مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

آیا واقعا زنان جسور، عشاق بیشتری دارند؟


در دوره ای که ما زندگی می کنیم، بیشتر زنان تصور می کنند اگر جسور، پرمدعا و پر دل و جرات باشند و با سماجت پیگیر کارهایی باشند که دوست دارند، بسیار عالی است. اما آیا این اخلاق و سبک زندگی در رابطه عاشقانه نیز پسندیده و جذاب است؟ با اینکه تقریبا همه مردهای این دوره زنان باهوش، زرنگ و موفق را تحسین می کنند اما بسیاری از آنها دوست ندارند با چنین زن هایی رابطه دوستی یا پیوند زناشویی برقرار کنند. در ادامه بایدها و نبایدهای جسور بودن یک زن را برایتان نوشته ایم.


در محل کار زرنگ و جسور باشید
اگر نتوانید در شغل خود جسارت لازم را داشته باشید، هرگز پیشرفت نخواهید کرد و کارتان می شود در جا زدن. برای موفقیت بیشتر در کار و حرفه خود، باید بدانید چه می خواهید، چگونه به آن دست پیدا می کنید و چطور باید کارها را به بهترین شکل پیش برد.

جسور بودن در کار نه تنها خوب است که برای هر زنی لازم و ضروری است. اما برای بسیاری از زنانی که چنین روحیه ای دارند بسیار سخت و حتی گاهی ناممکن است تا از آن جسارت و حاضرجوابی مردانه دست بکشند و عصر که به خانه می روند، در نقش یک زن ظاهر شوند. آنها تصور می کنند رفتاری که در محل کار جواب داده است، در خانه نیز حتما کاربرد دارد. اما این طور نیست. تقریبا همه مردها دوست دارند زن را با همه ظرافت و لطافت زنانه در خانه ببینند و حاضرجوابی یا مردصفت بودن زن برایشان جالب نیست.


مورد چیزهایی که می خواهید و نمی خواهید را به مرد خود بگویید
یکی از جذابیت جسارت زنان برای مردان این است که زن بتواند هرآنچه می خواهد و نیاز دارد و مواردی که دوست ندارد ببیند یا تجربه کند را، بیان کند تا بعدها با انتقاد و نیش و کنایه آنها را به زبان نیاورد. زن باید حرف های خود را با جملات: «من می خواهم ...» یا «من دوست ندارم ...» آغاز کند. به طور مثال، آیا رستورانی که مردتان انتخاب کرده است را دوست ندارید؟ این را به او بگویید. خیلی رک و بی پرده بگویید: «من غذاهای این رستوران را دوست ندارم» به جای اینکه بگویید: «چرا همیشه رستوران های بی خود انتخاب می کنی؟»
آیا او حرفی به شما گفته که باعث عصبانیت یا ناراحتی شما شده است؟ این مساله را با او در میان بگذارید. بگویید: «من نمی خواهم در این رابطه صحبت کنم. این حرف ها حس بد به من می دهند.» به جای اینکه به او بگویید: «تو چرا همیشه اینقدر ....». وقتی حرف خود را بدون کنایه مطرح کنید تاثیر بیشتری خواهد داشت.


خود را به مردان تحمیل نکنید
تصور نکنید برای به دست آوردن و نگه داشتن مرد دلخواه خود می توانید هر کاری انجام دهید. اگر شما به سراغ مردی بروید و مدام پیگیر کارهای او و رفتارهای او باشید، هرگز او را به دست نخواهید آورد. یا نمی توانید برای مدت طولانی او را نزد خود نگه دارید و حتی برعکس، مرد دلخواه خود را از خود دورتر هم خواهید کرد.

شاید تصور کنید ارسال پیام یا نوشتن ایمیل برای او در مورد موضوع های ساده و عادی زندگی نوعی دوستی است و او متوجه نخواهد شد شما آمار او را می گیرید. اینکه مدام برای با هم بودن برنامه ریزی کنید و او را به جاهای مختلف همچون سینما یا کنسرت دعوت کنید، برای مردها جذابیت ندارد. او فقط احساس می کند شما در حال تحمیل خود به او هستید و می خواهید دایما او را کنترل کنید.


رابطه خود را کنترل نکنید
اینکه بخواهید در مسایل روزمره زندگی خود دخالت کنید و همه امور را به دست بگیرید، برای هیچ مردی قابل تحمل نیست. در ضمن، خیلی بی تفاوت بودن نیز احساس بدی به آنها می دهد. باید یک روند معمولی و نرمال را در زندگی خود پیش بگیرید. نه بیش از اندازه جسور باشید و مردانه رفتار کنید. نه خیلی بی تفاوت و بی انگیزه همه کارها را به طور مطلق به مرد خانه بسپارید.

یکی مثل همه!


هشدارهای زیادی درباره ازدواج به شما می شود. اما شما استثنا هستید. قرار نیست سرنوشت دیگران برای شما تکرار شود و به همین دلیل، این توصیه ها را با وجود آن که درست می دانید، درباره خودتان صادق نمی بینید. شما و نامزدتان، عشقی اسطوره ای دارید که حلال همه مشکلات است و از آن گذشته، با درکی که از یکدیگر دارید، می توانید تفاوت هایتان را حل کنید. اگر این چیزی است که شما درباره رابطه تان فکر می کنید، کمی دست نگه دارید. این مطلب درست مختص شماست.

شکی نیست که افراد با یکدیگر متفاوت اند و در شرایط مختلفی قرار می گیرند که مشابه شرایط دیگران نیست و نمی توان یک نسخه را برای همه پیچید. با این حال، تصور قهرمان بودن و استثنا بودن، توجیهی است که خیلی وقت ها برای کارهای خود می آوریم. این که فکر می کنیم ما از پس این مساله بر می آییم، عشق ما با بقیه عشق ها متفاوت است، تجربه ما، سازگاری ما و آینده ای که ما ترسیم کرده ایم با بقیه فرق دارد و... بدون شک حداقل یک بار به ذهن تمام کسانی که شکست را در رابطه شان تجربه کرده رسیده است. هر قدر رویایی تر به رابطه تان فکر کنید و خود را استثنا ببینید، خطر دور شدن از واقعیات در شما بیشتر می شود و احتمال شکستتان بالاتر می رود.


ما در اینجا رایج ترین توهمات عاشقانه را به شما معرفی می کنیم.



مهم ما دو نفر هستیم

ازدواج پیوند شما دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و دو فرهنگ است. بنابراین اگر اختلاف فرهنگی دارید، اگر خانواده هایتان مخالف این ازدواج هستند، فکر نکنید آنها حق اظهار نظر ندارند و باید در حاشیه باشند تا شما و نامزدتان به هم برسید. حتی مهم تر از آن، زرنگ بازی در نیاورید و به خانواده هایتان اطلاعات غلط ندهید تا به خیال خودتان همه چیز را کجدار و مریز طی کنید و این وصلت سر بگیرد. وقتی بعد از ازدواج تفاوت ها آشکار شد یا واقعیت هایی که پنهان کرده بودید برملا شدند، روزهای طوفانی زندگی شما هم شروع می شوند. یادتان باشد در فرهنگ ایرانی تا ابد نمی توان از مادر و پدر عروس و داماد خواست که در انتخاب عروس یا داماد خود منفعل عمل کنند و دخالتی نداشته باشند.


همه چیز را درست می‌کنیم
نامزد شما، جوان است و آینده دار. اما هیچ آمادگی ای برای ازدواج ندارد. شغلی ندارد و هنوز درسش را تمام نکرده. سربازی نرفته، پس اندازی ندارد و تجربه شغلی هم نداشته است. با این حال جوان است و آینده از آن جوان هاست. بنابراین به خودتان می گویید با کمک هم زندگی را می سازیم. این جمله بسیار درست و عاشقانه و منطقی است اما قکر می کنید در شرایط شما امکان پذیر است؟ برای آن که بتوانید بگویید همه چیز درست می شود و ما هر دو جوان هستیم و آینده دار، باید مقدماتی فراهم باشد و حداقل هایی را داشته باشید. جوانی که بلوغ کافی برای ازدواج را کسب نکرده، آمادگی وارد کردن یک فرد دیگر و پذیرفتن مسئولیت یک زندگی واقعی را ندارد. بنابراین مراقب باشید که یک جمله درست را در جای درست به کار ببرید نه در شرایط ناقص و ناممکن!


ازدواج کند خوب می‌شود
بگذارید رک و راست بگوییم. اعتیاد، اخلاق بد، انحراف اخلاقی، عصبانی بودن، بیماری های روانی، هیچ کدام با ازدواج درمان نمی شوند. ازدواج درمانگاه نیست و هیچ پزشکی نمی تواند چاره بیماری ها و اختلالات یک فرد را در ازدواج کردن او ببیند. ازدواج نیاز به بلوغ و آمادگی روانی و شخصیت سالم دارد. شاید آرامش حاصل از ازدواج بتواند تاثیرات مثبتی روی روحیات فرد بگذارد اما کسی را تغییر نخواهد داد و اگر تغییری هم دیده شود موقتی و سطحی است. ازدواج از یک فرد سالم مرد و زنی قوی تر می سازد اما هرگز یک فرد بیمار و مشکل دار را سالم نخواهد ساخت.


عوضش می‌کنم

هیچ کسی حاضر نیست به خاطر فشار فردی دیگر خودش را تغییر دهد. افراد، وقتی به سن ازدواج می رسند معمولا آنقدر بالغ هستند که شخصیتشان را شکل گرفته بدانند و نخواهند عوض شوند. بنابراین اگر رفتارهای طرف مقابل را نمی پسندید یا تفاوت مذهبی، تفاوت ظاهری، تفاوت رفتاری و شخصیتی دارید، به امید تغییر دادن طرف مقابل تن به این ازدواج ندهید.


قیافه برای من مهم نیست
شاید خیلی در بند ظواهر نباشید اما پسندیدن چهره اولین شرط ازدواج است. هیچ کس نمی تواند با همسری که قیافه او را نمی پسندد زندگی کند. حتی اگر این همسر بهترین خصوصیات اخلاقی را داشته باشد. ظاهر طرف مقابل باید برای شما خوشایند باشد و نسبت به او کشش پیدا کنید. ممکن است این ظاهر با معیارهای زیبایی پسندانه دیگران منطبق نباشد. ایرادی ندارد. مهم این است که علف به دهان بزی شیرین بیاید!

بدون احساس گناه در جلسات خواستگاری «نه» بگویید!




جواب شما «نه» است! هنوز لحظاتی از شروع اولین جلسه خواستگاری نگذشته که دختر یا پسر به این نتیجه می رسند که به درد هم نمی خورند. شاید هم بعد از چندین جلسه خواستگاری، یکی از طرفین به این نتیجه رسیده است که این ازدواج سرانجام خوشی ندارد. به طور طبیعی در این مواقع، یکی از خانواده ها تصمیم می گیرد به درخواست ادامه این خواستگاری جواب «نه» بدهد. جوابی که اگر حساب شده و منطقی نباشد ممکن است برای دختر یا پسر مشکلاتی مانند افسردگی، بی حوصلگی و احساس پوچی ایجاد کند.
در بعضی مواقع هم که دختر یا پسر با مهارت های زندگی و آموزش های قبل از خواستگاری آشنا نیستند ممکن است نه شنیدن به خودکشی و اسید پاشی بینجامد و زندگی دو خانواده را نابود کند. برای آشنایی با مهارت ها و نحوه «نه» گفتن در جلسات خواستگاری این مطلب را از دست ندهید.

بهترین زمان برای یادگیری مهارت «نه» گفتن، کودکی است
یکی از مهارت های مهم در زندگی، مهارت «نه» گفتن است. این مهارت مانند دیگر مهارت های زندگی باید از همان ابتدای کودکی فراگرفته شود. 3 تا 4 سالگی بهترین زمان برای یادگیری این مهارت در کودکان است زیرا کودک در این سنین به دنبال استقلال است و در صورت فراهم بودن زمینه اعتماد به نفس این مهارت به آرامی در او شکل می گیرد. بعضی خانواده ها کودک شان را با قید و شرط (!) تربیت می کنند، مثلا این خانواده ها به فرزندان شان می گویند: «اگر این غذا را نخوری، می دهیم نمکی ببردت!» و کودک برای به دست آوردن توجه والدین، جنبه های مهم شخصیت خود را نادیده می گیرد. گاهی قدرت «نه» گفتن محترمانه در شخصیت این کودکان برای اجتناب از خشمگین شدن والدین، شکل نمی گیرد و این مشکل تا بزرگسالی با آن ها همراه است.

چه کار کنیم «نه» گفتن راحت شود
در فرهنگ ما، معمولا «نه» گفتن کار ساده ای نیست. چه بسا گاهی سبب تنها شدن افراد می شود. گاهی فکر می کنیم با نه گفتن در نظر دیگران خودخواه جلوه می کنیم. در اغلب مواقع، گمان می کنیم باید به همه درخواست های دیگران پاسخ مثبت دهیم تا بتوانیم آن ها را در کنار خودمان داشته باشیم و رضایتشان را جلب کنیم اما چنین تصوری، کاملا اشتباه است. همه ما در رأس ارتباط مان، در کنار توجه به نیاز دیگران باید به نیازها و صلاح خودمان هم توجه کنیم. با تعیین حد و مرزی مشخص با دوستان و اقوام، احتمال بروز ناراحتی و دشمنی در اثر «نه» گفتن را کمتر کنید.

با نگفتن «نه» فقط موضوع را پیچیده تر می کنید
«نه» گفتن در مراسم خواستگاری زمانی راحت تر می شود که بدانید به چه چیز یا چه کسی می خواهید «بله» بگویید. هر بار که شما در زندگی تان می گویید «نه»، به این علت است که تشخیص داده اید، این چیزی نیست که به دنبال آن هستید. وقتی موضوع علاقه و خواستگاری به میان می آید همه ما حساس و آسیب پذیر می شویم. برای فردی که نسبت به احساسات دیگران حساس است، نه گفتن مشکل تر است و خاطرات تلخی را به او یاد آوری می کند. دلیلش هم این است که او نمی داند چگونه باید جواب منفی بدهد. اگر نمی خواهید با کسی ازدواج کنید، ایجاد امیدواری و رفتار تظاهر آمیز، تنها موضوع را پیچیده تر می کند. توصیه می شود با استفاده از تکنیک های مفید برای «نه» گفتن به آرامی و ملایمت میزان ناراحتی را برای آن شخص کاهش دهید.
با وجود این که مهربانی و ملایمت هدف اصلی شماست، اگر به طور واضح صحبت نکنید ممکن است از حرف های شما برداشت اشتباهی شود. چه بخواهید و چه نخواهید کمی نا امیدی در این جا لازم است و تا زمانی که شخص از شما جواب منفی نشنود از شما دور نمی شود.

برای «نه» گفتن از خودتان مایه بگذارید
گاهی اوقات هیچ راهی به جز «نه» گفتن وجود ندارد. در این صورت بهترین کار این است که این ارتباط را تا جایی که ممکن است کم کنید. هر چه زودتر جواب «نه» را به طرف مقابل تان بدهید تا هر دو نفرتان زودتر به زندگی عادی تان برگردید و انرژی خود را صرف پیدا کردن کسی کنید که نیازها و خواسته های بیشتری از شما را برآورده می کند.
برای«نه» گفتن خود دلایل مختلف و طولانی نیاورید. اگر طرف مقابل، جواب «نه» را از شما نمی پذیرد، جواب خود را برای او تکرار کنید. هرچه از شما بیشتر سوال کند مجبور می شوید دلایل بیشتری بیاورید و اصلا نیازی به این کار نیست زیرا به اعتماد به نفس هر دو طرف لطمه وارد می شود. بسیاری از پاسخ هایی که ذکر خواهیم کرد در این مورد کار سازند و باید آن قدر تکرار شوند تا مورد قبول قرار گیرند. نیازی نیست که کار خود را توجیه کنید. وقتی که به کسی جواب «نه» می دهید بیشتر از کلمه «من» استفاده کنید. مثلا «من آمادگی لازم را ندارم» یا «به نظر من این ازدواج مناسب نیست» این جملات از سوء تفاهم برای آن شخص و تصور این که او خوب و مناسب نیست، جلوگیری می کند.

خداحافظی به سبک متشخص ها
اگر می خواهید یک پایان بندی خوب ایجاد کنید و مثل یک انسان متشخص به طرف مقابل نه بگویید، کمی ویژگی های مثبت او را تحسین کنید. در ذهن تان فهرستی از نقاط قوت او را مرور کنید و وقت «نه» گفتن، با اشاره به همه آن ها برایش توضیح دهید که باز هم می تواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد و این پاسخ به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست.
بهتر است گاهی در همان جلسه اول مخالفت خود را اعلام کنید. به طور قطع تحمل ناراحتی شنیدن جواب منفی، بسیار راحت تر از تحمل سختی های ازدواج ناموفق است.

به صریح ترین حالت «نه» بگویید
موضعتان را طوری بیان کنید که امکان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهم تر اینکه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل «فعلا قصد ازدواج ندارم»، «بگذار باز هم فکر کنم»، «به دلیل مخالفت خانواده ام نمی توانم» و... مواردی است که نه تنها کمکی به شما نمی کند بلکه او را هم معلق و بلاتکلیف می گذارد و آینده اش را تحت تاثیر قرار می دهد. مثل آدم های ضعیف رفتار نکنید و با اعتماد به نفس و محکم و قاطع حرف دلتان را بزنید.

برای خواستگار سمج شرط بگذارید
اگر می بینید که بعد از گفتن حرف دلتان همچنان خواستگار شما برای برقراری این ارتباط مصرانه تلاش می کند، موضوع مشاوره پیش از ازدواج را مطرح کنید و بگویید اگر واقعا با شما بودن را می خواهد باید شرط شرکت در جلسات مشاوره را بپذیرد. یک روانشناس خبره پیدا کنید، تست های شخصیت که از هر دوی شما گرفته می شود، می تواند تاحدودی آینده ازدواج تان را پیش بینی کند.
روانشناس با تحلیل تستی که از شما می گیرد می تواند بگوید که چقدر با هم تفاهم دارید و در چه مواردی ممکن است دچار مشکل شوید. مشاوره پیش از ازدواج به شما کمک می کند تا تصمیم های مناسبی اتخاذ کنید و مهارت های ارتباطی و حل اختلاف را فرا گیرید و بتوانید با بحران های زندگی مشترک مقابله کنید تا ازدواج شاد و رضایت بخشی داشته باشید.

دکتر هادی صدری - روانشناس و مشاور خانواده

کدام ازدواج ها می تواند موفقیت آمیز باشد؟


ازدواج یکی از با ارزش ترین و مقدس ترین وقایع زندگی افراد است که نه تنها مورد پذیرش تمام اقوام و ملل مختلف و فرهنگ‌ها در جهان، بلکه مورد تایید تمامی ادیان الهی نیز واقع شده است.
مریم محمدی، کارشناس روانشناسی گفت: ویژگی‌های شخصیتی بسیار متنوع و متعدد هستند اما برخی از آن‌ها بیشتری بر رضایت از زندگی مشترک دارند. از ویژگی‌های مهم شخصیتی که تاثیر قابل توجه در بررسی "تناسب شخصیتی زوج‌ها" در ازدواج دارند، می‌توان به "درون گرایی" و "برون گرایی" اشاره کرد.

وی افزود: افراد درون گرا تمایل زیادی به گذراندن اوقات خود به تنهایی دارند، در حالی که برای افراد برون گرا تحمل چنین شرایطی بسیار سخت و آزار دهنده است.

محمدی اذعان داشت: افراد درون گرا سرگرمی‌هایی چون مطالعه دارند در حالیکه افراد برون گرا در شرایطی جمعی و سرگرم کننده مانند بازی‌های دسته جمعی، "گردش‌های دوستانه" و "مهارت‌های خانوادگی" لذت می‌برند، وی در پایان اظهار داشت: ازدواج فرد درون گرا با فرد درون گرا می‌تواند موفقیت آمیز تر باشد، تا ازدواج فرد درون گرا با فردی برون گرا باشد تا ازدواج فرد درون گرا با فردی برون گرا.

بدبینی در زندگی


بدگمانی و بدبینی پرده ایست که میان ما و دیگران کشیده می شود و هیچ گاه نمی گذارد رشته دوستی خود را با آن ها محکم کنیم و از نعمت وفا و محبت بهره مند شویم.

بدبینی یکی از مشکلات نسبتاً شایع و البته بسیار دردسر ساز در خانواده ها است و کانون گرم خانواده را دچار آشفتگی می کند. برخی افراد دچار مشکل بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند.

بدبینی تفسیر غلط از رفتار دیگران است. نگرش منفی که بر اثر بی اعتمادی به وجود می آید، فرد را نسبت به یک موضوع منفی باف می کند. یعنی تجربیات منفی، فرد را وادار میکند که از روی بی اعتمادی به موضوعات اطراف خود نگاه کند.


افراد منفی نگر و بدبین چگونه می اندیشند؟

فرد بدبین با دیدی منفی و ذهنی تاریک رویداد ها را تفسیر می کند.همواره احتمالات منفی را واقعی و احتمالات مثبت را دور از ذهن می داند. او بدترین احتمال را محتمل ترین احتمال می داندو هیچ گاه نمی تواند با دید مثبت به وقایع نگاه کند.در نتیجه امکان اعتماد کردن از او سلب می شود و نگرانی از بروز مشکلات و اتفاقات ناخوشایند تمام ذهن و فکرش را فرا می گیرد.

افراد بدبین عموما از ارتباط داشتن با سایرین احساس امنیت و آرامش نمی کنند چرا که هر رابطه ای را به شکل منفی تفسیر می کنند و خود این موضوع آسایش روانی آن ها را از بین می برد. به دنبال این روند آن ها بیشتر ترجیح می دهند تنها باشند تا اینکه از ارتباط بدبینانه با دیگران رنج بکشند.آن ها از زندگی خود لذت نمی برند.افراد بدبین اتفاقات کاملا بی ربط را به هم ربط می دهندتا عقیده خود را ثابت کنند.

اگر کسی متوجه بشود که همسرش به او دروغ گفته طبیعتاً به او بی اعتماد می شود اما اگر آن همسر از کار خود پشیمان شود ، دلایل خود را توضیح بدهد و عذرخواهی کند یک فرد عادی از اشتباه او می گذرد و باز اعتمادش به او جلب می شود اما یک فرد بدبین پیش خودش فکر می کند "او می خواهد اعتمادم را جلب کند و باز مرا فریب دهد" و دیگر به او اعتماد نمی کند.


تفاوت بی‌اعتمادی و بدبینی

افراد ممکن است بر اثر تجربه شخصی و اجتماعی نسبت به بعضی مسائل بدبین شوند، اما این بی اعتمادی فقط در مورد یک موضوع به خصوص است و فرد آن را به موارد مشابه تعمیم نمی دهد.اما کسی که دچار بدبینی است ممکن است بی جهت بر اساس برداشت های خود به کسی بی اعتماد و بدبین شود. حتی اگر شواهدی وجود داشته و فرد خاطی به خاطر اشتباهش پشیمان باشد ، فرد بدبین دیگر به او اعتماد نمی کند.


آیا برداشت‌های افراد بدبین از موضوعات همیشه اشتباه است؟

ممکن است فردی به چیزی بدبین باشد و این بدبینی نادرست نباشد.اما شواهد و دلایلی که برای سوء ظن خود بیان می کند دور از ذهن و خیالی هستند.پس مهم نیست که ادعای یک فرد بدبین درست باشد ، مهم نحوه استدلال و نتیجه گیری فرد از وقایع است.


آیا بدبینی یا حسادت زن و شوهر از عشق زیاد سرچشمه میگیرد ؟

اگر زن و شوهر رابطه ای برپایه علاقه و توجه داشته باشند دیگر جایی برای بد بینی یا حسادت باقی نمی ماند.پس هرگز نمی توان گفت که بدبینی فردی نسبت به همسرش ناشی از عشق بیش از اندازه است.همسران برای دوست داشتن خود دلایل منطقی نیز دارند اما عشق افراد بدبین اغلب ویژگی های افراطی و احساسی دارد. عشق و علاقه ایجاد امنیت و آرامش می کند نه تنش.


برخورد اطرافیان با فرد بدبین چگونه باید باشد؟

اطرافیان در مواجهه با رفتار نامناسب فرد بدبین واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند، یکی از این واکنش ها جبهه گیری و استدلال است.که نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.از این رو توصیه می شود که با این افراد و باور های بدبینانه آن ها به هیچ عنوان برخورد نکنید، البته این به معنی ابراز موافقت با آنان نیست، بلکه تنها باید با این باور ها به طور علنی مخالفت نکنند.

یکی از نکات حائز اهمیت در مورد برخورد اطرافیان، تحریک نکردن فرد بدبین است.نباید با وی مقابله و لج بازی کردو تا حد امکان مواردی را که نسبت به آن ها حساسیت دارند رعایت کنند.

به طور کلی توصیه می شود که اطرافیان رفتار متعادلی با فرد بدبین داشته باشند یعنی از هر عملی که موجب تحریک او می شود و بد بینی او را تشدید می کند پرهیز کنند. رفتار متعادل یعنی، نه این که بر اساس باور های یک فرد بدبین رفتار کنیم و نه اینکه سعی کنیم با مقابله جویی او را تحریک کنیم. رفتار متعادل در برطرف کردن افکار بدبینانه تاثیری ندارد اما میزان تنش های خانوادگی را کاهش می دهد.

نوجوانان چه طور می توانند با والدین بدبین کنار بیایند؟
نوجوانان در مقطع سنی حساسی هستندو به دلیل تغییرات بیولوژیک و روانی گاهی گرفتار رفتار های احساسی و پرخاشگری می شوند. در نتیجه خودشان نیاز دارند که والدین قدری با آن ها مدارا کنند و محیط بی تنشی را برای آنان فراهم آورند، و این دقیقا همان چیزی است که در خانواده هایی که یکی از والدین بدبین است ، یافت نمی شود.

والدین بدبین دائم محیط پرتنشی را برای نوجوانان خود می سازندو غالباً با برخورد تند نوجوانان مواجه می شوند. توصیه ای که به نوجوانان می شود این است که تلاش کنند تا اعتماد والد بدبین را جلب کنند تا بدبینی او تشدید نشود. باید بدانند که به دلیل شرایط موجود مجبورند که تا مدتی کنار والد خود زندگی کنندو با او مدارا نمایند.

با کمی تحمل کردن بعضی مسائل ، بدون اینکه نظرات والد بدبین را بپذیرند، می توانند زندگی آرام تری برای خود فراهم کنند.


آیا بی اعتمادی به اطرافیان، آسیب‌های احتمالی از سوی آنان را کاهش می‌دهد؟
در مبانی حقوق و قوانین مدنی اصل این است که همه افراد بی گناه هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. اثبات گناه کار بودن کار هر کسی نیست و نیاز به شواهد محکم دارد .شایسته نیست فقط با چند دلیل کوچک یا احساس درونی کسی را به خیانت و عدم وفاداری و دزدی و کلاهبرداری ...متهم کنیم.

در زندگی گاهی لازم است بعضی مسائل را نادیده بگیریم، در غیر این صورت زندگی را برای خود سخت می کنیم. اگر ما انرژی خود را برای پی بردن به خلاف های دیگران صرف کنیم ، وقت و انرژی خود را هدر داده ایم و به مشکل بر می خوریم . اگر کسی خلافی را در دراز مدت تکرار کند حتماً آشکار می شود پس نگران نباشید! اگر خلافی صورت بگیرد دیر یا زود بدون تجسس فاش می شود.