سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

۱. همسرتان را عزیز کنید، به شوهرتان احترام بگذارید.
هسته
اصلی نیاز احساسی خانمها عزیز شدن است. این مسئولیت شماره یک همه
شوهرهاست. معنی آن این است که باید کاری کنید که همسرتان احساس کند دوستش
دارید و قدرش را میدانید، اینکه او اولین اولویت زندگی شماست.
هسته
اصلی نیاز احساسی مردها هم این است که مورد احترام همسرشان باشند. وقتی
به خانه میآید دوست دارد احساس کند که حداقل یک نفر در دنیا هست که فکر
کند او فردی باکفایت و لیاقت است. منظورمان این است که وقتی شوهرتان به
خانه میآید، تلفن را قطع کنید و به استقبال او بروید.
۲. با همدیگر مثل دوستهایی خوب رفتار کنید.
یکی از هفت نعمتی که به زن و شوهر داده شده است این است که باید دوستانی صمیمی با هم باشند.
اصل
دوستی بر این است که دو طرف باید به احساسات و نیازهای طرفمقابل خود
ارزش و احترام بگذارند. یعنی هرچه که برای تو مهم است برای من هم باشد.
این رمز این است که همسرتان همیشه احساس دوست داشته شدن کند.
۳. چهار فعل طلایی را به خاطر داشته باشید: گوش دادن، کنار آمدن، بازسازی کردن، قدردانی کردن.
در
همان ابتدای ازدواجتان با هم توافق کنید که یک قانون اصلی داشته باشید:
هرچقدر هم که ناراحت باشید، هیچوقت با هم درگیری لفظی پیدا نکنید. این نوع
و جنگ و جدلها فقط مشکلات را بدتر کرده و رابطه را هم خراب میکند.
درعوض، سعی کنید این چهار فعل طلایی را در زندگیتان پیاده کنید:
گوش دادن:
این کار برای کنار هم کار کردن و حل مشکلات لازم است. به همسرتان اجازه
دهید بدون اینکه حرفهایش را قطع کنید صحبت کند و بعد آنچه که گفته شده را
تکرار کنید. این همسرتان را مطمئن میسازد که حرفهایش را خوب گوش
کردهاید.
کنار بیایید: سعی
کنید مشکلات را طوری حل کنید که هر دو شما از راهحل انتخابی شاد و راضی
باشید. نباید هیچکدام از شما به اجبار به خاطر طرف مقابل راهحل را
بپذیرد.
بازسازی کنید: وقتی
به همدیگر صدمه احساسی میزنید، باید بتوانید این دلشکستگی را ترمیم کرده و
احساس عصبانیت و خشم طرفمقابل را برطرف کنید. باید به دنبال بازسازی
۱۰۰٪ باشید. حتی کمی خشم میتواند دیواری از کینه و تلخی بینتان ایجاد
کند.
قدردانی کنید: هیچوقت
نمیتوانید به اندازه کافی از همسرتان تشکر کنید. سعی کنید هر کاری که
برایتان انجام میدهد را فهمیده و آن را با قدردانی نشان دهید.
۴. مرزهایی قوی بسازید.
همسرتان
اولویت درجه یک شماست -- نه والدینتان، خویشان و نزدیکانتان، دوستانتان،
فرزندانتان، همکاران یا سرگرمیهایتان. مرزهایی محکم ایجاد کنید که نشان
دهد برای ازدواجتان ارزش قائلید و به هیچکس و هیچچیز اجازه نمیدهید
رابطهتان را ضعیف کند.
این یعنی قبل از نیازهای والدینتان به نیازهای همسرتان برسید و بعد از کار سعی کنید به اندازه کافی برای همدیگر وقت بگذارید.
۵. هر روز به همدیگر لذت بدهید.
ازدواج
یعنی کاری کنید که طرفمقابلتان احساس خوبی پیدا کند و به صورت روزانه به
او لذت بدهید (البته همانطور که خودش دوست دارد). اگر خانمتان میگوید از
گل زنبق خوشش میآید، چون خودتان فکر میکنید گل رز رمانتیکتر است، برای
او رز نخرید.
یاد بگیرید همسرتان
چطور دوست دارد به او لذت بدهید -- چه محبت فیزیکی باشد، چه جملات
محبتآمیز، چه هدیه دادن، کمک کردن و یا گذراندن وقت با او -- و عادت کنید
این کارها را به صورت روزانه برایش انجام دهید.
مطمئن باشید از لذت دادن بیشتر از لذت گرفتن لذت خواهید برد.
مردمان
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 21:30
انتخاب فرد مناسب برای شروع زندگی که درن با
مشکلات اندکی مواجه شوی، از دغدغه های تمام افرادی است که در سن ازدواج به
سر می برند. این مسئله در میان دختران که به نوعی در گردونه انتخاب قرار
می گیرند و حق انتخاب در میان آنهاوجود ندارد، بیشتر دیده می شود.
توصیههایی برای ازدواج با مردان مطلقه در
میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج و
یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفته اند و یا همسر
خود را از دست داده اند، بیشتر به چشم می خورد.
البته
تنها این دختران با این مسئله مواجه نیستند، دخترانی که در شرایط زندگی
نامناسب به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سر می برند و یا در میان
خانواده های بزهکار هستند، نیز با این نوع افراد مواجه هستند. اما
این دختران و زنان در انتخاب خود و یا حتی بعد از شروع زندگی خود با
دغدغه ها و مشکلاتی روبرو می شوند که بد نیست به این مسائل توجه کنیم.
علت طلاق قبلی را دریابید شناخت
علل اینکه فرد طلاق داده و چرا قبلا طلاق گرفته بسیار مفید است، چرا که
ممکن است این دلیل برای من امکان وقوع نداشته باشد، گاهی طلاق به دلیل
مشکلات فرهنگی، بد حجابی، مادی و غیره بوده است یعنی دلایلی که اصلا برای
شما که به عنوان فرد انتخابی بعدی هستید، صدق نمی کند. در نتیجه می توان
با دانستن این مسائل انتخاب درستی انجام داد.
با همسر سابق مرد، صحبت نکنید اکثر
اختلافات بین زوجین طلاق گرفته، حالت دعوا دارد و در دعوا منصفانه نظر
دادن بسیار سخت است. بنابراین برخلاف توصیه های رایج، صحبت با زن سابق مرد
را راه حل مناسبی نیست و برای ایجاد شرایط یک انتخاب صحیح به دختران
توصیه می شود که به مشاور
مراجعه کنند تا بر اساس شرایطی که فرد داشته دست به انتخاب صحیح بزنند.
اما در مواردی که شرایط تشخیص بسیار سخت می شود به آنها توصیه می شود که
شرایط حال را نگاه کنند و بر اساس آن آینده خود را انتخاب کنند. یعنی با
توجه به شرایطی که فرد مورد نظر دارد دست به انتخاب بزنند و نگاه نکنند در
آینده چه خواهد شد ببینند آیا می توانند با این شرایطی که وجود دارد
زندگی کنند.
مقایسه اتفاق می افتد در چنین
ازدواج هایی دغدغه زنان ناشی از مقایسه شدنشان با همسر سابق مرد طبیعی
است. شما باید بدانید که حتما در مواردی مورد مقایسه قرار خواهید گرفت.
بهتر است قبل از هر گونه انتخابی در مراحل اولیه هر دو نفر باهم به مشاوره بروند تا بتوانند بحران هایی را که در این مسئله ممکن است پیش بیاید را به آنها بشناسانند تا بهتر مسیر را طی کنند.
منبع:مهرخانه
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 14:05
سعید
24ساله و شادی29ساله است. آن ها دو سال است ازدواج کرده اند. هر دوی آنها
روزی که به ازدواج فکر می کردند معتقد بودند اختلاف سنی معکوس در خوشبختی
آن ها هیچ نقشی نخواهد داشت و سن تنها یک قانون شناسنامه ای است. پس از
7ماه اختلاف ها رنگ خودشان را نشان دادند و آن ها تصمیم به جدایی گرفتند.
شادی معتقد بود که سعید هیچ کاری را بلد نیست صحیح انجام دهد.
از نظر او سعید یک کودک لجباز و گاهی بی تربیت است که فقط بر خواسته های
خودش پا فشاری می کند. سعید هم معتقد بود شادی یک زن سخت گیر است و خودش
را با ملکه ها اشتباهی گرفته است. او می گفت، شادی توقع دارد من همیشه به
او احترام بگذارم و در تصمیم گیری ها با او مشورت کنم! سعید معتقد بود
شادی به هیچ وجه استقلال او را به عنوان مرد زندگی نمی پذیرد و تنها نقش
یک مرد را در زندگی؛ بیرون گذاشتن سطل زباله می داند!
مردانی که پشتوانه می خواهند
افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام می کنند را می توان در
چند گروه بیان نمود، یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و
در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و
در نهایت همسر هستند. اگر چه غرور مردانه آن ها اجازه نمی دهد تا به صورت
مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک
بخواهند؛ اما آن ها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را
جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های
غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه
درباره آنها این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به
عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و… به
همسرشان ابراز می دارند.
مردانی که بخش بالغ خود را رشد نداده اند
گروه دیگر، اغلب مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را
رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. این مردان
برای اداره امور شخصی شان نیازمند به کمک هستند؛ چرا که بدون کمک نمی
توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم
خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان
استفاده می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل
عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی
کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می توان گفت این شخص در دوران مجردی،
مادر و در دوران تأهل، همسر آن هاست.
مردانی که مادرانی قدرت طلب دارند
گروه دیگر، را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره
در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ
باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها
مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند.
بنابراین در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می
سپارند. در زندگی این مردان زن سالاری عمیقی حاکم است! افرادی که در این
دسته قرار می گیرند با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش
های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.
قدرت مدیریت را به مرد بدهید
در این گونه ازدواج ها باید به نکات زیر توجه کرد تا از بروز اختلاف و جدایی جلوگیری شود:
این نکته بسیار طبیعی است که وقتی زن از مرد بزرگتر باشد عمدتا قدرت
مدیریت و کنترل بیشتری در زندگی خواهد داشت و با توجه به خصوصیات مردانه،
مرد دوست دارد مدیر زندگی زناشویی شود. کسانی که ازدواج با فاصله سنی
معکوس دارند باید مراقب این مسئله باشند تا برایشان درد سر ساز نشود!
البته این موضوع شاید در چند سال اول زندگی روابط طرفین را به چالش نکشد
اما به هر حال یکی از عواملی است که در مراجعات این گونه زوج ها به
روانشناسان و مشاوران ازدواج دیده شده است.
مردان خود ساخته، می توانند مرکز ثقل خانواده باشند
نکته دیگر، میزان رشد و بلوغ دو طرف می باشد که شرط اصلی و اساسی در این
نوع ازدواج هاست. اینگونه همسران؛ هر قدر فارغ از باید و نباید های رایج
تصمیم¬گیری کنند، باید بپذیرند که به طور طبیعی بلوغ شخصیتی پسران دیرتر از
دختران اتفاق می افتد. اصولی ترین
راهکاری را که باید مردان بدانند توجه آنان به همسرشان است. باید احترام
میان زوجین همیشه باقی بماند. مردان سعی کنند هیچ گاه میان صحبت های
همسرشان ندوند، چرا که خانم ها نیاز دارند با فردی -که معمولا آن فرد
همسرشان است- صحبت کنند و او هم تمام حواسش به آنها باشد!
مگر در موارد استثنا و زمانی که پسری در شرایط خاصی رشد کرده
باشد، به طوری که متکی به خود و خود ساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و
وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین
فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و
مرکز ثقل یک خانواده باشد.
رضایت خانواده ها مهم است
مسئله بسیار مهم دیگری که در این باره جای بررسی دارد؛ نظر خانواده های
دو طرف در مورد این انتخاب است. آیا خانواده ها با این مسئله مشکلی
ندارند؟ مخالفتی نکرده اند؟ مخالفت والدین در امر ازدواج فرزندان عمدتا
نتایج خوبی به همراه ندارد چرا که این مخالفت تا بعد از ازدواج هم ادامه
یافته و حتی موجبات تنش و اختلاف دایمی را ایجاد می کند.
زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد
مسائل جسمی هم در این باره باید مد نظر قرار بگیرد. به عنوان مثال دخترها
به دلیل دوران بارداری و زایمان زودتر شکسته می شوند، بنابراین اغلب
توصیه می شود که دختر چند سالی کوچکتر باشد تا تناسب در شرایط ظاهری در
طول زندگی مشترک آنها حفظ شود. به هر حال زنی که از همسر خود بزرگتر است
باید دغدغه بیشتری برای حفظ شادابی، جذابیت و جوانی خود داشته باشد.
چه عواملی فاصله سنی را پر میکند؟
سن مناسب برای این نوع ازدواج به خودتان ظلم نکنید! سعی کنید مقطع سنی ای
را که در آن تصمیم به ازدواج گرفته اید، درک کنید. قطعا اگر پسر هستید و
در سن 21-22 سالگی به سر می برید و تصمیم دارید با دختری در سن 24-25 سال
ازدواج کنید؛ در حال اقدامی پر چالش و خطر ناک هستید!
دختر و پسر در این مقطع سنی بسیار لجوج و منفعت گرا هستند. پسران در این
سنین هنوز در حال و هوای نوجوانی هستند اما درختران در سن 24-25 سالگی
وارد سن بزرگسالی شده و بلوغ فکری و عقلی شان تکمیل شده است. درباره
ازدواج های با فاصله سنی معکوس می توان این سنین را سنین بحران نامید. در
حدود شصت درصد از مراجعان مرکز مشاوره، که در این سن تصمیم به ازدواج
گرفته اند، در زمانی که مشغول کسب شناخت از یکدیگر بوده اند با اختلاف
سلیقه ها و اختلاف رفتارها برخورد کرده اند و اکثرا با ناخوشایندی از فکر
ازدواج با یکدیگر، صرفه نظر کرده اند. اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال
در سال های بعد اتفاق بیفتد، مثلا دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این
تناسب و هماهنگی بهتر انجام می شود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی
کمتر خواهد بود.
زن باید ادبیات آمرانه خود را تصحیح کند
در مثال بالا، شادی باید به عنوان همسر بپذیرد که نقش ریاست زندگی با
سعید است و می بایست احترام سعید را رعایت کند. او باید سعی کند تا از
افعال امری در مقابل سعید استفاده نکند (چرا که سعید نسبت به این افعال
امری به شدت منزجر شده بود) مثلا به جای اینکه بگوید «سعید سطل آشغال را
ببر»؛ بگوید: «سعید جان می شه خواهش کنم امشب زحمت سطل آشغال را بکشی».
این جمله ها علاوه بر عاطفی بودن نوعی نرمی و خواهش در خود دارند که سعید
در این شرایط بیشتر پذیرای آنهاست و مهم تر اینکه این جملات اصلا امری
نیست! دیگر اینکه شاید باید رعایت کند؛ به تنهایی برای زندگی تصمیم نگیرد و
به جای آن که حکم کند، بگوید: «به نظرت بهتر نیست که چنین کنیم؟»، یا
بگوید «سعید تو برای تعطیلات آخر هفته چه صلاح می دانی؟»، البته ممکن است
بیان این جملات برای شادی سخت باشد اما این ها دقیقا نکاتی هستند که به
بهتر شدن رابطه آنها کمک می کند.
توجه و محبت مرد به زن ضروری است
سعید باید به شادی به عنوان همسرش احترام بگذارد و او را «شادی جان» یا
«عزیزم»صدا بزند. او به عنوان کوچکترین وظیفه در زندگی متاهلی شان هر روز
غروب قبل از آنکه شادی بخواهد به او یادآوری کند، زباله ها را در خارج از
منزل بگذارد. از دیگر کارهایی که سعید باید انجام دهد توجه و گوش دادن به
صحبت های شادی است. مثلا او باید روزی پانزده دقیقه به صحبت های شادی گوش
دهد و در هنگام صحبت کردن هیچ کار دیگری به جز نگاه کردن به صورت شادی
انجام ندهد! این کار محاسن زیادی خواهد داشت و از آن جمله بر انگیخته شدن
حس علاقه میان آن دوست. همچنین سعید متعهد شود در این مدت در برابر کارهایی
که مربوط به زندگی آن هاست با شادی مشورت کند و با یک جمع بندی هر دویشان
تصمیم نهایی را برای انجام امور مربوطه بگیرند.
مادر همسرتان نباشید
خانم ها باید بدانند که قرار نیست مادر همسرشان باشند! نباید مرتب به او
یاد آوری کنند که، «غذایت را کامل بخور.»، «امروز بارانی است چتر فراموشت
نشود.»، «لباس زمستانی بپوش تا سرما نخوری.»، یا حتی وقتی ماشین بنزین
ندارد، بگویند «حواست باشد بنزین بزنی که در راه نمانی!»میگناir اینگونه
جملات را برای خود ممنوع کنند چون نتیجه اش چیزی نخواهد بود جز اینکه زن در
نقش مادر برای مرد قرار گیرد و این مسئله بزرگترین ایراد ازدواج با تفاوت
سنی معکوس است که باعث می شود مرد بعد از مدتی خلا یک هم فکر و همراه را
در زندگی مشترک احساس کند و از زندگی دل بکند!
صحبت همسرتان را قطع نکنید
اصولی ترین راهکاری را که باید مردان بدانند توجه آنان به همسرشان است.
باید احترام میان زوجین همیشه باقی بماند. مردان سعی کنند هیچ گاه میان
صحبت های همسرشان ندوند، چرا که خانم ها نیاز دارند با فردی -که معمولا آن
فرد همسرشان است صحبت کنند و او هم تمام حواسش به آنها باشد! دیگر اینکه
آقایان باید بدانند که روی حساسیت های خانم ها نباید مانور داد چرا که به
برهم خوردن آرامش آنها خواهد انجامید.
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 03:29
زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در
زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص
داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده
که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد
طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی
هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش،
دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده
است.
ازدواج ابعاد گوناگونی دارد و انتخاب همسر نیز گزینه های متفاوتی دارد
که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات و...« سن » یکی از ویژگی
هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که
نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به
طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو
تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا
آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.
اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن
و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته
باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن
صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی،
فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا
می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند
و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً
در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با
این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه
می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر
بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟
پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

امروزه روز ازدواج هایی با فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگتر بودن زن از مرد
بسیار زیاد شده است. معمولاً مردها از اقدام به چنین ازدواج هایی انگیزه
هایی چون داشتن پشتوانه ای قوی در همه مسائل تا بتوانند روی نظر و فکرش
حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت
مادرانه هم این مردان را جذب زنانی می کند که فاصله سنی های چشمگیری با
خودشان دارند.
اگر بخواهیم مروری بر ویژگی های این گونه مردان داشته باشیم، می توانیم به
خصیصه های گوناگونی در شخصیت این مردان برای طلب کردن این حمایت ها اشاره
کنیم.
گروه اول این مردان معمولاً دارای اعتماد به نفس پایین بوده و همواره به
حمایت نیاز دارند. اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی دهد تا به صورت
مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا طلب نمایند، اما آنها به صورت
غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج
هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و
پشتیبانی خود تشویق نمایند. جالب آنکه این گروه از مردان معمولاً پس از
ارائه خدمات همسر دلخوری خود را اعلام می کنند و اعتراضشان را به همسرشان
مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... ابراز می دارند.
گروه دوم به مردانی اختصاص دارد که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را
رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. چنین
افرادی ذاتاً برای اداره امور شخصی به کمک نیاز دارند؛ چرا که بدون کمک
نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی
محرومند.آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده
می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل عادت
کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک
بگیرند و حمایتش را بطلبند. این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران
تأهل، همسر آنهاست.
گروه سوم را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب داشته و همواره در
زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ بوده و
طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها مدیریت
اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در
گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند.
این مردان معمولاً دارای اعتماد به نفس پایین بوده و همواره به حمایت نیاز
دارند. اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این
نیاز خود را اظهار و آشکارا طلب نمایند، اما با چنین ازدواج هایی سعی می
کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق
نمایند
نکاتی که باید پیش از ازدواج با تفاوت سنی معکوس بدانید
با توجه به شرایط فعلی جامعه و افزایش تعداد ازدواج هایی که زنان از مردان
بزرگتر هستند، دیگر مشاوران مانند گذشته با این نوع ازدواج ها به شدت
مخالفت نمی کنند بلکه تصمیم نهایی را بیشتر به خود فرد و شرایط فکری و
روحی اش واگذار می کنند. یعنی اگر این اختلاف سنی معکوس، برای هر دو نفر و
خانواده های آنها قابل هضم باشد، از ظاهر دو طرف قابل تشخیص نباشد و دختر و
پسر در درک متقابل به مشکل برنخورند، در زندگی آینده هم مشکلی جدی به
وجود نخواهد آمد. در چنین ازدواجی دو طرف باید سعی کنند که جایگاه های
واقعی خود را علی رغم این تفاوت سنی پیدا کنند. یعنی زن در جایگاه زن
خانواده باشد و نه مادر. و مرد در جایگاه مرد و تکیه گاه و شوهر باشد، نه
پسر خانواده.
به طور کلی این نوع ازدواج چند پاشنه آشیل دارد که باید به آنها توجه کنید:
* باید در نظر داشت که مطابق با عرف جامعه ایرانی بزرگتر بودن زن از مرد
چندان پسندیده نیست و نگرانی از بزرگتر بودن سن دختر از پسر به دلیل مشکلات
احتمالی است که در آینده به وجود می آید.
* وقتی زن از مرد بزرگتر باشد عمدتا قدرت مدیریت و کنترل بیشتری در زندگی
دارد و از طرف دیگر این مرد است که دوست دارد مدیر زندگی زناشویی شود. این
مساله هم در رابطه شما و همسرتان تاثیر می گذارد و هم در شیوه های فرزند
پروری و گاه دیده می شود که پدر نقش سایه ای پیدا می کند.
تناسب در شرایط دختر و پسر و کفویت کمک می کند در آینده بدون اینکه انرژی
زیادی صرف شود هماهنگی در نگرش ها وجود داشته و تفاهم ایجاد شود
* مساله دیگری که جای بررسی دارد نظر خانواده های دو طرف در مورد این
انتخاب است. آیا خانواده ها با این مساله مشکلی ندارند؟ مخالفتی نکرده
اند؟ مخالفت والدین در امر ازدواج فرزندان عمدتا نتایج خوبی به همراه
ندارد چرا که این مخالفت تا بعد از ازدواج هم ادامه یافته و حتی موجبات
تنش و اختلاف دایمی را ایجاد می کند.
* رشد و بلوغ دو طرف شرط اصلی و اساسی در این نوع ازدواج است. شما هر قدر
فارغ از کلیشه های رایج تصمیم گیری کنید، باید قبول کنید که به طور طبیعی
بلوغ شخصیتی پسران دیرتر از دختران اتفاق می افتد. مگر پسری که در شرایط
خاصی رشد کرده، متکی به خود و خود ساخته است، به خانواده سرسپردگی و
وابستگی مالی و فکری ندارد، خوب فکر می کند و عاقلانه تصمیم می گیرد. چنین
فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و
مرکز ثقل یک خانواده باشد.
* تناسب در شرایط دختر و پسر و کفویت کمک می کند در آینده بدون اینکه
انرژی زیادی صرف شود هماهنگی در نگرش ها وجود داشته و تفاهم ایجاد شود.
* دخترها به دلیل شرایطی همچون زایمان زودتر شکسته می شوند، بنابراین اغلب
توصیه می شود که دختر چند سالی کوچکتر باشد تا تناسب در شرایط ظاهری در
طول زندگی مشترک حفظ شود. به هر حال خانمی که از همسر خود بزرگتر است باید
دغدغه بیشتری برای حفظ شادابی، جذابیت و جوانی خود داشته باشد.
* به طور کلی اگر دختر و پسری معرفت لازم در این زمینه را داشته باشند که
مانع از مشکلات بعدی در زندگی شود منعی برای این نوع ازدواج ها نیست اما
فراموش نکنید که در این نوع انتخابها بسیار باید دقیق بود و نسنجیده نباید
اقدام کرد.
یک نکته بسیار مهم، مقطع سنی است که ازدواج در آن صورت می گیرد. بدون شک
ازدواج پسری 22-21ساله با دختری 25- 24 ساله بسیار چالش برانگیز است چون
در این شرایط دختر و پسر در مقاطع سنی متفاوتی هستند. پسر هنوز در حال و
هوای نوجوانی است و دختر وارد پختگی بزرگسالی شده است.
اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سال های بعد اتفاق بیفتد، مثلا دختر
29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام می شود و
اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.
توجه داشته باشید که تفاوت سنی شما ترجیحا بیشتر از 5سال نباشد چون در این
صورت شما در هر دهه از زندگی خود تقریبا یک نسل یا یک دوره با همسرتان
تفاوت سنی خواهید داشت.
راهکار
اگر شما جزو آن دسته از زنان هستید که از سوی مردی کم سن تر از خود انتخاب
شده اید و قصد دارید به خواستگاری وی جواب مثبت بدهید باید چند نکته مهم
برای موفقیت در زندگی تان توجه نمایید.
-اولاً: شما مادر همسرتان نیستید. نباید مرتب به او یاد آوری کنید که:
«مواظب باش، کیف پولت را فراموش نکنی.»؛ «می دانی ماشین بنزین ندارد؟»؛
«اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتماً سرما می خوری» و...
-ثانیاً: همسر شما بزرگ شده و نیازی به موعظه ندارد. اجازه ندهید به عنوان
یک مادر در ذهن او جا بیفتید چون در این صورت، او بعد از مدتی خلاء دوست،
همسر و یک همپا را احساس می کند و از شما که مادر دومش شده اید، دل می
کند.
- ثالثاً: حتماً فرد مقابل را در جریان طرز فکرتان در این رابطه و نحوه
زندگی تان با وی قرار دهید تا بداند که نمی تواند به عنوان یک مادر روی
شما حساب باز کند. به او بگویید که تنها حاضرید وظایف همسریتان را به نحو
احسن انجام دهیه و نه بیشتر.
دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر
من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده
طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل
طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از
مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما
پذیرفته شده نیست.
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در
محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین
اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با
شکست مواجه می شود.»
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند
رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های
اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و
بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن
پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او
را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی
خوبی دارد.میگنا دات آی آر.برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از
خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده
است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال
سابق نبود.»
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از
بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم
در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن،
یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در
نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد
دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی
بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی
خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که
حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح
می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.»
این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.
وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:
الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با
انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور
می کنند.
ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.
ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.
وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با
توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می
کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با
زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می
شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به
شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن
استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای
اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.»
غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش
را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. میگنا
دات آی آر.در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه
کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد
مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این
نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل
کند.
دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم،
ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی
داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ
اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند.»
در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق
دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر
کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین
نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز
به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش
هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از
شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد
می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش
بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این
حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد.
عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان
شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.
آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی
عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛
بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر
زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم
همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده
نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت
است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با
زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با
فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج
دوم بیفتد و...
خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6
سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با
تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول.
حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی.
پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند.»
دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این
معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی
برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است،
معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که
هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در
زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است،
همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.
خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است.
همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده
ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می
کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از
کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت
دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر
شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این
مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را
ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی
هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.
دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی
هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این
نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد
پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند
و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می
یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر
بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.
آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن
یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی
شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر
جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی
دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!»
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 02:29

از قدیم و ندیم می گفتند که مردان به زنان جوانتر بیشتر علاقه دارند و
زنان در کنار مردان بزرگتر از خود بیشتر احساس امنیت می کنند. گرچه این
جمله یک قانون نیست اما برای بخش وسیعی از جامعه صدق می کندولی نمی توان یک
اختلاف سنی مشخص و ایده آل را بین زوجها در نظر گرفت.
در
جوامع قدیمی همچون یونان باستان که ازدواج ها بیشتر بر مبنای ایجاد ثبات
مالی و اتحاد بین اقوام بود ، اینکه مرد یک همسر 15 تا 20 سال جوانتر از
خود داشته باشد اصلا غیر طبیعی نبود. یک مطالعه در مورد مردم کشور فنلاند
پیش از انقلاب صنعتی نشان می دهد که اختلاف سنی 14 سال بین زن و مرد برای
داشتن فرزندان بیشتر، ایده آل بوده است.
یکی از مطالعات انجام گرفته در کشور سوئد نشان می دهد که در حال حاضر
اختلاف سنی 6 سال بین زن و مرد ایده آل است؛ دلیلش هم این است که میزان
باروری در زنان از سن 35 سالگی به بعد کاهش پیدا می کند اما در مردان بنظر
می رسد که این مساله تقریبا حدود 10 سال دیرتر اتفاق می افتد.
در وضعیتی که فاصله سنی بسیار زیاد باشد ، احتمال وجود مشکل افزایش می یابد
، تفاوت نسل و کمبود نقاط مشترک یکسان به علاوه پختگی یکی از زوجین مسئله
ساز خواهد بود . مشکلات جسمانی و گاهی هم عدم درک متقابل به دلیل خواسته
هایی که اقتضای سن هستند !
اختلاف سن و فعالیتهای اجتماعی
در حالیکه دلیل علمی محکمی برای ازدواج با مردان مسن تر وجود ندارد، با این
حال دلایلی هم برای نگرانی از اختلاف سنی بین آنها وجود دارد.
یکی از پارامترهای اصلی بلوغ عاطفی در عشق یافتن راهیست که باعث استحکام
رابطه در دراز مدت شود. این مساله نیازمند داشتن تعامل با زوجهای همسن وسال
دیگر نیز هست تا بتوانند با راه کارهای آنها با مسائل و مشکلات روبرو
شوند.
به هر حال در شرایطی که مرد از لحاظ عاطفی به بلوغ رسیده باشد ، می تواند
این مشکل زن را برطرف کند. اگر زوجها بدلیل اختلاف سنی مشکل برقراری ارتباط
باهم داشته باشند، ممکن است بعدها برای آنها سرخوردگی و تنش ایجاد شود.
راز یک رابطه بی نقص
اما آیا واقعا چنین چیزی به عنوان یک معیار ایده آل بین زوجها وجود دارد؟
بر اساس مطالعات انجام شده در دانشگاه ژنو ، اختلاف سنی ایده آل بین زن و
شوهر 5 سال است ؛ یعنی زن 5 سال کوچکتر از شوهر باشد. زنها 27٪ باهوش تر ند
و زودتر به بلوغ عاطفی می رسند ، با این حال این یک قانون کلی نیست ،
تنها ملاک تعیین کننده رشد فکری و عاطفی طرفین است ، چه زن از مرد
بزرگترباشد و چه برعکس و چه زوجین همسن باشند !! پارامترهای شخصیتی هر
فرد ، میزان شناخت او از خود و رابطه اش با جهان ، چیزی که از خود و دنیا
می خواهد می تواند نقش مهمی بازی کند ، بهتر است به جای اندیشیدن به سن
همسر آینده تان سعی کنید تا در درجه اول خودتان و بعد اورا خوب بشناسید ،
ببینید کدامیک از ویژگی های خود را فرافکنی می کنید ، سایه های وجودتان را
بشناسید ، ارتباطی صادقانه و همراه با جزئیات با او برقرار کنید و تمام
خواسته های خود را شفاف بیان کنید ، اینها نکاتیست که میزان رضایت و شادی
شما را تعیین می کند !
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 01:28