سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
تقریبا دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از
خودشان ازدواج می کردند، گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها
همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل
دیده می شود.
دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برای ازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.
تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج:
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی
برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این
فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به
این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم
دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو
نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و
خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل
اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد،
مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و
متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ
تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین
زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی
است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره
های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند
داشت.
بزرگ تر بودن مرد:
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و
شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از
سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال
دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به
تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر
از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در
جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می
شوند.
بزرگ تر بودن زن:
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر
اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد،
نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته
باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای
نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه
اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه
است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر
کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این
فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس
از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و
شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ
ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی
آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه
جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان
ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی
هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر
زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن:
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد.
در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان
فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر
فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر
می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی
است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره
های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند
داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح
قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم
و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها
باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال
فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند
کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی
بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن
عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در
این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو
زوج بوده است.
مشاور
یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 00:28
سن ازدواج در ایران بالا رفته و
به دنبال آن، انتخاب همسر سخت تر شده است. در دهه سوم زندگی موقعیت های
ازدواج هم برای دختر و هم برای پسر محدودتر است و احتمال این که فرد مورد
نظر شما بیشتر معیارهایتان را داشته باشد، کمتر است. از این ها که بگذریم،
بالا رفتن سن انتخاب کردن را با ترس و اضطراب بیشتری همراه می کند و قدرت
ریسک را پایین می آورد.
اگر شما هم جزو کسانی هستید که در دهه سوم زندگی می خواهید ازدواج کنید، باید این نکات را به خاطر بسپارید: نگران افزایش سنتان نباشید یکی
از مواردی که باعث میشود به خصوص خانمها در دام ازدواجهای بدون مطالعه
بیفتند، افزایش سن است. آنها اغلب نگران این هستند که سنشان افزایش یابد
و تجربه نشان داده در سنین29 و 30 سالگی خانمها روزهای سختی را
میگذرانند زیرا وارد دهه دیگری از زندگی میشوند. در این دورهها افراد
زیادی با افسردگی و اضطراب به ما مراجعه میکنند و این حالتهای روانی گاهی
باعث میشود اقدام عجولانهای انجام دهند و خود را در دام انتخاب اشتباهی
بیندازند. برای ازدواج ضربالاجل تعیین نکنید درست
است که ازدواج تان دیر شده و از طرف خانواده تحت فشارید اما شناخت بین دو
نفر نباید با ضربالاجل باشد و ممکن است 6 یا 8 ماه یا بیشتر طول بکشد تا
طرفین تا حدود زیادی مطمئن شوند انتخاب شایستهای داشتهاند. به او اطمینان دهید اولین فرد زندگیتان است واقعیت
این است که در دهه سوم به بعد زندگی، ممکن است گزینه های شما برای ازدواج
مردان یا زنانی باشند که سابقه یک نامزدی یا ازدواج نافرجام را داشته
اند. اگر ازدواج دیگری داشته اید و صاحب فرزندی از ازدواج قبلی خود هستید،
این حس را به طرف مقابل ندهید که فرزندتان از او مهمتر است. همسر
آینده حتما باید حس کند اولین فرد در زندگی شماست و بچهها علیه او
نیستند تا بتواند اعتماد آنها را جلب کند. این میسر نیست مگر اینکه احترام
او را حفظ کنید و فرزندانتان نیز از این قاعده پیروی کنند. با همسر قبلی او دیدار کنید اگر
فردی که انتخاب کردهاید قبلا همسر داشته، از او اجازه بخواهید با همسر
قبلیاش دیداری داشته باشید. ممکن است همسر سابق از روی غرضورزی چیزهایی
بگوید که با واقعیت مطابق نباشد ولی خیلی وقتها هم اطلاعات مفیدی میدهد
که باعث میشود با تامل بیشتری رابطه را دنبال کنید. به خصوص اگر شکاکی و
بددلی جزو صفات فرد مقابل باشد زیرا این افراد در دوره نامزدی میتوانند
هنرمندانه شکاکی و بددلی خود را پنهان کنند و کسی هم متوجه نمیشود و فقط
بعد ازدواج و عقد رفتارهای شکاکانه را بروز میدهند.
وقتی
از یک رابطه خارج شدهاید و هنوز در سوگ رابطه قبلی ماندهاید، اصلا وارد
رابطه جدید نشوید زیرا انسانی که در سوگ است ممکن است رابطه جدید را
تخریب کند یا از رابطه جدید انتظارهای غیرواقعی و افراطی داشته باشد از شبیهسازی پرهیز کنید افرادی
که همسرشان را به هر دلیلی از دست دادهاند، مثلا همسرشان فوت کرده،
نامزدی بهم خورده ای داشته اند یا به هر دلیلی یک تجربه شکست ماندگار
دارند، ممکن است به اشتباه دنبال فردی بگردند که شباهت زیادی به همسر
اولشان دارد با بدتر از آن کسی را پیدا و تلاش کنند او را به همسرشان شبیه
کنند بدون آنکه متوجه این قضیه باشند که حالا آنها با یک فرد کاملا جدید
روبرو هستند. با سوگ رابطه قبلی وارد رابطه بعدی نشوید وقتی
از یک رابطه خارج شدهاید و هنوز در سوگ رابطه قبلی ماندهاید، اصلا وارد
رابطه جدید نشوید زیرا انسانی که در سوگ است ممکن است رابطه جدید را
تخریب کند یا از رابطه جدید انتظارهای غیرواقعی و افراطی داشته باشد. همه
اینها در نهایت به رابطه ضربه خواهد زد و انتخاب نیز درست انجام نمیشود.
وقتی طرف مقابل این حالتها را در شما میبیند برای کمک و بهبود وضعیت نقش
منجی را ایفا میکند و بعد از بهبود وضعیت روانی شما دیگر خاصیتی ندارد و
رابطه به هم میخورد. 
نقش درمانگر را ایفا نکنید ازدواج در سنین بالا همیشه این خطر را دارد که شما با چشم بسته، شرایط را بپذیرید و وارد رابطه خطرناکی شوید.
شما ممکن است به حداقل ها قانع شوید و به ازدواجی تن دهید که معیوب و
بیمار است. فردی که به مواد مخدر معتاد است و در یک برنامه درمانی مدون
طولانی مدت قرار ندارد، گزینه مناسبی برای انتخاب نیست. کسی که به خساست،
پرخاشگری و عصبی بودن، شکاکیت، تنبلی و... شناخته می شود، گزینه خوبی برای
ازدواج نیست. اختلالات شخصیتی، بیماری های روانی، اعتیاد به مواد مخدر،
اینترنت و هرزه نگاری، جزو خط قرمزهای ازدواج است. فراموش نکنید شما
درمانگر نیستید و در این دام نیفتید که با ازدواج میتوانید کسی را درست
کنید. مطمئن باشید از عهده چنین کاری بر نخواهید آمد. درمان اعتیاد به یک
کار چند ساله و یک گروه مجرب پزشکی نیاز دارد و کسی به عنوان همسر از عهده
درمان اعتیاد برنخواهد آمد و هرگز به قولی که طرف مقابل برای ترک اعتیاد
داده، اعتماد نکنید.
مشاور
شنبه 18 دی 1395 ساعت 23:28
«امکان داره زمان مراسم عقد
شناسنامه ما را به اقوام نشان ندهید؟» این جمله شاید برای شما معنی و
مفهوم خاصی نداشته باشد یا تعجب کرده و به این فکر بیفتید چه اطلاعات
محرمانهای ممکن است در شناسنامه آنها ثبت شده باشد که میخواهند شخصی آن
را نبیند، اما این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب
نمیکنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و
به سراغشان میروند که چند سال از عروس خود کوچکتر هستند.
از
تفاوت های سنی 2-3 ساله صحبت نمی کنیم. حرف مان درباره ازدواج هایی است
که در آن عروس بیشتر از 5سال از داماد بزرگتر است. این فاصله سنی گاهی
ممکن است تا یک دهه هم برسد. کارشناسان برای این رویه دلایل زیادی را مطرح
می کنند. برای نمونه برخی ها معتقدند پسرانی که با دختران از خود بزرگ تر
ازدواج می کنند، ناخودآگاه در جستجوی مهر مادرانه می گردند. شاید چون در
این سال ها مادران بیشتر مشغول کار شده اند وقت کافی برای همراهی فرزندان
ندارند، بنابراین بیشتر پسرها از نظر غریزه مادری به دلیل کار و اشتغال
مادر از عواطف او بهره مند نشده اند به همین دلیل بعضی از پسر ها به زنی که
از آنها بزرگ تر است و بخشی از نیاز مادری را به آنها می دهد،گرایش پیدا
می کنند. دلیل دیگری
که می توان در این خصوص ارائه کرد، شرایط اقتصادی بد، بیکاری و نداشتن شغل
است. بعضی از پسر ها به طرف دختر خانم هایی که کارمند بوده و از شرایط
اقتصادی مناسبی برخوردارند، رفته و جذب می شوند مثلا دختری که خانه ای
دارد یا حقوق بگیر است. این دلایل پنهان هستند و پسرها این
موضوع ها را مطرح نمی کنند. در این گونه رابطه ها عشق زیاد مطرح نیست، ولی
مادیات مهم است. به همین دلیل برخی مردها ترجیح می دهند با زنی ازدواج
کنند که کار و وضع مالی مناسبی داشته باشد. به
این ترتیب، دخترانی هم که سن شان بالا رفته تن به چنین ازدواج هایی می
دهند زیرا این دخترها وقتی پسری به آنها ابراز علاقه می کند زودتر تصمیم
به ازدواج می گیرند. این دسته از دخترها با این کار می خواهند نشان دهند
آنقدر خوب و جذاب هستند که پسران جوان تر از آنها تصمیم به ازدواج با آنها
گرفته اند. از سوی دیگر، برخی پسرها روان
رنجوری دارند که نمی توانند با جوان ها روابط پویا برقرار کرده و به همین
دلیل شخصی که پخته تر است می تواند یک امنیت کاذب برای آنها ایجاد کند.
برخی مردان جوانی که با دختران بزرگ تر از خود ازدواج می کنند، تصور می
کنند دختری که سن بالایی دارد مطالبات دختران جوان را ندارند، اما پس پرده
نکته دیگری هم وجود دارد، زیرا چنین مردانی اگر وضع اقتصادی مناسبی هم
نداشته باشند، می توانند ادعا کنند از طرف مقابل جوان تر هستند و به این
شکل از سرمایه بیولوژیکی که دارند، استفاده کرده و سعی می کنند برای خود
امتیاز بگیرند. تبعات فاصله سنی زیاد چنین ازدواج هایی می تواند تبعات زیادی در بر داشته باشد، اما در این بین اگر
زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری،
اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها
زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی
سرانجام خوبی ندارد. خصوصا اگر پسر 25سال به پایین باشد
مشکلات بیشتری پیش می آید چون حرف هایی که او بعد از یک مدت می زند، شبیه
این جمله هاست «گولم زدی»، «من جوانی نکرده بودم»، «چرا اینقدر احمق شدم که
آمدم با تو ازدواج کردم» و «تو جای مادر من هستی.» کارشناسان
معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد
باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را
کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه
را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد دبه درنیاورید بهتر
است زوج هایی که تن به چنین ازدواج هایی می دهند حداقل نکاتی را رعایت
کنند تا زندگی مشترک شان دچار تنش نشود. برای نمونه دختر باید قوانین
شوهرداری را یاد بگیرد و البته نسبت به روان شناسی خود و شوهرش آگاهی پیدا
کند. همچنین بهتر است در این گونه ازدواج ها مرد و زن به حرف مردم توجه
نکنند، آنها باید آیین همسرداری را بدانند. این
روزها کتاب و سی دی هایی با این عنوان منتشر شده است، زوج های جوان می
توانند با توجه به آنها این نکات را فرا بگیرند البته در چنین ازدواج هایی
مرد هم باید نکاتی را رعایت کند، مثلا او باید به انتخاب اولیه خود
احترام گذاشته و به جای تمرکز روی سن همسرش به ارزش های واقعی او توجه کند. مرد
هم باید سعی کند با شرایطی که خودش مسبب آن بوده و تلاش کرده به آن برسد،
کنار بیاید چون وقتی از زوج هایی که با چنین مشکلی روبه رو شده اند می
پرسیم چرا با هم ازدواج کرده اید، زن می گوید از بس همسرش ابراز علاقه
کرده و به قول معروف پاشنه در خانه آنها را از جا درآورده راضی به ازدواج
شده است. اگر همین پرسش را برای چنین مردی مطرح کنید، او ضمن تائید حرف های
همسرش جواب خواهد داد اول این طور بود حالا نمی دانم چرا نظرم تغییر کرده
است. با توجه به این نکات باید به این مرد گفت چون تو خودت انتخاب کردی و
سرنوشت یکی دیگر را با سرنوشت خود گره زده ای باید از نظر خدا، دین و
پیغمبر هم یادت باشد که تو انتخاب کرده ای و به قول معرف نباید دبه
دربیاوری! خانواده ها باید بدانند در
این بین نباید نقش خانواده ها را فراموش کرد. معمولا خانواده ها با این
ماجرا راحت کنار نمی آیند. بخصوص وقتی دختر و پسر کمتر از 30سال سن دارند.
اما اگر مثلا دختر 37 ساله باشد و پسر 32 تا 33 سال سن داشته باشد چون در
این مدت نه پسر موفق شده زن خوبی بگیرد، نه دختر توانسته شوهر مناسبی
داشته باشد، می توان امیدوار بود آنها زندگی خوبی داشته باشند، اما فراموش
نکنید اگر زوج زیر 25 سال سن داشته باشند بروز اختلاف طبیعی است. 
اختلاف سنی مناسب کارشناسان
معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد
باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را
کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه
را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که
سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم
به دلیل پایین بودن سن به مشکل برمی خورد.
مساله بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی ازدواج پسران با دختر های بزرگ تر از خود می تواند سبب بروز مشکلات و مسائل دیگری از لحاظ بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی شود. مساله
ای که مطرح است، مساله بیولوژی است. خانم ها زودتر به یائسگی می رسند،
مردها هم به این سن می رسند، اما مانند زن ها نیستند به همین دلیل اگر
قرار است زوجی خانواده تشکیل داده و فرزندانی داشته باشند، سن بالای خانم
ها می تواند مطرح باشد. سن بالای خانم ها می تواند از نظر ژنتیکی و تولد
بچه ها مساله ایجاد کند و ریسک آمار اختلالاتی که ممکن است پیش بیاید
بالاست. از نظر روانی هم شخصی که سن کمتری دارد،
می خواهد فعال تر باشد. اگر اختلاف زوجین بالا باشد آنها در مسائلی مانند
تفریح و هیجان طلبی هم به مشکل برخواهند خورد، زیرا یکی از آنها به دلیل
سن و سالش طالب تفریح و هیجان است، اما دیگری به دلیل سن بالا نمی تواند
او را همراهی کند.
مشاور
شنبه 18 دی 1395 ساعت 22:27

شما
بهعنوان یک خانم فکر میکنید ازدواج و زندگی با یک مرد جوانتر بهتر است
یا مردی جاافتاده و باتجربه. اصلا به نظر شما چه اختلاف سنی میان زن و
شوهر مناسب است؟ بعضیها معتقدند که شوهر حتما
باید از زنش مسنتر باشد، اما عدهای نظر عکس دارند و برخی هم ممکن است
همسر همسن و سال خود را ترجیح بدهند.
اما آیا واقعا اختلاف سنی در زندگی مشترک مهم است؟باید بگوییم بله، اختلاف
سنی در زندگی فاکتور بسیار تاثیرگذاری است اما تعیینکننده خوشبختی نیست؛
اما دانستن این اثرات میتواند به تصمیمگیری کمک کند.
زندگی با شوهر جوان چگونه است؟ نکات مثبت آماده زندگی پر هیجان باشید هرقدر
فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد جنس دغدغههایشان به هم
نزدیکتر است و آنها به درک بهتری از یکدیگر میرسند و در نتیجه احتمال
تفاهم بیشتر است. افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربهها و خاطرههای یکسان و پیشزمینه فرهنگی مشابهی برای صحبت و وقتگذرانی با هم دارند. وقتی
که 2 جوان با یکدیگر زندگی میکنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری
دارند و در نتیجه راحتتر خود را با عادتهای یکدیگر وفق میدهند، حال
آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش مییابد. زن
و شوهر جوان با هم رشد میکنند و میتوانند همراه هم تازگیها و
زیباییهای دنیا را کشف کنند و از اینکه در این فرآیند کنار هم هستند لذت
میبرند. تواناییهای بدنی 2 نفر شباهت زیادی
به هم دارد؛ میتوانند در روزهای جوانی هیجان را تجربه کنند و در روزگار
پیری همراه هم استراحت کنند. با هم رفتن به دنبال فعالیتهای هیجانانگیز میتواند سرزندگی و نشاط بیحدی به زندگی تزریق کند. نکات منفی بیتجربگیهایش باعث دردسر است گاهــی
تحمل خامی و بیتجربگیاش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از
مسائل زندگی به اندازه شما نمیداند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد
نمیگیرد، آزرده شوید. زن دوست دارد با مردی
زندگی کند که برای او تکیهگاه باشد و بتواند از او حمایت کند. به مرد
جوانتر کمتر از جا افتاده میتوان تکیه کرد. همـــانقـــدر کــــه خوشگذرانیهای زیادی در این زندگی وجود دارد ممکن است مشکلات و ناخوشیهای شدیدی هم به وجود بیاد. مرد گاهی آنگونه که زن انتظار دارد منطقی فکر نمیکند و حتی ممکن است زن احساس کند مرد زندگی را کمتر جدی میگیرد. از نظر مالی و اقتصادی تقریبا اول راه است و خیلی نمیتوان به تجارب او اطمینان کرد. هر دو به دلیل کمتجربگی سر همه چیز لج میکنند و همین میتواند اختلافاتی را به وجود آورد. زن همیشه نگران است مبادا بعد از چندین سال زندگی ظاهرش پیر شود و مرد که حالا جاافتاده شده سراغ فردی دیگر برود. زندگی با شوهر جاافتاده چگونه است؟ نکات مثبت نگران مسائل مالی نیستید میتوان با کمک مرد از دیدگاهی متفاوت به دنیا نظر کرد و مسائل و مشکلات را با نگاهی عمیقتر حل کرد. روبهرو
شدن با مردی که از نظر مالی به موفقیت و ثبات رسیده، برای بیشتر زنها
خوشایند است چراکه مردی که پا به میانسالی گذاشته، احتمالا شرایط مالی
بهتری دارد. دخترانی که رابطه عاطفی محکمی با
پدرشان نداشتهاند برایشان ازدواج با مردی مسنتر جذاب است چراکه به
دنبال مردی هستند که آنها را زیر پر و بال خود بگیرد و ترسهایشان را دور
کند. مردهایی که اختلاف سنی زیادی با همسرشان
دارند، دوست دارند به هر طریقی شریک زندگیشان را از خود راضی نگه دارند
تا مبادا همسرشان به دلیل اختلاف سنی دچار مشکل شود. مردانی
که همسران کم سن دارند، نگران از دست دادن آنها هستند. مثلاً نگران آن
هستند که مبادا همسرشان روزی از آنان طلاق بگیرد و زندگی آنان را متلاشی
کند و در نتیجه محبت بیشتری به همسرشان میکنند. مرد
با تجربه بسیاری از مشکلات را مدیریت میکند و نمیگذارد به این راحتیها
بحرانی در زندگی ایجاد شود و در نتیجه زندگی حالت یکنواختتری دارد. مرد با بیشتر چشیدن خوب و بدیهای دنیا قدر زن و زندگیاش را بیشتر میداند. نکات منفی کمتر عمر میکنید وجود فاصله سنی زیاد باعث میشود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و دنیایشان فاصله زیادی با هم دارد. وقتی
که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هریک در دورهای از زندگانی به
سر میبرند که به لحاظ قوت و توان بدنی متفاوت با دیگری است مثلاً زنی که
35 سال دارد، در دوران جوانی و سرزندگی به سر میبرد و همسر او که در 60
سالگی است به مرز پیری رسیده است. اگر زن بخواهد گاهی جوانی کند یا کمی سراغ تفریحات شاد و پرهیجان برود ممکن است همسرش خیلی همراه نباشد و ترجیح دهد در خانه بماند. ممکن
است بعداز مدتی حوصله نداشته باشد شاهد بزرگ شدن زن باشد یا آزمون و
خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و
ارتباطیاش را نتواند تحمل کند. گاه وجود
فاصلههای سنی زیاد باعث میشود که برخی از مردان، سوءظنهایی نسبت به
همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای اینگونه افکار
خود بیاورند. فرد کوچکتر دچار نوعی رودربایستی
رنجآور است و نمیتواند به راحتی مشکلات کوچک و گاه بچگانهاش را با
همسر خویش در میان بگذارد، لذا حرفهای ناگفته بسیاری دارد. جاافتاده بودن سن مرد میتواند او را به همسری کنترلگر تبدیل کند که مدام برای همسرش تعیین تکلیف میکند. گروهی
از کارشناسان موسســـه تحقیقــات جمعیتشناسی ماکس پلانک طی بررسیهای
خود متوجه شدهاند وجود اختلاف سن بین زنان و شوهران تاثیر منفی بر عمر
زنان دارد. ممکن است گاهی به دلیل اختلاف سنی زیاد زن حجالت بکشد شوهرش را در جمع جوانان ببرد یا به دوستان و اقوام جوانش معرفی کند.
مشاور
شنبه 18 دی 1395 ساعت 21:27
در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است
گفتنش هنگام ازدواج مشکلساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف
مقابل برخی مسائل را بیان نمیکنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این
حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج میگیرند.
همانطور
که زندگی شما، مثل یک کتاب باز در مقابل چشمهای اوست، زندگی او نیز چنین
وضعیتی دارد اما ما در یک دنیای واقعیواقعیواقعی زندگی میکنیم. جایی
که حتی خوشبختترین زوجهای جهان نیز رازهای بزرگشان را از یکدیگر مخفی
نگاه میدارند. برای بیشتر ما، بزرگترین راز در زندگی زناشویی، خیانت
است، اما واقعیت اینجاست که حتی کوچکترین رازهای جهان میتواند رابطه شما
را با بحران مواجه کند و خب، چه مرزی میان رازهای خطرناک با رازهای ویژه
وجود دارد؟ نباید فراموش کنیم که این رازهای ویژه، همانهایی هستند که شما
را به یکدیگر نزدیک میکنند. صبر کنید ببینیم کارشناسان این حوزه، چه
نظری دارند. آنچه جوانان را در مساله ازدواج
و تشکیل زندگی مشترک نگران میکند، ناگفتههایی است که افراد را در دو
راهی گفتن یا نگفتن قرار میدهد که این موضوع نیز راهحلهایی دارد.
دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگیهای شخصی خود
را بیان کنند و از علاقهمندیهای خود صحبت کنند. به طور مثال اینکه "من
بافتنی کردن را دوست دارم" یا "دوست دارم هر چند وقت یکبار مهمانی
بگیرم"، با بیان این مسایل طرف مقابل میتواند خود را به خوبی سازگار کند.
همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید.
این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند. اما به جز اینها،
همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آنچه که در دوران پیش
از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد میکند، برخی ناگفتهها در زندگی است
که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را
دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و
چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟
رازهای ویژه؛ رازهایی که باید بگوییم
اگر دنبال رابطهای سالم میگردید باید کمترین میزان پنهانکاری در
رفتارتان وجود داشته باشد. اگر راز بزرگی که مخفی کردهاید روی زندگی شریک
زندگیتان تاثیر میگذارد، او حق دارد تا بداند. از آنجایی که بیشتر
زوجها دیرتر به رازها پی میبرند، نگهداری آنها باعث میشود آینده
ازدواجتان با خطر دوجانبهای تهدید شود. زمانی که ابرها کنار روند و
حقیقت برملا شود، زمانی که شوک اولیه گذشت و حتی بحران اولیه برطرف شد
ناگهان بحث عدم اطمینان و خیانت به میان میآید.
بیشتر مردها رازهایی را درباره مشکلات مالی و مسائل شخصی شان حفظ میکنند
تا وجهه خودشان را حفظ کنند. آنها ترجیح میدهند تا ظاهر قوی خودشان را
حفظ کنند و نشان دهند که همهچیز تحت کنترل شان است و فکر میکنند با به
زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از
دوستداشتن شان برمیدارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه
میکنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان میترسند و بیشترشان تصور
میکنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند، از جنگ احتمالی جان سالم
بهدر میبرند.
رازهایتان را بگویید
اما گاهی برعکس این اتفاق می افتد. نامزد شما فکر می کند شما دارید چیزی
را از او پنهان می کنید و مدام پاپیچ می شود تا بیشتر بداند. در چنین
مواقعی خونسردیتان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که
بخواهی بیشتر دربارهاش بدانی و فکر میکنی به تو نگفتهام؟ بعد، با صداقت
تمام درباره موضوعات صحبت کنید.
یادتان باشد هر چقدر رازهای زندگی عاطفیتان دیرتر رو شوند، تاثیری
ماندگارتر و عمیقتر برجا میگذارند و بیشتر رابطه تان را متزلزل می کنند.
نهتنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگیتان دارد تا تصمیم
هوشمندانهای درباره ادامه ارتباط بگیرد،میگنا دات آی آر.بلکه او از میزان
اعتمادی که به او دارید خوشحال خواهد شد. چرا که با به زبان نیاوردن چنین
رازهایی، درواقع به او پیغام میدهید که به اندازه کافی باهوش نیست،
بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار
بیاید. اگر به طرف مقابلتان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن
هیچکدام از رازها، رابطهتان از هم نمیپاشد اما این اعتماد تنها در
صورتی به دست میآید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید
ناگفتنی های قبل از ازدواج
یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که
آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در
گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان
گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او
باید بداند. حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و
احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید
موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و
مرز رازداری تعیین می شود.
رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی
مشترک امروزتان نرسانند. این موضوع مصداق این حدیث است: "النجاه فی
صدق". اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این
موضوع به مراتب بهتر است تا اینکه از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع
مطرح شود.
رازهای خطرناک قبل از ازدواج
بیماریهای پنهان شده
مسئلهی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری
است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدمسلامتی خود
بیان میکنند، میتوانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی
به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به
راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد
اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئلهی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی
نخواهد داشت.
خلقوخوی ناگفته
شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف
مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند
که نشان میدهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری
رفتار میکنند که کاملا خود را فرد ایدهآل طرف مقابل نشان دهند. اما پس
از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک
بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد.
جیبهای خالی
گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانوادهی همسر آیندهشان
پنهان میکنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق میافتد که از شرایط
مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست
بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که
زندگی مشترک خود را آغاز نکردهاند، سعی میکنند هر ترفندی را در پیش
گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن
به او تلاش میکنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای
طرف مقابل آشکار شود، زندگیدچار مشکل خواهد شد.
ناگفته های خطرناک
مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی
خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن
ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می
تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود
تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است.
ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات
روانی و... از جمله مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند.
خانهای که بر پایههای دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال
فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئلهایست که هر فرد برای آغاز
زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدمهای صادق، اعتقادات قلبی
عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئلهی
مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت.
بسیاری
افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان میدهند. این افراد
برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار میکنند که کاملا خود را
فرد ایدهآل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت
واقعی آنها رو خواهد شد
مواردی که می توان نگفت
در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت
کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از: اشتباهاتی
که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در
زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد. گناهانی که مرتکب شده
اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است. اختلافات و مشکلاتی که
در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت.
رازهایی برای نگفتن
لازم نیست تعداد دقیق خواستگاران یا کیس های ازدواج تان را برای نامزدتان
بگویید اما اگر رابطهای جدی را تجربه کردهاید، به زبانآوردنش واجب و
ضروری است. دوستانی هستند که عادت دارند تا درباره تمام داستانهای زندگی
خودشان با شما صحبت کنند، ممکن است نامزد قبلیتان ناگهان سروکلهاش پیدا
شود، ممکن است شریک زندگیتان به صورت اتفاقی در جریان وجه دیگری از زندگی
شما قرار گیرد و طبیعی است که بهتر این است خودتان اول چنین ماجراهایی را
برایش تعریف کرده باشید.
سیاست درست، صداقت است. جملهای که از تمام بزرگترها شنیدهایم و همچنان
نیز صحت دارد. اما افرادی که در رابطههای بلندمدت زناشویی بودهاند
بهخوبی میدانند که بد نیست ماجراهایی را برای خودمان نگه داریم؛ گاهی
اوقات رازهای کوچکی هستند که احساس استقلال به ما میدهند و نشان میدهند
که رابطه ما در وضعیتی سالم به سر میبرد. مثلا این که در جمع دوستان
قدیمی تان چه حرف هایی رد و بدل شده به خودتان مربوط است.
این که بعد از مدت ها تصمیم گرفته اید برای خود یک هدیه گران قیمت بخرید،
چیزی است که می تواند در دل خودتان بماند. به زبان آوردن تمام جزییات
زندگی روزمره، ممکن است این احساس استقلال را از طرفین بگیرد اما در چنین
شرایطی نیز مهم است که هر دو طرف زاویه نگاه مشابهی نسبت به یک ماجرا
داشته باشند. واقعیت اینجاست؛ اگر به طرف مقابلتان اعتماد داشته باشید،
با به زبان آوردن هیچکدام از رازها، رابطهتان از هم نمیپاشد اما این
اعتماد تنها در صورتی به دست میآید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده
نکنید.
رازهای بعد از ازدواج
اما درباره رازهای امروز چطور؟ یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و
آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود.
دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند
بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند. اما در عین حال، بعد از ازدواج
مواردی هست که به زندگی مشترک شما ارتباطی ندارد و می توانید آنها را با
همسرتان در میان نگذارید. اختلافاتی که در خانواده پدری شما بروز کرده،
چیزی نیست که مستقیما به همسر شما مربوط شود. حرف و حدیث هایی که پشت سر
شما گفته می شود، نباید به خانه تان راه پیدا کند و اگر کسی از همسر شما
بدگویی کرده، باید رازداری کنید و نگذارید او متوجه شود.
یک
واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از
بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به
ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین
ببرند
چشم ها را باز کنید در زمان نامزدی ممکن است دختر و پسر به دلیل ایجاد
وابستگی میان آنها، چشم خود را بر برخی حقایق ببندند. مهمترین راه برای
مقابله با وابستگی کوتاه کردن مدت زمان نامزدی و توجه به کیفیت این دوران
است تا شناخت واقعی حاصل شود. به طور نمونه میتوان به جای این که در مدت 6
ماه هفتهای یک ساعت به این موضوع اختصاص دهند، زمان به 3 ماه و هفتهای
دو ساعت یا 45 روز و هفتهای 4 ساعت تغییر کند. به صورت فشرده اما به صورت
عمیق مطالعات انجام میشود و از ایجاد وابستگی نیز جلوگیری میشود.
روشهای رازگشایی
اول؛ قرار ملاقات بگذارید: سر صحبت را ناگهانی باز نکنید. از ابتدا به
او بگویید که میخواهید درباره ماجرای مهمی با او صحبت کنید. مثلا به او
بگویید: «میخواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم. امروز یک ساعتی برای من
وقت بگذار لطفا.»
دوم؛ مدعی نباشید: بزرگترین مشکل زمانی پیش میآید که با لحن مدعی
صحبت کنید و جوری برخورد کنید که انگار اتفاق مهمی نیفتاده است. به همین
خاطر بهتر است آمادگی عذرخواهی را نیز داشته باشید. بد نیست اینطور شروع
کنید: «چند وقتی است .میخواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم اما از
گفتنش خجالت میکشیدم. امیدوارم به خاطر این تاخیر مرا ببخشی.»
سوم؛ نفر سوم خوب است: زمانی که پای اعترافهای بزرگ به میان میآید،
از شناختی که از طرف مقابل دارید استفاده کنید. مثلا ممکن است نامزد شما
برای حریم خصوصیتان احترام ویژهای قائل باشد و نخواهد دوستانتان در
جریان یکی از جنبههای خصوصی زندگی شما قرار بگیرند. اما در برخی موارد
بهتر است یکی از بزرگترها یا دوستان مشترکتان، حضور داشته باشند.
چهارم؛ جای مناسب را انتخاب کنید: بهتر است از قرار گذاشتن در
مکانهای شلوغ یا مکانهای خیلی خلوت خودداری کنید. پیشنهاد اصلی، محلی
امن است؛ جایی شبیه به پارک یا محل همیشگی قرارهایتان
مشاور
شنبه 18 دی 1395 ساعت 20:26