مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده
مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

مشاوره ازدواج و خانواده کودک و نوجوان

سایت تخصصی مشاوره روانشناسی و روانپزشکی با هزاران مطلب مفیدو آموزنده

نوجوانی و رفتارهای پرخطر این دوره




نوجوانی بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی شامل گروه سنی 19-10 سال است که دوره گذر از کودکی به بلوغ به شمار می رود. این گذار دارای ابعاد زیست شناختی، روان شناختی، اجتماعی و عاطفی است که نوجوانان در معرض استرس های فراوانی قرار می گیرند (صادقی و گیلانی پور، 1388)

اگر با دید دقیق تمام مراحل زندگی هر انسان را بررسی کنیم، می بینیم که نوجوانی یکی از سخت ترین، پر تلاطم ترین و پر فشارترین و در عین حال یکی از مراحل شیرین زندگی هر انسانی است، چرا که در این مرحله است که فرد برای اولین بار با مسائل و رفتارها و فرضیه هایی در ذهن، آشنا می شود که شاید در هیچ یک از مراحل قبل و بعد از این دوره با آنها آشنا نبوده است..(احدی، جمهری ؛1378).
نوجوانی را سنی حساس در ایجاد و گسترش رفتارهای مقابله ای و پاسخ به نیازهای محیطی می دانند.در این دوره، نوجوان به واسطه تغییرات سریع قیزیکی، روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و شناختی با انبوهی از مشکلات مغایر سلامت همراه است. نوجوان برای این که بتواند خود و جایگاه خود را در جامعه و خانواده ثابت کند و برای خود نقش و پایگاهی داشته باشد ممکن است به رفتار های مخرب و پر خطر روی بیاورد.
آنان این کارها را برای اثبات خود و مرکز توجه قرار گرفتن انجام می دهند.رفتارها نامناسب،عوامل تهدید کننده سلامت , و پیامد های منفی این دوه می تواند تهدید جدی رابر سلامت فرد در طول زندگی ایجاد کند. از جمله این رفتارها، رفتارهای پر خطر است. رفتارهای پرخطر به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی، روان شناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش می دهد (کارگرگ و گرور،( 2003).
باید اگاه باشیم که نوجوانی از دوران های مهم در ساخت و پایه ریزی شخصیت فرد محسوب می شود به همین دلیل برخی از مشکلات رفتاری ایجاد شده در این برهه، در دوره های بعدی زندگی، خود را به صورت ویژگی هایی پایدار نشان می دهند (احدی، محسنی، 1386).
همچنین نوجوانی دوره رشدی مهمی است که با فرایند شکل گیری هویت همراه است. در این دوره، نوجوان به دنبال این است که به سوالهای متعدد ذهن خود پاسخ دهد، و از تمام چالش ها به سلامت عبور کرده و یک هویت یکپارچه برای خود شکل دهد. شکل گیری هویت به عنوان فرایند انسجام تغییرات فردی، تقاضاهای اجتماعی و انتظارات برای آینده محسوب می شود (شهرآرای، 1384).
به دلیل اینکه نوجوانی یک دوره بحرانی از زندگی است، الگوهای رفتاری مهم و تاثیرگذار بر زندگی فرد، در این دوره شکل می گیرند. در نوجوانی، فرد جایگاه خویش را در خانواده، دوستان و جامعه تعیین می کند. عوامل اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی نقش مهمی در سوگیری رفتاری افراد به عهده دارند. اغلب نوجوانان با خانواده، جامعه و بستگان دچار چالش هستند و ممکن است فشار این مشکلات نوجوان را در مرحله تصمیم گیری به سمت رفتارهای پرخطر بکشاند. جامعه امروز، نوجوان و خانواده را با نیازهای فراوانی روبرو می کند.
در دوره نوجوانی افراد تجربه آموزی نموده و از این رو با خطرهای گوناگونی روبرو می شوند، در این مرحله نوجوان از خانواده به سوی جامعه کشیده می شود و در راستای به دست آوردن جایگاه اجتماعی می کوشد. در این دوران آنان ممکن است دوستانی برگزینند که والدین نپذیرند و یا پوششی داشته باشند که والدین آنها را نپسندند و یا به مقایسه خانواده خود با سایر خانواده ها بپردازند.
در این دوره نوجوان برای این که بتواند خود و جایگاه خود را در جامعه و خانواده ثابت کند و برای خود نقش و پایگاهی داشته باشد ممکن است به رفتار های مخرب و پر خطر روی بیاورد. آنان این کارها را برای اثبات خود و عدم نادیده گرفته شدن و مرکز توجه قرار گرفتن انجام می دهد. از جمله این رفتارها، رفتارهای پر خطر است. رفتارهای پرخطر به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی، روان شناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش می دهد (کارگرگ و گرور، 2003).
رفتارهای پرخطر نوجوانان یکی از مهم ترین مسایل بهداشتی و اجتماعی جوامع کنونی است که بر فرد، خانواده و جامعه تاثیر می گذارد (جانستون، اومالی، بچمن، 2001، به نقل از محمدخانی، 1386) رفتارهای پرخطرشامل رفتارهایی هستند که زندگی دیگران را مختل کرده و ممکن است به اشخاص و یا اموال آنان آسیب برسانند و شامل رفتارهایی است که معمولا تحت عنوان بزهکاری نوجوانان دسته بندی می شوند که شامل تخطی از قانون، نظیر تخریب اموال، سرقت، خشونت یا استفاده از سیگار، الکل، مصرف مواد، فرار از مدرسه،آتش افروزی،تجاوز به عنف یا تهدید می شود (ماستن،1991).
با ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز، مقوله های رفتارهای پر خطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام می داند. مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی عامل بسیاری از مرگ و میرهای سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی است (لیندبرگ، بوگست و ویلیامز، 2000).
بسیاری از رفتارهای پر خطر از قبیل مصرف سیگار، مواد و روابط جنسی نامطمئن در سنین قبل از 18سالگی اتفاق می افتند (برگمن و اسکات، 2001)

عوامل به وجود آورنده رفتار پرخطر
1 - نظریه رفتار مشکل با این فرض را آغاز می شود که آسیب پذیری در برابر رفتارهای مشکل آفرین ناشی از تعامل شخص و محیط است. محیط به ساختارها یا عوامل نزدیک و دور تقسیم می شود. در هسته مرکزی ساختارها ی دور، پیوند و ارتباط با خانواده و همسالان قرار دارد. اگر نوجوان ها با والدین دلبستگی و پیوند برقرار نکنند، با همسالان خود ارتباط نزدیک تری داشته باشند و بیشتر تحت تأثیرآنها قرار می گیرند، تا والدین خود، در معرضِ رفتارهای پرخطر هستند.
در هسته ساختارهای نزدیک، الگوپذیری اجتماعی و رفتارهای ویژه مواد از سوی دوستان و اعضای خانواده است. اگر نوجوانان دوستانی داشته باشند که رفتارهای پرخطر (مصرف مواد، بزهکاری، خشونت،...) انجام بدهند؛ احتمال انجام این رفتارها از سوی آنان بیشتر است. ویژگی های شخصیتی و روانی فرد نیز به سه مقوله دور، واسط، و نزدیک تقسیم می شود.
دورترین ویژگی روانی گروه باور شخصی قرار می گیرد، ساختاری که بر اساس آن نوجوان در معرض رفتارهای پرخطر است؛ اگر الف) از نظر اجتماعی عیب جو و خرده گیر باشد و از نظر فرهنگی احساس طرد و غریبگی نماید.

ب) عزت نفس پایین داشته باشد و احساس کند در صورت اقدام به رفتارهای انحرافی چیزی زیادی را از دست نمی دهد. منبع کنترل بیرونی داشته باشد؛ یعنی هیچ کنترلی بر رفتارش ندارد و موفقیت ها و شکست های خود را به عوامل بیرونی و محیطی نسبت می بدهد.
عوامل واسط رفتارهای پرخطر تحت گروه ساختار تحریک انگیزشی قرار می گیرد و جهت گیری اهداف اصلی نوجوانان، انتظارات و ارزش های شخصی آنان را در نظر دارد. این ساختار بیان می کند که نوجوانان، در معرض رفتارهای پرخطر هستند. اگر نوجوانان، به ارتباط با همسالان ارزش زیادی بدهند، به دنبال استقلال و جدایی از خانواده باشند و پیشرفت و موفقیت تحصیلی را بی ارزش بدانند و در نهایت نزدیکترین علل درون فردی تحت گروه ساختار کنترل فردی قرار می گیرد.
این ساختار نگرش نوجوانان را در مورد رفتارهای انحرافی در نظر دارد و مدعی است که نوجوان در معرض رفتارهای پرخطر است اگر عموماً رفتارهای انحرافی را بپذیرد و یا معتقد باشد که سودمندی های رفتارهای پرخطر از آثار زیان بار آن بیشتر است (طارمیان، 1378).

2- عوامل روان شناختی از میان عوامل روان شناختی و تفاوت های فردی که بتواند علت رفتارهای پرخطر را تبیین نماید می توان به این عوامل زیر اشاره کرد: مزاج فرد که معنای سطح پایه فعالیت رفتاری، مردم آمیزی و دامنه توجه کردن را تعیین می کنند. نوجوانانی که که رفتارهای پرخطر را انجام می دهند دارای منبع کنترل بیرونی هستند و در مقایسه با نوجوانان عادی اعتماد به نفس کمتری دارند.
تکانشگری، حالت های افسردگی، توانایی ضعیف در ابراز وجود، اضطراب زیاد و نیاز شدید به تأیید اجتماعی، با رفتارهای پرخطر ارتباط دارد (فورمن و لینی، 1991).
در پژوهشهای مختلف روشن شده است که نوجوانانی که در سابقه زندگی شان حوادث و رویداد های منفی بیشتری وجود داشته است، احتمال بیشتری دارد که رفتارهای پرخطر را انجام دهند شواهدی وجود دارد که نوجوان از مصرف مواد مخدر به منزله راهی برای مقابله با مشکلات، احساسات منفی و موقعیت های فشارزا استفاده می کند. فشار روانی نظیر فشار گروه همسالان و پرخاشگری، پیش بینی کننده مصرف مواد در نوجوانان است (هاوکینز، میلر و کاتالانو، 1992).

3-نظریه تعامل خانواده بروک و همکاران (1990) نظریه ای را توصیف می کنند که در آن دلبستگی عاطفی به والدین یادگیری های اجتماعی و ویژگی های درون فردی نوجوانان، به طور مستقیم بر سوء مصرف مواد اثر می گذارند. پایه و اساس نظریه تعامل خانواده، ارتباط و پیوند قوی عاطفی میان والدین و کودک است. خصوصاً ارتباط مادر و کودک.
بر اساس این نظریه، دلبستگی میان والد و کودک چهار علت دارد.
علل آن عبارتند از:
الف) ارزشهای مورد قبول والدین،
ب) رفتار و روش توام با حمایت و عطوفت والدین،
ج) آرامش روانی مادر و
د) کنترلی که مادر در مورد کودک خود دارد (محمد خانی، 1388).
4-مدل بوم شناسی اجتماعی به اعتقاد کامپر و ترنر(به نقل از فلی و میلر، 1995)

زیر بنایی ترین علت بروز رفتارهای پرخطر فشار روانی خصوصا فشار روانی مربوط به مدرسه است، نوجوانانی که مدرسه را فعالیتی مشکل و پرفشار می یابند، از فعالیتهای مدرسه گریزان شده و همسالان منحرف را به منزله مَفّری برای رهایی از فشار روانی انتخاب می کند و انجام رفتارهای پرخطر توسط آنها تقویت می شود. در این دیدگاه خود کار آمدی تحصیلی ضعیف مهمترین علت فشار روانی نوجوانان در مدرسه است در نتیجه مدل بوم شناسی اجتماعی مدعی است که اگر نوجوان در مورد مهارتهای تحصیلی خود دچار تردید شود و مدرسه را محیطی پرفشار و نامساعد درک کند ممکن است به رفتارهای پرخطر خصوصا مصرف مواد روی می آورند.

5- مقابله سازه ای دیگری که با سلامت عمومی رابطه دارد، مقابله است. مقابله فرایندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده بوسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند. اضطراب و آشفتگی هیجانی بخشی از رفتارهای قالبی نوجوانان هستند که به صورت رفتارهای آزمایشی، خشن و ناپایدار بروز می کند. هال در مورد نوجوانی اصطلاح "طوفان و فشار" را به کار برد تا نشان دهد واکنش های هیجانی نوجوانان شدید و گذرا هستند. پترسون و همبورگ (1986)، مرحلۀ بحرانی را زمانی می دانند که یک سری تغییرات مهم به طور همزمان در درون و بیرون فرد رخ می دهند. در دوران تغییرات شدید، شیوه های آگاهانۀ تفکر و عمل موقتاً مختل می شوند.

در نتیجه، افراد نسبت به زمان های دیگر از لحاظ روان شناختی آسیب پذیرتر هستند. احتمالاً بیشتر از هر دورۀ دیگر، نوجوانی اولیه زمانی است که تحولات شدید و وسیع اشخاص را از بعد جسمانی، روان شناختی و جامعه شناختی تحت تأثیر قرار می دهند (شهرآرای، 1384).
این تغییرات شیوه های تعامل فرد با اشخاص دیگر را تغییر می دهند و این تعاملات تغییر یافته تعامل بیشتری را ایجاد می کند. به علاوه، این تحولات بین نوجوانان و زمینه های اجتماعی آنها، در گسترۀ زمانی کوتاه مدتی رخ می دهند. این بدان معنی است که نوجوان با تحولات سه محوری زیستی، روانی و اجتماعی خود در فضایی که انتظارتی نیز از او دارد باید خود را در زمانی کوتاه سازگار سازد (شهرآرای، 1384).


محمد مروج
بازی درمان کیلینیک تخصصی مغز و اعصاب و روان بهمن

عصمت زارعی
کارشناس ارشد روانشناسی
منابع
- احدی ، ح. محسنی ،ن. (1386). روان شناس- سازمان ملی جوانان.(1381) . احدی ،حسن و محسنی ،نیکچهر(1386)روانشناسی رشد،چاپ دوازدهم،تهران:نشر پردیس.
بررسی وضعیت بهداشت جوانان، واحد پژوهش و تحقیق . رشد. تهران. پردیس. - صادقی، م. گیلانی پور، م. (1388).
الگوهای پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان: یک مقاله مروری. شهر آرای ،مهرناز (1384)
روانشناسی رشد نوجوان .تهران : نشر علم. - طارمیان، ف. (1378).
سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان. تهران. تربیت. - طارمیان، ف. (1381).
بررسی مقدماتی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی در پیشگیری از سوء مصرف مواد در دانش آموزان راهنمایی.
گزارش چاپ نشده: دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد وزارت آموزش و پرورش. محمدخانی، شهرام و باش قره رقیه.(1387).
بررسی رابطه هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با سلامت عمومی دانشجویان. . فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی.شماره - محمد خانی، ش. (1388).

مجموعه مقالات نخستین کنگره کشوری پیشگیری از سوء مصرف مواد. تهران. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. - محمدخانی، ش. (1386).
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر: ارزیابی اثر مستقیم و غیر مستقیم عوامل فردی و اجتماعی. فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی. شماره2، ص 5 -16. محمدخانی ، شهرام(1386).
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر: ارزیابی اثر مستقیم و غیر مستقیم عوامل فردی و اجتماعی.
فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی. (شماره 2).

دلایل تیک عصبی در کودکان چیست؟



بسیاری از تیک های عصبی در میان کودکان بر اثر استرس شدید به وجود می‌آید، تیک های گذرا در کودکان بسیار شایع است و ۲۰ تا ۲۵ درصد کودکان ممکن است یک دوره تیک عصبی گذرا را تجربه کنند که علایم آن خود به خود رفع شده و مدت آن کمتر از یک سال است
تیک عصبی به معنای انقباضات عضلانی سریع و تکراری و غیر ارادی است.بسیاری از تیک های عصبی در کودکان طبیعی است. یکی از مسائلی که در بین کودکان بسیار شایع است تیک های عصبی است. بسیاری از تیک های عصبی در مسیر رشد، تربیت، و پرورش کودک طبیعی است و این والدین هستند که با ناآگاهی و اتخاذ شیوه های نادرست به این مسئله دامن می‌زنند. بسیاری از والدین که فرزندان آن ها دچار تیک های عصبی هستند با آن چه که در ذهن خود دارند و یا با مشورت بزرگترها یا مشاهده شیوه های تربیتی دیگران می‌آموزند، سعی می‌کنند راه حلی یابند در حالی که مهارت های فرزند پروری دارای ابعاد مختلف است و نیاز به توجه بیشتری دارد.
تیک های گذرا در کودکان بسیار شایع است و ۲۰ تا ۲۵ درصد کودکان ممکن است یک دوره تیک عصبی گذرا را تجربه کنند که علایم آن خود به خود رفع شده و مدت آن کمتر از یک سال است.یک تا دو درصد کودکان ممکن است به تیک های مزمن دچار شوند که بیش از یک سال طول می‌کشد.


ویژگی های تیک های عصبی

سرکوب تیک در کودکان برای چند دقیقه یا چند ساعت امکان پذیر است اما درمان آن زمان بر است. بیشتر کودکان یا از تیک های خود آگاهی ندارند و یا قادر به کنترل آن نیستند. تیک ها درزمان آرامش کودک یا وقتی مشغول انجام فعالیتی است، کمتر مشاهده می شود و فقط تیک های مزمن است که حتی هنگام خواب به سراغ کودک می آید. اختلالات مربوط به تیک در پسرها شایع تر از دخترها است و در تعاریف علمی سن شروع متوسط تیک از ۷سالگی تا ۱۸سالگی است و بین تیک و بیش فعالی، افسردگی، نافرمانی مقابله جویانه یا لجبازی و وسواس شباهت زیادی وجود دارد و یکی از این اختلالات ممکن است پیش زمینه بروز اختلال بعدی را فراهم کند.

دلیل زودتر به بلوغ رسیدن دخترها چیست؟



تحقیقات نشان می‌دهد: آغاز زودهنگام تغییرات مغزی از علل زودتر به بلوغ رسیدن دختران است.


مارکوس و همکارانش از دانشگاه نیوکاسل در انگلیس با بررسی بر روی اسکن مغزی 121 فرد چهار تا 40 ساله به نتایجی دست یافتند. آنها در این تحقیق تغییراتی را بین مغز دختران و پسران یافتند.


با انجام این تحقیق محققان دریافتند تغییرات مغزی دختران زودتر از پسران اتفاق می‌افتد، به همین دلیل دختران زودتر از پسران به بلوغ می‌رسند.


نتایج این تحقیق در مجله "Cerebral Cortex" منتشر شده است.

روش مطالعه بهتر در شبهای امتحان






هر اندازه استادان برای ضرورت مطالعه قبل از امتحان استدلال کنند، دانشجویان به اندازه کافی مطالعه نمی‌کنند.


نویسنده: دیوید جی فی٭

یکی از موضوع‌های رایج در دانشگاه‌های امروز این است که دانشجویان برای آزمون‌ها مطالعه می‌کنند و استادان نیز آنان را به انجام مطالعه و تحقیق تشویق می‌کنند. انتظار است بسیاری از استادان دانشگاه از این توصیه که «به دانشجویان نگویید درس بخوان» وحشتزده شده و از آن به‌عنوان حکم کجروی از روش‌های آموزشی یاد کنند. هر اندازه استادان برای ضرورت مطالعه قبل از امتحان استدلال کنند، دانشجویان به اندازه کافی مطالعه نمی‌کنند.
قطعاً اگر دانشجو مطالعه کند، سیستم تحصیلی نتایج بهتری خواهد گرفت اما عبارت «برای امتحان مطالعه کنید» که در بسیاری از موارد نشانه شیوه مسئولیت دانشگاهی است، در حقیقت دانشجویان را ترغیب می‌کند تا رفتارها و گرایش‌هایی که مخالف با هدف معنوی توسعه و یادگیری عقلانی است از خود بروز دهند.
به‌جای آن‌که به دانشجویان بگوییم برای امتحان مطالعه کنید، باید بگوییم به منظور یادگیری و دریافتن مطالعه کنید. گاه این دیدگاه وجود دارد که به دانشگاه می‌روید تا مدرک بگیرید و شغلی داشته و کسب درآمد کنید.
به همین نحو، شما این دوره را می‌گذرانید تا نیازهایتان تأمین شود و فعالیت‌های مربوط به ترم تحصیلی را انجام داده و تمام مفاد امتحانی را مطالعه می‌کنید تا دوره را با موفقیت به پایان رسانده و مدرک بگیرید. همه چیز به معنای یک پایان است، مقصد بالاتری وجود ندارد.
هنگامی که به دانشجویان می‌گوییم برای امتحان مطالعه کنید یا بر انجام آن تأکید می‌کنیم آنان بهتر از پس آزمون‌های درسی برمی‌آیند، به این ترتیب مقتدرانه روش فکر کردن را روی آن‌ها می‌بندیم. در صورتی که استادان همگی در مورد وسیله‌گرایی گلایه می‌کنند، ما و سیستم یکپارچه را به انجام چنین رفتاری تشویق کرده و راه را تسهیل می‌کنند.
از یک سو، به دانشجویان می‌گوییم فراگیری دانش را به‌خاطر خود دانش انجام دهند و از سوی دیگر، به آنان می‌گوییم بهتر است این مطلب یا آن مطلب را بدانند یا بهتر است یادداشت بردارند یا بهتر است کتاب مطالعه کنند چرا که در امتحان بعدی حتماً از آن بخش‌ها سؤال خواهد آمد و چنانچه به این توصیه‌ها عمل نکنند، آنان در امتحان درسی قبول نخواهند شد.
این نوع گفت‌و‌گوها با دانشجویان فرایند تحقیقی عقلانی، کاوش علمی و حاصل دانشی است که از فعالیت سودمند به‌دست آمده است. (روشی که برای موفقیت حتمی در آزمون بعدی طراحی شده است).
باتوجه به آنچه گفته شد، خیلی غافلگیرکننده نیست اگر دانشجویان بپرسند آیا این یا آن مطلب در امتحان خواهد آمد یا خیر یا این‌که آیا لازم است فلان مطلب را بدانند و برای آزمون بعدی آن را مطالعه کنند؟ یا این سؤال که در ابتدای اولین کلاس هنگام آشنایی با استاد از او می‌پرسند، آزمون نهایی چگونه خواهد بود؟ این سیستم با چنین کارکردی با آزمون نهایی پایان ترم به اوج خود می‌رسد. ما حتی تا جایی پیش می‌رویم که هفته خاصی را برای برگزاری آزمون‌های پایان ترم اختصاص می‌دهیم.
این روش دانشجویان را تشویق می‌کند با شتاب خود را برای امتحانات آماده کنند و هر آنچه لازم است تا برای امتحان بدانند در مغز خود ذخیره کنند، خواب را بر خود حرام کنند و هیچ اوقات فراغتی نداشته باشند تا بتوانند تمام جزوات ترم را به‌طور کامل مطالعه کنند و انبوهی از اطلاعات را به‌خاطر بسپارند. در حالی که این روش سنتی انجام تکالیف باید دانشجویان را آماده سازد تا در کشمکش‌های ناخوشایند و اجتناب ناپذیر فعالیت‌های بزرگسالی با آن مواجه شوند که بعید به نظر می‌رسد در فرایند یادگیری تأثیری داشته باشد.
بر اساس تحقیقاتی که درباره آموزش علوم انسانی انجام شده، مطالب یاد گرفته شده در بزرگسالی زمانی به‌کار می‌رود که یادگیری و انتقال هر دو با هم انجام شود. مطلبی که بیشتر از دو هفته قبل از امتحان پایان ترم «فراگرفته شده باشد»َ بیشتر در حافظه انسان می‌ماند.
قدرت انتقال مفاهیم بیش از دانش برای فهم،‌ درک و تحلیل بعدی برای دانشجو کاربرد دارد. بر اساس این تعریف، یادگیری در دوره‌های دانشگاه جایگاه کاربردی نخواهد داشت.
یکی از دلایل این است که دانشجویان مطالعه را با امتحان برابر می‌دانند. مطالعه بسیاری از دانشجویان برای امتحان همان مطالعه شب امتحانی است. تحقیقات زیادی نشان می‌دهد یادگیری در کوتاه مدت نمی‌تواند فراگیری و انتقال مفاهیم را به دنبال داشته باشد.
به هرحال اگر نتیجه مثبتی از یادگیری کوتاه مدت به دست آید تنها در نمراتی خواهد بود که برای هر درس کسب می‌شود. بنابر این تا زمانی که نمرات آزمون‌های پایان ترم تعیین‌کننده باشد، دانشجویان تنها برای موفق سپری کردن دروس مطالعه می‌کنند و به ندرت چیزی یاد خواهند گرفت.
یکی از دلایل یاد نگرفتن بسیاری از واحدهای درسی که دانشجویان قبلاً آن‌ها را گذرانده‌اند همین خواندن‌های شب امتحانی است چرا که گذراندن واحد درسی با یادگیری آن به یک معنا نیست.
در عوض، در ساختاری که ما به وسیله آن دانشجویان را ارزیابی می‌کنیم دو رویکرد اساسی باید وجود داشته باشد: ارزیابی سازنده و ارزیابی موثق و معتبر که با استفاده هر دو آن‌ها می‌توانیم به سوی فضای سالم یادگیری پیش رویم لذا باید از آزمون‌ها و مطالعات متناوب برای پاس کردن امتحانات درسی خودداری شود. ارزیابی‌های سازنده به دانشجویان این امکان را می‌دهد تا توانایی‌ها و قدرت تشخیص خود را ارتقا دهند.
به این ترتیب آن‌ها با ارزیابی، فعالیت‌های آموزش و یادگیری را با هم ترکیب می‌کنند. گاهی اوقات به این فعالیت‌ها، تکنیک‌های ارزیابی همکلاسی‌ها گفته می‌شود و لازم نیست حتماً نمرات رسمی برای آن‌ها در نظر گرفته شود بلکه فرصتی است که در اختیار دانشجویان قرار می‌گیرد تا بعد از انجام کامل تکلیفی که برعهده شان گذاشته شده دریابند که در کدام ابعاد خوب هستند و در کدام بخش‌ها لازم است بیشتر تمرین کرده و پیشرفت کنند.
ساختار‌های معتبر به دانشجویان این فرصت را می‌دهد تا توانایی هایشان را در زمینه زندگی واقعی به نمایش بگذارند. کمال مطلوب آن است که عملکرد دانشجو با توجه به توانایی او در به خاطر سپردن عبارات و اصطلاحات ارزیابی نشود بلکه توانایی وی در استفاده از ابزار‌های نظم دهنده مورد توجه قرار گیرد. مثلاً برگزاری آزمونی که به‌صورت « open book» برگزار می‌شود به‌عنوان جعبه ابزاری عمل می‌کند که دانشجویان می‌توانند از آن استفاده کنند. قضاوت حرفه‌ای یا نظم دهنده بر اساس توانایی انتخاب بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مسأله است. اگر آمادگی وجود داشته باشد،بر اساس مرور ساختارهای سازنده‌ای است که در ارزیابی‌های گذشته نمراتی برای آن درج شده است.
همه این فعالیت‌ها به آموزش و پرورش معنا می‌بخشد، برخی کالج‌های روشنفکر در حالی که لزوماً با این رویکردهای ارزیابی هماهنگ نشده‌اند، تا به امروز دریافته‌اند آزمون‌های پایان ترم نقشی در ارتقا فراگیری دانشجویان نخواهند داشت. برای مثال ممکن است استادان دانشگاه هاروارد، از آزمون‌های پایان ترم برای محک زدن دانشجویان استفاده کنند، اما تعداد استادانی که از تکنیک‌های جایگزین برای ارزیابی دانشجویان استفاده می‌کنند رو به افزایش است. اما نباید به این بسنده کنیم. امیدی نیست که سیستم آموزش از مدل جدیدی بهره بگیرد و تحصیلات عالیه بهترین جایگاه برای شروع است چرا که استادان مقاطع بالاتر تحصیلی انعطاف پذیری برای تجربه کردن اشکال جایگزین تکنیک‌های آموزشی نسبت به معلمان دوره‌های ابتدایی و مقاطع بالاتر دارند.
ما می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده کرده و روش متفاوتی ارائه کنیم تا دانشجویان با این روش جدید مطالعه کرده و یاد بگیرند و دانش بیاموزند. بله، غول «مطالعه برای امتحان» به اندازه کافی رشد کرده اما هنوز دیر نیست که آن را از بین ببریم و بر آن فائق آییم.

ابتلای 10 درصد از کودکان به بیش فعالی





اختلال بیش فعالی و فقدان توجه یک اختلال رفتاری شایع است که بروز آن در پسران ۳ برار بیشتر از دختران است.



دکتر ابراهیمی پیشیاره متخصص علوم اعصاب‌شناختی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: اختلال بیش فعالی یک اختلال رفتاری شایع است که حدود ۱۰درصد کودکان را مبتلا می‌کند و احتمال تشخیص این اختلال در پسران ۳ برابر دختران است.
وی افزود: کودکان بیش فعال بدون فکر عمل می‌کنند و بیش از اندازه فعالند و در تمرکز کردن مشکل دارند و نمی‌توانند آرام بنشینند.
وی ادامه داد: بی‌نظمی، بی‌دقتی در فعالیت‌ها، بی‌قراری، زیاد صحبت کردن، دویدن بیش از حد و مشکل در حفظ حالت نشستن از برخی علائم این اختلال است.
وی تصریح کرد: علل ایجاد این اختلال فشار زیست‌شناختی دارد که احتمالا عوامل ژنتیکی و محیطی در ایجاد آن دخیل هستند.
دکتر پیشیاره خاطر نشان کرد: روش درمان این بیماری می‌تواند به صورت روان درمانی یا دارو درمانی یا ترکیبی از درمان دارویی و روان درمانی است.