مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

داشتن "کودکی خلاق" با این چند نکته ساده


خانواده‌ها مهمترین نقش در تقویت و رشد خلاقیت از کودکی به فرزندان خود را دارند که با انجام دادن چند نکته می‌توانند فرزندانی خلاق پرورش دهند.

دکتر حسین ابراهیمی مقدم متخصص روانشناسی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت:‌ خلاقیت همانطور که از نام آن مشخص است به معنای خلق کردن است.
افراد خلاق کسانی هستند که برای حل یک مسئله راه‌ حل‌های متفاوتی به ذهنشان می‌رسد. افراد خلاق چه ویژگی‌هایی دارند؟
1- از حداقل هوش برخوردار هستند.
2- در خانواده‌هایی رشد کردند که تفکر خلاقانه داشتند و آن را پرورش دادند. برای مثال،‌ خانواده آنها به فرزند خود اجازه‌ی تفکر در مسائل مختلف را می‌دهند و آنان تفکرات خود را مورد ارزیابی و بازبینی قرار می‌دهند و یا خانواده‌هایی که به مسائل تربیتی نیز خلاقانه نگاه می‌کنند.

تأثیر خانوده در رشد خلاقیت
بیشترین تأثیر در رشد خلاقیت در افراد را خانواده دارد به این دلیل که علاوه بر تأثیر مستقیم ارث به هوش خانواده‌ها باید از کودکی به فرزندانشان کارهای خلاقانه آموزش دهند. خانواده‌ها چگونه به رشد خلاقیت فرزندشان می‌توانند کمک کنند؟‌
1- صبور باشند،‌ درصورتی‌ که کودک با مسائل متفاوت مواجه می‌شود به او اجازه دهند که راه حل‌های احتمالی دیگری را هم مورد بررسی قرار دهند و به دنبال این نباشند که خیلی سریع به نتیجه برسند به عبارتی دیگر خانواده‌ها به جای نتیجه‌گرا بودن، باید فرایندگرا نیز باشند شاید کودکی که راهکارهای متفاوتی را امتحان کند خیلی سریع به نتیجه نرسد بنابراین صرفا نتیجه‌گرا بودن فایده ندارد از طرفی دیگر خانواده باید به رفتارهای خلاقانه کودک امتیاز دهند و درصورت امکان این رفتارها را تقویت کنند ساده‌ترین آن استفاده از عبارات کلامی مثل "آفرین" است و همچنین درنظرگرفتن جوایز و ارزش دادن به فرزندشان در جمع است.

چه عواملی مانع از رشد خلاقیت خواهدشد؟
1- خانواده‌های استبداری
2- خانواده‌هایی که به جای فرزندان خود تصمیم می‌گیرند.
3- معلم‌هایی که روش‌های تقویت کردن کودکان خلاق را بلد نیستند و آنها را به چشم یک مزاحم می‌بینند.
وی با بیان این که چه ورزش‌هایی می‌تواند به رشد خلاقیت کمک کند به صحبت‌های خود خاتمه داد. ورزش‌هایی که افراد را وادار به تفکر می‌کنند مانند شطرنج (البته به صورت محدود)‌ و همچنین ورزش‌های گروهی.

تربیت کودک به روشی نرم و غیر خشونت آمیز


خاطره ای از آرون گاندی
دکتر آرون گاندی، نوۀ مهاتما گاندی و مؤسّس مؤسّسۀ "ام ‌کی ‌گاندی برای عدم خشونت"، داستان زیر را

به عنوان نمونه ای از عدم خشونت والدین در تربیت فرزند بیان میکند:
شانزده ساله بودم و با پدر و مادرم در مؤسّسه ای که پدربزرگم در فاصلۀ دوازده مایلی دِربِن (Durban)، در افریقای جنوبی،
در وسط تأسیسات تولید قند و شکر،تأسیس کرده بود زندگی میکردم. ما آنقدر دور از شهر بودیم که هیچ همسایه ای نداشتیم
و من و دو خواهرم همیشه منتظر فرصتی بودیم که برای دیدن دوستان یا رفتن به سینما به شهر برویم…
یک روز پدرم از من خواست او را با اتومبیل به شهر ببرم زیرا کنفرانس یک روزه ای قرار بود تشکیل شود و من هم فرصت را غنیمت دانستم.
چون عازم شهر بودم، مادرم فهرستی از خوار و بار مورد نیاز را نوشت و به من داد و، چون تمام روز را در شهر بودم،
پدرم از من خواست که چند کار دیگر را هم انجام بدهم، از جمله بردن اتومبیل برای سرویس به تعمیرگاه بود.
وقتی پدرم را آن روز صبح پیاده کردم، گفت: "ساعت 5 همین جا منتظرت هستم که با هم به منزل برگردیم." بعد از آن که شتابان کارها را انجام دادم،
مستقیماً به نزدیکترین سینما رفتم. آنقدر مجذوب بازی جان وین در دو نقش بودم که زمان را فراموش کردم. ساعت 5/5 بود که یادم آمد. دوان دوان
به تعمیرگاه رفتم و اتومبیل را گرفتم و شتابان به جایی رفتم که پدرم منتظر بود. وقتی رسیدم ساعت تقریباً شش شده بود.
پدرم با نگرانی پرسید، "چرا دیر کردی؟" آنقدر شرمنده بودم که نتوانستم بگویم مشغول تماشای فیلم وسترن جان وین بودم و بدین لحاظ گفتم،
"اتومبیل حاضر نبود؛ مجبور شدم منتظر بمانم." ولی متوجّه نبودم که پدرم قبلاً به تعمیرگاه زنگ زده بود.
مچ مرا گرفت و گفت، "در روش من برای تربیت تو نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی.
برای آن که بفهمم نقص کار کجا است و من کجا در تربیت تو اشتباه کرده ام، این هجده مایل را پیاده میروم که در این خصوص فکر کنم."
پدرم با آن لباس و کفش مخصوص مهمانی، در میان تاریکی، در جادّه های تیره و تار و بس ناهموار پیاده به آهستگیراه افتاد.
نمی توانستم او را تنها بگذارم. مدّت سه ساعت و نیم پشت سرش اتومبیل میراندم و پدرم را که به علّت دروغ احمقانه ای که
بر زبان رانده بودم غرق ناراحتی و اندوه بود نگاه میکردم…همان جا و همان وقت تصمیم گرفت دیگر هرگز دروغ نگویم.
غالباً دربارۀ آن واقعه فکر میکنم و از خودم می پرسم، اگر او مرا، به همان طریقی که ما فرزندانمان را تنبیه میکنیم، مجازات میکرد،
آیا اصلاً درسم را خوب فرا میگرفتم. تصوّر نمیکنم. از مجازات متأثّر میشدم امّا به کارم ادامه میدادم. امّا این عمل سادۀ عاری از خشونت
آنقدر نیرومند بود که هنوز در ذهنم زنده است گویی همین دیروز رخ داده است. این است قوّۀ عدم خشونت.

کودکتان با این نوازش احساس آرامش می کند!




همه کودکان به مبانی ابتدائی زندگی یعنی غذا، گرما، پناهگاه و پوشاک نیاز دارند. ولی چیزهای دیگری همچون عشق و احساس امنیت نیز در همین سطح اهمیت قرار دارند. با تأمین نیازهای زیر می توان کودکانی قوی، برومند و با اعتماد به نفس پرورش داد.


1. تأمین نیازهای روزانه کودکان
کودک باید بداند که کسی هست که او را دوست دارد و نیازهای او را در اسرع وقت برطرف می کند. این شامل موارد زیر می شود:
- تغذیه او به هنگام گرسنگی

- گرم و امن نگه داشتن او به هنگام خطر

- کمک به او در هنگام داشتن درد، یا در شرایط ترس یا ناراحتی

- تأمین روتین روزانه

- اطمینان از اینکه همیشه کسی هست که مراقب او باشد.
گریه کردن در میان نوزادان امری عادی است و بطور متوسط هر نوزاد 2 تا 5 ساعت در روز گریه می کند و این روش حرف زدن اوست. وقتی نوزادی گریه می کند باید موارد زیر را چک کنید، در غیر این صورت بچه فقط به توجه و عشق شما نیاز دارد:

- پوشک او را چک کنید.

- ببینید آیا گرسنه است یا خیر.

- مطمئن شوید که او درد یا تب ندارد، اگر داشت نزد پزشک بروید.

- او را در پتوی نرمی بپیچید و در آغوش بگیرید و آرامش کنید.

- با کالسکه یا ماشین او را به گردش ببرید.

- او را روی صندلی فنردار بگذارید یا روی تاب مخصوص کودکان بگذارید و با احتیاط با او بازی کنید.

- موسیقی ملایم برایش بگذارید، یا آواز بخوانید یا به آرامی برایش لالایی بخوانید.

- او را حمام ببرید و آب تنی آرامش بخشی به او بدهید.


2. احساس امنیت دادن
وقتی کودک احساس امنیت کند، یاد می گیرد که به افراد اعتماد کند. کودکی که احساس امنیت نمی کند، اضطراب دارد و ناراحت است. این بر سلامت و یادگیری او اثر منفی می گذارد. ولی وقتی که یاد بگیرد می تواند به بزرگسالان اعتماد کند، به او کمک می شود که رشد سالم و شادی داشته باشد و از دنیای اطرافش لذت ببرد.
اولین اقدام برای جلب اعتماد کودک این است که نیازهای اولیه او را تأمین کنید. با نشان دادن میزان عشق و علاقه تان به او نیز می توانید به او احساس امنیت بدهید.

3. عشق و در آغوش گرفتن
در آغوش گرفتن و نوازش کردن کودک به او احساس امنیت و آرامش می دهد. بغل کردن و نشاندن او روی پایتان، بوسیدن و نوازش کردن او، همه روش های خوبی برای نشان دادن توجه تان به کودک است. نوزادان و کودکان بیشتر دوست دارند آنها را روی پایتان بنشانید و تکان دهید، به آرامی قلقلک دهید و با انگشتان دست و پای آنها بازی کنید. آنها این بازی ها را خیلی دوست دارند. همچنین وقتی با هم بیرون می روید، در دست گرفتن دست او باعث می شود که حس کند در برابر خطرات محافظت می شود و در دنیای بیرون احساس امنیت خواهد کرد. کودکان بزرگتر به محبت بیشتری نیاز دارند. با در آغوش گرفتن و بوسیدن و نوازش سرش، این محبت را نثار او کنید. نشستن در کنار او هنگام خواندن قصه یا تماشای تلویزیون نیز برای او بسیار خوب است. هرچه بیشتر به کودک محبت نشان دهید این برایش نرمال و طبیعی می شود. همیشه به کودکی خودتان فکر کنید و خودتان را جای او بگذارید و از خودتان این سوالات را بپرسید: "بهترین چیز برای فرزند من چیست؟"، "من می خواهم چطور پدر یا مادری برای او باشم؟"

4. تحسین و تشویق فراوان
فرزندتان می خواهد شما را خشنود کند. اگر وقتی او کارش را خوب انجام می دهد یا وقتی حداکثر تلاشش را می کند، از او تعریف کنید، این باعث می شود که دوباره آن کار را انجام دهد. تعریف از کودک برای کارهای خوبش باعث می شود که بخواهد خوب باشد و این به او حس خوبی درباره خودش می دهد. کودکانی که حس خوبی درباره خودشان دارند ...
- راحت تر یاد می گیرند و تلاش بیشتری برای موفق شدن می کنند؛

- کمتر دردسر درست می کنند؛

- با دیگران خوب کنار می آیند؛

- راحت تر دوست پیدا می کنند؛

- احساس شادی و امنیت بیشتری می کنند.


5. لبخند زدن
به نوزادتان تا می توانید لبخند بزنید تا لبخند زدن یکی از اولین چیزهایی شود که او یاد می گیرد و آن را برایتان انجام می دهد. لبخند زدن یکی از ساده ترین راه های کمک به کودک برای احساس شادی و امنیت است. وقتی به فرزندتان لبخند می زنید به او می گویید که:
- دوستش دارید؛

- از بودن با او لذت می برید؛

- از او راضی هستید؛

- به او توجه می کنید؛

- خوشحال هستید؛

- بودن با شما لذتبخش است.
وقتی لبخند می زنید به چشمان فرزندتان نگاه کنید تا لبخندتان تأثیر بیشتری داشته باشد. تماس چشمی خوب هنگام لبخند زدن، گوش دادن یا حرف زدن با فرزندتان باعث می شود که توجه او جلب شود.



6. حرف زدن
حرف زدن و آواز خواندن برای نوزادان از همان ابتدای تولد کار خوبی است. صدای آرام به او کمک می کند که احساس آرامش و امنیت کند. همچنین باعث می شود که او شما را بشناسد و بداند که شما در کنار او هستید تا مراقبش باشید. وقتی با فرزندتان حرف می زنید او خیلی زود خودش شروع به یاد گرفتن کلمات می کند. هرچه بیشتر با او حرف بزنید، او بیشتر یاد می گیرد.

همچنین اگر اکثر اوقات از کلمات بزرگسالان استفاده کنید، او آنها را یاد می گیرد. یاد گرفتن کلمات باعث می شود که او برقراری ارتباط را یاد بگیرد و در مورد دنیای اطراف بیشتر یاد بگیرد. وقتی بزرگتر می شود، کلمات برای او ابزارهای مهمتری می شوند. کودکانی که از کلمات استفاده بهتری می کنند راحت تر منظورشان را بیان می کنند و خودشان را نشان می دهند. آنها راحت تر دوست پیدا می کنند و در خانه و مدرسه یادگیری بهتری دارند.


چند ایده برای صحبت کردن با فرزندتان:

- وقتی سرتان شلوغ است یا خسته هستید ممکن است حوصله نداشته باشید و هر روز فقط مدت کوتاهی را به حرف زدن با فرزندتان اختصاص دهید.

- قبل از خواب چند دقیقه با او آرام حرف بزنید. همین چند دقیقه حرف زدن در مورد وقایع روز باعث می شود که او لحظات خاصی با شما داشته باشد.

- وقتی کودکان در حال یاد گرفتن کلمات هستند بازی هایی مانند "شکمت کو؟"، "پیشی کو؟" ... "اون چیه؟" می توانند کمک زیادی بکنند.

- خواندن کتاب قصه قبل از خواب کمک زیادی می کند. حتی کودکان کم سن تر از نگاه کردن به عکس های کتاب لذت می برند.

- آواز بخوانید. آواز خواندن و شعر خواندن هم راه خوبی برای یاد گرفتن کلمات است.

- موضوعی انتخاب کنید و در مورد آن با کودک حرف بزنید و یا در مورد آن داستانی از کودکی تان تعریف کنید.



7. گوش دادن
وقتی بچه ها بزرگتر می شوند و بهتر می توانند از کلمات استفاده کنند، شروع به پرسیدن سوالات زیادی می کنند. با دقت به آنها گوش دهید و تلاشتان را بکنید تا به سوالات آنها پاسخ دهید و به او نشان دهید که یادگیری چیز خوب و سرگرم کننده ای است. گوش دادن راه دیگری برای نشان دادن میزان توجه و علاقه شما به او است. حتی وقتی که کودکان در مورد چیزی سوال می کنند که نمی توانند آن را داشته باشند، به یک جواب یا توضیح ساده نیاز دارند.

برای فرزندتان کتابچه ای در مورد خودش بسازید.
کودکان عاشق داستان های مربوط به خودشان هستند و این باعث می شود که حس کنند دوستشان دارید و برایتان مهم هستند. کتابچه یا آلبومی در مورد او از زمانی که متولد شد بسازید. انواع و اقسام چیزها را در آن بگذارید، چیزهایی مانند:
- اثر دست و پای او

- عکس های او

- چیزهایی که گفته است

- کارت تولد محبوبش


8. یاد گرفتن چیزهای جدید
برای آنکه به فرزندتان تجربه های جدید بدهید نیازی به اسباب بازی های گران یا تجهیزات دیگر نیست. شما می توانید از وسایل اطرافتان استفاده کنید یا با هم در پارک یا ساحل پیاده روی کنید. چرا شروع به جمع آوری کلکسیون صدف نمی کنید یا دنبال سنگ های خاص نمی گردید؟ این نوع کارهای آموزشی جالب هستند و به او چیزهای بیشتری در مورد دنیا می آموزند. تجربه های جدید برای کودکان می تواند شامل موارد زیر باشد:
- گفتن داستانی در مورد کودکی خودتان

- بازی های جدید

- خواندن ترانه های جدید

- خواندن کتاب

- آموزش به کودکان در مورد اشکال و رنگ ها

- بردن کودک به منزل دوستش

- تحسین و تعریف از کودک بخاطر کار جدید یا خوبی که انجام داده

- بردن او به پارک، ساحل یا جاهای دیگر

- نقاشی کشیدن

- جمع کردن سنگ یا تماشای گل ها و گیاهان مختلف و هر تجربه جدید دیگری که مناسب کودکان باشد.


9. مراقبت از احساسات آنها
گاهی برای کودکان دشوار است که کلمات درستی برای بیان ناراحتی یا ترس خود بیان کنند. نوزادان و بچه های کم سن و سال از چیزهای متفاوت و جدید می ترسند، در حالیکه ممکن است هیچ خطری برای آنها نداشته باشد. غریبه ها، دلقک ها یا حتی صدای بلند ممکن است برای کودکانی که به این چیزها عادت ندارند، خیلی ترسناک باشند. گاهی شما وسوسه می شوید که به آنها بخندید، آنها را مسخره کنید یا بگویید که لوس نشود. ولی آنچه که کودکان در این موقعیت ها بیش از همه بدان نیاز دارند این است که به آنها آرامش بدهید و توضیح ساده ای در این مورد به آنها بدهید.

10. جایزه و هدیه های خاص
همه والدین دوست دارند فرزندانشان رفتار خوبی داشته باشند. اگر وقتی فرزندتان خوب رفتار می کند به او توجه کنید، این باعث می شود که بیشتر آن کار خوب را انجام دهد. ولی اگر فقط وقتی شیطنت می کند به او توجه کنید، باعث می شود که دائماً در حال بازیگوشی باشد. بهترین جایزه برای خوب بودن کودک این است که وقت و توجه خود را به او بدهید. زمان گذاشتن برای بازی با او و تفریح کردن هیچ خرجی برای شما ندارد. پیک نیک رفتن یا پیاده روی در پارک یا ساحل می تواند برای او بسیار سرگرم کننده باشد.

کودکان و بهانه گیریشان در هنگام خرید


کودکان خیلی زود متوجه می شوند که چگونه می توانند مارا راضی کنند تا کاری بر خلاف میل خود و موافق میل آنها انجام دهید. مراقب باشید که بازی نخورید.


بهانه گیری کودک

حتما پیش آمده که در مرکز خرید کودکی را دیده باشید که معرکه به راه انداخته باشد ، پا به زمین می کوبد و با جیغ و داد چیزی از والدینش می خواهد. این کودکان نمی توانند "نه" بشنوند و باید به همه خواسته های شان برسند.

اگر کودک بداند که شما سر انجام پاسخ مثبت خواهید داد ، دیگر مهم نیست که ده بار گفته باشید "نه"! او آن قدر گریه می کند ، نق می زند ، خودش را به زمین می کوبد و بد اخلاقی می کند تا سرانجام تسلیم شوید و او به هدفش برسد. چنین کودکی به تجربه آموخته است که اگر پشتکار داشته باشد و خوب جیغ بکشد ! در نهایت برنده می شود.

تنها راه حل این است که او دریابد نظر شما تغییر نمی کند پس قاطع باشید.


پیش از حرف زدن بیندیشید

بی علت پاسخ منفی ندهید . تا آنجا که مقدور است کمتر نه بگویید. فقط وقتی نه بگویید که منظورتان واقعا نه و به هیچ وجه باشد. وقتی کودک از شما تقاضایی می کند ، صبر کنید ، بیندیشید و جواب را در ذهنتان تایید کنید و سپس پاسخ دهید. وقتی تصمیمتان را گرفتید ، به روشنی به کودک اعلام کنید چه تصمیمی گرفته اید و نظرتان را تغییر ندهید .


تکلیف کودک را مشخص کنید و قاطع باشید

این راه حل کمک خواهد کرد که کودک بعد از شنیدن پاسخ به خودش زحمت بحث کردن با شما را ندهد.

به طور پرسشی پاسخ ندهید . مثلا وقتی می گوید "مامان این اسباب بازی رو میخری؟" نباید بگوییم "فکر نمی کنی این اسباب بازی مناسب سن تو نیست؟" فقط پاسخ دهید بله یا نه.

به کودک فرصت ندهید که توجیه کند . اگر وارد بحث نشوید از مجادله پرهیز خواهید کرد . در غیر این صورت کودک با یک یک دلائل شما مبارزه خواهد کرد و کار به بحث و جدل می کشد.

باید به کودک نشان دهید که قاطع هستید و نظرتان تغییر نمی کند.برای شروع می توانید از چند روش کاربردی استفاده کنید:

روش نادیده گرفتن سنجیده: پس از اینکه به سوال کودک پاسخ دادید اجازه بحث ندهید فقط سکوت کنید . پاسخ ها و واکنش های کودک (چراها ، غرها و نق ها) را نادیده بگیرید.برای تغییر این عادت نیاز به زمان و تحمل سختی دارید .

روش سوزن گرامافون گیر کرده: اگر نمی توانید به حرف های کودک کاملا بی توجه باشید از این روش استفاده کنید . مثلا وقتی گفتید نه این شکلات را نمی خرم و او مدام نق می زند که "می خوام" در این هنگام با همان لحن فقط همان جمله خودتان را پس از هر بار که او می گوید "می خوام" تکرار کنید : " شکلات بی شکلات!" " شکلات بی شکلات!"

از کارت زرد و اخراج استفاده کنید : درست مثل بازی فوتبال اگر یکبار نتواند نه را تحمل کند کارت زرد می گیرد و برای بار دوم باید از فعالیتی که دوست دارد محروم شود یا به عنوان تنبیه به اتاقش فرستاده شود.

وقتی کودک پاسخ نه را می پذیرد ، این کار او را تحسین و تقویت کنید. میتوانید از امتیاز استفاده کنید به این صورت که مثلا با هر 5 امتیاز یک جایزه بدهید.

اثرگیری بیشتر دختران از تعارض در روابط والدین



نتایج یک پژوهش در کشور نشان می‌دهد که دختران نسبت به پسران، از تعارض در روابط والدین تءثیر بیشتری می‌گیرند.


نتایج این پژوهش با اشاره به نقش خانواده در پدیدآیی ویژگی‌های فردی و اجتماعی کودک، تاکید دارد که چگونگی این تاثیرگذاری، نیاز به پژوهش عمیق و گسترده پیرامون روابط والدین با یکدیگر و فرزندانشان دارند.


این پژوهش، همچنین اشاره به تحقیقات مختلف زیادی دارد که همگی آنها بر تأثیرپذیری انواع رفتارهای فرزندان از تعاملات و ارتباطات میان پدر و مادر صحه گذاشته‌اند و طبق نتایج آنها، روابط نامناسب والدین موجب شکل‌گیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواسته‌ای در نوجوانان می‌شوند که سهم عمده‌ای در چگونگی روابط آنها با دوستان و همسالانشان و به طور کلی نحوه پاسخ‌های نوجوانان به موقعیت‌های مختلف اجتماعی خواهد داشت.

تحقیقات، همچنین تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و کاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار داده‌اند.


پژوهش حاضر که با همکاری محمد علی یزدان‌پناه، اصغر حضرتی و ستار کیانی و مسعود اشرف‌آبادی انجام شده تاکید دارد که فرد در جامعه همیشه در پی کسب حرمت و یافتن جایگاه و نقش اساسی خود است. در صورت تحقق چنین امری سازگاری اجتماعی برای فرد رخ خواهد داد. اما عوامل و موانعی وجود دارند که مسیر سازگاری اجتماعی را مسدود می سازند که بی‌تردید عوامل منفی ناشی از خانواده در رده نخست قرار دارند. در خانواده‌هایی که اشکال رفتارهای اجتماعی در آنها نامناسب باشد،‌ فرزندان ناسازگاری پرورش می‌یابند و اگر این کودکان حتی در محیط خارج از خانه و در میان دوستانشان بتوانند با تحرک خود تا مراحلی با دیگران سازگاری نشان دهند احتمالا هنوز در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی ناسازگاری خواهند داشت.


این پژوهش در ادامه به انواع مختلف رفتارها اشاره می‌کند که از آن جمله «حل مثبت مساله» است که تلاش برای متمرکز شدن بر موضوع مناقشه را در برمی‌گیرد. سبک حل مساله مثبت دربرگیرنده مجموعه‌ای از پاسخ‌های روشن، سازنده و غیراجباری است که با هدف درگیر شدن همسر در یک گفت‌وگو در ارتباط با موضوعات تعارض صورت می‌گیرد.

«پرخاش در تعارضات» نیز دربردارنده رفتارهایی است که اغلب حالت ناگهانی داشته و عکس‌العمل‌های عاطفی خارج از کنترل را دربرمی‌گیرند. این سبک تعارض را در شکل منفی نشان می‌دهد که می‌تواند متشکل از درگیری‌های کلامی یا فیزیکی باشد که با هدف تحمیل انطباق یا کناره‌گیری انجام می‌شوند.

«کناره‌گیری» نیز مشتمل بر رفتارهایی مثل خفه شدن و رد هر گونه صحبت اضافی است . این سبک بیشتر با گریز یا اجتناب از موقعیت مساله‌ساز از طریق پرهیز از تعارض ، خاموش ماندن و دور شدن از همسر است.

بر اساس این تحقیق، «انطباق» نیز مشتمل بر رفتارهایی است که در آن فرد به نظر می‌رسد تلاش کمی برای اظهار نظرات خود پیرامون مساله دارد. این سبک مشتمل بر رفتارهای اجتنابی است که به صورت مصالحه و پذیرفتن خواسته‌های طرف مقابل است.


در ادامه، نتایج این پژوهش که بر روی 294 نفر از دانشجویان روزانه سالهای اول و دوم مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی و حقوق که با میانگین سنی 19.6 سال شامل 150 پسر و 150 دختر بوده است نشان می دهد: حل مثبت تعارض توسط والدین با جهت‌گیری‌ مثبت حل مساله ، حل منطقی مساله و همچنین سازگاری بیشتر فرزندان در ارتباط است. پژوهش های گذشته نیز نتایج مشابهی در این زمینه به دست داده‌اند.

همچنین بر اساس یافته‌های به دست آمده سبک‌های منفی حل تعارض به عنوان الگویی منفی در شکل‌گیری رفتارهای ناسازگارانه و روش‌های نامؤثر و منفی حل مسائل اجتماعی در فرزندان عمل می کند که مطابق با یافته‌های سابق است.

این پژوهش با اشاره به نظریه شناختی اجتماعی تاکید می‌کند که شخص با مشاهده رفتار افراد دیگر و پاسخ های هیجانی آنها به یک موقعیت ،‌ چنین رفتارهایی را می‌آموزد. اگر این فرض را قبول کنیم مشاهده تعارض میان والدین و پاسخ‌های خود فرد به موقعیت‌های مشابه می تواند بر اساس این نظریه قابل توجیه باشد.

یکی دیگر از یافته‌های تحقیق، نقش جنسیت به عنوان عامل مهم در معناداری روابط میان متغیرهای این پژوهش است . تحلیل داده‌های به دست آمده پژوهش نشان داد که روابط به دست آمده در دختران در متغیرهای بیشتری معنادار بوده و احتمالا فرزندان دختر تاثیر بیشتری از روابط والدین دریافت می‌کنند. یا این که فرزندان پسر در سنین بالاتر مشکلات ایجاد شده در حل مسائل اجتمای و سازگاری را جبران می‌کنند.

سایر یافته‌های پژوهشی هم نشان داده که دختران و پسران به طور متفاوتی در معرض تعارضات والدین قرار می‌گیرند و تاثیرات این تعارضات بر این دو گروه متفاوت است.


این پژوهش البته تاکید دارد که بر روی گروه خاصی از افراد جامعه که از قشر تحصیل‌کرده بوده‌اند صورت گرفته و بنابراین تعمیم نتایج به گروه‌های دیگر باید با احتیاط صورت گیرد.

در این پژوهش بار دیگر بر نقش مهم خانواده در شکل‌گیری شخصیت و منش فرزندان مورد تاکید شده و نیاز به ارائه آموزش لازم در زمینه فرزندپروری را برجسته‌تر کرده است؛ لذا مسوولان باید با برگزاری کارگاه‌های آموزشی یا از راه رسانه‌ها والدین را نسبت به اهمیت این امر آگاه سازند.