. اگر رفتار کودک مهد کودکی شما مداوم و شدید است، در کارهای مدرسه و دیگر فعالیت‌های گروهی مزاحمت ایجاد می‌کند، یا به حمله‌های فیزیکی به کودکان یا بزرگسالان دیگر می‌پردازد، با دکتر مشورت کنید. به کمک هم می‌توانید به ریشه‌ی مشکل پی ببرید و تصمیم بگیرید که آیا مراجعه به یک روان‌شناس یا روان‌پزشک لازم است یا نه. برخی اوقات یک مشکل یادگیری تشخیص داده نشده یا اختلال رفتاری پشت این عصبانیت و خشم قرار دارد؛ برخی اوقات هم مشکل به خانواده یا مسائل عاطفی بازمی‌گردد. منبع مشکل هرچه باشد، مشاور می‌تواند به کودک شما در مدیرت احساساتی که به پرخاشگری می‌انجامد کمک کند، و به او یاد دهد که چگونه آن احساسات را در آینده کنترل نماید. حل مشکل پرخاشگری در کودک کاری پیچیده است و به صبر و حوصله‌ی زیاد نیاز دارد. ولی با کمک گرفتن می‌توانید به نحو بهتری به هدایت عاطفی موردنیاز کودک بپردازید تا رفتار ناشایست خود را پشت سر بگذارد.

تضعیف سیستم ایمنی در کودکان طلاق!

اگر به تازگی از همسرتان جدا شده‌اید باید بیشتر از قبل مراقب سلامتی فرزندتان باشید زیرا مطالعات اخیر نشان می‌دهند کودکان طلاق امکان دارد حتی بخاطر یک سرماخوردگی جانشان را از دست بدهند.



پژوهشگران معتقدند طلاق و یا مرگ یکی از نزدیکان سیستم ایمنی بدن بچه‌ها را آنقدر ضعیف می‌کند که حتی یک بیماری و یا سرماخوردگی کوچک می‌تواند جان آن‌ها را به خطر بیاندازد.

بررسی‌ها نشان می‌دهند، اضطراب شدیدی که به خاطر این جدایی به کودک وارد می‌شو ،ترشح هورمون کورتیزول را به شکل قابل توجهی در بدن او افزایش می‌دهد و توان بدن او را برای مقابله با بیماری‌ها پایین می‌آورد.
مطالعات جدید نیز نشان می‌دهد، خانم‌ها و آقایان قبل از جدایی از یکدیگر باید به فکر سلامتی فرزندانشان باشند و برای حفظ سلامتی فرزندانشان بیشتر روی تصمیم خود و هدف‌های آینده‌شان فکر و تجدیدنظر کنند.

نکات رفتاری با کودکان بیمار

سوال: دختر 5ساله ام وقتی به یک سرماخوردگی ساده هم مبتلا می شود، خودش را بسیار لوس می کند و اصطلاحا «بدمریضی» است. در طول دوره درمان مجبورم به صورت ویژه ای به او رسیدگی کنم اما انگار این توجه و خدماتی که دریافت می کند، روی رفتارش تأثیر بدی دارد چون معمولا این رفتارها را پس از خوب شدن هم ادامه می دهد.







پاسخ: زهرا حسین زاده ملکی - روان شناس:

معمولا بیماری کودک یکی از چالش برانگیزترین و استرس زاترین موقعیت هایی است که والدین با آن مواجه می شوند، به همین دلیل مدیریت رفتارها و نحوه رفتارشان با کودک بسیار دشوار است. از سویی درمان بیماری کودک مستلزم توجه خاص آنان است و از سوی دیگر این نگرانی وجود دارد که فرزندشان به چنین رفتارهای دلسوزانه‌ای عادت کند و پس از بهبود رفتارهای نامطلوبی را بروز دهد. در ادامه به چند راهبرد که می تواند در مدیریت رفتار کودک طی دوران بیماری کمک کند، اشاره می کنیم:


سخت نگیرید
* والدین لازم است بدانند که بداخلاقی ها یا بهانه گیری های کودکان طی دوران بیماری به احتمال زیاد صرفا ناشی از بیماری آنان است و مسلما با بهبود وضعیت جسمانی کودک حالات نامطلوب روانی او تداوم نخواهد داشت؛ بنابراین هنگامی که کودکی بیمار می شود، والدین می توانند بدون ترس از ایجاد مشکلات رفتاری در کودک اندکی از مقررات همیشگی بکاهند و روی بهبود سلامت جسمانی کودک متمرکز شوند.
* به خاطر داشته باشید که وقتی کودکی بیمار است، به علت محدودیت هایی که در تفکر و درک موضوعات دارد به شدت دچار تشویش می شود. او نمی تواند پیش بینی کند که به زودی بهبود می یابد، در نتیجه کنترل بر رفتارهایش را از دست می دهد و به اطمینان جویی از والدینش نیاز دارد. این نگرانی به صورت غر زدن، نیاز به نزدیک بودن به والدین، بهانه گیری و حتی گاه پرخاشگری بروز می کند به همین دلیل نباید رفتارهای موقتی کودک را به صورت سبک رفتاری همیشگی او در نظر گرفت و در همان زمان بیماری دست به اصلاح این رفتارها زد اما نباید آن قدر هم از قوانین قابل اجرایی که در توان جسمی و روانی کودک هست چشم پوشی کرد که برگشت به اصول و مقررات قبلی برایش دشوار باشد.


از ارائه توضیح به کودک غافل نشوید
* البته بهتر است دلیل این کوتاه آمدن از اجرای قوانین را برای کودک توضیح دهید تا درک کند که به علت شرایطی که در آن قرار دارد، مقررات خانه تغییر کرده است. نکته اصلی در «نحوه» توضیح این موضوع برای کودکان است؛ زیرا نباید این کاهش مقررات را به صورتی مطرح کرد که او احساس کند «چقدر خوب است که همیشه بیمار باشم». به همین دلیل همان گونه که برخی از مقررات مثل جمع کردن وسایل یا انجام تکالیف برداشته می شود برخی آزادی ها مانند بازی در خارج از خانه را نیز متقابلا محدود کنید. همچنین این مسائل را باید با لحنی محبت آمیز و در عین حال مقتدرانه عنوان کرد.


به خودتان مسلط باشید
* در بسیاری از مواقع در حقیقت این مشکل کودک نیست که پس از بهبود نمی تواند رفتاری عادی داشته باشد بلکه مسئله به والدین مربوط است! در موارد زیادی، مشاهده شده است که والدین پس از ابتلای کودک به یک بیماری، قادر نیستند بر اضطراب خود غلبه کنند و رفتاری عادی داشته باشند. کودکان اغلب این احساس نگرانی و اضطراب پدر و مادر خود را متوجه می شوند در نتیجه ممکن است رفتارهای نامطلوبی را بروز دهند تا توجه آنان را به خود جلب کنند و یا آن که به خاطر این که این نگرانی ها به کودک انتقال می یابد با کوچک ترین درد یا ناراحتی، کودک دچار نگرانی در مورد سلامت خود و مضطرب شود.
* اگر پس از طی دوران بیماری باز هم کودک برای دریافت همان توجهات خاص اصرار می ورزد، باید سبک رفتاری خود با او را ارزیابی کنید.
شاید به طور کلی آن میزان که نیاز دارد از توجه شما برخوردار نیست و شیوه رفتار شما نیازهای روانی او را تأمین نمی کند یا آن که بیماری آثاری روی او داشته است که به این رفتارها منجر می شود.


پس از بهبودی ...
* برای آن که کودک تفاوت دوران بیماری با زمان بهبود را تشخیص دهد همین که بیماری اش بهبود یافت، به او بگویید که از این پس دیگر می تواند از آزادی هایی که داشته است بهره مند شود. به عنوان مثال دیگر اجازه دارد که با دوستانش بازی کند و متقابلا از او انتظار دارید قوانین و مسئولیت های سابق خود را نیز انجام دهد.
* به صورت ناگهانی او را از تمام توجه و محبتی که در دوران بیماری به او ارائه می کردید محروم نسازید اما توجه خود را معطوف به کارهایی کنید که از او انتظار دارید انجام دهد یعنی با مشاهده از سرگیری رفتارهای مطلوب و انجام مسئولیت ها، او را تشویق و حتی پاداش هایی هرچند کوچک برایش فراهم کنید.
* چنان چه مشکلات رفتاری کودک تداوم یافت مسائل مربوط به سلامت جسمانی کودک را بررسی کنید گاه ضعف ناشی از بیماری و یا کمبود مواد ضروری در بدن به افزایش پرخاشگری یا بهانه گیری کودک منجر می شود اما اگر در این زمینه از سلامت کودک اطمینان یافتید از مشاوره حضوری با یک روان شناس کودک نیز می توانید استفاده کنید.