مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آموزش فشرده رابطه با خانواده همسر

آموزش فشرده رابطه با خانواده همسر


از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.



در حال حاضر جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است و این موضوع خودش را به بغرنج ترین شکل نشان داده است. از یک طرف زوج های جوان امروزی خیلی بیشتر از قبل برایشان استقلال مهم است و ازطرف دیگر پدر و مادرها همچنان می خواهند با قوانین نانوشته روزگار خودشان با عروس یا دامادشان رفتار کنند.


در این موقعیت عجیب و غریب احتمال ایجاد چالش با خانواده همسر بیشتر و بیشتر می شود. اما اختلاف با خانواده همسر معمولا از کجا نشأت می گیرد و با آن باید چه کار کرد؟

اختلاف از کجا می آید؟

حتما شنیده اید که می گویند ازدواج دختر و پسر تنها پیوند ۲ نفر نیست بلکه پیوند ۲ خانواده است یعنی این که پدر و مادر ما چنان در ما درونی شده اند و پدر و مادر همسرمان چنان در او درونی شده اند که انگار ۲ خانواده با هم ازدواج می کند، نه یک نفر با یک نفر. خانواده های ما مهم ترین عامل شکل گیری شخصیت ما بوده اند. همین می تواند پایه به وجود آمدن مشکلات ارتباطی با خانواده همسر باشد.

۱ - برخورد عاطفی با انتقاد از خانواده
ما همسرمان را فقط یک آدم مستقل می بینیم اما او به خاطر سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند رابطه عاطفی با آنها را قطع کند. بنابراین وقتی که ما کوچک ترین انتقادی از خانواده همسرمان می کنیم، به خود او هم برمی خورد. همان طور که گفتیم، ما داریم مستقیما به عامل شکل گیری شخصیت همسرمان انتقاد می کنیم و تحمل این برای او سخت است.

۲ - ازدواج دو سیستم بسته و باز با همدیگر
هر خانواده ای برای خودش یک دولت است. با قوانین خودش، با شیوه های تربیتی خودش و با شیوه برخورد خودش با مشکلات. حالا تصور کنید که اعضای دو خانواده که قوانینشان از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بخواهند با هم ازدواج کنند؛ مثلا در یک خانواده صمیمیت در نهایت باشد و در یک خانواده به استقلال عاطفی اعضای خانواده از همدیگر خیلی تاکید شود. معلوم است که بالاخره این تلاقی مشکلاتی ایجاد می کند که دامن هر سه خانواده را می گیرد. هم خانواده دو نفره ای که تازه تشکیل شده است و هم خانواده همسران.

۳ - وابستگی شدید به خانواده
هروقت که یکی از زوجین خیلی بیشتر به خانواده همسرش وابسته باشد، چه از لحاظ فکری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی، معمولا مشکلات عجیب و غریب تری در برخورد با خانواده همسر پیش می آید. البته اگر دو طرف هم وابسته باشند باز مشکل وجود دارد و دو طرف بیشتر برای رابطه با خانواده خودشان با همدیگر رقابت می کنند تا این که بخواهند خانواده جدید را به سامان تر کنند.


اختلافات را چطور حل کنیم؟

برای این که مشکلتان با خانواده همسرتان حل شود، حتما شما هم تا به حال چندین و چند توصیه عامیانه و عالمانه شنیده اید؛ مثلا این که «به آن ها رو نده» یا «تکلیفت رو یک بار برای همیشه معلوم کن» یا «تو هم تو مسائلشون دخالت کن» یا «حرفاشون رو از این گوش بشنو و از اون گوش در کن». البته اگر برگردید و زندگی خود این توصیه کنندگان را نگاه کنید، می بینید که خودشان هم در این مورد موفق نبوده اند یا اصلا موضوعیتی برایشان نداشته یا مشکلی با خانواده همسر خودشان نداشته اند یا اصلا مجردند. اما توصیه هایی که در ادامه می آید، از دل روانشناسی ایرانی بیرون آمده است.

۱ - خانواده همسرتان را بشناسید
شناخت خانواده همسر فقط دانستن نام و نام فامیل و تعداد اعضای خانواده و میزان درآمد و تحصیلاتشان نیست. شما باید بدانید که نوع رابطه ای که بر خانواده همسرتان حاکم است کدام است. نوع رابطه را هم همان طور که در بخش علت مشکلات گفتیم، از مرزهایی که بین آدم ها وجود دارد می توانید متوجه شوید. غیر از این باید بدانید چه کسی حرف آخر را در آن خانواده می زند.

باید بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است. باید شخصیت تمام اعضای خانواده همسرتان را بشناسید. این جوری وقتی که مشکلی پیش می آید، حداقل عملیات شناسایی را از قبل انجام داده اید.

۲ - احترام بگذارید
بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند احترام است. البته احترام گذاشتن اصلا به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست اما کافی است که شما گاهی خودتان را جای پدر یا مادر همسرتان بگذارید. کسانی که در درجه اول از یک یا دو نسل قبل از شما هستند. بنابراین دیدشان به دنیا جور دیگری است.
در ثانی یکی از اعضای خانواده شان حالا با شما زندگی می کند و یک جورهایی خودشان را هنوز مسئول می دانند. اگر از این دید نگاه کنید، می توانید خیلی از حرف های شاید ناراحت کننده آن ها را زیرسبیلی رد کنید.

۳ - استقلالتان را حفظ کنید
تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل دخالت ها موضع بگیرید. ضمن این که اگر از همان اول و البته با احترام، قوانین خانواده جدیدی را که دارید شکل می دهید به خانواده همسرتان اعلام کنید، یا آن را در رفتارهایتان نشان دهید، در درازمدت کمتر با خانواده همسرتان چالش خواهید داشت.

۴ - برای رابطه با خانواده ها برنامه داشته باشید
از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.

۵ - اولویت با خانواده جدید است
خیلی وقت ها خود زن و شوهرها درباره رابطه با خانواده همسر با هم مشکل پیدا می کنند. یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.



راهکارهایی برای کاهش میزان دخالت خانواده ها:

برخی برخوردها با خانواده همسر هنگام دخالت از جانب آن ها جز این که وضعیت را بدتر می کند، هیچ تأثیری نخواهد داشت. یکی از بدترین انتخاب ها برخورد با خانواده همسر و جواب دادن به آنان است. این مقابله کردن تنها اثری که دارد از بین رفتن احترام بین افراد خواهد بود و در طولانی مدت به روابط همسران آسیب های جدی وارد می سازد. پیش از این که روابط تان مختل شود سعی کنید از روش های دیگر، که ۴ مورد از آن ها را در ادامه معرفی می کنیم، استفاده کنید.


1. اندازه نگه دار!
ساده ترین راه برای کم کردن میزان دخالت ها تنظیم روابط به اندازه معقول است. اگر می بینید میزان دخالت ها بسیار زیاد است و از سویی امکانش را دارید، میزان زمان حضور در خانه آنان را کاهش دهید، البته نه این که دفعات را کم کنید، بلکه فقط می توانید زمان هر بار حضور را کاهش دهید.
مثلاً در عوض این که از ظهر تا شب در خانه آنان به سر ببرید، فقط یک یا دو ساعت آن جا بمانید. از طرفی سعی کنید زمانی که آنان نیز به خانه شما می آیند برنامه هایی برای شان ترتیب دهید تا مشغول باشند، مثلاً می توانید سی دی فیلم یا سریالی را بخرید و با آن ها تماشا کنید. با این راهکارهای ساده می توانید تا حدی از میزان دخالت ها کم کنید اما قطعاً این روش ها کافی نخواهد بود.



2. از خودتان شروع کنید
گاهی اوقات، شاید احساس نکنیم اما زمانی که خود به خانه والدین مان می رویم، در مورد چیدمان خانه آن ها، برنامه های زندگی شان یا دیگر موضوعات نظر می دهیم و البته اسم این کار خود را دخالت نیز نمی گذاریم. اگر شما نیز اهل مشاوره دادن اجباری به خانواده خود هستید، بهتر است این کار را ترک کنید، چون در غیر این صورت باید منتظر مشاوره های اجباری آنان باشید.
به صورت کلی هم بد نیست قبل از اظهار نظر درباره موضوعات مرتبط با والدین خود یا همسرتان اول با خود فکر کنید که اگر آن ها درباره موضوعات این چنینی در زندگی شما نظر بدهند از این کار استقبال خواهید کرد یا خیر.



3. صحبت اضافه ممنوع
این عادت را بسیاری از افراد دارند، زمانی که حرف برای گفتن کم می آورند شروع به صحبت از هر دری می کنند و در نتیجه ممکن است برنامه ریزی های آینده شان را نیز مطرح کنند یا آرزوهای شان را نیز با دیگران در میان بگذارند. این کار می تواند در طرف مقابل این طور تفسیر شود که شما به دنبال مشورت گرفتن هستید.
در جمع های دوستانه این عادت شاید چندان عارضه ای نداشته باشد،اما در مقابل بستگان همسر احتمالاً می تواند مشکلاتی را ایجاد کند، چرا که ما به صحبت های اقوام همسرمان به صورتی متفاوت از دوستان مان گوش می کنیم و ممکن است بسیار زود صحبت های آنان را به عنوان دخالت در نظر بگیریم. شاید بهتر این باشد تا زمانی که تصمیم قطعی در موضوعی نگرفته ایم کمتر درباره آن صحبت کنیم. .



4. گفت وگو با خانواده
اگر دخالت های خانواده همسر شما ادامه پیدا کرده و به شدت باعث آزار شما شده است و راهکارهایی که تا به حال نیز انجام داده اید مثمر ثمر نبوده احتمالاً بهترین گزینه صحبت کردن همسرتان با خانواده اش در این باره است.
اگر شما یا همسرتان می خواهید با خانواده خود در چنین موردی صحبت کنید بهتر است به چند نکته در این زمینه توجه داشته باشید:
اول این که در زمان عصبانیت این کار را انجام ندهید. در زمان صحبت حتماً به ویژگی های مثبت آنان اشاره کنید و نشان دهید قدردان زحمات شان هستید. توضیح دهید برخی برخوردهای آنان به رغم نیت خوب شان موجب سوء تفاهم شده است. این موارد را به صورت مشخص و با تعیین مواردی که به نظر شما دخالت بوده است؛ توضیح دهید.
در زمان صحبت به هیچ عنوان آنان را تهدید به قطع رابطه یا برخوردهای دیگر نکنید و البته در هر شرایطی احترام شان را نگه دارید
و در آخر، هیچ وقت از قول همسرتان و این که او ناراحت شده است با والدین خود صحبت نکنید بلکه موضوع را به عنوان مسئله ای مشترک بین شما و همسرتان مطرح و از ضمایر جمع مانند «ما» استفاده کنید.

پیامدهای ازدواج نوبتی



یک روانشناس گفت: با ازدواج کردن فرزند کوچک‌تر موقعیت‌های بهتری برای فرزند بزرگ‌تر فراهم می‌شود اما در غیر این صورت، فرزند کوچک‌تر هم موقعیت‌های ازدواجش را از دست خواهد داد.

دکتر احمد برجعلی : خانواده‌ها باید بدانند فرصت‌ها همیشه به دست نمی‌آیند و گذرا هستند. هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند بنابراین به محض به وجود آمدن فرصت مناسب، باید از آن استفاده کرد و تردید نکرد. ما نباید در فضای خانه گره‌ها را باز به هم گره بزنیم و گره کوری درست کنیم.

این روانشناس با بیان اینکه در ازدواج باید اقتضائی عمل کرد،اظهارکرد: هر کس اقتضائاتی دارد. ممکن است فرزند بزرگ‌تر تمام تمرکزش را متوجه تحصیل کرده یا در حال حاضر از نظر روحی آمادگی ازدواج نداشته باشد یا حتی موقعیتی که درشان او باشد، برایش پیش نیامده باشد. فرزندان و خانواده ها باید بدانند که هر تأخیری منفی نیست، بلکه مهم این است که افراد درست ازدواج کنند نه اینکه الزاما زود ازدواج کنند. موفقیت و خوشبختی فرزند کوچکتر روی سایر اعضای خانواده همچنین دیدی که افراد نسبت به آنها دارند تأثیر مثبت می گذارد، در حالی که مجرد باقی ماندن همه بچه ها، تأثیر تخریبی بیشتری روی وجهه خانواده دارد.

وی درباره راهکارهای مواجه شدن فرزندکوچکتر با مخالفت با ازدواجش پیش از فرزند بزرگتر گفت: درصورتی که فرزند بزرگ‌تر با این موضوع مخالفت کند، فرزند کوچک تر نباید عجله کند، بلکه باید صبر کند تا موافقت تمام اعضای خانواده جلب شود و جوّ خانواده مساعد شود.برجعلی در پایان گفت و گوی خود با مجله سپیده دانایی اظهار کرد: این فرآیند نه با جنگ و کشمکش، بلکه باید با ملاطفت و مهربانی صورت گیرد. همچنین باید برای متقاعد کردن والدین و فرزند بزرگ‌تر از مشاور کمک گرفت. زیرا در خانواده جوّ احساسی وجود دارد و ممکن است افراد نتوانند منطقی تصمیم بگیرند اما مشاور با دید منطقی به نمای بیرونی خانواده می‌نگرد و راهکارهای بهتری ارائه می‌کند.
منبع : ایسنا






ازدواج فرزند کوچک تر قبل از بزرگ تر ناپسند نیست

در جامعه ایرانی ازدواج هم مانند هر پدیده دیگری در گذر از سنت به مدرنیته دستخوش تغییراتی شده است.در گذشته نه چندان دور خواستگار درخواست خود را به خانواده دختر ارائه می کرد و خانواده دختر بزرگ تر را برای ازدواج معرفی می کرد. در مورد پسران نیز زمانی که شغل و درآمدشان مشخص می شد والدین خود را موظف می دانستند که برای فرزندانشان به ترتیب سنی به خواستگاری بروند و زندگی پسرانشان را سر و سامان دهند. اما امروزه با توجه به مولفه های فراوان تحصیل، اشتغال، سربازی پسران و... لزوم ترتیب سنی ازدواج در خانواده ها رنگ باخته و اگر دختر و پسر بزرگ تر خانواده از ازدواج سر باز زند کمتر مورد اعتراض دیگران قرار می گیرد. درباره ازدواج نوبتی در خانواد با یکی از کارشناسان به گفت وگو پرداخته ایم که در ادامه می آید.

دکتر علیرضا شریفی یزدی عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت در این باره به خراسان می گوید: در گذشته در کشور ما مانند دیگر جوامع سنتی ازدواج نه یک امر فردی بلکه رخدادی اجتماعی- خانوادگی تلقی می شد و در بسیاری از مواقع خانواده باید به لحاظ روانی و اجتماعی به آمادگی کافی می رسید تا بتواند تمهیدات لازم را برای ازدواج فرزندش فراهم کند.در سنت های دیرینه جوامع سنتی ازدواج نکردن مردود بود و دیر ازدواج کردن افراد هم به قضاوت اجتماعی منجر می شد.
هم چنین ازدواج، امری قطعی تلقی می شد و کیفیت و نوع آن اهمیت نداشت بلکه خود آن حائز اهمیت بود.همراه با تحولات گسترده خانواده ایرانی در گذر از سنت به مدرنیته سنت های ازدواج هم دستخوش تغییرات چشمگیری شد چنانکه از سنت های گذشته ما ایرانیان نمادهای کمی باقی مانده و آنچه در مراسم امروزی ازدواج وجود دارد، فقط اسم آن هاست و مشابهتی با آنچه در گذشته وجود داشت، ندارد.

به گفته دکتر شریفی یزدی امروزه ازدواج نه امری اجتماعی-خانوادگی بلکه یک انتخاب فردی است. نقش فرد در این انتخاب بسیار پررنگ شده است و خود او می تواند درباره ازدواجش تصمیم بگیرد و این که آیا زمان ازدواجش فرارسیده است یا خیر و یا باچه کسی می تواند ازدواج کند و قادر به مخالفت با ازدواج با فرد منتخب خانواده است. این اتفاقات در گذشته امکان پذیر نبود و فرد بابت ازدواجش باید جوابگوی خانواده می بود و حق نداشت خارج از چارچوب آن ها قدم بردارد.این در حالی است که جبر اجتماعی در جامعه گذشته به فرد اجازه نمی داد که ازدواج نکند.
اما در حال حاضر این چنین نیست و هستند جوانانی که اعلام می کنند قصد ازدواج ندارند. در این جا کاری به نادرست بودن این طرز تفکر و چرایی آن نداریم بلکه تاکیدمان بر این است که در جامعه گذشته ایران چنین ابراز مخالفتی اساسا معنا نداشت. به همین منوال ازدواج نوبتی فرزندان امری طبیعی و بدیهی است.اما چنانکه تفاوت ها و تحولات گسترده خانواده از گذشته تاکنون را به اختصار ذکر کردیم، در شرایط فعلی منوط کردن ازدواج یک فرد به خواهر یا برادر وی توجیه روانی و اجتماعی ندارد و به لحاظ عرفی نیز بسیاری از خانواده ها ازدواج فرزند کوچک تر را جلو می اندازند و تا حد زیادی این سد شکسته شده است.به تاخیر انداختن ازدواج فرزند کوچک تر برای این که خواهر یا برادر بزرگ تر وی ازدواج نکرده است، از نظر بسیاری مردود است. از طرف دیگر شماتت بابت ازدواج نکردن فرزند بزرگ تر هم بسیار کمرنگ شده و دیگر کمتر کسی است که دختر یا پسر بزرگتر را به سبب ازدواج نکردن سرزنش کند.


در مجموع می توان گفت که در شرایط فعلی مردم به این نتیجه رسیده اند که ازدواج یک امر انتخابی است و به بلوغ عاطفی، روانی، اقتصادی و جسمانی نیاز دارد، بنابراین اگر دختر و پسری در شرایطی قرار گرفتند که می توانند ازدواج مناسبی داشته باشند، نباید به خاطر خواهر یا برادر بزرگ تر آن شانس را از دست بدهند. زیرا ممکن است تکرار چنین موقعیتی برای آن ها سخت یا ناممکن شود. بنابراین توصیه می شود جوانی که با مشورت خانواده و نظر مساعد مشاور، موقعیت خوبی برای ازدواج پیدا کرد، نباید آن را با سرنوشت خواهر و یا برادر بزرگ تر خود گره بزند.این جامعه شناس خانواده درباره این که ممکن است این سخت گیری درباره فرزندان دختر خانواده بیشتر باشد، تصریح می کند: این موضوع هم ریشه در سنت های ما دارد. البته در گذشته در مورد پسران هم همین حساسیت وجود داشت اما در حال حاضر این سخت گیری درباره دختران بیشتر است. زمانی که دختر بزرگ تر ازدواج نمی کرد آثار روانی منفی بیشتری داشت و در سطح اجتماعی هم قضاوت ها بر این بود که چه مشکلی یا چه عیبی وجود دارد که دختر بزرگ تر ازدواج نکرده است.

در گذشته همان طور که ذکر شد کسی به خواستگاری دختر نمی آمد بلکه به خواستگاری خانواده می آمد و خانواده هم دختر بزرگ تر را برای ازدواج معرفی می کرد زیرا از نظر سنی برای ازدواج مناسب تر بود. گاه دختر و پسر تا شب زفاف همدیگر را نمی دیدند و این موضوع بدیهی بود. بنابراین ماندن دختر بزرگ تر در خانه معنا نداشت. در حال حاضر که تغییرات اجتماعی باعث شده است که دخترها همه جا باشند در مدرسه، دانشگاه و سطح اجتماعی طبیعی است که ممکن است ترتیب سنی در ازدواج اهمیت خود را از دست بدهد.دکتر شریفی یزدی با اشاره به این که وضعیت خانواده را نمی توان جدا از وضعیت جامعه امروز ایران بررسی کرد، تاکید می کند: جامعه امروز ما، جامعه ای در حال گذار از سنت به مدرنیته است و پای در سنت و سر در مدرنیته دارد. ما به لحاظ دریافت شاخص های مدرنیته جلو هستیم اما به شدت به آداب قدیمی خود وابسته هستیم. البته این وضعیت یک طیف گسترده راشامل می شود. اقشار تحصیلکرده، متوسط و بالای ما برخی از مظاهر مدرنیته را به لحاظ سبک زندگی، امور مادی و نگرش و افکار پذیرفته اند اما اقشار سنتی تر ما بیشتر در طبقه متوسط و پایین هستند قشر متوسط به لحاظ این که دایم در معرض شاخص های مدرنیته قرار دارد، زودتر می تواند از سنت دل بکند اما اقشار پایین تر جامعه هم به دلیل مسائل فکری و اقتصادی و هم به دلیل نداشتن امکان ازدواج با قشرهای بالاتر بیشتر به سنت ها پای بند هستند.

نقش تناسبات ظاهری در انتخاب همسر


دانشمندان برای اینکه دریابند زوج‌ها چگونه یکدیگر را انتخاب می‌کنند و ظاهر همدیگر را طبق چه معیارهایی می‌پسندند، تمام زوایای آشکار و نهان چهره را تحت بررسی قرار داده‌اند و فرمول‌هایی ابداع و ارائه کرده‌اند که می‌تواند میزان تناسب اندام و زیبایی چهره زنان و مردان را از منظر همدیگر تخمین بزند....
اما بعد از این همه بررسی، هنوز قواعد جذابیت‌های ظاهری زنان و مردان، معیارهای دقیقی ندارد و اینکه چگونه یک کشش اولیه بین یک زن و مرد به یک عشق واقعی و ازدواج ختم می‌شود، هنوز جزو اسرار این دنیاست.ولی از منظر علمی می‌توان گفت رشته‌ای از قواعد علمی در مورد چگونگی گرایش مردان و زنان به همدیگر معلوم و اثبات‌شده است. برخی از این قواعد، آشکارا عمل می‌کنند (مانند چشم‌های جذاب) و برخی دیگر، در سطوح ناخودآگاه ذهن اثر می‌گذارند.
البته طبیعی است که در نهایت،عشق طولانی‌مدت بیش از آنکه بر زیست‌شناسی و ریخت‌شناسی تکیه داشته باشد، به رفتارهای زنان و مردان بستگی دارد اما تحقیقاتی که در خصوص نگاه زنان و مردان به مقوله زیبایی انجام شده، قابل‌توجه است.

تقارن:
بدن انسان از هنگام لقاح، با تقسیم شدن منظم سلول‌ها رشد پیدا می‌کند و اگر تقسیم سلولی به درستی انجام شود، نتیجه‌اش این خواهد بود که طرف راست و چپ یک نوزاد، شبیه به یکدیگر شده و تصاویر آینه‌ای هم می‌شوند. اما همیشه کار به این صورت پیش نمی‌رود. جهش‌های ژنتیکی و فشارهای محیطی بر تقارن بدن اثر می‌گذارند و نتایجی درازمدت به جای می‌گذرانند.
تقارن کامل بدن نشان می‌دهد که فرد، خصوصیات ژنتیکی مناسبی داشته که در طول رشد او باقی مانده است؛ سالم است و می‌تواند گزینه مناسبی برای زوج‌یابی و بچه‌دارشدن محسوب شود.
به گفته زیست‌شناسان، توجه به تقارن بدن از لحاظ همسر‌یابی، کاملا منطقی است. با یافتن همسری که بدنی کاملا متقارن دارد، احتمال اینکه بچه‌های حاصل از ازدواج آنها، بدنی متقارن‌ و سالم داشته باشند، بیشتر می‌شود.
رندی تورن‌هیل از دانشگاه نیومکزیکو برای مدت 15 سال به بررسی مساله تقارن بدن انسان پرداخته و صورت‌‌ها و بدن‌های اسکن‌شده افراد را وارد کامپیوتر کرده است تا نسبت‌های طلایی تقارن را معین کند.
او می‌گوید: «طبق تحقیقات من، هم مردان و هم زنان، افراد جنس مخالف خود را در صورتی که بدن یا صورتی متقارن‌تر داشته باشند، بیشتر از آنهایی می‌پسندند که تقارن کمتری دارند؛ به‌خصوص مردانی که بدنی متقارن‌تر دارند، از این لحاظ، شانس بیشتری برای همسر‌یابی دارند.»

اهمیت شکل بدن زنان و مردان
محققانی که در این حوزه تحقیق کرده‌اند، معتقدند شکل بدن نیز بسیار مهم است. آنها در تحقیقات متعددی به صورت کمی این قضیه را ثابت کرده‌اند.
دندرا سینگ، روان‌شناس و استاد دانشگاه تگزاس، به بررسی نسبت دور کمر به دور باسن پرداخته و به این نتیجه رسیده است که زنانی که این نسبت در آنها 7/0 است (دور کمر آنها به طور قابل‌توجهی از دور باسن آنها کمتر است) بیشترین جذابیت را دارند.
سینگ می‌گوید: «نسبت دور کمر به دور باسن زنان در حد 0/76 تا 1/18 برای اکثریت مردان جذابیت بیشتری دارد و در مورد مردان، این نسبت اگر بین 0/8 تا 1/0 باشد، برای اکثریت زنان جذابیت بیشتری دارد؛ هرچند که داشتن شانه‌های پهن و مردانه نیز برای زنان یکی از عوامل مهم جذابیت مردان به‌شمار می‌رود.

اما سوال این است که این نسبت‌ها چه معنایی از لحاظ زیست‌شناسی دارند؟ آیا داشتن چربی در بدن به معنای آن است که فرد، انرژی کافی برای مراقبت از بچه‌ها دارد؟
واقعیت این است که توزیع چربی در بدن به وسیله هورمون‌های جنسی تعیین می‌شود: تستوسترون در مردان و استروژن در زنان.
اگر زنی به مقدار کافی و با آمیزه مناسب از هورمون‌های جنسی داشته باشد و تولید کند، نسبت دورکمر به دورباسن او به‌طور طبیعی در حد طبیعی قرار خواهد گرفت و همین مساله در مورد تستوسترون مردان نیز صادق است.
بررسی‌ها نشان داده‌اند افرادی که نسبت اندازه لگنی‌شان ایده‌آل است، کمتر دچار بیماری‌های قلبی‌عروقی، سرطان و دیابت می‌شوند.
زنانی که در این طیف ایده‌آل قرار می‌گیرند نیز در باروری و بچه‌دار شدن دچار مشکل کمتری می‌شوند. به گفته سینگ، مساله مهم این است که زیبایی، اطلاعاتی درباره سلامت و باروری فرد به ما می‌دهد و شاید اساسا برای همین است که ما زیبایی را به‌طور ناخودآگاه تحسین می‌کنیم.

نشانه‌های جذابیت زنانه و مردانه در چهره زنان و مردان
طبق گفته محققان، ساختمان چهره نیز شواهدی در مورد باروری فرد ارائه می‌دهد. به گفته دکترتورن‌هیل، استروژن یا هورمون جنسی زنانه، رشد استخوان را در بخش پایینی صورت و چانه زنان مهار می‌کند و باعث می‌شود صورت، کوچک‌تر و کوتاه‌تر شود.
همچنین این هورمون با ایجاد اثر مشابهی بر ابرو باعث می‌شود چشم‌ها درشت‌تر و برجسته‌تر به نظر برسند. شکل صورت مردان نیز تحت تاثیر تستوسترون است. هورمون جنسی مردانه باعث می‌شود بخش پایینی صورت و فک بزرگ‌تر شود و ابروها پرپشت‌تر به نظر برسند.
به گفته دکتر تورن‌هیل، مردانی که این خصوصیات را دارند، جذاب‌تر به نظر می‌آیند زیرا سلامت تولیدمثل‌شان محتمل‌تر است.
به گفته وی، کسب و کار پرسود جراحی پلاستیک نیز بیش از همه برای بهبود بخشیدن به تقارن بدن مشتریان است و این، خود، شاهدی است بر اینکه بیشتر مردم، این ویژگی را جذاب می‌شمارند.



تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.

از آنجا که خانم ها دنبال مردی برای زندگی هستند ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.
تصور محققان از دلیل آن این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می دهند درحالیکه خانم ها بیشتر می خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند.
محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن، و بیبی فیس بودن و یک نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن
تحقیقات گذشته نشان داده است که افراد با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم رابطه برقرار می کنند، رابطه شان بسیار عالی خواهد شد. اما این تحقیقات عموماً مبنی بر زوج های جوان است و نشان می دهد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش جذابیت ظاهری در ارتباطات رسمی تر و باقاعده تر مثل ازدواج تقریباً یک راز است


یک تحقیق جدید نشان می دهد که ظاهر بعد از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای اهمیت است اما به طریقی متفاوت:
زوج های...این تیم تحقیقاتی ۸۲ زوج که طی شش ماه قبل ازدواج کرده بودند و حدود ۳ سال قبل از ازدواج با هم رابطه داشتند را ارزیابی کرد. شرکت کننده های تحقیق بین ۲۰ تا ۲۵ سال سن داشتند
محققان گفتگوی هر زوج درمورد یک مشکل شخصی را به مدت ۱۰ دقیقه فیلمبرداری کردند. فیلم ها بعداً از این جهت ارزیابی شد که آیا زوج ها درمورد مشکلشان یکدیگر را حمایت می کردند و پشت هم را داشتند یا نه. این مشکلات مسائلی از قبیل تصمیم به داشتن تغذیه سالمتر، شروع یک کار جدید و ورزش بیشتر را شامل می شد

یک شوهر منفی احتمالاً در چنین موقعیتی می گوید، "این مشکل توست و خودت باید حلش کنی". اما یک شوهر مثبت خواهد گفت، "من با توام، کاری از دستم برمیاد برات انجام بدم؟"
یک گروه از محققان جذابیت های ظاهری هر زوج را بین ۱ تا ۱۰ کدگذاری کردند که عدد ۱۰ بهترین و کامل ترین ظاهر را نشان می داد. تقریباً در یک سوم زوج ها، زیبایی زن ها بیشتر بوده، در یک سوم جذابیت مرد بیشتر بوده و سایر زو ج ها ظاهری تقریباً هم ردیف داشتند

به طور کل، در مواردی که زن ظاهر بهتری نسبت به مرد داشت، زن و مرد مثبت تر رفتار می کردند.
نتیجه این تحقیق بسیار منطقی به نظر می رسد. مردها حساسیت زیادی به زیبایی خانم ها دارند. زن ها بیشتر به قد و درآمد مردها اهمیت می دهند.



در زوج هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به زن داشت، هر دو طرف چندان حمایت کننده نبودند. یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولاً درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس می کنند. مردی که ظاهر پایینتری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه که انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین خاطر همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد
مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارد، طبیعتاً به زن هایی زیباتر از همسر کنونیشان دسترسی دارند و ایده مرغ همسایه غازه ممکن است باعث کمتر کردن تعهد آنها نسبت به ازدواجشان شود

محققان عقیده دارند که جذابیت ظاهری شوهرها برای خانم ها اهمیت چندانی ندارد، درعوض زن ها به دنبال مردهایی هستند که بتوانند به خوبی از آنها حمایت کنند.

محدوده قدی جذاب برای جنس مخالف

محدوده قدی جذاب برای جنس مخالف


در این تاپیک ابتدا آماری از میانگین قد در نقاط مختلف جهان براتون گذاشتم و بعدش نتایج نظرسنجی انجام شده در رابطه با محدوده قدی جذاب برای جنس مخالف قرار داده شده

قد انسان معمولاً به ژن، رژیم غذایی، ارث و آب هوای منطقه دارد. معمولاً در همه نژاد ها زن ها کمی کوتاهتر از آقایان هستند که این موضوع به شروع زودتر بلوغ در زنان در نتیجه زودتر بسته شدن رشد استخوانی است. نور آفتاب در شروع بلوغ تأثیر زیادی دارد (هر چه بلوغ در سنین پایین تر اتفاق بیفتد معمولاً رشد قدی کمتری خواهند داشت)
به همین دلیل در مناطق سردسیر جهان زنان بلند قد تر از مناطق گرمسیر است، مثلاً مردم کشورهای شمال اروپا اغلب قد بلند هستند ورزش یکی از عواملی است که شروع بلوغ را به تأخیر می اندازد و در نتیجه باعث افزایش قد می شود.

تعیین قد نرمال معمولاً مشکل بوده بسته شرایط هر کشور دارد (آب و هوا، رژیم غذایی، سطح سواد، دسترسی به مواد پروتئینی، …)، بنایر این قد طبیعی یا نرمال هر کشور با هم متفاوت است جدول پایین قد طبیعی زن و مرد تعدادی از کشور ها از جمله ایران را نشان می دهد. نوع رژیم غذایی در مقدار رشد قدی تأثیر زیادی دارد بطور یکه ژاپنی ها توانستند در طی چند دهه قد شان را حدود ۲۰ سانتی متر افزایش دهند!.

نام کشور متوسط قد مردان متوسط قد زنان
استرالیا ۱۷۸٫۴ ۱۶۳٫۹
بحرین ۱۶۵٫۱ ۱۵۴٫۷
بلژیک ۱۷۶٫۶ ۱۶۳٫۳
کانادا ۱۷۴ ۱۶۱
چین ۱۶۶٫۳روستایی
۱۷۰٫۹شهری
۱۵۷روستایی
۱۵۸٫۶شهری
فرانسه ۱۷۴٫۱ ۱۶۱٫۹
آلمان ۱۷۸٫۱ ۱۶۵
هند ۱۶۱٫۲ ۱۵۲٫۲
ایران
۱۷۰٫۲۷
۱۵۷٫۲
عراق ۱۶۵٫۴ ۱۵۵٫۸
ژاپن ۱۷۲٫۳ ۱۵۸٫۸
هلند ۱۸۴٫۸ ۱۶۸٫۷
سوئد ۱۸۱٫۳ ۱۶۶٫۸

تحقیقی بر روی اولویت‌های قد از نظر جنس مخالف بر روی مردان و زنان انجام گرفته است. کلیشه این است که زنان مردان قدبلند را دوست دارند، یعنی مردانی که حداقل از خودشان بلندتر باشند و مردان هم زنان کوتاه‌قدتر را دوست دارند (برحسب قد خودشان).


نتایج نشان می‌دهد که مردان انعطاف‌پذیری بیشتری درمورد بلندی یا کوتاهی قد طرف مقابلشان نشان می‌دهند. جالب است بدانید که نتایج این تحقیق نشان داده است که خانم‌ها با بالاتر رفتن سنشان بیشتر در این زمینه کوتاه می‌آیند. البته میانگین در خانم‌های سن‌بالاتر یکسان بود اما مرز بالا و پایین آن کم شده بود. در مردان الگوی چندان مشخصی به دست نیامد که با افزایش سن مرز بالایی قد دلخواه افزایش یابد.
نمونه اطلاعات
محدوده سن 65-18 سال
از 1249 مرد
از 1458 زن
قد متوسط زنان در نمونه 165 سانتیمتر
قد متوسط مردان در نمونه 178 سانتیمتر
سوالی که پرسیده شد:
چه محدوده قدی به نظر شما برای جنس مخالفتان جذاب‌تر است؟
شرکت‌کننده‌ها می‌توانستند مرز بالا و پایین، بین 120 سانتیمتر تا 210 سانتیمتر را انتخاب کنند.

اولویت‌های قد

زنان و مردان

* میانگین متوسط قد دلخواه زنان برای مردان 4 سانتیمتر کوتاهتر بود که محدوده ایدآل کلی 5/12 سانتیمتر کوتاه‌تر تا 4 سانتیمتر بلندتر بوده است.
* میانگین متوسط قد دلخواه مردان برای زنان 20 سانتیمتر بلندتر بود که محدوده ایدآل کلی 5/13 سانتیمتر بلندتر تا 5/26 سانتیمتر بلندتر بوده است.




زنان کوتاه‌قد
* قد متوسط 156 سانتیمتر
* قد بین 170 سانتیمتر تا 182 سانتیمتر را برای مردان ترجیح می‌دادند
* اولویت متوسط گروه 178 سانتیمتر بوده است
زنان با قد متوسط
* قد متوسط 165 سانتیمتر
* قد بین 175 سانتیمتر تا 187 سانتیمتر را برای مردان ترجیح می‌دادند
* اولویت متوسط گروه 182 سانتیمتر بوده است
زنان بلندقد
* قد متوسط 174 سانتیمتر
* قد بین 178 سانتیمتر تا 193 سانتیمتر را برای مردان ترجیح می‌دادند
* اولویت متوسط گروه 188 سانتیمتر بوده است
زنان به طورکل
* متوسط قد ایدآل مردان برای خانم‌ها به‌طور‌کلی 178 سانتیمتر تا 183 سانتیمتر بوده است.
* هر سه گروه از زنان به‌طور متوسط 13 تا 15 سانتیمتر بین محدوده ایدآلشان فاصله وجود دارد.
* هرچه زنان کوتاه‌قدتر باشند، درمقایسه با زنان با قد متوسط و بلند، مرز پایین قد ایدآلشان برای مردان بالاتر است.


مردان کوتاه‌قد
* قد متوسط 169 سانتیمتر
* قد بین 157 سانتیمتر تا 173 سانتیمتر را برای زنان ترجیح می‌دهند
* اولویت متوسط گروه 165 سانتیمتر بوده است
مردان با قد متوسط
* قد متوسط 178 سانتیمتر
* قد بین 160 سانتیمتر تا 176/5 سانتیمتر را برای زنان ترجیح می‌دهند
* اولویت متوسط گروه 168 سانتیمتر بوده است
مردان بلندقد
* قد متوسط 187 سانتیمتر
* قد بین 162 سانتیمتر تا 180 سانتیمتر را برای زنان ترجیح می‌دهند
* اولویت متوسط گروه 171 سانتیمتر بوده است
مردان به‌طور کل
* متوسط قد ایدآل زنان برای مردان به‌طور‌کلی 162/5 سانتیمتر تا 173 سانتیمتر بوده است.

* هر سه گروه از زنان به‌طور متوسط 13 تا 15 سانتیمتر بین محدوده ایدآلشان فاصله وجود دارد (درست مثل زنان).
* فقط مردان کوتاه‌قد به طور متوسط زنان بلندقدتری را ایدآل می‌دانستند، مرز بلندترین در محدوده ایدآل مردان برایمردان با قد متوسط و بلند پایین‌تر از قد متوسط هر گروه است.



خلاصه
اگر تفاوت‌های قد مردان و زنان را درنظر بگیرید (مردان بلندتر هستند)، جهت‌گیری مردان در قد دلخواهشان برای جنس مخالف تقریباً متضاد است. به‌طور متوسط زنان ترجیح می‌دهند که طرف‌مقابلشان 8/0 سانتیمتر تا 14 سانتیمتر از خودشان بلندتر باشد (این میزان قبل از حساب کردن متوسط مقدار، 13/5 تا 26/5 سانتیمتر بوده است). مردان ترجیح می‌دهند که زنان 12/5 تا 4 سانتیمتر از آنها کوتاه‌تر باشند. درنتیجه، محدوده‌ قابل‌قبول برای مردان به‌طورمتوسط 5/2 سانتیمتر وسیع‌تر است. این 2/5 سانتیمتر در مرز بلندتر محدوده قابل‌قبول است.


بنابراین، مردان گزارش می‌کنند که به سمت زنان بلندقدتر جذب می‌شوند درحالیکه برای زنان این مسئله در جهت متضاد صادق نیست. اولویت قابل‌قبول برای زنان کمی بالاتر از قد متوسط جنس خود آنها است. از دیدگاه تکاملی این کاملاً با عقل جور درمی‌آید. انتخاب اولویت در هر جنسیت باید برعکس باشد و در مردان انعطاف‌پذیری بیشتری دیده می‌شود زیراکه زنان قدرت انتخاب قوی‌تری اعمال می‌کنند.نتایج این تحقیق کاملاً با نتایج به‌دست آمده از تحقیقات قبلی مطابقت می‌کند. در تحقیقی که توسط گیلیس و آوریس در 1980 انجام گرفت، فقط در 2 زوج از 720 زوج مرد کوتاه‌تر از زن بود. در تحقیقی که توسط هانسلی در سال 1994 انجام گرفت، زنان مردانی را ترجیح می‌دادند که 182 سانتیمتر قد داشتند. در تحقیق کمرون در سال 1978، 100 درصد از زنان اعلام کردند که دوست دارند با مردانی باشند که 10 سانتیمتر از نه بلندتر باشند.

عواقب ازدواج در سنین پایین

وقتی دختر و پسری در سنین پایین و بدون آمادگی جسمانی، عقلی و عاطفی با یکدیگر ازدواج می کنند دچار مشکلات عدیده ای می شوند. بنابر فرهنگ ایرانی وقتی فردی ازدواج می کند بعد از شش ماه باید باردار شود در غیر این صورت برچسب اجاق کور به او می زنند به خصوص اگر فرد بدلیل سن کم،

تحمل این قبیل حرف ها را نیز نداشته باشد برای پایان دادن این حرف و حدیث ها به فکر باردار شدن می افتد که نه تنها در همه دوران بارداری با مشکلاتی مواجه می شود بلکه زایمانش در اغلب موارد پری ناتال (تحت مراقبت های لازم) می بایست انجام گیرد. اما مساله فقط به همین جا ختم نمی شود چون احتمال مرده زایی یا عقب ماندگی ذهنی فرزندان نیز وجود دارد.

از سویی پسرانی که در سن پایین ازدواج می کنند پس از مدتی که در جمع دوستان و همسالان مجرد خود قرار می گیرند دچار یاس و ناامیدی می شوند و حس می کنند با ازدواج، موقعیت های زندگی مجردی را از دست داده اند. البته پزشکان معتقدند این افراد به دلیل حس نارضایتی از زندگی که همیشه با آن دست و پنجه نرم می کنند بیشتر از بقیه افراد مستعد بیماری های قلبی و عروقی هستند.

با این همه به نظر می رسد که سن ازدواج تابع عدد خاصی نیست و اینگونه نیست که فردی با ۳۰ سال سن ازدواج کند اما فرد ۲۰ ساله نباید! بلکه افراد باید از نظر عاطفی، عقلی و جسمی شرایط ازدواج را داشته باشند. و صد البته که رسوم خرافی و برخی رفتارهای غلط نخ نماشده به هیچوجه نباید در چنین تصمیم بزرگی داخل شود و دخالت کرد.