مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

لذتی ویرانگر به نام روابط فرازناشویی!


عوامل متعددی می تواند زمینه ساز بروز خیانت در زندگی مشترک باشد. با توجه به پیچیدگی های انسان و متعاقبا ماهیت پیچیده روابط انسانی ، خیانت نیز ، دردی برخاسته از عوامل مختلف می تواند باشد که حتی گاه هیچ شباهتی بین این عوامل در افراد مختلف دیده نمی شود .



بپذیریم یا نه ، خیانت و روابط فرازناشویی به کلماتی آشنا در فرهنگ محاوره ای ما تبدیل شده اند. پدیده ای شوم که بنیان خانواده را تهدید و ساختارهای روانی فرد و جامعه را متزلزل می سازد.

بخشی از این آشنایی متاسفانه به دلیل افزایش وقوع این روابط و بخشی دیگر به دلیل صحبت پذیر تر شدن این دسته از مباحث و حرکت جامعه به بررسی مطالبی است که تا پیش از این به دلیل ممنوع بودن صحبت پیرامون آن ، نقش چندان پررنگی در مکالمات روزمره لااقل به صورت آشکار و همگانی نداشت. عوامل متعددی می تواند زمینه ساز بروز خیانت در زندگی مشترک باشد. با توجه به پیچیدگی های انسان و متعاقبا ماهیت پیچیده روابط انسانی ، خیانت نیز ، دردی برخاسته از عوامل مختلف می تواند باشد که حتی گاه هیچ شباهتی بین این عوامل در افراد مختلف دیده نمی شود .

علیرغم تعدد و تنوع عوامل زمینه ساز خیانت ، برخی از دلایل که در بسیاری از موارد مشاهده شده ، مشترک می باشد به شرح ذیل است :

1- ازدواج نامناسب : بین عدم رضایت از زندگی زناشویی و خیانت ، رابطه ای معنی دار وجود دارد. این عدم رضایت می تواند گستره وسیعی از عوامل عاطفی تا جنسی را در بر بگیرد. از این رو ازدواج های ناخواسته ، آشنایی های ابتدایی و ناکافی به ویژه در شیوه های غیر منعطف ازدواج سنتی با تاکید بر انتخاب و تصمیم گیری محض توسط خانواده طرفین ،سن پایین در هنگام ازدواج ، عدم بلوغ فکری و اجتماعی طرفین ، عدم آشنایی با مهارت های جنسی و شیوه برقراری ارتباط جنسی صحیح ، وجود معیارهای نامناسب در زمان خواستگاری و انتخاب همسر، عدم توجه به تفاوت های فرهنگی ، اعتقادی ، تحصیلی ، مالی و . . . . بسیاری عوامل دیگر می تواند منجر به نارضایتی از زندگی مشترک و در نتیجه افزایش احتمال بروز خیانت در زندگی مشترک شود.

2- تغییر مسیر زندگی مشترک : ازدواج به عنوان یک مفهوم ،همچون کودکی است که اگر به حال خود رها شود آسیب خواهد دید. این کودک نیاز به آب ، غذا ، محبت و آموزش دارد. افرادی که پس از ازدواج ، رشد فردی و مشترک را فراموش کرده و شکل روابط خود را متناسب با تغییر شرایط اصلاح نمی کنند با خطر آسیب به این ساختار ظریف و افزایش احتمال مشکلاتی همچون خیانت مواجه خواهند شد. به عنوان مثال با گذر از سالهای ابتدایی ازدواج ، میل اولیه به برقراری رابطه جنسی با همسر در بسیاری از زوجین کاهش خواهد یافت. لازم است تا زن و شوهر ضمن آگاهی از طبیعی بودن بروز چنین پدیده ای ، تلاش کنند تا با شناخت بیشتر از نیازهای جنسی و عاطفی یکدیگر ، با ایجاد تغییراتی به افزایش نشاط زندگی جنسی خود کمک کنند.

3- تغییر اهداف در زندگی مشترک
زندگی یعنی تلاش برای رسیدن به هدف ! بدون هدف و تلاش برای رسیدن به آن ، زندگی ، بی معنی و تکرار مکرراتی کسالت بار خواهد بود. همه انسان ها برای ازدواج هدفی دارند : کسب منافع مالی ، تامین منابع عاطفی مورد نیاز،رفع نیاز جنسی و بسیاری عوامل دیگر ، گوشه ای از اهداف معقول و نامعقول اشخاص برای ازدواج است. اگر اهداف شما برای ازدواج نامعقول است ، به بند یک این متن مراجعه کنید ! اما اگر اهداف معقولی دارید نباید اجازه دهید تا چرخه تکراری زندگی و مواجه مکرر با آن چه که قبلا هدفتان بوده ، شما را از دیدن آنچه که به دست آورده اید و کسب لذت از آن منع کند. اکنون که به هدف خود رسیده اید از آن لذت برده و با بهره مندی از نیروی حاصل از آن به فکر دستیابی به سایر اهداف خود باشید. ازدواج و همسر مناسب ، نیرویی کمکی برای رسیدن به اهداف شماست و نه سدی در راه آن !

4- تنوع طلبی
اکثر انسان ها تنوع را دوست دارند. تنوع طلبی به خودی خود فاقد اشکال است اما فراموش نکنید این تنوع دوستی می تواند شامل روابط جنسی هم باشد به خصوص در آقایان ! نباید از یاد ببرید که با ایجاد روابط جنسی فرازناشویی ، شاید به تنوع جنسی که برای شما لذت بخش است دست یابید اما داشته های بسیار بزرگ تری را از دست خواهید داد. همانگونه که به فکر سلامتی جسم خود هستید و کالری غذاهایی را که میخورید میشمارید ، نگران سلامت روان خود نیز باشید.

5- محرک های محیطی
میل جنسی ، غریزه ای خدادادی است و همچون سایر غرایز ، اگر مدیریت و کنترل نشود می تواند خاستگاه آفت های بزرگی در زندگی فردی یا مشترک شود. قرار گرفتن در معرض عوامل محرک می تواند منجر به تحریک نامناسب فرد و گاهی بروز خیانت شود. استفاده از البسه و آرایش های تحریک کننده در زنان و مردان ، رفتار و سلوک اغواگرانه ، معاشرت با افراد نامناسب یا در زمان و مکان نامناسب، عدم رعایت حدود عرفی و اخلاقی در رابطه با جنس مخالف در محیط خیابان ، دانشگاه ، محل کار و . . . همگی در تحریک بیش از حد و افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر بعدی که تسهیل کننده روابط فرازناشویی خواهد بود موثر است.

6- گرایش به پورنوگرافی
گسترده شدن تکنولوژی و استفاده از امکاناتی همچون شبکه های ماهواره ای ، دستگاه های پخش تصویر و اینترنت ، در کنار مزایای متعدد ، دسترسی به تصاویر و مطالب مرتبط با پورن را نیز افزایش داده است. جذابیت این مطالب و گرایش فرد به پورنوگرافی می تواند با تغییر در میزان و شکل نیازهای جنسی فرد و همچنین تغییر نگاه فرد به ویژگیهای همسرو تغییر سطح انتظارات و ایجاد انتظارات غیرمنطبق با واقعیت ، زمینه ساز خیانت در زندگی مشترک شود.

آن چه بیان شد بخش کوچکی از طیف وسیع عوامل زمینه ساز خیانت در زوجین است. چه خیانت کار باشید چه قربانی خیانت ، تلاش شما برای بازگرداندن زندگی مشترکتان به مسیر صحیح ، اقدامی ستودنی است. در این راه لازم است تا نخست عوامل زمینه ساز بروز خیانت در زندگی مشترکتان را که ممکن است فردی یا رابطه ای باشد شناسایی و ضمن اصلاح آن ، به درمان زخم های ناشی از خیانت رخ داده نیز اقدام کنید.زخم هایی که درد ناشی از آن گاهی تا پایان عمر می تواند همراه شما باشد !

پسرها قابل اعتماد نیستند!


یک روانشناس گفت: افرادی که دیوانه‌وار خود را عاشق طرف مقابل نشان می‌دهند و با چرب زبانی وارد حوزه روابط میان فردی می‌شوند، به طور قطع به دنبال کسب سود هستند و این سود می‌تواند جنسی و یا مالی باشد و حتی ممکن است برخی از این افراد دچار بیماری‌های روانی باشند و به علت ابتلا به برخی خلاءهای عاطفی و روانی، به طرف مقابل ابراز علاقه کنند.


دکترمهدی بیاتی، افزود: امکان دارد روابط با افراد منفعت طلب از مرحله دوستی فراتر نرود و باید توجه داشت که دخترها معمولا در این ارتباط‌ها بیشتر آسیب می‌بینند.


این مشاور خانواده تصریح کرد: افرادی که به طرف مقابل خود به طور افراطی ابرازعلاقه می‌کنند، ممکن است حتی با او نیز ازدواج کنند؛ اما این گونه ازدواج‌ها به طلاق منتهی می‌شود، چرا که پس از ازدواج، نیاز روانی فرد برآورده و او دوباره دچار احساس خلاء می‌کند و این گونه افراد معمولا نمی‌توانند در کنار یک فرد به مدت طولانی زندگی کنند.


وی با بیان اینکه گرایش به جنس مخالف یک امر ذاتی و فطری است، گفت: در مباحث دینی و علمی نیز به این موضوع پرداخته شده است، بنابراین قابل انکار نیست. اما نوع ارتباط با جنس مخالف قابل بحث و گفت‌وگو است.

بیاتی درباره علل ابراز علاقه زیاد به جنس مخالف، اظهار کرد: یکی از دلایل این کار نبود همدلی و ارتباط مناسب بین والدین و جوانان است. در این شرایط جوان برای ابراز وجود به جنس مخالف علاقه نشان می‌دهند؛ البته این رفتار را معمولا پسران و دخترانی انجام می‌دهند که در خانواده‌های مستبد تربیت شده‌اند و پدر و مادر، آنان را با خشونت کنترل کرده‌اند پس جوانان به ویژه دختران باید آگاه باشند که برخی اوقات علاقه به جنس مخالف مطرح نیست؛ بلکه نیت فرد، مقابله با خانواده است.


ارتباط مبهم افراد به علاقه افراطی تبدیل می‌شود



وی تصریح کرد: اگر ارتباط دو نفر مبهم باشد، به علاقه و هیجان افراطی و شدید تبدیل می‌شود؛ اما این هیجان پس از ازدواج فروکش می‌کند. آمار کنونی نسبت طلاق به ازدواج در حال حاضر یک به 3 و حتی در مواردی یک به 5 است. این آمار نشان‌دهنده ازدواج‌های ناهمسان از نظر خانوادگی است. چرا که علاقه افراطی دو طرف به یکدیگر پس از ازدواج ممکن است موجب بروز بحران در زندگی مشترک و حتی طلاق شود.

این روانشناس تاکید کرد: دخترها بدانند که بسیاری از پسرها قابل اعتماد نیستند و در کل به پسران و دخترانی که اقبال زیادی به جنس مخالف نشان می‌دهند نمی‌توان اعتماد کرد. این افراد بسیار زیرک، منفعت طلب و سودجو هستند و نباید گول حرف‌های آنان را خورد، چون این افراد همزمان به چند نفر ابراز علاقه می‌کنند و با آنها دوست هستند. این افراد بسیار حرفه‌ای و حراف هستند و از واژه‌های اغراق‌آمیز و مطلق استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه یک پسر به دختر می‌گوید تو زیباترین آدمی هستی که من روی کره زمین دیده‌ام. این در حالیست که باید به این دختران و پسران با دید تردید نگریست.


افراد تنوع‌طلب احساس خوشبختی نمی‌کنند



بیاتی با بیان اینکه در هیچ جای دنیا افراد تنوع طلب پس از ازدواج احساس خوشبختی نمی‌کنند، گفت: دختران و پسرانی که پیش از ازدواج دوستان زیادی از جنس مخالف داشته‌اند، همسر خود را با آنان مقایسه می‌کنند؛ بنابراین دچار خلاءهای عاطفی و روانی می‌شوند. آنان نمی‌توانند با یک نفر به عنوان همسر خود ارتباط موثری داشته باشند و به علت عادت به تنوع طلبی، ممکن است زندگیشان دچار بحران شود.

این روانشناس تصریح کرد: متاسفانه جامعه روشنفکری دچار تنوع طلبی در ارتباطات خود شده است. این در حالی است که چنین رویکردی، آسیب‌های فراوانی را در پی دارد.


شناخت از جنس مخالف به معنای ارتباط گسترده با او نیست



وی در ادامه گفت: متاسفانه این تفکر غلط در حال رواج یافتن است که شناخت از جنس مخالف به معنای ارتباط گسترده با اوست. این در حالی است که شناخت در قالب یک چارچوب و در حوزه توجه به رفتار مانند حرف زدن، نوع پوشش و نوع ارتباط با خانواده به دست می‌آید. اگر فردی با خانواده خود ارتباط صحیحی نداشته باشد، قابل اعتماد نیست چون وقتی کسی به نظر خانواده خود برای ازدواجش اهمیت ندهد پس ازمدتی همسرش نیز به موجودی بی‌اهمیت برای او تبدیل می‌شود.

بیاتی درباره چگونگی برخورد با افرادی که به قصد کلاهبرداری عاطفی به ما نزدیک می‌شوند، اظهار کرد: ما نباید با آینده خود بازی کنیم. این در حالی است که در خیلی از موارد، شخص(به‌ویژه دختر)می‌داند که فرد مقابل او برای سوء استفاده، اقدام به برقراری ارتباط کرده است؛ اما چنین رابطه‌ای را به علت گرفتاری عاطفی ادامه می‌دهد و پایان چنین روابطی، شکست‌های بسیار شدید است و حتی ممکن است فرد به خودکشی رو بیاورد یا دچار افسردگی‌ طولانی مدت شود.

این روانشناس افزود: لازم است افراد به نوع ارتباط خود با جنس مخالف دقت کنند و به سرعت با دوست خود در فضاهای خلوت یا مکان‌هایی که دوربین در آنهاست، وارد نشوند. به طور حتم باید محافظه‌کارانه برخورد کرد و خود را سریع در اختیار فرد مقابل قرار نداد، علاوه بر آن باید برای یک ارتباط، برنامه‌ای در ذهن خود داشته باشیم و با آینده نگری، انتخاب درستی انجام دهیم و به این فکر کنیم که آیا فرد مقابل می‌تواند همسری برای من یا پدر یا مادر خوبی برای فرزندم باشد یا نه؟

وی درباره واکنش‌های افرادی که در روابط عاطفی به اهداف خود دست پیدا نمی‌کنند، اظهار کرد: این افراد به نوعی دچار مشکل روانی و دیگر آزاری هستند و به بازی کردن با احساسات طرف مقابل علاقه دارند. آنان داشتن ارتباطات متعدد را یک پز می‌دانند و تحمل شکست را ندارند. اگر فرد تن به خواسته آنان ندهد، در صدد انتقام‌جویی برمی‌آیند و اگر فیلم و عکسی داشته باشند، سعی می‌کنند شخص مقابل را با آنها تهدید کنند و الا شروع به فحاشی می‌کنند.


درباره نوع و شیوه ارتباط با جنس مخالف هیچ آموزشی از طریق رسانه‌های جمعی داده نمی‌شود



این مشاورخانواده درزمینه عملکرد نهادهای آموزشی و تربیتی برای اطلاع‌رسانی به جوانان درباره نوع ارتباط صحیح با جنس مخالف، گفت: نهادها در حوزه آسیب‌های اجتماعی به این موضوع کم توجهی کرده‌اند. این در حالی است که مقام معظم رهبری همواره بر جدی گرفتن حوزه فرهنگی و انجام فرهنگ‌سازی تاکید کرده‌اند. بنابراین امیدواریم نهادهای مسئول از خواب زمستانی بیدار شوند.

بیاتی درپایان با انتقاد از فرهنگ‌سازی نکردن در زمینه ارتباط درست با جنس مخالف از سوی رسانه‌های جمعی، اظهار کرد: متاسفانه درباره نوع و شیوه ارتباط با جنس مخالف هیچ آموزشی از طریق رسانه‌های جمعی داده نمی‌شود. این در حالی است که هم دانشگاهیان و هم مسئولان از روابط حاکم در شرایط کنونی نگران هستند. اگر فضای اجتماعی و نوع ارتباطات جهت درستی پیدا نکند، ممکن است با بحرانی در این زمینه مواجه شویم.

دعوای همسران و تاکتیک های آن


اگر سوزن مان گیر کند، همسرمان برای خلاصی از غرغرهای دائمی، در پیش روی ما رفتار دیگری نشان می دهد، یا اینکه مقابله به مثل کرده وکاری می کند ما احساس کنیم چقدر رفتار پیشین او دوست داشتنی تر بود!

دعوای همسران
گاهی می خواهیم به هر قیمتی که شده رفتارهایی از همسرمان را که مورد تایید ما نیست ، تغییر دهیم، معمولا زوج های جوان به چند راه حل متوسل می شوند.

در ابتدا، به اهرم زور متوسل شده و از قدرتمان استفاده می کنیم. این قدرت نمایی از اخم و تخم شروع می شود و تا کتک کاری و تهدید به جدایی، پیش می رود.

باید دانست که جنگ قدرت، اگر تغییری هم ایجاد کند، تغییری ظاهری و از روی ترس است و تا زمانی ادامه پیدا می کند که قدرت دست شماست! در هر جنگ قدرتی، یک برنده هست و یک بازنده و شخص بازنده (ترسیده) هر زمان فرصتی پیدا کند به رفتار خود برمی گردد و در صدد تلافی بر می آید تا مرهمی بر احساسات جریحه دار خود بگذارد.

باید به دنبال راه حل های" برد- برد" بود که درآن هر دو طرف برنده باشند و بازنده ای وجود نداشته باشد.

در بعضی مواقع برای تغییر رفتار همسرمان ، به تکرار بیش از حد متوسل می شویم، یعنی سوزن مان گیر می کند و مرتب رفتار فرد را به رویش می آوریم و از او می خواهیم آن را تغییر دهد. باید بدانیم، وقتی مسئله ای بیش از حد تکرار شود، جایگاه و اهمیت خود را از دست می دهد و به مسئله ای پیش پا افتاده تبدیل می شود، ضمن اینکه ما با پیاده روی، روی اعصاب طرف مقابل، امکان موفقیت را از دست می دهیم. همسرمان یا برای خلاصی از غرغرهای دائمی، در پیش روی ما رفتار دیگری نشان می دهد یا اینکه مقابله به مثل کرده وکاری می کند ما احساس کنیم چقدر رفتار پیشین او دوست داشتنی بود!

متاسفانه روش محبوب بسیاری از افراد، استفاده از نیش و کنایه است . برای مثال می خواهیم با این روش فرد را متوجه رفتار اشتباهش کنیم، اما غافل از آن هستیم که با این کار ، همسرمان را تحقیر کرده و تنها او را می رنجانیم.


همه‌چیز، از خودتان شروع می‌شود. از هیچ‌چیز و هیچ‌کس، هیچ انتظاری نداشته باشید. هیچ‌کس، نمی‌تواند برای شما کاری بکند!... تا خودتان تغییر نکنید، هیچ چیز، تغییر نمی کند!

مهم‌ترین کاری که یکایک‌مان، در این دنیای درندشت، داریم؛ این‌ست که «خودمان» را، برترین و تازه‌ترین آدم دنیا، بکنیم. چراکه همین بهترین دستاورد را- که خودمان باشیم- قرار است به بچه‌هایمان و همه‌ی کسانی که دوست‌شان داریم، بدهیم!... تازه‌ترین «تغییر» را، از نو، از دل «آرامش» و «ایمان» به جوانه‌های جوانی می‌باید نشاند. باید، دوباره، از «ریشه» رویید!...

سردبیرِ روزنامه‌ی «دیلی‌میل» از مخاطبان خود خواسته بود، که برایش بنویسند: «اشکال دُنیا، در چیست؟» که نویسنده‌یی در کوتاه‌ترین کلام نوشته بود: « اگر بخواهیم آن‌کس را، که بیش‌از دیگران به ما لطمه می‌زند، شناسایی کنیم؛ بی‌گمان، به «خودمان» خواهیم رسید!»

برای تغییر دادن این دنیا نیازی نیست که نقش سیاستمداران و دیپلمات ها را بازی کنیم، فقط کافی است انسانهای با هدفی باشیم که می خواهند بین همه انسان ها پل محبت بسازند. با هدف و اراده ای درونی به اینکه باید تغییری انجام شود، ابتدا خودمان باید تغییر کنیم.

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: "کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!"

وقتی حریف خودتان نیستید، چه‌گونه توقّع دارید حریف دیگران بتوانید بشوید؟! تا شرایط و وضعیّت خودتان تغییر نکند، دنیای‌تان بهبود پیدا نمی‌کند.تا خودتان تغییر نکنید، هیچ‌چیز- هم- برای شما تغییر نخواهد کرد!...

از دیگران، هیچ انتظاری نداشته باشیم.خودتان، خودتان، خودتان را دریابید.قول و قرارهای تازه‌تری را، با خودتان بگذارید. جهان‌تان، به غیر از خودتان، معنایِ دیگری ندارد!

کلیدهای طلایی داشتن یک خانواده خوشبخت


داشتن تفکر مثبت در زندگی و خوشبینی معقول رمز خوشبختی در زندگی است. منفی نگرها همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند. چنین افرادی عینک بدبینی به چشمان خود دارند


1 - یکی از عمده ترین راه های خوشبختی در زندگی رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی است. آن چنان که حضرت علی (ع) می فرماید: « ان رضیتم بالقضا طالبت عیشکم» اگر به مقدرات الهی راضی شدید زندگی شما شیرین و گوارا می شود. (غررالحکم ج 3 ص 66) و یا در جایی دیگر امام صادق (ع) می فرماید: "نشاط و شادی در پرتو راضی بودن ه رضای خدا و یقین به دست می آید و اندوه و غم در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل می شود"


2 - انسان سعادتمند انسانی است که بر قدرت لایزال الهی توکل دارد و در انجام هر کاری حتی موفقیت یا شکست در هر امری را خواست خدا می داند و در ابتدای هر کاری می گوید: « بسم الله الرحمن الرحیم» افرادی که چنین دیدگاهی دارند برای انجام کارها در آینده از تکیه کلام « ان شاالله » یعنی اگر خداوند بخواهد استفاده می کنند.


3 ـ داشتن تفکر مثبت در زندگی و خوشبینی معقول رمز خوشبختی در زندگی است. منفی نگرها همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند. چنین افرادی عینک بدبینی به چشمان خود دارند اشتباهات کوچک را بزرگ می شمارند از کاه کوه می سازند و بدین صورت زندگی را در کام خود و دیگران تلخ می کنند. اما مثبت نگرها همیشه نیمه پر لیوان را می بینند خطاها و لغزش های دیگران را نادیده می گیرند و با دید مثبت و منطقی با آن ها برخورد می کنند. این قبیل انسان ها زندگی را نشاط انگیز می کنند و در سایه شادی و نشاط است که افراد خانواده و حتی جامعه رشد می کنند و به شکوفایی می رسند.


4 ـ مهربانی ها و اظهار محبت های کوچک بسیار اهمیت دارند و خانواده را به کانونی گرم و صمیمی و با طراوت تبدیل می کنند. وقتی شوهر از سرکار برمی گردد و وارد خانه می شود همسرش به گرمی از او استقبال می کند به او سلام می کند. خسته نباشید می گوید و بلافاصله یک استکان چای جلوی او می گذارد. شوهر بدون درنگ با داشتن تبسمی بر لب از همسرش تشکر و قدردانی می کند و مثلا می گوید: از این که چنین همسری دارم خدا را شکر می کنم و به خود می بالم .بدین صورت است که بذر شادی و نشاط در محیط خانه کاشته می شود. و چه نیکو گفت امام علی (ع) : "در همه حال با همسرت مدارا کن و با او معاشرت نیکو داشته باش تا زندگی ات گوارا و با نشاط باشد".


5 ـ بسیاری از مشکلات و ناراحتی هایی که در جریان ارتباط با دیگران به وجود می آید ریشه در انتظارات متعارض و مبهم از وظایف و هدف ها دارد. انتظارات نامشخص و مبهم سبب ناراحتی عدم درک و تفاهم مشترک و از میان رفتن اعتماد و نهایتا جوی حاکی از سوتفاهم شک و تردید و نگرانی در خانواده می گردد.


6 ـ یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی و نشاط در خانواده گشاده رویی است زیرا خوش رویی کینه ها را می زداید انسان ها را به همدیگر نزدیک می کند دل ها را به هم پیوند می دهد جو حاکم بر خانواده را شاداب و با طراوت می کند ارتباط عمیق و عاطفی را سبب می شود و موجب تداوم و استواری محبت و دوستی در زندگی می شود. همچنان که مولایمان علی (ع) می فرماید: « والبشاشه حباله الموده » خوش رویی وسیله ی دوست یابی است.


7 ـ ملت و امت یک جامعه بزرگ و خانواده یک جامعه کوچک است. همان طوری که جامعه نیاز به حکومت و ولایت دارد و بدون آن زندگی اجتماعی به هرج و مرج و آشفتگی کشانیده می شود خانواده نیز بی نیاز از حاکمیت و ولایت نیست که خداوند این مهم را بنا به طبیعت و خصوصیات فیزیولوژیکی مردان به جنس مذکر داده است. لیکن بعضی خانواده ها بدون توجه به اقتضای طبیعت و نظام آفرینش هنوز بر سر این موضوع در کشمکشی آشکار و پنهان هستند.


8 ـ یکی از آسیبهای جدی محیط خانواده پیدایش روحیه نفاق دروغگویی و جدائی عاطفی بین همسران است. خداوند در قرآن سوره بقره آیه 237 زندگی زناشویی و ازدواج را تعبیر به « عقده النکاح » می کند که این تعبیر موید این است که در حقیقت زن و مردم به وسیله زناشویی به یکدیگر گره خورده و از بیگانگی به یگانگی رسیده اند پس چرا وحدت و یگانگی فیمابین را بدون توجه به عواقب رفتار خود بر هم می زنیم.


9 ـ همسران بنا به اقتضای فطرت و طبیعت وسیله س************ و آرامش یکدیگرند و این حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد اگر چه ایمان همچنان که در جاهای دیگر نقش موثری دارد در این جا نیز نقش دارد.


10 ـ همسران ایده آل قره العین یکدیگرند زیرا یکدیگر را بر حسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته و مجذوب یکدیگر شده اند.پیشوای عالیقدر اسلام فرمود: « یکی از چیزهایی که مرد مسلمان را اصلاح می کند این است که زنی داشته باشد که وقتی به او نگاه می کند شاد گردد و هنگامی که از خانه خارج می شود شوهر را در قلب و در اعماق وجود خود حفظ کند.


11 ـ ارزش یک زن وکمال او در زن بودن و کامل بودن در جنبه های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد کامل بودن او در جنبه های مردانگی است. اگر مرد گرایش زنانه و زن گرایش مردانه پیدا کند کمال نیست حتی از نظر اسلام بعضی از صفات است که زیبنده مردان و بعضی از صفات است که زیبنده زنان است.


12 ـ خانواده در طی مراحل تکوین خود در سطوح مختلف گسترش می یابد. هر یک از این مراحل همراه باتغییراتی است که می تواند سبب ایجاد بحران و فشار روانی (استرس شود. تغییرات عبارتند از: الف) ازدواج زن و مرد و تشکیل خانواده. ب) گسترش خانواده از طریق تولید مثل و زاد و ولد. ج) پراکندگی به ازدواج فرزندان یا اقامت در نقطه ای دور از والدین یا حتی مرگ آنان. د) پایان به سبب مرگ یکی از همسران. تغییرات فوق منجر به دو نوع واکنش می شود: الف) سازگاری. ب) تزلزل یافتن و از هم پاشیدگی. بحرانهای خانواده همچون: اعتیاد از دست دادن کار تولد یک کودک معلول ذهنی یا روانی. بیماری طولانی مدت یک عضو طلاق مرگ والدین و… موجب تنش درگیری خشونت های خانوادگی و… می گردند که در صورتیکه بحرانهای مزبور با برقراری نظام باز ارتباطی و بطور همیشگی و به نحو صحیح مدیریت شوند. موجب سازگاری شده ولی درغیراینصورت فرجام خوشی نخواهند داشت.


13 ـ متاسفانه برخی از خانواده ها به جهت ناآگاهی باتوسل به شیوه های نامناسب برای ایجاد تغییرات در روابط خانوادگی همچون: تحقیر، اهانت، قضاوت های انتقادآمیز داوری های کلی و بدون توجه به شرایط فعلی. یادآوری گذشته خواندن ذهن طرف به جای پرسش از او در میان حرف طرف دویدن سکوت عدم همکاری کارشکنی و… موجب متشنج شدن بیشتر حیط و عدم پیشبرد اهداف خود می شوند که کمکی به هیچ یک از اعضا خانواده نخواهد کرد.


14 ـ انتقاد منصفانه از عملکرد یکدیگر در محیط یک خانواده صمیمی مورد پذیرش قرار گرفته و موجب تعالی آن خانواده در ابعاد مختلف خواهد شد. لیکن انتقاد غرض ورزانه بالاخص آنکه به طور مستقیم و مداوم نیز باشد تبدیل و تعبیر به عیب جویی شده و زمینه ساز اختلافات و منازعات خانوادگی می گردد.


15 ـ نوع فرهنگ و نگرش اعضا خانواده به زندگی نیز در دارا بودن یک احساس خوشایند ومثبت و به تبع آن رفتار معقول و پسندیده نقش دارد. به عنوان مثال: تطابق خود باتغییرات و تحولات پیش آمده و نگرش به تفاوت های فردی و ناراحتی ها بعنوان « فرصت های رشد» قدردانی از کار یکدیگر، رعایت شرایط اقتصادی خانواده، رسیدگی به بستگان، ارضای تمایلات جنسی، صرفا با همسر در نظر داشتن رسالت ها و مسئولیت های دینی و اجتماعی داشتن رفتار اخلاقی و شخصیت تربیتی همسران در قبال یکدیگر برخورد درست با خطاهای یکدیگر شناختن نقاط قوت همسر و تاکید و توجه بیشتر بر روی آن ایجاد محیطی صمیمانه برای بحث و گفتگو ایجاد یا تاکید بر جهان بینی مشترک اظهارنظر همه افراد خانواده به تناسب موقعیت شرایط و امکانات خویش در امور خانه و نحوه اداره آن.


16 ـ هر فردی یک حریم عموم برای تعامل با دیگران با درجات متفاوت داشته و یک حریم خصوصی نیز برای برقراری ارتباط با خالق و ضمیر خویشتن و یا رفع گرفتاری فکری ومشکلات روزمره دارد و لذا توصیه میگردد مادامیکه هر یک از اعضای خانواده در حریم خصوصی خویش خلوت نموده اند (به تعبیر بعضی اندیشمندان در غار فکری وروحی خود فرو رفته اند) برای ایشان مزاحمت نکرده و باادای کلمات نامناسب و یا القای تهمت و توهین آنان را آزرده نسازیم و اجازه دهیم تا با اختیار خویش از آن حالت روحی و روانی خارج شده و نسبت به برقراری ارتباط با سایر اعضای خانواده اقدام نماید.


17 ـ برخی از ویژگیهای یک خانواده خوشبخت را می توان بدین شرح برشمرد: عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر ورفتار مبتنی بر احترام و ارزش گذاری متقابل کفایت بهره مندی فرزندان از محبت والدین احترام به اظهار نظر اعضا خانواده و کمک بزرگترها به کوچکترها برای کنترل و اداره خویش والدین به جهت اخلاق برخورد و رفتار الگوی مناسب برای فرزندان هستند فرزندان در تصمیمات مربوط به امور خانواده و قبول مسئولیت وکمک به مشکلات والدین احساس مسئولیت می کنند بچه ها به عنوان این که بچه هستند مورد اهانت نبوده و مورد احترام هستند در چنین خانواده ای روحیه زن توسط مرد و روحیه ی مرد توسط زن از طریق همدلی دل جوئی و بهره گیری از کلمات گرم و نرم و اثر بخش تقویت می گردد، فرزندان وظایف خود را به موقع انجام می دهند و دلیل انجام هرکاری را می دانند همچنین در محیط خانه احساس امنیت کرده و شرایط را برای رشد ابعاد وجود خود مساعد می یابند و...


18 ـ برخی از ویژگیهای یک خانواده نگون بخت را می توان بدین شرح برشمرد: در این گونه خانواده ها از محبت خبری نیست وحشت و ترس و اضطراب بر افراد درمحیط خانواده غلبه دارد فرزندان احساس امنیت نکرده و نسبت به بزرگسالان معمولا بدبین می باشند همیشه از طرف والدین (معمولا پدر) مورد تحقیرهایی از قبیل این که تو نمی فهمی شعورنداری حرف نزن و… قرار می گیرند اعضای خانواده به طور مستقیم و به صورت مداوم از هم انتقاد می کنند امور خانواده براساس برنامه منظمی صورت نمی گیرد عیب جوئی لجاجت ومنفی گرایی در رفتار اعضای خانواده زیاد مشاهده می گردد انگیزه های لازم برای تداوم حیات خانواده کمتر دیده می شود و...


19 ـ وظایف یک زن مسلمان ونمونه را می توان اینگونه برشمرد: خوش اخلاقی داشتن، توقعات به جا، دلداری دادن شوهر، قدردانی از زحمات شوهر، عیبجویی نکردن، ابراز تمامی توجهات به شوهر، بخشیدن خطاهای شوهر، سازگاری با خویشان شوهر، نداشتن افکار انحرافی، بدون دلیل بها ندادن به بدگویی های دیگران، غمخواری کردن برای شوهر، پذیرش مدیریت شوهر، طولانی نکردن زمان قهر، تربیت فرزند تغذیه فرزند و ...


20 ـ وظایف یک مرد مسلمان و نمونه را می توان اینگونه برشمرد : سرپرستی و مدیریت صحیح، مهرورزی، احترام گذاشتن، خوش اخلاقی، پرهیز از ایراد گرفتن و بهانه جویی، دلجویی کردن، عیبجویی نکردن از اعضای خانواده زن، نادیده گرفتن لغزش ها و مراقبت از وی، چشم پوشیدن از غیر همسر، سپاسگزاربودن، پاکیزگی و نظافت، پرستاری ردن پدرانه، تنظیم دخل و خرج خانواده، پذیرش جنسیت فرزند، اجتناب از طلاق های عاطفی و ... امیداست از رهگذر آگاهی به وظایف و مسئولیتهای خانوادگی خویش جامعه ای شاداب و بالنده داشته باشیم.

روشی که همسرتان به آن نه نمی گوید!!


اگر می خواهید درخواستی را مطرح کنید ،قبل از اینکه با عجله وارد میدان شوید ،این مقاله را بخوانید.صد در صد تضمینی.

بله گفتن، موافقت
اولین نکته ای که باید توجه کنید زمان درخواست است. وقتی که همسرتان روی موضوعی دقیق شده انتظار نداشته باشید که به تقاضای شما فوراً پاسخ دهد.

مخصوصاً مردها وقتی روی موضوعی تمرکز میکنند ورودی های مغزشان را می بندند و فقط پردازش میکنند و اگر بخواهید زوری بازشون کنید و از حس درشون بیارید مطمئناً یه چیزی بهتون می پرونن!!! اونها این مواقع جداً شوخی ندارند...

آقایون هم خواهشاً بدونن که اگه حرف نزنن خیلی بهتره تا با هان، هون، چیه؟ و یک مشت بله و چشم الکی پاسخ بدن... همینطور خانمها توجه کنند که میزان عشق همسرشان هیچ ربطی به پریدن یا نپریدنش از روی مبل در هنگام کمک خواهی شما نداره!!!...

نکته بعدی لحن شماست. اگر مرد احساس کند که در لحن شما دستور نهفته است جونتون رو نوک لبتون میاره تا کار کنه او دیگر زیبایی کلمه براش مهم نیست... شما دستور داده اید... مردها دوست دارند اگر کاری برایتان میکنند در نهایت قدرت و ابهت باشد. ولی اگر حس کنند که شما امر می کنید و آنها کوچک شده اند توپ هم تکانشان نخواهد داد... پس دستور ندید...

مورد بعدی اینکه حالا که داره یه کاری میکنه هی توضیح واضحات ندید لطفاً! مثلاً وقتی داره سطل آشغال رو میبره دم در هی نگین... بپا نریزی... چکه نکنه... کیسه پاره نشه... اینجوری فکر میکنه شما مامانش هستید نه همسرش!!... آقایون هم بدونن که منظور خانمها از توضیح اضافی این است که شما اهمیت موضوع را بدانید... اونها فکر میکنن اینجوری دارن کمک میکنن... فکر نمی کنن شما دست و پا چلفتی هستید.

مسئله بعدی اینکه خانمها لطفاً درخواستتون رو کوتاه و صریح بگید... مثلاً نگویید... وای از صبح تا حالا میوه ها تو صندوق عقب ماشین جا مونده.... این برای مردها یک جمله خبری توأم با تقصیر از جانب آنها تفسیر میشود نه یک درخواست... کافیست بگید لطفاً میوه ها رو از تو ماشین بیار... به همین سادگی... صریح و راحت...

زنها معمولاً غرغر را به معنی: «نمی خواد کار کنه منت می ذاره»، معنی می کنند در حالیکه غرغر یعنی: من مشغول یه کار دیگه هستم ولی با اینکه تمرکزم به هم می خوره کار شما رو انجام میدم چون اون هم کار مهمیه

یه مسئله دیگه اینکه از کلمه "میتونی "استفاده نکنین... بعضی ها هم میخوان مۆدبانه ترش کنن میگن آیا میتونی فلان کار رو انجام بدی؟؟... این برای مردها یعنی اگه میتونی پس وظیفته که انجام بدی (اجبار) اگه نمی تونی هم که یه فکری خودم میکنم (ضعف)... چرا راحت از کلمه لطفاً استفاده نمیکنین... صریح باشید... سخته براتون بگین ممنون میشم که برام فلان کارو بکنی... حالا یه امتحان کنین ببینین چقدر فرقشه....

نکته بعدی و اصلی ترین مورد برای انجام کار از سوی مردان این است که آنها در جواب منفی دادن آزاد باشند. معمولاً زنها وقتی می خواهند خواسته ای را مطرح کنند از قبل جواب آن را پیش بینی میکنند و سعی میکنند یه جوری مرد را لای منگنه بگذارن. بعضی از زنها هم که حساسترند وقتی از قبل حس کنند که بله قراره کلی خواهش تمنا کنند و بعد هم جواب نه بشنوند اصلاً از کل بیخیال قضیه میشوند! ولی بعدش بدون اینکه سۆالی کرده باشند از یک جواب احتمالی ناراحت شده و حرص میخورند. در نتیجه شوهر از همه جا بی خبر رو الکی میچزونن!!..

خانمهای عزیز... تمرین کنید معنی اصلی کلمه نه رو بفهمید. باور کنید کلمه نه که در فرهنگ لغات زنها با کلمه «گودزیلا» هم معنیه هیچ ربطی به میزان عشق و علاقه همسرتون به شما نداره. وقتی همسرتون در حال دیدن تلویزیونه و شما تقاضایی میکنید مسلماً باید پیش بینی جواب نه رو هم بکنید چون در غیر این صورت 2 تا کنایه شما میزنی 2 تا هم اون، میشه جنگ جهانی. شما فقط کافیه در جواب کلمه منفی بگید: بسیار خوب... اما نه با لحنی که معنیه«خب حالا باش، صبر کن باباتو در میارم» رو بده؛ بلکه یعنی ok. من میفهمم که شرایطت به هر دلیلی برای اجابت خواسته من مسئله نیست و این جواب منفیه تو هیچ تأثیری رو عشقم به تو نمی ذاره. یعنی آخر منطق مثلاً... به عبارت ساده یک بسیارخوب عاشقانه...

اتفاقی که می افته اینکه %90 خواسته شما رو بعد از انجام کارش در اولویت قرار میده! اصلاً خودش ممکنه پیشنهاد بده که: خوب خانم من چیکار باید بکنم؟؟... ولی در حالت معمولی مردها خیلی ملوس آن را فراموش میکنند یا خیلی ریلکس پشت گوش می اندازن (حالا اینجوری بهتره یا اصلاً انجام ندهند؟؟)

مورد بعدی اینکه شما معمولاً گاهی بعد از درخواست غرغر می شنوید... زنها معمولاً غرغر را به معنی: «نمی خواد کار کنه منت می ذاره»، معنی می کنند در حالیکه غرغر یعنی: من مشغول یه کار دیگه هستم ولی با اینکه تمرکزم به هم می خوره کار شما رو انجام میدم چون اون هم کار مهمیه. مردها اگر بدونن که کار شما مهم نیست همون اول میگن نه. پس غر که می زنن یعنی می دونن مهمه. آنها صرفاً از غرغر اعلام وضعیت کاری می کنند ولی خوب به زبان شیرهای یونانی قبل از میلاد مسیح!!!!

زنها فکر می کنن غرغر یعنی : ا ا ا ه ... تو هم وقت گیر آوردی؟؟... اصلاً نمی خوام انجام بدم. در نتیجه ملاج مرد را هدف گرفته و با کلمات نظیر:خوب بابا اصلاً ولش کن، نخواستم، انتظار نداشتم (مثلاً کلی با کلاس) و امثالهم شلیک می کنند.....اما...

بهترین کار اینه که زنها در این مواقع فقط سکوت کنن... همین ... سکوت مطلق... غرغر مرد یعنی آماده شدن برای انجام کار. شما پس هیچی نگین که فکر کنه شما بهش امر میکنین.

مهمترین و آخرین نکته اینکه حتماً بعد از انجام کار با مهربانی ازش تشکر کنید. این کارو یک دستور اساسی بدونین. البته میل خودتونه اگه می خواین دفعه بعد واسه یه کار، نصفه جونتون کنه تشکر نکنین

فراموش نکنین... در انتها با محبت به مردتون پاداش بدین...