مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

نکاتی درباره ی دعاوی خانوادگی

جایگاه ارزشمند خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی ازگذشته و قرون قدیم و جدید همواره والا و ممتاز بوده و در مکاتب حقوقی به مفهوم عام و درجوامع امروزی به مفهوم خاص حقوق خانواده قسمت مهمی را به خود اختصاص داده است.اهمیت خانواده در مباحثات مستمر تاریخ ملل به حدی بوده است که هیچ یک از مکاتب سیاسی اجتماعی وفلسفی از پرداختن به آن بی نیاز نبوده اند و به خانواده وتنظیم روابط آن به عنوان نخستین سلول تشکیل دهنده اجتماع توجه ویژه کرده اند.حقوق خانواده دراسلام وحقوق ایران بخش مهمی از احکام را به خود اختصاص داده است ودردهه های اخیر تغییرات عمده تقنینی در این حقوق اعمال شده است .درقانون مدنی ایران درکلیه مباحث مربوط به حقوق خانواده از قبیل نکاح و طلاق از نظریه مشهور فقهای شیعه پیروی شده است. درحقوق فعلی ایران حمایتهای قانونی زیادی از نهاد خانواده بعمل میاید مثلا دراصل21 قانون اساسی تشکیل دادگاههای صالح برای حفظ کیان خانواده پیش بینی شده و قوانین مربوط به خانواده و دادگاههای خانواده و قانون مدنی هرکدام جداگانه به تبیین امور مربوط به خانواده و ویژگی های آن پرداخته اند و وظایف زوجین را در قبال هم توضیح داده اند.


خانواده به لحلظ عرفی و حقوقی پس از ازدواج بین زن و مرد شکل می گیرد و طبق قانون مدنی ایران ازدواج اعم از دایم و منقطع می باشد. نهاد نکاح از تاسیسات حقوقی خاصی مانند خواستگاری- مهریه -نفقه –حضانت ولایت پدری وسایر موارد برخوردارمی باشد که ذیلا به ترتیب اهمیت مختصرا آنها را توضیح می دهیم.


مهریه:


یکی از منابع مالی پیش بینی شده برای زنان هنگام ازدواج پرداخت مهریه است که موقع خواستگاری مبلغ آن از طرف بزرگان و خانواده پسر و دختر تعیین می گردد و درماده 1080 قانون مدنی توافق مالی فیمابین زن و مرد به هنگام نکاح می باشد.


شرایط مهر:


1- مالیت داشته باشد و قابل داد و ستد باشد مانند زمین وجه نقد اتومبیل گندم و محصولات کشاورزی و باغی


2- قابل تملک ونقل و انتقال باشد بنابراین اموال عمومی و اوقافی را نمی توان مهر قرارداد.


3- معلوم و معین باشد یعنی مجهول و نامعین نباشد.


4- قابلیت تسلیم داشته باشد یعنی امکان تحویل مهر توسط مرد وجود داشته باشد پس جواهر غرق شده در دریا امکان ندارد به عنوان مهریه زن تعیین شود.


نفقه - تامین هزینه زن


ماده1106قانون مدنی مقررداشته است"درعقد دایم نفقه زن به عهده شوهر است"


نفقه در اصطلاح حقوقی پرداخت کلیه هزینه های زن و خانواده میباشد که توسط مرد پرداخت میشود و زن از این نظر هیچ گونه مسئولیتی ندارد حتی اگر زن دارای ثروت زیادی هم باشد باز تامین کلیه هزینه ها ی وی و پرداخت مخارج زندگی به عهده مرد می باشد و طبق ماده1107قانون مدنی "نفقه عبارت است ازمسکن و البسه و غذا اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم درصورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضاء"


طلاق


برای اخذ طلاق سه روش وجود دارد که :


1- زوج اقدام به طلاق نماید .


2- زوجه اقدام به طلاق نماید.


3- هردو ( زوج و زوجه ) برای اخد طلاق توافق نمایند.


که برهرکدام از این سه گونه دادخواست حقوقی خاصی تعلق میگیرد ، لذا برای اطلاع از جزئیات آنها و قبل از اقدام و طرح و اقامه دادخواست حتما با موسسه تماس بگیرید و با وکلای مجرب مشاوره نمایید.

حد و مرزها در روابط با خانواده همسر



شاید با والدین او همانقدر راحت نباشید که با والدین خودتان هستید. این افراد تا مدتها در زندگی شما خواهند بود. از بین بردن همه تعارض ها شاید غیرممکن باشد، ولی همیشه راه هایی هست که بتوانید بعضی از مسائل را برای همیشه حل کنید.

شما قطعا می توانید اصطکاک را با والدین خودتان خیلی بهتر از والدین همسرتان حل کنید. زیرا با آنها راحت هستید، ولی با والدین همسرتان، هیچ وقت مطمئن نیستید که چه بگویید و احساستان را چطور بیان کنید. شاید چیز اشتباهی بگویید و به احساسات آنها صدمه بزنید. یا اینکه ساکت بمانید و حس بیزاری در شما بزرگ و بزرگتر شود. و گذشته از همه اینها، شوهرتان خیلی از خودش مایه می گذارد تا آنها را راضی نگه دارد.

مثلاً خانمی می گفت: «هر وقت صحبت از این می شود که والدین او کاری کرده اند که مرا آزار داده یا ناراحت کرده، شوهرم شروع می کند به دفاع کردن از آنها و برای آنها بهانه می تراشد.» یعنی درست موقعی که قرار است مسئله ای که مربوط به والدینتان بود را حل کنید، دعوای دیگری اضافه بر آن شروع می شود.

والدین همسرتان زیادی در کارهای شما دخالت می کنند؟


آنها در نزدیکی شما و یا در شهر شما زندگی می کنند، هر بار بیرون می روید می خواهند با شما بیایند؛ آنهایی که مسیرشان دور است حداقل در تعطیلات می خواهند با شما باشند. خانمی می گفت: «مادرشوهر و پدرشوهرم راهشان خیلی دور است و سالی یکبار می توانند به منزل ما بیایند، بنابراین انتظار دارند همه تعطیلاتمان را با آنها بگذرانیم.» خانم دیگری می گفت: «شوهرم برایش مهم نیست که همیشه در تعطیلات به دیدن خانواده اش برویم. این طرز فکر او مرا دیوانه می کند و هیچ وقت نمی توانیم مثل یک خانواده، خودمان تنهایی به مسافرت برویم.» قبل از آنکه پای خانواده همسرتان را از زندگی خانوادگی خودتان ببرید، باید این موضوع را به شوهرتان بفهمانید. اینکه به عنوان یک خانواده مستقل برای تحکیم پیوند خانوادگی وقت داشته باشید هم مهم است. پس به شوهرتان بفهمانید که چه می خواهید و دوست دارید با هم وقت بگذرانید، نه اینکه والدین او را تنبیه کنید. بدین ترتیب او می فهمد که شما چه می گویید و از دید شما به مسائل می نگرد.


برای سازش آماده شوید


شاید مجبور شوید روابطتان با والدین خودتان را هم کم کنید. اگر شوهرتان ببیند که شما دارید بعضی چیزها را فدا می کنید، او هم همین کار را می کند. سپس باید تعطیلاتتان را طوری تنظیم کنید که بعضی از سفرهایتان بدون والدینتان باشد. از شوهرتان بخواهید تا به بهترین شکل به والدینش اطلاع دهد که دیدار بعدی با آنها به این زودی ها نخواهد بود. اگر حاضر نبود این کار را بکند اصرار کنید، زیرا مناسب تر است که والدینش این حرف را از سوی او بشنوند. برای بهبود شرایط، می توانید کارهایی انجام دهید که والدینش فکر نکنند کاملاً بریده اید، مثلاً کاردستی بچه را اسکن کنید و برایشان ایمیل کنید و بچه هایتان را تشویق کنید که تلفنی با آنها حرف بزنند. آنها احتمالاً از این تغییر خوششان نخواهد آمد، ولی اگر همه چیز خوب پیش برود، بالاخره این موضوع را می پذیرند و برایشان عادی می شود. در مورد والدینی که در نزدیکی شما زندگی می کنند، شاید موقعیتی که پیش می آید زیاد خوشایند نباشد، ولی بالاخره همه چیز درست می شود. اگر نمی خواهید در هر مناسبتی آنها زنگ خانه تان را بزنند، به آنها بگویید که می خواهید خانوادگی این مناسبت را بگذرانید. اگر بچه ها شما را لو دادند، توضیح دهید که قبلاً برنامه ریزی کرده اید، و اگر بعد از برنامه های شما مثلاً شب جمعه برای شام بیایند خوشحال می شوید. همیشه اگر گزینه دیگری ارائه دهید، همه چیز حل می شود. اگر نمی دانید که والدین همسرتان دارند مرزگذاری می کنند یا درک نمی کنند که شما نیاز به کمک دارید، از آنها بپرسید که آیا دوست دارند در برنامه های زندگی شما گوشه ای از بار را بگیرند؟ اگر گفتند: «خیلی دوست داریم کمک کنیم، ولی الان امکانش را نداریم» دیگر درخواست نکنید. و اگر جوابشان "حتماً" بود، از آنها تشکر کنید


از پسرشان انتظار زیادی دارند؟


بسیاری از مادران از پسرشان انتظار دارند که وقتی در منزل نیستند، پسرشان کیلومترها تا منزل بیاید و به گلدان های آنها آّب بدهد. خانمی می گفت: «شوهرم بعد از ساعت کاری اش باید کیلومترها رانندگی کند و وقتی که به خانه می رسد بچه ها خواب هستند.» مشکل اینجاست که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها احتمالاً زمانی که جوان بودند با چنین موقعیتی روبرو نشده بودند، بنابراین امروز استرس های خانواده را درک نمی کنند. یک راهش این است که به آنها بگویید که زندگی امروز به چه شکل است و این که آنچه آنها درخواست می کنند در شرایط امروزی انجامش دشوار است. وقتی این موضوع را درک کنند، همه چیز آسانتر می شود. البته خانمی هم می گوید: «مسئله این نیست. بعضی از والدین از پسر متأهلشان کاری درخواست می کنند تا بدین ترتیب او را در زندگی خود نگه داشته و کنترلش کنند.» و پسری که در مقابل این درخواست های غیرمنطقی سر فرود می آورد – حتی با اینکه می داند برای خانواده اش سختی می آورد – باید یاد بگیرد که بتواند بگوید نه. اگر درخواست های والدینش ادامه پیدا کرد، باید راهی پیدا کنید که شوهرتان هم بتواند با آن کنار بیاید: مثلاً از یکی از همسایه ها بخواهید که هفته ای یک بار کمک کند. یا یکی از نوجوانان همسایه را استخدام کنید تا این کار را هفته ای یکی دوبار برایش انجام دهد. در هر صورت، شوهرتان به والدینش می فهماند که می خواهد به آنها کمک کند، ولی به شرطی که به زندگی خودش لطمه نخورد.


آنطور که دوست دارید کمکتان نمی کنند؟


این شرایط کمی پیچیده است، زیرا پدر مادر همسرتان درست مثل شما می توانند مرزهایشان را مشخص کنند. آنها شاید داوطلب نشوند، زیرا درک نمی کنند که چقدر به کمکشان احتیاج دارید. نیازهایتان را واضح بگویید. اگر نمی دانید که والدین همسرتان دارند مرزگذاری می کنند یا درک نمی کنند که شما نیاز به کمک دارید، از آنها بپرسید که آیا دوست دارند در برنامه های زندگی شما گوشه ای از بار را بگیرند؟ اگر گفتند: «خیلی دوست داریم کمک کنیم، ولی الان امکانش را نداریم» دیگر درخواست نکنید. و اگر جوابشان "حتماً" بود، از آنها تشکر کنید. نمی توانید همه مسائل را حل کنید، ولی روشن کردن بعضی چیزها خیلی کمک می کند، به خصوص برای فرزندانتان. بچه ها تنها کسانی هستند که وقتی اطرافیانشان با هم کنار می آیند بیشترین نفع را می برند.



دیپلماسی


کنار آمدن با بعضی از والدین خیلی سخت تر از دیگران است، و با بعضی دیگر به هیچ وجه نمی توان کنار آمد، ولی کارشناسان هم موافقند که اغلب روابط وقتی شکوفا می شوند که قوانین پایه ای اجرا شوند. اگر در مذاکره با والدین خودتان بیشتر مشکل دارید، این راهنمایی ها در مورد آنها هم صادق است:
فوراً مرزهای روشنی بگذارید. اگر نمی خواهید مرتباً به خانه شما بیایند یا مرتباً به شما پند و اندرز دهند، همین حالا باید آنها را متوقف کنید، قبل از آنکه این کار برایشان تبدیل به عادت شود. در غیر این صورت مجبور می شوید در بدترین لحظه ممکن این حرف را به آنها بزنید.
تصمیم خودتان را بگیرید که در مورد چه چیزهایی احساس بدی دارید و در مورد چه چیزهایی می توانید کوتاه بیایید. بخاطر آرامش خانواده، شاید باید بعضی چیزها را بی خیال شوید و بر روی بعضی چیزها پافشاری کنید. در مورد بعضی چیزهای کوچک که ضرر کمتری دارد اصرار نکنید. بدانید که چه زمانی باید زبانتان را نگه دارید. گاهی گفتن کل حقیقت غیرضروری و آسیب رسان است.

3 اشتباه بزرگ

3 اشتباه بزرگ که انسانها مرتکب می شوند:
1 - ناتوانی در جلوگیری از ضرر بیشتر
ضرب المثل معروف خودمان که هشدار می دهد « ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است» درکی است تجربی که ما به آن رسیده ایم. درکی که در واقعیت، عمل کردن به آن دشوار است. از دانشجویی که سالها زمان و پول صرف تحصیل در رشته ایی کرده که در بین راه فهمیده است نه تنها علاقه ایی به آن ندارد بلکه از آن متنفر است ولی همچنان ادامه می دهد تا عمل ساده رفتن به رستورانی گران که غذای بدی هم آوردند ولی برای آنکه جلو ضرر را بگیریم تا آخرین لقمه آن را می خوریم و هزاران تصمیم مثلاً منطقی که اتخاذ می کنیم و ادامه آن باعث ضرر است ولی فکر می کنیم خود عملِ تداوم، از ضرر خواهد کاست.



2 - تکیه به اولین اطلاعات به دست آمده
برنده جایزه نوبل، روانشناس امریکایی Daniel Kahneman و Amos Tversky برای نشان دادن این خطای ذاتی بشر دست به یک تحقیق تجربی زدند تا نشان دهند چگونه ذهن خطاکار بشر بر اساس دریافت داده های اولیه، بدون دقت لازم، به طور خودکار، افکارش را سمت و سو می دهد.
آنها با درست کردن یک چرخ « شانسی» که اعدادِ صفر تا صد بر روی آن نوشته شده بود ولی طوری تنظیم شده بود که فقط بر روی دو عدد ۱۰ و ۶۵ می ایستاد توانستند تصویر دقیقی از این خطای مداوم بشری به دست دهند. آنها سپس، از شرکت کنندگان که نمی دانستند چرخ شانسی همیشه فقط بر روی یکی از دو عدد موجود در بین ۱۰۰ عدد خواهد ایستاد سئوالاتی را مطرح می کردند.
روانشناسان فوق از شرکت کنندگان در سنجش می خواستند تا بر اساس عددی که به دست آوردند به این سئوال پاسخ دهند که آیا « تعداد کشورهای افریقایی سازمان ملل بیشتر از عددی است که با گردش چرخ شانسی به دست اورده اند یا کمتر؟»
همه شرکت کنندگانی که عددِ گردونه برای شان بر روی ۱۰ ایستاد حدس ناخودآگاه ( و خطاکارانه) شان این بود که کشورهای افریقایی حدود ۲۵ درصد اعضای سازمان ملل را تشکیل می دهند و همه کسانی که به عدد ۶۵ در چرخ شانسی دست یافتند تعداد کشورهای افریقایی را ۴۵ درصد تخمین زده اند.
دکتر Daniel Kahneman در کتابش « فکر کردن، سریع و آهسته» در باره این خطای عمومی می گوید: « چرخ شانسی قاعدتاً نمی تواند اطلاعات درستی برای یک تصمیم منطقی ارائه دهد ولی چون بشر ناخودآگاه تحت تاثیر سریعِ اطلاعات اولیه ایی است که به دست آورده و معمولاً غلط و ناکافی، به اندیشه و تصمیم اشتباه تن می دهد.»





3 - برای من اتفاق نخواهد افتاد
افراد به طور غریزی فکر می کنند که اتفاق بد نصیب انها نخواهد شد. همه افرادی که به منطقه جنگی اعزام می شوند با آنکه شانس خطر را بیشتر می دانند ولی فکر می کنند خودشان در معرض ریسک کمتری خواهند بود. درست مثل همه هزاران راننده ایی که هر روز در تمام کشورهای دنیا جانشان را دتصادفات از دست می دهند. همین خطای همیشگی است که سیگاری ها را با منطق بسیار فردی که در حقیقت جهلی خوشبینانه است وا می دارد که به کشیدن سیگار با وجود خطرات حتمی ابتلا به سرطان و بسیاری عادت ها که سلامتشان را به خطر می اندازد.

افزایش همخانگی مجردهای غریبه؛ گسترش «زندگی سفید» در پایتخت(نظر بدید لطفا.خوبه یا بده و چرا؟؟)


روزنامه جهان صنعت می نویسد : تقسیم اجاره و پول پیش نخستین توجیهی است که با دیدن آگهی‌های همخانگی به ذهن می‌رسد. فشار گرانی مسکن می‌تواند توان مالکیت یک واحد آپارتمان را سلب کند‌ اما نیاز اولیه س************ت را نه. نیازی که با س************ت در شهری دیگر یا تمایل به جدایی از خانواده به دلایل مختلف سر بر آورده و راه‌حل‌های موقتی باید به تامین آن کمک و گریزی پیدا کنند.
پل‌های هوایی و دیوارهای شهر می‌توانند وسیله اطلاع رسانی درباره نیاز به همخانه و تقسیم وجه اجاره یک خانه باشد، گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار این آگهی‌هاست. آگهی‌هایی که بعضی پر از شرط و شروط و اما و اگر هستند و بعضی دیگر شرایط ساده‌تری دارند. اغلب آگهی‌دهندگان دانشجویان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد دیگری برای تقبل بخشی از هزینه‌ها نیاز دارند‌ اما در این میان شرایط خاص هم میان آگهی‌دهندگان کم نیست. کسانی که حاضرند از بخش زیادی از سهم پرداختی همخانه یا حتی تمام این سهم بگذرند و با او زندگی کنند. اغلب این افراد جنسیت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکرده‌اند و با یک تماس می‌شود فهمید به همخانگی با جنس مخالف تمایل بیشتری دارند. به نظر می‌رسد بعد از ازدواج‌های سفید و رفتن زوج‌ها به زیر یک سقف بدون ایجاد پیوند زناشویی رسمی، این پدیده در قالب جدیدی در حال رشد است. این بار پیوند غیررسمی هم در میان نیست. آنچه در میان است تنها یک ضرورت اقتصادی موقتی برای گذران زندگی است. سقفی برای دو نفر تا اطلاع ثانوی؛ شاید خواستگاری سفید.

تفاهم اخلاقی به جای اجاره

در فضای مجازی سایت‌های متعددی برای ایجاد یک پیام تبلیغاتی وجود دارد. یکی از سایت‌ها به صورت خاص برای جست‌وجوی همخانه فعالیت می‌کند. کسانی که مایل به همخانه شدن با افراد دیگر هستند پیام‌هایی به شکل آگهی‌های غیررسمی منتشر کرده‌اند. بسیاری از آگهی‌ها بی حاشیه بودن و غیرسیگاری بودن را در میان شرایط همخانه مورد نظرشان درج کرده‌اند و به دنبال فرد آرامی می‌گردند که مزاحمتی برای آنها نداشته باشد. بعضی از آنها به جنسیت همخانه اشاره و تاکید کرده‌اند که فقط فرد همجنس با آنها تماس بگیرد‌ اما بعضی دیگر تفاوتی برای دو جنس قایل نشده‌اند.
در یکی از این آگهی‌ها آمده: «سلام، ٣٨سالمه، چهارراه پارک وى یک آپارتمان دو خوابه ١١٠مترى شیک با همه امکانات دارم. مدیر یک کارگاه تولیدى هستم. سیگارى نیستم. اهل ورزش و تفریح هستم. سالم زندگى می‌کنم. دنبال یک آقا یا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم. نیاز به اجاره ندارم. مهم‌ترین نکته تفاهم اخلاقیه. لطفا در صورت تمایل مشخصات خودتون رو ایمیل بفرمایید، سپاسگزارم.»
با این حال اغلب آگهی‌دهندگان به هزینه پرداختی اهمیت می‌دهند و آن را در آگهی ذکر کرده‌اند. برای یافتن خانه‌ای که با یک ساکن به دنبال ساکن دوم یا ساکنان دیگرش می‌گردد، سراغ آگهی‌دهندگان این سایت رفتیم.



زن و مرد فرقی ندارد

توضیحات یکی از آگهی‌دهندگان برای خانه‌ای 50 متری در میدان پلیس نشان می‌دهد صاحب خانه همه امکانات از قبیل یخچال، تلویزیون، ماشین لباسشویی و... را فراهم کرده و برای همخانه شدن با او کافی است وسایل شخصی خود را به همراه بیاورید. قیمت برای شخص همخانه دو میلیون تومان پیش و 300 هزار تومان اجاره ماهانه است و بقیه مخارج تقسیم بر دو می‌شود. با او تماس می‌گیریم تا از شرایط همخانگی بپرسیم. بعد از پاسخگویی به تلفن و توضیحاتی درباره شرایط خانه، درباره جنسیت مورد نظرش برای همخانه می‌پرسیم. پاسخ این است که «فرقی نمی‌کند. من برنامه‌نویس کامپیوتر هستم و اغلب اوقات سر کارم. شما برای خودتان می‌خواهید؟»
وقتی با پاسخ مثبت رو‌به‌رو می‌شود و متوجه می‌شود که یک خانم قرار است همخانه او شود درباره موقعیت خانه و مبلغی که بین دو نفر تقسیم می‌شود توضیح می‌دهد و از وضعیت کار و تحصیل می‌پرسد. توافق اصلی موکول می‌شود به زمان ملاقات حضوری و دیدن خانه.

سن و تحصیلات؟

یکی از آقایان آگهی‌دهنده شرایط خانه‌اش را «بسیار تمیز همراه با کلیه لوازم زندگی، 100 متر، دو خواب، واقع در قلهک، نزدیک به مترو» توصیف کرده است. در آگهی درج کرده که فوق لیسانس نرم‌افزار و لیسانس مدیریت دارد، شاغل است و به دنبال همخانه آقا یا خانم با شخصیت و خونگرم می‌گردد. رهن و اجاره را هم توافقی اعلام کرده است.
با این آگهی‌دهنده تماس می‌گیریم و درباره شرایطش برای همخانگی می‌پرسیم. اولین سوال او در رابطه با سن و تحصیلات است. بعد از اینکه متوجه می‌شود با یک دختر دانشجو صحبت می‌کند درباره مبلغ اجاره و پول پیش اطمینان می‌دهد که پس‌اندازی دارد و می‌تواند مبلغ سهم همخانه‌اش را هم تا حدی تامین کند. بقیه صحبت‌ها نیز موکول می‌شود به عصر همان روز و ملاقات حضوری.



نفر سومی که ضروری نیست

یکی دیگر از کاربران در توضیح آگهی‌اش نوشته: «یک خونه گرفتم تو خیابان آذربایجان، نرسیده به رودکی... دنبال یک نفر یا دو نفر همخونه می‌گردم. کارمند هستم و تو ماه نهایتا 10 شب تو تهرانم. خونه 51 متری و تمیز و وسایل اولیه مثل تلویزیون و یخچال و گاز و فرش دارم. اگه غیر از خودم یه نفر پیدا شه 4 رهن و 400 اجاره شه و اگه دو نفر پیدا شه نفری 2 رهن و 250 اجاره شه. فقط فرد تمیز و با اخلاق و کم رفت و آمد باشه‌.‌» او هم در مکالمه می‌گوید جنسیت همخانه برایش مهم نیست و بستگی به خود فرد همخانه دارد. با پایین‌تر آمدن مبلغ پول پیش هم مشکلی ندارد. حتی در صورت مکدر شدن آرامش همخانه پیدا شدن نفر سوم هم ضروری نیست!
در میان آگهی‌دهندگان اغلب خانم‌ها متقاضی همخانگی با یک خانم دیگر هستند و با تاکید در آگهی ذکر می‌کنند که فقط خانم‌ها تماس بگیرند. با این حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نیاز به س************ت دارند، حاضر به همخانه شدن با آقایان هستند.

بدون حاشیه و غیرسیگاری

«به یک همخونه آقا احتیاج دارم که فقط شاغل باشه، بدون حاشیه و غیر‌سیگاری. » همخانه‌ای که نویسنده این آگهی به دنبالش می‌گردد باید ضرورتا همجنس باشد و بتواند پول پیش منزل یعنی سه میلیون تومان پیش و 300 هزار تومان اجاره را تامین کند. بسیاری از آگهی‌دهندگان به غیرسیگاری و کم رفت و آمد بودن همخانه مورد نظرشان اهمیت می‌دهند. اما تعداد پرشمار آگهی‌هایی که بدون شرایط لازم در جست‌وجوی فردی برای زندگی زیر یک سقف هستند نشان می‌دهد بسیاری از آنها در مکالمه‌ای تلفنی و کوتاه اهمیت چندانی به وضعیت اخلاقی و شخصیتی افراد نمی‌دهند و در صورت اهمیت دادن به این مساله نیز راهی برای شناخت افراد پیش رو ندارند.



سکوت کارشناسان

با وجود اهمیت اجتماعی این مساله، خبرنگار جهان صنعت در تماس با کارشناسان اجتماعی با در بسته رو به رو شد و اغلب به دلیل نگرانی درباره گذشتن از خط قرمزها تمایلی به اظهار نظر در این باره نداشتند. گرچه پیش از این برخی از چهره‌ها جسته و گریخته به مساله ازدواج سفید و زندگی مشترک زوج‌ها بدون ازدواج سخن گفته بودند اما زندگی افراد جنس مخالف زیر یک سقف بدون اینکه نسبتی هرچند غیررسمی داشته باشند تاکنون نادیده گرفته شده است. به نظر می‌رسد مسایل اجتماعی از این دست با وجود اهمیت بالایی که دارند در میان تابوها جای گرفته‌اند و همین موضوع می‌تواند آسیب‌های ناشی از آنها را تشدید کند.

خانواده‌های اینترنتی

خانواده‌های اینترنتی:
بعد از این‌که رقابت شرکت‌های تراشه ساخت بالا گرفت و یه جورایی وارد جنگ هسته‌ای شدن، هر کدوم سعی می‌کردن هسته‌های پردازشی بیشتری توی نوک سوزن جا بدن. حالا وقت وقت تمرکز روی محیط زیست و مصرف کمه و این وسط دیگه اینتل کم‌کم عقب می‌شینه چون AMD همیشه به مصرف کم پردازنده‌هاش معروف بوده.
در هر صورت همین جعبه فلزی که فس فس کار می‌کنه و صبح تا شب پاش می‌شینیم، اندازه یه لوستر متوسط برق مصرف می‌کنه، اما خودتونم می‌دونین که واقعا آدم دلش نمیاد این مورد رو صرفه‌جویی کنه. پس همون بهتر که لامپ اضافه رو خاموش کنیم، اما همچنان پای کامپیوتر چرت بزنیم. راستی پردازنده‌های نسل جدید قراره علاوه بر این‌که کم مصرف هستن، قیمتشون هم پایین بیاد و چرخه تولیدشون هم سالم‌تر باشه.
به من هیچ ربطی نداره که هر روز چند دفه می‌رین توی گوگل و این‌که چند وقته که دیدین گوگل خوش‌تیپ شده، اینا رو خودم دوس دارم بگم اصلا هم. بخش بازرگانی گوگل اعلام کرده از اونجایی که نیاز به تغییر و تحول توی سایت فوق‌العاده گوگل بود.
پس برنامه‌نویس‌های گوگل هم بی‌کار ننشستن و سعی کردن با چند حرکت ساده یه کمی آب و تاب گرافیکی به صفحه‌های تمام متن بدن. البته این حرکت‌ها بیشتر به چند خط ساده و تغییر فونت بسنده نکرده و کمی توی موتور جست‌وجو هم رفته. برای مثال یه نوار عمودی به سمت چپ اضافه کرده که هم‌زمان می‌تونین چند تا گونه مثل و عکس و مطلب رو باهم جست‌وجو کنین.
این تیکه رو هم داشته باشین برای این‌که یه جا تیریپ اینترنت باز بیایین بد نیست، یه جا داریم با اینترنت ور می‌ریم که دوستمون معنی فلان کلمه انگلیسی رو ازمون می‌پرسه، شما سریع گوگل رو باز کنین و تایپ کنین: define و با یه فاصله کلمه رو تایپ کنین، نتیجش بدک نیست، اما اگه انگلیسی رو از بیخ و بن نمی‌دونین، با این کار آبروتون می‌ره، چون این دستور شما رو می‌بره به واژه‌نامه بزرگ گوگل که کاملا انگلیسی به انگلیسیه.
یه کار با مزه دیگه هم انجام بدین و حالش رو ببرین و اونم اینه که توی قسمت جست‌وجوی گوگل فرمول‌های ریاضی بنویسین تا گوگل در جیک سوت ثانیه حلش کنه. به عنوان چشم‌بندی برای دوستان و آشنایان و مریدان هم اسم شهرتون یا محلتون رو به انگلیسی بنویسین و با یه فاصله تایپ کنین map نتیجه شما رو تبدیل به غول اینترنتی در بین آشنایان می‌کنه و مسلما عزیزانی هستن که با لحن شیرینی به شما بگن «فلانی! تو که اینترنتت خوبه یه تحقیق برای دانشگام در میاری؟ آفرین!»
این مایکروسافت هم عجب روح لطیفی داره به گردن همه ما هم حق داره، والا ازشما چه پنهون برو بچشون نشستن و از صبح تا شب زور خودشون رو بالا پایین کردن و گوشی دادن بیرون وای وای.


از شکل ظاهری شروع می‌کنیم که جزو گوشی‌های نسل شبکه‌های اجتماعی هستن و کلی دکمه کیبورد دارن و صد البته صفحه لمسی هستن و یه محصول کاملا مایکروسافتی یعنی از ویندوز هفت موبایل که اولین اجراش روی سیستم این تلفن هست.
همچنین صفحه خانه داره به اسم loop که فلسفه مایکروسافت رو نشون می‌ده، در دیدار دوستان و آشنایان و لذت بردن از وجودشون تا موتور جست‌وجوی Bing که موتور جست‌وجوی مایکروسافته و البته این شرکت بزرگ خواسته که تواناییش رو بزنه تو چشم دوستان گوشی‌ساز مخصوصا آقای سیب‌خور و در حرکت‌های عجیب و غریب دوربین هشت مگا پیکسلی روش گذاشته با کیفیت زیاد و فیلم‌برداری HD و همه این تصاویر رو توی یکی از با کیفیت‌ترین صفحه نمایش‌های دنیا جلو روتون گذاشته. همه این امکانات رو در کنار امکانات گوشی آقای قارچ‌خور اضافه کرده با محصولات دفتریه مایکروسافت و از همه مهم‌تر فلش دوستان عزیزی که تا الان این مطلب‌ها رو می‌خورین.
لطفا پول‌هاتون رو جمع کنین، چون کمتر از یه ماه دیگه میاد بیرون و با اختلاف پنج هفته هم چند برابر قیمت توی ویترین مغازه‌ها می‌بینیمش. اصلا هم یادم نرفته اسمش رو بگم، فقط محض ایجاد هیجان کاذب دیر گفتم. Kin One و Kin Two اسم محصولات همراه مایکروسافت هستن که اولی اندازه کف دسته و دومی یه کف دست رو انگشتای روشه.
قابل توجه دوستانی که از روابط من و آقای سیب‌خور عصبانی هستن، بابا جون اپل اپله اصلا منم دوستش نداشته باشم خبرسازه کاریش نمی‌شه کرد، بقیه شرکتا می‌خواستن کار کنن تا اسمشون رو صبح تا شب بگیم. در هر صورت خبر مهم این هفته این بود که دوستان فنلاندی نوکیا تصمیم گرفتن که آقای سیب‌خور رو ببرن دادگاه به خاطر یه مشت دلار و داد و فریاد که آره اپل فناوری‌های ما رو هپولی کرده و داره قورت قورت روش آب می‌خوره. البته هنوز آقای سیب‌خور داره دندونش رو خلال می‌کنه و اصلا باکش نیس، ناسلامتی اولین باری نیس که می‌برنش دادگاه بنده خدا دست رو هرچی می‌ذاره صاحاب‌دار می‌شه. صددرصد باهاتون موافقم که دعوا فقط و فقط سر لحاف ملاست. شما بله شما که شبیه علامت سؤال شدین، این دادگاه درباره ماجرای عجیبی نیست، نوکیا فقط می‌گه داداش این سیستم بهبود کیفیت مکالمات و آنتن داخلی و تقویت فرکانس چرا کپ دم و دستگاه نوکیاست؟ من می‌دونم آقای سیب‌خور از پس همشون بر‌میاد می‌دونم.

روزگار عجیبی شده:
خداییش هرچی بار رو آقای سیب‌خور نمی‌بره برو بچ رقیب می‌برن تا آخر مسیر، فکر می‌کنم حتی از جون هم مایه می‌ذارن. آقای سیب‌خور می‌گه من زهر نمی‌خورم یکی از راه می‌رسه، می‌گه بدین من بدین من می‌خورم و هر بلایی هم سرش میاد. ماجرا اینه که گوگل با Android خودش اومده، می‌گه داداش اصلا به حرف سیب‌خور گوش نده من خودم بارت رو می‌برم که هیچ فلش هم ساپورت می‌کنم که هیچ هرچی اپل تو کتش نره هم روش.
اندروید سیستم عامل گوگل هست که به شدت آن لاینه، اما روی اینترنت پرسرعت واقعا عالیه، ایده این سیستم بخش زیادیش درباره تئوری پردازش ابری است، یعنی یه سوپر کامپیوتر کارهای پردازشی شما و خیلی‌های دیگه رو انجام می‌ده و شما از طریق بستر ارتباطی داده‌ها رو جابه‌جا می‌کنین. این‌طوری سیستم شما پردازشی انجام نمی‌ده.
مصرف انرژی و هزینه‌های جانبی‌تون خیلی کم می‌شه. این ربات رو به خاطر داشته باشین، چون در زمان نه‌چندان دور همه‌مون باهاش سروکار داریم. حتی کسانی که خود این سیستم را طی یک دهه اخیر توسعه داده و حمایت کرد‌ه‏‌اند حالا به منتقدان آن تبدیل شده‌‏اند و از طرف دیگر هم مردم نیز به‌عنوان استفاده‏ کنندگان از اینترنت مزه فیلترینگ اشتباهی و سخت‏گیرانه را چشیده‌‏اند.
در زمانی نه چندان دور موضوع فیلترینگ به بحث‏‌های امنیتی پیوند زده می‏ شد تا کمتر انتقادی را به سمت آن متوجه کند، اما حالا به نظر می‏ رسد بحث فرهنگی و اخلاقی اینترنت بار دیگر مطرح شده است.
این بحث اما در فضای کشور ما بی‌سابقه نیست. در هنگام ورود اینترنت به کشور نیز مشابه چنین بحث‏‌هایی وجود داشت. موافق و مخالف ورود اینترنت به کشور با هم بحث می ‏کردند و سرانجام تصمیم به استفاده از این شبکه بین‏‌المللی رسید. صحبت موافقان توسعه اینترنت و شبکه‏‌های ارتباطی روشن است. آنها معتقدند که روش‏های پیشین برخورد با پدیده‌‏های جدید جواب نداده است.
از دوست خوبمون آقای بالمر که به جای بیل گیتس سکان هدایت مایکروسافت رو دس گرفته خبر‌های خوبی شنیده نمی‌شه، دلیلش تبلیغات زیادی بود که شرکت HP روی تبلت جدید خودش کرده بود. همه این آتیش‌ها از تنور آقای سیب‌خوره به خدا اگه آی پد رو به بازار نمی‌داد، الان این همه داد و فریاد نبود. اچ پی اعلام کرده که تبلت جدیدش اصلا با نرم‌افزار‌های مایکروسافت جور نیس و اندروید گوگل رو ترجیح می‌ده.
تو این هاگیر و واگیر هم شرکت دل برگشته صاف تو چشمای آقای بالمر نگاه کرده و گفته آره دااش جووواب نمی‌ده. گوگل هم خوشحال و خندون تیریپ دوستانه و یتیم نوازانه این دو تا شرکت رو بغل کرد و همه منتظرن ببینن چه دسته گلی قراره با گلدون بیاد بیرون. اما قسمت جذابش وقتیه که آقای بالمر یه عالم کلاس گذاشته بود و کلی با تبلت اچ‌پی عکس یادگاری گرفته بود.