مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

پاگذاشتن به سرزمین باورها!


“عشق به ایمان نیاز دارد و هدف به باور!”


تعیین هدف ما را به هیچ کجا نمی رساند، مگر این که آن هدف باور ما باشد،
باور یعنی بالا تر از رسیدن به هر هدفی، یعنی هر آنچه خطوط اصلی ذهنی و فکری ما را تداعی می کند.
نکته دیگر این که باور یک بسته شامل خواب و خیال، رؤیا، آرزو، هدف، انگیزه و هر چیز دیگری برای رسیدن به هدف است!



من حدود ۵ سال را صرف خواندن و آموزش دیدن زبان انگلیسی کردم، با این حال توفیق چندانی حاصل نشد،
ولی پس از خلق باورم در مدت زمانی کمتر از سه سال جهت مکالمه و نامه نگاری های بازرگانی ۳ زبان عربی،
چینی و آلمانی را مسلط شدم!


باور یعنی انگیزه به علاوه هدف به علاوه محرک به علاوه هر چیز دیگری که لازم است برای رسیدن به سرمنزل مقصود!


دوست دارم یکی از معجزات ایجاد باور را برایتان تعریف کنم:
پس از پایان دوره دانشجویی به دلیل فشارهای مالی که به من وارد می شد، اقدام به کشیدن سیگار می کردم،
پس از خلق باورهای اصیلم هرگاه که سیگار می کشیدم، پس از چند ثانیه هیچ ارتباطی بین خودم و سیگار حس نمی کردم، انگار که مسیر ما از یکدیگر جداشده بود! بارها این مساله تکرار شد تا دیگر من سیگار نکشیدم!


همه چیز در تغییر باورهاست، اما افراد کمی هستند که می توانند باورهایشان را تغییر دهند!
یکی از دغدغه های بزرگ من در سال های اخیر یافتن مدیران کارآمد بوده است، تا بتوانم آن ها را با خودم جایگزین کنم،
حدود دو سال طول کشید تا این مدیران را بیابم، به نحوی که بتوانند در تصمیم گیری های مهم نیز به من مراجعه نکنند
و خودشان به صورت مستقل تصمیم گیری نمایند.

مدیران در زمینه های مختلف جایگزین شدند که هم اکنون هر کدام بطور کاملا مستقل در زمینه های مختلف بطور کلان مدیریت می کنند، حتی در امور مهم بدون مشورت با من تصمیم گیری می کنند، چالش های پیش رو را خودشان حل می کنند و من حتی خبردار هم نمی شوم، این افراد سنی در بازه ۲۶ تا ۶۵ سال دارند، همیشه این سؤال ذهن مرا مشغول می کرد که چه ویژگی مشترکی بین همه این افراد با سن، تحصیلات و تجربه متفاوت وجود دارد!؟


به نظر من تنها یک باور مشترک به نام “می خواهم” بین همه آن ها مشترک است!
“اگر به کسی ایمان داشتی، حتما باورش کن؛ زیرا باورهای ما معجزه های زمینی اند!


یک روز از درخت باورت بالا خواهی رفت و از تنومندی ساقه ها و شیرینی میوه هایش شگفت زده خواهی شد!”
با ایجاد یک باور بزرگ مطابق با مراحل یاد شده برای همیشه “نمی شود”، “نمی توانم” و “نمی خواهم”
را از سرزمین باورتان دور کنید و در همه جای امپراطوریتان نمادهایی از “می شود”، “می توانم” و “می خواهم” را بنا کنید!



اگر باور ندارید که می رسید، حتی اگر برسید هم بجای حس کامیابی حس تعجب خواهید داشت!
مبهوت از این که چرا و چطور رسیده اید!اما اگر باور داشته باشید که می رسید، نرسیدن شما هم معنایی شگفت انگیز خواهد داشت!باورهای ما ممکن است متفاوت باشد، مثلا در باور سرزمین شما دریا هست،ولی سرزمین من چون در منطقه ای دیگر مثلا سیبری است چیزی به نام آب و دریا وجود ندارد و همه جا یخ بندان است، یخ باور سرزمین من و دریا باور سرزمین شماست، تمام اشیاء و چیزهایی که سرزمین و کهکشان های وجود شما را میسازدقسمتی از باور شماست! که دیگران شناخت یا درک صحیحی نسبت به آن ندارند، ولی شمایی از آن را می توانند تصور کنند. در حالی که شما می توانید براحتی آن ها را لمس کنید!


باور تو شمشیر توست!
باور تو قطب نمای توست!باور تو آذوقه توست!باور تو عشق توست!باور تو تنها تسکین زخم های توست!باور تو خواب و خیال توست!باور تو رؤیای توست!باور تو آرزوی توست!باور تو هدف توست!باور تو همه چیز توست!

معضلی بنام ” کنایه ”




زن و مرد به جز این که از جملات شبیه به هم استفاده می کنند گاهی در تصورتشان از جملات متفاوت استفاده می کنند. “



مشاوره خانواده :
یکی از بزرگترین مشکلات همسران این است که از یک جمله برداشتهای مختلفی دارند ، آنها از هر لغت برای خود یک

تعبیر دارند که دیگری از آن بی اطلاع است .



زنان همیشه احساسات خود را بزرگتر از چیزی که هست نشان می دهند و برای لغات و جملات خود هیچ محدودیت و معضریتی را لازم نمی

دانند اما مردان کلمات را همان گونه که هست به صورت واقعی می بینند و واکنش‌های نامعقولی از خود نشان می دهند. مردان گفته ها ی

زنان را جزء به جزء و حقیقی معنا می‌کنند.


برای روابط بهتر باید به خانم ها پیشنهاد کنیم که وقتی با همسرشان گفتگو می کنند از لغات حساب شده وکنترل شده و از روی فکر

استفاده کنند و آقایان هم در نوع جملات خانم ها حساسیت به خرج ندهند به آنها ایراد نگیرند.





وقتی زن و مرد با هم گفتگو می‌کنند و یا سوال و جواب می‌پرسند، انتظار یک جواب معقول و درست را دارند. پاسخ‌هایی که به یکدیگر می

دهید هزاران راه را پیش روی خود می گذارید ، ممکن است جوابتان رابطه را بهتر و روشن تر و نزدیکتر کند و یا ارتباط را دردناک و نا به هنجار

کند تا به قطع شدن برسد. وقتی جواب می دهید شخصیت درونی خود را به یکدیگر نشان می‌ دهید.



جواب‌های بدون فکر و گزنده و تلخ باعث کدورت و جر بحث بیهوده بین طرفین شنونده می‌شود و این‌ جواب‌ها سادگی و عجول بودن فرد

پاسخ‌دهنده را نشان می‌دهند.



جواب‌های گمراه کننده و سرزنش‌آمیز نشان می دهد طرف شما پر از عقده های درونی و اعصابی نا آرام است و نشان می دهد که او راه های

ارتباطی را آموزش ندیده است . پاسخ ها یی که بدون کینه و سرزنش و با لغاتی کاملا منطقی باشند از رو ی فکر زده شوند جواب هایی

صادقانه هستند که به راحتی خواسته هایتان را نشان می دهد ، قطعا ارتباط زیبا تری را به جلو سوق می دهد و حتما دارای پایداری بهتری در

زندگی خواهند داشت.



در جایی که می توانیم بطور واضح گفتگو کنیم و دلخوری های خود را از راه های آسان و مستقیم حل کنیم چرا باید راه های کج و سخت را

انتخاب کنیم و با طعنه و کنایه با هم صحبت کنیم و یا به جای اینکه مشکلات خود را از پایه حل کنیم با زبانی آزار دهنده یکدیگر را آزار دهیم .



در این صورت فقط به مشکلات دامن می زنیم و ناراحتی ها را بیشتر می کنیم و هیچ مشکلی حل نمی شود.

بهتر است تلاشتان را بر این بگذارید که در زندگی مسائل و مشکلات را خودتان حل کنید، و مسئله ای را به دیگران واگذار نکنید و موضوعی را

بین خود حل نشده باقی نگذارید.




وقتی زن و مرد از هم دلخور می شوند هیچ تلاشی برای رفع آن انجام نمی دهند ، وقتی تسلیم ناراحتی‌ها و دلخوری‌ها می شوند و می

گذارند روی هم انبار شود ،همچون ماشینی می‌شوند که پر از لجن باشد.

اگر این ماشین بار خود را خالی نکند، بوی بدش همه را آزار می دهد.


همسرانی که رنجش‌های خود را بهبود نمی‌ دهند ، باید در انتظارسرد و تمام شدن رابطه شان باشند .



وقتی یکی مورد ناراحتی از دیگری می‌ شود، بی‌منطق، بی حوصله می‌شود، حال ببینید قضاوت چنین افرادی نسبت به یکدیگر چگونه است

و مشکلات چگونه حل نشده می مانند.

کتاب و کتابخوانی در خانواده ایرانی




زبان شاعران، دلنشین‌ترین زبان برای بیان معانی است. ایهام، کنایه، تشبیه و دیگر آرایه‌های ادبی این قالب از زبان را دلنشین و شیرین می‌نماید و مخاطبان زیادی را به خود جلب می‌کند. شاعران نیز به سبب این جذابیت صنعت شعر در میان اهالی فرهنگ محبوبیت زیادی دارند و بسیار مورد توجه آنها قرار می‌گیرند.

اگر مطالعه را در زندگی حذف کنیم، چیزی برای بقای فرهنگمان نمی‌ماند و جامعه‌ای تهی از معنا و فرهنگ خواهیم داشت. خود بنده در طول روز وابستگی زیادی به مطالعه و کتابخوانی دارم و حتی شب‌ها پیش از خواب نیز باید مطالعه کنم تا آسوده خاطر به خواب برویم. کتابخوانی فی‌نفسه فایده است و هر چه از فوایدش بگویم کم خواهد بود. در واقع، مثل این است که کسی بگوید دانستن بهتر از ندانستن است. افزایش فهم کلی و جزئی آدمی در نسبتش با خود، دیگری، جامعه و خداوند، از جمله فواید مطالعه کردن و کتابخوانی است.

اینکه باید میان کتب مفید و سودمند و کتاب‌های بی‌فایده و در واقع بد تفکیکی قائل شد امری مسلم و مسجل است و ما موظفیم از میان تعداد بسیار زیاد کتب موجود در بازار کتاب، کتاب‌های مفید و سودمند را مشخص و به مردم معرفی کنیم. برای تمییز میان کتاب خوب و کتاب بد میزان‌های زیادی وجود دارد که از جمله آنها سنجش توسط بزرگان این حوزه فرهنگی می‌باشد. کتابی مفید و خوب خواهد بود که توسط استادان دانشگاهی و پژوهشگران کشورمان مورد تایید باشد و موردنظر این طیف واقع شود. از جنبه‌ای دیگر کتابی مهم و مفید خواهد بود که اشارات زیادی به منابع مرجع و اصیل داشته باشد، البته اینگونه نه که کارش در کل ترجمه‌ای از چند منبع باشد و خودش به جای اتخاذ نام مترجم نام مولف را روی خود گذاشته باشد؛ چرا که رجوع صحیح و درست نویسنده به کتاب‌های مرجع، دلیلی بر پژوهشگر و محقق بودن او و البته مفید بودن کتابش خواهد بود.

بی‌شک رسانه مهمی مانند تلویزیون یکی از تاثیرگذارترین ابزارهای بالابردن سطح مطالعه و در کل
فرهنگ مردم خواهد بود. تلویزیون با تعداد مخاطبان زیادی که دارد می‌تواند سردمدار تحول فرهنگی در جامعه ایرانی ما باشد. همچنان که در زوایای زیادی چنین کاری را انجام داده، اما در حوزه فرهنگ کتابخوانی همچنان که مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره داشتند ما نتوانستیم سطح مطالعه مردممان را افزایش دهیم و این امر حیاتی را باید در رأس کارها و اهداف خود قرار داده و محقق نماییم. این کار نیز از عهده تلویزیون و مسئولان ذی‌ربط امکان‌پذیر است البته با نگاهی درست و کاربردی که مبنای علمی دارد.

ما در ایران و البته اسلام در همه امور اشارات و سرلوحه‌هایی از پیشینیان بزرگمان داریم و من می‌توانم به یقین بگویم که رجوع ما به اسلام و ایران و در کل اصالت خودمان، ما را در این مورد و همچنین موارد دیگر فرهنگی غنی خواهد کرد. برای مثال ما صاحب بزرگ‌ترین سمینار جهانی هستیم که در روزهای حج، توسط مسلمین جهان رخ می‌دهد یا بزرگ‌ترین راهپیمایی دنیا متعلق به مسلمین جهان است که در روز عاشورا در کربلای معلی صورت می‌گیرد و حتی آثار و کتب و نظریات علمی نیز در تاریخ ایرانی - اسلامی ما به وفور مشهود است و نیاز به بازخوانی و تحقق ساختارمند و دقیق دارد. مدیریت رسانه باید به این مهم التفات داشته باشد که رجوع به سنت‌هایمان می‌تواند مفر رهایی برای خروج از این وضعیت بحرانی ما در حوزه سطح مطالعه مردممان باشد.

ما باید از تجارب غربی‌ها در این حوزه که اساسا متعلق به آنهاست استفاده کنیم و در این التفات معایبشان را حذف کرده و با این کار خیلی حرفه‌ای‌تر و موفق‌تر از خود آنها به پدیده رسانه بپردازیم. و مهم‌تر از همه اینکه ما به هیچ وجه نباید رسانه را متعلق به مقوله اقتصاد بدانیم و برای کسب منافع اقتصادی‌مان از رسانه استفاده کنیم. برای مثال باید بگویم خوشبختانه ما امروزه در بخش تبلیغات بسیار حرفه‌ای شده‌ایم و البته این از وجهی دیگر بسیار بد است که ما در بخش تبلیغات فرهنگی ضعیف‌تر از بخش تبلیغات اقتصادی عمل می‌کنیم. البته خود این موضوع دلیلی دارد و آن هم مربوط به کسب منافعمان است و اینکه ما اصلا به منافع غیرمادی بالا بردن سطح فرهنگ جامعه‌مان نمی‌اندیشیم. با افزایش فرهنگ مطالعه شاید پولی نصیبمان نشود اما به یقین حال فرهنگی ما از اغمای کنونی خارج می‌شود و این بهبودی برای کشورمان مفید خواهد بود.

وقتی به فعالیت‌های غربی‌ها در راستای ایجاد یک فرهنگ خاصی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آنها بعد از به نتیجه رسیدن درباره یک ایده یا یک فرهنگ، آن را در قالب یک مجموعه و به زبان خودشان پکیج برای مردم دنیا برنامه‌ریزی و ارائه می‌کنند. برای نمونه، آنها برای معرفی فرهنگ خاص پوشش آدمی را همراه با ساخت فیلم و کارتون وتبلیغ و... همراه می‌کنند و حتی به ساخت عروسک و دیگر لوازم زندگی می‌پردازند تا یک مجموعه از آن فرهنگشان را در معرض نمایش مردم قرار دهند و جالب اینکه جامعه نیز پس از مواجهه با گونه‌های مختلف آن فرهنگ خاص آن را لاجرم انتخاب می‌نماید و به این ترتیب مجریان اجرای آن مقوله فرهنگی به راحتی به خواسته و هدفشان می‌پردازند.

ما نیز باید اینچنین به همین مقوله مهم
کتابخوانی بپردازیم؛ یعنی باید در قالب یک مجموعه فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را به جامعه ارائه دهیم و نه به صورت تک‌بعدی و یک‌جانبه و در یک برنامه خاص که در این صورت بی‌تردید مخاطبان زیادی هم نخواهد داشت.

اینجاست که ما شاهد یک تغییر در فرهنگ مردممان خواهیم بود. اگر قرار است تلویزیون در راستای کتابخوان شدن مردممان کاری انجام دهد، بهتر بعد از انتخاب هدف به راه‌های زیادی برای اجرای این طرح پرداخت.

تصمیم‌گیری و کار گروهی در خانواده



مدیر هوشمند هر چه قدر بتواند در تصمیم‌گیری‌هایش فکرهای بیشتری را درگیر کند، تصمیمات پخته‌تری خواهد گرفت. بعضی از مسئولان عادت دارند به تنهایی تصمیم می‌گیرند. دانشمندان حوزه مدیریت به عنوان یک نقطه منفی به این شیوه نگاه می‌کنند. در ادامه سه روش بحث گروهی در یک خانواده را به صورت خلاصه معرفی کرده‌ایم.

طوفان فکری یا بارش افکار: در این روش اول مدیر، مسئله را به گونه‌ای که برای همه قابل فهم باشد طرح می‌کند، بعد هر فردی به هر مقدار زمانی که خودش علاقه‌مند باشد بحث و نظراتش را بیان می‌کند. افراد مطلقا از یکدیگر انتقاد نکرده و راهکارهای یکدیگر را رد نمی‌کنند. ترکیب ایده‌ها آزاد است و جو باید طوری باشد که همه بتوانند به راحتی هر نظری که به ذهنشان می‌رسد، بیان کنند.

روش مبتنی بر ایجاد گروه‌های رسمی: افراد شفاهی راه‌حل‌هایشان را نمی‌گویند، همه به صورت کتبی نظراتشان را مطرح می‌کنند و بعد ایده‌ها را در یک جلسه حضوری با تعدادی از افراد یا توسط مدیر تجزیه و تحلیل و در پایان، تصمیم گرفته می‌شود.

میزگرد از راه دور: در قالب گردهمایی الکترونیکی است؛ هنگامی که استادان وقت ندارند و مشکلات رفت و آمدی وجود دارد از این روش استفاده کنید، به‌ویژه برای تشکل‌هایی که اعضایشان دانشجو می‌شوند و برای تحصیل به شهر دیگر می‌روند.

ما ایرانی‌ها یک تصور ذهنی داریم که کار جمعی بلد نیستیم و در کارهای جمعی موفق نیستیم و در کارهای فردی بهتر توفیق داریم. اما آقای دکتر رازنهان معتقدند که اساسا این انگاره غلط است و بحث اینکه ما در کار جمعی موفق نیستیم، ریشه‌اش ربطی به فرهنگ ندارد.

در رابطه با فرهنگ جمعی دو رویکرد نگاه از درون و نگاه از بیرون را برای مطالعه فرهنگ در سطوح فراملی، ملی و عمومی می‌توانیم قائل باشیم و دیدگاه‌های نگاه از درون را بر سه دسته تقسیم کنیم؛ آنان که ایرانی نبودند و جمع‌گرایی جامعه ایرانی را انکار می‌کردند، افراد داخلی که ضمن تاکید بر خودمداری ایرانیان، حکومت‌های استبدادی را مهم‌ترین عامل و علت این امر می‌دانند و گروه سوم که بر جمع‌گرایی فرهنگ ایرانی تاکید دارند و ریشه نارسایی در کار گروهی و کم‌رنگ بودن تبعیت منافع فردی و گروهی از منافع جمعی را در عوامل غیرفرهنگی می‌دانند.



در رابطه با کارجمعی و الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی بر دو مسیر ممکن می‌توان گفت:

1- الگوی توسعه را وارد و فرهنگمان را براساس آن اصلاح کنیم که آن چیزی که در جامعه ما تاکنون اتفاق افتاده، همین بوده است و شبه‌الگوها را هیچ‌گاه متناسب با نیازمان وارد نکردیم.

2- هر کشوری فرهنگش را مبنا قرار دهد، مانند مثل ژاپن که الگوها را باز مهندسی و اصلاح کرد.
مطالعات بین فرهنگی نشانگر این نکته است که ایران در جمع کشورهای جمع‌گرا قرار دارد و مستعد کار جمعی است. ساحت مذهبی و جنگ هشت ساله نیز شواهد این ادعا هستند. ما در جنبه‌های فرهنگی بسیار موفق هستیم. این یافته‌ها به معنای رد سطح پایین کار خانوادگی در کشور نیست و ما همچنان در حوزه رقابتی ضعف داریم. اما بهترین شاهد بر این مدعا که همان فرضیه تاریخی معروفی است که در ورزش‌های فردی موفق هستیم، اما در ورزش‌های جمعی ناموفق؛ با موفقیت‌های اخیر والیبال، فوتبال، فوتسال، بسکتبال، والیبال نشسته و... رد شده است.

عمده مشکلات ما اساسا فرهنگی نیست بلکه عمده‌اش مسائل ساختاری و رفتاری است. زمانی که شما عوامل ساختاری و رفتاری را در جامعه به صورت نسبی فراهم کردید اما رفتار تیمی و جمعی اتفاق نیفتاد؛ آن موقع باید اعتراض کرد. وگرنه رفتار تیمی و جمعی در خلأ اتفاق نمی‌افتد. نمونه آن تاثیر دستگاه نوبت در بانک‌هاست.

کار گروهی به عنوان یکی از عوامل مهم موفقیت یک تیم هنری و کار هنری محسوب می‌شود.

کار گروهی در سینما، تلویزیون و در حالت کلی‌تر در عرصه تصویر نیز به همین شکل است. تعداد زیادی از متخصصان در امور مختلف فنی و هنری تحت رهبری تهیه‌کننده و کارگردان تلاش می‌کنند یک طرح یا فیلمنامه در ایده‌آل‌ترین شکل ممکن به مجموعه‌ای از تصاویر معنادار تبدیل شود. در یک کار تصویری، همه عوامل از تهیه‌کننده و کارگردان گرفته تا مسئولان برق و تدارکات، از بازیگران نقش اول گرفته تا هنروران و... حول یک هدف مشترک (ساخت یک اثر خوب) گرد هم می‌آیند و در طول مدت زمان ساخت یک اثر، در کار گروهی ذوب می‌شوند. پس نسبت دادن موفقیت یک اثر هنری تصویری فقط به یک نفر، مانند کارگردان، همانقدر بی‌انصافی است که نسبت دادن پیروزی یک تیم فوتبال به سرمربی یک تیم. اگر در یک باشگاه فوتبال مدیرعامل وظیفه فراهم‌کردن شرایط مناسب برای ادامه حیات باشگاه و سرمربی وظیفه رهبری و هدایت بازیکنان را از طریق تاکتیک‌های مشخص برای نیل به پیروزی به عهده دارند، در سینما و تلویزیون هم این وظایف مشابه به عهده تهیه‌کننده و کارگردان است.
بدون توسل به کار گروهی نمی‌توان فیلم ساخت و بدون وجود افراد متخصص و خبره هم نمی‌توان کار گروهی انجام داد. برای به ثمر رساندن یک کار گروهی خوب، وجود افراد متخصص شرط لازم است و وجود صمیمیت، همدلی و شناخت بین این افراد شرط کافی. هر‌چقدر انسجام و هماهنگی ایجاد شده توسط رهبری گروه بین اعضا بیشتر باشد، به‌طبع نتیجه موردنظر مطلوب‌تر است. اعضای یک گروه هنری برای ساخت یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی روزها و شب‌های زیادی در کنار یکدیگر هستند و میزان همکاری در این مدت آنقدر زیاد است که بعد از مدتی همه عوامل قادرند درخصوص رسیدن به هدفی یکسان فکر کنند.

در تعلیمات دینی ما تمسک به یک چیز واحد، با هم قیام کردن، تعاون و خیلی چیزهای دیگر هستند که نشان می‌دهند فرهنگ جمعی چقدر در اسلام دارای اهمیت است و روی آن تاکید شده اما اینکه چه عواملی در این میراث داخلی که به ما هم رسیده دخیل هستند، باید گفت استبداد و خفقانی است که ایران سال‌های سال گرفتار آن بوده است. سال‌های سلطنت و اختناق روحیه فرهنگ کار جمعی را در ایرانیان کشت. البته نگارنده معتقد است که ایرانیان روند رو به رشدی را در راستای فرهنگ کار جمعی طی می‌کنند. در نسل جدید این روحیه همکاری خیلی بیشتر دیده می‌شود، به‌ویژه در بعضی ساحت‌ها این مسئله بیشتر نمود پیدا می‌کند، مثل جاهایی که رویکرد دینی تقویت شده است یا در جبهه و جنگ اما به طور کلی، کمبودهای زیادی دیده می‌شود.

نگاه به تجربه کار تیمی که به صورت طبیعی ما ایرانی‌ها متهم به نداشتن چنین روحیه‌ای هستیم، به این دلیل اهمیت دارد که بتوانیم آن را در میان نسل‌های جدید به امری جاری بدل کنیم؛ از این رو شاید از زاویه نگاه کاری گروهی، کسی به جنگ توجه نکرده باشد، به همین دلیل برای به دست آوردن منابع مناسب برای آموزش چنین روحیه‌ای، در بدو امر ممکن است سراغ مواردی بروند که نتواند خوراک مناسبی برای این حوزه تولید کند و در این بحث، استفاده از چنین شیوه‌ای، بخشی از منابع را هدر خواهد داد. نکته حائز اهمیت که باید بر آن تاکید کرد، این است که من یا دیگرانی که چون من در جنگ بوده‌اند به این دلیل که نقش فرماندهی در جنگ نداشتیم شاید کمک چندانی نتوانیم انجام دهیم، چون ما رزمندگانی بودیم ( مثلا من خودم رزمنده‌ای ساده در لشکر 17 بودم و تیر می‌انداختم) که از سوی فرماندهی، هدایت می‌شدیم و در آن مقطع موضوع از دید ما انفرادی بود و همان مسئولیتی که به ما احاله شده بود، انجام می‌دادیم، به همین دلیل است که معتقدم برای درک مناسب از وجود کار تیمی در جبهه‌ها باید سراغ فرماندهان و مدیرانی رفت که وظیفه ساماندهی خط یا دیگر موضوعات را بر عهده داشتند و نیروهایی تحت فرماندهی آنها بود که آنها با طراحی خاص، کار مشخصی را همراه این تیم مدیریت می‌کردند.



اغلب کارشناسان فرهنگی و اجتماعی در همه حوزه‌های علمی و مدیریتی، مهم‌ترین عامل ضعف اجتماعی مردم یک جامعه در انجام کار جمعی موفق را در وهله اول مربوط به آموزش و تربیت و فرهنگ‌سازی می‌دانند. در این میان، دو نهاد بسیار موثر برای ایجاد فرهنگ کار جمعی در یک جامعه، نظام آموزش و پرورش از یک سو و رسانه‌ها به ویژه رادیو و تلویزیون از سوی دیگر هستند. در ادامه، نظر چند کارشناس را در اینباره جویا شدیم که می‌تواند به عنوان نگاه آسیب‌شناسانه به این مهم تلقی شوند.

متاسفانه فرهنگ انجام کارهای جمعی در جامعه ما ضعیف است و دلایل آن به ریشه‌های تاریخی برمی‌گردد و آنچه در نظام تعلیم و تربیت داشته‌ایم. روحیه انجام موفق کارهای جمعی و گروهی را می‌توان از طریق رسانه‌ها و تلویزیون و حتی کتاب تقویت کرد. جالب اینکه تمام قوانینی که در این راستا نیاز باشد، فراهم است و تنها نهادها و سازمان‌های فرهنگی باید وارد صحنه شوند. رسانه‌ها، به‌ویژه تلویزیون که مخاطب و نفوذ زیادی دارد بسیار موثر است.

باید آرام آرام رسانه‌ها و مجلات کارشان را آغاز کنند؛ چراکه در یک مقطع زمانی کوتاه قابلیت اثربخشی زیادی دارند. فرهنگ‌سازی احتیاج به یک برنامه گسترده دارد، آن هم در همه سطوح. برای فرزندان خانواده‌ها از همان بدو تولد، سپس مدرسه و بعد از آن در جامعه باید کار خود را شروع کنند. کم‌کم این فکر تزریق شود نه به صورت آرایشی و نمایشی برای اینکه کارنامه‌ای پر شود و شعاری عمل شود. کادر مدرسه باید این موضوع را باور کنند که کار گروهی چه مزیت‌هایی دارد.

برای نمونه، خلاقیت در بازی‌های رباتیک و مشابه آن نشان‌دهنده این است که چند نفر به صورت مشترک و طی یک همکاری خلاقه و اثربخش توانسته‌اند قدم‌های بزرگی را بردارند و آن را در بعضی زمینه‌ها به خط تولید برسانند، درحالی که یکی از این افراد اگر به تنهایی می‌خواست کاری انجام دهد، بی‌تردید زمان بیشتری می‌برد و هم اشکالات زیادی می‌توانست به آن وارد شود. اما تصور کنید یک فکر می‌خواست این چیزها را تولید کند، بی‌شک موفق نمی‌شد.
برای تقویت کار گروهی باید به سمت فرهنگ‌سازی و ایجاد تحول در فرهنگ جامعه از طریق ابزارهای موجود، مانند آموزش و پرورش و رسانه‌های جمعی و گروهی و ابزارهای فرهنگ‌ساز برویم و محتوای کتاب‌های درسی را به خدمت بگیریم.

امروز قوانین بسیاری وجود دارد که بسترها را فراهم کرده است، مثلا در قانون برنامه پنجم توسعه گسترش تعاونی‌ها در اولویت نسبت به سرمایه‌گذاری‌های فردی قرار گرفته است. برخی قوانین وجود دارد که به دلیل عدم فرهنگ‌سازی هنوز نتوانسته‌ایم استفاده مناسب داشته باشیم. در صورتی که در حوزه فرهنگ‌سازی نهادهایی، مانند نظام آموزشی، صدا و سیما، وزارت علوم و وزارت ورزش و جوانان همچنین سازمان‌های دینی و فرهنگ‌ساز در حوزه تقویت فرهنگ کار جمعی می‌توانند تاثیرگذار باشند و البته کمیسیون‌های مجلس هم می‌توانند هماهنگ با یکدیگر عمل کنند.

به راستی اگر برنامه‌ریزی‌ها درست صورت گیرد، با توجه به اینکه انسان فطرتا موجودی اجتماعی است و به سمت گروه تمایل دارد، به سرعت موفق خواهیم بود فرهنگ کار جمعی را در جامعه گسترش دهیم و از انرژی‌های موجود که باعث توسعه کشور و ارتقای کیفیت کار و ارتقای سطح بهره‌وری و پرهیز از هدر رفتن منابع و انرژی می‌شود، جلوگیری کنیم.

کار تیمی و داشتن روحیه کار گروهی، هر چند از موضوعاتی است که به نظر می‌رسد بیشتر در غرب معنا پیدا کرده اما در کشور ما هم ریشه‌هایی دارد. اگر از جهت دینی به این موضوع نگاه کنیم، در دین اسلام سفارش اکیدی بر وحدت شده است؛ موضوعی که اهمیت فراوانی دارد و بزرگان ما نیز بر آن تاکید فراوانی داشته‌اند.

باید به این موضوع توجه داشت که «وحدت» را به این دلیل در زمینه کار خانوادگی و افزایش روحیه کار گروهی دارای اهمیت می‌دانیم که یکی از مصادیق وحدت، در کار خانوادگی ظهور و بروز می‌یابد و داشتن انسجام و وحدت گروهی به افزایش روحیه مشارکت‌پذیری خواهد انجامید. در این زمینه، به هر بخش که توجه شود، نمونه‌هایی از کار خانوادگی وجود دارد و بر خلاف اینکه گفته می‌شود ما در زمینه کار خانوادگی، ضعف داریم، نمونه‌هایی هست که خلاف آن را نشان می‌دهد. برای نمونه، در جنگ کار خانوادگی و روحیه جمعی مثال زدنی از خود نشان دادیم. اگر قرار بود در جنگ روحیه کار جمعی و خانوادگی نداشته باشیم و اگر قرار بود، هر کس در این زمینه بنا به سلیقه خود رفتار کند، هیچ پیروزی‌ای نصیبمان نمی‌شد. فرض کنید در میدان جنگ هر کسی به طرفی برود، به طور قطع در این فضا، شکست حتمی است. تیم‌های پزشکی ما هم نمونه‌ای از کار تیمی است. اگر قرار باشد - به عنوان نمونه - در اتاق عمل، متخصص بیهوشی در قالب تیم حرکت نکند و هر کار که میل داشت، انجام دهد یا تخصص‌های دیگر هم هر کدام به راه خود بروند، مشخص است بر سر بیمار چه خواهد آمد.

نمونه دیگری از کار تیمی و روحیه کار گروهی در برنامه‌سازی‌های صدا و سیما، به خوبی دیده می‌شود. اگر قرار باشد در صدا و سیما، روحیه کار گروهی وجود نداشته باشد و هر یک از عوامل برنامه، بنا به سلیقه خود عمل کنند یا مثلا در درون تیم برنامه‌ساز، حتی یکی از دوربین‌ها از گروه منتزع شود و هر اقدامی که دوست دارد انجام دهد، معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد و روی آنتن چه خروجی‌ای خواهد رفت؛ بنابراین با توجه به این مثال‌ها، معتقدم روحیه کار تیمی در درون سازمان‌های ما تا حدودی وجود دارد و جای تردیدی نیست که اگر کار تیمی در حد قابل قبول خود وجود داشته باشد، موفقیت کار تضمین شده و در نقطه مقابل هم به همان میزان اگر روحیه تکروی وجود داشته باشد و به صورت انفرادی عمل شود، پای عوامل بیرونی به کار باز خواهد شد که شکست را تا حد زیادی رقم خواهد زد. در میان حوادثی که طی سال‌های گذشته در کشور ما رقم خورده است، پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان حد اعلا و جلوه کامل روحیه تیمی و کار مشترک است؛ طوری که به قول امام راحل همه مردم در جریان انقلاب، ید واحده شدند و در مقابل طاغوت، به پا خاستند، حرکت کردند و پیروز شدند.

به هر رو، داشتن این روحیه با توجه به مثال‌های زنده‌ای که زده شد، در میان ملت ما وجود دارد اما نمی‌توان این نمونه‌ها را ذکر کرد و ضعف‌ها را ندید؛ زیرا بنا به موضوعاتی که مطرح می‌شود، در سطوح دیگر و بنا به خصلت‌های فردی که در برخی مواقع، خود را بر روابط و نظام اجتماعی تحمیل می‌کند، ضعف‌هایی نمایان می‌شود؛ بنابراین در پاسخ به این سوال که چه باید کرد تا روحیه کار تیمی در کشور تقویت شود، بنا به تجربیات موجود و نمونه‌هایی که ذکر شد عرض خواهم کرد، «تمرین کار تیمی» از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند این روحیه را در کشور ما و میان مردم، تقویت کند. نباید فراموش کرد برای این موضوع قبل از هر چیز باید برنامه‌ریزی مشخص و مدونی وجود داشته باشد تا بتوان مطابق آن برنامه، تمرین‌هایی طراحی کرد که به تقویت این روحیه بینجامد.

در این زمینه جمعیت هلال احمر استان تهران به عنوان نهادی که روحیه و کار تیمی باید در آن نمود عملی داشته باشد تا بتوان عملیات موفقی انجام دهد، تجربه بسیار خوبی دارد. ما در جمعیت استان تهران، برنامه‌ای مشخص برای ارتقا و افزایش روحیه کار تیمی داشته‌ایم. سال گذشته برای این موضوع، پروژه‌های مختلفی در نظر داشتیم و در ذیل آن، برنامه‌هایی را طراحی کرده‌ایم تا بتوان با انجام مانورهایی (تمرین) وضعیت واقعی عملیات را شبیه‌سازی کنیم.

حرکتی که ما در نوروز امسال در استان تهران انجام دایم، ماحصل چنین برنامه‌ای بود و بدون اینکه بخواهیم تعصبی درباره سازمان خودمان داشته باشیم، موفقیت عملکرد تیمی هلال احمر استان تهران، توسط دیگر نهادها تایید شد. نوروز امسال توانستیم زمان حضور در حادثه‌ها را به شش دقیقه و سه ثانیه تقلیل دهیم. پیش از این زمان حضور ما در حادثه‌ها، 9 دقیقه و چند ده ثانیه بود. چنین موفقیتی حاصل نشد، الا اینکه با برنامه‌ریزی و طراحی تمرین‌های مرتبط و توکل به خدا، تمام نیروها دست به دست هم دادند و نتیجه این شد که در نوروز، غیر از کاهش زمان رسیدن در سر حادثه، سوانح منجر به مرگ پس از حضور نیروهای هلال احمر به صفر رسید. البته مواردی وجود داشت که مرگ در لحظه سانحه اتفاق افتاده بود یا زمانی پس از رسیدن مصدوم به بیمارستان، چنین حادثه‌ای رخ داده است.

به هر رو، مجموع بحث‌ها و نمونه‌های مطرح شده، نشان می‌دهد در بخش‌هایی از جامعه روحیه و کار تیمی وجود دارد؛ زیرا اگر چنین روحیه‌ای وجود نداشته باشد، کارها به سامان نمی‌ر‌سد، اما در بخش‌های دیگر اگر قرار است آموزش چنین مفهومی در صدر برنامه‌ها قرار گیرد، در کنار برنامه مدون، باید تمرین کار تیمی را به صورت مستمر انجام داد.

داستان «رابین‌هود» که بارها به صورت فیلم‌های سینمایی نمایش داده شده، می‌تواند به عنوان یک طرح کلی برای اداره یک تیم موفق، مورد استفاده واقع شود. هدف در این گروه مشخص است؛ محفاظت از قلمرو در برابر پرنس جان ظالم و چاکر حلقه به گوش او جناب داروغه ناتینگهام، تا زمانی که پادشاه واقعی، ریچارد شیردل از جنگ برگردد.

اعضای خانواده در این داستان کاملا وابستگی متقابل دارند. رابین‌هود با تیر و کمان، شجاعت و تیزهوشی خود را به نمایش گذاشته و جان کوچولو به نوبه خود، زور بازوی خانواده محسوب می‌شود، آلن آدال مسئولیت سرگرم کردن خانواده را به عهده دارد و پدر تاک هم مواظب مراحل و روش‌های انجام کارهای خانواده است؛ بدین ترتیب وقتی که پادشاه عادل برگردد کارها به خوبی انجام شده و اینجاست که خانواده منحل می‌شود.

علاوه بر افسانه‌ها و اسطوره‌ها که گویای حقایق با ارزش از تجربیات بشر در طول تاریخ هستند، وقایع تاریخی نیز به خوبی نشان‌دهنده این حقیقت می‌باشند. امپراطوری رم یکی از بزرگ‌ترین تشکیلات کشوری است که تاکنون وجود داشته است. این امپراطوری به وسیله لشکریان عظیم این کشور، ایجاد و نگهداری می‌شد.

خانواده‌‌ها به منزله ابتدایی‌ترین واحدهای سازمان به حساب می‌آیند و کار خانواده قبل از صنعتی‌شدن، یکی از اجزای اساسی اقتصاد خانگی محسوب می‌شد. همه اعضای خانواده مجبور بودند یا در مزرعه یا در عرصه صنعت آن زمان کار کنند.
همه چیز با انقلاب صنعتی تغییر یافت و زندگی افراد بیش از آنکه با ساعات روشنایی روز یا فصل‌ها تنظیم شود، با نیاز ماشین‌ها ترتیب می‌یافت.
با افزایش تولید ماشین‌ها، توجه به سمت بازده و راندمان کار شکل گرفت. عقاید آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» (۱۷۷۶) به شدت تاثیرگذار بود.

اسمیت، اولین فردی بود که عقیده تخصصی‌کردن و تقسیم کار به اجزای کوچک‌تر و به‌ویژه فردیت در انجام کارها را به عنوان عاملی برای هرچه بهترشدن بازده کار بیان کرد. او معتقد بود، کم کردن تعداد کارهای ترکیبی در یک فرایند و گسترش کارگران متخصص، باعث چیره‌دستی آنها و در نهایت افزایش سرعت کار می‌شود.

او همچنین استدلال کرد که این نوع رویکرد، منجر به نوآوری بیشتر در زمینه اختراع ماشین‌های بیشتر و پیشرفته‌تر خواهد شد. این نوع تقسیم کار - همانطور که معرفی شد - تاثیر بسزایی در مورد چگونگی تفکر ما از کار گذاشت.

کارگران ماهری که کارهای تخصصی انجام می‌دهند، بخشی از منطقی‌ است که چگونگی برنامه‌ریزی سازمان را شکل داده است؛ بنابراین در اغلب سازمان‌ها بخش‌های مختلفی داشته‌ایم که در ارتباط با زمینه‌های تخصصی تجارت فعالیت داشته‌اند. ممکن است فکر کنیم در سال‌های اخیر این طرز تفکر رد شده باشد اما هنوز برای بیشتر ما غیرقابل باور است که در سازمانی کار می‌کنیم که در آن از بخش‌ها، کارکنان و یا اداره فناوری اطلاعات مجزا، خبری نیست.

نقش مطالعه در استحکام ارکان خانواده

در دهه‌های اخیر، حجم مطالعه کتاب بین مخاطبان بین‌المللی با کاهش قابل توجهی مواجه شده است. کارشناسان حوزه کتاب و کتابخوانی دلایل مختلفی را برای کاهش یا چرایی عدم مطالعه در بین اقشار و همینطور سنین مختلف ذکر کرده‌اند که در این مطلب به آنها پرداخته می‌شود.




عدم جذابیت جلد کتاب‌ها
کتاب‌ها در سال‌های اخیر با تصاویری سرد، یا خالی از محتوا و عدم ارتباط با مخاطب جلد می‌شوند. کارشناسان حوزه کتاب، یکی از عمده دلایل عدم جذب مخاطبان به کتاب را در این علت می‌دانند؛ زیرا در ابتدا تیتر و در مرحله بعدی جلد کتاب می‌تواند با مخاطبان ارتباط برقرار کرده و وی را برای خواندن کتاب جلب کند. اگر تیتر جذابی برای مخاطب انتخاب شود، مسلما خواننده نیز برای مطالعه کتاب گرایش پیدا خواهد کرد.

در سال‌های اخیر، کتاب‌ها تنها با رنگ‌ها یا تصاویر بی‌محتوا و کوچک جلد می‌شوند که هیچگونه محتوا یا معنا و مفهومی را به مخاطب منتقل نمی‌کنند. در صورتی که اگر جلد روی کتاب با مفاهیم داخل کتاب تطابق داشته باشد یا با الهام از شخصیت‌های ادبی یا مفاهیم ادبی داخل کتاب انتخاب شده باشد، نه‌تنها مخاطب را به سوی خود جلب می‌کند، بلکه تاثیر دوچندانی در فروش و استقبال از کتاب نیز می‌تواند داشته باشد. هرچند که نمی‌توان بحث جلد را علت اصلی نخواندن کتاب در بین خانواده‌ها دانست، ولی باید متذکر شد که این بحث نیز بحث مهمی بوده و در فکر و در موقع خرید کمک زیادی به مخاطب می‌کند.

خانواده‌ها باید توجه داشته باشند که نقش مطالعه، کتاب و کتابخوانی در بین آنها تاثیر بسزایی دارد، چرا که با مطالعه کتاب در زمینه‌های مختلف اعم از مذهبی، علمی و یا زمینه‌های روانشناسی، می‌توان به اطلاعات زیادی دست یافت و با این کار و با الگوگرفتن از زندگی ائمه اطهار(ع) راهی درست و روشن را انتخاب کرد و با استعانت از خداوند متعال و مطالعه کتاب آسمانی، تصمیمی درست برای زندگی گرفت.

اکنون یک سوال مطرح می‌شود: اگر تیتر کتاب جذابیت چندانی نداشته باشد و جلد کتاب نیز به شکلی باشد که توضیح داده شد، آیا این دلیلی می‌شود که کتاب نخواند و به امر کتابخوانی توجهی نکرد؟ خیر، بلکه برای ما محتوای کتاب مهم است و این موضوعات در مرحله پایانی قرار می‌گیرد. بسیاری از مخاطبان به دلیل اسم نویسنده یا مترجم‌های مشهور یا شناخته شده به دنبال کتاب آنها می‌روند، در صورتی که گاهی پیش می‌آید، نویسنده یا مترجمی کتاب اول خود را به مرحله چاپ رسانده و آن کتاب نیز کتاب منحصربه‌فرد و در نوع خود بی‌نظیر است، اما به دلیل اینکه اسم نویسنده یا مترجم کمتر شناخته شده و کار اول وی محسوب می‌شود، مخاطبان کمتری به سمت خرید این کتاب می‌روند؟ در اینجاست که ناشران، طراحان و همین‌طور نویسنده‌ها سهم بسزایی در چرایی عدم مطالعه ایفا می‌کنند...

آیا شما تا کنون با این مشکل مواجه شده‌اید یا کسانی را می‌شناسید که این جمله را به زبان آورده باشند؟ بسیاری از اشخاص به دلیل اینکه داستان کتاب را بعد از مدتی فراموش می‌کنند ترجیح می‌دهند تا کمتر کتاب بخوانند و زمان فراغت خود را به کارهای دیگری اختصاص می‌دهند.

این مشکل را باید از چندین جنبه مورد بررسی قرار داد: حافظه مخاطب به دلیل مطالعه کم و ناچیز در نگهداری اطلاعات، ضعیف عمل می‌کند و این فراموشی و عدم فعالیت حافظه می‌تواند در سال‌های آینده برای مخاطب دردسرساز شود و وی را به سمت ابتلا به بیماری آلزایمر سوق دهد. در نتیجه به تمام مخاطبان توصیه می‌شود که کتاب خواندن را به خاطر دلایل اینچنینی کنار نگذارید.

اما مورد بعدی را می‌توان در ضعف محتوا توجیه کرد؛ زیرا کارشناسان حوزه کتاب معتقدند در صورتی که محتوای کتاب ضعیف باشد و نتواند مخاطب را با خود همراه کند، بعد از مدتی به فراموشی سپرده می‌شود، در صورتی که داستان‌های اساطیری و زیبای بسیاری مانند بینوایان و غیره را می‌توان نام برد که مخاطبان تنها با مطالعه یک دفعه از این کتاب‌ها هرگز محتوای آنها را به فراموشی نسپردند.

کارشناسان حوزه کتاب معتقدند زمانی که داستانی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند، تک تک خطوط و همینطور فصل‌های یک کتاب تاثیر مستقیمی بر ذهن و همینطور اعصاب وی داشته و مانع از فراموشی داستان می‌شوند. این موضوع توسط محققان نیز تایید شده است، بدین معنا که اگر یک موضوع با مخاطب ارتباط برقرار کند تا مدت‌ها در ذهن وی مانا و ماندگار می‌شود. توجه داشته باشیم به کتاب‌هایی رجوع کنیم که در بیشتر با زندگی روزمره ما درگیر است، نه اینکه سبک و زمینه کتاب‌های دیگر را فراموش کنیم، نه، منظور این است که کتاب‌هایی باید بیشتر مطالعه کنیم که بیشتر در طول زندگی روزمره‌مان کارایی دارند. مثل کتاب‌های مذهبی، علمی و... که مطالعه صفحه به صفحه این کتاب‌ها باعث تجربیات زیادی شده و درس می‌گیریم و می‌آموزیم که راه درست را چگونه از راه اشتباه تشخیص دهیم.

جالب است بدانید که کتاب‌های مذهبی، علمی - تخیلی بیشترین تاثیر و ماندگاری را در ذهن مخاطبان داشته‌اند. زمانی که شخصی در حال مطالعه کتاب‌های مذهبی، علمی - تخیلی است، برای درک بیشتر داستان به تصویرسازی و همینطور تجسم وقایع می‌پردازد که باعث می‌شود داستان به دلیل تصویرسازی، مدت بیشتری در ذهن خواننده تثبیت شود. اما این نکته تنها در کتاب‌های علمی - تخیلی صدق می‌کند و کمتر کتابی دارای این ویژگی است.

یکی از موارد مهم را می‌توان در عدم اطلاع و آگاهی از روش‌های صحیح و درست مطالعه و کتابخوانی دانست. نه‌تنها کتابخوانی در اوقات فراغت، بلکه بسیاری از دانش‌آموزان، دانشجویان و غیره گله‌مند هستند که کتابی را بیش از چندین بار برای امتحان دوره کرده‌اند، اما سر جلسه امتحان قادر به پاسخگویی هیچ سوالی نبوده‌اند!

اگر از استرس دانش‌آموزان و دانشجویان سر جلسه امتحان بگذریم، باید گفت که بسیاری از آنها شیوه صحیح خواندن و مطالعه کتاب را نمی‌دانند، به همین دلیل و با وجود اینکه چندین مرتبه کتابی را برای امتحان دوره کرده‌اند، اما قادر به نوشتن و یادآوری مسائل خوانده شده و فرا گرفته شده نبوده‌اند. در صورتی که اگر روش صحیح مطالعه و کتابخوانی را می‌دانستند، تنها با خواندن یک دفعه از کتاب نه‌تنها قادر به پاسخگویی سوالات بودند، بلکه محتوای کتاب تا مدت‌ها در ذهن و حافظه‌شان ثبت می‌شد.




این موضوع در مطالعه کتاب‌های غیردرسی در اوقات فراغت نیز صدق می‌کند. اگر شما داستان یا کتابی را مطالعه کرده‌اید، اما بعد از مدتی داستان را فراموش می‌کنید، یکی از دلایل می‌تواند در عدم دانستن روش صحیح مطالعه باشد؛ زیرا برخی از خوانندگان معتقدند با گذشت یک هفته از مطالعه کتاب، تمام جزئیات آن را فراموش می‌کنند!

مطالعه و خواندن سطحی با مطالعه و خواندن عمیق بسیار تفاوت دارد. گاهی اوقات داستانی که در چندین سال قبل اما با روشی عمیق خوانده شده است، به آسانی از ذهن خواننده پاک نمی‌شود.

کشورهایی نیز هستند که با رعایت اصول صحیح چاپ و نشر و همینطور نگارش و تدوین کتاب‌ها، جذب دوچندان مخاطبان و خوانندگان را به همراه داشته‌اند و باید در نظر داشت در کشورمان ایران آنقدر مقدار کتاب و محتوای آنها زیاد است که می‌توان به راحتی کتاب موردنظر را پیدا کرد و خواسته‌های خود را از درون آن پیدا کرد.

نکته‌ای که حائز اهمیت است اینکه در بسیاری از موارد که برای خرید کتاب به کتابفروشی می‌رویم، اشتباها با فکرنکردن و تحقیقات کافی در مورد خرید کتاب و مواردی اینچنینی کتاب‌هایی را خریداری می‌کنیم که در راستای اهداف و افکار ما نیست و از کتاب تا حدی زده می‌شویم.

مهم است که بدانیم خرید کتاب را نباید ساده انگاشت، بلکه قبل از خرید باید پرسید و تحقیق کرد که آیا کتابی که در حال خریداری آن هستم، کتابی هست که من را ارضاء کند و خواسته‌های من را از لحاظ فکری و روحی برطرف کند و یا فقط کتابی است گذرا و در حد تجربه‌ای اندک. پس با مشورت و سوال‌کردن می‌توان کتاب موردنظر را تهیه کرد و در روند زندگی گامی مثبت به سوی جلو برداشت.

مردم کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند آمریکا، کانادا، انگلیس و استرالیا ساعات مطالعه کمتری نسبت به کشورهای در حال توسعه یا آسیایی داشته‌اند. کارشناسان، چرایی این موضوع را در وجود وسایل ارتباطی و سرگرم‌کننده دیگری در این کشورها مثال زده‌اند که باعث پر شدن زمان و اوقات فراغت مردم کشورهای در حال توسعه شده است.

بارها به این موضوع برخورد کرده‌ایم که نبود کتاب در یک خانه ما را به این فکر واداشته است که چرا این خانه با وجود داشتن وسایل شیک و مدرن امروزی، دارای حتی یک کتابخانه کوچک نیست. درست است، هستند منازلی که با هزینه‌های گزاف و بالا راضی به خرید وسایل سنگین و گرانقیمت امروزی و تجملات هستند، ولی راضی نیستند حتی ریالی برای تهیه کتاب هزینه کنند، چرا که همین کتاب اگر درست انتخاب شود و در راستای اهداف فکری و عقلی و خواسته شخص موردنظر انتخاب شود، می‌تواند کمک بسیار زیادی به فرد کند.

تحقیقات نشان داده افرادی که به طور مستمر دارای مطالعه هستند و وقتی را هرچند کم و محدود صرف مطالعه کتاب و کتابخوانی می‌کنند، دارای روحیه بشاش‌تر و بازتر هستند و در مواقع سختی و مشکلات با دید بازتری با موضوع برخورد می‌کنند و در آداب و معاشرت گاها بسیار موفق‌تر عمل کرده‌اند و نسبت به افرادی که حتی دقیقه‌ای وقت برای مطالعه کتاب نمی‌گذارند و به علم و پژوهش توجهی ندارند، موفق‌تر بوده‌اند.

مطالعه و بهادادن به امر کتاب در خانواده باعث می‌شود افراد خانواده دارای معلومات بالایی باشند و با مطالعه خود را به عرصه‌های بالاتری برسانند. شاید بتوان گفت خانه‌ای که خالی از کتاب باشد، خالی از گنج بزرگی است و افراد آن خانواده از گنجینه بزرگی دور هستند. امر بزرگ کتاب و کتابخوانی به افراد کمک بزرگی می‌کند تا بتوانند در تصمیم‌گیری‌ها و اهداف خود به خوبی نتیجه بگیرند.

دلیلی جالب و عجیب برای آمار بیشتر مطالعه در کشورهای آسیایی و در حال توسعه نشان می‌دهد ما در حال از نظر مطالعه در سطح مطلوبی قرار داریم و این امر به اثبات رسیده که بسیاری از خانواده‌ها با مطالعه زیاد توانسته‌اند مشکلات بزرگ خود را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و حتی گاهی اوقات بدون سوال‌کردن از دیگران، مشکلات را حل کرده‌اند. آمارهای زیادی نشان می‌دهد که در ایران مطالعه به حدی به افراد کمک می‌کند که در امورات زندگی با مشکلات کمتری مواجه شده‌اند. کتاب‌هایی مانند کتاب زناشویی، آیین همسرداری، مدیریت و برنامه در زندگی گروهی، مدیریت و تشکیل خانواده، خانواده در راستای اهداف اسلامی و... که توانسته در چند ساله اخیر کمک‌های شایان توجهی به افراد مختلف بکند، کمک‌هایی در زمینه روند و حرکت در راستای زندگی درست و صحیح‌تر، طرز درست تصمیم‌گیری و راهبرد زندگی فردی، تصمیم‌گیری درست در زمینه خانه و خانواده و همچنین رفتار و گفتار صحیح در حین زندگی کرده است.

افرادی از کشور هند مورد پرسش و آزمون قرار گرفته‌اند: «بسیاری از هندی‌ها معتقد بودند به دلیل فقری که در کشور و همینطور خانواده آنها وجود دارد، توانایی سفر به کشورهای مختلف را ندارند، به همین دلیل کتاب‌های داستان یا توریست در سایر کشورها را خریداری کرده و با کمک تصاویر یا توصیفات کتاب با فرهنگ، آداب، مکان‌های دیدنی و غیره کشورهای مقصد و مورد علاقه‌شان آشنا می‌شوند.ّ

جالب است بدانید که در ادامه گزارشی آمده است: «کتابخانه‌های هند با وجود اینکه کتاب‌های غنی و به‌روزی را همانند کتابخانه‌های کشور توسعه‌یافته در خود جای نداده‌اند، اما با سیلی از درخواست‌های عضویت و همینطور امانت کتاب‌های مختلف روبه‌رو شده‌اند که گاهی اوقات برخی از اعضای کتابخانه برای امانت گرفتن یک کتاب باید بیش از یک ماه در صف بمانند تا نوبت به آنها برسد و کتاب مورد علاقه‌شان را به امانت بگیرند و مطالعه کنند. با این کار به خیلی از کشورها ثابت کرده‌اند که با مطالعه صحیح و به موقع و وقت گذاشتن برای این امر خطیر، می‌توان تصمیمات بهتری برای ادامه زندگی گرفت و به خودمان کمک کنیم تا علممان را هر روز بیشتر از دیروز گسترش دهیم تا بتوانیم زندگی فردی و اجتماعی‌مان را با توانایی ذهنی بهتری رو به جلو ببریم و گامی موثر در جهت بهبود روابط فردی و گروهی برداریم.